مقالات
حوزه های تخصصی:
Current educational psychology scholarship lacks critical comparisons of empirical studies using the methodology of hermeneutic phenomenology, which has been increasingly applied in psychology, education, and sociology. Unclarity and confusion in applying this methodology has negatively affected both theoretical and empirical studies that employ this method. To help fill this gap, the present paper critically compares two culturally different hermeneutic phenomenological studies by scholars from different fields: a psychological study from Iran and an educational study from Indonesia. We analyze the similarities and differences of the authors’ philosophical assumptions, including ontological, epistemological, axiological, and methodological assumptions as well as the interpretative and/or conceptual frame and rigors of the two studies. Our comparison and analysis reveal that the Iranian psychological study was stronger in applying the method but weaker in explaining the theory, while the Indonesian educational study comprehensively explained the theory without providing strong empirical evidence.
اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر کیفیت زندگی و خودکارآمدی دانشجویان خانم دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهر قدس در نیمسال دوم تحصیلی 1399-1398
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر آموزش مهارت های زندگی بر بهبود کیفیت زندگی و خودکارآمدی دانشجویان خانم دانشگاه آزاد اسلامی بود. پژوهش حاضر یک تحقیق آزمایشی و از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل دانشجویان خانم دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهر قدس در نیمسال دوم تحصیلی 1398-1399 که تعداد آن ها حدود 500 نفر بود. برای نمونه از روش نمونه گیری در دسترس استفاده شد. به منظور گردآوری داده های پژوهش از پرسش نامه خودکارآمدی و پرسش نامه کیفیت زندگی 36 SF استفاده شد و داده ها بر اساس تجزیه و تحلیل کواریانس مورد بررسی قرار گرفت. نتایج به دست آمده نشان داد آموزش مهارت های زندگی موجب بهبود کیفیت زندگی خواهد شد و در مولفه سلامت جسمانی 14% و در سلامت روانی 18% از تغییرات واریانس ها ناشی از آموزش های مهارت های زندگی بوده است بنابراین آموزش مهارت های زندگی بر کیفیت زندگی دانشجویان تاثیر مثبت و معناداری دارد. همچنین پس از کنترل تفاوت های موجود در دو گروه کنترل و آزمایش، آموزش مهارت های زندگی توانسته است افزایش معناداری در میانگین این منغیر ایجاد نماید.
بررسی ویژگی های روانسنجی مقیاس نگرش ناکارامد ویسمن و بک و رابطه آن با مقیاس کمالگرایی هیل
حوزه های تخصصی:
مقدمه: این پژوهش با هدف بررسی ویژگی های روانسنجی مقیاس نگرش ناکارامد ویسمن و بک(DAS-40) و رابطه آن با مقیاس کمالگرایی هیل در افراد ساکن شهر تهران انجام گردیده است. هدف: این پژوهش به روش نمونه گیری در دسترس انجام شده است. نمونه آماری مشتمل بر500 نفر (250 نفر مرد و 250 نفر زن) از افراد ساکن در چهار منطقه(شمال،شرق، غرب و جنوب)شهر تهران می باشند که به دو پرسشنامه نگرش های ناکارامد(DAS-40)ویسمن و بک و کمال گرایی هیل پاسخ دادند. یافته ها: آزمون مقیاس نگرش های ناکارامد(DAS-40) برای سنجش نگرش ها و باورهای غیر منطقی افراد مناسب بوده است. هفت عامل از راه تحلیل عاملی شناسایی شد: کمال گرایی در زمینه نگاه دیگران، ارزشمندی خود در نگاه دیگران، کمال گرایی در زمینه معیارهای شخصی ، وابستگی به نظر دیگران، وابستگی افراطی به دیگران و عدم کمال گرایی می باشد. اعتبار پرسشنامه با استفاده از آلفای کرونباخ برآورد گردید، اعتبار کل پرسشنامه (839/0 = ) بدست آمد و اعتبار زیر مقیاس های پرسشنامه به ترتیب، کمال گرایی در زمینه نگاه دیگران (809/0 = ) ، ارزشمندی خود از نگاه دیگران (700/0= )، کمال گرایی در زمینه معیارهای شخصی(665/0= )، وابستگی به نظر دیگران(631/0= )، وابستگی افراطی به دیگران (607/0= )، تلاش برای عالی بودن در نگاه دیگران (528/0= ) و عدم کمال گرایی (336/0= ) بدست آمد. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که نسخه 40 عبارتی مقیاس نگرش های ناکارامد ویسمن و بک(DAS-40) واجد شرایط لازم برای تشخیص نگرش های ناکارامد افراد به طور کمی و کیفی می باشد.
