فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۲٬۰۰۱ تا ۱۲٬۰۲۰ مورد از کل ۵۲٬۵۲۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
شعر «ری را» نیما یوشیج، یکی از برترین شعرهای مدرن است. خصوصیات ساختاری، وزنی و واژگانی این شعر، موجب شده که در طول دهه ها، خوانندگان به خوانش های متفاوت و گاهی هم ارز از آن بپردازند. استفاده از برخی واژگان، به ویژه کلمه «ری را» و همچنین استفاده از نماد در اشعار نیما، معنای این شعر را در هاله هایی از ابهام قرار داده است که موجب شده تا این شعر در طول زمان مورد خوانش های مختلفی قرار بگیرد. نظریه دریافت در پی خوانش های متفاوت از یک متن است. خوانش شعر نیما، این حُسن را دارد که ابعاد گوناگون شعر او را آشکار می کند. در این نوشتار برآنیم تا به بیان قرائت های مختلف از شعر «ری را» در دو ساحت فرم و تکنیک و همچنین ساختار محتوایی آن بپردازیم و چگونگی دریافت مخاطبان را از هاله های پیش رونده معناییِ این شعر در طول زمان – سیر درزمانی و هم زمانی- مورد تحلیل و بررسی قرار دهیم. این پژوهش نشان می دهد که نیما ابژه خود را از طریق فراهم آوردن منظرهای متعدد می آفریند و با ایجاد خلاهایی در متن، عدم تعینی را رقم می زند که خواننده را به رابطه دیالکتیکی با متن فرا می خواند. معنا در این شعر، به واسطه درهم آمیزی افق های ، در طول زمان شکل می گیرد و آگاهی خواننده در طول شعر کامل می شود. افق انتظار غالب در شعر «ری را» از نوع افق انتظار اجتماعی است و خوانندگان با استفاده از رمزگان زیبایی شناسی و داشته های معنوی خود، شعر را تفسیر می کنند؛ اما به دلیل خاصیت ذاتی ابهام آمیز بودن این شعر، می توان هربار خوانش جدیدی از آن ارائه داد.
بوطیقای پدیدارشناختی نیما: بررسی آراء پدیدارشناسانه نیما در «نامه ها» او(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پدیدارشناسی جریانی است که در آن هدف اصلی، رسیدن به شناخت واقعی از امور است؛ شناختی که رها از هرگونه پیش فرض و پیش داوری باشد، به گونه ای که هستی واقعی و راستین موجود، از جانب خویش اجازه ظهور بیابد و دخالت ذهن و محتویات آن از سر راه صرافت طبیعی موجودات کنار رود. آنچه در این بین اهمیت دارد این است که با تقلیل یا فروکاست( اپوخه)، بتوان به توصیفی اصیل و واقعی از هستی موجودات رسید. نیما یوشیج به عنوان شاعری که توانست دوران ساز باشد، در نامه ها و مکتوبات خود به اطرافیان، مدام بر این نکته تأکید دارد که شاعران اصیل باید با چشم و نگاه خود در امور بنگرند و آنها باید دیدن را بیاموزند؛ دیدنی که مبتنی بر تجربه های اصیل و انضمامی است. وی بر این نکته تأکید دارد که شعر و شاعری، مناسبت یافتن با هستی است و برای رسیدن به این مطلوب باید تمام تعاریف حول یک امر را کنار زد تا بتوان به جوهر آن راه یافت. می توان مکتوبات نیما را بوطیقای شعری وی دانست که قبل از هر امری، نگاه دقیق و رها از هر سوژه ای را برای سرودن شعر ضروری می داند. در این جستار، این دسته از نظریات نیما را بررسی و با آراء اندیشمندان پدیدارشناس مقایسه می کنیم.
بازخوانی بیتی از خاقانی (تأملی در مفهوم «دو گروهی» و «کروه» در شعر خاقانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاکنون کوشش ها و پژوهش های ارزشمندی درباره تصحیح دیوان، گزارش ابیات و شرح لغات و تعبیرات دیوان خاقانی انجام شده است اما مهجور شدن برخی واژه ها و تعبیرها در گذر زمان سبب شده است صورت صحیح برخی کلمه ها و اصطلاحات از چشم کاتبان و نقادان و مصححان متون پوشیده بماند. بی گمان یکی از مهم ترین عوامل در بروز چنین لغزش هایی، تغییرات رسم الخط زبان فارسی در طی قرون است. در این پژوهش به بازخوانی بیتی از خاقانی پرداخته شده است و پس از بررسی ضبط های مختلف آن در تصحیح های مختلف و نیز تأمل در شرح های متفاوتی که از آن بیت ارائه شده است، صحت و اصالت قرائت های موجود ارزیابی شده است و در پایان با توجه به ضعف تألیف و نارسایی معنایی بیت، خوانش و معنی دیگری از آن بیان شده است.
