فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۰۱ تا ۷۲۰ مورد از کل ۳۵٬۵۳۵ مورد.
منبع:
روانشناسی سال ۲۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۱۰)
142 - 151
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تعیین نقش میانجی انعطاف پذیری روان شناختی در رابطه بین ناگویی هیجانی و گرایش به رفتارهای پرخطر در نوجوانان بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی (مدل معادلات ساختاری) بود. جامعه آماری شامل نوجوانان شهر شاهرود در سال 1402 بود که از این میان 300 نفر به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل مقیاس خطرپذیری نوجوانان ایرانی، مقیاس ناگویی هیجانی و پرسشنامه پذیرش و عمل بود. به منظور تحلیل مدل پژوهش از مدل معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها نشان داد که ناگویی هیجانی و گرایش به رفتارهای پرخطر رابطه مثبت و معناداری دارد و انعطاف پذیری روان شناختی در رابطه ناگویی هیجانی و گرایش به رفتارهای پرخطر نقش واسطه ای دارد. در مجموع نتایج نشان داد که مدل از برازش مطلوبی برخوردار بود. طبق نتایج به دست آمده، ناگویی هیجانی و انعطاف پذیری روان شناختی نقش مهمی در پیش بینی رفتارهای پرخطر نوجوانان دارند. ناگویی هیجانی و عدم انعطاف پذیری روان شناختی می توانند باعث افزایش بروز و تداوم گرایش به رفتارهای پرخطر از جمله مصرف مواد در نوجوانان گردند. بنابراین، طراحی مداخلات مبتنی بر بهبود ناگویی هیجانی و افزایش انعطاف پذیری روان شناختی به عنوان مبنایی برای کاهش رفتارهای پرخطر این گروه از افراد پیشنهاد می شود.
نقش واسطه ای فاجعه آفرینی درد در رابطه بین آسیب پرهیزی با نشانه های اضطراب بیماری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
اضطراب بیماری اختلالی شایع، ناتوان کننده و پرهزینه است. هدف پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای فاجعه آفرینی درد در رابطه بین آسیب پرهیزی و نشانه های اختلال اضطراب بیماری در دانشجویان بود. روش پژوهش از نوع توصیفی - همبستگی و جامعه ی آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد ارومیه در نیم سال دوم تحصیلی 1403-1402 بود. 240 نفر از دانشجویان به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای اانتخاب و به پرسشنامه های استاندارد فاجعه آفرینی درد (سالیوان و همکاران، 1995)، اضطراب سلامتی (سالکویسکیس و همکاران، 2002) و سرشت و منش (کلونینجر،1994) پاسخ دادند. داده ها به روش همبستگی پیرسون و مدل سازی معادلات ساختاری و با بهره گیری از نسخه 26 نرم افزار SPSS و نسخه 24 نرم افزار Amosتحلیل شد. یافته ها نشان داد اثر مستقیم آسیب پرهیزی (074/0>p ,128/0=β) بر نشانه های اضطراب بیماری معنی دار نیست؛ اما اثر مستقیم آسیب پرهیزی (001/0>p ,290/0=β) بر فاجعه آفرینی درد و فاجعه آفرینی درد (001/0>p ,296/0=β) بر اضطراب بیماری معنی دار است. همچنین نتایج نشان داد که فاجعه آفرینی درد در رابطه بین آسیب پرهیزی با اضطراب بیماری دانشجویان نقش میانجی ایفا می کند (01/0>p ,014/0=β). مدل فرضی پژوهش نسبت به مدل های جایگزین از برازش بهتری برخوردار بود و این نتایج می توانند به درک بهتر از عوامل مؤثر بر اضطراب بیماری و ارائه راهکارهای درمانی کمک کنند. یافته های این پژوهش چهارچوب مناسبی برای سبب شناسی اختلال اضطراب بیماری فراهم می آورد و می تواند در طراحی و اجرای مداخلات درمانی مبتنی بر کاهش آسیب پرهیزی و فاجعه آفرینی درد برای بهبود نشانه های این اختلال مورد استفاده قرار گیرد.
نیازهای ویژه آموزشی کودکان و نوجوانان ساکن مراکز سازمان بهزیستی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۲۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۹۵
345-384
حوزههای تخصصی:
مقدمه: کودکان و نوجوانان ساکن مراکز بهزیستی به دلیل شرایط زندگی نامناسب و آسیبهای متعددی که متحمل شده اند، نیاز به حمایت و مراقبت ویژه دارند. آموزش یکی از عوامل مؤثر در بهبود رفاه، سلامت و آینده این گروه از کودکان و نوجوانان است که می تواند به ارتقای شایستگی آنها کمک کند. هدف این مقاله بررسی نیازهای ویژه آموزشی کودکان و نوجوانان ساکن مراکز سازمان بهزیستی است. روش: این پژوهش از رویکرد تفسیری و روش کیفی استفاده کرده است. ابزار جمع آوری داده ها مصاحبه نیمه ساختاریافته بوده است. نمونه گیری در این پژوهش به شیوه هدفمند و با حداکثر تنوع انجام شده و درنهایت مشارکت کنندگان 45 نفر و شامل سه گروه اصلی شدند: کودکان و نوجوانان ساکن مراکز بهزیستی، مدیران و مربیان این مراکز و متخصصان رشته های مرتبط با موضوع پژوهش. یافته ها: این مطالعه دو مضمون اصلی را در رابطه با نیازهای آموزشی کودکان و نوجوانان ساکن مراکز شناسایی کرد. مضمون اول بر پرداختن به شکاف بین نتایج آموزشی فعلی و مطلوب متمرکز است. این تم دو حوزه کلیدی را در بر می گیرد: نیازهای مبتنی بر دانش و نیازهای مبتنی بر مهارت. نیازهای دانش محور شامل آموزش شهروندی برای توانمندسازی جوانان به عنوان شهروندان فعال است؛ درحالی که نیازهای مبتنی بر مهارت بر مهارتهای بین فردی، فنی و خودکنترلی برای زندگی مستقل و آمادگی نیروی کار بسیار مهم است. مضمون دوم نیازهای آموزشی را از منظر علایق و خواسته های خود کودکان و نوجوانان برجسته می کند. این مضمون بر اهمیت برنامه های ورزشی و هنری نه تنها برای تفریح، بلکه برای ارتقای سلامت روان، مهارتهای اجتماعی، ابراز وجود و خلاقیت تأکید می کند. بحث: این پژوهش نشان داد که کودکان و نوجوانان ساکن مراکز بهزیستی نیازهای ویژه آموزشی متنوعی دارند که باید با توجه به شرایط آنها موردتوجه قرار گیرند. پیشنهاد هایی برای بهبود وضعیت آموزشی این گروه از کودکان و نوجوانان در پایان مقاله ارائه شده است.
