فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۲۱ تا ۴۴۰ مورد از کل ۱۷٬۹۴۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
رشد و فراگیری زبان در کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: فراگیری زبان روندی طبیعی رشد و منحصر به انسان خردمند است که بر اساس آن کودک زبان مادری خود را به عنوان زبان اول فرامی گیرد. ساده ترین نظریه رشد زبان آن است که کودکان زبان را از راه تقلید زبان بزرگسالان می آموزند. احتمال دیگر آن است که کودکان زبان را از راه شرطی سازی فرا گیرند. چامسکی فرضیه ذاتی بودن زبان را پیشنهاد کرد. پیاژه اعتقاد داشت زبان فرآیندی شناختی و محصول رشد هوش عمومی است. به نظر ویگوتسکی اگرچه کودکان پایه های شناختی ذاتی برای فراگیری زبان دارند رشد زبان برای بیان کارکردها است. سرانجام آن که پیوندگرایان بر این باور هستند کودکان بدون حتی فهمیدن قواعد یا حتی بدون وجود قواعد زبان را فرامی گیرند. نتیجه گیری: اگرچه پژوهش های زیادی انجام شده هنوز دقیقاً مشخص نیست کودکان چگونه در شاهکار قابل توجه فراگیری زبان موفق می شوند. برخی تلاش ها برای مرتبط کردن رشد زبانی و شناختی با استفاده از مراحل پیاژه ای ناموفق بوده. پیشرفت های عمده ای در درک رشد زبانی و شناختی رخ داده اما این پیشرفت ها رابطه نزدیکی را نشان نداده اند. با توجه به وضعیت دانش امروز، انتخاب قاطعانه از نظریه های مختلف امکان پذیر نیست. منطقی به نظر می رسد که ترکیبی از مهارت های تقلیدی، ابزار فراگیری فطری زبان، رشد شناختی و تعاملات ارتباط اجتماعی به رشد زبان کمک کنند. این مقاله مروری است بر نظریه های رشد و فراگیری زبان در کودکان.
الگوی رشد خلاقیت و کارایی آن در ایجاد مهارت تدریس خلاق در معلمان ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"امروزه تحلیل و بررسی «خلاقیت در آموزش» مورد توجه پژوهشگران و برنامه ریزان آموزشی است. نظام های آموزشی، با برنامه ها، اهداف، محتوا و سایر عوامل آموزشی خود، نقش موثری در توسعه یا تخریب خلاقیت دانش آموزان دارند و معلمان در این زمینه نقش کلیدی ایفا می کنند.
در این مقاله، پس از بحث درباره خلاقیت، به عنوان رویکردی آموزشی و بررسی نظریه ها و الگوهای یادگیری خلاق، مانند الگوی رانکو و چاند (1995) و موضوع آموزش خلاقیت در معلمان، ابتدا به صورت عام و سپس به طور خاص در ایران که توسط نگارنده طراحی و سپس تحت دو عنوان پژوهشی مورد بررسی قرار گرفته است، می پردازیم. محور اصلی برنامه آموزش، الگوی رشد خلاقیت است که در آن به پنج جنبه اساسی عملکرد معلم، درابعاد: محیطی- اجتماعی، عاطفی- شناختی، فکری، آموزشی، و فیزیکی، توجه شده است.
در بخشی از پژوهش یاد شده نیز تاثیر برنامه و الگوی رشد خلاقیت بر مهارت معلمان بررسی شده است تجزیه و تحلیل اطلاعات براساس آزمون T، در این پژوهش نیمه تجربی، بیانگر تاثیر مثبت برنامه و تایید فرضیه پژوهش است. بازخورد معلمان مبنی بر تغییر عملکرد آنها در کلاس، به رغم گذشت چند سال، از بهره گیری سازنده آنها از این الگو حکایت می کند.
