فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۸۱ تا ۶۰۰ مورد از کل ۱۷٬۹۴۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش راهبردهای فراشناخت بر مهارت تمرکز و امید تحصیلی در دانش آموازن با انگیزش تحصیلی پایین انجام شد. در این پژوهش از روش نیمه آزمایشی و طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. جامعه آماری تمامی دانش آموزان دختر دوره متوسطه اول سال تحصیلی 1402- 1401 در شهر همدان بودند. برای انتخاب نمونه به روش نمونه گیری در دسترس 40 دانش آموز دارای انگیزش تحصیلی پایین (بر اساس نمره پایین تر از 70 پرسش نامه انگیزش تحصیلی والرند و همکاران، 1992) انتخاب شدند و به تصادف در دو گروه آزمایش (20 نفر) و گروه گواه (20 نفر) قرار گرفتند. پس از گروه بندی و انجام پیش آزمون، طی 10 جلسه آموزش راهبردهای فراشناختی به گروه آزمایش ارائه شد. سپس از هر دو گروه پس آزمون گرفته شد. ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرسش نامه انگیزش تحصیلی والرند و همکاران (1992)، پرسشنامه مهارت تمرکز سواری و اورکی (1394) و پرسشنامه امید تحصیلی خرمائی و کمری (1396) بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس با بهره گیرى از نرم افزار spss27 استفاده گردید. یافته ها حاکی از آن بود که آموزش راهبردهای فراشناختی در بین دانش آموزانی که انگیزش تحصیلی پایینی داشتند، تأثیر مثبت و معنادار داشت. (p < 0/01). بنابراین می توان نتیجه گیری کرد که آموزش راهبردهاى فراشناختى موجب بهبود مهارت تمرکز و تقویت امید تحصیلی در دانش آموزان می شود و این عوامل در کنار هم انگیزش تحصیلی آن ها را افزایش می دهد. بر این اساس، پیشنهاد می شود معلمان دانش آموزان را برای نتایج بهتر یادگیری و انگیزشی به استفاده فعال تر و موثرتر از راهبردهای فراشناخت سوق دهند.
شناسایی ابعاد و مولفه های الگوهای برنامه ریزی درسی راهبردی دانشگاهی به روش فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از اجرای پژوهش حاضر بررسی و شناسایی ابعاد و مولفه های الگوهای برنامه ریزی درسی راهبردی دانشگاهی است.روش پژوهش: این پژوهش از نظر هدف کاربردی و در زمره پژوهش های کیفی است که در آن از روش فراترکیب استفاده شده است، روش فراترکیب با استفاده از روش سندلوسکی و باروسو انجام شد، برای تحلیل داده ها نیز از روش تحلیل مضمون بهره گرفته شده است.یافته ها: یافته های پژوهش به شناسایی 17 مولفه و دسته بندی آن در قالب چهار بُعد، فرهنگی اجتماعی شامل: فرهنگ مشارکتی، کنشگری اعضای هیأت علمی، پذیرش و باور به تغییر برنامه های درسی و اصلاح؛ بعد ساختاری شامل :تفاهم، تدوین بیانیه رسالت، تحلیل ارزش های سازمانی، تدوین چشم انداز، تعیین اهداف کلی برنامه، الویت بندی، تدوین راهبردها؛ بعد محیطی شامل: محیط درونی، محیط داخلی، محیط زمینه ای، محیط تعاملی؛ و بعد مدیریتی اجرایی شامل: تصمیم گیری، تدوین برنامه اجرایی، ارزیابی/ اصلاح و پایش منجر گردید.نتیجه گیری: نتایج نشان داد توجه به ابعاد و مولفه های الگوهای برنامه ریزی درسی دانشگاهی که برگرفته از ارزش ها، مأموریت ها، چشم اندازها و پویایی های محیطی است، برنامه ریزی مناسب برای اجرای راهبردهای متناسب را محقق می سازد تا مبنایی برای پژوهشگران و دست اندرکاران در راستای بازنگری و اصلاح برنامه ریزی درسی نظام آموزش عالی باشد.
میزان توجه به مؤلفه های تربیت اقتصادی در برنامه درسی دوره متوسطه اول با روش آنتروپی شانون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تعلیم و تربیت دوره ۳۹ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۵۸
7 - 26
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی میزان توجه به مؤلفه های تربیت اقتصادی در برنامه درسی دوره متوسطه اول است که به روش تحلیل محتوای کمی و با استفاده از تکنیک آنتروپی شانون انجام شده است. جامعه آماری مورد مطالعه کتابهای دوره متوسطه اول در سال تحصیلی 1400-1399 و روش نمونه گیری، سرشماری است. بنابراین، محتوای همه کتابهای دوره متوسطه اول به عنوان نمونه مورد تحلیل قرار گرفته اند. واحد تحلیل، مضمون و ابزار گرد آوری اطلاعات سیاهه تحلیل محتواست که روایی آن با توجه به قضاوت متخصصان تعیین شد و پایایی آن با روش محاسبه ضریب همبستگی میان آزمون- بازآزمون به میزان 0/90 مشخص شد. یافته ها نشان داد که تعداد مؤلفه های تربیت اقتصادی کتابهای دوره متوسطه اول در مجموع 1184 فراوانی است که از این تعداد پایه هفتم 418، پایه هشتم 375 و پایه نهم 391 فراوانی را به خود اختصاص داده اند. همچنین، مؤلفه ها از توزیع نرمال برخوردار نیستند و بعضی از مؤلفه ها مورد توجه قرار نگرفته اند. به طوری که مؤلفه تخصیص در پایه های هفتم، هشتم و نهم به ترتیب با مقادیر ضریب اهمیت (0/154)، (0/158) و (0/163) از بیشترین میزان توجه برخوردار است و ضریب اهمیت مؤلفه های تقسیم کار و ریسک در هر سه پایه (صفر) است. همچنین، در کل دوره متوسطه اول، مؤلفه پول از بیشترین ضریب اهمیت (0/132) برخوردار است و مؤلفه تقسیم کار دارای ضریب اهمیت (صفر) است. در نهایت، از میان کتابهای درسی دوره متوسطه اول، کتاب مطالعات اجتماعی در پرداختن به مؤلفه های تربیت اقتصادی بالاترین رتبه وکتابهای فرهنگ و هنر و آمادگی دفاعی پایین ترین رتبه را دارند. بر این اساس، بازنگری در محتوای کتابهای درسی در راستای افزایش سطح دانش، نگرش و مهارتهای اقتصادی دانش آموزان ضروری به نظر می رسد.