مقایسه اثربخشی مداخلات مبتنی بر ذهن آگاهی و بازی محور بر مهارت های اجتماعی و خلاقیت دانش آموزان مقطع ابتدایی شهرستان گرمسار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ زمستان (بهمن) ۱۴۰۳ شماره ۱۴۳
۲۳۳-۲۱۷
حوزههای تخصصی:
زمینه: مداخله های ذهن آگاهی شامل خودنظم جویی و توجه به تجربیات حال که به بازشناسی وقایع ذهنی کمک می کند مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است. از طرف دیگر بازی درمانگری به عنوان فعالیت لذت بخش جسمی و ذهنی خود خواسته به افزایش مهارت های اجتماعی و خلاقیت می انجامد، با این وجود در زمینه بازی درمانگری مبتنی بر ذهن آگاهی جهت افزایش مهارت های اجتماعی و خلاقیت در جامعه مورد تحقیق شکاف تحقیقاتی وجود دارد. هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی آموزش مبتنی بر ذهن آگاهی و بازی محور، بر مهارت های اجتماعی و خلاقیت دانش آموزان مقطع ابتدایی شهرستان گرمسار انجام شد. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون با گروه گواه و پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمامی دانش آموزان دوره ابتدایی در شهرستان گرمسار (7620 نفر) در سال تحصیلی 1400-1401 بود. شرکت کنندگان بر اساس روش نمونه گیری هدفمند از نوع در دسترس در دو گروه آزمایش (هر گروه 15 نفر) و یک گروه گواه 15 نفره با توجه به معیارهای ورود به صورت تصادفی در سه گروه همتاسازی شد. در این مطالعه از پرسشنامه مهارت اجتماعی (ماتسون، 1983) و پرسشنامه خلاقیت (تورنس، 2001) استفاده شد. به منظور انجام پژوهش پروتکل بازی درمانی (جانسون و پارسون، 2023) در قالب 8 جلسه 60 دقیقه ای و پروتکل ذهن آگاهی (سیگال و همکاران، 2002) در قالب 8 جلسه 60 دقیقه ای بر روی دو گروه آزمایش اجرا شد. تحلیل داده ها با روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر در نرم افزار Spss انجام شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون تفاوت معناداری ببن پس آزمون گروه آزمایش و گواه در مهارت های اجتماعی و خلاقیت دانش آموزان وجود دارد. براساس نتایج این پژوهش می توان گفت آموزش های مذکور منجر به ارتقای مهارت های اجتماعی و خلاقیت دانش آموزان شده است (001/0 >p). نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد ذهن آگاهی و بازی درمانی قابلیت تأثیرگذاری بر مهارت های اجتماعی و خلاقیت دانش آموزان را دارد. باتوجه به نتایج مثبت روش آموزشی ذهن آگاهی می تواند به عنوان یک روش مؤثر پیشگیری اولیه، جهت بهتر نمودن عملکرد تحصیلی دانش آموزان و تأمین بهداشت روانی آنان باشد و به عنوان یک واحد درسی یا فصلی از کتاب های آموزشی در دوره های مختلف تحصیلی اعم از دبستان، راهنمایی و دبیرستان تدریس شود.