"
دانش آموزان و بهداشت فردی
منبع:
پیوند ۱۳۸۰ شماره ۲۶۶
حوزههای تخصصی:
بررسی عوامل همبسته با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان سوم راهنمایی بر اساس نتایج آزمون TIMSS-Rو ارائه الگوی تحلیل مسیر برای بررسی تأثیر هر یک از عوامل بر پیشرفت تحصیلی
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی متغیرها و عوامل آموزشی مرتبط با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان سوم راهنمایی در درس علوم (بر اساس داده ها و نتایج مطالعه تیمز- آر)، و ارائه الگوی مناسب جهت تأثیر هر یک از عوامل بر پیشرفت تحصیلی صورت گرفت. به همین منظور، کل 5301 نفر دانش آموز سوم راهنمایی شرکت کننده در مطالعه تیمز- آر، به صورت سرشماری به عنوان نمونه انتخاب شده اند و داده های مربوط به آنها تجزیه و تحلیل شده است. از میان کل متغیرهای آموزشی که داده های مربوط به آنها در مطالعه تیمز- آر جمع آوری شده بود، 15 متغیر از طریق روش غیرآزمایشی با طرح تحقیق همبستگی و با استفاده از روش های آماری ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل عاملی بررسی شدند. یافته های حاصل از پژوهش نشان داد که از مجموع 15 متغیر پیش بین آموزشی، 13 متغیر دارای ضریب همبستگی معناداری(در سطح 01/0> a ) با متغیر پیشرفت تحصیلی بودند. همچنین، مدل تحلیل مسیر بررسی تأثیر هر یک از عوامل مورد نظر بر پیشرفت تحصیلی استفاده گردید. در این روش با استفاده از ماتریس همبستگی عوامل مورد نظر و برآورد تأثیرات مستقیم و غیرمستقیم آنها، و با در نظر گرفتن شاخصهای نیکویی برازش به بررسی الگوی مورد نظر پرداخته شده است. در تأثیرات مستقیم و غیرمستقیم عامل فعالیتهای آموزشی معلم در کلاس و مدرسه بیشترین اثر را به ترتیب 17/8 t= در اثرمستقیم و 17/5 t= در اثر غیر مستقیم داشته است، ولی بیشترین تبیین واریانس متغیر پیشرفت تحصیلی(49/0= (R2 مربوط به تجارب آموزشی و ویژگیهای معلم بوده است.
تنظیم هیجان در کودکان با اختلال یادگیری و کودکان عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعة حاضر به مقایسة تنظیم هیجان در کودکان با اختلال یادگیری و عادی نه تا یازده سال پرداخت. مطالعة حاضر دارای طرح توصیفی- پس رویدادی است. نمونة پژوهش شامل سی کودک با اختلال یادگیری و سی کودک عادی است که به طور دسترس از شهر تهران انتخاب شدند. دو ابزار از جمله پرسش نامة تنظیم هیجان و سیاهة تنظیم هیجان اجرا شد. پرسش نامة تنظیم هیجان به وسیلة کودکان و سیاهة تنظیم هیجان از سوی والدین آنان تکمیل شد. تحلیل داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل واریانس چندمتغیری حاصل از هر دو ابزار پژوهش حاضر نشان داد که در مقایسه با کودکان عادی، کودکان اختلال یادگیری بی ثباتی هیجانی/منفی گرایی بیشتر و نمره های پایین تری را در استفاده از راهبرد تنظیم هیجان ارزیابی مجدد به طور معناداری نشان دادند. همچنین، یافته های به دست آمده از اثرهای تعاملی و اثرهای اصلی متغیرهای جمعیت شناختی مورد بررسی قرار گرفت. بر اساس یافته های به دست آمده، با توجه به نمره های بالای کودکان با اختلال یادگیری در بی ثباتی/منفی گرایی هیجانی، پیشنهاد می شود که مشکلات هیجانی در این گروه از کودکان از سوی متخصصان و معلمان مورد ملاحظة بیشتری قرار گیرد و برنامه هایی به منظور بهبود مسائل این کودکان طراحی شود.
