فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۲۱ تا ۴۴۰ مورد از کل ۱٬۹۳۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
تصویرسازی حرکتی، زمینه ویژه ای برای تکرار حرکات فراهم می کند. این قابلیت در کودکان با رشد بهنجار در تحقیقات متعددی بررسی شده است؛ اما در زمینه تصویرسازی حرکتی کودکان با اختلال طیف اتیسم، اطلاعات کمی وجود دارد.، لذا هدف تحقیق حاضر بررسی این مولفه در کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم 8 تا 12 سال با عملکرد بالا در مقایسه با همتایان دارای رشد بهنجار بود. بدین منظور 40 کودک با اختلال طیف اتیسم و 40 کودک با رشد بهنجار که از نظر سن، سطح هوش با یکدیگر منطبق بودند، به صورت هدفمند و دردسترس انتخاب شدند. جهت بررسی تصویرسازی حرکتی، از پارادایم چرخش دست در قالب نرم افزار سه بعدی استفاده شد. به منظور تحلیل داده ها از دو آزمون تحلیل واریانس مرکب و آزمون یومان ویتنی استفاده گردید. یافته های تحقیق حاضر تایید کرد کودکان گروه اتیسم همانند گروه با رشد بهنجار قادر به استفاده از این قابلیت بودند ؛ هرچند این بهره برداری با دقت کمتر و صرف زمان بیشتری نسبت به همتایان عادی صورت پذیرفت . به گونه ای که در متغیر زمان واکنش و تعداد خطای مربوط به محرک های ارائه شده، گروه اتیسم عملکرد ضعیف تری نسبت به همتایان با رشد بهنجار خود داشتند. نتایج پیشنهاد می نماید هر چند بروز اختلال می تواند بر عملکرد شناختی زیربنای رفتارهای حرکتی در این کودکان تاثیر داشته باشد، اما ظرفیت های مورد نیاز به منظور یادگیری و رشد مهارت های حرکتی در این کودکان به نحو مطلوب وجود داشته و در راستای اهداف توانبخشی و ارتقاء عملکرد آن ها، قابل استفاده می باشد.
بررسی نقش خوش بینی تحصیلی، باورهای فراشناختی و تنظیم شناختی هیجان در پیش بینی خودناتوان سازی دانش آموزان با اختلال یادگیری ویژه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی دوره جدید سال دهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۳۷
135 - 159
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر پیش بینی خود ناتوان سازی بر اساس خوش بینی تحصیلی، باورهای فراشناختی و تنظیم شناختی هیجان در دانش-آموزان دارای اختلال یادگیری بود. روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری 540 دانش آموز دچار انواع اختلال یادگیری پایه سوم تا پنجم ابتدایی ارجاع داده شده به مرکز اختلال یادگیری آموزش و پرورش بوشهر در سال تحصیلی 1398-1397 بود. از میان آن ها به روش نمونه گیری تصادفی ساده ۲۲۵ نفر که ویژگی های لازم را داشتند انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل، پرسشنامه تنطیم شناختی-هیجانی گارنفسکی و همکاران (2001)، پرسشنامه باورهای فراشناختی ولز و کاترایت (2004)، پرسشنامه خوش-بینی تحصیلی شیرر و کارور (1985) و مقیاس خودناتوان سازی تحصیلی میدگلی (2000) بود. داده های حاصل از اجرای پرسشنامه ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه به روش گام به گام مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که خوش بینی تحصیلی، باورهای فراشناختی و تنظیم شناختی هیجان توان پیش بینی خود ناتوان سازی دانش آموزان دارای اختلال یادگیری دارند(156/0=R2؛001/0˂ P). این نتایج نشان می دهد که وجود خوش بینی تحصیلی، باورهای فراشناختی و همچنین تنظیم شناختی پایین در دانش آموزان دارای اختلال یادگیری با ایجاد تعلل در تکالیف تحصیلی و عدم ایجاد انگیزه مثبت، نقش مؤثری در خود ناتوان سازی، افت تحصیلی و بالطبع تداوم این اختلال در این دانش آموزان می شود. لذا می توان از طریق آموزش و اعمال روش های مناسب تربیتی، موجبات عملکرد تحصیلی بهتر و سلامت روانی این دانش آموزان را فراهم آورد و همچنین زمینه پیشرفت همه جانبه ای را برای دانش آموزانی که از لحاظ خود ناتوان سازی پایین هستند را مهیا کرد.
