فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷٬۷۶۱ تا ۷٬۷۸۰ مورد از کل ۳۵٬۵۲۳ مورد.
منبع:
روانشناسی بالینی سال سیزدهم تایستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۵۰)
121 - 132
حوزههای تخصصی:
مقدمه: سلامت روان افراد، به ویژه کودکان، جزو اولویتهای مهم هر جامعه ای محسوب می شود؛ بنابراین شناسایی و بررسی عوامل تأثیرگذار بر آن بسیار حائز اهمیت است. مقاله ی حاضر به بررسی تأثیرات روانشناختی ویروس کرونا و قرنطینگی متعاقب آن بر این گروه مهم و آسیب پذیر میپردازد. روش: با استفاده از روش مطالعه موردی، چهار کودک پایه ششم دبستان که برای دو ماه در قرنطینه خانگی بودند مورد بررسی قرار گرفتند. به منظور درک بهتر مسائل روانشناختی کودکان، از ترکیب آزمونهای ترسیمی (آزمونهای ترسیم درخت (TDT)،ترسیم شخص (DAP)و ترسیم حیوان) برای گردآوری داده ها استفاده شد. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل و تفسیرترسیم ها بیانگر وجود اضطراب و ترس، سرزندگی کم، پرخاشگری و خصومت، کمبود و جستجوی احساس امنیت و بازداری، احساس ناکارامدی، تردید و انفعال است. نشانگان افسردگی به طور معنادار در ترسیم ها وجود نداشت. نتیجه گیری: نتایج نشان داد بیماری کرونا و قرنطینگی، بیش از افسرده کردن کودکان، باعث ایجاد اضطراب، احساس ناامنی و کاهش سرزندگی شده است؛ در نتیجه لازم است با روشهای مختلف از جمله دادن اطلاعات مناسبت در خصوص این بیماری، حس عدم امنیت، اضطراب و تردید کودک برطرف شده و راه های مقابله و مواجهه مؤثر را بیاموزد. تحقیقات بیشتری با نمونه بزرگتر برای اعتبارسنجی این یافته ها لازم است. واژگان کلیدی: بیماری کرونا، سلامت روان، قرنطینگی، کودکان، آزمونهای ترسیمی
رابطه علی همنوایی با همسالان و مدیریت بدن با میانجی گری وابستگی به شبکه های اجتماعی مبتنی بر موبایل در نوجوانان مبتلا به اضطراب اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۱ بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۱
121 - 136
حوزههای تخصصی:
مقدمه : این پژوهش با هدف بررسی رابطه علی همنوایی با همسالان و مدیریت بدن با میانجیگری وابستگی به شبکه های اجتماعی مبتنی بر موبایل در نوجوانان مبتلا به اضطراب اجتماعی، انجام شد. روش : جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر مقطع متوسطه شهر تهران بود که در سال تحصیلی 99- 1398 مشغول به تحصیل بودند که از بین آن ها 251 نفر که به اضطراب اجتماعی مبتلا بودند به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و به پرسشنامه استاندارد اضطراب اجتماعی (2000)، پرسشنامه همنوایی (1372)، مقیاس مدیریت بدن (1393) و پرسشنامه اعتیاد به شبکه های اجتماعی مبتنی بر موبایل (1395) پاسخ دادند. داده ها با استفاده از روش مدلیابی معادلات ساختاری تحلیل شدند و به منظور تعیین پایایی ابزار از روش آلفای کرونباخ استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد، رابطه مستقیم همنوایی با همسالان با اعتیاد به شبکه های اجتماعی مبتنی بر موبایل (01/0≤ P , 30/0= β)، و رابطه اعتیاد به شبکه های اجتماعی مبتنی بر موبایل با مدیریت بدن (01/0≤ P , 28/0= β)، معنی دار بود. همچنین اعتیاد به شبکه های اجتماعی مبتنی بر موبایل رابطه بین همنوایی با همسالان و مدیریت بدن را به صورت کامل میانجیگری کرد. نتیجه گیری: می توان با آموزش به نوجوانان در زمینه استفاده صحیح از تلفن هوشمند و شبکه های اجتماعی از تأثیر همنوایی با همسالان بر مدیریت بدن کاست.
مقایسه ﺍﺛﺮﺑﺨﺸﯽ زوج درمانی ﻣﺒﺘﻨﯽ ﺑﺮ روابط ﺍبژه و زوج درمانی راه حل محور ﺑﺮ ﺍﺑﺮﺍزﮔﺮی هیجانی همسران دارای تعارض زﻧﺎﺷﻮﯾﯽ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۵)
108 - 125
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی زوج درمانی مبتنی بر روابط ابژه و مقایسه آن با زوج درمانی راه حل محور بر ابرازگری هیجانی همسران دارای تعارض زناشویی بود. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری دو ماهه بود؛ و جامعه آماری پژوهش حاضر 192 زوج مراجعه کننده به مراکز مشاوره حکمت و سعادت در شش ماهه اول سال 1398 بود که پس از غربالگری با پرسشنامه ابرازگری هیجانی کینگ و آمونز (1990)، 60 زوجی که از نقطه برش 40 نمره کمتری گرفته بودند به شیوه در دسترس انتخاب و در گروه های آزمایشی زوج درمانی روابط ابژه (10 زوج)، گروه آزمایشی زوج درمانی راه حل محور (10 زوج) و گروه گواه (10 زوج) به صورت تصادفی جایگزین شدند. هر دو گروه آزمایش به مدت هشت جلسه 90 دقیقه ای تحت مداخله زوج درمانی روابط ابژه دونوان (2013) و زوج درمانی راه حل محور مک دونالد (2007) قرار گرفتند و گروه گواه هیچ مداخله ای را دریافت نکردند. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس مختلط اندازه های مکرر تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج حاکی از تأثیر مداخله زوج درمانی روابط ابژه بر ابرازگری هیجانی مثبت (76/114 =F، 001/0 =P)، ابرازگری هیجانی صمیمیت (85/228 =F، 001/0 =P) و ابرازگری هیجانی منفی (88/34 =F، 001/0 =P) و مداخله زوج درمانی راه حل محور بر ابرازگری هیجانی مثبت (96/49 =F، 001/0 =P)، ابرازگری هیجانی صمیمیت (30/116 =F، 001/0 =P) و ابرازگری هیجانی منفی (46/16 =F، 004/0 =P) و پایداری این تأثیر در مرحله پیگیری بود. نتیجه گیری: نتایج پژوهش شواهدی را پیشنهاد می کند که مداخله زوج درمانی روابط ابژه و زوج درمانی راه حل محور برای افزایش ابرازگری هیجانی مثبت و ابرازگری هیجانی صمیمیت و همچنین کاهش ابرازگری هیجانی منفی در همسران دچار تعارض زناشویی روش مناسبی است.
