نمایش ۹۰۱ تا ۹۲۰ مورد از کل ۱٬۸۸۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر پیشبینی رفتارهای پرخطر بر اساس تمایزیافتگی خود و مشکلات بینفردی در دانشجویان دختر است. جامعه پژوهش شامل دانشجویان دختر دانشگاه اصفهان بودند که از آن میان 100 نفر با روش نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای انتخاب شدند. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس خطرپذیری (زادهﻣﺤﻤﺪی و همکاران، 2011)، پرسشنامه تمایز یافتگی خود - فرم کوتاه (درک، 2011) و پرسشنامه مشکلات بینفردی (بارخام و همکاران، 1996) بود. تحلیل دادهها با استفاده از تحلیل رگرسیون گام به گام انجام گرفت. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که پرخاشگری به طور مثبت و معنادار قادر به پیشبینی رانندگی پرخطر، خشونت و مصرف الکل است. صراحت و مردمآمیزی به طور مثبت و معنادار قادر به پیشبینی روابط جنسی است. گشودگی به طور منفی و معنادار قادر به پیشبینی مصرف مواد مخدر و مصرف الکل است. از بین ابعاد تمایزیافتگی خود، جایگاه من به طور منفی و معنادار قادر به پیشبینی خشونت است و گریز عاطفی به طور منفی و معنادار قادر به پیشبینی دوستی با جنس مخالف است. با توجه به یافتهها میتوان نتیجه گرفت که تمایز یافتگی خود و مشکلات بینفردی باید برای برنامهریزی جهت کاهش و یا جلوگیری از بروز رفتارهای پرخطر مدنظر قرار گیرند.
نظریه خودتعیین گری وحلقه ارتباط آن با نظریه هدف گذاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم خرداد ۱۴۰۰ شماره ۳(پیاپی ۶۰)
171-182
حوزههای تخصصی:
خودتعیینگری از مفاهیم مهم برگرفته شده از رویکرد انسانگرایانه است که نقش مهمی در بهزیستی روانشناختی فرد ایفا مینماید. اینکه چه عوامل و یا انگیزشهای درونی و بیرونی به تقویت و یا بازداری خودتعیینگری میپردازند، از جنبههای مورد توجه روانشناسان در حیطههای متفاوت است. مطالعه حاضر، با اهمیت بخشیدن به خودتعیینگری به عنوان یک فرانظریه و با رویکردی تحلیلی، ابتدا به بررسی نظریههای منشعب از آن همچون نظریه نیازهای اصلی، ارزیابی شناختی، یکپارچگی ارگانیسمی و جهتگیری علّی میپردازد و سپس مصادیق بیرونی خودتعیینگری نظیر بروز تیپهای شخصیتی مطیع، فرافکن و استقلالمحور را با نگاه به عوامل اجتماعی بازدارنده یا کنترلگر تبیین مینماید. از سویی، با ملاحظه سطح کیفی-بهزیستی اهداف و انگیزشهای مرتبط با خودتعیینگری، به بررسی دو گرایش عمده هدفگذاری در افراد یعنی گرایش به تسلط و گرایش به عملکرد و میزان انطباق آن دو با ویژگیهای خودتعیینگری میپردازد. در این قیاس، گرایش به تسلط در افراد بیش از گرایش به عملکرد به فراخوانی خودتعیینگری در فرد میانجامد، زیرا به توسعه توانش فردی، تقویت انگیزشهای درونی و خودمختار و بروز رابطه سالم در یک بافت اجتماعی کمک مینماید. در پایان، به قابلیت کاربردی-مشاوره ای نظریه خودتعیینگری در کشف عوامل کنترلگر بیرونی که باعث ایجاد تنشهای روانی در فرد هستند، اشاره شده است.
مقایسه مزاج های عاطفی- هیجانی در زنان با و بدون اختلال میل/ برانگیختگی جنسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم اردیبهشت ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۵۹)
113-124
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، مقایسه مزاجهای عاطفی- هیجانی در زنان با و بدون اختلال میل/ برانگیختگی جنسی است. این پژوهش توصیفی از نوع علی- مقایسهای است. جامعه مورد مطالعه شامل کلیه زنان مراجعهکننده به ورزشگاههای سطح شهر رشت در سالهای 98-1397 بود. نمونه پژوهش شامل 65 زن دارای اختلال میل/ برانگیختگی جنسی و 85 زن بدون اختلال بود که به شکل هدفمند وارد پژوهش شدند. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامه علاقه و میل جنسی زنان (سیلز و همکاران، 2005)، مصاحبه بالینی براساس ملاکهای DSM-5 ، پرسشنامه ترکیبی مزاجهای عاطفی- هیجانی (لارا و همکاران، 2012) و پرسشنامه سلامت عمومی (گلدبرگ، 1979) استفاده شد. نتایج تحلیل واریانس چندمتغیری نشان داد که زنان دارای اختلال میل و برانگیختگی جنسی از لحاظ مزاج عاطفی از اضطراب، افسردگی، ادوارخویی، ملالت و تغییرپذیری بیشتر و سرحالی و هیجانزدگی کمتر و از لحاظ مزاجهای هیجانی از اراده، مقابله وکنترل کمتری در مقایسه با گروه بدون اختلال برخوردار هستند. اما بین دو گروه، در بیتفاوتی، وسواس، تحریکپذیری، بازداریزدایی و سرخوشی (مولفههای مزاج عاطفی) و خشم، بازداری و حساسیت (مولفههای مزاج هیجانی) تفاوتی دیده نشد. بر اساس این یافتهها میتوان نتیجه گرفت که مزاجهای عاطفی- هیجانی میتواند در شکلگیری و تشدید اختلال میل و برانگیختگی جنسی زنان موثر باشد. این یافتهها میتواند به بحث در مورد آسیبشناسی، آموزش و درمان این زنان کمک کند.
