فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۷٬۰۸۱ تا ۲۷٬۱۰۰ مورد از کل ۳۵٬۵۳۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر پیش بینی اضطراب کرونا بر اساس ادراک شایستگی و روابط بین فردی بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانشجویان دختر دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران در سال تحصیلی 1400-1399 بود که از طریق روش نمونه گیری در دسترس تعداد 100 نفر به عنوان نمونه مورد ارزیابی قرار گرفتند و پرسشنامه ها به صورت آنلاین از طریق شبکه های اجتماعی (واتساپ و تلگرام) توزیع شد. برای سنجش متغیرهای موردمطالعه از پرسشنامه های اضطراب کرونا علی پور و همکاران (1398)، ادراک شایستگی هارتر (1982) و روابط بین فردی بارخام II-32 (1996) استفاده شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها، شاخص های آمار توصیفی شامل میانگین و انحراف معیار به کار رفت و پس از اطمینان از نرمال بودن داده ها از روش های آمار استنباطی از نوع همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون با استفاده از نرم افزارSPSS نسخه ۲3 استفاده شد و سطح معناداری آزمون ها 05/0 در نظر گرفته شد. نتایج همبستگی پیرسون نشان داد که بین متغیرهای پژوهش رابطه معنادار وجود دارد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که 31 درصد از واریانس اضطراب کرونا توسط ادراک شایستگی و روابط بین فردی تبیین می شود. این نتایج حاوی تلویحات کاربردی مهمی می باشد. پیشنهاد می شود از طریق برگزاری کارگاه هایی به صورت مجازی در زمینه متغیرهای پژوهش در دوران همه گیری کرونا به مشکلات بین فردی و ادراک شایستگی دانشجویان بیشتر توجه شود.
اثربخشی مشاوره گروهی مبتنی بر روی آورد شناختی-رفتاری در تغییر سبکهای دلبستگی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناخت اثر بخشی مشاورة گروهی مبتنی بر روی آورد شناختی رفتاری در تغییر سبکهای دلبستگی دانش آموزان انجام شد. نمونة پژوهش حاضر متشکل از 60 دانش آموز دختر دبیرستانی بود که با استف اده از روش نمونه برداری چند مرحله ای انتخاب شدند. شرکت کنندگان به سؤالات مقیاس تجدیدنظر شدة دلبست گی (کولینز و رید، 1996) پاسخ دادند. این پژوهش از نوع پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل و مرحلة پیگیری بود. مش اورة گروهی مبتنی بر روی آورد شناختی رفتاری طی 10 جلسة 90 دقی قه ای در گروه آزمایشی اج را شد. برای تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس، آزمون t همبسته و آزمون فریدمن استف اده شد. نتایج نشان دادند که مشاورة گروهی مبتنی بر روی آورد شناختی رفتاری در تغییر سبکهای دلبستگی دانش آموزان مؤثر است. نتایج پیگیری 45 روزه نشان داد که این مداخله، پایدار بوده است.
هویتی نو برای پژوهش های هویت: رهنمودهایی برای بسط و تمرکز مجدد بر ادبیات پژوهشی هویت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقایسه تأثیر ترکیب درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان مبتنی بر شفقت با سیستم روان درمانی تحلیل شناختی - رفتاری بر علائم افسردگی،کیفیت زندگی، انعطاف پذیری روانشناختی و شفقت به خود زنان مبتلا به اختلال افسردگی مداوم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روان شناسی بالینی سال دهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۹
19 - 46
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، مقایسه تأثیر ترکیب درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) و درمان مبتنی بر شفقت (CFT) با سیستم روان درمانی تحلیل شناختی - رفتاری (CBASP) بر علائم افسردگی، کیفیت زندگی، انعطاف پذیری روان شناختی و شفقت به خود زنان مبتلا به اختلال افسردگی مداوم است. طرح پژوهش، نیمه آزمایشی است و ارزیابی به صورت پیش آزمون- پس آزمون- پیگیری دو ماهه انجام شده است. نمونه این مطالعه 24 بیمار مبتلا به افسردگی مداوم بود که به شیوه در دسترس انتخاب و به شیوه تصادفی در دو گروه آزمایشی قرار گرفتند. هر کدام از گروه های آزمایشی 14 جلسه درمان را دریافت کردند و در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری، پرسش نامه های افسردگی بک، کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی، انعطاف پذیری روان شناختی و شفقت به خود را تکمیل نمودند. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر استفاده شد. نتایج نشان داد که بین دو گروه تفاوت معناداری وجود ندارد؛ یعنی هر دو گروه به یک اندازه در متغیرهای مورد مطالعه پژوهش بهبود پیدا کرده بودند. تحلیل های دقیق تر نشان داد که هر کدام از درمان ها به تنهایی در طول مراحل زمانی در بهبود چهار متغیر مورد مطالعه مؤثر بوده اند. این یافته ها حاکی از آن است که درمان ترکیبی می تواند به اندازه سیستم روان درمانی تحلیل شناختی - رفتاری به عنوان درمان تأییدشده برای افسردگی مداوم، مؤثر واقع شود و هر دو درمان می توانند به عنوان درمان های مکمل درکنار درمان دارویی برای افراد مبتلا به اختلال افسردگی مداوم به کار گرفته شوند.
