فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۹۰۱ تا ۳٬۹۲۰ مورد از کل ۱۸٬۲۳۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
تعیین جایگاه و اهمیت گروه های آموزشی در ساختار عملیاتی دانشگاه و نقش به سزای آن در ارتقای کیفیت فعالیت های آموزشی و پژوهشی دانشکده های یک دانشگاه، یکی از مسائل مهم برای دانشگاه ها بوده است. برخی دانشگاه ها مدل های ساده ای برای رتبه بندی گروه های آموزشی ارائه کرده اند، اما هنوز نظام منسجم و کاملی برای رتبه بندی گروه های آموزشی در دانشگاه ها وجود ندارد. هدف اصلی این تحقیق ارائه مدل مناسبی جهت رتبه بندی گروه های آموزشی در دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی در سطح کشور بود. در این پژوهش کیفی روش های تحلیل محتوای کیفی و مصاحبه نیمه ساختاریافته مورداستفاده قرار گرفت. تحلیل محتوای کیفی به شیوه استقرایی انجام شد و مصاحبه نیمه ساختاریافته پیرامون موضوع و نحوه امتیازدهی و رتبه بندی طبقه ها و زیر طبقه ها با مشارکت کنندگان پژوهش صورت گرفت. برای تحلیل داده های حاصل از مصاحبه نیمه ساختاریافته، از روش تحلیل تفسیری استفاده شد و درنهایت مؤلفه های مدل و امتیازهای آن ها استخراج گردید. رسالت، اهداف و جایگاه سازمانی؛ دوره های آموزشی و برنامه های درسی و غیردرسی؛ هیئت علمی؛ دانشجویان؛ راهبردهای یادگیری/یاددهی؛ امکانات و تجهیزات آموزشی؛ پایان نامه ها و رساله ها، سمینارها، قراردادهای پژوهشی و کرسی ها و دانش آموختگان مؤلفه های مدل رتبه بندی گروه های آموزشی در دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی ایران بودند. نتایج حاصل از این مدل رتبه بندی، می تواند برای همه گروه های آموزشی و رشته های تحصیلی مورداستفاده قرار گیرد. هم چنین تدوین این مدل در قالب یک سیستم مکانیزه برای استفاده های مختلف نظیر مقایسه گروه های علمی در دانشگاه ها و سطح بندی دانشکده ها نیز مفید خواهد بود.
پیش بینی سرزندگی تحصیلی دانش آموزان براساس حمایت تحصیلی و خودپنداره ی تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۱۶ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۵۷
51 - 61
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی سرزندگی تحصیلی دانش آموزان بر اساس حمایت تحصیلی و خودپنداره ی تحصیلی در دانش آموزان انجام گرفت. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه ی آماری پژوهش را کلیه ی دانش آموزان دوره ی متوسطه ی دوّم شهر اردبیل تشکیل می دادند که از میان آن ها با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای تعداد 240 دانش آموز به عنوان نمونه انتخاب شدند که درنهایت پرسشنامه ی 235 دانش آموز قابل تحلیل بود. از پرسشنامه ی سرزندگی تحصیلی حسین چاری و دهقان زاده، پرسشنامه ی خودپنداره ی تحصیلی یسن چن و پرسشنامه ی حمایت تحصیلی سانذز و پلاکت برای جمع آوری داده ها استفاده شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون های ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون استفاده شد. یافته ها نشان داد که بین حمایت تحصیلی (و مؤلفه های آن) و خودپنداره ی تحصیلی (و مؤلفه های آن) با سرزندگی تحصیلی دانش آموزان رابطه ی مثبت معناداری وجود دارد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون آشکار کرد که تقریباً 30 درصد از کل واریانس سرزندگی تحصیلی بر اساس حمایت تحصیلی و خودپنداره ی تحصیلی قابل پیش بینی است که متغیر حمایت تحصیلی سهم بیشتری داشت؛ بنابراین، می توان نتیجه گرفت که حمایت تحصیلی و خودپنداره ی تحصیلی از متغیرهای مرتبط با سرزندگی تحصیلی دانش آموزان بوده است.
درک معلمان از کنترل بر تصمیمات برنامه درسی و شناسایی عوامل مؤثر بر آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تعلیم و تربیت دوره ۳۸ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱۴۹
۱۵۰-۱۳۳
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر ، بررسی میزان درک معلمان دوره اول متوسطه از کنترل بر تصمیمات برنامه درسی و شناسایی عوامل مؤثر بر آن بوده است. روش پژوهش توصیفی از نوع پیمایشی بوده و جامعه آماری شامل همه معلمان دوره اول متوسطه شهرستان بابل در سال 1396 بوده است که با استفاده از شیوه نمونه گیری خوشه ای یک مرحله ای 202 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شده اند. برای گردآوری داده ها، از پرسشنامه پیک (2015) و برای تحلیل اطلاعات از همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی چندگانه به شیوه همزمان استفاده شده است. نتایج نشان داد که معلمان در همه حوزه های تصمیم گیری کنترل کمی را درک می کنند. به این صورت که در زمینه راهبردهای آموزش بیشترین و در زمینه محتوا کمترین میزان کنترل را درک می کنند. توجه معلمان به راهنمای برنامه درسی، راهنمای معلم، نیازهای دانش آموزان و زمینه های محلی ارتباط معنادار، اما توجه معلمان به کتابهای درسی و ارزشیابی ارتباط منفی با ادراک آنان از کنترل دارد. باورهای مثبت معلمان درباره مواد برنامه درسی، دانش محتوایی، دانش آموزشگری معلمان و همکاری با دیگر معلمان با درک معلمان از کنترل برنامه درسی مرتبط بود. به ویژه، دانش محتوایی و آموزشگری معلمان با ادراک کنترل راهبردهای آموزشی و تخصیص زمان بسیار مرتبط بود، اما دانش معلمان از چگونگی استفاده از مواد برنامه درسی رابطه معنادار با ادراک شان از کنترل ندارد. همچنین همکاری با معلمان دیگر با افزایش درک شان در تصمیم گیری رابطه معنادار داشت، اما در استفاده از برنامه درسی و بهبود دانش معلمان رابطه معنادار نداشت.