بررسی اثربخشی درمان فراتشخیصی یکپارچه بر علائم اختصاصی افسردگی اساسی، رفتارهای پرخطر، تنظیم هیجان و اضطراب افراد وابسته به متادون
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: اعتیاد یک بیماری روانی اجتماعی است که باعث وابستگی روانی و فیزیولوژیک فرد مبتلا به این مواد می شود و عملکرد جسمی، روانی و اجتماعی تاثیرات نامطلوبی بر جای می گذارد. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان فراتشخیصی یکپارچه بر علائم اختصاصی افسردگی اساسی، رفتارهای پرخطر و اضطراب افراد وابسته به متادون بوده است . روش پژوهش: مطالعه حاضر از نوع پژوهش نیمه تجربی با گروه مداخله و کنترل می باشد. جامعه آماری پژوهش کلیه افراد مراجعه کننده به کلینیک ترک اعتیاد اندیشه نو مشهد در سال 1398 بود که در دامنه سنی بین 18 تا 40 سال قرار داشتند، که به شیوه هدفمند، در هرگروه تعداد 15 بیمار انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری شامل پرسشنامه افسردگی همیلتون ، تنظیم هیجان گراس و جان، رفتارهای پرخطر زاده محمدی و مصاحبه بالینی ساختاریافته و اضطراب همیلتون بود. گروه مداخله طی 12جلسه90 دقیقه ای تحت درمان فراتشخیصی یکپارچه قرار گرفتند، در حالی که در این مدت گروه کنترل هیچ مداخله ای را دریافت نکردند. و پس از اتمام درمان پس آزمون به عمل آمد. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان دادکه درمان فراتشخیصی یکپارچه بر نشانه های بالینی افسردگی ، تنظیم هیجان، رفتارهای پرخطر و اضطراب افراد وابسته به متادون معنادار است (p<0.05). نتیجه گیری: درمان فراتشخیصی یکپارچه بر کاهش نشانه های بالینی افسردگی، رفتارهای پرخطر و اضطراب و افزایش تنظیم هیجان افراد وابسته به متادون موثر است.
بررسی اثربخشی تقویت اعتماد به نفس بر نگرش به ازدواج مجدد زنان مطلقه تحت پوشش کمیته امداد یزد
حوزه های تخصصی:
پیش زمینه و هدف: پژوهش حاضر بررسی اثربخشی تقویت اعتماد به نفس بر نگرش به ازدواج مجدد زنان مطلقه تحت پوشش کمیته امداد می باشد. مواد و روش کار: روش پژوهش شبه آزمایشی ازنوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. از جامعه آماری کلیه زنان مطلقه 20 تا 40سال تحت پوشش کمیته امداد امام خمینی شهرستان یزد 24 نفر نمونه در قالب دو گروه آزمایش و کنترل انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه نگرش به ازدواج بارتین و روزن استفاده شد. یافته ها: پس از تحلیل کواریانس چنین حاصل شد که باکنترل اثر پیش آزمون، آموزش اعتماد به نفس در زنان مطلقه بر نگرش آنها به ازدواج مجدد و مولفه های آن موثر بوده است. بحث و نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان می دهد که آموزش اعتماد به نفس سبب شده نگرش ایده آل گرایانه زنان مطلقه نسبت به ازدواج مجدد کمتر شود، سپس نگرش واقع گرایانه به ازدواج مجدد پیدا و در نتیجه نگرش بدبینانه آنها نسبت به ازدواج مجدد کمتر شود و در کل نگرش به ازدواج مجدد را بهبود بخشیده است. پیشنهاد می گردد سازمان هایی که با زنان مطلقه سر و کار دارند کارگاه هایی در زمینه افزایش اعتماد به نفس برای ایشان برگزار نمایند، که این امر سبب تغییر نگرش زنان مطلقه نسبت به ازدواج مجدد شده و علاوه بر افزایش تمایل به ازدواج، کیفیت زندگی مجدد را نیز بالاتر می برد.