مقایسه روابط ابژه ای، ذهنیت های طرحواره ای و آسیب دوران کودکی در افراد دارای نشانگان اختلال های شخصیت مرزی و شخصیت وسواسی- جبری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم اردیبهشت ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۵۹)
125-138
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه ذهنیتهای طرحوارهای، آسیب دوران کودکی و روابط ابژهای در افراد دارای نشانگان اختلال شخصیت مرزی و شخصیت وسواسی- جبری بود. روش پژوهش علی مقایسهای و جامعه آماری این پژوهش شامل تمام افراد مراجعه کننده به مراکز مشاوره دولتی و خصوصی در شهر تهران در سال 1398 بود که از میان آنها براساس خط برش پرسشنامه چندمحوری میلون 90 نفر با نشانگان شخصیت مرزی و 90 نفر با نشانگان شخصیت وسواسی- جبری به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه چند محوری بالینی میلون (1983) (MCMI) ؛ پرسشنامه ذهنیتهای طرحوارهای لوبستال و همکاران (2010) (SMI) ؛ پرسشنامه آسیب کودکی برنستاین و همکاران (۱۹۹۴) (CTQ) و پرسشنامه روابط موضوعی و واقعیت آزمایی بل (1986) (BORRTI) بود. دادهها با استفاده از روش تحلیل واریانس تحلیل شدند. افراد دچار نشانگان اختلال شخصیت مرزی در مؤلفههای ذهنیت کودک عصبانی (05/0> P )، ذهنیت کودک تکانشی (01/0> P )، ذهنیت کودک بیانضباط (05/0> P )، ذهنیت خودبزرگمنش (01/0> P )، سوءاستفاده عاطفی (05/0> P )، غفلت عاطفی (01/0> P )، خودمحوری (05/0> P ) و دلبستگی ناایمن (01/0> P ) میانگین نمرههای بالاتری نسبت به افراد دچار نشانگان اختلال شخصیت وسواسی- جبری کسب کردند. افراد دچار نشانگان اختلال شخصیت وسواسی- جبری در مؤلفههای ذهنیت محافظ بیتفاوت (01/0> P )، ذهنیت والد تنبیهگر (05/0> P ) و ذهنیت والد پرتوقع (01/0> P ) و بیکفایتی اجتماعی (01/0> P ) میانگین نمرههای بالاتری افراد دچار نشانگان اختلال شخصیت مرزی کسب کردند. براساس نتاج پژوهش حاضر، به نظر میرسد که روابط ابژهای، ذهنیتهای طرحوارهای و آسیبهای دوران کودکی در شکلگیری نشانگان اختلال شخصیت مرزی و شخصیت وسواسی- جبری نقش دارند.
مروری اجمالی بر ارتباط تجربه بدرفتاری در دوران کودکی و خودجرحی بدون هدف خودکشی در نوجوانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم اردیبهشت ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۵۹)
161-170
حوزههای تخصصی:
طی دو دهۀ گذشته، اهمیت بالینی و پژوهش پیرامون خود جرحی بدون هدف خودکشی بهعنوان تخریب مستقیم و تعمدی بافتهای بدن که فاقد هدف و یا نیت خودکشی است روندی افزایشی داشته است. پژوهشها حاکی از شیوع بالای این رفتار در دورۀ نوجوانی است، رفتاری که به عنوان یک راهبرد جبرانی جهت مقابله با و مدیریت هیجانات منفی شدید مفهومپردازی میشود. آنچه دورۀ نوجوانی را کانون مطالعات این رفتار قرار میدهد تحولات جسمانی و روانشناختی در این دوره است که خود به عنوان عوامل پریشانیزا عمل میکنند، حال آنکه میزان این پریشانی میتواند متاثر از تاریخچۀ فرد نیز باشد. تعاملات اولیه با والدین و تجارب تحولی به عنوان عواملی معرفی شدهاند که بیشترین نقش را در پیشبینی رفتار خودجرحی در میان نوجوانان دارند. نوشتار حاضر با تاکید بر نظریههای تبیینی و کارکردی مروری اجمالی بر ارتباط تجربۀ بدرفتاری در دوران کودکی و رفتار خودجرحی از منظر مطالعات اخیر است. در پایان جستجویی پیرامون مطالعات داخلی انجام شد لیکن علیرغم شیوع چهار الی پنج درصدی در میان جامعۀ نوجوانان ایرانی، گویا مطالعۀ این رفتار از منظر پژوهشگران داخلی پنهان مانده است.
