فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۸۱ تا ۷۰۰ مورد از کل ۴٬۴۲۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه مشکلات تنظیم هیجانی و عواطف منفی با ولع مصرف با توجه به میانجی گری افسردگی بود. روش: روش پژوهش مطالعه حاضر همبستگی از نوع مطالعات ساختاری بود. جامعه آماری شامل معتادان بستری در مراکز ترک اعتیاد استان آذربایجان غربی بود که در 6ماهه دوم 1394در مراکز بستری شده بودند (N=526). نمونه مورد مطالعه 216 نفر از افراد مذکور با استفاده از نمونه گیری دردسترس از جامعه انتخاب شدند و به پرسش نامه های سیستم های مغزی رفتاری، عاطفه منفی پاناس، مشکلات تنظیم هیجان، افسردگی بک و ولع مصرف پاسخ دادند. یافته ها: نتایج تحلیل روابط ساختاری نشان داد که ضرایب استاندارد مسیر مشکلات تنظیم هیجان به ولع مصرف (0/62 =β)؛ مسیر مشکلات تنظیم هیجان به افسردگی (0/35 =β)؛ مسیر عواطف منفی با ولع مصرف(0/59 =β)؛ مسیر عواطف منفی به افسردگی (0/41=β) و مسیر افسردگی به ولع مصرف (0/43 =β) در سطح آماری معنا دار بود؛ و همچنین حدپایین و حد بالای مسیرهای غیرمستقیم مشکلات تنظیم هیجان و عاطفه منفی به ولع مصرف از طریق افسردگی صفر را در بر نگرفت و این حاکی از معنا دار بودن این مسیرهای غیر مستقیم است. نتیجه گیری: با توجه به اینکه یکی از مشکلات اساسی جامعه اعتیاد است واین معضل بیشتر افراد فعال جامعه را درگیر خود کرده، و افسردگی و کنترل هیجانات نقش اساسی در این مشکل دارد؛ پیشنهاد می شود خانواده ها و دستگاه های دولتی در پیشگیری از اختلالات رفتاری فعال تر عمل کنند و از مراکز مشاوره جهت درمان و آموزش مهارت های زندگی بهره مند شوند.
نقش سرمایه های روان شناختی در پیشگیری از گرایش افراد به اعتیاد
حوزههای تخصصی:
اعتیاد به موادمخدر یکی از پدیده های خطرناکی که نس ل بش ر را در معرض انحطاط روانی، اخلاقی و جسمانی قرار می دهد. اعتیاد هزینه های اقتصادی، عاطفی و اجتماعی گزافی را بر فرد و جامعه تحمیل می کند. اعتیاد اختلالی چند عاملی است که اغلب سیری مزمن و عودکننده دارد. آنچه در این زمینه مهم است، این است که اعتیاد امری قابل پیشگیری و قابل درمان است، اما درمان آن ساده نیست چرا که اعتیاد ابعاد گوناگون دارد. پیشگیری، موثرتر و کم هزینه تر از درمان است و با شناخت عوامل، ویژگی ها و خصیصه هایی که افراد را در مقابل اعتیاد آسیب پذیر می کند، شروع می شود. در سال های اخیر توجه روان شناسان به مفهوم روان شناسی مثبت جلب شده است. نتایج پژوهش ها نشان داده اند که ظرفیت های روان شناختی از قبیل امیدواری، تاب آوری، خوش بینی و خودکارآمدی در کنار هم عاملی را با عنوان سرمایه روان شناختی تشکیل می دهند. به عبارت دیگر، متغیرهای روان شناختی امیدواری، تاب آوری، خوش بینی و خودکارآمدی نقش مهمی در پیشگیری و درمان اعتیاد دارند. با شناخت سرمایه های روان شناختی مثبت (خوش بینی، تاب آوری، خودکارآمدی و امید) می توان از گرایش افراد به اعتیاد پیشگیری کرد و حتی می توان درمان موثر و متناسب با شرایط افراد وابسته به مواد انتخاب نمود.
