فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۶۰۱ تا ۱٬۶۲۰ مورد از کل ۷٬۲۷۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر تقریرهای متفاوتی از استدلال اخلاقی بر وجود خدا شکل گرفته است. یکی از این تقریرها، استدلال از طریق عینیت گرایی اخلاقیِ سی. اس. لوئیس است؛ لوئیس با توسل به احکام و قوانین اخلاقی متداول در حیات انسانی و با توجه به مجادلات اخلاقی، انتقادات اخلاقی، و عذرآوری انسان هنگام عمل نکردن به قوانین اخلاقی، که همه روزه برای انسان روی می دهد، وجود عینی ارزش ها و قوانین اخلاقی را اثبات می کند و سپس با توجه به تفاوت ماهیت قوانین اخلاقی و قوانین طبیعی، بنیان استدلال اخلاقی خویش را پایه گذاری می کند. لوئیس در جست وجوی مبنا و اساس این قوانین عینی اخلاقی، ذهنی عالی را به عنوان یگانه مبنای حقیقی احکام اخلاقی اثبات می کند. این مقاله به تقریر و تبیین استدلال اخلاقی لوئیس می پردازد و در پایان به نقد و بررسی آن خواهد پرداخت.
صورتبندی برهان نظم از منظر سوئینبرن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برهان نظم ساده ترین، قابل فهم ترین و عمومی ترین برهان بر وجود خداوند است. در طول تاریخ روایت های متعددی از این برهان ارائه شده است که از درجات متفاوتی از قوّت و دقّت برخوردارند. به نظر نگارندگان معقول ترین و قابل دفاع ترین روایت از این برهان، روایتِ «استدلال از راه بهترین تبیین» است. روایت هایِ کلاسیک، مقایسه ای، تنظیم دقیق، پیچیدگی غیر قابل تقلیل بیوشیمیایی و اطلاعات زیست شناختی ضمن آنکه هر یک روایت هایی مستقل هستند، امّا به نظر می آید اگر بتوان این روایت ها را در خدمت «استدلال از راه بهترین تبیین» در آورد، برهان نظم می تواند نقش مؤثّرتری در اثبات وجود خدا در کنار سایر براهین ایفا کند. سوئینبرن استدلالی ارائه کرده، که نتیجة آن- به زعم وی- محتمل بودن وجود خدا را نشان می دهد. او این بار را بر دوش برهانی استقرایی گذاشته است. ریچارد سوئینبرن در تقریر این برهان با تفکیک نظم جهان به نظم زمانی و نظم مکانی و صورتبندیِ جدیدی از برهان طرح و تدبیر، تلاش درخوری در این راه نموده است. در این جُستار سعی شده تا تقریر و روایت سوئینبرن از برهان نظم که در آثار متعدد او به انحای مختلف بیان شده است در یکجا و به صورت نظام مند تقریر شود، تا راه برای بررسی، نقد و یا تقویت آن هموارتر گردد. با جستجوی انجام گرفته این برهان تاکنون با نظامی که در این مقاله بدان پرداخته شده است، صورتبندی نشده است.
نگرشی روشمند به جایگاه عهدین در تفسیر قرآن با تکیه بر الگوی نشانه شناختی بینامتنیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این نوشتار، در پی تبیین روشمند جایگاه عهدین در تفسیر قرآن، نخست، درباره الگوی نشانه شناختی بینامتنیت سخن گفته ایم.بر پایه این الگو، هر متنی بر اساس متن های پیشین استوار می شود و بدین ترتیب، هستی و پیشینه متن و نشانه ها از آنچه تاکنون پنداشته می شد، بسیار ژرف تر و گسترده تر است.متن های دینی و از جمله قرآن کریم نیز از این قاعده جدا نیستند و مفسر توانا باید بتواند از منابع بینامتنی، برای تفسیر قرآن به صورتی بهینه بهره گیرد.در بخش دوم این نوشتار، شایستگی عهدین را برای قرار گرفتن در جایگاه منبعی بیامتنی برای تفسیر بخش هایی از قرآن نشان داده ایم و بدین منظور، ضمن به دست دادن پیشینه این ره یافت نو، بدین مسئله پرداخته ایم که پذیرش این نگاه، لزوماً به معنی راه یابی اسرائیلیات به تفسیر قرآن، پذیرش وثاقت سندی و خاستگاهی الهی همانند قرآن برای عهدین، و نفی دیگر منابع معرفتی برای تفسیر قرآن نیست.
