مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
هیجانات منفی
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین نقش فراشناخت و هیجان منفی در پیش بینی رفتار سوء مصرف مواد بود. روش: در یک طرح توصیفی از نوع همبستگی 200 نفر شرکت کننده به روش نمونه گیری در دسترس از کلینیک های ترک اعتیاد شهرستان شاهرود انتخاب شدند. از میان 200 نفر شرکت کننده در تحقیق 128 نفر معتاد و 72 نفر غیر معتاد بودند. در میان نمونه انتخابی پرسشنامه های فراشناخت، اضطراب، افسردگی و استرس اجرا شد. یافته ها: نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که هر دو متغیر قادرند تغییرات متغیر وابسته ی رفتار سوء مصرف مواد را پیش بینی کنند. در مورد متغیر فراشناخت دو زیر مقیاس کنترل ناپذیری و خطر افکار و اطمینان شناختی، در مورد متغیر هیجان منفی دو زیر مقیاس افسردگی و اضطراب قادر به پیش بینی تغییرات متغیر وابسته رفتار سوء مصرف مواد بودند. نتیجه-گیری: نتایج نشان دهنده آن است که با مداخله در متغیرها می توان احتمال ابتلا را کاهش داد، و از برگشت و عود افراد تحت درمان جلوگیری کرد.
پیش بینی ابعاد فرسودگی تحصیلی بر اساس ناگویی خلقی، هیجانات منفی و عزت نفس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف پیش بینی فرسودگی تحصیلی براساس ناگویی خلقی، هیجانات منفی و عزت نفس در دانشجویان انجام شده است. در این راستا گروهی مشتمل بر 407 دانشجو از میان دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی کرمان با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند و چهار مقیاس فرسودگی تحصیلی، مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس (DASS)، ناگویی خلقی، و عزت نفس را تکمیل کردند. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون نشان داد که عزت نفس تمام ابعاد فرسودگی تحصیلی را به طور منفی پیش بینی می کند. به علاوه ناگویی خلقی، بدبینی تحصیلی و خستگی تحصیلی را به طور مثبت پیش بینی می کند. هم چنین نتایج نشان داد که هیجان های منفی (افسردگی، استرس و اضطراب)، ابعاد فرسودگی تحصیلی را پیش بینی نمی کنند. نتیجه گیری: یافته های این پژوهش مؤید نقش عزت نفس و ناگویی خلقی در فرسودگی تحصیلی است. از آنجا که فرسودگی تحصیلی مانعی برای پیشرفت تحصیلی دانشجویان است، لازم است دست اندرکاران امر آموزش، برنامه های پیشگیرانه ای را در زمینه کاهش اثرات منفی متغیرهای یاد شده تدوین و اجرا کنند.\nهدف: پژوهش حاضر با هدف پیش بینی فرسودگی تحصیلی براساس ناگویی خلقی، هیجانات منفی و عزت نفس در دانشجویان انجام شده است. در این راستا گروهی مشتمل بر 407 دانشجو از میان دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی کرمان با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند و چهار مقیاس فرسودگی تحصیلی، مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس (DASS)، ناگویی خلقی، و عزت نفس را تکمیل کردند. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون نشان داد که عزت نفس تمام ابعاد فرسودگی تحصیلی را به طور منفی پیش بینی می کند. به علاوه ناگویی خلقی، بدبینی تحصیلی و خستگی تحصیلی را به طور مثبت پیش بینی می کند. هم چنین نتایج نشان داد که هیجان های منفی (افسردگی، استرس و اضطراب)، ابعاد فرسودگی تحصیلی را پیش بینی نمی کنند. نتیجه گیری: یافته های این پژوهش مؤید نقش عزت نفس و ناگویی خلقی در فرسودگی تحصیلی است. از آنجا که فرسودگی تحصیلی مانعی برای پیشرفت تحصیلی دانشجویان است، لازم است دست اندرکاران امر آموزش، برنامه های پیشگیرانه ای را در زمینه کاهش اثرات منفی متغیرهای یاد شده تدوین و اجرا کنند.