اختلالات روان پزشکی همبود با اعتیاد و ملاحظات درمانی
حوزههای تخصصی:
همبودی اختلالات روان پزشکی و سوءمصرف مواد یک پدیده ی شناخته شده و بسیار پیچیده است. مشکلات و علائم روانی می توانند مرتبط با مصرف، غیر مرتبط با مصرف و یا ترکیبی از هر دو حالت باشند. به همین دلیل شناسایی و درمان اختلالات روان پزشکی همبود در بهبود پیامدهای درمانی اهمیت اساسی دارد. در این مطالعه اصول راهنمای تشخیص اختلالات روان پزشکی همبود با اعتیاد و ملاحظات درمانی آن ها مرور شده است. واژه «اختلالات همبود» در اینجا به معنای اختلال یا اختلالات روان پزشکی است که همراه با اختلالات مصرف مواد در یک فرد وجود دارد. اختلالات روان پزشکی همبود با اعتیاد می تواند «اولیه» باشند، یعنی مستقل از اعتیاد وجود داشته باشند یا «ثانویه» به مصرف مواد ایجادشده و یک اختلال «القاء شده توسط مواد» باشند. بیماران ممکن است هنگام پذیرش، اختلالات همبود قابل شناسایی داشته باشند یا ممکن است علائم در طول درمان پدیدار شوند. در صورت عدم شناسایی دقیق اختلالات روان پزشکی همبود و پرداختن متناسب به درمان آن ها، این اختلالات سیر بهبودی بیماران را تحت تاثیر قرار داده و عامل مهم تعیین کننده در درمان اعتیاد می باشند.
مقایسه اثربخشی گروه درمانی با رویکرد پذیرش خویشتن به روش درایدن با آموزه های گروه های معتادین گمنام بر مؤلفه های سلامت روان معتادین شهرستان کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضربا هدف مقایسه اثربخشی گروه درمانی با رویکرد پذیرش خویشتن به روش درایدن با آموزه های گروه های معتادین گمنام بر مؤلفه های سلامت روان افراد معتاد انجام شد. روش: این پژوهش نیمه آزمایشی از نوع طرح مقایسه گروه های نابرابر بود. در بخش گروه درمانی 21 نفر به طور داوطلبانه به عنوان نمونه انتخاب شدند و تحت 10 جلسه گروه درمانی بارویکرد پذیرش خویشتن قرار گرفتند. در بخش گروه معتادین گمنام نیز 27 نفر به طور داوطلبانه به عنوان گروه نمونه انتخاب شدند و به مدت شش ماه تحت آموزه های این جلسات قرار گرفتند. به منظور گردآوری اطلاعات از پرسش نامه سلامت روان استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد اثربخشی آموزه های گروه های معتادین گمنام در مقایسه با گروه درمانی با رویکرد پذیرش خویشتن به شیوه درایدن بر سلامت روانی و کاهش علائم جسمانی و افسردگی افراد معتاد بیشتر است. نتیجه گیری: آموزه های گروه های معتادین گمنام به سبب ایجاد حس همدلی و انتخاب خود معتادین نسبت به روش گروه درمانی برای درمان علائم جسمانی، افسردگی و بهبود سلامت روان معتادان موثرتر می باشد.
ارزیابی مدل مفهومی پیشایندها و پسایندهای مهم اعتیاد در مراجعین به مراکز درمانی زنجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش ارزیابی مدل مفهومی پیشایندها و پسایندهای مهم اعتیاد در مراجعین به مراکز درمانی زنجان بود. روش: در این مطالعه توصیفی-همبستگی، نمونه پژوهش شامل 250 نفر مرد معتاد بود که به روش تصادفی ساده، از بین معتادین مراجعه کننده به مراکز درمانی شهر زنجان انتخاب شدند. ابزارهای استفاده شده در این پژوهش شامل پرسش نامه های فرزندپروری بامریند، حمایت اجتماعی فیلیپس و همکاران، ویژگی های شخصیتی نئو و هیجان خواهی زاکرمن، کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی، بهزیستی روان شناختی ریف و بررسی وضعیت مصرف مواد محقق ساخته بودند. یافته ها: ارزیابی الگوی پیشنهادی با استفاده از الگویابی معادلات ساختاری انجام گرفت. جهت آزمون روابط از آزمون بوت استراپ ( AMOS ) استفاده شد. براساس نتایج این پژوهش، مدل پیشنهادی معادلات ساختاری روابط علّی بین متغیرهای مذکور، از برازش قابل قبولی برخوردار بودند. همچنین نتیجه پژوهش حاضر نشان داد که پیشایندها (سبک های فرزندپروری، حمایت اجتماعی، ویژگی های شخصیتی) در اعتیاد جوانان تأثیر دارد و همچنین اعتیاد بر کیفیت زندگی، بهزیستی روانی جوانان تأثیرگذار می باشد. براساس نتایج مدل معادلات ساختاری کلیه فرضیه های پژوهش مورد تأیید قرار گرفتند. نتیجه گیری: با توجه به یافته ها تلویحات مهمی در زمینه توجه به تدوین برنامه های آموزشی-درمانی و سبک فرزندپروری مناسب به منظور تغییر و اصلاح ویژگی های شخصیتی و همچنین آﻣﻮزش ﺷﺎدﮐﺎﻣﯽ در زﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽ ﺗﻮانند ﮔﺎم های ﻣﻮﺛﺮی در ﭘﯿﺸﮕﯿﺮی و ﻣﻬﺎر اﻋﺘﯿﺎد ﺑﺎشند.