بررسی اثربخشی آموزش گروهی امید بر روی تعلل ورزی و بهزیستی تحصیلی دانش آموزان
حوزه های تخصصی:
هدف تحقیق حاضر، بررسی تاثیرآموزش گروهی امید بر روی تعلل ورزی و بهزیستی تحصیلی دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهر قدس استان تهران بود. پژوهش از نوع نیمه آزمایشی، پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود و جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر دوره متوسطه دوم، دبیرستان مولود کعبه شهرستان قدس که در سال تحصیلی 99-1398 مشغول به تحصیل بوده اندکه از بین آن ها 47 نفر دارای انحراف معیار نمره تعلل ورزی تحصیلی و بهزیستی تحصیلی، پایین تر از میانگین بوده و از بین آنان، تعداد 30 نفر به صورت تصادفی به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند، این تعداد در دو گروه آزمایش (n=15) و گروه کنترل (n=15) گمارش شدند. ابزار جمع آوری داده های پژوهش، پرسشنامه تعلل ورزی سلومون و راثبلوم (1984) و پرسشنامه بهزیستی تحصیلی تومینین-سوینی و همکاران (2012) بود. گروه آزمایشی در 8 جلسه و هر جلسه به مدت 90 دقیقه تحت آموزش گروهی امید برمبنای نظریه اسنایدر قرار گرفتند، اما در این مدت گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکردند. در پایان، از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد. به منظور تجزیه وتحلیل اطلاعات از نرم افزار SPSS و روش آماری توصیفی و تحلیل کوواریانس چند متغیره (MANCOVA) استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که آموزش گروهی امید باعث کاهش میزان تعلل ورزی و افزایش بهزیستی دردانش آموزان در سطح معناداری شد (001/0 > P). می توان نتیجه گرفت که آموزش گروهی امید باعث کاهش تعلل ورزی و افزایش بهزیستی تحصیلی در دانش آموزان می شود.
بررسی رابطه کمال گرایی و اضطراب اجتماعی با میانجی گری بینش شناختی در کارکنان سازمان بهزیستی
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه کمال گرایی و اضطراب اجتماعی با میانجی گری بینش شناختی در کارکنان سازمان بهزیستی استان کردستان انجام شد. روش: پژوهش حاضر از لحاظ هدف بنیادی و از نظر شیوه گردآوری داده ها توصیفی است. جامعه ی آماریِ این پژوهش شامل تمامی کارکنان سازمان بهزیستی استان کردستان بود، که ٢٢٠ نفر به روش نمونه گیریِ تصادفی ساده انتخاب شدند و پرسشنامه های مقیاس چند بعدی کمال گرایی تهران (TMBS)(1386)، اضطراب اجتماعی جرابک (1996) و مقیاس بینش شناختی بک (BCIS)(2004) را تکمیل نمودند. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار ایموس استفاده گردید. نتایج: نتایج نشان داد که کمال گرایی با اضطراب اجتماعی رابطه مثبت و معناداری دارد و با بینش شناختی رابطه منفی و معناداری دارد. همچنین هنگامی که بینش شناختی به عنوان متغیر میانجی وارد معادلات شد اثر غیرمستقیم کمال گرایی به واسطه بینش شناختی بر اضطراب اجتماعی به طور معناداری منفی بود. نتیجه گیری: با توجه به نتایج می توان گفت که کمال گرایی و بینش شناختی از عوامل تعیین کننده در تبیین و پیش بینی اضطراب اجتماعی محسوب می گردند که انجام مطالعات آتی جهت تأیید نتایج پژوهش حاضر ضروری می باشد.
رابطه مهارت زندگی و سازگاری زناشویی بر احساس تنهایی متأهلین تهران
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه مهارت زندگی و سازگاری زناشویی بر احساس تنهایی از طریق روش کمی و از نوع همبستگی انجام شد. برای انجام آن حجم نمونه 107 نفری به صورت در دسترس انتخاب شد. برای ابزار این پژوهش از پرسشنامه های احساس تنهایی راسل و همکاران، مهارت های زندگی ساعتچی و همکاران و سازگاری زناشویی اسپانیر استفاده شده است. از روش آماری تحلیل واریانس (ANOVA) برای فرضیه اصلی و روش آماری همبستگی پیرسون برای فرضیه های فرعی مورد استفاده قرار گرفت. با توجه به مقادیر به دست آمده نمره Sig های حاصل برای فرضیه اصلی، که برابر با 024/0 و 003/0 بود، نشان داده شد با احتساب احتمال 95% بین هر سه متغییر رابطه معناداری وجود دارد. همچنین مقادیر Sig برای فرضیه های فرعی برابر 00/0 است که هر سه فرضیه فرعی با احتمال 95% معنادار شده اند.