بررسی عوامل اجتماعی مؤثر بر انتظارات فرزندان از والدین (مورد مطالعه: نوجوانان استان خراسان جنوبی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تعلیم و تربیت دوره ۳۹ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۵۸
27 - 46
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی عوامل اجتماعی مؤثر بر انتظارات فرزندان از والدین (مورد مطالعه: نوجوانان استان خراسان جنوبی) انجام شده است. مبانی نظری پژوهش با استفاده از رهیافت جامعه شناسی و روانشناسی اجتماعی و با تأکید بر نظریه های تئوری محرومیت نسبی تدرابرت گر، مانهایم، زیمل، وبر، بروس کوئن و مک لوهان تدوین شده است. این پژوهش مطالعه ای مقطعی و از نوع توصیفی بود. مطالعه حاضر در سال 1398 و در میان 580 نفر از نوجوانان 18-13 سال استان خراسان جنوبی که با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای و تصادفی انتخاب شده بودند، انجام گرفته است. تحلیل داده ها با به کارگیری نرم افزار آماری SPSS نسخه 25 در دو سطح توصیفی و تحلیلی انجام شده است. تحلیل داده ها بر اساس ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیونی بوده است. نتایج نشان داد که میانگین شاخصهای تفاوت نسلی فرزندان 91/1 درصد، گروه همسالان 86/6 درصد و احساس محرومیت نسبی با 86/4 درصد بیش از سایر متغیرهای مستقل است. به ترتیب متغیرهای کنترل فرزندان(73/2 درصد)، میزان استفاده از رسانه ها(73/1 درصد)، سبک زندگی والدین(72/1 درصد) و مصرف گرایی فرزندان در ردیفهای بعدی قرار دارند. میانگین انتظارات فرزندان از والدین نیز 59/1 درصد است. رابطه میان متغیرهای تفاوت نسلی فرزندان با والدین، مصرف گرایی فرزندان، سبک زندگی والدین، گروه همسالان و میزان استفاده از رسانه ها با انتظارات فرزندان از والدین معنادار و مثبت بود و رابطه ای معنا دار و معکوس میان متغیرهای احساس محرومیت نسبی در فرزندان و کنترل فرزندان از سوی والدین با انتظارات فرزندان از والدین وجود داشت.
بررسی دانش حرفه ای تدریس ریاضی دانشجو-معلمان دوره ابتدایی دانشگاه فرهنگیان همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تعلیم و تربیت دوره ۳۹ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۵۸
65 - 83
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی دانش حرفه ای تدریس ریاضی دانشجو-معلمان دوره ابتدایی دانشگاه فرهنگیان همدان انجام شده است. به این منظور، از نمونه سؤالات آزمون تدز-ام بهره گیری شده که انجمن بین المللی ارزشیابی پیشرفت تحصیلی در سال 2008 در هفده کشور دنیا اجرا کرده است. این سؤالات دانش حرفه ای تدریس ریاضی را در دو محور دانش محتوایی ریاضی و دانش تربیتی محتوایی ریاضی مورد سنجش قرار داده است. جامعه پژوهش 68 دانشجو- معلم سال سوم (ورودی 96- 95) و 30 دانشجو-معلم سال چهارم (ورودی 95-94) دانشگاه فرهنگیان همدان(مجموعاً 98 نفر) بود که از این تعداد 68 نفر به عنوان نمونه به صورت نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. نتایج حاصل حاکی از این امر بودند که دانش حرفه ای تدریس ریاضی دانشجو-معلمان دانشگاه فرهنگیان در هر دو محور مورد مطالعه پایین تر از میانگین بین المللی است. از این گذشته با آنکه در سالهای اخیر تمرکز برنامه ریزان درسی دانشگاه فرهنگیان بر توسعه دانش محتوایی تربیتی بوده است، اما نتایج نشان داده که حتی در آن محور نیز وضعیت پایین تر از دانش محتوایی ریاضی بوده است. این امر نشان می دهد که برنامه درسی آموزش ابتدایی دانشگاه فرهنگیان در بعد دانش حرفه ای تدریس ریاضی برای معلمان ریاضی نیاز به بهبود دارد.
