فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۰۱ تا ۱٬۰۲۰ مورد از کل ۱٬۳۸۴ مورد.
منبع:
Curriculum Research, Volume ۱, Issue ۱, Summer ۲۰۲۰
122 - 135
حوزههای تخصصی:
Purpose : The aim of this study was to design and validate an extracurricular curriculum model in junior high school with a social harm prevention approach. Methodology : In this study, the methods of qualitative content analysis, documentary method and descriptive-inferential method were used. The samples for data collection were 20 experts in the field of education and 10 sources related to extracurricular activities in education who were selected by non-probability sampling method of snowball or chain. Data collection techniques were semi-structured individual interviews with extracurricular curriculum specialists and qualitative analysis of texts. The data obtained from the interviews were analytically coded and analyzed using SPSS software. Findings : The findings of this study identified the characteristics of extracurricular curriculum elements with social harm prevention approach for purpose, content, teaching learning strategies and evaluation, respectively, and the initial model of extracurricular curriculum with harm prevention approach. The model was approved after validation by exprts and experts and the implementation of adjustments. The results of this research can be used in the design of extracurricular curriculum in junior high school. Conclusion : According to the research findings, students who participate in extracurricular activities have more social adjustment.
واکاوی جایگاه فناوری آموزشی در کتاب کار و فناوری پایه هفتم بر اساس نظریه براون از دیدگاه معلمان و متخصصان و ارایه الگو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال هفدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۶
139 - 176
حوزههای تخصصی:
مقاله با هدف «واکاوی جایگاه فناوری آموزشی در کتاب کار و فناوری پایه هفتم بر اساس نظریه براون از دیدگاه معلمان و متخصصان»، از نوع توصیفی، با تعداد نمونه 64معلم و 12متخصص برنامه درسی بود. ابزار بخش کمی، چک لیست با آلفای کرونباخ 0/87 و در بخش کیفی فرم مصاحبه در قالب 6 مؤلفه در زمینه های طراحی آموزشی، طراحی پیام ها و کاربرد مواد دیداری، سبک نگارش، تنوع تجربیات یادگیری، ویژگی های کالبدی و اصول آموزش و یادگیری بود. داده ها از طریق فراوانی، درصد فراوانی و t تک متغیری مورد تجزیه تحلیل قرار گرفت و مشخص شد معلمان بر این باورند که ارزشیابی تشخیصی، پاسخ به ارزشیابی تشخیصی، پاسخ به ارزشیابی پایانی و خلاصه فصل مربوط به طراحی آموزشی و پاسخگویی به پرسش ها مربوط به تنوع تجربیات یادگیری وجود ندارد، یا نامناسب است؛ ولی معلمان قادر به تولید، تکمیل و اصلاح یا تأمین آن هستند و کتاب نیاز به اصلاح جزیی دارد. متخصصان نیز نظرات تکمیلی خود را در این رابطه شرح دادند و الگوی ارزیابی کتاب با توجه به دیدگاه براون ارایه شد.
طراحی الگوی نظام دستیابی به صلاحیت های موردانتظار معلمان هنر (دوره های ابتدایی و اول متوسطه) در دوره کارشناسی آموزش هنر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال سیزدهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۵۰
109 - 142
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، طراحی الگوی نظام دستیابی به صلاحیت های موردانتظار معلمان هنر (دوره های ابتدایی و اول متوسطه) در دوره کارشناسی آموزش هنر است. برای نیل به این مقصود از رویکرد پژوهش آمیخته و روش کیو استفاده شده است. برای جمع آوری اطلاعات، با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و تا رسیدن به حد اشباع نظری، نمونه ای به حجم 15 نفر از متخصصین دانشگاهی در رشته های هنر و برنامه درسی انتخاب شده و با ایشان مصاحبه نیمه ساختار یافته کیفی انجام شد. در بخش دوم (کمی) از مشارکت 15 نفر از معلمان هنر باسابقه برای وزن دهی و دسته بندی صلاحیت ها کمک گرفته شد. داده های گردآوری شده با روش تحلیل کیو مورد تجزیه و تحلیل و کدگذاری قرار گرفت. یافته های این پژوهش، صلاحیت های موردانتظار دانش آموختگان دوره کارشناسی رشته آموزش هنر را در چهارسطح به صورت یک نظام مارپیچی معرفی می کند و آنها را با نظام صلاحیت های معلمی معرفی شده توسط کهلر (2006) و مهرمحمدی (1392) مقایسه می کند. یافته های این پژوهش علاو ه براینکه می تواند در مراحل مختلف برنامه ریزی درسی مبتنی بر صلاحیت های معلمان هنر مورد استفاده قرار گیرد، چشم اندازی جامع نسبت به آنچه که در طی دوره کارشناسی رشته آموزش هنر باید کسب شود، ارائه می دهد.
