مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
تنظیم شناختی هیجانی
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: با توجه به نقش تنظیم شناختی- هیجانی در کنترل هیجانات مثبت و منفی، این پژوهش با هدف بررسی رابطه مؤلفه های تنظیم شناختی- هیجانی با اختلالات اضطرابی در کودکان و نوجوانان انجام شد.
مواد و روش ها: روش پژوه حاضر از نوع کاربردی و شیوه انجام آن همبستگی بود.240 نفر (83 پسر و 154 دختر) از کودکان و نوجوانان شهر اصفهان پرسشنامه ی نسخه تجدیدنظریافته ی غربال اضطراب مرتبط با اختلالات هیجانی کودکان و پرسشنامه ی تنظیم شناختی– هیجانی را تکمیل کردند. در این پژوهش از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای استفاده شد.داده ها به وسیله تحلیل های همبستگی چندگانه و رگرسیون چند متغیره مورد تحلیل قرار گرفت.
یافته ها:یافته ها نشان داد که بین اکثر متغیرهای تظیم شناختی- هیجانی با اختلالات اضطرابی رابطه معنی داری وجود دارد.همچنین یافته های تحلیل رگرسیون چندگانه به روش گام به گام نشان داد که فاجعه سازی و نشخوار فکری با همدیگر 18 درصد از واریانس نمره کلی اختلالات اضطرابی کودکان و نوجوانان را تبیین می کند.
بحث و نتیجه گیری: در مجموع می توان نتیجه گرفت که بین راهبردهای تنظیم شناختی هیجانی و اختلالات اضطرابی رابطه وجود دارد و بعضی از راهبردهای نادرست می تواند در اختلالات اضطرابی دخیل باشد.
رابطه ی بین راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و خلاقیت هیجانی با بهداشت روانی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۱۰ تابستان ۱۳۹۵ شماره ۳۳
85 - 100
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه ی بین راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و خلاقیت هیجانی با بهداشت روانی دانشجویان بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. نمونه پژوهش شامل 250 نفر از دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی مراغه بود که به صورت نمونه گیری در دسترس و داوطلبانه انتخاب شدند و به ابزارهای پژوهش که عبارت بودند از پرسشنامه ی تنظیم شناختی هیجانی گارنفسکی و همکاران (2001)، خلاقیت هیجانی آوریل و بهداشت روانی25-SCLپاسخ دادند.برای تحلیل داده ها از روش های آماری ضریب همبستگی ساده پیرسون و رگرسیون چند متغیره استفاده شد. نتایج نشان داد که بین راهبردهای تنظیم شناختی هیجانی خودسرزنش گری، نشخوارگری، فاجعه نمایی و سرزنشگری با بهداشت روانی دانشجویان رابطه منفی معناداری وجود دارد و بین راهبردهای تنظیم شناختی هیجانی کم اهمیت شماری، پذیرش، تمرکز مجدد مثبت، تمرکز مجدد برنامه ریزی، ارزیابی مجدد مثبت، تنظیم شناختی هیجانی و خلاقیت هیجانی با بهداشت روانی دانشجویان رابطه مثبت معناداری وجود دارد.
