فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۰۱ تا ۷۲۰ مورد از کل ۱٬۳۸۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
با توجه به اهمیت گرایش به تفکر نقادانه در حوزة علوم انسانی، پژوهش حاضر با هدف تعیین سهم رویکردهای برنامة درسی دانشجویان علوم انسانی در میزان تمایل آنان به تفکر انتقادی صورت گرفت. پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعة آماری، تمامی دانشجویان رشته های علوم انسانی دانشگاه فردوسی مشهد در سال تحصیلی 92-91 بوده اند. تعداد 366 نفر از این دانشجویان طبق جدول کرجسی و مورگان و به شیوة نمونه گیری طبقه ای نسبی انتخاب و پرسش نامه های گرایش به تفکر انتقادی ریکتس (2003) و رویکردهای برنامة درسی ارنشتاین و هانکینز (2009) را تکمیل کردند. داده های حاصل نیز با استفاده از آمار توصیفی و تحلیل رگرسیون تحلیل شدند. از بین رویکردهای شش گانه، رویکردهای رفتاری، سیستمی، مدیریتی و علمی قادر به پیش بینی تفکر انتقادی دانشجویان نبوده اند (05/0p>)؛ درحالی که دو رویکرد دیگر، یعنی رویکرد انسان گرایی و نومفهوم گرایی قادر به پیش بینی گرایش به تفکر انتقادی دانشجویان علوم انسانی بوده و رویکرد نومفهوم گرایی، بیشترین میزان پیش بینی کنندگی را به خود اختصاص داده است (000/0p= ، 54/14=(1،364)F). با عنایت به نقش رویکردهای انسان گرایی و نومفهوم گرایی در توسعة گرایش به تفکر انتقادی، حرکت علوم انسانی به سمت رویکردهای غیر فنی در جهت تحول برنامه های درسی این حوزه پیشنهاد می گردد.
تحلیل محتوی کتاب درسی زبان انگلیسی پایه نهم بر اساس فرهنگ و هویت ایرانی- اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال یازدهم زمستان ۱۳۹۵ شماره ۴۳
125 - 144
حوزههای تخصصی:
الگوهای فرهنگی می توانند صراحتاً در زبان و آموزش زبان بیان شوند. محتوای آموزشی زبان انگلیسی امروزه به ابزاری فرهنگی مبدل گشته است که آموزش پنهانی را به همراه دارد. این مقاله با هدف واکاوی فرهنگ و هویت ایرانی- اسلامی، فرهنگ مقصد و فرهنگ بین الملل کتاب زبان انگلیسی پایه نهم متوسطه اول را بر اساس مدل براون (2012)، لی (2009) و زیر مقوله های فرهنگی، طرح پیشنهادی داوری اردکانی (1386) بررسی می نماید. روش تحقیق، متن بنیاد، غیرآزمایشی و توصیفی است که بر اساس تحلیل محتوی صورت می پذیرد. نمونه آماری تحقیق کتاب زبان انگلیسی پایه نهم متوسطه اول (prospect3) همراه با کتاب کار مربوطه، چاپ 1394 (چاپ اول) است. واحدهای تحلیل شامل واژگان، تصاویر و متون خواندنی، شنیدنی هستند. نتایج تحلیل محتوی نشان می دهد که برآیند مقولات واژگانی، تصویری و متنی شامل 427 مورد فرهنگی است که 315 مورد معادل 73.77% دربردارنده فرهنگ و هویت ایرانی- اسلامی است.
تبیین رویکرد پدیدارشناسی در برنامه درسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هر نوع نظام تربیتی که با انسان رابطه دارد، نیازمند نوعی نظریه تربیتی است و بدون آن، تعلیم و تربیت بی پایه و اساس خواهد بود. پدیدارشناسی به عنوان یک دیدگاه فلسفی که در قرن بیستم ظهور کرده است، به جهان و انسان به شیوه ای متفاوت نگاه می کند. هدف پژوهش حاضر بررسی جایگاه و کاربرد پدیدارشناسی در تعلیم و تربیت و برنامه درسی است. این پژوهش با استفاده از روش تحلیلی- اسنادی و باهدف تبیین و روشنگری مفاهیم و ایده های کاربردی آن در حوزه برنامه درسی صورت گرفته است. از مهمترین نقاط قوت پدیدار شناسی این است که به استقبال تغییر ، کثرت و نواندیشی در همه ابعاد برنامه درسی می رود و در خصوص هرگونه استانداردسازی روش های تعلیم و تربیت در حیطه های مختلف برنامه درسی شامل اهداف ، شرایط و محتوا ها، روشهای آموزشی و ارزشیابی هشدار جدی می دهد. در واقع پدیدارشناسی با اتخاذ روشهای منحصر به فرد این امکان را فراهم می آورد که از طریق ارتباط نزدیک تر و ملموس تر با پدیده های تربیتی، اقدامات مؤثرتری را برای بهبود مجموعه روابط تربیتی در نظامهای آموزشی انجام دهد.
