فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۱۶۱ تا ۲٬۱۸۰ مورد از کل ۱۷٬۹۴۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش تنظیم هیجان بر پرخاشگری، قلدری و قربانی شدن دانش آموزان دختر با اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی بود. این پژوهش از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر با اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی مراجعه کننده به مراکز مشاوره ناحیه 3 تبریز بود. نمونه به صورت در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه 15 نفری تقسیم شد و سپس برای هر دو گروه آزمایش و کنترل، ابتدا پیش آزمون اجرا شد و سپس آموزش تنظیم هیجان در 8 جلسه روی گروه آزمایش اجرا و بعد از آن پس آزمون روی هر دو گروه اجرا گردید. به فاصله دو ماه بعد یعنی در مرحله پیگیری نیز هر دو گروه آزمایش و کنترل مجددا مورد آزمون قرار گرفتند. از پرسش نامه های پرخاشگری و تعامل با هم سالان برای جمع آوری داده ها استفاده شد. یافته های پژوهش حاضر نشان داد که در گروه آزمایش میانگین نمرات پرخاشگری، قلدری و قربانی شدن در مرحله پس آزمون و پیگیری نسبت به پیش آزمون کاهش معنی دار داشته است. ازطرف دیگر این تغییرات در پرخاشگری، قلدری و قربانی شدن از پس آزمون تا مرحله پیگیری تغییر معنی داری نداشته است. بنابراین می توان نتیجه گرفت که مشاوران می توانند برای پیشگیری و کاهش رفتارهای پرخاشگرانه، قلدری و قربانی شدن در این گروه از افراد از این مداخله بهره بگیرند.
ارائه مدل علی عوامل مؤثر بر پیامد روانشناختی شبیه سازی آموزش حفاظت از محیط زیست در بین دانش آموزان (مورد مطالعه دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهر شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، ارائه مدل علی عوامل مؤثر بر پیامد روانشناختی شبیه سازی آموزش حفاظت از محیط زیست در بین دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهر شیراز بود. برای این منظور، از بین دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهر شیراز ، به روش خوشه ای چند مرحله ای تصادفی، بر اساس فرمول کوکران انتخاب(620نفر) و پس از استفاده از بازی شبیه سازی زیست محیطی، به یک پرسشنامه تلفیقی از پرسشنامه های انگیزه بازی کلر(2010)، حضور اجتماعی آربا و همکاران (2008)، ، نیاز به شناخت کاچیوپو و پتی (1982)، ، مقیاس خودکارآمدی ماهات، مهد ایوب و وانگ (2012) و درگیری زیست محیطی بود پاسخ دادند که از آن میان، 605 پرسشنامه تکمیل و به پژوهشگر بازگردانده شد. نتایج نشان داد که متغیرهای حضور اجتماعی، نیاز به شناخت و به صورت مستقیم و غیر مستقیم از طریق واسطه گری متغیرهای خودکارآمدی و انگیزه، بر درگیری زیست محیطی در بین دانش آموزان، اثر معنادار دارند. همچنین بررسی شاخص های برازندگی نشان داد که مدل پیشنهادی پژوهش، با داده های گردآوری شده از دانش آموزان دوره متوسطه دوم، برازش مناسبی دارد. در کل 25 درصد از کل تغییرات موجود در متغیر درگیری زیست محیطی بعنوان مهمترین پیامد شبیه سازی آموزش ناشی از متغیرهای حضور اجتماعی، نیاز به شناخت،خودکار آمدی و انگیزه می باشد.
بررسی چالش های آموزش زبان انگلیسی در مقاطع کاردانی و کارشناسی رشته های فنی و حرفه ای شهر اراک بر اساس مدل وین شتین و فانتینی
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: در خصوص یادگیری زبان انگلیسی و شیوه های آموزش آن پژوهش های بسیاری انجام شده است لیکن تا آنجا که نگارنده این پژوهش بررسی کرده است، در خصوص آسیب های زبان انگلیسی در رشته های فنی و حرفه ای پژوهش تخصصی صورت نگرفته است. هدف اصلی پژوهش حاضر نیز بررسی چالش های درس زبان انگلیسی مقطع کاردانی و کارشناسی رشته های فنی وحرفه ای شهر اراک بر اساس مدل وین شتین و فانتینی از دیدگاه اساتید گروه زبان انگلیسی شهر اراک است. روش ها : جامعه مورد بررسی در این پژوهش شامل کلیه اساتید زبان انگلیسی زن و مرد شهر اراک است که سابقه تدریس در دانشگاه های فنی وحرفه ای اراک را داشته اند. راهبرد اصلی تحقیق در این پژوهش، کیفی است و جهت گردآوری داده ها از روش مصاحبه ساختار نیافته استفاده شده است. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه آسیب شناسی برنامه درس زبان انگلیسی بوده و روایی و پایایی ابزار مورد تائید قرارگرفته است. یافته ها: یافته های حاصل از پژوهش نشان داد که عدم کفایت پیش زمینه آموزشی و مواجهه بی مقدمه دانشجویان با زبان انگلیسی، تألیف کتب زبان انگلیسی نامتواوزن با نیاز دانشجویان رشته های فنی وحرفه ای، به روز نبودن محتوای کتاب زبان خارجه، عدم تمرکز سرفصل های آموزشی بر آموزش تخصصی زبان انگلیسی، بی انگیزگی دانشجویان در یادگیری زبان انگلیسی از عمده ترین آسیب ها هستند. نتیجه گیری: در مجموع نتیجه گیری کلی از آسیب شناسی درس زبان انگلیسی در دانشگاه های فنی و حرفه ای اراک نشان داد که سرفصل های آموزشی، تا حدود زیادی با هفت مورد عنوان شده در مدل وین شتین و فانتی نی در مغایرت هستند و همین مهم نیاز مداوم به بروزرسانی اساسی در سرفصل ها و محتوای برنامه های درسی را الزامی می سازد. فلذا پژوهش در زمینه ارزیابی هماهنگی و هم راستایی درونی برنامه های درسی و محتواهای آموزشی زیرنظام های مختلف آموزش فنی و حرفه ای پیشنهاد می شود.
