فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸٬۰۴۱ تا ۸٬۰۶۰ مورد از کل ۳۶٬۲۵۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی گروه درمانی آنلاین مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اشتغال ذهنی به بدشکلی بدن و ترس از تصویر بدنی در افراد دارای اضافه وزن یا چاقی در دوران پاندمی ویروس کرونا صورت گرفت. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. 14 نفر از افراد دارای اضافه وزن یا چاقی در بازه زمانی شهریور تا مهر 1399 به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و به شکل تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش تحت 7 جلسه 120 دقیقه ای جلسات آنلاین قرار گرفت، اما گروه کنترل تا پایان پژوهش مداخله ای دریافت نکرد. ابزارهای سنجش این پژوهش پرسشنامه ارزیابی فراشناختی بدشکلی بدن (ربیعی و همکاران، 1390) و ترس از تصویر بدنی (لیتلتون و همکاران، 2005) بود. یافته ها نشان داد که گروه درمانی آنلاین مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش اشتغال ذهنی به بدشکلی بدن و ترس از تصویر بدنی در افراد دارای اضافه وزن یا چاقی اثربخش است (05/0> p ). از این یافته ها می توان نتیجه گرفت درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد به صورت مجازی برای افراد دارای اضافه وزن اثربخش بوده است و می توان از آن به عنوان یک راهکار جایگزین در دوران پاندمی ویروس کرونا استفاده کرد.
مدل معادلات ساختاری رابطه بین سبک های دلبستگی و پریشانی روانشناختی : نقش واسطه ای طرحواره های هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
افسردگی و اضطراب جزء رایج ترین اختلالات روانشناختی هستند که علاوه بر تحمیل هزینه های گزاف بر فرد و جامعه با بسیاری از اختلالات روانشناختی نیز همپوشانی دلرند. هدف پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای طرحواره های هیجانی در رابطه بین سبک های دلبستگی و پریشانی روان شناختی بود. تحقیق از نوع توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری شامل دانشجویانی بود که در سال تحصیلی 99-1398 در دانشکده های علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه های تهران و شهید بهشتی تحصیل می کردند و از این تعداد، 154 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. همه افراد به پرسشنامه های سبک های دلبستگی کالینز و ریدز (کالینز و رید، 1990)، مقیاس افسردگی اضطراب استرس (لاویباند و لاویباند، 1995) و پرسش نامه طرحواره های هیجانی (لیهی، 2002) پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها و تعیین اثر غیرمستقیم از آزمون میانجی گری سوبل استفاده شد. نتایج نشان داد که طرحواره های هیجانی سازگار در رابطه بین سبک های دلبستگی ایمن و ناایمن و پریشانی روانشناختی نقش واسطه ای ایفا می کنند (05/0 p≤ ). میان سبک های دلبستگی و پریشانی روانشناختی با درنظر گرفتن طرحواره های هیجانی به عنوان عامل واسطه ای رابطه غیرمستقیم وجود دارد. با توجه به نتایج پژوهش حاضر می توان پیشنهاد نمود که برای درمان افسردگی و اضطراب به طور همزمان به ترمیم و بهبود سبک های دلبستگی و طرحواره های هیجانی پرداخته شود.
الگوی ارتباطی تاب آوری و ذهن آگاهی با بهزیستی هیجانی با نقش واسطه ای تنظیم هیجان در بیماران سرطانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال دهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۳۹)
67 - 84
حوزههای تخصصی:
مقدمه: بیماری سرطان بر جنبه های مختلف کیفیت زندگی بیمار ازجمله وضعیت روحی، روانی، اجتماعی و اقتصادی تأثیر دارد. هدف پژوهش حاضر، ارزیابی الگوی ارتباط ذهن آگاهی و تاب آوری با بهزیستی هیجانی با نقش واسطه ای تنظیم هیجان در بیماران سرطانی بود. روش: روش اجرای این پژوهش توصیفی و طرح پژوهش همبستگی از نوع الگویابی معادلات ساختاری است. جامعه آماری در این پژوهش شامل بیماران سرطانی در سال 1399 بود که به شکل نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. نمونه پژوهش شامل 200 نفر (زن و مرد) از بیماران سرطانی در بیمارستان امام حسین (ع) شهر تهران بود. برای جمع آوری داده ها از فرم کوتاه مقیاس ذهن آگاهی فرایبرگ سوئر و همکاران (2011)، فرم کوتاه مقیاس تاب آوری (واگنیلد و یانگ، 2009)، پرسشنامه تنظیم هیجان گروس و جان (2002) و مقیاس بهزیستی ذهنی کی یز و ماگیارمو (2003) استفاده گردید. جهت تحلیل روابط واسطه ای از روش بوت استرپ استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد ذهن آگاهی و تاب آوری بر بهزیستی هیجانی اثر مستقیم و معنی دار دارد. اثر مستقیم ذهن آگاهی و تاب آوری بر تنظیم هیجان نیز معنادار بود. نقش واسطه ای تنظیم هیجان در رابطه بین ذهن آگاهی و تاب آوری با بهزیستی هیجانی معنادار نبود. نتیجه گیری: نتایج پژوهش برای متخصصان و روانشناسان حوزه سلامت تلویحات کاربردی داشته و می توان نتیجه گرفت که ذهن آگاهی و تاب آوری بر بهزیستی هیجانی بیماران سرطانی اثر مستقیم دارند.