مقایسه اهمیت و قابلیت اجرایی دروس دوره ی کارشناسی ارشد مدیریت آموزشی دانشگاه های منتخب داخلی و خارجی از دیدگاه اعضای هیأت علمی و دانشجویان: ارائه ی برنامه ی درسی پیشنهادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف کلی از انجام این پژوهش، مقایسه ی اهمیت و قابلیت اجرایی دروس دوره ی کارشناسی ارشد مدیریت آموزشی دانشگاههای منتخب داخلی و خارجی جهت ارائه ی برنامه درسی پیشنهادی بود. جامعه آماری شامل اعضای هیأت علمی و دانشجویان کارشناسی ارشد رشته ی مدیریت آموزشی بود که با روش نمونه گیری در دسترس، 21 نفر از اعضای هیأت علمی و 48 نفر از دانشجویان سال آخر انتخاب شدند. ابزار تحقیق، مقیاس محقق ساخته ی اهمیت و قابلیت اجرایی دروس بود که با استفاده از روش تحلیل گویه و آلفای کرونباخ، روایی و پایایی آن محاسبه گردید و پس از تأیید، بین نمونه ها توزیع و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که: 1- در پنج درس بین استادان و دانشجویان اتفاق نظر وجود دارد. 2- در اهمیت سیزده درس تفاوت معناداری بین دیدگاه دانشجویان و اعضای هیأت علمی وجود دارد. 3- در قابلیت اجرایی ده درس، تفاوت معناداری بین دیدگاه دانشجویان و اعضای هیأت علمی وجود دارد. 4- بین اهمیت دو درس از دیدگاه اعضای هیأت علمی بر حسب سابقه خدمت آنان تفاوت معناداری وجود دارد. 5- بین قابلیت اجرایی دروس از دیدگاه اعضای هیأت علمی مرتبه های مختلف تفاوت معناداری وجود ندارد. 6- با مقایسه اهمیت و اولویت دروس مختلف در رئوس محتوایی از دیدگاه دانشجویان و اعضای هیأت علمی، دوازده عنوان درس در رشته ی مدیریت آموزشی پیشنهاد شد.
دلالت های تربیتی مفهوم دانش قدرتمند برای نظریه برنامه درسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معرفت شناسی همواره جایگاهی تعیین کننده در یک نظریه برنامه درسی دارد. پرداختن به دانش و مفهوم پردازی آن را می توان نقطه اثر هر پارادایم معرفت شناسی در صورت بندی یک نظریه برنامه درسی دانست. این نوشتار می کوشد تا با ارجاع به مفهوم دانش قدرتمند از مایکل یانگ، در پی واکاوی ریشه های فلسفی واقع گرایی انتقادی پشتیبان این مفهوم، به گردآوری دلالت های تربیتی آن برای یک نظریه برنامه درسی دست یابد. برای این منظور، با اشاره به دوگانه معرفت شناسی اثبات گرا-تفسیری، و ارجاع به دلالت های جزمی-نسبیتی پذیرش این دوگانه درباره دانش، دیدگاه واقع گرایان اجتماعی برای احصای دلالت ها مدنظر قرار گرفته است. همچنین دانش از منظر جامعه شناختی موضوع توجه این نوشتار است تا از افتادن به ورطه ثنویت پذیرفته شده معرفتی در امان بماند.
