فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۶۱ تا ۶۸۰ مورد از کل ۴٬۵۴۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف: با همه تلاش هایی که درزمینه ترک اعتیاد صورت می گیرد آمار فراوان عود مصرف مواد درنتیجه تجربه ولع پس از ترک مواد نگران کننده است. هدف از انجام این پژوهش، بررسی تأثیر مصاحبه انگیزشی بر کاهش ولع و عود مصرف در بیماران تحت درمان با متادون بود. روش: روش پژوهش شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. از تعداد 60 بیمار در مرکز درمانی ترک اعتیاد، تعداد 30 نفر انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه 15 نفری آزمایش و گواه گمارده شدند. هر دو گروه پرسشنامه های ولع مصرف و عود (پیگیری شش ماهه) را تکمیل کردند. یافته ها: یافته ها نشان داد که فرضیه های پژوهش در مورد اثربخشی مصاحبه انگیزشی بر کاهش ولع و عود مصرف تائید شد و میان گروه آزمایش که مصاحبه انگیزشی و دارودرمانی دریافت کرده بودند و گروه گواه که تنها دارودرمانی متادون را دریافت کرده بودند تفاوت وجود داشت. نتیجه گیری: این یافته ها می تواند متخصصین را در جهت استفاده از درمان های روان شناختی در کنار دارودرمانی در زمینه ی اعتیاد یاری دهد.
اثربخشی گروه درمانی با رویکرد تحلیل ارتباط متقابل (TA) بر کاهش شدت اعتیاد بیماران زن تحت درمان با متادون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی گروه درمانی با رویکرد تحلیل ارتباط متقابل (TA) بر کاهش شدت اعتیاد بیماران زن تحت درمان با متادون بود. روش: طرح تحقیق، شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری، شامل تمامی زنان وابسته به موادمخدر بودند که درسال 1395 برای درمان به یکی از مراکز ترک اعتیاد، در شهرمشهد مراجعه نموده بودند و با استفاده از روش نمونه گیری هدف مند انتخاب شدند. تعداد 40 نفر از بیماران زن تحت درمان با متادون به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند و از ابزارهای شاخص شدت اعتیاد و پرسش نامه ویژگی های جمعیت شناختی استفاده گردید. برنامه مداخله گروه درمانی با رویکرد تحلیل ارتباط متقابل بر روی گروه آزمایش به صورت گروهی به مدت 10 جلسه 2 ساعته (در هر هفته یک جلسه) انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد که ابعاد شدت اعتیاد بین دو گروه، تفاوت معناداری داشت (001/0P<). همچنین تحلیل متغیرها به تفکیک بیانگر آن بود که در ابعاد وضعیت روان پزشکی، مصرف مواد و مصرف الکل تفاوت در سطح (001/0P<) معنادار بود. نتیجه گیری: با توجه به نتایج تحقیق چنین به نظر می رسد که گروه درمانی با رویکرد تحلیل ارتباط متقابل بر کاهش شدت اعتیاد بیماران زن تحت درمان با متادون، مؤثر است.
اثربخشی آموزش توجه بر مهار توجه، توجه متمرکز، و توجه پراکنده دانش آموزان دختر دارای اضطراب امتحان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اضطراب امتحان حالتی از اضطراب عمومی بوده و شامل پاسخ های شناختی، جسمان ی و رفتاری مرتبط با ترس از شکست است که به هنگام وقوع عملکرد تحصیلی دانش آموزان را تحت تأثیر قرار می دهد؛ بنابراین هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش توجه بر مهار توجه، توجه متمرکز و توجه پراکنده دانش آموزان دختر دارای اضطراب امتحان بود.