مقایسه اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی و نوروفیدبک بر میزان و شدت علائم جسمی و تنظیم هیجانی بیماران مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال دهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۳۹)
121 - 144
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی و نوروفیدبک بر میزان و شدت علائم جسمی و تنظیم هیجانی بیماران مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر انجام شد. روش: پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه پژوهش شامل تمامی زنان مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر مراجعه کننده به کلینیک های فوق تحصصی گوارش شهرستان قزوین در سال 1398 بود. 45 نفر از بیماران به صورت در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه گمارش شدند. فرم ملاک تشخیصی رم-3 و پرسشنامه تنظیم هیجانی (گروس و جان، 2003) قبل، بعد و دو ماه بعد از مداخله در مورد تمامی افراد نمونه اجرا گردید. گروه های آزمایش تحت شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی و نوروفیدبک قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی و نوروفیدبک بر کاهش میزان و شدت علائم جسمی و افزایش تنظیم هیجانی بیماران مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر مؤثر است (01/0>p). مقایسه میانگین های دو گروه آزمایش نشان داد تفاوت معناداری بین اثربخشی آن ها بر میزان و شدت علائم جسمی و تنظیم هیجانی بیماران وجود ندارد (05/0<p). نتیجه گیری: هر دو مداخله از طریق فنون خاص خود می توانند میزان و شدت علائم جسمی بیماران را کاهش و تنظیم هیجانی آن ها را افزایش دهند؛ بنابراین درمانگران می توانند از این مداخلات جهت کنترل علائم جسمی و هیجانی بیماران مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر استفاده کنند.
پیش بینی بهزیستی روان شناختی مادران کودکان مبتلا به اختلال یادگیری ویژه براساس میزان کمال طلبی و امید به زندگی آنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم آذر ۱۴۰۰ شماره ۹ (پیاپی ۶۶)
۱۳۶-۱۲۵
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی بهزیستی روان شناختی مادران کودکان دارای اختلال یادگیری ویژه براساس میزان کمال طلبی و امید به زندگی آنان در شهرستان بناب انجام یافته است. پژوهش حاضر از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را مادران کودکان دارای اختلال یادگیری ویژه تشکیل می دادند و نمونه پژوهش شامل 80 نفر از مادران بودند که به وسیله روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. جهت جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه امید به زندگی اشنایدر(SHQ)، مقیاس چند بعدی کمال طلبی (MPS) و مقیاس بهزیستی روان شناختی ریف (RPWBS) استفاده شد. برای تحلیل داده ها، آزمون معنی داری ضریب همبستگی و تحلیل رگرسیون گام به گام مورد استفاده قرار گرفتند. نتایج پژوهش نشان داد، امید به زندگی رابطه مستقیم و معناداری با بهزیستی روان شناختی و کمال طلبی خودمدار، رابطه معکوس معناداری با بهزیستی روان شناختی دارند (01/0P<). همچنین نتایج تحلیل رگرسیون خطی نشان داد که کمال طلبی خودمدار و امید به زندگی 44٪ واریانس مربوط به بهزیستی روان شناختی را تبیین می کنند. یافته های پژوهش حاضر می توانند، راه گشای تحقیقات بیشتر، در خصوص بررسی نقش سازه های شخصیتی و روان شناختی بر بهزیستی روان شناختی مادران کودکان دارای نیازهای ویژه در آینده باشند. 1. Snyder's Hope Questionnaire 2. Frost Multidimensional Perfectionism Scale 3. Ryff 's psychological well-being
اثربخشی تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای بر الگوی الکتروآنسفالوگرافی کمی و نشانگان بیماران مبتلا به اختلال وسواسی جبری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره هفدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
33 - 52
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای بر الگوی الکتروآنسفالوگرافی کمی و نشانگان مبتلا به اختلال وسواس جبری بود. در این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل، از بیماران مبتلا به اختلال وسواس جبری مراجعه کننده به کلینیک های روانپزشکی و روانشناسی شهر کرمان در سال 99-1398، 40 بیمار به شیوه در دسترس و مبتنی بر هدف انتخاب و به صورت تصادفی در گروه های آزمایشی و کنترل گمارده شدند. پس از تشخیص اختلال وسواس جبری در بیماران با استفاده از نسخه پژوهشی مصاحبه ی ساختاریافته بالینی و ثبت داده های الگوی الکتروآنسفالوگرافی کمی از 19 مکان مغز آن ها، در گروه آزمایش بر اساس الگوی الکتروآنسفالوگرافی کمی هر فرد، پروتکل درمانی تعیین شد و این گروه تحت درمان تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای (25 جلسه 60 دقیقه ای) قرار گرفت. شرکت کنندگان، دو بار (پیش آزمون و پس آزمون) با مقیاس وسواسی- جبری یل- براون و ثبت الگوی الکتروآنسفالوگرافی کمی، ارزیابی و داده ها با آزمون های تحلیل کوواریانس و تی وابسته تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای بر بهبود نشانگان افراد مبتلا به اختلال وسواس جبری و اصلاح الگوی امواج مغزی بیماران مؤثر است. بنابراین می توان از این روش به عنوان راهبرد درمانی مؤثر و بدون عارضه استفاده کرد.