پیش بینی میزان موفقیت جراحی پیوند دورزننده عروق تاج مانند قلب بر اساس اضطراب، افسردگی، عوامل طبی و جمعیت شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از بین بیماریهای قلبی، بیماری عروق کرونر قلب (CAD) علت اصلی مرگ و میر جوامع انسانی می باشد و جراحی پیوند دورزننده عروق تاج مانند قلب (CABG) متداولترین مداخله درمانی است. دوره بستری بیمارستانی پس از جراحی، تخمینی از میزان موفقیت جراحی به حساب می آید که کاملا توسط عوامل طبی و جمعیت شناختی قابل توضیح نمی باشد. بلکه عوامل روانشناختی نیز در این میان مهم می باشند. بنابراین هدف پژوهش حاضر این بود تا علاوه بر این عوامل، به بررسی تاثیر عوامل روان شناختی بر طول دوره بستری بیمارستانی پس از این جراحی بپردازد. از بین بیماران مراجعه کننده به مرکز قلب بیمارستان شهید رجایی تهران که کاندیدای این جراحی بودند، 150 بیمار (30 نفر زن و 120 نفر مرد) به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. از بیماران خواسته شد پرسشنامه 21 سوالی DASS-21 را تکمیل کنند. تحلیل رگرسیون گام به گام متغیرهای روانشناختی، طبی و جمعیت شناختی نشان داد مهمترین متغیرها برای پیش بینی طول مدت بستری بیمارستانی پس از جراحی، اضطراب و افسردگی، دیابت و فشار خون بالا و سن و جنسیت هستند. نتایج نشان دادند که می توان با ارزیابی پیش از جراحی این متغیرها، به شناسایی بیمارانی نایل شد که ممکن است این نوع جراحی برای آنها موفقیت آمیز نباشد.
مروری بر عوامل مخاطره آمیز فردی، بین فردی، محیطی و اجتماعی مرتبط با گرایش به سومصرف مواد مخدر
حوزههای تخصصی:
سوءمصرف و وابستگی به مواد مخدر، یکی از معضلات و نگرانی های عمده جهان امروز و عامل بازدارنده رشد و شکوفایی جامعه است. پژوهش حاضر باهدف بررسی و مرور جامع عوامل مخاطره آمیز فردی، بین فردی، محیطی و اجتماعی مرتبط با گرایش به سوءمصرف مواد مخدر طبق تحقیقات انجام شد. بر همین اساس اطلاعات این مطالعه به روش تحلیلی-کتابخانه ای جمع آوری گردید. نتایج این مطالعه نشان داد که عوامل فردی، بین فردی، اجتماعی و محیطی مورد توافق اکثر مطالعات در گرایش به اعتیاد بوده است. لذا پیشنهاد می گردد که هر برنامه پیشگیرانه از اعتیاد در کشور ضمن اینکه باید بر مبنای فرهنگ و ظرفیت های مناطق مختلف کشور تدوین گردد، باید چندجانبه و براساس کاهش عوامل خطر و تقویت عوامل محافظ باشد.
