مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
تسامح و تساهل
منبع:
معرفت ۱۳۸۷ شماره ۱۳۱
حوزه های تخصصی:
در این نوشتار با بهرهگیری از چارچوب نظری «هویت، فضا»، فرایند تعامل ساحتهای عقلانی و احساسی انسان در فضا و بازتولید آن، که حاکی از تبلور متفاوت ابعاد عقلانی و احساسی آدمی نسبت به گونههای متفاوت فضایی است، برخی از ابعاد دینداری در دو فضای «تقیّد به تماشای برنامههای مذهبی تلویزیون» و «تقیّد به رفتن به مسجد» با روش پیمایشی و فن پرسشنامه مورد بررسی قرار گرفته و تبیین گردیده که در شرایط تقیّد به مسجد زمینه مناسبتری برای تبلیغ دینی فراهم است؛ چراکه در فضای تماشای تلویزیون، ماهیت سرگرمکنندگی آن مجال کمتری برای تجلّی ابعاد دینمدارانه انسان فراهم میکند. هدف از این پژوهش این است که ظرفیت مکانها و فضاهای سنّتی تبلیغ را با فضاهای مجازی نوین بررسی و میزان تأثیرگذاری، تفاوت و ظرفیتهای هر یک را با هم مقایسه نماید.
روابط خارجی شاهان هخامنشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مسایلی که باعث مطرح شدن یک کشور در عرصه های خارجی می شود، داشتن روابط خارجی درست و مناسب با دیگر کشورهاست که بیانگر سیاست خارجی آن کشور و سردمداران آن است.بنابراین،موضوعی بسیار مهم و استراتژیک در طول تاریخ بوده است. همواره پیشینیان ما کوشیده اند تا به این امر دست یابند و بتوانند با سیاستی که به کار می بندند،روابط دوستانه و صلح طلبانه را با دیگر کشورها داشته باشند.
یکی از امپراتوری های پرقدرت جهان و هم چنین باشکوه ایران عصرهخامنشی بوده، آنان در سال 550ق.م با شکست ماد به دست کورش بر اریکه قدرت ایران نشستند. از همان ابتدا سیاست آن ها،سیاست تسامح و تساهل بود؛ تمام پادشاهان هخامنشی کم و بیش چنین سیاستی را اجرا کردند و توانستند دولت هخامنشی را با آن گستردگی که از شرق تا دره رود سند و از غرب تا یونان را تصرف کرده بود، به راحتی اداره کنند ودر قبال اقوام مختلف با فرهنگ وزبان های متفاوت پاسخگو باشند.البته در دوره ای نیز آن ها به سیاست تفرقه بیانداز و حکومت کن روی آوردندکه بنابر مقتضیات زمان بود و آن ها در این امر نیز موفق بودند.مقاله حاضر به شرح چگونگی روابط خارجی هخامنشیان وهم چنین چگونگی به کار گیری سیاست تسامح و تساهل در قبال دیگر کشورها می پردازد.
جمعیت اخوان الصفا و اندیشه رواداری اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های تاریخی ایران و اسلام پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۵
147 - 155
حوزه های تخصصی:
پیدایشانجمن سری اخوان الصفا یکی از رویدادهای مهم فکری و فرهنگی قرن چهارم هجری است که در تاریخ فلسفه اسلامی جایگاه ویژه ای دارد آن هم در شرایط سیاسی، اجتماعی و فکری قرن چهارم هجری که از یک سوء به واسطه ضعف سیاسی – مذهبی خلاقت که به ناتوانی نهاد خلافت در پاسخ گویی به چالش های فکری جامعه اسلامی انجامیده بود و از سوی دیگر ظهور علوم اوایل و فرهنگ یونانی در تقابل با اندیشه های اسلامی قرار گرفته بود و اندیشمندان جامعه اسلامی را با چالش های متعدد مواجه نموده بود. این امر سبب ظهور گروههای غیررسمی شده بود که در صدد پاسخگویی به شرایط فکری جامعه آن روز بودند. اخوان الصفا در زمره همین گروههای است که با طرح اندیشه رواداری و تسامح درصدد نزدیک کردن شریعت اسلام با فرهنگ یونان و اندیشه ایرانی و مانوی و گنوسی برآمده است زیرا این جماعت در عراق که مرز التقاطی اندیشه های پیش گفته شکل گرفته است با انتخاب عنوان اخوان الصفا برای جمعیت خود صحبت از اخلاق نمودند و به گسترش اندیشه رواداری اسلامی مذهبی پرداختند. این نوشتار با طرح این سؤال که علت رویکرد اخوان الصفا به اندیشه تسامح چه بوده است؟ این فرضیه را مطرح نموده است که اندیشه تسامح الصفا برآمده از شرایط فکری و سیاسی قرن چهارم هجری بوده است که ما براساس روش توصیفی- تحلیلی تاریخی درصدد بررسی این موضوع می باشیم.
تسامح و تساهل شاخصه ایجاد تمدن اسلامی
حوزه های تخصصی:
تسامح و تساهل، یکی از شاخصههای تمدن اسلامی بوده و به معنای، تحمل و مداراکردن عقاید گروههای مخالف است، البته تا زمانی که اصول اساسی اسلام تهدید نشده و موجب ظلم و گناه نیز نشود. این شاخصه، ابعاد مختلفی را در زندگی فردی، اجتماعی، قبیلهای، در میان دولت و ملت و... در برمیگیرد. در این نوشتار، نقش تسامح و تساهل در تمدن اسلامی با روش توصیفی-تحلیلی بررسی شده و به این نتیجه میرسد که تسامح و تساهل، مورد پذیرش دین اسلام است و همین امر موجب شکلگیری تمدن اسلامی شده است.
