فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۰۱ تا ۵۲۰ مورد از کل ۱۷٬۹۴۹ مورد.
منبع:
فناوری و دانش پژوهی در تعلیم و تربیت دوره ۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱۱
117 - 131
حوزههای تخصصی:
این مطالعه با هدف بررسی روابط ساختاری سازه های مدل پذیرش فناوری دیویس و کیفیت تدریس معلمان متوسطه رفسنجان انجام گرفت. به این منظور از بین 200 معلم 170 معلم به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شد. برای سنجش سازه های مدل پذیرش فناروی از پرسشنامه گاردنر و آمورسو (2004)، کلوپینک و مک کنی (2004)، و باس و همکاران (2016) و کیفیت تدریس جاتیلنی و جاتیلنی (2018) استفاده شد . داده ها با تحلیل مسیر تحلیل شدند.نتایج نشان داد اثر مستقیم مؤلفه های پذیرش فناوری بر کیفیت تدریس ادراک شده با فناوری مثبت و معنی دار است. نتایج اثرات غیر مستقیم ساده ، نشان داد نیت رفتاری در رابطه بین نگرش نسبت به کاربرد فناوری و کیفیت ادراک شده نقش مثبت و معنی دار، اما در رابطه بین سودمندی ادراک شده و کیفیت ادراک شده نقش واسطه ای معنی داری نداشت. همچنین نگرش نسبت به کاربرد فناوری در رابطه بین سودمندی و کیفیت ادراک شده و در رابطه بین سهولت و کیفیت ادراک شده نقش واسطه ای مثبت و معنی داری داشت. سودمندی ادراک شده نیز در رابطه بین سهولت و کیفیت ادراک شده نقش واسطه ای مثبت و معنی داری داشت. نتایج اثرات غیرمستقیم زنجیره ای نیز نشان داد مسیر سودمندی ادراک شده، نگرش نسبت به کاربرد فناوری، نیت رفتاری و کیفیت ادراک شده؛ مسیر سهولت ادراک شده، نگرش نسبت به کاربرد فناوری، نیت رفتاری و کیفیت ادراک شده؛ مسیر سهولت ادراک شده، سودمندی ادراک شده، نگرش نسبت به کاربرد فناوری، نیت رفتاری و کیفیت ادراک شده؛ و مسیر سهولت ادراک شده، سودمندی ادراک شده، نگرش نسبت به کاربرد فناوری و کیفیت ادراک شده تدریس با فناوری مثبت و معنی دار شدند.
تبیین ویژگی های مدرسه انقلابی مبتنی بر اندیشه های مقام معظم رهبری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نظریه و عمل در تربیت معلمان سال ۹ ویژه نامه ۱۴۰۳
67 - 90
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: هدف پژوهش حاضر، تبیین ویژگی های مدرسه انقلابی، مبتنی بر بیانات آیت الله خامنه ای است. روش ها : روش پژوهش تحلیل محتوای کیفی همه بیانات آیت الله خامنه ای راجع به بایسته های یک مدرسه انقلابی از زمان شروع رهبری ایشان تا سال 1402 است. یافته ها: نتایج کدگذاری سه مرحله ای باز، محوری و انتخابی، به استخراج 267 مفهوم، 29 مؤلفه و 9 بعد منجر شد. ویژگی های مدرسه انقلابی در ابعاد رسالت مدرسه شامل دو مؤلفه اهداف تربیتی و اهداف آموزشی؛ برنامه های آموزشی با پنج مؤلفه قلمرو دینی و اخلاقی، قلمرو علمی، قلمرو سیاسی و ملی، قلمرو اجتماعی و قلمرو اقتصادی؛ مربی با چهار مؤلفه ویژگی فردی، توجه به برنامه های دینی، سیاسی و ملی، توجه به برنامه های جذاب و کیفی کردن فعالیت پرورشی؛ مدیر با دو مؤلفه فرهنگی – تربیتی و آموزشی؛ معلم با سه مؤلفه شایستگی های اخلاقی، شایستگی های علمی و شایستگی های حرفه ای؛ دانش آموز با چهار مؤلفه خصوصیات اعتقادی، خصوصیات اجتماعی – سیاسی، خصوصیات اخلاقی و خصوصیات فکری؛ محتوای کتاب با پنج مؤلفه آموزه های دینی و ملی، فرهنگی، دقت و صحّت علمی، اصول انتخاب محتوا و شیوه نگارش؛ فضای مدرسه با چهار مؤلفه جو علمی- فرهنگی، جو روانی- امنیتی جو سیاسی و جو فیزیکی و سیاست های اصلاحی در دو بُعد ایجابی و سلبی مشخص گردید. نتیجه گیری: براساس یافته های پژوهش ویژگی های مطرح شده در مورد مدرسه انقلابی به تمام عرصه های آموزش وپرورش و برنامه های تربیتی - آموزشی نظر دارد و برای پیشرفت و اصلاح مدرسه، توجه به تمام ویژگی ها از جانب رهبران و برنامه ریزان ضرورت دارد.
