فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۴۱ تا ۶۶۰ مورد از کل ۱٬۳۸۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش بررسی عوامل مؤثر بر اجرای مطلوب کارورزی کاردانش، در الگوی آموزش همراه با تولید است. پژوهش از نظر هدف کاربردی، از نظر نوع داده ها کمی و کیفی و از نظر روش به صورت تلفیقی (سنتزپژوهی) بوده است. داده های مورد نیاز این پژوهش از طریق مطالعه اسنادی و اجرای پرسشنامه گردآوری و با تحلیل و تلفیق آن ها به تعیین عوامل مؤثر بر اجرای مطلوب کارورزی پرداخته شده است. جامعه آماری بخش کیفی، پژوهش های داخلی و بین المللی موجود در زمینه کارورزی است که محقق به آن ها دسترسی داشته و جامعه آماری بخش کمی، کل هنرآموزان رشته خیاطی شاخه کاردانش کشور بوده که از مجموع1720 هنرآموز خیاطی، مطابق با فرمول کوکران 314نفر به شیوه تصادفی طبقه ای انتخاب شده اند. یافته های پژوهش نشان داد که توجه مناسب به «زمان و مدت ساعات»، «مکان» و «کیفیت آموزش های کارورزی» از عوامل مؤثر بر اجرای مطلوب کارورزی است.
تفسیر مفهوم دانش قدرتمند بر اساس دیدگاه دانش بنیان مایکل یانگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مفهوم دانش قدرتمند، مفهوم بنیادین در نگاه مایکل یانگ در مقام جامعه شناس برنامه درسی است. او در خلال چهار دهه با صورت بندی این مفهوم، کوشیده است چارچوبی نظری برای برنامه درسی دانش بنیان فراهم آورد. با این همه نسبت این مفهوم با مؤلفه های نظریه برنامه درسی، نظام مدرسه ای و امر تربیتی در میان تألیفات و کارهای پژوهشی فردی و مشترک یانگ، پراکنده اند. صورت بندی نظریه برنامه درسی بر اساس این مفهوم نخست نیازمند صورت بندی یکپارچه و جامعی از آن و استنتاج دلالت هایی است که بتواند مؤلفه های بنیادین و مؤلفه های ساختاری یک چارچوب نظری را تبیین نماید. این نوشتار می کوشد تا با ارجاع به کارهای یانگ، به تبیین و تفسیر مفهوم دانش قدرتمند بپردازد، برای این منظور قریب به اکثر نوشته های یانگ به همراه آثاری از منتقدان و موافقان آرای او، در یک پژوهش فلسفی مطالعه شده اند. در این مطالعه از روش کیفیِ تحلیلی مفهومی استفاده شده است. معرفت شناسی پشتیبان مفهوم دانش قدرتمند بررسی شده و ارتباط این مفهوم با جامعه شناسی، نظام مدرسه ای و امر تربیتی بیان شده است. در پایان با رویکردی نظری، دلالت های تربیتی این مفهوم برای ساخت یک نظریه برنامه درسی استنتاج گردیده است تا مبنایی برای نظر ورزی و پژوهش بیشتر باشد.
بررسی عناصر طراحی برنامه درسی کارآفرینی بر اساس رویکرد تطبیقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال یازدهم بهار ۱۳۹۶ شماره ۴۴
49 - 80
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، مقوله های طراحی برنامه درسی آموزش کارآفرینی، شامل اهداف کلان، محتوا، فعالیت های یادگیری و نقش معلم بر اساس اسناد در ایران و هفت کشور پیشرو بررسی شده اند. ابتدا وضعیت موجود در ایران توصیف و سپس وضعیت مطلوب در کشورهای مورد تطبیق ترسیم و در نهایت، تطبیق و مقایسه این دو وضعیت انجام شده است بر اساس یافته های تحقیق، در اسناد بالادستی ایران، اهداف و شایستگی های کارآفرینانه مورد توجه اند؛ لیکن شرایط و امکانات اجرایی لازم برای تحقق این اهداف فراهم نشده اند که از دلایل آن تمرکزگرایی شدید، نداشتن سیستم منظم برای تربیت و جذب معلمان کارآمد و عدم ارتباطات سازنده بین آموزش و پرورش و سایر نهادهاست. محتوای مرتبط با کارآفرینی در ایران در مقایسه با کشورهای پیشرو بسیار محدود است؛ به علاوه در ایران بیشتر بر محتوای مستقل و کتاب هایی با عنوان کار و فناوری یا کارآفرینی تکیه شده است، در حالی که در کشورهای پیشرو محتوای تلفیقی و بین رشته ای و پرورش شایستگی های کارآفرینانه در دروس مختلف مورد توجه است. فعالیت های یادگیری، بر خلاف کشورهای پیشرو، اغلب محدود به مدرسه و فعالیت های کارورزانه در محیط کار واقعی و انجام پروژه های فردی و گروهی کسب و کار مورد غفلت اند. همچنین نقش معلم، در بهترین شرایط، اجرای فعال برنامه درسی است؛ در حالی که در کشورهای پیشرو معلم اختیارات فراوانی در انتخاب و تدوین برنامه های درسی دارد.
