فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۱۴۱ تا ۲٬۱۶۰ مورد از کل ۳۴٬۶۷۱ مورد.
منبع:
پیشرفت های نوین در علوم رفتاری دوره هشتم ۱۴۰۲ شماره ۵۶
427 - 444
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی پیش بینی اضطراب ناشی از شیوع کرونا ویروس بر اساس پریشانی روان شناختی، راهبردهای مقابله با تنیدگی و انعطاف ناپذیری در کادر درمان انجام شد. روش پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر گردآوری داده ها توصیفی از نوع همبستگی می باشد. جامعه آماری این پژوهش کلیه کادر درمان (پزشک، پرستار و غیره) شهر اصفهان در دوران شیوع کرونا در سال 1400-1399 بودند. به این منظور تعداد 400 نفر از این دانش آموزان با استفاده از فرمول کوکران و به روش نمونه گیری در دسترس (شیوه آنلاین) انتخاب شدند و به مقیاس اضطراب بیماری کرونا (CDAS) علی پور و همکاران (1398)، پرسشنامه پریشانی روان شناختی کسلر (K-10) کسلر و همکاران (2003)، پرسشنامه راهبردهای مقابله با تنیدگی (WCQ) لازاروس و فولکمن (1998) و پرسشنامه پذیرش و عمل- نسخه دوم (AAQ-II) بوند و همکاران (2011) پاسخ دادند. پس از گردآوری الکترونیکی پرسشنامه ها، داده های جمع آوری شده با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندمتغیره به شیوه همزمان تحلیل شد. نتایج نشان داد که بین پریشانی روان شناختی، راهبردهای مقابله با تنیدگی و انعطاف ناپذیری با اضطراب رابطه معناداری وجود دارد (0/01>p). نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نیز آشکار کرد که 73/3 درصد واریانس اضطراب کرونا به وسیله پریشانی روان شناختی، راهبردهای مقابله با تنیدگی و انعطاف ناپذیری تبیین می شود؛ بنابراین می توان نتیجه گرفت که پریشانی روان شناختی، راهبردهای مقابله با تنیدگی و انعطاف ناپذیری توان پیش بینی اضطراب کرونا در کادر درمان دارند.
ارائه مدل ساختاری نوموفوبیا (بی موبایل هراسی) بر اساس متغیرهای فراتشخیصی (اجتناب تجربه ای و کژتنظیمی هیجانی) با نقش میانجی افسردگی در نوجوانان شهر تهران
منبع:
پیشرفت های نوین در علوم رفتاری دوره هشتم ۱۴۰۲ شماره ۵۶
496 - 511
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی ارائه مدل ساختاری نوموفوبیا (بی موبایل هراسی) بر اساس متغیرهای فراتشخیصی (اجتناب تجربه ای و کژتنظیمی هیجانی) با نقش میانجی افسردگی در نوجوانان شهر تهران بود. مطالعه حاضر از نوع مطالعات همبستگی- به روش مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری در این پژوهش شامل دانش آموزان دوره متوسطه شهر تهران در سال تحصیلی 1402-1401 بودند. حجم نمونه بر اساس مدل کلاین (2016) و با روش نمونه گیری در دسترس 300 نفر انتخاب شد. ابزار گردآوری داده های پژوهش شامل پرسشنامه نوموفوبیا (NMP-Q) یلدریم و کوریا (2015)، پرسشنامه پذیرش و عمل- نسخه دوم (AAQ-II) بوند و همکاران (2011)، مقیاس کژتنظیمی هیجانی (DERS) گراتز و رومر (2004) و سیاهه تجدیدنظر شده افسردگی (BDI-II) بک و همکاران (1996) بود. تحلیل آماری داده ها با استفاده از نرم افزار AMOS انجام گرفت. یافته های پژوهش نشان داد که اثرات مستقیم اجتناب تجربه ای و کژتنظیمی هیجانی و افسردگی بر نوموفوبیا (بی موبایل هراسی) معنادار بود. همچنین نتایج نشان داد که افسردگی در رابطه بین اجتناب تجربه ای و کژتنظیمی هیجانی با نوموفوبیا (بی موبایل هراسی) نقش میانجی و معنادار دارد. همچنین مدل نهایی پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار بود (0/038=RMSEA و 0/05>P-value) و 96 درصد نوموفوبیا (بی موبایل هراسی) به وسیله اجتناب تجربه ای و کژتنظیمی هیجانی با نقش میانجی افسردگی تبیین می شود. بنابراین نوموفوبیا (بی موبایل هراسی) اجتماعی دانش آموزان متأثر از اجتناب تجربه ای و کژتنظیمی هیجانی و افسردگی است. از این یافته می توان برای طراحی مداخله و رویکرد جامع کاهش نوموفوبیا (بی موبایل هراسی) در جامعه دانش آموزان استفاده کرد.