پیش بینی خودکار آمدی تحصیلی دانش آموزان دوره دوم متوسطه مشگین شهر بر اساس نمره ذهن آگاهی و هیجانات منفی
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر پیش بینی خودکار آمدی تحصیلی دانش آموزان دوره دوم متوسطه مشگین شهر بر اساس نمره ذهن آگاهی، هیجانات منفی بود. این مطالعه از نوع توصیفی به روش همبستگی است. جامعه ی آماری شامل تمامی دانش آموزان متوسطه دوره دوم مشگین شهر در سال 1395 (8160N= ) بودند که از میان آنان که میان آنان 131 نفر پسر و 65 نفر دختر به روش خوشه ای چندمرحله ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای تعیین حجم نمونه ی آماری از فرمول مورگان استفاده شد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های استاندارد پرسشنامه ذهن آگاهی براون، خودکارآمدی عمومی شرر و هیجانات منفی (نئو) استفاده شد. برای کشف روابط داده ها از آزمون رگرسیون چند متغیره و ضریب همبستگی استفاده شد. نتایج به دست آمده نشان داد که ذهن آگاهی و هیجانات منفی می توانند به طور معنی داری خودکار آمدی تحصیلی دانش آموزان را پیش بینی کند. بین ذهن آگاهی با خودکار آمدی تحصیلی دانش آموزان رابطه معنادار وجود دارد. هیجانات منفی با خودکار آمدی تحصیلی دانش آموزان رابطه ی منفی معنادار وجود دارد؛ یعنی با افزایش هیجانات منفی، خودکار آمدی تحصیلی دانش آموزان کاهش می یابند.
بررسی رابطه تیپ شخصیتی D و ابعاد آن با افسردگی در دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم شهرستان شاهین شهر
حوزه های تخصصی:
مقدمه: افسردگی یکی از شایع ترین و ناتوان کننده ترین مشکلات نوجوانان است. پژوهش ها نشان داده اند که عوامل شخصیتی می توانند تغییرات خلقی را در طول زمان پیش بینی کنند و برخی تیپ های شخصیتی نسبت به ابتلا به اختلالات روانی از سایر تیپ ها مستعدتر هستند . هدف: هدف از این پژوهش، بررسی رابطه میان تیپ شخصیتی D و ابعاد آن با افسردگی در دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم بود. روش: پژوهش حاضر یک پژوهش توصیفی از نوع مقطعی است. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم شهرستان شاهین شهر در سال 96-95 بود که از بین آن ها 126 نفر از طریق نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزار : ابزار پژوهش پرسشنامه تیپ شخصیتی D دنولت با دو بعد عواطف منفی ( NA ) و بازداری اجتماعی ( SI ) و پرسشنامه افسردگی بک- II بود. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه روش گام به گام با استفاده از نرم افزار SPSS-23 انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین تیپ شخصیتی D و هریک از ابعاد آن ( NA و SI ) با افسردگی رابطه مثبت و معنادار وجود دارد (001/0> P ). هم چنین، نتایج تحلیل رگرسیون مشخص کرد که از میان مؤلفه های تیپ شخصیتی D ، عواطف منفی می تواند افسردگی را به طور معناداری پیش بینی نماید (001/0> P ) . نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش حاضر و اهمیت دوره نوجوانی، لازم است راهبردهایی مؤثر و متناسب با ویژگی های شخصیتی افراد جهت کاهش عواطف منفی و تقویت روابط اجتماعی سالم در محیط های خانوادگی، اجتماعی و آموزشی آنان در نظر گرفته شود.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در افزایش امیدواری و کاهش هیجانات منفی دانش آموزان پسر پایه نهم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناسی تربیتی سال چهاردهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳۲
223 - 246
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در افزایش امیدواری و کاهش هیجانات منفی دانش آموزان پسر پایه نهم بود. طرح پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. تعداد 34 نفر با استفاده از نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه (17 نفر گروه آزمایش و 17 نفر گروه کنترل) جایگزین شدند. گروه آزمایش 8 جلسه 90 دقیقه ای و به مدت دو ماه آموزش مبتنی بر پذیرش و تعهد دریافت کرد و گروه کنترل در این مدت هیچ آموزشی را دریافت نکرد. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه امیدواری اشنایدر و مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس (DASS-21) استفاده شد. برای تحلیل داده ها از آزمون های تحلیل کوواریانس چند متغیری و تحلیل کوواریانس تک متغیری استفاده شد. نتایج حاصل از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد اثر معنی داری بر روی امیدواری و هیجانات منفی دارد و باعث افزایش امیدواری و کاهش هیجانات منفی در دانش آزمون پسر پایه نهم شد؛ بنابراین درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد می تواند در افزایش امیدواری و کاهش هیجانات منفی دانش آموزان پسر مورد کاربرد قرار گیرد.