مقایسه اثربخشی مداخله با روش تحلیل رفتار کاربردی و نوروفیدبک بر ارتقای مهارت های شناختی، اجتماعی و فعالیت های روزمره زندگی در کودکان مبتلابه اختلال طیف اوتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: مطالعه حاضر با هدف اثربخشی و مقایسه مداخله با روش تحلیل رفتار کاربردی و نوروفیدبک بر ارتقای مهارت های شناختی، اجتماعی و فعالیت های روزمره زندگی در کودکان مبتلابه اختلال اتیسم بود. روش: روش تحقیق از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون– پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کودکان 7-12 ساله مرکز توان بخشی کودکان مبتلابه طیف اتیسم با نیازهای ویژه شهر اردبیل در سال 97 بودند؛ که 45 شرکت کننده به صورت هدفمند انتخاب و به روش تصادفی ساده در دو گروه مداخله تحلیل رفتار کاربردی و نوروفیدبک و یک گروه کنترل 15 نفره تقسیم شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه سنجش دامنه اتیسم (1999)، مقیاس تجدیدنظر شده هوش وکسلر کودکان (1969)، پرسشنامهسنجش مهارت های اجتماعی استون و همکاران (2010) و مقیاس فعالیت های روزمره زندگی وایزمن (2013)استفاده شد. علاوه بر برنامه های آموزشی مرکز، مداخلات دو گروه به صورت انفرادی به مدت 20 جلسه 45 دقیقه ای و 2 بار در هفته اجرا شد. گروه کنترل صرفاً برنامه روتین مرکز را دریافت کرد. داده ها با نرم افزار اس پی اس اس 21 و آزمون آماری اون، تحلیل کوواریانس چندمتغیری و آزمون توکی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که مداخلات ABA و نوروفیدبک بر ارتقای مهارت های شناختی، اجتماعی و فعالیت های روزمره زندگی در کودکان مبتلابه اختلال طیف اتیسم تأثیر داشته اند و همچنین مداخله ABA نسبت به نوروفیدبک در همه این متغیرها بیشتر از نوروفیدبک بوده است. بنابراین نتیجه گیری: این یافته ها تأییدی بر نقش مداخلات ABA و نوروفیدبک در درمان برخی مشکلات و مهارت های کودکان مبتلابه اختلال طیف اتیسم بود.
کاربرد تکنولوژی کمکی در حوزه نارسایی های شدید و چندگانه: مطالعه بین رشته ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، مطالعه مروری نظامند کاربرد تکنولوژی کمکی در حوزه نارسایی های شدید و چندگانه بود. در این راستا، با استفاده از کلیدواژه های تخصصی تکنولوژی کمکی، تکنولوژی آموزشی، و تکنولوژی یادگیری در حوزه نارسایی های چندگانه و شدید، و جستجوی آنها در پایگاه های اطلاعات پژوهشی تخصصی ایران و جهان در بین سال های 2017-1996 یافته ها و اطلاعات مورد نظر جهت دستیابی به هدف پژوهش مورد واکاوی قرار گرفت. از بین مقالات پژوهشی انتخاب شده، پژوهش های انجام شده در ارتباط با کاربرد تکنولوژی کمکی در اختلال های چندگانه از بیشترین فراوانی (با تعداد 32) برخوردار است، و کاربرد تکنولوژی کمکی در آسیب ارتوپدی، در اختلال نابینایی-ناشنوایی، و در آسیب مغزی ناشی از ضربه به ترتیب 4، 2، و 1 بار مورد پژوهش قرار گرفته اند. همه پژوهش های انجام شده از نوع طرح های تک آزمودنی هستند. تکنولوژی های مبتنی بر میکروسوئیچ (با فراوانی 16) پرکاربردترین تکنولوژی کمکی جهت استفاده برای افراد دارای نارسایی های چندگانه است. ترکیب برنامه های نرم افزاری و تکنولوژی میکروسوئیچ (با فراوانی 9)، برنامه های نرم افزاری (با فراوانی 7)، تکنولوژی های ارتباط اجتماعی (با فراوانی 5)، و ترکیب تکنولوژی ارتباط اجتماعی و میکروسوئیچ (با فراوانی 2) به ترتیب در اولویت های بعدی قرار دارند. مراکز استثنایی یا توانبخشی پرکاربردترین موقعیت کارآموزی است که در 19 پژوهش (48.71 درصد) مورد استفاده قرار گرفته است. به علاوه، سنجش انفرادی آزمودنی ها قبل از انتخاب تکنولوژی کمکی ( در 38.46 درصد پژوهش ها)، مشارکت خانواده ( در 79.49 درصد پژوهش ها)، و پشتیبانی مداوم برای آزمودنی ها ( در 89.74 درصد پژوهش ها) مورد توجه قرار گرفته است. نتایج همه پژوهش های انجام شده حکایت از اثربخشی مثبت تکنولوژی کمکی در نارسایی های چندگانه دارند. غالب پژوهش های شواهد-محور از تکنولوژی کمکی و تاثیر آن بر روی افراد دارای نارسایی های چندگانه حمایت می کنند، استفاده و کاربرد تکنولوژی کمکی می تواند به افراد دارای نارسایی های چندگانه در ارتقای یادگیری تحصیلی، مهارت های اجتماعی، و زندگی مستقلانه کمک کند. در ایران طراحی برنامه های تکنولوژی کمکی در حوزه نارسایی های چندگانه و ارزیابی اثربخشی آن بر روی این گروه از افراد ضروری است.
