فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۱۴۱ تا ۲٬۱۶۰ مورد از کل ۳۵٬۵۲۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف: منظومه خانواده به عنوان یک متغیر بافتاری مهم، بستر اولیه رشد شغلی دانش آموزان است که بر تکوین و رشد آرزوهای شغلی آنان اثرگذار است؛ لذا پژوهش حاضر باهدف بررسی نقش عوامل خانوادگی در فرآیند رشد شغلی دانش آموزان انجام شد. روش: پژوهش، کیفی از نوع تحلیل مضمون بود. جمعیت موردمطالعه، شامل 2 گروه بود:1) کتب و مقالات حوزه های مشاوره شغلی و مدرسه در محدوده سال های 1390 تا 1400؛ 2) کارشناسان حوزه های مشاوره مدرسه و شغلی مشتمل بر دو گروه: الف) اساتید دانشگاه و ب) مشاوران مدارس. در تحلیل اسناد، 7 کتاب و 14 مقاله؛ و در بخش مصاحبه شوندگان، 21 نفر (9 استاد و 12 مشاور مدرسه)، در سال تحصیلی 1400-1399، با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. روش های گردآوری داده ها، شامل تحلیل اسناد و مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. داده ها با روش تحلیل شبکه مضامین آتراید-استرلینگ (2001)، تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشانگر 3 مضمون فراگیر؛ 6 مضمون سازمان دهنده و 106 مضمون پایه بود. مضامین فراگیر شامل «تقش آفرینی والدین»؛ «روایت شغلی خانواده» و «بافت و ساخت خانواده» بود. نتیجه گیری: اکتساب باورها، طرح واره ها، ارزش ها و سایر سازه های شغلی دانش آموزان، ابتدا متأثر از الگوهای تعاملی در نظام خانواده است. لذا حمایت اطلاعاتی، روانی و عاطفی از فرزندان در سراسر فرآیند رشد شغلی، اقدامی موثر و راهگشاست.
نقش انعطاف و انسجام خانواده در پیش بینی سلامت معنوی با میانجی گری هسته های ارزشیابی خود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دستیابی به سلامت معنوی از جمله مسائل مهمی می باشد که سال ها ذهن روان شناسان و دغدغه مندان معنوی را به خود مشغول کرده است. هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه چندمتغیری میان مؤلفه های انعطاف و انسجام خانواده، هسته های ارزشیابی خود (حرمت خود، خودکارآمدی تعمیم یافته، مسند مهارگری و نِوروزگرایی) و ابعاد مثبت (بهباشی معنوی) سلامت معنوی بود. پژوهش حاضر از نوع کمّی و توصیفی بود که به روش همبستگی اجرا شد. 205 زن ساکن شهر قم با نمونه گیری در دسترس به پرسشنامه های این پژوهش به صورت آنلاین پاسخ دادند. برای سنجش متغیرهای پژوهش از مقیاس انعطاف و انسجام خانواده (اولسون و همکاران، 2006)، هسته های ارزشیابی خود (جاج، ارز، بونو و تورسن، 2003)، بهباشی معنوی (پالوتزین و الیسون، 1982) استفاده شد. یافته های پژوهش با استفاده از تحلیل رگرسیون چندمتغیری و مدل معادلات ساختاری تحلیل شد. نتایج نشان داد میان متغیرهای پژوهش همبستگی معنادار برقرار است؛ همچنین متغیرهای خانوادگی (انعطاف و انسجام) توان تبیین واریانس ابعاد مثبت سلامت معنوی را دارند. یافته مهم دیگر پژوهش حاضر توان میانجی گری هسته های ارزشیابی خود در تبیین رابطه میان انعطاف و انسجام خانوادگی و شاخص سلامت معنوی بود. با توجه به یافته های پژوهش حاضر، توجه به شاخص های خانوادگی و هسته های ارزشیابی خود در دستیابی به سلامت معنوی پیشنهاد می شود.
ویژگی های روان سنجی شاخص دلبستگی و تغییرپذیری خانواده (FACI8) در جامعه ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر وارسی ویژگی های روان سنجی شاخص دلبستگی و تغییرپذیری خانواده (FACI8) مک کوبین و همکاران، در جامعه ی ایرانی بود. روش: پژوهش حاضر از نوع روانسنجی است. نمونه ی پژوهش حاضر متشکل از 313 نفر از افراد نوجوان و بزرگسال ایرانی در محدوده سنی 13 تا 71 سال بود که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، از میان کلیه افراد نوجوان و بزرگسال ساکن شهر تهران در سال 1402 انتخاب شدند. نسخه فارسی مقیاس همراه با پرسشنامه های تاب آوری کونور و دیویدسون و تنیدگی ادراک شده کوهن و همکاران اجرا گردید. برای بررسی روایی مقیاس از روش تحلیل عامل تأییدی و روایی هم زمان از طریق محاسبه همبستگی پیرسون استفاده شد و برای بررسی اعتبار (همسانی درونی) آن نیز از روش محاسبه آلفای کرونباخ بهره گرفته شد. جهت بررسی اعتبار مقیاس (پایایی) نیز از روش آزمون باز-آزمایی استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل عامل تأییدی حاکی از برازش و مطلوب بودن مدل دوعاملی تغییرپذیری و دلبستگی خانواده، بود. همبستگی های معنادار میان این مقیاس و مقیاس های تاب آوری و تنیدگی ادراک شده نیز روایی هم زمان این مقیاس را تائید می کرد. اعتبار مقیاس با استفاده از محاسبه ضریب آلفای کرونباخ برای عوامل دلبستگی و تغییرپذیری به ترتیب 85/0 و 91/0 و برای کل مقیاس برابر با 87/0 به دست آمد و اعتبار مرکب عوامل در دامنه ی 78/۰ تا 89/۰ و ضریب همبستگی آزمون-بازآزمون ۹/۰ به دست آمد. نتیجه گیری: بر اساس نتایج این پژوهش شاخص دلبستگی و تغییرپذیری خانواده از روایی و پایایی کافی برخوردار است و می تواند در پژوهش های مرتبط با خانواده مورد استفاده قرار بگیرد.