شناسایی مزایا و معایب رویکردهای فردی و گروهی در راهنمایی پایان نامه های دکتری و مقایسه آن بین گروه های آموزشی علوم انسانی، فنی و مهندسی و علوم پایه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، شناسایی مزایا و معایب رویکردهای فردی و گروهی در راهنمایی پایان نامه های دکتری و مقایسه آن بین دانشجویان سه گروه علوم انسانی، فنی و مهندسی و علوم پایه دانشگاه اصفهان است. رویکرد تحقیق ترکیبی اکتشافی متوالی از نوع ابزارسازی است. در بخش کیفی با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته با 27 نفر از مدیران، معاونان و اعضای هیأت علمی، داده ها با روش نمونه گیری زنجیره ای گردآوری شده است. یافته ها برای شناسایی مزایا و معایب ازنظر متخصصان و ساخت ابزار کمّی به کار رفته است. در بخش کمّی، با روش زمینه یابی، پرسش نامه محقق ساخته بین دانشجویان دکتری در سه گروه علوم انسانی، فنی و مهندسی و علوم پایه با روش تصادفی طبقه ای متناسب با حجم اجرا شده است. یافته های کیفی نشان داد که در مجموع، متخصصان معتقدند که هر دو رویکرد دارای مزایا و معایبی است که هر یک با توجه به ماهیت رشته و موقعیت مورد نظر استفاده می شود؛ اما با توجه به شرایط علمی در دنیای امروز، رویکردهای گروهی بیش تر مورد توجه قرار گرفته است. نتایج در بخش کمّی نشان داد که دانشجویان با مزایای رویکردهای گروهی بیش تر موافق بودند و معایب آن را به مراتب کمتر از مزایایش می دانستند. نتایج آزمون های تعقیبی، بیانگر وجود اختلاف بین گروه های علوم پایه و فنی و مهندسی با علوم انسانی در برخی از معایب و مزایای رویکردهاست. در گروه های علوم انسانی به دلیل ماهیت بیش تر انفرادی پژوهش های صورت گرفته، دانشجویان شناخت کمّی از رویکردهای گروهی داشتند و توجه چندانی به آن نشان ندادند.
ساخت و اعتباریابی مقیاس برنامه های درسی نال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مفهوم برنامه درسی نال (1979) اولین بار به وسیله آیزنر مطرح گردید. از نظر وی آنچه از دستور کار مدارس حذف می شوند، زمینه ساز بروز نقایص تربیتی در متربیان می گردد. بروز نقایص تربیتی عمدتاً ناشی از حذف برخی از آموزش ها نمی باشد، بلکه وجوه دیگری از برنامه درسی نال مانند برنامه درسی مغفول، منسوخ، محرَّف و عقیم وجود دارند که آن ها نیز موجب بروز کمبودهایی در جریان تعلیم و تربیت افراد می گردد (مرزوقی، 2015). در این مقاله تلاش می گردد، انواع برنامه های درسی نال در دو بعد عامدانه و غیر عامدانه و در سطوح قصد شده، اجراشده و آموخته شده مورد بررسی و اعتبار یابی قرار گیرد. برای تعیین روایی این یافته ها، از روش تحلیل گویه و برای تعیین پایایی و اعتبار آن از روش ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد که یافته های به دست آمده حکایت از روایی و اعتبار بسط مفهومی و انواع برنامه های درسی نال مطرح شده در این پژوهش دارد.