تأثیر آموزش نقاشی انگیزشی بر رفتار پرخاشگرانه دانش آموزان پسر کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: رفتارهای پرخاشگرانه، مشکلی متداول در میان کودکان دارای کم توان ذهنی است. یکی از روش های پیشنهاد شده، جهت درمان آن، هنر درمانی است. هدف این پژوهش بررسی مداخلات نقاشی انگیزشی بر رفتارهای پرخاشگرانه دانش آموزان پسر کم توان ذهنی در مقطع ابتدایی بود. روش: 26 نفر از دانش آموزان پسر کم توان ذهنی در مقطع ابتدایی، با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. در این پژوهش از روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه پرخاشگری کودکان کم توان ذهنی ( B. D. GH ) فرم معلم استفاده گردید. پرسشنامه پرخاشگری در توسط معلمان تکمیل گردید. دانش آموزان به تصادف به دو گروه آزمایش (13نفر) وکنترل (13نفر) تقسیم شدند. سپس گروه آزمایش در 12 جلسه متوالی، آموزش نقاشی انگیزشی را دریافت کردند. داده های حاصل از اجرای پیش آزمون و پس آزمون با آزمون تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج تحلیل کواریانس نشان داد که بین میانگین نمرات پیش آزمون و پس آزمون پرخاشگری در دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری وجود دارد (05/0 p< ). نتیجه گیری: نقاشی انگیزشی درکاهش رفتارهای پرخاشگرانه دانش آموزان پسر کم توان ذهنی مؤثر است. این گروه از دانش آموزان فرصت می یابند تا عواطف، احساسات و هیجانات متراکم شده و فشارهای روانی حاصل از این احساسات را از طریق نقاشی و به صورتی جامعه پسند نشان دهند، بنابراین کمتر پرخاشگری نشان می دهند. از این رو، نقاشی انگیزشی می تواند به عنوان یکی از مداخلات درمانی مؤثر در کاهش مشکلات رفتاری کودکان کم توان ذهنی مورد استفاده قرار گیرد.
رابطه ابرازگری هیجان با سازگاری و دلزدگی زناشویی و مقایسه آن میان زوج های نابینا و زوج های بینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، با هدف تعیین رابطه ابرازگری هیجان (مثبت و منفی) با سازگاری و دلزدگی زناشویی و مقایسه آنها در زوج های نابینا و زوج های بینا در شهر تهران انجام شد. روش پژوهش همبستگی و علّی مقایسه ای بود. نمونه ای متشکل از 180 زوج (90زوج نابینا و 90 زوج بینا)به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شد. داده های گردآمده، با استفاده از مقیاس دلزدگی پاینز، سازگاری زناشویی لاک و والاس و ابرازگری هیجان کینگ و اموز، به روش رگرسیون چندگانه و تحلیل واریانس چندراهه با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 20تجزیه و تحلیل شد. یافته ها نشان داد که ابرازگری مثبت هیجان با سازگاری زناشویی، و ابرازگری منفی با دلزدگی زناشویی رابطه مثبت و معنی دار دارند(01/0p <). میانگین ابرازگری هیجان سازگاری و دلزدگی زناشویی در زوج های نابینا و زوج های بینا به طور معناداری متفاوت است و زوج های نابینا از ابرازگری مثبت و سازگاری کمتر و ابرازگری منفی و دلزدگی زناشویی بالاتری نسبت به زوج های بینا برخوردارند. . با توجه به پیچیدگی روابط زناشویی امروزی و توقعات رو به افزایش افراد از یک رابطه دوجانبه در جامعه مدرن، این مسائل در زندگی زناشویی، زوج های نابینا را نیز دگیر کرده است، از این رو باید درگام نخست زمینه مهارتمندی نابینایان جهت کسب استقلال و همسرگزینی آگاهانه و درگام بعدی در بهبود روند زندگی مشترک این گروه در جامعه تدابیر لازم اندیشیده شود
اثربخشی الگوی طراحی آموزشی 5E بر خلاقیت و مشارکت اجتماعی کودکان کم توان ذهنی در شبکه های اجتماعی مجازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر یادگیری از طریق شبکه های اجتماعی مجازی مبتنی بر الگوی طراحی آموزشی مبتنی E5 بر خلاقیت و مشارکت اجتماعی کودکان کم توان ذهنی در درس علوم تجربی می باشد. روش : روش پژوهش آزمایشی و طرح آزمایشی از نوع شبه آزمایشی با پیش آزمون -پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه دانش آموزان کم توان ذهنی شهر کرج تشکیل می دادند که 225 نفر بودند و با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی 34 نفر (17 نفر گروه کنترل و 17 نفر گروه آزمایش) به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه خلاقیت تورنس (1992) و پرسشنامه مشارکت اجتماعی یزدان پناه (1386) بود که پایایی آن ها با روش آلفای کرونباخ به ترتیب با (70/0) و (92/0) تائید شد. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از آزمون های آماری تی مستقل و تی وابسته صورت گرفت. یافته ها : نتایج نشان داد، به کارگیری شبکه های اجتماعی مجازی مبتنی بر الگوی طراحی آموزشی E5 موجب افزایش خلاقیت و مشارکت اجتماعی کودکان کم توان ذهنی در درس علوم تجربی می شود (05/0 P< ) . نتیجه گیری: استفاده از الگوی طراحی آموزشی E5 که متناسب با نیاز افراد کم توان ذهنی است، می تواند بر میزان خلاقیت و مشارکت فعال آنان در شبکه های اجتماعی مجازی تأثیرگذار باشد.
