فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۳۶۱ تا ۲٬۳۸۰ مورد از کل ۳۶٬۲۵۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
Introduction: Effective emotional regulation is crucial for individuals with major depression. This study compares the impact of two intervention methods—repetitive transcranial magnetic stimulation (rTMS) and cognitive-behavioral therapy—on emotional regulation in this population.Methods: Conducted as a quasi-experimental, goal-oriented study, we employed a pre-test post-test design with a one-month follow-up for the control group. The sample comprised 39 men and women with major depression purposefully selected from Delaram Sina Psychiatric Hospital in Tehran in 2022. Participants were randomly assigned to three groups: rTMS (13 participants), cognitive-behavioral therapy (13 participants), and a control group (13 participants). The experimental groups received 12 sessions each of their respective interventions, while the control group received no intervention. Demographic characteristics were recorded, and the research tool used was Emotion Regulation Questionnaire (ERQ). Data were analyzed using repeated measures analysis of variance in SPSS version 26. Results: Both rTMS and cognitive-behavioral therapy demonstrated effectiveness in emotional regulation, including suppression and reappraisal components, among individuals with depression. Importantly, cognitive-behavioral therapy exhibited greater efficacy in emotional regulation and its suppression and reappraisal components compared to rTMS. Specific p-values or effect sizes are available upon request. Conclusion: In comparing the two intervention methods, cognitive-behavioral therapy emerged as more effective than rTMS in enhancing emotional regulation in individuals with depression. These findings underscore the significance of considering diverse approaches in the treatment of major depression and may have practical implications for clinical practice.
طراحی و بررسی اثربخشی بسته ی آموزشی تئوری انتخاب بر روی انسجام تحصیلی دانش آموزان پسر مقطع متوسطه: مطالعه موردی شهر کرمان
منبع:
سلامت روان در مدرسه دوره ۲ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
94 - 104
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف طراحی و ارزیابی اثربخشی بسته آموزشی مبتنی بر نظریه انتخاب بر انسجام تحصیلی دانش آموزان پسر سال دوم متوسطه ناحیه دو شهر کرمان انجام شد.روش ها: این پژوهش یک مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون دارای گروه کنترل بود. جامعه آماری این مطالعه شامل کلیه دانش آموزان پسر دوره ی دوم دبیرستان ناحیه ی دو شهر کرمان بود (450n=). روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی چند مرحله ای در نظر گرفته شد و 60 شرکت کننده به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (30 نفر) و کنترل (30 نفر) تقسیم شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه انسجام تحصیلی پاسکارلا (2004) استفاده شد. در این مطالعه از آزمون آماری آنالیز واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد و داده ها به کمک نرم افزار SPSS ورژن 23 مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند.یافته ها: نتایج این پژوهش نشان داد که بسته های آموزشی مبتنی بر نظریه انتخاب ابزار مؤثری برای ارتقای انسجام تحصیلی دانش آموزان پسر مقطع متوسطه بود. داده های کمی حاکی از افزایش معنی دار آماری در عملکرد تحصیلی و کاهش رفتار مخرب در بین دانش آموزان بود (01/0p<). داده های کیفی حاصل از بحث های گروه متمرکز از این یافته ها پشتیبانی کرد و دانشجویان احساس مسئولیت شخصی و انگیزه بیشتری برای موفقیت در تلاش های تحصیلی خود گزارش دادند.نتیجه گیری: این یافته ها برای مربیان و سیاست گذارانی که به دنبال افزایش نتایج آموزشی برای دانش آموزان پسر از طریق تمرکز بر اصول تئوری انتخاب هستند، پیامدهایی دارد.
مطالعه مهارت های واژگانی معنایی بزرگسالان مبتلا به اتیسم فارسی زبان بر پایه پروتکل ارزیابی مهارت های ارتباطی مونترال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش های مختلفی نشان داده اند که بیماران مبتلا به طیف اتیسم در کودکی از نظر معنایی دچار آسیب های فراوان هستند. مطالعاتی نیز هستند که نشان داده اند این آسیب ها در بزگسالان مبتلا به اتیسم هم دیده می شوند. روش کار: پژوهش حاضر با هدف ارزیابی و شناسایی اختلالات واژگانی_معنایی در بین بیماران مبتلا به اتیسم بزرگسال فارسی زبان انجام شد. به منظور بررسی این توانایی ها از چهار خرده آزمون روانی گفتار (بدون محدودیت)، روانی گفتار (با معیار آوایی [ب])، روانی گفتار (با معیار معنایی - پوشاک)، و قضاوت معنایی نسخه فارسی پروتکل ارزیابی مهارت های ارتباطی مونترال (رقیب دوست و همکاران، 1402) استفاده شد. در این پژوهش 13 مرد فارسی زبان مبتلا به طیف اتیسم حضور داشتند که سن آنان بین 25 تا 44 سال (میانگین 32/84، انحراف معیار 4/17) و سطح تحصیلاتشان از سوم ابتدایی تا 20 سال سابقه آموزش رسمی بود. گروه کنترل نیز شامل 26 مرد سالم فارسی زبان بود که از نظر سنی و سطح تحصیل با بیماران طیف اتیسم همتا شده بودند. یافته ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که گروه بیماران در هر چهار خرده آزمون روانی گفتار بدون محدودیت (0/003=P)، روانی گفتار با معیار آوایی ب (0/004=P)، روانی گفتار با معیار معنایی پوشاک (0/0001>P)، و قضاوت معنایی (0/014=P)، عملکرد بسیار ضعیف تری نسبت به افراد سالم گروه کنترل داشتند و مهارت های واژگانی_معنایی آنان دچار اختلال بود. نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر می تواند هم برای ارزیابی و هم درمان در مراکز توان بخشی و هم مراکز دانشگاهی و پژوهشی مورد استفاده قرار گیرد.
