فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۱۶۱ تا ۴٬۱۸۰ مورد از کل ۲۸٬۲۶۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
تبارگرایی و توجه به تبار در بین حکومت های ایرانیِ قرن چهارم هجری اهمیت خاصی داشته است. بنابراین یکی از مباحث مهم نظری در تاریخ ایران، در قرون نخستین و میانه اسلامی، گفتمان تبارشناسی تاریخی است. در این میان دو سلسله سامانی و آل بویه به منظور کسب مقبولیت در بین مردم، به تبار خود و معرفی آن به جامعه ایرانی و بزرگان و دانشمندان ایرانی توجه خاصی داشتند. از سوی دیگر نمی توان به نقش ایدئولوژی در تثبیت قدرت حکومت های مستقل ایرانی در این زمان بی توجه بود. مهمترین منابع موجود در مورد تاریخ سیاسی این دو سلسله کتابهای تجارب ألامم و تاریخ بخارا هستند. نویسندگان این دو کتاب به خوبی از نقش گفتمان تبارشناسی سلسله های مورد نظر آگاه بودند و از این مسأله غافل نماندند. این مقاله برآن است تا گفتمان سیاسی و تبارشناسی حکومت های سامانی و بویه را در این دو منبع مهم مورد بررسی قرار دهد.
عوامل محیطی مؤثر بر تحولات ساختاری نقاشی نوگرای ایران (1357- 1390ش)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ و فرهنگ پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱۰۳
244 - 215
حوزههای تخصصی:
ساختار و ظاهر هر اثر نقاشی، علاوه بر بازتاب روحیات درونی هنرمند، می تواند از عوامل محیطی اثر پذیرد؛ عواملی که گاه با مؤلفه های اجتماعی آمیخته و گاه از رویدادهای سیاسی زمانه اثر پذیرفته است. با توجه به دگرگونی ساختار نقاشی نوگرای ایران در سال های 1357 1390ش این مسئله مطرح می شود که چه عوامل محیطی بر ساختار و گرایش های مختلف آثار نقاشان نوگرای ایران اثر گذاشته است؟ به نظر می رسد متغیرهایی چون رویدادهای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی و همچنین سرعت تغییر شکل ارتباطات، در تحولات ساختاری آثار نقاشی نوگرای ایران در هر دهه مؤثر بوده است. از این رو، در این پژوهش، متغیرهای محیطی فرهنگی در کنار ساختار آثار هر دهه تحلیل و بررسی شده است. نتایج این پژوهش که به روش توصیفی تحلیلی انجام شده، نشان می دهد که عوامل محیطی در دو گروه کلی عوامل داخلی و خارجی جای می گیرد. عوامل داخلی مشتمل است بر تغییر شرایط اجتماعی و فرهنگی حاکم بر هر دوره مانند انقلاب اسلامی و جریان انقلاب فرهنگی، برگزاری جشنواره ها، انتشار مجله های هنری، گسترش اطلاعات الکترونیکی، شکل گیری و توسعه روزافزون نگارخانه ها، گرایش فزاینده جوانان به هنر و رشد آموزشگاه ها و عوامل خارجی نیز مشتمل است بر حضور نسبتاً چشمگیر هنرمندان ایرانی در جشنواره های بین المللی، فروش آثار هنری ایران در بازارهای جهانی، دعوت از هنرمندان خارجی و سفرهای خارجی هنرمندان ایرانی. در مجموع، به نظر می رسد که دگرگونی ساختار نقاشی ایران در این دوره، بیش از پیش، تحت تاثیر رویکردهای جدید هنر در غرب قرار گرفته است.