وجوه ابهام یا ایهام نحوی در زبان عربی و تأثیر آن بر ترجمة قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ابهام به دو نوع زبانی و ادبی تقسیم می شود. ابهام نحوی که با عنوان ابهام دستوری مطرح می شود و برخی آن را ایهام ساختاری نامیده اند، یکی از وجوه ابهام زبانی به شمار می رود که به دو نوع گروهی و ساختاری تقسیم شده است. مقصود از این نوع ابهام آن است که گاه زنجیرة کلام به گونه ای چیده می شود که وجوه معنایی متفاوتی را متبادر می سازد. این معانی می تواند قابل جمع باشد. اضافة مصدر به فاعل یا مفعولٌ بِه، مرجع ضمیر، عطف به مضاف یا مضافٌ إلیه، خبریه یا انشائیه بودن جمله، متعلق شبه جمله، قابلیت تعدد در صاحب حال، تشابه نقش های حال، مفعول مطلق، مفعولٌ له، مفعولٌ فیه و مفعولٌ به، امکان مقول قول یا استینافیه بودن، تشابه عطف و استیناف، تشابه تابع و خبر، تعدد معانی حروف جر، از جمله وجوه ابهام نحوی است که در این پژوهش بدان توجه شده است و در ترجمه های قرآن کریم تأثیرگذار بوده است. توجه به بافت زبانی و غیرزبانی کلام می تواند تا حد چشمگیری مشکل فهم معنا را برطرف سازد، اما مشکل آنجاست که قراین کافی و یا مستدل برای یک معنا وجود نداشته باشد و از سوی دیگر، نتوان میان معانی مختلف جمع کرد.
بررسی همپیوندی متن و تصویر در شش داستان دفاع مقدس کودکان بر اساس نظریه ی پری نودلمن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تصویر یکی از عناصر اساسی کتاب های کودکان است که نظریه پردازان بسیاری از جمله پری نودلمن به کارکرد آن توجه نشان داده اند. . از نظر وی، یک تصویر خوب شش گونه اطلاعات را به مخاطب منتقل می کند. در گونه ی اول و دوم که ابتدایی ترین کارکرد تصویر محسوب می شود، تصویر در راستای متن حرکت کرده و اطلاعات موجود در متن را تأیید می کند. در سه گونه ی دیگر که اصلی ترین کارکرد تصویر محسوب می شود، تصویر فراتر از متن حرکت می کند و اطلاعاتی را بر متن می افزاید. وی معتقد است برخی تصاویر نارسایی دارند و حتی از پتانسیل تأیید کردن اطلاعات متن نیز برخوردار نیستند. این مقاله در نظر دارد، تصاویر شش داستان دفاع مقدس کودکان را بر اساس نظریه ی نودلمن بررسی کند. یافته های پژوهش نشان می دهد که در این داستانها، تصاویر یا معادل بصری واژگان را ارائه می دهند و پیام متن را تأیید می کنند یا نارسایی و کم کاری دارند و حتی از قابلیت تأیید کردن اطلاعات موجود در متن نیز برخوردار نیستند. تصاویر این داستانها نتوانسته اند متناسب با ظرفیت متن، اطلاعاتی فراتر از متن در اختیار مخاطب کودک قرار دهند و پیام متن را تقویت کنند. بنابراین، مطابق نظریه ی نودلمن، اکثر تصاویر این داستان ها در ابتدایی ترین حالت انتقال اطلاعات قرار دارند.