بررسی رابطه ی اهداف پیشرفت با عملکرد حافظه ی فعال: نقش واسطه ای عواطف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تربیتی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۹
222 - 248
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای عواطف در رابطه بین اهداف پیشرفت و عملکرد حافظه ی فعال انجام شده است. روش پژوهش، توصیفی مبتنی بر مدل همبستگی از نوع تحلیل مسیر بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دانشگاه یاسوج در سال تحصیلی 1401-1400 بود که از این جامعه، ۳6۰ نفر، با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای، انتخاب و به پرسشنامه ی حافظه ی فعال Daneman and Carpenter (1980)، پرسشنامه ی اهداف پیشرفت Midgley et al. (1988)، و مقیاس عواطف Watson et al. (1988)، پاسخ دادند. ارزیابی مدل پیشنهادی از طریق تحلیل مسیر و روابط واسطه ای در مدل پیشنهادی با استفاده از روش بوت استراپ بررسی شد. یافته های مربوط به اثرات مستقیم اهداف پیشرفت بر عملکرد حافظه فعال نشان داد اهداف تبحری بر عملکرد حافظه اثر مستقیم و معنی دار دارند (۲۵/۰=ß، ۰۰۱/۰p=) و اثرات مستقیم اهداف عملکردی و اهداف اجتنابی بر عملکرد حافظه ی فعال معنی دار نبود. همچنین یافته ها نشان دادند عاطفه منفی بر عملکرد حافظه اثر مستقیم و معنادار دارد (۱۴/۰-=ß، ۰۱/۰p=) اما اثر مستقیم عاطفه مثبت بر عملکرد حافظه معنادار نبود. یافته های مربوط به روابط غیرمستقیم نیز نشان داد اهداف تبحری و اهداف اجتنابی از طریق عواطف مثبت و منفی بر عملکرد حافظه ی اثر غیرمستقیم معنی دار دارند اما اثر غیرمستقیم اهداف عملکردی از طریق عواطف مثبت و منفی بر عملکرد حافظه ی معنی دار نبود. درنهایت نتایج نشان داد مدل پیشنهادی با داده ها برازش دارد؛ بنابراین اهداف تبحری و اجتنابی باواسطه ی عواطف بر عملکرد حافظه ی فعال اثر غیرمستقیم دارند و با توجه به نقش میانجی عواطف در رابطه بین اهداف پیشرفت و عملکرد حافظه فعال، پیشنهاد می شود برای بهبود عملکرد حافظه فعال، به نوع هدفی که افراد برمی گزینند و عواطف متأثر از آن، توجه بیشتری معطوف شود.
بهبودی از اختلال دوقطبی نوع یک بر اساس آشفتگی خواب و سوگیری حافظه ای مرتبط با مانیا: نقش میانجی حافظه کاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی بالینی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۵۷)
107 - 117
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اختلال دوقطبی نوع یک شدیدترین و شایع ترین زیرگروه اختلال دوقطبی است. مطالعه بر چگونگی تاثیر علائم این اختلال بر روند بهبودی، می تواند در زمینه ی درمان و جلوگیری از عود به کار رود. بدین منظور هدف پژوهش حاضر مدل یابی علی بهبودی از اختلال دوقطبی نوع یک بر اساس آشفتگی خواب و سوگیری حافظه ای مرتبط با مانیا، با نقش میانجی حافظه کاری می باشد. روش: این مطالعه ی مقطعی با روش نمونه گیری در دسترس روی 126 بیمار مبتلا به اختلال دوقطبی نوع یک در فاز شیدایی که به مطب های روانپزشکی مراجعه کرده بودند، انجام شد. افراد نمونه 30 روز پس از پر کردن پرسشنامه ها و سنجش اولیه، مورد سنجش مجدد شدت مانیا قرار گرفتند. داده ها با مدل معادلات ساختاری و با نرم افزار Smartpls-3 تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که عوامل آشفتگی خواب و حافظه کاری از عوامل موثر بر بهبودی از اختلال هستند (96/1 P)، ولی رابطه ی سوگیری حافظ های مرتبط با مانیا بر بهبودی از اختلال رد شد (96/1 >t و 05/0 > P). نتیجه گیری: آشفتگی خواب به صورت مستقیم و غیر مستقیم (از طریق تاثیر بر حافظه ی کاری)، و سوگیری حافظه ای مرتبط با مانیا نیز از طریق تاثیر بر حافظه ی کاری می توانند بر بهبودی از اختلال دوقطبی تاثیرگذار باشند. واژه های کلیدی: اختلال دوقطبی نوع یک، آشفتگی خواب، سوگیری حافظه ای مرتبط با مانیا، حافظه کاری