ترسیم نقشه موضوعی مقالات مرتبط با اعتیاد با استفاده از تحلیل شبکه های اجتماعی در پایگاه مدلاین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: ﺑﺎ ﺗﺮﺳیﻢ ﮔﺮاﻓیکی یک حوزه علمی، راه ﺑﺮای ﺷﻨﺎﺳﺎیی ﻫﺮﭼﻪ ﺑﻬﺘﺮ و دﻗیﻖﺗﺮ آن ﺷﺎﺧﻪ از داﻧﺶ ﺑﺸﺮی و ﺗﺒﺪیل ﻣﻔﻬﻮم اﻧﺘﺰاﻋی آن ﺑﻪ ﻣﻔﻬﻮﻣی ﻋیﻨیﺗﺮ ﻫﻤﻮار ﻣیشود. هدف از این پژوهش، ترسیم نقشه موضوعی مقالات مرتبط با اعتیاداست. روش: پژوهش حاضر از نوع مطالعات کاربردی با رویکرد علم سنجی انجام شد. توصیف گرهای مقالات مرتبط، با جستجوی عبارت «behavior, addictive» در سرعنوان موضوعی «مش»، از وبگاه پاب مد در بازه زمانی 2014-2005، استخراج شدند. تحلیل داده ها و ترسیم تقشه علمی با استفاده از نرم افزارهای Ucinet، Netdraw و Ravar Matrix انجام شد. یافته ها: رشد تولیدات علمی در حوزه اعتیاد در بازه زمانی پژوهش سیر صعودی دارد. با توجه به شاخص های مرکزیت، مفاهیمی از قبیل: اختلالات مرتبط به سوءمصرف مواد، سیگار و دخانیات، و ... از پرکاربردترین موضوعات این حوزه به شمار می روند. نتیجه گیری: استفاده از شاخص های تحلیل شبکه اجتماعی در تحلیل نقشه های علمی موثر است. دانش و بینش جدیدی که از طریق تحلیل نقشه های موضوعی به دست می آید، به مسئولین و نهادهای ذی ربط حوزه اعتیادکمک می کند.
مطالعه قوم نگارانه ی هنجارها و توصیه های عامیانه تشویق کننده مصرف مواد مخدر (مورد مطالعه: قوم عرب شهرستان اهواز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: مطالعه خرده فرهنگ ها یکی از مهمترین شیوه ها برای شناخت و بررسی آسیب های اجتماعی می باشد. سهم مردم نگاری، در زمینه پژوهش در مواد مخدر، تمرکز بر روابط اجتماعی با محوریت استفاده از مواد مخدر است. هدف پژوهش حاضر، ارزیابی خرده فرهنگ های قومی (قوم عرب شهرستان اهواز) و هنجارها و توصیه های عامیانه ی تشویق کننده مصرف مواد مخدر است. روش: این پژوهش به شیوه کیفی و با استفاده از روش قوم نگاری انجام شد. نمونه گیری به روش هدفمند انجام شد. برای رسیدن به کفایت نمونه از اشباع نظری استفاده شد. قلمرو این بررسی، خرده فرهنگ قوم عرب بود. برای تحلیل داده های پژوهش، از روش کدگذاری سه مرحله ای بهره گرفته شد. مرحله ی اول، کدگذاری باز بود که مفاهیم مهم استخراج شد. در مرحله ی کدگذاری محوری، کدهای محوری از تلخیص مفاهیم مقولات مهم بیرون کشیده شد. یافته ها: علل گرایش به باورها و آداب و رسوم، تعلیم نادرست والدین با توجه به بعد نسبتا بالای خانواده های اعراب، تبلیغات غلط فرهنگی، علم نداشتن، نبودن امکانات رفاهی، بیکاری، سطح پایین کیفیت زندگی و تبعیت از آداب و رسوم قومی در زمینه مصرف مواد مخدر بود. در خصوص باورهای عامیانه تشویق کننده مواد مخدر یافته ها نشان داد درک و ارزش های مشترک می تواند قواعد روشنی برای استفاده کنندگان مواد مخدر باشد. دانش در مورد مصرف مواد مخدر از طریق یک شبکه به هم پیوسته اجتماعی، که بیشتر نشان دهنده وجود یک خرده فرهنگ مواد مخدر است، منتقل می شود. نتیجه گیری: می توان استدلال کرد که باورها و هنجارهای تشویق کننده مصرف مواد مخدر، برای درمان و یا کاهش درد ناشی از بیماری ها از قدیم الایام در طب سنتی رواج داشته است.