پیش بینی گرایش به اعتیاد بر اساس عزّت نفس اجتماعی و تنظیم شناختی هیجانی در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ در دانشگاه اسلامی سال هشتم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲ (پیاپی ۲۷)
289 - 306
هدف: پژوهش حاضر باهدف پیش بینی گرایش به اعتیاد بر اساس عزّت نفس اجتماعی و تنظیم شناختی هیجانی در دانشجویان مقطع کارشناسی در سال 97-1396 انجام گرفت. روش: روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه علوم پزشکی اردبیل تشکیل می دادند که از میان آنان با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، 198 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. از پرسشنامه های گرایش به اعتیاد، مقیاس عزّت نفس اجتماعی و فرم کوتاه پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها در بخش آمار توصیفی از گزارش فراوانی، میانگین، انحراف معیار، حداقل و حداکثر و در بخش آمار استنباطی از ضریب همبستگی پیرسون و تجزیه و تحلیل رگرسیون چندگانه به روش همزمان استفاده شد. یافته ها: بین عزّت نفس اجتماعی و مؤلفه های تنظیم شناختی هیجانی سازگار با گرایش به اعتیاد در بین دانشجویان، رابطه منفی معناداری وجود دارد. همچنین بین مؤلفه های تنظیم شناختی هیجانی ناسازگار با گرایش به اعتیاد در بین دانشجویان، رابطه مثبت معناداری وجود دارد. نتیجه گیری: عزّت نفس اجتماعی و مؤلفه های تنظیم شناختی هیجانی سازگار و مؤلفه های تنظیم شناختی هیجانی ناسازگار، از متغیّرهای مهم و مرتبط با گرایش به اعتیاد در دانشجویان می باشند. <br />
اثربخشی درمان هیجان مدار شناختی بر خودکارآمدی و تنظیم شناختی هیجانی در زنان مبتلا به چاقی
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان هیجان مدار شناختی بر خودکارآمدی و تنظیم شناختی هیجانی در زنان مبتلا به چاقی شهر تهران در سال 1399 انجام شد. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی است و برای جمع آوری داده ها از طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش را کلیه زنان مبتلا به چاقی مراجعه کننده به مراکز تغذیه و رژیم درمانی شهر تهران تشکیل دادند که از بین آن ها، 30 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به طور تصادفی در گروه آزمایش (هر گروه 15 نفر) و کنترل (15 نفر) گمارده شدند. گروه آزمایش درمان هیجان مدار شناختی 10 جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش قرار گرفتند و گروه کنترل در لیست انتظار ماندند. ابزارهای مورد استفاده در پژوهش حاضر شامل خودکارآمدی (شرر و مادوکس، 1982) و تنظیم شناختی هیجان ( گارنفسکی و همکاران، 2001 ) بودند که در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون مورد استفاده قرار گرفتند. تجزیه وتحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه از طریق نرم افزار spss24 در دو بخش توصیفی و استنباطی (تحلیل کوواریانس) انجام گرفت. یافته ها نشان داد که درمان هیجان مدار شناختی باعث افزایش خودکارآمدی در زنان مبتلا به چاقی شده است. همچنین نتایج نشان داد که درمان هیجان مدار شناختی باعث افزایش تنظیم شناختی هیجانی در زنان مبتلا به چاقی شده است. بر اساس نتایج این پژوهش، درمان هیجان مدار، مداخله موثری در افزایش خودکارآمدی و تنظیم شناختی هیجانی در زنان مبتلا به چاقی است.
بررسی مدل ساختاری رابطه بین تنظیم شناختی هیجان و سبک های دفاعی با کیفیت زندگی و با میانجی گری ناگویی هیجانی در بیماران مبتلا به فشارخون بالا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم زمستان (اسفند) ۱۴۰۰ شماره ۱۰۸
۲۳۰۶-۲۲۸۵
حوزه های تخصصی:
زمینه: با توجه به اینکه فشارخون بالا یکی از مهم ترین تهدیدکننده های سلامت روان و کیفیت زندگی به شمار می رود؛ ازاین رو، بررسی عوامل مهم روانشناختی همچون تنظیم شناختی هیجان و سبک های دفاعی مورد استفاده توسط افراد مبتلا به فشار خون بالا و تأثیر این متغیرها بر کیفیت زندگی آنها، می تواند در بهبود وضعیت روانشناختی این بیماران کمک کننده باشد. هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی مدل ساختاری رابطه بین تنظیم شناختی هیجان و سبک های دفاعی با کیفیت زندگی با میانجی گری ناگویی هیجانی در بیماران مبتلا به فشار خون بالا بود. روش: پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی و معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل 700 بیمار مبتلا به فشارخون بالا که در فصل بهار و تابستان سال 1398 به بیمارستان قلب شهر شیراز مراجعه کردند، بود. از بین آنها 480 بیمار انتخاب شدند. ابزار پژوهش حاضر، شامل پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی و همکاران (2007)، پرسشنامه سبک های دفاعی انروز و همکاران (1993)، پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی (1996) و پرسشنامه ناگویی هیجانی تورنتو تایلر و همکاران (1994) بود. داده ها با استفاده از آزمون کلموگروف اسمیرنوف، رگرسیون خطی و مدل سازی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزارهای SPSS25 و لیزرل 8/8 تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: متغیرهای تنظیم شناخت هیجان و سبک های دفاعی رابطه معناداری را با متغیر کیفیت زندگی با میانجی گری ناگویی هیجانی در بیماران مبتلا به فشارخون بالا نشان دادند (0/001 >P). نتیجه گیری: استفاده از راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و نوع سبک های دفاعی برای غلبه بر ناگویی هیجانی توسط افراد مبتلا به فشارخون بالا، می تواند کیفیت زندگی این افراد را تحت تأثیر قرار دهد.