تأثیر الگوی طراحی آموزشی دیک و کاری بر یادگیری، یادداری و انگیزش پیشرفت تحصیلی درس علوم تجربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با توجه به اهمیت و تأثیر الگوی طراحی آموزشی دیک و کاری در حوزه ی فعالیت های آموزشی انجام یافته و هدف آن بررسی تأثیر طراحی آموزشی مبتنی بر الگوی دیک و کاری بر یادگیری، یادداری و انگیزش پیشرفت تحصیلی درس علوم تجربی پایه ی نهم است. نوع پژوهش، شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه ی آماری پژوهش، تمام دانش آموزان دختر پایه ی سوم راهنمایی شهر اهر در سال تحصیلی 93-1392 بوده و از این جامعه به طور تصادفی خوشه ای دو کلاس 25 نفره به عنوان نمونه انتخاب گردید. به منظور سنجش آزمودنی ها، آزمون یادگیری و یادداری و پرسش نامه ی انگیزش پیشرفت تحصیلی (ISM)*** به کار گرفته شد. برای روایی آن ها از نظرات استادان طراحی آموزشی، کارشناسان ذیربط و تعدادی از یادگیرندگان استفاده شد و ضریب پایایی آزمون یادگیری 83/0 و پرسش نامه ی انگیزش پیشرفت تحصیلی (ISM) 81/0 به دست آمد. در تجزیه وتحلیل داده ها از شاخص های آمار توصیفی و استنباطی استفاده شده و با استفاده از نرم افزار SPSS24 مورد محاسبه قرار گرفت. نتایج نشان داد به کارگیری الگوی طراحی دیک و کاری در طراحی آموزشی درس علوم تجربی در مقایسه با شیوه ی سنتی باعث افزایش یادگیری و یادداری می شود اما از نظر انگیزش پیشرفت بین گروه ها تفاوت معناداری وجود ندارد.
تبیین نشانگر عادات ذهن در برنامه درسی آموزش علوم: مطالعه موردی دانش آموزان دوره تحصیلی متوسطه دوم منطقه 9 شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال دوازدهم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۴۶
119 - 148
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی وضعیت عادات ذهن دانش آموزان دوره تحصیلی متوسطه دوم بود.جامعه پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دوره متوسطه دوم منطقه9 شهر تهران بود که از این جامعه به شیوه نمونه گیری طبقه ای با رعایت نسبت ها، نمونه ای به حجم 359دانش آموز انتخاب شدند.روش پژوهش توصیفی و از نوع مطالعات پیمایشی مقطعی بود.ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه عادات ذهن در سواد علمی عبدالملکی(1391) بود، پایایی ابزار با روش کودر-ریچاردسون با ضریب پایایی(78/0) مناسب برآورد گردید و روایی صوری و محتوایی آن موردتأیید متخصصان قرار گرفت.یافته ها نشان داد که وضعیت متغیر عادات ذهن و ابعاد آن در کل دانش آموزان، دانش آموزان دختر و پسر پایین تر از وضع مطلوب و در سطح05/0معنادار بود.همچنین تفاوت معناداری در رتبه بندی ابعاد متغیر عادات ذهن در دانش آموزان در سطح05/0وجود داشت که در کل دانش آموزان بالاترین رتبه مربوط به بعد محاسبه و برآورد کردن با میانگین رتبه(40/3)و کمترین رتبه مربوط به بعد دست ورزی و مشاهده با میانگین رتبه(23/2)بود.در دانش آموزان پسر بالاترین رتبه مربوط به بعد محاسبه و برآورد کردن با میانگین رتبه(79/3)و کمترین رتبه مربوط به بعد دست ورزی و مشاهده با میانگین رتبه(03/2)بود و در دانش آموزان دختر بالاترین رتبه مربوط به بعد ارزش ها و نگرش ها با میانگین رتبه(40/3)و کمترین رتبه مربوط به بعد دست ورزی و مشاهده با میانگین رتبه(36/2)بود.