اثربخشی آموزش تربیت جنسی بر سازگاری، انزواطلبی و مهارت اجتماعی کودکان آزاردیده جنسی و کودکان عادی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
تحقیقات علوم رفتاری دوره ۲۰ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۷۱)
۱۷۵-۱۶۵
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: دوران کودکی از مهم ترین مراحل زندگی است، در این دوره زندگی ممکن است انواع آزار و اذیت جنسی برای کودکان به وجود آید. این پژوهش با هدف اثربخشی آموزش تربیت جنسی در کودکان آزاردیده جنسی و کودکان عادی انجام شد. مواد و روش ها: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دوماهه با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش کودکان ۷ تا ۱۲ سال جنوب غرب شهر تهران در سال ۱۴۰۰ بودند. نمونه آماری این پژوهش، متشکل از ۱۵ کودک آزاردیده جنسی و ۱۵ کودک عادی در منطقه ۱۹ و ۱۶ تهران بودند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه انزواطلبی راسل، پپلا و کورتونا (۱۹۷۸)، پرسشنامه سازگاری فردی اجتماعی کالیفرنیا کلارک و دیگران (۱۹۵۳) و پرسشنامه مهارت های اجتماعی گرشام و الیوت (۱۹۹۰) بود که بر روی هر دو گروه کودکان اجرا شد. در نهایت داده ها به روش های تحلیل کواریانس با کمک نرم افزار SPSSV۲۲ تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد که آموزش تربیت جنسی بر افزایش سازگاری و مهارت های اجتماعی در سطح اطمینان ۹۹ درصد ( ۰۱/۰P< ) و کاهش انزواطلبی در سطح اطمینان ۹۵ درصد ( ۰۵/۰P< ) کودکان آزاردیده جنسی در مقایسه با کودکان عادی مؤثرتر است. نتیجه گیری: یافته های پژوهش بیانگر این است که آموزش تربیت جنسی می تواند باعث کاهش مشکلات رفتاری کودکان شده و سازگاری و مهارت های اجتماعی آنان را ارتقا دهد و بنابراین، آموزش تربیت جنسی به کودکان آزاردیده بایستی در اولویت قرار گیرد. تازه های تحقیق کبری نصرتی: Google Scholar, Pubmed
کاربرد روی آورد قلب پرورش یافته در والدگری کودکان با نیازهای خاص: مرور نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: کودکان دارای مشکلات در سازش یافتگی رفتاری- هیجانی، نیازمند حمایت و شیوه های متفاوت جهت شکل دهی رفتار مطلوب و پیشگیری از آسیب های روان شناختی هستند. بنابراین روی آوردهای والدگری در راستای کاهش مشکلات سازشی کودکان با نیازهای خاص و بهزیستی روان شناختی والدین در حال توسعه هستند. بدین ترتیب این پژوهش با دو هدف انجام شد؛ ابتدا به معرفی و کاربرد روی آورد قلب پرورش یافته در والدگری کودکان با نیازهای خاص پرداخته شد و سپس اثربخشی این مداخلات مورد بررسی قرار گرفته است. روش: روش پژوهش مرور نظام مند بود که با روش نمونه گیری هدفمند و دستورالعمل پریزما (2010) انجام شد. متون نوشتاری در پایگاه های اطلاعاتی Google Scholar، Eric، SSRN، Wiley، PubMed با کلیدواژه های The nurtured heart approach، Intervention، Parenting، Parent education programs جستجو شد. ابتدا 1421منبع و پس از غربالگری تعداد 32 منبع (22 پژوهش؛ 10 کتاب) یافت شد که مطابق با ملاک های ورود و خروج، 19منبع انتخاب شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد 13 پژوهش که مبتنی بر روی آورد قلب پرورش یافته که در سال های 1997 تا 2022 با حجم نمونه کل 1409 انجام شده اند بر کاهش علائم رفتاری کودکان با اختلالات یادگیری، نافرمانی مقابله ای، اختلال رفتار هنجاری، و نارسایی توجه- فزون کنشی اثربخش بوده است و در سایر متون بررسی شده نیز این روی آورد روان شناختی و خانواده محور تأیید شده است. نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نظام مند نشان داد روی آورد قلب پرورش یافته مبتنی بر تعامل والد-کودک است و با آگاهی بخشی و آموزش والدین در پرورش کودکان دارای رفتارهای سازش نایافته، موجب سازش یافتگی و ارتقاء مهارت های رفتاری- اجتماعی این کودکان می شود. بنابراین پیشنهاد می شود این روی آورد در والدگری کودکان با نیازهای خاص در ایران مورد توجه قرار گیرد.