مصاحبه صورت بندی فرهنگی: نقش فرهنگ در آسیب شناسی روانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم اردیبهشت ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۵۹)
171-178
حوزههای تخصصی:
فرهنگ، به عنوان مجموعهای از باورها، ارزشها، قوانین و آداب و رسوم که بر تمام ابعاد زندگی انسان اثرگذار است، میتواند در فرآیند شکلگیری آسیبشناسی روانی و اختلالات روانشناختی نقش مهمی ایفا کند. هدف از این پژوهش که به روش توصیفی-تحلیلی صورت گرفته است، بررسی نقش فرهنگ در بروز و ظهور رفتارهای نابهنجار و آسیبشناسی روانی، با تاکید بر نقش مصاحبه صورتبندی فرهنگی است. با وجود جنبههای کاربردی بالینی و پژوهشی این مصاحبه، محدودیتها و نقدهایی نیز در مورد آن مطرح شده است. بنابراین، استفاده از این ابزار در فرآیند ارزیابی و تشخیص بالینی، علاوه بر نکات مثبت، نیازمند در نظر گرفتن محدودیتها و نقدهای وارد شده بر آن و انجام پژوهشهای بیشتر در انواع فرهنگها و جوامع متخصصان بالینی (نه فقط جامعه روانپزشکان) در خصوص کارایی این مصاحبه است.
پیش بینی تمایزی اعتیاد به پورنوگرافی: بر اساس کیفیت ارتباطی خانواده اصلی و مشکلات در برقراری صمیمیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گسترش فناوری در عصر حاضر موجب مسائل و مشکلات جدیدی شده است که یکی از آن ها دسترسی هر چه بیشتر و راحت تر افراد جامعه به محتواهای جنسی از جمله پورنوگرافی است، که اثرات مخرب بسیاری را به دنبال دارد. هدف پژوهش حاضر، پیش بینی تمایزی اعتیاد به پورنوگرافی بر اساس متغیرهای کیفیت ارتباطی خانواده اصلی و مشکلات در برقراری صمیمیت مردان شهر تهران بود. روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود و جامعه پژوهش شامل مردان 18 سال به بالای شهر تهران در سال 1400-1399 بود. تعداد 200 نفر به روش نمونه گیری داوطلبانه (اینترنتی) به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. به منظور گردآوری داده ها از مقیاس های مصرف مشکل ساز پورنوگرافی (بوث و همکاران، 2018؛ PPCS)، خرده مقیاس کیفیت خانواده اصلی مقیاس ارتباط (بازبی، هولمن و تانیگوچی، 2001؛ FOO) و ترس از صمیمیت (دسکاتنر و ثلن، 1991؛ FIS) استفاده شد. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل تمیز استفاده شد. نتایج تحلیل تمیز نشان داد که کیفیت ارتباطی خانواده اصلی و مشکلات در برقراری صمیمیت قادر به پیش بینی عضویت گروهی پسران و مردان دارای اعتیاد به پورنوگرافی و بدون اعتیاد به پورنوگرافی هستند (01/0>p). بنابراین می توان نتیجه گرفت که با کاهش کیفیت ارتباطی خانواده اصلی و افزایش مشکلات در برقراری صمیمیت فرد میزان استفاده وی از پورنوگرافی افزایش پیدا خواهد کرد.
نقش تنظیم رفتاری هیجان، منبع کنترل سلامتی و ذهن آگاهی در پیش بینی کیفیت زندگی بیماران بهبود یافته از کووید 19(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش تنظیم رفتاری هیجان، منبع کنترل سلامتی و ذهن آگاهی در پیش بینی کیفیت زندگی بیماران بهبودیافته از کووید 19 انجام شد. روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه بیماران بهبودیافته از کووید 19 در شهرستان اردبیل تشکیل دادند که 200 نفر از آنها با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس وارد پژوهش شدند. ابزارهای جمع آوری اطلاعات شامل پرسشنامه های استاندارد تنظیم رفتاری هیجان (کرایج و گارنفسکی، 2019)، منبع کنترل سلامتی (والسون و دی ولیس، 1978)، پرسشنامه مهارت ذهن آگاهی کنتاکی (بیر و همکاران، 2004) و پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی بود. داده های به دست آمده با استفاده از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه تحلیل شد. نتایج نشان داد کیفیت زندگی با تنظیم رفتاری هیجان، ذهن آگاهی و کنترل درونی همبستگی مثبت و با کنترل بیرونی همبستگی منفی دارد. ذهن آگاهی، تنظیم رفتار هیجان، کنترل بیرونی و کنترل درونی 64 درصد از کل واریانس کیفیت زندگی را تبیین کردند. این نتایج نشان می دهد تنظیم رفتاری هیجان، منبع کنترل درونی سلامتی و ذهن آگاهی در بهبود و افزایش کیفیت زندگی بیماران بهبود یافته از کووید 19 نقش موثری ایفا می کنند.