بررسی جنبش و فعالیت های دانشجویان ایرانی در ایتالیا (1340 -1357)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در آستانه دهه چهل، دانشجویان ایرانی در کشورهای اروپای غربی و آمریکا کنفدراسیونی از گرایش های مختلف از قبیل گرایش به حزب توده، جبهه ملی و جریان های اسلامی جهت سازماندهی برنامه های اعتراضی علیه حکومت پهلوی تشکیل دادند. از جمله این کشورها ایتالیا بود که با گسترش مناسبات فرهنگی با ایران با اعزام تعداد زیادی از دانشجویان ایرانی مواجه بود. نفوذ جریان ها و احزاب چپ مارکسیستی کمونیستی و سوسیالیستی در ایتالیا دانشجویان ایرانیِ ساکن در ایتالیا را تحت تأثیر خود قرار داد. بنیان پژوهش حاضر بر این پرسش است که دانشجویان ایرانیْ در ایتالیا چگونه به فعالیت های سیاسی روی آوردند و چگونه فعالیت های خود را در آنجا و در قالب چه گرایش هایی سازمان دهی کردند؟ دانشجویان از طریق کنفدراسیون جهانیِ محصلین و دانشجویان و با ایجاد سازمان ها و تشکیلات چپ گرایانه و با زمینه های نفوذ حزب توده ایران و ارتباط و نفوذ حزب کمونیست ایتالیا در موقعیت های مناسب به فعالیت علیه حکومت پهلوی می پرداختند. یافته پژوهش نشان داده است که با وجود تمایلات ناسیونالیستی و اسلامی در میان دانشجویان و محصلین ایرانی در ایتالیا، با توجه به حمایت های احزاب کمونیست ایتالیا و نفوذ حزب توده، بسیاری از دانشجویان ایرانی با گرایش های چپ جذب کنفدراسیون شدندو با تشکیل سازمان هاو انجمن های دانشجویی علیه حکومت پهلوی فعالیت می کردند.
اردشیر بابکان از ارگبدی تا شاهنشاهی
حوزههای تخصصی:
اردشیر بابکان در سال ۲۲۴ میلادی موفق به برانداختن سلسلهٔ اشکانی شد. گزارش این خیزش که هم در منابع بومی ایرانی و هم در منابع غیر ایرانی بازتاب یافته است، فاقد هماهنگی و جهت گیری یکسان است. در منابع فارسی و عربی دورهٔ اسلامی این رخداد در هاله ای از ابهام قرار گرفته است، به گونه ای که گاه گزارش های ضد و نقیضی در مورد سیر تاریخی حرکت اردشیر بابکان، از قیام تا رسیدن به مقام شاهنشاهی، دیده می شود. هدف از پژوهش حاضر آن است که در کنار بررسی و تحلیل گزارش-های تاریخی در رابطه با سیر تاریخی خیزش اردشیر بابکان، با اتکاء به منابع معتبر و مستندتری چون سکه ها، سنگ نبشته ها و سنگ نگاره ها تصویر روشن تری از این رویداد و در نهایت نتایج مفیدتری در باب چگونگی شکل گیری شاهنشاهی اردشیر بابکان ارائه شود. در نتیجهٔ این پژوهش مشخص گردید که خط سیر حرکت اردشیر را می توان به دو دوره تقسیم کرد: دوره شاهی و دورهٔ شاهنشاهی. او متعاقب قدرت گیری در پارس و شکست آخرین شاهنشاه اشکانی، به جانب نواحی مرکزی و سپس نواحی شمال و شمال غرب ایران پیش رانده و در مرحلهٔ بعد، نواحی شرقی را تصرف و در نهایت خود را به تیسفون رسانده است.
جامعه شناسی قومیت در خراسان هنگامه قیام ابومسلم خراسانی بر اساس تئوری های انتخاب عقلانی و نخبگان
حوزههای تخصصی:
جامعه شناسی قومیت برای اشاره به اشکال خاصی از تمایزات فرهنگی وضع شده است. مفهوم جامعه شناسی قومیت با مفاهیم نژادی و تنوع فرهنگی در هم تنیده شده است و قصد دارد تفسیری از وضعیت پیچیده قومی ارائه دهد. خراسان در پویه تاریخ به دلیل موقعیت جغرافیایی، کمتر تحت تأثیر فرهنگ های مهاجم قرار می گرفت و از این لحاظ مستقل بود. اما بعد از فتوحاتِ اعراب و مهاجرت عده ی زیادی از آنها به خراسان، احوالات این دیار تغییر کرد و درگیر یک دوقطبی قومی شد. برای خراسان در بحبوحه قیام ابومسلم خراسانی دو قومیت مجزا می توان در نظر گرفت و به صورت کلی آنها را به دو گروه عرب و خراسانی تقسیم بندی کرد. بعدها اختلافات قبایل عرب باعث شد مثلثی در خراسان شکل گیرد که قومیت و منفعت در آن ترکیب شده بودند. مسأله اصلی این است که چگونه می توان کنش های قومی خراسان را با تئوری های انتخاب عقلانی و نخبگان، که از پارامترهای جامعه-شناسی قومیت هستند، تبیین و تفسیر کرد؟ چگونه می توان با جامعه شناسی قومیت، خیزش خراسانیان را مقید به یک انقلاب سیاسی، یا یک انقلاب اجتماعی- قومی کرد؟ به این منظور پژوهش حاضر علاوه بر این که سعی می کند با استفاده از منابع داخلی و خارجی پاسخ مناسبی به این پرسش بدهد، در عین حال به نقد آن نیز خواهد پرداخت. یافته های تحقیق حاکی از آن است که تئوری نخبگان و انتخاب عقلانی هر دو به گونه ای از پوپولیسم اشاره می کنند که پسِ پشتِ آن، سوء استفاده از قومیت ها قرار دارد، در حالی که برای خراسانیان متأثر شدن از فرهنگ، بارزتر از سیاست های تحمیلی به نظر می رسد و بنابراین انقلاب خراسان نمی-تواند کاملاً سیاسی تلقی شود.
