فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۲۱ تا ۷۴۰ مورد از کل ۴٬۴۲۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه کمال گرایی، استحکام من، خشم و نشخوار خشم در بیماران مبتلا به افسردگی اساسی و وسواس فکری- عملی انجام شد. تعداد 60 نفر (39 بیمار افسرده، 21 بیمار وسواسی) به مقیاس کمال گرایی چند بعدی تهران (TMPS)، مقیاس استحکام من (ESS)، مقیاس خشم چند بعدی تهران (TMAI) و مقیاس نشخوار خشم (ARS) پاسخ دادند. روش پژوهش علی- مقایسه ای و جامعه آماری تمام بیماران مبتلا به اختلال افسردگی اساسی و اختلال وسواس فکری- عملی مراجعه کننده به کلینیک های خصوصی شهر تهران بودند. برای تحلیل داده های پژوهش، از شاخص ها و روش های آماری مانند درصد، فراوانی، میانگین، انحراف استاندارد، تحلیل واریانس چند متغیری و آزمون t مستقل استفاده شد. یافته ها نشان داد که ابعاد کمال گرایی در اختلال افسردگی و وسواس فکری- عملی دارای تفاوت معنادار هستند؛ در بعد کمال گرایی خودمحور و دیگرمحور نمرات بیماران مبتلا به وسواس از بیماران افسرده بالاتر بود، در بعد کمال گرایی جامعه محور بیماران افسرده نمره بالاتری کسب نمودند. استحکام من دو گروه تفاوت معناداری نداشت. در خصوص خشم، نتایج حاکی از آن بود که خشم درونی بیماران مبتلا به افسردگی بالاتر از بیماران مبتلا به وسواس بود. نتایج همچنین نشان داد که نمره نشخوار خشم بیماران افسرده بیشتر از بیماران مبتلا به وسواس بود. بر اساس یافته های این پژوهش می توان همبودی دو اختلال افسردگی و وسواس فکری- عملی را بر اساس مبانی آسیب شناختی مشترک تبیین نمود؛ در عین حال، مبانی آسیب شناختی متفاوت تمایز دو اختلال را توجیه می کنند.
تنظیم هیجان در کودکان با اختلال یادگیری و کودکان عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعة حاضر به مقایسة تنظیم هیجان در کودکان با اختلال یادگیری و عادی نه تا یازده سال پرداخت. مطالعة حاضر دارای طرح توصیفی- پس رویدادی است. نمونة پژوهش شامل سی کودک با اختلال یادگیری و سی کودک عادی است که به طور دسترس از شهر تهران انتخاب شدند. دو ابزار از جمله پرسش نامة تنظیم هیجان و سیاهة تنظیم هیجان اجرا شد. پرسش نامة تنظیم هیجان به وسیلة کودکان و سیاهة تنظیم هیجان از سوی والدین آنان تکمیل شد. تحلیل داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل واریانس چندمتغیری حاصل از هر دو ابزار پژوهش حاضر نشان داد که در مقایسه با کودکان عادی، کودکان اختلال یادگیری بی ثباتی هیجانی/منفی گرایی بیشتر و نمره های پایین تری را در استفاده از راهبرد تنظیم هیجان ارزیابی مجدد به طور معناداری نشان دادند. همچنین، یافته های به دست آمده از اثرهای تعاملی و اثرهای اصلی متغیرهای جمعیت شناختی مورد بررسی قرار گرفت. بر اساس یافته های به دست آمده، با توجه به نمره های بالای کودکان با اختلال یادگیری در بی ثباتی/منفی گرایی هیجانی، پیشنهاد می شود که مشکلات هیجانی در این گروه از کودکان از سوی متخصصان و معلمان مورد ملاحظة بیشتری قرار گیرد و برنامه هایی به منظور بهبود مسائل این کودکان طراحی شود.