بررسی کیفی عملکرد جنسی زنان یائسه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم دی ۱۴۰۰ شماره ۱۰ (پیاپی ۶۷)
۱۸۲-۱۷۳
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی عملکرد جنسی زنان یائسه به صورت کیفی است. یائسگی بعنوان یک دوره از زندگی زنان است که با تغییرات جسمی، روانی و جنسی هم راه می باشد. اگر چه برخی تغییرات فیزیولوژیک و پاتولوژیک در غالب موارد، مسبب به وجود آوردن مشکلاتی از جمله عملکرد جنسی می شوند، اما نوع نگرش زنان به یائسگی نقش مهمی در به وجود آمدن و یا رفع آن دارد. در واقع یکی از مهمترین عوامل سعادت در زندگی زناشویی، داشتن روابط لذت بخش جنسی است که می تواند در حفظ و پایداری زندگی مشترک ایفای نقش کند.. در این پژوهش کیفی که به روش داده بنیاد انجام شده اطلاعاتی از عملکرد جنسی زنان یائسه با استفاده از مصاحبه نیمه ساختار یافته از 14 زن یائسه بدست آمد، سپس با کدگذاری آنها نتایج زیر استنتاج گردید. عملکردجنسی زنان یائسه را می توان در محورهای جسمی، روانی، روابط، عواطف، مشکلات افتصادی و مسائل خانوادگی توضیح داد. که براساس نتایج به دست آمده از مقولات اصلی به نظر می رسد که عواطف، در دوران یائسگی بیش از هر مقوله دیگری بر روی عملکرد جنسی نقش دارد و عملکرد جنسی ظاهرا در گروی رابطه دوستانه، درک متقابل، احترام، دیده شدن و قدردانی است. عملکردجنسی در این دوران می تواند نه تنها مختل نشده، بلکه به پختگی و تکامل برسد و لذت جنسی در این دوران متفاوت از دوران های دیگر تجربه گردد.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر پنج عامل شخصیت ومولفه های تکانشگری افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم دی ۱۴۰۰ شماره ۱۰ (پیاپی ۶۷)
۲۲۰-۲۰۷
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف اثر بخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر پنج عامل شخصیت و مولفه های تکانشگری افراد مبتلا به شخصیت مرزی انجام شد. روش پژوهش از نوع طرح تک آزمودنی A-B-A بود. جامعه آماری شامل کلیه افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی که به بخش سرپایی بیمارستان روانپزشکی زارع و کلینیک خانه معنا ساری در طی خرداد 1399 مراجعه کردند، از میان آنها 3 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به مدت 40 جلسه تحت درمان قرار گرفتند. داده ها در سه مرحله خط پایه، درمان، پیگیری در طی 11 ماه با استفاده از پرسشنامه های تکانشگری بارات BIS (بارات و همکاران، 2004) و پنج عامل شخصیت NEO (مک کری و کاستا، 2004) جمع آوری شد. برای تجزیه و تحلیل آماری از روش تحلیل نمودار، تغییر پایا، استفاده شد. تحلیل نتایج در مرحله درمان در فرد اول در متغیر توافق در فرد دوم در متغیر های توافق، عصبیت، نمره کل تکانشگری و در فرد سوم در متغیر های عصبیت، تکانشگری شناختی، تکانشگری حرکتی و نمره کل تکانشگری دیده شد. در مرحله پیگیری در فرد اول تغییرات در مولفه های تکانشگری ، در فرد دوم در متغیر های عصبیت، مولفه های تکانشگری و در فرد سوم در متغیر های توافق، عصبیت، مولفه های تکانشگری دیده شد. می توان نتیجه گرفت درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در مدت زمان 10 ماه می تواند تغییرات برجسته در افراد مبتلا به شخصیت مرزی ایجاد کند، پژوهش های بیشتر در خصوص تعمیم نتایج درمان نیاز است.