تاثیر درمان شناختی-رفتاری بر رضایتمندی زناشویی افراد معتاد
حوزههای تخصصی:
ه دف از پژوهش حاضر تاثیر درمان شناختی-رفتاری بر رضایتمندی زناشویی در افراد معتاد بود. جامعه مورد مطالعه شامل کلیه افراد معتاد مرکز متادون درمانی ترک اعتیاد شهرستان قروه (نیکو سلامت) در سال 1392 بود. این پ ژوه ش نیمه آزمای شی از نوع پی ش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه مورد مطالعه شامل 100 نفر افراد معتاد مراجعه کننده به مرکز متادون درمانی ترک اعتیاد نیکو سلامت شهرستان قروه در سال 1392 بود. 28 ن ف ر از افراد معتاد متاهل با استف اده از روش نمونه گیری در دسترس انتخ اب و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. گروه آزمایش 13 جلسه روان درمانی رفتار-شناختی را به صورت گروهی دریافت کردند، اما گروه کنترل تحت هیچ گونه آموزشی قرار نگرفت. جهت جمع آوری اطلاعات از پرسش نامه رضایت زناشویی انریچ استفاده شد و جهت تحلیل داده ها ازآمار توصیفی (میانگین، انحراف معیار) و استنباطی (تحلیل کوواریانس) استفاده شد. نتایج نشان داد که میانگین نمرات خرده مقیاس های رضایتمندی زناشویی (رضایت از شخصیت همسر، سطح ارتباط، حل تعارض، رضایت از اوقات فراغت، رابطه جنسی، احساسات و علائق مربوط به خویشاوندان و دوستان) در پس آزمون گروه آزمایش به طور معنا داری از میانگین نمرات پس آزمون در گروه کنترل بالاتر بود. نتیجه گیری می شود که با توجه به اهمیت سطح رضایتمندی زناشویی در دوره ترک مواد، مراکز ترک اعتیاد می توانند با ارائه درمان شناختی-رفتاری به افزایش سطح رضایتمندی زناشویی افراد چه در زمان ترک و چه پس از ترک مواد کمک کنند.
بررسی نیم رخ روان شناختی افراد مبتلا به چاقی مراجعه کننده برای جراحی های چاقی در شهر اصفهان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: امروزه به دليل تغيير در شيوه زندگي و الگوي تغذيه اي، شيوع چاقي افزايش آشکاری داشته است. بسیاری از افراد در اثر شکست در تمام روش های کاهش وزن، در آخرین مرحله به سراغ جراحی چاقی می روند و به علت عدم توجه به عوامل روان شناختی، دوباره با شکست مواجه می شوند. مطالعه حاضر با هدف بررسی نیم رخ روان شناختی افراد مبتلا به چاقی مراجعه کننده برای جراحی های چاقی انجام گردید.
مواد و روش ها: این مطالعه از نوع پیمایشی بود که به روش توصیفی در سال 92-1391 انجام گرفت. جامعه پژوهش شامل مبتلایان به چاقی با نمایه توده بدنی (Body Mass Index یا BMI) بیشتر از 30 کیلوگرم بر مترمربع بود. نمونه ها به روش نمونه گیری در دسترس (115 نفر) انتخاب شدند. داده ها با استفاده از مقیاس استاندارد سنجش اضطراب و افسردگی (Hospital Anxiety and Depression Scale یا HADS)، پرسش نامه ویژگی های شخصیتی پنج عاملی NEO (NEO Five-Factor Inventory یا NEO-FFI)، پرسش نامه 36 سؤالی سنجش کیفیت زندگی (36-Short form یا 36-SF) و پرسش نامه مکانیزم مقابله ای (Coping Operations Preference Enquiry یا COPE) جمع آوری گردید. میانگین نمرات زنان و مردان با استفاده از آزمون Independent t در نرم افزار SPSS مورد تجزيه و تحليل قرار گرفت.