تنظیم شناختی هیجان و مشکلات رفتاری در کودکان مبتلا به اختلالات یادگیری خاص (ریاضی، خواندن و نوشتن)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف مطالعه ی حاضر، بررسی تنظیم شناختی هیجان و مشکلات رفتاری در کودکان مبتلا به اختلالات یادگیری خاص (ریاضی، خواندن و نوشتن) بود. از میان جامعه آماری دانش آموزان پسر مقطع ابتدایی (۷ تا ۱۲ سال) از سال ۱۳۹۵ تا ۱۳۹۷ شهر همدان و اراک، ۱۲۰ کودک (۳۰ نفر مبتلا به اختلال یادگیری ریاضی، ۳۰ نفر مبتلا به اختلال یادگیری خواندن، ۳۰ نفر مبتلا به اختلال یادگیری نوشتن و ۳۰ نفر کودک بودن اختلال یادگیری به روش نمونه گیری هدفمند و لحاظ کردن ملاک های ورود و خروج به پژوهش انتخاب شدند. از ابزارهای فهرست اختلال های خواندان،آزمون ریاضی ایران کی مت، پرسشنامه مشکلات رفتاری کانرز فرم کوتاه والدین و پرسشنامه ی تنظیم شناختی هیجان نسخه کودکان برای ارزیابی آزمودنی ها استفاده شد. نتایج نشان داد که هر سه گروه دارای اختلالات یادگیری در مقایسه با گروه بهنجار، با تفاوت معناداری از میزان کمتر راهبرهای مثبت تنظیم هیجان و میزان بیشتر راهبرهای منفی تنظیم هیجان و مشکلات رفتاری برخوردار بودند، همچنین نتایج نشان داد که اختلال خواندن در مقایسه با دو گروه اختلالات ریاضی و نوشتن از میزان بیشتر راهبردهای منفی تنظیم هیجان و مشکلات رفتاری همراه بود. یافته های این مطالعه شواهدی بر مشکلات تنظیم هیجانی و رفتاری دانش آموزان مبتلا به اختلالات یادگیری فراهم می کند. بنابراین لازم است در جهت بهبود و اصلاح این مشکلات برنامه ریزی های لازم صورت گیرد.
تأثیر آموزش برنامه توانمندسازی خودتنظیمی بر اضطراب تحصیلی دانش آموزان با اختلال یادگیری ویژه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: دانش آموزان با اختلال یادگیری ویژه با عوامل تنش زای متعدد جسمی و روانی مواجه هستند که بر کیفیت زندگی آنان تأثیر می گذارد. با توجه به ارتباط اضطراب تحصیلی با خودتنظیمی، یکی از روش هایی که می تواند به دانش آموزان با اختلال یادگیری ویژه کمک کند، آموزش توانمندسازی خودتنظیمی است. هدف از پژوهش حاضر تعیین تأثیر آموزش برنامه توانمندسازی خودتنظیمی بر اضطراب تحصیلی دانش آموزان با اختلال یادگیری ویژه بود. روش: طرح تحقیق نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون پس آزمون با گروه گواه بود. نمونه پژوهش 28 نفر از دانش آموزان با اختلال یادگیری ویژه شهرستان رشت در سال تحصیلی 98-1397 بودند که به طور در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس اضطراب مدرسه (فرم معلم) در مراحل پیش و پس از آموزش استفاده شد. گروه آزمایش به مدت 12 جلسه، تحت آموزش گروهی برنامه توانمندسازی خودتنظیمی قرار گرفتند و گروه گواه هیچ گونه آموزشی دریافت نکرد. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد آموزش برنامه توانمندسازی خودتنظیمی بر بهبود اضطراب تحصیلی و مؤلفه های آن (اضطراب فراگیر و اضطراب اجتماعی) در دانش آموزان با اختلال یادگیری ویژه تأثیر دارد (001/0>p). نتیجه گیری: با توجه به نتایج این پژوهش، برنامه توانمندسازی خودتنظیمی می تواند در بهبود مهارت های شناختی دانش آموزان با اختلال یادگیری ویژه، از کارایی لازم برخوردار باشد. بنابراین، پیشنهاد می شود این مداخله در آموزش دانش آموزان با اختلال یادگیری ویژه به کار گرفته شود.
تأثیر روش شاو (Shaw) بر حافظه کاری دانش آموزان با عملکرد هوشی مرزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: پژوهش حاضر با هدف بررسی، تأثیر روش شاو (Shaw) بر حافظه کاری دانش آموزان با عملکرد هوشی مرزی پایه اول دبستان انجام شد. روش: طرح پژوهش از نوع تک آزمودنی، با طرح خط پایه چندگانه (MBD ) در یک الگوی زمانی پلکانی با مرحله پیگیری بود. به این منظور از بین دانش آموزان پایه اول دبستان شهر اصفهان در سال 96-95 تعداد 4 نفر به شیوه در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از مقیاس هوش کودکان وکسلر ویرایش چهارم (WISC-IV) و مصاحبه بالینی استفاده شد. دانش آموزان با عملکرد هوشی مرزی 16 جلسه (هفته ای یک جلسه به مدت40 دقیقه) تحت آموزش با روش شاو قرار گرفتند. داده های آماری با روش تحلیل دیداری بررسی شدند . یافته ها: نتایج درصد داده های ناهمپوش (PND) و درصد همپوشی داده ها (POD)، و تحلیل درون موقعیتی و بین موقعیتی نشان داد اثر روش شاو در بهبود حافظه کاری کودکان با عملکرد هوشی مرزی معنادار است. نتیجه گیری: روش شاو می تواند در کنار سایر روش ها برای بهبود حافظه کاری دانش آموزان با عملکرد هوشی مرزی مؤثر بوده و از آن در آموزش و توان بخشی چنین دانش آموزانی استفاده کرد.