طراحی و روایی یابی برنامه توانمندسازی حرفه ای برای مشاوران برخط (آنلاین) و اثربخشی آن بر خودکارآمدی شغلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۹۲
۱۰۹-۷۶
حوزههای تخصصی:
هدف: مشاوره روان شناختی، سوپرویژن و مشاوره در محیط آنلاین گسترده شده است. لذا این مطالعه با هدف بررسی طراحی، تدوین و روایی یابی برنامه توانمندسازی حرفه ای برای مشاوران برخط (آنلاین) و اثربخشی آن بر خودکارآمدی شغلی انجام شد. روش: پژوهش حاضر طی دو مرحله انجام شد. در مرحله اول پس از مرور ادبیات و مفاهیم موجود در حوزه مشاوره برخط، شیوه نامه توانمندسازی حرفه ای تدوین شد. سپس 5 نفر از متخصصان روان شناسی و مشاوره، روایی محتوایی جلسات را تعیین کردند. در مرحله دوم، از روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل همراه با پیگیری 2 ماهه استفاده شد. جامعه آماری مشاوران برخط (آنلاین) در شهر تهران در زمستان سال 1402 بودند که با نمونه گیری دو مرحله ای ارزیابی شدند. در مرحله اول بر اساس نمونه گیری هدفمند غربالگری انجام شد. در مرحله دوم از بین مشاورین واجد شرایط، بر اساس روش تصادفی ساده 20 نفر با دارا بودن ملاک های ورود و خروج پژوهش انتخاب و به صورت تصادفی در یک گروه آزمایش (10 نفر) و یک گروه کنترل (10 نفر) جایگزین شدند. برنامه توانمندسازی حرفه ای طی 7 جلسه برای گروه آزمایش اجرا شد، و پس از گذشت 2 ماه پیگیری به عمل آمد. به منظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه خودکارآمدی شغلی ریگز و نایت (1994) استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد برنامه توانمندسازی حرفه ای اعتبار محتوایی قابل قبولی دارد. همچنین نتایج مداخله آموزشی نشان داد که برنامه توانمندسازی حرفه ای به طور معنی داری خودکارآمدی شغلی در مشاوران برخط را افزایش می دهد (433/21=F، 001/0sig=) و در مرحله ی پیگیری این اثر به طور معنی داری ماندگار بوده است. نتیجه گیری: می توان نتیجه گیری کرد که برنامه توانمندسازی حرفه ای می تواند به عنوان برنامه ای روا و کارآمد برای افزایش خودکارآمدی شغلی در روان شناسان و مشاوران برخط (آنلاین) مورد توجه قرار گیرد. شماره ی مقاله: ۴
بررسی اثربخشی آموزش رویکرد هیجان مدار بر بهبود حساسیت بین فردی در زوج ها در آستانه طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۹۲
۱۷۵-۱۶۲
حوزههای تخصصی:
هدف: بررسی تأثیر آموزش رویکرد هیجان مدار بر بهبود حساسیت بین فردی در زوج ها در آستانه طلاق می باشد. روش: روش تحقیق به صورت کمی و از نوع نیمه آزمایشی (طرح پیشآزمون-پسآزمون با گروه کنترل) بود. جامعه آماری تحقیق حاضر شامل زوج ها در آستانه طلاق استان تهران منطقه 11 و 12 هستند که در دامنه سنی بین 25 تا 35 سال باشند و بصورت داوطلبانه و براساس ملاک های ورود به پژوهش انتخاب شده اند. تعداد نمونه پژوهش 20 نفر از زوج ها در آستانه طلاق بودند که به روش نمونه گیری تصادفی از زوج های در آستانه طلاق که برای انجام امور حقوقی به مراکز حقوقی و مراکز مشاوره شهر تهران مراجعه کرده بودند، انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه حساسیت بین فردی بود و برای آزمون فرضیه های تحقیق از تحلیل کواریانس چند متغیری با رعایت مفروضه ها (همگنی ضرایب رگرسیون، خطی بودن رابطه بین متغیرها، توزیع نرمال ویژگی مورد بررسی، همگنی واریانسها) استفاده شد. یافته ها: نتایج تحقیق حاکی از آن است که ابعاد حساسیت بین فردی (آگاهی بین فردی، نیاز به تأیید، اضطراب جدایی، کمرویی و عزت نفسه) در زوج های در آستانه طلاق که آموزش رویکرد هیجان مدار دریافت کردند کمتر از زوج هایی است که این آموزش را دریافت نکردند. نتیجه گیری: نتایج حاصل از این پژوهش بیانگر این است که برنامه آموزش رویکرد هیجان مدار تأثیر معناداری بر بهبود حساسیت بین فردی در زوج هایی در آستانه طلاق داشته و می تواند به عنوان برنامه آموزشی موثر مورد توجه روان شناسان و مشاوران باشد. شماره ی مقاله: ۷