اثربخشی درمان رفتاری شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی والد محور بر سازگاری شخصی-اجتماعی و تمایزیافتگی خود در مادران کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان رفتاری شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی والد محور بر سازگاری شخصی-اجتماعی و تمایزیافتگی خود در مادران کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی شهر تهران در سال 1399 است. پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه ی آماری پژوهش شامل کلیه مادران دارای کودکان بیش فعال 3 تا 7 ساله شهر تهران بودند نمونه مورد مطالعه با روش نمونه گیری در دسترس در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گواه (15 نفر) انتخاب شدند. گروه آزمایش 8 جلسه تحت آموزش رفتاری شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی والدمحور قرار گرفتند و گروه کنترل در طول این مدت در انتظار درمان ماندند. روش جمع آوری داده ها بر اساس پرسشنامه استاندارد سازگاری فردی-اجتماعی کالیفرنیا (کلارک و همکاران، 1953) و تمایزیافتگی خود (اسکورن و فریدلندر، 1998) انجام گرفت. تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه از طریق نرم افزار SPSS23 در دو بخش توصیفی و استنباطی (آزمون t گروه مستقل، تحلیل واریانس چند متغیری) انجام پذیرفت. نتایج تحقیق نشان داد که میانگین سازگاری فردی و اجتماعی مادرانی که دارای کودک بیش فعالی-نقص توجه بودند و تحت "آموزش رفتاری شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی والدمحور" قرار گرفته اند، به طور معنی داری افزایش داشته است. همچنین نتایج نشان داد که درمان رفتاری شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی والدمحور باعث افزایش تمایزیافتگی در مادران کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی شده است. بنابراین می توان نتیجه گرفت که درمان رفتاری شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی والد محور بر سازگاری اجتماعی فردی و اجتماعی مادران و تمایزیافتگی مادران دارای کودکان بیش فعالی-نقص توجه موثر است.
The Effect of Mindfulness-Based Cognitive Therapy on Women with Depression: Changes in Early Maladaptive Schemas of Behavioral Mistrust and Abandonment Instability
حوزه های تخصصی:
Few studies have examined the influence of cognitive therapy on schemas in women with psychological disorders. This study explores the effect of mindfulness therapy on early maladaptive schemas of behavioural mistrust and the abandonment instability of 60 women with depression who had been referred to a psychological clinic. The methodology of this study was quasi-experimental with pre-test and post-test design. All participants were randomly placed into experimental (30 individuals) and control (30 individuals) groups and answered Young's Early maladaptive schema questionnaire before and after the treatments. The experimental group received a cognitive intervention program based on mindfulness therapy during eight sessions (90 minutes). Covariance analysis was conducted, and the result indicated the positive effect of mindfulness therapy on the experimental group, not the control group. The result suggested that mindfulness treatment positively affects the early maladaptive schemas of behavioural mistrust and abandonment instability in women with depression
اثربخشی آموزش روانشناسی مثبت نگر بر ارتقاءخودکارآمدی و تنظیم هیجان میان فردی در بیماران روانی مزمن
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی آموزش روانشناسی مثبت نگر بربهبودخودکارآمدی وتنظیم هیجان میان فردی بیماران روانی مزمن انجام شد.روش این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون وپس آزمون باگروه کنترل بود.جامعه این پژوهش را کلیه بیماران روانی مزمن در مرکز شبانه روزی روزبه زاهدان درسال 1400-99 13تشکیل دادند.30 بیمار به شیوه دردسترس وبه صورت تصادفی در دوگروه آزمایش(15نفر)وگروه کنترل (15نفر)گمارده شدند. گروه آزمایش برنامه ی آموزشی روانشناسی مثبت نگر رادر هشت جلسه 90 دقیقه ای(هرهفته دوجلسه)دریافت کرد.وگروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد.بیماران به پرسشنامه خودکارآمدی چسنی وپرسشنامه تنظیم هیجان میان فردی هافمن پاسخ دادند.داده ها با استفاده ازروش آماری تحلیل کوواریانس تحلیل شدند.یافته ها نشان داد با کنترل اثرپیش آزمون بین میانگین نمرات پس آزمون گروه آزمایش وکنترل درمتغیرهای خودکارآمدی درمقابله با مشکلات وتنظیم هیجان میان فردی تفاوت معناداری وجوددارد.درمجموع نتایج نشان دادآموزش روانشناسی مثبت نگر بربهبودخودکارآمدی درمقابله بامشکلات وتنظیم هیجان میان فردی بیماران روانی مزمن تاثیر مثبت دارد.