اثربخشی معنادرمانی بر کفایت اجتماعی نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر اثربخشی معنادرمانی را بر کفایت اجتماعی مورد مطالعه قرار داده است.
روش: این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی بود. جامعه ی آماری، دانش آموزان دختر دبیرستانی در سال تحصیلی 94-93 بودند که از میان آن ها با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای 40 نفر انتخاب و به صورت تصادفی، 20 نفر در گروه آزمایش و 20 نفر در گروه کنترل قرار گرفتند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش، پرسش نامه ی کفایت اجتماعی فلنر بوده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل کوواریانس استفاده شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که تفاوت معناداری بین دو گروه وجود دارد و نمرات پس آزمون کفایت اجتماعی در گروه آزمایشی بیش از گروه کنترل شده است.
نتیجه گیری: در مجموع یافته ها نشان می دهند که می توان از معنادرمانی در جهت بهبود کفایت اجتماعی نوجوانان استفاده کرد.
اثربخشی توانمندسازی خانواده مبتنی بر درمان راه حل محور کوتاه مدت بر ابرازگری هیجانی و پریشانی روانشناختی نوجوانان دارای والدین مبتلا به سوء مصرف مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال یازدهم مرداد ۱۴۰۱ شماره ۵ (پیاپی ۷۴)
۱۲۴-۱۱۱
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی توانمندسازی خانواده با درمان راه حل محور کوتاه مدت بر ابرازگری هیجانی و پریشانی روانشناختی در نوجوانان دارای والدین مبتلا به سوء مصرف مواد بود. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل و پیگیری بود و جامعه آماری آن را نوجوانان دارای والدین وابسته به مواد شهر تبریز که در پاییز 1400 جهت ترک اعتیاد به مراکز ترک اعتیاد دارویی شهر تبریز مراجعه کرده بودند تشکیل داده بود که از بین آنها 30 نفر به روش هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. داده های پژوهش با استفاده از پرسشنامه ابرازگری هیجانی (EEQ) کینگ و ایمونز (1990) و مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس (DASS-21) لاویبوند و لاویبوند (1995) گردآوری و به روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تجزیه و تحلیل شدند. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که توانمندسازی خانواده بر ابرازگری هیجانی و افسردگی، اضطراب و استرس نوجوانان دارای والدین وابسته به مواد اثربخش بوده (01/0>P) و این اثربخشی در پیگیری سه ماهه پایدار است (01/0>P). با توجه به نتایج پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت که توانمندسازی خانواده با درمان راه حل محور کوتاه مدت جزو درمان های اثربخش بر ابرازگری هیجانی و آسیب های روانی نوجوانان است.