شناسایی انتظارات غیرحرفه ای مدیران از نومعلمان در مدارس ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف : هدف از این پژوهش شناسایی انتظارات غیرحرفه ای مدیران مدارس ابتدایی و تاثیر آنها بر نومعلمان فارغ التحصیل از دانشگاه فرهنگیان بود.
روش شناسی پژوهش : این مطالعه با رویکرد کیفی و به روش پدیدارشناسی انجام شد. نمونه پژوهشی که به روش گلوله برفی انتخاب و تا مرز اشباع اطلاعاتی، در این پژوهش مشارکت داشتند، تعداد 25 نفر از نومعلمان ورودی سال 1391 دانشگاه فرهنگیان بودند. این نومعلمان که در نواحی چهارگانه تبادکان، طرقبه و شاندیز، رضویه و احمدآباد و نیز زیرنظر اداره کل آموزش و پرورش شهرستان مشهد مشغول به خدمت بودند، درمعرض مصاحبه نیمه ساختاریافته قرار گرفتند. داده های حاصل از بازخوانی مصاحبه ها با استفاده از روش استراووس و کوربین، تجزیه و تحلیل و کدگذاری شدند. همچنین جهت تامین اعتبار پژوهش از معیارهای چهارگانه لینکلن و گابا استفاده شد.
یافته ها : یافته های حاصله به شناسایی هشت مقوله کلی به عنوان انتظارات غیرحرفه ای پرتکرار مدیران از نومعلمان درمدارس ابتدایی منتهی شد که احساسات نامطلوب متعددی را در نومعلمان ایجاد و عملکرد حرفه ای آنها را تحت تاثیر قرار می داد.
بحث و نتیجه گیری: نتایج حاصل از بررسی یافته ها بیانگر تاثیر سه عامل یعنی "ضعف دانش و مهارت های مدیران مدارس ابتدایی"، "فشارهای ناشی از کمبود بودجه مدارس" و "ضعف استقلال آموزشی مدیران" بود که در تعامل با نومعلمان مدارس ابتدایی منجر به بیان مستقیم یا غیرمستقیم انتظاراتی غیرحرفه ای توسط آنها شده بود.
الگویی برای آسیب شناسی برنامه ریزی آموزشی با رویکرد توسعه منطقه ای(مطالعه موردی: مناطق چهار گانه آموزش و پرورش شهر شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف : این پژوهش با هدف ارائه الگویی برای آسیب شناسی برنامه ریزی آموزشی با رویکرد توسعه منطقه ای ( مطالعه موردی مناطق چهار گانه آموزش و پرورش شهر شیراز) انجام گرفت. روش شناسی پژوهش . این پژوهش از نظر هدف، کاربردی بوده و ازنظر شیوه گردآوری اطلاعات، با رویکرد کیفی – کمی ( آمیخته ) انجام گرفته است.جامعه آماری در بخش کیفی شامل 15 نفر از افراد خبره در حوزه برنامه ریزی توسعه منطقه ای و برنامه ریزی آموزشی و در بخش کمی شامل تمامی مدیران و کارکنان نواحی چهارگانه آموزش و پرورش شهر شیراز به تعداد 1600 نفر بودند. روش نمونه گیری در بخش کیفی، روش هدفمند و در بخش کمی، روش تصادفی ساده بود. حجم نمونه در بخش کیفی با توجه به اصل اشباع داده ها ، 15 نفر و در بخش کمی براساس جدول کرجسی و مورگان 310 نفر برآورد شد. ابزار گردآوری داده ها در بخش کیفی مصاحبه نیمه ساختارمند و در بخش کمی پرسش نامه محقق ساخته بر مبنای مقیاس پنج گزینه ای لیکرت بود. روایی صوری پرسش نامه از طریق اجرای آزمایشی و روایی محتوایی از طریق قضاوت خبرگان به تایید رسید. پایایی پرسش نامه از طریق ضریب آلفای کرونباخ 84/0 به دست آمد. یافته ها : برای تجزیه و تحلیل داده ها در بخش کیفی از کد گذاری باز ، کد گذاری محوری و کدگذاری انتخابی و در بخش کمی از تحلیل عاملی اکتشافی ، تحلیل عاملی تاییدی و t تک نمونه ای استفاده شد. نتایج به دست آمده به شناسایی 6 بعد و13 مولفه و57 شاخص منجر شد. مدلی شش بعدی به منظور آسیب شناسی برنامه ریزی آموزشی با رویکرد توسعه منطقه ای ارائه شد و درجه تناسب آن با اطمینان 95 درصد از نظر متخصصین مورد تایید قرار گرفت.