تاثیر آموزش ذهن آگاهی مثبت نگر بر مهارت های اجتماعی و همدلی عاطفی و شناختی دانش آموزان تیزهوش مبتلا به افسردگی غیر بالینی
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: همدلی عاطفی و مهارت های اجتماعی ضعیف از زمره مشکلاتی است که دختران دانش آموز تیزهوش افسرده از آن رنج می برند. این پژوهش با هدف اثربخشی آموزش ذهن آگاهی مثبت نگر بر مهارت های اجتماعی و همدلی عاطفی و شناختی دانش آموزان دختر تیزهوش مبتلا به افسردگی غیربالینی اجرا شد. روش پژوهش: روش پژوهش نیمه آزمایشی و با طرح پیش آزمون و پس آزمون بود با گروه گواه. به منظور انجام پژوهش از میان دانش آموزان دختر تیز هوش مقطع متوسطه در شهر شاهرود در سال 1398 به صورت هدفمند 30 دانش آموز مبتنی بر ملاک های ورود و خروج انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گروه گواه (15 نفر) گمارده شدند. برای سنجش متغیرهای پژوهش پرسشنامه مهارت های اجتماعی و پرسشنامه همدلی در مراحل پیش آزمون و پس آزمون استفاده شد. گروه ذهن آگاهی مثبت نگر به مدت دوازده جلسه، تحت درمان قرار گرفتند و گروه گواه هیچگونه درمانی دریافت نکردند. داده ها از طریق تحلیل کوواریانس تک متغیری و چند متغیری مانکوا تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین مداخله ذهن آگاهی مثبت نگر با گروه گواه در مهارت اجتماعی مناسب،رفتارهای غیراجتماعی، پرخاشگری و رفتارهای تکانشی، برتری طلبی، اطمینان زیاد به خود داشتن و رابطه با همسالان و همدلی عاطفی و شناختی در پس آزمون پس از کنترل پیش آزمون تفاوت معناداری وجود دارد. (05/0=P). نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاکی از آن است که مداخله ذهن آگاهی مثبت نگر در بهبود مهارت های اجتماعی و همدلی عاطفی و شناختی دختران دانش آموز افسرده درمان موثری است.