پیش بینی تعلل ورزی تحصیلی بر اساس نیازهای بنیادین روانشناختی، امید تحصیلی و هویت تحصیلی در دانش آموزان پسر پایه دهم متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم آذر ۱۴۰۰ شماره ۹ (پیاپی ۶۶)
۱۱۴-۱۰۳
حوزههای تخصصی:
این تحقیق با هدف بررسی رابطه نیازهای بنیادین روانشناختی (خودمختاری، شایستگی، ارتباط)، امید تحصیلی و هویت تحصیلی با تعلل ورزی تحصیلی در دانش آموزان پسر پایه دهم متوسطه رشته های نظری انجام شد. روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش کلیه دانش آموزان متوسطه پسر پایه دهم سقز بود. 197 دانش آموز به شیوه نمونه گیری خوشه ای- چند مرحله ای وارد پژوهش شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه های نیازهای روانی بنیادین (BNSQ، دسی و ریان، 2000)، امید تحصیلی (AHS، سامانی و سهرابی، 2011)، هویت تحصیلی (AIS، واز و ایزاکسون، 2008) و تعلل ورزی (APS، سواری، 1390) بود. داده ها با استفاده از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که تعلل ورزی با نیازهای بنیادین روان شناختی 295r=-/، امید تحصیلی 473/r=-، (01/0p<)، هویت موفق 154r=-/ رابطه منفی و معناداری دارد (05/0p<). همچنین شایستگی، امید تحصیلی و هویت تحصیلی موفق توانسته است به ترتیب 7/15، 3/22 و 6/6 درصد از تعلل ورزی تحصیلی را پیش بینی کند. نتایج نشان می دهد که توجه به وضعیت نیازهای بنیادین روان شناختی، امید تحصیلی و هویت تحصیلی دانش آموزان و سنجش آنها، می تواند تعلل ورزی تحصیلی دانش آموزان را کاهش دهد.
بررسی نقش میانجی خودکنترلی در ارتباط بین شیوه های مقابله و خودپنداره دانش آموزان دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی خودکنترلی در ارتباط بین شیوه های مقابله و خودپنداره دانش آموزان دوره ابتدایی شهر اردکان بود. پژوهش حاضر از نوع توصیفی- همبستگی و به روش مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری را تمام دانش آموزان پسر دوره اول ابتدایی شهر اردکان تشکیل می دادند. با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای 330 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه های پرسشنامه پاسخ به استرس کانر اسمیت (RSQ) (1997)، خودپنداره دانش آموزان هارتر (SPPC) (1985) و خودکنترلی ﮔﺮاﺳ ﻤیک و همکاران (SCS) (1993) جمع آوری و با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل معادلات ساختاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته های پژوهش نشان داد که سبک مقابله رویارویی عامدانه به طور مستقیم و غیرمستقیم از طریق خودکنترلی با خودپنداره رابطه مثبت و معنادار داشت(01/0>p). سبک مقابله اجتنابی غیرعامدانه به طور مستقیم رابطه منفی با خودپنداره داشت اما به طور غیرمستقیم ار طریق افزایش خودکنترلی رابطه مثبتی با خودپنداره داشت (01/0>p). سبک مقابله رویارویی غیرعامدانه به طور غیرمستقیم از طریق خودکنترلی بر خودپنداره رابطه منفی و معنادار و سبک مقابله اجتنابی عامدانه به طور مستقیم با خودپنداره رابطه منفی و معناداری داشت (01/0>p). در مجموع یافته ها نشان داد که خودکنترلی می تواند نقش میانجی معنی داری در ارتباط بین سبک های مقابله و خودپنداره در دانش آموزان دوره ابتدایی داشته باشد.
اثربخشی کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر حافظه، توجه انتخابی و توجه پایدار در افراد مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس (ام.اس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر حافظه، توجه انتخابی و توجه پایدار زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس (ام اس)، بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل زنان مبتلا به ام اس در بین سال های 98-1397 بود که در انجمن ام اس مازندران دارای پرونده پزشکی بودند. 30 نفر به عنوان نمونه به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و در دو گروه (آزمایشی و در انتظار درمان) گمارش شدند. سپس آزمودنی های گروه آزمایش طی 8 جلسه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی را دریافت کردند. مقیاس کارکردهای اجرایی (نجاتی، 1392) به عنوان ابزار پژوهش در دو مرحله قبل و بعد از آموزش در هر دو گروه (آزمایش و در انتظار درمان) اجرا شد. در پایان یافته های به دست آمده از آزمون تحلیل کوواریانس نشان داد رویکرد کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی موجب بهبود حافظه (006/55=F و 05/0>p)، توجه انتخابی (84/74=F و 05/0>p) و توجه پایدار (89/114=F و 05/0>p) در زنان مبتلا به ام اس شد. با توجه به یافته های پژوهش حاضر، در حوزه درمان و مشاوره بیماران مبتلا به ام اس، کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی کارآمد و نویدبخش به نظر می رسد.