بررسی چگونگی مواجه معلمان دوره ابتدایی با رویکرد تلفیقی در کتاب های درسی مطالعات اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، با هدف بررسی نحوه مواجهه معلمان دوره ابتدایی با رویکرد تلفیقی در کتاب درسی مطالعات اجتماعی انجام شده است. این پژوهش با رویکرد پدیدارشناسی توصیفی صورت گرفته است. مشارکت کنندگان در این پژوهش 15 نفر از معلمان دوره آموزش ابتدایی شهرستان فامنین در سال تحصیلی 1400-1399 بودند که به روش گلوله برفی نمونه گیری شدند. ابزار جمع آوری داده ها مصاحبه نیمه ساختاریافته بود که سؤال های کلی آن از سوی سه متخصص برنامه ریزی درسی و تحلیل مطالعه اولیه به تأیید رسید. داده های این پژوهش به روش کدگذاری و مقوله بندی در سه سطح آگاهی، نگرش و رفتار تحلیل شدند. برای ارزیابی اعتبار یافته های پژوهش از روش چک کردن مقوله ها توسط دو نفر از شرکت کنندگان پژوهش استفاده شد. نتایج نشان دهنده آن بود که معلمان آگاهی خوبی از رویکرد تلفیقی دارند و فلسفه آن را ماهیت میان رشته ای علم مطالعات اجتماعی و ایجاد دانش منسجم برای دانش آموزان می دانند؛ همچنین آنان نگرش مثبتی به این رویکرد دارند و آن را به دلیل ارائه دانش چند بعدی، تأکید بر مفاهیم، یادگیری ماندگار، علاقه مندی دانش آموزان و کاهش تعداد عناوین دروس مؤثر می دانند؛ البته برخی از معلمان به دلیل از بین رفتن مرز علوم، دشواری در ارزشیابی، ابهام معلم در تدریس و خوگرفتن به شیوه سنتی، در برابر آن مقاومت می کنند. در اجرای رویکرد تلفیقی، معلمان برخی مؤلفه های تدریس فعال را در توصیف روش خود به کار می برند که این امر نشان دهنده آن است که با وجود آگاهی مناسب و نگرش مثبت، هنوز ابهامات زیادی در اجرای رویکرد تلفیقی برای معلمان وجود دارد.
نقش میانجیگری تحمل ناپذیری بلاتکلیفی در رابطه بین نظریه های ضمنی هوش و رفتارهای خودشکن تحصیلی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهشنامه تربیتی سال هفدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۷۳
247-270
حوزههای تخصصی:
هدف از تحقیق پیش رو آزمون مدل معادلات ساختاری پیش بینی رفتارهای خودشکن تحصیلی بر اساس باورهای ضمنی هوش با میانجیگری تحمل ناپذیری بلاتکلیفی بود. این پژوهش بنیادین و کمی و نوع توصیفی _ همبستگی و مدل معادلات ساختاری بود. جامعه آماری کلیه دانشجویان دانشگاه آزاداسلامی استان قم بودند که درسال تحصیلی 400-1399 مشغول به تحصیل بودند. نمونه 420 نفر از دانشجویان بودند که به شیوه دردسترس و از طریق شبکه های اجتماعی واتساپ، اینستاگرام، ایمیل، سروش و آی گپ با توجه به شرایط پاندمی کووید 19در پژوهش شرکت کردند. ابزار مقیاس عدم تحمل بلاتکلیفی (IUS) فریستون و همکاران (1994)، مقیاس باورهای ضمنی هوش (ITIS) عبدالفتاح و ییتس (2006)، مقیاس رفتار و شناخت خودشکن (SDBCs) کانیگهام (2007) بود. از روش تحلیل معادلات ساختاری و نرم افزار 25 spss و 3smart pls برای تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج نشان می دهد که شاخص های مدل پیشنهادی از برازش قابل قبولی برخوردار هستند. مسیر باورهای ضمنی هوش به رفتارهای خود شکن تحصیلی (000/0p = , 648/0 = β )، مسیر باور های ضمنی هوش به تحمل ناپذیری بلاتکلیفی (000/0p = , 566/0 = β )، مسیر تحمل ناپذیری بلاتکلیفی به رفتارهای خود شکن تحصیلی (000/0p = , 354/0 = β ) گزارش می شود.
