مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
تصویر سازی ذهنی
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر عبارت است از مقایسه برخی مهارتهای روانی تکواندوکاران زن برتر و غیر برتر. جامعه آماری این تحقیق را تمامی دختران تکواندوکار شرکت کننده در مسابقات انتخابی تیم شهر تهران در سال 1384 تشکیل می دهد که جمعا 152 نفر بودند. از میان نفرات اول تا سوم وزنهای هشت گانه، 15 نفر به صورت هدفمند تکواندوکار برتر و 15 نفر به صورت تصادفی ساده از میان تکواندوکارانی که به مقامی دست نیافته بودند افراد غیر برتر انتخاب شدند. به منظور جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه ارزیابی مهارتهای روانی انستیتوی ورزش استرالیای جنوبی (SASI) استفاده شد نتایج بیانگر پایین تر بودن مهارت انگیزش (P<%5) و بالاتر بودن مهارتهای تمرکز و تصویر سازی ذهنی (P<%5) در افراد برتر است. در دیگر مهارتهای روانی بین افراد برتر و غیر برتر تفاوت معناداری مشاهده نشد (P<%5). با توجه به این یافته ها می توان گفت تمرکز و تصویر سازی در موفقیت تکواندوکاران اهمیت بیشتری دارند و شایسته است در برنامه ریزی و آماده سازی تکواندوکاران در رقابتها مورد توجه بیشتر مربیان و روان شناسان ورزشی قرار گیرند.
اثر زمان بندی متفاوت تصویرسازی پتلپ بر عملکرد و یادگیری پرتاب دارت: مطالعه نقش میانجی گری خواب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روان شناسی ورزشی تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۸
27 - 42
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، مقایسه تأثیر زمان بندی متفاوت تصویرسازی پتلپ با میانجی گری خواب بر اکتساب و یادداری تکلیف پرتاب دارت بود. شرکت کنندگان مطالعه حاضر تعداد ۶۰ دانشجوی پسر رشته علوم ورزشی بودند که به صورت هدفمند با امتیاز تصویرسازی ذهنی ۴۵-۵۵ و بدون سابقه پرتاب دارت انتخاب و به شکل تصادفی به چهار گروه تصویرسازی پتلپ مقدماتی، کنترل، چهار و 12 ساعته که بین تصویرسازی و اجرای واقعی پرتاب دارت به ترتیب چهار ساعت (شامل چرت ۹۰ دقیقه ای) و ۱۲ ساعت (شامل خواب ۸ ساعته) فاصله وجود داشت، تقسیم شدند. اندازه گیری ها در پیش آزمون، هفته های دوم، چهارم و ششم تمرین انجام شد. تمرین به مدت شش هفته سه جلسه ای انجام و سپس آزمون یادداری به عمل آمد. نتایج پژوهش حاضر که تفاوت معناداری بین گروه ۱۲ ساعته با سایرگروه ها نشان داد، با نظریه تحکیم حافظه همخوانی دارد. پیشنهاد می شود تصویرسازی پتلپ به دلیل به کارگیری حواس مختلف در آموزش و یادگیری مهارت های حرکتی ، استفاده شود. همچنین زمان پیش از خواب ، برای انجام تصویرسازی توصیه می شود.