طراحی مدل شایستگی های پژوهشی دانش آموزان دوره دوم ابتدایی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف تحقیق، طراحی مدل شایستگی های پژوهشیِ مورد نیاز و متناسب با دوره دوم ابتدایی است. این تحقیق از نوع توصیفی-پیمایشی است. جامعه آماری شامل اسناد بالادستی نظام آموزشی، نظرات متخصصان و نتایج برخی پژوهش های داخلی و خارجی است که با روش نمونه گیری هدفمند، سند برنامه درسی ملّی و تعدادی از پژوهش ها که تمرکز بیشتری بر معرفی شایستگی های پژوهشی داشتند، انتخاب شدند. برای طراحی مدل شایستگی، از رویکرد طراحی (مدل بیهام و مایر) در پنج مرحله استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده های پرسشنامه،از شاخص هایی مانند میانگین، انحراف معیار و آزمون t تک گروهی استفاده شد. در مرحله آخر، مدل مفروض شایستگی های پژوهشی متناسب با دوره دوم ابتدایی ترسیم شد، که که مشتمل بر 5 خوشه شایستگی های خاص با 14 زیر خوشه و 11 شایستگی عام پژوهشی است.
تدریس موازی: رویکردی جهت ارتقاء عملکرد تحصیلی دانش آموزان در درس ریاضی و نگرش آنان به مدرسه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش باهدف بررسی تأثیر تدریس موازی بر عملکرد تحصیلی دانش آموزان پایه ششم در درس ریاضی و نگرش آنان نسبت به مدرسه انجام گرفته است. روش پژوهش شبه-آزمایشی و از نوع طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل می باشد. جامعه آماری شامل دانش آموزان دختر پایه ششم ابتدایی شهر تبریز در سال تحصیلی 95 – 94 و حجم نمونه 70 نفر است که 35 نفر از آنان در گروه کنترل و 35 نفر در گروه آزمایش گمارده شدند به صورتی که در گروه آزمایش تدریس به شیوه موازی به مدّت 2 ماه انجام شد و در گروه کنترل از روش تدریس تک معلّمی (مرسوم) استفاده گردید. نتایج تحلیل کوواریانس تک متغیره انجام شده بر روی نمره عملکرد تحصیلی ریاضی دانش آموزان در دو گروه آزمایش (تدریس موازی) و کنترل (تک معلّمی) نشان می دهد که بین نمره عملکرد تحصیلی ریاضی دانش آموزان گروه آزمایش و کنترل تفاوت معنی داری مشاهده می شود
تأثیر رویکرد درس پژوهی معلم بر تفکر انتقادی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر رویکرد درس پژوهی معلم بر تفکر انتقادی دانش آموزان می باشد. روش انجام پژوهش نیمه تجربی، و جامعه آماری شامل دانش آموزان پایه چهارم مقطع ابتدایی ناحیه ۲ شهرستان زاهدان (دانش آموزان درس پژوه و غیر درس پژوه) می باشد. نمونه آماری ۶۰ دانش آموز پسر پایه چهارم مقطع ابتدایی (۳۰ نفر گروه آزمایش و ۳۰ نفر گروه کنترل) می باشد. در این پژوهش از روش نمونه گیری هدفمند استفاده شده و یک گروه به عنوان گروه آزمایش و یک گروه به عنوان گروه کنترل انتخاب گردیده است. ابزار اندازه گیری پرسش نامه استاندارد تفکر انتقادی فاسیون می باشد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های تی تک گروهی و تی مستقل استفاده شده است. نتایج نشان داد که سطح تفکر انتقادی دانش آموزان پسر در گروه کنترل و آزمایش در پس آزمون (بعد از اجرای رویکرد درس پژوهی) با هم تفاوت دارد. به این معنی که اجرای رویکرد درس پژوهی توانسته است بر سطح تفکر انتقادی دانش آموزان تأثیر بگذارد و باعث افزایش سطح تفکر انتقادی دانش آموزان در گروه آزمایش شود.