رهیافت مشارکت چندبخشی؛ الگویی مبتنی بر ایمان برای توسعه زیرساخت های حوزه سلامت در جوامع اسلامی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۷ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
124-139
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: امروزه راهبرد مشارکت های دولتی-خصوصی برای تأمین خدمات و زیرساخت های اقتصادی و اجتماعی پذیرفته شده است و سیاست گذاران بخش عمومی از الگو های متنوع آن بهره می برند. با توجه به تجربه کامیابی ها و ناکامی های کشورها و نیازهای روز افزون حوزه بهداشت و درمان، این سؤال پیش می آید که چگونه این نوع مشارکت ها به عنوان راهبردهای توسعه سلامت و آن هم در کشورهای در حال توسعه اسلامی می تواند جذابیت و کارآمدی لازم را داشته باشد. هدف پژوهش حاضر بررسی توسعه مشارکت ها با رویکرد دین محور، با بازبینی الگوی مشارکت چندبخشی بود. روش کار: این پژوهش از نوع توصیفی-تحلیلی است که علاوه بر مطالعه آیات و روایات اسلامی و اسناد معتبر داخلی در حوزه موقوفات بیمارستانی؛ کلیدواژه های مورد نظر با عملگرهای منطقی در پایگاه های علمی معتبر بین المللی جست وجو و درنهایت بیشتر از 40 مقاله اصیل و مروری مرتبط تر با بحث، انتخاب، تحلیل خوانی و تفسیر شد. مؤلفان مقاله هیچ گونه تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: این مقاله ضمن مرور مبانی نظری موضوع و بررسی روند توسعه مشارکت های دولتی-خصوصی؛ بر استفاده از ظرفیت های بخش سوم تأکید می کند و با باز بینی وقف و امور خیریه در چهارچوب مشارکت های چند بخشی به دنبال توسعه بهداشت و درمان در جامعه با همه ظرفیت های موجود است. در الگوی ارائه شده؛ در سه مرحله پذیرش، به کارگیری و ارزیابی عملکرد مشارکت ها، عناصر مربوط یعنی عوامل انگیزشی، عوامل موفقیت و دستاوردهای مشارکت و ابعاد و مؤلفه های متناظر شناسایی شد. نتیجه گیری: الگوی مشارکت دولتی-خصوصی-مردمی که در نظریه های نوین مدیریت دولتی و همچنین باورها و ارزش های اسلامی و ایرانی ریشه دارد می تواند رهیافتی برای ناکامی های موجود در توسعه زیرساخت های عمومی جامعه و کاستی های بخش بهداشت و درمان کشور گردد که البته راه های دستیابی به این هدف وابسته به اعتمادسازی و متعادل سازی منافع طرف های مشارکت است.
The Comparison of women's Life Story with High and Low Marital Satisfaction(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Marital satisfaction is one of the most important variables on which a lot of researches have been performed in the field of family studies. The aim of this study is to compare the themes of life stories in two groups of women with high and low marital satisfaction. Therefore, the present study is a causal-comparative research using the method of narrative research which consists of the research community of all married women in Isfahan in 2021, who were selected by coastal sampling method of 20 women (10 of whom get the highest score and 10 of whom get the lowest score of marital satisfaction) and they have received a semi-structured interview of McAdams' Life Story (2001); the interviews are then coded and the Mann–Whitney U test is used to compare the narratives. The obtained results show that there is a difference between satisfied and dissatisfied women in terms of the number of themes of communion, redemption and contamination; so that the two themes of communion and redemption in the narratives of satisfied women are significantly higher and the number of themes of contamination in these individuals is significantly lower than the group of dissatisfied women. Also, there is no significant difference in the number of agency themes among the narratives of the two groups of women. According to the obtained results, it can be said that the satisfied and dissatisfied people have different experiences of marital life, which can be observed from the stories of these people about their lives.
رابطه بین کیفیت زندگی و سرسختی والدین با خودکارآمدی فرزندان
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، بررسی رابطه بین کیفیت زندگی و سرسختی والدین با خودکارآمدی فرزندان بود. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت و شیوه جمع آوری اطلاعات بررسی پیمایشی، از نوع همبستگی است. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دوره سوم متوسطه شهر تهران در سال تحصیلی ۹۵-۱۳۹4 بود که با استفاده از فرمول کوکران ۳۵۰ نفر به شیوه نمونه گیری تصادفی از بین مناطق تهران، منطقه ۱۳ از شرق، منطقه ۵ از غرب و منطقه ۱ از شمال، منطقه ۲۰ از جنوب تهران انتخاب شدند. بمنظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه های مقیاس خودکارآمدی شرر و مادوکس (۱۹۸۲)، پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی و پرسشنامه سرسختی والدین کیامرثی و همکاران (۱۳۷۷) تنظیم شده است، استفاده شد. به منظور تجزیه تحلیل داده ها از شاخصهای مرکزی و پراکندگی، ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گام به گام با کمک نرم افزار آماری SPSS نسخه ۱۹ استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که بین متغیرهای کیفیت زندگی والدین و سرسختی روان شناختی با خودکارآمدی فرزندان رابطه مثبت و معنادار وجود دارد (05/0 P<). همچنین بین دو متغیر سرسختی روان شناختی و کیفیت زندگی والدین رابطه مثبت و معنادار وجود دارد (05/0 P<). نتایج رگرسیون گام به گام نشان داد که کیفیت زندگی و سرسختی والدین به میزان ۹ درصد خودکارآمدی فرزندان را تبیین می کنند، که البته درصد کمی می باشد. به طور کلی، آموزش سرسختی روان شناختی و بهبود کیفیت زندگی والدین می تواند در خودکارآمدی و موفقیت فرزندان موثر بوده باشد.