نگرشی بر تحول لباس رسمی کارکنان دولت در دوره ناصرالدین شاه قاجار و رضاشاه پهلوی
حوزههای تخصصی:
گسترش روابط ایران و غرب یکی از ویژگی های بارز عصر قاجار و پهلوی به شمار می آید. آشنایی ایرانیان بافرهنگ و تمدن غرب موجب تغییرات اجتماعی نسبتاً وسیع، ازجمله تغییر پوشاک برخی از اقشار جامعه و به خصوص لباس رسمی کارکنان دولت شد. بر این مبنا هدف اصلی مقاله، بررسی تحولات انجام شده بر لباس رسمی کارکنان دولت دوره ناصرالدین شاه و دوره رضاشاه است. حال این سؤال پیش می آید، که چه تفاوتی میان طرح و نحوه ی اجرای لباس کارکنان دولت در دوره ناصرالدین شاه با دوره رضاشاه بوده است؟ فرضیه مقاله بر آن است با تلاش هایی که از سوی شاه قاجار و پهلوی اول در جهت تغییر پوشش انجام دادند لباس رسمی کارکنان دولت هم ازنظر رتبه، جایگاه، ارتباطات اجتماعی و هم ازنظر طرح و نحوه ی اجرای آن متحول شد. روش تحقیق در این مقاله مبتنی بر توصیف و تطبیق داده های تاریخی است و نتایج حاصل از این پژوهش دلالت بر فرآیند تأثیر غرب گرایی بر لباس کارکنان اداری دوره ناصرالدین شاه و تشدید نوگرایی بر تحول لباس پرسنل دولتی با روش اقتدارگرایانه رضاشاه دارد.
استناد به گزارش (نقل) و اصل مسئلگی (با تأکید بر متون تاریخی دینی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استدلال (استناد) به گزارش های تاریخی، مهم ترین رکن روشی در الهیات تاریخی است که فضای اصلی این مقاله، ناظر به آن شکل گرفته است. واقعیت آن است که مقوله استدلال و استناد در الهیات تاریخی، نیازمند روش است، اما آنچه که به طور معمول مشاهده می شود آن است که این استدلال ها معمولاً بدون هیچ تبیینی رها می شوند. دلالت یک گزارش و نقل، می تواند در نوع انعکاسی که گزارش در فضای پیرامون خود پیدا می کند، نیز رصد شود. «مسئلگی»، پدیده ای قابل توجه در این فضای انعکاسی است. از جمله قواعدی که در فضای انعکاس، قابل طرح است، «مسئلگی» است. به این صورت که صدور (نقل) یک گزارش، بیش از آنکه حکایت از یک امر دائم و ثابت داشته باشد، نشان دهنده یک مسئله و امری خارج از روال عادی است. در این مقاله، به تبیین اصل مسئلگی و تبیین رهاوردهای آن در تحلیل متون تاریخی و دینی پرداخته شده است. درواقع، می توان گفت «مسئلگی» قاعده ای زبان شناختی است که در تحلیل تاریخ و به ویژه الهیات تاریخی کاربرد قابل ملاحظه ای دارد.
