فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۳۸۱ تا ۱٬۴۰۰ مورد از کل ۳۵٬۵۳۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای اجتناب تجربه ای در پیش بینی آشفتگی روان شناختی بر اساس ترومای دوران کودکی در دانشجویان انجام شد. روش پژوهش حاضر توصیفی-همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش حاضر متشکل از تمامی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد ساوه در سال تحصیلی 1402-1401 بود که از میان آنها 250 نفر به عنوان نمونه آماری با روش نمونه گیری غیرتصادفی و هدفمند انتخاب شدند. به منظور گردآوری اطلاعات از پرسشنامه پذیرش و عمل-نسخه دوم باند و همکاران (2011، AAQ-II)، مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس لوی بوند و لوی بوند (1995، DASS)، پرسشنامه ترومای کودکی- فرم کوتاه برنستاین و فینک (1998،CTQ-SF ) استفاده شد. داده های به دست آمده با استفاده از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. بر اساس یافته های پژوهش مدل پیشنهادی از برازش مطلوبی برخوردار بود. نتایج نشان داد که بین ترومای دوران کودکی و اجتناب تجربه ای با آشفتگی روان شناختی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد (۰۱/0>P). همچنین مشخص گردید اجتناب تجربه ای در ارتباط بین ترومای دوران کودکی و آشفتگی روان شناختی دارای نقش واسطه ای است (۰۱/0>P). بنابراین پیشنهاد می شود در اجرای برنامه های پیشگیری و درمانی به بررسی و ارزیابی سابقه ترومای دوران کودکی و اجتناب تجربه ای پرداخته شود.
اثربخشی آموزش گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تعامل با جنین و بر عهده داشتن نقش والدی در زنان باردار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ مهر ۱۴۰۳ شماره ۷ (پیاپی ۱۰۰)
۲۳۰-۲۲۱
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تعامل با جنین و بر عهده داشتن نقش والدی در زنان باردار بود. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و گروه کنترل با دوره پیگیری 3 ماهه بود. جامعه آماری پژوهش کلیه ی زنان با بارداری اول مراجعه کننده به مراکز منتخب بهداشت و درمان شهر تهران در سال 1402 بود که از بین آنها با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند تعداد 30 نفر انتخاب شدند. این تعداد در دو گروه آموزش گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد و گروه گواه به طور تصادفی جایگزین شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه دلبستگی مادر به جنین (MFAS، کرانلی، 1981) جمع آوری شد. مداخله آموزش گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد در 8 جلسه 90 دقیقه و هفته ای یک بار برگزار شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان داد تفاوت بین مرحله پیش آزمون و پس آزمون تعامل با جنین و پیش آزمون پیگیری تعامل با جنین، معنادار بوده است (05/0>P). همچنین تفاوت بین مرحله پیش آزمون و پس آزمون برعهده داشتن نقش والدی و پیش آزمون پیگیری برعهده داشتن نقش والدی نیز معنادار بوده است (05/0>P). از یافته های فوق می توان نتیجه گرفت آموزش گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر بهبود تعامل با جنین و برعهده داشتن نقش والدی موثر و ماندگار است.
Investigating the association between burnout components and self-concept components among educational supervisors
حوزههای تخصصی:
The aim of the present study was to investigate the relationship between burnout and self-concept among educational supervisors. The sample of the present study consisted of 92 educational supervisors in Zahedan city who were selected using simple random sampling and participated in the study. Burnout and self-concept scales were used to collect data. Pearson correlation coefficient test was used to analyze the data. The results showed that emotional exhaustion had a negative and significant relationship with health and gender appropriateness, self-confidence, self-acceptance, beliefs and guilt, but emotional exhaustion had a positive and significant relationship with feelings of shame and guilt. However, emotional exhaustion had no significant relationship with abilities, self-worth, present, future and past, beliefs and guilt, sociability and emotionality. The results showed that depersonalization had a negative and significant relationship with physical health and gender appropriateness, self-acceptance, beliefs and guilt, but a positive and significant relationship was observed between depersonalization and feelings of shame and guilt. Depersonalization was not related to abilities, self-confidence, self-worth, present, future and past, self-esteem, and emotionality. The results showed that there was a positive and significant relationship between personal functioning and self-esteem. However, personal functioning had no significant relationship with the other subscales of self-concept.