مقایسه ی کارکردهای اجرایی، تنظیم هیجانی و حافظه ی کاری در دانش آموزان با و بدون اضطراب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش مقایسه ی کارکردهای اجرایی، تنظیم هیجانی و حافظه ی کاری در دانش آموزان با و بدون اضطراب بود. روش تحقیق از نوع توصیفی-علّی مقایسه ای بود. جامعه ی آماری این تحقیق شامل دانش آموزان پسر پایه ششم مقطع ابتدایی شهر ورامین در سال تحصیلی 97-1396 بود که نمونه ای به تعداد 150 دانش آموز با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای (75 نفر دانش آموز با اضطراب و 75 دانش آموز بدون اضطراب) انتخاب و در یک طرح علّی مقایسه ای شرکت کردند. هر دو گروه دانش آموزان از لحاظ بهره هوشی، تحصیلات والدین، سن و جنسیت همتاسازی شدند. داده های پژوهش با استفاده از پرسشنامه ی کارکردهای اجرایی کولیج (2002)، پرسشنامه ی تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی (2002)، پرسشنامه ی حافظه ی کاری دانیمن و کارپنتر (1980) و پرسشنامه ی اضطراب رینولدز و ریچموند (1987) جمع آوری گردید. برای تحلیل داده ها از آزمون های تی گروه های مستقل و تحلیل واریانس چندمتغیره استفاده شد. یافته های تحقیق نشان داد که دانش آموزان با اضطراب میانگین نمره کارکرد اجرایی کمتری از دانش آموزان بدون اضطراب دارند و این تفاوت به لحاظ آماری معناداراست (51/5- =t، 59=df، 001/0=sig). همچنین یافته ها نشان داد میانگین راهبردهای تمرکز مجدد/برنامه ریزی، ارزیابی مثبت و پذیرش (مؤلفه های متغیر تنظیم هیجانی) در گروه بدون اضطراب بالاتر از با اضطراب و سایر راهبردها درگروه با اضطراب بالاتر از گروه بدون اضطراب می باشد؛ و سرانجام تفاوت نمره میانگین حافظه ی کاری (84/0 =t، 59=df، 4/0=sig) در دو گروه (دانش آموزان با وبدون اضطراب) معنادار نمی باشد. اضطراب بالا در فرد می تواند باعث ایجاد اختلال در عملکردهای اجرایی، تنظیم هیجانی و حافظه ی کاری شود و با در نظر گرفتن یافته های فوق، ب ه نظ ر می رسد برای افزایش سلامت جس مانی، روان ی و اجتم اعی دانش آموزان، آموزش کارکردهای اجرایی و راهبردهای شناختی تنظیم هیجان، بسیار ضروری است.