پیش بینی شدت علائم بیماران مبتلا به سندروم روده ی تحریک پذیر بر اساس ویژگی های سرشتی و منشی شخصیت(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
تحقیقات علوم رفتاری دوره ۲۰ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۷۴)
680 - 692
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: سندروم روده تحریک پذیر یک بیماری مزمن عملکردی است که متأثر از عوامل مختلفی می باشد. علی رغم تأثیر ویژگی های شخصیتی در سیر این بیماری، پژوهش های اندکی به بررسی تأثیر ویژگی های شخصیتی بر شدت علائم این بیماری پرداختند؛ لذا این پژوهش با هدف پیش بینی شدت علائم بیماران مبتلا به سندروم روده ی تحریک پذیر بر اساس ویژگی های سرشتی و منشی شخصیت انجام شد.
مواد و روش ها: روش این پژوهش از نوع توصیفی همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه ی بیماران مبتلا به سندروم روده ی تحریک پذیر مراجعه کننده به یک مطب خصوصی متعلق به پزشک فوق تخصص دستگاه گوارش و کبد شهر اصفهان در سال ۱۴۰۰ بود که با روش نمونه گیری در دسترس و بر اساس معیارهای ورود و خروج بود که 242 نفر با استفاده از جدول مورگان انتخاب شدند. آزمودنی ها به دو پرسشنامه سرشت و منش و پرسشنامه شدت علائم سندروم روده تحریک پذیر پاسخ دادند. تحلیل داده ها ازطریق همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام با استفاده از SPSS 22 صورت پذیرفت.
یافته ها: نتایج نشان داد، 3/54 درصد از واریانس شدت علائم سندروم روده تحریک پذیر توسط ویژگی های سرشتی و منشی شخصیت تبیین می شود. از بین ویژگی های سرشتی و منشی شخصیت به ترتیب خودراهبری ،نوجویی،اجتناب از آسیب، خودتعالی و پاداش خواهی دارای بیشترین میزان تأثیر بر شدت علائم سندروم روده تحریک پذیر و قابلیت پیش بینی آن را دارند اما ویژگی های پشتکار و همکاری قابلیت پیش بینی شدت علائم سندروم روده تحریک پذیر را ندارند.
نتیجه گیری: باتوجه به نقش ویژگی های سرشتی و منشی شخصیت در پیش بینی شدت علائم سندروم روده تحریک پذیر، در پیش بینی، پیشگیری، کنترل و درمان این بیماری باید به مسائل شخصیتی نیز توجه ویژه داشت
نقش میانجی گرانه شدت درد در تکثیر مولفه های روان تنی بر کیفیت زندگی بیماران مبتلا به سردرد میگرنی: یک مطالعه تحلیل مسیر(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
تحقیقات علوم رفتاری دوره ۲۰ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۷۴)
765 - 776
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: سردردهای میگرنی یکی از اختلالات شایع عصب روان شناختی است که احتمالاً با واسطه گری مشکلات روان شناختی کیفیت زندگی و عملکرد عمومی بیماران را به شدت مختل می کند. هدف پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی گری شدت درد در ارتباط بین مولفه های روانی تنی بر کیفیت زندگی این بیماران می باشد.
مواد و روش ها: در این مطالعه مقطعی، تعداد 250 بیمار مبتلا به میگرن با لحاظ نمودن ملاک های ورود و خروج از بین افراد مبتلا به میگرن مراجعه کننده به کلینیک درد و نورولوژی وابسته به علوم پزشکی اصفهان در سال 1399 از طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. پرسشنامه های کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی(SF-26)، مقیاس شدت درد ون کورکوف(PIS) و همچنین پرسشنامه ملاک های تشخیصی- پژوهشی روان تنی (DCPR) تکمیل گردید.
یافته ها: نتایج نشان داد گرچه شدت درد با متغیرهای پژوهش همبستگی معنی داری نشان نداد؛ ولی ملاک های تشخیصی پژوهشی روان تنی با ابعاد کیفیت زندگی همبستگی معنی داری داشت. همچنین در مدل تحلیل مسیر ارتباط مستقیم و غیرمستقیم معنی داری بین مولفه های روان تنی و شدت درد با ابعاد مختلف کیفیت زندگی یافت نشد هرچند که مدل پیشنهادی تحلیل مسیر متغیرها برازش مناسبی را نشان داد.
نتیجه گیری: یافته های این پژوهش سهم برخی عوامل زیربنایی روان شناختی در پیدایی و تداوم سردرد را تبین می کند. یافته های این مطالعه تدوین بسته های مداخله ای روان شناختی مبتنی بر مدل تبیینی اصلاح ناگویی هیجانی، خلق تحریک پذیر، اضطراب سلامت و رفتار تیپ الف به منظور ارتقای کیفیت زندگی بیماران مبتلا به میگرن پیشنهاد می کند.