بررسی تحلیلی روابط حاکمان محلی گیلان با روسیه و عثمانی در عصر صفویه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقارن پایگیری قدرت صفویان در ایران، توجه روسیه و عثمانی، به سرزمین گیلان جلب شد. سلاطین عثمانی علاوه بر آذربایجان، گیلان را نیز از نظر دور نمی داشتند و از سوی دیگر، روسیه می کوشید تا انحصار تجارت سواحل جنوبی و غربی دریای کاسپین را در دست گیرد، زیرا این دولت، در تداوم برنامه گسترش ارضی و تحکیم اقتدار سیاسی و نظامی خویش، برای برقراری و توسعه روابط با ایران نیز، طرح هایی در سر داشت. در نتیجه، دولت های روسیه و عثمانی با هدف نفوذ در گیلان، ارتباط گسترده ای با امیران گیلانی برقرار کردند، اما پس از توجه شاه عباس صفوی به گیلان، روس ها از حمایت امیران گیلانی دست برداشتند و عثمانی ها نیز با وجود پناه دادن به خان کیایی، منافع خود را در حفظ دوستی با حکومت صفوی دیدند. یافته ها ی این پژوهش نشان می دهد که هرچند دولت های روسیه و عثمانی در درازمدت نتوانستند از طریق امیران محلی به اهداف سیاسی خود در گیلان دست یابند، اما در کوتاه مدت، با استفاده از این امیران، توانستند زمینه های نفوذ در شمال و شمال غرب ایران را فراهم کنند.
تحلیل مقایسه ای مولفه های تاریخ نگاری در تاریخ دیاربکریه و عالم آرای امینی با تکیه مسئله تقدیرگرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فهم وقایع تاریخی بدون شناخت اندیشه ای که در پس رویدادها نهفته است، امکان پذیر نیست. این نوع نگرش منوط به فهم دانش و بینش مورخ است و شناخت واقعه تاریخی بدون شناخت نظرگاه مورخ، غیرممکن است. تاریخ نگری و گرانیگاه فکری دو مورخ ابوبکر طهرانی و فضل الله روزبهان خنجی که در دوره حساسی از تاریخ ایران می زیسته اند و برهمین اساس برداشت های تاریخی خود را بیان کرده اند، نیز تابع همین قاعده است. درهمین جهت، نوشتار حاضر سعی بر آن دارد تا تأثیر تاریخ نگری و خاصه بینش تقدیرگرایانه هر دو مورخ را با رویکردی قیاس گونه در نگارش کتاب دیار بکریه با عالم آرای امینی تبیین نماید. بنابراین سؤال پژوهش این است که رویکرد کلامی و نگرش اعتقادی ابوبکر طهرانی و فضل الله روزبهان خنجی در پردازش تاریخ و تفسیر دگرگونی های تاریخی در پرتو مشیت الهی چه تأثیری داشته است. البته این مسئله با توجه به بازتاب رویکرد مشیت گرایانه هر دو مورخ در شیوه نوشتاری و با در نظرداشتن دگرگونی های تاریخی عصر آنها بررسی می شود. حاصل پژوهش که با رویکرد توصیفی تحلیلی انجام شده حاکی از این است که ابوبکر طهرانی همانند خنجی، البته در مقیاسی وسیع تر، تقدیرگرایی را در تحقق تاریخ مهم پنداشته و در برداشت تاریخ نگارانه خود از اوضاع حاکم بر قرن نهم این مهم را منظور کرده است. ازاین رو جبرگرایی، اراده مطلق خدواند در سرنوشت انسان، ناتوانی و زبونی انسان در هستی و آفرینش، غایت گرایی و تفسیر خطی تاریخ مهمترین مؤلفه های تاریخ نگاری در تاریخ دیار بکریه و عالم آرای امینی هستند که همگی در ذیل بینش تقدیرگرایانه دو مورخ قابل کشف و فهم هستند.
