مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
نظم بخشی هیجانی
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی نقش دینداری با واسطه گری نظم بخشی هیجانات در پیش بینی گرایش به رفتارهای پرخطر در نوجوانان بود.روش:جامعه ی آماری این پژوهش، شامل دانش آموزان دبیرستان های نواحی پنج گانه اصفهان بود که از بین دانش آموزان دبیرستان ها در سال 1391 تعداد 383 نفر(176پسر و 207 دختر) با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای تصادفی انتخاب شدند. داده های پژوهش با استفاده از پرسشنامه دینداری ، پرسشنامه دشواری در نظم بخشی هیجانات و پرسشنامه خطرپذیری نوجوانان ایرانی گردآوری و از طریق روش های آماری تحلیل مسیر و رگرسیون چندگانه مورد بررسی قرار گرفت.یافته ها: نتایج نشان داد دشواری در نظم بخشی هیجانی در رابطه میان دینداری و رفتار پرخطر تا اندازه ای واسطه شده است. همچنین، رابطه مستقل معناداری بین دینداری و رفتارهای پرخطر وجود داشت.نتیجه گیری:نوجوانانی که اعتقادات مذهبی قوی تر ی دارند و هیجاناتشان را به گونه ای مؤثر تنظیم می کنند به احتمال کمتر در رفتارهای پرخطر شرکت می کنند.
مدل ساختاری نظم بخشی هیجانی و علائم اختلال اضطراب فراگیر در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین مدل ساختاری نظم بخشی هیجانی و علائم اختلال اضطراب فراگیر در دانشجویان انجام شد.برای دستیابی به هدف پژوهش، تعداد 462 (223 دختر و 241 پسر) دانشجوی دانشگاه شیراز با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند و به مقیاس مشکلات در نظم بخشی هیجانی، پرسشنامه نگرانی ایالت پنسیلوانیا و پرسشنامه اختلال اضطراب فراگیر پاسخ دادند. داده ها با استفاده از روش مدل سازی معادلات ساختاری تحلیل شدند. نتایج مدل سازی معادلات ساختاری نشان داد که از بین مؤلفه های دشواری در نظم بخشی هیجانی، دسترسی محدود به راهبردهای نظم بخشی هیجانی هم به صورت مستقیم و هم با واسطه گری نگرانی و مؤلفه دشواری در انجام رفتار هدفمند تنها به صورت مستقیم بر علائم اختلال اضطراب تعمیم یافته تأثیر می گذارند. به طورکلی این نتایج نشان می دهد که مؤلفه های نظم بخشی هیجانی می توانند بر علائم اختلال اضطراب فراگیر در جمعیت عمومی تأثیرگذار باشد، به طوری که افزایش دشواری ها در نظم بخشی هیجانی منجر به افزایش نگرانی و علائم اختلال اضطراب فراگیر در آن ها می شود.
مقایسه کنترل تکانه و نظم بخشی هیجانی در بیماران مبتلا و غیرمبتلا به اعتیاد غذایی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
اهدف هدف پژوهش حاضر، بررسی متغیر های کنترل تکانه و نظم بخشی هیجانی در بیماران مبتلا به اعتیاد غذایی درمقایسه با گروه کنترل بود. مواد و روش ها پژوهش حاضر، از نوع مقطعی (پس رویدادی) بود و تمامی نمونه های این مطالعه را بیماران مرد تشکیل می دادند. از بین بیماران مراجعه کننده به کلینیک چاقی بیمارستان امام خمینی(ره) و کلینیک های چاقی شهر تهران، براساس نمونه گیری مبتنی بر هدف، سی نفر مرد مبتلا به اعتیاد غذایی به عنوان نمونه پژوهشی انتخاب شدند. همچنین، سی نفر باتوجه به همتاسازی انجام شده با گروه پژوهشی از بین کارکنان کلینیک، بیمارستان و دانشجویان دانشگاه تهران برگزیده شدند. برای ارزیابی کنترل تکانه و نظم بخشی هیجانی، به ترتیب از این ابزارها استفاده شد: مصاحبه نیمه ساختاریافته SCID - I برای سرند و پرسش نامه اعتیاد غذایی یال ( YFAS ) به منظور تشخیص گروه های پژوهشی، مقیاس تکانشگری بارت ( BIS- 11) و پرسش نامه دشواری برای تنظیم هیجانی گراتز ( DERS ). افزون براین، به منظور ارزیابی هریک از متغیرها، از تحلیل واریانس چندمتغیره ( MANOVA ) و نسخه شانزدهم نرم افزار SPSS استفاده شد. یافته ها نتایج نشان داد که بیماران مبتلا به اعتیاد غذایی درمقایسه با گروه کنترل، در تمامی شاخص های کنترل تکانه و نیز تنظیم هیجانی، ازنظر آماری نمره کمتری کسب کردند. نتیجه گیری بیماران مبتلا به اعتیاد غذایی درمقایسه با گروه کنترل، تکانشگری بیشتر و نظم بخشی کمتری داشتند؛ بنابراین، نقص در کنترل تکانه و نظم بخشی هیجانی، از عوامل مهم در شکل گیری و تداوم اعتیاد غذایی محسوب می شود.