هنجاریابی پرسشنامه هیجان پذیری در فرهنگیان شهر ایلام(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هیجان پذیری یک ویژگی فردی است که سبب می شود افراد در موقعیت های مشابه، واکنش های عاطفی و احساسی متفاوت از خود نشان دهند. بخش جمع آوری اطلاعات کمی تحقیق حاضر از نوع تحقیق کمی بوده که از روشهای تحقیق توصیفی از نوع هنجاریابی استفاده شد. در این بررسی، مقیاس هیجان پذیری، برای اندازه گیری های مناسب بعدی در ایران؛ هنجاریابی شد. لذا، این تحقیق از نوع تحقیقات کاربردی است. نتایج نشان داد که میانگین کلی هیجان پذیری در تدریس در معلمین زن بیشتر از معلمین مرد بود . در پژوهش حاضر به منظور محاسبه ی پایایی پرسشنامه هیجان پذیری در تدریس معلمین ابتدایی از ضریب آلفای کرونباخ استفاده گردید. دامنه ی آلفای کرونباخ بین خرده مقیاس ملالت (902/0) و خرده مقیاس غرور و لذت (537/0) بود. میزان آلفای کرونباخ هیجان پذیری کلی برابر با 875/0 می باشد، که نشان دهنده قابل اعتماد بودن پرسشنامه برای معلمین می باشد. برای انجام مقیاس بندی هیجان پذیری در تدریس معلمین ابتدایی، از روش تحلیل عاملی تاییدی استفاده شد. بدین منظور برای تعیین مناسب بودن داده ها برای تحلیل عاملی از ضریب KMO و آزمون بارتلت استفاده شد، که نتایج حاصل نشان دهنده مناسب بودن نمونه برای انجام پژوهش بود. نتایج نشان داد که پنج عامل با مقادیر ویژه بالاتر از 2 استخراج شد، که در مجموع 365/55 درصد از واریانس کل عامل ها را تبیین کردند.
بررسی رابطه بین حمایت سازمانی و بهزیستی روانشناختی با نقش میانجی کیفیت زندگی کاری معلمان زن در پساکرونا(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
آموزش و پرورش از مهم ترین سازمان هایی است که نقش مهمی در رشد جامعه دارد و شناخت متغیرهای تاثیرگذار بر موفقیت کارکنان این سازمان اهمیت بسزایی دارد. هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین حمایت سازمانی و بهزیستی روانشناختی با نقش میانجی کیفیت زندگی کاری معلمان زن در پساکرونا بود. روش پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی و جامعه آماری پژوهش متشکل از کلیه معلمان زن شهر میبد و اردکان در سال ۱۴۰2-۱۴۰1 بود. ۲۰۸ نفر با استفاده از روش نمونه گیری داوطلبانه انتخاب و در این پژوهش شرکت کردند. شرکت کنندگان پرسشنامه های بهزیستی روانشناختی ریف (1989)، حمایت سازمانی آیزنبرگر و همکاران (1986) و کیفیت زندگی کاری لوپز (2007)، را تکمیل کردند. داده ها به روش همبستگی پیرسون و مدلسازی معادلات ساختاری و با بهره گیری از نسخه 2۶ نرم افزار SPSS و نسخه ۲۴ نرم افزار Amos تحلیل شد. یافته های پژوهش نشان داد اثر مستقیم حمایت سازمانی (۰۰۱/۰>p، ۳۳۲/۰=β) و کیفیت زندگی کاری (۰۰۱/۰>p، ۴۵۶/۰=β) بر بهزیستی روانشناختی و حمایت سازمانی (۰۰۱/۰>p، ۴۰۲/۰=β) بر کیفیت زندگی کاری معلمان زن معنی دار است. نتایج تحلیل مسیر نشان داد که کیفیت زندگی کاری در رابطه بین حمایت سازمانی و بهزیستی روانشناختی معلمان زن نقش میانجی دارد (۰۰۱/۰>p، ۱۸۳/۰=β). بر اساس یافته های این پژوهش می توان گفت که بهزیستی روانشناختی معلمان زن مرتبط با میزان حمایتی است که سازمان آموزش و پرورش از آن ها دارد و در این راستا کیفیت زندگی کاری نیز اثرگذار است.
رابطه بین نگرش به مرگ و معنای زندگی در جامعه زنان شهر شیراز( یک مطالعه تطبیقی مبتنی بر دیدگاه های فلاسفه اسلامی و روانشناسی انسان گرا و وجودی)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین نگرش به مرگ و معنای زندگی در زنان از منظر دو دیدگاه فلاسفه اسلامی و روانشناسی انسان گرا و وجودی بود. روش پژوهش از نوع توصیفی، پیمایشی، همبستگی بود. روش نمونه گیری در دسترس و با استفاده از جدول مورگان تعداد 250 پرسشنامه بین زنان اقشار مختلف شهر شیراز پخش شد. با استفاده از نرم افزار SPSS27 ، جهت تعیین همبستگی از آزمون همبستگی پیرسون و جهت تعیین میزان پیش بینی کنندگی از آزمون رگرسیون چند متغیره استفاده شد.. نتایج نشان داد که بین حضور معنا و پذیرش خنثی، فعالانه و گریز رابطه ی معنادار وجود دارد. همچنین بین جستجوی معنا و پذیرش خنثی و فعالانه رابطه ی معنادار وجود دارد. در مجموع بین حضور معنا و پذیرش معنا همچنین در کل معنای زندگی با نگرش به مرگ رابطه ی معنادار وجود دارد.در هر دو دیدگاه مکاتب فلاسفه اسلامی و روانشناسی انسان گرا و وجودی، معنای زندگی با نگرش به مرگ در ارتباط است و هر چقدر افراد هدف و معنایی برای زندگی دنیوی خود جستجو کنند، نگرششان به مرگ و زندگی پس از آن متفاوت و مثبت خواهد بود.