اثربخشی روان بنه درمانگری گروهی بر توانش های سازش یافتگی و هیجانات منفی معتادان مصرف کننده سنتی و صنعتی تحت درمان متادون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره نوزدهم تابستان(مرداد) ۱۳۹۹ شماره ۸۹
619-628
حوزه های تخصصی:
زمینه: مطالعات متعددی پیرامون اثر بخشی روان درمانگری و بررسی توانش های سازش یافتگی و هیجانات منفی معتادان انجام شده است. اما پژوهشی که به بررسی اثربخشی روان بنه درمانگری گروهی بر توانش های سازش یافتگی و هیجانات منفی معتادان مصرف کننده سنتی و صنعتی تحت درمان متادون پرداخته باشد مغفول مانده است. هدف: اثربخشی روان بنه درمانگری گروهی بر توانش های سازش یافتگی و هیجانات منفی معتادان سنتی و صنعتی بود. روش: این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با دو گروه آزمایش و یک گروه گواه بود. جامعه آماری شامل کلیه معتادان تحت درمان مرکز ترک اعتیاد امید فردا، زیر نظر سازمان بهزیستی شهر بیرجند بود. بر اساس نمونه گیری در دسترس 45 نفر بعنوان نمونه انتخاب و در سه گروه (15 نفری، مصرف کننده مواد سنتی، مصرف کننده مواد صنعتی و گروه گواه) جایگزین شدند. ابزار عبارتند از: پرسشنامه سازش یافتگی اجتماعی بل (1961)، پرسشنامه افسردگی، اضطراب، استرس ( DASS- 21 ) لاویبوند و لاویبوند (1999) و آموزش روان بنه درمانگری (غلامرضایی و طهرانچی، 1395). تجزیه و تحلیل داده ها با روش تحلیل کوواریانس انجام شد. یافته ها: روان بنه درمانگری گروهی بر بهبود سازش یافتگی عاطفی و کاهش هیجانات منفی تأثیر معنادار داشت (0/05 p< ). نتیجه گیری: برای افزایش توانش های سازش یافتگی و کاهش هیجانات منفی معتادان مصرف کننده سنتی و صنعتی تحت درمان متادون می توان از روان بنه درمانگری گروهی استفاده کرد.