بررسی انتخاب استراتژی های حل مساله در فعالیت آموزشی معلمان و معلمان آماده خدمت در چهار گونه معنایی از مسائل کلامی تناسب مستقیم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات آموزشی و آموزشگاهی دوره ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۳۸)
229 - 245
حوزههای تخصصی:
مفهوم تناسب و استلزام های توسعه تفکر تناسبی، به لحاظ شناختی، پیچیده و تدریس آن نیازمند رویکردهای مفهوم مدار است. یافتن عوامل روانشناختی مرتبط با استدلال تناسبی نزد معلمان می تواند سبب یک فهم بهتر راجع به فرایندهای روانشناختی مرتبط با استدلال تناسبی نزد فراگیران و شناسایی سبک های مناسب آموزش گردد. هدف پژوهش، مطالعه استراتژی های انتخابی مشارکت کنندگان در فعالیت تدریس چهار گونه معنایی از مسائل تناسب مستقیم بود. مطالعه، توصیفی از نوع زمینه یابی است. نمونه آماری، شامل 180 نفر از معلمان دوره ابتدایی، متوسطه اول(ریاضی) و معلمان آماده خدمت شهر تهران بود. ابزار پژوهش، آزمونی شامل دوازده مساله کلامی تناسب از نوع مستقیم بود. روایی محتوای آزمون از سوی اساتیدی از حوزه سنجش و آموزش ریاضی مورد تایید قرار گرفت. نتایج، در مورد هر سه گروه مستقل شرکت کننده، روابط معناداری را در میزان به کارگیری استراتژی های منجر به حل صحیح در چهار گونه معنایی از مسائل مذکور نشان داد؛ در خصوص انتخاب استراتژی های استدلال تناسبی، عملکرد معلمان دوره ابتدایی مستقل از نوع گونه معنایی مسائل بود. میزان به کارگیری استراتژی های استدلال تناسبی از سوی آنان در ترکیب گونه های معنایی، با اختلاف معنادار، بهتر از عملکرد دو گروه دیگر بود. بین عملکرد معلمان متوسطه اول و معلمان آماده خدمت، در این خصوص اختلاف معناداری وجود نداشت. توسعه تفکر تاملی معلمان و حساس بودن به ماهیت استراتژی ها در فعالیت آموزشی حل مسائل این محتوا منجر به سوق فراگیران در مسیر توسعه فرم های پیچیده تر این استدلال می شود. در خصوص آموزش معلمان آینده، ایجاد حساسیت، نسبت به پیامد بکارگیری بی رویه الگوریتم های تناسبی مورد تاکید است.
بررسی تأثیر روش کیف خواندن مبتنی بر رویکرد سازنده گرایی اجتماعی بر ابعاد مهارتی و نگرشی خواندن دانش آموزان پایه چهارم ابتدایی شهرستان آباده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نظریه و عمل در تربیت معلمان سال ۹ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۷
157 - 147
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: مهارت خواندن، یکی از اساسی ترین نیازهای یادگیری دانش آموزان به خصوص در دوره ی ابتدایی است. این مهارت برای درک و حل مسائل دروس مختلف ضروری است. فراگیری خواندن بیش از گوش دادن، نیاز به کوشش های اختصاصی و آموزش مستقیم دارد. این پژوهش با هدف بررسی تأثیر روش کیف خواندن مبتنی بر رویکرد سازنده گرایی اجتماعی بر ابعاد مهارتی و نگرشی خواندن دانش آموزان پایه چهارم ابتدایی شهرستان آباده انجام شد. روش: پژوهش از نوع نیمه آزمایشی بوده و جامعه آماری آن شامل، تمامی دانش آموزان پایه چهارم ابتدایی شهرستان آباده در سال تحصیلی 1400-1399 بودند. از این میان تعداد 30 دانش آموز دختر به شیوه نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب و در گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. ابزارهای سنجش شامل، آزمون سواد خواندن پرلز و پرسشنامه نگرش به خواندن مککنا وکر(1995) بود. آزمودنی های گروه آزمایش طی 12 جلسه تحت آموزش خواندن براساس روش کیف خواندن قرار گرفتند. داده های پژوهش از طریق تحلیل کوواریانس مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: براساس نتایج پژوهش، روش کیف خواندن ابعاد مهارتی و نگرشی خواندن دانش آموزان پایه چهارم شهرستان آباده را افزایش داد. نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد، آموزش خواندن با الهام از رویکرد سازنده گرایی اجتماعی می تواند جهت تقویت مهارت خواندن و افزایش نگرش مبثت نسبت به خواندن مورد استفاده قرار گیرد.
