فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۲۱ تا ۵۴۰ مورد از کل ۲٬۰۱۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر هدف، توصیف و فهم ادراک دانشجویان نابینا و کم بینا از محدودیت ها تحصیلی آنان در سطح آموزش عالی بود. مطالعه حاضر در سال تحصیلی 99-1398 با رویکرد کیفی، از نوع تحلیل محتوای کیفی عرفی انجام شد. از میان جامعه دانشجویان نابینا و کم بینا، تعداد 12 نفر از دانشجویان این طیف، با استفاده از شیوه نمونه گیری هدف مند انتخاب، و در مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته مشارکت کردند. تجزیه و تحلیل متن مصاحبه ها با استفاده از الگوی تحلیل ارتباطی، و به صورت دستی انجام شد. راهبردهای اعتباربخشی به داده ها با استفاده از روش های بازنگری ناظرین، بازنگری مشارکت کنندگان، تخصیص زمان کافی برای جمع آوری داده ها و درگیری مداوم و مثلث سازی محقق انجام شد.نتایج در طبقات اصلی"چالش های کنکور"، " نامناسب بودن فضای فیزیکی دانشگاه" ، "چالش های ارتباطی"، "چالش های آموزشی" و"اهمال کاری سازمانی" و چندین طبقه فرعی استخراج شد. نتایج نشان داد، علی رغم تصویب و اجرای مقطعی قوانین حمایت کننده داخلی و بین المللی از حقوق معلولان، نیازهای تحصیلی این قشر از دانشجویان کمتر مد نظر قرار می گیرد؛ و در عمل به الزامات تحصیلی آنان توجهی نمی-شود. پیشنهاد می شود متصدیان امر با مورد توجه قرار دادن دستاوردهای کاربردی پژوهش، اقدامات لازم را انجام دهند.
تأثیر آموزش مهارت های معنوی بر ارتقاء کیفیت زندگی و امید به زندگی مادران دارای کودک کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی دوره جدید سال دهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۳۷
161 - 180
حوزههای تخصصی:
توجه به شرایط کودکان کم توان ذهنی و تأثیرات نامطلوب این بحران بر مادران با ایجاد تنشهای جسمی، روانی و اجتماعی که منجر به انزوا وکاهش شدید در کیفیت زندگی و امید به زندگی آنها می شود، لازم است ضرورت آموزش مهارت معنوی مورد مداقه قرار گیرد. از این رو هدف پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی آموزش مهارت های معنوی بر ارتقاء کیفیت زندگی و امید به زندگی مادران با کودک کم توان ذهنی بود. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود.20 مادر با کودک کم توان ذهنی در مدرسه استثنایی شهید ساریخانی شهر تهران در سال تحصیلی 97- 1396 انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 10 نفری آزمایش و کنترل قرار گرفتند. اطلاعات کیفیت زندگی و امید به زندگی مادران با استفاده از پرسشنامه کیفیت زندگی و پرسشنامه امید جمع آوری شد. سپس آموزش مهارتهای معنوی در 8 جلسه 90 دقیقه ای برای گروه آزمایش اجرا شد، در حالی که به گروه کنترل این آموزش ارائه نشد. آزمودنیها پس از اتمام جلسات مجدداً مورد بررسی و مقایسه قرار گرفتند. برای تحلیل داده ها از آزمون آماری تحلیل کوواریانس چند متغیری استفاده شد. نتایج به دست آمده نشان داد میانگین نمره امید به زندگی در گروه آزمایش از 21/3 ±11/20 قبل از مداخله به 24/3 ±00/26 بعد از مداخله و میانگین نمره کیفیت زندگی گروه آزمایش83 /11±00/67 قبل از مداخله به 10/10±22/72 افزایش معناداری یافت (01/0>p). براساس یافته های این پژوهش، آموزش مهارتهای معنوی تأثیر مثبتی در ارتقای کیفیت زندگی و امید به زندگی مادران دارای کودک کم توان ذهنی داشته است
تأثیر آموزش برنامه توانمندسازی خودتنظیمی بر اضطراب تحصیلی دانش آموزان با اختلال یادگیری ویژه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: دانش آموزان با اختلال یادگیری ویژه با عوامل تنش زای متعدد جسمی و روانی مواجه هستند که بر کیفیت زندگی آنان تأثیر می گذارد. با توجه به ارتباط اضطراب تحصیلی با خودتنظیمی، یکی از روش هایی که می تواند به دانش آموزان با اختلال یادگیری ویژه کمک کند، آموزش توانمندسازی خودتنظیمی است. هدف از پژوهش حاضر تعیین تأثیر آموزش برنامه توانمندسازی خودتنظیمی بر اضطراب تحصیلی دانش آموزان با اختلال یادگیری ویژه بود. روش: طرح تحقیق نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون پس آزمون با گروه گواه بود. نمونه پژوهش 28 نفر از دانش آموزان با اختلال یادگیری ویژه شهرستان رشت در سال تحصیلی 98-1397 بودند که به طور در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس اضطراب مدرسه (فرم معلم) در مراحل پیش و پس از آموزش استفاده شد. گروه آزمایش به مدت 12 جلسه، تحت آموزش گروهی برنامه توانمندسازی خودتنظیمی قرار گرفتند و گروه گواه هیچ گونه آموزشی دریافت نکرد. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد آموزش برنامه توانمندسازی خودتنظیمی بر بهبود اضطراب تحصیلی و مؤلفه های آن (اضطراب فراگیر و اضطراب اجتماعی) در دانش آموزان با اختلال یادگیری ویژه تأثیر دارد (001/0>p). نتیجه گیری: با توجه به نتایج این پژوهش، برنامه توانمندسازی خودتنظیمی می تواند در بهبود مهارت های شناختی دانش آموزان با اختلال یادگیری ویژه، از کارایی لازم برخوردار باشد. بنابراین، پیشنهاد می شود این مداخله در آموزش دانش آموزان با اختلال یادگیری ویژه به کار گرفته شود.