پژوهش مبتنی به عمل فکورانه در فرایند برنامه درسی ، نظریه عمل گرای شواب
حوزههای تخصصی:
ماهیت دانش تدریس و دانش معلمان: مقایسه دیدگاه شولمن و فنسترماخر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، بررسی و مقایسه دیدگاه های دو صاحب نظر در زمینه دانش پایه تدریس و دانش معلمان، لی شولمن و گری فنسترماخر می باشد. شولمن اشکال دانش تدریس را شامل انواع دانش گزاره ای (موضوعی)، دانش موردی و دانش راهبردی می داند و دانش پایه تدریس و دانش معلمان را شامل طبقه های مختلف دانش محتوایی، دانش محتوایی- تربیتی، دانش عمومی تربیتی، دانش برنامه درسی، دانش درباره یادگیرندگان و خصوصیات آنها، دانش درباره موقعیت تربیتی و دانش درباره هدف ها، مقاصد و ارزش های تربیتی و زمینه های تاریخی و فلسفی معرفی می کند. فنسترماخر، اشکال دانش تدریس را به دو دسته کلی، دانش رسمی تدریس و دانش عملی تدریس تقسیم می کند. فنسترماخر عناصر تدریس خوب را شامل فعالیت های منطقی، فعالیت های روان شناختی و فعالیت های اخلاقی می داند. هر دو دیدگاه از اندیشه های شواب تأثیر پذیرفته اند و هر دو دانش تدریس و دانش معلمان را هم از جهت عملی و هم از جهت نظری و موضوعی مورد مطالعه قرار دادند. در این میان، فنسترماخر تاکید بیشتری روی عمل معلمان و دانش عملی آنها دارد.
بررسی میزان تأثیر درس برنامه ریزی تحصیلی و شغلی در راهنمایی تحصیلی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی تاثیر گذاردن درس برنامه ریزی تحصیلی و شغلی در راهنمایی تحصیلی دانش آموزان دوره متوسطه و همچنین نگرش و علاقه آنان نسبت به رشته های تحصیلی انتخابی از دیدگاه دانش آموزان، مدیران، معاونان، مشاوران، معلمان و اولیای دانش آموزان است. تحقیق به روش پس رویدادی انجام شد. 659 نفر دانش آموز متوسطه و پیش دانشگاهی، 193 نفر اولیا، 200 نفر معلم و 96 نفر از مدیران، معاونان و مشاوران مدرس شهر تهران به روش تصادفی انتخاب شدند. نیمی از دانش آموزان درس مذکور را گذرانیده و نیمی دیگر نگذرانیده بودند.
پس از جمع آوری و تجزیه و تحلیل داده ها نتایج زیر بدست آمد:
1. بین نگرش و علاقه دانش آموزان گروه های مطالعه (کسانی که این درس را گذرانیده اند) در مقایسه با کسانی که این درس را نگذرانیده اند تفاوت معنادار وجود دارد.
2. به نظر مدیران، معاونان و مشاوران مدرسه، دانش آموزانی که این درس را گذرانیده اند در مقایسه با دانش آموزان دیگر از وضعیت تحصیلی بهتری برخوردارند.
3. بین رضایت والدین دانش آموزان گروه مقایسه و مطالعه از رشته انتخابی فرزندانشان تفاوت معنادار وجود ندارد.
4. از نظر معلمان بین پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دو گروه تفاوت معنادار وجود ندارد.
5. در گروه مطالعه سطح نگرش و علاقه دانش آموزان دختر به رشته تحصیلی خود بالاتر از دانش آموزان پسر است.
6. نگرش و علاقه دانش آموزان گروه مطالعه در رشته های فنی و حرفه ای و کار و دانش نسبت به رشته خود مثبت تر از دانش آموزان
طراحی و اعتبار بخشی الگوی مطلوب برنامه درسی هنر دوره ابتدایی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تضمین کیفیت در آموزش الکترونیکی با بهره گیری از استانداردهای آموزش الکترونیکی
حوزههای تخصصی:
مقدمه: رشد روزافزون نظام آموزش الکترونیکی و تقاضاهای زیادی که برای آن وجود دارد، باعث شده است که نگرانی ها و چالش هایی در زمینه سودمندی این نوع آموزش در مقایسه با نظام آموزش سنتی به وجود آید. به عبارت بهتر، در زمینه کیفیت این نوع آموزش در جایگاه خود و همچنین در مقایسه با آموزش حضوری سئوالات زیادی وجود دارد که فعالیت های تحقیقاتی و پژوهشی بسیاری را می طلبد. در این مقاله به بررسی ضرورت کیفیت و چیستی آن در آموزش الکترونیکی، ماهیت استانداردهای این زمینه و اهمیت این استانداردها، فرآیند توسعه استاندارد، اجزای مهم استانداردهای یادگیری الکترونیکی و در انتها معرفی اجمالی چند استاندارد در این زمینه خواهیم پرداخت.