اثربخشی قصه درمانی بر تاب آوری و تنظیم شناختی هیجان دانش آموزان نابینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: برای مقابله با مشکلات ناشی از آسیب های بینایی از جمله استرس، سرخوردگی و سایر مشکلات روان شناختی و سازگاری اجتماعی و فردی، نیاز به تا ب آوری و تنظیم شناختی هیجانی است. بنابراین، هدف از پژوهش حاضر، تأثیر آموزش قصه درمانی بر تا ب آوری و تنظیم شناختی هیجانی دانش آموزان نابینا بود. روش: این پژوهش از نوع روش نیمه آزمایشی همراه با پیش آزمون و پس آزمون با گروه آزمایشی و گروه گواه انجام گرفت. جامعه آماری مطالعه حاضر، شامل دانش آموزان مجتمع آموزشی نابینایان نرجس شهر تهران در سال 139۹ - 1398 بود. 30 نفر از افراد واجد شرایط به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و به صورت تصادفی در گروه کنترل ) 15 نفر ( و گروه آزمایشی ) 15 نفر ( جایگزین شدند. گروه آزمایشی ۱۰ جلسه قصه درمانی را به صورت گروهی دریافت نمودند و گروه کنترل، مداخله ای دریافت نکردند. در این پژوهش، برای جمع آوری داده ها، از مقیاس تاب آوری کانر و دیویدسون ) ۲۰۰۳ ( و تنظیم شناختی هیجانی گارنفسکی و کرایج ) ۲۰۰ ۶ ( استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از نرم افزار spss 20 استفاده گردید. برای تحلیل داده های پژوهش از تحلیل کواریانس چندمتغیره استفاده شد. مقادیر احتمال کمتر از ۰۵/ ۰ از نظر آماری معنادار در نظر گرفته شد. یافته ها: نتایج داده های پژوهش نشان داد که قصه درمانی در افزایش تاب آوری ) کل(، شایستگی فردی، اعتماد به غرایز فردی و تحمل عاطفه منفی، پذیرش و تغییر در روابط، کنترل، تأثیرات معنوی مؤثر است ) ۰۵/ p> 0 (. همچنین، نتایج پژوهش بیانگر آن بود که قصه درمانی در افزایش تنظیم شناختی هیجانی ) کل(، توجه مثبت مجدد، متمرکز بر برنامه ریزی،بازنگری و ارزیابی مجدد به صورت مثبت و در کاهش ابعادی چون خود را مقصر دانستن، نشخوار فکری، تحت نظر قرار دادن، فاجعه آمیز تلقی کردن و مقصر دانستن دیگران اثربخش بود ) ۰۵/ .)p> 0 نتیجه گیری: براساس یافته های به دست آمده می توان گفت، قصه درمانی روش کارآمدی در بهبود تاب آوری و بهبود تنظیم شناختی هیجانی در دانش آموزان نابینا بود.
اثربخشی درمان شناختی - رفتاری بر راهبردهای شناختی تنظیم هیجانی و خودکارآمدی عمومی مادران دارای کودکان فلج مغزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال یازدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۴۲)
85 - 100
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان شناختی - رفتاری بر راهبردهای شناختی تنظیم هیجانی وخودکارآمدی عمومی مادران دارای کودکان فلج مغزی انجام شد . روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون و گروه گواه بود که از جامعه مادران دارای کودک فلج مغزی در استان خراسان شمالی تعداد 28 مادر به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب و در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. در ابتدا پیش آزمون با پرسشنامه های نظم جویی شناختی هیجان گارنفسکی، کرایج و اسپینهاون (2009) و خودکارآمدی عمومی شوارتز (1981) انجام و گروه آزمایش تحت درمان شناختی - رفتاری قرار گرفتند. گروه گواه فاقد مداخله بودند پس از این مرحله و بعد از اجرای یک پس آزمون، داده ها با استفاده از روش تحلیل کواریانس چندمتغیره (مانوا) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: یافته ها حاکی از افزایش میانگین گروه آزمایش در متغیر خودکارآمدی و تمامی راهبردهای مثبت شناختی تنظیم هیجان بوده و از طرفی افزایش نمره خودکارآمدی عمومی و راهبرد تنظیم هیجان مثبت و کاهش نمره راهبرد تنظیم هیجان منفی مادران را در پی داشت . نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد که برنامه درمانی شناختی-رفتاری باعث بهبود کیفیت راهبردهای شناختی تنظیم هیجانی و افزایش خودکارآمدی شده و این امر می تواند با آگاهی دادن و کمک به بازسازی شناختی، کنترل هیجانات مثبت را جایگزین هیجانات منفی کرده و سبب کاهش آسیب روانی مادران شود.