تأثیر درمان گروهی مبتنی بر بخشش بر علائم افسردگی و نشخوار فکری زنان مبتلا به افسرده خویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آسیب ها و رنجش های بین فردی نقش مهمی در شکل گیری و تداوم اختلالات روانشناختی دارند. با توجه به یافته های پژوهشی مبنی بر ارتباط بین بخشیدن آسیب های بین فردی گذشته و کاهش علائم افسردگی، پژوهش حاضر به بررسی اثربخشی درمان گروهی مبتنی بر بخشش بر علائم افسردگی و نشخوار فکری زنان مبتلا به افسرده خویی پرداخت. پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه تجربی با حجم نمونه 16 زن بود. آزمودنی ها با روش نمونه گیری در دسترس از یک مرکز درمانی روانپزشکی، بر اساس ملاک های ورود و تشخیص روانپزشک انتخاب شدند و به طور تصادفی به دو گروه 8 نفره آزمایش و کنترل تقسیم شدند. در گروه آزمایش درمان مبتنی بر بخشش به صورت گروهی در قالب 6 جلسه 90 دقیقه ای (هفته ای یک بار) برگزار شد. اما گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت ننمود. اطلاعات پژوهش از طریق پرسشنامه افسردگی بک (BDI)، مقیاس انگیزه های بین فردی مرتبط با آسیب (TRIM-12) و مقیاس نشخوار فکری درباره یک ناراحتی بین فردی (RIO) جمع آوری شد. برای تحلیل داده های این پژوهش، از تحلیل کوواریانس استفاده شد. ارزیابی پس از درمان نشان داد که درمان گروهی مبتنی بر بخشش بر کاهش علائم افسردگی و نشخوار فکری زنان مبتلا به افسرده خویی مؤثر بوده است و این تأثیر از لحاظ آماری (05/0 p<) معنادار بود. از یافته های بدست آمده از این مطالعه چنین نتیجه گیری می شود که می توان از درمان گروهی مبتنی بر بخشش برای کاهش علائم افسردگی و نشخوارفکری سود جست.
اثربخشی آموزش شناختی- رفتاری کنترل خشم بر نوجوانان دارای اختلال سلوک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: مهارت کنترل خشم یکی از موثرترین برنامه های پیشگیری از شیوع انواع رفتارهای پرخطر و افزایش کارآمدی شخصی و اجتماعی است. هدف پژوهش حاضر، بررسی تاثیر آموزش شناختی-رفتاری کنترل خشم بر خشم نوجوانان با اختلال سلوک ساکن در مراکز شبه خانواده بود.
روش: روش پژوهش، طرح آزمایشی پیش آزمون–پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل همه نوجوانان 18-12 سال پسر مراکز شبه خانواده بهزیستی شهرستان گرگان در سال 1394 بودند. از بین جامعه آماری تعداد 30نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند که 15 نفر آن ها در گروه آزمایش و 15 نفر دیگر در گروه گواه قرار گرفتند. شیوه نمونه گیری در دسترس بود. ابزارهای گردآوری اطلاعات شامل پرسش نامه خودگزارشی مشکلات رفتاری نوجوانان و سیاهه رفتاری کودک، فرم گزارش معلم و پرسش نامه پرخاشگری بود. از آزمون تحلیل کوواریانس برای تجزیه وتحلیل داده ها استفاده شد.
یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که آموزش مهارت کنترل خشم در کاهش پرخاشگری کلی و مولفه های پرخاشگری افکار، رفتار و احساس نوجوانان دارای اختلال سلوک مراکز شبه خانواده موثر است.
نتیجه گیری: از این رو می توان نتیجه گرفت که آموزش کنترل خشم به عنوان یکی از درمان های شناختی در کاهش نشانه های اختلال سلوک تاثیرگذار است.
مقایسه عناصر آزمون ترسیم آدمک در کودکان با و بدون اختلال نوشتاری
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال نوشتاری یکی از مهم ترین و شایع ترین اختلال های دوران کودکی است. در سال های اخیر روش های مختلفی برای تشخیص این اختلال به وجود آمده اند که تشخیص از روی عناصر مختلف نقاشی یکی از این روش ها به شمار می رود. هدف پژوهش حاضر، مقایسه عناصر آزمون ترسیم آدمک در کودکان با و بدون اختلال نوشتاری است.
روش: طرح پژوهش حاضر علّی- مقایسه ای است. 50 دانش آموز دختر با اختلال نوشتاری و 50 نفر بدون اختلال نوشتاری به روش تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. معیار ورود دانش آموزان به مطالعه بر اساس آزمون های هوش ریون، آزمون تشخیصی املا فلاح چای، و آزمون آدمک صورت گرفت.