راهکارهای مدیریت عواطف (حب و بغض) در رهیافت قرآن و حدیث(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی از دیدگاه اسلام سال ۱۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۹
357 - 386
حوزههای تخصصی:
هدف از نگارش مقاله حاضر، تبیین راهکارهای مدیریت عواطف در قرآن و حدیث بوده و با توجه به جدایی ناپذیریِ عواطف و هیجانات از شخصیت انسان و تأثیر آن ها بر اندیشه و رفتار، در گزاره های اخلاقی و تربیتی، به گرایش ها و عواطف توصیه اکید شده است؛ زیرا انسان، موجودى است آمیخته از عقل و عاطفه، و عشق و اندیشه، و هریک از این دو بُعد در ایجاد حرکت در انسان و تعالى بخشیدن او نقش اساسى دارند. یافته های پژوهش نشان می دهد عاطفه، منشأ معرفتی دارد و تنها پس از معرفت حاصل می شود. عاطفه، یک استعداد آگاهانه اکتسابی است که با موضوعی معیّن، مرتبط می شود و موجود زنده را به انجام دادن رفتارهایی مشخص درباره آن موضوع تحریک می کند. مدیریت عواطف (هوش عاطفی) به معنای کنترل عواطف است؛ بدین شرح که شخص بتواند حب و بغضش را کنترل و در زمان و مکان مناسب، با استفاده از عیار عقل و شرع، آن ها را ابراز کند. شناخت، حاکمیت عقل و دین بر عواطف، خدادوستی، ارتباط قلبی با خدا، خوش رویی، چشم پوشی از عیوب، همدردی و خوش رفتاری از راهکارهای تربیتی مدیریت عواطف در قرآن و حدیث هستند. پژوهش حاضر ازنوع کیفی است و برای انجام دادن آن از روش توصیفی- تحلیلی استفاده کرده ایم. نمونه گیری به صورت هدفمند بوده و گردآوری اطلاعات به شیوه اسنادی صورت گرفته است.
فرا تحلیل تأثیر یادگیری معکوس بر درگیرسازی و انگیزه تحصیلی یادگیرندگان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش انجام فراتحلیلی بر مطالعات انجام شده در زمینه تاثیر یادگیری معکوس بر درگیرسازی و انگیزه تحصیلی یادگیرندگان بود. از بین پژوهش های انجام شده، 16 مطالعه وارد تحلیل شدند. مطالعاتی که در این پژوهش مورد استفاده قرار گرفتند، از طریق سایت مرکز اسناد و مدارک علمی ایران (مرکز پایان نامه های ایران)، و همچنین از طریق سایت های اینترنتی جهاد دانشگاهی، مگ ایران، ابسکو، ساینس دایرکت، سیج، جی استور، امرالد، اسپرینگر و وایلی-بلک ول گردآوری شدند. پس از بررسی ملاک های ورود و خروج مطالعات، داده ها با استفاده از نرم افزار Meta-analysis مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان داد یادگیری معکوس بر انگیزه تحصیلی یادگیرندگان تأثیر معناداری دارد (اندازه اثر 157/0). همچنین یادگیری معکوس بر درگیرسازی یادگیرندگان تأثیر معناداری دارد (اندازه اثر 123/0). به طور کلی می توان گفت یادگیری معکوس منجر به افزایش درگیرسازی و انگیزه تحصیلی یادگیرندگان می شود. به طور کلی می توان گفت یادگیری معکوس منجر به افزایش درگیرسازی و انگیزه تحصیلی یادگیرندگان می شود. به طور کلی می توان گفت یادگیری معکوس منجر به افزایش درگیرسازی و انگیزه تحصیلی یادگیرندگان می شود.
Identifying the Competencies of School Principals for Effective Leadership in Schools(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
School Administration, Volume ۱۰, Issue ۳, Autumn ۲۰۲۲
110 - 132
حوزههای تخصصی:
This research aims to identify the competencies of school principals based on Iranian studies for effective leadership in schools. Therefore, this research has been developed using a qualitative method and using meta-synthesis strategy. Therefore, after checking the keywords of managers' competence in internal databases, 150 types of research were extracted from 2005 to 2020, and finally, 70 types of research were included in the final analysis. The results included 19 primary pre-organizer themes and six secondary pre-organizer themes. Secondary pre-organizer themes include; Individual competencies (with primary pre-organizer themes: personal, professional, and functional), interactive competencies (with primary pre-organizer themes: intra-organizational interactions, extra-organizational interactions, and team building and teamwork), job competencies (with primary pre-organizer themes: career development, human resource management, and job recognition), organizational competencies (with primary pre-organizer themes: leadership, managerial-executive, soft capacity making, organizational effectiveness, and organizational quality), technical-specialized competencies (with primary pre-organizer themes: technological skills and knowledge skills), financial competencies (with primary pre-organizer themes: budgeting, financial management and planning, and financial efficiency and effectiveness). In the end, in addition to the network of themes, a competency model of school principals has also been drawn based on the results
A Conceptual Framework of Vitality-Based Management In Elementary Schools(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
School Administration, Volume ۱۰, Issue ۴, Winter ۲۰۲۲۳
18 - 41
حوزههای تخصصی:
The main goal of this research was to provide a conceptual framework for management based on vitality in elementary schools, which is based on a qualitative approach and is done using the grounded theory method. Research data was collected using semi-structured interviews. The field of research was elementary schools in Sabzevar city and the participants included 11 experts, 12 school principals, 11 teachers and 12 students of the second year of elementary school, who were selected by purposive sampling method. The criteria for determining the number of samples was the theoretical saturation of the categories. For data analysis, open and selective coding method was used in the classic way. To ensure the validity of the research results, the criteria introduced by Lincoln and Guba were used. Based on the findings of this research, a total of 13 common components were extracted for vitality-based management, which include: Paying attention to the physical space of the school, professionalism in choosing the school principal, increasing the happy spirit in students, increasing the motivation of teachers, sharing knowledge in the school, holding various programs in the school, using parents' participation in school management, the absence of rigid rules, staff coverage in school, availability of facilities and equipment, school hygiene, effective encouragement and punishments, and financial resources in the school. Mirzaei Ahranjani three-pronged model was used to provide a conceptual framework. This framework includes three behavioral, structural and contextual branches that introduce the main identified categories in interaction with each other.