نقش میانجی رفتارهای ارتقا دهنده ی سلامت در رابطه ی بین راهبردهای مقابله ای و اضطراب سلامت در پاندمی کووید-19(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
تحقیقات علوم رفتاری دوره ۲۱ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۷۶)
332 - 343
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه راهبردهای مقابله ای و اضطراب سلامت در پاندمی کووید-19 با در نظر گرفتن نقش میانجی رفتارهای ارتقادهنده ی سلامت بود. مواد و روش ها: این پژوهش به لحاظ روش توصیفی- همبستگی و از نوع تحلیل مسیر بود و جامعه آماری آن را بزرگسالان 18 سال به بالا تشکیل دادند که از بین آنان تعداد 207 نفر به عنوان نمونه به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. داده ها در این پژوهش با استفاده از پرسشنامه اضطراب سلامت سالکوسکیس و وارویک (2002)، پرسشنامه رفتارهای ارتقادهنده ی سلامت والکر و همکاران (1995) و چک لیست راهبردهای مقابله ای لازاروس و فولکمن (1985) گردآوری شد و جهت تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزارهای SPSS-26 و LISREL 8.80 استفاده شد. یافته ها: نتایج ضریب همبستگی پیرسون نشان داد بین راهبردهای مقابله ای مسئله مدار و هیجان مدار با رفتارهای ارتقادهنده ی سلامت رابطه ی مثبت و معنادار (001/0 >P) و بین رفتارهای ارتقادهنده ی سلامت با اضطراب سلامت رابطه ی منفی و معنادار (05/0>P) وجود داشت. به علاوه، بین راهبردهای مقابله ای مسئله مدار با اضطراب سلامت رابطه ی منفی و بین راهبردهای مقابله ای هیجان مدار با اضطراب سلامت رابطه ی مثبت وجود داشت؛ اما از نظر آماری معنادار نبود (05/0<P) نتایج بررسی مدل تحلیل مسیر نشان داد مدل اولیه پژوهش معنادار نبوده و پس از حذف مسیرهای غیرمعنادار و اصلاح آن، مدل نهایی با نقش میانجی رفتارهای ارتقادهنده ی سلامت تأیید شد. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد راهبردهای مقابله ای از طریق تأثیر بر رفتارهای ارتقادهنده ی سلامت، در اضطراب سلامت نقش دارند و آن را پیش بینی می کنند.
اثربخشی روش تدریس معکوس بر پیوند با مدرسه و هیجانات تحصیلی دانش آموزان دختر
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی روش تدریس معکوس بر پیوند با مدرسه و هیجانات تحصیلی دانش آموزان انجام گرفت. روش انجام تحقیق نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه آزمایش و کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر پایه هفتم شهر میانشهر (فسا) در سال تحصیلی 1403-1402بود که با روش نمونه گیری در دسترس تعداد ۳۰ نفر دانش آموز انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) جایگزین شدند. گروه آزمایش تحت مداخله روش تدریس معکوس طی 12 جلسه 60 دقیقه ای قرار گرفتند، اما گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکردند. ابزار پژوهش پرسشنامه پیوند با مدرسه (SBQ) و پرسشنامه هیجان تحصیلی (AEQ) بود. در تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل کواریانس چندمتغیره استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد روش تدریس معکوس بر پیوند با مدرسه اثربخشی مثبت و معناداری دارد (0.01>P) و توانست میزان پیوند با مدرسه دانش آموزان دختر را افزایش دهد. همچنین نتایج نشان داد روش تدریس معکوس بر هیجانات تحصیلی دانش آموزان اثربخشی بوده (0.01>P) و توانست هیجانات مثبت را در دانش آموزان دختر افزایش و هیجانات منفی را کاهش دهد. با توجه به نتایج این پژوهش می توان گفت از جمله رویکردهای آموزشی مفید و ارزشمند در جهت تقویت پیوند با مدرسه و هیجانات تحصیلی دانش آموزان، آموزش به شیوه روش تدریس معکوس است.