رابطه بین فشار روانی ادراک شده و کودک آزاری والدین با سازگاری اجتماعی و لجبازی – نافرمانی مقابله ای در دانش آموزان پسر مقطع ابتدایی مشهد
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه بین فشار روانی ادراک شده و کودک آزاری والدین با سازگاری اجتماعی و لجبازی – نافرمانی مقابله ای در دانش آموزان پسر مقطع ابتدایی مشهد بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانش آموزان ابتدایی پسرانه سیدی شهر مشهد در سال 1399-1400 تشکیل داده و مطابق با جدول کرجسی مورگان تعداد 180 نفر به صورت تصادفی انتخاب شدند. در این پژوهش از پرسشنامه کودک آزاری و ضربه (CTQ)، سازگاری اجتماعی، فشار روانی ادراک شده، درجه بندی لجبازی – نافرمانی مقابله ای (ODDRS) استفاده شد. یافته ها به روش همبستگی پیرسون و رگرسیون، تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که بین بعد لجبازی – نافرمانی و فشار روانی ادراک شده والدین؛ بین تمامی ابعاد کودک آزاری و لجبازی – نافرمانی مقابله ای؛ بین فشار روانی ادراک شده والدین با سازگاری اجتماعی؛ بین سازگاری اجتماعی و ابعاد کودک آزاری ارتباط معنادار وجود دارد(p<0.05).
رابطه بین کیفیت زندگی و سرسختی والدین با خودکارآمدی فرزندان
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش، بررسی رابطه بین کیفیت زندگی و سرسختی والدین با خودکارآمدی فرزندان بود. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت و شیوه جمع آوری اطلاعات بررسی پیمایشی، از نوع همبستگی است. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دوره سوم متوسطه شهر تهران در سال تحصیلی ۹۵-۱۳۹4 بود که با استفاده از فرمول کوکران ۳۵۰ نفر به شیوه نمونه گیری تصادفی از بین مناطق تهران، منطقه ۱۳ از شرق، منطقه ۵ از غرب و منطقه ۱ از شمال، منطقه ۲۰ از جنوب تهران انتخاب شدند. بمنظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه های مقیاس خودکارآمدی شرر و مادوکس (۱۹۸۲)، پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی و پرسشنامه سرسختی والدین کیامرثی و همکاران (۱۳۷۷) تنظیم شده است، استفاده شد. به منظور تجزیه تحلیل داده ها از شاخصهای مرکزی و پراکندگی، ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گام به گام با کمک نرم افزار آماری SPSS نسخه ۱۹ استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که بین متغیرهای کیفیت زندگی والدین و سرسختی روان شناختی با خودکارآمدی فرزندان رابطه مثبت و معنادار وجود دارد (05/0 P<). همچنین بین دو متغیر سرسختی روان شناختی و کیفیت زندگی والدین رابطه مثبت و معنادار وجود دارد (05/0 P<). نتایج رگرسیون گام به گام نشان داد که کیفیت زندگی و سرسختی والدین به میزان ۹ درصد خودکارآمدی فرزندان را تبیین می کنند، که البته درصد کمی می باشد. به طور کلی، آموزش سرسختی روان شناختی و بهبود کیفیت زندگی والدین می تواند در خودکارآمدی و موفقیت فرزندان موثر بوده باشد.
اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر استرس ادراک شده، کیفیت زندگی و باورهای فراشناختی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروسیس (ام اس)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر استرس ادراک شده، کیفیت زندگی و باورهای فراشناختی بیماران مولتیپل اسکلروسیس بوده است. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون و گروه کنترل و جامعه آماری شامل کلیه بیماران مبتلا به ام اس مراجعه کننده به انجمن ام اس در شهر تهران در سال 1398 بوده است. به منظور نمونه گیری از این افراد تعداد 20 نفر در هر گروه(20نفر آزمایش و 20نفر کنترل) به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و جلسات آموزش برای گروه آزمایش در 8 جلسه 2 ساعته با استفاده از برنامه 8 هفته ای ذهن آگاهی تیزدل و سگال و ویلیامز انجام شد و همه افراد به پرسشنامه های استرس ادراک شده کوهن و همکاران(1983)، کیفیت زندگی ویر و شربور(1992) و باورهای فراشناختی ولز و هاتون(2004) پاسخ دادند. یافته ها بر اساس روش تحلیل کوواریانس نشان داد که بین مؤلفه های استرس ادراک شده شامل ادراک منفی از استرس و ادراک مثبت از استرس پس از تعدیل اثرات پیش آزمون در دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت وجود دارد. همچنین بین مولفه های کیفیت زندگی شامل عملکرد جسمی؛ عملکرد اجتماعی؛ ایفای نقش هیجانی؛ سلامت روانی؛ سرزندگی و سلامت عمومی پس از تعدیل اثرات پیش آزمون در دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت وجود دارد که این مقدار تفاوت ازنظر آماری معنادار می باشد و بین مولفه های باورهای فراشناختی شامل باورهای مثبت نگرانی؛ باورهای منفی کنترل پذیری؛ عدم اطمینان شناختی؛ نیاز به کنترل افکار و خودآگاهی شناختی پس از تعدیل اثرات پیش آزمون در دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت وجود دارد که این مقدار تفاوت نیز ازنظر آماری معنادار می باشد به این معنا که پس از تعدیل اثرات پیش آزمون، آموزش ذهن آگاهی بر استرس ادراک شده، کیفیت زندگی و باورهای فراشناختی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروسیس و مولفه های آنها تأثیر داشته است.
