فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۰۱ تا ۵۲۰ مورد از کل ۲٬۰۱۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر طرد اجتماعی افراد کم توان تبدیل به مبحثی به روز برای تحلیل مسائل و مشکلات در سطوح و ابعاد مختلف شده است. در واقع، بارزترین مشخصه وضعیت اجتماعی افراد کم توان مسئله طرد اجتماعی آنان می باشد. بر این اساس هدف اصلی این تحقیق بررسی میزان طرد اجتماعی افراد کم توان و میزان تفاوت آن بر مبنای نوع کم توانی ، شدت و علت کم توانی در بین آنان می باشد. این تحقیق بر اساس روش پیمایش اجتماعی انجام شده است. حجم نمونه متشکل از 528 نفر از افراد کم توان می باشد که با توجه به مشکلات دسترسی به آنان به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و مورد بررسی قرار گرفته اند. نتایج تحقیق بیانگر این امر است که میزان طرد اجتماعی در اکثریت افراد مورد بررسی در حد متوسط به بالا می باشد. یافته های آزمون تحلیل واریانس یک طرفه بیانگر عدم تفاوت معنادار میانگین طرد اجتماعی افراد کم توان بر مبنای نوع و علت کم توانی آنان می باشد. اما نتایج آزمون فیشر در ارتباط با تفاوت میانگین طرد اجتماعی در بین کم توانان بر مبنای شدت کم توانی با مقدار (0.05=sig و 2.942=F) در سطح خطای کوچک تر از 0.05 و با اطمینان 95 درصد معنی دار می باشد. بر این اساس، شدت کم توانی افراد کم توان باعث کاهش مشارکت در زندگی اجتماعی، حاشیه ای شدن و طرد اجتماعی آنان گردیده است. در این خصوص لازم است جامعه با اتخاذ رویکردهای زمینه حضور و مشارکت کم توانان را در جامعه فراهم کند تا آنان به واسطه کم توانی از عرصه های اجتماعی طرد نشوند.
اثربخشی تمرین تکنیک های کاراته بر تعادل و رفتارهای کلیشه ای کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اختلال طیف اوتیسم،یک اختلال عصبی تحولی است که در سال های اولیه کودکی نمایان می شود. مطالعات پیشین نشان داده اندکه اجرای فعالیت بدنی می تواند جهت بهبود مشکلات رفتاری و جسمانی کودکان با اختلال طیف اوتیسم به کار رود، اما در زمینه تأثیر روش آموزش هنرهای رزمی بر بهبود تعادل دراختلال اوتیسم مطالعات اندکی انجام شده است. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر تمرین تکنیک های کاراته بر تعادل و رفتارهای کلیشه ای درکودکان با اختلال طیف اتیسم انجام شد. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با انتخاب گروه گواه بود. به این منظور،20 کودک با میانگین سنی91/2±90/10 سال دارای اوتیسم به صورت دردسترس انتخاب و به طور تصادفی در دوگروه آزمایشی و گواه جایگزین شدند. گروه آزمایشی به مدت 10 هفته، هفته ای 2 جلسه 60 دقیقه ای به تمرینات کاتا در کاراته پرداختند. قبل از شروع و پس از پایان 10 هفته مداخله، پرسشنامه رفتارهای کلیشه ای و آزمون تعادل ایستا و پویا تکمیل و اجرا شد. از آزمون شاپیروویلکز جهت تعیین نرمال بودن داده ها، و از آزمون تحلیل کوواریانس جهت مقایسه میانگین دو گروه قبل و بعد از مداخله استفاده شد. نتایج نشان داد که ده هفته تمرین تکنیک های کاراته تأثیر معنی داری بر رفتارهای کلیشه ای دارد (001/0> p)، اما نتوانست موجب بهبود معنی دار شاخص های تعادل ایستا و پویا در این کودکان شود. تمرین تکنبک های کاتا در کاراته به دلیل شباهت به کلیشه ها در اوتیسم و عدم نیاز شناختی می تواند مداخله ای ارزشمند اضافه شده به برنامه های کودکان طیف اوتیسم جهت کاهش رفتارهای کلیشه ای باشد.