نقش میانجی سرمایه های روان شناختی در رابطه تحمل پریشانی با کمال گرایی مثبت و منفی در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی سرمایه های روان شناختی در رابطه بین تحمل پریشانی با کمال گرایی مثبت و منفی در میان دانشجویان بود. روش این پژوهش همبستگی از نوع مدل معادلات ساختاری بود. جامعه آماری (4303نفر) را کلیه دانشجویان دانشکده های روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه های تهران، الزهرا و علامه طباطبائی در سال 1401-1402 تشکیل دادند و از این جامعه 321 نفر به روش نمونه گیری در دسترس و به شیوه آنلاین انتخاب شدند. شرکت کنندگان پژوهش به مقیاس تحمل پریشانی سیمونز و گاهر (2005)، پرسشنامه کمال گرایی مثبت و منفی تری-شورت (1995) و پرسشنامه سرمایه های روان شناختی لوتانز (2007) پاسخ دادند. برای تجزیه و تحلیل داده ها، از آزمون همبستگی پیرسون و مدل معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج نشان داد که اثر مستقیم کمال گرایی منفی بر تحمل پریشانی و سرمایه های روان شناختی معنادار بود ( 001/0 > P). همچنین کمال گرایی مثبت اثر مستقیم معنادار بر سرمایه های روان شناختی داشت (001/0> P) ولی اثر مستقیم کمال گرایی مثبت بر تحمل پریشانی معنادار نبود (05/0< P). سرمایه های روان شناختی اثر مستقیم معناداری بر تحمل پریشانی (05/0> P) داشت در نهایت اینکه سرمایه های روان شناختی در رابطه بین کمال گرایی مثبت و منفی با تحمل پریشانی نقش میانجی داشت ( 05/0 >P). بر این اساس سرمایه های روان شناختی رابطه بین تحمل پریشانی با کمال گرایی مثبت و منفی را تحت تاثیر قرار می دهد.
نقش خودپنداره و بهزیستی مدرسه در میزان خشم دانش آموزان پسر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵
33 - 46
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف پیش بینی خشم پسران نوجوان بر اساس خودپنداره و بهزیستی مدرسه انجام شد. روش: حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران حدود 170 نفر بود که در نیم سال نخست تحصیلی 1402-1401 انتخاب شدند. جمع آوری داده ها با استفاده از پرسشنامه اطلاعات جمعیت شناختی، بهزیستی مدرسه کاپلان و ماهر (1999)، مقیاس خودپنداره کودکان پیرز-هریس (1969) و سیاهه 2 خشم صفت-حالت اسپیلبرگر (1999) بود. بعد از کنار گذاشتن پرسشنامه های ناقص، برای تحلیل داده ها از همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون با کمک نرم افزار SPSS نسخه 24 استفاده شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که بین متغیرهای پیش بین (خودپنداره و بهزیستی مدرسه) با متغیر ملاک (میزان خشم) این پژوهش در پسران نوجوان همبستگی معناداری وجود دارد (05/0>P). در مدل پیش بینی حالت خشم، علاقمندی به مدرسه (001/0>P، 42/0-=β)، خودکارآمدی ادراک شده تحصیلی (022/0>P، 20/0-=β) و خودپنداره (007/0>P، 22/0-=β) قادر به تبیین 29 درصد واریانس میزان خشم هستند (29/0=R2). در مدل پیش بینی صفت خشم، علاقمندی به مدرسه (029/0>P، 20/0-=β)، خودکارآمدی ادراک شده تحصیلی (048/0>P، 18/0-=β) و خودپنداره (001/0>P، 33/0-=β) 17 درصد واریانس میزان خشم را پیش بینی می کنند (29/0=R2). در نهایت در مدل پیش بینی شاخص بیان خشم، علاقمندی به مدرسه (002/0>P، 26/0-=β) و خودپنداره (001/0>P، 25/0-=β) قادر به تبیین 31درصد از واریانس متغیر ملاک (میزان خشم) هستند (31/0=R2).
نتیجه گیری: ﯾﺎﻓﺘﻪﻫﺎی اﯾﻦ پژوﻫﺶ در ﻫمگرایی ﺑ ﺎ ﯾﺎﻓﺘ ﻪﻫ ﺎی پیشین ﻧﺸﺎن داد، خودپنداره و بهزیستی مدرسه در پیش بینی خشم حالت-صفت پسران نوجوان، ﻧﻘﺶ دارﻧﺪ.