بررسی اثر بخشی آموزش قدردانی ایمونز بر سرمایه روانشناختی و استقلال عاطفی دانش آموزان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر بررسی اثر بخشی آموزش قدردانی بر سرمایه روانشناختی و استقلال عاطفی نوجوانان بود. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس 40 نفر از دانش آموزان مقطع دبیرستان دوره دوم از شهر بیرجند انتخاب شدند. تحقیق حاضر از نوع تحقیقات نیمه آزمایشی با گروه کنترل و آزمایش بود که با استفاده از پرسشنامه سرمایه روانشناختی لوتانز (2007) و استقلال عاطفی استنبرگ و سیلوربرگ انجام شد. بسته آموزشی قدردانی در این پژوهش برگرفته از مطالعات قمرانی (1389) بود که با هدف پژوهش حاضر همسو شد. گروه آزمایش بسته آموزشی قدردانی ایمونز را به مدت 9 جلسه دریافت کردند ولی گروه کنترل آموزشی دریافت نکردند. داده های پژوهش با استفاده از آزمون تحلیل واریانس در نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل گردید. تحلیل یافته های به دست آمده نشان داد پس از تعدیل پیش آزمون، تفاوت میانگین نمرات سرمایه روانشناختی و استقلال عاطفی در گروه کنترل و آزمایش معنا دار بود (0.05p<) و گروه آزمایش پس از دریافت بسته آموزشی قدردانی سرمایه روانشناختی بالاتر و استقلال بیشتری را تجربه نمودند. شکل گیری و گسترش یکی از هیجانات مثبت همانند قدردانی می تواند به شکل گیری و توسعه دیگر هیجانات و سازه های مثبت مانند سرمایه روانشناختی و استقلال عاطفی در نوجوانان کمک نماید. آموزش قدردانی بر افزایش هیجانات مثبت تاثیرگذار است.
الگوی توانمندسازی کودک همسران: مطالعه ای به روش بنیادبخشی نظریه
حوزههای تخصصی:
زمینه: علیرغم تفاوت های دیدگاهی در خصوص سن مناسب برای ازدواج، گرایش به کودک همسری در برخی از مناطق کشور شایع بوده و در حال افزایش است.
هدف: پژوهش حاضر با هدف طراحی الگوی توانمندسازی کودک همسری بر اساس روش بنیادبخشی نظریه انجام شده است.
روش: پژوهش حاضر به روش بنیاد بخشی نظریه انجام شده است. نمونه پژوهش، شامل 18 نفر از کودک همسران شهرستان شبستر بود که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و ملاک محور انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها، مصاحبه های نیمه ساختار یافته بوده و از منابع کتابخانه ای و فیش برداری نیز جهت گردآوری اطلاعات استفاده شد.
یافته ها: پس از تحلیل داده های پژوهش، نهایتاً مقوله های آشکار شده در قالب ابعاد 6 گانه مدل پارادایمی، با روابطی که بین آن ها وجود دارد به شرح ذیل استخراج گردید؛ شرایط علّی (دانش نظری، ویژگی های رفتاری والدین، خانواده، اجتماع)، مقوله محوری (توانمندسازی کودک همسران)، راهبردها (راهبرد های اقتصادی، توسعه مهارت های اجتماعی، توسعه مهارت های علمی و مشاوره ای، راهبردهای دینی)، شرایط زمینه ای (ویژگی های جمعیت شناختی و جغرافیایی، شرایط اقتصادی و اجتماعی، شرایط فرهنگی، عدم بلوغ، عدم استقلال)، شرایط مداخله گر (تجربیات قبلی، تمایل به گذشته، فرهنگ حاکم، شرایط موجود همسر) و پیامد (پیامدهای جسمی، پیامدهای خانوادگی و اجتماعی، پیامدهای روحی و روان شناختی، پیامدهای فردی) و همچنین 61 مقوله فرعی نیز کشف شد.
نتیجه گیری: توانمند سازی کودک همسران و آموزش مهارت های لازم برای آنها، می تواند بسیاری از چالش های اساسی که کودک همسران با آن مواجه هستند را برطرف کرده و رضایت زناشوئی کودک همسران را افزایش دهد.