بررسی میان نسلی سرمایه ی اجتماعی و ابعاد آن در بین زنان و مردان شهر تویسرکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ زمستان (اسفند) ۱۴۰۳ شماره ۱۴۴
۲۳۵-۲۱۵
حوزههای تخصصی:
زمینه: تفاوت های بین گروه های سنی موضوع بسیار مهمی است که می تواند منشأ پدیده ها و مسائل گوناگون فرهنگی و اجتماعی شود. هدف: هدف این پژوهش بررسی میان نسلی سرمایه ی اجتماعی و ابعاد آن در بین زنان و مردان شهر تویسرکان بود. روش: روش تحقیق پیمایشی و ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه ی پژوهش گرساخته بود. جامعه ی آماری شامل زنان و مردان بالای 15 سال شهر تویسرکان در سال 1399 بود که 392 نفر از آنان با روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. تحلیل داده ها با آزمون های تحلیل واریانس یک طرفه، t مستقل، و تحلیل مسیر در برنامه ی SPSS-25 انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین نسل ها ازنظر سرمایه ی اجتماعی تفاوت وجود دارد و نسل مسن سرمایه ی اجتماعی بیشتری دارند؛ بین زنان و مردان ازنظر سرمایه ی اجتماعی تفاوت وجود دارد و مردان، سرمایه ی اجتماعی بیشتری نسبت به زنان دارند. بین گروه های سنی ازنظر سرمایه ی اجتماعی تفاوت وجود دارد و گروه سنی 66 تا 75 ساله، سرمایه ی اجتماعی بیشتری دارند. همچنین، بین میزان درآمد و سرمایه ی اجتماعی رابطه وجود دارد (05/0 >P). نتیجه گیری: به طور خلاصه، می توان گفت بین متغیرهای میان نسلی، جنسیت، گروه های سنی، میزان درآمد، نوع شغل، وضعیت تأهل، میزان تحصیلات، محل زندگی، سن ازدواج، حضور در اجتماع، و سرمایه ی اجتماعی رابطه وجود دارد؛ بین زن و مرد و نیز بین نسل های مختلف ازنظر متغیرهای سن ازدواج، حضور در اجتماع، سرمایه ی اقتصادی، آزادی های فردی و اجتماعی، اعتماد اجتماعی، تحرک اجتماعی تفاوت وجود دارد.
اثربخشی بسته آموزشی کاهش دلزدگی زناشویی براساس تجارب زیسته زوجین بر دلزدگی زناشویی زوجین دلزده از زندگی زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ زمستان (اسفند) ۱۴۰۳ شماره ۱۴۴
۲۷۴-۲۵۷
حوزههای تخصصی:
زمینه: تمامی ازدواج ها ممکن است به نوعی، دلزدگی را تجربه کنند؛ به طوری که با افکار و تصورات فراوانی درباره جدایی همراه باشد. لذا توجه به اثرات مخرب این پدیده و درمان به موقع آن حائز اهمیت است . هدف: هدف از پژوهش، تأثیر بسته آموزشی کاهش دلزدگی زناشویی بر اساس تجارب زیسته زوجین بر دلزدگی زناشویی زوجین دلزده از زندگی زناشویی است. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی (پس آزمون - پیش آزمون - پیگیری 6 ماهه) بود. شرکت کنندگان 30 زوج با تشخیص دلزدگی زناشویی در سال 1401 بودند که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفری آزمایش و گواه قرار گرفتند. ابزار اندازه گیری متغیرها، پرسشنامه دلزدگی زناشویی 20 ماده ای پاینز (2002) بود. سپس شرکت کنندگان گروه آزمایش در 10 جلسه 90 دقیقه ای آموزش گروهی بسته آموزشی کاهش دلزدگی زناشویی که با استفاده از شاخص های پیش بینی کننده دلزدگی زناشویی بر اساس تجارب زیسته زوجین دلزده به روش پدیدارشناسی توسط نویسنده مقاله تدوین شده بود، شرکت کردند. برای تجزیه داده ها از روش تحلیل کوواریانس آمیخته با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 23 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد با توجه به مقدار 48/58 =F برای منبع گروهی در سطح 01/0 P< معنادار و مداخله ی مبتنی بر بسته آموزشی کاهش دلزدگی زناشویی اثربخش بود و با توجه به ضریب اتا، 68 درصد از تغییرات در کوواریانس دلزدگی زناشویی متأثر از رویکرد مداخله ای بود. نتیجه گیری: با توجه به اثربخشی بسته آموزشی، این بسته مشاوره ای می تواند در مراکز روانشناختی خانواده درمانی و زوج درمانی جهت آموزش زوجین و بهبود تعاملات آنان جهت کاهش دلزدگی زناشویی مورد استفاده قرار گیرد.
مقایسه اثربخشی درمان هیجان مدار با درمان فراشناخت بر شایستگیِ هیجانی-اجتماعی دانش آموزانِ پسرِ 13 تا 18 ساله در خانواده های طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ پاییز (آذر) ۱۴۰۳ شماره ۱۴۱
۲۶۶-۲۵۱
حوزههای تخصصی:
زمینه: برخی از مطالعات نشان داده است طلاق والدین می تواند سبب تضعیف شایستگی هیجانی-اجتماعی در میان نوجوانان شود. پژوهش های قبلی اثربخشی مداخلات روانشناختی بر بهبود شایستگی هیجانی-اجتماعی را تأیید کرده اند؛ اما تاکنون پژوهشی که اثربخشی دو درمان هیجان مدار و درمان فراشناخت را با یکدیگر مقایسه کرده باشد، یافت نشد. هدف: هدف پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی درمان هیجان مدار با درمان فراشناخت بر شایستگی هیجانی-اجتماعی دانش آموزانِ پسر 13 تا 18 ساله خانواده های طلاق بود. روش: پژوهش از نوع طرح های نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با پیگیریِ سه ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل نوجوانان پسر 13 تا 18 ساله دو مدرسه متوسطه اوّل منطقه پنج شهر تهران در سال تحصیلی 1400-1401 بود. با روش نمونه گیری تصادفی 45 نفر به عنوان نمونه آماری در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها، پرسشنامه شایستگی هیجانی اجتماعی ژو و یِی (2012) به کار گرفته شد. همچنین درمان هیجان مدار (گرینبرگ، 2015) در هشت جلسه روی گروه آزمایش اول و درمان فراشناختی (جلینک و همکاران، 2020) در هشت جلسه روی گروه آزمایش دوم اجرا شد؛ اما اعضای گروه گواه هیچ گونه مداخله درمانی دریافت نکردند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرّر، آزمونِ تعقیبی بونفرونی و نرم افزار 26-SPSS استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد اثر بخشیِ درمان فراشناخت و درمان هیجان مدار روی مؤلفه های «خود آگاهی، آگاهی-اجتماعی، خود مدیریتی» متغیر وابسته، معنادار بود (01/0 >p). همچنین از نظر آماری تفاوت معناداری به لحاظ اثربخشی میان دو روش درمانی دیده نشد. نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش، می توان نتیجه گرفت روش درمانیِ هیجان مدار و روش درمانی فراشناخت، هر دو موجب بهبود شایستگی هیجانی-اجتماعی پسران نوجوان 13 تا 18 سال می شوند.