مقایسه اثربخشی طرحواره درمانی با درمان پذیرش وتعهد(ACT) بر آشفتگی روان شناختی زنان با پر اشتهایی عصبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش تعیین اثربخشی آموزش طرحواره درمانی در مقایسه با آموزش رویکرد پذیرش وتعهد(ACT) با آشفتگی روانشناختی زنان با پر اشتهایی روانی صورت گرفت.روش: پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه گواه با پی گیری دو ماهه بود. جامعه آماری همه زنان دارای اختلال پر اشتهای روانی شهر مشهد در نیمه اول سال 1402بود که به درمانگاههای پزشکی، مراجعه کرده بودند که تعداد 45 نفر به صورت در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی درسه گروه طرحواره درمانی ( 15نفر)، درمان پذیرش وتعهد ( 15نفر) و گروه گواه ( 15نفر) تقسیم شدند. گروه آزمایش طرحواره درمانی تحت مداخله بسته آموزشی یانگ و همکاران (2003) و گروه آزمایش پذیرش وتعهد تحت مداخله درمانی هیزوهمکاران(2012) به مدت ده جلسه یک ساعتی قرار گرفتند. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس اندازه های مکررتجزیه و تحلیل شدیافته ها: نتایج نشان داد مداخله طرحواره درمانی و پذیرش وتعهد بر آشفتگی روانشناختی (P=0/001)،( 83/49 F=) مؤثر است و این تأثیر در مرحله پی گیری پایدار است. نتایج آزمون تعقیبی شفه نشان داد بین دو گروه پذیرش وتعهد و طرحواره درمانی تفاوت معناداری در اثربخشی کاهش آشفتگی روانی وجود دارد(P=0/05)؛ بنابراین پذیرش وتعهد تأثیر بیشتری بر کاهش آشفتگی روانی زنان داشته است. نتیجه گیری: تاثیر بیشتر درمان پذیرش وتعهد از طریق تکنیک ه ای گسلش شناختی می باشدکه به زنان کم ک می کند بین افکار برخاست ه از الگوهای ناسازگارانه و هیجانات منفی فاصله ایجاد کند. آموزش رویکردهای درمانی روان شناختی مانند طرحواره و پذیرش وتعهد به زنان می توان در کاهش وزن و پیشگیری از پرخوری عصبی آنان کمک کرد. همچنین با کنترل پرخوری عصبی میتوان آنان را از عوارض جانبی آسیب های جسمانی، روانی و اجتماعی پرخوری عصبی حفظ کرد و بدین ترتیب مادران سالم تر و جامعه سالم تری داشت.
نقش میانجی خودکارآمدی در رابطه هوش فرهنگی و سازگاری اجتماعی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ بهمن ۱۴۰۳ شماره ۱۱ (پیاپی ۱۰۴)
۱۹۲-۱۸۵
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی خودکارآمدی در رابطه هوش فرهنگی و سازگاری اجتماعی دانشجویان بود. روش پژوهش توصیفی -همبستگی از نوع مدل یابی ساختاری بود. جامعه آماری شامل دانشجویان واحد گرگان دانشگاه آزاد در سال تحصیلی 1400-1401 بود که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای 384 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه سازگاری اجتماعی (SAQ) سهرابی و سامانی (1390)، پرسشنامه هوش فرهنگی (CIQ) آنگ و همکاران و مقیاس خود کارآمدی عمومی (GSE-10) شواتزر و جروسلم (1991) بود. از تحلیل معادلات ساختاری برای تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج بیانگر برازش مطلوب مدل پژوهش بود. نتایج بیانگر معناداری اثرمستقیم هوش فرهنگی بر خودکارآمدی (002/0=P) و اثر مستقیم خودکارآمدی بر سازگاری اجتماعی (008/0=P) بود. اما اثرمستقیم هوش فرهنگی بر ساگاری اجتماعی معنادار نبود (05/0<P). همچنین نتایج بیانگر اثر غیرمستقیم هوش فرهنگی بر سازگاری اجتماعی با میانجی گری خودکارآمدی بود (004/0=P). این نتایج نشان می دهد که خودکارآمدی با توجه به نقش هوش فرهنگی می تواند تبیین کننده سازگاری اجتماعی دانشجویان باشد.
شناسایی سوگیری های شناختی تیپ شخصیتی دی: یک استراتژی پدیدار شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ تابستان (شهریور) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۸
1319 - 1338
حوزههای تخصصی:
زمینه: تیپ شخصیتی دی که با عوامل شناختی ارتباط داشته است، فرد را مستعد اختلالات روانشناختی و جسمانی می کند. با این حال، سوگیری های شناختی مختص این تیپ تاکنون شناسایی نشده است و در صورت شناسایی می تواند به اصلاح سوگیری های شناختی طیف وسیعی از مشکلات کمک نماید.
هدف: با توجه به ضرورت پر کردن خلأ موجود، پژوهش حاضر با هدف شناسایی سوگیری های شناختی تیپ شخصیتی دی انجام شد.
روش: پژوهش حاضر بر اساس رویکرد کیفی با استفاده از روش پدیدارشناختی تفسیری انجام شد. جامعه هدف، دانشجویان دانشگاه خلیج فارس بوشهر در سال ۱۴۰۱ بودند که از میان آن ها، 21 نفر با تیپ شخصیتی دی به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و یک مصاحبه نیمه ساختاریافته، طراحی شده توسط محققان، با آن ها انجام شد. تحلیل محتوای آشکار و تحلیل محتوای پنهان بر اساس کدگذاری باز و محوری در نرم افزار MAXQDA-2020 نیز انجام شد.