پرسش نامه انگیزش ریاضی: ساختار عاملی و ویژگی های روان سنجی نسخه فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نتایج مطالعات مختلف از نقش حساس سازه انگیزش در تامین تجارب موفقیت آمیز یادگیرندگان در تمامی قلمروهای پیشرفت تحصیلی، حمایت کرده اند. بنابراین؛ این پژوهش با هدف مطالعه ساختار عاملی و ویژگی های روان سنجی نسخه فارسی پرسش نامه انگیزش ریاضی در نوجوانان انجام شد. در این پژوهش توصیفی از نوع پیمایشی، از جامعه آماری دختران متوسطه اول منطقه 4 آموزش و پرورش شهر تهران، تعداد 350 نوجوانان از طریق روش نمونه گیری دردسترس انتخاب و به پرسش نامه انگیزش ریاضی (فیوریلا و همکاران، 2021)، نسخه تجدیدنظرشده مقیاس ارزیابی تنیدگی (رویلی، رویسچ، جاریکا و واگن، 2005) و پرسش نامه سرمایه روان شناختی نسخه نوجوان (لوتانز، آولیو، آوی و نورمن، 2007)، پاسخ دادند. نتایج تحلیل عاملی تاییدی نشان داد که نسخه فارسی پرسش نامه انگیزش ریاضی برای نوجوانان با ساختاری مشتمل بر چهار عامل ارزش درونی، خودتنظیمی، خودکارآمدی، ارزش سودمندی و اضطراب امتحان، از روایی عاملی خوبی برخوردار بود. علاوه بر این، نتایج مربوط به همبستگی بین ابعاد انگیزش ریاضی برای نوجوانان با ارزیابی های شناختی آنها از تجارب شکست در بافتار پاسخ به مطالبات درس ریاضی و همچنین با سرمایه روان شناختی یادگیرندگان در موقعیت های پیشرفت تحصیلی، از روایی ملاکی نسخه فارسی پرسش نامه مزبور، حمایت کرد. در مجموع، نتایج این پژوهش ضمن تاکید بر اتقان نظری بنان مفهومی زیربنایی پرسش نامه انگیزش ریاضی، از یک سوی، با تکرار ساختار عاملی این ابزار سنجش، از کارکرد فرابافتاری سازه های انگیزشی و از دیگر سوی، از ضرورت فهم بافتاری سازه های انگیزشی بر اساس مطالبه گری های اختصاصی دروس مختلف، حمایت کرد.
ساخت و رواسازی آزمون سنجش عقده های روانی مبتنی بر روانشناسی تحلیلی یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ زمستان (بهمن) ۱۴۰۳ شماره ۱۴۳
۳۰۴-۲۸۱
حوزههای تخصصی:
زمینه: عقده های روانی نقش مهمی در روان رنجوری فرد بر عهده دارند، بنایراین تلاش برای شناسایی و درمان عقده های روانی از جایگاه ویژه ای در روانشناسی تحلیلی یونگ برخوردار است. بررسی ادبیات موجود در این حوزه نشان می دهد ابزاری معتبر برای اندازه گیری عقده های روانی در دسترس نیست. هدف: این پژوهش با هدف ساخت و تعیین ساختارعاملی آزمون عقده های روانی مبتنی بر روانشناسی تحلیلی یونگ انجام شد. روش: روش پژوهش از نوع آمبخته (کیفی-کمی) اکتشافی است که در مرحله اول پژوهش کیفی و با روش تحلیل مضمون بود و در مرحله کمی یک مطالعه توصیفی از نوع توسعه ای-کاربردی طراحی و اجرا شد. جامعه آماری در بخش کیفی کلیه متخصصان حوزه روانشناسی بالینی شهر تهران آشنا با مفاهیم یونگ و آثار یونگ و پسایونگی ها بود. نمونه پژوهش 12 نفر از متخصصان روانشناسی بالینی شهر تهران بود که به روش نمونه گیری در دسترس تا رسیدن به اشباع نظری انتخاب شدند. برای تجزیه وتحلیل داده ها کیفی از تحلیل مضامین و ترسیم شبکه از نرم افزار MaxQDA2020 با کدگذاری باز و محوری به منظور تطبیق عقده ها با کهن الگوها استفاده شد. نتایج حاصل از تحلیل مضمون 3 عامل اصلی تدارک سفر، سفر و بازگشت از سفر را به عنوان سه مضمون اصلی و در 28 مضمون فرعی شناسایی کرد. جامعه آماری در بخش کمی را کلیه افراد مراجعه کننده به سرای سلامت شهر تهران در سال 1402 بود. نمونه پژوهش 320 نفر از افراد مراجعه کننده به محلات سرای سلامت شهر تهران بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به آزمون محقق ساخته عقده های روانی و عواطف مثبت و منفی (واتسون و تلگن، 1988) پاسخ دادند. داده های به دست آمده با استفاده از نرم افزار SPSS. 27 و با استفاده از تحلیل عاملی اکتشافی تحلیل شد. یافته ها: نتایج روایی صوری و محتوایی پرسشنامه به صورت کیفی و کمی تأیید شد. همچنین نتایج تحلیل عاملی اکتشافی 28 عامل را در 86 سؤال تأیید که این عوامل 62 درصد از واریانس عقده های روانی را تبیین کردند. همسانی پرسشنامه به روش آلفای کرونباخ برای هر کدام از عامل ها بالاتر از 7/0 بود. همچنین ضریب همبستگی پرسشنامه عقده های با فهرست عواطف مثبت و منفی روانی نشان دهنده روایی ملاکی (همزمان) مطلوب آن بود. نتیجه گیری: باتوجه به نتایج به دست آمده می توان گفت آزمون سنجش عقده های روانی از ویژگی های روان سنجی قابل قبولی برخوردار است و می تواند به روانشناسان کمک کند در فهم عمیق تر عقده ها و تعیین مسیر درمانی مؤثرتر برای مراجعین خود قدم بردارند.
مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و معنویت درمانی بر افزایش تاب آوری و انعطاف پذیری روان شناختی مادران دارای کودکان با معلولیت جسمی و حرکتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۳
108 - 118
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و معنویت درمانی بر افزایش تاب آوری و انعطاف پذیری روان شناختی مادران دارای کودکان با معلولیت جسمی و حرکتی در سال 1403-1402 بود. پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع گروه های نابرابر با طرح پیش آزمون و پس آزمون و دوره پیگیری یک ماهه با گروه گواه بود. جامعه یآماری پژوهش را تمامی مادران کودکان با معلولیت جسمی و حرکتی مراجعه کننده به مراکز توانبخشی و دانش آموزان تحت پوشش آموزش و پرورش استثنایی شهر کرمانشاه تشکیل دادند. نمونه پژوهش 45 نفر از مادران واجد شرایط بودند که به طور تصادفی در دو گروه آزمایشی پذیرش و تعهد (15 نفر) و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (15 نفر) و یک گروه گواه (15 نفر) قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه تاب آوری کانر و دیویدسون (2003) و پرسشنامه انعطاف پذیری روانشناختی استفاده شد. گروه های آزمایشی دوازده جلسه نود دقیقه ای درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و معنویت درمانی را به صورت هفته ای یک بار دریافت کردند و برای گروه گواه مداخله ای ارائه نشد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس آمیخته با اندازه گیری مکرر در نرم افزار SPSS نسخه 26 تحلیل شدند. نتایج نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و معنویت درمانی دربهبود تاب آوری و انعطاف پذیری روانشناختی تاثیر دارد. همچنین نتایج نشان داد که معنویت درمانی نسبت به درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد نقش بیشتری در بهبود تاب آوری مادران دارای فرزند معلول جسمی حرکتی دارد.
اثربخشی درمان شناختی- رفتاری بر شدت علائم و کیفیت زندگی در مبتلایان به اختلال وحشت زدگی: پژوهش تک موردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دست آوردهای روان شناختی سال ۳۱ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
167 - 186
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان شناختی- رفتاری بر شدت علائم و کیفیت زندگی در مبتلایان به اختلال وحشت زدگی شهر اهواز انجام شد. روش پژوهش، طرح آزمایشی تک آزمودنی، از نوع چند خط پایه ناهمزمان با دوره پیگیری بود. جامعه آماری شامل تمامی افراد مبتلا به اختلال وحشت زدگی مراجعه کننده به مراکز درمانی شهر اهواز بودند. از بین داوطلبین متقاضی ورود به پژوهش، 3 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و برای آن ها به طور تصادفی بین 3 تا 5 جلسه خط پایه در نظر گرفته شد. سپس 10 جلسه هفتگی 45 دقیقه ای درمان شناختی- رفتاری انفرادی دریافت کردند. ارزیابی ها با استفاده از مصاحبه ساختاریافته، مقیاس اضطراب Beck و مقیاس کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت، در مرحله خط پایه، مداخله و پیگیری انجام شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل دیداری، درصد بهبودی و تغییر شاخص پایا استفاده شد. یافته های پژوهش حاکی از روند کاهشی معنی دار در نمرات اضطراب Beck و روند افزایشی معنی دار در نمرات کیفیت زندگی شرکت کنندگان بود. با توجه به نتایج به نظر می رسد می توان از درمان شناختی- رفتاری به عنوان یک مداخله مؤثر جهت کاهش علائم اختلال وحشت زدگی و افزایش کیفیت زندگی در مبتلایان به اختلال وحشت زدگی استفاده نمود.
An Investigation on the components of emotional intelligence as predictors of Intention to entrepreneurship
حوزههای تخصصی:
the aim of this study was to investigate the emotional intelligence components as predictors of entrepreneurship in people. the sample consisted of 380 undergraduate students (190 males and 190 females) who were studying at different faculties of Shahid Chamran University in Ahwaz. these individuals were randomly selected from the whole list of students. in this research, a number of measurement tools were used for gathering information. Which include; emotional intelligence questionnaire BAR-ON and questionnaire measuring of your entrepreneurial traits MET, whose validity and reliability were repeatedly investigated in Iran. also, to increase the accuracy of measurement tools, the reliability of some of these questionnaires was calculated using Cronbach 's alpha and split - half methods. the analysis of the present research data was done in both descriptive and inferential levels. at the descriptive level, average and standard deviation of the scores of the subjects and in the inferential level, Critical analysis was used in a simultaneous and step-by-step method. the results showed that except components of reality test and Impulse control of emotional intelligence, Other variables are good predictors for entrepreneurship in people. in fact, this study showed that is possible Entrepreneurship and non-entrepreneurship of people can be predicted from emotional intelligence variables. This study showed that it is possible to predict Entrepreneurship and non-entrepreneurship based on emotional intelligence variables. finally, the results obtained of this study were discussed in detail.