اثربخشی درمان هیجان مدار به شیوه گروهی بر کاهش علائم افسردگی و استرس ادراک شده در زنان مواجه شده با خیانت همسر
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان هیجان مدار به شیوه گروهی بر کاهش علائم افسردگی و استرس ادراک شده در زنان مواجه شده با خیانت همسر شهر تهران در سال 1399 انجام شد. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی است و برای جمع آوری داده ها از طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش را کلیه زنان مواجه شده با خیانت همسر که به مراکز مشاوره منطقه 3 شهر تهران مراجعه نمودند تشکیل دادند که از بین آن ها، 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در گروه آزمایش (هر گروه 15 نفر) و کنترل (15 نفر) گمارده شدند. گروه آزمایش درمان هیجان مدار 8 جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش قرار گرفتند و گروه کنترل در لیست انتظار ماندند. ابزارهای مورد استفاده در پژوهش حاضر شامل افسردگی بک (1961) و استرس ادراک شده کوهن (1983) بودند که در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون مورد استفاده قرار گرفتند. تجزیه وتحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه از طریق نرم افزار spss24 در دو بخش توصیفی و استنباطی (تحلیل کوواریانس) انجام گرفت. یافته ها نشان داد که درمان هیجان مدار باعث کاهش افسردگی در زنان مواجه شده با خیانت همسر شده است. همچنین نتایج نشان داد که درمان هیجان مدار باعث کاهش استرس ادراک شده در زنان مواجه شده با خیانت همسر شده است. بر اساس نتایج این پژوهش، درمان هیجان مدار، مداخله موثری در کاهش افسردگی و استرس ادراک شده در زنان مواجه شده با خیانت همسر است.
روابط ساختاری پیشگیری از سومصرف مواد بر اساس معیارهای مخاطره آمیز و محافظتی در دانش آموزان: نقش هم کلاسی ها
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به بررسی نقش تعدیل گری و واسطه ای هم کلاسی ها در الگوی ساختاری پیشگیری از مصرف مواد بر اساس عوامل مخاطره آمیز و محافظتی در دانش آموزان می پردازد. روش: پژوهش حاضر همبستگی از نوع پیش بینی، تحلیل مسیر و مدل معادلات ساختاری است. جامعه آماری شامل دانش آموزان پسر مقطع متوسطه دوم مشغول به تحصیل در سال تحصیلی 1398-99منطقه 6 شهر تهران هستند که تعداد400 نفر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و با استفاده از پرسشنامه های عوامل خطر ساز و محافظت کننده رفتار مشکل ساز جیسر مورد برسی قرار گرفتند. یافته ها: نتایج به دست آمده نشان دهنده رابطه معنی دار بین متغیر های محدودیت اعمال شده توسط والدین و کنترل گری هم کلاسی ها با سومصرف مواد است. همچنین نتایج آزمون سوبل بیانگر معنی دار بودن مدل واسطه ای است. نتیجه گیری: فاکتورهای خانوادگی و هم کلاسی ها می توانند در چارچوب یک مدل، سومصرف مواد را در دانش آموزان پیش بینی کنند.
بررسی رابطه سلامت روان، خودپنداره جنسی و نقش الگوهای ارتباطی با بی ثباتی ازدواج در زوجین
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، "بررسی رابطه سلامت روان، خودپنداره جنسی و نقش الگوهای ارتباطی با بی ثباتی در ازدواج " بود. روش این پژوهش از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره و تحکیم خانواده در شهر تهران بود. بدین منظور 260 نفر به صورت در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای این پژوهش شامل پرسشنامه های بی ثباتی ازدواج ادواردز، الگوهای ارتباطی کریستنسن و سالاوی (CPQ)، سلامت روان گلدنبرگ (GHQ)و خودپنداره جنسی اسنل (MSSCQ) بوده است. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش ضریب همبستگی پیرسون و از مدل معادلات ساختاری ( تحلیل عاملی و تحلیل مسیر ) استفاده شد. بر اساس یافته های پژوهش، سلامت روان، خودپنداره جنسی و نقش میانجی الگوهای ارتباطی پیش بینی کننده بی ثباتی ازدواج می باشند. و سلامت روان بصورت غیر مستقیم از طریق الگوی ارتباطی سازنده، پیش بینی کننده ی معناداری برای بی ثباتی در ازدواج می باشد و از بین مؤلفه های آن، اضطراب و بی خوابی همبستگی مثبت و معناداری با متغیر ملاک دارد. و همچنین الگوهای ارتباطی متوقع / کناره گیر و اجتنابی (ناکارآمد) همبستگی مثبت و معنادار دارند و الگوی ارتباطی سازنده همبستگی منفی با بی ثباتی ازدواج داشته اند. متغیر خودپنداره جنسی از طریق ضریب کل مسیرمی تواند پیش بینی کننده بی ثباتی ازدواج باشد و مؤلفه های آن با بی ثباتی ازدواج همبستگی منفی دارند.