اثربخشی آموزش تنظیم شناختی هیجان بر اجتناب تجربی زنان مبتلا به اختلال وسواس های فکری–عملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره هفدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
129 - 144
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش تنظیم شناختی هیجان بر اجتناب تجربی زنان مبتلا به اختلال وسواس های فکری–عملی شهرکرمانشاه بود. پژوهش حاضر نیمه آزمایشی است. طرح نیمه آزمایشی پژوهش حاضر پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. به منظور انتخاب شرکت کنندگان پژوهش، بر اساس فرمول کوکران 1500 نفر از زنان 20 تا 45 ساله به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب گردید. از 169 نفری که تشخیص وسواس فکری عملی را دریافت کردند 40 نفر به صورت تصادفی انتخاب شدند و به صورت تصادفی و با همتا سازی در گروه های آزمایش و گواه گمارده شدند. گمارش اعضا به این صورت بود که 20 نفر در گروه آزمایش پروتکل درمانی مربوط به آموزش تنظیم شناختی هیجان و 20 نفر در گروه کنترل مداخله ای دریافت نکردند. پرسشنامه های شدت وسواس فکری عملی ییل براون و مقیاس چند بعدی اجتناب تجربی در چهار مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری اول و دوم با فاصله زمانی (یک ماهه) تکمیل شدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها، روش تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر به کار برده شد.. نتایج نشان داد آموزش تنظیم شناختی هیجان بر اجتناب تجربی در نمرات پس آزمون معنی دار است. یافته های این پژوهش به طور بالقوه اثرات کاربردی مهمی برای درمانگران جهت توجه به اثربخشی درمان متمرکز بر تنظیم شناختی هیجان بر اجتناب تجربی بیماران زن مبتلا به وسواس فکری-عملی دارد.
تحلیل روان شناختی آیات قرآن به مَثابه یکی از مؤلفه های مکتب ادبی (معاصر)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
امین الخولی با تأثیرپذیری از محمدعبده و طه حسین «مکتب ادبی در تفسیر قرآن» را در مصر بنیاد نهاد. این مکتب بر مؤلفه هایی تکیه دارد که یکی از آنها «تفسیر روان شناختی» است که مُلهَم از ادبای متقدم چون جاحظ و مبتنی بر رابطه ای می باشد که میان تفسیر ادبی و روان شناسی وجود دارد. هدف این پژوهش عبارت از تعیینِ «گونه»، «کمیت» و «کیفیتِ» آن مؤلفه است. پژوهش حاضر با استفاده از تحلیل محتوا به این نتیجه رسید که: 1. امروزه مؤلفه روان شناختیِ حاضر در تفسیر قرآن، بسیار گسترده تر از دیدگاه امین الخولی است؛ 2. دیدگاه ایشان ناظر به گونه استخدامیِ دوراندیشانه تفسیر علمی است؛ 3. تفسیر علمی (روان شناختی) در فضای علمیِ کنونی دارای هفت سطح است؛ 4. دیدگاه امین الخولی ناظر به سطح اول است و به فضای نزول، تجزیه و ترکیب آیات روان شناختی اشاره دارد و به بقیه سطوح اشاره ای نمی کند؛ 5. این سطح با توجه به شأن نزول، زمینه پیوند میان علم النفس و علم الاجتماع را در این مکتب هموار می سازد؛ 6. این نظریه با وجود اینکه محدود به سطح اول از سطوح هفت گانه است، ولی امتیازهای تربیتی و آسیب های روشی خود را دارد.