تدوین الگو مدیریت ارزیابی درونی در دانشگاه آزاد اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف:. دانشگاه ها برای پاسخگویی به انتظارات و نیازهای جامعه با روشی کارآمد، تحت فشار روز افزون قرار گرفته اند، این امر با توجه به هزینه هایی که دانشگاه ها به جامعه و دولت تحمیل می کنند و نیز با توجه به ارتباط کیفیت دانشگاه ها با کیفیت کلی جامعه، از پیچیدگی ویژه ای برخوردار است .این مطالعه با هدف تدوین مدل مدیریت ارزیابی در دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرودشت انجام گرفت.
روش شناسی: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر نحوه گردآوری اطلاعات کیفی با استفاده از روش پدیدارشناسی بوده است حوزه پژوهش، در برگیرنده استادان، صاحب نظران، متخصصان و خبرگانی بود که در ارتباط با مدیریت ارزیابی درونی در دانشگاه آزاد اسلامی تجربه داشته اند و دارای تألیفات و سوابق پژوهشی مرتبط در این زمینه هستند. برای تعیین حجم نمونه، از روش نمونه گیری هدفمند استفاده شد. به منظور گردآوری داده ها از مصاحبه نیم ساختار یافته ( تا رسیدن به مرحله اشباع نظری) و جهت تحلیل داده ها از نرم افزار N-Vivo (نرم افزاری برای تحلیل داده های کیفی ) با روش تحلیل مضمون استفاده گردید.
یافته ها: بر اساس یافته های تحقیق تعداد 7 مضمون اصلی اهداف-رسالت ها، ساختار سازمانی و مدیریت، عامل هیات علمی، عامل دانشجویان، برنامه های آموزشی-درسی، امکانات و منابع آموزشی-پژوهشی برای مدل تحقیق شناسایی گردید.
نتیجه گیری: توجه به اهمیت ارزیابی درونی در ارتقای بهبود کیفیت و توسعه نظام دانشگاهی، استقرار و استمرار نظام ارزیابی درونی در دانشگاه امر مهمی است و ناگزیر انجام این مهم، همکاری همه جانبه اعضای هیئت علمی دانشگاه را می طلبد.
تدوین الگویی برای ارتقای کیفیت تدریس اعضای هیات علمی نظام آموزش از دور (مورد مطالعه دانشگاه پیام نور)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پویش در آموزش علوم پایه دوره ۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۳۱)
138 - 116
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این تحقیق، تدوین الگویی بر مبنای تبیین دیدگاه های صاحب نظران درباره عوامل مؤثر بر ارتقای کیفیت تدریس در اعضای هیات علمی نظام آموزش از دور می باشد. روش این مطالعه به صورت کیفی مبتنی بر نظریه پردازی داده بنیان است. مشارکت کنندگان در پژوهش دانش آموختگان مقطع دکتری آموزش از دور، مدیران بخش های آموزشی و اعضای هیات علمی دانشگاه پیام نور در سال 1401 می باشند که تجربه تحصیل، اشتغال و تدریس در این نظام آموزشی را داشتند که 8 نفر از آن ها بر اساس نمونه گیری هدفمند و ملاک محور انتخاب و با آن ها مصاحبه نیمه ساختاریافته به عمل و داده های حاصل نیز بر اساس روش اشتراوس کوربین تحلیل گردیدند. جهت تأمین روایی و پایایی از دو روش بازبینی مشارکت کنندگان و مرور خبرگان غیر مشارکت کننده در پژوهش استفاده گردید. نتایج یافته ها نشان داد ارتقای کیفیت تدریس در نظام آموزش از دور به عنوان پدیده اصلی متأثر از چالش های آموزش، شایستگی های فردی، عوامل سازمانی، توسعه زیرساخت ها، اصلاح قوانین و دستورالعمل ها، کیفیت بخشی، کارآمدی و اعتمادسازی می باشند که به صورت یک الگوی مفهومی ارائه شده است. بر این اساس برای بهبود تدریس اعضای هیات علمی در نظام آموزش از دور پیشنهاد می شود تا نظام آموزشی کشور نسبت به رفع علت ها و اجرای راهبردهای احصاء شده از این مدل اقدام نماید تا به پیامدهای مطلوب در زمینه ارتقای کیفیت بخشی تدریس در اعضای هیات علمی در این زیر نظام آموزش عالی برسد.