طراحی الگوی مفهومی فعالیت های فوق برنامه با تأکید بر ساحت های تربیت زیباشناختی و هنری دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آموزش وپرورش به عنوان محور و قلب توسعه فرهنگی در راستای ساحت های سند تحول بنیادین، موظف به ارتقا، پرورش و رشد حوزه های ادراکی، شناختی، ارزشی و گرایشی دانش آموزان می باشد. برای رسیدن به این مقصود، فعالیت های فوق برنامه از قابلیت های قابل توجهی برخوردار است. این پژوهش با هدف طراحی الگوی مفهومی فعالیت های فوق برنامه با تأکید بر ساحت های تربیت زیباشناختی و هنری دانش آموزان انجام گرفته است. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر نوع داده ها، کیفی بوده است. بر این اساس، از رویکرد گراندد تئوری، با مراجعه به اندیشمندان و خبرگان موضوع و پیگیری مراحل سه گانه کدگذاری، الگوی مفهومی ارائه شده است. یافته های پژوهش نشان دادند عوامل تأکید بر پرورش حواس، فراهم سازی زمینه های مناسب پرورش تخیل و قوه خیال، تأکی د ب ر ف راهم س ازی زمین ه ه ای کس ب شایس تگی رمزگ ذاری و رمزگش ایی برای متربیان، تأکید بر فراهم سازی زمینه ها و شرایط آفرینشگری و خلاقیت برای متربیان، تأکید بر انعطاف پذیری تربیت زیبایی شناختی و هنری، و تأکید بر فراهم آوردن زمینه گرایش و تخصص هنری در متربیان، ممکن است شرایط علّی مشارکت فعال دانش آموزان در فعالیت های فوق برنامه در مدارس باشند که باعث توسعه تربیت زیباشناختی و هنری از لحاظ علمی، فرهنگی، معنوی، اجتماعی و هنری شود و مجموعاً اجرای ساحت تربیت زیباشناختی و هنری سند تحول بنیادین آموزش وپرورش را نشانه می روند. عوامل و شرایط علّی زمینه ای زیرساختی و محیطی و عوامل محتوایی و رفتاری، ممکن است میانجی گر و یا تعدیل کننده این رابطه باشند. درنتیجه تمامی عوامل و شرایط بیان شده ممکن است منجر به توسعه پایدار تربیت زیباشناختی و هنری در جامعه شود.
بررسی ارتباط خودکارآمدی و اشتیاق تحصیلی دانشجویان رشته تکنولوژی اتاق عمل(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: خودکارآمدی دارای تاثیرات انگیزشی چشمگیری می باشد. افراد دارای خودکارآمدی بالا، سازگاری بهتری داشته و در فعالیت هایی شرکت خواهند کرد که عملکرد و قابلیت های آنها را تسریع می بخشد. هدف از این مطالعه تعیین ارتباط بین خودکارآمدی و اشتیاق تحصیلی دانشجویان رشته تکنولوژی اتاق عمل استان خوزستان بود. روش ها: این مطالعه توصیفی همبستگی در سال 1400 بر روی 225 نفر از دانشجویان رشته تکنولوژی اتاق عمل به روش نمونه گیری طبقه ای انجام شد. داده ها با استفاده از پرسشنامه های خودکارآمدی تحصیلی CASES)) و اشتیاق تحصیلی Fredriks به صورت خودگزارشی جمع آوری گردید. جهت آنالیز داده ها از نرم افزار 19spss و آزمون های آماری توصیفی و تحلیلی استفاده شد. یافته ها: براساس نتایج میانگین نمره خودکارآمدی (05/105) و اشتیاق تحصیلی(28/46) دانشجویان تکنولوژی اتاق عمل بالاتر از حد متوسط بوده و بین خودکارآمدی با ابعاد شناختی، عاطفی و رفتاری اشتیاق تحصیلی در تمام سال های تحصیلی بجز سال چهارم ارتباط مثبت و معناداری وجود داشت(05/0> P). نتایج به تفکیک شهرستان نشان داد که بیشترین خودکارآمدی به ترتیب مربوط به دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی آبادان، شوشتر، اهواز، بهبهان و دزفول است. همچنین بیشترین اشتیاق تحصیلی مربوط به دانشجویان دزفول، اهواز، شوشتر، آبادان و بهبهان می باشد. نتیجه گیری: با توجه به اینکه نمره خودکارآمدی و اشتیاق تحصیلی دانشجویان تکنولوژی اتاق عمل بالاتر از حد متوسط می باشد، جهت ارتقاء هرچه بیشتر خودکارآمدی و اشتیاق تحصیلی، برنامه ریزی های کاربردی توسط مسئولین ذیربط با هدف تقویت مهارت های خودکارآمدی و رفع عوامل منجر به کاهش اشتیاق تحصیلی پیشنهاد می گردد.
The comparative effect of direct corrective feedback and recast in a critical thinking setting on EFL learners’ reading comprehension(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Curriculum Research, Volume ۵, Issue ۱ , ۲۰۲۴
76 - 98
حوزههای تخصصی:
The aim of present study was to explore the comparative effect of direct corrective feedback and recast on EFL learners’ reading comprehension in a critical thinking (CT) context. Sixty female EFL learners were selected from a larger group of 85 learners through convenience sampling and were given a Preliminary English Test (PET) to assess their proficiency levels. As the next step, the participants formed two random experimental groups. The reading comprehension abilities of both groups were measured before and after the treatment through administration of reading section of two separate versions of PET. Both groups received 12 sessions of the treatment. Two paired samples t-tests were utilized, both of which proved significant improvement for both groups from pretest to posttest. Then, the posttest scores of the two groups using an independent samples t-test were compared. Based on the results, the difference between the two groups turned out to be significant indicating superiority of the effect of the recast. This study can have important implications for the stakeholders in foreign language (FL) education.