استفاده از روش تصمیم گیری چند شاخصه در رتبه بندی روش های ساخت نمره کل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اندازه گیری و ارزشیابی آموزشی سال ۱۲ بهار ۱۴۰۱ شماره ۳۷
101 - 124
حوزههای تخصصی:
هدف: تصمیم پذیرش در آزمونها بیشتر براساس نمره ای است که در آن آزمون کسب می شود. آزمون می تواند از چند خرده آزمون با محتوای متفاوت تشکیل شده باشد که به آن آزمون مرکب و نمره حاصل، نمره کل نامیده می شود. روش های متفاوت نمره کل سازی موجب تغییر در تصمیم پذیرش افراد می شود. این پژوهش با هدف رتبه بندی روش هایی که برای ساختن نمره کل استفاده می شود، انجام شده است.روش پژوهش: از 10000 نمونه تصادفی آزمون سراسری در هفت خرده آزمون برای رتبه بندی شش روش نمره کل سازی بهره گرفته شده است. نمره خام از مجموع پاسخ های صحیح به دست آمده و از روش های نرمال سازی و آرک سینوس برای تبدیل نمره ها به نمره های مقیاس بهره برده شده است. از طرح های وزن دهی اسمی، موثر و شانون برای ساخت نمره کل استفاده گردید. به منظور رتبه بندی روش های نمره کل سازی بر اساس خطای استاندارد اندازه گیری شرطی آنها از رویکردی مبتنی بر تصمیم گیری چند شاخصه استفاده شد.یافته ها: نتایج نشان داد که آن دسته از روش های نمره کل سازی که از مقیاس آرک سینوس و از طرح های وزن دهی اسمی و یا شانون بهره می برند، حائز رتبه های بالاتری شدند و در صورت استفاده از آنها در نمره کل سازی ، خطای کمتری مرتکب خواهیم شد.نتیجه گیری: استفاده از نمره مقیاس آرک سینوس، به دلیل خطای کمتر، تبدیل و راحت تر می تواند به تفسیرپذیری و دقت بیشتر نمره های آزمون های مرکب کمک کند، ضمن اینکه روش های متفاوت وزن دهی تاثیر چندانی بر دقت نمره ها نداشته و مطابق با شرایط آزمون و تصمیم آزمون ساز می توانند مورد استفاده قرار بگیرند.
علل و عوامل رکود یا کمرنگی دینداری بعضی مردم از منظر امام علی (علیه السلام) در نهج البلاغه
منبع:
پیشرفت های نوین در روانشناسی، علوم تربیتی و آموزش و پرورش سال پنجم فروردین ۱۴۰۱ شماره ۴۶
24 - 12
حوزههای تخصصی:
دین بزرگترین محبت الهی به بشر است که انسان را به سوی سعادت ابدی رهنمون می سازد. دینداری به انسان شرافت و عزت می بخشد و او را از اسارت ها و تعلقات و وابستگی های انسانی و حیوانی آزاد می سازد. این برنامه ی سعادت و رستگاری بشر است اما پیوسته عواملی به صورت پیدا و پنهان دینداری را تهدید می کند. از نگاه امام علی (علیه السلام) عواملی چون اکراه و اجبار در دین ،بد فهمیدن و نفهمیدن دین ، تحریف معنوی مفاهیم دینی، ایجاد تکلف در دین ، رفتار خود کامانه حاکمان دین از جمله آفاتی هستند که دینداری را تضعیف می کند. دینداری با رعایت شرایط و اصول و معیارهای خاص خود امکان پذیر است و عدم رعایت این اصول موجب آفت زدگی معرفت دینی می شود.نهج البلاغه ،دریای معرفت بی انتها و نور هدایت که بدون خاموشی است و دستورالعملی برای سیادت این جهانی و سعادت آن جهانی است ، پاسخگوی مسائل و مشکلات گوناگون مسلمانان و جوامع بشری در همه زمانها و مکانها می باشد امید است با یاری خداوند آفات دینداری را شناخته و به مقابله با آن ها با یاری کلام مولا بپردازیم.