The Effect of Positive Social-Comparative Feedback on Learning a Throwing Skill in Adolescents with ADHD
حوزههای تخصصی:
The present study was designed to investigate the effects of positive social-comparative feedback on motor learning and self-efficacy of a throwing motor skill in individuals with ADHD. The subjects were 44 adolescents with ADHD in the age range of 15 to 18 years old and were randomly and equally divided into two groups: positive social-comparative feedback and control group. Motor task consisted of throwing bean bags with the non-dominant arm at a target on the ground. The participants completed the pretest (10 trials), an acquisition phase including 6 blocks of 10 trials, and a retention test consisting of 10 trials. The participants in the positive social comparison feedback group were informed that their throws on the previous block were, on average, better than the throws of the other participants in this group. Prior to pretest, each block, and before the retention test, all participants completed the self-efficacy scale. Dependent measures were throwing accuracy scores and self-efficacy. Independent t-test and analysis of variance (ANOVA) with repeated measures were employed to analyze the data. Positive social comparison feedback group throwed the bean bags significantly better in the acquisition phase and the retention test compared to the control group. In addition, positive social comparison feedback group reported significantly higher self-efficacy scores in the acquisition phase and the retention test in comparison to the control group. Our findings indicated that enhanced expectancies benefited individuals with ADHD to enhance their performance and learn a novel motor skill
مقایسه اثربخشی درمان هیجان مدار و درمان شناختی تحلیلی بر حساسیت اضطرابی، فاجعه آمیزکردن درد، اجتناب تجربی و تنظیم شناختی هیجان در بیماران مبتلا به درد مزمن با ناگویی هیجانی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: درد مزمن از رایج ترین و پرهزینه ترین مشکلات طبی است که زندگی بیماران را در تمامی ابعاد زیستی، اجتماعی، حرفه ای و تحصیلی متأثر می سازد. پژوهش حاضر باهدف مقایسه اثربخشی درمان هیجان مدار و درمان شناختی تحلیلی بر حساسیت اضطرابی، فاجعه آمیز کردن درد، اجتناب تجربی و تنظیم شناختی هیجان در بیماران مبتلابه درد مزمن با ناگویی هیجانی انجام شد. مواد و روش ها: این پژوهش مطالعه تجربی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری، همراه با گروه کنترل بود. از بین بیماران مبتلابه درد مزمن در شهر اصفهان، با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس و داوطلبانه و طی 2 مرحله تعداد 36 بیمار که نمره بالایی در پرسش نامه ناگویی هیجانی کسب کرده بودند انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل گمارده شدند (هر گروه 12= n). اعضای گروه آزمایش اول درمان گروهی آنلاین هیجان مدار و اعضای گروه آزمایش دوم درمان گروهی آنلاین شناختی تحلیلی دریافت کردند. در این مدت گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. ابزار مورداستفاده پژوهش پرسش نامه تنظیم هیجان گارنفسکی (2001)، مقیاس فاجعه آمیز کردن درد سالیوان (1995)، پرسش نامه حساسیت اضطرابی تیلور وکاکس (1998)، پرسش نامه پذیرش و عمل (2011) که در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری تکمیل شد. داده های به دست آمده با روش آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها: هر دو روش درمان در بهبود متغیرهای حساسیت اضطرابی، فاجعه آمیز کردن درد، اجتناب تجربی و تنظیم شناختی مثبت هیجان تأثیر معنی داری داشته اند (05/ 0>p)، اما در تنظیم شناختی منفی هیجان، درمان شناختی تحلیلی اثر معنی داری نداشته است (05/ 0p>). درمان هیجان مدار، در بهبود متغیرهای فاجعه آمیز درد، اجتناب تجربی و تنظیم شناختی منفی هیجان مؤثرتر از درمان شناختی تحلیلی بوده است (05/ 0>p). نتیجه گیری: با توجه به اثرگذاری درمان هیجان مدار و درمان شناختی تحلیلی در متغیرهای پژوهش می توان از این دو روش درمان برای بهبود بیماران مبتلابه درد مزمن با ناگویی هیجانی سود جست.
بررسی اثربخشی کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر کیفیت زندگی و استرس ادراک شده در مبتلایان به پسوریازیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پسوریازیس یک بیماری التهابی مزمن پوستی است که با سطوح بالای استرس و تاثیر منفی قابل توجهی بر کیفیت زندگی بیماران همراه است. هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر کیفیت زندگی و استرس ادراک شده در مبتلایان به پسوریازیس بود. پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون همراه با گروه شاهد و پیگیری بود. جامعه آماری شامل تمامی مبتلایان به پسوریازیس مراجعه کننده به درمانگاه ها و کلینیک های تخصصی پوست شهرستان خرم آباد بودند. ابتدا، بیماران ب ا اس تفاده از ملاک های ورود و خروج غربال شدند، سپس 24 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به طور تصادفی، در دو گروه آزمایشی و شاهد گمارده شدند. ابزار گردآوری داده ها مقیاس استرس ادراک شده و شاخص کیفیت زندگی پوست بود. گروه آزمایشی به مدت 8 جلسه، مداخله کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی را دریافت کردند. داده ها با روش های آمار توصیفی و استنباطی با استفاده از نرم افزار SPSS (23) و آزمون های تحلیل کوواریانس چندمتغیره (MANCOVA) و تک متغیره (ANCOVA) تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد آموزش کاهش استرس بر اساس ذهن آگاهی باعث می شود کیفیت زندگی مبتلایان بهبود یابد و استرس ادراک شده آنان کاهش پیدا کند؛ تاثیر درمان در مدت پیگیری ماندگار بود (001/0>p). بنابراین، روش کاهش استرس بر اساس ذهن آگاهی، می تواند به عنوان مداخله ای موثر در راستای بهبود کیفیت زندگی و کاهش دادن استرس ادراک شده برای مبتلایان به پسوریازیس به کار گرفته شود.