تحلیل نیمرخ عملکردی حافظه و توجه در کودکان دارای اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی، کودکان با اختلال یادگیری و کودکان با شرایط همبود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف بررسی نیمرخ عملکردی کودکان دارای اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی، کودکان با اختلا ل یادگیری و کودکان با شرایط همبود اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی و اختلال یادگیری در انواع حافظه و توجه انجام گرفت. روش پژوهش حاضر توصیفی و از نوع پس-رویدادی بود. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس 30 دانش آموز عادی، 30 دانش آموز دارای اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی، 30 دانش آموز دارای اختلال یادگیری و 30 دانش آموز با شرایط همبود پس از شناسایی، ارزیابی و تشخیص؛ در انواع مولفه های حافظه و توجه مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفتند. از روش تحلیل واریانس چند متغیره و آزمون تعقیبی شفه به همراه رسم نیمرخ عملکرد گروه ها به منظور تحلیل داده های گردآوری شده استفاده شد. نتایج حاکی از تفاوت معنادار بین عملکرد کودکان عادی با هر سه گروه کودکان دارای اختلال در همه زیر نوع های حافظه و توجه بود (01/0 > p). همچنین ضعیفترین عملکرد در کارکرد حافظه متعلق به گروه همبود و ضعیفترین عملکرد در زیر مقیاس های توجه نیز در گروه کودکان با اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی مشاهده شد. همچنین مقایسه دو به دویی در همه مولفه ها حاکی از وجود تفاوت بین چهار گروه بود. با توجه به این یافته ها به نظر می رسد که همراه بودن دو اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی و اختلال یادگیری می تواند ضعف بیشتر در عملکردهای مبتنی بر حافظه را برای فرد به همراه داشته باشد هرچند این همبودی درزمینهٔ توجه نقش تعدیل کننده داشته و می تواند منجر به بهبود عملکرد فرد با اختلال همبود در مقایسه با زمانی شود که فرد تنها اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی را دارد.
واکاوی محدودیت های تحصیلی دانشجویان نابینا و کم بینا: یک پژوهش کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر هدف، توصیف و فهم ادراک دانشجویان نابینا و کم بینا از محدودیت ها تحصیلی آنان در سطح آموزش عالی بود. مطالعه حاضر در سال تحصیلی 99-1398 با رویکرد کیفی، از نوع تحلیل محتوای کیفی عرفی انجام شد. از میان جامعه دانشجویان نابینا و کم بینا، تعداد 12 نفر از دانشجویان این طیف، با استفاده از شیوه نمونه گیری هدف مند انتخاب، و در مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته مشارکت کردند. تجزیه و تحلیل متن مصاحبه ها با استفاده از الگوی تحلیل ارتباطی، و به صورت دستی انجام شد. راهبردهای اعتباربخشی به داده ها با استفاده از روش های بازنگری ناظرین، بازنگری مشارکت کنندگان، تخصیص زمان کافی برای جمع آوری داده ها و درگیری مداوم و مثلث سازی محقق انجام شد.نتایج در طبقات اصلی"چالش های کنکور"، " نامناسب بودن فضای فیزیکی دانشگاه" ، "چالش های ارتباطی"، "چالش های آموزشی" و"اهمال کاری سازمانی" و چندین طبقه فرعی استخراج شد. نتایج نشان داد، علی رغم تصویب و اجرای مقطعی قوانین حمایت کننده داخلی و بین المللی از حقوق معلولان، نیازهای تحصیلی این قشر از دانشجویان کمتر مد نظر قرار می گیرد؛ و در عمل به الزامات تحصیلی آنان توجهی نمی-شود. پیشنهاد می شود متصدیان امر با مورد توجه قرار دادن دستاوردهای کاربردی پژوهش، اقدامات لازم را انجام دهند.