اثر بخشی بازی درمانی بر عملکرد خواندن، مشکلات خواندن و تحمل ناپذیری بلاتکلیفی در دانش آموزان دارای اختلال اختصاصی یادگیری(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مشکلات یادگیری از جمله مشکلات خواندن یکی از بحث های مهمی است که مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته و در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دوره ابتدایی بسیار تأثیرگذار است از این رو پژوهش حاضر با هدف ارزیابی اثر بخشی بازی درمانی بر عملکرد خواندن، مشکلات خواندن و تحمل ناپذیری بلاتکلیفی در دانش آموزان دختر پایه چهارم ابتدایی دارای اختلال اختصاصی همراه با نقص در خواندن بود. روش ها: پژوهش حاضر شبه تجربی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با یک گروه آزمایش و یک گروه گواه می باشد و شامل دو مرحله پیش آزمون- پس آزمون بود. جامعه آماری دانش آموزان مبتلا به اختلال یادگیری اختصاصی دختر پایه چهارم بودند. حجم نمونه برابر با 30 نفر در دو گروه بود که با روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها سه پرسشنامه (عملکرد خواندن، مشکلات خواندن و تحمل ناپذیری بلاتکلیفی) استفاده شد. آزمون مورد استفاده در این پژوهش، آزمون تحلیل کوواریانس ترکیبی یا اندازه های مکرر (GLMRM) بود. پروتکل مورد استفاده برنامه بازی درمانی شناختی بود که شامل تمرین ها و بازی های تکمیلی برای افزایش مهارت خواندن، درک مطلب، ضعف های حافظه دیداری و شنیداری، دقت و توجه و عادت کودکان به مطالعه که به مدت 18 جلسه 45 دقیقه ای در 9 هفته متوالی به صورت حضوری اجرا گردید. یافته ها: نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که برنامه بازی درمانی شناختی موجب افزایش و بهبود عملکرد خواندن، کاهش مشکلات مربوط به خواندن و بهبود تحمل ناپذیری بلاتکلیفی می گردد. بنابراین به کارگیری آموزش بازی درمانی به مربیان، معلمان و درمانگران حوزه تعلیم و تربیت در مراکز اختلال یادگیری و آموزشی و بالینی بهره گیرند پیشنهاد می شود. نتیجه گیری: به طور کلی نتایج پژوهش حاضر نشان داد روش بازی درمانی در افزایش عملکرد خواندن، کاهش مشکلات خواندن و تحمل ناپذیری بلاتکلیفی کارآمد است.
طراحی مدل آموزش مجازی کارآمد با استفاده از روش مدل سازی ساختاری تفسیری در دانشگاه فرهنگیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های رهبری آموزشی سال ۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۰
130 - 164
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف طراحی مدل آموزش مجازی با استفاده از روش مدل سازی ساختاری تفسیری در دانشگاه فرهنگیان خراسان رضوی انجام شد. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و شیوه اجرا توصیفی از نوع پیمایشی-مقطعی بود. جامعه مطالعه حاضر کارکنان و اعضای هیئت علمی دانشگاه های فرهنگیان استان خراسان رضوی شامل دو پردیس برادران و خواهران و پنج مرکز دانشکده بودند که هر مرکز یک طبقه در نظر گرفته شد. نمونه های پژوهش حاضر طبق اصل اشباع نظری 13 نفر تعیین که پس از بررسی ملاک های ورود به مطالعه با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. داده های این مطالعه با مصاحبه و ادبیات پژوهش مطالعات کتابخانه ای جمع آوری (روایی محتوا بالای 70 درصد تأیید و پایایی با روش آزمون مجدد تأیید بعد از آزمون دوهفته ای به دست آمد) و با روش های تحلیل مضمون و سه دور دلفی تحلیل شدند. سپس با تبدیل ماتریس روابط و ایجاد سازگاری در ماتریس روابط، گراف ISM ترسیم گشته و با استفاده از تجزیه تحلیل MICMAC نوع متغیرها نیز تعیین گردید. طبق تحلیل مصاحبه ها و مطالعات کتابخانه ای و ادبیات پژوهش، آموزش مجازی در دانشگاه فرهنگیان در قالب 12 متغیر بود. این 12 متغیر در 5 سطح، سطح بندی شدند. در سطح پنج مدیریت، در سطح چهار، عوامل سازمانی، پداگولوژیکی و تکنولوژیکی، در سطح سوم سهولت دسترسی، مدیریت دانش و انعطاف پذیری در آموزش، در سطح دوم کیفیت آموزشی، خدمات پشتیبانی، اطلاعات و محتوا و سنجش پذیری و در نهایت در سطح یک آینده نگری قرار داشت.