تنظیم شناختی هیجان و مشکلات رفتاری در کودکان مبتلا به اختلالات یادگیری خاص (ریاضی، خواندن و نوشتن)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف مطالعه ی حاضر، بررسی تنظیم شناختی هیجان و مشکلات رفتاری در کودکان مبتلا به اختلالات یادگیری خاص (ریاضی، خواندن و نوشتن) بود. از میان جامعه آماری دانش آموزان پسر مقطع ابتدایی (۷ تا ۱۲ سال) از سال ۱۳۹۵ تا ۱۳۹۷ شهر همدان و اراک، ۱۲۰ کودک (۳۰ نفر مبتلا به اختلال یادگیری ریاضی، ۳۰ نفر مبتلا به اختلال یادگیری خواندن، ۳۰ نفر مبتلا به اختلال یادگیری نوشتن و ۳۰ نفر کودک بودن اختلال یادگیری به روش نمونه گیری هدفمند و لحاظ کردن ملاک های ورود و خروج به پژوهش انتخاب شدند. از ابزارهای فهرست اختلال های خواندان،آزمون ریاضی ایران کی مت، پرسشنامه مشکلات رفتاری کانرز فرم کوتاه والدین و پرسشنامه ی تنظیم شناختی هیجان نسخه کودکان برای ارزیابی آزمودنی ها استفاده شد. نتایج نشان داد که هر سه گروه دارای اختلالات یادگیری در مقایسه با گروه بهنجار، با تفاوت معناداری از میزان کمتر راهبرهای مثبت تنظیم هیجان و میزان بیشتر راهبرهای منفی تنظیم هیجان و مشکلات رفتاری برخوردار بودند، همچنین نتایج نشان داد که اختلال خواندن در مقایسه با دو گروه اختلالات ریاضی و نوشتن از میزان بیشتر راهبردهای منفی تنظیم هیجان و مشکلات رفتاری همراه بود. یافته های این مطالعه شواهدی بر مشکلات تنظیم هیجانی و رفتاری دانش آموزان مبتلا به اختلالات یادگیری فراهم می کند. بنابراین لازم است در جهت بهبود و اصلاح این مشکلات برنامه ریزی های لازم صورت گیرد.
تحلیل نیمرخ عملکردی حافظه و توجه در کودکان دارای اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی، کودکان با اختلال یادگیری و کودکان با شرایط همبود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف بررسی نیمرخ عملکردی کودکان دارای اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی، کودکان با اختلا ل یادگیری و کودکان با شرایط همبود اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی و اختلال یادگیری در انواع حافظه و توجه انجام گرفت. روش پژوهش حاضر توصیفی و از نوع پس-رویدادی بود. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس 30 دانش آموز عادی، 30 دانش آموز دارای اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی، 30 دانش آموز دارای اختلال یادگیری و 30 دانش آموز با شرایط همبود پس از شناسایی، ارزیابی و تشخیص؛ در انواع مولفه های حافظه و توجه مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفتند. از روش تحلیل واریانس چند متغیره و آزمون تعقیبی شفه به همراه رسم نیمرخ عملکرد گروه ها به منظور تحلیل داده های گردآوری شده استفاده شد. نتایج حاکی از تفاوت معنادار بین عملکرد کودکان عادی با هر سه گروه کودکان دارای اختلال در همه زیر نوع های حافظه و توجه بود (01/0 > p). همچنین ضعیفترین عملکرد در کارکرد حافظه متعلق به گروه همبود و ضعیفترین عملکرد در زیر مقیاس های توجه نیز در گروه کودکان با اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی مشاهده شد. همچنین مقایسه دو به دویی در همه مولفه ها حاکی از وجود تفاوت بین چهار گروه بود. با توجه به این یافته ها به نظر می رسد که همراه بودن دو اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی و اختلال یادگیری می تواند ضعف بیشتر در عملکردهای مبتنی بر حافظه را برای فرد به همراه داشته باشد هرچند این همبودی درزمینهٔ توجه نقش تعدیل کننده داشته و می تواند منجر به بهبود عملکرد فرد با اختلال همبود در مقایسه با زمانی شود که فرد تنها اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی را دارد.