یافته ها: 56 کد اولیه در دو مقوله اصلی "سوگیری شخصی" و "سوگیری محیطی" شناسایی شد. سوگیری محیطی شامل "دیدگاه نسبت به دنیا" (با مقوله های فرعی "دیدگاه نسبت به آینده" و "دیدگاه نسبت به وضع موجود") و "دیدگاه نسبت به دیگران" می شود؛ درحالی که سوگیری شخصی شامل "خصوصیات شخصی" (دربرگیرنده"خصوصیات هیجانی"، خصوصیات اجتماعی" و "خصوصیات شناختی") و "زندگی شخصی" (شامل "نگرش نسبت به زندگی فعلی خود" و "نگرش نسبت به گذشته خود") می شود. در نهایت، کدهای اولیه، همه مقوله های اصلی و فرعی به کد محوری"سوگیری تفسیر" داده شدند.
نتیجه گیری: سوگیری های تفسیر شناسایی شده می توانند به عنوان آیتم های سناریوهای اصلاح سوگیری تفسیر در نظر گرفته شوند و جهت اصلاح سوگیری های ذکرشده در افراد با تیپ شخصیتی دی به کار گرفته شوند.
نقش میانجی نیاز به تعلق در ارتباط بین کیفیت خانواده مبدأ و پریشانی روان شناختی زنان و مردان در آستانه طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش ها و مدل های روان شناختی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۵
78 - 67
حوزههای تخصصی:
مقدمه: افزایش قابل توجه میزان طلاق، پژوهشگران را برآن داشته تا برای پیدا کردن عوامل تاثیرگذار و راه حل های مناسب جهت مقابله با این آشفتگی ها و پریشانی های ناشی از آن اقدام کنند. کاهش پریشانی روانشناختی زوجین هم به بهبود روابط آن ها و هم به استحکام بنیان خانواده و به طبع آن سلامت جامعه منجر خواهد شد. این پژوهش با هدف بررسی نقش میانجی نیاز به تعلق در ارتباط بین کیفیت خانواده مبدأ و پریشانی روانشناختی زنان و مردان در آستانه طلاق انجام شد. روش شناسی: پژوهش حاضر، از نوع همبستگی بود و جامعه آماری آن کلیه متقاضیان طلاق در نیم سال اول (بهار و تابستان) 1402 شهرستان مشهد تشکیل می دادند که برای طی کردن مراحل طلاق به مراکز مشاوره مورد تایید دادگستری مراجعه کرده بودند. از بین جامعه، 300 نفر به صورت نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها، مقیاس خانواده اصلی، پرسشنامه پریشانی روانشناختی کسلر و مقیاس نیاز به تعلق بود. برای تحلیل داده ها از آزمون های همبستگی پیرسون و تحلیل معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد کیفیت خانواده مبدأ و پریشانی روانشناختی زنان و مردان در آستانه طلاق با یکدیگر رابطه مثبت دارند. همچنین نیاز به تعلق در ارتباط بین کیفیت خانواده مبدأ و پریشانی روانشناختی زنان و مردان در آستانه طلاق، نقش میانجی دارد.نتیجه گیری: با توجه به یافته ها می توان نتیجه گرفت که جهت کاهش پریشانی روانشناختی زوجین در آستانه طلاق، می توان از مداخلات مبتنی بر دلبستگی و تغییر نگرش افراد نسبت به روابط خانواده مبدأ خویش و تخلیه هیجانی نسبت به آن ها استفاده کرد.
طراحی برنامه آموزش خودتنظیمی و تأثیر آن در باورهای انگیزشی دانش آموزان شاهد و ایثارگر دختر و پسر(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف طراحی برنامه آموزش خودتنظیمی و بررسی تأثیر آن در باورانگیزشی دانش آموزان شاهد و ایثارگر دختر و پسر متوسطه اول و دوم شاهد شهرستان زاهدان انجام گرفت. این مطالعه به روش نیمه آزمایشی در قالب طرح پیش آزمون پس آزمون با دو گروه آزمایش و کنترل انجام شد. جامعه آماری شامل800 نفر دانش آموزان شاهد و ایثارگر دختر و پسردوره اول و دوم متوسطه شاهد شهر زاهدان در سال تحصیلی 1400-1399 بود که از بین آنها 60 دانش آموز (30 دختر، 30 پسر) به روش خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و سپس به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش (15 نفر پسر و 15 نفر دختر ) و دو گروه کنترل(15 پسر و 15 نفر دختر) تقسیم شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های انگیزش تحصیلی والرند (1989) استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس تجزیه و تحلیل شدند. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که تفاوت معنی-داری بین میانگین نمرات پیش آزمون و پس آزمون در متغیر باورانگیزشی وجود دارد. (001/0P< ) و در نتیجه، میانگین نمرات پس آزمون گروه آزمایش، در متغیر باور انگیزشی به طور معنی داری بیشتر از گروه کنترل است که می تواند ناشی از طراحی و اجرای برنامه آموزش خودتنظیمی محقق باشد. با توجه به نتایج اینگونه استنباط میشود که سازمان ها و مراکز دولتی و خصوصی متولی آموزش و پرورش دانش آموزان از این برنامه آموزش خودتنظیمی جهت افزایش باور انگیزشی در قالب کلاسها و کارگاه های آموزشی خود می توانند استفاده نمایند.