برهان تجربه دینی از دیدگاه سویین برن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برهان تجربه دینی یکی از مهم ترین براهین اثبات وجود خدا در مغرب زمین است. سویین برن-فیلسوف خداباور- بر اساس اصول خاصی که آن ها را «اصل آسان باوری» و «اصل گواهی» می نامد، تقریر ویژه ای از این برهان ارائه نموده است که توجه فلاسفه دین را به خود جلب نموده است. در این پژوهش سعی شده است ضمن توضیح اصول مزبور، تقریر سویین برن از این برهان تبیین گردد.
جنبش های نوپدید معنوی: دین یا عرفان؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی ادیان دیگر
برای یافتن گویاترین تعبیر معنویت گرا یی های نوپدید، ابتدا باید معنای دین و عرفان را به درستی بررسی کنیم. به نظر می رسد «دین»، تجربة مواجهه با امر قدسی است و لزوم هماهنگی انسان با آن و این مواجهه و هماهنگی، در مجموعة منسجمی شامل ابعاد نظری، عملی و اجتماعی خود را آشکار می سازد. «عرفان» نیز رویکردی شهودی، باطن گرا و غالباً وحدت وجودی است که در بافت دین خاصی قرارمی گیرد و انسان های عارف را به عمق آموزه های رهایی بخش و تعالی آفرین آن دین رهنمون می سازد. با این تعاریف، جنبش های نوپدید معنوی، بیشتر به تعریف و خصوصیات «دین» نزدیک اند تا «عرفان». توضیح آنکه درون مایة اصلی این جنبش ها، «معنویت»، آن هم از نوع «معنویت نوین» است. «معنویت نوین» اعتقاد و احساساتی عمیق نسبت به روح آدمی و ارزش های غیرمادی زندگی انسان است. این نوع معنویت، خود را از دین سنتی مستقل کرده و حتی با آن به رقابت پرداخته است؛ در نتیجه، به دو وجه، «دین» خوانده می شود: یکی با تسامح و مجاز (چرا که همچون دین سنتی، به ارضای نیازهای دینی انسان ها پرداخته است)؛ و دیگری به جهت اینکه کمابیش بر اجزای ذاتی و عرضی مفهوم «دین» مشتمل است.
پیدایش سوژة اجتماعی در اندیشة هگل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه اندیشمندان بسیاری از انسان به مثابة کنش گر اجتماعی یاد می کنند. این اندیشمندان برآنند که تمامیت و کمال هر فرد انسانی و سرانجام انسانیت به طور کلی نه با اعمال فردی و در تأمل انتزاعی افراد مجزا، بلکه به واسطة مشارکت های مسؤلانه ای تحقق می پذیرد که هر عضو اجتماع در تعامل با جهان و سایر افراد انجام می دهد. در نظر این اندیشمندان انسان نه سوژة فردی بلکه سوژة اجتماعی است. این مقاله سعی در تبیین مبانی نظری این رویکرد به انسان دارد. به این منظور نحوة بروز و تکون این ایده در یکی از بنیادی ترین خاستگاه هایش، اندیشة هگل، به تصویر کشیده می شود. در این تصویر هگل ضمن نقد تصور گذشتگان خود از هویت انسانی به مثابة سوژة فردی، از آن به مثابة سوژة اجتماعی یاد می کند. نقد و بررسی این تفکر به خصوص می تواند مورد توجه آن دسته از سنن فکری قرار گیرد که بسیار بیش از اشتغال به مسائل اجتماعی به دنبال پی ریزی نظام های اندیشه ای هستند که ساختار و محتوای خود را در انزوای ذهن فردی دارا باشد
نیچه و نقد عقل محض(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله تلاش می کنیم تا فلسفة نقادی کانت، به ویژه آموزه های کتاب نقد عقل محض، را از نگاه نقادانة نیچه بررسی کنیم. از آن جا که نیچه به کل نظام های مابعدالطبیعی و فیلسوفان غربی از افلاطون گرفته تا کانت و هگل هم انتقاداتی یک سان و هم ویژه دارد، در این پژوهش نخست به نگاه انتقادی نیچه به کل تاریخ فلسفه، و سپس به نقدهای خاص او به آموزه های کانتی در نقد اول او، می پردازیم.