اثربخشی طرحواره درمانی مبتنی بر ذهنیت بر علائم وسواس، تحمل پریشانی و احساس گناه بیماران مبتلا به اختلال وسواسی-جبری: یک پژوهش تک موردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: علائم وسواس گون، تحمل پریشانی پایین و احساس گناه بالا از جمله موارد شایع در بین جمعیت بالینی مبتلایان به اختلال وسواسی-جبری می باشد. این موارد باعث مزمن شدن این اختلال شده و سیر درمان را سخت تر و طولانی تر می کنند، و این مسئله اهمیت یافتن درمان مناسب برای اختلال وسواس-جبری را جدی تر می کند، زیرا مزمن شدن اختلال باعث آسیب بسیار جدی به روابط، عملکرد، شغل و زندگی شخص می شود. هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی روش طرحواره درمانی مبتنی بر ذهنیت بر علائم وسواس، تحمل پریشانی و احساس گناه بیماران مبتلا به اختلال وسواسی-جبری بود. روش: روش پژوهش حاضر از نوع مطالعه تک موردی با طرح ABA بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی بیماران مبتلا به اختلال وسواسی-جبری مراجعه کننده به مراکز روانشناختی شهر اهواز بود. روش نمونه گیری در پژوهش حاضر به شیوه هدفمند بود. نمونه این پژوهش شامل چهار بیمار مبتلا به اختلال وسواسی-جبری بود. ابزارهای مورد استفاده این پژوهش شامل مصاحبه ساختار یافته بر اساس DSM5-TR و مقیاس های علائم وسواس فکری-عملی ییل-برون (گودمن و همکاران، 1989)، تحمل پریشانی (سیمونز و گاهر، 2005) و احساس گناه (کوگلز و جونز، 1992) بود. همچنین محتوای درمانی پژوهش حاضر بر اساس پروتکل طرحواره درمانی مبنی بر ذهنیت (فرل و همکاران، 2014) بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها نیز از نمودار دیداری، درصد داده های ناهمپوش، درصد بهبودی و شاخص تغییر پایا استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که طرحواره درمانی مبتنی بر ذهنیت بر علائم وسواس، تحمل پریشانی و احساس گناه شرکت کنندگان در مراحل مداخله و پیگیری مؤثر واقع شده و دارای اثربخشی است. مقدار شاخص تغییر پایا نیز برای تمامی آن ها معنادار بود (05/0 >p). درصد بهبودی در مرحله پیگیری نیز در محدوده موفقیت درمان قرار داشته که این مسئله ثبات اثربخشی این درمان را نشان می دهد. نتیجه گیری: با توجه به سیر مختل کننده و مزمن بودن وسواس ضرورت یک درمان اثربخش و پایدار در مورد این بیماران حائز اهمیت است. همچنین با توجه به نتایج پژوهش حاضر و اثربخشی طرحواره درمانی مبتنی بر ذهنیت بر علائم وسواس، تحمل پریشانی و احساس گناه بیماران مبتلا به اختلال وسواسی-جبری، استفاده از مداخلات و فنون خاص مداخله مبتنی بر ذهنیت های طرحواره ای به عنوان یک روش اصلی و مکمل در کنار سایر فنون و مفاهیم اصلی در درمان بیماران مبتلا به اختلال وسواسی-جبری و نشانگان آن ها به درمان گران پیشنهاد می شود.