مقایسه اثربخشی فرزندپروری مبتنی برمهارت های سازمان دهی و فرزندپروری ذهن آگاهانه بر روابط والد-کودک و علائم کودکان با اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی فرزندپروری مبتنی برمهارت های سازماندهی و فرزندپروری ذهن آگاهانه بر روابط والد-کودک و علائم کودکان با اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی بود. این مطالعه از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری بود. جامعه آماری شامل کلیه کودکان 8-10 سال با اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی هستند که در سال 1397-1398در مدارس عادی شهر اصفهان مشغول به تحصیل بودند در این پژوهش 45 دانش آموز پسر با اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی که بر اساس نظر روانپزشک کودکان و چهارمین ویرایش مقیاس سوانسون - نولان و پلهام(SNAP-IV)، مبتلا به اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی تشخیص داده شدند به صورت نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. یک گروه آزمایش 11 جلسه آموزش فرزندپروری مبتنی بر مهارت های سازماندهی وگروه آزمایش دیگر 8 جلسه فرزندپروری ذهن آگاهانه دریافت کردند. در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری، چهارمین ویرایش مقیاس سوانسون - نولان و پلهام(SNAP-IV) ومقیاس رابطه والد- کودک (CPRS) بر روی آن ها اجرا گردید. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفت. نتایج پژوهش نشان داد که فرزندپروری ذهن آگاهانه در مقایسه با فرزندپروری مبتنی برمهارت های سازماندهی بر روابط والد-کودک در مرحله پس آزمون تأثیر معناداری داشته است واین تأثیر در مرحله پیگیری نیز باقی مانده است(05/0P≤). همچنین فرزندپروری مبتنی بر مهارت های سازماندهی بر نارسایی توجه و نیز نارسایی توجه/ بیش فعالی کل در مرحله پس آزمون تأثیر معناداری داشته است واین تأثیر در مرحله پیگیری نیز باقی مانده است(05/0P≤). اما فرزندپروری مبتنی بر مهارت های سازماندهی بر روی علائم بیش فعالی/تکانشگری تاثیر معناداری نداشته است(05/0P≥). این مطالعه با آموزش فرزندپروری ذهن آگاهانه و فرزندپروری مبتنی بر مهارت های سازماندهی به عنوان یک مداخله، نتایج امیدوارکننده ای بر بهبود روابط والد-کودک و کاهش علائم کودکان با اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی ارائه می دهد.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر رابطه والد-فرزندی، استرس والدگری و سخت رویی مادران دارای فرزند با اختلال کم توجهی/بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد به شیوه گروهی بر رابطه والد-فرزندی، استرس والدگری، و سخت رویی در مادران دارای فرزند با اختلال کم توجهی-بیش فعالی بود. روش پژوهش نیمه تجربی با شیوه پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری، شامل تمام مادران دارای فرزند با اختلال کم توجهی/بیش فعالی بود که کودکان شان در مدارس شهر سنندج مشغول به تحصیل بودند. از میان آن ها به روش نمونه گیری در دسترس ابتدا 30 نفر که ملاک های ورود به پژوهش را داشتند انتخاب و سپس با گمارش تصادفی در گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. ابزارهای پژوهش عبارت بودند از پرسش نامه رابطه مادر-کودک (پیانتا، 1992)، شاخص تنیدگی والدینی (آبیدین، 1995) و پرسش نامه سخت رویی (کوباسا، 1979). گروه آزمایش تحت درمان گروهی پذیرش و تعهد، طی 8 جلسه دو ساعته قرار گرفت و گروه کنترل، هیچ گونه مداخله ای دریافت نکرد. در مرحله پس آزمون، پرسشنامه های فوق روی هردو گروه مجدداً اجرا شد. همچنین برای پیگیری اثرات مداخله، پس از2 ماه ابزارهای پژوهش دوباره اجرا شدند. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که در مرحله پس آزمون، نمرات استرس والدگری کاهش یافته، رابطه والد فرزندی و سخت رویی در مادران گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل به طور معنی داری افزایش یافته است و این افزایش در مدت پیگیری دو ماهه تغییر چشمگیری نیافته است. بنابراین درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر استرس والدگری، سخت رویی، و رابطه والد فرزندی مادران دارای فرزند با اختلال کم توجهی/ بیش فعالی مؤثر بوده است.
تدوین برنامه فرزندپروری مبتنی بر تجارب زیسته مادران دارای فرزند با اختلال یادگیری خاص (SLD) و ارزیابی اثربخشی آن بر استرس فرزندپروری و هیجانات تحصیلی کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تدوین برنامه فرزندپروری مبتنی بر تجارب زیسته مادران دارای فرزند با اختلال یادگیری خاص (SLD) و ارزیابی اثربخشی آن بر استرس فرزندپروری و هیجانات تحصیلی کودکان بود. در مرحله اول «برنامه فرزندپروری مبتنی بر تجارب زیسته مادران دارای فرزند با اختلال یادگیری خاص (SLD)» تدوین شد. بخش دوم پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون، پیگیری با گروه گواه بود. نمونه پژوهش در این بخش، شامل 30 مادر دارای فرزند مبتلا به اختلال یادگیری خاص (SLD) بودند که به روش دردسترس انتخاب و به شیوه تصادفی به دو گروه آزمایش (15 نفر) و گواه (15 نفر) تقسیم شدند. ابزار پژوهش، پرسشنامه استرس فرزندپروری (PSI) و پرسشنامه هیجانات تحصیلی بود. برنامه فرزندپروری مبتنی بر تجارب زیسته مادران دارای فرزند با اختلال یادگیری خاص (SLD) در طی هشت جلسه (هر هفته یک جلسه) برگذار شد و مدت هر جلسه، 60 دقیقه بود. داده ها با آزمون واریانس اندازه گیری مکرر و با استفاده از نرم افزار آماری SPSS-23 تحلیل شدند. نتایج به دست آمده نشان داد که بین آزمودنی های گروه آزمایش و کنترل از نظر استرس فرزندپروری و هیجانات تحصیلی کودکان در مرحله پس آزمون و پیگیری تفاوت معنی داری وجود دارد (05/0 > P). با توجه به نتایج این پژوهش می توان اظهار داشت که برنامه فرزندپروری مبتنی بر تجارب زیسته مادران دارای فرزند با اختلال یادگیری خاص (SLD) بر استرس فرزندپروری و هیجانات تحصیلی کودکان تأثیرگذار است.