نقش نیروی جاذبه و حواس غیر بصری بر تصویر سازی ذهنی و مکانی نابینایان در طراحی منظر
حوزه های تخصصی:
نابینایان به واسطه تنوع محیطی، به صورت خودآگاه یا ناخودآگاه قادر به کسب تجربیاتی می شوند که بسیاری از آنها توسط حواس ادراک می شوند. دریافت، ذخیره سازی و یاد آوری اطلاعات طی یک فرآیند پیچیده انجام می شود، ابتدا باید یک پدیده را احساس و ادراک کنیم، سپس آن را در حافظه خود ذخیره نموده، از آن یک تصویر ذهنی بسازیم وآن را تداعی کنیم. از آنجا که مفاهیم شناختی با استفاده از بینایی انسان شکل می گیرد، بدلیل اینکه نابینایان این چنین تجربه ای را کسب نکرده اند پس درک کردن شکل شی برایشان پرسش برانگیز است. حال آنکه برای ادراک و تصویر سازی ذهنی احتیاج به سایر حواس دارند یکی از این حس های غیر بصری که میتوان از آن استفاده کرد نیروی جاذبه است. بنابراین، این مقاله نقش نیروی جاذبه در منظر را از جنبه حواس غیر بصری براساس تجربیات و درک نابینا از محیط برسی کرده و آن را براساس فرآیند(ادراک با گذر کردن از مکان) تحلیل می کند. در واقع نیروهای فیزیکی در درک فضایی محیط و ارتباط انسان با لنداسکیپ بسیار تأثیرگذار تلقی شده و سازماندهی متفاوتی از درک فضا را فراهم نموده اند. همچنین، درک نیروی جاذبه به خودی خود تحت تأثیر بافت محیطی که در آن قرار گرفته اند، تشخیص داده می شود. و عاملی جهت تقویت حس مکان در نظر گرفته می شود. این مقاله با توجه به ماهیت و روش تحقیق توصیفی-تحلیلی، وتحلیل داده های بدست آمده از برسی اصول رفتاری و ادراکی نابینایان نگاشته شده است و تلاش انجام شده از بازخوردهای نتایج مصاحبه ها و پرسشنامه های حضوری، به جهت ادراک نابینایان از حواس غیر بصری،گشته است.
انتقال معنی از طریق تصویرسازی ذهنی در جزء سی ام قرآن کریم
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال اول بهار ۱۳۹۳ شماره ۱
59 - 68
حوزه های تخصصی:
قرآن کریم معجزه ی جاودان خداوند و منشور زندگی بشر در همه دوران ها است. در روزگاری که آیات الهی بر پیامبر گرامی اسلام نازل شد، عرب در اوج فصاحت و بلاغت بودند و قرآن آنان را در این زمینه به مبارزه طلبید. نگارندگان این مقاله بر آنند که نقش تصویر سازی ذهنی را در انتقال مفاهیم در جزء سی قرآن بررسی نمایند. شیوه ی این پژوهش کتابخانه ای است. برای انجام کار، نمونه های تصویرسازی از جزء سی ام انتخاب و بررسی شدند تا در نهایت به این پرسش پاسخ داده شود که بیان تصویری در القای معانی قرآنی چه نقشی دارد؟ سبک کتاب آسمانی به گونه ای است که از طریق تصویرسازی ذهنی، مفاهیم انتزاعی را عینی می سازد تا وضوح آنها در ذهن مخاطب، بیشتر و در نتیجه تعامل مخاطب با متن بهتر گردد و در نهایت دریافتی بهتر از پیام قرآن توسط او انجام شود. برای این منظور، قرآن بر یک گونه ی خاص از تصویر سازی تکیه نمی کند بلکه از گونه های متنوعی از تصاویری که در درون بافت با هم در تعاملند، بهره می جوید. تصویر سازی ها به دایره ی بیان بلاغی همچون تشبیه و استعاره و مجاز و کنایه محدود نمی شوند بلکه از عناصر گوناگونی مانند موسیقی آیات، توصیفات دقیق و تقابل صحنه ها تشکیل می گردند تا حس و خیال آدمی را بر انگیزند. تصویر سازی های ذهنی با چارچوب فضای کلی بافت سوره ها هماهنگند.
بررسی مفاهیم ذهنی و تاثیر آن در خلق فضاهای عینی هنر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۴ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
29 - 38
حوزه های تخصصی:
مفاهیم نهان در یک متن برای ما فضایی خلق می کند که بیشتر، از نوع دنیای مجازی است و ما بی آنکه بدانیم چرا، از خواندن آن احساس سرزندگی می کنیم. می توان باور داشت این مفاهیم است که به تصورات ذهنی در خلق فضاهای عینی کمک می کند، چنانچه اگر مفاهیم مورد نظر را از یک اثر هنری بزداییم بی شک با پیکره ای از بیهودگی ها روبه رو خواهیم شد. تن انسان فقط کانون چشم انداز به جهانِ پرسپکتیوِ مرکزی نیست، سرهم تنها جای اندیشیدن نیست چون حواس و وجود جسمانی ما مستقیماً معرفتِ وجودی ما را می سازد و ذخیره می کند. این معرفت با مفاهیم ژرف تری ارتباط دارد که در دنیای امروز کمرنگ شده ولی در ادبیات به خوبی قابل مشاهده است و بعلاوه محتوای زیبایی در گرو معانیست. معنایی که زاییده مفهوم است و به حتم بدون این دو، زیبایی وجود نخواهد داشت. همانگونه که نقاش خانه خود را با رنگ بر بوم می نشاند ، ادبیات نیز با واژگانش تصاویر بدیعی از خانه ها را در ذهن بوجود می آورد استفاده از تصاویر بوجود آمده از یک متن ادبی و عینیت بخشیدنِ به آن در یک اثر هنری می تواند تبدیل به ابزاری در دست هنرمندان تجسمی گردد، چنانچه تصویرسازی در آثار ادبی از این نوع است.