از قوس هرمنوتیکی ریکور تا نوبت های سه گانه تفسیری میبدی در کشف الاسرار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
براساس نظریه قوس هرمنوتیکی پل ریکور، یک مفسر در تفسیر متن سه مرحله پیش رو دارد: تبیین ، فهم و به خود اختصاص دادن . مرحله «تبیین» ، به بررسی ساختار لفظی متن مربوط می شود و در حقیقت تمهید مقدماتی است تا در مرحله «فهم» بتوان به عمق معناشناختی متن، که همانا نیت مؤلف (مؤلف ضمنی) است، پی برد؛ اما هدف نهایی تفسیر به «خود اختصاص دادن» است ؛ یعنی آنجا که مفسر با نگاهی سوبژکتیو و با دخیل کردن انتظارها، پسندها، و پیش داوری ها و موقعیت هرمنوتیکی خویش در خوانش نهایی ، متن را از تملک مؤلف به تصاحب خویش درمی آورد . در سنت تفسیری ما، تفسیر کشف الاسرارمیبدی نیز بر سه نوبت یا مجلس استوار است. میبدی در نوبت اول به ترجمه تحت الفظی آیات می پردازد . در نوبت دوم به شأن نزول و اسباب نزول آیات، با توجه به احادیث و روایات، می پردازد تا به نوعی از نیت مؤلف (خدا) پرده بردارد؛ و سرانجام در نوبت سوم -فارغ از نظر مؤلف (خدا)- آیات را براساس بافت و تجربه عرفانی و مطابق با سنت و میراث صوفیه تفسیر می کند . ما در این نوشتار بی آنکه بخواهیم تناظر یک به یک میان قوس هرمنوتیکی ریکور و نوبت های سه گانه تفسیری میبدی برقرار کنیم، به تحلیل رویکرد تفسیری میبدی در پرتو قوس هرمنوتیکی ریکور می پردازیم.
اهمیت «خوانش» در تکوین روایت های حماسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائل دشوار دربارة حماسه های طبیعی نظیر شاهنامه، شناخت مبدأ و چگونگی تدوین و تصنیف این نوع آثار است. حماسه های طبیعی در فرآیند غیاب نویسنده یا نویسندگان اولیة حماسه و در جریان بازپیکربندی های متعدّد تکوین یافته اند. در این روایت ها، متن حماسه به عنوان عرصة غیاب همیشگیِ مؤلف، عرصة سیّال جابه جایی ها، تداخل ها و انتقال های بینامتنی میان روایت های متکثّر است. مصنف در این نوع حماسه، در اصل نقشی همسان با خواننده دارد و همچون «خوانندة تاریخی»، با متون روایی یا روایت های شفاهیِ از پیش پرداخته مواجه است، و بر اساس این روایت ها به روایت پردازیِ مجدد حماسه پرداخته است. همسانی نقش ها و کارکردهای مصنف حماسه و خوانندة تاریخی باعث می شود که فرآیند روایت پردازی حماسة طبیعی را به مثابه نوعی «خوانش» تلقی کنیم. در این مقاله، ساز و کارها و فرآیندهای رواییِ مؤثر در تکوین روایت های حماسی را در چارچوب اصل «توانش روایی» بررسی و تحلیل کرده ایم. تحلیل ما مبتنی بر دو فرض اصلی است: ۱) نویسندة تاریخی در جریان تکوین روایت حماسه های موسوم به طبیعی غایب است. ۲) خوانش در بازپیکربندیِ روایت حماسه های طبیعی نقش بنیادین دارد. نتایج تحقیق نشان می دهد اصل تقابل های دوگانه، خلاصه سازی و بازپیکربندی، نسبت متضاد داستان و گفتمان، و همچنین تحوّل و تعرّف، نقش مؤثری در تکوین روایت های حماسی دارند.