بررسی محتوای کتاب درسی مطالعات اجتماعی دوره دوم ابتدایی بر اساس شاخص های هویت ملی، اخلاق، آداب و مهارتهای زندگی در سند تحول بنیادین آموزش و پرورش
حوزههای تخصصی:
کتب درسی یکی از مهم ترین مراجع و منابع یادگیری دانش آموزان در نظام های آموزشی محسوب می شود. به لحاظ اهمیتی که محتوای کتابهای درسی در برانگیختن و تأمین نیازها و نیز تسهیل در امر یادگیری دانش آموزان دارد، این مقاله به بررسی محتوای کتاب درسی مطالعات اجتماعی دوره دوم ابتدایی بر اساس شاخص های هویت ملی، اخلاق، آداب و مهارت های زندگی در سند تحول بنیادین آموزش وپرورش(1390) پرداخته است. جامعه اول پژوهش، کتاب مطالعات اجتماعی دوره دوم ابتدایی(پایه چهارم ،پنجم و ششم) و واحد تحلیل جملات کتاب است. جامعه دوم تعداد ۳۰ نفر از معلمان منتخب سه پایه (چهارم ،پنجم و ششم) ابتدایی شهرستان دماوند بخش مهرآباد رودهن به صورت تمام شماری بود. روش تحقیق توصیفی از نوع تحلیل محتوا بود. ابزار پژوهش پرسشنامه محقق ساخته بر اساس سه مقوله فوق و سیاهه تحلیل محتوا بود. برای محاسبه پایایی و روایی از آلفای کرونباخ با 80/۰ وروایی محتوایی استفاده شد؛ درمجموع با استفاده از آزمون خی دو نتایج زیر حاصل شد: از دید معلمان، کتاب اجتماعی دوره دوم ابتدایی در سطح متوسط (۴۳ %) به مؤلفه هویت ملی، در سطح پایین تر از متوسط با ( ۳۶ %) به مؤلفه آداب و مهارت های زندگی و در سطح متوسطی (۵۰%) به مؤلفه اخلاق در نظام اجتماعی پرداخته است. در تحلیل محتوا، از میان مقوله های هویت ملی به ویژگی های جغرافیایی با (۲۳ % ) بیشترین توجه و به نماد ملی و اسطوره ملی به ترتیب با (۵/۱۵% و ۰۷ %) کمترین توجه شده است. از میان مقوله های آداب و مهارت های زندگی به تصمیم گیری بیشترین توجه (۴۹%) و به تفکر انتقادی و مقابله با استرس با (۰۶% و ۵% ) درصد به ترتیب کمترین توجه شده است. از میان مقوله های اخلاق در نظام اجتماعی به میهن دوستی بیشترین توجه (۳۲%) و به عدالت جویی (۱۳%) کمترین توجه شده است.
بررسی اثربخشی برنامه آموزش مثبت بر خودکارآمدی تدریس و درگیری معلمان در کلاس های بر خط(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش مثبت بر خودکارآمدی تدریس و درگیری معلمان در کلاس های برخط بود. پژوهش حاضر به لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ روش آزمایشی با طرح اندازه گیری های مکرر بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را معلمان مدارس ابتدایی دولتی دوره دوم منطقه 11 شهرتهران در سال تحصیلی ۱۳۹۹-۱۴۰۰ تشکیل می دادند. با روش نمونه گیری در دسترس یک مدرسه دوره دوم ابتدایی از منطقه ۱۱ تهران انتخاب شد و کلیه معلمان این مدرسه ابتدایی تحت آموزش قرار گرفتند. برنامه آموزش مثبت، مبتنی بر مدل پرمای سلیگمن و در 12 جلسه دو ساعته و به صورت مجازی طراحی و ارائه گردید. ابزارهای به کار رفته در پژوهش نسخه تغییر یافته مقیاس خودکارآمدی تدریس معلمان تی-شان و هوی (2001) و نسخه تغییر یافته مقیاس درگیر شدن معلمان (EST) کلاسن و همکاران (2013) بود. جهت تحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر استفاده شد. یافته ها نشان داد برنامه آموزش مثبت بر خودکارآمدی تدریس و درگیری معلمان در کلاس های برخط تاثیر مثبت داشته است و این تاثیر تا یک دوره پیگیری یک ماهه حفظ شده است. یافته های این پژوهش می تواند به روان شناسان تربیتی و مشاوران مدارس در طراحی و اجرای برنامه های ارتقای بهزیستی و بهبود انگیزش معلمان در فرآیند تدریس یاری رساند.