مقایسه اثربخشی مداخله با روش تحلیل رفتار کاربردی و نوروفیدبک بر ارتقای مهارت های شناختی، اجتماعی و فعالیت های روزمره زندگی در کودکان مبتلابه اختلال طیف اوتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: مطالعه حاضر با هدف اثربخشی و مقایسه مداخله با روش تحلیل رفتار کاربردی و نوروفیدبک بر ارتقای مهارت های شناختی، اجتماعی و فعالیت های روزمره زندگی در کودکان مبتلابه اختلال اتیسم بود. روش: روش تحقیق از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون– پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کودکان 7-12 ساله مرکز توان بخشی کودکان مبتلابه طیف اتیسم با نیازهای ویژه شهر اردبیل در سال 97 بودند؛ که 45 شرکت کننده به صورت هدفمند انتخاب و به روش تصادفی ساده در دو گروه مداخله تحلیل رفتار کاربردی و نوروفیدبک و یک گروه کنترل 15 نفره تقسیم شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه سنجش دامنه اتیسم (1999)، مقیاس تجدیدنظر شده هوش وکسلر کودکان (1969)، پرسشنامهسنجش مهارت های اجتماعی استون و همکاران (2010) و مقیاس فعالیت های روزمره زندگی وایزمن (2013)استفاده شد. علاوه بر برنامه های آموزشی مرکز، مداخلات دو گروه به صورت انفرادی به مدت 20 جلسه 45 دقیقه ای و 2 بار در هفته اجرا شد. گروه کنترل صرفاً برنامه روتین مرکز را دریافت کرد. داده ها با نرم افزار اس پی اس اس 21 و آزمون آماری اون، تحلیل کوواریانس چندمتغیری و آزمون توکی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که مداخلات ABA و نوروفیدبک بر ارتقای مهارت های شناختی، اجتماعی و فعالیت های روزمره زندگی در کودکان مبتلابه اختلال طیف اتیسم تأثیر داشته اند و همچنین مداخله ABA نسبت به نوروفیدبک در همه این متغیرها بیشتر از نوروفیدبک بوده است. بنابراین نتیجه گیری: این یافته ها تأییدی بر نقش مداخلات ABA و نوروفیدبک در درمان برخی مشکلات و مهارت های کودکان مبتلابه اختلال طیف اتیسم بود.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر رابطه والد-فرزندی، استرس والدگری و سخت رویی مادران دارای فرزند با اختلال کم توجهی/بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد به شیوه گروهی بر رابطه والد-فرزندی، استرس والدگری، و سخت رویی در مادران دارای فرزند با اختلال کم توجهی-بیش فعالی بود. روش پژوهش نیمه تجربی با شیوه پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری، شامل تمام مادران دارای فرزند با اختلال کم توجهی/بیش فعالی بود که کودکان شان در مدارس شهر سنندج مشغول به تحصیل بودند. از میان آن ها به روش نمونه گیری در دسترس ابتدا 30 نفر که ملاک های ورود به پژوهش را داشتند انتخاب و سپس با گمارش تصادفی در گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. ابزارهای پژوهش عبارت بودند از پرسش نامه رابطه مادر-کودک (پیانتا، 1992)، شاخص تنیدگی والدینی (آبیدین، 1995) و پرسش نامه سخت رویی (کوباسا، 1979). گروه آزمایش تحت درمان گروهی پذیرش و تعهد، طی 8 جلسه دو ساعته قرار گرفت و گروه کنترل، هیچ گونه مداخله ای دریافت نکرد. در مرحله پس آزمون، پرسشنامه های فوق روی هردو گروه مجدداً اجرا شد. همچنین برای پیگیری اثرات مداخله، پس از2 ماه ابزارهای پژوهش دوباره اجرا شدند. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که در مرحله پس آزمون، نمرات استرس والدگری کاهش یافته، رابطه والد فرزندی و سخت رویی در مادران گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل به طور معنی داری افزایش یافته است و این افزایش در مدت پیگیری دو ماهه تغییر چشمگیری نیافته است. بنابراین درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر استرس والدگری، سخت رویی، و رابطه والد فرزندی مادران دارای فرزند با اختلال کم توجهی/ بیش فعالی مؤثر بوده است.