نقش واسطه ای راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان دررابطه بین تئوری ذهن با هیجانات منفی(اضطراب، افسردگی، استرس) والدین کودکان استثنایی مراکز توانبخشی روزانه مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف اصلی بررسی رابطه ی تئوری ذهن با هیجانات منفی(اضطراب، افسردگی، استرس) با میانجیگری راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان انجام شد. جامعه آماری کلیه والدین کودکان استثنایی مراکز روزانه ی توانبخشی جسمی، حرکتی، ذهنی، شهر مشهد در سال 97-1396 بود. نمونه ای با حجم 196 نفر براساس جدول کرجسی و مورگان با روش دردسترس انتخاب شد. پرسشنامه های پژوهش، نظم جویی شناختی هیجان، آزمون ذهن خوانی از طریق تصویرچشم و مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس بود. داده ها با ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل مسیر تحلیل شد. نتایج همبستگی نشان داد که تئوری ذهن با اضطراب و افسردگی همبستگی منفی معنادار دارد ولی رابطه معنادار با استرس تاییدنشد. و با راهبرد ناسازگارانه نظم جویی شناختی هیجان(ملامت دیگران) همبستگی منفی معنادار دارد و با سایر راهبردهای ناسازگارانه رابطه تایید نشد. و با راهبردهای سازگارانه نظم جویی شناختی هیجان (تمرکزمجددمثبت، دیدگاه گیری) رابطه مثبت معناداردارد. با سایر راهبردها رابطه تاییدنشد. راهبردهای ناسازگارانه (ملامت خویش، ملامت دیگران، نشخوارفکر، فاجعه سازی) با اضطراب، افسردگی، استرس رابطه مثبت معناداردارند و راهبردهای سازگارانه (تمرکزمجددمثبت، دیدگاه گیری) با اضطراب، افسردگی، استرس رابطه منفی معناداردارند و راهبردهای ارزیابی مجدد با استرس و پذیرش با افسردگی، همبستگی منفی معنادار دارند. نتایج تحلیل مسیر نشان دادکه الگوی پیشنهادی نقش واسطه ای نظم جویی شناختی هیجان در ارتباط تئوری ذهن باهیجانات منفی از برازش خوبی برخورداراست و راهبردهای ملامت دیگران، دیدگاه گیری، تمرکزمجددمثبت علاوه بر رابطه ی مستقیم، ارتباط غیرمستقیم و میانجی گر بین تئوری ذهن با هیجانات منفی (اضطراب، افسردگی) دارند. باتوجه به یافته های پژوهش، نتیجه گیری می شود بین تئوری ذهن و هیجانات منفی (اضطراب، افسردگی) رابطه ی منفی معناداروجوددارد. علاوه براین راهبردهای تنظیم شناختی هیجان (ملامت دیگران، دیدگاه گیری، تمرکزمجددمثبت) نقش واسطه ای دارند. و این گامی نو درراستای تدوین مدلهای نظری پیش بین هیجانات منفی(اضطراب، افسردگی) والدین کودکان استثنایی محسوب می شود.
رابطه هیجانات مثبت و منفی و تاب آوری تحصیلی با فرسودگی تحصیلی دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم شهر منوجان در سال تحصیلی 1399-1400
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر «رابطه هیجانات مثبت و منفی و تاب آوری تحصیلی با فرسودگی تحصیلی دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم شهر منوجان در سال تحصیلی 1400-1399» جامعه آماری تحقیق، 535 نفر از دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم شهر منوجان بودند که تعداد 224 نفر از آنها به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها، از سه پرسشنامه هیجانات مثبت و منفی پکران و همکاران (2002)، تاب آوری تحصیلی ساموئلز (۲۰۰۴)، و فرسودگی تحصیلی ماسلاچ (2003) استفاده شد. که پایایی آنها از طریق ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب 85/0، 89/0 و 81/0 بدست آمد. جهت تحلیل داده ها از آزمون های آماری رگرسیون چند متغیره گام به گام و نرم افزار SPSS مورد استفاده قرار گرفت. یافته ها نشان داد که هیجانات مثبت و منفی و تاب آوری با فرسودگی تحصیلی رابطه معناداری دارد. و سه بعد هیجانات مثبت(لذت، امیدواری و غرور) با فرسودگی تحصیلی رابطه منفی و معناداری دارد. و هیجانات منفی(اضطراب نسبت به یادگیری؛ ناامیدی نسبت به یادگیری؛ شرم نسبت به یادگیری و خستگی از یادگیری) با فرسودگی تحصیلی رابطه مثبت و معناداری دارد. همچنین یافته ها نشان داد که مهارت های ارتباطی با فرسودگی تحصیلی رابطه منفی و معناداری دارد اما جهت گیری آینده؛ و مساله محور و مثبت نگری رابطه معناداری با فرسودگی تحصیلی ندارد. بنابراین می توان نتیجه گرفت افزایش تاب آوری تحصیلی به همراه ابعاد هیجانات مثبت در کاهش فرسودگی تحصیلی نقش تعیین کننده ای خواهند داشت. و سبب دستیابی به موفقیت و بهبود عملکرد تحصیلی دانش آموزان می شود.