بررسی اثربخشی توانبخشی شناختی کنترل مهاری بر کارکردهای اجرایی سرد، حافظه فعال و انعطاف پذیری شناختی در کودکان دارای اختلال کمبود توجه/فزون کنشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ بهار (خرداد) ۱۴۰۲ شماره ۱۲۳
۶۲۵-۶۱۳
حوزههای تخصصی:
زمینه: کارکردهای اجرایی سرد، حافظه فعال و انعطاف پذیری شناختی از جمله کارکردهای اصلی شناختی هستند که در اختلال کمبود توجه/فزون کنشی نقش دارند. توانبخشی شناختی به عنوان یک روش درمانی مؤثر و غیردارویی در بهبود و ارتقاء کارکردهای شناختی در طیف وسیعی از اختلالات روانی و رفتاری مطرح شده است، اما اثربخشی توانبخشی شناختی کنترل مهاری بر کارکردهای اجرایی سرد کودکان دارای اختلال کمبود توجه/فزون کنشی، کمتر مورد مطالعه قرارگرفته است. هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی توانبخشی شناختی کنترل مهاری بر کارکردهای اجرایی سرد مانند حافظه فعال، انعطاف پذیری شناختی در کودکان دارای اختلال کمبود توجه/فزون کنشی بود. روش: طرح پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان دختر و پسر ۷ تا ۱2 سال مقطع ابتدایی شهر تهران در سال تحصیلی 1401-1400 بود که مبتلابه اختلال کمبود توجه/فزون کنشی بودند. نمونه آماری شامل 30 دانش آموز بود که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و به طور تصادفی در گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه اسنپ (SNAP-IV، سوانسون، نولان و پلهام،1980)، آزمون رایانه ای چند محرک پیشین (N-BACK، کرچنر، ۱۹۵۸) و آزمون رایانه ای ویسکانسین (WSCT، گرانت و برگ، 1948) استفاده شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها نیز از آزمون تحلیل واریانس آمیخته با اندازه گیری مکرر و نرم افزار SPSS24 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد در عملکرد گروه آزمایش و گروه گواه در مؤلفه های حافظه فعال و انعطاف پذیری شناختی تفاوت وجود دارد (0/05 P>). نتیجه گیری: به نظر می رسد تکالیف ساختاریافته با هدف تقویت مهار تداخل و پاسخ به بهبود کارکردهای اجرایی سرد، حافظه فعال و انعطاف پذیری شناختی دانش آموزان با اختلال نقص توجه/بیش فعالی کمک می کند
رابطه بین اسنادهای و دلزدگی زناشویی با نقش واسطه ای بخشش زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ فروردین ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۸۲)
۱۹۶-۱۸۷
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارزیابی نقش واسطه ای بخشش زناشویی در رابطه بین اسنادهای و دلزدگی زناشویی انجام شد. روش پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی افراد متأهل (زن و مرد) دارای مشکلات زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره خانواده شهر تهران در سال 1399 بود که از بین آنها 300 نفر (150 زن و 150 مرد) به روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های دلزدگی زناشویی پاینز (1996) (CBM-Q)، اسناد زناشویی فینچام و برادبوری (1992) (RAQ) و بخشش زناشویی پولارد و همکاران (1998) (FFS)، استفاده شد. از آزمون معادله یابی ساختاری برای تحلیل داده ها استفاده شد. یافته های حاصل از پژوهش نشان داد که بی ن کلیشه های جنسیتی و دلزدگی زناشویی رابطه مثبت و معنی دار، بین دلزدگی زناشویی، اسنادهای زناشویی و بخشش زناشویی، رابطه منفی و معناداری وجود داشت (01/0=p). همچنین، اسنادهای زناشویی از طریق بخشش زناشویی، نقش غیرمستقیم بر دلزدگی زناشویی داشت (01/0=p). در مجموع، مدل مفروض پژوهش برازش مناسبی داشت. با توجه به نتایج حاصل از پژوهش می توان گفت که بخشش زناشویی در رابطه بین دلزدگی زناشویی و اسنادهای زناشویی، نقش واسطه ای ایفا می کند.