نقش دین و معنویت طی پاندمی کرونا ویروس 2019 (کووید-19) در زندگی سالمندان: یک مرور سیستماتیک(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
کرونا ویروس 2019 (کووید−19)، نخست از شهر ووهان استان هوبی کشور چین شیوع یافت و کمتر از دو ماه، بنابر اعلام سازمان جهانی بهداشت به یک بیماری همه گیر در سطح جهان تبدیل شد. در این راستا، پژوهش مروری حاضر با هدف بررسی نقش دین و معنویت در دوران همه گیری کرونا ویروس 2019 (کووید−19) در زندگی سالمندان انجام شد. در این مطالعه مروری نظام مند، واژگان کلیدی Coronavirus 2019 (COVID−19)، older adults Religion, Spirituality, Elder, در عنوان و چکیده مقالات منتشر شده در پایگاه های Google Scholar، PubMed، Scopus و ScienceDirect جستجو شد. معیار اصلی جهت ورود، مقالات چاپی تمام متن انگلیسی مرتبط در سال های 2020 و 2021 بود. از چک لیست PRISMA برای بررسی و کنترل کیفیت مقالات استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد سالمندانی که در دوران همه گیری کرونا ویروس 2019 فعالیت های معنوی و مذهبی خود را انجام می دادند، از سلامت روانی بهتری برخوردار بودند؛ همچنین داشتن باورهای دینی سبب معنا و آرامش در زندگی افراد می شود که نتیجه آن کاهش ترس و اضطراب ناشی از شیوع کووید−19 است. در واقع سالمندانی که از سطوح معنوی بالایی برخوردارند، تاب آوری و انعطاف پذیری روان شناختی بهتری دارند که موجب می شود نسبت به شرایط، ذهن آگاهی داشته باشند و فشار و درد ایجادشده را قابل تحمل تر ادراک نمایند؛ بنابراین می توان دریافت دین و معنویت فواید بسیار زیادی، نه تنها برای سالمندان بلکه برای تمام سنین به ارمغان می آورد که لازم است برای ارتقای معنویت به آموزش هایی در متون درسی (به صورت کارگاهی) پرداخته شود.
ارتباط تیپ های شبانه روزی با عملکرد تحصیلی، استرس، اضطراب و افسردگی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی گناباد(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: نوع ریتم های شبانه روزی فرد در حفظ سلامتی و همچنین بهبودی از بیماری اهمیت زیادی دارد. در دانشجویان سلامت روانی عامل مهمی در پیشرفت تحصیلی می باشد لذا هدف از پژوهش حاضر بررسی ارتباط ریتم های شبانه روزی با عملکرد تحصیلی، استرس، اضطراب و افسردگی دانشجویان می باشد. روش کار: ﭘﮋوﻫﺶ ﺣﺎﺿﺮ یﮏ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﺗﻮﺻﯿﻔﯽ - مقطعی است که بر روی 322 دانشجوی دانشگاه علوم پزشکی گناباد در سال1396 انجام شد. ابزارهای مورد استفاده فرم اﻃﻼﻋﺎت دﻣﻮﮔﺮاﻓﯿﮏ، پرسشنامه صبحگاهی-شامگاهی هورن و استنبرگ و پرسشنامه DASS-21 بود. تحلیل داده ها با استفاده از آمار توصیفی و آزمون های آماری تی مستقل و همبستگی پیرسون با بهره گیری از نرم افزارSPSS نسخه 16 انجام گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد اکثریت دانشجویان(6/82 درصد) از نظر تیپ شبانه روزی ریتم متعادل داشتند. همچنین اکثر آنان سطح متوسطی از استرس، اضطراب و افسردگی را دارا بودند. نتیجه آزمون همبستگی پیرسون نشان داد بین ریتم های شبانه روزی با استرس(004/0 P=) و افسردگی (007/0 P=) ارتباط آماری معناداری وجود دارد در حالی که بین ریتم های شبانه روزی با عملکرد تحصیلی(61/0P=) و اضطراب( 19/0 P=) ارتباط آماری معناداری وجود نداشت. نتیجه گیری: با توجه به ارتباط بین ریتم های شبانه روزی با نمره استرس و افسردگی دانشجویان، ضرورت برنامه ریزی و توجه بیش تر به برنامه های آموزشی و فوق برنامه پیشنهاد می گردد.
الگوی آموزش مبتنی بر شایستگی در هنرستان های فنی و حرفه ای و کاردانش: نظریه داده بنیاد(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: آموزش به عنوان عامل اصلی در توسعه پایدار، همواره مورد تاکید برنامه ریزان بوده است و یکی از موفق ترین روش ها آموزش شایستگی محور است، لذا هدف پژوهش حاضر، شناسایی ابعاد و مولفه ها و عوامل تاثیر گذار بر آموزش مبتنی بر شایستگی و طراحی الگوی مناسب هنرستان های فنی و حرفه ای و کاردانش است. روش کار: روش پژوهش از نوع کیفی با رویکرد مبتنی بر نظریه داده بنیاد می باشد. بدین منظور از نمونه گیری هدفمند و مصاحبه های عمیق نیمه ساختار یافته با خبرگان علمی آشنا با موضوع تحقیق استفاده شده است که جمع آوری آن در بازه زمانی مهر 1397 تا فروردین 1398 صورت گرفته و تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت. به منظور تحلیل داده ها از سیستم کد گذاری باز، محوری و انتخابی استفاده گردید. یافته ها: تحلیل داده ها نشان داد که شرایط علّی از 4 مقوله اصلی(لزوم کاربردی نمودن آموزش، تربیت نیروی انسانی ماهر، اشتغال و تراکم غیر منطقی داوطلبین در رشته های نظری)، پدیده اصلی از دو مقوله جنبه عینی شایستگی (دانش و مهارت) و جنبه ذهنی شایستگی (نگرش، بینش، توانایی و انگیزه)، شرایط زمینه ای از 4 مقوله اصلی حمایت ها؛ عوامل اقتصادی؛ اقدامات آموزش و پرورش؛ عوامل فرهنگی؛ شرایط مداخله گر از3مقوله اصلی و 9 مقوله فرعی شامل توانمند سازی هنرآموزان؛ عوامل آموزشی؛ اقدامات آموزش و پرورش؛ و راهبردها از دو مقوله اصلی اقدامات آموزش وپرورش و توانمند سازی(هنرجویان) و پیامدها از دو مقوله اصلی فردی و اجتماعی تشکیل شده است. نتیجه گیری: برای آموزش مبتنی بر شایستگی باید به عوامل موثر بر آن توجه شود و با یک نگرش سیستمی و همه جانبه در قالب عوامل و مولفه ها، شرایط علّی، راهبردها، عوامل زمینه ای، شرایط محیطی و پیامدها مورد توجه قرار گیرد.