تاثیر رویکردهای آموزشی بر پیچیدگی شناختی و مهارت های حل مساله اجتماعی دانش آموزان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف از این مطالعه، بررسی تاثیر رویکردهای آموزشی بر پیچیدگی شناختی و مهارت های حل مسئله اجتماعی دانش آموزان مقطع متوسطه ناحیه 2 شیراز، بود. این تحقیق بر حسب هدف، کاربردی و از نظر ماهیت و روش، توصیفی از نوع نیمه آزمایشی با دو گروه و از لحاظ زمانی، مقطعی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر و پسر مقطع متوسطه ناحیه 2 شیراز و با توجه به نمونه گیری به شیوه هدفمند، 40 نفر (گروه پیش آزمون و پس آزمون) مورد آزمون قرار گرفت. در این پژوهش، جهت سنجش متغیرهای مستقل، اقدام به برگزاری جلسات آموزشی با رویکرد ترکیبی و سنتی در 10 جلسه دو ساعته برای دانش آموزان شد. برای سنجش پیچیدگی شناختی از پرسشنامه استاندارد مبارکی و همکاران (1395) و برای سنجش مهارت حل مسئله اجتماعی از فرم کوتاه پرسشنامه تجدیدنظر شده حل مسئله اجتماعی (SPSI-R)، (دزوریلا و همکاران، ۲۰14)، استفاده و میزان آلفای کرونباخ به ترتیب برابر 892/0 و 961/0 بدست آمد. داده های گردآوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS و در دو سطح آمار توصیفی و آمار استنباطی (آزمون تی مستقل و تحلیل کواریانس یک راهه)، مورد تحلیل آماری قرار گرفتند. نتایج آزمون تحلیل تحلیل کواریانس نشان داده که رویکرد ترکیبی آموزشی بر پیچیدگی شناختی و مهارت های حل مسئله تاثیر معناداری داشته است. همچنین؛ نتایج آزمون t مستقل نشان داده است که رویکرد سنتی آموزشی بر پیچیدگی شناختی و مهارت های حل مسئله، تاثیر معناداری نداشته است.
نقش واسطه ای اشتیاق سازمانی در رابطه بین غرور سازمانی و منزلت شغلی معلمان مقطع ابتدایی کازرون
منبع:
انگاره های نو در تحقیقات آموزشی سال ۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
90 - 108
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف:هدف از انجام این تحقیق نقش واسطه ای اشتیاق سازمانی در رابطه بین غرور سازمانی و منزلت شغلی معلمان مقطع ابتدایی کازرون بوده است.
روش پژوهش: با توجه به ماهیت تحقیق، توصیفی پیمایشی از شاخه میدانی می باشد . جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه معلمان مقطع ابتدائی شهرستان کازرون به تعداد 213 نفر بوده که با استفاده از فرمول کوکران تعداد 137 نفر به عنوان حجم نمونه به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شده اند. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه غرور سازمانی لوئیس ( 1998 )، پرسشنامه منزلت شغلی هاکمن و اولدهام (1979) و پرسشنامه اشتیاق شغلی شافلی و همکاران ( 2002 ) استفاده شد . روائی پرسش نامه ها توسط اساتید محترم مورد تأیید قرار گرفت و پایائی آن ها نیز با اجرای اولیه در نمونه ای به تعداد 30 نفر تأیید شد. ضریب پایایی پرسشنامه ها برای متغیر غرور سازمانی898/0 ، منزلت شغلی 856/0 و اشتیاق شغلی 781/0 برآورد شده است. به منظور بررسی آزمون فرضیات تحقیق از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون استفاده شده است.
یافته ها:یافته های تحقیق حاکی از آن است که غرور سازمانی و منزلت شغلی با نقش واسطه ای اشتیاق سازمانی در معلمان مقطع ابتدائی شهرستان کازرون رابطه دارد.
تبیین ارتباط سواد دیداری با گسترش دامنه ی واژگان در دانش آموزان اول ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال ۱۹ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۲
171 - 194
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش مقایسه تأثیر تصویر بر پیشرفت نوآموزان در گسترش واژگان در مدارس غیرانتفاعی شهر کرمان در چارچوب نظریه رمزگذاری دوگانه پاویو (1986) است و با روش های آماری توصیفی تک متغیره، پیشرفت نوآموزان در گسترش واژگان مقایسه می شود. دو مدرسه با روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب و سپس شصت آزمودنی انتخابی پیش آزمون و پس آزمون واژگان می دهند. پس از انتخاب دو کتاب داستان و مطالعه برای سه گروه در شرایط مختلف و انجام آزمون، داده های به دست آمده نشان می دهد گسترش واژگان در گروه اول (دیدن تصویر و تأکید بر آن) نسبت به گروه دوم (دیدن تصویر در زمان روایت) و سوم (گروه کنترل (ندیدن تصویر)) در مدرسه «الف» 03/4 با سطح معناداری 002/0 و در مدرسه «ب» 52/2 با سطح معناداری 02/0 بالاتر بوده و دیدن تصویرو تأکید بر آن اثربخشی قابل توجهی در گسترش واژگان نوآموزان خواهد داشت.