تحلیل محتوای آموزشی علم و فناوری نانو 12-K در استرالیا و ایالات متحده آمریکا با تمرکز بر راهبردهای یاددهی- یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش مطالعه راهبردهای یاددهی-یادگیری استخراج شده از متون آموزشی علم و فناوری نانو کشورهای پیشرو به منظور بررسی ارتباط نوع راهبرد با موضوع درس، دوره تحصیلی و همچنین مقایسه ی راهبردهای استخراج شده در نمونه های مورد بررسی بوده است. این پژوهش با روش ترکیبی طرح اکتشافی انجام شده است. جامعه آماری این مطالعه، کلیه کشورهای پیشرو در زمینه آموزش علم و فناوری نانو در دوره تحصیلی 12-K بوده اند و نمونه ها (ایالات متحده ی آمریکا و استرالیا ) به روش غیر احتمالی- هدفمند انتخاب شدند. ابزار بکارگرفته شده نمون برگ های فیش برداری و جدول های تحلیل محتوا بوده اند. یافته های پژوهش نشان می دهند راهبردهای یاددهی-یادگیری در نمونه های مورد بررسی از تنوع خوبی برخوردار بوده، به گونه ای که از بیست و چهار راهبرد متداول در آموزش علوم تجربی، در ایالات متحده آمریکا، نوزده و در استرالیا، بیست و یک راهبرد متفاوت از متون آموزشی علم و فناوری نانو استخراج گردیدند. نتایج نشان دادند که راهبردهای استخراج شده با موضوع درس و دوره تحصیلی ارتباط تنگاتنگی داشته اند به عنوان مثال در آموزشِ موضوع کاربرد علم و فناوری نانو، راهبردِ آزمایشگاه در آمریکا و راهبردِ چند رسانه ای در استرالیا بیشترین فراوانی را داشته است و همچنین در ایالات متحده ی آمریکا، راهبرد کشفی در دوره ابتدایی و راهبرد آزمایشگاه در دوره متوسطه بالاترین فراوانی را نشان داده اند. با نتیجه گیری از تحلیل مقایسه ای بین دو نمونه مورد مطالعه، مشخص گردید که علاوه بر موضوع درس و دوره تحصیلی، عواملی چون امکانات، الویت ها و سیاست گذاری های آموزشی نیز بر انتخاب راهبردهای یاددهی-یادگیری آموزش علم و فناوری نانو اثر گذار بوده اند.
تلفیق فناوری اطلاعات و ارتباطات در برنامه ها ی درسی مطابق با برنامه درسی ملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال دهم بهار ۱۳۹۵ شماره ۴۰
143 - 170
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر، سه مدل برای تلفیق فناوری اطلاعات و ارتباطات (فاوا) در برنامه های درسی ارائه می گردد که با توجه به نتایج حاصل از مطالعه تطبیقی، تحلیل متن سند برنامه درسی ملی ایران و مصاحبه با متخصصان حوزه های برنامه درسی و فناوری اطلاعات و ارتباطات، استخراج شده اند. دو مدل اول مبتنی بر مطالعات تطبیقی به عمل آمده از چهار کشور انگلستان، آلمان، مالزی و ترکیه می باشند که الگویی مشابه با مدل دانه تسبیحی فوگارتی از آن ها استخراج شده است. در این دو مدل ، نقش فاوا به عنوان ابزاری صرف به منظور تقویت و تسهیل فرآیند آموزش دیده شده است که از آن تحت عنوان کارکرد اول فاوا یاد می گردد. تفاوت دو مدل مذکور در این است که در اولی، فاوا به عنوان موضوعی مستقل در برنامه درسی دیده نشده، در حالی که در دومی فاوا به عنوان موضوعی مستقل در برنامه درسی جای داده شده است. مدل سوم با تمرکز و تأکید بر برنامه درسی ملی، طراحی شده است و تلفیقی از سه مدل دانه تسبیحی، تنیده و آشیانه ای فوگارتی است که در آن فاوا علاوه بر کارکرد اول، کارکرد دومی را نیز عهده دار است و این کارکرد در جهت ایجاد و توسعه شایستگی های پایه در پنج عنصر ذکر شده در برنامه درسی ملی (تعقل، ایمان، اخلاق، علم، و عمل) در چهار عرصه ی (خدا، خود، خلق، و خلقت) می باشد. به دلیل این که مدل سوم مبتنی بر الگوی هدف گذاری برنامه درسی ملی می باشد، به خوبی می تواند به عنوان مدلی کامل و مطلوب در نظام آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران پیاده سازی شود.