تأثیر شیوه فرزندپروری مستبدانه بر اضطراب جدایی با نقش میانجی سبک دلبستگی ناایمن در دانش آموزان مقطع ابتدایی
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: هدف از پژوهش حاضر تعیین تأثیر شیوه فرزندپروری مستبدانه بر اضطراب جدایی با نقش میانجی سبک دلبستگی ناایمن در دانش آموزان بود. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت از نوع تحقیقات توصیفی همبستگی است که به شکل میدانی انجام شده است. روش ها: جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانش آموزان مقطع ابتدایی شهر شاهرود تشکیل داده اند که تعداد کل جامعه حدود 17 هزار نفر می باشد. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس تعداد 302 نفر به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. برای جمع آوری داده های پژوهش از سه پرسشنامه شیوه های فرزندپروری دیانا و بامریند (1973)، پرسشنامه اختلال اضطراب جدایی (SASC) و پرسشنامه سبک های دلبستگی هازن و شیور (1999) بهره گرفته شد. برای بررسی روایی صوری و محتوایی پرسشنامه ها از نظرات 7 تن از متخصصان علوم تربیتی و جهت بررسی پایایی پرسشنامه ها از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد. جهت آزمون فرضیات پژوهش از روش مدل سازی معادلات ساختاری با رویکرد حداقل مربعات جزئی استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که شیوه فرزندپروری مستبدانه بر اضطراب جدایی و سبک دلبستگی ناایمن دانش آموزان تأثیر مثبت و معناداری دارد، دلبستگی ناایمن بر اضطراب جدایی دانش آموزان تأثیر مثبت و معناداری دارد و همچنین نقش میانجی سبک دلبستگی ناایمن در ارتباط بین شیوه فرزندپروری مستبدانه و اضطراب جدایی نیز تأیید گردید. نتیجه گیری: کودکانی که در معرض اختلال اضطراب جدایی و سبک دلبستگی ناایمن هستند نیاز به حمایت های روانشناختی بیشتری داشته و لازم است جهت برخورد مناسب با این کودکان مهارت های لازم به والدین آنها آموزش داده شود.
تحلیل سؤالات جامعه شناسی کنکور سراسری بر اساس حیطه شناختی بلوم (1392-1401)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، ارزیابی محتوای سوالات کنکور سراسری از نظر توجه به سطوح شناختی بلوم می باشد. روش مورد استفاده در این پژوهش تحلیل محتوا است و جامعه مورد مطالعه در این پژوهش سوالات جامعه شناسی کنکور سراسری از سال 1392 تا 1401 می باشد. ابزار این پژوهش، فرم تحلیل محتوای محقق ساخته با توجه به الگوی حیطه ی شناختی بلوم می باشد. یافته های تحقیق نشان داد که سهم سوالات در سطوح دانش، درک و فهم، کاربرد، تجریه و تحلیل، ترکیب و ارزشیابی به ترتیب 5/72 درصد، 5/22 درصد، 1 درصد، 3 درصد، 1 درصد و صفر درصد می باشد. نتیجه ی پژوهش به طور کلی نشان از پراکندگی نامتوازن سطح سؤالات از نظر طبقه بندی بلوم به نفع سطوح پایین شناختی دارد. پیشنهاد می شود در طراحی سوالات کنکور سراسری به همه ی سطوح شناختی توجه شده و به سطح دانش محدود نشود. نتایج این پژوهش می تواند در طراحی سوالات کنکور سراسری مدنظر قرار گیرد
اثربخشی آموزش مجازی درس ریاضی بر خودکارآمدی، تفکر خلاق و مسئولیت پذیری دانش آموزان دختر پایه هشتم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز برنامه درسی و آموزش سال دوم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
45 - 57
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش مجازی درس ریاضی بر خودکارآمدی، تفکرخلاق و مسئولیت پذیری دانش آموزان دختر پایه هشتم انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان پایه هشتم شهر کرج در سال تحصیلی 1402- 1401بوده است. که از روش نمونه گیری خوشه ای مرحله ای استفاده گردید و تعداد30 نفر از دانش آموزان یکی از مدارس که به صورت تصادفی انتخاب شده بود به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه های استاندارد خودکارآمدی بندورا(2000)، سنجش خلاقیت تورنس و مسئولیت پذیری کالیفرنیا (1987) بوده است. برنامه مداخله با اجرای آموزش مجازی درس ریاضی برای گروه آزمایش طی هشت جلسه اجرا شد و گروه کنترل هیچ گونه آموزشی دریافت ننمود. داده های به دست آمده در سطح آمار توصیفی محاسبه میانگین و انحراف استاندارد و در سطح آمار استنباطی تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شد که نمرات متغیرهای خودکارآمدی، تفکر خلاق و مسئولیت پذیری دانش آموزان در گروه آزمایش با گروه کنترل از نظر آماری در سطح (05/0>P) تفاوت معناداری داشته است. نتایج پژوهش نشان داد که آموزش مجازی درس ریاضی بر خودکارآمدی، تفکر خلاق و مسئولیت پذیری دانش آموزان گروه آزمایش مؤثر بوده است و آموزش مجازی درس ریاضی بر زیرمقیاس های خودکارآمدی، تفکر خلاق و مسئولیت پذیری دانش آموزان اثر معناداری داشته است. بنابراین لازم است که استفاده از فناوری اطلاعات با طراحی نرم افزارهای مختلف برای آموزش درس ریاضی در مقاطع مختلف تحصیلی مورد توجه مسئولان و برنامه ریزان آموزشی قرار گیرد.