اثربخشی توانبخشی شناختی مبتنی بر بازی های رایانه ای بر شدت علایم کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه/بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: امروزه درمان های زودهنگام و قطعی اختلال نقص توجه/ فزون کنشی به عنوان شایع ترین اختلال عصب-رشدی بدلیل اثرات مخرب تحولی آن، به سمت درمان های مبتنی براستفاده از تکنولوژی های رایانه ای گسترش پیدا کرده اند. بر همین اساس هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی توانبخشی شناختی مبتنی بر بازی های رایانه ای بر شدت اختلال نقص توجه/ فزون کنشی بود. روش: پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان مبتلا به اختلال نقص توجه/ فزون کنشی مقطع ابتدایی شهرستان شیراز در زمستان سال 1397 بود که 32 دانش آموز مبتلا به صورت در دسترس به عنوان نمونه انتخاب گردیدند. پرسش نامه های کانرز والدینی و ویرایش چهارم مقیاس توانایی و مشکلات سوانسون، نولان و پله ام(SDQ) به وسیله والدین و معلمان تکمیل گردید. کودکان به دو گروه آزمایش و گواه تقسیم و پیش آزمون به وسیله آزمون عملکرد پیوسته(CPT) در مورد آنان انجام شد. گروه آزمایش توانبخشی شناختی مبتنی بر بازی های رایانه ای را به صورت سه بار در هفته و به مدت یک ماه و در مجموع 12 جلسه دریافت کردند. پس آزمون و پیگیری 45 روزه توسط والدین، معلمان و کودکان انجام شد. داده ها به کمک نرم افزار SPSS-24 و با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری تکراری تحلیل شد. یافته ها: نشان داد تفاوت معناداری در گروه آزمایش پس از اعمال مداخله در شدت علایم این اختلال نسبت به گروه گواه وجود دارد. همچنین توانبخشی شناختی مبتنی بر بازی های رایانه ای بر شاخص های تکانشگری، فزون کنشی، نشانه های هیجانی، مشکلات با همتایان و رفتار مطلوب اجتماعی این کودکان در پس آزمون و پیگیری 45 روزه تاثیر معنادار داشته و تنها در کاهش علایم بیماری های روان تنی این کودکان در هر دو مرحله تاثیر معنادار نداشته است. نتیجه گیری: می توان گفت توانبخشی شناختی مبتنی بر بازی های رایانه ای درمانی مؤثر و پایدار در درمان شدت اختلال نقص توجه/ فزون کنشی است.
مقایسه اثر بازی اصلاحی در آب و خشکی بر گوژپشتی و دامنه دورکرد مفصل شانه کودکان پسر با کم توانی هوشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: یکی از ناهنجاری های اسکلتی شایع در کودکان با کم توانی هوشی کوژپشتی (کایفوز) است. کوژپشتی باعث کاهش دامنه حرکتی مفصل شانه می شود. از این رو، هدف از پژوهش حاضر مقایسه تأثیر هشت هفته بازی اصلاحی در آب و خشکی بر میزان انحنای کوژپشتی و دامنه دورکرد (آبداکشن) مفصل شانه کودکان پسر کم توان هوشی بود. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی و از نوع کاربردی بود. از میان جامعه آماری، 30 کودک با کم توانی هوشی با میانگین سنی 4/1 ± 7/10، قد 6/7 ± 7/141، وزن 8/4 ± 5/35 و BMI ( شاخص توده بدن) 7/0 ± 6/17 به صورت هدفمند و در دسترس انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه (تمرین در آب و تمرین در خشکی) تقسیم شدند. برای اندازه گیری قد، وزن، زاویه کوژپشتی و دامنه دورکرد شانه به ترتیب از قدسنج سکا، ترازوی سکا، خط کش منعطف و گونیامتر استفاده ش د. آزمودنی ها به مدت هشت هفته و در هر هفته، سه روز به تمرین پرداختند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS نسخه 16 و از آزمون لون برای همگنی داده ها، برای تعیین هنجار بودن توزیع داده ها از آزمون کلموگروف - اسمیرنف و برای تغییرات درون گروهی و بین گروهی به ترتیب از تی همبسته و مستقل استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد بازی اصلاحی در آب و خشکی به طور معناداری باعث بهبود کوژپشتی و افزایش دامنه دورکرد شانه می شود (001/0 = P) نتیجه گیری: بازی های اصلاحی به دلیل شادی بخش بودن می توان برای بهبود برخی از ناهنجاری های اسکلتی از جمله کوژپشتی و افزایش دامنه حرکتی مفاصل کودکان با کم توانی هوشی استفاده کرد.