یافته ها: میانگین نمره اضطراب و افسردگی مشارکت کنندگان در سطح متوسطی قرار داشت. در میان ویژگی های شخصیتی، بعد دلپذیری بالاترین میانگین و مسؤولیت پذیری پایین ترین میانگین را به خود اختصاص داد. بالاترین میانگین سبک های مقابله ای با استرس مربوط به حل مسأله و مسأله مداری و پایین ترین میانگین مربوط به پذیرش بود. میانگین نمره کیفیت زندگی شرکت کنندگان در سطح متوسطی بود. تفاوت معنی داری بین میانگین نمره اضطراب زنان و مردان مشاهده شد و سبک مقابله ای اجتنابی در زنان بیشتر و کیفیت زندگی در مردان بیشتر بود.
نتيجه گيري: افراد مراجعه کننده برای جراحی های چاقی، دارای درجاتی از اضطراب و افسردگی هستند و از سبک های حل مسأله برای مقابله با استرس ها استفاده می کنند. همچنین، ابعاد شخصیتی ناسازگار دارند و از کیفیت زندگی متوسطی برخوردار می باشند. این ویژگی ها می تواند بر روند درمان و برگشت پذیری نتایج جراحی تأثیرگذار باشد.
مقایسه تأثیر روش های تحلیل رفتار کاربردی (ABA) پاسخ محور(PRT) و تلفیقی بر افزایش خزانه واژگان کودکان با اختلال طیف اتیسم چهار تا شش ساله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به مقایسه تأثیر روش های تحلیل رفتار کاربردی، پاسخ محور و تلفیقی (تحلیل رفتار کاربردی و پاسخ محور با یکدیگر) بر افزایش خزانه واژگان کودکان با اختلال طیف اتیسم 4 تا 6 ساله پرداخته است. روش:پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی و طرح آن پیش آزمون – پس آزمون گسترش یافته است. تعداد 30 کودک (13 دختر و 17 پسر) 4 تا 6 ساله از دو مرکز آموزشی اتیسم به روش نمونه گیری تصادفی مرحله ای انتخاب و پس از همتاسازی و به شیوه کاملاً تصادفی در سه گروه تحلیل رفتار کاربردی، پاسخ محور و تلفیقی قرار گرفتند. به منظور ارزیابی و همگن سازی آزمودنی ها از مقیاس تشخیص اتیسم گیلیام (گارز) و نیز بررسی خزانه واژگان از یک سیاهه ارزیابی واژگان محقق ساخته استفاده شد. همه گروه ها طی 16 جلسه (8 هفته 2 جلسه ای و هر جلسه 90 دقیقه) تحت برنامه مداخله خاص خود قرار گرفتند. یافته ها:تحلیل داده ها بدست امده با استفاده از آزمون کروسکال والیس ( 60/8= x2 ) نشان داد که میانگین واژگان آزمودنی ها در گروه تلفیقی به گونه معناداری از دو گروه تحلیل رفتار کاربردی و پاسخ محور بیشتر بوده است. نتیجه گیری:یافته های به دست آمده نشان داد که روش تلفیقی نسبت به دو روش تحلیل رفتار کاربردی و پاسخ محور به تنهایی به افزایش بیشتر خزانه واژگان کودکان با اختلال طیف اتیسم چهار تا شش ساله منجر می شود.