شناسایی و اولویت بندی عوامل مؤثر بر نقش تصویر سازی ذهنی دانشگاه علامه طباطبایی در رهبری مؤثر آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های رهبری آموزشی سال ۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۹
144 - 167
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف:هدف از انجام پژوهش حاضر اولویت بندی عوامل موثر بر نقش تصویر سازی ذهنی دانشگاه علامه طباطبایی در رهبری موثر آموزشی استروش: پژوهش حاضر بر حسب هدف یک تحقیق کاربردی و از نظر روش تحقیق توصیفی- پیمایشی می-باشد. جامعه آماری پژوهش شامل خبرگان دانشگاه علامه طباطبایی شهر تهران و روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای است که مطابق فرمول کوکران و جدول مورگان ، حجم نمونه 12 نفر خبره تعیین شد. یافته ها: به منظور شناسایی عوامل تصویر سازی ذهنی از رویکرد ANP بهره گرفته شده است. اوزان به دست آمده مطابق دیدگاه خبرگان نشان می دهد شهرت با وزن 182/0 نسبت به سایر عوامل از اهمیت بالاتری برخوردار است و در بین مولفه های آن نیز، خدمت دهی به جامعه دارای بیشترین اهمیت (وزن نسبی= 227/0 ، وزن نهایی= 041/0) می باشد. در نهایت آموزش و پژوهش (وزن 121/0) دارای کمترین اهمیت است که در بین مولفه های آن، ارتباط با صنعت دارای بیشترین اهمیت (وزن نسبی= 199/0 ، وزن نهایی= 024/0
بازنمایی تجارب زیسته کارورزان و مدرسان: چالش ها و راهکارهای شاگردپروری در دوره کارورزی
منبع:
تجارب معلمی و مطالعات کارورزی دوره ۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱
16 - 35
حوزههای تخصصی:
تجربه عملی کارورزی، فرصتی برای توسعه مهارت های حرفه ای در محیط واقعی کار است. یکی از این مهارت ها، توانایی شاگردپروری است. هدف این پژوهش بررسی نقش کارورزی در ارتقای مهارت های شاگرد پروری با شناسایی چالش ها و موانع موجود در این زمینه و ارائه راهکارهای مناسب برای بهبود این مهارت ها میان اساتید و دانشجویان می باشد.رویکرد پژوهش کیفی و از نوع پدیدارشناسی است که بصورت مطالعه موردی انجام یافت. نمونه ها بصورت هدفمند انتخاب شدند و که بصورت گلوله برفی تا رسیدن به اشباع نظری ادامه داشت.حوزه پژوهش مدرسان(11 نفر) و دانشجومعلمان(15 نفر) بودند که ازطریق مصاحبه های عمیق نیمه ساختاریافته تجربیات زیسته و دیدگاه های آنها بررسی شد. تحلیل مصاحبه ها با کدگذاری و مقوله بندی اانجام شد و برای اطمینان از اشباع نظری با نمونه های دیگری نیز مصاحبه شد.بر اساس یافته ها، در دو بخش کدگذاری و مقوله بندی اجام یافت که در بخش نخست چهار مقوله اصلی( نقش کارورزی در ارتقاء مهارتهای شاگردپروری، چالشها، موانع و راهکارها) استخراج گردید که هر مقوله اصلی شامل سه زیرمقوله بود، در بخش دوم در زمینه مهارتهای شاگردپروری نیز سه مقوله اصلی( اهمیت مهارتهای شاگردپروری، چالش های موجود در توسعه مهارت های شاگردپروری، هر مقوله حاوی شش زیر مقوله و راهکارهای پیشنهادی برای رفع چالش های توسعه مهارت های شاگردپروری، حاوی پنج زیرمقوله) استخراج شد.نتایج این پژوهش به شناسایی چالش ها و موانع موجود در زمینه توسعه مهارت های شاگرد پروری در طی تجربه کارورزی مدرسان کارورزی و دانشجومعلمان پرداخت. راهکارهای مناسب برای بهبود و ارتقای مهارت های شاگردپروری توسط مدرسان کارورزی و دانشجومعلمان ارائه گردید.
اثربخشی آموزش با استفاده از نقشه مفهومی بر اضطراب امتحان و انگیزش تحصیلی دانش آموزان در درس زیست شناسی
منبع:
تجارب معلمی و مطالعات کارورزی دوره ۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱
75 - 91
حوزههای تخصصی:
پیشنیه و هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش با استفاده از نقشه مفهومی بر انگیزش تحصیلی و اضطراب امتحان دانش آموزان در درس زیست شناسی انجام گرفت. روشها: روش این پژوهش نیمه آزمایشی بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان پسر پایه یازدهم متوسطه شهر همدان در سال 1400 بود. نمونه آماری متشکل از 53 نفر از دانش آموزان پسر پایه یازدهم می باشد که از طریق روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. کلاس های درسی از قبل تشکیل شده به عنوان 1 گروه آزمایشی شامل 26نفر و 1 گروه کنترل شامل 27نفر انتخاب شدند و از هر دو گروه پیش آزمون به عمل امد. در 12 جلسه 45 دقیقه ای گروه آزمایش با استفاده از روش نقشه مفهومی و گروه گواه به روش سنتی آموزش دیدند. برای جمع آوری داده های مورد نیاز از پرسشنامه های استاندارد انگیزش تحصیلی هارتر و پرسشنامه اضطراب امتحان TAI ابوالقاسمی و همکاران استفاده شد.یافته ها: داده های بدست آمده با استفاده از روش های آماری تحلیل کواریانس بررسی شد. آزمون ها توسط نرم افزار SPSS ورژن 24 محاسبه شد و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد آموزش با استفاده از نقشه مفهومی اثر بخشی لازم را بر انگیزش تحصیلی و اضطراب امتحان دارد به طوری که انگیزش تحصیلی بالا رفته و اضطراب کاهش یافته است . نتیجه گیری: در نتیجه می توان گفت استفاده از نقشه مفهومی در تدریس میتواند موجب بهبود وضعیت انگیزش تحصیلی شده و از سوی دیگر اضطراب امتحان یادگیرندگان را کاهش دهد.
