مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
دانش آموزان دوره دوم متوسطه
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره شانزدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
191 - 212
حوزه های تخصصی:
هدف از اجرای این پژوهش بررسی تاثیر آموزش خودکارآمدی تحصیلی بر آسیب ها و موفقیت تحصیلی دانش آموزان دوره دوم متوسطه بود. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان پسر مقطع متوسطه دوم ناحیه 6 شهر مشهد در سال تحصیلی 98-1397 بود که از بین آنها 40 نفر با روش نمونه گیری دردسترس انتخاب و سپس در دو گروه آزمایش و کنترل به صورت تصادفی جایدهی شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه های آسیب های تحصیلی صالحی و عابدی(1390) و موفقیت تحصیلی صالحی(1393) بود. گروه آزمایش 8 جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش خودکارآمدی تحصیلی قرار گرفتند. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس تحلیل شد. نتایج نشان داد که آموزش خودکارآمدی تحصیلی بر آسیب ها و موفقیت تحصیلی دانش آموزان دوره دوم متوسطه موثر است. آموزش خودکارآمدی تحصیلی باعث کاهش مشکلات در انتخاب و تصمیم گیری، مشکلات آمادگی تحصیلی، مشکلات انگیزه تحصیلی، مشکلات مربوط به مطالعه، مشکلات برنامه ریزی تحصیلی، مشکلات ذهنی مربوط به تحصیل، مشکلات مربوط به محیط و جو تحصیلی، مشکلات مربوط به امتحان شده است. براساس نتایج پژوهش حاضر می توان استنباط کرد که آموزش خودکارآمدی تحصیلی بر آسیب ها و موفقیت تحصیلی دانش آموزان موثر است.
اثربخشی آموزش مدیریت استرس مبتنی برمدل شناختی-رفتاری برانگیزه پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دختر مقطع متوسطه شهرری
منبع:
پیشرفت های نوین در روانشناسی، علوم تربیتی و آموزش و پرورش سال پنجم خرداد ۱۴۰۱ شماره ۴۸
240 - 251
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثر بخشی مدیریت استرس برروی انگیزه پیشرفت دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه ناحیه 1 شهرری بود. این پژوهش از نوع مطالعات نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل با گمارش تصادفی بود. جامعه آماری این پژوهش متشکل از کلیه دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه ناحیه 1 شهرری به تعداد1685 نفر بود. برای محاسبه حجم نمونه ازفرمولکوهن(1981) استفاده شد، حدود 100دانش آموز انتخاب شدند تعداد 40 نفر نمونه انتخاب و در دو گروه (20 نفر گروه آزمایش و 20 نفر گروه کنترل) به صورت تصادفی جایگزین شد. به عنوان پیش آزمون انجام شد و گروه آزمایش درمان مدیریت استرس را دریافت نمودند ،سپس پرسشنامه ی ذکر شده به عنوان پس آزمون در هر دوگروه اجرا شد. داده توسط آزمون تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.سطوح معنی داری آزمون کلوموگروف-اسمیرنوف برای پیش آزمون وپس آزمون متغیرهای پژوهش (انگیزه پیشرفت ) بیشتراز 05/0 می باشد درنتیجه بین میانگین گروههای آزمایش وکنترل تفاوت معنی داروجود دارد(05/0p<).)نتایج نشان دادبین انگیزش پیشرفت درگروه آزمایش باگروه کنترل تفاوت معناداری وجود دارد وآموزش مدیریت استرس مبتنی برمدل شناختی- رفتاری برانگیزه پیشرفت دانش آموزان دوره دوم متوسطه ناحیه 1 شهرری موثراست. همچنین نتایج پژوهش تاثیرآموزش مدیریت استرس رابه عنوان یکی ازروشهای حمایتی درافزایش افزایش پیشرفت نشان داد.