اثربخشی برنامه آموزش شادی بر کاهش استرس، اضطراب، افسردگی و علایم میگرن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: میگرن از جمله بیماریهای ناتوان کننده دنیای امروز است. از جمله مهمترین علل روانشناختی آن میتوان به افسردگی، استرس و اضطراب اشاره نمود. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی روش درمان روانشناختی ""آموزش شادی فوردایس"" بر کاهش استرس، اضطراب، افسردگی و علائم میگرن مبتلایان است. روش : پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه آزمایش و گروه کنترل بوده است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه زنان مبتلا به میگرن شهر تهران بود که در سال 1394 برای درمان به متخصصان مغز و اعصاب مراجعه کرده بودند که از بین آنها 40 نفر در دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل (20 نفر در هر گروه) گمارده شد. ابزار مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه DASS-21، پرسشنامه سردرد میگرن اهواز و بسته آموزش شادی به شیوه فوردایس بود. داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل کوواریانس چند متغیری و یک متغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان دادند که روش آموزش شادی فوردایس منجر به کاهش معنادار علائم میگرن، افسردگی و استرس در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل شده، اما تغییر نمرات اضطراب گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل معنادار نبوده است. نتیجه گیری: یافته های پژوهشی نشان می دهند که برنامه آموزش شادی فوردایس با کاهش افسردگی و استرس منجر به کاهش علائم میگرن در افراد مبتلا به میگرن خواهد شد.
تاثیر بازی های رایانه ای آموزشی بر یادگیری مفاهیم ریاضی دانش آموزان دارای اختلالات طیف اوتیسم(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: با وجود توانمندی ها و قابلیت های فن آوری و اثرات مثبت آن در کمیت و کیفیت یاددهی و یادگیری، متاسفانه حوزه ی آموزش دانش آموزان با نیازهای آموزشی ویژه، به دور از تحولات رخ داده قرار گرفته است و نیازمند توجه جدی در این زمینه می باشد. هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر بازی های رایانه ای آموزشی بر یادگیری مفاهیم ریاضی دانش آموزان پایه سوم ابتدایی دارای اختلال طیف اوتیسم در درس ریاضی بود. روش کار: در این کارآزمایی بالینی در سال 92-1391 انجام شد. آزمودنی ها 30 نفر از دانش آموزان دارای اختلال طیف اوتیسم در شهر تهران می باشند که به طور تصادفی در دو گروه آزمون و شاهد تقسیم شدند. قبل از شروع مطالعه، تمام آزمودنی ها با آزمون محقق ساخته یادگیری ارزیابی شدند. سپس در گروه آزمون، ابتدا معلم درس خود را در مفاهیم مورد نظر (جمع، تفریق، ضرب و تقسیم) به طور کامل به دانش آموزان ارایه داد و از بازی رایانه ای به عنوان مکملی برای مفهوم آموزش استفاده شد. از آمار توصیفی و استنباطی (تحلیل کواریانس) به منظور تحلیل داده ها استفاده شد. یافته ها: تحلیل نتایج با استفاده تحلیل کواریانس نشان داد که پس از آموزش تفاوت معنی داری در یادگیری گروه آزمون در مقایسه با گروه شاهد ایجاد شده است (001/0 P≥). نتیجه گیری: به نظر می رسد که استفاده از بازی رایانه ای آموزشی به عنوان مکمل آموزش در درس ریاضی باعث افزایش یادگیری دانش آموزان دارای اختلال طیف اوتیسم می شود لذا پیشنهاد می شود که در آموزش مفاهیم ریاضی از فن آوری های نوین آموزشی به خصوص بازی های رایانه ای در کنار شیوه ی سنتی استفاده شود.
پیش بینی نگرش به مواد مخدر بر اساس مؤلفه های تحول مثبت نوجوانی و رضایت از زندگی درنوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه تحول مثبت نوجوانی و رضایت از زندگی با نگرش به مواد مخدر در دانش آموزان انجام شد. روش: این پژوهش توصیفی و از نوع مطالعات همبستگی بود. جامعه مورد مطالعه دانش آموزان مقطع متوسطه شهر قم بودند که نمونه ای به حجم 385 نفر (198 نفر دختر و 187 نفر پسر) به روش خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. از پرسش نامه های تحول مثبت نوجوانی گلدوف و همکاران، نگرش سنج مواد مخدر رضایی و همکاران و رضایت از زندگی داینر و همکاران استفاده شد. یافته ها: نتایج حاصل از همبستگی پیرسون نشان داد که بین مؤلفه های تحول مثبت نوجوانی و نگرش به مواد مخدر و بین مؤلفه های نگرش به مواد مخدر و رضایت از زندگی رابطه منفی و معنادار وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نیز نشان داد که مؤلفه های ارتباط، منش، مراقبت و رضایت از زندگی به ترتیب بیشترین سهم را در پیش بینی نگرش به مواد مخدر در دانش آموزان دارند. نتیجه گیری: نتایج حاصل از این یافته ها، ضرورت توجه به منابع و سرمایه های تحول مثبت نوجوانی و رضایت از زندگی را در کاهش اعتیاد و گرایش به مواد مخدر دانش آموزان مورد تأکید قرار داد.