مقایسه وضعیت خستگی از دلسوزی در آموزگاران مدارس آموزش ویژه شهر همدان براساس سن، جنسیت و تحصیلات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آموزش در مدارس ویژه دشواری ها و ویژگی های خاص خود را دارد. از این رو، هدف این پژوهش مقایسه وضعیت خستگی از دلسوزی در آموزگاران مدارس آموزش ویژه شهر همدان (شامل ناتوانی هوشی، اختلال یادگیری ویژه، نابینا، ناشنوا، و اوتیسم) براساس سن، جنسیت و تحصیلات بود. روش پژوهش همبستگی بود. 100 نفر از آموزگاران مدارس ویژه شهر همدان به روش نمونه-گیری دردسترس انتخاب شدند و پرسش نامه 40 گویه ای خستگی از دلسوزی (پرتنوی، 1996) را پاسخ دادند. داده ها با استفاده از آزمون t مستقل، ضریب همبستگی، و تحلیل واریانس یک راهه تجزیه و تحلیل شد. یافته ها نشان داد که بین خستگی از دلسوزی و سن همبستگی مثبت و معنادار وجود دارد (05/0 > P و 7/0 = r). اما بین تحصیلات با خستگی از دلسوزی همبستگی معناداری به دست نیامد (05/0 < P). تفاوت بین خستگی از دلسوزی آموزگاران زن و مرد مدارس ویژه معنادار بود؛ همچنین بین آموزگاران دانش آموزان گروه های ناشنوا و اختلال یادگیری ویژه با آموزگاران دانش آموزان گروه های ناتوانی هوشی، اوتیسم، و نابینا از نظر خستگی از دلسوزی تفاوت معنادار به دست آمد (05/0 > P). بنابراین، خستگی از دلسوزی با سن رابطه معنادار داشت، اما با تحصیلات ارتباط معناداری نداشت. خستگی از دلسوزی در بین آموزگاران آموزشگاه های گروه های ناتوانی هوشی، اوتیسم، و نابینا به طور معناداری بالاتر از گروه های ناشنوا و اختلال یادگیری ویژه است. پس توجه به سن آموزگاران و نیز گروه دانش آموزان استثنایی که آموزگار با آنان کار می کند، اهمیت بیشتری در خستگی از دلسوزی دارد.
مقایسه مهارت های حرکتی دانش آموزان با کم توانی هوشی دارای لکنت زبان، مشکلات تلفظی و گفتار بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: این پژوهش با هدف مقایسه مهارت های حرکتی دانش آموزان با کم توانی هوشی دارای لکنت زبان، مشکلات تلفظی، و گفتار بهنجار انجام شد. روش بررسی: این مطالعه پس رویدادی از نوع علی-مقایسه ای بود. از میان جامعه دانش آموزان پسر ابتدایی با کم توانی هوشی شهر ارومیه، 90 نفر (هر گروه 30 نفر) به روش نمونه گیری تمام شمار و در دسترس انتخاب شدند. برای همه گروه ها آزمون تجدیدنظرشده مهارت های حرکتی لینکلن-اوزرتسکی اجرا شد. داده ها با روش های آماری تحلیل واریانس چندمتغیری و تحلیل واریانس تک متغیری تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد که تمام ابعاد مهارت های حرکتی شامل؛ هماهنگی عمومی پویا، هماهنگی عمومی ایستا، هماهنگی دستی پویا، سرعت حرکت، حرکات ارادی همزمان متقارن و حرکات ارادی ناهمزمان نامتقارن در گروه دارای گفتار بهنجار به طور معناداری بالاتر از میانگین گروه های با لکنت زبان و مشکلات تلفظی بود (05/0>P).، اما بین میانگین مهارت های حرکتی گروه های با لکنت زبان و مشکلات تلفظی به جزء مهارت هماهنگی عمومی پویا، تفاوت معناداری وجود نداشت. نتیجه گیری: با توجه به این که رشد متعادل توانایی های حرکتی اساس یادگیری های بعدی است، اصلاح دشواری های حرکتی پیش از شروع آموزش مهارت های دیگر ضروری است.