مقایسه احساس خواهی و تنظیم هیجانی دانشجویان از منظر دست برتری (چپ دستی و راست دستی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره ۲۰ بهار ۱۴۰۳شماره ۱
35 - 46
حوزههای تخصصی:
تفاوت های ظاهری در انجام عملکردهای روزانه، گاه می تواند ناشی از اختلاف های درونی در ذهن یا بدن انسان ها باشد. پژوهش حاضر با هدف مقایسه احساس خواهی و تنظیم هیجانی در دانشجویان چپ دست و راست دست انجام شد. جامعه آماری دانشجویان دانشگاه پیام نور شهر همدان به تعداد 5200 نفر، در سال تحصیلی 99 -1398 بودند که از این تعداد نمونه ای 300 نفری با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب و مورد آزمون قرار گرفتند. ابزارهای مورد استفاده عبارت بودند از پرسشنامه دست برتری چاپمن (1987)، پرسشنامه تنظیم هیجانی گارنفسکی (2011) و پرسشنامه احساس خواهی زاکرمن (1978). داده ها پس از گرد آوری با استفاده از آزمون های آماری t مستقل و تحلیل واریانس چندمتغیره با نرم افزار spss مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که در متغیر تنظیم هیجانی و مؤلفه های آن هیچ تفاوت معناداری بین دو گروه وجود ندارد، اما تفاوت در متغیر احساس خواهی معنادار و نمره افراد چپ دست به مراتب بالاتر از راست دست ها بود که نشان دهنده بالا بودن میزان احساس خواهی در افراد چپ دست می باشد. بر مبنای نتایج به دست آمده می توان یافته های تحقیق را در رابطه با مسائل فرهنگی، آموزشی و تربیتی مورد استناد قرار داد تا ضمن ایجاد درک عمومی از تفاوت های جانبی بودن افراد، شیوه ها و برخوردهای مبتنی بر درک و احترام به آنها شناخته شده و افراد جامعه به این تفاوت ها احترام بگذارند.
خودکاوی روایتی تدریس کاربردی و عملی درس روش تحقیق، رساله و مقاله نویسی پیشرفته
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی و تحلیل تجارب تدریس درس روش تحقیق، رساله و مقاله نویسی پیشرفته در دوره دکتری مدیریت آموزشی در دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرمانشاه است. این تحقیق با استفاده از روش خودکاوی روایتی انجام شده و به عنوان یک پژوهش کیفی و پدیدارشناسانه در زمره پژوهش های مردم نگاری قرار می گیرد. منبع داده های این تحقیق شامل تجارب زیسته، خاطرات، تلاش ها و سوابق تدریس نگارنده در زمینه روش تحقیق و مقاله نویسی است که به شیوه روایت نگاری تنظیم شده است. مشارکت کنندگان در بخش کیفی شامل اعضای هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرمانشاه هستند که سال ها تجربه تدریس این درس را دارند. روش تجزیه و تحلیل داده ها در این پژوهش شامل تحلیل محتوای کیفی از داده های جمع آوری شده به وسیله خود روایت نگار است. تجزیه و تحلیل داده ها به صورت مرحله ای انجام شده است، به طوری که ابتدا داده ها کدگذاری و سپس طبقه بندی شدند تا الگوهای مشترک و مضامین کلیدی شناسایی شوند. این فرآیند به پژوهشگر این امکان را داد که تجربیات عمیق و معنادار را استخراج کرده و به درک بهتری از تأثیر روش های تدریس بر یادگیری دانشجویان دست یابد. یافته های پژوهش نشان داد که تدریس به شیوه کاربردی و عملی درس های روش تحقیق، رساله و مقاله نویسی پیشرفته، مزایای قابل توجهی را به همراه دارد. این مزایا شامل بهبود دانش، بینش و مهارت های دانشجویان دکتری و همچنین، ایجاد تعامل مثبت و سازنده بین دانشجویان و استادان است. همچنین، یافته ها حاکی از آن بود که این شیوه تدریس می تواند به طور مؤثری محدودیت های موجود در آموزش را پوشش دهد و کیفیت تدریس را بهبود بخشد. این پژوهش به چالش هایی نظیر نیاز به زمان بیشتر برای تدریس و فعالیت های یادگیری اشاره می کند که می تواند حجم کاری استادان و دانشجویان را افزایش دهد. تقویت فرهنگ کار گروهی و پژوهشی در محیط های دانشگاهی ضروری است تا انگیزه و اشتیاق برای انجام پروژه های مشترک افزایش یابد. همچنین، توصیه می شود استادان و اعضای هیأت علمی در مقاطع کارشناسی ارشد و دکتری از شیوه های تدریس کاربردی بهره مند شده و کارگاه های آموزشی را برای بهبود کیفیت تدریس و یادگیری برگزار کنند.