جمعیت اخوان الصفا و اندیشه رواداری اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های تاریخی ایران و اسلام پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۵
147 - 155
حوزههای تخصصی:
پیدایشانجمن سری اخوان الصفا یکی از رویدادهای مهم فکری و فرهنگی قرن چهارم هجری است که در تاریخ فلسفه اسلامی جایگاه ویژه ای دارد آن هم در شرایط سیاسی، اجتماعی و فکری قرن چهارم هجری که از یک سوء به واسطه ضعف سیاسی – مذهبی خلاقت که به ناتوانی نهاد خلافت در پاسخ گویی به چالش های فکری جامعه اسلامی انجامیده بود و از سوی دیگر ظهور علوم اوایل و فرهنگ یونانی در تقابل با اندیشه های اسلامی قرار گرفته بود و اندیشمندان جامعه اسلامی را با چالش های متعدد مواجه نموده بود. این امر سبب ظهور گروههای غیررسمی شده بود که در صدد پاسخگویی به شرایط فکری جامعه آن روز بودند. اخوان الصفا در زمره همین گروههای است که با طرح اندیشه رواداری و تسامح درصدد نزدیک کردن شریعت اسلام با فرهنگ یونان و اندیشه ایرانی و مانوی و گنوسی برآمده است زیرا این جماعت در عراق که مرز التقاطی اندیشه های پیش گفته شکل گرفته است با انتخاب عنوان اخوان الصفا برای جمعیت خود صحبت از اخلاق نمودند و به گسترش اندیشه رواداری اسلامی مذهبی پرداختند. این نوشتار با طرح این سؤال که علت رویکرد اخوان الصفا به اندیشه تسامح چه بوده است؟ این فرضیه را مطرح نموده است که اندیشه تسامح الصفا برآمده از شرایط فکری و سیاسی قرن چهارم هجری بوده است که ما براساس روش توصیفی- تحلیلی تاریخی درصدد بررسی این موضوع می باشیم.
بازسازی روایت فتح ایران در دوره خلافت ابوبکر در آثار مورخین قرن سوم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مراحل اولیه فتوح، تأثیر فراوانی بر ادوار بعدی حکومت اسلامی داشت. این امر زمینه توجه مسلمانان به فتوحات را فراهم آورد که یکی از نتایج آن ذکر اخبار فتوح در متون تاریخی بود. به دلیل نزدیکی زمانی، طرح فتوح ایران در کتب برخی از مورخان قرن سوم همانند ا بن خیاط، بلاذری، دینوری و یعقوبی اهمیتی ویژه دارد. در این نگاشته ها، روایات مشابه و متفاوت فراوانی خاصه درباره فتوحِ دوره خلیفه اول وجود دارد. براین اساس، شیوه مورخان سده سوم هجری در بازسازی روایت فتوح ایران و ارتباط آن با فضای کلی فرهنگی سیاسی در دوره خلافت ابوبکر مسئله پژوهش حاضر است. از نتایج این پژوهش توصیفی تحلیلی این است که بسیاری از این مورخان با پذیرش فرهنگ اسلامی حاکم کوشش کردند فتوح ایران در دوره خلیفه اول را در زنجیره تاریخ مقدس امت و خلافت اسلامی جای دهند؛ اما دلبستگی های مکانی و جایگاه اجتماعی هر یک از این مورخان دغدغه های ویژه ای در زمینه تفاخرطلبی قومی و رقابت های محلی و منطقه ای برای آنها ایجاد کرد؛ ازاین رو به تفاوت هایی در شرح جزئیات روایت فتوح این دوره منجر شد.
قالب های اثرگذار داده های تاریخی در فرایند استنباط فقهی بررسی موردی مکتب معاصر نجف(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
تاریخ اسلام سال بیستم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۷۷)
125 - 172
حوزههای تخصصی:
استنباط فقهی فرایندی بهره مند از انواع داده های برگرفته از دانش های متعدد دارد. نقش آفرینی این داده ها که برخی از آنها محتوای تاریخی دارند، در قالب هایی شناخته شده در فقه هم چون دلیل، قرینه، احدی القرائن، محتمل القرینیه و شاهد صورت می گیرد. مقاله پیش رو به بررسی اثرگذاری قالب های دارای محتوای تاریخی بر استنباط فقهی اختصاص یافته است و به این نتیجه رسیده است که هرچند شاهد تاریخی، قالبی تعیین کننده در فرایند استنباط نیست، دیگر انواع قالب ها به استنباط های فقهی مکتب معاصر نجف راه یافته اند و اثری تعیین کننده در آن داشته اند.