یافته ها: یافته های حاصل از مجذور خی دو و تی مستقل نشان داد که بین عناصر نقاشی کودکان با و بدون اختلال نوشتاری تفاوت معنادار وجود دارد (p>./05). آدمک کودکان با اختلال نوشتاری نسبت به گروه دیگر، ساده تر، کوچک تر و با جزئیات کمتر ترسیم شده بود و همچنین عدم رعایت تناسب، تقارن، حذف اجزای بدن آدمک و کیفیت کلیِ ضعیف، بسیار مشهود بود.
نتیجه گیری: وجود تفاوت میان سطوح عناصر آزمون ترسیم آدمک در کودکان با و بدون اختلال نوشتاری، بدین معنی است که عناصری در ترسیم آدمک وجود دارند که می توان به واسطه آن ها به تشخیص کودکان با این اختلال نزدیک شد.
اثربخشی آموزش مهارتهای زندگی (همدلی، حل مسأله، کنترل هیجان) بر شادکامی مادران دارای کودکان اتیستیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اُتیسم، یکی از اختلالات فراگیر رشد است که به عنوان وخیم ترین و در عین حال ناشناخته ترین اختلال دوران کودکی، مطرح می شود. شرایط و نیازهای خاص کودکان اُتیستیک، نه تنها کودک بلکه خانواده را نیز تحت تأثیر قرار می دهد که مادران سهم اصلی در مواجه با آن را بر عهده دارند. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر بخشی آموزش مهارتهای زندگی (همدلی، حل مسأله، کنترل هیجان) بر شادکامی مادران دارای کودکان اتیستیک شهرستان سنندج انجام شد. روش تحقیق نیمه آزمایشی و طرح تحقیق از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود. 24 نفر از مادران دارای کودک اتیستیک شهرستان سنندج در نیمه دوم سال94 به شیوه در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. به گروه آزمایش 8 جلسه مهارت های زندگی (همدلی، حل مسأله، کنترل هیجان) آموزش داده شد. ابزار سنجش، پرسشنامه شادکامی آکسفورد بود. داده ها از طریق آزمون تحلیل کوواریانس تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که آموزش مهارت های زندگی به مادران دارای کودک اتستیک در افزایش شادکامی آنها مؤثر بوده است. و از نتایج پژوهش می توان چنین نتیجه گیری نمود که آموزش مهارت های همدلی، حل مسأله، کنترل هیجان می تواند مادران کودکان اتیستیک را در حل مشکلات کودکانشان یاری دهد.
مقایسه نظریه ذهن، نگهداری توجه، و همدلی در دانش آموزان مبتلا و غیر مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف:اختلال نافرمانی مقابله ای یکی از شایع ترین اختلال های رفتار مخرب است. هدف پژوهش حاضر مقایسه نظریه ذهن، نگهداری توجه، و همدلی در دانش آموزان دبیرستانی مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای و بهنجار بود. روش:روش پژوهش توصیفی از نوع علی-مقایسه ای بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان پسر اول تا سوم دبیرستان شهرستان اهواز در سال تحصیلی 95-1394 بود که از بین آنها نمونه ای به حجم 100 نفر (50 نفر دانش آموز بهنجار و 50 نفر دانش آموز مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای) با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه خودگزارشی مشکلات رفتاری نوجوانان آخنباخ (1991)، آزمون ذهن خوانی از طریق چشم ها (بارون-کوهن، 2001)، آزمون عملکرد پیوسته، پرسشنامه همدلی بارون-کوهن (2003) و مصاحبه بالینی ساختاریافته (2013) بود. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از تحلیل واریانس چندمتغیره استفاده شد.
مقایسه پردازش حسی و معنایی اطلاعات در بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی و افراد بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پردازش حسی و معنایی اطلاعات دو عامل مهم در تعیین واکنش های رفتاری می باشند. هدف از پژوهش حاضر مقایسه پردازش حسی و معنایی اطلاعات در بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی و افراد عادی بود. روش پژوهش توصیفی از نوع علی- مقایسه ای بود و جامعه آماری پژوهش شامل افراد مراجعه کننده به مرکز روانپزشکی ایران بود که به روش نمونه گیری هدفمند 30 بیمار مبتلا به اختلال شخصیت مرزی و 30 فرد عادی به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. پردازش حسی و معنایی اطلاعات از طریق پرسشنامه نیمرخ حسی بزرگسالان براون و آزمون افتراق معنایی آزگود مورد ارزیابی قرار گرفتند. از روش تحلیل واریانس چند متغیره(مانووا) جهت تحلیل داده ها استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی در مولفه های حساسیت حسی و دورجویی حسی و نیز در تمامی مولفه های پردازش معنایی اطلاعات (بعد زندگی) با افراد عادی تفاوت معناداری دارند(05/0>P). نتایج پژوهش حاضر نشان داد که بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی نقایصی در حساسیت حسی و دوری جویی حسی دارند. به علاوه، در مقایسه با افراد عادی، بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی زندگی را قدرتمندتر، ناآرامتر، خطرناکتر و منفی تر ارزیابی می کنند. این یافته ها مورد بحث قرار گرفتند.