مقایسه واکنش های پرخاشگرانه، افسرده وار و مکانیسم دفاعی واپس روی در کودکان دارای خواهر یا برادر با و بدون اختلال طیف اوتیسم و نشانگان داون بر اساس آزمون ترسیم خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: زندگی با فرد دارای نیازهای ویژه ممکن است آثار عاطفی بلندمدتی بر خواهران و برادرانش برجای بگذارد. پژوهش حاضر با هدف مقایسه واکنش های افسرده وار، پرخاشگرانه و مکانیسم دفاعی واپس روی در کودکان دارای خواهر یا برادر مبتلا و غیرمبتلا به اختلال طیف اوتیسم و نشانگان داون بر اساس آزمون ترسیم خانواده انجام شد. روش: پژوهش حاضر توصیفی و از نوع علی - مقایسه ای بود. جامعه این پژوهش تمامی کودکان 6 تا 12 ساله دارای خواهر یا برادر با و بدون اختلال طیف اوتیسم و یا نشانگان داون در شهر رشت در سال ۱۳۹۹ بودند. حجم نمونه ۵۵ کودک از جامعه آماری ذکر شده بود (۱۵ کودک در هر یک از گروه های دارای خواهر و برادر مبتلا به اوتیسم یا نشانگان داون و ۲۵ کودک در گروه گواه). گروه های مبتلا به اوتیسم و نشانگان داون به روش هدفمند و گروه فاقد اختلال، به شیوه در دسترس انتخاب شدند. از هر کودک به روش انفرادی آزمون ترسیم خانواده به شیوه کرمن گرفته شد. داده ها با استفاده از روش آماری مجذور خی تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که بین سه گروه از نظر متغیر واکنش افسرده وار، پرخاشگرانه، و واپس روی تفاوت معناداری وجود ندارد؛ امایافته های فرعی پژوهش نشان داد تفاوت بین گروه ها از نظر یکی از مؤلفه های واکنش افسرده وار، یعنی ترسیم در پایین صفحه، معنادار بود (0/03=p). نتیجه گیری: زندگی با فرد با اختلال تحولی ممکن است بر سلامت روان خواهر و برادر فرد تأثیر بگذارد. با توجه به یافته های پژوهش حاضر به نظر می رسد آزمون ترسیم خانواده در تفکیک شرایط این کودکان از هم تا حدی نارسا بوده است؛ بنابراین لازم است که شناسایی مبتنی بر آزمون ترسیم خانواده با احتیاط انجام شود و از یافته های بالینی و آزمون های عینی نیز برای اطمینان بیشتر استفاده شود.
بررسی اثربخشی زوج درمانی هیجان مدار مبتنی بر آموزه های دینی در افزایش سازگاری اجتماعی و کاهش تعارض های زناشویی زوجین(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۴ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۴
44-58
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: تعارض های زناشویی به دلیل اختلاف زوجین در نوع نیازها و روش ارضای آن، خودمحوری، رفتار غیرمسئولانه و تناقض در خواسته ها به وجود می آید. سازگاری اجتماعی عبارت است از رفتارهای انطباقی فراگرفته به منظور برآورده ساختن نیازهای محیطی؛ که غالباً مستلزم اصلاح تکانه ها، هیجان ها و نگرش ها است. هدف اصلی این پژوهش بررسی اثربخشی زوج درمانی هیجان مدار مبتنی بر آموزه های دینی در افزایش سازگاری اجتماعی و کاهش تعارض های زناشویی زوجین است. روش کار: پژوهش حاضر از نوع کارآزمایی بالینی است که در آن از طرح آزمایشی پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل استفاده شده است. جامعه ی آماری پژوهش را کلیه ی زوج های مراجعه کننده به درمانگاه خانواده ی دانشگاه شهید بهشتی در سال 1395 تشکیل می دهند که از بین آنان 40 زوج به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و در گروه های زوج درمانی هیجان مدار مبتنی بر آموزه های دینی و کنترل (هر یک 2 نفر) قرار گرفتند. برای شرکت کنندگان گروه آزمایش 10 جلسه رویکرد هیجان مدار مبتنی بر آموزه های دینی (هر جلسه 90 دقیقه)، به صورت هفته یی یک جلسه برگزار شد. به منظور جمع آوری داده ها نیز از مقیاس سازگاری اجتماعی بل (BAI) و پرسش نامه ی تعارض های زناشویی (MCQ) استفاده شد. در این پژوهش همه ی مسائل اخلاقی رعایت شده است و نویسندگان مقاله هیچ گونه تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها : یافته ها نشان داد که آموزش زوج درمانی هیجان مدار مبتنی بر آموزه های دینی بر سازگاری اجتماعی زوجین (34/0)، سازگاری عاطفی (59/0) و سازگاری شغلی (24/0) اثر معناداری داشت (05/0 > P). همچنین این تغییرات برای زیرمقیاس های کاهش همکاری، کاهش رابطه ی جنسی، افزایش جلب حمایت فرزندان، کاهش رابطه ی فردی با خویشاوندان همسر، کاهش ارتباط مؤثر و جدا کردن امور مالی به ترتیب 37/0، 25/0، 15/0، 48/0، 43/0 و 17/0؛ و در سطح 05/0 > P معنادار بود. نتیجه گیری: دین داری در خانواده و روابط زوجین، اعمال و مراسم های مذهبی و پایبندی به باورها و ارزش های دینی از تضاد در گرایش های فردی و تعارض های زناشویی ممانعت می کند و موجب حرکت به سوی الگوهای رفتاری مشترک و سازگاری اجتماعی در خانواده می شود. Shamsipour H, Norouzi Kouhdasht R, Mohammadi H, Azari E, Norouzi M. The Effect of Emotion-focused Couple Therapy Based on Religious Teachings on Social Compatibility and Marital Conflicts. J Res Relig Health. 2018; 4(4): 44- 58. DOI: https://doi.org/10.22037/jrrh.v4i4.16720