اثربخشی روان درمانی مثبت نگر بر تاب آوری، امید به زندگی و کاهش هیجانات منفی (افسردگی، اضطراب و استرس) زنان مبتلابه اسکلروز چندگانه: یک پیگیری دوماهه
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی روان درمانی مثبت نگر بر تاب آوری، امید به زندگی و کاهش هیجانات منفی (افسردگی، اضطراب و استرس) زنان مبتلابه اسکلروز چندگانه: یک پیگیری دوماهه بود. در این پژوهش جامعه آماری کلیه زنان مبتلابه اسکلروز چندگانه مراجعه کننده انجمن اسکلروز چندگانه شهر تهران در سال 1398 بودند که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده تعداد 30 نفر انتخاب و در یک گروه آزمایش (15 نفر) و یک گروه کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. گروه آزمایش تحت روان درمانی مثبت نگر (14 جلسه 90 دقیقه ای) قرار گرفت؛ اما گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکردند و در لیست انتظار باقی ماندند. از مقیاس تاب آوری (RISC) کانر و دیویدسون (2003)، مقیاس امید به زندگی (ADHS) اشنایدر و همکاران (1991) و مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس (DASS) لویباند و لویباند (1996) به منظور گردآوری اطلاعات استفاده شد. تجزیه وتحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه ها از طریق نرم افزار SPSS نسخه 24 در دو بخش توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و استنباطی (تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر) انجام پذیرفت. نتایج بیانگر این بود که روان درمانی مثبت نگر، تاب آوری، امید به زندگی و هیجانات منفی (افسردگی، اضطراب و استرس) زنان مبتلابه اسکلروز چندگانه به طور معناداری بهبود بخشیده است و نتایج در دوره پیگیری نیز از ثبات لازم برخوردار بوده است (0/05>P). بر اساس نتایج پژوهش حاضر، می توان گفت که روان درمانی مثبت نگر می تواند به عنوان یک گزینه مداخله ای در افزایش تاب آوری، افزایش امید به زندگی و کاهش هیجانات منفی (افسردگی، اضطراب و استرس) زنان مبتلابه اسکلروز چندگانه مورداستفاده قرار گیرد.
مقایسه اثربخشی طرح واره درمانی با درمان شناختی رفتاری بر هیجانات منفی در زنان مبتلا به ام اس
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: هیجانات منفی از مواردی است که فرد مبتلا ب ه ام اس ب ا آن درگی ر است و موجب کاهش فرصت های آنها برای برقراری تعاملات اجتماعی می شود و این مسئله روابط اجتماعی، کیفیت زندگی و درنتیجه سلامت روان آنها را با تهدید مواجه می کند. هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی طرح واره درمانی با درمان شناختی رفتاری بر هیجانات منفی در زنان مبتلا به ام اس در شهر کرمانشاه بود. روش پژوهش: پژوهش حاضر از نوع هدف کاربردی و ازلحاظ روش شناسی، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون، گروه گواه و پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی زنان مبتلا به بیماری مولتیپل اسکلروزیس (ام اس) شهر کرمانشاه طی سال 99-1398 بود که به مرکز آموزشی-درمانی امام رضا (ع) مراجعه نموده بودند. در این پژوهش به منظور انتخاب نمونه پژوهش، ابتدا بین بیماران زن مبتلا به بیماری مولتیپل اسکلروزیس که جهت دریافت خدمات درمانی به مرکز آموزشی-درمانی امام رضا (ع) شهر کرمانشاه مراجعه بودند، پرسشنامه های مورد پژوهش (با توجه به رعایت تمامی اصول بهداشتی در مواجه با بیماری ویروسی کرونا) توزیع شد، ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه DASS-21 بود. جهت تجزیه و تحلیل آماری داده ها از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و نرم افزار SPSS استفاده شد. یافته ها: یافته ها مبین این بود که در نمرات کلی هیجانات منفی شرکت کنندگان در گروه کنترل نسبت به نمره هیجانات منفی شرکت کنندگان در گروه مداخله اول (طرحواره درمانی) و شرکت کنندگان در گروه درمانی شناختی رفتاری از لحاظ آماری دارای تفاوت معنی داری بودند. این درحالی است که نمره هیجانات منفی در بین دو گروه مداخله طرحواره درمانی و درمان شناختی رفتاری تفاوت معنی داری نداشت. این وضعیت، در باره دو مولفه افسردگی و استرس صدق می کند. یعنی سطح افسردگی و استرس افراد حاضر در دو گروه مداخلات آموزشی نسبت به افراد حاضر در گروه کنترل کاهش معنی داری داشته است، اما تفاوتی بین دو گروه مداخله وجود نداشته است. درباره مولفه اضطراب نیز نتایج آزمون تعقیبی حاکی از آن است که هرچند اضطراب دو گروه مداخله دارای اختلاف میانگین (27/2 و 07/2) با گروه کنترل هستند اما این اختلاف معنادار نشده است. نتیجه گیری: بر اساس یافته های موجود می توان نتیجه گیری نمود تفاوتی میان اثر دو روش طرحواره درمانی و درمان شناختی - رفتاری بر کاهش هیجانات منفی وجود نداشت.