سبک های دلبستگی و همدلی: نقش واسطه ای حل مسئله اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه سبک های دلبستگی و همدلی با نقش واسطه حل مسئله اجتماعی بود. این پژوهش از نوع توصیفی بوده و براساس همبستگی انجام شده است. جامعه آماری پژوهش حاضر را تمام دانشجویان دانشگاه الزهرا تشکیل می دادند؛ که از این جامعه تعداد 373 دانشجو با استفاده از نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده ها از پرسش نامه سبک های دلبستگی بزرگسالان (کولینز و رید، 1990)، پرسش نامه همدلی (دیویس، 1983) و پرسش نامه حل مسئله کسیدی و لانگ (1996) استفاده گردید. داده های جمع آوری شده با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر مبتنی بر معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزارهای Amos-24 و Spss-17 تحلیل شدند. یافته های این پژوهش حاکی از آن بود که رابطه بین سبک های دلبستگی و همدلی معنادار است. همچنین مدل نقش میانجی حل مسئله اجتماعی در رابطه بین سبک های دلبستگی و همدلی از برازش مطلوبی برخوردار بود. نتایج بوت استرپ نیز حاکی از تاثیر سبک های دلبستگی بر همدلی از طریق حل مسئله اجتماعی بود. در نتیجه می توان گفت که متغیر حل مسئله اجتماعی نقش واسطه ای معناداری در رابطه بین سبک های دلبستگی و همدلی دارد
واکاوی فرایند توسعه حرفه ای مبتنی بر تجارب زیسته معلّمان درس پژوه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
درس پژوهی یکی از پژوهشهای معطوف به مدرسه و برنامه درسی است که می تواند از یک سو طی فرایندی مشارکتی حرفه ای گری معلمان را ارتقا دهد و از سوی دیگر یادگیری و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان را بهبود بخشد. هدف از انجام این پژوهش، واکاوی فرایند شکل گیری توسعه ی حرفه ای حاصل از درس پژوهی برای دستیابی به یک الگو و نحوه اثرگذاری مولفه های استخراج شده بر توسعه حرفه ای بود. روش پژوهش، کیفی با استفاده از رویکرد پدیدارشناسی بود. جامعه پژوهش شامل کلیه معلمان درس پژوه بود که در زمینه درس پژوهی موفقیتهایی را کسب کرده و نیز صاحبنظرانی که در مورد درس پژوهی، اقدام به تألیف مقاله و کتاب کرده بودند. با روش نمونه گیری هدفمند و بعد از انجام ده مصاحبه نیمه ساختاریافته، به اشباع نظری در داده ها دست یافتیم. پس از تحلیل مضمون مصاحبه ها، پنج مقوله عمده شامل رویکرد، فرهنگ، هسته فنی، عوامل زمینه ای و پیامدها پدیدار شد و در نهایت الگوی پژوهش بر اساس رویکرد سیستمی ترسیم شد. درس پژوهی در بافت فرهنگ خاصی با مختصات مشارکتی و نقدپذیری صورت می گیرد. رویکرد درس پژوهی هدف گرایانه، فرایند محور، خلاقیت محور است و با زمینه هایی مانند تفکر تأملی معلم، برقراری ارتباط، پژوهشگری و حل مسئله منجر به اصلاح و بهبود روش های تدریس، تسهیلگری و تعمیق بخشی به یادگیری و عاملیت یادگیرنده می شود. نتایج این فرایندها بر معلم و دانش آموز پیامدهایی از جمله توسعه حرفه ای، رضایت شغلی، لذت از یادگیری و علاقه مندی به مدرسه را در پی دارد. در نهایت الگوی ارائه شده در قالب گروه کانونی، اعتباربخشی شد.
مرور سیستماتیک پژوهش های رباتیک در حوزه آموزش: درس هایی از گذشته و مسیرهای آینده(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی وضعیت توسعه دانش، شناسایی خوشه های موضوعی اصلی، تحولات مفهومی و بازیگران کلیدی در حوزه رباتیک آموزشی می باشد. روش تحقیق در پژوهش حاضر از حیث هدف کاربردی و از لحاظ روش شناسی پژوهشی کمی است و به روش مرور سیستماتیک انجام شده است. جامعه آماری پژوهش، 248پژوهش پس از انجام غربالگری بین سال های 2010 تا کنون می باشد. برای تجزیه و تحلیل از نرم افزارVOSviewer استفاده شد. بر اساس یافته های پژوهش در حوزه های اصلی مورد مطالعه در ربات های آموزشی از سال 2010 تا کنون محور های مطالعاتی ربات های آموزشی، فناوری آموزشی و توسعه تفکر محاسباتی، مطالعاتی که به تاثیرات ربات های آموزشی بر روی دانش اموزان و همچنین دانش اموزان استثنائی ، محیط تعاملی، کارایی و بهره وری، دستاوردهای دانشی و برنامه تحصیلی متمرکز بوده است. در مورد تحول زمانی، یافته های پژوهش نشان داد، اولویت ها و موضوعات تحقیق در طول زمان تکامل یافته اند و مفاهیم کلیدی مانند یادگیری، خلاقیت و تاثیرات ربات های آموزش در طول زمان تکرار شده اند. در حوزه همکاری های بین سازمانی نیز یافته های پژوهش نشان داد میزان این همکاری ها بسیار پایین بوده و حوزه مطالعاتی مورد نظر از ادبیات پراکنده ای برخوردار می باشد که بیشتر از از ادبیات علمی امریکا و اتحادیه اروپا تاثیر پذیرفته است. در جمع بندی از یافته های پژوهش می توان اشاره داشت این حوزه مطالعاتی در سال های اخیر رشد پر شتابی داشته و بنظر می رسد در سالهای آتی و با گسترش فناوری های نوین در حوزه رباتیک، و گسترش هوش مصنوعی بیش از پیش مورد توجه رشته های علوم تربیتی و سایر رشته ها و اثرگذار در فرآیندهای آموزشی آنها قرار گیرد.