بررسی ماهیت بدنمند اختلال شخصیت زدایی-واقعیت زدایی: مرور فرا...ی یک مطالعه مروری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این بررسی با هدف گردآوری پژوهش های انجام شده در باب وضعیت بدنمندی در اختلال شخصیت زدایی/ واقعیت زدایی انجام شد. پژوهش حاضر به صورت یک مرور فراگیر به منظور یافتن تمامی داده های مرتبط صورت گرفت. جستجو ها در پایگاه های داده ی d، پاب مد، وب آو ساینس و اسکوپوس n انجام شده و با جستجوی کلیدواژه ها ی بدنمندی، سیگنال های درون بدنی، شخصیت زدایی/ واقعیت زدایی و مطالعه ی مروری تعداد مقالات بالقوه مرتبطی که در تمام پایگاه های مورد نظر در فاصله میان سال 2010 تا 2023 یافت شد بیش از 700 عنوان بود. معیار انتخاب مقالات پرداختن به اختلال شخصیت زدایی/ واقعیت زدایی با رویکردی بدنمند بود که پس از بررسی عنوان ها، چکیده ها و متن مقالات، نهایتا تنها 10 مقاله به عنوان مقالات بااهمیت و دارای شرایط ورود براساس پرسش مطالعه ی حاضر، با استفاده از چک لیست «مرور مقالات و مرور نظام مند» و «چک لیست آماده سازی و ارزیابی مقاله مروری» حائز ملاک های ورود به پژوهش بودند. عنوان نمونه های اصلی ا. شواهد به دست آمده از 10 به دقت گزینش شده نشان می دهد که ... ببخشد. بیشتر پژوهش ها بر مفهوم کارکرد نامناسب حس درون بدنی به عنوان عامل اصلی اختلال شخصیت زدایی/ واقعیت زدایی متمرکز بودند. براساس این پژوهش ها دقت حس درون بدنی در اختلال شخصیت زدایی/ واقعیت زدایی تغییر نمی کند. در عوض عواملی مانند جلوگیری از واکنش فرد به موقعیت و اجتناب فرد در همدلی کردن با دیگران باعث اختلال در ترکیب و ادغام سیگنال های درون بدنی در مفهوم فرد از خویشتن می شود. نتیجه پژوهش حاکی از آن است که افراد دارای اختلال شخصیت زدایی/
پیش بینی نشانه های اضطراب جدایی کودکان براساس سبک های فرزندپروری با میانجیگری احساس ناایمنی مادران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ آبان ۱۴۰۳ شماره ۸ (پیاپی ۱۰۱)
۱۱۰-۱۰۱
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی نشانه های اضطراب جدایی کودکان براساس سبک های فرزندپروری با میانجیگری احساس ناایمنی مادران انجام شد. روش پژوهش توصیفی-همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل تمامی کودکان 8-6 ساله مراکز پیش دبستانی و دبستان های شهر تهران در سال تحصیلی 1402-1401 بود؛ که 242 نفر با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای وارد مطالعه شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه سبک های فرزندپروری (PSQ؛ بامریند، 1973)، مقیاس سبک دلبستگی بزرگسالان (RAAS؛ کولینز و رید، 1990) و فرم والد مقیاس سنجش اضطراب جدایی (SAS؛ هان و همکاران، 2003) بود. تحلیل داده ها با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری انجام شد. یافته ها نشان داد مدل بدست آمده از برازش مطلوب برخوردار است. اثر مستقیم و مثبت سبک فرزندپروری مستبدانه بر نشانه های اضطراب جدایی، و اثر مستقیم و منفی سبک فرزندپروری مقتدرانه با نشانه های اضطراب جدایی معنادار بود (001/0P<). اثر مستقیم و مثبت احساس ناایمنی مادر با اضطراب جدایی کودک معنادار بود (001/0P<). اثر غیرمستقیم رابطه بین سبک فرزندپروری مقتدرانه و مستبدانه با اضطراب جدایی کودک با نقش میانجی احساس ناایمنی مادر معنادار بود (001/0P<). بنابراین، با توجه به رابطه معنی دار سبک های فرزندپروری مادر با نشانه های اضطراب جدائی و همین طور نقش میانجی احساس ناایمنی مادر درمانگران و مشاوران می توانند در مسیر بهبود سبک های فرزندپروری و احساس ناایمنی مادر در راستای کاهش سطح اضطراب جدائی کودکان گام بردارند.
Does organizational ergonomics have impact on workplace burnout?
حوزههای تخصصی:
The objective of this study was to explore the influence of organizational ergonomics on the burnout experienced by administrative personnel at the University of Sistan and Baluchestan, Zahedan, Iran. The utilized research approach was of a descriptive correlation-predictive nature. The study's statistical population included all administrative personnel at the University of Sistan and Baluchestan. The study sample included 130 individuals (54 males and 76 females) chosen through convenience sampling and took part in the research. A questionnaire on burnout and organizational ergonomics was utilized to gather data. The research data were analyzed using the Pearson correlation coefficient and stepwise regression. The correlation coefficient results indicated that the emotional exhaustion sub-scale exhibited a negative and significant correlation with scores in engineering psychology, work physiology, anthropometry, and job biomechanics (p<.05). The depersonalization sub-scale exhibited a negative and significant relationship with scores in engineering psychology, work physiology, and anthropometry (p<.05). However, no notable relationship was found between depersonalization and job biomechanics. The personal accomplishment sub-scale showed a positive and significant relationship with engineering psychology, work physiology, and anthropometry (p<.05). However, there was no notable correlation between the personal accomplishment sub-scale and job biomechanics. The findings from stepwise regression indicated that anthropometric measures accounted for 25.4% of the variance in emotional exhaustion, while work physiology accounted for 11.3% and 12.7% of the variance in depersonalization and personal accomplishment, respectively. It is concluded that appropriate organizational ergonomics leads to enhanced productivity and diminishes occupational stress, particularly job burnout.
اثربخشی درمان راه حل محور (SFT) بر پایستگی و اهمال کاری تحصیلی دانش آموزان با عملکرد تحصیلی پایین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان راه حل محور بر پایستگی و اهمال کاری تحصیلی دانش آموزان با عملکرد تحصیلی پایین انجام شد. پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل با دوره پیگیری دو ماه بود. جامعه آماری شامل همه دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم شهر بروجرد در سال تحصیلی 1403-1402 بودند که از بین آن ها 30 دانش آموز با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه قرار گرفتند. گروه آزمایش در طول دو ماه تحت مداخله درمان راه حل محور قرار گرفت. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه پایستگی تحصیلی (ABQ؛ دهقانی زاده و حسین چاری، 1391) و مقیاس سنجش اهمال کاری- نسخه دانش آموزان (PASS؛ سولومون و راثبلوم، 1984) استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون آماری تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر انجام شد. یافته ها نشان داد که نمره پایستگی تحصیلی در گروه مداخله از پیش آزمون تا پیگیری به طور معنادار افزایش یافته است (05/0>P)، اما در مقابل نمره اهمال کاری تحصیلی از پیش آزمون تا پیگیری به طور معنادار کاهش یافته است (05/0>P). در واقع می توان نتیجه گرفت که درمان راه حل محور منجر به افزایش پایستگی و کاهش اهمال کاری تحصیلی در دانش آموزان دختر شده است.