ساخت و اعتباریابی آزمون هوش درون فردی بر روی کودکان 7 تا 12 ساله شهر همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ بهار (اردیبهشت) ۱۴۰۲ شماره ۱۲۲
۳۹۲-۳۷۷
حوزههای تخصصی:
زمینه: هوش درون فردی یکی از ابعاد هوش چندگانه گاردنر است که شامل آگاهی از هیجان ها، نقاط ضعف و قوت خود، ادراک خود، اعتماد به خود و توانایی خودنظم دهی است و به افراد کمک می کند تا افکار و احساسات خود را مورد قضاوت قرار دهند و به الگوهای ذهنی مناسبی برای تصمیم گیری در زندگی برسند. مرور مطالعات پیشین نشان می دهد، هوش درون فردی کمتر مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفته است و ساخت ابزاری مبتنی بر فرهنگ ایرانی برای شناسایی این نوع هوش در کودکان، ضروری به نظر می رسد. هدف: این پژوهش با هدف ساخت و اعتباریابی آزمون هوش درون فردی در کودکان 7 تا 12 ساله شهر همدان انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر توصیفی - پیمایشی و از نوع اعتباریابی آزمون بود. جامعه پژوهش شامل والدین کودکان 7 تا 12 ساله شهر همدان بود. نمونه پژوهش مشتمل بر 577 نفر از والدینِ دانش آموزان دبستانی بود که به صورت تصادفی خوشه ای انتخاب شده و به آزمون محقق ساخته و نیز آزمون هوش چندگانه مکنزی (1999) پاسخ دادند. تحلیل داده ها با روش های همبستگی پیرسون، تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی و تحلیل آلفای کرونباخ با استفاده از نرم افزار SPSS22 و LISREL v8.80 انجام شد. یافته ها: یافته های به دست آمده از تحلیل عاملی اکتشافی نشان داد آزمون محقق ساخته از سه عامل خودآگاهی، آگاهی هیجانی و اندیشه ورزی تشکیل شده است. نتایج تحلیل عاملی تأییدی نیز ساختار سه عاملی ابزار محقق ساخته را تأیید کرد. روایی محتوایی با استفاده از نظر متخصصان بررسی و 0/78 بدست آمد. همبستگی آزمون محقق ساخته با آزمون هوش درون فردی مکنزی 0/70 به دست آمد که معنادار بود (0/01 p<). پایایی کل آزمون با روش آلفای کرونباخ 0/89 و برای عامل های خودآگاهی 0/92، آگاهی هیجانی 0/87 و اندیشه ورزی 0/90 به دست آمد. نتیجه گیری: بدین ترتیب می توان گفت پرسشنامه محقق ساخته هوش درون فردی در نمونه کودکان 7 تا 12 ساله ایرانی از خصوصیات روانسنجی قابل قبولی برخوردار است و متخصصان حوزه های روانشناسی می توانند از این ابزار در پژوهش های خود بهره ببرند.
بررسی و مقایسه هوش اجتماعی و هوش هیجانی در دانش آموزان دوزبانه و تک زبانه شهر اهواز
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به منظور بررسی و مقایسه هوش اجتماعی و هوش هیجانی در دانش آموزان دوزبانه و تک زبانه مقطع ابتدایی شهر اهواز انجام گردید. مواد و روش ها: جامعه آماری این پژوهش شامل دانش آموزان دختر و پسر مقطع ابتدایی شهر اهواز بود. و نمونه پژوهش شامل80 دانش آموز دختر و پسر (29دختر و 51پسر) که به روش در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرشنامه هوش اجتماعی سیلورا و همکاران(2001)، پرسشنامه هوش هیجانی شوت(MSEIS) استفاده شد. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیری مورد بررسی قرار گرفتند. یافته ها: آزمون تحلیل واریانس چند متغیری (MANOVA) نشان داد که بین دو گروه، در هوش هیجانی تفاوت معناداری وجود دارد. همچنین بین زیرمقیاس های آن(تنظیم هیجان، ارزیابی هیجان و بهره برداری از هیجان) نیز بین دو گروه دانش آموز یک زبانه و دوزبانه تفاوت معناداری در سطح (05/0≥P ) وجود دارد. از لحاظ هوش اجتماعی نتایج جدول 3 نشان داد بین دو گروه دانش آموز یک زبانه و دوزبانه از لحاظ توانایی هوش اجتماعی تفاوت معناداری وجود ندارد. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که میانگین نمره کل هوش هیجانی در دانش آموزان دوزبانه در مقایسه با تک زبانه بیشتر است. همچنین در تمامی مولفه های زیر مجموعه هوش هیجانی کودکان دوزبانه از تک زبانه بهترعمل می کنند اما در خصوص هوش اجتماعی در بین دانش آموزان دوزبانه و تک زبانه تفاوت معناداری وجود ندارد.
رابطه کیفیت زندگی و تنظیم شناختی هیجان در روان رنجوری دانشجویان پرستاری دانشگاه آزاد کرمانشاه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
جامعه پرستاری در معرض طیف وسیعی از خطرات مرتبط با موقعیت شغلی و مسئولیت های حرفه پرستاری است بنابراین این پژوهش با هدف بررسی رابطه کیفیت زندگی و تنظیم شناختی هیجان در روان رنجوری دانشجویان پرستاری دانشگاه آزاد کرمانشاه صورت گرفته است. روش پژوهش حاضر توصیفی-تحلیلی از نوع معادلات ساختاری می باشد.جامعه آماری این پژوهش کلیه ی دانشجویان پرستاری ترم 7 و 8 دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرمانشاه در سال تحصیلی 1401-1400 و 1402-1401 بود و حجم نمونه 250 نفر بود که به روش تصادفی ساده انتخاب شدند.برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی(1996)پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی و کرایج(2006)پرسشنامه روان رنجوری کاستا و مک کری(2004)استفاده گردید. داده های بدست آمده از پرسشنامه ها با استفاده از مدل معادلات ساختاری و نرم افزارهای آماری اسمارت پی ال اس مورد تحلیل قرار گرفت.با توجه به یافته های این پژوهش بین کیفیت زندگی و تنظیم شناختی هیجان در روان رنجوری دانشجویان پرستاری رابطه وجود دارد.