تأثیر چند رسانه ای آموزشی بر راهبردهای حل مسئله و هدف گرایی تحصیلی دانشجویان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: ازجمله مزیت های استفاده از چندرسانه ای آموزشی بالا بردن انگیزه دانشجویان برای مشارکت و همکاری، ارتقای مهارت های حل مسئله و تسهیل دستیابی به هدف است. پژوهش حاضر باهدف بررسی تأثیر چندرسانه ای آموزشی بر راهبردهای حل مسئله و هدف گرایی تحصیلی دانشجویان انجام گرفته است. روش ها: روش پژوهش آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه ی آماری شامل کلیه دانشجویان کارشناسی رشته مدیریت عمومی دانشگاه پیام نور آران و بیدگل در سال 97-96 می باشند که 60 نفر از آن ها به روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند و در دو گروه 30 نفره آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش 8 جلسه 1 ساعته در محیط چندرسانه ای آموزش دیدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه راهبردهای حل مسئله کسیدی و لانگ (2002) و هدف گرایی تحصیلی بوفارد و همکاران (1998) می باشد. یافته ها: یافته های پژوهش با استفاده از آزمون کوواریانس نشان داد چندرسانه ای آموزشی بر راهبردهای حل مسئله و هدف گرایی تحصیلی دانشجویان تأثیر دارد (001/0>P). چندرسانه ای آموزشی بر مؤلفه های راهبردهای حل مسئله (درماندگی، کنترل، اجتناب، خلاقیت، اعتماد، گرایش) و مؤلفه های هدف گرایی تحصیلی (تسلط هدف، عملکرد و پرهیز از شکست) دانشجویان تأثیر دارد (001/0>P). نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد چندرسانه ای آموزشی بر راهبردهای حل مسئله و هدف گرایی در دانشجویان تأثیر دارد. از این می توان از چندرسانه ای آموزشی در جهت آموزش به یادگیرندگان در دروس و مقاطع تحصیلی دیگر استفاده کرد.
سخن سردبیر: کم توانی ذهنی، چشم انداز تحولی نگر در مقابل دیدگاه تفاوت
حوزههای تخصصی:
Women's experiences of couple interactions during the COVID-19-related restrictions(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The outbreak of COVID-19 has profoundly affected people's daily lives, and caused various challenges. Interactions of spouses has been one of the most important dimensions of life affected by these changes. The aim of this study was to identify the dimensions of women's experience of couple interactions during the restrictions imposed during COVID-19 pandemic. This research was conducted with a qualitative approach and a phenomenological method. The participants included 11 married women in Tehran who, during the restrictions caused by COVID-19, spent most of their time at home with their husbands. Data were collected using semi-structured and in-depth interviews. The data obtained from the interviews were coded and analyzed using the Colaizzi's method. The data were categorized into 18 sub-themes and three main themes. The findings showed that the potential of a couple relationship in crises can be such that individuals spontaneously do things to reduce the tensions in a way that this not only reduces the amount of stress, but also enriches their relationship. Women who had such an experience saw the forced situation of being together as a good opportunity to fix their relationship. But the spouses who did not have a normal couple relationship and did not have the necessary skills to repair the gaps and there has been tension, disconnection or overlapping roles and transgression of boundaries in their relationship, would make the gap in the relationship deeper with inappropriate reactions; therefore, this period has led to more conflicts for them.