معرفی مفهوم خردمندی در روانشناسی تربیتی و کاربردهای یادگیری آن با توجه به نظریه های آموزشی
حوزه های تخصصی:
مفهوم خردمندی در متون فلسفی و دینی دارای قدمتی دیرینه است، اما از حدود دو سه دهه اخیر این موضوع وارد مباحث و پژوهش های تجربی در عرصه های مختلف روان شناسی شده است. نظریه پردازان مختلف با توجه به جهت گیری فلسفی خود و حیطه ای که در روان شناسی بر آن متمرکزند، به تعریف این مفهوم پرداخته اند، ولی تاکنون تعریف مورد توافقی پدید نیامده است. روان شناسی تربیتی نیز با بهره گیری از این مفهوم، نظریه ها و شیوه هایی کاربردی برای آموزش این توانمندی یا فضیلت ارائه کرده است. این مقاله به طور خلاصه، به معرفی اجمالی نظریه های جامع و جدید در این زمینه، نظریه تعادلی خردمندی، پارادایم خردمندی برلین، و مدل سه بعدی خردمندی پرداخته و به برخی نظرها و یافته ها در زمینه آموزش خردمندی اشاره کرده است.
واکاوی بسترهای زمینه ساز گرایش به جراحی زیبایی در زنان: یک پژوهش کیفی مبتنی بر تئوری روانکاوی
حوزه های تخصصی:
هدف: درخواست افراد جامعه ایران برای انجام جراحی زیبایی رو به فزونی است. مطالعات زیادی نشان می دهند که جراحی زیبایی ابعاد روانشناختی زیادی دارد. این پژوهش، به هدف واکاوی ریشه های این رفتار در جامعه ایران انجام شده است. روش شناسی: به منظور پژوهش، 21 نفر از زنان جوان کمتر از 40 سال مورد مصاحبه نیمه ساختاریافته با 15 سوال قرار گرفته و داده های حاصل از مصاحبه ها، پس از مکتوب شدن، به روش پدیدارشناسانه ون منن تحلیل و 464 جزء کدگذاری شدند و مجموعاً 678 کد گذاشته شد. یافته ها: حاصل کدگذاری، 26 مقوله و 7 کد محوری و 4 کد گزینشی بود. کدهای گزینشی با توجه به تئوری روانکاوی استخراج شدند. در نهایت، مدلی مبتنی بر کدهای گزینشی در تبیین رفتار درخواست جراحی زیبایی ارائه شده است. بحث و نتیجه گیری: تصویر بدنی منفی در همه مصاحبه شوندگان به چشم می خورد که با بیرونی شدن شفقت به خود به معنای «شفقت به خود مبتنی بر ظاهر» همراه است. حساسیت فرد به قضاوت اجتماع بیشترین فراوانی را در میان مقوله ها داشت و فرافکنی دیدگاه خود به جامعه، مکانیسمی دفاعی است که بیشترین تکرار را در نمونه مورد مطالعه نشان می دهد. مدل ارائه شده در این پژوهش بیان می کند که وقتی تصویر خود منفی در کنار حساسیت به قضاوت اجتماع قرار می گیرد، شفقت به خود مشروط به ظاهر شده، و درخواست برای انجام جراحی زیبایی افزایش می یابد. این مدل به تفصیل مورد بررسی قرار گرفته است.