چارچوبی برای طراحی الگوی مطلوب برنامه درسی «کار و فناوری» (با تأکید بر دوره متوسطه اول)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال دهم بهار ۱۳۹۵ شماره ۴۰
33 - 60
حوزههای تخصصی:
در بیشتر کشورها، در دوره آموزش عمومی، حوزه ای از یادگیری با هدف تربیت فناورانه تعریف شده است. این حوزه در گذشته از الگوی آموزش های حرفه ای و فنی پیروی می کرد. در دهه آخر قرن بیستم این الگو تحت تأثیر تحولات اجتماعی، اقتصادی و فناورانه به سمت آموزش فناوری نوین تغییر جهت داد. با توجه به تأکید بر تربیت فناورانه در سند چشم انداز بیست ساله، سند تحول بنیادین در آموزش و پرورش و برنامه درسی ملی، این پژوهش با هدف ارائه چارچوبی برای برنامه ریزی درسی در درس کار و فناوری، به تحلیل اسناد، ادبیات پژوهشی و منابع برنامه های درسی آموزش فناوری در سطح جهانی پرداخته است. نتیجه این بررسی نشان دهنده توجه به سواد فناوری برای زندگی در قرن بیست و یکم به عنوان چشم انداز است که ایجاد درک فناورانه، توانایی استفاده و ارزیابی فناوری هدف های اصلی آن محسوب می شود. برنامه درسی کار و فناوری می تواند شامل اهداف متنوعی در برنامه درسی مطابق با دیدگاه؛ دیسیپلینی، شایستگی – محور، فرایند شناختی، ارتباط شخصی بازسازگرایی باشد که در قالب «واحد» برای تدریس آماده می شود. در این چارچوب منبع محتوا از تحلیل های سیستمی به دست می آید و در بردارنده ابعاد سه گانه مفهوم جامع فناوری؛ دانش، فرایند و زمینه است. همچنین روش تدریس با طبیعت روش هایی که مهندسان و فناوران بکار می گیرند متناسب است و سنجش دانش آموزان نیز بازتابی از روش تدریس و ماهیت فناوری خواهد بود.
تحلیل موانع هوشمندسازی مدارس در مرحله اجرا بر اساس نظریه های نوآوری آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال یازدهم پاییز ۱۳۹۵ شماره ۴۲
153 - 176
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تحلیل موانع توسعه مدارس هوشمند دوره اول متوسطه شهرستان صحنه با توجه به ویژگی های اجرای نوآوری آموزشی بود. هوشمندسازی برنامه نوآورانه آموزشی است که در راستای تلفیق فاوا با برنامه درسی مدارس صورت می گیرد. رویکرد پژوهش کیفی و روش آن از نوع پدیدار شناسی است. مشارکت کنندگان آن آگاهان کلیدی شامل دبیر، مدیر و معاونین فناوری هستند که بر اساس نمونه گیری هدفمند 21 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند و مبنای کفایت نمونه اشباع نظری بود. داده ها با مصاحبه نیمه ساختاریافته جمع آوری و با استفاده از روش پنج مرحله ای اسمیت تحلیل شدند. جهت اطمینان از صحت داده ها از معیارهای موثق بودن، تأیید پذیری، قابلیت اعتماد و انتقال پذیری استفاده گردید. یافته ها نشان داد؛ اجرای برنامه هوشمندسازی مدارس در شهرستان صحنه با موانعی مانند ضعف دانش دبیران، عدم باور به استفاده سازنده گرایانه از رایانه، ضعف مهارت و خودکارآمدی در کاربرد فناوری ها، مقاومت معلمان و مدیران در برابر نوآوری، نارسایی در پشتیبانی های فنی و آموزشی، عدم انطباق ساختارهای آموزشی با تلفیق فناوری ها، عدم استفاده از ظرفیت های اولیاء ، ضعف فرهنگ استفاده از فناوری و مدیریت غیرپاسخگو روبروست.