بررسی تأثیر مشاوره زوجی هیجان مدار بر تصویر خود تهدیدشده زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۶)
173 - 185
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش بررسی تأثیر مشاوره زوجی هیجان مدار بر تصویر خود تهدید شده بود. روش: روش این تحقیق نیمه تجربی و از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل زوجین مراجعه کننده به فرهنگسرای خانواده و مراکز مشاوره شهر اصفهان بود. برای انتخاب نمونه موردنظر 40 زوج (80 نفر) به صورت داوطلب انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (20 زوج در گروه آزمایش و 20 زوج در گروه کنترل) قرار گرفتند. ابزار پژوهش تصویر خود تهدید شده از پرسشنامه NI-90 بود. متغیر مستقل مشاوره زوجی هیجان مدار بود که در 10 جلسه روی گروه آزمایش اعمال شد. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس نشان داد که مشاوره زوجی هیجان مدار بر تصویر خود تهدید شده اثر داشت ولی بر ابعاد امید، مسخ واقعیت، خروج به احساس هماهنگی، متغیر خود تهدید شده اثر نداشت. نتیجه گیری: بنابراین می توان نتیجه گرفت مشاوره زوجی هیجان مدار موجب کاهش تصویر خودتهدیدشده زوجین می شود.
بررسی تأثیر مشاوره زوجی هیجان مدار بر استرس زناشویی و هیجانات منفی زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵ (پیاپی ۱۹)
222 - 234
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر مشاوره زوجی هیجان مدار بر استرس زناشویی و هیجانات منفی زوجین بود. روش پژوهش: روش این پژوهش نیمه تجربی و از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه و مرحله پیگیری بود. جامعه آماری این پژوهش شامل زوجین مراجعه کننده به فرهنگ سرای خانواده و مراکز مشاوره شهر اصفهان بود. برای انتخاب نمونه مورد نظر از تعداد 110 زوج، 40 زوج (80 نفر) به صورت داوطلب انتخاب و بصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (20 زوج در گروه آزمایش و 20 زوج در گروه کنترل) قرار گرفتند. برای سنجش استرس زناشویی از پرسشنامه مقیاس نواحی تغییر ویس و همکاران (1973) و برای سنجش هیجانات منفی از پرسشنامه واتسون و همکاران(1988) استفاده شد. متغیر مستقل مشاوره زوجی هیجان مدار جانسون (2004) بود که در ده جلسه روی گروه آزمایش اعمال شد و در این مدت هیچ گونه اقدامی برای گروه کنترل انجام نشد؛ داده ها با استفاده از واریانس اندازه مکرر تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که مشاوره زوجی هیجان مدار بر هیجانات منفی (09/5F=، 013/0 >P) و استرس زناشویی (04/7F=، 031/0>P) تأثیرگذار بود و این تاثیر در مرحله پیگیری پایدار گزاش شد (05/0=P). نتیجه گیری: بنابراین می توان نتیجه گرفت مشاوره زوجی هیجان مدار موجب کاهش استرس زناشویی و کاهش هیجانات منفی زوجین مراجعه کننده می شود.