نقش سبک های فرزندپروری و کارکردهای خانواده در پیش بینی رفتارهای پرخاشگرانه دانش آموزان تحت پوشش کمیته امداد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو بر آموزش کودکان سال ۶ تابستان ۱۴۰۳شماره ۲
133 - 143
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش کارکردهای خانواده و سبک های فرزندپروری والدین در پیش بینی پرخاشگری دانش آموزان تحت پوشش کمیته امداد استان بوشهر انجام شد. روش پژوهش: روش تحقیق حاضر به لحاظ هدف کاربردی و از منظر روش، توصیفی از نوع همبستگی بود. بدین منظور با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای، 200 نفر از دانش آموزان تحت پوشش کمیته امداد شهر بوشهر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. گردآوری داده ها با استفاده از پرسشنامه های سبکهای فرزندپروری بامریند (1991)، پرخاشگری باس و پری (1992) و پرسشنامه کارکردهای خانواده اپستاین، بالدوین و بیشاب (1983) انجام شد. روش تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS در سطح توصیفی با استفاده از میانگین و انحراف معیار و در سطح استنباطی از روش همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه به شیوه گام به گام استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد سبک های فرزندپروری استبدادی، قاطع و سهل گیرانه به همراه خرده مقیاس های ایفای نقش، آمیختگی عاطفی و ارتباط به صورت مشترک 48 درصد از واریانس متغیر پرخاشگری را به طور معناداری پیش بینی می کند (001/0>p). سبک فرزندپروری قاطع و سهل گیرانه به ترتیب 02/0 و 02/0 از تغییرات پرخاشگری را به تنهایی پیش بینی می کنند، اما این مقدار معنادار نیست. متغیرهای سبک فرزندپروری استبدادی 46/0، ایفای نقش 43/0، آمیختگی عاطفی 20/0، و ارتباط 16/0 از واریانس متغیر پرخاشگری را به تنهایی پیش بینی می کنند. نتیجه گیری: با اصلاح سبک فرزندپروری والدین و اصلاح الگوی کارکردهای خانواده می توان به میزان قابل توجهی از پرخاشگری دانش آموزان پیشگیری کرد.
بررسی نقش واسطه ای تأثیر مثبت کودک بر خانواده در رابطه بین پذیرش روان شناختی و پذیرش کودک کم توان ذهنی خفیف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش واسطه ای تأثیر مثبت کودک بر خانواده در رابطه میان پذیرش روان شناختی و پذیرش کودک کم توان ذهنی بود. روش: این پژوهش توصیفی-همبستگی و از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش تمام مادران دارای کودک کم توان ذهنی سا کن شهر اصفهان در سال 1399 بودند که 200 نفر به صورت نمونه گیری در دسترس، براساس نسبت تعداد نمونه به تعداد متغیرهای مستقل، انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل، پرسشنامه تأثیر مثبت کودک بر خانواده )بهر، مورفی و سامرز، 1992 (، مقیاس تحول زندگی ) LTS ( )لی، هانگ و جو، 2014 ( و مقیاس پذیرش-عمل )بوند، هایز و زیتل، 2011 ( بود. داده ها با تحلیل همبستگی و معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار SMART_PLS3 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد، پذیرش روان شناختی هم به صورت مستقیم و هم از طریق تأثیر مثبت کودک بر خانواده بر پذیرش کودک کم توان ذهنی اثر مثبت معنادار دارد ) 05 / P>0 (، همچنین تأثیر مثبت کودک بر خانواده با پذیرش کودک کم توان ذهنی رابطه مثبت معنا دار دارد ) 05 / .)P>0 نتیجه گیری: براساس یافته های پژوهش می توان گفت، مربیان مرا کز نگهداری از کودکان کم توان ذهنی با برگزاری جلساتی برای والدین به منظور افزایش پذیرش روان شناختی به پذیرش کودک کمک نمایند.
طراحی و اعتباریابی بسته یادگیری داستان سرایی دیجیتال برند شخصی برای دانشجویان تکنولوژی آموزشی دانشگاه علامه طباطبائی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
210 - 232
حوزههای تخصصی:
زمینه: در دنیای پر رقابت کسب وکار هر کس بتواند روایتی جذاب تر از خود و توانایی های حرفه ای اش به اشتراک بگذارد، آینده شغلی خویش را تضمین کرده است. حال، داستان سرایی دیجیتال برند شخصی می تواند این مهم را تحقق بخشد. هدف: هدف این پژوهش طراحی بسته یادگیری مبتنی بر مدل داستان سرایی دیجیتال برند شخصی برای دانشجویان تکنولوژی آموزشی دانشگاه علامه طباطبائی و اعتباریابی آن بود. روش: پژوهش حاضر با رویکرد کیفی انجام شد، گردآوری داده ها از طریق مصاحبه صورت گرفت و به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از روش تحلیل مضمون استفاده شد. جامعه پژوهش تمامی متخصصان و اساتید در حوزه برندسازی شخصی بودند. روش نمونه گیری هدفمند از نوع ملاکی بود. اعتباریابی بسته یادگیری از طریق بررسی روایی محتوایی انجام گرفت و ابزار گردآوری داده ها جهت اعتباریابی پرسشنامه محقق ساخته بود. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که چارچوب بسته یادگیری مبتنی بر مدل یادگیری داستان سرایی دیجیتال برند شخصی شامل 8 جلسه می باشد که 4 بعد و 15 مؤلفه مدل یادگیری داستان سرایی برند شخصی را پوشش داده است. این بسته مبتنی بر پرسشنامه CVR و CVI تکمیل شده توسط متخصصان از روایی محتوایی مطلوبی برخوردار است. نتیجه گیری:نتایج نشان داد که بسته یادگیری داستان سرایی دیجیتال برند شخصی برای دانشجویان به عنوان ابزاری جامع و قدرتمند می تواند در اشتغال یابی و توسعه حرفه ای دانشجویان آموزش عالی مورد استفاده قرار گیرد.