تحلیل رابطه کانونی مدیریت استعداد با سرمایه اجتماعی معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات آموزشی و آموزشگاهی دوره ۱۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۳۶)
201 - 228
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه کانونی مدیریت استعداد با سرمایه اجتماعی بود. جامعه پژوهش کلیه معلمان ابتدایی ناحیه 1 شیراز به تعداد 3000 نفر بودند، که از این جامعه با روش نمونه گیری تصادفی ساده و بر مبنای جدول مورگان نمونه ای به حجم 341 نفر انتخاب شد. روش پژوهش کمّی، توصیفی و از نوع مطالعات همبستگی است. جمع آوری داده ها بر اساس دو پرسشنامه مدیریت استعداد اوهلی (2007) و سرمایه اجتماعی ناهاپیت و گوشال (1998) صورت گرفت که ضریب آلفای کرونباخ آن ها به ترتیب، 95/0 و 92/0 به دست آمد. برای تحلیل داده ها از تکنیک های توصیفی، ماتریس همبستگی پیرسون، تحلیل همبستگی کانونی و رگرسیون خطی چندگانه با استفاده از نرم افزار SPSS25 استفاده شد. نتایج نشان داد ابعاد مدیریت استعداد دارای همبستگی کانونی مثبت و معنادار در آلفای 01/0 به مقدار 788/0 با سرمایه اجتماعی هستند و ابعاد مدیریت استعداد قادر به تببین 45 درصد واریانسِ متغیر سرمایه اجتماعی هستند. ابعاد جذب و استخدام نیروی مستعد؛ شناسایی و تفکیک کارکنان مستعد؛ توسعه استعداد؛ ایجاد و حفظ روابط مثبت و بعد نگهداری استعداد، دارای اثر مثبت و معنادار بر متغیر سرمایه اجتماعی در سطح 01/0 است.
پیشبینی درگیری تحصیلی و خوشبینی تحصیلی بر اساس ویژگی های شخصیت تاریک(ماکیاولیسم، خودشیفته، پسیکوپات)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو بر آموزش کودکان سال ۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
56 - 67
حوزههای تخصصی:
امروزه نقش ویژگی های شخصیت به عنوان یکی از مهم ترین آیتم ها در موفقیت، پیشرفت و افت تحصیلی دانش آموزان به حساب می آید. در همین راستا، هدف از پژوهش حاضر پیش بینی درگیریتحصیلی، خوشبینی تحصیلی، بر اساس ویژگی های شخصیت تاریک (ماکیاولیسم، خودشیفته، جامعه ستیز) در دانش آموزان مقطع متوسطه بود. جامعه ی مورد پژوهش را کلیه دانش آموزان (دختر و پسر) دوره متوسطه دوم (پایه ی دهم، یازده و دوازدهم) منطقه 18 شهر تهران تشکیل می دهند (8244 نفر) که در سال 1402-1401 به تحصیل اشتغال داشتند. بر اساس جدول مورگان، حجم نمونه برابر با 368 نفر (202 دختر، 166پسر) براساس روش تصادفی خوشه ای به عنوان نمونه انتخاب شد. سپس پرسشنامه ی درگیری تحصیلی آپلتون و همکاران، خوشبینی تحصیلی دانش آموز (شان- موران، بانکول، میشل و مور) و شخصیت تاریک (جونسون و وبستر) توسط هر آزمودنی تکمیل گشت. تحلیل داده ها با استفاده از آمار توصیفی، آزمون معناداری ضرایب همبستگی، و رگرسیون گام به گام انجام شد. یافته ها نشان داد که بین درگیری تحصیلی، خوشبینی تحصیلی با ویژگی های شخصیت تاریک همبستگی منفی و معنا داری وجود داشت (به ترتیب 754/0-، 779/0-)، به همین ترتیب نتایج نشان داد که ویژگی های شخصیت تاریک (ماکیاولیسم، پسیکوپات، خودشیفته) می تواند متغیرهای درگیری، خوشبینی را در سطح 95% پیش بینی کند و جهت رابطه به صورت معکوس می باشد، لذا می توان نتیجه گرفت که ویژگی های شخصیت تاریک (ماکیاولیسسم، پسیکوپات، خودشیفته) روی متغیرهای تحصیلی ذکرشده تأثیرگذار می باشد
تحلیل وضعیت آموزش سپاسگزاری در کتاب های فارسی دوره ابتدایی براساس روش آنتروپی شانون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال ۲۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۸۷
7 - 32
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور جستاری در درون مایه های کتاب های فارسی شش پایه ابتدایی براساس مؤلفه های آموزش سپاسگزاری انجام شده است. این تحقیق کاربردی است و برمبنای روش کیفی و کمّی و با استفاده از تحلیل محتوا انجام شده است. واحد زمینه تحقیق شامل تمامی متن ها، شعرها، داستان ها، تصویرها و فعالیت های کتاب های فارسی دوره ابتدایی (درمجموع 721 صفحه) چاپ شده در سال 1399 است. در این تحقیق، از ابزارهای کتاب های فارسی دوره ابتدایی، مؤلفه های هشت گانه آموزش سپاسگزاری آدلر و فاگلی (2005) و مقوله های مستخرج از مؤلفه های آموزش سپاسگزاری استفاده شده است که براساس الگوی تحلیل محتوای قیاسی مایرینگ شناسایی شدند. متخصصان پس از چندین بار بررسی