واکاوی پدیدارشناسانه (ازدواج سفید)، مورد مطالعه: جوانان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ازدواج سفید یکی از شیوه های زندگی بدون ثبت رسمی است که در بین جوانان ایرانی مورد پذیرش قرار گرفته است. هدف از این مطالعه، واکاوی پدیدارشناسانه ازدواج سفید بود. جامعه مورد مطالعه در این پژوهش، تمامی جوانان ۱۸ تا ۴۰ساله ای بودند که در خردادماه سال ۱۴۰۰ در یکی از مناطق ۲۲ گانه شهر تهران سکونت داشتند و حداقل ۶ ماه از شروع ازدواج سفید آنها گذشته بود. برای انتخاب نمونه ها از روش نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی استفاده شد. همزمان با اشباع اطلاعات، روند نمونه گیری متوقف شد و تعداد نمونه های پژوهش به ده نفر رسید. برای واکاوی تجارب آنها از مصاحبه نیمه ساختاریافته عمیق استفاده شد. تحلیل داده های تحقیق با روش پدیدارشناسانه تفسیری (IPA) انجام گرفت. در پایان، ده تم اصلی و چهار مقوله هسته از متن مصاحبه ها استخراج شد. تم های اصلی این پژوهش بدین شرح بود: رضایت مندی، کمرنگ شدن اعتقادات دینی، گشودگی به تجربه، استقلال فردی، جهانی شدن، اجتناب گری از ازدواج، مقدمه ای برای ازدواج، فردگرایی، نقش هم سالان و زندگی حداقلی. به نظر می رسد که ازدواج سفید رابطه ای آزادانه و در عین حال متعهدانه است که همراه با فرایند گذار به سمت مدرنیته، بیش از گذشته به عنوان یک سبک زندگیِ جایگزین ازدواج یا پیش از ازدواج در دسترس برخی جوانان شهر تهران قرار گرفته است.
رابطه بین رشد پس از سانحه و معنای زندگی با نقش واسطه ای بهزیستی معنوی در بیماران بهبودیافته از ویروس کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای بهزیستی معنوی در ارتباط بین رشد پس از سانحه و معنای زندگی در بیماران بهبودیافته از کرونا انجام شد. روش پژوهش حاضر توصیفی و از نظر هدف، جزء مطالعات بنیادی بود. جامعه موردمطالعه پژوهش، شامل کلیه ی بیماران بهبودیافته از کرونا تا اردیبهشت سال 1400بود. تعداد 395 نفر (281زن، 114مرد) از بیماران بهبودیافته کرونایی از طریق نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. نمونه موردمطالعه پژوهش به پرسشنامه های رشد پس از سانحه تدسچی و کالهون(1996)، پرسشنامه معنا در زندگی(2006) و پرسشنامه بهزیستی معنوی (1992) پاسخ دادند. از بین این تعداد، 220 نفر (157زن، 63 مرد) این بیماری را تجربه ای استرس زا می دانستند و شرایط لازم برای ورود به پژوهش را داشتند. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار AMOSو LISREL انجام شد. یافته های حاصل از مدل یابی معادلات ساختاری، نشان دهنده اثرمستقیم رشدپس از سانحه بر بهزیستی معنوی و معنای زندگی می باشد. همچنین اثر غیرمستقیم رشد پس از سانحه بر معنای زندگی از طریق بهزیستی معنوی نیز تایید شد. بنابراین بهزیستی معنوی واسطه ای در ارتباط رشد پس از سانحه با معنای زندگی در بیماران بهبودیافته از کرونا بود.درواقع این افراد از طریق بهزیستی معنوی به بازآفرینی معنای زندگی خود می پردازند. بنابراین می توان انتظار داشت که معنای زندگی افراد بهبودیافته از کرونا به واسطه بهزیستی معنوی تقویت و یا تغییر یابد.