مدل ساختاری میزان اثر آموزش بدون خشونت بر پیشرفت تحصیلی، خودکارآمدی و خوش بینی تحصیلی دانش آموزان دیرآموز با نقش واسطه ای روش شناسی معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره ۲۰ زمستان ۱۴۰۳شماره ۴
69 - 80
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین میزان اثر آموزش بدون خشونت بر پیشرفت تحصیلی، خودکارآمدی و خوش بینی دانش آموزان دیرآموز با نقش واسطه ای روش شناسی معلمان صورت گرفته است. روش پژوهش توصیفی-همبستگی بوده و جامعه پژوهش را دانش آموزان مقطع متوسطه دوم شهرستان لنده تشکیل می دهند، که طبق جدول مورگان تعداد242 نفر به صورت نمونه گیری طبقه ای انتخاب شدند. به منظور گرد آوری داده ها از پرسشنامه های آموزش بدون خشونت مارشال، پیشرفت تحصیلی فام و تیلور، خودکارآمدی جینکز و مورگان، خوش بینی اسچنن موران و همکاران و سبک های تدریس رجبی بهره گرفته شد. داده ها با آزمون رگرسیون خطی ساده و معادلات ساختاری در spss22 وAmos2020 تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که آموزش بدون خشونت هم به طورمستقیم و هم غیرمستقیم و با نقش واسطه ای روش شناسی معلمان بر پیشرفت تحصیلی، خودکارآمدی و خوش بینی تحصیلی دانش آموزان دیرآموز شهرستان لنده اثر معناداری دارد. مقادیر برازش مدل و Rmsea برابر با 21/0 مطلوبیت بالای مدل را نشان می دهد. از یافته ها می توان نتیجه گرفت که آموزش بدون خشونت بر توسعه کیفیت فرایند یادگیری دانش آموزان دیرآموز اثرگذار بوده وسبب کاهش بسیاری از معضلات رفتاری، عاطفی، روانی و اجتماعی این دانش آموزان خواهد شد. البته در این میان از نقش مؤلفه های میانجی مانند روش شناسی معلمان نباید چشم پوشی کرد؛ زیرا اثربخشی آموزش بدون خشونت را افزایش بخشیده و مسیر پیشرفت آنها را هموار خواهد ساخت.
ارزیابی وضعیت اخلاق تحصیلی در آموزش مجازی در دوران کووید 19 در دانشجویان دانشکده پیراپزشکی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: یکی از مسائل مهمی که در دوران کرونا با آن مواجه هستیم، استفاده از فضای مجازی در بین دانشجویان است. که غیر از جنبه های مثبت آن، متأسفانه یکسری مسائل غیراخلاقی را نیز بدنبال داشته و باعث بروز اختلال هایی در سبک زندگی افراد شده است. از این رو پژوهش حاضر با هدف بررسی وضعیت اخلاق تحصیلی در آموزش مجازی در دوران کووید 19 در دانشجویان دانشکده پیراپزشکی انجام شد. روش کار: در این پژوهش ﻣﻘﻄﻌی از نوع طبقه ای- تصادفی، 200 نفر از دانشجویان کارشناسی دانشگاه علوم پزشکی گناباد در سال 1400 از طریق فراخوان اینترنتی و پرس لاین در پژوهش شرکت کردند. پس از توضیح اهداف مطالعه و ﮐﺴﺐ رﺿﺎیﺖ آﮔﺎﻫﺎﻧﻪ از داﻧﺸﺠﻮیﺎن، پرسش نامه ی اخلاق تحصیلی گل پرور در اﺧﺘﯿﺎر داﻧﺸ ﺠﻮیﺎن ﻗ ﺮار ﮔﺮﻓ ﺖ. داده ها پس از جمع آوری با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 20 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. بمنظور تحلیل داده ها از روش ضریب همبستگی پیرسون، تی مستقل و آنالیز واریانس یکطرفه استفاده شد. نتایج: توزیع فراوانی دانشجویان بر اساس نمره اخلاق تحصیلی نشان داد که (%43)86 دانشجو از نمره اخلاق تحصیلی مطلوب و تنها (%1)2 دانشجو از نمره اخلاق نامطلوبی برخوردار هستند. همبستگی میان سن و اخلاق تحصیلی معنی دار نبود (269/0p=). در بعد اخلاق تحصیلی، دانشجویان زن نسبت به مرد از اخلاق تحصیلی بالاتری برخوردار بودند که به لحاظ آماری معنی دار بود (002/0p=). همچنین بین ترم های تحصیلی، ترم ششم به لحاظ آماری از اخلاق تحصیلی پایینتری برخوردار بود (014/0p=). نتیجه گیری: وضعیت اخلاق تحصیلی در آموزش مجازی در دوران کووید 19 در دانشجویان دانشکده پیراپزشکی در سطح متوسط است، اما با این حال نیاز به بررسی های بیشتری دارد. در همین راستا پیشنهاد می شود که اساتید روی برخی مهارت های اخلاقی تمرکز کرده و آنها را نیز به دانشجویان همراه دروس آموزش دهند.