روایی، مقوله های شناسایی شده را تأیید کردند. همچنین، پایایی مقوله های شناسایی شده با بهره گیری از ضریب اسکات 82 درصد محاسبه شد. تجزیه وتحلیل داده ها براساس روش آنتروپی شانون انجام شد. طبق یافته های این پژوهش، 1265 مضمون در کتاب های فارسی دوره ابتدایی شناسایی شد که بیشترین فراوانی مربوط به مؤلفه تمرکز بر داشته ها و کمترین فراوانی مربوط به مؤلفه مصیبت/ فقدان بود. همچنین براساس نتایج تحلیل آنتروپی شانون ضریب اهمیت مؤلفه های آموزش سپاسگزاری از بیشترین به کمترین اندازه توجه به ترتیب عبارت اند از: تشریفات مذهبی، قدرشناسی، تمرکز بر داشته ها، حیرت، مقایسه (مقایسه اجتماعی، مقایسه خود)، لحظه حال، مصیبت/ فقدان و میان فردی. نتایج نشان داد به مؤلفه های سپاسگزاری و مقوله های آن در کتاب های فارسی به طور متناسب توجه نشده است.
What Is the Meaning of Giftedness? A Qualitative Analysis of Teachers’ Perspectives(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
School Administration, Volume ۱۱, Issue ۱, Spring ۲۰۲۳
56 - 74
حوزههای تخصصی:
The discussion over human inherent capabilities and talent has long been one of the important challenges of education and has prompted scholars and educators to probe this ongoing issue. This paper aimed to conduct a phenomenographic analysis of the meaning of giftedness from the perspective of school teachers across Sanandaj. In this qualitative study, 30 school teachers were interviewed until theoretical saturation was reached. For this study, a semi-structured interview was conducted using a set of six questions. The data collected from the interviews were analyzed using the MAXQDA 2020 software. The coding method utilized for the interviews was the Colaizzi data analysis method, which is a commonly used approach for qualitative data analysis. The participants believed that giftedness encompasses ‘self-direction,’ ‘moral prosperity,’ and self-motivation’ among others. Also, the suggested mechanisms to employ gifted individuals include providing supportive atmosphere in schools, supporting and guiding gifted students during their education at university, employing gifted alumni, and establishing and implementing complementary and various programs.
طراحی الگوی مطلوب سیاست گذاری برنامه ریزی درسی برای نظام آموزش و پرورش ایران (یک مطالعه کیفی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
230 - 207
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش طراحی الگوی سیاست گذاری برنامه درسی برای نظام آموزش و پرورش ایران است. پژوهش حاضر از لحاظ نوع داده کیفی و از لحظ روش، تحلیل محتوا با رویکرد کیفی عرفی است. داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافته با 11 نفر از متخصصان سیاست گذاری برنامه درسی در سالتحصیلی 1399-1398جمع آوری گردید.جامعه آماری متشکل از متخصصان دانشگاهی، دارای تجربه سیاست گذاری بود. شیوه انتخاب مشارکت کنندگان با روش نمونه گیری گلوله برفی بود.ابزار پژوهش، مصاحبه نیمه ساختار یافته بر اساس تکنیک 5w1h بود. روایی محتوایی مصاحبه با استفاده از نظر5 نفر از متخصصین تعلیم و تربیت تایید گردید. داده ها طی فرایند کدگذاری، نام گذاری،مقوله بندی و تحلیل گردید. جهت تحلیل اولیه داده های کیفی از نرم افزار 2018 Maxqdaاستفاده شد.اعتبار یافته ها با استفاده از روش ارزیابی لینکلن و گوبا تایید-گردید. با بررسی یافته ها، الگوی سیاست گذاری برنامه درسی برای نظام آموزش و پرورش ایران در سه بعد رسمی ، فنی و محتاطانه و در سه سطح supra، macro و micro طراحی شد.نتایج نشان داد سیاست گذاری برنامه درسی در نظام آموزش و پرورش ایران دارای 4 مولفه سیاست-گذاری در خصوص اهداف برنامه درسی، فرصتهای یاددهی و یادگیری،محتوای سیاست ها و ارزشیابی سیاست ها است.با توجه به یافته ها برای اصلاح سیاست های برنامه های درسی ایجاد چرخه فعال با هدف پایش و بهسازی چرخه نیاز است. این یافته ها می تواند با تبیین فرایندسیاست-گذاری برنامه درسی در نظام آموزش و پرورش ایران جهت تحقق سیاست بوم شناختی برنامه درسی در ایران مورد استفاده قرار گیرد.