طراحی برنامه آموزش انعطاف پذیری شناختی و بررسی تأثیر آن بر کاهش مشکلات رفتاری نوجوانان کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر باهدف طراحی برنامه آموزش انعطاف پذیری شناختی و بررسی تأثیر آن برکاهش مشکلات رفتاری نوجوانان آهسته گام انجام شد. روش: این پژوهش یک مطالعه شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه شاهد بود. از بین 60 دانش آموز آهسته گام 14 تا 18 ساله در شهرستان سرپل ذهاب 24 دانش آموز به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. آزمودنی ها به صورت تصادفی به دو گروه 12 نفری تقسیم شدند. گروه آزمایش، آموزش انعطاف پذیری شناختی را در 15 جلسه 45 دقیقه ای دریافت کردند درحالی که به گروه شاهد این آموزش ارائه نشد. برای جمع آوری داده ها از نرم افزار آزمون ویسکانسین و پرسشنامه آخنباخ، فرم والدین و معلم استفاده شد. داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل کوواریانس چند متغیری در نرم افزار SPSS مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج این مطالعه بیانگر تأثیر معنادار برنامه آموزش انعطاف پذیری شناختی بر کاهش مشکلات رفتاری در نوجوانان آهسته گام بود. نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیری نشان می دهد که بین گروه آزمایش و گواه حداقل دریکی از متغیرهای وابسته در سطح کمتر از 001/0 تفاوت معنادار و بالاتر از حد شانس و تصادف وجود دارد که نشان از اثربخشی برنامه آموزش انعطاف پذیری شناختی حداقل دریکی از متغیرهای وابسته از دیدگاه والدین و معلم دارد. نتیجه گیری: با استفاده از آموزش انعطاف پذیری شناختی می توان مشکلات رفتاری را کاهش داد، بنابراین درمانگران با یافتن فنونی برای افزایش انعطاف پذیری شناختی و آموزش آن به نوجوانان آهسته گام می توانند افق تازه ای در برابر حل مشکلات رفتاری این گروه ایجاد کنند.
پیش بینی سانحه پذیری کودکان بر اساس حساسیت به پاداش و تنبیه: نقش میانجی تکانشگری و نقص توجه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقایسه اثربخشی درمان واقعیت مجازی با نوروفیدبک بر تکانشگری دانش آموزان مبتلا به اختلال نقص توجه/ بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کودکان استثنایی سال بیستم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۷۵)
115-128
حوزههای تخصصی:
هدف : پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثر بخشی واقعیت مجازی با نوروفیدبک بر تکانشگری دانش آموزان مبتلا به اختلال نقص توجه/بیش فعالی انجام شد. روش : این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون،کنترل و پیگیری بود. جامعه آماری عبارت بود از دانش آموزان 7 تا 12 سال دارای اختلال نقص توجه/بیش فعالی شهر اصفهان که از بین آنها 48 نفر به شیوه هدفمند انتخاب و به شیوه تصادفی به 3 گروه واقعیت مجازی، نوروفیدبک و کنترل (هر گروه 16 نفر) گمارده شدند. آزمون اسنپ–4 برای سنجش میزان و نوع اختلال بیش فعالی کودکان توسط مادران آنها تکمیل شد. گروه آزمایش واقعیت مجازی تعداد 10 جلسه مداخله نرم افزار واقعیت مجازی و گروه آزمایش نوروفیدبک تعداد 30 جلسه درمان نوروفیدبک دریافت کردند. گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. سپس پس آزمون و بعد از آن پیگیری اجرا شد. یافته ها: نتایج نشان داد که واقعیت مجازی و نوروفیدبک در کاهش تکانشگری مؤثر می باشند، اثرات آنها در مرحله پیگیری نیز ماندگار است و تفاوت بین میانگین های دو گروه آزمایش با گروه کنترل معنی دار می باشد (001/0> p ). نتیجه گیری: شواهد بدست آمده نشان می دهند که واقعیت مجازی همانند نوروفیدبک در کاهش تکانشگری دانش آموزان مبتلا به اختلال نقص توجه/بیش فعالی از نوع تکانشگری مؤثر می باشد.
طراحی راهنمای تدوین متون خواندن کاربردی برای دانش آموزان آهسته گام در دوره ابتدایی: مطالعه مقدماتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کودکان استثنایی سال بیستم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۷۸)
132-119
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر، طراحی راهنمای تدوین متون خواندن کاربردی برای دانش آموزان آهسته گام در دوره ابتدایی می باشد. روش: این پژوهش به روش اکتشافی طی دو بخش اسنادی و میدانی صورت گرفت. جامعه آماری تمام والدین و معلمان دانش آموزان دبستانی آهسته گام و همچنین کارشناسان حوزه کودکان استثنایی استان همدان در سال تحصیلی 96-1395 بودند. نمونه شامل100نفر از والدین و100 نفر از معلمان دانش آموزان آهسته گام که به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای و 20 نفر از متخصصان کودکان استثنایی بودند که به روش در دسترس انتخاب شدند . به منظور جمع آوری اطلاعات مورد نیاز ، از پرسشنامه نیازسنجی محقق ساخته برای گردآوری اطلاعات استفاده گردید. برای پردازش اطلاعات از آمار توصیفی (میانگین و درصد) استفاده شد. یافته ها: نتایج تحقیق نشان داد متون خواندن کاربردی مورد نیاز برای دانش آموزان آهسته گام شامل شش مؤلفه ، مهارت های اجتماعی، مهارت های مراقبت از خود، مهارت های بهداشت شخصی، مهارت های غذا خوردن، مهارت های لباس پوشیدن و مهارت های زندگی مستقل است . مهارت های شناسایی شده به ترتیب اهمیت قرار گرفتن شان در متون خواندن کاربردی به سه دسته مهارت های الزامی، مهارت های انتخابی و مهارت های اختیاری تقسیم شدند. نتیجه گیری: از نتایج به دست آمده در پژوهش حاضر استنباط می شود هرچه متون خواندنی که به دانش آموزان آهسته گام آموزش داده می شود کاربردی تر باشد، یعنی دانش آموزان توانایی خواندن، فهمیدن و کاربست آن متون را در زندگی روزانه و موقعیت های اجتماعی داشته باشند، عملکردشان در خواندن بهبود می یابد.