مدل یابی روابط ساختاری طرحواره، سبک های دلبستگی با آمادگی به اعتیاد با واسطه گری راهبردهای مقابله ای استرس، تنظیم شناختی هیجان واحساس تنهایی در معتادان در حال ترک اعتیاد به مواد مخدر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف مدل یابی روابط ساختاری طرحواره، سبک های دلبستگی با آمادگی به اعتیاد با واسطه گری راهبردهای مقابله ای استرس، تنظیم شناختی هیجان واحساس تنهایی در معتادان در حال ترک اعتیاد به مواد مخدر انجام شد. روش: روش تحقیق توصیفی-همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه ی تحقیق عبارت بودند از: معتادان در حال بهبودی استان گلستان در سال 1395. به روش نمونه گیری لوهلین (2004)، 300 نفر از معتادان درحال بهبودی به عنوان نمونه انتخاب شدند. از پرسش نامه های، آمادگی به اعتیاد، سبک های دلبستگی هازن و شیور، راهبردهای مقابله با استرس اندلر و پارکر، تنظیم شناختی هیجان گرانفسکی، کرایج و اسپینهاون، احساس تنهایی راسل، طرحواره یانگ فرم کوتاه استفاده شد. یافته ها: به طورکلی پنج متغیر توانستند 74 درصد از متغیر آمادگی به اعتیاد را تبیین نمایند. نتیجه گیری: با توجه به قدرت پیش بینی کنندگی متغیرها می توان از نتایج در مداخلات و آموزش ها در کلینیک های ترک اعتیاد استفاده نمود.
رابطه علی الگوهای ارتباطی خانواده با آمادگی برای اعتیاد با میانجی گری ویژگی شخصیتی روان رنجورخویی و باز بودن نسبت به تجربه در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی رابطه علی بین الگوهای ارتباطی خانواده با آمادگی برای اعتیاد، با میانجی گری روان رنجورخویی و باز بودن نسبت به تجربه در دانش آموزان بود. روش: در این مطالعه توصیفی- همبستگی، جامعه آماری را دانش آموزان پسر دوره دوم متوسطه دبیرستان های دولتی اهواز تشکیل می دادند که به روش خوشه ای تصادفی چند مرحله ای ۴۰۰ دانش آموز از بین نواحی دو و سه شهر اهواز به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار استفاده شده در این تحقیق مقیاس تجدید نظر شده الگوهای ارتباطی خانواده (۱۹۹۴)، پرسش نامه شخصیتی نئو- فرم کوتاه (۱۳۸۱) و مقیاس ایرانی آمادگی برای اعتیاد زرگر (۱۳۸۵) بودند. ارزیابی مدل پیشنهادی با استفاده از روش تحلیل مسیر انجام گرفت. جهت آزمون روابط غیر مستقیم از آزمون بوت استراپ در دستور کامپیوتری ماکرو پریچر و هیز استفاده شد. یافته ها: بر اساس نتایج این پژوهش، مدل پیشنهادی از برازش مطلوبی برخوردار بود. به طورکلی نتایج نشان داد تمام مسیرهای مستقیم به جز مسیر همنوایی به باز بودن نسبت به تجربه معنادار شدند. مسیرهای غیر مستقیم نیز به جز همنوایی از طریق باز بودن نسبت به تجربه با اعتیاد معنا دار بودند. نتیجه گیری: مدل ارزیابی شده از برازندگی مطلوبی برخوردار است و گام مهمی در جهت شناخت عوامل مؤثر در آمادگی به اعتیاد است. بنابراین می تواند به عنوان الگویی مناسب برای تدوین و طراحی برنامه های پیشگیری از اعتیاد مفید فایده باشد.