ارائه مدل رضایت از زندگی در زوجین دو سر شاغل بر پایه خشنودی و رسالت مسیر شغلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: رضایت و معنا در زندگی هدف برتر در زندگی افراد بشر به شمار می رود؛ لذا افراد در تمام طول زندگی خود در تلاش برای دستیابی به آن هستند. هدف: هدف از پژوهش حاضر ارائه مدل رضایت از زندگی در زوجین دو سر شاغل بر اساس متغیرهای خشنودی شغلی، رسالت مسیر شغلی و رضایت از زندگی می باشد. روش: این مطالعه از نوع مطالعات توصیفی-همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش را کارمندان یک شرکت دولتی در استان تهران تشکیل داد که بر اساس نمونه گیری در دسترس و آسان تعداد 210 نفر از آن ها به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های رسالت مسیر شغلی هگمایر و ایبل(2012)، رضایت از زندگی داینر(1985)، معنای زندگی استگر(2006) و خشنودی شغلی بریفیلد و روث(1951)استفاده شد. سپس داده های پژوهش در دو سطح توصیفی(میانگین و انحراف استاندارد) و استنباطی(همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر) و با استفاده از نرم افزارهای SPSS وAMOS مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان دادند که رسالت مسیر شغلی با رضایت از زندگی، خشنودی شغلی، معنای زندگی و رضایت از زندگی رابطه مثبت معناداری دارد و مدل پژوهش از برازش مناسبی برخوردار است. نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش می توان گفت که رسالت مسیر شغلی تأثیر مثبت معناداری بر خشنودی شغلی ، معنای زندگی و رضایت از زندگی در زوجین دو سر شاغل دارد لذا توجه به متغیر رسالت مسیر شغلی در زوجین دو سر شاغل می تواند باعث بهبود رضایت از زندگی در آن ها شود.
پیامدهای پاندمی کرونا بر بهداشت روان: مطالعه مروری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: ویروس کرونا اولین بار در ووهان چین شناسایی شد؛ وقوع این پاندمی و اقداماتی که در جهت کنترل و قطع زنجیره انتقال این بیماری صورت گرفت گاها منجر به مشکلات روان شناختی متعدد می شود که اثرات طولانی مدتی برجای خواهد گذاشت و پیامدهای آن همچنان ادامه دارد. تأثیر شیوع یافتن بیماری های عفونی بر اختلالات روانی از چند جهت است. می تواند بر بیماری های روان که از قبل موجود است، تأثیر بگذارد. می تواند باعث ایجاد علائم روانی تازه در افراد به دنبال اثرات متقابل ایمنی و بیماری روانی شود. باعث ایجاد رنج در سرپرستان افراد آسیب دیده شود و باعث ایجاد انگ گردد. روش پژوهش: پژوهش حاضر از نوع مروری است که به بررسی مطالعات انجام شده در زمینه پیامدها و ارائه مداخلات روان شناختی در زمان پنومونی ویروس کرونا از اسفند 1398 تا شهریور 1399 با استفاده از کلیدواژگان ویروس کرونا، پنومونی، مداخلات روان شناختی در بحران ها، سلامت روان، کووید-19، پاندمیک و با جستجو در سایت های معتبر پابمد، ساینس دایرکت، اسکوپوس، گوگل اسکالر، پروکوئست و همچنین پایگاه های داخلی همچون پایگاه جهاد دانشگاهی، ایرانمدکس و مگیران پرداخت. علاوه بر این، مقالاتی که به طور آنلاین توسط کمیسیون بهداشت ملی چین، مرکز ملی پیشگیری و کنترل بیماری ها و سازمان جهانی بهداشت منتشر شده بود، نیز مورد بررسی قرار گرفتند. یافته ها: در مجموع مرور 48 مقاله نهایی نشان داد که در زمان پاندمی کووید-19 اثرات روان شناختی منفی از جمله اختلال استرس پس از سانحه، افسردگی، اضطراب، استرس، اختلالات خواب و عصبانیت در کادر درمان و دیگر افراد درگیر با کووید-19 به طور معناداری افزایش یافته بود. همچنین با مرور منابع معتبر مشخص شد که پیامدهای روان شناختی بیماری کووید-19 در پرسنل درمانی و مراقبت های بهداشتی، مردم عادی، بیماران مبتلا، خانواده ی بیماران مبتلا و کودکان متفاوت است. نتیجه گیری: در چشم انداز روان شناسی سلامت، راهبردهای مراقبتی برای طیف مختلف افراد و در نهایت، کاهش اثرات قرنطینه ارائه شده است. بر طبق مرور مطالعات انجام شده، مشخص شد که به طور کلی در زمان پاندمی کووید-19 شاهد کاهش سلامت روان افراد به خصوص کارکنان درمانی درگیر با این بیماری هستیم و لازم است مداخلات روان شناختی سریع، مداوم و به موقع صورت گیرد.