اختلال های عصب- تحولی همبود با ناشنوایی در کودکان: مروری نظام دار بر مطالعات گذشته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
همبودی اختلالات عصب-تحولی ناشنوایی در پژوهش های متعددی تایید شده که این موضوع لزوم توجه بیشتر به رویکردهای تشخیصی و توانبخشی در این حوزه را برجسته می سازد. هدف مطالعه حاضر مروری نظامدار بر اختلالات عصب-تحولی همبود با ناشنوایی در کودکان می باشد. مطالعه مروری حاضر با جستجوی جامع و با استفاده از کلیدواژه های Deafness ، Comorbid Disorder ، Neurodevelopmental Disorder و Hearing Impairment در پایگاه های اطلاعاتی Web of Science ، Google scholar ، Sciencedirect صورت گرفت و کلیه مقالات چاپ شده در بازه زمانی 20009 تا 2019 جمع آوری شدند. در نهایت 23 مقاله منطبق با هدف پژوهش و ملاک های ورود انتخاب و یافته های پژوهش استخراج شدند. از 23 مقاله منتخب ، به ترتیب 13 مقاله (52/56 درصد) به سبب شناسی و میزان شیوع اختلالات ، 7 مقاله (43/30 درصد) به ارزیابی و 3 مقاله (04/13 درصد) به توانبخشی و مداخله اختصاص داده شدند. از این تعداد مقالات 6 مقاله به صورت کلی به سبب شناسی ، ارزیابی و توانبخشی اختلالات عصب-تحولی همبود با ناشنوایی پرداخته بودند. با توجه به این که اختلالات همبود اثربخشی برنامه های مداخله ای اعم از سمعک ، کاشت حلزون شنوایی و توانبخشی را تحت شعاع قرار می دهد لزوم توجه به ارزیابی های تخصص و نیز آگاهی متخصصان در شناسایی هر چه زودتر اختلالات همبود با ناشنوایی ضروری است
رابطه علائم نارسایی توجه/ بیش فعالی و مهارت های اجتماعی کودکان: مطالعه نقش تعدیل گر راهبردهای مقابله ای مادران با هیجانات منفی کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر مطالعه نقش تعدیل گر راهبردهای مقابله ای والدین با هیجانات منفی کودکان در رابطه علائم نارسایی توجه ، علائم بیش فعالی و مهارت های اجتماعی کودکان بود. روش: پژوهش حاضر از نوع همبستگی بوده که در آن تعداد 191کودک 7 تا 13 سال (دختر: 43 درصد، پسر: 56 درصد) و مادران آنان مشارکت داشتند. داده ها با استفاده از مقیاس درجه بندی کانرز والدین (CPRS-R:S) ، مهارت های اجتماعی گرشام و الیوت (SSRS)، و مقیاس راهبردهای مقابله با هیجانات منفی کودکان (CCNES) جمع آوری شد و با استفاده از نسخه 26 نرم افزار SPSS و تحلیل رگرسیون چندگانه به روش سلسله مراتبی تحلیل شد. یافته ها: نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که علائم نارسایی توجه، علائم بیش فعالی و راهبردهای حمایت گرانه مادران در مقابله با هیجانات منفی کودکان می توانند به طور معناداری، مهارت های اجتماعی را در آنان پیش بینی کنند. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی نشان داد راهبردهای حمایت گرانه مادران در مقابله با هیجانات منفی کودکان رابطه بین علائم نارسایی توجه، علائم بیش فعالی و مهارت های اجتماعی را تعدیل می کند. نتیجه گیری: بر اساس این نتایج استفاده بیشتر مادران از راهبردهای حمایت گرانه، ارتباط علائم نارسایی توجه، علائم بیش فعالی و مهارت های اجتماعی کودکان را تحت تآثیر قرار می دهد. ملاحظات بالینی و کاربردی نتایج مذکور مورد بحث قرار گرفته است.