اثربخشی آموزش نظریه انتخاب بر استرس کرونا و تنظیم شناختی هیجان مهندسین عضو نظام مهندسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ فروردین ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۸۲)
۱۸۶-۱۷۷
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش نظریه انتخاب بر استرس کرونا و تنظیم شناختی هیجان مهندسین عضو نظام مهندسی شهرستان فریدون کنار بود. پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس ازمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش را کلیه مهندسین عضو نظام مهندسی شهرستان فریدون کنار در سال 1400 تشکیل دادند که از بین آنها به صورت در دسترس و بر اساس ملاک های ورود به پژوهش 30 نفر به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (15 نفر گروه آزمایش و 15 نفر گروه گواه) جای گذاری شدند. ابزارهای این پژوهش شامل پرسش نامه استرس کرونا (سلیمی و همکاران، 1399، CSS-18) و پرسش نامه تنظیم شناختی هیجان (گارنفسکی و همکاران، 2006، CERQ) بود. گروه آزمایش تحت آموزش نظریه انتخاب طی 9 جلسه 90 دقیقه ای قرار گرفت و گروه گواه هیچ گونه مداخله ای دریافت نکرد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کواریانس چندمتغیری استفاده شد. نتایج حاصل از تحلیل نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین پس آزمون در دو گروه آزمایش و گواه از نظر متغیرهای وابسته تفاوت معنی داری وجود دارد (001>P). از یافته های فوق می توان نتیجه گرفت که آموزش نظریه انتخاب بر کاهش استرس کرونا و کاهش راهبردهای ناسازگارانه هیجان و افزایش راهبردهای سازگارانه هیجان مؤثر است.
اثربخشی برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر تنظیم هیجان و نشانگان وسواس جبری کودکان مبتلا به اختلال وسواس جبری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ ویژه نامه ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۷) مجموعه مقالات حوزه خانواده و فرزند
79 - 92
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر تنظیم هیجان و نشانگان وسواس جبری کودکان مبتلا به اختلال وسواس جبری بود. روش پژوهش: پژوهش حاضر از نظر هدف از نوع کاربردی و از لحاظ طرح پژوهش و شیوه انجام، شبه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با یک گروه آزمایش و یک گروه کنترل و دوره پیگیری سه ماهه بود. از این رو، جامعه آماری پژوهش شامل کلیه کودکان 6 تا 11 ساله بود که به مراکز روان درمانی و مشاوره منطقه 3 تهران در سال 1401 به خاطر دارا بودن نشانگان وسواس جبری ارجاع داده شده بودند. از میان آن ها و به شیوه نمونه گیری هدفمند تعداد 40 نفر انتخاب شده و به صورت تصادفی در یک گروه آزمایش (20 نفر) و یک گروه کنترل (20 نفر) گمارده شدند. سپس، روی گروه آزمایش برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی الکساندر و همکاران (2012) اجرا شد. برای گردآوری داده ها، ابزار پژوهش از پرسشنامه های تنظریم هیجان گراس و جان (2003) و مقیاس وسواس جبری گودمن (1989) استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل آماری داده ها در بخش توصیفی از جدول های توزیع فراوانی استفاده شده و در بخش استنباطی تحلیل داده ها از تحلیل واریانس مختلط با اندازه گیری های مکرر و آزمون تعقیبی بنفرونی و نسخه 26 نرم افزار SPSS استفاده شد. یافته ها: با توجه به مقدار F و سطح معناداری مقدار به دست آمده در متغیر نشانگان اختلال وسواس جبری (22/12 = F و 001/0 = P) و تنظیم هیجان (78/11 = F و 001/0 = P) می توان نتیجه گرفت که متغیر مستقل (اثربخشی برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی) به شکل معناداری باعث تغییر در متغیرهای وابسته (نشانگان اختلال وسواس جبری و تنظیم هیجان) شده و این بدان معناست که تغییرات ایجاد شده در متغیرهای وابسته ناشی از اجرای اثربخشی برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر روی اعضای گروه آزمایش بود. همچنین نتایج آزمون تعقیبی حاکی از پایداری اثربخشی درمان بر متغیرهای پژوهش بود. نتیجه گیری: بر اساس یافته های موجود می توان نتیجه گیری نمود که برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر تنظیم هیجان و نشانگان وسواس جبری کودکان مبتلا به اختلال وسواس جبری مؤثر بوده است. لذا می توان از این برنامه در درمان کودکان مبتلا به اختلال وسواس جبری استفاده کرد.
اثربخشی رویکرد مبتنی بر شفقت بر ناگویی هیجانی و احساس انسجام در مادران دارای فرزند کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۰
255 - 286
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف اثربخشی رویکرد مبتنی بر شفقت بر ناگویی هیجانی و احساس انسجام در مادران دارای فرزند کم توان ذهنی انجام شد. مطالعه حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل همراه با پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری، مادران دارای فرزند کم توان ذهنی در شهر مرند بود که از سال 1396 تا 1401 در اداره بهزیستی برای فرزندان خود پرونده معلولیت داشتند و تعداد 30 نفر از آن ها که شرایط ورود به مطالعه را داشتند، به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. آموزش رویکرد مبتنی بر شفقت طی 8 جلسه برای گروه آزمایش به اجرا درآمد و گروه کنترل در لیست انتظار قرار گرفتند. داده ها به وسیله مقیاس ناگویی هیجانی تورنتو (1994) و احساس انسجام آنتونوسکی (1987) در سه مرحله ارزیابی جمع آوری و از طریق آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 22 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد درمان مبتنی بر شفقت بر ناگویی هیجانی و احساس انسجام اثربخش بوده است (05/0P<). همچنین نتایج مرحله پیگیری نشان داد که اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت بر ناگویی هیجانی و احساس انسجام مادران دارای فرزند کم توان ذهنی پایدار بوده است. با توجه به نتایج به دست آمده، متخصصان حوزه روانشناسی و مشاوره می توانند به منظور کاهش ناگویی هیجانی و افزایش احساس انسجام مراقبان فرزندان کم توان ذهنی از برنامه های آموزشی مبتنی بر رویکرد شفقت استفاده نمایند.