تأثیر مواد کمک درسی بر یادگیری زبان انگلیسی و مفهوم سازی فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات آموزشی و آموزشگاهی دوره ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۳۸)
155 - 167
حوزههای تخصصی:
مسئله تدریس موثر زبان انگلیسی همواره مورد توجه زبان شناسان و روانشناسان بوده است. در مدارس ایران به کار گیری ژانرهای گوناگون به عنوان مواد آموزشی کمکی همراه کتاب رسمی انگلیسی اخیراً جذابیت فوق العاده ای به دست آورده اند. پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر مواد کمک آموزشی بر یادگیری زبان انگلیسی ومفهوم سازی فرهنگی در دانش آموزان انجام شده است. روش تحقیق طرح شبه آزمایشی و به شیوه پیش و پس آزمون چند گروهی در بین دانش آموزان شهر ایلام انجام شد. نمونه آماری شامل 8 کلاس( 4 کلاس پسر و 4 کلاس دختر ) می باشد که برای هر جنسیت 3 گروه آزمایشی(متون تاریخی، ادبی و خبری) و یک گروه کنترل که هر گروه داری 15 دانش آموز و جمعا120 دانش آموز در این تحقیق شرکت کردند. ابزار تحقیق آزمون های پیشرفت تحصیلی درس زبان انگلیسی و آزمون محقق ساخته مفهوم سازی فرهنگی است که روایی و پایایی ان مورد تایید خبرگان و متخصصان حوزه مربوط قرار گرفته است .با استفاده از نرم افزار spss و از طریق آزمون تحلیل واریانس دادهای تحقیق مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان داد که از میان متون کمک درسی، متون تاریخی در یادگیری و عملکرد در آزمون پایانی بیشترین تاثیر را دارد و از حیث تاثیرگذاری در مفهوم سازی فرهنگی، متون ادبی در شکل گیری مهارت مفهوم سازی فرهنگی بیشترین تاثیر را دارد. بنابر این نتیجه گرفته می شود که به منظور تقویت مفهوم سازی فرهنگی در بین دانش اموزان ، معلمان به استفاده از متون ادبی توجه و تاکید کنند
تبیین مدل مفهومی توسعه دانش موضوعی-تربیتی (PCK) برای نومعلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۳
93 - 128
حوزههای تخصصی:
هدف از این مطالعه تبیین مدل مفهومی توسعه دانش موضوعی-تربیتی در میان نومعلمان است. روش تحقیق، سنتزپژوهی موضوعی مطالعات علمی- پژوهشی مرتبط با موضوع پژوهش حاضر است که از ۶ پایگاه داده اصلی دانشگاهی در بازه زمانی ۲۰۱۰ تا ۲۰۲۱ گرفته شده است. بر اساس معیارهای ورود، ۴۲ مطالعه تأیید و وارد پروسه سنتزپژوهی شدند. برای افزایش اعتبار تحقیق مواردی از جمله: ارزیابی کننده برای کدگذاری مجدد داده ها، توصیف دقیق مراحل تحقیق و شاخص هایی مشخص و قابل دفاع برای انتخاب مطالعات ورودی مورد استفاده قرار گرفت. براساس یافته ها، دو وجه از PCK آشکار شد: وجه آکادمیک که یک سازه بیرونی است و وجه PCK کلاس درس که یک سازه درونی است؛ هر دو وجه، از ضرورت های آموزش نومعلمان جهت توسعه حرفه ای شناخته شد، که مانند دو روی یک سکه باید به آنها اهمیت داده شود؛ در نهایت مدل مفهومی توسعه PCK نومعلمان ارائه و مؤلفه ها و وجوه آن تبیین شد.
واکاوی پدیده تحصیل گریزی در دانش آموزان مناطق مرزی ثلاث باباجانی: (مطالعه ای پدیدارشناسانه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات آموزشی و آموزشگاهی دوره ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۳۸)
217 - 228
حوزههای تخصصی:
تحصیل گریزی وضعیتی روانشناختی است که دانش آموز علیرغم میل باطنی خود در مدرسه حضور دارد و اگر فشارهای موقعیتی وجود نداشت اقدام به ترک تحصیل می کرد. هدف این پژوهش واکاوی پدیده تحصیل گریزی در دانش آموزان مناطق مرزی شهرستان ثلاث باباجانی بود. روش انجام پژوهش کیفی و به روش پدیدارشناختی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کارشناسان، مدیران و دبیران مشغول به کار با حداقل 5 سال سابقه تدریس در مناطق مرزی در شهرستان ثلاث باباجانی بودند. تعداد 24 نفر به صورت هدفمند و با استفاده از روش نمونه گیری گلوله برفی به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای تعیین کفایت نمونه نیز از قاعده اشباع نطری استفاده شد. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته استفاده شد. برای تحلیل داده ها از روش کدگذاری سه مرحله ای استفاده شد. نتایج تحلیل داده ها نشان داد که عوامل فردی، عوامل اقتصادی، عوامل آموزشی و عوامل فرهنگی از مهم ترین عوامل موثر بر تحصیل گریزی دانش آموزان می باشند، نگرش منفی به علم، اشتغال کاذب، آسیب های اجتماعی و امنیتی و تداوم محرومیت از مهم ترین پیامدهای تحصیل گریزی هستند و آگاهی بخشی، تسهیلات ویژه برای دانش آموزان مناطق مرزی و ابزارهای قانونی از جمله مهم ترین راه حل های کاهش پدیده تحصیل گریزی هستند.