مدل یابی روابط ساختاری مهارت های تدریس معلمان بر اساس رفتار شهروندی سازمانی با میانجیگری توانمند سازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: امروزه منابع انسانی، مهمترین و ارزشمندترین سرمایه های سازمانی هستند که بر موفقیت و بالندگی سازمانها تاثیر میگذارند. توانمند سازی معلمان به دلیل نقش و اهمیتی که در فرآیند تعلیم و تربیت دارند، می تواند نقش بسزایی در بهبود بخشی فعالیت های نظام آموزشی داشته باشد و باعث شکل گیری نظام آموزشی موثر، باداوام و با کیفیت شود، لذا پژوﻫﺶ حاضر ﺑﺎ ﻫﺪف تدوین مدل ﺳﺎﺧﺘﺎری مهارت های تدریس معلمان بر اساس رفتار شهروند سازمانی با میانجی گری توانمند سازی اﻧﺠﺎم ﺷﺪ. روش: پژوهش حاضر با توجه به هدف، کاربردی و از نوع تحقیقات توصیفی-همبستگی است. ﻧﻤﻮﻧﻪ ﭘﮋوﻫﺶ 380 معلم شاغل در دبیرستان های کلان شهر کرج در سال تحصیلی 98-1397 بودند که به شیوه نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های مهارت های تدریس حاجی زاده(1390)، توانمند سازی اسپریتزر(2012) و رفتار شهروندی سازمانی دیپائولا و همکاران(2004) استفاده شد. با به کارگیری نرم افزارهای PASW و LISRE از تحلیل مدل معادلات ساختاری برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد. یافته ها: یافته های این پژوهش نشان داد که مدل از برازش مناسبی با داده ها برخوردار است و مهارت های تدریس با میانجیگری توانمند سازی اثر غیر مستقیم و معناداری بر رفتار شهروندی سازمانی دارد. همچنین غیر از مؤلفه تکنولوژی آموزشی بقیه ابعاد مهارت های تدریس، اثر مستقیمی بر توانمند سازی معلمان دارند. نتیجه گیری : با توجه با یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که برای رشد رفتار شهروندی سازمانی در معلمان باید به توانمند سازی آنها توجه داشت و برای رشد توانمند سازی باید مهارت هایی مانند طراحی، ارزشیابی و روش تدریس را تقویت نمود.
رابطه راهبردهای خودتنظیمی و اهداف پیشرفت با درگیری تحصیلی و میانجیگری خودناتوان سازی و کمال گرایی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: درگیری تحصیلی دانش آموزان به چالش کشیدن تعریفی است که به عنوان یک ساختار پیچیده تحت تاثیر عوامل متعدد قرار می گیرد. پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه راهبردهای خودتنظیمی و اهداف پیشرفت با درگیری تحصیلی و میانجیگری خودناتوان سازی و کمال گرایی در دانش آموزان انجام شده است. روش ها: روش تحقیق از نوع توصیفی - همبستگی به روش مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان پایه های دهم و یازدهم شهرستان سردشت در سال تحصیلی 98-1397 به تعداد 1557 نفر بود که تعداد 307 نفر با استفاده از جدول مورگان تعیین و به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های راهبردهای یادگیری خودتنظیمی پینتریچ و دیگروت، هدف پیشرفت الیوت و مورایاما، درگیری تحصیلی زرنگ، خود ناتوان سازی جونز و رودوالت و کمال گرایی فراست استفاده شد که با استفاده از نرم افزار AMOS با روش تحلیل مدل معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل داده ها انجام شد. نتایج: مدل فرضی با داده ها برازش دارد اثر مستقیم راهبردهای خودتنظیمی، هدف پیشرفت تسلط اجتنابی و عملکرد- گرایش بر کمالگرایی معنی دار می باشد. همچنین اثر مستقیم راهبردهای خودتنظیمی، هدف پیشرفت تسلط-گرایش، تسلط-اجتنابی، عملکرد-گرایش و عملکرد-اجتنابی بر خودناتوان سازی معنی دار است. همچنین اثر مستقیم خودناتوان سازی و کمالگرائی بر درگیری تحصیلی نیز معنی دار است. متغیر هدف پیشرفت تسلط- گرایش به طور مستقیم و غیر مستقیم تاثیر معنی داری بر درگیری تحصیلی دارد . نتیجه گیری: نتایج نشان داد که راهبردهای خودتنظیمی، اهداف پیشرفت با میانجیگری خود ناتوان سازی و کمال گرایی باعث ارتقا درگیری تحصیلی دانش آموزان می شوند .