بررسی اثر بخشی ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس بر اضطراب و افسردگی بیماران ام اس شهر بجنورد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی دوره جدید سال دهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳۹
179 - 200
حوزههای تخصصی:
چکیده هدف: پژوهش حاضر با هدف اثر بخشی درمان گروهی ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس بر بهبود اضطراب و افسردگی در بیماران مبتلا به ام اس در شهر بجنورد انجام شد. روش کار: نمونه ها به شیوه نمونه گیری تصادفی ساده برگزیده (به تعداد 22 نفر) و سپس به صورت تصادفی در یک گروه آزمایش (11 نفر در گروه ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس) و یک گروه کنترل (11 نفر) تقسیم شدند. در پیش آزمون از پرسشنامه های اضطراب بک و افسردگی بک استفاده شد. در مرحله ی بعد، ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس طی 8 جلسه و یکبار در هفته به مدت دو ساعت بر روی گروه آزمایش اجرا شد و گروه کنترل تحت هیچ مداخله ای قرار نگرفت. سپس پس آزمون برای هر دو گروه تکمیل گردید و داده های لازم گردآوری و با استفاده از روش تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که تفاوت معناداری بین گروه استرس درمانی بر مبتنی ذهن آگاهی با گروه گواه در متغیرهای اضطراب و افسردگی وجود دارد. نتیجه گیری: با عنایت به یافته های بدست آمده، به منظور کاهش سطح اضطراب و افسردگی بیماران ام اس باید به مداخله ی ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس توجه بیشتری مبذول گردد.
مقایسه توانایی بازشناسی هیجان چهره در افراد ناشنوا، کم شنوا و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کودکان استثنایی سال بیستم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۷۷)
۱۴۶-۱۳۳
حوزههای تخصصی:
زمینه وهدف: مطالعات مختلف نشان می دهد که کودکان کم شنوا و ناشنوا در مقایسه با کودکان عادی مشکلاتی را در زمینه ابعادرشدهیجانی مثل بازشناسی هیجان و بیان چهره ای و درک هیجان نشان می دهند. هدف از پژوهش حاضر بررسی و مقایسه بازشناسی توانایی هیجان در دانش آموزان عادی، نیمه شنوا وناشنوا 14-20 در شهر مشهد می باشد. نمونه و روش نمونه گیری : جهت انجام این پژوهش از جامعه آماری ذکرشده، به صورت کلی 105 نفر به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شده اند. که تعداد دانش آموز دختر و پسرعادی 35 نفر، تعداد دانش آموز دختر و پسر ناشنوا 35 نفر و تعداد دختر و پسر کم شنوا 35 نفر می باشند. ابزار پژوهش: درپژوهش حاضر ابزار جمع آوری اطلاعات پرسش نامه چهره شناسی بنتون(1990) می باشد که در اختیار دانش آموزان دختر و پسر عادی و کم شنوا و ناشنوا قرار گرفت. در این مطالعه نسخه ی تغییر یافته ی آزمون بازشناسی چهره ی بنتون استفاده شده است که شامل28 کارت می باشد. که نمره کلی بازشناسی هیجانی فرد را مشخص می نماید. یافته ها: طبق تجزیه و تحلیل داده ها یافته ها مبنی برآن می باشد که بین هیجان های دانش آموزان عادی ناشنواو کم شنوا تفاوت معنادارآماری وجود دارد میانگین نمره کل بازشناسی هیجان در گروه عادی (31/20) به گونه ای معناداراز میانگین نمره کل بازشناسی هیجان در گروه کم شنوا (86/16) و گروه ناشنوا (23/15) بالاتر است.بنابراین فرضیه اصلی تایید می گردد. نتیجه گیری: براساس یافته ها می توان نتیجه گرفت هیجانات دانش آموزان ناشنوا و کم شنوا پایین تراز دانش آموزان عادی می باشد تنها در مولفه شادی بین دانش آموزان عادی و کم شنوا تفاوت معنی داری ملاحظه نگردید
تأثیر آموزش مهارت های معنوی بر ارتقاء کیفیت زندگی و امید به زندگی مادران دارای کودک کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی دوره جدید سال دهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۳۷
161 - 180
حوزههای تخصصی:
توجه به شرایط کودکان کم توان ذهنی و تأثیرات نامطلوب این بحران بر مادران با ایجاد تنشهای جسمی، روانی و اجتماعی که منجر به انزوا وکاهش شدید در کیفیت زندگی و امید به زندگی آنها می شود، لازم است ضرورت آموزش مهارت معنوی مورد مداقه قرار گیرد. از این رو هدف پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی آموزش مهارت های معنوی بر ارتقاء کیفیت زندگی و امید به زندگی مادران با کودک کم توان ذهنی بود. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود.20 مادر با کودک کم توان ذهنی در مدرسه استثنایی شهید ساریخانی شهر تهران در سال تحصیلی 97- 1396 انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 10 نفری آزمایش و کنترل قرار گرفتند. اطلاعات کیفیت زندگی و امید به زندگی مادران با استفاده از پرسشنامه کیفیت زندگی و پرسشنامه امید جمع آوری شد. سپس آموزش مهارتهای معنوی در 8 جلسه 90 دقیقه ای برای گروه آزمایش اجرا شد، در حالی که به گروه کنترل این آموزش ارائه نشد. آزمودنیها پس از اتمام جلسات مجدداً مورد بررسی و مقایسه قرار گرفتند. برای تحلیل داده ها از آزمون آماری تحلیل کوواریانس چند متغیری استفاده شد. نتایج به دست آمده نشان داد میانگین نمره امید به زندگی در گروه آزمایش از 21/3 ±11/20 قبل از مداخله به 24/3 ±00/26 بعد از مداخله و میانگین نمره کیفیت زندگی گروه آزمایش83 /11±00/67 قبل از مداخله به 10/10±22/72 افزایش معناداری یافت (01/0>p). براساس یافته های این پژوهش، آموزش مهارتهای معنوی تأثیر مثبتی در ارتقای کیفیت زندگی و امید به زندگی مادران دارای کودک کم توان ذهنی داشته است
اثربخشی مداخله والد محور مبتنی بر فلسفه فرا هیجانی گاتمن بر تنظیم شناختی هیجان کودکان با مشکلات رفتاری برونی شده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی مداخله والد محور مبتنی بر فلسفه فرا هیجانی گاتمن بر تنظیم شناختی هیجان کودکان با مشکلات رفتاری برونی شده انجام شد. روش: این پژوهش به لحاظ هدف، کاربردی است و شیوه انجام آن نیمه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش شامل تمام کودکان 7-10 سال با مشکلات رفتاری برونی شده شهر اصفهان بود. نمونه استفاده شده در این پژوهش شامل 30 دانش آموز با مشکلات رفتاری برونی شده بود که به صورت روش نمونه گیری چندمرحله ای خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. شرکت کنندگان به دو گروه (آزمایش و کنترل) تقسیم شدند. والدین کودکان گروه آزمایش 6 جلسه در مداخله شرکت کردند. ابزار های این پژوهش شامل پرسشنامه مشکلات رفتاری آخنباخ و پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان بود. یافته ها: میانگین پس آزمون در دو گروه کنترل و آزمایش با یکدیگر تفاوت معنا داری داشت (05/0 p< ) که این امر نشان از تأثیر مثبت مداخله والد محور می باشد. میزان این تأثیر در متغیر های تمرکز مجدد بر برنامه ریزی 56 درصد، ارزیابی مجدد مثبت 69 درصد، دیدگاه پذیری 69 درصد، ملامت خویش 18 درصد، پذیرش 54 درصد، نشخوارگری 54 درصد، تمرکز مجدد مثبت 56 درصد، فاجعه سازی 31 درصد و ملامت دیگران 25 درصد بود. نتیجه گیری: این مطالعه نقش و اهمیت دیدگاه فراهیجانی والدین را روشن ساخت و نشان داد که مداخله والدمحور مبتنی بر فلسفه فرا هیجانی باعث بهبود تنظیم شناختی هیجان کودکان با مشکلات رفتاری برونی شده می شود. استفاده از این بسته آموزشی به عنوان بخشی از برنامه آموزشی مهارت افزایی والدین، از پیشنهاد های کاربردی این پژوهش محسوب می شود.
تاثیر برنامه های منتخب تمرینی بر سرعت عکس العمل ساده و انتخابی دانش آموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر مبتلا به اختلال هماهنگی رشدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف تحقیق تاثیر برنامه های منتخب تمرینی بر سرعت عکس العمل ساده و انتخابی دانش آموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر مبتلا به اختلال هماهنگی رشدی را بررسی می کند. تحقیق حاضر نیمه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با دو گروه آزمایش و کنترل است؛ جامعه آماری آن تمام دانش آموزان دختر 10 تا 14 ساله شهر ارومیه با تشخیص اختلال DCD در مدرسه استثنائی بودند. از بین آنها 30 دانش آموز به صورت تصادفی ساده (باملاحظه کردن معیارهای ورود به تحقیق) انتخاب و به صورت تصادفی ساده به دو گروه 15 نفری تقسیم شدند. ابزار گردآوری داده ها، شامل اندازه گیری سرعت عکس العمل از طریق دستگاه سنجش سرعت عکس العمل ساخت شرکت ساتراپ بود؛ در این تحقیق سرعت عکس العمل ساده دیداری، انتخابی و ساده شنیداری در دو مرحله از آزمودنی ها گرفته شد. روش انجام پژوهش بدین صورت بود که بعد از گردآوری داده های مربوط به پیش آزمون، گروه تجربی، با توجه به پروتکل تمرینی منتخب، در 12 جلسه تمرین یک ساعته شرکت کردند. بعد از انجام تمرین، مجددا آزمون های مورد نظر از هر دو گروه تکرار گردید. برای تحلیل داده های تحقیق از آمار توصیفی (میانگین، انحراف استاندارد، واریانس) و استنباطی (شاپیرو-ویلکز و تحلیل کوواریانس) استفاده گردید. یافته ها نشان داد تمرین های منتخب به مدت 12 جلسه باعث بهبود معنادار در سرعت عکس العمل ساده ٴ دیداری (811/3=F، 035/0=P)؛ انتخابی دیداری (126/4=F، 027/0=P)؛ و ساده ی شنیداری (380/4=F، 023/0=P) شدند. نتیجه ای که از تحقیق حاضر گرفته می شود این است که برنامه های تمرینی منخب بر سرعت عکس العمل ساده وانتخابی دیداری و ساده شنیداری در کودکان دارای اختلال هماهنگی رشدی تاثیر مثبت و معنادار دارد.