چشم اندازی تاریخی به بازنگری برنامه های درسی تربیت معلم در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال دوازدهم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۴۶
85 - 118
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تبیین سیر تاریخی بازنگری برنامه های درسی تربیت معلم در ایران صورت گرفته است. این پژوهش از نوع تحقیقات کیفی و تاریخی است و در پی پاسخگویی به این سؤال است که «بازنگری برنامه درسی تربیت معلم ایران» در گذشته چگونه انجام شده و هم اکنون چگونه دنبال می شود؟ یافته های حاصل از تحلیل تاریخی اسناد، گزارش ها، منابع کتابخانه ای و مصاحبه عمیق با پیشکسوتان حوزه تربیت معلم ایران نشان می دهد که برنامه درسی تربیت معلم در سیر تطور خود چهار دوره را تجربه کرده است: دوره اول: دوره برنامه درسی رشته ای (از 1297 تا 1312)؛ دوره دوم: دوره برنامه درسی چند رشته ای (از 1313 تا 1362)؛ دوره سوم: دوره برنامه درسی رشته ای (از 1363 تا 1392) و دوره چهارم: دوره برنامه درسی میان رشته ای (از 1393 تاکنون). بررسی و تحلیل شرایط سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در هر یک از این دوره ها و شناخت رویکرد حاکم بر بازنگری برنامه درسی تربیت معلم به دست اندرکاران تعلیم و تربیت کمک می کند تا ضمن درک عمیق تر شرایط کنونی به سبب آگاهی از صبغه تاریخی، برنامه های مناسبی را برای آینده پیش بینی نمایند.
تبیین عناصر برنامه درسی کارآفرینی در دوره آموزش عمومی (سنتزپژوهی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آموزش کارآفرینی از حوزه های علمی ای است که رشد سریعی دارد اما محتوا و روش تدریس آن مبهم است. در این مقاله مطالعات موجود درباره عناصر برنامه درسی کارآفرینی - اهداف، محتوا، رویکردهای تدریس و ارزشیابی - گردآوری و با سنتز آن ها ترکیبی بهینه ارائه شده است. معیار انتخاب این مطالعات، مطالعه یک یا چند عنصر فوق در دوره آموزش عمومی، طی سال های 2016-2000 بوده است. در پایان هر بخش تجمیع یافته ها و نتیجه گیری کلی ارائه شده است. طبق یافته های تحقیق، اهداف دوره ابتدایی، آشنایی با مفاهیم پایه، انگیزه، علاقه و روحیه کارآفرینانه و در دوره متوسطه، پرورش مهارت ها و شایستگی های کارآفرینی است. محتوا منطبق بر اهداف بوده و در سه سال نخست ابتدایی، تلفیقی و پس از آن به هر دو حالت تلفیق و درس جداگانه است. رویکردهای فعال تدریس، به ویژه رویکردهای استقرایی و شهودی مناسب اند. رویکردهای ارزشیابی اصیل و عملکردی تناسب بیشتری با ماهیت کارآفرینی دارند؛ در نهایت باید اضافه کرد که ارزشیابی های تکوینی در این عرصه حائز اهمیت هستند.
تربیت اخلاقی مبتنی بر ادبیات داستانی: تحلیل محتوای کتاب های درسی دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر حول شناسایی چگونگی های آموزش مفاهیم اخلاق در مقطع ابتدایی انجام شده است. این پروژه با بررسی کتب درسی، مفاهیم اخلاقی موجود را استخراج کرده و سپس در مقولات کلی تری دسته بندی کرده است. با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی جهت دار،مفاهیم اخلاقی موجود در دروس، مشخص شده و سپس با استفاده از فرایند استنتاجی بر مبنای ملاکهای معین، از نظر انسجام و یکپارچگی در هر پایه و نیز چیدمان فرگشتی در کل مقطع مورد بررسی قرارداده شد. نتایج نشان داد که کنب فارسی در تمام پایه ها، بیشترین تعداد ادبیات داستانی و بیشترین مفاهیم اخلاقی را دارند. متاسفانه چیدمان مفاهیم، موردتوجه قرارنگرفته و از میان پانزده مفهوم اخلاقی، تنها "رفتار نیک"، "نوع دوستی" و "تلاش و پشتکار" فاکتورهای مربوط به انسجام و فرگشت را از نظر کمی و کیفی دارا هستند. سایر مفاهیم از نظر تعداد تکرار و نوع چینش در پایه های مختلف فاقد کارایی لازم هستند.