ارائه مدل گرایش به مصرف سیگار دانشجویان براساس تنظیم هیجان و حمایت اجتماعی ادراک شده با نقش میانجیگری فرسودگی تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مصرف سیگار عموماً از دوران جوانی شروع شده و این موضوع موجب گردیده تا هر ساله هزاران جوان درگیر مصرف آن شوند. شیوع بالای مصرف آن و پیامدهای آسیب زای آن بررسی عوامل مؤثر بر آن را ضروری می سازد؛ بنابراین پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای فرسودگی تحصیلی در رابطه بین تنظیم هیجان و حمایت اجتماعی ادراک شده با گرایش به مصرف سیگار دانشجویان انجام شد.
روش: این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر روش پژوهش برحسب گردآوری اطلاعات همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه ی دانشجویان دختر و پسر دانشگاه محقق اردبیلی در سال تحصیلی 1402- 1401 بود که از بین آن ها تعداد 326 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. شرکت کنندگان به پرسشنامه های گرایش به مصرف سیگار، تنظیم هیجان (ERQ)، حمایت اجتماعی ادراک شده (MPSS) و فرسودگی تحصیلی (MBI) که به صورت آنلاین در اختیار آن ها قرار گرفته بود، پاسخ دادند. تحلیل داده ها با روش های آماری توصیفی، ضریب همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری و با نرم افزارهای Spss-24 و Amos-24 انجام شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که الگوی پیشنهادی پژوهش دارای برازش مناسبی بوده و تنظیم هیجان و حمایت اجتماعی فقط به شکل غیرمستقیم و با میانجیگری فرسودگی تحصیلی بر گرایش به مصرف سیگار اثرگذار هستند (5/1= χ2/df، 04/0= RMSEA، 04/0= SRMR، 96/0= GFI، 94/0= AGFI، 97/0 = CFI).
نتیجه گیری: پژوهش حاضر نشان داد، جهت پیشگیری از گرایش به مصرف سیگار در دانشجویان بررسی فشارهای تحصیلی حائز اهمیت فراوانی است.
The Effectiveness of Academic Life Skills and Self-Regulation of Motivation Training on Academic Motivation of Senior High School Female Students(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
In today's educational world, the importance of academic life skills and self-regulated motivation for students, especially in the senior high school, has been noted repeatedly. Thus, the purpose of this research was to investigate the effectiveness of teaching life skills and self-regulation of motivation on the academic motivation of female students of the senior high schools. This research is a quantitative applied study adopting a quasi-experimental design, with a pre-test/post-test and a control group. The statistical population included 31180 female students of the senior of high schools in Tabriz in the academic year of 2021-2022. From this population, 90 students were selected by multi-stage cluster random sampling method and were randomly divided into three groups with 30 participants. The control group received its traditional instruction while the first and second experimental groups received educational life skills and self-regulated motivation interventions respectively for eight sessions of two hours. The instruments included the academic motivation questionnaire (Vallerand et al., 1992). For data analysis, in addition to descriptive statistics, Shapiro-Wilk test, MANOVA, regression slope homogeneity test, Box's M Test, Leven test, MANCOVA, and Bonferroni post hoc test were used. The findings showed that the educational life skills and self-regulation of motivation training programs had a positive effect on the academic motivation of female students of the senior high schools. Also, motivational self-regulation training has a higher effectiveness in the academic motivation of the participants than teaching life skills. According to the results, it is concluded that the integration of educational self-regulation motivation and academic life skills training programs in the school environment can have positive effects on students. Schools and educational centers should look for ways to incorporate these skills into their curricula, so that students can develop the skills to manage their motivation and behaviors in a supportive and interactive environment. Also, it is important that teachers and trainers receive the necessary training to be able to effectively impart these skills to students.
اثربخشی امید درمانی بر اجتناب شناختی- رفتاری و فعالیت های خودمراقبتی در بیماران مبتلا به دیابت نوع 2(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: روان درمانی که امید را هدف اصلی تغییر قرار دهد، برای بیماران مبتلا به دیابت حائز اهمیت خواهد بود و سبب افزایش پیروی بیماران از رفتارهای خودمراقبتی و ایجاد احساس بهبودی و رضایت از کنترل بیماری خواهد شد. براین اساس هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی امید درمانی بر اجتناب شناختی-رفتاری و فعالیت های خودمراقبتی در بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 می باشد.