پیمان صلح ایلام و آشور در 674 پیش از میلاد؛ زمینههای شکلگیری و سرانجام آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیمان صلح سال 674 پیش از میلاد میان ایلام و آشور، در تاریخ روابط این دو دولت، پیمانی منحصربه فرد محسوب می شود؛ زیرا تنها پیمان دوستاﻧﮥ میان دو دولت است که با اطمینان از آن سخن می گویند. متن و مفاد این پیمان به جا نمانده است؛ اما اشاره های آمده در نامه ها، پیشگویی ها و سالنامه های آشوری، وجود آن را اثبات می کند. پیش از این، عوامل زمینه ساز این معاهده و نقض آن، موضوع پژوهش ها نبوده است و از طرفی، این معاهده چرخشی آشکار در سیاست های دو طرف را نشان می دهد؛ بنابراین در این پژوهش تلاش شده است این مسائل بررسی شود. از آنجایی که برای بررسی این معاهده اسناد ایلامی در اختیار نبود، تکیه اصلی بر نوشته های میانرودانی است. بر اساس این اسناد، در سده هفتم پیش از میلاد با ورود سکاها و کیمریان و قدرت گرفتن اقوام ایرانی که پیش از این وارد فلات شده بودند، فلات ایران شاهد تغییرات چشمگیری بود. اقوام ایرانی در ائتلاف هایی که با سکاها و کیمریان تازه وارد شکل دادند، مرزهای شمالی ایلام و مرزهای شرقی آشور را پی درپی تهدید می کردند. از طرفی، ایلام در مرزهای شرقی خود نیز با پارسیان روبه رو بود که براساس اسناد آشوری، مشکلاتی برای این دولت ایجاد کرده بودند؛ بنابراین ایلام و آشور که در این موقعیت در معرض تهدید دشمنی مشترک بودند با انعقاد این پیمان به متحد هم در مقابل آن بدل شدند؛ اما این پیمان در سال 664 پیش از میلاد با ﺣﻤﻠﮥ ایلام به بابل نقض شد. علت های این نقض را باید در پایبندنبودن کامل دو طرف به معاهده، چنددستگی و آشفتگی در طبقه حاکمه ایلام، اشتراک منافع اقتصادی با مناطق جنوبی میانرودان و رضایت نداشتن از ﺳﻠﻄﮥ آشور بر این مناطق دانست که این منافع را با تهدید مواجه کرده بود.
کارکرد نهاد موزه ایران باستان در اندیشه دولت ملت دوره پهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تأسیس موزه در عصر جدید به عنوان نهادی چندوجهی و چند کارکردی، نشانگر تحولی بنیادین در نظام معرفتی انسان بود. زمینه شکل گیری این نهاد بر اساس زمینه های فرهنگی، سیاسی و اجتماعی خاصی استوار بود. ایجاد محلی به عنوان محل نگهداری اشیاء عتیقه یا موزه به دنبال آشنایی ایرانیان با موزه های اروپایی و اکتشافات آثار باستانی به عصر ناصرالدین شاه قاجار برمی گردد. ناصرالدین شاه در پی ایجاد موزه، در کاخ گلستان محلی را برای حفظ و نمایش آثار عتیقه و باارزش تاریخی دایر کرد، اما این اقدام قوام نیافت. با آشنایی ایرانیان با اندیشه های جدید و اهمیت موزه و آثار باستانی، اندیشه تأسیس موزه توسط نخبگانی که در انجمن آثار ملی جمع شده بودند، دنبال شد و درنهایت با تشکیل دولت مدرن پهلوی، بنای موزه ایران باستان در ضلع غربی میدان مشق و در موقعیت مرکزی پایتخت آغاز شد. این مقاله با روش تاریخی تحلیلی بر آن است که علل ایجاد و مهم ترین کارکردهای موزه ایران باستان را در بافتار دولت پهلوی تحلیل و بررسی نماید. دستاوردهای پژوهش بیانگر آن است که تأسیس موزه در ایران در پیوند عمیق با اندیشه ناسیونالیسم شکل گرفت. هرچند تأسیس این نهاد از آمال روشنفکران مشروطه بود، به دست دولت پهلوی نهایی و عملی شد. باوجود کارکردهایی چون گردآوری و نگهداری و حفاظت، نمایش، آموزش و پژوهش، هویت سازی و مشروعیت جویی از این نهاد مهم ترین هدف و خواست دولت پهلوی بود و به دنبال برساخت و بازتولید روایت هایی از تاریخ باستانی بود که از ایدئولوژی دولت پهلوی پشتیبانی نماید.