بررسی سیر تحولات برنامه درسی تربیت اخلاقی در ایران با تأکید بر دوره عمومی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال نهم تابستان ۱۳۹۳ شماره ۳۳
57 - 92
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش شناخت روندهای حاکم بر تغییرات برنامه درسی تربیت اخلاقی است. برای رسیدن به این هدف اسناد و مصوبات شورای عالی آموزش و پرورش از بدو تأسیس تا کنون و نتایج برخی تحقیقات مرتبط تحولات مؤلفه های برنامه درسی تربیت اخلاقی یعنی هدف، محتوا، روش تحلیل شده است. نتیجه این بررسی نشان می دهد که رویکرد برنامه درسی تربیت اخلاقی در نظام تربیت رسمی و عمومی از رویکرد برنامه درسی مستقل به رویکرد بین برنامه ای گرایش پیدا کرده است.
بررسی تاثیر متغیرهای زمینه ای بر باورهای معرفت شناسی دانشجومعلمان در دانشگاه فرهنگیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
باورهای معرفتی معلمان که دررفتار حرفه ای آنها نقش موثری دارد؛ تحت تاثیر عوامل مختلفی قرار دارد. هدف ازاین پژوهش بررسی تاثیر متغیرهای زمینه ای بر باورهای معرفت شناسی دانشجومعلمان است. این پژوهش بااستفاده ازرویکرد کمی و توسط روش پیمایشی انجام شد. جامعه آماری شامل تمامی دانشجومعلمان رشته علوم تربیتی پردیس هاشمی نژاد مشهد(562 نفر)در سال تحصیلی 1396-1395است که براساس جدول مورگان 228 نفر به عنوان نمونه تعیین و توسط روش تصادفی طبقه ای نسبی انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات فهرست باورهای معرفتی با پایایی مطلوب (82/0) بود. یافته ها نشان داد: باورهای معرفتی دانشجویان در سطح نسبتا بالایی قرار دارد. بین میانگین باورهای معرفتی دانشجویان برحسب سال تحصیلی آنها تفاوت معناداری وجود نداشته اما برحسب وضعیت تاهل تفاوت معناداری وجود دارد. همچنین بین پیشرفت تحصیلی و باور معرفتی دانشجویان نیز رابطه ای وجود ندارد.
شناسایی عوامل و راهبردهای مؤثر در فرایند شکل گیری، آشکارسازی و اشتراک گذاری دانش ضمنی معلمان دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره یازدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
268 - 302
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، شناسایی عوامل و راهبردهای مؤثر در فرایند شکل گیری، آشکارسازی و اشتراک گذاری دانش ضمنی معلمان دوره ابتدایی است. برای مطالعه هدف مورد نظر، از رویکرد کیفی و روش داده بنیاد استفاده شد. مشارکت کنندگان این پژوهش شامل 20 معلم باتجربه دوره ابتدایی بالای 15 سال، از شهر یاسوج بودند که به شیوه نمونه گیری هدفمند از نوع نظری انتخاب شدند. داده های پژوهش از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته جمع آوری شد. روش تحلیل داده ها بر اساس الگوی کدگذاری سه مرحله ای نظریه داده بنیاد انجام گرفت. به طور کلی یافته ها نشان داد که برای عوامل مؤثر در فرایند شکل گیری دانش ضمنی معلمان ابتدایی 8 مقوله؛ مطالعه و به روز کردن دانش و سواد رسانه ای، خلاقیت و انعطاف پذیری در تدریس، تعامل معلم با همکاران و محیط های گوناگون، تجربه های عملی و شخصی در گذشته، تجربه های عملی کلاس درس، بینش و شهود، چالش های کلاس درس، انگیزش درونی و بیرونی و برای ویژگی های دانش ضمنی معلمان خبره 9 مقوله، تجربیات معلمان از به کارگیری دانش ضمنی در کلاس 8 مقوله و برای راهبردهای آشکارسازی و اشتراک گذاری دانش ضمنی معلمان 14 مقوله اصلی استخراج شده است. در انتها مقوله های شناسایی شده در قالب مدل مفهومی ارائه شد و نتایج به دست آمده از اعتبارسنجی مدل بر اساس نظر متخصصان با استفاده از فن دلفی نشان می دهد که این الگو از اعتبار مناسبی برخوردار است.