تاثیر برنامه خانواده محور مبتنی بر بازی های شناختی بر حافظه کاری و عملکرد ریاضی دانش آموزان با اختلال ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر برنامه خانواده محور مبتنی بر بازی های شناختی برحافظه کاری و عملکرد ریاضی دانش آموزان دبستانی با اختلال ریاضی انجام شد. در قالب یک طرح شبه آزمایشی با پیش آزمون- پس آزمون همراه با گروه گواه، از بین دانش آموزان پسر پایه چهارم تا ششم مدارس ابتدایی منطقه شش تهران بر اساس نمره هوشبهر متوسط و کسب نمره حداقل یک و نیم انحراف استاندارد پایین تر از میانگین در آزمون ریاضی کی مت، با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، 30 دانش آموز انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه تخصیص یافتند. گروه آزمایش 12 جلسه، هفته ای 2 جلسه یک ساعته به مدت یک ماه، مداخله دریافت کردند و آزمون های ریاضی کی مت و خرده مقیاس حافظه کاری وکسلر (فراخنای ارقام) در مراحل پیش آزمون، پس آزمون برای دو گروه اجرا و یافته های به دست آمده با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان داد بین دو گروه آزمایش و گواه در حافظه کاری و عملکرد ریاضی تفاوت معناداری وجود داشت. بدین معنی که حافظه کاری و عملکرد ریاضی شرکت کنندگان گروه آزمایش بعد از آموزش بازی های شناختی افزایش یافت. بنابراین، مداخلاتی که به منظور توانبخشی توانایی های شناختی به کار می روند، می توانند به عنوان مداخلات تکمیلی در بهبود مشکلات دانش آموزان با اختلال ریاضی به کار گرفته شوند.
ادراک گفتار در کودکان کاربر کاشتینه حلزونی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در کودکان ناشنوایی که از سمعک های مرسوم سودی نمی برند کاشتینه های حلزونی موجب دسترسی به سیگنال گفتاری می شوند. با وجود نتایج بیشمار مثبت کاشتینه های حلزونی در کودکان ناشنوا، داده های منتشر شده هنوز گستره وسیعی از عملکرد را بین این کودکان نشان می دهند. مطالعه متغیرهای احتمالی که موجب گوناگونی عملکرد کودکان کاربر کاشتینه حلزونی می شوند و بر ادراک گفتار اثر می گذارند برای والدین و متخصصان ضروری است. دسته بندی این عوامل توانایی بالین گران را برای دادن پیش آگهی پخته پیشاکاشت به خانواده ها افزایش می دهد و می تواند در تلاش برای رسیدن به بهترین نتیجه ممکن اجازه دستکاری بالقوه متغیرها را بدهد. این مقاله، مروری بر این عوامل است.
اثربخشی آموزش تنظیم هیجانی بر ادراک خود و ابراز وجود دانش آموزان با نارسایی یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تعیین اثربخشی آموزش تنظیم هیجانی بر ادراک خود و ابراز وجود دانش آموزان با نارسایی یادگیری بود. روش پژوهش شبه آزمایشی با پیش آزمون - پس آزمون وگروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان با نارسایی یادگیری شهر اهواز در سال تحصیلی 98-97 و نمونه پژوهش 30 نفر از این دانش آموزان بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و بصورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15نفر) و کنترل (15نفر) گمارده شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های ادراک خود (هارتر، 1985) و پرسشنامه ابراز وجود (تامپسون و برنبام، 2011) استفاده شد. آموزش تنظیم هیجانی به مدت هشت جلسه 60 دقیقه ای به گروه آزمایش ارائه شد و گروه کنترل، مداخله ای در این زمینه دریافت نکردند. نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیره و تک متغیره نشان داد با کنترل اثر پیش آزمون بین نمرات پس آزمون دو گروه آزمایش و کنترل در متغیرهای ابراز وجود و ادراک خود تفاوت معناداری وجود دارد (001/0P<). بنابراین آموزش تنظیم هیجانی منجر به بهبود ادراک خود و ابرازوجود دانش آموزان با نارسایی یادگیری می شود.