طراحی و اعتبارسنجی الگوی مفهومی کاهش فاصله برنامه درسی قصد شده، اجرا شده و کسب شده در نظام آموزش عمومی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، طراحی و اعتبارسنجی الگوی مفهومی کاهش فاصله برنامه درسی قصدشده، اجراشده و کسب شده در نظام آموزش عمومی ایران است. بدین منظور دو پرسش اساسی مورد بررسی قرار گرفت: با چه الگویی می توان فاصله سه برنامه درسی یاد شده را کاهش داد؟ الگوی پیشنهادی، تا چه حد معتبر است؟ روش این پژوهش، ترکیبی (کمّی و کیفی) است، به گونه ای که برای تدوین الگو از فنون مختلف مانند مرور اسناد و مدارک و استنتاج استفاده شده است. بدین منظور ساختار الگو در هفت بخش شامل عوامل شکاف، مبانی نظری، فلسفه، هدف، جهت گیری، اصول و روش کاهش فاصله ارائه شده است. هم چنین به منظور اعتبارسنجی الگوی پیشنهادی، با استفاده از شیوه نمونه گیری هدفمند، از نظرات صاحب نظرانِ برنامه درسی و کارشناسان شورای برنامه ریزی درسی استفاده شده است که این افراد درسطح بالایی الگوی پیشنهادی را تأیید کردند. نتایج بدست آمده نشان می دهد که با توجه به شناسایی عوامل اساسی شکاف، می توان الگوی متناسب با شرایط نظام آموزشی کشور طراحی نمود.
بررسی میزان تفاوت مهارت های حرفه ای معلمان دروس دینی و دروس غیردینی بر مبنای برنامه ریزی درسی
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر، تعیین میزان تفاوت در مهارت های حرفه ای معلمان دروس دینی نسبت به معلمان سایر دروس بر مبنای یک برنامه ریزی درسی منسجم می باشد. پژوهش از نوع علی-مقایسه ای است و نمونه مذکور به تعداد 144 نفر انتخاب گردید. ابزار اندازه گیری شامل یک پرسش نامه ی 19 سؤالی محقق ساخته که توسط مشاهده گر برای سنجش مهارت های حرفه ای معلمان، استفاده شد. پایایی پرسشنامه با آزمون آلفای کرونباخ برابر 74/. به دست آمد. جهت تجزیه وتحلیل اطلاعات نیز از آزمون خی دو استفاده گردید. نتایج تحقیق بدین شرح است: معلمان دروس دینی، در مهارت های ایجاد ارتباط مطلوب با دانش آموزان، تعیین رفتار ورودی، ایجاد انگیزه به درس، استفاده از روش فعال تدریس، وضع ظاهری مطلوب، از معلمان دروس غیردینی بهتر؛ ولی معلمان دروس غیردینی در مهارت های به کار بردن پیشسازمان دهنده، ایجاد ارتباط بین تجارب قبلی دانشآموزان و انجام ارزشیابی تکوینی بهتر عمل نموده اند و در مهارت های سلام و احوال پرسی، حضوروغیاب دانشآموزان، ارزشیابی تشخیصی، ارائه درس با طرح درسی معلم، تفاوتی بین دو گروه از معلمان مشاهده نگردید و نهایتاً با بررسی این عوامل، طرح آموزشی اثربخشی برای معلمان دروس دینی آماده گردید.
بررسی تطبیقی برنامه درسی آموزش انشا در دوره متوسطه آلمان و ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال یازدهم تابستان ۱۳۹۵ شماره ۴۱
99 - 128
حوزههای تخصصی:
امروزه در اغلب نظام های برنامه ریزی درسی جهان، مقوله آموزش انشانویسی از اهمیت زیادی برخوردار است. هدف این مقاله، شناسایی، توصیف و مقایسه عناصر و مؤلفه های آموزش انشانویسی در برنامه درسی زبان آموزی آلمان و ایران است. روش تحقیق تحلیلی استنادی بوده و اطلاعات بر اساس مراحل تطبیق جرج بردی جمع آوری و طبقه بندی شده است. نتیجه مطالعه نشان می دهد که آموزش انشا در آلمان هم در برنامه درسی زبان آلمانی و هم در سایر برنامه های درسی مانند مطالعات اجتماعی، زیست، ریاضی، علوم، هنر و مهارت های زندگی به صورت یک مهارت تلفیقی ارائه می شود در حالی که در ایران مهارت انشا تنها در برنامه درسی زبان فارسی به صورت تفکیکی درون رشته ای و بدون ارتیاط با سایر برنامه های درسی آموزش داده می شود. همچنین، در آلمان بر خلاف ایران آموزش انشا برای معلمان و دانش آموزان و حتی اولیا یک ضرورت آموزشی محسوب می شود و تسلط بر مهارت انشا و نویسندگی دارای منزلت فرهنگی، اجتماعی و شغلی است و هدف اصلی معلمان آلمانی، بها دادن به توانمندی دانش آموزان در تولید متن و به کارگیری آن در زندگی می باشد و در درس انشا نمره مستقلی در کارنامه ثبت نمی شود.