بررسی ارتباط میان میزان استفاده ی اساتید زبان انگلیسی از عناصر مختلف نگاره نویسی در طراحی سؤالات امتحانی، عملکرد دانشجویان در امتحانات و ارزشیابی آن ها از عملکرد اساتید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره هفتم پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲
167 - 188
حوزههای تخصصی:
تردیدی نیست که جوامع امروز جوامعی چندسوادی و چندوجهی اند. بنابراین آگاهی مدرسان از وجوه مختلف معنا و به کارگیری آن ها هم در امر آموزش و هم در زمینه ی آزمون سازی می تواند نقش مؤثری را در یادگیری بهتر دانشجویان و بهبود عملکرد آنان ایفا کند. این پژوهش بر آن است تا ارتباط میان میزان استفاده ی اساتید زبان انگلیسی از عناصر مختلف نگاره نویسی در طراحی نمونه سؤالات امتحانی و عملکرد دانشجویان در امتحانات و نیز ارزشیابی آنان از عملکرد اساتید را با استفاده از چهارچوب نظری نگاره نویسی سرافینی و کلاسین (2012) بررسی نماید. در انجام پژوهش حاضر از روش چندمطالعه ای کمی استفاده شد. بدین صورت که ابتدا در مطالعه اول با بهره مندی از روش تحلیل محتوای کمی، تعداد 30 نمونه سؤال امتحانی طراحی و تایپ شده توسط پنج تن از اساتید بخش زبان های خارجی و زبان شناسی دانشگاه شیراز به تفصیل به لحاظ میزان و چگونگی استفاده از عناصر نگاره نویسی ضخامت قلم، رنگ قلم، اندازه ی قلم، شیب قلم/حروف، چهارچوب به کارگرفته شده در ارائه ی اجزای متن، رسمیت قلم و تزیینات نگارشی قلم بررسی شد. سپس، در مطالعه دوم، روش توصیفی- همبستگی برای بررسی ارتباط میان میزان استفاده اساتید از عناصر مختلف نگاره نویسی در طراحی سؤالات امتحانی، عملکرد دانشجویان در امتحانات و ارزشیابی آن ها از عملکرد اساتید، در ارتباط با 30 نمونه سؤال مورد مطالعه، به کار گرفته شد. بر اساس نتایج، اگرچه از اغلب عناصر نگاره نویسی در تمامی نمونه سؤالات استفاده شده بود، بعضی از این عناصر در جایگاه مناسب مورد استفاده قرار نگرفته بودند. علاوه بر آن، به نظر می رسید که چهارچوب های خاص نگارشی پذیرفته شده در حوزه های پژوهشی، مانند ای پی ای، بر نحوه ی نگارش و طراحی سؤالات و درواقع، بر نحوه ی انتخاب عناصر مختلف نگاره نویسی تأثیر گذاشته بود. به طور کلی، نتایج نشان داد که میزان و چگونگی به کارگیری عناصر مختلف نگاره نویسی در سؤالات امتحانی با عملکرد دانشجویان در امتحانات و حتی ارزشیابی آن ها از اساتید خود رابطه معنادار دارد.
ظرفیت آموزش مسائل مدل سازی برای تغییر نگرش دانش آموزان نسبت به ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
: با توجه به تأکید سند برنامه درسی ملی جمهوری اسلامی ایران بر ارتقای مهارت های مدل سازی دانش آموزان، این مطالعه به بررسی نگرش ریاضی و نظرات ۲۴۴ دانش آموز پایه دوم متوسطه درباره مسائل مدل سازی ریاضی می پردازد. این تحقیق به صورت پیش آزمون-مداخله آموزشی-پس آزمون برگزار شد. مداخله آموزشی به این صورت بود که دانش آموزان در دو گروه با شیوه آموزشی متفاوت شیوه آموزشی مستقیم (معلم محور) و شیوه استراتژی عمل گرا (دانش آموز محور) طی 6 جلسه به حل مسائل مدل سازی ریاضی پرداختند. برای جمع آوری اطلاعات از یک پرسشنامه در مقیاس لیکرت و یک پرسشنامه باز پاسخ استفاده شد. نتایج این مطالعه نشان داد که آموزش مسائل مدل سازی در هر دو گروه آموزشی، بهبود نگرش ریاضی دانش آموزان را به همراه داشته است. به علاوه، درحالی که اغلب دانش آموزان درباره مسائل مدل سازی نگرش مثبتی دارند، آن ها را کاربردی و جالب توصیف کردند، برخی هم نظراتی منفی داشتند.