مقایسه اثربخشی بسته فراتشخیصی یکپارچه و درمان شناختی رفتاری بر کارکردهای اجرایی کودکان اضطرابی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ آذر ۱۴۰۳ شماره ۹ (پیاپی ۱۰۲)
۱۵۰-۱۴۱
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی بسته فراتشخیصی یکپارچه و درمان شناختی رفتاری بر کارکردهای اجرایی کودکان اضطرابی انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دختران 10 تا 12ساله مضطرب مراجعه کننده به مراکز مشاوره آموزش و پرورش شهر یزد در سال تحصیلی 1402 بود که 45 نفر به صورت هدفمند و بر اساس پرسشنامه اضطراب آشکار و مصاحبه بالینی انتخاب و بصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه (هر گروه 15 نفر) قرار گرفتند. گروه آزمایش اول و دوم هر یک به ترتیب طی 16 جلسه بصورت دو بار در هفته تحت مداخله فراتشخیصی یکپارچه و مداخله شناختی رفتاری قرار گرفتند. شرکت کنندگان پژوهش قبل و بعد مداخله و همچنین در دوره ی پیگیری توسط پرسشنامه کارکردهای اجرایی (EFQ، کولیج، 2002) ارزیابی شدند. تحلیل داده ها با روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون بونفرونی انجام شد. نتایج بدست آمده نشان داد که نمرات کارکردهای اجرایی در هر دو گروه مداخله در مقایسه با گروه گواه به طور معناداری افزایش یافته است 05/0>P تأثیر هر دو روش مداخله تا مرحله پیگیری دارای ماندگاری اثر بود. همچنین بین میزان اثربخشی دو روش تفاوت معناداری وجود نداشت (05/0<p). بطور کلی هر دو مداخله برای بهبود کارکردهای اجرایی کودکان اضطرابی مناسب است.
Cross-cultural adaptation of the Short forms of Wisconsin Schizotypy Scales: Psychometric evaluation in Iran(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روان شناسی بالینی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۴
1 - 10
حوزههای تخصصی:
Introduction and Objective: Since their development the Wisconsin Schizotypy Scales have been extensively used to assess schizotypy in clinical and nonclinical samples. The purpose of this study was to examine the psychometric properties of the short forms of the Wisconsin Schizotypy Scales (SWSS) in an Iranian population.
Research Methodology: This research was a correlational design. Three hundred and twelve participants from universities students along with thirty-four schizophrenic patient, and fifty theirs first degree relatives were included in this study. Participants answered to Persian version of SWSS, Short form Oxford-Liverpool Inventory of Feelings and Experiences (SO-LIFE) Questionnaire and Coleridge’s STA scale.
Findings: The results showed internal consistency in terms of Cronbach's α, and test–retest reliability. The results of the two methods showed a good reliability for the shortened WSS. Concurrent validity was tested by comparing with SO-LIFE and STA which showed acceptable relationship. Differential validity was tested by comparing SWSS scores between schizophrenic patients, theirs first degree relatives and normal people which was acceptable.
Conclusion: Moreover, the factor structure of Persian version of SWSS showed two factor solutions, and resembles that seen in previous related studies, providing further cross-cultural empirical evidence of the two factorial structures of the WSS. The present results provide the further demonstration of the validity of the shortened WSS and support their use in the study of schizotypy particularly among Iranian population.
نقش میانجی عشق ورزی متعهدانه در رابطه بین نیازهای روانشناختی و رضایتمندی زناشویی در دانشجویان متاهل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش میانجی عشق ورزی متعهدانه در رابطه بین نیازهای روانشناختی و رضایتمندی زناشویی در دانشجویان متاهل پرداخته شد. پژوهش حاضر توصیفی- همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری در این پژوهش شامل کلیه دانشجویان متاهل دانشگاه آزاد اسلامی واحد رشت در سال 1403 بودند که از بین آن ها به روش نمونه گیری در دسترس 210 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از مقیاس مثلت عشق استرنبرگ (STLS؛ استرنبرگ، 1997)، پرسشنامه ارضاء نیازهای روانشناختی پایه (PNSS؛ دسی و رایان، ۲۰۰۰) و مقیاس رضایت زناشویی انریچ (EMS؛ اولسون، 1989) استفاده شد. تحلیل داده ها به روش مدل یابی معادلات ساختاری انجام شد. نتایج نشان داد که مدل پیشنهادی از برازش مطلوب برخودار است. همچنین نتایج نشان داد اثرات مستقیم نیازهای روانشناختی و عشق ورزی متعهدانه بر رضایت مندی زناشویی معنادار بود؛ همچنین اثر مستقیم نیازهای روانشناختی بر عشق ورزی متعهدانه معنادار بود (05/0>P). علاوه براین، نتیجه آزمون بوت استرپ نشان داد که عشق ورزی متعهدانه در رابطه بین نیازهای روانشناختی و رضایتمندی زناشویی نقش میانجی داشت (05/0>P). در مجموع می توان نتیجه گرفت که نیازهای روانشناختی (خودمختاری، ارتباط و شایستگی) به صورت مستقیم و با نقش میانجی عشق ورزی متعهدانه بر رضایت مندی زناشویی اثر دارند.