نقش واسطه ای امید به زندگی در رابطه باورهای مذهبی و اضطراب بیماری کروناویروس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال دوازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۷
307 - 328
حوزههای تخصصی:
همه گیری کروناویروس در جهان و ایران موجب مشکلات جسمی و روانی بسیاری از جمله اضطراب در افراد شده است. هدف پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای امید به زندگی در رابطه باورهای مذهبی و اضطراب بیماری کروناویروس بود. طرح پژوهش توصیفی همبستگی و به عبارت دقیق تر تحلیل مسیر بود. جامعه آماری کلیه افراد 18 تا 60 ساله بودند که طی یک فراخوان اینترنتی در پژوهش شرکت کردند. پرسشنامه های اضطراب بیماری کروناویروس، امید به زندگی و باورهای مذهبی به صورت آنلاین برای شرکت کنندگان ارسال شد و تعداد 1115 نفر (825 زن و 290 نفر مرد) به صورت در دسترس به پرسشنامه ها پاسخ گفتند. داده ها با استفاده از نرم افزارهای SPSS19 و AMOUS تحلیل شد. نتایج نشان داد مدل پیشنهادی اصلاح شده از برازش مناسبی برخوردار است(75/48=2، 13=df، 20/0=P، 75/3=2/df، 94/0= GFI، 92/0=AGFI، 98/0=CFI، 98/0=NFI، 058/0=RMSEA و 33/518=AIC). اثر غیر مستقیم باورهای مذهبی بر اضطراب بیماری کروناویروس با میانجی گری امید به زندگی معنی دار بود. همچنین اثر مستقیم و مثبت باورهای مذهبی بر امید به زندگی (با دو مؤلفه تفکر راهبردی و تفکر عاملی) و نیز اثر مستقیم و منفی امید به زندگی (با دومولفه تفکر راهبردی و تفکر عاملی) با اضطراب بیماری کروناویروس معنی دار بود. با استفاده از تقویت باورهای مذهبی در افراد، می توان به طور غیر مستقیم اضطراب بیماری کروناویروس را در همه گیری این بیماری کاهش داد.
نقش پیش بینی کننده ذهنیت های طرح واره ای و دشواری در تنظیم هیجان در اضطراب بیماری کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی بالینی سال سیزدهم تایستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۵۰)
169 - 180
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر پیش بینی اضطراب بیماری کرونا بر اساس دشواری در تنظیم هیجان و ذهنیت های طرحواره ای بود. روش: طرح پژوهشی حاضر، همبستگی بود؛ جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویان شهر مشهد که کاربر شبکه اجتماعی (نرم افزارهای تلگرام و اینستاگرام)؛ از بین افراد جامعه، 238 نفر به صورت داوطلبانه به سوالات پرسشنامه ها پاسخ دادند. جهت گرداوری اطلاعات از مقیاس اضطراب بیماری کرونا (CDAS)، پرسشنامه دشواری در تنظیم هیجان گراتز و رومر (DERS)، و پرسشنامه ذهنیت های طرح واره ای (SMQ) استفاده شد؛ داده ها با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون خطی چندگانه تحلیل شد. یافته ها: نتایج این پژوهش حاکی از آن بود که اضطراب بیماری کرونا بر اساس ترکیب مؤلفه های دشواری در تنظیم هیجان و ذهنیت های طرحواره ای پیش بینی می شود؛ از زیر مقیاس های دشواری در تنظیم هیجان، مؤلفه های کنترل تکانه دارای ارتباط مثبت معنادار و عدم وضوح هیجانی دارای ارتباط منفی معنادار با اضطراب بیماری کرونا بودند. نتیجه: در مجموع با توجه به یافته های به دست آمده از پژوهش حاضر، با مداخلاتی در تنظیم هیجان، می توان در زمینه پیشگیری از اضطراب بیماری کرونا، اقدامات مؤثری به عمل آورد.
مقایسه شفقت خود، انعطاف پذیری کنشی و بهزیستی روان شناختی مادران کودکان طیف اوتیسم با مادران کودکان عادی
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش، بررسی مقایسه شفقت خود، بهزیستی روان شناختی و انعطاف پذیری کنشی در مادران کودکان طیف اوتیسم با مادران کودکان عادی شهر اهواز بود. به این منظور 160 مادر به روش نمونه گیری خوشه ای تک مرحله ای انتخاب شدند (80 مادر کودک اوتیسم و 80 مادر کودک عادی). برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های شفقت خود نف، انعطاف پذیری کنشی کانر و دیویدسون و بهزیستی روان شناختی ریف استفاده شد. برای تحلیل داده ها از آمار توصیفی و آمار استنباطی تحلیل واریانس چند متغیری (مانوا) و تحلیل واریانس تک متغیره انجام شد . یافته ها نشان داد بین دو گروه مادران کودکان طیف اوتیسم با مادران کودکان عادی از لحاظ شفقت خود، بهزیستی روان شناختی و انعطاف پذیری کنشی تفاوت معنادار وجود داشت . با توجه به نتایج به دست آمده اهمیت توجه به شفقت خود، بهزیستی روان شناختی و انعطاف پذیری کنشی در مادران بیش از پیش احساس می شود.