بررسی شیوع سایبرکوندریا در دوره ی کووید- ۱۹: یک مطالعه ی مقطعی در نمونه ی دانشجویان علوم پزشکی کرمانشاه
حوزههای تخصصی:
مقدمه: امروزه اینترنت و فضای مجازی نقش مهمی در کسب اطلاعات پزشکی دارند. افراد زیادی در اینترنت به دنبال جستجوی اطلاعات مختلف در خصوص بیماری ها و عوارض جانبی آن هستند. هدف: هدف مطالعه ی حاضر تعیین شیوع سایبرکوندریا در بین دانشجویان علوم پزشکی کرمانشاه بود. روش: پژوهش حاضر به روش توصیفی- مقطعی انجام شد. جمعیت مورد مطالعه در پژوهش حاضر کلیه ی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه در سال ۱۳۹۹ بودند. نمونه ی پژوهش حاضر شامل ۳۷۲ نفر (۲۰۶ مرد و ۱۶۶ زن) از این دانشجویان بودند که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده فرم کوتاه شدت سایبرکوندریا بود. در پژوهش حاضر به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار آماری SPSS نسخه ی ۲۵ استفاده گردید. از شاخص های توصیفی فراوانی، درصد، میانگین، انحراف استاندارد، آزمون دقیق فیشر و کای اسکوئر و شاخص های استنباطی آزمون تی مستقل، آزمون تحلیل واریانس یک راهه و آزمون شفه استفاده گردید. یافته ها: نتایج آزمون تی مستقل نشان داد در نمره ی کل سایبرکوندریا (۰/۰۱۹=P) بین مردان و زنان تفاوت معناداری وجود دارد و زنان میزان بالاتری از سایبرکوندریا را گزارش کردند. از نظر شیوع، بیشتر دانشجویان در دامنه ی متوسط سایبرکوندریا قرار داشتند (۷۴/۴۶ درصد) و شیوع وضعیت شدید سایبرکوندریا شرکت کنندگان در پژوهش حاضر ۱۳/۹۷% برآورد شد. نتیجه گیری: با توجه به اینکه دانشجویان علوم پزشکی در بیمارستان ها با مراجعین مختلف و نشانگان متفاوت روبرو هستند، برای کسب اطلاعات در حوزه پزشکی از اینترنت استفاده فراوانی دارند. براساس نتایج حاصل از پژوهش می توان نتیجه گرفت سایبرکوندریا در بین دانشجویان علوم پزشکی دارای شیوع نسبتاً بالایی است.
هویت نوجوانان پسر ایرانی در بستر کلان روایت زندگی آن ها: یک مطالعه کیفی
حوزههای تخصصی:
مقدمه: در خصوص کلان روایت هویت نسل فعلی نوجوانان ایرانی و ماهیت آن دانش ژرفی وجود ندارد. هدف: پژوهش حاضر با هدف شناسایی و اعتباریابی الگوی کلان روایت هویت نوجوانان ایرانی انجام شد. روش: پژوهش حاضر یک پژوهش بنیادی با رویکرد آمیخته بود. در بخش کیفی، جامعه آماری پژوهش نوجوانان پسر ۱۵ تا ۲۰ ساله بعلاوه روانشناسان و جامعه شناسان شهر تهران در سال ۱۳۹۹ بود. ۱۹ نفر از نوجوانان با نمونه گیری در دسترس و ۶ نفر از متخصصان با نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. در بخش کمی، جامعه آماری پژوهش نوجوانان پسر ۱۵ تا ۲۰ ساله شهر تهران در سال ۱۳۹۹ بود که از بین آن ها ۲۱۸ نفر با نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. گردآوری داده ها در بخش کیفی از طریق مصاحبه داستان زندگی مک آدامز (۱۹۹۵) و در بخش کمی به وسیله پرسشنامه محقق ساخته صورت پذیرفت. جهت تحلیل داده ها در بخش کیفی از روش تحلیل محتوا و در بخش کمی از تحلیل عاملی تأییدی استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل محتوا بعلاوه تحلیل عاملی مرتبه اول نشان داد که مدل کلان روایت نوجوانان شامل مؤلفه هایی چون تعلق به خانواده، پایبندی به ارزش های دینی و اطاعت از والدین است. نتایج تحلیل عاملی مرتبه دوم نیز نشان داد که اطاعت از والدین (۱/۳۲=Z) بیشترین سهم را در مدل دارد. نتیجه گیری: علیرغم رشد ارزش های مدرن در جامعه ایران، ارزش های سنتی کماکان نقش پررنگی در ساختار کلان روایت هویت نوجوانان پسر ایرانی ایفا می کند.