رابطه سواد رسانه ای و هوش اجتماعی کاربران شبکه های اجتماعی مجازی (مورد مطالعه: دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه سواد رسانه ای و هوش اجتماعی کاربران شبکه های اجتماعی، میان دانش آموزانِ دوره دوم دبیرستان شهر تهران به انجام رسیده است. جامعه آماری پژوهش حاضر، دانش آموزان دوره دوم متوسطه مناطق مختلف شهر تهران شامل 3000 نفر است. حجم نمونه براساس فرمول کوکران حدود 300 نفر برآورد شده و شیوه نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای است. روش پژوهش، پیمایش و ابزار اندازه گیری پرسش نامه است. پرسش نامه ترکیبی از سه بخش اساسی است: بخش نخست شامل گویه هایی برای سنجش اطلاعات مربوط به میزان و نوع استفاده از شبکه های اجتماعی، بخش دوم پرسش نامه سواد رسانه ای (فلسفی، 1393) و بخش سوم پرسش نامه استاندارد هوش اجتماعی آنگ تون تت (۲۰۰۸) برای سنجش متغیرهای پژوهش است. یافته ها نشان می دهد هوش اجتماعی دانش آموزان با سطح سواد رسانه ای آنان متأثر از میزان استفاده از شبکه های اجتماعی، رابطه دارد. همچنین بین ابعاد سواد رسانه ای به جز بُعد احساسی با میزان استفاده از شبکه اجتماعی رابطه مثبت معنی دار وجود دارد و بیشترین همبستگی متعلق به رابطه بین بُعد زیبایی شناسی و میزان فعالیت در شبکه های اجتماعی است. کمترین همبستگی نیز متعلق به رابطه بُعد ادراکی، با میزان فعالیت در شبکه های اجتماعی است. بین ابعاد هوش اجتماعی با میزان فعالیت در شبکه های اجتماعی رابطه معنی دار وجود دارد. این رابطه برای سه بُعد همدلی، اجتماعی شدن و مذاکره، گفت و گو و شنیدن فعال، با میزان فعالیت در شبکه های اجتماعی مثبت است؛ بدین معنی که این سه بُعد با افزایش میزان استفاده از شبکه های اجتماعی بهبود می یابند.
اثربخشی آموزش مدیریت استرس مبتنی برمدل شناختی-رفتاری برشادکامی دانش آموزان دختر مقطع متوسطه شهرری
هدف پژوهش حاضر تعیین اثر بخشی مدیریت استرس برروی شادکامی دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهرری بود. این پژوهش از نوع مطالعات نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل با گمارش تصادفی بود. جامعه آماری این پژوهش متشکل از کلیه دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهرری به تعداد1685 نفر بود. برای محاسبه حجم نمونه ازفرمولکوهن(1981) استفاده شد، حدود 100دانش آموز انتخاب شدند، تعداد 40 نفر نمونه انتخاب و در دو گروه (20 نفر گروه آزمایش و 20 نفر گروه کنترل) به صورت تصادفی جایگزین شد. به عنوان پیش آزمون انجام شد و گروه آزمایش درمان مدیریت استرس را دریافت نمودند ،سپس پرسشنامه شادکامی به عنوان پس آزمون در هر دوگروه اجرا شد. داده توسط آزمون تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.سطوح معنی داری آزمون کلوموگروف-اسمیرنوف برای پیش آزمون وپس آزمون متغیر پژوهش انگیزه پیشرفت بیشتراز 05/0 می باشد درنتیجه بین میانگین گروههای آزمایش وکنترل تفاوت معنی داروجود دارد(05/0p<). نتیجه می شود که آموزش مدیریت استرس مبتنی برمدل شناختی- رفتاری برشادکامی دانش آموزان موثراست.همچنین نتایج پژوهش تاثیرآموزش مدیریت استرس رابه عنوان یکی ازروش های حمایتی درافزایش شادکامی نشان داد.