رویکرد فرهنگی در مدل یابی رگه های اختلال شخصیت مرزی در نوجوانان براساس نظریه ذهن: نقش میانجی سبک های حل مسئله(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات اسلامی ایرانی خانواده سال ۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
83 - 101
حوزههای تخصصی:
مقدمه : این مطالعه با هدف رویکرد فرهنگی در مدل یابی رگه های اختلال شخصیت مرزی در نوجوانان براساس نظریه ذهن: نقش میانجی سبک های حل مسئله انجام گردید. روش : روش پژوهش مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل کلیه نوجوانان 15 تا 18 ساله مدارس منطقه پنج شهر تهران در سال تحصیلی 1398-1399 بود که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس تعدد 352 نوجوان دختر و پسر به عنوان نمونه انتخاب و پرسشنامه های شخصیت مرزی (BPI) ذهن خوانی از روی تصاویر چشم (RMET) و پرسشنامه سبک های حل مسئله را تکمیل نمودند. داده ها با کمک نرم افزار SPSS و AMOS و با روش مدل یابی معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل گردید. یافته ها: یافته ها نشان داد نظریه ذهن بر رگه های اختلال شخصیت مرزی با میانجی گیری سبک های حل مسئله در نوجوانان با ضریب مسیر 0.68، نظریه ذهن بر سبک های حل مسئله با ضریب مسیر0.87 تاثیر گذار است. همچنین سبک های حل مسئله بر رگه های اختلال شخصیت مرزی با ضریب مسیر 0.65 تأثیر دارد. نتیجه گیری : بنابراین می توان با درنظر گرفتن بستر فرهنگی نوجوانان و با آموزش مهارت های حل مسئله، نشانه های آسیب شناختی افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی را کاهش داد.
تحلیل پدیدارشناسانه تجارب زیسته نوجوانان سازگار و ناسازگار از ادراک رابطه والد – فرزندی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۷ بهار ۱۴۰۲شماره ۱ (پیاپی ۶۵)
79 - 61
حوزههای تخصصی:
هدف: از مهم ترین عوامل مؤثر در مشخصه های روانی و رفتاری نوجوانان، نحوه ادراک آنان از رابطه با والدین است. این پژوهش کیفی با هدف تحلیل پدیدارشناسانه تجارب زیسته نوجوانان سازگار و ناسازگار از ادراک رابطه والد – فرزندی انجام شد. روش: مشارکت کنندگان این مطالعه از میان نوجوانان گروه سنی 13 الی 19 که به شیوه مبتنی بر هدف انتخاب شدند. روش تحقیق از نوع کیفی پدیدارشناسی تفسیری بود. جمع آوری اطلاعات با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شد که پس از مصاحبه با 20 نفر پاسخ های مشارکت کنندگان به اشباع رسید. در این مطالعه با استفاده از روش کدگذاری باز 115 کد مرتبط با اهداف پژوهش شناسایی شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که ادراک نوجوانان سازگار و ناسازگار از رابطه والد- فرزندی در 6 مضمون اصلی شناسایی شد. ادراکات منفی نسبت به خود، ادراکات منفی نسبت به والدین، و ادراکات منفی نسبت به تعاملات سه مضمون اصلی مربوط به نوجوانان ناسازگار و سه مضمون اصلی دیگر؛ ادراکات مثبت نسبت به خود، ادراکات مثبت نسبت به والدین، و ادراکات مثبت نسبت به تعاملات مربوط به نوجوانان سازگار استخراج شد. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که نوجوانان سازگار در رابطه با والدین ادراکات مثبت بیشتری نسبت به خود گزارش کردند و همچنین نسبت به والدین و ارتباط برقرار کردن و گفتگو با آن ها دید مثبت تر و ثمربخش تری داشتند، در مقابل نوجوانان ناسازگار در تعامل با والدین هم خود ادراکی منفی را گزارش کردند.