به باور نیچه، کانت با تحویل فلسفه به معرفت شناسی، تفکر فلسفی را در آستانة مرگ قرار داد؛ اساساً نیچه معتقد است فلسفه به معنای اصیل و درست آن، آفریدن معنا و گونه ای قانون گذاری به شمار می رود. نیچه، بر مبنای موضع خود که می توان از آن به «چشم اندازگرایی» تعبیر کرد، انقلاب کپرنیکی کانت را زیر سؤال می برد و بر همین اساس، آموزه های وی را، از قبیل احکام ترکیبی پیشینی، زمان و مکان، مقولات، و تفکیک پدیدار از شیء فی نفسه، به چالش می کشد
تبیین ماهیت انسان از دیدگاه اسلام و غرب و عوامل تربیت دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی تربیت تربیت اخلاقی
این پژوهش به ماهیت انسان از دیدگاه اسلام و غرب و نقش آن در علوم تربیتی پرداخته است. روش پژوهش کیفی و از نوع توصیفی تحلیلی (تحلیل اسنادی) است. یافته ها دلالت دارد بر اینکه انسان، موضوع تربیت است و هرگونه طرحی در این زمینه، مسبوق به نگاه انسانشناختی ویژه ای است. ماهیت انسان از دیدگاه اسلام شامل اصالت فطرت، انسان به منزله عامل، هدفمندی و کمال گرایی و حیات طیبه است در حالی که در غرب اصالت فرد، سکولارسیم، مادی گرایی و رویکرد تجربی و امانیسم از مهمترین گزاره های تربیتی است. با توجه به جامعیت دین اسلام، تربیت دینی با محوریت تعالی و تکامل معنوی انسان، تلاش دارد که انسان را از مرحله دانستن به مرحله بودن سوق دهد و خیر اعلی را به منزله ارزش، فراسوی امور علمی و ... قرار دهد .
عقلانیّت فضیلت محور و باورهای دینی؛ با تأکید بر نظریة سوسا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معرفت شناسی فضیلت محور، یکی از جدیدترین رویکردهای معرفت شناسی است که به دلیل تمرکز بر فاعل شناسا و فضیلت های معرفتی او، از سایر رویکردهای موجود متفاوت می باشد. این رویکرد، به جهت شباهت با رویکردهای برون گرایی که در ذیل معرفت شناسی اصلاح شده قرار می گیرند، از ظرفیت های قابل توجّهی برای نظریه پردازی در معرفت شناسی باورهای دینی برخوردار است. لذا می توان با تعریف پیش فرض هایی چون فضائل معرفتی دینی و منظر دینی، به مفهوم جدیدی از عقلانیّت دست یافت. این نظریه، در مقابل استدلال های شکّاکان مبنی بر عدم امکان معرفت در حوزة باورهای دینی و نیز استدلال ملحدان مبنی بر عدم وجود خدا، دفاع قابل قبولی از باورهای دینی ارائه می کند.
تحول وجودی انسان در عهد جدید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از موضوعات مهم در ادیان توحیدی، سلوک و تحول معنوی انسان است. این تحول را در مسیحیت می توان با روی کردهای متفاوت عرفانی، کلامی و کتاب مقدسی مورد توجه قرار داد. از سوی دیگر، این سلوک معنوی را می توان از ابعاد گوناگون، نظیر جایگاه آن در دین، تأثیر آن در زندگی دنیوی و اخروی، راه های تقرب و سلوک به خدا و ... مورد بررسی قرار داد. اما یکی از پرسش های مطرح در این جا این است که خود این سلوک به چه معنا و از چه سنخی است. سخن در این است که چه رخ می دهد که سالک الی الله به کمال دست می یابد؛ آیا تحولی حقیقی در او رخ داده است یا تشریفاً او را کامل و مقرب خدا می خوانند؟ در مسیحیت و مشخصاً عهد جدید، این سلوک عرفانی و کمالی، تحولی وجودی، حقیقی، تشکیکی و در عین حال بیشتر اعطایی است و با واژگانی نظیر تقدیس، اتحاد با خدا و مسیح و نورانی شدن بیان می شود؛ که شاکله ی این نوشتار را شامل است.
ریشه های یهودی مسیحی خدا و شیطان انجیل شیطانی لاوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شیطانی که لاوی به دنیا معرفی کرد، نه تنها موجودی شریر نیست، بلکه الهه عشق و زاینده روشنایی و نور است. لوسیفر از نگاه وی موجودی است نیکو، قدرتمند و با اوصافی خداگونه که دو بعد مثبت و منفی را همزمان داراست. وجود چنین موجودی با اوصاف متعالی، و در عین حال در حضیض ذلت، گرچه در ابتدا کمی عجیب و غریب می نماید، اما برای افراد آشنا به الهیات یهودی مسیحی، وجود چنین موجودی چندان هم بدیع و غریب نیست. نوشتار حاضر با روش تحلیلی توصیفی می کوشد با مبناشناسی و کاوشی عمیق میان آموزه های تورات و انجیل، ردّ پای چنین موجودی را که در لابه لای متون کهن یهود و مسیحیت پنهان شده بیابد.