مقایسه اثربخشی درمان پذیرش و تعهد و درمان فراشناختی بر راهبردهای سازگار و ناسازگار تنظیم شناختی هیجان در بیماران مبتلا به اختلال مصرف مواد تحت درمان نگهدارنده متادون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: اختلال ﻣﺼﺮﻑ ﻣﻮﺍﺩ، ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ یﮑی ﺍﺯ بیماری های ﻣﺰﻣﻦ روان پزشکی، ﺍﻣﺮﻭﺯﻩ ﺑﻪ یﮑی ﺍﺯ ﻣﺸﮑﻼﺕ ﻋﻤﺪﻩ ﺩﺭ ﺟﻮﺍﻣﻊ ﺗﺒﺪیﻞ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ. ﻫﺪﻑ ﭘﮋﻭﻫﺶ ﺣﺎﺿﺮ بررسی مقایسه اثربخشی درمان پذیرش و تعهد و درمان فراشناختی بر راهبردهای سازگار و ناسازگار تنظیم شناختی هیجان در بیماران مبتلا به اختلال مصرف مواد تحت درمان نگهدارنده متادون بود. روش : پژوهش حاضر، یک طرح نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس آزمون همراه با آزمون پیگیری سه ماهه با گروه کنترل بود. نمونه شامل 60 نفر از بین بیماران دریافت کننده درمان نگهدارنده متادون بودکه طی 6 ماهه دوم سال 1398 به مراکز ترک اعتیاد مشهد مراجعه کرده بودند. آزمودنی ها به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش (گروه درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد و گروه درمانی فراشناخت) و یک گروه کنترل جایگزین شدند. از پرسشنامه تنظیم شناختی هیجانی گارنفسکی و همکاران (2007) برای گردآوری داده ها استفاده شد و داده های جمع آوری شده ﺑﻪ ﮐﻤﮏ نرم افزار Spss-24 ﺗﺤﻠﯿﻞ ﺷﺪ. یافته ها : نتایج نشان داد که هم درمان پذیرش و تعهد و هم درمان فراشناختی بر افزایش راهبردهای تنظیم شناختی هیجان سازگار و کاهش راهبردهای تنظیم شناختی هیجان ناسازگار مؤثر هستند. همچنین یافته های پژوهش نشان داد که درمان پذیرش و تعهد در تغییر نمرات راهبردهای تنظیم هیجان نسبت به درمان فراشناختی مؤثرتر عمل کرده است. به صورت کلی می توان نتیجه گرفت که ﺩﺭﻣﺎﻥ ﻣﺒﺘﻨی ﺑﺮ ﭘﺬیﺮﺵ ﻭ ﺗﻌﻬﺪ ﺩﺭ تنظیم شناختی هیجان در بیماران مبتلا به اختلال مصرف مواد تحت درمان نگهدارنده متادون رویکرد درمانی بهتری است.