بررسی تطبیقی داستان های کوتاه جمالزاده و موپسان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۱ بهار و تابستان ۱۳۹۵ شماره ۱
117 - 134
حوزههای تخصصی:
بسیاری از صاحب نظران وادی ادبیات جمالزاده را پدر داستان نویسی معاصرایران، به ویژه داستان کوتاه می دانند. زیرا او برای نخستین بار با انتشار یکی بود یکی نبود، علاوه بر این که انقلابی در نثر فارسی به وجود آورد ، تکنیک داستان نویسی اروپایی را آگاهانه به کار گرفت. از سوی دیگر به نظر بسیاری ازمنتقدان ، گی دو موپسان از برجسته ترین نویسندگانی است که در قرن نوزدهم، به سبب نگارش داستان های کوتاه متعدد وانتشار مجموعه داستان های کوتاه بی شمار در طی ده سال، به عنوان استاد این نوع ادبی به شمار می آید. هدف اصلی این مقاله بررسی تطبیقی شیوه های داستان نویسی این دو نویسنده بلند آوازه است. بدین منظور مؤلفان با بهره گیری ازدیدگاه های صاحب نظران ساختارگرا چون ژرار ژنت ، گریماس و تودورف ، بر تکنیک های مشترکی که این دو در آرایش زمان و فضای داستان، شخصیت پردازی ، کانون روایی ، تکنیک داستان در داستان که چند صدایی روایی را درپی دارد متمرکز می شوند.وانگهی روش های مشترکی که این نویسندگان در به کار گیری زبان مردمی و طنز از آن بهره جسته اند، در تعدادی از داستان های کوتاه ، مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
گوشورون (بررسی سیمای تمثیلی و اساطیری گاو در شاهنامه ی فردوسی)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
حیوانات، همواره در زندگی انسان، نقش و جایگاه ویژه ای داشته اند به طوری که گاهی اوقات به عنوان موجودی مقدس و اساطیری، مورد ستایش و توجه ویژه قرار گرفته اند. گاو، یکی از حیواناتی است که از آغاز شکل گیری تمدن، در جای جای جهان، مورد توجه بشر قرار گرفته و در ایران باستان نیز یکی از نمودهای خاص حضور ایزدان بوده و سیمای اساطیری ویژه ای داشته است. شاهنامه به عنوان نامه ی نسل های ایرانی و سرو سایه فکن فرهنگ و ادبِ کهن بوم و بر ایران، توجه ویژه ای به اساطیر و باورهای ایرانی داشته است. در این جستار، سیمای تمثیلی و اساطیری گاو، در شاهنامه مورد بررسی قرار گرفته است که می توان در نتیجه، عنوان کرد که فردوسی در راستای پردازش حماسه ها و داستان های شاهنامه، از نقش اساطیری این حیوان، با چهره ای تمثیلی بهره برده و در واقع اسطوره را با تمثیل درآمیخته است.
تأثیر بلاغت کلام مولوی در تفضیل حقیقت بر عقل در مثنوی
حوزههای تخصصی:
در این نوشته جایگاه عقل را از دیدگاه مولوی بررسی کرده ایم در دو حوزه مربوط به معارف بحثی اهل استدلال و دریافت ها و تجارب شهودیِ متعلق به عرفان. از دریافتهای شهودی تنها به معرفت الله توجه کرده و از آن بنا به دلایلی به حقیقت تعبیر کرده ایم. ملاک بررسی ما صرفا مثنوی مولوی است نه تمام آثار او. در مثنوی عقل در آفرینش و جوهر، از نظر کارکرد و مدیریتِ معیشت مادی و کسب معارف بحثی و دانش های حسی و تجربی مقامی بسیار بلند و بی مانند دارد چنان که هیچ جوهری به شرف آن نمی رسد و مولوی از آن با اوصاف والا یاد می کند. با وجود این در دیدگاه وی عقل به حوزه «حس دیگر»، معارف ذوقی و شهودی، دریافت های ماورای منطق مادی، درک خوارق عادات و معجزات انبیا و خصوصا درک جمال حق و وصول به حقیقتِ معرفت که عشق ثمر عالی ترین درجه آن است، راه ندارد.
مطالعه نقد روانشناسی آثار جلال آل احمد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله سعی بر آن است تا با تحلیل روانشناسانه شارل مورون به نقد و بررسی آثار جلال آل احمد بپردازیم. امروزه، مطالعات زیاذی در باب افکار و آراء این نویسنده شده ولی کسی انطور که باید به بررسی لایه های زیرین آثار وی به منظور دستیابی به ناخودآگاه آثارش نپرداخته است. برای نیل به این مقصود، از نقد روانشاناسانه مورون بهره گرفته ایم و با بررسی تمامی آثار آل احمد و با کنار هم قرار دادن استعاره ها و تصاویر ثابت در آثارش به زیرسطح نوشته های وی و ناخودآگاهی انگیزه هایش برای نوشتن دست می یابیم.
در ابتدا به گردآوری آثار آل احمد برای مطالعه و سپس استخراج روابطی که مرجع آن را باید به طور منطقی در شخصیت ناخودآگاه وی جستجو کرد می پردازیم. با روی هم قرار دادن داستان های وی، تصاویری مشابه نمود می یابد. شبکه تداعی ها در آثار وی قهرمانانی ضعیف با دوگانگی شخصیت را به تصویر می کشد. در آخر با مطالعه زندگی نامه نویسنده به تحلیل این نصاویر ناخودآگاه پی می بریم.