بررسی اثربخشی تحریک با جریان مستقیم از روی جمجمه ی ناحیه ی پشتی-جانبی قشر پیش پیشانی بر ولع مصرف در سوءمصرف کنندگان شیشه(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: با توجه به شیوع سوءمصرف شیشه و لزوم درمان های مناسب برای آن، هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی تحریک با جریان مستقیم از روی جمجمه ی ناحیه ی پشتی-جانبی قشر پیش پیشانی بر کاهش میزان ولع مصرف در سوءمصرف کنندگان شیشه بود.
روش کار: این مطالعه ی بالینی، در طی آذر 1393 تا تیر 1394 با جامعه ی آماری افراد مبتلا به حداقل یک سال سوءمصرف شیشه (بر اساس ملاک های تشخیصی چهارمین ویراست راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی و انجام آزمایش) مراجعه کننده به مرکز درمان اعتیاد مهرآوران و مرکز درمان پرهیزمدار مشهد، انجام شد. از طریق نمونه گیری هدف مند 21 نفر، انتخاب و به شیوه ی تصادفی در سه گروه برابر (تحریک آندی راست، تحریک آندی چپ و شم) قرار گرفتند. از پرسش نامه های مشخصات جمعیت شناختی، سنجش ولع پایه ی مصرف آمفتامین، آزمون تصویری سنجش ولع القایی مصرف شیشه استفاده شد. داده ها با کمک آمار توصیفی، تحلیل کوواریانس و نرم افزار SPSSنسخه ی 20 تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج نشان داد تحریک با جریان مستقیم از روی جمجمه ی ناحیه ی پشتی-جانبی قشر پیش پیشانی تاثیر معنی داری در کاهش میزان ولع القایی مصرف کنندگان دارد (002/0=P). در حالی که تحریک این ناحیه به صورت آندی راست/کاتدی چپ در کاهش ولع مصرف تاثیر معنی داری داشت (001/0=P)، تحریک آندی چپ/کاتدی راست با کاهش معنی داری در میزان ولع، همراه نبود (397/0=P). بر خلاف ولع القایی، تحریک ناحیه ی پشتی-جانبی قشر پیش پیشانی چپ و راست در کاهش ولع پایه ی آزمودنی ها موثر بود (000/0=P).
نتیجه گیری: بر اساس نتایج، به نظر می رسد می توان از تحریک با جریان مستقیم از روی جمجمه ی ناحیه ی پشتی-جانبی قشر پیش پیشانی راست و چپ به عنوان درمان موثر در کاهش ولع مصرف پایه و القایی شیشه در بیماران سوء مصرف کننده ی آن استفاده کرد.
نقش میزان پایبندی دانشجویان به سبک زندگی اسلامی در پیش بینی میزان گرایش آن ها به اعتیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این مطالعه با هدف بررسی نقش میزان پایبندی دانشجویان به سبک زندگی اسلامی در پیش بینی میزان گرایش آن ها به اعتیاد انجام شد. روش: روش پژوهش توصیفی- همبستگی بوده و جامعه آماری آن را تمامی دانشجویان شاغل به تحصیل دانشگاه محقق اردبیلی در نیمسال اول سال تحصیلی 95-1394 تشکیل می دادند. از بین این دانشجویان 377 نفر با روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شده و با استفاده از فرم کوتاه پرسش نامه سبک زندگی اسلامی، پرسش نامه استعداد اعتیاد دانشجویان و مقیاس نگرش سنج مواد مخدر مورد ارزیابی قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد که میزان پایبندی دانشجویان به سبک زندگی اسلامی با میزان تمایل آن ها به مصرف مواد و نیز مؤلفه های استعداد اعتیاد رابطه منفی داشته (01/0>P) و 23% از واریانس تمایل دانشجویان به مصرف مواد و 45% از واریانس استعداد اعتیاد دانشجویان با سبک زندگی اسلامی تبیین می شود. از بین مؤلفه های سبک زندگی اسلامی، مؤلفه مالی با ضریب بتای 28/0-، قویترین پیش بین تمایل دانشجویان به مصرف مواد و مؤلفه اخلاقی با ضریب بتای 28/0-، قویترین پیش بین استعداد اعتیاد در دانشجویان محسوب می شوند. بحث و نتیجه گیری: این یافته ها تلویحات مهمی در زمینه توجه به سبک زندگی اسلامی در دانشجویان و انجام اقدامات لازم برای ترویج و ارتقای آن به منظور پیشگیری از گرایش دانشجویان به آسیب های اجتماعی به خصوص مصرف مواد را به دنبال دارد.