مقایسه اثربخشی درمان فراشناختی و درمان فعال سازی رفتاری بر تنظیم شناختی هیجانی در زنان مبتلا به اختلال دیس تایمیک
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان فراشناختی و درمان فعال سازی رفتاری بر کاهش تنظیم هیجانی منفی و افزایش تنظیم هیجان مثبت در بیماران زن مبتلا به اختلال دیس تایمیک انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش یک مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون - پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه بیماران دارای اختلال دیس تایمی مراجعه کننده به کلینیک های روان شناسی مستقر در منطقه 8 شهر تهران بود که تعداد 45 نفر به شیوه غیرتصادفی و در دسترس انتخاب و با گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل قرار گرفتند. ابزار این پژوهش پرسشنامه تنظیم شناختی هیجانی گارنفسکی و همکاران (2002) با اعتبار 73/0 تا 88/0 بود. برای گروه آزمایش اول درمان فراشناخت (ولز، 2009) در 8 جلسه 90 دقیقه ای و برای گروه آزمایش دوم درمان فعال سازی رفتاری (دیمیدجیان و همکاران، 2008) در 12 جلسه 90 دقیقه ای برگزار شد، اما گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. داده ها با بهره گیری از تحلیل واریانس آمیخته و بنفرونی در نرم افزار spss-26 تجزیه وتحلیل شدند. یافته ها: نتایج حاکی از آن بود که درمان فراشناختی و درمان فعال سازی رفتاری باعث کاهش تنظیم شناختی هیجانی و مؤلفه های آن در پایان مداخلات و دوره پیگیری شده بودند (05/0p>). همچنین درمان فعال سازی رفتاری در کاهش علائم تنظیم شناختی هیجانی، نسبت به درمان فراشناختی اثربخشی بیشتری را نشان می دهد (05/0p>). نتیجه گیری: درمان فعال سازی رفتاری به دلیل تأثیری که بر افسردگی دارد می تواند به تنهایی و یا با درمان مکمل در کاهش تنظیم شناختی هیجانی و علائم افسردگی در بیماران مبتلا به اختلال دیس تایمیک مؤثر باشد.
اثربخشی زوج درمانی بازسازی عاطفی بر تنظیم شناختی هیجان در زنان آسیب دیده از خیانت(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
زمینه و هدف: در بین همه مشکلاتی که می تواند در یک رابطه زناشویی رخ دهد، خیانت شدیدترین و تهدید آمیزترین مسئله برای پایداری روابط است. هدف از تحقیق حاضر بررسی اثربخشی زوج درمانی بازسازی عاطفی بر تنظیم شناختی هیجان در زنان آسیب دیده از خیانت بود. مواد و روش ها: روش تحقیق نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری بود.. جامعه آماری پژوهش شامل تمام زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی مراجعه کننده به مرکز مشاوره التیام و مهرافزا شهر بابلسر در سال های ۱۳۹۹، ۱۴۰۰ و ۱۴۰۱ بود. حجم نمونه شامل ۲۴ زوج یعنی ۱۲ زوج گروه اول آزمایش (زوج درمانی مبتنی بر بازسازی عاطفی) ۱۲ زوج گروه کنترل بود که به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در گروه ها جایگزین شدند. برای گردآوری داده ها از آزمون تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی و همکاران (۲۰۰۱) استفاده شد. روش تجزیه وتحلیل داده ها آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر بود. یافته ها: نتایج به دست آمده نشان داد زوج درمانی بازسازی عاطفی در بهبود راهبردهای تنظیم شناختی هیجانی زنان آسیب دیده از خیانت اثربخش بود (۰۵/۰>p). نتیجه گیری: با توجه به یافته های به دست آمده می توان گفت زوج درمانی بازسازی عاطفی در کاهش مشکلات هیجانی و بهبود راهبردهای هیجانی زنان اثربخش است.