نتیجه گیری: به نظر می رسد که بهترین و موثرترین شیوه برای تضمین کیفیت این نوع آموزش پیروی و استفاده از استانداردهایی است که در قالب خصوصیات تجویزی و توصیفی تدوین شده و برای به کارگیری در این نوع آموزش در دسترس است.
بررسی تأثیر روش تدریس کاوشگری بر میزان پیشرفت تحصیلی درس علوم تجربی دانش آموزان پسر پایه پنجم ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش بررسی تأثیر روش تدریس کاوشگری بر میزان پیشرفت تحصیلی درس علوم تجربی دانش آموزان پسر پایه پنجم ابتدایی بود. روش تحقیق نیمه تجربی از نوع طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بوده است. جامعه آماری شامل دانش آموزان پسر پایه پنجم ابتدایی ناحیه یک ارومیه در سال تحصیلی 94 – 1393 به تعداد3101 نفر می باشد که برای انتخاب نمونه از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای استفاده شد. دانش آموزان دو کلاس ازکلاس های پنجم پس از موازنه سازی آنها بصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند، گروه کنترل به تعداد 31 نفر با روش آموزش مستقیم و گروه آزمایش به تعداد 32 نفر با شیوه ی تدریس کاوشگری مورد بررسی قرار گرفتند. جهت سنجش اهداف شناختی و مهارتی از چک لیست محقق ساخته با ضریب پایایی 82/0 استفاده شد و روایی محتوایی آن از نظر متخصصان مورد تأیید قرارگرفت. برای تجزیه و تحلیل داده های جمع آوری شده از آزمون تحلیل کوواریانس استفاده شد. نتایج نشان داد اثر بخشی روش کاوشگری بیشتر از روش مستقیم بوده است. تأثیر روش تدریس کاوشگری در دستیابی دانش آموزان به اهداف شناختی با تأثیر روش تدریس مستقیم یکسان بوده ولی روش تدریس کاوشگری بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان در بعد مهارتی تأثیر بیشتری دارد.
رویکردهای سیستمی به نظام آموزشی، برنامه ریزی آموزشی و برنامه ریزی درسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاثیر آموزش مهارت های زندگی بر نیمرخ روانی زنان دارای ناتوانی های جسمی – حرکتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش به تاثیر برنامه آموزش مهارتهای زندگی (طراحی شده توسط سازمان بهداشت جهانی، 1993) بر میزان سلامت روانی و نیز میزان اضطراب، ناسازگاری اجتماعی و افسردگی زنان دارای ناتوانیهای جسمی – حرکتی پرداخته است. روش: به این منظور 16 نفر زن دارای ناتوانی جسمی – حرکتی در شهر اصفهان به شیوه تصادفی انتخاب و در دو گروه آزمایشی و گواه قرار گرفتند. پیش از برگزاری اولین جلسه آموزش مهارت های زندگی با استفاده از پرسشنامه GHQ (پرسشنامه سلامت عمومی) در مورد گروه آزمایشی و گواه پیش آزمون اجرا شد؛ سپس برای گروه آزمایشی 10 جلسه هفتگی 120 دقیقه ای برنامه آموزش مهارتهای زندگی برگزار شد. در هر یک از این جلسات یکی از مهارتهای اساسی مطرح شده در راهنمای آموزش مهارت های زندگی آموزش داده می شد. این مهارتها عبارت بودند از: شناخت خصوصیات و توانایی های خود، توجه به ارزشهای شخصی، خانوادگی و اجتماعی، به کار بردن روشهای صحیح برقراری ارتباط، قاطعیت، دوست یابی، تعیین هدف و دستیابی به آن، تصمیم گیری صحیح، پرهیز از خشونت و حفظ سلامت، بلافاصله پس از اتمام جلسات آموزش مهارت های زندگی بر روی هر دو گروه آزمایشی و گواه، پس آزمون اجرا شد. یافته ها: تحلیل نتایج با استفاده از تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش مهارت های زندگی باعث افزایش معنی دار سلامت روانی (P<0.05) و کاهش معنی دار اضطراب (P<0.05) و ناسازگاری اجتماعی (P<0.05) در آزمودنی ها شده است و فقط بر میزان افسردگی آنها تاثیر معنی داری نداشته است. نتیجه گیری: یافته های این پژوهش می تواند به ارایه خدمات بهتر برای سلامت روانی زنان دارای ناتوانی های جسمی – حرکتی مفید باشد.