طراحی مدل ساختاری مناسب برای پیش بینی سوءاستفاده ازکودکان براساس مؤلفه های ویژگی های شخصیتی و پیوند والدینی در والدین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۷)
234 - 251
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر ارائه مدلی جهت تعیین روابط بین ویژگی های شخصیتی وپیوندوالدین باسواستفاده ازکودکان بود. روش:روش پژوهش روش پژوهش توصیفی-همبستگی از نوع حداقل مربعات جزئی و هدایت شده و جامعه آماری، شامل ک شامل کودکان دختر مقطع سنی13الی15سال مقطه دبیرستان دوره اول شهر مشهد و والدین آن ها در سال96-98که بالغ بر 248594 نفر بودند. نمونه گیری بصورت تصادفی چند مرحله ای و حجم نمونه براساس نرم افزار برآورد اندازه نمونه (364دختر) و با توجه به احتمال 20 درصد افت آزمودنی ها تعداد نمونه384 نفرو والدین آن هاانتخاب شد.ابزار پژوهش پرسشنامه ویژگی های شخصیتی کاستا ومک کری فرم کوتاه1989،مقیاس پرسشنامه پیوند خانوادگی (PBI) ۱۹۷۹ گوردن پارکرو مقیاس پرسشنامه ترومای دوران کودکی (CTQ) برنستاین، استین، نیوکمپ، والکر، پوگ و همکاران 2003بود. یافته ها: یافته هانشان داد که طراحی مدل ساختاری مناسب برای پیش بینی سوءاستفاده از کودکان براساس ویژگی های شخصیتی والدین و پیوند والدینی با مدل نظری مطابقت داشته و از برازش مطلوبی برخوردار است. همچنین مسیر مستقیم پیوند والدینی در مراقبت (097/0-0β=،001/0P)،حمایت عاطفی (263/0-0β=،001/0P) ، ویژگی های شخصیتی والدین سهم روان رنجوری(07/0=β،10/0=P)، برون گرایی(09/0-=β،100/0=P)،انعطاف پذیری(055/0-=β،100/0=P)، دلپذیر بودن (078/0-=β،002/0=P)و با مسئولیت پذیر بودن (12/0-=β،001/0=P)بر سوءاستفاده از کودکان معنادار است.نتیجه گیری: براساس یافته های پژوهش به مشاوران حوزه خانواده پیشنهاد می شودبمنظور ایجاد انسجام و خلق رابطه آگاهانه به تقابل عناصر درون روانی در جهت بهبود روابط والد-فرزندی در طول ملاحظات پیشگیرانه بپردازند.
شناسایی ساختار و مختصات برنامه درسی هنرهای بومی دوره دوم ابتدایی منطقه سیستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم پاییز (آبان) ۱۴۰۰ شماره ۱۰۴
1278-1267
حوزههای تخصصی:
زمینه: توانمندسازی دانش آموزان با آموزش مهارت های حرفه ای متناسب با شرایط محلی و مهارت های عمومی اشتغال و کارآفرینی، همچون برنامه درسی هنر مبتنی بر هنرهای بومی استان می تواند موضوع و فعالیت مناسبی برای این کار به شمار آید. اما به دلیل عدم حمایت، بسیاری از هنرهای سنتی در مناطق مختلف ایران از جمله سیستان افول نموده و یا در وضعیت نابسامانی به سر می برند.. هدف: پژوهش حاضر با هدف شناسایی مؤلفه های برنامه درسی هنرهای بومی منطقه سیستان در دوره دوم ابتدایی انجام گرفت. روش: پژوهش در دو مرحله و با روش پژوهش کیفی انجام پذیرفت. در مرحله اول، اسناد، مقالات و منابع مکتوب در دسترس مرتبط با موضوع، به روش سندکاوی مورد بررسی و داده ها جمع آوری گردید و این گردآوری اطلاعات تا مرحله اشباع نظری ادامه یافت. تجزیه و تحلیل اطلاعات این مرحله، از طریق کدگذاری موضوعی صورت پذیرفت. در مرحله دوم پژوهش به منظور بررسی تجارب زیسته هنرمندان بومی منطقه سیستان از روش پدیدارشناسی استفاده شد. در این مرحله، انتخاب شرکت کنندگان به روش نمونه گیری هدفمند ملاک محور، ابزار جمع آوری اطلاعات، مصاحبه نیمه ساختار یافته و روش تجزیه و تحلیل اطلاعات روش کلایزی (1978) بود. یافته ها: بر اساس یافته های پژوهش؛ 7 مؤلفه اهداف، محتوا، یادهی - یادگیری، مواد و منابع، فضا و مکان، زمان و ارزشیابی به عنوان مؤلفه های تشکیل دهنده برنامه درسی هنرهای بومی منطقه سیستان استخراج شدند. طبق نتایج پژوهش حاضر در منطقه سیستان باید بر عناصر برنامه درسی (اهداف، محتوا، روش تدریس، مواد و منابع آموزشی، زمان، مکان و ارزشیابی) و نقش هر کدام از این عناصر بر تربیت هنری، توسعه مهارت ها، دانش، توانایی ها و نگرش ها، خلاقیت، موفقیت تحصیلی، تقویت مهارت های ارتباطی، کلامی و حرکتی، حواس پنج گانه، توسعه قابلیت تفکر دانش آموزان و آموزش اجتماعی، فرهنگی و درسی دانش آموزان با استفاده از هنر و تهیه و تدوین برنامه هایی که آموزش را جذاب، لذت بخش و تأثیرگذارتر کنند؛ تأکید شود. نتیجه گیری: توجه به دانش بومی، حفظ و ارتقاء دانش و هویت بومی و محلی، پرورش روحیه زیباشناسی و رشد و پرورش قابلیت های وجودی برای بیان هنری در برنامه درسی هنر بومی منظقه سیستان ضروری است و برای تحقق و عملی کردن آن نیاز به پژوهش های بیشتر در این زمینه است.
تبیین سازگاری دانشجویان با دانشگاه بر مبنای ادراکات والدینی: سازوکار میانجی گرایانه انعطاف پذیری شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش میانجی انعطاف پذیری شناختی در رابطه بین سازگاری با دانشگاه و ادراکات والدینی بود. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را دانشجویان دوره کارشناسی دانشگاه بیرجند در نیمسال دوم تحصیلی 99-1398 تشکیل دادند. از این رو، تعداد 286 نفر به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند و به مقیاس ادراکات والدینی (رابینز، 1994) سیاهه انعطاف پذیری شناختی (دنیس و واندروال، 2010) و پرسشنامه سازگاری با دانشگاه (بیکر و سریاک، 1984) پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج نشان داد که ادراکات والدینی به طور غیرمستقیم و با میانجی گری انعطاف پذیری شناختی بر سازگاری دانشجویان با دانشگاه اثر معنادار دارند (01/0 > P ). شاخص های برازش کلی مدل نیز نشان داد که مدل مذکور برازش مناسبی دارد. نتایج پژوهش نشان می دهد که بهبود سازگاری تحصیلی دانشجویان، مستلزم شیوه های فرزندپروری حمایت کننده و نیز تقویت انعطاف پذیری شناختی است.