بررسی مقایسه ای آموزش های تعدیل سوگیری شناختی و تصویرسازی ذهنی بر حافظه کلامی و بینایی دانش آموزان
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی مقایسه ای آموزش های تعدیل سوگیری شناختی و تصویرسازی ذهنی برحافظه کلامی و دیداری دانش آموزان دختر دوره اول متوسطه به اجرا درآمد. روش پژوهش: مطالعه حاضر از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون و با گروه گواه طراحی و اجرا گردید. آزمودنی ها به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه جایگزین شدند. داده ها با استفاده از آزمون حافظه وکسلر که به صورت فردی اجرا گردید، به دست آمد. سپس گروه جلسات تعدیل سوگیری شناختی و تصویرسازی ذهنی هدایت شده سیمونتن (به نقل از کرمی و مرادی، 2009) طی 8 جلسه 90 دقیقه ای در معرض آموزش های متفاوت قرارگرفتند، درحالی که گروه گواه بدون هیچ گونه مداخله ای باقی ماند. پس از پایان گرفتن آموزش های گروههای آزمایشی، مجدداَ از 3 گروه آزمون وکسلر به عمل آمد. داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس اندازه گیری مکررو آزمون تعقیبی بن فرونی و نرم افزارSPSS23 تحلیل شد. یافته ها:. نتایج نشان دادند تأثیر آموزش های تعدیل سوگیری شناختی و تصویرسازی ذهنی بر حافظه کلامی و دیداری مثبت و معنادار است و با توجه به سطح معناداری این آزمون )699/0 (p= ، استنباط می گردد که بین تأثیر آموزش های تعدیل سوگیری شناختی و تصویرسازی ذهنی برحافظه کلامی و دیداری دانش آموزان تفاوت معناداری وجود ندارد. نتیجه گیری: آموزش شیوه های متفاوت یادگیری در دانش آموزان با توجه به حساسیت بیشتر به این قشر از جامعه سهم بسزایی در پیشرفت آموزشگاهی آنها خواهد داشت.
شناسایی و اولویت بندی عوامل مؤثر بر نقش تصویر سازی ذهنی دانشگاه علامه طباطبایی در رهبری مؤثر آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های رهبری آموزشی سال ۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۹
144 - 167
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف:هدف از انجام پژوهش حاضر اولویت بندی عوامل موثر بر نقش تصویر سازی ذهنی دانشگاه علامه طباطبایی در رهبری موثر آموزشی استروش: پژوهش حاضر بر حسب هدف یک تحقیق کاربردی و از نظر روش تحقیق توصیفی- پیمایشی می-باشد. جامعه آماری پژوهش شامل خبرگان دانشگاه علامه طباطبایی شهر تهران و روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای است که مطابق فرمول کوکران و جدول مورگان ، حجم نمونه 12 نفر خبره تعیین شد. یافته ها: به منظور شناسایی عوامل تصویر سازی ذهنی از رویکرد ANP بهره گرفته شده است. اوزان به دست آمده مطابق دیدگاه خبرگان نشان می دهد شهرت با وزن 182/0 نسبت به سایر عوامل از اهمیت بالاتری برخوردار است و در بین مولفه های آن نیز، خدمت دهی به جامعه دارای بیشترین اهمیت (وزن نسبی= 227/0 ، وزن نهایی= 041/0) می باشد. در نهایت آموزش و پژوهش (وزن 121/0) دارای کمترین اهمیت است که در بین مولفه های آن، ارتباط با صنعت دارای بیشترین اهمیت (وزن نسبی= 199/0 ، وزن نهایی= 024/0