کاوش درک معلمان دوره دوم متوسطه از مدل و بکارگیری مدل ها در تدریس علوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مدل سازی قسمت جدانشدنی آموزش علوم است و معلمان نقش برجسته ای در آموزش مدل سازی و استفاده از آن دارند. مدل سازی به ایجاد، ارزیابی و بازنگری مدل هایی اشاره دارد که پدیده های علمی را تبیین می کنند و فرامدل سازی به تأمل و استدلال درباره ماهیت، هدف، محدودیت ها و پیامدهای مدل ها و مدل سازی اشاره دارد. هدف اصلی این پژوهش، بررسی میزان درک معلمان از مدل و همچنین، دیدگاه آنان درباره به کارگیری مدل در تدریس علوم بود. در این پژوهش کمّی که جامعه آماری آن معلمان علوم (فیزیک، شیمی و زیست شناسی) دوره دوم متوسطه ایران بودند، نمونه ای 295نفری که در دسترس پژوهشگران قرار داشتند، انتخاب و به کمک پرسشنامه، از آن ها پرسش هایی درباره شیوه ادراک و همچنین، امکان استفاده از مدل ها در تدریس پرسیده شد. نتایج پژوهش نشان داد معلمان به دانش محتوایی و موضوعی بیشتر از فرایند مدل سازی و دانش فرامدل سازی اهمیت می دهند و مشارکت دادن دانش آموزان در فعالیت های مدل سازی بیشتر با هدف توصیف پدیده هاست و نه فرایندهای مهم تر شناختی مثل پیش بینی پدیده ها، حل مسئله و یا استدلال علمی. همچنین، معلمان از فرایند طراحی، ارزیابی و بازنگری مدل ها براساس پرسش های خود دانش آموزان، به ندرت استفاده می کنند و فرایند مدل سازی نقش جزئی در عملکرد آن ها هنگام تدریس دارد. ارتقای شایستگی معلمان در دانش مدل سازی، حمایت و تشویق آن ها برای تدریس مبتنی بر مدل سازی، بازنگری برنامه درسی معلمان علوم درجهت توجه به مهارت های شناختی و فراشناختی ازجمله دانش مدل و فرامدل سازی می تواند هم به بهبود کیفیت تدریس معلمان کمک کند و هم موجب رشد سواد علمی در دانش آموزان شود.
طراحی و اعتباریابی پرسشنامۀ رهبری توزیع شده مدارس متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رهبری توزیع شده یکی از نظریه های رایج و پرطرفدار امروزی در محیط های آموزشگاهی است. این نظریه تأثیر زیادی بر بهبود و عملکرد مدارس، اثربخشی معلمان و در نتیجه بازده های دانش آموزان دارد؛ بنابراین، هدف اصلی این پژوهش ساخت و اعتباریابی مقیاسی برای مطالعه در زمینه رهبری توزیع شده در مدارس متوسطه بود. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و بر اساس روش گرداوری داده ها توصیفی – همبستگی از نوع تحلیل ماتریس واریانس- کوواریانس است. جامعه آماری شامل کلیه دبیران متوسطه در استان کردستان بود که در مرحله اول تعداد 377 نفر و 6 ماه بعد تعداد 321 نفر به روش نمونه گیری تصادفی از مناطق متفاوت مورد مطالعه قرار گرفتند. داده ها در مرحله اول با استفاده از تحلیل عاملی اکتشافی، با روش تحلیل مؤلفه های اصلی از نوع چرخش ابلیمین مستقیم با نرم افزار spss 23 انجام شد. در مرحله دوم داده ها با استفاده از تحلیل عاملی تأییدی و از طریق نرم افزار AMOS 23 مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که پرسشنامه مورد نظر برای مطالعه رهبری توزیع شده دارای یک ساختار چهار عاملی شامل: بهبود مدرسه و توسعه حرفه ای معلمان، تعامل مبتنی بر اعتماد، دموکراسی، حمایت همه جانبه است که با استفاده از 25 گزاره مورد سنجش قرار می گیرند. این پرسشنامه تحت عنوان «مقیاس رهبری توزیع شده مدارس متوسطه» نام گزاری شد.