رابطه خوش بینی سازمانی با کیفیت زندگی کاری با توجه به نقش میانجی مسئولیت اجتماعی
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارتباط بین خوش بینی سازمانی با کیفیت زندگی کاری با توجه به نقش میانجی مسئولیت اجتماعی انجام شد. این پژوهش از نظر هدف کاربردی، از نظر نحوه گرداوری داده ها توصیفی- پیمایشی می باشد و به لحاظ بررسی رابطه بین متغییرها از نوع همبستگی است. معلمان تمامی مقاطع تحصیلی مدارس دخترانه و پسرانه شهرستان بهبهان به عنوان جامعه آماری و روش نمونه گیری تصادفی ساده در نظر گرفته شد. با استفاده از فرمول کوکران حجم نمونه آماری محاسبه و تعداد 336 نفر انتخاب گردید. در این پژوهش جهت جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های خوش بینی سازمانی کامرون و همکاران (2004)، پرسشنامه کیفیت زندگی کاری والتون (1973) و پرسشنامه مسئولیت اجتماعی کارول(1999) استفاده شده است. ضریب آلفای کرونباخ برای پرسشنامه ها، به ترتیب 89/0، 85/0 و 86/0 بدست آمد. مجموعه داده ها به کمک نرم افزار اس پی اس اس نسخه 24 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و جهت آزمون فرضیه ها از آزمون پیرسون و آزمون رگرسیون چندگانه ساده و تعدیل شده استفاده گردید و نتایج زیر حاصل شد: خوش بینی سازمانی با کیفیت زندگی کاری معلمان ارتباط مثبت و معنا داری دارد و همچنین نقش میانجی مسئولیت اجتماعی در رابطه بین خوش بینی سازمانی و کیفیت زندگی کاری تایید گردیده است.
پیش بینی کیفیت زندگی براساس ویژگی های شخصیتی(پنج عامل بزرگ) در افراد با سابقه اقدام به خودزنی
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر پیش بینی کیفیت زندگی براساس ویژگی های شخصیتی (پنج عامل بزرگ) در افراد با سابقه خودزنی بود. روش: روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود .جامعه حاضرکلیه مردان مراجعه کنندگان به کلینیک های روانشناختی شهر بندرعباس که آثار خودزنی با استفاده از وسایل تیز بر روی بدن در سال 1399 داشتند بود. روش نمونه به صورت نمونه گیری در دسترس و حجم نونه نیز 50 نفر تعیین گردید. پس از اخذ رضایت آگاهانه هر دو پرسشنامه (مقیاس ویژگی های شخصیتی نئو و کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی ) را تکمیل کردند.داده ها به روش همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیره و با استفاده از نرم افزار اس.پی.اس.اس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته: نتایج نشان داد که روانرنجورخویی بر روی کیفیت زندگی افراد با سابقه خودزنی همبستگی منفی و معنی داری دارد و افزایش روانرنجور خویی باعث کاهش کیفیت زندگی و از طرفی کاهش روانرنجور خویی باعث افزایش کیفیت زندگی می گردد ، این در حالی است که ویژگی صفات شخصیتی گشودگی، برون گرایی، باوجدان بودن و موافق بودن بر کیفیت زندگی در افراد با سابقه خودآسیب رسانی همبستگی مثبت و معنی داری دارد نتیجه گیری: ویژگی های شخصیتی به عنوان عاملی در کیفیت زندگی افراد با سابقه خودزنی محسوب می شوند توجه به آن برای درک رفتارهای خودآسیب رسان و پیشگیری از آن ضروری به نظر می رسد .
رابطه تاب آوری با افکار خودکشی در دانشجویان دانشگاه های شهر تهران
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی رابطهی تابآوری با افکار خودکشی در دانشجویان دختر و پسر دانشگاههای شهر تهران بود. روش مطالعه حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر شیوه اجراء، توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش، شامل کلیه دانشجویان دختر و پسر دانشگاههای دولتی شهر تهران میباشد که در سال تحصیلی 98-1397 مشغول به تحصیل بودهاند. از میان آنها به کمک روش نمونه گیری خوشهای از بین چهار دانشگاه، تعداد 397 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده های پژوهش توسط پرسشنامههای افکار خودکشی بک و پرسشنامه تابآوری کونر و دیویدسون، جمع آوری شدند. برای تجزیه و تحلیل دادههای پژوهش، از نرم افزار آماری SPSS استفاده شد. نتایج نشان دادند که تاب آوری، قوی ترین پیش بین خطر خودکشی به شمار می رود؛ لذا شایسته است روان شناسان، مشاورین در مواجهه با مراجعینی که در معرض خطر خودکشی قرار دارند، توجه بیشتری را به آموزش تاب آوری مبذول کنند. از سوی دیگر شناخت عوامل مرتبط با خودکشی همچون تاب آوری به عنوان متغیر های مهم در فهم خودکشی و افکار مربوط به آن نقش مهمی را ایفا میکنند.