اثربخشی آموزش مبتنی بر مدل انگیزش خواندن بر میزان آگاهی واج شناختی و نگرش به خواندن دانش آموزان دارای مشکلات خواندن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی آموزش مبتنی بر مدل انگیزش خواندن بر آگاهی واج شناختی و نگرش به خواندن در دانش آ ّموزان دارای مشکلات خواندن بود. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه ی آماری شامل کلیه دانش آموزان (دختر و پسر) پایه های چهارم و پنجم دوره ابتدایی دارای مشکلات خواندن شهر الیگودرز بود که در سال تحصیلی 99-1398 مشغول به تحصیل بودند که از میان آن ها به روش نمونه گیری هدفمند، تعداد 30 نفر (15 نفر گروه آزمایش و 15 نفر گروه گواه) به عنوان حجم نمونه و به طریق تصادفی انتخاب گردید. ابزار مورد استفاده در پژوهش شامل پرسشنامه های آگاهی واج شناختی دستجردی و سلیمانی (PAT) (1389) و نگرش به خواندن مک کنا و کی یر (ATQ)(1990) بود. داده ها با استفاده از روش های آمار توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و آمار استنباطی (تحلیل کوواریانس چندمتغیره) تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان داد که آموزش مبتنی بر مدل انگیزش خواندن باعث افزایش آگاهی واج شناختی و بهبود نگرش به خواندن در دانش آموزان دارای مشکلات خواندن شد (001/0>P). بنابراین می توان گفت از آنجایی که خواندن یکی از مهارت های اصلی است، شناسایی دانش آموزان پایه های پایین تر دوره ابتدایی که دارای مشکلات خواندن هستند، برای حل مشکل آنها بسیار ضروری است.
فراتحلیل اثربخشی مداخلات مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اضطراب اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اختلال اضطراب اجتماعی یکی از ﻫﻤﻪﮔیﺮﺗﺮیﻦ اﺧﺘﻼلات اﺿﻄﺮاﺑی در ﻧﻤﻮﻧه ﺑﺎﻟیﻨی می باشد. تاکنون از روش های متعددی جهت بهبود و درمان این اختلال استفاده شده است که از این میان مداخلات مبتنی بر پذیرش و تعهد یکی از مؤثرترین روش ها می باشد.
روش: پژوهش حاضر با هدف فراتحلیل تاثیر مداخلات مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اختلال اضطراب اجتماعی و برطرف نمودن تناقض های احتمالی در نتایج پژوهش های مختلف انجام شده است. در این پژوهش با توجه به هدف، از روش فراتحلیل استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش شامل پژوهش های انجام شده در زمینه ی اثربخشی مداخلات مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اضطراب اجتماعی طی 20 سال گذشته در ایران (1380-1401) و سطوح بین المللی (2000-2022) بود. بر اساس ملاک های تعریف شده ورود و خروج، تعداد 40 مطالعه که دارای شرایط علمی و روش شناختی مناسب بودند، برای ورود به فراتحلیل انتخاب شدند.
یافته ها: نتایج نشان داد که میانگین اندازه اثرهای ترکیبی مدل ثابت 874/0- و در مدل تصادفی 234/1- است که هر دو از لحاظ آماری معنادار هستند و این بیانگر تأثیر مثبت مداخلات مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اضطراب اجتماعی می باشد.
نتیجه گیری: با توجه به یافته ها می توان نتیجه گرفت با استفاده از مداخلات مبتنی بر پذیرش و تعهد می توان میزان اضطراب اجتماعی را در افراد کاهش داد.
Increasing the quality of sleep and life by brain electrical stimulation in patients with painful diabetic neuropathy(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۶, Issue ۱ - Serial Number ۱۵, Winter ۲۰۲۳
27 - 40
حوزههای تخصصی:
Introduction: Painful diabetic neuropathy is a major complication of chronic diabetes with a significant negative impact on the quality of sleep and quality of life in diabetic patients. This study was conducted to determine the single and combined effect of primary motor cortex (M1) and left Dorso lateral prefrontal cortex (L- DLPFC/ F3) anodic transcranial direct current stimulation (tDCS) in improving sleep quality and quality of life in type 2 diabetes patients with neuropathic pain. Method: The current study was a four-group double-blind randomized clinical trial. The statistical population consisted of all patients with type 2 diabetes aged 45 to 65 years, who were members of the Bonab Diabetes Association in 2022 and identified as having neuropathic pain by specialists. The research sample was 48 people selected through the purposeful sampling method and randomly assigned into three experimental groups and one sham control group. Patients in four groups received their respective interventions for 12 sessions, three times a week. The data collection was done using the Pittsburgh Sleep Quality Index (PSQI) and the 36-Item Short Form quality of life questionnaire (SF-36). Results: According to the findings, only the stimulation of M1 and F3 areas was effective in improving the sleep quality of diabetic patients. In terms of increasing quality of life, the effect of combined treatment (stimulation of both M1 and F3 areas) was significantly higher than the F3 area stimulation and sham stimulation groups. Also, the observed effect remained stable until the 3-month follow-up stage. Conclusion: According to the results of this research, neuropsychological rehabilitation through electrical stimulation of the M1 and F3 areas of the brain was supported to improve the sleep quality and the quality of life of diabetic neuropathy patients.