الگوی روابط ساختاری فعالیت سیستم های مغزی رفتاری، احساس تنهایی، دشواری در تنظیم هیجان و وسوسه مصرف مواد در زنان سوءمصرف کننده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال یازدهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴۴
107-134
حوزههای تخصصی:
هدف: اعتیاد معضل اجتماعی پیچیده ای است که پیامدهای منفی زیادی برای فرد و جامعه دارد. هدف از پژوهش حاضر ارزیابی تجربی برازش مدلی بود که در آن نقش سیستم های مغزی–رفتاری، دشواری در تنظیم هیجان و احساس تنهایی در وسوسه زنان مبتلا به سوءمصرف مواد مد نظر قرار گرفت. روش: بدین منظور، 580 نفر از زنان معتاد شهر کرمان به روش نمونه گیری داوطلبانه انتخاب شدند و به مقیاس های عقاید وسوسه انگیز، پنج عاملی جکسون، مقیاس تجدید نظرشده ی احساس تنهایی راسل و مقیاس دشواری در تنظیم هیجان پاسخ دادند. یافته ها: نتایج نشان داد با وجود این که برخی از مسیرها به لحاظ آماری معنادار نبود، مدل پیشنهادی از برازش مطلوبی برخوردار است. نتایج بیانگر این بود که سیستم های مغزی رفتاری هم به صورت مستقیم و هم به واسطه ی دشواری در تنظیم هیجان در وسوسه زنان مبتلا به سوءمصرف مواد نقش دارند، درحالی که به واسطه ی احساس تنهایی در وسوسه زنان مبتلا به سوءمصرف مواد نقش ندارند. نتیجه گیری: براین اساس برای پیشگیری، درمان و کاهش احتمال عود، می توان این متغیرها را مورد هدف قرار داد.
اثر تمرینات استقامتی و مصرف متیل فنیدیت بر تعادل رت های نر مبتلا به اختلال کم توجهی- بیش فعالی (ADHD)(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: به طور قابل توجهی در بیشتر مطالعات قبلی پی برده اند که کارکردهای تعادل در اختلال کم توجهی- بیش فعالی (ADHD یا Attention deficit hyperactivity disorder) با اشکال مواجه بوده است. همچنین، ارتباط تنگاتنگی بین فعالیت های بدنی و بهبود اختلالات رفتاری وجود دارد. هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی اثر تمرینات استقامتی و مصرف متیل فنیدیت بر تعادل رت های مبتلا به ADHD بود.
مواد و روش ها: تحقیق به روش آزمایشگاهی صورت گرفت. آزمودنی های مطالعه شامل 35 سر رت نژاد ویستار با وزن 69/8 ± 66/181 گرم بود که به طور تصادفی به 5 گروه 7 تایی تقسیم شدند. جهت ADHD رت ها به مدت 8 هفته 10 میلی گرم L-NAME و 6 روز در هفته به ازای وزن هر رت به صورت زیرصفاقی تزریق شد. 5 گروه شامل گروه شاهد و 4 گروه ADHD (مصرف متیل فنیدیت، تمرین استقامتی، مصرف متیل فنیدیت، تمرین استقامتی و بدون مصرف متیل فنیدیت و بدون تمرین استقامتی) بود. ابزارهای تحقیق شامل آزمون Open field، آزمون تعادل Balance beam و تردمیل 5 بانده بود. آزمون تعادل بعد از 4 هفته تمرین گرفته شد. به گروه دارویی 2 میلی گرم متیل فنیدیت روزانه به ازای کیلوگرم وزن بدن به صورت خوراکی داده شد. رت های گروه تمرین 5 روز در هفته برای مدت 28 روز با سرعت 2 تا 20 متر بر دقیقه به تمرین پرداختند. مدت زمان تمرین در هر جلسه در هفته اول و زمان آشناسازی 2 متر بر دقیقه و با اضافه بار در هر هفته به 20 متر بر دقیقه رسید. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس ANOVA تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: بین پیش آزمون و پس آزمون تعادل گروه شاهد (170/0 = P) و گروه ADHD (170/0 = P) تفاوت معنی داری وجود نداشت، اما بین پیش آزمون و پس آزمون تعادل گروه ADHD + تمرین، گروه ADHD + متیل فنیدیت و گروه ADHD + متیل فنیدیت + تمرین (001/0 = P) تفاوت معنی داری به دست آمد. همچنین، نتایج آزمون تعقیبی Tukey نشان داد که تعادل گروه شاهد نسبت به تمامی گروه ها بهتر بود (001/0 ≥ P). تعادل تمامی گروه ها به غیر از گروه شاهد از گروه ADHD بهتر بود (001/0 ≥ P). بین تعادل گروه ADHD + تمرینات استقامتی با گروه ADHD + مصرف متیل فنیدیت و همچنین، تعادل گروه ADHD + مصرف متیل فنیدیت با تعادل گروه ADHD + تمرینات استقامتی و مصرف متیل فنیدیت تفاوت معنی داری وجود نداشت (001/0 ≤ P).