ارائه مدل مفهومی طراحی آموزشی مبتنی بر شبکه های اجتماعی (IDMSN) و اعتبارسنجی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال دهم بهار ۱۳۹۵ شماره ۴۰
7 - 32
حوزههای تخصصی:
طراحی آموزشی قلب هر فعالیت آموزشی است. پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل مفهومی طراحی آموزشی مبتنی بر شبکه های اجتماعی ([1]IDMSN) اجرا گردیده است. بدین منظور، پس از بررسی و مطالعه سیستماتیک پیشینه پژوهشی در رابطه با مدل های طراحی آموزشی ساختن گرایانه و همچنین استفاده از شبکه های اجتماعی در آموزش، مدل اولیه مبتنی بر مبانی نظری طراحی شد. در مرحله بعد، نه نفر از متخصصین حوزه طراحی و تکنولوژی آموزشی با استفاده از روش نمونه گیری گلوله برفی انتخاب و مدل فرضی اولیه را مورد نقد و بررسی قرار دادند. طبق نظر متخصصین طراحی آموزشی، که در این پژوهش حضور داشتند و از باتجربه ترین متخصصین این حوزه در داخل کشور هستند، مدل IDMSN، دارای ثبات درونی (t=4.438 و p=0.002)، روشن (t=2.828 و p=0.022)، هماهنگ با اصول ساختن گرایانه (t=6.00 و p=0.0)، ساده (t=10.00 و p=0.0)، سودمند (t=4.438 و p=0.002)، جامع (t=2.294 و p=0.50) و بهینه (t=2.828 و p=0.020) است اما قابلیت اجرا در آموزش عالی ایران را ندارد (t=1.512 و p=0.169) و اجرای آن در آموزش عالی ایران منوط به اعمال تغییراتی خارج از مدل است (مانند آمادگی برای تغیر، آشنایی اساتید با ابزارهای وب 2 و روش های تعلیم و تربیت مبتنی بر آن ها و ...) پژوهشگران با توجه به نتایج به دست آمده از پژوهش حاضر، تجربیات عملی و پیشینه پژوهشی، علاوه بر ارائه مدل مفهومی طراحی آموزشی مبتنی بر شبکه های اجتماعی، پیشنهادهایی جهت قابل اجرا کردن این مدل در آموزش عالی ایران مطرح کرده اند.
جستجوی مبانی نظریه برنامه درسی عمل رایزنانه شواب در اندیشه های ارسطو، دیویی و هابرماس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، کاوش مبانی و ریشه های نظریه برنامه درسی عمل رایزنانه شواب است. به این منظور، پس از بررسی نظریه عمل رایزنانه شواب در مقدمه، مبانی و سرچشمه های آن در دیدگاه های ارسطو، دیویی و هابرماس بررسی شده است. بر این اساس، این گونه استدلال شده است که شواب نظریه خود را با الهام از دیدگاه های ارسطو در تمایز میان فضیلت های عقلانی و اخلاقی، مقوله های دانش و یادگیری از طریق عمل مفهوم پردازی کرده است. همچنین تمایز میان امور نظری و امور عملی در اندیشه دیویی، دیدگاه او در تفکر به همراه کثرت گرایی در امور از شالوده های اساسی تکوین نظریه عمل گرای شواب هستند. از سوی دیگر، ثنویت ابزاری – ارتباطی هابرماس، دیالوگ میان نمایندگان برای رسیدن به اهداف و شرایط گفتگو و مذاکره و همچنین تصمیم گیری در سطح خرد بر اساس عقلانیت ارتباطی، دلالت های مهمی در نظریه عمل رایزنانه شواب داشته اند.