آموزش مهارت تفکر انتقادی بر کنترل خشم و افزایش عزت نفس دانشجویان دختر و پسر
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش تفکر انتقادی بر کنترل خشم و عزت نفس دانشجویان دختر و پسر پرستار دانشگاه آزاد اسلامی واحد گچساران در سال 1399 است. این پژوهش به روش آزمایشی با گروه کنترل و مداخله و طرح پیش آزمون و پس آزمون انجام گردید. جامعه آماری پژوهش دانشجویان دختر و پسر پرستاری دانشگاه آزاد اسلامی واحد گچساران می باشند که روی 100 نفر از کسانی که مایل به شرکت در گروه ها بودند آزمون های عزت نفس کوپر اسمیت و مقیاس صف- حالت بیان خشم (STAXI-2) اجرا گردید و از بین افرادی که نمره پایینی در این دو آزمون کسب کرده بودند. تعداد 30 نفر، به صورت تصادفی انتخاب گردیدند و در دو گروه (آزمایش 15 نفر) و (کنترل 15 نفر) قرار داده شدند. افراد گروه آزمایش در 10 جلسه 2 ساعتی (هر هفته یک جلسه) جهت آموزش تفکر انتقادی شرکت نمودند، سپس از هر دو گروه (آزمایش و کنترل) پس آزمون گرفته شد و تفاوت میانگین های پیش آزمون و پس آزمون ازلحاظ آماری با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره موردبررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد؛ میانگین کنترل خشم آزمودنی های گروه آزمایشی (99/27=M،13/85=SD)، گروه گواه (118/4=M، 13/97=SD) و میانگین عزت نفس گروه آزمایشی (41/53= M،4/5=SD) و گروه گواه در پس آزمون (30/53=M، 4/45=SD) در پس آزمون به دست آمد. همچنین نتایج نشان داد، آموزش مهارت تفکر انتقادی بر کنترل خشم و افزایش عزت نفس دانشجویان تأثیر معنادار در سطح (0/01>P) دارد.
اثربخشی روان درمانی مثبت نگر بر تاب آوری، امید به زندگی و کاهش هیجانات منفی (افسردگی، اضطراب و استرس) زنان مبتلابه اسکلروز چندگانه: یک پیگیری دوماهه
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی روان درمانی مثبت نگر بر تاب آوری، امید به زندگی و کاهش هیجانات منفی (افسردگی، اضطراب و استرس) زنان مبتلابه اسکلروز چندگانه: یک پیگیری دوماهه بود. در این پژوهش جامعه آماری کلیه زنان مبتلابه اسکلروز چندگانه مراجعه کننده انجمن اسکلروز چندگانه شهر تهران در سال 1398 بودند که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده تعداد 30 نفر انتخاب و در یک گروه آزمایش (15 نفر) و یک گروه کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. گروه آزمایش تحت روان درمانی مثبت نگر (14 جلسه 90 دقیقه ای) قرار گرفت؛ اما گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکردند و در لیست انتظار باقی ماندند. از مقیاس تاب آوری (RISC) کانر و دیویدسون (2003)، مقیاس امید به زندگی (ADHS) اشنایدر و همکاران (1991) و مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس (DASS) لویباند و لویباند (1996) به منظور گردآوری اطلاعات استفاده شد. تجزیه وتحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه ها از طریق نرم افزار SPSS نسخه 24 در دو بخش توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و استنباطی (تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر) انجام پذیرفت. نتایج بیانگر این بود که روان درمانی مثبت نگر، تاب آوری، امید به زندگی و هیجانات منفی (افسردگی، اضطراب و استرس) زنان مبتلابه اسکلروز چندگانه به طور معناداری بهبود بخشیده است و نتایج در دوره پیگیری نیز از ثبات لازم برخوردار بوده است (0/05>P). بر اساس نتایج پژوهش حاضر، می توان گفت که روان درمانی مثبت نگر می تواند به عنوان یک گزینه مداخله ای در افزایش تاب آوری، افزایش امید به زندگی و کاهش هیجانات منفی (افسردگی، اضطراب و استرس) زنان مبتلابه اسکلروز چندگانه مورداستفاده قرار گیرد.