عوامل رفتاری، هیجانی و اجتماعی مرتبط با اعتیاد
حوزههای تخصصی:
وابستگی به موادمخدر، تهدیدی جدی برای سلامت افراد است. این اختلال نه تنها زندگی فرد را تحت شعاع قرار می دهد، بلکه نواقص و ناراحتی های زیادی را برای خانواده و جامعه ایجاد می کند. در واقع اعتیاد یکی از آسیب های مهم اجتماعی است که باعث دگرگونی های ساختاری در نظام اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی یک اجتماع می شود. با توجه به مشکلات زیاد و گسترده حاصل از اعتیاد، پیشگیری از این معضل الزامی است. پیشگیری از این مشکل، مستلزم شناسایی عوامل خطر و عوامل محافظت کننده در برابر وابستگی به مواد است. تحقیقات مختلف نشان داده اند که فقدان مهارت های رفتاری و همچنین اختلال در تنظیم هیجانات در کنار عوامل اجتماعی اثرگذار، از حیطه های مؤثر در پیش بینی اعتیاد می باشند. اعتیاد در کشور ما مانند کشورهای شرقی دیگر، الگوی خاصی دارد که با الگوی موجود در کشورهای توسعه یافته غربی متفاوت است. در چنین شرایطی تولید اطلاعات و دانش داخلی می تواند نقش اساسی در بهبود سیاست گزاری ها، برنامه ریزی ها و انجام مداخلات ایفا نماید. در این مقاله مروری، سعی شده است تا سازه های رفتاری، هیجانی و اجتماعی مرتبط با اعتیاد که در پژوهش های ایران به دست آمده است، جمع آوری شود. نتایج این مطالعه نشان داد که در سطح فردی، عواملی مثل راهبردهای مقابله ای، عوامل مربوط به تحصیل و مدرسه، مکانیسم های دفاعی فرد معتاد و خانواده ی او و ویژگی های جمعیت شناختی؛ در سطح هیجانی عواملی مثل هوش هیجانی، هیجان طلبی و سبک تنظیم هیجان و در سطح اجتماعی عواملی مثل وضعیت آنومیک، سرمایه اجتماعی، شبکه ی روابط، حمایت اجتماعی، شکاف بین نسلی و معنویت نقش عمده در گرایش، شروع و ادامه ی مصرف مواد ایفا می کنند.