تدوین و اعتباریابی مدل علّی موفقیت تحصیلی در دبیرستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: دستیابی به موفقیت در رشتة تحصیلی مهم ترین غایت آموزشی و تعیین نقش ویژگی های فردی و عوامل محیطی بر این سازه به منظور تدوین نظام جامع و مدونی در زمینة هدایت تحصیلی از ضروریاتی است که سودمندی مشاورة تحصیلی با محوریت عوامل زیربنایی موفقیت تحصیلی را تضمین می کند. هدف: هدف پژوهش حاضر تدوین و اعتباریابی مدل علّی موفقیت تحصیلی در دبیرستان براساس عوامل فردی و محیطی مؤثر بر موفقیت در رشتة تحصیلی، تعیین سهم هر یک از این عوامل و مقایسه نوع و اهمیت آن ها به تفکیک رشتة تحصیلی بود. جامعة آماری عبارت بودند از کلیة دانش آموزان سال سوم دبیرستانهای شهر یزدکه در رشته های علوم تجربی، انسانی، ریاضی-فیزیک وفنی/هنرستان مشغول به تحصیل بودند. روش: طرح پژوهش حاضر از نوع علّی-مقایسه ای بود و به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای از جامعة مورد نظر تعداد 550 دانش آموز انتخاب شدند و پرسشنامه های موفقیت در رشتة تحصیلی، رغبت سنج تحصیلی-شغلی استرانگ (صادقی، 1390)، سنخ نمای مایزر-بریگز (1962) و آزمون هوش چندگانه گاردنر (پاشا شریفی، 1384) را تکمیل کردند. تحلیل نتایج با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری صورت پذیرفت. یافته ها: تحلیل نتایج براساس مدل های حاصله نشان داد اثرات مستقیم تمامی پارامترهای پنج گانه (هوش چندگانه، علایق، شخصیت، عملکرد تحصیلی و متغیرهای محیطی) در تمامی مدل ها معنادار بودند. در تمامی رشته های تحصیلی نقش علایق مهم ترین و متغیرهای محیطی و شرایط تحصیلی کم اهمیت ترین عوامل تلقی می شدند. همچنین در بین گروه های علوم تجربی و ریاضی نقش عامل عملکرد تحصیلی برجسته تر بود و پس از آن علایق و هوش چندگانه قرار داشتند. بحث و نتیجه گیری: در ارائة راهکارهای تحصیلی به دانش آموزان از سوی مدیران، معلمان و مشاوران مدرسه باید به سهم گوناگون متغیرهای محیطی و فردی در رشته های گوناگون توجه خاصی مبذول داشت. واژگان کلیدی: مدل علّی، موفقیت تحصیلی، هدایت تحصیلی.
شناسایی دیدگاه متخصصان برنامه ی درسی درباره ی چالش های نوآوری در برنامه ی درسی آموزش عالی با استفاده از روش کیو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره هفتم پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲
118 - 144
حوزههای تخصصی:
روند رو به رشد جوامع بشری باعث شده است تا حوزه ی آموزش عالی تغییرات گسترده ای را تجربه کند. برای اینکه این تغییرات هم راستا با نیازهای روزافزون جوامع باشد، شایسته است تا این تغییرات مبتنی بر نوآوری و خلاقیت باشد. در این پژوهش تلاش گردید تا ذهنیت متخصصان برنامه ی درسی با توجه به تجربیات مختلف آن ها درباره ی چالش های نوآوری های برنامه ی درسی در نظام آموزش عالی مورد شناسایی قرار گیرد. برای این منظور از روش کیو استفاده شد. داده های پژوهش از 16 متخصص جمع آوری و بر اساس روش کیو مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج این پژوهش نشان داد که متخصصان برنامه ی درسی با دو نگرش کاملاً متفاوت یعنی نگرش کلان و نگرش خرد به چالش های نوآوری های برنامه ی درسی نگاه می کنند. متخصصان دارای نگرش کلان بر این باورند که عمده چالش های پیش روی نوآوری های برنامه ی درسی آموزش عالی ناشی از متغیرها و عوامل محیطی، زیرساختی و اجرایی نظام آموزش عالی است و ارتباط زیادی با ذینفعان و ماهیت برنامه ی درسی ندارد. اما متخصصان برنامه ی درسی با نگاه خرد بر این باورند که عمده چالش های پیش روی نوآوری های برنامه ی درسی آموزش عالی به دلیل عوامل فردی، فنی و تخصصی مربوط به رشته و ذینفعان و کاربران برنامه ی درسی می باشد.