مقایسه تأثیر درمان رابطه والد – کودک و درمان متمرکز بر خانواده بر کارکرد خانواده های دارای فرزند مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: کارکرد خانواده جنبه مهم محیط خانوادگی است که سلامت جسمانی، اجتماعی و هیجانی کودکان را تحت تأثیر قرار می دهد. کارکرد خانواده هایی که دارای فرزند مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای هستند ممکن است دچار تزلزل شود. هدف این پژوهش مقایسه اثربخشی بازی درمانی رابطه والد – کودک و درمان متمرکز بر خانواده بر کارکرد خانواده های دارای فرزند مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای است.
روش: پژوهش حاضر از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش شامل تمام خانواده های دارای فرزند مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهرستان سنندج در سال 1395 بود که 36 خانواده از آنها با روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند و در دو گروه آزمایشی (درمان های رابطه والد – کودک و درمان متمرکز بر خانواده) و یک گروه کنترل به صورت تصادفی جایدهی شدند. جهت گردآوری داده ها از مقیاس سنجش کارکرد خانواده (اپشتاین، بالدوین و بیشاب، 1983) استفاده شد. برای گروه های آزمایشی ده جلسه دوساعته مداخله صورت گرفت، در صورتی که گروه کنترل مداخله ای دریافت نکردند.
یافته ها: نتایج نشان داد که هر دو گروه آزمایش درمان رابطه والد – کودک و درمان متمرکز بر خانواده بر کارکرد خانواده ها نسبت به گروه کنترل مؤثر بودند و درمان رابطه والد – کودک نسبت به درمان متمرکز بر خانواده بر کارکرد خانواده اثربخش تر بوده است.
نتیجه گیری: با استفاده از دو روش درمانی به کاربرده شده در این پژوهش می توان گام مهمی در بهبود کارکرد خانواده ها برداشت.
رابطه بین سوگیری های شناختی و وسوسه در افراد مبتلا به وابستگی به مواد افیونی: نقش تعدیل کنندگی خصوصیات شخصیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: بر اساس تحقیقات اخیر، سوگیری در پردازش اطلاعات و ارتباط آن با سایر فاکتورها مثل وسوسه و خصوصیات شخصیتی نقش مهمی را در سبب شناسی و نگهداری اختلالات وابستگی به مواد بازی می کنند. هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش تعدیل کنندگی خصوصیات شخصیت بر رابطه بین سوگیری های شناختی و وسوسه است. روش: به این منظور 100 نفر از افراد مذکر وابسته به مواد افیونی با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. داده های پژوهش با اجرای آزمایه های پروب دات، حافظه بازشناسی، تکمیل کلمات ناتمام، پرسشنامه عقاید وسوسه انگیز و مقیاس پنج عاملی شخصیت نئو جمع آوری گردید. داده های پژوهش با تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که برخی از خصوصیات شخصیتی می توانند نقش تعدیل کنندگی را در رابطه بین وسوسه و سوگیری توجه و حافظه ضمنی بازی کنند، اما این ویژگی ها اثری در رابطه بین وسوسه و سوگیری حافظه آشکار نداشتند. نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاکی از آن بود که پردازش های شناختی خودکارمثل توجه و حافظه ضمنی، پردازش های پایین به بالا هستند و تحت تأثیر خصوصیات شخصیت فرد قرار می گیرند، در حالی که پردازش های شناختی آگاهانه مثل حافظه آشکار، پردازش بالا به پایین هستند و تحت تأثیر ادراک فرد قرار می گیرند.