مشکلات مردان مبتلا به زودانزالی: تحلیل محتوای متون(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف :تاکنون در کشور ایران هیچ مطالعه ای در خصوص تأثیر زودانزالی بر زندگی مردان انجام نشده است. تحقیق حاضر این موضوع مهم را با استفاده از روش کیفی از نوع تحلیل محتوا و بررسی تحقیقات و متون مرتبط با مشکلات زودانزالی، مورد بررسی قرار داد. مواد و روش ها:کلید واژه های مرتبط به موضوع مورد نظر در پایگاه های معتبری مانند Elsevier، ProQuest، Science Direct، Google Scholar، SID، PubMed، Magiran و CIVILICA جستجو گردید و از بین مطالعاتی که بین سال های 1970 تا 2016 منتشر شده بودند، 13 مقاله مرتبط انتخاب شد. یافته ها:مطالعه متون بر ارزیابی مشکلات روان شناختی مؤثر در زندگی مردان زودانزال تمرکز داشت. مشکلات مردان مبتلا به زودانزالی در هشت محور «مدیریت انزال، استرس، اضطراب، رضایت جنسی، سازگاری زوجی، مشکلات فیزیولوژیک، افسردگی و خودپنداره جنسی» دسته بندی گردید. نتیجه گیری:به نظر می رسد که برای درمان این اختلال بهتر است هم مرد و هم شریک جنسی اش تحت نظر قرار گیرند و مداخلات به شکل زوجی انجام شود.
مقایسه اثربخشی سه رویکرد راه حل مدار، شناختی- رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر افسردگی و کیفیت زندگی زنان مطلقه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به افزایش میزان طلاق و تأثیر منفی آن بر کیفیت زندگی زنان مطلقه، این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی درمان راه حل محور، درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش و درمان شناختی- رفتاری بر افسردگی و کیفیت زندگی زنان مطلقه انجام شد. در این پژوهش از طرح شبه آزمایشی با پیش آزمون- پس آزمون استفاده شد. جامعه آماری شامل کلیه زنان مطلقه شهر سنندج در سال 1395 بود که جهت درمان افسردگی به مراکز مشاوره این شهر مراجعه کرده بودند. نمونه آماری شامل 48 نفر بودند که به صورت نمونه گیری در دسترس از بین کسانی که به فراخوان پژوهشگر پاسخ مثبت داده بودند و پس از انجام مصاحبه روانشناختی، تشخیص افسردگی گرفته بودند انتخاب شدند و سپس به صورت تصادفی در 4 گروه درمان راه حل محور، درمان مبتنی بر تعهد و پذبرش، درمان شناختی- رفتاری و گروه کنترل، جایگزین شدند. هر گروه آزمایش 9 جلسه درمانی2 ساعته دریافت کردند. ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه افسردگی بک و پرسشنامه کیفیت زندگی (WHOQOL-BREF) بود و داده ها با تحلیل کواریانس چندگانه در SPSS 20 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج تحقیق نشان داد که بین میانگین نمرات پیش آزمون و پس آزمون گروه های آزمایش و کنترل تفاوت معناداری وجود دارد (01/0>P). همچنین مقایسه گروه های درمانی حاکی از آن بود که درمان شناختی- رفتاری در کاهش افسردگی و ارتقاء کیفیت زندگی نسبت به درمان راه حل محور و درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش، موثرتر است (01/0> P). براساس نتایج به دست آمده درمان شناختی- رفتاری، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان راه حل محور می توانند باعث کاهش نشانه های افسردگی و بهبودکیفیت زندگی زنان مطلقه شوند.
تاثیر آموزش گروهی عوارض سوءمصرف مواد بر نگرش به اعتیاد دانش آموزان دختر دبیرستانی دارای والد معتاد (مطالعه موردی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر آموزش گروهی عوارض سوءمصرف مواد بر نگرش دانش آموزان دختر دارای والد معتاد انجام گرفت. روش: این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی و با استفاده از روش پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش را 84 دانش آموزان دختر دارای والد معتاد تشکیل می دادند که در سال 1394در دوره دوم دبیرستان های شهر ششتمد مشغول به تحصیل بودند. از بین دانش آموزان داوطلب شرکت در برنامه آموزشی 60 نفر به صورت تصادفی انتخاب شدند و در دو گروه به صورت تصادفی جای گرفتند. گروه آزمایش به مدت ۸ جلسه تحت برنامه آموزش گروهی قرار گرفتند و گروه گواه هیچ آموزشی دریافت نکردند. داده های مورد نیاز پژوهش با استفاده از پرسش نامه نگرش نسبت به اعتیاد جمع آوری گردید. یافته ها: نتایج تحلیل کواریانس نشان داد که آموزش گروهی بر مولفه های نگرش به اعتیاد (01/0 P<) دانش آموزان دختر دارای والد معتاد تاثیر مثبت داشت. نتیجه گیری: با توجه به این که آموزش گروهی عوارض سوءمصرف مواد موجب نگرش منفی نسبت به اعتیاد در دانش آموزان دختر دبیرستانی دارای والد معتاد شد، لازم است که این گونه برنامه های آموزشی در دبیرستان ها و دانشگاه ها مورد توجه قرار گیرد.