تاثیر آموزش مبتنی بر مولفه های مدل اعتقاد بهداشتی بر رفتار مصرف دخانیات (سیگار و قلیان) در دانش آموزان پسرمتوسطه شهر نکا
منبع:
پیشرفت های نوین در روانشناسی، علوم تربیتی و آموزش و پرورش سال پنجم اردیبهشت ۱۴۰۱ شماره ۴۷
119 - 107
حوزههای تخصصی:
مقدمه: به گزارش سازمان جهانی بهداشت، اپیدمی دخانیات یکی از بزرگترین تهدیدات سلامت عمومی در جهان است. شواهد موجود در ده اخیر، تمرکز تبلیغات دخانیات عمدتا بر روی نوجوانان و جوانان را نشان مید هد. مطالعه حاضر با هدف اگاهی بخشی جوانان انجام گردیده است. مواد و روش ها: پژوهش حاضر به روش مداخله ای با گروه کنترل و طرح پیش آزمون و پس آزمون ، بر روی 100 نفر از دانش آموزان متوسطه شهرستان نکا که به صورت نمونه گیری خوشه ای تصادفی وارد مطالعه شدند، انجام گردید. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه استاندارد پناهی مشتمل بر 42 سوال بر اساس سازه های الگوی اعتقاد بهداشتی (حساسیت، شدت، منافع، موانع درک شده، خودکارآمدی و راهنمای عمل) بود. داده ها توسط آزمون های آماری توصیفی و استنباطی شامل تحلیل واریانس چند متغیره و ازمونهای دیگر از طریق نرم افزار SPSS22 انجام شد. یافته ها: میانگین نمرات در تمام سازه های الگوی بهداشتی در گروه مداخله بعد از مداخله آموزشی نسبت به قبل از اجرای برنامه آموزشی تفاوت معناداری داشت (000/0 p<). آزمون همبستگی نشان داد همه سازه های مدل به غیر از سازه شدت درک شده، با رفتار های عدم مصرف دخانیات ارتباط معنی دار و مستقیم داشتند و تحلیل رگرسیون نشان داد سازه های خودکارآمدی و حساسیت درک شده، مهمترین سازه های پیش بینی کننده رفتار عدم مصرف دخانیات بودند. نتیجه گیری: نتایج مطالعه نشان داد، اجرای برنامه آموزشی مبتنی بر الگوی اعتقاد بهداشتی در جهت بهبود رفتار های پیشگیرانه از مصرف دخانیات در دانش آموزان موثر است.
اثر آموزش های ضمن خدمت بر ابعاد توانمندسازی و توسعه حرفه ای معلمان ابتدایی وفق بند 3 سیاست های کلی تحول در نظام آموزش پایه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۱۶ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵۹
81 - 94
حوزههای تخصصی:
معلمان، از مهمترین متغیرهای نیازمند تغییر به منظور بهبود سیستم های آموزشی شناخته می شوند. هدف پژوهش حاضر؛ بررسی تاثیر آموزشهای ضمن خدمت بر ابعاد توانمندسازی و توسعه معلمان مدارس ابتدایی شهر قزوین وفق بند 3 سیاستهای کلی«ایجاد تحول در نظام آموزش پایه» است. پژوهش از لحاظ هدف،کاربردی و به شیوه مداخله ای نیمه آزمایشی(طرح پیش آزمون_ پس آزمون با گروه کنترل) انجام گردید. جامعه آماری؛ کلیه معلمان مدارس ابتدایی شهر قزوین(200نفر) در سال 1401-1400 می باشد که 30 نفر به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و به شکل تصادفی در گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. ابزار پژوهش؛ پرسشنامه توسعه حرفه ای نوا(۲۰۰۸) و توانمندسازی اسپریتز (۱۹۹۵) بود. برای تحلیل داده ها از آمار توصیفی(جداول توزیع فراوانی، انحراف معیار) و آمار استنباطی( آزمون کلموگروف اسمیرنوف، آزمون لوین، آزمون t و تحلیل واریانس چندمتغیری)استفاده شد. نتایج نشان داد آموزش ضمن خدمت با ضریب 84/0و 81/0 بر توانمندسازی و توسعه حرفه ای معلمان و نیز بر احساس خودمختاری(میزان تأثیر 32/0)، احساس معنادار بودن(میزان تأثیر 38/0)، احساس شایستگی(میزان تأثیر53/0)، احساس موثر بودن (میزان تأثیر42/0)، احساس اعتماد (میزان تأثیر43/0)، معنی دار بودن(میزان تأثیر 38/0)، مهارتهای برنامه ریزی(میزان تأثیر64/0)، ارزیابی معلمان (میزان تأثیر 45/0)، مدیریت کلاس( میزان تأثیر48/0)، روش تدریس(میزان تأثیر 44/0) معلمان مدارس ابتدایی شهر قزوین تأثیر دارد. بنابر نتایج لازم است مسئولین امر به دو عامل توسعه حرفه ای و توانمندسازی معلمان توجه خاص نموده و به آموزشهای ضمن خدمت جایگاه ویژه ای دهند.