هستی شناسی پیچیدگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناخت هویت امور پیچیده اولین قدم برای ساخت و مطالعه علوم پیچیده است. در هر دوی علوم طبیعی و اجتماعی عموماً از عناصر گوناگونی برای معرفی امور پیچیده نام برده می شود. طبق یکی از رایج ترین نظریات، عناصر «نوخاستگی»، «کل گرایی» و «تکاملی بودن» به عنوان سه عنصر برای هستی شناسی سیستم های پیچیده معرفی می شود. این در حالی است که کل گرایی و تکاملی بودن را می توان با تبیین و تحلیل های فلسفی داخل در عنصر نوخاستگی تصویر کرد. این فرایند از طریق توضیح و تفکیک ویژگی های نوخاسته از یک سو و تبیین کل گرایی و تکاملی بودن به عنوان نظریاتی بر آمده از مبنای فلسفی نوخاسته گرایی، از سوی دیگر میسر می شود. در این صورت کل گرایی و تکاملی بودن، عناصری هستی شناختی نبوده بلکه نظریاتی هستند که بر اساس نوخاسته گرایی قابل طرح هستند.
ترانسندانس: معنای اسمی، معنای فعلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از بدیع ترین اندیشه های یاسپرس، نظریه او درباره «متعالی» یا به تعبیر خود او «ترانسندانس» است. پژوهش حاضر به بیان جایگاه این نظریه در اندیشه این فیلسوف اگزیستانس می پردازد. از نظر او، شناخت علمی و معرفت متافیزیکی محدود است، اما انسان می تواند به سوی امری فراتر از عقل که قوام هستی انسان بدان است، راهبری شود که این همان «متعالی» است که آخرین وجه وجود است. این پژوهش بر آن است که متعالی از نظر یاسپرس را می توان در دو جنبه اسمی و فعلی مورد بررسی قرارداد؛ جنبه اسمی و جنبه فعلی ترانسندانس دو ساحت متمایز «متعالی» است که هریک از این دو جنبه به نحوی مکمل جنبه دیگر است.
الهیات ایجابی و سلبی درنظر مایستر اکهارت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بحثِ «الهیات ایجابی و سلبی»، دو جریان متقابلی که در طول تاریخ تفکرِفلسفی در باب خدا هر یک متفکران بزرگی را از آنِ خود کرده اند، بحث از یکی از مهم ترین وجوه رابطة
معرفت شناختی انسان و خداست. مقالة حاضر به بحث از تلقی ""مایستر اکهارت""
(Meister Eckhart) (حدود1260-1328م)، عارف بزرگ مسیحی، در باب این دو رویکرد ایجابی و سلبی می پردازد. در این مقاله، در ابتدا باتوجه به تعابیر اکهارت هر دو الگوی سلبی و ایجابی در منظومة فکری این متفکر اجمالاً برجسته می شود. سپس برای هماهنگ کردن این دو سنخ تعبیر متعارض پیشنهاداتی طرح و مورد ارزیابی قرار می گیرد. پس از آن، از آنجا که جمع شایستة میان این تعابیر متعارض تکلف آمیز می نماید، هر دو الگو در منظومة فکری اکهارت به رسمیت شناخته شده، و سپس در دو بخش بعدی مقاله هر یک از این دو رویکرد سلبی و ایجابی تفصیلاً مورد بحث و ارزیابی انتقادی قرار می گیرد. پس از آن در بخش
«جمع بندی و خاتمه» از وجهه نظر تبیینی دیگری برای تبیین این تعارض ها از طرقی مانند تفکیک تاریخی و تفکیک میان مقام های بحث تلاش می شود. در پایان نیز به آبشخورهای فکری مختلف و علائق و تعلقات متفاوتی اشاره می شود که ازجمله این دو رویکردِ متعارض اکهارت ریشه در آن ها دارند.