مقایسه تأثیر آموزش نوروفیدبک و دارودرمانی بر کاهش ولع مصرف مواد غذایی و سلامت عمومی در زنان دارای اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: چاقی و اضافه وزن یکی از عمده ترین معضلات قرن حاضر در حوزه سلامت عمومی به حساب می آید که طبق گزارش سازمان بهداشت جهانی نرخ میزان چاقی از سال ۱۹۸۰ میلادی در سرتاسر جهان دو برابر شده است. پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی آموزش نوروفیدبک و دارودرمانی بر ولع خوردن مواد غذایی و سلامت عمومی زنان دارای اضافه وزن بود. روش: بدین منظور 45 نفر از زنان دارای اضافه وزن به شیوه تصادفی در یکی از گروه های نوروفیدبک، دارودرمانی و کنترل تقسیم شدند. هر سه گروه پرسشنامه ولع مصرف مواد غذایی و سلامت عمومی را قبل و بعد از مداخله تکمیل کردند. برای تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس یک متغیری و چند متغیری استفاده شد. یافته ها: نتایج تفاوت معناداری بین گروه های نوروفیدبک و دارودرمانی در ولع مصرف مواد غذایی و سلامت عمومی افراد شرکت کننده نشان نداد؛ یعنی دارودرمانی و نوروفیدبک به یک اندازه بر ولع مصرف مواد غذایی و سلامت عمومی مؤثر است. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد که آموزش نوروفیدبک به اندازه دارودرمانی می تواند به عنوان یکی از مداخلات درمانی اثربخش جدید در حوزه اضافه وزن و چاقی مطرح شود. با توجه به اینکه نوروفیدبک روشی است که حداقل عوارض و برگشت پذیری را دارد، به عنوان درمان مکمل چاقی و اضافه وزن مناسب است .
ارزیابی تطبیقی میزان اثربخشی اقدامات کلینیک ها، کمپ ها و گروه های معتادین بی نام و ارائه مدلی کارآمد در کنترل و کاهش اعتیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این تحقیق ارزیابی تطبیقی میزان اثربخشی اقدامات کلینیک ها، کمپ ها و گروه های معتادین بی نام و ارائه مدلی کارآمد در کنترل و کاهش اعتیاد بود. روش: به این منظور150 نفر از معتادان کلینیک ها، کمپ ها و گروه های معتادین بی نام شهر یزد (هرکدام 40 مرد و 10 زن) به روش کیفی و به شیوه مصاحبه عمیق مورد بررسی قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد هرکدام از اقدامات کلینیک ها، کمپ ها و گروه های معتادین بی نام دارای نقاط ضعف و قوتی متفاوت هستند. نتیجه گیری: در درمان اعتیاد بایستی درمان خشک و درمان با متادون مورد توجه قرار گیرد و در هر دو شیوه ارتباط مستمر فرد معتاد با خانواده، لزوم مشارکت وی در فعالیت های مرکز ترک و ایجاد حس امنیت و اشتغال برای وی باید مدنظر قرار گیرد.