شناسایی راهبردهای مؤثر بر توسعه کارآفرینی در دانشگاه فرهنگیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبردهای نوین تربیت معلمان سال ۸ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۵
316 - 289
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی راهبردهای مؤثر بر توسعه کارآفرینی در دانشگاه فرهنگیان انجام شد. روش تحقیق، آمیخته اکتشافی بود، در بخش کیفی از روش تحلیل محتوای کیفی و در بخش کمی از روش توصیفی - پیمایشی بهره گرفته شد. مشارکت کنندگان در بخش کیفی شامل متخصصان حوزه کارآفرینی، مدیریت آموزشی، برنامه ریزی آموزشی و مدیریت آموزش عالی در کشور و مسئولان دانشگاه فرهنگیان در کشور بودند که از طریق روش نمونه گیری هدف مند تعداد 12 نفر به عنوان مطلعین کلیدی انتخاب شدند. جامعه آماری پژوهش در مرحله کمی، شامل تمامی اعضای هیئت علمی دانشگاه های فرهنگیان کشور بود. با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای تک مرحله ای 328 نفر از اعضای هیئت علمی جهت بررسی انتخاب شدند، داده ها در بخش کیفی از طریق مصاحبه نیمه ساختار و در بخش کمی با استفاده از پرسش نامه محقق ساخته گردآوری شد. روایی محتوایی (CVR) 87/0 و شاخص روایی محتوایی (CVI) 68/0 برای پرسش نامه پژوهش به دست آمد، مقادیر ضرایب پایایی برای کل پرسش نامه 88/0 به دست آمد که نشان می دهد ابزار جمع آوری اطلاعات توانایی لازم برای سنجش متغیرهای پژوهش را دارا هستند. نتایج نشان داد که عوامل مؤثر بر توسعه فرهنگ کارآفرینی در دانشگاه فرهنگیان کارگروهی، توسعه هویت آموزش، توسعه هنجارها، توسعه قوانین حمایت گرایانه، حمایت بیرونی است.
تحلیل محتوای کتب متوسطه اول و دوم بر اساس توجه به مشارکت سیاسی و دینی (مطالعه موردی: کتب مطالعات اجتماعی و جامعه شناسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تحلیل محتوای کتب متوسطه اول و دوم بر اساس توجه به مشارکت سیاسی و دینی (مطالعه موردی: کتب مطالعات اجتماعی و جامعه شناسی) می باشد. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی، از نظر ماهیت از نوع کیفی و از لحاظ روش جمع آوری داده ها، توصیفی از نوع تحلیل محتوا است. جامعه آماری پژوهش حاضر، کتاب های درسی دوره اول و دوم متوسطه بود. کتاب های مطالعات اجتماعی و جامعه شناسی به عنوان نمونه در نظر گرفته شد. ابزار پژوهش چک لیست تحلیل محتوا است که روایی آن توسط متخصصین مورد تایید قرار گرفت و پایایی آن با استفاده از ضریب پایایی مرکب 78/0 برآورد شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها، از آمار توصیفی و همچینی آزمون خی دو، آزمون فریدمن استفاده شد. نتایج نشان داد که در مولفه مشارکت سیاسی، بیشترین فراوانی مربوط به شرکت در راهپیمایی ها با 6 مورد و کمترین فراوانی مربوط به گرامیداشت مناسبت های انقلابی و مذهبی و عضویت در نهادهای سیاسی با 0 مورد است. در مولفه مشارکت دینی، بیشترین فراوانی مربوط به هزینه کردن در مراسمات مذهبی با 6 مورد و کمترین فراوانی مربوط به نماز جمعه، مراسم شب های احیا، اعیاد مذهبی، مراسم اعتکاف، برگزاری مراسم دینی در منزل، امر به معروف و نهی از منکر، پرداخت خمس و زکات و جهاد با 0 مورد می باشد. همچنین نتایج آزمون خی دو نشان داد که تفاوت معناداری بین میزان توجه به مولفه های مشارکت سیاسی و دینی در کتب مورد مطالعه وجود ندارد
کشف و اعتباریابی کاربست مؤلفه های دیدگاه تربیتی رودلف اشتاینر در برنامه درسی دوره ابتدایی: یک مطالعه ترکیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال هجدهم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷۰
71 - 104
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله کشف و اعتباریابی کاربست مؤلفه های دیدگاه تربیتی رودلف اشتاینر در برنامه درسی دوره ابتدایی بود که با طرح ترکیبی اکتشافی متوالی با استفاده از ابزار پرسشنامه انجام شد. جامعه پژوهشِ بخش کیفی، تمام تألیفاتِ در دسترس اشتاینر با زمینه ی تعلیم وتربیت و در بخش کمی، متخصصان برنامه ریزی درسی بودند که به صورت هدفمند انتخاب شدند. تجزیه وتحلیل در بخش کیفی، شیوه ی تحلیل مضمون و در بخش کمی، تحلیل عاملی تأییدی است. نتایج در بخش کیفی حاکی از شناسایی 30مضمون پایه، 6مضمون سازمان دهنده و یک مضمون فراگیر بود. مضامین سازمان دهنده شامل معرفت شناسی، «من» سه بعدی، نگاه کل گرایانه و تکاملی به انسان، تناظر ابعاد وجودی انسان و هستی، هستی معنوی انسان و سیر تکاملی آگاهی است. بخش کمی نیز اعتبار بالای الگوی پیش گفته را نشان داد. بر پایه ی رهیافت های پژوهش، لزوم اتخاذ نگاه انسان شناسانه در تعلیم وتربیت، بهره گیری از ابعاد و ظرفیت های هنر و توجه به جنبه های معنوی تربیت انسان در ایجاد هماهنگی با هستی در برنامه درسی دوره ابتدایی مورد تأیید و حائز اعتبار است.