نقش ذهن آگاهی، کمال گرایی ناسازگار و عاطفه مثبت در پیش بینی هماهنگی خود با هدف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف شناسایی نقش ذهن آگاهی، کمال گرایی ناسازگار و عاطفه مثبت در پیش بینی هماهنگی خود با هدف انجام شد. روش این پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی بود. نمونه شامل 100 نفر از دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهر اصفهان در سال تحصیلی 1399-1400 بود که به صورت نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های ذهن آگاهی، کمال گرایی ناسازگار، عاطفه مثبت و هماهنگی خود با هدف استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون های ضریب همبستگی و تحلیل رگرسیون گام به گام تجزیه وتحلیل شدند. در رگرسیون گام به گام، در گام اول متغیر ذهن آگاهی، وارد و در گام دوم، متغیر کمال گرایی ناسازگار اضافه شد و درنهایت، این مدل رگرسیونی توانست 37درصد از واریانس هماهنگی خود با هدف را پیش بینی کند. متغیر عاطفه مثبت نیز به دلیل عدم قدرت پیش بینی کنندگی وارد معادله رگرسیونی نشد. این یافته ها شواهد جدیدی را بر اهمیت انتخاب اهداف خودهماهنگ در زندگی و شناسایی عوامل مؤثر بر این انتخاب ارائه می دهد.
بررسی رابطه میزان مشارکت در فعالیت های فرهنگی با ارتقا در سرمایه فرهنگی (مورد مطالعه: دانش آموزان پسر در دوره ی دوم متوسطه ناحیه 3 اصفهان)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مدیریت فرهنگی سال ۱۴ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۴۹
97 - 113
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش: پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه میزان مشارکت در فعالیت های فرهنگی با ارتقاء در سرمایه فرهنگی در دانش آموزان پسر دوره دوم متوسطه ناحیه 3 اصفهان انجام شد.
روش پژوهش: پژوهش حاضر توصیفی – همبستگی با رویکرد معادلات ساختاری بود.جامعه آماری موردنظر در این پژوهش، کلیه دانش آموزان پسر دوره دوم متوسطه ناحیه 3 شهر اصفهان به تعداد 888 نفر که از بین آنها تعداد 276 نفر به عنوان حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران تعیین و به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. ابزار مورداستفاده شامل پرسشنامه مشارکت فرهنگی و پرسشنامه سرمایه فرهنگی بود. روایی سازه و پایایی آنها با آزمون آلفای کرونباخ تأیید شد. داده ها با استفاده از نرم افزار spss23 و amos23 تحلیل شدند.
یافته ها: میزان مشارکت در فعالیت های فرهنگی با ارتقاء در سرمایه فرهنگی دانش آموزان معنادار است و بین این دو متغیر رابطه مستقیم و معنادار وجود داشت.
نتیجه گیری: با افزایشمیزان مشارکت در فعالیت های فرهنگی دانش آموزان پسر دوره دوم متوسطه ناحیه 3 شهر اصفهان میزان سرمایه فرهنگی افزایش می یابد.
فراتحلیل همبسته های نگرش کارآفرینی در دانش آموزان دوره دوم متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف فراتحلیل همبسته های نگرش کارآفرینی در دانش آموزان دوره دوم متوسطه انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر فراتحلیل بود. کلیدواژه های نگرش کارآفرینی، ذهنیت کارآفرینی و تفکر کارآفرینی در فاصله سال های 1389 تا 1399در پایگاه های علمی داخلی؛ پژوهشگاه علوم و فناوری، پایگاه علمی جهاد دانشگاهی و پایگاه اطلاعات علمی نور با استفاده از موتور جستجوگر گوگل اسکولار جستجو شدند. نمونه پژوهش 21 مقاله دارای ملاک های ورود به پژوهش بود. ابزار پژوهش چک لیست فراتحلیل بود. تحلیل داده ها با استفاده از روش اندازه اثر ضریب همبستگی پیرسون (z فیشر) برای مدل اثرهای ثابت و نرم افزار جامع فراتحلیل انجام شد. یافته ها: میانگین اندازه اثر کلی در مطالعه حاضر برای مدل اثرات ثابت 496//0 و برای اثرات تصادفی 512/0، که هر دو معنادار بودند (01/0p<). میانگین اندازه اثر 496/0 به عنوان اندازه اثر متوسط تا زیاد تفسیر شد. نتیجه گیری: ویژگی های شخصیتی، مولفه های شناختی، معنوی، انعطاف پذیری، مخاطره پذیری و خودکارآمدی، عوامل اجتماعی، آموزشی و خانوادگی در نگرش کارآفرینی دانش آموزان تاثیر دارند . بنابراین به متخصصان حوزه توسعه کارآفرینی پیشنهاد می شود به منظور بهبود و تقویت مولفه های تاثیرگذار در نگرش کارآفرینی، برنامه های آموزشی و مشاوره ای مناسب تدوین شوند و زمینه بکارگیری این برنامه ها در مدارس فراهم شود.