اثربخشی زوج درمانی هیجان مدار بر تن انگاره و صمیمیت زناشویی در زنان نابارور مراجعه کننده به متخصصان ناباروری شهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ آذر ۱۴۰۳ شماره ۹ (پیاپی ۱۰۲)
۱۸۰-۱۷۱
حوزههای تخصصی:
ناباروری به معنای ناتوانی در بارداری بعد از یک سال رابطه جنسی بدون استفاده از روش های جلوگیری از بارداری است. پژوهش با هدف تعیین اثربخشی زوج درمانی هیجان مدار بر تن انگاره و صمیمیت زناشویی در زنان نابارور مراجعه کننده به متخصصان ناباروری شهر اهواز انجام شد. پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون _پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش متشکل از کلیه زنان نابارور مراجعه کننده به متخصصان ناباروری شهر اهواز در سال 1402-1401 بود. به روش نمونه گیری هدفمند تعداد 30 زن نابارور (15 نفر برای هر گروه) و با در نظر گرفتن ملاک های ورود به مطالعه، انتخاب و به تصادفی در دو گروه آزمایشی و کنترل جایگزین شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه چندبعدی روابط خود با بدن (کش و هیکز، 1990، MBSRQ) و پرسشنامه ارزیابی شخصی صمیمیت در روابط (شافر و اولسون، 1981، PAIR) استفاده شد. شرکت کنندگان گروه آزمایش، طی 9 جلسه 90 دقیقه ای، هفته ای یک بار تحت زوج درمانی هیجان مدار قرار گرفتند. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون آماری تحلیل کوواریانس چند متغیری انجام شد. یافته ها نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین پس آزمون تن انگاره و صمیمیت زناشویی در دو گروه آزمایش و گواه تفاوت معناداری در سطح (05/0>P) وجود داشت. با توجه به نتایج پژوهش، اجرای درمان زوج درمانی هیجان مدار برای زنان نابارور می تواند موجب بهبود تن انگاره و صمیمیت زناشویی در آنها شود.
Effectiveness of Cyberbullying/Victimization prevention package on Self-esteem and cognitive flexibility of adolescents(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This study aimed to assess the impact of a cyberbullying and victimization prevention program on the self-esteem and cognitive flexibility of adolescents in Osku City Iran. The research followed an experimental design with a pre-test and post-test approach. The study included all female junior high school students in Osku City during the academic year 2023-2024, selected through convenience sampling. Thirty students who had experienced cyberbullying and victimization were randomly assigned into two groups: an experimental group (15 students) and a control group (15 students). Data collection tools included a questionnaire on self-esteem, cognitive flexibility, and experiences of cyberbullying and victimization. The experimental group attended 10 sessions, each lasting 75 minutes, to receive training through the prevention program. Both groups took a pre-test before the sessions and a post-test after the training. The data were analyzed using inferential statistics and covariance analysis, which indicated that the cyberbullying and victimization prevention program effectively improved students' self-esteem and cognitive flexibility. With all research hypotheses confirmed, the strategies and skills taught to address cyberbullying and victimization contribute to enhancing the self-esteem and cognitive flexibility of students. It is recommended that educational administrators, particularly school counselors, organize workshops on cyberbullying and victimization prevention to improve the self-esteem and cognitive flexibility of adolescents.
مدل سازی بهزیستی روانشناختی بر مبنای حمایت سازمانی ادراک شده، رضایت شغلی و ارضای نیازهای بنیادی با میانجی گری تاب آوری در محیط شغلی در بین کارکنان بهزیستی استان تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش مدل سازی بهزیستی روانشناختی کارکنان بر مبنای حمایت سازمانی ادراک شده، رضایت شغلی و ارضای نیازهای بنیادی با میانجی گری تاب آوری در محیط شغلی در بین کارکنان بهزیستی استان تهران بود. روش: این پژوهش بر اساس هدف، جزء پژوهش های توصیفی- همبستگی و مدل یابی معادلات ساختاری است. جامعه آماری، کلیه کارکنان ادارات بهزیستی استان تهران بودند. تعداد 385 نفر بر اساس قاعده کلاین (2011) به روش تصادفی، به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه های بهزیستی روانشناختی ریف (1989)، حمایت سازمانی ادراک شده وطن خواه و همکاران (2017)، رضایت شغلی ویس و همکاران (1967)، نیازهای بنیادین روانشناختی گارسیا و همکاران (2000) و تاب آوری سازمانی کانر و دیویدسون (2003) بود. در بخش تجزیه و تحلیل توصیفی و بررسی پیش فرض ها از نرم افزار Spss نسخه 21 و برای اجرای معادلات ساختاری از نرم افزارPLS استفاده شد.یافته ها: میانگین واریانس استخراج شده5666/0، پایایی 7712/0، اعتبار افزونگی 362/0 و ضریب تعیین 374/0 بدست آمد. جز مسیر حمایت سازمانی ادارک شده (آماره تی 644/0 و معنی داری 520/0)، مسیرهای دیگر در سطح 05/0 معنی دار بودند. تاب آوری سازمانی در رابطه بین ارضای نیازهای بنیادی (آماره تی 365/3) و رضایت شغلی (آماره تی 983/1) و بهزیستی روانشناختی نقش میانجی دارد. نتیجه گیری: متغیرهای رضایت شغلی و ارضای نیازهای بنیادی با میانجی گری تاب آوری سازمانی قادر به پیش بینی بهزیستی روانشناختی می باشند. بنابراین برای ارتقای بهزیستی روانشناختی می بایست به متغیرهای ارضای نیازهای بنیادی، رضایت شغلی و تاب آوری سازمانی توجه بیشتری شود.