تجربه زیسته مادران کودکان دارای اختلال طیف اتیسم: یک مطالعه پدیدارشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی دوره جدید سال دهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳۹
133 - 174
حوزههای تخصصی:
اختلال طیف اوتیسم یک شرایط رشدی پیچیده است که با چالش های مداومی در تعامل اجتماعی، گفتار و ارتباطات غیر کلامی کودک همراه است و تعامل مادر- کودک را تحت تأثیر قرار می دهد. هدف از پژوهش حاضر بررسی تجربه زیسته مادران در تعامل با فرزندان دارای اختلال اتیسم است. روش پژوهش کیفی با رویکرد پدیدارشناسی توصیفی بود. جامعه شامل مادران کودکان دارای اختلال اتیسم بود که به انجمن اتیسم ایران (در شهر تهران) در سال 1398 مراجعه کرده بودند. نمونه به روش هدفمند انتخاب شد و 8 مادر تا دستیابی به اشباع بررسی شدند. داده ها با روش مصاحبه نیمه ساختاریافته گردآوری و با روش هفت مرحله ای کلایزی تحلیل شدند. یافته های حاصل از تجربه زیسته مادران کودکان دارای اختلال اتیسم، در 4 مضمون اصلی شامل بروز احساسات متناقض(مثبت و منفی)، سرمایه روان شناختی پایین، محدودیت در شبکه های حمایت اجتماعی و آثار و پیامدها و همچنین چندین مضمون فرعی دیگر خلاصه شدند. یافته های این پژوهش بر اهمیت ارائه خدمات حمایت اجتماعی مناسب برای مادارن دارای کودکان اختلال طیف اتیسم تأکید می کند. همچنین به روان شناسان و مشاوران توصیه می شود که جهت بهبود کیفیت زندگی مادران دارای کودک اختلال طیف اتیسم، بر ارتقاء سرمایه روان شناسی مادران متمرکز شوند.
مقایسه توانایی بازشناسی هیجان چهره در افراد ناشنوا، کم شنوا و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کودکان استثنایی سال بیستم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۷۷)
۱۴۶-۱۳۳
حوزههای تخصصی:
زمینه وهدف: مطالعات مختلف نشان می دهد که کودکان کم شنوا و ناشنوا در مقایسه با کودکان عادی مشکلاتی را در زمینه ابعادرشدهیجانی مثل بازشناسی هیجان و بیان چهره ای و درک هیجان نشان می دهند. هدف از پژوهش حاضر بررسی و مقایسه بازشناسی توانایی هیجان در دانش آموزان عادی، نیمه شنوا وناشنوا 14-20 در شهر مشهد می باشد. نمونه و روش نمونه گیری : جهت انجام این پژوهش از جامعه آماری ذکرشده، به صورت کلی 105 نفر به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شده اند. که تعداد دانش آموز دختر و پسرعادی 35 نفر، تعداد دانش آموز دختر و پسر ناشنوا 35 نفر و تعداد دختر و پسر کم شنوا 35 نفر می باشند. ابزار پژوهش: درپژوهش حاضر ابزار جمع آوری اطلاعات پرسش نامه چهره شناسی بنتون(1990) می باشد که در اختیار دانش آموزان دختر و پسر عادی و کم شنوا و ناشنوا قرار گرفت. در این مطالعه نسخه ی تغییر یافته ی آزمون بازشناسی چهره ی بنتون استفاده شده است که شامل28 کارت می باشد. که نمره کلی بازشناسی هیجانی فرد را مشخص می نماید. یافته ها: طبق تجزیه و تحلیل داده ها یافته ها مبنی برآن می باشد که بین هیجان های دانش آموزان عادی ناشنواو کم شنوا تفاوت معنادارآماری وجود دارد میانگین نمره کل بازشناسی هیجان در گروه عادی (31/20) به گونه ای معناداراز میانگین نمره کل بازشناسی هیجان در گروه کم شنوا (86/16) و گروه ناشنوا (23/15) بالاتر است.بنابراین فرضیه اصلی تایید می گردد. نتیجه گیری: براساس یافته ها می توان نتیجه گرفت هیجانات دانش آموزان ناشنوا و کم شنوا پایین تراز دانش آموزان عادی می باشد تنها در مولفه شادی بین دانش آموزان عادی و کم شنوا تفاوت معنی داری ملاحظه نگردید