نقش کمال گرایی مثبت و منفی، خودکارآمدی، نگرانی و مشکل در نظم بخشی هیجانی در پیش بینی اهمال کاری رفتاری و تصمیم گیری(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی نقش پیش بینی کنندگی کمال گرایی مثبت و منفی، نگرانی، خودکارآمدی و مشکل در نظم بخشی هیجانی در اهمال کاری رفتاری و تصمیم گیری بود. روش : در پژوهش همبستگی حاضر 365 دانشجوی دانشگاه تهران به صورت نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای به مقیاس خودکارآمدی عمومی ( GSES )، مقیاس مشکل در نظم بخشی هیجانی ( DERS )، پرسش نامه حوزه های نگرانی- فرم کوتاه ( WDQ )، مقیاس کمال گرایی مثبت و منفی ( PNPS )، مقیاس تعلل ورزی تصمیم گیری ( DPS ) و مقیاس تعلل ورزی عمومی ( GPS ) پاسخ دادند. داده ها به روش همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام تحلیل شدند. یافته ها : تمام متغیرها با اهمال کاری رفتاری و تصمیم گیری ارتباط داشتند (01/0 p< ) . تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد مدل پیش بینی اهمال کاری رفتاری به ترتیب شامل متغیرهای خودکارآمدی عمومی، مشکل در نظم بخشی هیجانی، کمال گرایی مثبت و نگرانی بود (001/0 p< ) . کمال گرایی منفی از این مدل حذف شد. مدل پیش بینی اهمال کاری تصمیم گیری شامل مشکل در نظم بخشی هیجانی، نگرانی، کمال گرایی مثبت و کمال گرایی منفی بود (001/0 p< ) . نتیجه گیری : ماهیت چندوجهی اهمال کاری و اهمیت متغیرهای شناختی و هیجانی در فهم اهمال کاری در پژوهش حاضر مورد تأکید قرار گرفت. نتایج همچنین نقش تعیین کننده نظم بخشی هیجانی را در آسیب شناسی اهمال کاری تایید می کند. با این حال، این پژوهش بر پایه یک مدل نظری یکپارچه که این متغیرها را ادغام کرده باشد، نبود.
مقایسه نظم بخشی هیجانی در افراد مبتلا به اعتیاد اینترنتی، غذایی، مواد افیونی و گروه کنترل(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
اهداف: دشواری در نظم بخشی هیجانی، مؤلفه مهمی در آسیب شناسی انواع اعتیاد است که مقایسه و بررسی آن به عنوان مؤلفه مشترک آن ها می تواند در فهم و درمان این اختلالات کمک کننده باشد. پژوهش حاضر با هدف مقایسه نظم بخشی هیجانی بین افراد وابسته به مواد افیونی (هروئین و تریاک)، افراد مبتلا به اعتیاد غذایی، اینترنتی با گروه کنترل انجام شد. مواد و روش ها: طرح کلی پژوهش در چارچوب یک مطالعه علّی مقایسه ای انجام شد. جامعه آماری شامل مراکز اقامتی شهرداری تهران، دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی تهران و کلینیک های درمان چاقی شهر تهران بود که 120 نفر در هر گروه تعداد سی نفر ( افراد وابسته به اعتیاد غذایی، مواد افیونی، اینترنتی و گروه کنترل)، به روش نمونه گیری در دسترس مبتنی بر هدف انتخاب شدند. همه افراد نمونه مورد مطالعه، مرد بودند. برای تشخیص گذاری اختلالات از مصاحبه بالینی نیمه ساختاریافته برای اختلالات محور یک SCID-I، پرسش نامه اعتیاد غذایی یال (YFAS)، پرسش نامه اعتیاد اینترنتی یانگ (IAT) استفاده شد. بعد از انتخاب آزمودنی ها همه آن ها پرسش نامه آزمودنی ها و پرسش نامه تنظیم هیجانی گراتز (DERS) را پر کردند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل واریانس چندمتغیره (مانوا) در نرم افزار SPSS نسخه 16 استفاده شد. یافته ها: شاخص کلی دشواری در نظم بخشی هیجانی و تمام زیر مقیاس های آن در هر سه گروه افراد وابسته به مواد افیونی، افراد مبتلا به اعتیاد غذایی و افراد مبتلا به اعتیاد اینترنتی بیشتر از افراد گروه کنترل بود و این تفاوت از نظر آماری معنادار بود (05/P<0). بین سه گروه اعتیاد غذایی، افراد وابسته به مواد افیونی و افراد مبتلا به اعتیاد غذایی از نظر متغیر نپذیرفتن پاسخ هیجانی، دشواری های دست زدن به رفتار هدفمند تفاوت معناداری مشاهده نشد. اما از نظر متغیرهای دشواری در کنترل تکانه، فقدان آگاهی هیجانی، دسترسی محدود به راهبردها، ابهام هیجانی و شاخص کلی بین گروه ها تفاوت معناداری مشاهده شد (05/P<0). نتیجه گیری: این پژوهش نقص هایی را در نظم بخشی هیجانی در افراد وابسته به مواد افیونی، افراد مبتلا به اعتیاد اینترنتی و افراد مبتلا به اعتیاد غذایی نسبت به گروه کنترل نشان می دهد. این پژوهش نشان داد که کنترل تکانه و نظم بخشی هیجانی افراد مبتلا به اعتیاد اینترنتی نسبت به افراد مبتلا به اعتیاد غذایی و همچنین نسبت به افراد وابسته به مواد افیونی بهتر بود.