The Effectiveness of Mindfulness Group Training on Psychological Well-being, Alexithymia and Marital Burnout
حوزههای تخصصی:
The aim of the current research is to determine the effectiveness of mindfulness group training on psychological well-being, alexithymia and marital burnout. The current research is a quasi-experimental pre-test-post-test type with a control group. The population of the present study includes married women of Rodsar city in 2022. From this population, 30 persons were selected by purposive sampling and were randomly divided into two experimental and control groups. The experimental group received 8 sessions of two-hour mindfulness group training and the control group did not receive any training. Psychological well-being scale (PWB), couple burnout measure (CBM) and Toronto alexithymia scale (TAS) were used to collect research data. To analyze the data, covariance analysis test were used. The results of the research showed that mindfulness group training is effective in increasing the psychological well-being and reducing marital burnout and alexithymia of married women (p<0.01). Therefore, the results of the present study are useful for families to use this intervention to improve psychological well-being, alexithymia and marital burnout
اثربخشی ذهن آگاهی طرحواره محور بر علائم اضطراب اجتماعی و اجتناب تجربه ای در دانش آموزان دختر تیزهوش دارای اضطراب اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی بالینی سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۶۰)
57 - 68
حوزههای تخصصی:
مقدمه: دانش آموزان تیزهوش به دلیل انتظارات و بار تحصیلی زیاد، دچار آسیب های روانشناختی می گردند. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی مداخله ذهن آگاهی طرحواره محور بر علائم اضطراب اجتماعی و اجتناب تجربه ای در دانش آموزان دختر تیزهوش دارای اضطراب اجتماعی انجام شد.روش: روش پژوهش، آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری یک ماهه بود. بدین منظور از بین دانش آموزان دختر تیزهوش 14 تا 18 ساله دارای اضطراب اجتماعی در سال تحصیلی1402- 1401 شهر اصفهان که بر اساس مقیاس اضطراب اجتماعی نوجوانان لاجرکا، شناسایی می گردیدند؛ 38 نفر به روش نمونه گیری هدفمند، انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند(هر گروه 19 نفر). گروه آزمایش، 8 جلسه90 دقیقه ای مداخله ذهن آگاهی طرحواره محور را به صورت هفتگی دریافت نمود ، ولی گروه کنترل، تا پایان پژوهش، مداخله ای دریافت نکرد. دانش آموزان پرسشنامه اضطراب اجتماعی نوجوانان لاجرکا و اجتناب از تجربه گامز را در سه مرحله پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری تکمیل نمودند. داده ها با روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر، تحلیل شد.یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد، ذهن آگاهی طرحواره محور بر کاهش اضطراب اجتماعی و اجتناب تجربه ای در مرحله پس آزمون و پیگیری تآثیر معنادار دارد (001/0>P).نتیجه گیری: بنابر نتایج این پژوهش، می توان از مداخله ذهن آگاهی طرحواره محور جهت کاهش علائم اضطراب اجتماعی و اجتناب تجربه ای در نوجوانان تیزهوش استفاده نمود. واژگان کلیدی: اضطراب اجتماعی، ذهن آگاهی، طرحواره، اجتناب تجربه ای ، تیزهوش
مدل یابی ساختاری امنیت در مدرسه با آمادگی به اعتیاد در دانش آموزان: نقش واسطه ای تحصیل گریزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال هفدهم بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۷
۱۵۲-۱۲۷
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر تعیین نقش واسطه ای تحصیل گریزی در رابطه بین امنیت در مدرسه و آمادگی به اعتیاد بود. روش: روش پژوهش توصیفی-همبستگی از نوع مدل معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان پسر متوسطه دوم شهر خرم آباد در سال تحصیلی 1402-1401 بود. از این بین، 200 نفر به شیوه نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه امنیت در مدرسه، مقیاس تحصیل گریزی، و مقیاس آمادگی به اعتیاد استفاده شد. به منظور تحلیل مدل پژوهش از روش مدلسازی معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که متغیر امنیت در مدرسه اثر مستقیم منفی و معناداری بر آمادگی به اعتیاد داشت. همچنین، تحصیل گریزی در رابطه بین امنیت در مدرسه و آمادگی به اعتیاد دارای نقش میانجی معناداری بود. نتیجه گیری: در مدرسه امن، دانش آموزان می توانند به لحاظ هیجانی و فیزیکی ایمن باشند و احترام و اعتماد متقابلی بین اعضای مدرسه وجود دارد، در حالی که در مدارس ناایمن، خشونت، دعوا، زورگیری، جرم، تحصیل گریزی، و مصرف مواد دیده می شود. بنابراین، پیشنهاد می شود با فراهم کردن محیطی امن در مدرسه، تنش ها به حداقل برسد، تعاملات مثبت بین دانش آموزان و تعامل بدون نگرانی دانش آموز با کادر مدرسه به گونه ای افزایش یابد که زمینه برای کاهش تحصیل گریزی فراهم شود که نتیجه ی آن می تواند کاهش آمادگی به اعتیاد باشد.