کاربرد تکنولوژی کمکی در حوزه نارسایی های شدید و چندگانه: مطالعه بین رشته ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، مطالعه مروری نظامند کاربرد تکنولوژی کمکی در حوزه نارسایی های شدید و چندگانه بود. در این راستا، با استفاده از کلیدواژه های تخصصی تکنولوژی کمکی، تکنولوژی آموزشی، و تکنولوژی یادگیری در حوزه نارسایی های چندگانه و شدید، و جستجوی آنها در پایگاه های اطلاعات پژوهشی تخصصی ایران و جهان در بین سال های 2017-1996 یافته ها و اطلاعات مورد نظر جهت دستیابی به هدف پژوهش مورد واکاوی قرار گرفت. از بین مقالات پژوهشی انتخاب شده، پژوهش های انجام شده در ارتباط با کاربرد تکنولوژی کمکی در اختلال های چندگانه از بیشترین فراوانی (با تعداد 32) برخوردار است، و کاربرد تکنولوژی کمکی در آسیب ارتوپدی، در اختلال نابینایی-ناشنوایی، و در آسیب مغزی ناشی از ضربه به ترتیب 4، 2، و 1 بار مورد پژوهش قرار گرفته اند. همه پژوهش های انجام شده از نوع طرح های تک آزمودنی هستند. تکنولوژی های مبتنی بر میکروسوئیچ (با فراوانی 16) پرکاربردترین تکنولوژی کمکی جهت استفاده برای افراد دارای نارسایی های چندگانه است. ترکیب برنامه های نرم افزاری و تکنولوژی میکروسوئیچ (با فراوانی 9)، برنامه های نرم افزاری (با فراوانی 7)، تکنولوژی های ارتباط اجتماعی (با فراوانی 5)، و ترکیب تکنولوژی ارتباط اجتماعی و میکروسوئیچ (با فراوانی 2) به ترتیب در اولویت های بعدی قرار دارند. مراکز استثنایی یا توانبخشی پرکاربردترین موقعیت کارآموزی است که در 19 پژوهش (48.71 درصد) مورد استفاده قرار گرفته است. به علاوه، سنجش انفرادی آزمودنی ها قبل از انتخاب تکنولوژی کمکی ( در 38.46 درصد پژوهش ها)، مشارکت خانواده ( در 79.49 درصد پژوهش ها)، و پشتیبانی مداوم برای آزمودنی ها ( در 89.74 درصد پژوهش ها) مورد توجه قرار گرفته است. نتایج همه پژوهش های انجام شده حکایت از اثربخشی مثبت تکنولوژی کمکی در نارسایی های چندگانه دارند. غالب پژوهش های شواهد-محور از تکنولوژی کمکی و تاثیر آن بر روی افراد دارای نارسایی های چندگانه حمایت می کنند، استفاده و کاربرد تکنولوژی کمکی می تواند به افراد دارای نارسایی های چندگانه در ارتقای یادگیری تحصیلی، مهارت های اجتماعی، و زندگی مستقلانه کمک کند. در ایران طراحی برنامه های تکنولوژی کمکی در حوزه نارسایی های چندگانه و ارزیابی اثربخشی آن بر روی این گروه از افراد ضروری است.
اثربخشی الگوی طراحی آموزشی 5E بر خلاقیت و مشارکت اجتماعی کودکان کم توان ذهنی در شبکه های اجتماعی مجازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر یادگیری از طریق شبکه های اجتماعی مجازی مبتنی بر الگوی طراحی آموزشی مبتنی E5 بر خلاقیت و مشارکت اجتماعی کودکان کم توان ذهنی در درس علوم تجربی می باشد. روش : روش پژوهش آزمایشی و طرح آزمایشی از نوع شبه آزمایشی با پیش آزمون -پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه دانش آموزان کم توان ذهنی شهر کرج تشکیل می دادند که 225 نفر بودند و با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی 34 نفر (17 نفر گروه کنترل و 17 نفر گروه آزمایش) به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه خلاقیت تورنس (1992) و پرسشنامه مشارکت اجتماعی یزدان پناه (1386) بود که پایایی آن ها با روش آلفای کرونباخ به ترتیب با (70/0) و (92/0) تائید شد. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از آزمون های آماری تی مستقل و تی وابسته صورت گرفت. یافته ها : نتایج نشان داد، به کارگیری شبکه های اجتماعی مجازی مبتنی بر الگوی طراحی آموزشی E5 موجب افزایش خلاقیت و مشارکت اجتماعی کودکان کم توان ذهنی در درس علوم تجربی می شود (05/0 P< ) . نتیجه گیری: استفاده از الگوی طراحی آموزشی E5 که متناسب با نیاز افراد کم توان ذهنی است، می تواند بر میزان خلاقیت و مشارکت فعال آنان در شبکه های اجتماعی مجازی تأثیرگذار باشد.