اثربخشی مهارت های ارتباطی بر سازگاری اجتماعی نوجوانان سندروم داون
حوزههای تخصصی:
سندروم داون می تواند کیفیت زندگی نوجوانان را تحت تأثیر قرار دهد و مشکلات اجتماعی و روانی متعددی را در ارتباط با سلامتی به وجود آورد. پژوهش حاضر باهدف تعیین اثربخشی مهارت های ارتباطی بر سازگاری نوجوانان سندروم داون انجام شد. در پژوهش شبه آزمایشی حاضر از طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. از جامعه آماری نوجوانان سندروم داون عضو کانون سندروم داون، 30 نفر به صورت در دسترس انتخاب و به تعداد مساوی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. پس از کسب رضایت نامه مبنی بر شرکت در پژوهش والدین پرسشنامه سازگاری اجتماعی را تکمیل کردند. گروه آزمایش طی 10 جلسه 60 دقیقه ای (هفته ای 1 جلسه) در برنامه مهارت های ارتباطی شرکت کردند ولی گروه کنترل فقط برنامه های ارائه شده در کانون را دریافت نمودند. پس از اتمام جلسه دهم، پرسشنامه سازگاری اجتماعی مجدداً توسط والدین گروه های آزمایش و کنترل تکمیل شد. سپس نتایج به دست آمده با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیری تحلیل شدند. نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیری نشان داد که سازگاری اجتماعی گروه آزمایش پس از آموزش مهارت های ارتباطی در مقایسه با گروه کنترل به طور معنادار افزایش یافت. به نظر می رسد که آموزش مهارت های ارتباطی روش مداخله مناسبی برای سازگاری اجتماعی نوجوانان سندروم داون است، بنابراین می توان از این برنامه برای ارتقاء سازگاری اجتماعی این نوجوانان استفاده نمود.
نقش تنظیم شناختی هیجان و تحمل پریشانی هیجانی در پیش بینی تاب آوری در زمان شیوع پاندمی کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: تاب آوری در برابر شرایط سخت فعلی (کرونا ویروس) حایز اهمیت است و تحمل پریشانی هیجانی و استفاده از راهبردهای مختلف تنظیم هیجان، می توانند تأثیر مهمی بر نحوه ای خروج افراد از شرایط استرس زا داشته باشند. پژوهش حاضر با هدف پیش بینی تاب آوری افراد بر اساس تحمل پریشانی هیجانی و تنظیم شناختی هیجان انجام شد. روش: این مطالعه، از نوع توصیفی- همبستگی بود. نمونه پژوهش شامل 397 نفر بود که به صورت آنلاین از طریق شبکه های مجازی شرکت کردند. جهت جمع آوری داده ها از مقیاس تاب آوری کارنر و دیویدسون (2003)، پرسشنامه تنظیم هیجان شناختی (2001)، و مقیاس تحمل پریشانی هیجانی (2005) استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که پنج متغیر (تمرکز مجدد مثبت ، نشخوار فکری ، تمرکز مجدد بر برنامه ریزی ، دیدگاه گیری و سرزنش خود) با هم توانستند 449/0 درصد از واریانس تاب آوری را پیش بینی کنند (449/0R2=). همچنین از 4 زیر مؤلفه مقیاس تحمل پریشانی هیجانی سه مولفه برآورد ذهنی پریشانی، تنظیم تلاش ها برای تسکین پریشانی، جذب شدن به وسیله هیجانات منفی با هم توانستند 531/0 درصد از متغیر تاب آوری را پیش بینی کنند. بحث و نتیجه گیری: تقویت راهبردهای سازگارانه تنظیم هیجان و مهارت تحمل پریشانی هیجانی و کاهش راهبردهای ناسازگارانه تنظیم هیجان عامل بسیار مهمی برای پی ریزی برنامه های آموزشی و مداخلات روان شناختی است. از این رو اجرای کارگاه های آموزشی الکترونکی و مجازی مفید واقع می شود.
جایگاه عرف در ازدواج سفید از نظر فقه اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۸)
534 - 545
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی جایگاه عرف در ازدواج سفید، از نظر فقه اسلام می باشد. در همه ادیان و طبق دیدگاه کلیه جامعه شناسان، خانواده اولین و مهمترین نهادی است که فرد در آن متولد می شود و در انتها رشد و تعالی می یابد. در واقع اهمیت خانواده تا جایی است که در کلیه کتب مقدس، تاکید مؤکدی بر آن شده است. ادامه دادن نسل و فرزندآوری نیز ضروری ترین و اصلی ترین ثمره ازدواج است که آن نیز توسط کلیه مذاهب توصیه شده است. ازدواج سفید بزرگترین آفتی بر کلیه موارد مذکور است. روش: این پژوهش با استناد به منابع کتابخانه ای و روش توصیفی-تحلیلی انجام شد. یافته ها: از جمله علل روی آوردن به ازدواج سفید در ایران، بیکاری، سنت های غلطی مانند وضع مهریه های سنگین، مخارج کمرشکن عروسی، فاصله بین فقیر و غنی، و ... می باشد. همچنین افزایش چشمگیر خانه های مجردی در نتیجه استقلال طلبی، تعارض های نسلی، مهاجرت شغلی و تحصیلی را می توان از عوامل مهم شیوع ازدواج سپید در کشور از نظر جامعه شناختی دانست. زوج-هایی که ازدواج سفید را انتخاب می کنند، از سلامت روانی کمتری نسبت به افرادی که ازدواج رسمی می کنند، برخوردارند و سطح رضایت از زندگیِ بسیار پایین تری دارند. مشخص نبودن مرز مسئولیت-ها و تعهدات در زندگی مشترک و توقع مشارکت مالی و تقسیم درآمد، هدفمند نبودن افراد برای سرمایه گذاری اقتصادی و رشد مالی، از دیگر مسائلی است که افراد در ازدواج سفید با آن مواجه می-شوند.