تدوین مدل ساختاری رابطه طرحواره های ناسازگار اولیه و نظم جویی هیجانی با میانجی گری سرسختی روانشناختی در افراد مبتلا به اختلالات اضطرابی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ بهار (اردیبهشت) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۴
431 - 450
حوزه های تخصصی:
زمینه: یکی از فرآیندهای شناختی عمیق که نقش پایه ای و اساسی در ایجاد اختلالات اضطرابی دارد، طرحواره های ناسازگار اولیه است. از دیگر علل زیربنایی اختلالات اضطرابی، ناتوانی در نظم جویی هیجانی است. همچنین سرسختی روانشناختی نیز به عنوان یک سازه شخصیتی مهم بر نحوه و کیفیت برخورد افراد با منابع اضطراب زا مؤثر است. تا کنون پژوهش خاصی به ارائه مدل ساختاری در مورد رابطه طرحواره های ناسازگار اولیه و نظم بخشی هیجانی با نقش میانجی گری سرسختی روانشناختی در بیماران مبتلا به اختلالات اضطرابی نپرداخته است.
هدف: پژوهش حاضر با هدف تدوین مدل ساختاری رابطه طرحواره های ناسازگار اولیه و نظم جویی هیجانی با میانجی گری سرسختی روانشناختی در افراد مبتلا به اختلالات اضطرابی انجام شد.
روش: طرح پژوهش حاضر توصیفی، از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی افراد مبتلا به اختلالات اضطرابی مراجعه کننده به مراکز مشاوره و خدمات روانشناختی تحت نظارت سازمان بهزیستی شهر تهران در سال 1400 بود. با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای تصادفی، 300 نفر از افراد مبتلا به اختلالات اضطرابی به عنوان نمونه آماری پژوهش انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های نسخه کوتاه پرسشنامه طرحواره های ناسازگار اولیه (یانگ، 1998)؛ راهبردهای تنظیم هیجان (گراس و جان، 2003) و سرسختی روانشناختی (کوباسا، 1979) استفاده شد. همچنین جهت تحلیل داده ها از روش های همبستگی و تحلیل مسیر و نرم افزارهای SPSS-26 و AMOS-24 استفاده شد.
یافته ها: یافته های پژوهش حاضر نشان داد مدل پیشنهادی از برازش خوبی برخوردار است. نتایج همچنین نشانگر آن است که طرحواره های بریدگی و طرد، خودگردانی و عملکرد مختل، جهت مندی، گوش بزنگی بیش از حد و بازداری بر ارزیابی مجدد اثر منفی و معنادار و بر سرکوبی اثر مثبت و معنادار داشتند. همچنین اثر طرحواره محدودیت های مختل بر سرکوبی، مثبت و معنادار بود. سرسختی روانشناختی بر ارزیابی مجدد اثر مثبت و معنادار و بر سرکوبی نیز اثر منفی و معنادار دارد.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده که نقش میانجی گرانه متغیر سرسختی روانشناختی در پژوهش حاضر مورد تأیید قرار گرفت و از آنجایی که این متغیر باعث افزایش تاب آوری فرد می شود و در نتیجه او را در یک چرخه مثبت و سالم قرار می دهد، پیشنهاد می شود درمانگران مراکز مشاوره، فنون ارتقای سرسختی روانشناختی را به افراد مبتلا به اختلالات اضطرابی آموزش دهند.