مقایسه کارایی بالینی ماتریکس درمان پذیرش و تعهد با درمان پذیرش و تعهد متمرکز بر شفقت و درمان شناختی- رفتاری هافمن بر اختلال اضطراب اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۲شماره ۲ (پیاپی ۶۶)
61 - 33
حوزههای تخصصی:
هدف: شواهد تجربی و نظری نشان می دهد که مداخله های شناختی- رفتاری، کارایی پایداری ندارند. پژوهش حاضر با هدف مقایسه کارایی بالینی ماتریکس درمان پذیرش و تعهد با درمان پذیرش و تعهد متمرکز بر شفقت و درمان شناختی- رفتاری هافمن بر اختلال اضطراب اجتماعی انجام شد. روش : این پژوهش از نوع کارآزمایی بالینی یک سر کور با طرح آزمایشی تک آزمودنی با خط پایه چندگانه ناهمزمان بود که به روش نمونه گیری هدفمند در طی 12 جلسه 60 دقیقه ای با پیگیری 2 ماهه بر روی 9 دانشجو با اختلال اضطراب اجتماعی اجرا شد. برای مقایسه نتایج این سه الگوی مداخله ای، از مقیاس اضطراب اجتماعی لیبویتز (هیمبرگ و همکاران، 1999)، فرم کوتاه مقیاس خود شفقت ورزی (ریس و همکاران، 2011)، نسخه دوم پرسشنامه پذیرش و عمل (باند و همکاران، 2011) و پرسشنامه زندگی ارزشمند (ویلسون و همکاران، 2010) استفاده شد. داده ها به روش ترسیم دیداری، درصد بهبودی، شاخص تغییر پایا و شاخص های شش گانه کارایی بالینی تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که هر سه روش مداخله ای در کاهش اضطراب اجتماعی (2.58->Z) و افزایش انعطاف پذیری موثر و از لحاظ بالینی معنادار است (2.58Z>). با این وجود، درمان شناختی- رفتاری هافمن در افزایش خود شفقت ورزی و زندگی ارزشمند از لحاظ بالینی موثر و معنادار نبود (1.96>Z)، و این نتایج نیز در پایان دوره پیگیری 2 ماهه حفظ شد. نتیجه گیری: بنابراین ماتریکس درمان پذیرش و تعهد و درمان پذیرش و تعهد متمرکز بر شفقت از نظر اندازه تغییر، ثبات، کلیت تغییر و ایمنی در مقایسه با درمان شناختی- رفتاری هافمن، کارایی بالینی موثرتری دارند، اما هر سه روش مداخله در میزان پذیرش و عمومیت تغییر مشابه بودند.
اثربخشی آموزش مهارت های حل مسئله بر اضطراب امتحان، خودکارآمدی و منبع کنترل دانش آموزان پسر دوره متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ مرداد ۱۴۰۲ شماره ۵ (پیاپی ۸۶)
۲۱۲-۲۰۳
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش روش مهارت های حل مسئله بر اضطراب امتحان، خودکارآمدی و منبع کنترل دانش آموزان پسر دوره دوم متوسطه بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری دانش آموزان پسر دوره دوم متوسطه شهر تبریز در سال تحصیلی 1401-1400 بودند که از این جامعه تعداد 60 دانش آموز به روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شده و به صورت تصادفی در 2 گروه آزمایش (30 نفر) و گروه گواه (30 نفر) قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس اضطراب امتحان (TAS، ساراسون، 1998)، پرسشنامه خودکارآمدی تحصیلی (ASQ، مک ایلروری و بانتینگ، 2002) و پرسشنامه منبع کنترل (SCQ، راتر، 1996) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس انجام گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین پس آزمون اضطراب امتحان، خودکارآمدی و منبع کنترل در دو گروه آزمایش و گواه تفاوت معنادری در سطح (01/0>P) وجود دارد. در واقع آموزش مهارت حل مسئله باعث افزایش خودکارآمدی تحصیلی و منبع کنترل درونی می شود. همچنین آموزش مهارت حل مسئله باعث کاهش اضطراب امتحان و منبع کنترل بیرونی در دانش آموزان می شود.
رابطه بین ذهنیت فلسفی وباورهای انگیزشی باراهبردهای یادگیری دانشجو معلمان دانشگاه فرهنگیان استان خراسان شمالی
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری کلیه دانشجو معلمان دانشگاه فرهنگیان استان خراسان شمالی به تعداد 688 نفر بوده است که بر اساس جدول مورگان تعداد 248 نفر برآورده شد که به روش تصادفی طبقه ای نسبی انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها در این پژوهش پرسش نامه ذهنیت فلسفی جی اسمیت (1999)، با مقادیر آلفای کرونباخ 0.78، پرسشنامه راهبردهای یادگیری پینتریچ و دیگروت (1990) با آلفای کرونباخ 0.83 استفاده گردید. روایی پژوهش از نوع محتوایی بوده که مورد تائید خبرگان قرار گرفت که با استفاده از نرم افزارspss نسخه 22 مورد تحلیل قرار گرفت. جهت آزمون فرضیه های پژوهش از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیری استفاده شد. نتایج نشان داد بین جامعیت، تعمق و انعطاف پذیری با راهبردهای یادگیری به ترتیب با ضرایب همبستگی0.31،0.24 و0.22 رابطه مثبت معناداری وجود داشت. همچنین بین خودکارآمدی، ارزش گذاری درونی و اضطراب امتحان با راهبردهای یادگیری به ترتیب با ضرایب همبستگی 0.35،0.33 و0.33 رابطه مثبت معناداری وجود داشت. نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون چندمتغیری نشان داد که متغیرهای خودکارآمدی، اضطراب امتحان، ارزش گذاری درونی و جامعیت می توانند تغییرات راهبردهای یادگیری را تبیین کنند و سایر متغیرها یعنی تعمق و انعطاف پذیری قدرت تبیین معنی داری ندارند.