اثربخشی درمان مبتنی بر خودشفقتی بر کمال گرایی و سبک های دلبستگی دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه دارای اختلال اضطراب فراگیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اختلال اضطراب فراگیر، می تواند آسیب های روان شناختی و هیجانی فراوانی برای دانش آموزان در پی داشته باشد که ضروری است با بکارگیری درمان های روان شناختی مناسب نسبت به درمان این اختلال اقدام شود. بر همین اساس پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر خودشفقتی بر کمال گرایی و سبک های دلبستگی دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه دارای اختلال اضطراب فراگیر انجام گرفت. پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه دارای اختلال اضطراب فراگیر منطقه 14 تهران در سال تحصیلی 98-1397 بود. در این پژوهش تعداد 30 دانش آموز دختر دوره دوم متوسطه دارای اختلال اضطراب فراگیر با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند (15هر گروه 15 دانش آموز). گروه آزمایش مداخله درمان مبتنی بر خودشفقتی (گیلبرت، 2009) را طی دو و نیم ماه در 10 جلسه 75 دقیقه ای دریافت نمودند. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه اختلال اضطراب فراگیر (اسپیتزر و همکاران، 2006)، کمال گرایی (هیل و همکاران، 2004) و پرسشنامه سبک های دلبستگی (کولینز و رید، 1990) بود. داده های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل کوواریانس چندمتغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که درمان مبتنی بر خودشفقتی بر کمال گرایی و سبک های دلبستگی اضطرابی، ایمن و اجتنابی دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه دارای اختلال اضطراب فراگیر تاثیر معنادار داشته است (p <0/01).
اثربخشی قصه گویی دیجیتالی بر تنظیم هیجان کودکان با اختلال طیف اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر استفاده از قصه گویی دیجیتالی بر تنظیم هیجان در کودکان دارای اختلال طیف اتیسم صورت گرفت. این پژوهش با روش شبه آزمایشی و با دو گروه آزمایش و کنترل، با پیش آزمون و پس آزمون اجرا شد. جامعه آماری پژوهش کلیه کودکان دارای اختلال طیف اتیسم مراجعه کننده به کلینیک مادر و کودک وابسته به دانشگاه شهید بهشتی بود. 20 نفر از کودکان دارای اختلال طیف اتیسم به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. برای آزمودنی های گروه آزمایش به مدت 12 جلسه 45 دقیقه ای برنامه مداخله قصه گویی دیجیتالی به صورت انفرادی ارائه شد. به منظور ارزیابی متغیر وابسته از سیاهه تنظیم هیجان (شیلدز و سیچتی، 1998) استفاده شد. داده های جمع آوری شده توسط تحلیل کوواریانس مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که برنامه مداخله به طور معناداری در افزایش تنظیم هیجان در آزمودنی های گروه آزمایش موثر بوده است. در پایان استفاده از قصه گویی دیجیتالی به منظور ارتقای تنظیم هیجان کودکان دارای اختلال اتیسم مورد بحث و بررسی قرار گرفت.
تأثیر آموزش حباب های فکر بر نظریه ذهن کودکان دختر مبتلا به اختلال طیف اتیسم با عملکرد بالا: مطالعه مقدماتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی دوره جدید سال دهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۰
157 - 178
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر آموزش حباب های فکر بر نظریه ذهن کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم با عملکرد بالا انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را 78 نفر از کودکان دختر 8 تا 12 سال مبتلا به اختلال طیف اتیسم با عملکرد بالا مراجعه کننده به 2 مرکز درمانی شهر تهران (به آرا و دوست اتیسم) در شش ماهه اول سال 1398 تشکیل دادند. از بین آنها 26 نفر به روش نمونه گیری دردسترس و با توجه به ملاک های ورود و خروج به مطالعه، به عنوان نمونه پژوهش انتخاب و به-صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (13 نفر) و گروه کنترل (13 نفر) گمارش شدند. افراد گروه آزمایش، برنامه آموزشی جباب های فکر را در 8 جلسه 45 دقیقه ای (در هرهفته یک جلسه) به صورت انفرادی دریافت کردند؛ گروه کنترل در لیست انتظار قرار گرفت. به منظور جمع آوری اطلاعات از آزمون نظریه ذهن استیممن (1999)، استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس تک متغیره تحلیل شد. یافته های حاصل از پژوهش نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون، بین میانگین نمرات پس آزمون افراد گروه های آزمایش و کنترل در نظریه ذهن تفاوت معناداری وجود داشت. باتوجه به نتایج پژوهش، کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم در کسب نظریه ذهن دچار مشکل هستند و رویکرد حباب های فکر می تواند از طریق تکالیف باورهای غلط به بهبود و تسریع رشد نظریه ذهن کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم مؤثر باشد.