اثربخشی تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای (tDCS) بر بهبود تنظیم هیجان و نگرش های ناکارآمد افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم مهر ۱۴۰۰ شماره ۷ (پیاپی ۶۴)
126-115
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای ( tDCS ) بر بهبود تنظیم هیجان و نگرش های ناکارآمد افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی انجام شد. روش مطالعه از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه در انتظار درمان بود. جامعه آماری پژوهش کلیه افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی بودند که در پاییز سال 1397 به درمانگاه اعصاب و روان بیمارستان فاطمی شهر اردبیل مراجعه کردند. از بین آن ها 32 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (16 نفر) و در انتظار درمان (16 نفر) جایگزین شدند. اعضای هر دو گروه به صورت انفرادی به مقیاس های پردازش هیجان ( EPS ) باکر، توماس، توماس و اونز (2007) و نگرش ناکارآمد ( DAS ) وایزمن و بک (1978) به عنوان پیش آزمون پاسخ دادند. سپس مداخله با استفاده از دستگاه تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای بر روی اعضای گروه آزمایش به مدت 10 جلسه متوالی طی 20 دقیقه به صورت قرارگرفتن آند در ناحیه F3 و کاتد در ناحیه F4 اجرا شد. درحالیکه آزمودنی های گروه در انتظار درمان چنین مداخله ای را دریافت نکردند. سپس اعضای هر دو گروه به پرسشنامه های فوق به عنوان پس آزمون پاسخ دادند. داده های به دست آمده با تحلیل کوواریانس چند متغیری ( MANCOVA ) با استفاده از نرم افزار SPSS -24 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. نتایج به دست آمده نشان داد که بین میانگین نمرات پس آزمون دو گروه در مؤلفه های مزاحمت، سرکوبی، عدم کنترل تکانه، ناموزونی و تجزیه از مقیاس پردازش اطلاعات و مؤلفه های کامل طلبی، نیاز به تأیید دیگران، نیاز به راضی کردن دیگران و آسیب پذیری ارزشیابی عملکرد از مقیاس نگرش های ناکارآمد تفاوت معنی داری وجود دارد (05/0 P< ). این نتایج حاکی از اثربخشی تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای بر بهبود تنظیم هیجان و نگرش های ناکارآمد در افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی می باشد. با توجه به مقاومت بالای افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی نسبت به درمان های روانشناختی، نتایج این مطالعه می تواند نویدبخش مداخلات جدید نوروسایکولوژیک برای این اختلال باشد.
نقش تعدیل کننده تنظیم هیجان والدین در ارتباط میان تعارضات زناشویی و اجتماعی کردن هیجان کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم آبان ۱۴۰۰ شماره ۸ (پیاپی ۶۵)
134-125
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش تعدیل کننده تنظیم هیجان والدین در رابطه میان تعارضات زناشویی و اجتماعی کردن هیجان کودکان بود. پژوهش حاضر از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل مادران و پدران دارای فرزند 6 تا 10 ساله شهر تهران بود که فرزندان آنها در سال 1398 در مدارس ابتدایی مشغول به تحصیل بودند. از جامعه تعریف شده، 120زوج با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شد و به سه پرسشنامه سازگاری با هیجان های منفی کودکان ( فابز، آیزنبرگ و برنزوانیگ، 1990 )، تعارضات زناشویی( ثنایی و ترابی، 1379 ) و دشواری در تنظیم هیجان ( گراتز و رومر، 2004 ) پاسخ دادند. داده ها جمع آوری شده با استفاده از روش رگرسیون سلسله مراتبی تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که در مدل زوجی نقش تعدیل کننده دشواری در تنظیم هیجان در رابطه تعارضات زناشویی و اجتماعی کردن هیجان کودکان در پدر و مادر تاثیرات متفاوتی در رابطه والدگری آنها دارد. نقش تعدیل کنندگی تنظیم هیجان پدران در واکنش های آنها به هیجانات کودکان از نظر آماری معنادار بود، به این معنا که دشواری در تنظیم هیجان پدران در میزان پاسخ های حمایتگر و غیر حمایتگر آنها موثر بود و در ارتباط میان تعارضات والدین و اجتماعی کردن هیجان توسط آنها نقش تعدیل کنندگی ایفا کرد (05/0< P ) . در مقابل، دشواری تنظیم هیجان مادران در ارتباط میان تعارضات زناشویی و اجتماعی کردن هیجان نقش تعدیل کنندگی ایفا نکرد، اما تنظیم هیجان مادر در میزان پاسخ های حمایتگر او موثر بود (05/0< P ) . بطور کلی نتایج پژوهش نشان داد مهارت تنظیم هیجان والدین هنگام تجربه تعارضات زناشویی اثر متفاوتی داشته و با توجه به عوامل اثرگذار دیگر در رابطه با تعامل والد-کودک عمل می کند، به عبارتی عدم دسترسی پدر به راهبردهای تنظیم هیجانی باعث بروز پاسخ های غیر حمایتگر می شود ودشواری در تنظیم هیجان مادر تاثیر کمتری بر رابطه والد-فرزندی و نقش مادری در آنها دارد.