مدل یابی گرایش به مصرف سیگار براساس باور های سلامت، نگرش ها، هنجارهای ذهنی و تاب آوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، پیش بینی گرایش به مصرف سیگار براساس باورهای سلامتی، نگرش ها، هنجارهای ذهنی و تاب آوری در میان دانشجویان بود. روش:آن یک مطالعه مقطعی و تحلیلی با نمونه 361 نفری از دانشجویان دانشگاه بود..دو پرسشنامه، یکی برگرفته از الگوی باورهای مرتبط با سلامت و نظریه عمل منطقی و دیگری در باره تاب آوری، اجرا شد. تجزیه و تحلیل داده هابا بسته بندی های SPSS و کمترین مجذورات جزئی (PLS) بود. مطالعه اصلی (پس از آزمایشی) نشان داد 66/16%از 108 نفری که سیگار مصرف کرده بودند، قبل از 10 سالگی سیگار کشیدن را آزموده بودند. کلیه دوستان بیش از 5/10% از آنها (108 نفر) سیگار مصرف می کردند. معادلات ساختاری گویای آن بود که مدل مفهومی تحقیق حاضر می تواند گرایش به مصرف سیگار را در میان دانشجویان پیش بینی کند. بالاترین ضریب بین نگرش و مصرف سیگار است. هنجار ذهنی در مرحله بعدی قرار دارد. یافته ها از نقش ترکیبی مدل های باورهای سلامت، مدل رفتار برنامه ریزی شده و تاب آوری در پسش بینی گرایش به مصرف سیگار حمایت می کند.
عوامل موثر بر تجربه شرم در خانواده های بیماران با اختلال روان پزشکی: نقش انگ، حساسیت به طرد و ارزیابی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شرم و انگ حاصل از بیماری به عنوان تجارب هیجانی شایع منفی در خانواده های بیماران اسکیزوفرن است که هم روی سلامت خانواده و هم افزایش احتمال بازگشت مجدد نشانه های بیمار اثر گذار است. اما هنوز اطلاعات کمی در خصوص این که چرا برخی افراد انگ را استرس زا تر دریافت می کنند و برخی آن را قابل رویارویی در نظر می گیرند، وجود دارد. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه میان متغیرهای انگ دریافتی، ارزیابی شناختی، حساسیت به طرد و احساس شرم و تعیین پیش بینی کننده های احساس شرم انجام شد.این پژوهش از نوع کمی (پس رویدادی)- همبستگی بود. 150 نفر از خانواده های بیماران روانپزشکی با استفاده از نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند گانه استفاده شد. میان انگ دریافتی با سایر متغیرها رابطه معناداری وجود دارد، اما ارزیابی شناختی با حساسیت به طرد و حساسیت به طرد با شرم درونی رابطه معناداری ندارند. مدل بدست آمده از تحلیل رگرسیون بیانگر این است که 23% درصد از کل تغییرات شرم درونی توسط انگ دریافتی و ارزیابی شناختی و 23% درصد از تغییرات شرم بیرونی توسط انگ دریافتی و حساسیت به طرد تبیین می گردد. ارزیابی شناختی منفی نسبت به بیماری روانپزشکی مانند در اختیار نداشتن منابعی برای رویارویی با بیماری در ایجاد احساس شرم درونی نقش تعیین کننده ای دارد. حساسیت به طرد به عنوان سبکی که در آن دیگران به عنوان منبع تهدید تلقی می گردند، با بیش برآورد کردن قدرت و جایگاه اجتماعی دیگران در جهت تهدید، آسیب زدن و طرد کردن به احساس شرم بیرونی دامن می زند.
مقایسه جانبی شدن در ریخت های فرعی کودکان مبتلا به اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی و بهنجار
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی اختلالی مزمن است که بخش قابل توجهی از جمعیت کودکان را تحت تأثیر قرار می دهد؛ بنابراین پژوهش حاضر با هدف بررسی تفاوت جانبی شدن در ریخت های فرعی کودکان مبتلا به نارسایی توجه/ فزون کنشی و بهنجار انجام شد. روش:پژوهش حاضر توصیفی از نوع علی مقایسه ای است. جامعه آماری شامل تمامی کودکان دختر و پسر بهنجار و مبتلا به اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی 7 تا 13 ساله استان البرز در سال 1394 بود که از بین آنها80 آزمودنی با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، و به وسیله مصاحبه بالینی و مقیاس مشکلات رفتاری کودکان کانرز (1999)، به عنوان نمونه انتخاب شده اند. افراد نمونه در چهار گروه شامل کودکان بهنجار، ریخت نارسایی توجه، ریخت فزون کنش/ تکانشگر، و ریخت ترکیبی نارسایی توجه/ فزون کنشی قرار گرفتند و با پرسشنامه های دست برتری واترلو (استنیوس و بریدن، 1989) و پابرتری واترلو (الیاس و همکاران، 1998) ارزیابی شدند. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس یک راهه تحلیل شدند.