رابطه طرح واره های ناسازگار اولیه و ویژگی های شخصیتی با مشکلات رفتاری در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی دوره جدید سال دهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۰
211 - 234
حوزههای تخصصی:
نوجوانان به عنوان یکی از گروه های سنی آسیب پذیر در معرض انواع مشکلات روانشناختی قرار دارند. هدف از پژوهش حاضر، بررسی رابطه بین طرحواره های ناسازگار اولیه و ویژگی های شخصیتی با مشکلات رفتاری درون سازی شده و برون سازی شده بود. روش پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی است. در این پژوهش 362 دانش آموز پسر دوره متوسطه شهر بوکان، با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند و پرسشنامه های مشکلات رفتاری آخنباخ (1991)، طرحواره یان گ (1998) و فرم کوتاه نئو (1992) را تکمیل نمودند. برای تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره استفاده شد. تحلیل رگرسیون نشان داد که به ترتیب 12 و 26 درصد از واریانس مشکلات رفتاری درون سازی و 15 و 20 درصد واریانس مشکلات رفتاری برون سازی شده ناشی از طرحواره های ناسازگار اولیه و ویژگی های شخصیتی در دانش آموزان می باشد. نتیجه گیری: طرحواره های ناسازگار اولیه و ویژگی های شخصیتی توان پیش بینی کنندگی مشکلات رفتاری درون سازی شده و برون سازی شده در دانش آموزان را دارند.
ویژگی های روان سنجی نسخه نوین هوش آزمای تهران استنفورد- بینه در تشخیص کودکان ناتوان یادگیری ویژه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کودکان استثنایی سال بیستم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۷۵)
129-140
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به منظور بررسی ویژگی های روان سنجی نسخه نوین هوش آزمای تهران استنفورد- بینه در تشخیص کودکان ناتوان یادگیری انجام شد. روش: روش پژوهش توصیفی- زمینه یابی بود. جامعه پژوهش کلیه دانش آموزان دارای ناتوانی یادگیری و دانش آموزان عادی پایه های اول تا سوم دوره ابتدایی در شهرستان ماکو بودند که به روش نمونه گیری هدفمند و مصاحبه تشخیصی، 50 دانش آموز دارای اختلال یادگیری انتخاب شدند و 50 دانش آموز عادی به روش نمونه گیری تصادفی ساده از بین دانش آموزان همتا انتخاب شدند. داده ها با استفاده از نسخه پنجم هوش آزمای تهران استنفورد-بینه (2008) جمع آوری و با آزمون های ضریب همبستگی و تحلیل های روان سنجی مرتبط با اعتبار و روایی تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که این آزمون برای شناسایی کودکان دارای ناتوان های یادگیری از ویژگی های روان سنجی؛ تجانس درونی، ضریب ثبات، روایی تشخیصی و روایی ملاکی مطلوبی برخوردار است. خرده آزمون های حافظه فعال کلامی، دانش غیرکلامی، دانش کلامی، استدلال سیال غیرکلامی و حافظه فعال غیرکلامی از روایی تشخیصی مطلوبی برخوردار هستند. همچنین حافظه فعال و دانش در تشخیص ناتوانی های یادگیری از عوامل قطعی محسوب می شوند. نتیجه گیری: نتایج پژوهش شواهدی را پیشنهاد می کند که نسخه نوین هوش آزمای تهران استنفورد- بینه یک ابزار مناسبی برای شناسایی کودکان دارای ناتوانی یادگیری می باشد. لذا پیشنهاد می شود برای تشخیص دقیق و معتبر ناتوانی های یادگیری از این ابزار استفاده شود.
تاثیرآموزش شفقت به خود بر امیدواری و باورهای غیرمنطقی مادران کودکان مبتلا به ناتوانی یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی دوره جدید سال دهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳۹
157 - 178
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین تاثیرآموزش شفقت به خود بر امیدواری و باورهای غیرمنطقی مادران کودکان مبتلا به ناتوانی یادگیری سبزوار انجام شد. روش این پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون باگروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی مادران کودکان 6 تا 12 ساله مبتلا به ناتوانی یادگیری سبزوار در سال تحصیلی 98-1397 بود. بدین منظور تعداد 40 مادر کودکان مبتلا به ناتوانی یادگیری بر حسب شرایط ورود به پژوهش به عنوان نمونه به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش(20نفر) وگواه (20نفر) جایگزین شدند. پس از انجام پیش آزمون به کمک پرسشنامه های امیدواری و باورهای غیرمنطقی، گروه آزمایشی ده جلسه (هرهفته یک جلسه) 75دقیقه ای برنامه آموزش شفقت به خود را دریافت کرد. درحالی که گروه گواه هیچ برنامه مداخله ای دریافت نکرد. پس از پایان دوره آموزشی از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد و داده های به دست آمده با استفاده از روش های آمارتوصیفی (میانگین، انحراف استاندارد) و استنباطی (تحلیل کواریانس چند متغیره) باکمک نرم افزار (spss ویراست 23) تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که آموزش شفقت به خود سبب افزایش امیدواری و کاهش باورهای غیر منطقی در مادران کودکان مبتلا به ناتوانی یادگیری سبزوار شده است. بنابراین، آموزش شفقت به خود بک برنامه مداخله ای موثر برای کمک به مادران کودکان دارای ناتوانی یادگیری است.