واکاوی تجارب زیسته معلمان با سبک یادگیری واگرا در فرایند کلاسی: فرصت ها و چالش ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معلمان، کارگزاران اصلی حوزه تعلیم و تربیت هستند. سبک یادگیری آن ها می تواند به اقداماتی منجر شود که کلاس درس آن ها را از سایر کلاس ها متمایز کند. هدف پژوهش حاضر شناسایی فرصت ها و چالش های فرایند کلاسی معلمان دارای سبک یادگیری واگرا است. در همین راستا از رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی توصیفی استفاده شد. شرکت کنندگان این پژوهش از میان معلمان دوره ابتدایی استان مرکزی در سال 1401-1400 بودند که 15 نفر از آنان به طور هدفمند انتخاب شدند. به منظور گردآوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختارمند و جهت تحلیل داده های پژوهش از روش هفت مرحله ای کلایزی استفاده شد. تحلیل عمیق مصاحبه ها به بازنمایی 8 مضمون و 20 زیرمضمون مرتبط منتج گردید. براساس یافته های پژوهش، فرصت ها در شش مضمون شامل کاربرد روش-های تدریس مسئله محور، نتایج مثبت آموزشی، نتایج مثبت تربیتی، تقویت ظرفیت های زیباشناسانه، ارزشیابی به منزله یادگیری دانش-آموزان، مدیریت منعطف کلاس و چالش های پژوهش در دو بخش شامل بازخورد منفی ذینفعان به معلم و انتظارات ناهمسوی معلم با وضعیت موجود دسته بندی شدند. با توجه به نتایج پژوهش، به معلمان توصیه می گردد با شناخت و آگاهی نسبت به سبک یادگیری خود و فرصت ها و چالش هایی که در کلاس ایجاد می کند، عوامل سبب ساز نارضایتی ها را کنترل کرده و در جهت تقویت نقاط قوت و برطرف نمودن نقاط ضعف گامی موثر بردارند.
ارائه الگوی برنامه درسی مبتنی بر عمق دانش جهت افزایش سطح پیچیدگی شناختی یادگیرندگان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی سال ۳۱ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
1 - 24
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، ارائه الگوی برنامه درسی مبتنی بر عمق دانش، جهت افزایش سطح پیچیدگی شناختی یادگیرندگان بود. در این پژوهش از روش سندکاوی و تحلیل محتوای مقوله ای استفاده شد. با توجه به محدودیت پژوهش های داخلی، پایگاه های داده های خارجی (ساینس دایرکت، گوگل اسکولار، اسپرینگر، تیلور اند فرانسیس، اریک، و امرالد) مورد مطالعه قرار گرفتند. ب ازه ی زمانی متون مورد بررسی «از سال 1997 تا 2014» بود. ابتدا پایگاه های داده با استفاده از واژگان و اصطلاحات کلیدی مرتبط (depth of knowledge of Webb, cognitive complexity of learners, level of depth of knowledge, level of cognitive complexity) جستجو شدند و تمامی مقالات و متون بر اساس ارتباط عنوان مقاله با آنها جمع آوری شدند. 65 سند یافت شد ک ه از این تعداد، 30 سند، متناسب ب ا سؤال پژوهش بود. منابع، مطالعه و با استفاده از روش تحلیل مضمون، مضامین اصلی و فرعی شناسایی شدند و در نهایت بر اساس آنها الگوی برنامه درسی مبتنی بر عمق دانش ارائه شد. به منظور اعتباریابی، الگو در اختیار متخصصان قرار گرفت و بعد از اعلام نظرات آنها، ضریب روایی محتوایی (CVR) محاسبه شد که نتایج نشان داد الگو از نظر متخصصان، قابل قبول است. بر اساس یافته های پژوهش در این الگو چهار سطح یادآوری و بازتولید، مهارت ها و مفاهیم، تفکر راهبردی، و تفکر توسعه یافته، پیش بینی شده و عناصر اهداف، روش عمل ، فعالیت ها و ارزشیابی متناسب با هر سطح، معرفی شده اند. این الگو می تواند توسط متخصصان برنامه درسی، مؤلفان و معلمان جهت افزایش پیچیدگی شناختی یادگیرندگان مورد استفاده قرار گیرد.
تبیین خطاهای املایی مقطع دوم و سوم ابتدایی براساس الگوی گارمن (1996)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به بررسی خطاهای املایی دانش آموزان مقطع دوم و سوم ابتدایی بر اساس الگوی گارمن (۱۹۹۶) پرداخته است. هدف: هدف از انجام این پژوهش این است که آموزگاران را با مشکلات و موانع تحقق اهداف آموزشی در درس املا آشنا کند و آن ها را در جهت برطرف نمودن مشکلات این درس یاری نماید. با طبقه بندی خطا می توان به این مسئله دست یافت که بیشترین مشکل دانش آموزان در کدام سطح است و با استفاده از راهکارهای مختلف به بهبود و رفع این مشکل پرداخت. روش: روش پژوهش مذکور به صورت توصیفی- تحلیلی است که با جمع آوری ۲۰۰ املا تصحیح شده از دو پایه ی دوم و سوم ابتدایی شهرستان جهرم به بررسی این موضوع پرداخته شده است. خطاها طبقه بندی شده (9طبقه) و از لحاظ کمی وکیفی مورد تحلیل قرار گرفته است. یافته ها: از نتایج به دست آمده از داده های پژوهش چنین استنباط می شود که بیشترین بسامد خطا در دانش آموزان هر دو پایه دوم و سوم ابتدایی مربوط به واژه هایی است که چند صورت نوشتاری دارند وکمترین بسامد خطا در دانش آموزان پایه دوم مربوط به ادغام است و کمترین بسامد خطا در دانش آموزان پایه سوم مربوط به واجی است که نوشته می شود اما خوانده نمی شود.