مقایسه اثربخشی درمان شناختی-رفتاری و مواجهه از طریق واقعیت مجازی بر تنظیم شناختی هیجان دانش آموزان مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ آبان ۱۴۰۲ شماره ۸ (پیاپی ۸۹)
۱۲۸-۱۱۷
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان شناختی-رفتاری و درمان مواجهه از طریق واقعیت مجازی بر تنظیم شناختی هیجان دانش آموزان مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه گواه و پیگیری یک ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دوره دوم متوسطه که در سال تحصیلی 1402-1401 در مدارس شهر قائمشهر مشغول به تحصیل بودند؛ 51 دانش آموز با روش نمونه گیری در دسترس وارد مطالعه شدند و بطور تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه (هرگروه 17نفر) قرار گرفتند. گروه آزمایش اول و دوم هر یک به ترتیب طی 12 و 8 جلسه 60 دقیقه ای تحت مداخله شناختی-رفتاری و مواجه از طریق واقعیت مجازی قرار گرفتند. ابزار پژوهش پرسشنامه ی تنظیم شناختی هیجان (CERQ، گارنفسکی و کرایج، 2006) بود. تحلیل داده ها با روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی انجام شد. یافته ها نشان داد که هر دو مداخله ی درمان شناختی-رفتاری و مواجهه از طریق واقعیت مجازی در مقایسه با گروه گواه به طور معنی داری باعث افزایش تنظیم هیجان سازش یافته و کاهش تنظیم هیجان سازش نایافته می شوند (01/0P<)؛ و تأثیر هر دو روش مداخله تا مرحله پیگیری یک ماهه حفظ شد. همچنین درمان شناختی-رفتاری در مقایسه با درمان مواجهه از طریق واقعیت مجازی دارای اثربخشی بیشتری است (01/0<P). نتایج پژوهش بیانگر اولویت استفاده از درمان شناختی-رفتاری در مقایسه با درمان مواجهه از طریق واقعیت مجازی برای بهبود تنظیم شناختی هیجان توسط درمانگران حوزه کودک و نوجوان بود.
مدل یابی ساختاری رابطه سازگاری هیجانی و ذهن آگاهی با میانجگری تنظیم شناختی هیجان در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۴۹)
83 - 98
حوزه های تخصصی:
مقدمه: مولتیپل اسکلروزیس شایع ترین بیماری سیستم اعصاب مرکزی است که باعث از کارافتادگی و ناتوانی بسیاری از بیماران می شود. در این راستا، پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه سازگاری هیجانی و ذهن آگاهی با میانجگری تنظیم شناختی هیجان در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس انجام شد.
روش: روش این پژوهش توصیفی و طرح پژوهش از نوع طرح های همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را تمامی افراد مبتلا به بیماری ام.اس در شهر تهران در سال 1401 تشکیل دادند. برای این منظور به انجمن ام.اس ایران مراجعه و 300 بیمار به وسیله نمونه گیری داوطلبانه و در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده های پژوهش از پرسشنامه های سازگاری هیجانی (رابیو و همکاران، 2007)، ذهن آگاهی (کارداسیوتو و همکاران، 2008) و تنظیم شناختی هیجان (گارنفسکی و کرایج، 2006) استفاده شد.
یافته ها: نتایج بدست آمده از این پژوهش نشان داد ابعاد ذهن آگاهی (آگاهی متمرکز بر لحظه حاضر و پذیرش) به عنوان متغیرهای برونزای پژوهش بر ابعاد سازگاری هیجانی (فقدان نظم بخشی انگیختگی های هیجانی و فیزیولوژیک، ناامیدی و تفکر آرزومندانه) هم دارای اثر مستقیم و هم اثر غیرمستقیم است (001/0>P).
نتیجه گیری: آنچه از یافته های حاضر می توان نتیجه گرفت، اهمیت دادن به آموزش مهارت های ذهن آگاهی در بیماران مبتلا به ام .اس و بهبود مهارت های شناختی در تنظیم هیجانی است. باتوجه به استرس ادراک شده توسط این افراد، هرچه قدر فرد بر آرزوها و افکار مخرب متمرکز شود و تمرکز خود را بر زمان حال از دست دهد و نتواند بیماری خود را بپذیرد، بدون شک سیر و روند بیماری سریع تر خواهد بود.