رابطه ابرازگری هیجان با سازگاری و دلزدگی زناشویی و مقایسه آن میان زوج های نابینا و زوج های بینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، با هدف تعیین رابطه ابرازگری هیجان (مثبت و منفی) با سازگاری و دلزدگی زناشویی و مقایسه آنها در زوج های نابینا و زوج های بینا در شهر تهران انجام شد. روش پژوهش همبستگی و علّی مقایسه ای بود. نمونه ای متشکل از 180 زوج (90زوج نابینا و 90 زوج بینا)به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شد. داده های گردآمده، با استفاده از مقیاس دلزدگی پاینز، سازگاری زناشویی لاک و والاس و ابرازگری هیجان کینگ و اموز، به روش رگرسیون چندگانه و تحلیل واریانس چندراهه با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 20تجزیه و تحلیل شد. یافته ها نشان داد که ابرازگری مثبت هیجان با سازگاری زناشویی، و ابرازگری منفی با دلزدگی زناشویی رابطه مثبت و معنی دار دارند(01/0p <). میانگین ابرازگری هیجان سازگاری و دلزدگی زناشویی در زوج های نابینا و زوج های بینا به طور معناداری متفاوت است و زوج های نابینا از ابرازگری مثبت و سازگاری کمتر و ابرازگری منفی و دلزدگی زناشویی بالاتری نسبت به زوج های بینا برخوردارند. . با توجه به پیچیدگی روابط زناشویی امروزی و توقعات رو به افزایش افراد از یک رابطه دوجانبه در جامعه مدرن، این مسائل در زندگی زناشویی، زوج های نابینا را نیز دگیر کرده است، از این رو باید درگام نخست زمینه مهارتمندی نابینایان جهت کسب استقلال و همسرگزینی آگاهانه و درگام بعدی در بهبود روند زندگی مشترک این گروه در جامعه تدابیر لازم اندیشیده شود
بررسی نقش خوش بینی تحصیلی، باورهای فراشناختی و تنظیم شناختی هیجان در پیش بینی خودناتوان سازی دانش آموزان با اختلال یادگیری ویژه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی دوره جدید سال دهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۳۷
135 - 159
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر پیش بینی خود ناتوان سازی بر اساس خوش بینی تحصیلی، باورهای فراشناختی و تنظیم شناختی هیجان در دانش-آموزان دارای اختلال یادگیری بود. روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری 540 دانش آموز دچار انواع اختلال یادگیری پایه سوم تا پنجم ابتدایی ارجاع داده شده به مرکز اختلال یادگیری آموزش و پرورش بوشهر در سال تحصیلی 1398-1397 بود. از میان آن ها به روش نمونه گیری تصادفی ساده ۲۲۵ نفر که ویژگی های لازم را داشتند انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل، پرسشنامه تنطیم شناختی-هیجانی گارنفسکی و همکاران (2001)، پرسشنامه باورهای فراشناختی ولز و کاترایت (2004)، پرسشنامه خوش-بینی تحصیلی شیرر و کارور (1985) و مقیاس خودناتوان سازی تحصیلی میدگلی (2000) بود. داده های حاصل از اجرای پرسشنامه ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه به روش گام به گام مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که خوش بینی تحصیلی، باورهای فراشناختی و تنظیم شناختی هیجان توان پیش بینی خود ناتوان سازی دانش آموزان دارای اختلال یادگیری دارند(156/0=R2؛001/0˂ P). این نتایج نشان می دهد که وجود خوش بینی تحصیلی، باورهای فراشناختی و همچنین تنظیم شناختی پایین در دانش آموزان دارای اختلال یادگیری با ایجاد تعلل در تکالیف تحصیلی و عدم ایجاد انگیزه مثبت، نقش مؤثری در خود ناتوان سازی، افت تحصیلی و بالطبع تداوم این اختلال در این دانش آموزان می شود. لذا می توان از طریق آموزش و اعمال روش های مناسب تربیتی، موجبات عملکرد تحصیلی بهتر و سلامت روانی این دانش آموزان را فراهم آورد و همچنین زمینه پیشرفت همه جانبه ای را برای دانش آموزانی که از لحاظ خود ناتوان سازی پایین هستند را مهیا کرد.
تأثیر آموزش نقاشی انگیزشی بر رفتار پرخاشگرانه دانش آموزان پسر کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: رفتارهای پرخاشگرانه، مشکلی متداول در میان کودکان دارای کم توان ذهنی است. یکی از روش های پیشنهاد شده، جهت درمان آن، هنر درمانی است. هدف این پژوهش بررسی مداخلات نقاشی انگیزشی بر رفتارهای پرخاشگرانه دانش آموزان پسر کم توان ذهنی در مقطع ابتدایی بود. روش: 26 نفر از دانش آموزان پسر کم توان ذهنی در مقطع ابتدایی، با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. در این پژوهش از روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه پرخاشگری کودکان کم توان ذهنی ( B. D. GH ) فرم معلم استفاده گردید. پرسشنامه پرخاشگری در توسط معلمان تکمیل گردید. دانش آموزان به تصادف به دو گروه آزمایش (13نفر) وکنترل (13نفر) تقسیم شدند. سپس گروه آزمایش در 12 جلسه متوالی، آموزش نقاشی انگیزشی را دریافت کردند. داده های حاصل از اجرای پیش آزمون و پس آزمون با آزمون تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج تحلیل کواریانس نشان داد که بین میانگین نمرات پیش آزمون و پس آزمون پرخاشگری در دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری وجود دارد (05/0 p< ). نتیجه گیری: نقاشی انگیزشی درکاهش رفتارهای پرخاشگرانه دانش آموزان پسر کم توان ذهنی مؤثر است. این گروه از دانش آموزان فرصت می یابند تا عواطف، احساسات و هیجانات متراکم شده و فشارهای روانی حاصل از این احساسات را از طریق نقاشی و به صورتی جامعه پسند نشان دهند، بنابراین کمتر پرخاشگری نشان می دهند. از این رو، نقاشی انگیزشی می تواند به عنوان یکی از مداخلات درمانی مؤثر در کاهش مشکلات رفتاری کودکان کم توان ذهنی مورد استفاده قرار گیرد.