روش: این پژوهش نیمه آزمایشی و از طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی زنان و مردان متأهل مبتلا به دیابت نوع 2 شهر اهواز که در سال 1400 عضو انجمن دیابت این شهر بوده که از میان آن ها با استفاده از روش هدفمند و بر اساس نمرات مقیاس اجتناب شناختی- رفتاری (اتنبرگ و دابسون، 2004) و مقیاس فعالیت های خودمراقبتی دیابت (توبرت و همکاران، 2000) در پیش آزمون، 40 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 20 نفره آزمایش و گواه تقسیم شدند. گروه آزمایشی، آموزش امیددرمانی را به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای دریافت کردند اما گروه گواه مداخله ای دریافت نکردند. پس از اجرای مداخله بار دیگر دو گروه پرسش نامه های پژوهش را تکمیل کردند و داده ها از طریق تحلیل کوواریانس چندمتغیری و تک متغیری با استفاده از نرم افزار SPSS-24 تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج نشان داد که امید درمانی بر اجتناب شناختی-رفتاری و فعالیت های خودمراقبتی در بیماران دیابتی نوع 2تأثیر معنی داری داشت (05/0>p).
نتیجه گیری: لذا بر اساس یافته های حاصل از این پژوهش، امید درمانی می تواند روشی مؤثر برای کاهش اجتناب شناختی-رفتاری و افزایش فعالیت های خودمراقبتی در بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 باشد.
فرآیند شکل گیری و تحول طلاق بر اساس منابع اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور کشف فرایند شکل گیری و تحول طلاق بر اساس منابع اسلامی انجام شد. این پژوهش شامل ترکیبی از روش های کیفی و کمی است که طی چهار مرحله اجرا گردید. برای تدوین فرایند شکل گیری و تحول طلاق، از روش «معناشناسی زبانی» استفاده شد و به منظور تحلیل مراحل و شاخص های به دست آمده از منابع اسلامی، از روش «تحلیل محتوا» و «قواعد اصول فقه» استفاده گردید. روایی محتوای فرایند شکل گیری و تحول طلاق با استفاده از نظر کارشناسان بررسی گردید. یافته های پژوهش نشان داد فرایند شکل گیری طلاق بر اساس منابع اسلامی متشکل از شش مرحله (پیش آشفتگی، بروز آشفتگی، آشفتگی، گسستگی و امکان طلاق، آمادگی برای طلاق و امکان بازگشت، و پس از طلاق و امکان بازگشت) است. روایی محتوا برای تمام مراحل و شاخص های به دست آمده با اظهار نظر هشت کارشناس تأیید گردید.
تأثیر آموزش مهارت های پیش نیاز تحصیلی نوشتن و خواندن بر آمادگی تحصیلی مهارت های پیش نیاز نوشتن و خواندن کودکان دیرآموز پیش دبستانی شهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ پاییز (آذر) ۱۴۰۳ شماره ۱۴۱
۲۸۳-۲۶۷
حوزههای تخصصی:
زمینه: اختلال در یادگیری کودکان دیرآموز موجب تأثیر منفی در تحصیل آن ها و مهارت های مرتبط، مانند نوشتن، خواندن، ریاضی می شود. کودکان دیرآموز درک متفاوتی از آنچه می بینند و می شنوند دارند و یادگیری مهارت های جدید برای آن ها دشوار است. علی رغم این که این کودکان گروه بزرگی از دانش آموزان را تشکیل می دهند، ولی به ندرت در پژوهش ها مورد بررسی قرار گرفته اند. هدف: این پژوهش با هدف تعیین تأثیر آموزش مهارت های پیش نیاز تحصیلی بر مهارت های پیش نیاز نوشتن و خواندن کودکان دیرآموز انجام شد. روش: طرح پژوهش حاضر نیمه آزمایشی، از نوع پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری 1 ماهه همراه با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی کودکان دختر و پسر دیرآموز مراکز پیش دبستانی شهر اهواز در سال تحصیلی 1402-1401 بود. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای، تعداد 40 کودکان دختر و پسر دیرآموز انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. در این پژوهش همچنین از مقیاس تعیین سطح مهارت های پایه و پیش نیاز تحصیلی نوآموزان دیرآموز در دوره پیش دبستان (1396) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل کواریانس چندمتغیری استفاده شد. یافته ها: یافته های نشان داد آموزش مهارت های پیش نیاز تحصیلی باعث افزایش مهارت های پیش نیاز نوشتن و خواندن کودکان دیرآموز پیش دبستانی در سطح معناداری 01/0 >p می شود. همچنین، یافته ها نشان داد که در طول زمان و پس از یک دوره پیگیری یک ماهه این اثرات همچنان در سطح معناداری 01/0 >p بوده است. نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش، مهارت های پیش نیاز نوشتن و خواندن کودکان دیرآموز پیش دبستانی در گروهی که آموزش مهارت های پیش نیاز تحصیلی را دریافت کرده بودند، به صورت معناداری از گروهی که آموزش مهارت های پیش نیاز تحصیلی را دریافت نکرده بودند بیشتر بود. بنابراین، باید آموزش مهارت های پیش نیاز تحصیلی به طور ویژه در دستور کار مراکز پیش دبستانی قرار گیرد.