بررسی اختلال های یادگیری و میزان شیوع آن در بین دانش آموزان
حوزههای تخصصی:
یکی از علت های اصلی افت تحصیلی، ترک تحصیل و عدم پیشرفت دانش آموزان در امر آموزش وجود ناتوانی های یادگیری یا همان اختلال های یادگیری می باشد که این امر گویای اهمیت زیاد آن و نیاز به توجه بیشتر به دانش آموزن دارای اختلال های یادگیری است. هدف از این پژوهش بررسی اجمالی اختلال های یادگیری، علل و عوامل ایجاد آن در بین دانش آموزان بوده است. همچنین در پایان این مقاله به بررسی میزان شیوع اختلال های یادگیری در بین دانش آموزان پرداخته شده است و مشخص شده که بالاترین نرخ شیوع مربوط به اختلال ریاضی دختران با شیوعی در حدود 83/9 درصد بوده و پایین ترین نرخ شیوع با 48/4 درصد در زمینه اختلال خواندن باز هم مربوط به دختران بوده است. در این مقاله از روش های توصیفی، کتابخانه ای برای جمع آوری اطلاعات استفاده شده است. میزان شیوع اختلال های یادگیری بین 2 تا 10 درصد در نوسان است. با توجه به این که تعداد این دانش آموزان کم نیست باید معلمان و اولیا وقت بیشتری برای آموزش این دانش آموزان بگذارند و به صورت ویژه به آنها آموزش دهند.
بررسی مقایسه ای میزان مهارت های زندگی دانشجویان رشته های فلسفی و غیرفلسفی دانشکده های علوم انسانی دانشگاه های دولتی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، مقایسه مهارت های زندگی دانشجویان رشته های مختلف فلسفی و غیرفلسفی علوم انسانی است تا میزان تاثیر مطالعات فلسفی بر رشد مهارت های زندگی دانشجویان فلسفی تعیین و تفاوت این دو گروه مشخص شود روش پژوهش، توصیفی- مقایسه ای است و جامعه آماری پژوهش، کلیه دانشجویان کارشناسی ارشد دوره های روزانه و شبانه مشغول به تحصیل در سال 87-1386 دانشگاه های دولتی شهر تهران بودند. حجم نمونه در گروه غیرفلسفی 90 نفر و در گروه فلسفی 49 نفر تعیین شد. ابزار پژوهش، فرم مقیاس سنجش مهارت های زندگی دانشجویان بوده که برای اولین بار در ایران توسط محقق ساخته و اعتباریابی شده است. روایی مقیاس، مورد تایید صاحبنظران و پایایی آن نیز با محاسبه آلفای کرونباخ در هر یک از مقیاس های فرعی و نهایتاً در مجموع نه مقیاس مهارت زندگی، 94/. بدست آمد. داده های حاصل با دو دسته آزمون های توصیفی و استنباطی مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند. نتایج تحقیق نشان داد دانشجویان گروه فلسفی و غیرفلسفی در مهارت های بهداشت و سلامت جسم و روان، حرفه ای، داشتن هدف در زندگی، خودآگاهی و تصمیم گیری تفاوت معنی داری با یکدیگر ندارند. اما در مهارت های روابط بین فردی و اجتماعی، حل مساله و تفکر انتقادی و شهروند مسئول بودن با یکدیگر تفاوت معنی دار آماری دارند، به عبارت دیگر مهارت دانشجویان رشته های فلسفی در این چهار بعد از دانشجویان رشته های غیرفلسفی بیشتر است. همچنین مشخص شد که بین مهارت های زندگی دانشجویان گروه فلسفی و غیرفلسفی بطور کل نیز تفاوت معنی دار وجود دارد و میانگین امتیاز مهارت های زندگی دانشجویان رشته های مختلف فلسفی از غیرفلسفی بیشتر است. مقایسه به تفکیک جنس در دو گروه نشان داد که در گروه فلسفی زنان و مردان از نظر میزان برخورداری از مهارت های زندگی تفاوت معنی داری با یکدیگر ندارند ولی در گروه غیرفلسفی زنان در دو مهارت تفکر انتقادی و حرفه ای از مردان نمره بالاتری کسب کردند.