فهم پدیدارشناسانه پذیرش نوآوری در برنامه های درسی دانشگاه فرهنگیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره دهم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
84 - 109
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر فهم پدیدارشناسانه پذیرش نوآوری در برنامه درسی دانشگاه فرهنگیان است. سؤالات پژوهش: 1-چه تغییرات و نوآوری هایی در دانشگاه فرهنگیان و برنامه درسی آن پس از تأسیس ایجاد شده است؟ 2- واکنش مدرسان و دانشجومعلمان نسبت به نوآوری برنامه درسی در دانشگاه فرهنگیان چگونه است؟ مشارکت کنندگان بالقوه پژوهش را ، مدرسان و دانشجومعلمان پردیس های منطقه ده تشکیل می دهند که با روش نمونه گیری هدفمند از نوع ترکیبی بر اساس قاعده اشباع نظری 26 مشارکت کننده از میان آنها به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. داده های پژوهش نیز با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته جمع آوری و با روش هفت مرحله ای کلایزی تحلیل گردید. براساس تجارب مشارکت کنندگان، عمده ترین زمینه های نوآوری در برنامه های دانشگاه فرهنگیان را می توان در قالب یک مضمون فراگیر، سه مضمون سازمان دهنده نوآوری در نظام آموزشی، نوآوری در نظام پذیرش دانشجو و نوآوری در ماهیت و محتوای برنامه درسی و همچنین 15 مضمون پایه دسته بندی کرد. همچنین یافته ها حاکی از آن است که واکنش مدرسان و دانشجومعلمان به نوآوری در برنامه های درسی در این دانشگاه را می توان به دو طیف مجزا تقسیم کرد که از یک سو نگاه ستایش گرانه و پذیرش کامل و از سوی دیگر نگاه منتقدانه و مقاومت صریح قرار دارد. دانشگاه فرهنگیان با اتخاذ تدابیر مناسب می تواند زمینه را برای پذیرش بیشتر برنامه درسی نوآرانه و کاهش مقاومت در برابر آن فراهم نماید.
Provide a Model for Identifying Indicators of Education Development (Tuition and Content Services, Health-Individual Education, etc.) in Working Children(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Curriculum Research, Volume ۲, Issue ۱, ۲۰۲۱
73 - 86
حوزههای تخصصی:
Purpose : The purpose of this study was to provide a model for the development of children's education. Methodology : The research method was mixed (qualitative-quantitative). The statistical population in this study was all experts in the field of educational management and curriculum planning and training of working children. After the 11th interview, theoretical saturation took place. Validity was obtained through 4 experts and by two colleagues and reliability of the Copa formula (0.632). In order to conduct this research, in addition to documentary study, the content analysis technique with MAXQDA12 software was used to identify the dimensions, components and indicators of the development of working children education, and in the quantitative data analysis section, the structural equation technique was used. Findings : As a result of qualitative analysis, 3 dimensions, 8 components and 43 indicators were identified. The dimensions of health-individual education, socio-cultural education and education of knowledge and academic and professional skills were identified as the main dimensions of the development of education of working children. Finally, all indicators were approved using structural equation technique and education of knowledge and academic skills. And vocational education with a coefficient of 0.858, health-individual education with a coefficient of 0.701 and socio-cultural education with a coefficient of 0.605 showed the most impact and importance in the model, respectively. The validity of the model was measured by 5 dimensions (philosophy and purpose with an average of 4.8, theoretical foundations with an average of 4.9, executive principles with an average of 4.70, evaluation system with an average of 4.8 and executive mechanism with an average of 4.8) that all dimensions were approved. . Conclusion : Finally, a model with 5 dimensions (philosophy and purpose with an average of 4.8, theoretical foundations with an average of 4.9, executive principles with an average of 4.7, evaluation system with an average of 4.81 and executive mechanism with an average of 4.80) was designed and validated
تحلیل تکالیف کتاب درسی علوم تجربی پایه ششم از منظر توجه به مولفه های درگیری تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال هفدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۵
215 - 244
حوزههای تخصصی:
یکی از عوامل تأثیرگذار بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان، افزایش درگیری تحصیلی در فعالیت های آموزشی است. با توجه به نقش محتوای آموزشی در تدارک فعالیت های آموزشی، مقاله حاضر، تکالیف کتاب درسی علوم تج ربی پایه ششم ابتدایی و کتاب راهنمای معلم مربوط به آن را با استناد به مولفه های درگیری تحصیلی توسط تکلیف، مورد تحلیل قرار داده است. جامعه مورد مطالعه کتاب درسی علوم تجربی پایه ششم و کتاب راهنمای معلم مربوط به آن بوده و برای تحلیل داده ها از فرآیند تحلیل مح توا (مدل کریپندورف) ج هت مقوله بندی و تحلیل توصیفی استفاده شده است. یافته های پژوهش 5 مقوله را به عنوان مقوله های درگیرکنندگی در تکالیف آموزشی نشان داد. در تحلیل تکالیف کتاب درسی علوم، مشاهده شد که صرفاً 88/31 درصد از تکالیف دارای 3 مقوله درگیرکنندگی بودند که این نرخ کمتر از 50 درصد از مجموع تکالیف است و نشانگر نامطلوب بودن تکالیف کتاب درسی علوم از منظر کمک به درگیریِ تحصیلیِ بیشتر دانش آموزان است. تحلیل پیشنهادات کتاب راهنمای معلم، نیز نشان داد که 8/51 درصد از پیشنهادها هیچ ویژگی درگیرکنندگی را نداشتند که بیانگر ناکافی بودن پیشنهادات راهنمای معلم از منظر کمک به درگیریِ ت حصیلیِ بیش تر دانش آموزان است.
بررسی استقلال هوش از عقلانیت در بین دانشجویان رشته های علوم پایه و علوم انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره دهم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
222 - 240
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی استقلال هوش از عقلانیت در میان دانشجویان ترم اول رشته های علوم انسانی و علوم پایه انجام گرفت. جامعه این پژوهش، تمام دانشجویان ورودی رشته های جامعه شناسی و روان شناسی از دانشکده علوم انسانی و نیز دانشجویان رشته های فیزیک و ریاضیات از دانشکده علوم پایه که در سال تحصیلی 98-1397 در دانشگاه یاسوج مشغول به تحصیل بودند. جهت انتخاب نمونه، با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای نسبتی، تعداد 70 نفر دانشجو انتخاب شدند. گردآوری اطلاعات، با استفاده از مقیاس ارزیابی جامع تفکر عقلانی (CART) که توسط (Stanovich, West & Toplak, 2016) طراحی شده بود و نسخه سوم آزمون هوش وکسلر(WISC-III) انجام شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تی برای گروه های مستقل، تحلیل واریانس یک طرفه و اندازه تأثیر با شاخص (d) کوهن صورت پذیرفت. یافته ها نشان دادند که تفاوت معناداری بین بهره هوشی (کلامی و عملکردی) دانشجویان علوم پایه و علوم انسانی وجود نداشت. همچنین تفاوت معناداری بین بهره عقلانی دانشجویان علوم پایه و علوم انسانی به دست نیامد. اما تفاوت معناداری بین بهره هوشی با بهره عقلانی به دست آمد که نشان داد بهره هوشی دانشجویان بالاتر از بهره عقلانی آنان بود. از طرفی یافته ها نشان دادند که دانشجویان با بهره هوشی بالا و پایین، به طور یکسان مستعد خطاها و سوگیری های شناختی و عقلانی بودند و در نتیجه هوش مستقل از عقلانیت بود.