پیش بینی افکار خودکشی بر اساس سیستم های مغزی رفتاری با نقش میانجی تنظیم هیجان در بیماران افسرده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ اسفند ۱۴۰۳ شماره ۱۲ (پیاپی ۱۰۵)
۱۸۶-۱۷۷
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی افکار خودکشی بر اساس سیستم های مغزی رفتاری با نقش میانجی تنظیم هیجان در بیماران افسرده انجام شد. روش پژوهش حاضر توصیفی-همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش حاضر متشکل از تمامی زنان دارای افسردگی مراجعه کننده به کلینیک های روان شناختی شهر تهران در سال 1401 بود که از بین آنها 320 نفر با روش نمونه گیری غیرتصادفی و در دسترس انتخاب شدند. به منظور سنجش متغیرهای پژوهش از پرسشنامه های افسردگی بک و همکاران (1996،BDI-II )، افکار خودکشی بک و همکاران (1979، BSSI)، مقیاس سیستم های مغزی رفتاری کارور و وایت (1994 BIS/BAS,) و ﭘﺮﺳﺸﻨﺎﻣﻪ تنظیم شناختی هیجان گراس و جان (2003،CERQ ) استفاده شد. داده های به دست آمده با استفاده از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که بین سیستم فعال ساز رفتاری و تنظیم هیجان با افکار خودکشی رابطه منفی و معناداری وجود دارد (۰۱/0>P). بین سیستم بازداری رفتاری و تنظیم هیجان با افکار خودکشی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد (۰۱/0>P). نتایج دیگر حاکی از تأیید نقش میانجی تنظیم هیجان در ارتباط بین سیستم های مغزی رفتاری با افکار خودکشی در بیماران افسرده بود (۰۱/0>P). همچنین نتایج نشان داد مدل پیشنهادی از برازش مطلوبی برخوردار بود. بنابراین، ضروری است در برنامه ها و مداخلات روان شناسی به بررسی تنظیم هیجان و سیستم های مغزی رفتاری در جلوگیری از افکار خودکشی توجه شود.
Predicting Workplace Violence through Empathy and Self-Esteem in Working Women
حوزههای تخصصی:
This study aimed to examine the relationship between empathy and self-esteem with workplace violence against female employees in language institutes in Mashhad. The present study was descriptive-correlational, and sampling was conducted using the convenience method. The final sample included 138 employees who completed online questionnaires, including the Jolliffe and Farrington Empathy Questionnaire (2006), the Eysenck Self-Esteem Questionnaire, and the Workplace Violence against Women Questionnaire (Salehipour, 2021). Data were analyzed using Pearson correlation tests and multiple regression analysis. The results indicated that empathy (β=.332, p<0.001) and self-esteem (β=.170, p=0.037) are significant predictors of workplace violence against women. Empathy showed a stronger effect than self-esteem, highlighting the importance of developing emotional skills in the workplace. The findings of this study can contribute to the design of educational programs and organizational interventions to reduce workplace violence.Workplace violence is a prevalent and complex phenomenon that can have detrimental effects on the psychological, physical, and social well-being of employees. This phenomenon is defined as any behavior or action occurring in the workplace that aims to harm others, exert control over them, or create stress. The importance of examining this issue lies not only in its direct impacts on individuals but also in its broader implications for productivity, job satisfaction, and interpersonal relationships in the workplace (Lim et al., 2022). Workplace violence manifests in various forms, each presenting unique challenges and requiring effective management by organizations.