ضرورت تأسیس رشته فلسفه آموزش بزرگسالان به عنوان حوزه اى میان رشته اى در مقطع کارشناسى ارشد در زیرمجموعه علوم تربیتى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این نوشتار معرفى حوزه معرفتى فلسفه آموزش بزرگسالان به عنوان حوزه اى میان رشته اى است. درحال حاضر، گرایش هاى فلسفه تعلیم و تربیت و آموزش بزرگسالان، در مقاطع تحصیلات تکمیلى علوم تربیتى به عنوان دو گرایش مستقل مطالعه و تحقیق مى شوند.
فلسفه آموزش بزرگسالان بین فلسفه »این نوشتار مى کوشد ضرورت ایجاد پلى با عنوان را آشکار سازد. در این مقاله، تاریخچه صدساله« تعلیم و تربیت و آموزش بزرگسالان مطالعات فلسفى در حوزه آموزش بزرگسالان و تلاش هاى افرادى مانند گرونت ویگ، بوبر و لیندمن بررسى شده است.
گرچه مباحث عمده در فلسفه آموزش بزرگسالان را مى توان به سه بخش تقسیم کرد، اما در این مقاله، بیشتر به بخش اول اشاره شده است. این سه بخش عبارتند از:
1. طبقه بندى هاى ارائه شده براى دیدگاه هاى فلسفى مطرح در آموزش بزر گسالان از قبیل طبقه بندى الیاس و مریام، طبقه بندى هیمسترا؛
2. بررسى ریشه هاى فلسفى رویکردهاى سوادآموزى از قبیل سوادآموزى تابعى، سوادآموزى توده اى، سوادآموزى آگاهى بخش و سواد اطلاعاتى؛
3. مطالعه آراى متفکران مهم در حوزه فلسفه آموزش بزرگسالان.
در پایان، نگارنده هفت دهه سوادآموزى در ایران را بررسى کرده و کوشیده است که نشان دهد ریشه بسیارى از ناکامى هاى سوادآموزى در ایران، به سبب نداشتن پشتوانه فلسفى نظرى است. لذا با تأسیس این رشته جدید، مى توان با بهره گیرى از منابع فلسفى و تربیتى، به فهم و حل (کاهش) مسائل و مشکلات آموزش بزرگسالان و سوادآموزى در ایران کمک کرد
بررسی فرایند طرح مسئله در آموزش ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در بخش اول این مقاله، ابتدا به معرفی اجمالی طرح مسئله پرداخته می شود و پس ازآن، برخی از چارچوب ها و دسته بندی هایی که در خصوص طرح مسئله طراحی شده اند مورد بحث و بررسی قرار می گیرد. در بخش دوم مقاله، پژوهشی که در ایران انجام شده، معرفی و تشریح می شود. این پژوهش به روش شبه آزمایشی با گروه آزمایش و کنترل انجام شده است و هدف آن، بررسی تأثیر پرورش مهارت طرح مسئله بر توانایی حل مسئله ریاضی دانش آموزان پایه سوم راهنمایی است. یافته های بخش اول نشان می دهد که مهارت طرح مسئله، با توانایی حل مسئله، خلاقیت و تفکر واگرا در ارتباط است و باعث ارتقای هم می شوند. همچنین، از فرایند طرح مسئله می توان به عنوان ابزاری جهت به دست آوردن آگاهی بیشتر نسبت به آنچه در ذهن دانش آموزان می گذرد، استفاده نمود. نتایجِ تحلیل آزمون t در بخش دوم پژوهش نشان می دهد که استفاده از فعالیت های طرح مسئله در کلاس درس و پرورش مهارت طرح مسئله در دانش آموزان، توانایی حل مسئله آن ها را ارتقا می بخشد.