مقایسه اثربخشی فرزندپروری مبتنی برمهارت های سازمان دهی و فرزندپروری ذهن آگاهانه بر روابط والد-کودک و علائم کودکان با اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی فرزندپروری مبتنی برمهارت های سازماندهی و فرزندپروری ذهن آگاهانه بر روابط والد-کودک و علائم کودکان با اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی بود. این مطالعه از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری بود. جامعه آماری شامل کلیه کودکان 8-10 سال با اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی هستند که در سال 1397-1398در مدارس عادی شهر اصفهان مشغول به تحصیل بودند در این پژوهش 45 دانش آموز پسر با اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی که بر اساس نظر روانپزشک کودکان و چهارمین ویرایش مقیاس سوانسون - نولان و پلهام(SNAP-IV)، مبتلا به اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی تشخیص داده شدند به صورت نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. یک گروه آزمایش 11 جلسه آموزش فرزندپروری مبتنی بر مهارت های سازماندهی وگروه آزمایش دیگر 8 جلسه فرزندپروری ذهن آگاهانه دریافت کردند. در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری، چهارمین ویرایش مقیاس سوانسون - نولان و پلهام(SNAP-IV) ومقیاس رابطه والد- کودک (CPRS) بر روی آن ها اجرا گردید. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفت. نتایج پژوهش نشان داد که فرزندپروری ذهن آگاهانه در مقایسه با فرزندپروری مبتنی برمهارت های سازماندهی بر روابط والد-کودک در مرحله پس آزمون تأثیر معناداری داشته است واین تأثیر در مرحله پیگیری نیز باقی مانده است(05/0P≤). همچنین فرزندپروری مبتنی بر مهارت های سازماندهی بر نارسایی توجه و نیز نارسایی توجه/ بیش فعالی کل در مرحله پس آزمون تأثیر معناداری داشته است واین تأثیر در مرحله پیگیری نیز باقی مانده است(05/0P≤). اما فرزندپروری مبتنی بر مهارت های سازماندهی بر روی علائم بیش فعالی/تکانشگری تاثیر معناداری نداشته است(05/0P≥). این مطالعه با آموزش فرزندپروری ذهن آگاهانه و فرزندپروری مبتنی بر مهارت های سازماندهی به عنوان یک مداخله، نتایج امیدوارکننده ای بر بهبود روابط والد-کودک و کاهش علائم کودکان با اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی ارائه می دهد.
بررسی اثر بخشی ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس بر اضطراب و افسردگی بیماران ام اس شهر بجنورد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی دوره جدید سال دهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳۹
179 - 200
حوزههای تخصصی:
چکیده هدف: پژوهش حاضر با هدف اثر بخشی درمان گروهی ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس بر بهبود اضطراب و افسردگی در بیماران مبتلا به ام اس در شهر بجنورد انجام شد. روش کار: نمونه ها به شیوه نمونه گیری تصادفی ساده برگزیده (به تعداد 22 نفر) و سپس به صورت تصادفی در یک گروه آزمایش (11 نفر در گروه ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس) و یک گروه کنترل (11 نفر) تقسیم شدند. در پیش آزمون از پرسشنامه های اضطراب بک و افسردگی بک استفاده شد. در مرحله ی بعد، ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس طی 8 جلسه و یکبار در هفته به مدت دو ساعت بر روی گروه آزمایش اجرا شد و گروه کنترل تحت هیچ مداخله ای قرار نگرفت. سپس پس آزمون برای هر دو گروه تکمیل گردید و داده های لازم گردآوری و با استفاده از روش تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که تفاوت معناداری بین گروه استرس درمانی بر مبتنی ذهن آگاهی با گروه گواه در متغیرهای اضطراب و افسردگی وجود دارد. نتیجه گیری: با عنایت به یافته های بدست آمده، به منظور کاهش سطح اضطراب و افسردگی بیماران ام اس باید به مداخله ی ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس توجه بیشتری مبذول گردد.
تأثیر روش شاو (Shaw) بر حافظه کاری دانش آموزان با عملکرد هوشی مرزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: پژوهش حاضر با هدف بررسی، تأثیر روش شاو (Shaw) بر حافظه کاری دانش آموزان با عملکرد هوشی مرزی پایه اول دبستان انجام شد. روش: طرح پژوهش از نوع تک آزمودنی، با طرح خط پایه چندگانه (MBD ) در یک الگوی زمانی پلکانی با مرحله پیگیری بود. به این منظور از بین دانش آموزان پایه اول دبستان شهر اصفهان در سال 96-95 تعداد 4 نفر به شیوه در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از مقیاس هوش کودکان وکسلر ویرایش چهارم (WISC-IV) و مصاحبه بالینی استفاده شد. دانش آموزان با عملکرد هوشی مرزی 16 جلسه (هفته ای یک جلسه به مدت40 دقیقه) تحت آموزش با روش شاو قرار گرفتند. داده های آماری با روش تحلیل دیداری بررسی شدند . یافته ها: نتایج درصد داده های ناهمپوش (PND) و درصد همپوشی داده ها (POD)، و تحلیل درون موقعیتی و بین موقعیتی نشان داد اثر روش شاو در بهبود حافظه کاری کودکان با عملکرد هوشی مرزی معنادار است. نتیجه گیری: روش شاو می تواند در کنار سایر روش ها برای بهبود حافظه کاری دانش آموزان با عملکرد هوشی مرزی مؤثر بوده و از آن در آموزش و توان بخشی چنین دانش آموزانی استفاده کرد.