دین از نگاه صوفیه
حوزه های تخصصی:
صوفیه همانند سایر آموزه هایشان که مبتنی بر وجود جهانی ورای جهان ظاهر است، برای دین نیز ظاهر و باطن قائل اند. از دید آنان ظاهر دین بدون باطن آن( معرفت شهودی) تنها پوسته ای بی ارزش است که صاحبش را به مقصد و مقصود نمی رساند. در کلام دینی ایشان همواره ظاهر و باطن، اصول و احکام و نظر و عمل به هم آمیخته است. آنها معنای حقیقی دین را یقین شهودی و خدمت به خلق می دانند و مخصوصا بر این جنبه ی دوم( خلق) بیشتر تاکید می کنند. در این نوشتار برآنیم که چهره ی حقیقی دین و دین داری را در نخستین متون نثر صوفیه نشان دهیم. برای انجام این پژوهش بر اقوال و آثار فارسی پنج تن از بزرگ ترین عارفان قرون دوم تا پنجم هجری تکیه داشته ایم: بایزید بسطامی، ابوالحسن خرقانی، ابوسعید ابوالخیر، امام محمد غزالی و عین القضات همدانی.
بررسی تطبیقی رفق و مدارا در سیره نبوی و کاربست آن در حکومت علوی با تأکید بر منابع روایی مذاهب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رفق و مدارا از جمله ارکان جامعه اخلاقی و اخلاق اسلامی می باشد که به سبب زیست اجتناب ناپذیر انسان در تعامل با دیگران، به عنوان راهکار دینی و کارآمد اجتماعی، موجب تسهیل در روابط می گردد. سفارش مکرر به رفق و مدارا در آیات قرآن کریم، گفتار و کردار رسول الله(ع) و امیرمؤمنان(ع) مشاهده می شود که نتایجی نظیر افزایش روزی و برکت، گشایش سختیها، نیل به اهداف، سلامتی دین و دنیا، نیل به موفقیت و حکمت را به دنبال خواهد داشت. این پژوهش درصدد است تا ضمن تبیین اهمیت رفق و مدارا در فرمایشات ثقلین به بیان پیشبرد، پیامد و کاربست آن در سیره نبوی(ص) و تطابق آن با حکومت علوی(ع) بپردازد و به این پرسشها پاسخ دهد که اولاً در سیره حکومتی پیامبر(ص) مهم ترین موارد رفق و مدارا کدام بوده است؟ ثانیاً رفق و مدارا در سیره حکومتی امام علی(ع) چه میزان تطابق و کاربستی را با سیره نبوی(ص) دارد؟ در این نوشتار، با استفاده از روش توصیفی تحلیلی، ضمن ارائه معنایی دقیق و جامع از مفهوم «رفق و مدارا» و مؤلفه های آن، با مطالعه منابع روایی و تاریخی معتبر فریقین، نوع زیست سازوارانه رسول الله(ص) با هفت گروه مختلف شامل «محاربان»، «باغیان»، «امتناع کنندگان از بیعت»، «مخالفان»، «توهین کنندگان»، «عاملان و قاصدان ترور» و «پیروان ادیان و مذاهب و اهل ذمه» بررسی شده و مهم ترین شیوه ها و دستورالعملهای ایشان در این موارد شناسایی و تبیین گردیده و میزان تطابق هریک از اینها، با رفق و مدارا در سیره حکومتی امام علی(ع) نیز بررسی شده است. نتایج پژوهش بیانگر آن است که در تمامی موارد مذکور مشابه این نوع از مدارا و رفتار به مصداق روایت «حَذْوَ النَّعْلِ بِالنَّعْلِ» را در سیره و حکومت امیرمؤمنان(ع) نیز شاهد هستیم.
فعالیت های حکم المستنصربالله (حک. 350- 366) در ارتقای جایگاه علمی اندلس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه تاریخ اسلام سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۷
۵۶-۲۷
حوزه های تخصصی:
حکم بن عبدالرحمن ملقب به المستنصربالله (حک. 350-366)، از خلفای امویِ اندلس است که به امور علمی توجه ویژه ای داشت. حکم که خود دانشمند بود، در حمایت از علم و دانش، جذب دانشمندان، تشویقِ آنان به رحله های علمی و تألیف آثار تلاش های بسیاری کرد. او همچنین به خرید کتاب، تجهیز و توسعه کتابخانه قصر اهتمام بسیار داشت. حکم با تسامح و تساهل نسبت به علمای مذاهب، نحله ها و ادیان موجب شد تا رونق علمی فزاینده ای در بین علما و مکاتب مختلف شکل گیرد. پرسش اصلی پژوهش این است که عملکرد حکم المستنصر در حمایت از علم و دانش چگونه بود و این حمایت ها چه اندازه بر رشد و ارتقاء علمی اندلس تأثیر گذاشت؟ این مقاله با استفاده از شیوه کتابخانه ای و به روش توصیفی-تحلیلی به بررسی تلاش های حکم در زمینه اعتلای علوم پرداخته و تأثیر این حمایت ها را در رشد و ارتقاء علمیِ اندلس نشان داده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که در نتیجه اقدامات حکم، اندلس از جایگاه والایی در عرصه علوم به ویژه شعر و ادبیات، فقه مالکی، انساب، حدیث و برخی علوم طبیعی برخوردار شد؛ تکاپوهای وسیعِ علمی به وجود آمد و آثار متعددی تألیف شد و همچنین مهم ترین و غنی ترین کتابخانه در غرب جهان اسلام در قرطبه شکل گرفت.