نقش استرس ادراک شده، صفات شخصیتی و خودکارآمدی در پیش بینی میزان رعایت پروتکل های بهداشتی درطول پاندمی کووید 19(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم بهمن ۱۴۰۰ شماره ۱۱ (پیاپی ۶۸)
۱۲۰-۱۰۹
حوزههای تخصصی:
بیماری همه گیر ویروس کرونا (COVID 19) باعث ایجاد یک وضعیت اورژانسی بهداشت عمومی در سراسر جهان شده است و از آنجا که رعایت پروتکل های بهداشتی هم اکنون بهترین راه کار برای پیشگیری از سرایت بیماری گزارش شده است. لذا پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش استرس ادراک شده، صفات شخصیتی و خودکارآمدی در پیش بینی میزان رعایت پروتکل های بهداشتی در طول پاندمی کووید 19 انجام شد. روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه ساکنین در شهر اردبیل در زمستان 1399 تشکیل دادند که 200 نفر از آنان با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس به صورت اینترنتی و از طریق شبکه های مجازی، انتخاب و در این مطالعه شرکت کردند. ابزارهای جمع آوری اطلاعات شامل پرسشنامه های استاندارد خودکارآمدی عمومی شرر و مادوکس(GSE)(1982) ، پرسشنامه استرس ادراک شده کوهن و همکاران(14PSS, )(1983)، صفات شخصیتی پنج عاملی کاستا و مکری( NEO)(1992) و پرسشنامه محقق ساخته رعایت پروتکل های بهداشتی بودند. داده های جمع آوری شده با استفاده از آزمون های ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه با استفاده از نرم افزار24 Spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد رعایت پرتکل های بهداشتی با خودکارآمدی، برونگرایی، انعطاف پذیری، دلپذیری و مسئولیت پذیری در سطح معنی دار( 0.01> P) رابطه مثبت و با استرس ادراک شده و روان نژندی در سطح معنی دار(0.01> P) رابطه منفی وجود داشت. همچنین 6/73 درصد از کل واریانس رعایت پروتکل های بهداشتی بر اساس متغیرهای خودکارآمدی، استرس ادراک شده و صفات شخصیتی تبیین گردید. این نتایج نشان می دهد خودکارآمدی، استرس ادراک شده و صفات شخصیتی افراد، در نحوه رعایت پروتکل های بهداشتی نقش موثری ایفا می کنند و مراقبت های روانشناختی جهت توجه به اقدامات بهداشتی بیماران برای مقابله با بیماری و کاهش استرس و فشارهای روانی ضروری می باشند.
پیش بینی استرس والدگری بر اساس فرا والدگری ، شفقت خود و سرزندگی ذهنی در مادران دارای کودک مبتلا به نارسایی شنوایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم بهمن ۱۴۰۰ شماره ۱۱ (پیاپی ۶۸)
۱۳۰-۱۲۱
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش پیش بینی استرس والدگری بر اساس فرا والدگری، شفقت خود و سرزندگی ذهنی در مادران دارای کودک مبتلا به نارسایی شنوایی بود. روش پژوهش کمّی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش کلیه مادران دارای کودک مبتلا به نارسایی شنوایی شهر تهران در سال تحصیلی 1400-1399 بودند که 150 نفر از آنها به شیوه نمونه گیری در دسترس وارد پژوهش شدند. شرکت کنندگان به پرسشنامه استرس والدگری (آبدین، 1995)، پرسشنامه فراوالدگری (هاوک و هولدن، 2006)، مقیاس شفقت خود (نف، 2003) و مقیاس سرزندگی ذهنی (رایان و فردریک، 1997) پاسخ دادند. داده های جمع آوری شده با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندمتغیره تحلیل شد. نتایج نشان داد که بین فراوالدگری، شفقت خود و سرزندگی ذهنی با استرس والدگری رابطه منفی و معنادار وجود دارد (01/0>P). نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نیز آشکار کرد که 4/66 درصد واریانس استرس والدگری به وسیله فرا والدگری، شفقت خود و سرزندگی ذهنی تبیین می شود. یافته های این پژوهش نشان می دهد که می توان با ارتقاء فرا والدگری، شفقت خود و سرزندگی ذهنی، استرس والدگری مادران دارای کودک مبتلا به نارسایی شنوایی را کاهش داد.
پیش بینی ترس از شفقت به دیگران در همه گیری ویروس کرونا بر اساس ذهن آگاهی و میزان افسردگی، اضطراب و استرس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم بهمن ۱۴۰۰ شماره ۱۱ (پیاپی ۶۸)
۱۴۰-۱۳۱
حوزههای تخصصی:
بیماری همه گیر COVID -19 یک بحران گسترده بهداشت جهانی با پیامدهای مخرب برای سلامت روان و روابط اجتماعی است. در این شرایط شفقت می تواند یک عامل محافظتی و در مقابل ترس از شفقت باعث افزایش آسیب پذیری در برابر پریشانی روانی اجتماعی باشد. بنابراین بررسی عواملی که ممکن است درترس از شفقت به دیگران دخیل باشد ضروری به نظر می رسد. این مطالعه با هدف بررسی پیش بینی ترس از شفقت به دیگران براساس ذهن آگاهی و میزان افسردگی، اضطراب و استرس انجام شد. روش مطالعه ی حاضر، از نوع توصیفی- همبستگی بود. جامعه پژوهش ساکنان شهر تهران در سال 1400 بودند که از میان آنان 510 نفر به روش نمونه گیری در دسترس و به صورت آنلاین از طریق شبکه های مجازی انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از مقیاس مقیاس افسردگی، اضطراب، استرس (DASS-21) (آنتونی و همکاران، 1998)، مقیاس مقیاس ذهن آگاهی (MASS) (براون و رایان، 2003) و پرسشنامه ترس از شفقت به دیگران (FCS) (گیلبرت و همکاران، 2011)، استفاده شد. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل رگرسیون گام به گام استفاده شد. نتایج نشان داد بین مولفه های استرس، افسردگی و اضطراب با ترس از شفقت به دیگران همبستگی مثبت وجود داشت درحالی که ذهن آگاهی همبستگی منفی با آن داشت )01/0(p<. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که فقط مولفه استرس (07/0) از مقیاسDASS و ذهن آگاهی (04/0) توانستند ترس از شفقت به دیگران را پیش بینی کنند. بنابراین با توجه به شرایط فعلی انجام مداخلاتی برای کاهش استرس و بهبود ذهن آگاهی که در ترس از شفقت به دیگران دخیل هستند می تواند کمک کننده باشد.