سهم و نقش حکمرانی دانشگاهی بازار گرا در تحقق کارکردهای دفاتر انتقال فناوری دانشگاهی در آموزش عالی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش عالی ایران سال چهاردهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
۱۲۵-۱۰۵
حوزههای تخصصی:
هدف: دفاتر انتقال فناوری دانشگاهی به واسطه نقش میانجی گری محیط علمی و کسب وکار که عموماً در قالب ساختارهای درونی دانشگاه موردتوجه قرار می گیرند؛ در سال های اخیر در بسیاری از دانشگاه های پیشرو موردتوجه جدی بوده است. از سوی دیگر، یافته های پژوهشی و تجربی بر فاصله قابل ملاحظه از نقش آفرینی مؤثر این نهادها در اکوسیستم کارآفرینی دانشگاه اشاره دارد. به نظر می رسد یکی از مهم ترین دلایل این مسئله، ناهم سویی استراتژیک ساختارهای کلان از منظر حکمرانی دانشگاهی با کارکردهای این دفاتر باشد؛ بنابراین هدف پژوهش حاضر بررسی سهم و نقش حکمرانی دانشگاهی بازار گرا در تحقق کارکردهای دفاتر انتقال فناوری دانشگاهی در آموزش عالی ایران بوده است. روش شناسی: پژوهش حاضر با کاربست روش آمیخته از نوع اکتشافی-تدوین ابزار و با هدف بررسی تأثیر حکمرانی دانشگاهی بازار گرا بر تحقق بهینه کارکردهای دفاتر انتقال فناوری دانشگاهی؛ ابتدا به شناسایی شاخص های حکمرانی بازار گرا و کارکردهای دفاتر انتقال فناوری، به عنوان دو هدف جزئی پژوهش، پرداخته است. در این راستا با مرور ادبیات موضوع و مصاحبه های نیمه ساختارمند (تا رسیدن به مرحله اشباع نظری) و تلفیق یافته های این دو مرحله، فهرستی شامل شاخص های حکمرانی دانشگاهی بازار گرا، استخراج شد. در ادامه و در مرحله کمی پژوهش، با استفاده از روش رگرسیون هم زمان به بررسی سهم و نقش شاخص های مذکور در کیفیت کارکردهای دفاتر انتقال فناوری دانشگاهی پرداخته شد. یافته ها: در راستای شناسایی شاخص های حکمرانی بازار گرا، 50 شاخص در چهار بعد زمینه ای (6 مورد)، مالی (12 مورد)، علمی (17 مورد) و سازمانی (15 مورد) مورد شناسایی و تائید قرار گرفت. همچنین به منظور دستیابی به کارکردهای دفاتر انتقال فناوری دانشگاهی که دیگر متغیر پژوهش حاضر بوده است؛ با بررسی اسناد، بیانیه های مأموریت و شرح وظایف دفاتر انتقال فناوری مستقر و غیره، فهرستی مشتمل بر 25 کارکرد در قالب 5 بعد (عوامل زمینه ای؛ کشف علمی و افشای اختراع؛ ارزیابی و ثبت اختراع؛ بازاریابی و اعطای مجوز و راه اندازی استارتاپ) توسعه یافت. آزمون رگرسیون و ضرایب آن گویای آن بود که چهار بعد زمینه ای، مالی، علمی و سازمانی حکمرانی دانشگاهی بازار گرا توانسته اند به ترتیب 226/0، 232/0، 198/0 و 143/0 از واریانس متغیر کارکردهای دفاتر انتقال فناوری دانشگاهی را تبیین نمایند. بحث و نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش حاضر می توان گفت که توجه به شاخص های حکمرانی دانشگاهی بازار گرا در آموزش عالی ایران می تواند تأثیر بسزایی در ارتقای کیفیت کارکردهای دفاتر انتقال فناوری دانشگاهی داشته باشد. به عبارت دیگر فقدان رویکرد کارآفرینانه (در عمل) در حکمرانی دانشگاهی ایران موجب شده است که دفاتر انتقال فناوری از کارکرد بهینه خود فاصله معناداری داشته باشند. به نظر می رسد بهره بردن از یافته ها و توصیه های پژوهش حاضر بتواند توسعه بهینه کارکردهای دفاتر انتقال فناوری دانشگاهی را در پی داشته باشد.
سهم راهبردهای مقابله ای والدین درپیش بینی خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان
منبع:
پیشرفت های نوین در روانشناسی، علوم تربیتی و آموزش و پرورش سال پنجم خرداد ۱۴۰۱ شماره ۴۸
194 - 201
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی سهم راهبردهای مقابله ای والدین درپیش بینی خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان دختر مقطع ابتدایی منطقه2 شهرستان بابل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر مقطع ابتدایی منطقه 2 شهرستان بابل در سال تحصیلی 99-98 طبق گزارش آموزش و پرورش به تعداد 498 دانش آموز و والدین آنها (مادر) می باشد. از این جامعه 214نفر با استفاده از جدول کرجسی مورگان و نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ابزار به کار رفته در این پژوهش عبارتنداز: پرسشنامه راهبردهای مقابله ای لازاروس (1984) و پرسشنامه خودکارآمدی تحصیلی بندورا (2001). داده های بدست آمده توسط روشهای آمار توصیفی (جداول فراوانی، درصد، میانگین ها) و آمار استنباطی (آزمون ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون) با کمک نرم افزار(spss) مورد تجزیه و تحلیل قرار خواهد گرفت. براساس تحلیل صورت گرفته مشخص گردیده شده که تمام متغیرها با یکدیگر ارتباط دارند و این ارتباط برای بیشتر متغیرها از نوع مثبت و مستقیم می باشد. نتایج پژوهش نشان داد که راهبردهای مقابله ای والدین توان پیش بینی خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان دختر را دارد. راهبردهای مقابله ای مثبت باعث کاهش تنیدگی می شود و والدین بهتر می توانند تنش ها، استرس، بی قرار و مشکلات روحی و روانی فرزندان خود را حل نمایند.