اثربخشی نرم افزار توانبخشی شناختی کاپتان لاگ بر حافظه فعال شنیداری و فضایی افراد با نشانه های افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به شیوع افسردگی و وجود ضعف در کارکردهای افراد افسرده، بررسی و ارزیابی روش های متنوع درمانی در حیطه کارکردهای شناختی از جمله حافظه فعال، ضروری به نظر می رسد. هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی نرم افزار توانبخشی شناختی کاپتان لاگ، بر حافظه فعال شنیداری و فضایی افراد با نشانه های افسردگی شهر اهواز بود. روش این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه این پژوهش، شامل کلیه افراد با نشانه های افسردگی مراجعه کننده به مراکز درمانی روانشناسی و روانپزشکی شهر اهواز و صفحات مجازی این مراکز، در سال99-1398 بود. نمونه این پژوهش شامل 30 فرد با نشانه های افسردگی بود که از طریق اعلام فراخوان در این مراکز و صفحات مجازیشان و به روش نمونه گیری در دسترس داوطلبانه و پس از غربالگری از نظر داشتن ملاک های ورود به پژوهش به وسیله ابزارهای پژوهش (کسب نمره 28-14 بر اساس سیاهه افسردگی بک ( BDI-II ) و کسب نمره زیر میانگین در آزمون نمایه حافظه فعال وکسلر- ویرایش سوم) انتخاب شدند. پس از همتاسازی از نظر جنسیت، سن، تحصیلات، وضعیت اجتماعی اقتصادی، عدم ابتلا به بیماری های حاد جسمانی و روان شناختی و سایر متغیرهای مورد نظر در پژوهش به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. گروه آزمایش، به مدت 10 جلسه، تحت توانبخشی شناختی به وسیله نرم افزار کاپتان لاگ قرار گرفتند، اما گروه گواه مداخله ای دریافت نکردند. پس از انجام مداخله و گرفتن پس آزمون، داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چندمتغیری و تحلیل کوواریانس با استفاده از SPSS-24 تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که میان گروه آزمایش و گواه از لحاظ حافظه فعال شنیداری و فضایی تفاوت معنی داری وجود دارد(001/0> P ). میزان حافظه فعال شنیداری و فضایی گروه آزمایش نسبت به پیش آزمون و گروه کنترل به طور معنی داری افزایش یافت، یعنی نرم افزار توانبخشی شناختی کاپتان لاگ، بر حافظه فعال شنیداری و فضایی افراد افسرده، تأثیر معنی داری دارد (001/0> P ). بنابراین استفاده از نرم افزار توانبخشی شناختی کاپتان لاگ برای افزایش حافظه فعال شنیداری و فضایی افراد با نشانه های افسردگی، اثربخش است.
بررسی تأثیر ورزش و مدیتیشن بر کاهش اضطراب و افسردگی: مرور سیستماتیک و فراتحلیل(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف: علی رغم وجود مطالعاتی که اثر ورزش و مدیتیشن را بر کاهش افسردگی و اضطراب بررسی کرده اند، نتایج این مطالعات همسان نبوده و متناقض است. همچنین اثر این روش ها به تفکیک ورزش هوازی و جنس مؤنث انجام نشده است. مطالعه حاضر با هدف پاسخ به این ابهامات انجام شد. مواد و روش ها: پایگاه های اطلاعاتی عمده شامل PubMed ،Web of Knowledge و Embase تا جولای 2019 جست وجو شدند. معیارهای ورود مطالعات، بررسی تأثیر ورزش و مدیتیشن بر کاهش افسردگی و اضطراب بود و سایر مطالعات که این اثر را بررسی نکردند خارج شدند. ناهمگنی بین مطالعات توسط آزمون کای و آماره I2 بررسی شد. احتمال تورش انتشار توسط آزمون بگ و ایگر مورد بررسی قرار گرفت. نتایج توسط اختلاف میانگین استاندارد در حدود اطمینان 95 درصد و توسط مدل اثر تصادفی بیان شد. تجزیه و تحلیل با استفاده از نرم افزار آماری stata 11 صورت گرفت. یافته ها: درمجموع 10015 منبع و 51 مطالعه 3594 در فراتحلیل شرکت کردند. اختلاف میانگین استاندارد اضطراب برای مدیتیشن برابر 0/7- (حدود اطمینان 95 درصد: 1/2-، 0/190-)، برای ورزش هوازی برابر 9/0- (حدود اطمینان 95 درصد: 1/24-، 0/57-) و برای سایر ورزش ها برابر 1/07- (حدود اطمینان 95 درصد: 1/67-، 0/46-) به دست آمد. همچنین مقدار اختلاف میانگین استاندارد افسردگی برای مدیتیشن برابر 0/84- (حدود اطمینان 95 درصد: 1/26-، 0/42-)، برای ورزش هوازی برابر 44/0- (حدود اطمینان 95 درصد: 0/72-، 0/17-) و برای سایر ورزش ها برابر 1/10- (حدود اطمینان 95 درصد: 1/55-، 0/65-) به دست آمد. نتیجه گیری: انجام ورزش و تمرینات مدیتیتشن به طور معنی داری با کاهش اضطراب و افسردگی در ارتباط بود. این ارتباط بر اساس جنس و همچنین نوع ورزش در جنس زن و ورزش هوازی به مراتب قوی تر و مؤثرتر بود. بنابراین به طور محتملی ورزش و مدیتیشن می توانند به عنوان دو روش مؤثر در کاهش اضطراب و مدیتیشن مطرح باشند.