پیش بینی اضطراب کرونا براساس آمیختگی شناختی و حساسیت اضطرابی در مردان و زنان شهر بندرعباس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم بهمن ۱۴۰۰ شماره ۱۱ (پیاپی ۶۸)
۱۴۸-۱۴۱
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر پیش بینی اضطراب کرونا براساس آمیختگی شناختی و حساسیت اضطرابی در زنان و مردان شهر بندرعباس بود. روش پژوهش از نوع توصیفی و همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش تمام زنان و مردان ساکن در شهر بندرعباس بود در سال 1400 بود،که از بین آن به روش نمونه گیری در دسترس تعداد 144 نفر انتخاب شدند و بعد از کسب رضایت آگاهانه از افراد خواسته شد تا پرسشنامه های حساسیت اضطرابی (ASI_R) (پیترسون و هیلبرونر،1987) ، اضطراب کرونا (CDAS) (علیپور و همکاران،1398) و آمیختگی شناختی (CFQ) ( گیلاندرز و همکاران، 2014) را تکمیل کنند. برای تحلیل داده ها از روش همبستگی و تحلیل رگرسیون همزمان استفاده شد .یافته ها نشان داد بین آمیختگی شناختی و اضطراب کرونا رابطه مستقیم وجود دارد (05/0 > p ، 68/0 = r). بین حساسیت اضطرابی و اضطراب کرونا رابطه مثبت وجود دارد (05/0 > p ، 73/0 = r). همچنین نتایج نشان داد که ترکیب متغیرهای پژوهش به طور معنی داری با اضطراب کرونا رابطه دارند و 44/0 درصد از واریانس آن را تبیین می کنند( 05/0 > p ، 44/0 = R2 ) .با توجه به نتایج پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت که آمیختگی شناختی و حساسیت اضطرابی بر اضطراب کرونا موثر هستند و می توانند به عنوان عواملی در جهت افزایش سطح اضطراب عمل کنند
نقش ابعاد شخصیتی هگزاکو و نگرش های مذهبی و هوش اخلاقی در پیش بینی آسیب های فضای مجازی در دانش آموزان دختر دوره دوم مقطع متوسطه شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم بهمن ۱۴۰۰ شماره ۱۱ (پیاپی ۶۸)
۲۲۸-۲۱۹
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش ابعاد شخصیتی هگزاکو و نگرش های مذهبی و هوش اخلاقی در پیش بینی آسیب های فضای مجازی در دانش آموزان دختر دوره دوم مقطع متوسطه شهر مشهد بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهر مشهد در سال تحصیلی 1399-1400 تشکیل داد. حجم نمونه با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای 228 نفر انتخاب شد. در این پژوهش از پرسشنامه شخصیت هگزاکو (اشتون و لی، 2000)، سنجش نگرش مذهبی (خدایاری فرد و همکاران، 1397)، هوش اخلاقی (لنیک و کیل، 2005) و آسیب های فضای مجازی (زندوانیان و همکاران، 1392) استفاده شد. یافته ها به روش همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره گام به گام، تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که هیچ یک از مولفه های هوش اخلاقی و نگرش های مذهبی با آسیب های فضای مجازی ارتباط معناداری نداشتند و از بین مولفه های ابعاد شخصیتی هگزاکو فقط عامل توافق و سازگاری(192/0- =r) با آسیب های فضای مجازی رابطه مثبت معنادار دارند(05/0P˂). همچنین نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه که توافق و سازگاری می تواند به صورت معناداری تغییرات مربوط به احساس تنهایی را دانشجویان تبیین کنند(05/0P˂). همچنین این نتایج نشان داد که 12 درصد از واریانس آسیب های فضای مجازی دانش آموزان، توسط بعاد شخصیتی هگزاکو و نگرش های مذهبی و هوش اخلاقی تبیین می شود. نتایج پژوهش حاضر، پیشنهاد می کند که بعد شخصیتی توافق و سازگاری در پیش بینی آسیب های فضای مجازی در نوجوانان لحاظ شود.