بررسی ابعاد برنامه درسی مبتنی بر فرهنگ برای دانش آموزان دوره ابتدایی در مناطق دارای خرده فرهنگ
منبع:
پژوهش در برنامه درسی دوره ۱ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱
27 - 42
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف مطالعه ی حاضر، هدف پژوهش حاضر بررسی ویژگی های برنامه درسی مبتنی بر فرهنگ برای خرده فرهنگ ها است. روش: این پژوهش کاربردی، با رویکرد کیفی و روش پدیدارشناختی انجام گرفت. جامعه آماری معلمان مناطق چند قومیتی دوره ابتدایی شهرستان کلات، لاین و درگز بود که با نمونه گیری هدفمند «باحداکثر تنوع»، مورد مصاحبه ی نیمه ساختاریافته قرار گرفتند و به روش کدگذاری سه مرحله ای استراوس و کوربین تجزیه وتحلیل شدند. یافته ها: عبارت های بیان شده از سوی اطلاع رسان ها، در مرحله اول و پس از مکتوب نمودن متن مصاحبه ها، در مجموع 528شناسایی و نام گذاری شددرادامه و در مرحله دوم کدگذاری، جهت دستیابی به یک محور مشترک،تلاش شد تا مفاهیم ایجادشده در مرحله قبل، در قالب 34 مقوله، طبقه بندی گردندو درنهایت مقوله های بدست آمده ذیل 5مضمون و یک محور "ویژگی های برنامه درسی مبتنی بر فرهنگ " طبقه بندی شدند. نتیجه گیری و پیشنهاد: عمده ترین چالش های آموزش در محیط های چند قومیتی ، در وجود و حاکمیت برنامه درسی متمرکز است که دانش آموزان و معلمان در مناطق دارای خرده فرهنگ از برنامه درسی پاسخگویی فرهنگی برخوردارد نیستند و پیشنهاد می شود در راستای استفاده از تجارب زیسته معلمان این مطالعه ویژگی های برنامه درسی مبتنی بر فرهنگ مشخص و بر آن اساس آموزش ها در محیط های چند خرده فرهنگی ارائه شود.
تحلیل نوع و میزان تأثیرگذاری نقش آفرینانِ برنامه درسی در کمیته برنامه ریزی درسی دانشگاه های ایران: نگاهی آسیب شناسانه به وضع موجود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف مطالعه ی حاضر تحلیل نوع و میزان تأثیرگذاری نقش آفرینانِ برنامه درسی در کمیته ی برنامه ریزی درسی دانشگاه های منتخب ایران با استفاده از رویکرد پژوهش کیفی و از نوع پدیدارشناسی بود. از بین متخصصین برنامه ریزی درسی و موضوعی در کمیته های برنامه ریزی درسی، 21 نفر از طریق روش نمونه گیری هدفمند و استفاده از «معیار اشباع» انتخاب شدند. داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافته عمیق جمع آوری و با استفاده از روش کلایزی تحلیل شدند. تحلیل داده های مصاحبه به ایجاد یک مقوله اصلی «اثرگذاری نقش آفرینان برنامه ریزی درسی» و سه مقوله فرعی: 1-معیارهای انتخاب اعضایِ کمیته های برنامه ریزی درسی (مقاومت در برابر تغییرات، سیاست زدگی و دوزیست نبودن در میدان نظر و عمل)، 2-سهم مشارکت متخصصین برنامه ریز درسی و موضوعی در برنامه ریزی درسی (حاکمیت متخصص موضوعی، نگاه سطحی و غیر علمی به عمل برنامه ریزی درسی ) و 3-سهم مشارکت دانشجویان و کارفرمایان در برنامه ریزی درسی (بی توجهی به حضور دانشجویان و مشارکت ضعیف کارفرمایان در برنامه ریزی درسی) انجامید.
تحلیل تطبیقی ساختار بیانیه ی فلسفه ی تدریس دانشگاه فرهنگیان با دانشگاههای منتخب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با بررسی تحلیلی عناصر موجود در کارنمای معلمی دانشگاه فرهنگیان آن را با دو دانشکده علوم تربیتی دانشگاه های منتخب مورد مطالعه تطبیقی قرار داده است. هدف تحلیل ساختار مفهومی کارنمای معلمی دانشگاه فرهنگیان و مقایسه ی آن با دانشگاه های منتخب جهت بررسی نقاط قوت و ضعف می باشد. این پژوهش بر اساس روش جرج ال بردی مورد توصیف، تفسیر، همجواری و مقایسه قرار گرفت و تفاوت ها و تشابهات این بیانیه ها مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت. نتیجه این که ساختار بنیادی و کلی کارنمای معلمی دانشگاه فرهنگیان از جمله اهداف آموزشی ، تدریس و ارزشیابی و همچنین ارزیابی مداوم بیانیه ی فلسفه ی تدریس جهت یادگیری مستمر و مداوم، تفاوت های اساسی را نشان می دهند پیشنهاد این مقاله بازنگری ساختار این کارنما در هدف، آموزش، کاربرد و تدوین راهنمای جامع برای دانشجویان برای اجرای بهتر و دقیق تر کارنمای معلمی می باشد.