برنامه درسی پنهان و رفتار مبتنی بر اقتصاد مقاومتی دانش آموزان (مورد: یک دبستان دخترانه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر واکاوی برنامه درسی پنهان در شکل گیری رفتار مبتنی بر اقتصاد مقاومتی در دانش آموزان بود. پژوهش با رویکرد کیفی و مبتنی بر الگوی ارزشیابی خبرگی و نقادی آیزنز بود. مطابق با چهار مرحله الگوی ارزشیابی یادشده، ابتدا قلمروی مورد مطالعه توصیف، سپس، عوامل ممکن یا مانع درون عناصر برنامه درسی تفسیر شد. ارزشیابی یافته ها در مسیر بررسی همسویی یا تعارض مؤلفه های برنامه درسی با وضعیت مطلوب مؤلفه های اقتصاد مقاومتی انجام شد. سپس، مضمون یابی یافته های تحقیق برای تعمیم بر پایه مشابهت ها به سایر موقعیت های آموزشی، انجام شد. داده ها از طریق مشاهده، بررسی اسناد، مصاحبه با دانش آموزان و معلمان به دست آمد. یافته ها دلالت بر آن داشت که اقتصاد مقاومتی در مدرسه در قالب «دوری از اسراف و تجمل» و «صرفه جویی در اقلام مصرفی و انرژی» مورد توجه قرار گرفته و تأثیری بر توسعه ابعاد متنوع اقتصاد مقاومتی نداشته است. ضرورت توسعه مفهومی اقتصاد مقاومتی و عمل در تمامی لایه ها و ساحت های آن برای تمامی اقشار درون مدرسه توصیه شده است.
تدوین الگوی مشارکت دستگاه ها و نهادها با نظام تعلیم و تربیت رسمی و عمومی (مطالعه ای به روش فراترکیب)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه موضوع آموزش و پرورش در دنیا به یک بحث مهم برای توسعه پایدار تبدیل شده است و در این میان صاحبنظران محور اصلی این توسعه را مشارکت مستمر سازمان ها و نهادها با آموزش و پرورش می دانند. هدف از این پژوهش شناسایی الگوی مشارکت سازمان ها و نهادهای با نظام تعلیم و تربیت کشور بود. پژوهش حاضر از دید هدف در زمره تحقیقات توسعه ای و از دید طرح پژوهش جزء طرح های پژوهش کیفی بود. در این مطالعه از روش فراترکیب برای یکپارچه سازی مطالعات و ایجاد یافته های جامع و تفسیری استفاده شد. در این تحقیق مقالات و کتب داخلی و خارجی مرتبط با حوزه تعلیم و تربیت و به خصوص مشارکت در تعلیم و تربیت، بین سال های 2000 تا 2020 انتخاب و بررسی شدند که پس از جمع بندی و بررسی کلی 29 مقاله تحلیل شد. در نهایت، نتایج تجزیه و تحلیل پس از بررسی مقولات اولیه و ثانویه 9 شیوه کلی مشارکت در آموزش و پرورش را شناسایی کرد که شامل مشارکت در توسعه تکنولوژی، مشارکت تحقیق و توسعه، مشارکت در منابع انسانی، مشارکت در ارزشیابی، مشارکت در پیاده سازی، مشارکت در برنامه ریزی، مشارکت در پاسخگویی، مشارکت مالی، و مشارکت اطلاعاتی بود. بنابراین، با توجه به ابعاد شناسایی شده در تحقیق حاضر باید مدیران و مسئولان در هر سازمان، نحوه مشارکت خود را در آموزش و پرورش شناسایی کرده و با این کار سهم مشارکت خود در این سازمان را ایفا کنند.
بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش وتعهد بر عملکرد تحصیلی و اضطراب امتحان دانش آموزان دختر دوره اول متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو در علوم تربیتی سال چهارم تابستان ۱۴۰۱شماره ۲
40 - 48
حوزههای تخصصی:
مقدمه: یکی از اساسی ترین مشکلات برخی از دانش اموزان داشتن اضطراب می باشد و اگر این اضطراب و نگرانی از حد عادی خود تجاوز کند، باعث ناتوانی و ضعف در عملکرد تحصیلی دانش آموز می شود. هدف: هدف از پژوهش حاضر تاثیر آموزش درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر عملکرد تحصیلی و اضطراب امتحان دانش آموزان دختر دوره اول متوسطه بود.روش: پژوهش حاضر نیمه تجربی و به صورت پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان دختر دوره اول متوسطه می باشد که نمونه ی آماری شامل 30 نفر از دانش آموزانی که دارای عملکرد تحصیلی پایین و اضطراب امتحان بالا بودند، بود که به صورت تصادفی انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش(15نفر) و کنترل(15نفر) قرار گرفتند. ابزار مورد استفاده پرسشنامه های اضطراب امتحان ساراسون(1957) و عملکرد تحصیلی فام وتیلور(1999) بود. پس از انجام پیش آزمون، بر گروه آزمایش درمان مبتنی بر پذیرش تعهد در 8 جلسه ی 90دقیقه انجام گردید سپس از هر دو گروه پس آزمون گرفته شد. داده های جمع آوری شده با نرم افزار 28SPSS و با استفاده از آمار توصیفی میانگین و انحراف داده ها توصیف و سپس مفروضه ها با روش آماری تحلیل کوواریانس و کوواریانس چندمتغیره تحلیل شده است. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر عملکرد تحصیلی و اضطراب امتحان دانش آموزان دختر دوره اول تاثیر گذار بوده است . نتیجه گیری: درمانگران میتوانند از این رویکرد درمانی جهت بهبود عملکرد تحصیلی و اضطراب امتحان دانش آموزان استفاده کنند.