تدوین برنامه فرزندپروری مبتنی بر تجارب زیسته مادران دارای فرزند با اختلال یادگیری خاص (SLD) و ارزیابی اثربخشی آن بر استرس فرزندپروری و هیجانات تحصیلی کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تدوین برنامه فرزندپروری مبتنی بر تجارب زیسته مادران دارای فرزند با اختلال یادگیری خاص (SLD) و ارزیابی اثربخشی آن بر استرس فرزندپروری و هیجانات تحصیلی کودکان بود. در مرحله اول «برنامه فرزندپروری مبتنی بر تجارب زیسته مادران دارای فرزند با اختلال یادگیری خاص (SLD)» تدوین شد. بخش دوم پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون، پیگیری با گروه گواه بود. نمونه پژوهش در این بخش، شامل 30 مادر دارای فرزند مبتلا به اختلال یادگیری خاص (SLD) بودند که به روش دردسترس انتخاب و به شیوه تصادفی به دو گروه آزمایش (15 نفر) و گواه (15 نفر) تقسیم شدند. ابزار پژوهش، پرسشنامه استرس فرزندپروری (PSI) و پرسشنامه هیجانات تحصیلی بود. برنامه فرزندپروری مبتنی بر تجارب زیسته مادران دارای فرزند با اختلال یادگیری خاص (SLD) در طی هشت جلسه (هر هفته یک جلسه) برگذار شد و مدت هر جلسه، 60 دقیقه بود. داده ها با آزمون واریانس اندازه گیری مکرر و با استفاده از نرم افزار آماری SPSS-23 تحلیل شدند. نتایج به دست آمده نشان داد که بین آزمودنی های گروه آزمایش و کنترل از نظر استرس فرزندپروری و هیجانات تحصیلی کودکان در مرحله پس آزمون و پیگیری تفاوت معنی داری وجود دارد (05/0 > P). با توجه به نتایج این پژوهش می توان اظهار داشت که برنامه فرزندپروری مبتنی بر تجارب زیسته مادران دارای فرزند با اختلال یادگیری خاص (SLD) بر استرس فرزندپروری و هیجانات تحصیلی کودکان تأثیرگذار است.
اثربخشی مداخله والد محور مبتنی بر فلسفه فرا هیجانی گاتمن بر تنظیم شناختی هیجان کودکان با مشکلات رفتاری برونی شده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی مداخله والد محور مبتنی بر فلسفه فرا هیجانی گاتمن بر تنظیم شناختی هیجان کودکان با مشکلات رفتاری برونی شده انجام شد. روش: این پژوهش به لحاظ هدف، کاربردی است و شیوه انجام آن نیمه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش شامل تمام کودکان 7-10 سال با مشکلات رفتاری برونی شده شهر اصفهان بود. نمونه استفاده شده در این پژوهش شامل 30 دانش آموز با مشکلات رفتاری برونی شده بود که به صورت روش نمونه گیری چندمرحله ای خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. شرکت کنندگان به دو گروه (آزمایش و کنترل) تقسیم شدند. والدین کودکان گروه آزمایش 6 جلسه در مداخله شرکت کردند. ابزار های این پژوهش شامل پرسشنامه مشکلات رفتاری آخنباخ و پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان بود. یافته ها: میانگین پس آزمون در دو گروه کنترل و آزمایش با یکدیگر تفاوت معنا داری داشت (05/0 p< ) که این امر نشان از تأثیر مثبت مداخله والد محور می باشد. میزان این تأثیر در متغیر های تمرکز مجدد بر برنامه ریزی 56 درصد، ارزیابی مجدد مثبت 69 درصد، دیدگاه پذیری 69 درصد، ملامت خویش 18 درصد، پذیرش 54 درصد، نشخوارگری 54 درصد، تمرکز مجدد مثبت 56 درصد، فاجعه سازی 31 درصد و ملامت دیگران 25 درصد بود. نتیجه گیری: این مطالعه نقش و اهمیت دیدگاه فراهیجانی والدین را روشن ساخت و نشان داد که مداخله والدمحور مبتنی بر فلسفه فرا هیجانی باعث بهبود تنظیم شناختی هیجان کودکان با مشکلات رفتاری برونی شده می شود. استفاده از این بسته آموزشی به عنوان بخشی از برنامه آموزشی مهارت افزایی والدین، از پیشنهاد های کاربردی این پژوهش محسوب می شود.