اثربخشی روش تدریس علوم تجربی دوره ابتدایی بر اساس رویکرد فولن بر تفکر انتقادی و خلاقیت دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
168 - 183
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی اثربخشی روش تدریس علوم تجربی دوره ابتدایی بر اساس رویکرد فولن بر تفکر انتقادی و خلاقیت دانش آموزان بود. روش پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون–پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش را دانش آموزان پسر دوره ابتدایی شهر اصفهان در سال تحصیلی 1399-1400 تشکیل دادند. از مدارس شهر اصفهان یک مدرسه پسرانه به صورت در دسترس انتخاب و از آن مدرسه دو کلاس پایه سوم دوره ابتدایی که هر کدام 25 دانش آموز داشتند، به تصادف به عنوان گروه آزمایش و کنترل در نظر گرفته شدند و به پرسشنامه تفکر انتقادی (CTQ) و پرسشنامه خلاقیت (TTCT) به عنوان پیش آزمون پاسخ دادند. در ادامه، گروه آزمایش با روش تدریس علوم تجربی دوره ابتدایی بر اساس دیدگاه فولن مورد آموزش این درس در یک نیم سال و طی چهار ماه قرار گرفتند در حالی که گروه کنترل آموزش مرسوم را دریافت نمودند. در نهایت بعد از اتمام نیم سال تحصیلی، پس آزمون به اجرا درآمد. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و به روش تحلیل کواریانس انجام شد. نتایج نشان داد با کنترل نمرات پیش آزمون هر دو گروه، اثر تدریس علوم تجربی دوره ابتدایی بر اساس دیدگاه فولن بر تفکر انتقادی و خلاقیت معنی دار بوده و این روش تدریس باعث شده است تا تفکر انتقادی و خلاقیت دانش آموزان، افزایش یابد. بنابراین از این روش تدریس به عنوان روشی کارآمد در آموزش علوم تجربی دوره ابتدایی می توان بهره برد.
تحلیل مقایسه ای هژمونی فرهنگی در برنامه درسی پنهان متون بین المللی آموزش زبان انگلیسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحلیل مقایسه ای متون آموزش زبان انگلیسی در مؤسسات آموزشی که عموماً توسط ناشران امریکایی و اروپایی در جهان به چاپ می رسد، هدف اصلی این مقاله است. زیرا متون آموزشی یکی از اثر بخش ترین عناصر تربیتی اثرگذار بر نگرش های دانش آموزان نسبت به سایر کشورها است که لازم است از نظر تأثیر و تأثر آنها مورد بررسی قرار گیرد. یکی از مفاهیمی که می تواند مبنای چنین تحلیلی قرار گیرد مفهوم هژمونی فرهنگی است که در آن یک گفتمان سعی می کند با طرد و حذف سایر گفتمان های رغیب بر آنها چیره شود. بر این مبنا ابتدا با استفاده از روش مطالعه کتابخانه ای ریزمؤلفه های هژمونی فرهنگی، جهت تحلیل در متون آموزشی بر اساس نظر صاحب نظران استخراج گردید و سپس محتوای کتاب های پر کاربرد آمورش زبان انگلیسی در آموزشگاه ها از نظر مؤلفه های هژمونی فرهنگی مورد تحلیل قرار گرفت. مطالعه اسناد پیرامون هژمونی فرهنگی و داده های حاصل از تحلیل محتوای متون این کتاب ها حاکی از آن بود که برخی کتاب های آموزش زبان انگلیسی رایج در مؤسسات آموزش زبان انگلیسی، مانند کتاب های سری امریکن فایل اینگلیش نسبت به سایر کتاب ها به شدت هژمونیک بوده و مجموعه کتاب های آموزشی اکتیو اسکیلز اگر چه در تحلیل هژمونیک بودند، اما بار هژمونیک کمتری داشتند.