تحلیل فرصت ها و چالش های یادگیری شخصی سازی شده مبتنی بر هوش مصنوعی در آموزش عالی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف:این مقاله به بررسی فرصت ها و چالش های یادگیری شخصی سازی شده مبتنی بر هوش مصنوعی در آموزش عالی ایران پرداخته و به تحلیل موانع پیچیده ای می پردازد که در برنامه ریزی آموزش عالی ایران در این زمینه پدیدار شده اند.روش شناسی: رویکرد پژوهش کیفی و از نوع پدیدارشناسی توصیفی بود. از میان صاحب نظران و اساتید دانشگاه تعداد 14 نفر به روش نمونه گیری هدفمند از نوع گلوله برفی و تا رسیدن به اشباع نظری داده ها انتخاب شدند. تجزیه و تحلیل مصاحبه های نیمه ساختاریافته به صورت دستی و به روش کلایزی انجام شد.یافته ها: از تجزیه و تحلیل داده ها، 401 عبارت مهم استخراج شد که به 463 واحد معنایی فرموله شدند. در آخر واحدهای معنایی مشترک در دسته های کلی تری قرار گرفتند که حاصل آن، یافته های به دست آمده در پژوهش بود که نشان دهنده 8 مضمون اصلی و 52 زیرمضمون بود. مضامین اصلی استخراج شده عبارت بودند از: اصلاح و ارتقا نظام آموزشی، رفع کمبودها، ارتقا عملکرد دانشجویان، افزایش بهره وری استادان، آینده نگری شغلی، نیاز به زیرساخت و نیروی انسانی، مقاومت فرهنگی و دغدغه های انسانی و اخلاقی.نتیجه گیری و پیشنهادات: می توان نتیجه گرفت که یادگیری شخصی سازی شده مبتنی بر هوش مصنوعی با فواید و فرصت های زیادی برای برنامه ریزی آموزش عالی ایران همراه است اما چالش های سخت افزاری و انسانی بر سر راه آن قرار دارد که نیازمند توجه ویژه هستند.نوآوری و اصالت: این مطالعه تحلیل جدیدی از ظرفیت هوش مصنوعی در برنامه ریزی آموزش عالی، فرصت هایی که می تواند به یادگیری شخصی سازی و ارتقاء کیفیت در نظام آموزش عالی کمک کند و چالش هایی که در این مسیر وجود دارد پرداخته است.
تدوین مدل مفهومی ارتقای قابلیت اطمینان منابع انسانی در نظام سلامت با تأکید بر راهبردهای آموزش و توانمندسازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این تحقیق با هدف ارائه مدلی برای بهبود قابلیت اطمینان انسانی در حوزه سلامت با تمرکز بر شاخص های ارزیابی عملکرد، به ویژه آموزش، توانمندسازی و برنامه ریزی آموزشی انجام شده است.روش شناسی: این پژوهش از نوع کاربردی و با روش توصیفی-تحلیلی است. جامعه آماری شامل کلیه بیمارستان های کشور است. داده ها از ۳۱۸ گزارش خطا و حادثه در ۵۴ بیمارستان نمونه از مهرماه ۱۴۰۱ تا مهرماه ۱۴۰۲ جمع آوری وتحلیل شده است. ابتدا عوامل شکل دهنده ی عملکرد کارکنان شناسایی و طبقه بندی شده اند. سپس از آزمون نیکویی برازش کای-دو و نمودارهای پارتو برای تحلیل استفاده شد. طبقه بندی جدید عوامل با فرآیند تحلیل شبکه ای فازی(FANP) و روش شاخص احتمال موفقیت(SLIM) در ۱۵ بخش اورژانس بیمارستانی آزمایش گردید.یافته ها: یافته ها نشان داد که آموزش، توانمندسازی، بهبود فرایندهای ارزیابی عملکرد و تقویت ارتباطات داخلی، عوامل کلیدی در افزایش قابلیت اطمینان انسانی هستند. مدل پیشنهادی نقش این عوامل را در ارتقای کارایی و کاهش خطاهای انسانی با تأکید بر برنامه ریزی آموزشی تبیین می کند. برنامه ریزی آموزشی برای شناسایی نیازها، طراحی دوره ها و ارزیابی اثربخشی در کاهش خطاها و افزایش قابلیت اطمینان مؤثر است.نتیجه گیری و پیشنهادها: مدل توسعه یافته به مدیران حوزه ی بهداشت ودرمان کمک می کند تا فرآیندهای ارزیابی و آموزش را با تمرکز بر نقاط قوت وضعف شناسایی شده بهینه سازی کنند. پیشنهاد می شود برنامه ریزی های آموزشی و ارزیابی به صورت جامع و مداوم اجرا شوند.نوآوری و اصالت: این تحقیق با ترکیب دو روش تحلیلی پیشرفته FANP و SLIM و تطبیق آن ها با نیازهای خاص حوزه سلامت، مدلی نوین ارائه داده است که با تمرکز بر عوامل کلیدی، بهبود مستمر عملکرد کارکنان و کاهش خطاهای انسانی را دنبال می کند.