نقش راه ابریشم در تبادل فرهنگی و تجاری ایران و چین در دوره ساسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های تاریخی ایران و اسلام بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۴
91 - 111
حوزههای تخصصی:
در تاریخچه ی راه ابریشم نقش های مهمی در مبادلات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی بین کشورهای مختلف نگاشته شده است. کاروان های این کهن راه تجاری که ناگزیر بودند از سرزمین ایران عبور می کرد و یا قسمتی از راه را از طریق دریا پشت سر بگذارند، امکانی بود که سه قاره ی آسیا، اروپا و آفریقا را به همدیگر پیوند می خوردند. این کهن راه که حوزه فعالیت آن از قلمرو اقتصادی و تجاری فراتر رفته بود، به مسیر مبادلات همه جانبه اقتصادی، سیاسی، فکری، مذهبی و فرهنگی در جهان باستان تبدیل شده بود. یافته های تحقیق چنین تصویری را ترسیم می نماید که در مسیر جاده ابریشم آیین های بزرگ متولد شدند، ابداعات بزرگ به وجود آمد و اندیشه ها و باورهای بسیار از طریق این جاده در مناطق مختلف به ویژه بین ایران و چین منتشر گردید. یکی از ادوار درخشان رونق راه ابریشم، در دوره ی ساسانی رقم خورده و بیش تر تأثیرات تجاری و فرهنگی بین دو کشور ایران و چین در این دوره رخ داده است. این پژوهش با پیروی از روش تحقیق تاریخی (توصیفی – تحلیلی) و با استناد به یافته ها و منابع تاریخی، به نقش راه ابریشم در تبادل فرهنگی و تجاری ایران و چین در دوره ساسانیان می پردازد.
ستیز اقتصاد زراعیِ رعیتی- معیشتی و اقتصاد زراعیِ تجاری ستیز دولت و دهقان برای تجارت و معیشت 1320- 1304ش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع این نوشتار ستیز اقتصاد زراعیِ رعیتی- معیشتی و اقتصاد زراعیِ تجاری در بازه ی زمانی 1320-1304 است. تداوم نظام زمینداری و جان سختی مناسبات آن در ایران و نیز ایستائی جامعه ی دهقانی همزمان یا پس از شکل گیری دولت مدرن، مسئله ی قابل تأملی است. انتظار می رفت با نفوذ سرمایه و رواج اقتصاد تجاری، تغییراتی در این امر رخ دهد. اما نه تنها دولت، تاجر- مالکان و مالکان بلکه دهقانان نیز علاقه ای به تغییر این شیوه ی تولید و مناسبات آن نشان ندادند. برای تبیین این مسئله، این سؤال قابل طرح است که: «چرا در دوره ی رضاشاه، زارع ایرانی در برابر تلاش های دولت برای رواج اقتصاد زراعیِ تجاری مقاومت کرد و به ستیز پرداخت؟» یافته های پژوهش نشان می دهد که دهقان ایرانی برای معیشت کشت می کرد. هدفش بیشینه سازی درآمد نبود، بلکه بخت خانواده برای زنده ماندن و موجودیت بود. شرایط نامساعد آب و هوا، آفت های زراعی، نا آشنایی با مناسبات بازار و سیاست بین الملل مایه ی نگرانی و بی اعتمادی مالک و زارع به زراعت تجاری و پافشاری آنان بر زراعت معیشتی بود. بنابراین با نفوذ سرمایه و رواج اقتصاد زراعیِ سرمایه دارانه، در مناسبات زمینداری و وضعیت اجتماعی زارعان تغییری به وجود نیامد و قواعدی که برای سالیان دراز نظام کشاورزی ایران را ثابت نگه داشته بود، بر هم نخورد. عوامل تولید از نظام اجتماعی سنتی آزاد نگردید. بلکه سبب همراهی و همگامی زارع با مالک و تحکیم نظام ارباب - رعیتی گردید.
تقریرات درس مثنوی (3)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چیستی فرهنگ و الزامات بازسازی آن از منظر مالک بن نبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مفهوم فرهنگ و بازسازی فرهنگی از مفاهیم بنیادینی است که به سبب دربرگرفتن گستره ی متنوعی از موضوعات و حوزه های تاریخی و اجتماعی نیازمند بحث و واگشایی از جنبه های مختلفی است. از سوی دیگر، بررسی و شناخت نگاه متفکران حوزه ی تاریخ تمدن – به ویژه تمدن اسلامی – به این مقوله فارغ از آشکارساختن جوانبی از موضوع بازسازی، همچنین یاری مان می کند به درکی از نوع فرهنگ نگری این متفکران دست یابیم. مقاله ی پیش رو نیز در پی آن است تا با بررسی و کنکاش در آثار مالک بن نبی، متفکر و صاحب نظر مسلمان در حوزه ی تحلیل تمدن، این مقولات را از منظر او تبیین کند. یافته های اثر حاضر ذیل دو محور اصلی جای گرفته اند: درک جایگاه و چیستی فرهنگ از نگاه بن نبی، و معرفی و تحلیل الزامات بازسازی فرهنگی از منظر او.