ارتباط عواطف با یقین و نقش آنها در هدایت انسان از منظر آموزه های قرآن(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
روانشناسی و دین سال ۱۷ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۶۸)
99 - 114
حوزههای تخصصی:
بررسی آموزه های قرآنی درباره نقش عواطف در فعالیت های عقلانی و هدایت، بیانگر آن است که عواطف می توانند هم در جهت تضعیف عقلانیت و هدایت افراد نقش بازی کنند و هم در جهت تقویت آنها. در این راستا رویکرد قرآن به رابطه عواطف با یقین و نقش آنها در هدایت افراد تأمل برانگیز است. بنابراین هدف پژوهش حاضر شناسایی چگونگی ارتباط عواطف با یقین و نقش آنها در هدایت انسان از منظر آموزه های قرآن می باشد. در این مقاله به روش توصیفی تحلیلی تلاش می شود آموزه های قرآن کریم درباره نقش عواطف در عقلانیت عملی و هدایت و رستگاری انسان علی رغم علم و یقینش بررسی شود. یافته های پژوهش نشان داد که از نگاه قرآن بین یقین و هدایت ملازمه ای نیست و انسان ممکن است تحت تأثیر عواطف مختلف برخلاف یقینش عمل کند. قدرت عواطف از نظر قرآن زیاد است و ازاین رو برای کاستن از نقش تضعیفی برخی عواطف در عقلانیت و هدایت افراد، باز از نیروی عواطف استفاده می کند و ملازمه علم و یقین با عاطفه نیرومندی که عقل ایجاد کرده است را ضروری می داند.
Marital Infidelity: Cognitive, Behavioral, Emotional Reactions, and Coping Strategies among Afghan women(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Marital infidelity is a deeply damaging interpersonal event that triggers cognitive, emotional, and behavioral responses in the affected spouse. This study aimed to examine the reactions and cognitive-behavioral-emotional coping mechanisms of women facing marital infidelity. The research methodology employed was applied both in its objective and qualitatively in its execution. The study sample comprised 18 women residing in Herat City, Afghanistan, who had experienced spousal infidelity and sought counseling in the year 2021. They were purposively selected and interviewed using a semi-structured approach. The interviews were analyzed using Braun and Clarke's (2021) thematic analysis method which resulted in the identification of three main themes chaos (initial reactions), involvement (secondary reactions), and revival, 11 subthemes (behavioral, psychological-emotional, mental, and psychosomatic response, changing circumstances, involvement in activities, companionship, adaptation, seeking therapy, self-care, and coerced continuation of the relationship) and 114 primary codes. The research findings indicated that the cognitive-behavioral-emotional process of Afghan women facing marital infidelity unfolds in three stages: chaos (initial reactions), involvement (secondary reactions), and revival. Furthermore, it was observed that affected women exhibit varied behaviors at each stage and undergo different emotions and thoughts. Factors such as the manner of infidelity disclosure, quality of marital relationship, religious beliefs, social and familial support, societal perspectives, limitations in choice, lifestyle, and the presence of children play significant roles in shaping their cognitive-behavioral-emotional responses. The practical implications of this research findings can be beneficial for counselors working with Afghan couples dealing with marital infidelity.