مقایسه رفتارهای پرخطر، راهبردهای فرایندی نظم جویی هیجان و حافظه فردمحور و پیرامون محور در دانش آموزان دبیرستانی با و بدون گرایش به اعتیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این مطالعه مقایسه رفتارهای پرخطر، راهبردهای فرایندی نظم جویی هیجان و حافظه فردمحور و پیرامون محور در دانش آموزان با و بدون گرایش به اعتیاد بود. روش: طرح پژوهش توصیفی از نوع علی- مقایسه ای بود. جامعه آماری این پژوهش را دانش آموزان پسر دبیرستانی شهر تبریز در سال تحصیلی 96-1395 تشکیل می دادند. نمونه آماری این پژوهش شامل60 دانش آموز دارای گرایش به اعتیاد و 60 دانش آموز بدون گرایش به اعتیاد بودند که از میان دانش آموزان انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه های رفتارهای پرخطر، راهبردهای فرایندی نظم جویی هیجان و حافظه فردمحور و پیرامون محور استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که بین دو گروه از دانش آموزان با و بدون گرایش به اعتیاد در متغیرهای حافظه فردمحور، انتخاب موقعیت، تعدیل موقعیت، گسترش شناختی، تعدیل رفتاری، تعدیل تجربی، خشونت، سیگار کشیدن و مصرف الکل تفاوت وجود دارد. در واقع دانش آموزان با گرایش به اعتیاد از حافظه فردمحور و رفتارهای پرخطر بیشتری برخوردار بوده و از راهبردهای نظم بخشی هیجانی کمتری استفاده می کنند. نتیجه گیری: می توان گفت: رفتارهای پرخطر، راهبردهای نظم بخشی هیجانی و حافظه فرد محور، شدت اعتیاد را در دانش آموزان تحت تأثیر قرار می دهند.
رابطه علی خودتنظیمی و هوش اخلاقی با آمادگی به اعتیاد از طریق میانجی گری هیجان خواهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه علی خودتنظیمی و هوش اخلاقی با آمادگی به اعتیاد از طریق میانجی گری هیجان خواهی در دانش آموزان دختر بود. روش: روش پژوهش، توصیفی و از نوع مدل یابی معادلات ساختاری(همبستگی) بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل دانش آموزان دختر دبیرستانی شهر بوشهر در سال تحصیلی 96- 1395 بود. با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای 240 نفر از دانش آموزان انتخاب و به پرسشنامه های آمادگی به اعتیاد، راهبردهای یادگیری خودتنظیمی، هوش اخلاقی و هیجان خواهی پاسخ دادند. یافته ها: نتایج نشان داد مدل مفهومی پژوهش دارای شاخص های برازش مناسبی با داده ها می باشد. در این مدل تمامی مسیرهای مستقیم، غیرمستقیم و کلی برای پیش بینی آمادگی به اعتیاد معنی دار به دست آمد؛ همچنین، هیجان خواهی در رابطه با خودتنظیمی، هوش اخلاقی و آمادگی به اعتیاد نقش میانجی داشت. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که در برنامه های پیشگیری از اعتیاد نوجوانان ضروری است تا متغیرهای روان شناختی هیجان خواهی، خودتنظیمی و هوش اخلاقی در نظر گرفته شوند.
مقایسه توانمندی خانواده در افراد دارای عود مجدد و افراد تداوم دهنده درمان نگهدارنده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال یازدهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴۴
75-90
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف پژوهش مقایسه توانمندی خانواده در افراد تداوم دهنده درمان نگهدارنده و افراد دارای عود مجدد در بین معتادان به مواد مخدر شهر تبریز بود. روش: روش پژوهش از نوع علی–مقایسه ای بود. بدین منظور، نمونه ای150 نفری (شامل 75 نفر بدون بازگشت و 75 نفر دارای عود مجدد) از بین مراجعان کمپ های ترک اعتیاد به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و از خانواده شان خواسته شد پرسش نامه توانمندسازی خانواده کورن و همکاران را تکمیل کنند. یافته ها : نتایج نشان داد که دو گروه از نظر نمره کل توانمندی خانواده و سطوح توانمندی (خانواده در ارتباط با فرد معتاد، ارتباط با سیستم های خدماتی و سطح اجتماعی) متفاوت هستند (05/0 > p ) و خانواده های افراد تداوم دهنده درمان نگهدارنده از توانمندی بالاتری برخوردار بودند. نتیجه گیری : یافته ها می توانند به طور تلویحی نقش توانمندی خانواده درمدیریت درمان پیشگیری از عود مجدد اعتیاد را تائید کنند.