مقایسه خطرپذیری و تحریف شناختی در دانش آموزان با و بدون گرایش به اعتیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه خطرپذیری و تحریف شناختی در دانش آموزان با و بدون گرایش به اعتیاد بود. روش: این پژوهش توصیفی، از نوع علی-مقایسه ای بود. جامعه آماری این پژوهش را دانش آموزان پسر دبیرستانی در سال تحصیلی 94-93 شهرستان بستان آباد تشکیل دادند. نمونه پژوهش100 دانش آموز دارای گرایش به اعتیاد و 100 دانش آموز بدون گرایش به اعتیاد بود که از میان دانش آموزان شناسایی و انتخاب شده بودند. برای سنجش متغیرهای مورد مطالعه از پرسش نامه های گرایش به اعتیاد، خطرپذیری نوجوانان و تحریف شناختی استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد خطرپذیری و تحریف شناختی در دانش آموزان با گرایش به اعتیاد بیشتر از دانش آموزان بدون گرایش به اعتیاد است. نتیجه گیری: این یافته ها حاکی از آن است که خطرپذیری و تحریف شناختی از متغیرهای مهم در گرایش دانش آموزان به اعتیاد می باشند. بنابراین بر اساس یافته ها در نظر داشتن خطرپذیری و تحریف شناختی برای خدمات پیشگیری، آسیب شناسی و مشاوره ضروری است.
سبک های تصمیم گیری و الکسی تایمیا: مطالعه ارتباط این دو سازه در یک گروه غیربالینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: با توجه به اینکه مغز و ناحیه پیشانی و بخصوص قشر پره فرونتال در تصمیم گیری نقش پراهمیتی دارند و از طرفی، نقص در کارکرد ناحیه پیشانی در الکسی تایمیا نیز مطرح شده است، تحقیق حاضر با هدف بررسی ارتباط سبک های تصمیم گیری با الکسی تایمیا انجام یافت. روش: پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی- همبستگی است که در آن، 257 دانشجو (114 مرد و 143 زن) به روش تصادفی چندمرحله ای از دانشگاه های پیام نور مراکز بناب و تبریز انتخاب شدند و دو پرسشنامه سبک های تصمیم گیری اسکات و بروس (1995) و الکسی تایمیا تورنتو-20، در مورد آن ها اجرا شد. داده ها از طریق آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون خطی و چندگانه تجزیه وتحلیل شدند. یافته ها: نتایج به دست آمده نقش پیش بینی کنندگی الکسی تایمیا در تبیین سبک های تصمیم گیری عقلایی، اجتنابی و شهودی را تأیید کرد. به گونه ای که پیش بینی شد با افزایش الکسی تایمیا، سبک تصمیم گیری عقلایی افزایش و سبک تصمیم گیری اجتنابی و شهودی کاهش یابد. همچنین از بین سه عامل الکسی تایمیا، تنها عامل مؤثر بر سبک تصمیم گیری عقلایی، تفکر عینی و تنها عامل مؤثر بر سبک تصمیم گیری اجتنابی و شهودی، دشواری در تشخیص احساسات، شناسایی شد. نتیجه گیری: به نظر می رسد در اساس زیستی تصمیم گیری و الکسی تایمیا، اشتراکاتی وجود داشته باشد. این نقص به احتمال زیاد در کارکرد قشر پره فرونتال که در تصمیم گیری اخلاقی فعال می شود و نقص در تبادل اطلاعات از قسمت راست به قسمت چپ آن، رخ می دهد.