تاثیر مبانی فلسفی و جهان بینی ابن سینا بر طب سینوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فلسفه در طول علوم قرار دارد و اصول موضوعه آنها را اثبات میکند. این دانش به اشکال گوناگون با علم طب تعامل دارد و بر آن تاثیر میگذارد. فلسفه از یک طرف مبادی علم طب را اثبات میکند، از طرف دیگر موضوع علم طب بدن است و فلسفه نیز از رابطه نفس با بدن بحث میکند و دستاورد فیلسوفان درباره نفس، می تواند مبنای مطالعات تجربی قرار گیرد. طب ابنسینا متاثر از مبانی فلسفی وی است. تاثیر مبانی فلسفی ابنسینا بر طب سنتی نیز مشهود است. بحث عناصر، قوا، مزاج، طبیعت، اخلاط و ارواح، قوانین و مبانی فلسفی مانند: اصل علیت، سنخیت و تناهی قوای جسمانی، عدم دوام قسر، رویکرد غایت انگاری، ذات گرایی، نگرش تشکیکی، رویکرد کیفی، نگرش کلی به انسان، اعتقاد به حکیمانه بودن نظام جهان، پیوند با معنویت، با اینکه موضوع و مسائل علم طب نیست در عین حال پیش فرضهای فرا تجربی طب ابنسینا را تشکیل میدهند که در این پژوهش مورد بررسی و تحلیل قرار می گیرند.
تحلیل انتقادی ادلة رفتارگرایی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
انسان شناسی پلاگیوس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائل اساسی مطرح در اندیشه پلاگیوس که سبب شکل گیری مناقشه مهمی با آگوستین متفکر پرنفوذ کلیسای مسیحی گردید چیستی طبیعت انسان، ماهیت گناه، گناه ازلی و آثار آن، طبیعت و اراده انسان و راه نجات است. این پژوهش نشان می دهد که آموزه هایی که پلاگیوس درباره انسان مطرح می کند گرچه در طی شوراهایی تحت عنوان بدعت محکوم شده است، به نظر بسیاری از محققان دوره مدرن بخشی از سنت مسیحی است. پلاگیوس معتقد است انسان ذاتاً خوب و آزاد آفریده شده است و چنین نیست که طبیعتش را ضعفی اسرارآمیز مخدوش و ناتوان کرده باشد. ایده گناه ازلی کفرآمیز و غیر قابل تصور است. ویژگی های برتر انسان عقل و اراده آزاد اوست. آدم بواسطه اراده آزاد مرتکب گناه گردید. فرزندان او نیز اینگونه هستند. مرگ جسمانی نتیجه گناه نیست. فقط مرگ معنوی نتیجه آن است که هر انسان آن را از طریق گناهان اکتسابی خود به دست می آورد. فیض الهی سه جنبه دارد. (الف) قانون و ساختار طبیعی انسان ( عقل و اراده آزاد) که همه انسان ها از آن برخوردارند، (ب) شریعت الهی که به عقل تاریک شده بواسطه گناه کمک می کند و وظایف او را یادآور می شود، و (ج) فیض مسیح که که زنگار گناه را می زداید، شریعت را در قلب انسان قرار می دهد و الگوی زندگی اخلاقی و بدون گناه می گردد. از آنجا که خدا می خواهد همه انسان ها نجات یابند، عدم رستگاری انسان را باید نتیجه استفاده نادرست از اراده او دانست.
بررسی انتقادی نظریه این همانی ذهن و بدن در فلسفه ذهن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله نخست مراد از نظریه این همانی میان ذهن و بدن را تبیین، و سپس به برخی از ادله این نظریه اشاره می کنیم. در دلیل اول به نظریه اسمارت اشاره کرده ایم. وی بر اساس دیدگاه ویلیام اکامی مبنی بر اینکه اگر پدیده ای به صورت مادی قابل تبیین باشد نباید آن را با مفاهیم متافیزیکی تفسیر کرد، مدعی می شود ازآنجاکه امروزه تمامی حالات ذهنی از قبیل عشق و نفرت و علم قابل تبیین فیزیکی است، نباید از روح مجرد در توجیه این حالات بهره گرفت. در نقد این نظریه نشان داده ایم علاوه بر اینکه مبنای اکامی از نظر عقلی ناصحیح است به رغم پیشرفت های علمی، هنوز دانش تجربی بشر نمی تواند تفسیری پذیرفتنی برای حالات ذهنی ارائه دهد. در ادامه به دلیل دیویدسن بر نظریه این همانی اشاره و انتقادات وارد بر آن را بیان کرده ایم و در پایان چنین نتیجه گرفته ایم که قایلان به این همانی میان نفس و بدن ادله متقن و صحیحی برای این نظریه ندارند.