اثربخشی درمان فرا تشخیصی یکپارچه آنلاین بر پریشانی روانشناختی، ذهن آگاهی، فراهیجان و توانمندی روانی زنان باردار
حوزههای تخصصی:
مقدمه: طبق گزارش سازمان بهداشت جهانی، یکی از چالش های مهم بهداشتی، مشکلات سلامت روان زنان باردار است، به همین دلیل شناسایی مداخلات درمانی نوین در این زمینه یک ضرورت است. هدف : هدف تعیین اثربخشی درمان فراتشخیصی یکپارچه ی آنلاین بر متغیرهای پریشانی روان شناختی، ذهن آگاهی، فراهیجان و توانمندی روانی زنان باردار بود. روش : پژوهش حاضر از نوع کارآزمایی بالینی با پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری بود. جامعه آماری شامل کلیه زنان باردار مراجعه کننده به مراکز بهداشتی و درمانی در سال ۱۳۹۹ در شهرستان بروجرد بود. ۳۰ زن باردار از طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه مداخله و کنترل قرار گرفتند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه های اطلاعات جمعیت شناختی و بارداری، استرس ادراک شده ی کوهن (۱۴- CPSS )، اضطراب مرتبط با بارداری وندنبرگ ( PRAQ )، افسردگی ادینبرگ ) (EPDS ، پنج عاملی ذهن آگاهی بائر ( FFMQ )، فراهیجان میتمنسگرابر ) MES ( و توانمندی روانی بارداری کامدا ( KPES ) بود. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و نرم افزار SPSS نسخه ۲۶ مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: یافته های پژوهش حاکی از آن بود که درمان فراتشخیصی یکپارچه ی آنلاین در کاهش پریشانی روان شناختی (۰/۰۵> p )، فراهیجان منفی (۰/۰۵> p ) و ارتقای فراهیجان مثبت (۰/۰۵> p ) و توانمندی روانی (۰/۰۵> p ) آزمودنی ها مؤثر بوده است؛ اما فاقد تأثیر معنادار بر ذهن آگاهی (۰/۰۵< p ) بود. نتیجه گیری: براساس نتایج پژوهش حاضر، کاربرد درمان فراتشخیصی یکپارچه ی آنلاین می تواند بر تقلیل اختلال هیجانی و افزایش توانمندی روانی زنان باردار تأثیرگذار باشد.
مقایسه اثربخشی درمان شناختی - رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر علائم افسردگی و رفتار فزون کنشی جنسی در بیماران مبتلا به اعتیاد جنسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم بهار (خرداد) ۱۴۰۰ شماره ۹۹
341-352
حوزههای تخصصی:
زمینه: مطالعات متعددی به تأثیر درمان شناختی رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر افسردگی پرداخته اند. اما پیرامون مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر افسردگی و رفتار فزون کنشی جنسی بیماران مبتلا به اعتیاد جنسی شکاف تحقیقاتی وجود دارد. هدف: هدف پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر افسردگی و رفتار فزون کنشی جنسی بیماران مبتلا به اعتیاد جنسی بود. روش: پژوهش حاضر از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون - پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش، مردان بالای 18 سال مبتلا به اعتیاد جنسی ساکن شهر تهران در سال 1398 بودند. تعداد 30 بیمار به روش گلوله برفی به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه (10 نفر) جایگزین شدند. ابزارهای پژوهش حاضر عبارتند از: جلسات درمان شناختی رفتاری (مکانتی، 2014)، جلسات درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (کراسبی، 2011)، پرسشنامه افسردگی بک (بک و همکاران، 1961) و پرسشنامه فزون کنشی جنسی (رید و همکاران، 2011). تحلیل داده ها با روش های تحلیل واریانس آمیخته همراه با اندازه گیری مکرر، تحلیل واریانس چند متغیری، آزمون بونفرونی و آزمون توکی انجام شد. یافته ها: درمان شناختی رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در کاهش افسردگی و فزون کنشی جنسی این بیماران تأثیر داشتند (0/05 > P ). بین دو روش درمانی تفاوت معناداری وجود نداشت. نتیجه گیری: بیمارانی که در جلسات درمان شناختی رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد شرکت کردند علایم افسردگی و فزون کنشی جنسی کمتری داشتند.
پیش بینی نشانه های اضطراب و افسردگی بر اساس ارضای نیازهای بنیادین روانشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از رایج ترین اختلال های روانی، اختلال های اضطرابی و افسردگی هستند. بنابراین شناخت عوامل موثر در شکل گیری و تداوم آنها دارای اهمیت به سزایی است. هدف پژوهش حاضر پیش بینی نشانه های اضطراب و افسردگی بر اساس ارضای نیازهای بنیادین روانشناختی بود. بدین منظور، تعداد 362 نفر (220 مرد، 142 زن) از دانشجویان دانشگاه تهران به صورت نمونه گیری در دسترس، از رشته های مختلف تحصیلی در این پژوهش انتخاب شدند. از شرکت کنندگان خواسته شد مقیاس ارضای نیازهای بنیادین روانشناختی ( BNSG-S ، گنیه، 2003) و مقیاس اضطراب افسردگی استرس ( DASS ، لاویباند و لاویباند، 1995) را تکمیل کنند. نتایج پژوهش نشان داد که بین ارضای نیازهای بنیادین روانشناختی و نشانه های اضطراب و افسردگی همبستگی منفی و معنادار وجود دارد ( 01/0 < P ). همچنین، نتایج تحلیل رگرسیون خطی نشان داد ارضای نیازهای بنیادین روانشناختی در کل 16% واریانس مربوط به متغیرهای پژوهش را تبیین می کند. بر اساس یافته های پژوهش، می توان ارضای نیازهای بنیادین روانشناختی را یکی از تعیین کننده های سلامت روانی و در عین حال از عوامل پیشگیری کننده اختلال روانی دانست.