Reflection on the Iranian Academic General Curriculum in the Globalization Era(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
The academic general curriculum is of great importance alongside the specialized curriculum; this field is not only limited to the subject of human knowledge and scientific disciplines, but is also related to the development of personal capabilities, such as the creativity and intellectual abilities, transfer of cultural heritage and values, and the evaluation of committed and accountable citizens. The present study aims to investigate the various areas of the Global Citizenship Education (GCE) in the academic general curriculum in Iran. This is an applied research wherein, a qualitative content analysis method, the thematic analysis (themes), has been applied to the two levels of the selected documents (the law on the goals, duties and organizations of the Ministry of Science, the comprehensive scientific map of Iran, and Iran's sixth development plan) and syllabuses of the general courses approved by the Supreme Council of the Cultural Revolution. The data collection tools included content analysis, note-taking, and a checklist. A descriptive-analytic method was applied to interpret and analyze the data. Based on the research findings, the level of contents associated with globalization has a significant degree of severity and weakness from one course to another in terms of the qualitative aspect. It is certain that most of the contents related to the components of globalization often have indirect links and regarding the positive, negative, and neutral aspects, it can be claimed that the neutral aspect is of considerable significance compared to the other aspects. The qualitative content analysis of the documents and syllabuses of the general courses was done and subsequently, the obtained scheme indicates that the existing approach to the GCE in Iran is a combination of political and civic education approaches, cultural transfer, and the neo-liberal approach, and hence, the educational system should try to train global citizens with an Iranian–Islamic identity. Among the important points in the analysis of the documents is a lack of distinction between globalization and internationalization.
مطالعه فرایند شکل گیری بعد عاطفی مشارکت معلمان در آموزش ضمن خدمت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال شانزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۳
141 - 168
حوزههای تخصصی:
این مقاله از نوع کیفی است که با روش نظریه داده بنیاد انجام شده است. بدین منظور با استفاده از نمونه گیری هدفمند و تکنیک موارد مطلوب تا اشباع نظری داده ها با مصاحبه های نیمه ساختار یافته از 28 نفر از معلمان دوره ابتدایی در شهر تهران انجام پذیرفت. نتایج تحلیل داده ها در طی سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی 14 مقوله کلی را نشان می دهد. یافته های مطالعه در سه قسمت زمینه، راهبرد و پیامد مقوله بندی شدند. یافته ها در شرایط زمینه ای شامل: موضوع دوره آموزش، مدرس دوره، نیاز معلم به آموزش، وضعیت اقتصادی معلم، منزلت اجتماعی معلم، پاداش، مشارکت و نوع کلاس، زمان و وضعیت خانوادگی معلم است. راهبردهای معلمان در سه مقوله: واکنش به الزام، عوامل انگیزشی و خود نظم دهی و پیامدها نیز در سه مقوله: تغییر نگرش معلم، اثر بخشی ضمن خدمت و خودباوری طبقه بندی شدند.
چیستی مبانی فلسفی تدریس در راهبردهای یاددهی-یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف کشف چیستی مبانی فلسفی تدریس در راهبردهای یاددهی – یادگیری صورت گرفت تا جایگاه شناسایی این مبانی در حوزه نظر و عمل مشخص گردد. رویکرد پژوهش توصیفی -تحلیلی و از نوع کیفی و اسنادی بود. داده ها با استفاده از تکنیک تحلیل متن و برگرفته از متون منابع مختلف،با استفاده ازتهیه فرم وفیش برداری جمع آوری شد.برای پاسخ به سوال پژوهش شش سوال معرفت شناسانه در راستای انواع الگوهای تدریس مطرح شد. نتایج نشان داد معرفت در الگوهای تدریس اطلاعات پردازی به صورت نسبی و ذهنی بوده ونوع معرفت در الگوهای تدریس این خانواده به صورت معرفت حسی، تجربی معرفت عقلانی و بخشی هم معرفت شهودی قابل دسته بندی می باشد. نتایج در بخش مکاتب فلسفی پشتیبان کننده این الگوها شامل مکاتب کلاسیک (ایدآلیسم و رئالیسم)، مکتب پراگماتیسم، طبیعت گرایی، اگزیستانسیالیسم و پست مدرنیستم (سازنده گرایی فردی و اجتماعی) بود.