ارزیابی کیفیت رفتارهای فرانقشی در گروه های آموزشی (مطالعه موردی: دانشگاه اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه ریزی آموزشی دوره ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۶
221 - 244
حوزههای تخصصی:
هدف: رفتارهای فرانقشی در گروه های آموزشی، که فراتر از وظایف رسمی هستند، نقش مهمی در بهبود کیفیت و عملکرد مؤسسات آموزش عالی ایفا می کنند. این رفتارها می توانند به افزایش انگیزه، بهبود روابط کاری و ارتقای سطح آموزشی کمک کنند. این پژوهش با هدف ارزیابی کیفیت رفتارهای فرانقشی در گروه های آموزشی دانشگاه اصفهان انجام شده است. روش شناسی: این پژوهش کاربردی با رویکرد آمیخته و روش اکتشافی متوالی (کیفی-کمی) انجام شد. در بخش کیفی، با 15 متخصص (به روش نمونه گیری هدفمند) مصاحبه شد و مؤلفه های رفتارهای فرانقشی شناسایی گردید. در بخش کمی، 140 مدیر و عضو هیئت علمی از سه حوزه مختلف به پرسشنامه پاسخ دادند. داده های کیفی با تحلیل مضمون و داده های کمی با نرم افزار SPSS27 تحلیل شدند. یافته ها: وضعیت کلی رفتارهای فرانقشی در گروه های آموزشی دانشگاه اصفهان در سطح متوسط است. مؤلفه هایی مانند «ارتباط دوستانه و مؤثر با دانشجویان و دانش آموختگان» و «تقویت ارتباطات بین گروهی» در حد متوسط قرار دارند. در مقابل، مؤلفه های «ارتقای کیفیت پروژه های تحقیقاتی»، «فراهم کردن شرایط برای بهبود دانش و مهارت های دانشجویان» و «تعاملات حرفه ای و عاطفی اعضای گروه ها» به طور معناداری بالاتر از حد متوسط هستند. با این حال، مؤلفه های «ترویج ارتباط با مدیران، کارآفرینان و سازمان های مرتبط» و «حضور اجتماعی فعال» به طور معناداری پایین تر از حد متوسط و در سطح نامطلوب قرار دارند. نتیجه گیری و پیشنهادها: اگرچه در گروه های آموزشی دانشگاه اصفهان تا حدودی به رفتارهای فرانقشی توجه شده است، اما تا وضعیت مطلوب فاصله وجود دارد. پیشنهاد می شود دانشگاه با برگزاری کارگاه های آموزشی، ارائه مشاوره و حمایت از فعالیت های فرانقشی، گام های مؤثری در این زمینه بردارد. نوآوری و اصالت: این پژوهش با رویکردی نوآورانه و اکتشافی، تصویری جامع از رفتارهای فرانقشی در گروه های آموزشی ارائه می دهد. با توسعه ابزار سنجش معتبر و ارائه الگوی کاربردی، این مطالعه می تواند به بهبود کیفیت آموزش و پژوهش در دانشگاه های کشور کمک کند.
طراحی و اعتباریابی بسته یادگیری داستان سرایی دیجیتال برند شخصی برای دانشجویان تکنولوژی آموزشی دانشگاه علامه طباطبائی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
210 - 232
حوزههای تخصصی:
زمینه: در دنیای پر رقابت کسب وکار هر کس بتواند روایتی جذاب تر از خود و توانایی های حرفه ای اش به اشتراک بگذارد، آینده شغلی خویش را تضمین کرده است. حال، داستان سرایی دیجیتال برند شخصی می تواند این مهم را تحقق بخشد. هدف: هدف این پژوهش طراحی بسته یادگیری مبتنی بر مدل داستان سرایی دیجیتال برند شخصی برای دانشجویان تکنولوژی آموزشی دانشگاه علامه طباطبائی و اعتباریابی آن بود. روش: پژوهش حاضر با رویکرد کیفی انجام شد، گردآوری داده ها از طریق مصاحبه صورت گرفت و به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از روش تحلیل مضمون استفاده شد. جامعه پژوهش تمامی متخصصان و اساتید در حوزه برندسازی شخصی بودند. روش نمونه گیری هدفمند از نوع ملاکی بود. اعتباریابی بسته یادگیری از طریق بررسی روایی محتوایی انجام گرفت و ابزار گردآوری داده ها جهت اعتباریابی پرسشنامه محقق ساخته بود. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که چارچوب بسته یادگیری مبتنی بر مدل یادگیری داستان سرایی دیجیتال برند شخصی شامل 8 جلسه می باشد که 4 بعد و 15 مؤلفه مدل یادگیری داستان سرایی برند شخصی را پوشش داده است. این بسته مبتنی بر پرسشنامه CVR و CVI تکمیل شده توسط متخصصان از روایی محتوایی مطلوبی برخوردار است. نتیجه گیری:نتایج نشان داد که بسته یادگیری داستان سرایی دیجیتال برند شخصی برای دانشجویان به عنوان ابزاری جامع و قدرتمند می تواند در اشتغال یابی و توسعه حرفه ای دانشجویان آموزش عالی مورد استفاده قرار گیرد.