ماهیت و دلالت یادگیری مبتنی بر پروژه در گستره برنامه درسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال یازدهم پاییز ۱۳۹۵ شماره ۴۲
95 - 134
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله، تبیین ماهیت و دلالت یادگیری مبتنی بر پروژه در گستره برنامه درسی می باشد. در این نوشتار، یادگیری مبتنی بر پروژه از جنبه های مختلف مورد بررسی قرار گرفت. به طوری که ابتدا، مفهوم پروژه و یادگیری مبتنی بر پروژه توصیف و در ادامه ارتباط منطقی پروژه و برنامه درسی بررسی شد. سپس رویکردهای مختلف آموزشی ارائه گردید که به وسیله آن، وجه ماهیت و دلالت یادگیری مبتنی بر پروژه مورد تأکی د قرار گرفت. برای دستیابی به تبیین فوق از روش سنتز پژوهی استفاده شد که در آن پژوهش های مرتبط با یادگیری مبتنی بر پروژه با روشی نظام مند انتخاب، واکاوی محتوایی و دسته بندی شدند. در مرحله بعد 71 پژوهش که معیارهای مورد نظر را داشتند انتخاب شدند، سپس ترکیبی از یافته های آنان طبق اصول تلفیق، بازاندیشی و بازآرایی داده ها، ارائه شده است. یافته های این پژوهش با مشخص نمودن ماهیت و دلالت این نوع یادگیری نشان می دهد که با توجه به پیشینه نظری و تجربی موجود، این ایده به عنوان یک برنامه درسی می تواند قابل طرح باشد
اعتباریابی الگوی طراحی آموزشی، برای آموزش اخلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طراحی آموزشی علم و هنر تعیین خصوصیات مفصل برای توسعه، ارزشیابی و حفظ موقعیت هایی است که یادگیری و عملکرد را تسهیل می کند (رایگلوث، 2009). طراحی آموزشی از حوزه های بسیار فعال تکنولوژی آموزشی است که به دنبال تسهیل یادگیری و عملکرد است (ریزر و دمپسی، 1391؛ ترجمه وحدانی اسدی و همکاران). اخلاق از مهمترین موضوعاتی است که نظام های آموزشی به آن می پردازند (باقری، 1389). برای دستیابی هرچه بهتر به اهداف آموزشی در آموزش اخلاق به روش های مطلوب آموزش نیاز داریم. هدف این پژوهش ارائه الگوی طراحی آموزشی برای آموزش اخلاق است. به این منظور با روش پژوهش ترکیبی از نوع اکتشافی با طرح ارائه الگو و تأیید آن استفاده شد، برای این منظور ابتدا مفاهیم و نظریه های موجود در حوزه آموزش اخلاق را بررسی شد و پس از طبقه بندی، نقشه و چارچوب مفهومی تدوین و درنهایت الگوی طراحی آموزشی آموزش اخلاق ارائه گردید. سپس محتوای آموزش اخلاقی بر اساس این الگوی، طراحی آموزشی گردید و بر روی دانش آموزان پایه ششم اجرای شد. نتایج حاکی از تأثیر این الگو بر رشد اخلاقی و عمل اخلاقی دانش آموزان بود.
بررسی تطبیقی نظام برنامه درسی مبتنی بر شایستگی ها در برنامه تربیت معلم دوره ابتدایی کشورهای مالزی، هندوستان و ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به سند تحول بنیادین نظام آموزش و پرورش، دانشگاه فرهنگیان از سال 1393 به بازمهندسی سیاست ها و بازتنظیم اصول حاکم بر برنامه درسی تربیت معلم با رویکرد شایستگی محور پرداخته است. هدف از تحقیق حاضر مطالعه تطبیقی برنامه های درسی تربیت معلم دوره ابتدایی با رویکرد شایستگی محور کشورهای مالزی، هندوستان و مقایسه آن با ایران است، تا بتوان با نگرشی جامع و با در نظر گرفتن چالش ها و تجربه های این دو کشور در این زمینه بهره گرفت. نتایج این مطالعه نشان می دهد که مفهوم شایستگی های معلمی با توجه به زمینه و بافت فرهنگی، مسائل خاص هر کشور و نگاه سیاست گذاران و برنامه ریزان، دستخوش تغییر است و مهم ترین مسائلی که کشورهای مالزی و هند با آن روبرو هستند چگونگی سنجش شایستگی های یکپارچه حرفه ای معلمی و مقاومت معلمان در برابر پذیرش اصلاحات است.
اثربخشی آموزش مهارت های خودمدیریتی بر از خودبیگانگی تحصیلی، تعلل ورزی تحصیلی و زورگویی دانش آموزان دوره متوسطه(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف: ازخودبیگانگی، تعلل ورزی و زورگویی یکی از مشکلات در حال افزایش در بسیاری از مدارس می باشد. هدف این تحقیق اثربخشی آموزش مهارت های خودمدیریتی بر ازخودبیگانگی تحصیلی، تعلل ورزی و زورگویی دانش آموزان دوره متوسط بود. روش ها: طرح پژوهش نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش دانش آموزان دختر دوره متوسطه شهرستان تبریز در سال تحصیلی 1396-1395 بودند که از این جامعه تعداد 60 دانش آموز به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شده و در دو گروه آزمایش (30 نفر) و کنترل (30 نفر) جایگزین شدند. ابزارهای پژوهش، پرسشنامه زورگویی (الویوس)، مقیاس تعلل ورزی (سولومون و راثبلوم)، پرسشنامه از خودبیگانگی جانسون و برنامه آموزش مهارت های خودمدیریتی بود. داده های به دست آمده با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس در نرم افزار Spss تجزیه و تحلیل گردید.