استروئیدهای آنابولیک: مروری بر تاریخچه، شیوع و سوءمصرف در میان ورزشکاران و غیر ورزشکاران
حوزههای تخصصی:
آندروژن های منسوب به استروئیدهای آنابولیک در دهه های اخیر جهان را با مشکلات سوءمصرف مواجه کرده است. مصرف تستوسترون ها به صورت مجزا از سال ۱۹۳۰ و به عنوان آندروژن به سرعت رشد و توسعه پیدا نمود. طولی نکشید که ورزشکاران به تأثیرات هورمونی این مواد پی برده و به همین منظور مصرف آن به سرعت در میان ورزشکاران نخبه و بدنسازکاران در سال های ۱۹۵۰ تا ۱۹۷۰ گسترش یافت. بنابراین تا قبل از سال های ۱۹۸۰ استروئیدهای آنابولیک شیوع وسیعی در میان ورزشکاران پیدا نموده و حتی در افراد عادی نیز نفوذ پیدا کرد. امروزه اکثر مصرف کنندگان مواد استروئیدی را ورزشکاران رقابتی تشکیل نمی دهد بلکه بسیاری از مردان در سنین جوانی عمدتاً از این داروها برای بهبود ظاهر شخصی خود استفاده می کنند. سوءمصرف مواد استروئیدی هم اکنون در بیشتر مناطق جهان از قبیل کشورهای اسکاندیناوی، ایالات متحده آمریکا، برزیل و بسیاری از کشورهای انگلیسی زبان شیوع گسترده ای پیداکرده است. ایران نیز یکی از کشورهایی است که در سالیان اخیر به صورت خطرناکی سوءمصرف مواد استروئیدی را در الگوهای مصرفی بسیاری از جوانان جای داده است. بنابراین نیاز به مداخلات پیشگیرانه در این حوزه می باشد.
تدوین برنامه ایمن سازی تربیتی-اجتماعی با رویکرد آموزه های اسلامی و ارزشیابی تأثیر آن بر رفتارهای پرخطر دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش برنامه ایمن سازی تربیتی- اجتماعی با رویکرد آموزه های اسلامی بر رفتارهای پرخطر دانش آموزان بود. روش: این پژوهش به شیوه ی نیمه آزمایشی و با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه اجرا شد. جامعه ی آماری این پژوهش عبارت بود از: دانش آموزان سال سوم دوره ی متوسطه ی دبیرستان های دولتی شهرستان یزد در سال تحصیلی 1394 -1393. نمونه ی این پژوهش شامل 36 دانش آموز دارای رفتار پرخطر بود؛ بدین صورت که شرکت کنندگان پس از نمونه گیری تصادفی خوشه ای به دو گروه آزمایش و گواه تقسیم شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس رفتارهای پرخطر استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش برنامه ایمن سازی تربیتی–اجتماعی مبتنی بر آموزه های اسلامی می تواند رفتارهای پرخطر نوجوانان را کاهش دهد. نتیجه گیری: از آموزش برنامه ایمن سازی تربیتی–اجتماعی با رویکرد آموزه های اسلامی می توان به عنوان یک مداخله در جهت کاهش رفتارهای پرخطر دانش آموزان استفاده نمود.
مقایسه کارکرد های اجرایی و مهارت های تنظیم شناختی هیجان در نوجوانان مبتلا به اختلال سلوک و عادی
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش مقایسه کارکرد های اجرایی و مهارت های تنظیم شناختی هیجان در نوجوانان مبتلا به اختلال سلوک و عادی بود. پژوهش پژوهش حاضر از نوع مقایسه ای و پس رویدادی می باشد. جامعه آماری این پژوهش را کلیه مددجویان نوجوان پسر 12 تا 16 سال کانون اصلاح و تربیت شهر تهران و کلیه دانش آموزان نوجوان پسر 12 تا 16 سال شهر تهران تشکیل می دهند. روش نمونه گیری دانش آموزان نوجوان 12 تا 16 سال بزهکار به صورت نمونه گیری در دسترس بود و تعداد ۶۲ نفر به عنوان گروه سلوک انتخاب شدند. روش نمونه گیری نوجوانان عادی به صورت خوشه ای چند مرحله ای انجام شد. ابزار پژوهش آزمون عصب- روانشناختی کولیج و پرسشنامه ی تنظیم شناختی هیجان بود. یافته های بدست آمده نشان داد که بین کودکان اختلال سلوک و عادی در مولفه های کارکرد های اجرایی و مهارت های تنظیم شناختی هیجان تفاوت اساسی وجود دارد.