تحلیل تطبیقی محتوای کتاب های تعلیمات اجتماعی چاپ قدیم و جدید پایه چهارم ابتدایی بر اساس اصول معرفت شناختی تربیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، تحلیل محتوای کتاب های تعلیمات اجتماعی قدیم و جدید در پرداختن به اصول «معرفت شناختی تربیت» منتج از «واقع گرایی سازه گرایانه» است. بدین منظور ابتدا در قالب چارچوب نظری مختار پژوهش، ویژگی های اصول متناظر با حوزه اجتماعی (اصل ارتباط با امر موردمطالعه، تکیه بر شواهد، جامع نگری در علم، تکیه بر حقایق، فرضیه پروری، ارتباط با نیازها و مسائل) بیان شده است. سپس با بهره گیری از روش تحلیل محتوای قیاسی-مضمونی-کمی و تحلیل محتوای تطبیقی به پاسخگویی سؤالات پژوهش پرداخته شده است. نتایج پژوهش حاکی از فربگی اصل تکیه بر حقایق و در مرتبه دوم از نظر فراوانی اصل ارتباط با امر مورد مطالعه در هر دو کتاب یاد شده می باشد. همچنین نتایج نشان دهنده کم توجهی در پرداختن به اصول جامع نگری در علم و فرضیه پروری در کتاب تعلیمات اجتماعی چاپ قدیم و جدید می باشد.
برنامه درسی روایت پژوهی و توسعه حرفه ای دانشجویان دانشگاه فرهنگیان: طراحی الگوی برنامه درسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، طراحی و اعتباربخشی الگوی برنامه درسی روایت پژوهی جهت توسعه حرفه ای دانشجومعلمان دانشگاه فرهنگیان است. الگوی برنامه درسی روایت پژوهی، مبتنی بر نظریات دیویی، برونر، شوآب، ویگوتسکی، دونالدشون ,کلندینین و کانلی است. در این الگو، یادگیری یک عمل فکورانه و مبتنی بر تجربه است؛ دانشجومعلمان با تفکر و تأمل در تجارب خود و دیگران، اقدام به ساخت معانی می کنند؛ آن ها فعالانه دانش، مهارت و نگرش خود را از روایت ها می آموزند و به توسعه حرفه ای دست می یابند. در این پژوهش، دو سؤال اصلی مطرح است: 1. الگوی برنامه درسی روایت پژوهی برای توسعه حرفه ای دانشجومعلمان دارای چه ویژگی هایی است و 2. آیا این الگو دارای اعتبار است؟ جهت پاسخ به این سؤالات از روش توصیفی-تحلیلی استفاده شد. الگو طراحی شد و جهت اعتباربخشی در اختیار 20 نفر از متخصصان برنامه درسی و مدرسان دانشگاه فرهنگیان قرار گرفت که درصد بالایی از متخصصان، الگو و بخش های مختلف آن را مناسب ارزیابی کردند.