مقایسه اثربخشی تلفیق درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی با نوروفیدبک بر حساسیت اضطرابی و استرس ادراک شده در افراد مبتلا به دیابت تیپ 2(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال هفتم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۲۷)
59 - 78
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، یک مطالعه نیمه آزمایشی با طرح بین- درون آزمودنی های آمیخته است که با هدف تعیین اثربخشی تلفیق درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی با نوروفیدبک، بر حساسیت اضطرابی و استرس ادراک شده در افراد مبتلا به دیابت تیپ II انجام گرفت. نمونه پژوهش، شامل 45 بیمار مبتلا به دیابت تیپ II بود که به صورت هدفمند از بین بیماران مراجعه کننده به آزمایشگاه های شهرستان ماهشهر انتخاب شدند. این بیماران، پس از همتاسازی، به روش تصادفی در 3 گروه 15 نفره جایگزین شدند و گروه های آزمایش در 8 جلسه درمان روانشناختی و 10 جلسه آموزش نوروفیدبک به صورت انفرادی، مداخلات مربوط به گروه خود را اخذ نمودند و گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری 2 ماهه، با پرسشنامه حساسیت اضطرابی فلوید و همکاران (2005)، و مقیاس استرس ادراک شده کوهن و همکاران (1983)، انجام یافت. طبق نتایج تحلیل SPANOVA، هر دو مداخله ACT + نوروفیدبک، و MBSR + نوروفیدبک، برای کاهش حساسیت اضطرابی و استرس ادراک شده، در مراحل پس آزمون و پیگیری مؤثر بودند. اما در حالیکه اثربخشی هر دو مداخله برای کاهش حساسیت اضطرابی یکسان بود، برای استرس ادراک شده، اثر مداخله MBSR+نوروفیدبک، چه در مرحله پس آزمون و چه در مرحله پیگیری، بطور معناداری بیشتر از اثر ACT+نوروفیدبک بود.
اثربخشی آموزش مبتنی بر پذیرش و تعهد بر مؤلفه های روانشناختی( استرس، اضطراب، افسردگی) و سبک های حل مسئله در دانش آموزان دوره متوسطه اول شهرستان سنندج(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر مؤلفه های روانشناختی (استرس، اضطراب، افسردگی) و سبک های حل مسئله در دانش آموزان دوره متوسطه اول شهرستان سنندج انجام گرفت. روش ها: روش پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی با استفاده از طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمامی دانش آموزان دختر مقطع متوسطه اول شهر سنندج در سال تحصیلی 97-96 بود. براساس جامعه آماری و هدف پژوهش با توجه به مقایسه ای بودن آن، تعداد 40 نفر از دانش آموز دختر مقطع متوسطه اول، پس از انجام مرحله غربالگری انتخاب گردید. برای انتخاب نمونه از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای استفاده شد. در پژوهش حاضر برای اجرای پژوهش از روش میدانی(انجام درمان بر روی گروه های درمانی) و برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های سیاهه افسردگی بک، سیاهه اضطراب بک، مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس و پرسشنامه سبک های حل مسئله ابزارهای خودگزارشی استفاده شد. داده های بدست آمده با استفاده از روش تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شدند. نتایج: یافته های حاصل از این پژوهش نشان داد آموزش مبتنی بر پذیرش و تعهد بر مؤلفه های روانشناختی (استرس، اضطراب، افسردگی) و سبک های حل مسئله تاثیر معنی داری داشته است (001/> p ). نتیجه گیری: مشاهدات حاضر مؤید اثربخشی آموزش درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش در تغییر سطح مؤلفه های روانشناختی (استرس، اضطراب، افسردگی) و سبک های حل مسئله در دانش آموزان دوره متوسطه اول شهرستان سنندج بود.