نقش تعدیل کننده خودشفقتی در تاثیر ناگویی هیجانی و مشکلات بین فردی بر دل زدگی زناشویی در زنان ناسازگار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی نقش تعدیل کننده شفقت خود در رابطه ناگویی هیجانی و مشکلات بین فردی بر دل زدگی زناشویی زنان با سازگاری پایین انجام گرفت . پ ژوهش حاضر به روش همبس تگی اجرا شد . بدین منظور 103 زن دارای سازگاری پایین زناشویی به شیوه نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند . ابزار های به کاررفته در پژوهش حاضر، پرسشنامه سازگاری زناشویی ، مقیاس ناگویی هیجان تورنتو، مقیاس مشکلات بین فردی و مقیاس دل زدگی زناشویی بود. داده ها با استفاده از مدل معادلات ساختاری تحلیل شدند. نتایج این مطالعه نشان دادند شفقت خود در رابطه ناگویی هیجانی و مشکلات بین فردی بر دل زدگی زناشویی نقش تعدیل کننده دارد . براساس یافته های پژوهش حاضر، هرچه میزان شفقت خود در زنان با سازگاری پایین با دل زدگی زناشویی بیشتر باشد، ناگویی هیجانی و مشکلات بین فردی کمتری را تجربه می کنند .
مقایسه اثربخشی بازی درمانی انفرادی و گروهی بر رفتارهای مقابله ای در دانش آموزان دبستانی با اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: بازی درمانی، روشی خلاقانه در روان درمانی کودک است و این درمان متناسب با سن، نیازهای کودکان در زمینه های سنی مختلف را برآورده کرده و بر تغییر رفتار، سازش یافتگی، و مهارت های اجتماعی آنها، اثر مهمی دارد. پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی بازی درمانی انفرادی و گروهی بر رفتارهای مقابله ای در دانش آموزان دبستانی با اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی انجام شد. روش: طرح این پژوهش، تجربی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این مطالعه شامل تمامی دانش آموزان دختر و پسر دبستانی با اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی شهر تهران در سال تحصیلی 98-1397 بودند که تعداد 60 دانش آموز با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه مورد مطالعه انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه (هر گروه 20 دانش آموز) جایدهی شدند. گروه های آزمایش تحت بازی درمانی انفرادی (10 جلسه 45 دقیقه ای) و بازی درمانی گروهی (10 جلسه 60 دقیقه ای) قرار گرفتند؛ اما گروه گواه هیچ گونه مداخله ای دریافت نکرد. به منظور گردآوری داده ها از پرسشنامه رفتارهای مقابله ای فلاحی و همکاران (1396) و پرسشنامه تشخیصی اختلال فزون کنشی - نارسایی توجه کانرز (1999) استفاده شد و در پایان داده های به دست آمده با استفاده از آزمون آماری تحلیل کوواریانس، تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان دادند که بازی درمانی به هر دو شیوه انفرادی و گروهی بر افزایش مؤلفه کنارآمدن با مشکل (217/93F=) و کاهش مؤلفه های انحراف از مشکل (1153/09F=)، و کنارآمدن ویرانگر (317/57F=) دانش آموزان دبستانی با اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی مؤثر است (0/01p<). همچنین بر اساس نتایج حاصل از آزمون تعقیبی، بازی درمانی به شیوه گروهی مؤثرتر از بازی درمانی انفرادی در افزایش مؤلفه کنارآمدن با مشکل(3/61-=MD)، و کاهش مؤلفه های انحراف از مشکل (4/65=MD) و کنارآمدن ویرانگر (3/63=MD) دانش آموزان دبستانی با اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی بود (0/01p<). نتیجه گیری: بازی درمانی انفرادی و گروهی بر افزایش رفتارهای مقابله ای دانش آموزان دبستانی با اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی اثربخش است، اما بر اساس نتایج به دست آمده از این مطالعه باید توجه داشت که اجرای این شیوه به صورت گروهی می تواند تأثیرات بیشتری بر بهبود وضعیت روانی و رفتاری کودکان داشته باشد.