رابطه بین ابعاد روان شناختی خلق منفی و ترس از درد با ناتوانی حرکتی در بیماران مبتلا به درد مزمن در ناحیه ستون فقرات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این مطالعه، بررسی نقش عواطف استرس، اضطراب و افسردگی و ترس از درد در پیش بینی ناتوانی حرکتی، در بیماران با درد مزمن در ناحیه ستون فقرات بود. نمونه پژوهش شامل ۵۳ نفر (۴۱ زن و ۱۲ مرد) مبتلا به درد مزمن ناحیه ستون فقرات بودند که به صورت دردسترس از میان بیمارانی که در فاصله ۳ ماه به کلینیک مراجعه کردند، انتخاب شدند و به صورت داوطلبانه در مطالعه شرکت کردند. پرسشنامه مقیاس افسردگی اضطراب و استرس، پرسشنامه ناتوانی درد، مقیاس نشانگان اضطراب و درد، و پرسشنامه ترس از درد توسط شرکت کنندگان تکمیل شد. داده های به دست آمده در پژوهش، با استفاده از روش های آماری ضریب همبستگی و رگرسیون، مورد آزمون قرار گرفتند. بر اساس نتایج یافته های حاصل از ضرایب همبستگی، از بین زیرمقیاس های افسردگی، اضطراب و استرس، افسردگی بیشترین میزان همبستگی را با ناتوانی حرکتی داشت. همچنین از بین زیرمقیاس های آزمون نشانگان اضطراب و درد، به ویژه بعد فرار- اجتناب، همبستگی مثبت و معناداری با متغیر ناتوانی حرکتی داشت. یافته ها نشان داد که مؤلفه افسردگی ۲۸درصد و مؤلفه فرار- اجتناب ۳۶درصد از واریانس ناتوانی حرکتی را تبیین می کند.نتایج نشان داد به نظر می رسداگرچه درد ممکن است در ابتدابه عنوان یک مشکل مربوط به سلامت جسمانی در نظر گرفته شود، با این حال مؤلفه های روانشناختی مثل افسردگی، اضطراب و استرس می توانند نقش مهمی را حداقل در حفظ شرایط درد مزمن ایفاکنند که این مساله باید در مداخلات توانبخشی مورد توجه قرار بگیرد
تأثیر آموزش مهارت مدیریت هیجان منفی بر باورهای غیرمنطقی والدین کودکان اوتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
اثربخشی برنامه قدرت مقابله بر اختلال نافرمانی مقابله ای، مشکلات توجه و مهارت های ارتباطی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه:اختلال نافرمانی مقابله ای، یک اختلال شایع و ناتوان کننده در کودکان است که با میزان بالایی از مشکلات توجه و مشکلات ارتباطی همراه است. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی برنامه قدرت مقابله بر اختلال نافرمانی مقابله ای و اختلال های همبود آن (نارسائی توجه و مهارت های ارتباطی) در کودکان بود. روش:پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بود. حجم شرکت کنندگان در پژوهش 32 نفر (18 نفر گروه آزمایش و14 نفر گروه کنترل) با روش نمونه گیری هدفمند که نشانه های اختلال نافرمانی مقابله ای و اختلال های همبود آن یعنی مشکلات توجه و نقص در مهارت های ارتباطی داشتند را شامل می شد. ابزار جمع آوری داده ها شامل پرسشنامه سیاهه رفتاری کودک از نظام سنجش مبتنی بر تجربه آخنباخ و پرسشنامه خودکارآمدی کودکان در روابط بین فردی با همسالان ویلر بود. برنامه قدرت مقابله با والدین و کودکان گروه آزمایش در16 جلسه گروهی 90 دقیقه ای از ابتدای سال تحصیلی 1393-1394 تا اواخر سال تحصیلی انجام شد. گروه کنترل نیز علاوه بر دریافت خدمات معمول مشاوره در فهرست انتظار برای مداخله قرار گرفت. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون کوواریانس استفاده شد. یافته ها:براساس نتایج به دست آمده، برنامه قدرت مقابله بر روی اختلال نافرمانی مقابله ای ومشکلات توجه تأثیر معناداری بر گروه آزمایش داشت، اما برنامه قدرت مقابله بر مهارت های ارتباطی با همسالان کودکان با اختلال نافرمانی مقابله ای، تأثیر معناداری نداشت. نتیجه گیری:یافته ها بیانگر آن است که برنامه قدرت مقابله به عنوان یک برنامه اثربخش در حیطه اختلال نافرمانی مقابله ای و مشکلات توجه است. با این وجود، نیاز به پژوهش های بیشتر و تغییر در محتوای برنامه برای اثربخشی در حیطه افزایش مهارت های ارتباطی دارد.