اثربخشی برنامه آموزش والدگری آدلری بر پیوند با مدرسه و رفتارهای پرخطر نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی برنامه آموزش والدگری آدلری بر پیوند با مدرسه و رفتارهای پرخطر نوجوانان می باشد. روش پژوهش: روش پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش می باشد. جامعه آماری تحقیق، کلیه مادران دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم بندپی شرقی شهرستان بابل که در سال تحصیلی 99-1398 مشغول به تحصیل می باشند به تعداد 665 تشکیل می دهند که از این میان تعداد 60 نفر از دانش آموزان دارای مشکلات رفتاری پرخطر و مادرانشان که با ملاک های ورودی پژوهش همخوانی داشتند با روش نمونه گیری غیرتصادفی هدفمند به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفری آزمایش و گواه قرار گرفتند. گروه آزمایش برنامه آموزشی والدگری براساس بسته آموزشی بریگل (2016) را طی ۸ جلسه 120 دقیقه ای به صورت هفتگی دریافت نمود، قبل و بعد از مداخله، پرسشنامه پیوند با مدرسه (رضایی شریف، ۱۳۹۱) و پرسشنامه رفتارهای پرخطر (زادمحمدی و همکاران، ۱۳۹0) در هر دو گروه اجرا شد. داده ها از طریق آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و با استفاده از نرم افزارSPSS-22مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج این تحقیق نشان داد که برنامه آموزش برنامه والدگری آدلری موجب افزایش پیوند والدینی مراقبت (53/51=F، 001/0>P)، حمایت افراطی (50/70=F، 001/0>P) و کاهش رفتارهای پرخطر نوجوانان (30/120=F، 001/0>P) موثر بود. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت برنامه آموزش والدگری آدلری موجب افزایش پیوند با مدرسه و کاهش رفتارهای پرخطر نوجوانان موثر شد.
بررسی عوامل تاثیرگذار بر انتقال آموزش در کارکنان دانشگاه های علوم پزشکی تهران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: انتقال آموزش از مهمترین مباحث حوزه آموزش است که توجه محققان و دست اندرکاران توسعه منابع انسانی را به خود جلب نموده است. بنابراین آنچه که مساله اصلی پژوهش حاضر را تشکیل می دهد بررسی عوامل تاثیرگذار بر انتقال آموزش در کارکنان دانشگاه های علوم پزشکی تهران می باشد. روش کار: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی، از نظر نحوه گردآوری اطلاعات، میدانی و از لحاظ کنترل متغیرها غیرآزمایشی است و از آن جایی که به آزمون مدل خاصی از رابطه بین متغیرها پرداخته است، از نوع مدل یابی علی یا مدل معادلات ساختاری است که بعد از جمع آوری ادبیات نظری و بررسی پیشینه پژوهش های داخلی و خارجی مدل مفهومی پژوهش تدوین شد. جامعه آماری در پژوهش حاضر تعدادی از کارکنان دانشگاه های علوم پزشکی تهران در سال 98 بودند که تعداد آنها بالغ بر 362 تن بود. حجم نمونه محاسبه شده بر اساس فرمول کوکران 186 تن محاسبه گردید. ابزار اصلی تحقیق دو پرسشنامه شامل 114 سوال مبتنی بر طیف امتیازی لیکرت (1 تا 5) می باشد که در پژوهش های قبلی مورد استفاده قرار گرفته است. پرسش نامه اول مربوط به متغیرهای مستقل شامل تعهد سازمانی، انگیزش شغلی، جو سازمانی، حمایت مدیران و محتوای آموزش و پرسش نامه دوم مربوط به متغیر وابسته اثربخشی انتقال آموزش می باشد. همچنین آلفای کرونباخ برای پرسش نامه با نرم افزار SPSS20 محاسبه گردید. یافته ها: در این پژوهش از تحلیل رگرسیون خطی و معادلات ساختاری استفاده شده و نتایج پژوهش نشان داد بیشترین تاثیر را متغیر محتوای آموزشی با ضریب تعیین (626/0) و کمترین تاثیر را تعهدسازمانی با ضریب تعیین (153/0) بر انتقال آموزش در دانشگاه های علوم پزشکی تهران داشته اند
الگو یابی ساختاری رابطه بین ابعاد شخصیتی با گرایش به خیانت زناشویی با اثر واسطه ای باورهای دینی و مذهبی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
93-106
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: خیانت زناشویی ارتباط جنسی و عاشقانه یا عاطفی ای تعریف می شود که موجب پیمان شکنی فرد نسبت به رابطه زناشویی خود می شود و یکی از رخدادهای مخرب در روابط صمیمی شناخته می شود و اغلب به آشفتگی، اختلاف، انحلال و طلاق منجر می گردد. ازاین رو، پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین ابعاد شخصیتی با گرایش به خیانت زناشویی بر اساس نقش واسطه ای باورهای دینی و مذهبی صورت گرفته است. روش کار: روش این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش تمامی زوجین متأهل شهر تهران در سال۱۴۰۰ بود که ۳۵۰ نفر از آنان به روش نمونه گیری دردسترس برای نمونه انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات از پرسش نامه شخصیتی پنج عاملی نئو (مک کری و کاستا)، پرسش نامه گرایش به خیانت زناشویی بشیرپور و همکاران و پرسش نامه نگرش مذهبی گلریز استفاده شد. به منظور آزمون الگوی پژوهش از روش تحلیل مسیر به روش بیشینه احتمال استفاده شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: بر اساس نتایج، ویژگی های روان نژندی به صورت منفی و برون گرایی، اشتیاق به تجارب تازه، توافق پذیری و وظیفه شناسی به صورت مثبت بر باورهای دینی و مذهبی اثر مستقیم داشت. همچنین باورهای دینی و مذهبی به صورت منفی بر گرایش به خیانت زناشویی اثر مستقیم داشت. روان نژندی هم به صورت مستقیم هم به صورت غیرمستقیم و با واسطه گری باورهای دینی و مذهبی بر گرایش به خیانت زناشویی تأثیر داشت. بر اساس نتایج به دست آمده ۵/۴۷% از واریانس باورهای دینی و مذهبی و ۵/۷۶% از واریانس گرایش به خیانت زناشویی توسط متغیّرهای الگو تبیین شد. نتیجه گیری: باورهای دینی و مذهبی می تواند تأثیر منفی بر گرایش به خیانت زناشویی بین زوجین داشته باشد. زندگی بدون تعارض در سایه توجه به مسائل معنوی و پرورش اعتقادات مذهبی است. ارزش ها به زندگی معنا می بخشند و در مواجهه با بحران های زندگی مانند غم و اندوه، فقدان و سوگواری به عنوان پناهگاه عمل می کنند. مسائل معنوی و پرورش اعتقادات مذهبی به زوج ها دستورالعمل هایی درباره نحوه برخورد و حل وفصل تعارض ها ارائه می کند.