اثربخشی آموزش مفاهیم طرحواره درمانی بر اجتناب شناختی و تحمل ابهام نوجوانان دارای علائم اختلال وسواسی- جبری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش مفاهیم طرحواره درمانی بر اجتناب شناختی و تحمل ابهام در نوجوانان با علائم اختلال وسواسی-جبری بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_ پس آزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری شامل تمامی افراد دارای اختلال وسواسی- جبری مراجعه کننده به مراکز مشاوره و روانشناسی شهر سنندج در سال 1402 بود که بر اساس روش نمونه گیری هدفمند تعداد 30 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در گروه آزمایش (15 نفر) و گواه (15 نفر) جایگزین شدند. ابزار اندازه گیری مقیاس استاندارد وسواس فکری عملی (Y-BOCS-BDD) ییل براون (1989)، اجتناب شناختی (CAQ) سکستون و دوگاس (2004) و تحمل ابهام (IUS) فریستون و همکاران (1994) بود. گروه آزمایش 8 جلسه 90 دقیقه ای و به مدت 4 هفته متوالی (هر هفته 2 جلسه) تحت آموزش مفاهیم طرحواره درمانی قرار گرفت و گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکرد. تحلیل داده های آماری با استفاده از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر صورت گرفت. نتایج نشان داد که تفاوت بین مرحله پیش آزمون و پس آزمون اجتناب شناختی (001/0P<) و پیش آزمون پیگیری (001/0P<) معنادار بود. همچنین تفاوت بین مرحله پیش آزمون و پس آزمون تحمل ابهام (001/0P<) و پیش آزمون پیگیری (001/0P<) معنادار بود؛ که نشان دهنده اثربخشی مداخله پژوهش در این متغیر ها است؛ بنابراین با استفاده از آموزش طرحواره درمانی می توان می توان به کاهش اجتناب شناختی و افزایش تحمل ابهام در نوجوانان با علائم اختلال وسواسی-جبری کمک شایانی کرد.
ارائه الگوی ساختاری پیش بینی قصد رفتاری اهدای خون بر اساس هنجار اخلاقی و میانجی گری هویت در اهداکنندگان خون در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵
127 - 144
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هویت و هنجار اخلاقی در پیش بینی رفتارهای گوناگون مرتبط به نظر می رسند، به همین جهت این پژوهش به پیش بینی قصد رفتاری اهدای خون بر اساس هنجار اخلاقی و میانجی هویت در اهداکنندگان خون در شهر تهران می پردازد.
روش: در این تحقیق ۳۱۶ نفر از اهداکنندگان خون در چهار مرکز انتقال خون در شهر تهران در۱۴۰۰ – ۱۳۹۹ انتخاب شدند که از این افراد، 194 نفر زن، 122 نفرمرد و 207 نفر سابقه اهدای خون داشتند. میانگین سنی آنها ۴۱/۳۱ سال بود. همچنین از روش نمونه گیری غیر تصادفی در دسترس، پرسش نامه های سبک هویت برزونسکی( برزونسکی، ۱۹۸۹) و هنجارهای اخلاقی محقق ساخته (۱۳۹۹) استفاده شد و داده ها با مدل معادلات ساختاری و نرم افزار AMOS 21.0 مورد تحلیل قرارگرفت.
یافته ها: ضریب همبستگی بین قصد رفتاری اهدای خون با هنجار اخلاقی (15/ 0) و هویت (28/ 0)، ضریب مسیر مستقیم، غیرمستقیم و کل هنجار اخلاقی و ضریب مسیر مستقیم هویت به قصد رفتاری اهدای خون به ترتیب (B = ۲۱/۰ ،۱۰/۰ ،31/ 0 ،۱۸/۰) در سطح 01/0 معنادار است. ضریب تعیین مسیر نیز 22/0 بود.
نتیجه گیری: با توجه به ارتباط هویت و هنجار اخلاقی در پیش بینی رفتارهای مستمر، می توان به اهمیت نقش این دو متغیر در انگیزه افراد به اهدای خون پی برد و برای جذب داوطلبانه اهداکنندگان این عوامل را مورد توجه قرار داد.
مقایسه ی اثربخشی آموزش مهارت های اجتماعی هیجانی و مثبت اندیشی بر بهزیستی روان شناختی و سازگاری دانشجویان دانشگاه امام علی (ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۵۹)
57 - 85
حوزههای تخصصی:
مشاغل نظامی و انتظامی دارای تنیدگی بالا و پیچیدگی های خاصی هستند که در سرتاسر دنیا توأم با ناسازگاری، مخاطرات جسمانی و زندگی در شرایط سخت است؛ بنابراین افراد مشاغل پرخطر مانند نظامیان، بیشتر در معرض ابتلا به بیماری های روان شناختی قرار دارند. پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی آموزش مهارت های اجتماعی - هیجانی و مثبت اندیشی بر بهزیستی روان شناختی و سازگاری دانشجویان دانشگاه امام علی (ع) انجام شد. این پژوهش ازنظر هدف، کاربردی و ازلحاظ روش، آزمایشی با پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل دانشجویان سال اوّل دانشگاه بود. نمونه آماری شامل 21 نفر برای هر یک از گروه های آزمایشی و 20 نفر برای گروه کنترل بود؛ که به روش تصادفی انتخاب و در گروه ها جایگزین شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسش نامه های 84 سؤالی بهزیستی روان شناختی ریف و 160 سؤالی سازگاری بل بود. داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل کوواریانس چند متغیره تجزیه وتحلیل شدند. نتایج نشان داد که هم آموزش مهارت های اجتماعی - هیجانی و هم آموزش مثبت اندیشی موجب بهبود بهزیستی روان شناختی و سازگاری در سطح 01/0P< شده و در مقایسه بین دو نوع مداخله نیز، آموزش مهارت مهارتهای اجتماعی - هیجانی مؤثرتر بود. در پیگیری سه ماهه نیز نتایج تکرار شد.