بررسی نقش واسطه ای نشاط ذهنی در رابطه بین ذهن آگاهی و خود متمایزسازی دانش آموزان دوره دوم متوسطه
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای نشاط ذهنی در رابطه بین ذهن آگاهی و خود متمایزسازی دانش آموزان دوره دوم متوسطه انجام شد. پژوهش حاضر از نوع تحقیقات همبستگی بود که در آن روابط میان متغیرهای پژوهش در قالب بررسی مسیرهای یک مدل علّی مورد تحلیل قرار گرفت. جامعه مورد پژوهش تمامی دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهر اصفهان بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند . ابزار پژوهش پرسشنامه ذهن آگاهی بائر و همکاران (2006)، پرسشنامه خودمتمایزسازی اسکورن و فریدلندر (1998) و پرسشنامه استاندارد مقیاس سرزندگی ذهنی رایان و فردریک (1997) بود. جهت بررسی مدل پیشنهادی پژوهش و تجزیه و تحلیل آماری اطلاعات از نرم افزار SPSS نسخه 25 و نرم افزار AMOS نسخه 24 استفاده گردید. نتایج نشان داد که نشاط ذهنی در رابطه بین ذهن آگاهی و خود متمایزسازی نقش واسطه ای دارد. نتایج معادلات ساختاری نشان داد ذهن آگاهی هم با نشاط ذهنی و هم با خودمتمایزسازی رابطه مستقیم، مثبت و معنادار دارد. در نهایت یافته ها نشان داد نشاط ذهنی نیز با خودمتمایزسازی رابطه مستقیم، مثبت و معنادار دارد. بنابراین روابط مستقیم و غیر مستقیم در این مدل معنادار به دست آمدند و نقش واسطه ای تایید شد. شاخص های برازش مدل نیز نشان دادند که مدل نهایی پژوهش از برازش قابل قبولی برخوردار می باشد.
طراحی و اعتباریابی الگوی مقابله با افسردگی در دانش آموزان دوره دوم متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این تحقیق طراحی و اعتباریابی الگوی مقابله با افسردگی در دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهر اردبیل بود. تحقیق از لحاظ هدف کاربردی، از نظر ماهیت داده ها آمیخته و از نظر شیوه اجرا اکتشافی بود. جامعه آماری بخش کیفی اساتید دانشگاهی حوزه مشاوره بودند که تعداد 15 نفر از آنها بر اساس اصل اشباع نظر به صورت هدفمند انتخاب شدند. جامعه آماری در بخش کمی نیز کلیه دبیران دوره دوم متوسطه شهر اردبیل به تعداد 500 بودند که مطابق فرمول کوکران 217 نفر از آن ها بر اساس روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات در این پژوهش، پرسشنامه محقق ساخته بود. داده های به دست آمده بعد از طی فرآیند مستمر کدگذاری های باز، محوری و انتخابی در قالب 172 کد باز، 139 مفهوم، 14 مقوله و 6 طبقه بر اساس رویکرد سامان مند سازمان دهی شدند. یافته ها نشان می دهد الگوی مقابله با افسردگی در دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهر اردبیل تحت مقولات سلامت جسمانی، ویژگی و تفاوت های فردی، عوامل محیطی و اجتماعی، امکانات رفاهی، افسردگی و علائم آن، آموزش های روانشناختی، رویکردهای درمانی، دارو درمانی، توسعه سلامت معنوی، حفظ سلامت جسمانی، مدیریت سلامت روانی، فعالیت های اجتماعی، پیامدهای فردی و پیامدهای اجتماعی دسته بندی و از نظر اعتباریابی برازش شدند (p<0.05). درنهایت پیشنهاد می شود این پژوهش به عنوان یک راهنما و مسیر کلی برای پیشگیری از افسردگی و کاهش علائم آن توسط متخصصان در مدارس و نیز در سایر مراکز درمانی متناسب با زمینه های موجود استفاده شود.