نقش پیش بینی کنندگی محبوبیت والدین و نشاط معنوی از احساس خودارزشمندی در نوجوانان دارای والد با آسیب بینایی در خانواده های تحت پوشش سازمان بهزیستی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: نشاط معنوی مقوله ای است که با وجود اهمیت فراوان آن به عنوان موضوعی مجزا کمتر به آن توجه شده است. نشاط لازمه زندگی و عامل محرکی برای نیل انسان به سلامت روانی و قُرب الی الله است. در عین حال، عامل خانواده به ویژه محبوبیت والدین با بهزیستی روانی و کاهش آسیب های اجتماعی-روانی ارتباط معناداری دارد. ازاین رو، این پژوهش با هدف بررسی نقش پیش بینی کنندگی محبوبیت والدین و نشاط معنوی با احساس خودارزشمندی نوجوانان انجام شد. روش کار: پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری همه نوجوانان دارای والد نابینای تحت پوشش سازمان بهزیستی در 31 استان ایران در سال 1400 بود که 240 نفر از آنان به روش نمونه گیری هدفمند و برحسب مراجعات متوالی به مراکز بهزیستی انتخاب شدند و پرسش نامه های احساس خودارزشمندی روزنبرگ، نشاط معنوی افروز و محبوبیت والدین افروز و اسدی را تکمیل کردند. برای تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه سلسله مراتبی استفاده شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد بین نشاط معنوی با احساس خودارزشمندی (63/0=r و 011/0>P) و همچنین بین محبوبیت والدین (52/0=r و 017/0>P) با احساس خودارزشمندی همبستگی مثبت و معنادار برقرار بود. تحلیل رگرسیون نشان داد به ترتیب نشاط معنوی توان تبیین 20% از واریانس احساس خودارزشمندی، نشاط معنوی و محبوبیت والدین با هم توان تبیین 28% از واریانس احساس خودارزشمندی؛ و محبوبیت والدین مستقل از نشاط معنوی توان تبیین 7% از این واریانس را داشتند. دو عامل محبوبیت مادر و پدر نیز توانستند 8% از واریانس احساس خودارزشمندی را پیش بینی کنند. در میان متغیّرهای مربوط به محبوبیت مادر و پدر، محبوبیت مادر با ضریب بتای 26/0=β قوی ترین پیش بینی کننده بود. نتیجه گیری: ازآنجایی که محبوبیت والدین و نشاط معنوی میزان بالایی از تغییرپذیری احساس خودارزشمندی را تبیین می کنند، می توان توجه به این عوامل را در بهبود احساس خودارزشمندی نوجوانان مهم دانست و در برنامه های ارتقای سلامت در جامعه مدنظر قرار داد.
رابطه باورهای دینی و مهار ت های ارتباطی با رضایت زناشویی در معلمان متأهل(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
66-75
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: رضایت زناشویی یکی از مهم ترین عوامل پیشرفت و دستیابی به اهداف زندگی است که تحت تأثیر عوامل بیرونی و درونی قرار می گیرد. هدف پژوهش حاضر تعیین رابطه بین باورهای دینی و مهارت های ارتباطی با رضایت زناشویی در معلمان متأهل ناحیه یک شهر تبریز بود. روش کار: روش این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش معلمان متأهل مدارس ناحیه یک شهر تبریز بود که با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای درمجموع 336 نفر (192 نفر زن و 144 نفر مرد) نمونه پژوهش در نظر گرفته شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسش نامه های باورهای دینی گلاک و استارک، مهارت های ارتباطی بارتون و رضایت زناشویی اینریچ استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه انجام شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: نتایج تحلیل نشان داد که بین باورهای دینی و مهارت های ارتباطی با رضایت زناشویی رابطه مثبت معنی دار وجود داشت و باورهای دینی (399/0) و مهارت های ارتباطی (207/0) پیش بینی کننده های مناسبی برای رضایت زناشویی بودند. نتیجه گیری: با در نظر گرفتن نقش مهم باورهای دینی و مهارت های ارتباطی در پیش بینی رضایت زناشویی می توان با تقویت آنها، میزان رضایت زناشویی زوجین را افزایش داد.