رابطه کفایت مندی اجتماعی و اضطراب اجتماعی در نوجوانان: مدل یابی میانجیگری نظم بخشی هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۳شماره ۴ (پیاپی ۷۲)
147 - 169
حوزههای تخصصی:
هدف: در رویکردهای کارآمد درباره چالش های سلامت روانی نوجوانان بر فهمِ عمیقِ عللِ مراقبت گرِ تحول بهینه، بهزیستی و بالندگیِ نوجوانان، تاکید می شود. بر این اساس، در این پژوهش، محققان با هدف پیش بینی اضطراب اجتماعی نوجوانان از طریقِ کفایت مندی اجتماعی آنها بر نقش میانجیگرِ نظم بخشی هیجانی، اصرار ورزیدند. روش: در این پژوهش هبستگی، 449 نوجوان (251 دختر و 198 پسر) در بازه سنی 14 تا 17 سال، که با استفاده از روش نمونه گیری چندمرحله ای انتخاب شدند، به مقیاس اضطراب اجتماعیِ نوجوانان (پاکلک، 2004)، پرسشنامه شایستگی اجتماعی (ژو و ای، 2012) و پرسشنامه نظم بخشی هیجانی (گراس و جان، 2003) پاسخ دادند. به منظور آزمون مدل علّی میانجیگری نسبی، از روش آماری مدل یابی معادله ساختاری، استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که مدل مفروض میانجیگری نظم بخشی هیجانی در رابطه کفایت مندی اجتماعی با اضطراب اجتماعی در نوجوانان، با داده ها برازش مطلوبی داشت. در مدل پیشنهادی، تمامی ضرایب مسیر بین متغیرها از نظر آماری، معنادار بودند و 50 درصد از واریانس نمرات اضطراب اجتماعی از طریق کفایت مندی اجتماعی و نظم بخشی هیجانی، تبیین شد. نتیجه گیری: در مجموع، نتایج نشان داد که کفایت مندی اجتماعی به مثابه یک خصیصه بسیط با شمول همزمان وجوه و قلمروهایِ چندگانه شناختی، هیجانی، انگیزشی و رفتاری، از نوجوانان در برابرِ مشکلات درونی سازِ آسیب روانی مانند اضطراب اجتماعی، مراقبت می کند.
The effectiveness of mindfulness training on psychological distress and pessimism in girls with previous child abuse experience(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: The aim of this study was to determine the effectiveness of mindfulness training in reducing psychological distress and pessimism in girls who have abuse experience in childhood.
Methods: The study was semi-experimental with a pretest-posttest method and a control group. The present study population included all senior high school girls in the 8th district of Tehran with child abuse experience. A total of 30 participants were selected using the convenience sampling method and randomly assigned to experimental and control groups (15 participants in the experimental group and the other 15 participants in the control group). In order to collect the sample group, Girls with a history of abuse were invited to participate in the study. Among the girls who participated and volunteered, those who had a high harassment score (scores above 75), were selected as the sample group. Kessler Life Orientation and Psychological Distress Questionnaires were performed as a pre-test, and the experimental group received mindfulness treatment in 8 sessions, 60 minutes each, then the questionnaires mentioned as post-tests in both groups performed. Data were analyzed by analysis of covariance.
Results: The results showed that there was a significant difference between psychological distress and pessimism in the experimental group and the control group.
Conclusion: The results also showed the effect of mindfulness training as one of the supportive methods in reducing the psychological distress and pessimism of girls with child abuse experience.
اثربخشی بسته آموزشی سلامت جنسی بر دانش و نگرش جنسی زنان و مردان در آستانه ازدواج شاغل در دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ بهار (فروردین) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۳
۱۸۲-۱۶۵
حوزههای تخصصی:
زمینه: آموزش سلامت جنسی برای ترویج رشد جنسی سالم، کاهش پیامدهای منفی رفتارهای جنسی پرخطر و ایجاد پایه ای برای بزرگسالی سالم بسیار مهم است. هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی اثربخشی بسته آموزشی سلامت جنسی بر دانش و نگرش جنسی زنان و مردان در آستانه ازدواج شاغل در دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه در نیمه اول سال 1402 می باشد. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل را تمامی زنان و مردان شاغل در دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه که در آستانه ازدواج بود، تشکیل دادند. جهت انتخاب نمونه به روش نمونه گیری هدفمند، 40 نفر از زنان و مردان شاغل در دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه که در آستانه ازدواج بودند جهت استخراج مؤلفه های سلامت جنسی و برای بررسی تأثیر متغیر مستقل (رویکرد بسته آموزشی تدوین شده 10 زوج و برای گروه گواه نیز 10 زوج) انتخاب شدند. آزمودنی ها در هر دو گروه، قبل و بعد از آموزش به پرسشنامه دانش و نگرش جنسی بشارت (1392) پاسخ دادند. گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 40 دقیقه ای آموزش سلامت جنسی را دریافت کردند. جهت تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 26 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد مداخله آموزشی سلامت جنسی بر دانش و نگرش جنسی زنان و مردانی که در آستانه ازدواج هستند تأثیر معناداری داشته است (0/001p<). نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش، می توان نتیجه گرفت که بسته مداخله آموزشی سلامت جنسی برای دانش و نگرش جنسی زنان و مردانی که در آستانه ازدواج قرار دارند تأثیر دارد و منجر به بهبود سطح دانش و نگرش جنسی در زنان و مردان می شود.