ارزشیابی محتوای درس تاریخ ادبیات دوره دوم متوسطه بر اساس مؤلفه های "جامعیت" و "صحت و اعتبار علمی"(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال یازدهم پاییز ۱۳۹۵ شماره ۴۲
135 - 152
حوزههای تخصصی:
این پژوهش، در پی ارزیابی محتوای درس تاریخ ادبیات دوره دوم متوسطه (سال دوم و سوم آموزش متوسطه، رشته ادبیات و علوم انسانی) با هدف ترسیم وضعیت موجود دوکتاب در قالب دو مؤلفه "جامعیت" و "صحت و اعتبار علمی" بود. پژوهش از نوع ارزشیابی، و با الگوی "مبتنی بر نظر خبرگان" است. جمعیت آماری آن شامل متخصصان تاریخ ادبیات، و دبیران دو کتاب تاریخ ادبیات در سال تحصیلی 94 - 1393 بوده است. حجم نمونه پژوهش 642 نفر بود. محقق، 5 استان مورد مطالعه را شامل تهران، سمنان، قم، کرمان، و کرمانشاه، به روش تحلیل خوشه ای انتخاب نمود. ابزارهای جمع آوری اطلاعات شامل فرم مصاحبه با متخصصان تاریخ ادبیات ایران، فرم مصاحبه با متخصصان تاریخ ادبیات جهان، و پرسش نامه دبیران بود. روایی پرسش نامه دبیران از طریق روایی محتوایی و با استفاده از نظرات چند نفر از متخصصان موضوعی تعیین شد و پایایی آن از طریق برآورد ضریب هم سانی درونی آلفای کرونباخ برابر با 89/0 تعیین شد. یافته ها نشان می دهد دو کتاب در زمینه هایی، فاقد جامعیت اند و صحت و اعتبار علمی آن ها نیز در سطح مطلوب نیست.
تحلیل محتوای کتاب درسی علوم پایه هفتم (اول متوسطه) مبتنی بر مراحل حل مسئله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در جهت گیری کلی سازماندهی محتوای علوم در برنامه درسی ملی ذکر شده است که این حوزه به پرورش مهارتهای فرآیندی علمی می پردازد وبه انتقال فرآورده های دانش اکتفا نمی کند. همچنین این برنامه آموختن روش و مسیر کسب علم را یکی از اهداف اصلی آموزش علوم می داند(سند ملی برنامه درسی جمهوری اسلامی ایران ،1391). یکی از اقدامات اساسی برای دستیابی به این مقصود تألیف کتاب بر مبنای تقویت فرآیندهای شناختی است که به زعم صاحب نظران توجه به مراحل حل مسئله از آن جمله است. هدف پژوهش حاضر، تحلیل محتوای کتاب علوم پایه هفتم از نظر میزان توجه به این رویکرد است. روش تحقیق، توصیفی و از نوع تحلیل محتواست. ابزار تحقیق فرم تحلیل محتوا با توجه به مراحل حل مسئله شامل: برخورد با موقعیت مبهم(مسئله)،گردآوری اطلاعات، ساختن فرضیه، آزمایش فرضیه و نتیجه گیری است. در تجزیه و تحلیل داده ها از روش آنتروپی شانون استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که در مجموع محتوای کتاب 35 درصد فعال (حداقل به یک مرحله توجه شده است) و 65 درصد غیر فعال است. همچنین محتوای کتاب در مقوله های تصاویر ومتن با مراحل حل مسئله انطباق لازم را ندارد، اما از نظر فعالیتها (تکالیف وتمرینها) انطباق لازم را داراست و در محتوای فعال، مراحل اول تا چهارم با ضریب اهمیت به ترتیب 378/0،257/0، 253/0 و 125/0بیشتر مورد توجه قرار گرفته است.