مقایسة اثر بخشی معنویت درمانی و طرحواره درمانی بر افسردگی دانشجویان افسرده(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش مقایسة اثربخشی معنویت درمانی و طرحواره درمانی بر افسردگی دانشجویان دانشگاه «پیام نور» سمیرم است. آزمودنی های این پژوهش از طریق فراخوان و از میان کسانی که از طرف روان شناس بالینی قبلاً تشخیص افسردگی گرفته بودند، به روش «نمونه گیری در دسترس» انتخاب شدند. ابزار تشخیصی افسردگی آزمون «افسردگی بک» (BDI-II) است و برای سنجش معنویت، از شرح حال دینی و روایی (RSHI) استفاده شده است. آزمودنی هایی که دارای ملاک های مناسب برای گروه های درمان بودند به طور تصادفی در گروه های آزمایش و کنترل جایگزین شدند. دو گروه درمانی در هشت جلسة شرکت کردند و گروه کنترل (فهرست انتظار) در هیچ گونه گروه درمانی شرکت نکرد. در پایان، مداخلات درمانی هر سه گروه بار دیگر با آزمون ا«فسردگی بک» (BDI-II) ارزیابی شد. داده های به دست آمده با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شد. یافته های پژوهش نشان داد ، معنویت درمانی و طرحواره درمانی به طور معناداری در بهبود افسردگی دانشجویان مؤثر بوده است. در مقایسة دو روش درمانی نیز تفاوت معنا داری به چشم می خورد و معنویت درمانی اثربخشی بیشتری نسبت به طرحواره درمانی در بهبود افسردگی نشان می دهد.
مقایسه اثر بخشی« طرحواره درمانی» و «حساسیت زدایی با حرکات چشم و پردازش مجدد» به روش موردی بر کاهش اضطراب اجتماعی: ارائه الگو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقیق باهدف مقایسه اثر بخشی «طرحواره درمانی» و«حساسیت زدایی باحرکات چشم و پردازش مجدد» به روش موردی بر کاهش اضطراب اجتماعی مراجعین نا ایمن مرکز مشاوره اجرا گردید.روش تحقیق از نوع نیمه آزمایشی بود و نمونه به تعداد 22نفر با توجه به اجرای آزمون بر روی جامعه مراجعینِ مرکز مشاوره انتخاب و در سه گروه جایگزین تصادفی شدند.جهت گردآوری داده ها ازمقیاس اضطراب اجتماعی کانور( SPIN) وآزمون دلبستگی هازان و شیور(ASP) استفاده شد.داده های به دست آمده با استفاده از روش کوواریانس تحلیل گردید. نتایج نشان دادکه طرحواره درمانی و حساسیت زدایی در مقایسه با گروه لیست انتظار تاثیر معناداری در کاهش اختلال دارند.تفاوتی از لحاظ میزان تاثیر در بین دو روش درمانی مشاهده نشد.برای کاهش مولفه ترس اختلال اضطراب اجتماعی روش طرحواره درمانی موثر تر از حساسیت زدایی با حرکات چشم و پردازش مجدد می باشد.بر این اساس میتوان برای کاهش اضطراب اجتماعی از هر دو روش درمانی بهره برد.وبرای کاهش مولفه ترس،طرحواره درمانی ارجحیت دارد
پیش بینی سبک های تصمیم گیری مصرف کنندگان با استفاده از سیستم های فعال سازی و بازداری رفتاری مغزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف اصلی پژوهش حاضر پیش بینی سبک های تصمیم گیری مصرف کنندگان از طریق ویژگی های شخصیت است. برای تعیین سبک های تصمیم گیری از الگوی اسکات و بروس مشتمل بر سبک های منطقی، شهودی، وابسته و اجتنابی و برای تعیین ویژگی های شخصیتی از مدل گری ویلسون مشتمل بر سیستم های فعال سازی رفتاری، بازداری رفتاری و جنگ/گریز استفاده شده است. روش: نمونه مورد مطالعه، 375 نفر از دانشجویان دانشگاه پیام نور مرکز قم که به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شده اند. پرسشنامه های سبک های تصمیم گیری اسکات و بروس و ویژگی های شخصیتی گری - ویلسون توزیع و با استفاده از تحلیل رگرسیون چند متغیره، سبک های تصمیم گیری آزمودنی ها پیش بینی گردید. یافته ها: یافته های تحقیق نشان داد که علاوه بر وجود رابطه معنی دار بین مؤلفه های سبک های تصمیم گیری، شرکت کنندگان پژوهش که دارای سیستم های فعال سازی رفتاری و جنگ/گریز هستند، از سبک تصمیم گیری منطقی و در سیستم بازداری رفتاری از سبک تصمیم گیری اجتنابی و شهودی استفاده می نماید.