دولتی بودن یا ملتی بودن؟: بنیادهای فرهنگ آموزش و برنامه درسی در ایران معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عرصه آموزش و برنامه درسی در ایران، عرصه ای است که دولت برای حفظ حاکمیت و مردم برای حفظ هویت، در جهت سیطره بر آن تلاش های طاقت فرسایی را داشته اند. دولت های ایران تا قبل از آشنایی با سنت های آموزش نوین غربی، از جادوی آموزش و برنامه درسی دولتی بی خبر بودند. پادشاهان قاجار که با این موضوع آشنا شدند، برای آنکه آموزش و برنامه درسی «ملتی» را به «دولتی» تبدیل کنند، تلاش خود را از سال 1230 آغاز کردند و این کار را حکومت پهلوی در سال 1345 نهایی کرد و جمهوری اسلامی نیز آن را در خدمت اهداف جدید، دنبال نمود. آنچه در بنیاد این کوشش های متعارض دولت ملت قرار دارد، اعتقاد هر دو طرف به امکان پذیری القاء است؛ اعتقادی که شکل دهی رفتار و باور را ممکن قلمداد می کند. اما همچنان این پرسش مطرح است که آیا سیطره ظاهری بر آموزش و برنامه درسی توانسته به سیطره واقعی منتهی شود؟
تأثیر اندازه گیری مبتنی بر برنامه درسی (CBM) بر پیشرفت ریاضی دانش آموزان ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اندازه گیری مبتنی بر برنامه درسی ( CBM ) یک روش نظارت بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان از طریق سنجش مستقیم مهارت های پیش بینی شده در برنامه درسی است. با وجود اینکه حدود نیم قرن از معرفی CBM در دنیا می گذرد، ولی تاکنون در برنامه درسی ایرانی مورد توجه قرار نگرفته است. بنابراین هدف از پژوهش حاضر معرفی و بررسی تأثیر CBM بر پیشرفت ریاضی دانش آموزان ابتدایی در مقایسه با روشهای مرسوم ارزشیابی تکوینی بود. تحقیق حاضر از نظر هدف، کاربردی و به لحاظ جمع آوری اطلاعات، شبه آزمایشی با گروه کنترل و پیش آزمون برای نمونه ای از دانش آموزن سوم ابتدایی بود. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که CBM بر پیشرفت ریاضی دانش آموزان ابتدایی تأثیر معنی داری دارد. بر اساس نتایج پژوهش حاضر پیشنهاد می شود که CBM به عنوان یک روش مؤثرتر ارزشیابی تکوینی، در برنامه درسی دوره ابتدایی بکار گرفته شود.
تبیین شاخص های نوآوری در فعالیت های یاددهی و یادگیری رشته های هنری مبتنی بر آموزه های سازنده گرایی و میزان کاربست آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مطالعه، شناسایی شاخص های نوآوری در فعالیت های یاددهی و یادگیری رشته های هنری بر حسب رویکرد ساختن گرایی و بررسی میزان کاربست آن ها در دانشگاه هنر اصفهان می باشد. این پژوهش از رویکرد کمّی و کیفی استفاده شده است. جامعه آماری بخش کیفی تحقیق حاضر، جمعی از صاحب نظران در آموزش هنر و متخصصان برنامه های درسی در سطح کشور و اعضای هیأت علمی دانشگاه هنر اصفهان بودند، که به روش نمونه گیری هدفمند تعداد 19 نفر از آنان انتخاب شدند. جامعه آماری بخش کمّی نیز، تمامی دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه هنر اصفهان بودند که به روش نمونه گیری تصادفی تعداد 285 نفر از آنان انتخاب شدند. داده های پژوهش از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافته و پرسشنامه محقق ساخته گردآوری شده است. برای تعیین روایی مصاحبه و پرسشنامه از روایی محتوا و برای برآورد پایایی پرسشنامه، از ضریب آلفای کرانباخ بهره گرفته شده است. طبق نتایج تحقیق در بخش کیفی مهم ترین شاخص های نوآوری در فرایند یاددهی و یادگیری عبارت است از: کاربست یادگیری تجربی، توجه به خود راهبری، توجه به مهارت های تفکر، ارزشیابی کیفی و مداوم، توجه به اصول آموزش مبتنی بر دیالوگ و اکتشاف هنری و بهره گیری از دیدگاه ها و دانش نوین در زمینه تحلیل آثار هنری. همچنین نتایج بخش کمّی بیانگر آن است که میزان کاربست شاخص های نوآوری، کمتر از حد متوسط می باشد. برگزاری دوره های دانش افزایی، استفاده از تجارب صاحبان هنر و اساتید هنر، بازبینی مداوم برنامه های درسی بر اساس شاخص های سازنده گرایی از جمله پیشنهادهایی هستند که نوآوری و بازنگری در فعالیتهای یاددهی و یادگیری برنامه های درسی هنر را تسهیل می کند.