Keywords: Behavioral-emotional reactions, Marital infidelity, Women, Afghanistan
فضاهای همسرگزینی و پایداری زندگی مشترک: ارائه الگویی مقاوم در برابر مخاطرات همسرگزینی مدرن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش فضاهای همسرگزینی در پایداری زندگی مشترک و با امعان نظر به مقایسه فضاهای همسرگزینی مقاوم با فضاهای همسرگزینی مدرن و مخاطره آمیز با پشتوانه نظری مفاهیم فضاهای همسرگزینی و قطبی شدن انجام شد. روش پژوهش توصیفی و از نوع علّی-مقایسه ای بود. جامعه آماری شامل کلیه دختران ازدواج کرده تحت پوشش کمیته امداد امام خمینی (ره) طی سال های 1395 تا 1398 به تعداد 994 نفر بود که به شیوه تمام شماری مورد مطالعه قرار گرفت. ابزار پژوهش، پرسشنامه محقق ساخته بود. نتایج نشان داد فضاهای همسرگزینی اردوهای زیارتی و مراسم روضه به عنوان فضاهای همسرگزینی مقاوم و نظارت پذیر، با پایداری ازدواج (C.V= %16.8) و شکل گیری ازدواج های هم کفو (C.V= %11.7) رابطه دارند و می توانند با بازتولید و استمرار کارکرد فضای سنتی همسرگزینی به عنوان ابزاری در جهت بازتولید مناسبات قدیمی زنان (که همسرگزینی بود) در جامعه به کار گرفته شود. بر اساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که تأثیر فضا در جهت دهنگی بر رفتارهای کنشگران اجتماعی از طریق ایجاد امکانات یا محدودیت ها باعث می شود تا کنش همسرگزینی و انتخاب همسر نیز به عنوان پایدارترین تعاملات انسانی، دستخوش تغییر گردد. از این رو ایجاد فضاهای همسرگزینی با امکاناتی همچون همسان همسری، هم کفوی، انتخاب مشورتی، جمع گرایی، کنترل و نظارت بر روابط قبل از ازدواج می تواند به استحکام و پایداری خانواده کمک شایان توجهی کند
ساخت، اعتباریابی و هنجاریابی مقیاس ایرانی کیفیت روابط جنسی- زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۵۱)
135 - 154
حوزههای تخصصی:
مقدمه: سلامت جنسی به عنوان یکی از مؤلفه های مهم حقوق بشر در جامعه بین المللی شناخته شده است و هر انسانی حق دارد به بالاترین سطح سلامت جنسی دست یابد. بیشتر بیماری ها و اختلالات در سراسر جهان ناشی از عدم توجه کافی به سلامت جنسی است. در همین راستا یکی از اقدامات مهم و مؤثر، طراحی و ساخت ابزارهای معتبر و بومی سازی شده است. لذا این پژوهش به منظور بررسی ساخت، اعتباریابی و هنجاریابی مقیاس ایرانی سنجش کیفیت روابط جنسی- زناشویی طراحی شد.
روش: مطالعه حاضر یک مطالعه توصیفی از نوع همبستگی بود و بر روی زوجینی که در شهر تهران زندگی می کردند، اجرا شد. داده ها در دو مرحله با استفاده از آلفای کرونباخ، تحلیل عامل اکتشافی و تحلیل عامل تائیدی با کمک نرم افزارهای SPSS-22 و LISREL-8/5 تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: یافته ها نشان داد که ضریب پایایی پرسشنامه با استفاده از آلفای کرونباخ حاکی از پایایی مطلوب برای کل مقیاس و هر کدام از عامل ها بود. همچنین نتایج تحلیل عاملی اکتشافی بیانگر وجود 6 عامل «آشنایی با آناتومی و چرخه جنسی، مسئله گشایی و ارتباط مؤثر، باورهای ناکارآمد و خودگویی های منفی، صمیمیت و گفتمان عاطفی- جنسی، مهارت ها و لمس نواحی غیرجنسی و بهبود مهارت های جنسی» بود که در مجموع 6/54 درصد واریانس کل را تبیین می کنند. در تحلیل عامل تائیدی نیز نتایج حاکی از برازش قابل قبول در تعیین عامل ها بود.
نتیجه گیری: پژوهش حاضر نشان داد که ابزار طراحی شده در شرکت کنندگان ایرانی از پایایی، روایی و برازش کافی برخوردار است. بنابراین استفاده از این ابزار برای سنجش کیفیت روابط جنسی - زناشویی در پژوهش ها و مداخلات درمانی پیشنهاد می شود.
پیش بینی مهارت های کارآفرینی دانشجویان آموزش از دور بر اساس یادگیری فعال با نقش واسطه ای خودکارآمدی کارآفرینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین رابطه یادگیری فعال با مهارت های کارآفرینی با تأکید بر نقش میانجی خودکارآمدی کارآفرینی دانشجویان دانشگاه پیام نور شهرستان بوکان در سال تحصیلی 04-1403 انجام شد. روش تحقیق، توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانشجویان دانشگاه پیام نور مرکز بوکان که حدودا 550 نفر هستند، می باشد. روش نمونه گیری تصادفی – طبقه ای است. طبق فرمول کوکران تعداد نمونه آماری برابر 230 (138 زن و 92 مرد) به دست آمده است و پس از توزیع پرسش نامه تعداد 225 (135 زن و 90) پرسش نامه تکمیل شده، جمع آوری گردید. به منظور گردآوری داده ها ، از پرسش نامه یادگیری فعال لابناوکس (2004)، پرسش نامه استاندارد مهارت های کارآفرینی بیچ(2007) و پرسش نامه خودکارآمدی کارآفرینانه دی نابل و همکاران (1999) استفاده شده که روایی و پایایی پرسش نامه ها بررسی و تایید شد. جهت تجزیه وتحلیل داده-ها و بررسی فرضیات تحقیق، از روش های آمار توصیفی نظیر میانگین و انحراف استاندارد و روش های آمار استنباطی نظیر نرمال بودن جامعه و ضریب همبستگی و تحلیل رگرسیون تک متغیره و چند متغیره و معادلات ساختاری استفاده گردیده که تمامی این محاسبات با استفاده از نرم افزار SPSS انجام گرفته است. یافته ها نشان داد که رابطه یادگیری فعال و خودکارآمدی کارآفرینی با مهارت های کارآفرینی و هم چنین یادگیری فعال و خودکارآمدی کارآفرینی با مهارت های کارآفرینی به تفکیک معنادار است. پس نتیجه می-گیریم که از روی متغیرهای پیش بین یادگیری فعال و خودکارآمدی کارآفرینی می توانیم تغییرات متغیر ملاک یعنی کار آفرینی را پیش بینی کنیم. به عبارتی هر چه میزان یادگیری فعال و خودکارآمدی کارآفرینی بیشتر باشد، دانشجویان از مهارت های کارآفرینی بیشتری برخوردار می شوند.