مطالعه قنات ها در شبکه آبرسانی طرح قدیم شهر اراک
منبع:
مطالعات ایران شناسی سال ۵ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱۳
107 - 120
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی شکل گیری و توسعه شهر اراک در دوره قاجار می پردازد و با استفاده از روش توصیفی و تحلیلی و مطالعات میدانی، شبکه آبرسانی اراک را در این دوره مورد مطالعه قرار می دهد. شهر اراک، برخلاف سایر شهرهای ایران که به مرور زمان گسترش یافته اند، با نقشه و الگوی مشخص مهندسی ساخته شده است. این شهر نمونه خوبی از شهرسازی قاجاریه است که با رعایت کردن الگوهای شهرسازی سنتی ایرانی از ویژگی های معماری غربی نیز بهره گرفته و بافت اولیه شهر به صورت شطرنجی و خیابان های عمود بر هم ساخته شده است. بازار دو محله اصلی اولیه شهر را از هم جدا می کند و ساختارهای شهری اراک به صورت برابر در محله ها پخششده اند. یکی از این ساختارهای شهری سیستم آبرسانی دقیق شهر است که پیش از ساخت شهر مورد توجه واقع شده است. در دوره قاجار قنات ها مهم ترین منابع آبرسانی بودند و در این دوره شاهد 7 رشته قنات هستیم که عبارتند از: «قنات شهر (قنات سپهداری)» ، «قنات وزیری» ، «قنات خان حاکم» ، «قنات آب ده» ، «قنات آزاد مرزآباد» ، «قنات مستوفی (قنات اربابی)» ، «قنات حاج آقاحسین (قنات خاکباز)».
مطالعه آثار یافت شده سده های میانی دوره اسلامی تپه امیرشارلق براساس نخستین فصل کاوش باستان شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محوطه امیرشارلق در دهستان حسین آباد بخش میامی شهرستان شاهرود در بخش انتهای شمال شرقی استان سمنان در مجاورت استان گلستان و 220 کیلومتری شمال شرقی شاهرود قرار دارد. راه بزرگ خراسان که بخشی از شرق را به غرب ارتباط می داد و معبر مهاجرین و کاروانیان بود در همین شاهراه قرار گرفته است. شواهد به دست آمده از دَه ها تپه باستانی ما را با این واقعیت روبه رو می کند که این مسیر از دیرباز در مسیر راه تجاری و اقتصادی ابریشم به گرگان و خراسان بزرگ قرار داشته و سه استان سمنان، گرگان و خراسان را به هم پیوند می دهد. در حقیقت اهمیت محوطه امیرشارلق در این است که در مسیر جاده خراسان بزرگ قرار گرفته است. منطقه شمال شرق ایران در دوران اسلامی شاهد تحولات و رخدادهای سیاسی-فرهنگی متعددی بوده است. از این رو بررسی منطقه و کاوش های باستان شناسی در آن می تواند در شناخت تعاملات و تولیدات فرهنگی منطقه سودمند واقع شود. این نوشتار به بررسی و مطالعه یافته های تپه امیرشارلق و مطالعات تطبیقی با دیگر محوطه های همزمان، برای روشن ساختن تعاملات فرهنگی منطقه ای می پردازد. نتایج کاوش های باستان شناسی در منطقه نشان داد که بیشترین برهمکنش های فرهنگی با منطقه خراسان بوده است. در هنر سفالگری تأثیرات سنت های فرهنگی نیشابور به شدت در سفالینه های امیرشارلق دیده می شود. سفالینه های این محوطه از نظر نقش و تکنیک از تنوع بسیاری برخوردارند. همچنین استقرار در این محوطه مربوط به مردمان کوچ نشین بوده است؛ زیرا شواهد معماریِ برجا و ثابت در این محوطه به دست نیامده است.