مقایسه اثربخشی گروه درمانی و آموزش با رویکرد تلفیقی پذیرش و تعهد با طرحواره درمانی بر تکانشگری و ذهنیت های طرحواره ای افراد دارای اختلال شخصیت مرزی
منبع:
نوآوری های اخیر در روان شناسی سال ۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲
58 - 71
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی گروه درمانی و دوره ی آموزشی با رویکرد تلفیقی پذیرش و تعهد با طرحواره درمانی بر تکانشگری و ذهنیت های طرحواره ای افراد دارای اختلال شخصیت مرزی انجام شد. پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون بود. جامعه آماری شامل تمامی مراجعه کنندگانِ یک مرکز خدمات روان شناختی در پاییز و زمستان ۱۴۰۲ از طریق فراخوان به تعداد ۳۵۷ نفر بودند و به روش نمونه گیری هدفمند تعداد ۴۵ نفر با تشخیص اختلال شخصیت مرزی طی مصاحبه بالینی غربالگری شدند. به دلیل انصراف برخی داوطلبین، داده های ۳۶ نفر در ۳ گروه ۱۲ نفری تحلیل شد. گروه های آزمایشی ۱۰ جلسه مداخله دریافت کردند. ابزارهای سنجش شامل مقیاس تکانشگری بارت (BIS-11) و پرسشنامه ذهنیت های طرحواره ای (SMQ) بود. تحلیل داده ها با کوورایانس چند متغیری انجام شد. نتایج نشان داد در ذهنیت والد پرتوقع، گروه درمانی اثربخش بود (0.05>P) اما دوره ی آموزشی اثربخشی نداشت (0.05<P). در متغیرهای ذهنیت کودک عصبانی، محافظ بی تفاوت، بزرگسال سالم و رفتارهای تکانه ای، هر دو روش اثربخش بودند (0.05>P) و اثربخشی روش ها تفاوت معناداری نداشت (0.05<P). در متغیر های ذهنیت کودک آسیب دیده، کودک تکانه ای، کودک شاد و والد تنبیه گر، هر دو روش اثربخش بودند (0.05>P) اما گروه درمانی تأثیر بیشتری داشت. از این یافته ها می توان نتیجه گرفت که گروه درمانی و دوره آموزشی با رویکرد تلفیقی پذیرش و تعهد و طرحواره درمانی برای افراد دارای اختلال شخصیت مرزی مفید است، اما گروه درمانی مزایای بیشتری برای این افراد دارد.
مقایسه روابط ابژه و نیازهای روان شناختی در افراد با نشانگان شدید و خفیف پس از شکست عاطفی
منبع:
نوآوری های اخیر در روان شناسی سال ۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲
72 - 84
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه روابط ابژه و نیازهای روان شناختی در افراد با نشانگان شدید و خفیف پس از شکست عاطفی بود. در یک طرح علی- مقایسه ای 200 نفر (120 زن و 80 مرد) از افراد دارای شکست عاطفی با روش نمونه گیری داوطلبانه از طریق شبکه های مجازی در پژوهش شرکت کردند و به پرسشنامه های نشانگان ضربه عشق (LTSI)، روابط موضوعی(BORI) و ارضا و ناکامی نیازهای روان شناختی(BPNSFS) پاسخ دادند. شرکت کنندگان براساس نقطه برش مقیاس نشانگان ضربه عشق، به دو گروه نشانگان شدید (100=n) و خفیف (100=n) تقسیم شدند. تحلیل واریانس چندمتغیره نشان داد بین دو گروه با نشانگان شدید و خفیف در ابعاد روابط ابژه و نیازهای روان شناختی تفاوت معناداری وجود دارد. به طوریکه افراد با نشانگان شدید در تمام ابعاد روابط ابژه نمره بالاتری داشتند که حاکی از آسیب بیشتر هر یک از مولفه ها در این گروه بود (0.001>P). همچنین افراد با نشانگان شدید ارضای کمتر و ناکامی بیشتری را در نیازهای روان شناختی خود تجربه کرده بودند (0.001>P). طبق یافته های پژوهش اصلاح الگوهای ارتباطی گذشته و جبران نیازهای روان شناختی علاوه بر بهبود نشانگان پس از شکست، می تواند مانع از تکرار این عوامل در روابط آینده شود.