جغرافیای ادبی و شاخه های آن: معرفی مطالعات نوین بینارشته ای در ادبیات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه مطالعات بین رشته ای در ادبیات مانند دیگر حوزه های علوم انسانی جایگاه ویژه ای یافته است که طبیعتا در پویایی جریان نقد ادبی نیز موثر خواهد افتاد. هدف اصلی مقاله پیش رو، معرفی رشته مطالعاتیِ جغرافیای ادبی است که می توان آن را شکلی از نقد ادبی به شمار آورد. این رشته همانطور که از نامش پیداست حاصل برهم کنش جغرافیا و ادبیات است و پیدایش آن با اهمیت یافتن «فضا» و «مکان» در علوم انسانی ارتباط مستقیم دارد. مطالعات مربوط به «فضا» و «مکان» از دهة 1990 در پژوهش های علوم انسانی برجسته شد و بر همین اساس رشتة «جغرافیای ادبی» (Literary Geography) و شاخه های مختلف آن مانند نقد جغرافیایی (Geocriticism)، گردشگری ادبی (Literary tourism) و «نقشه نگاری ادبی» (Literary Cartography) پایه گذاری گردید.
در این پژوهش ابتدا مبانی نظری جغرافیای ادبی با تکیه بر مفهوم فضا و مکان طرح می گردد سپس چند شاخه مرتبط با آن معرفی و کاربرد و موقعیت کنونی آن ها در ایران و جهان بررسی می شود؛ در این میان «نقشه نگاری ادبی» به عنوان پیش نیاز جغرافیای ادبی بیش از سایر شاخه ها مورد توجه قرار خواهد گرفت. انجام این پژوهش مستلزم جمع آوری و بررسی منابع متعددی بوده است که برخی از آنها طی مقاله معرفی خواهد شد.
جغرافیای ادبی بستر مناسبی را برای تحلیل و بررسی جنبه های متفاوتی از آثار ادبی فراهم می سازد و داده های به دست آمده از آن برای مطالعات ادبی و جامعه شناسی ادبیات سودمند است. بررسی های این مقاله نشان می دهد مکان های جغرافیایی کارکرد ادبی قابل تاملی در آثار ادبی دارند که معمولا از نظر منتقدان ادبی دور می ماند.
مکانة القرآن لدی إقبال وتأثره به فی شعره الفارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یعتبر محمد إقبال لاهوری، من أعلام الشعر الإسلامی الملتزم فی العصر الحدیث، وهو لاینسب نفسه إلى وطن محدود ولا إلى طائفة معینة ولا یحصر غایته وفکرته فی إطار الجنسیات والحدود، بل یرى وطنه العالَم الإیمانیّ الذی لایعرف الحدود. وهو شاعر یلتزم برسالته الشعریة ویرى أن سر حیاة کلماته المکتوبة، لیس فی بریق الکلمات ولا فی موسیقی العبارات، بل یکمنُ فی قوّة إیمانه بمدلول الکلمات؛ فهو صاحب مدرسة شعریة فلسفیّة هادفة تعتقد بأنّ الشعر وارث النبوة، ورسالته إصلاح البشر والنهوض به إلی المستوی الذی أراد الله له.
وتهدف هذه الدراسة، ملتزمة بالمنهج الوصفی التحلیلی إلى أن تلقی بعض الأضواء علی مکانة القرآن لدی إقبال وکیفیّة تأثره به واستنباطه المفاهیم الفکریّة والتربویّة منه مبیّنة نبذة من آرائه حول القرآن ودوره فی خلق الفرد المسلم المؤمن بذاته. وتشیر النتائج إلی أنّ إقبال، أقبل علی القرآن بالعقل والقلب لاستلهام تجربة روحیة وعلمیة معا. واستلهم مضامینه الشعریة خاصة فی أشعاره الفارسیة من القرآن ولم یکن إقباله علی القرآن کشاعر یستلهم من القرآن عبارات أو مفاهیم، یستخدمها لأهدافه الأدبیة ولتوسیع أغراضه الشعریة فحسب، بل کان إقباله علیه کمؤمن یستلهم منه أفکاره وقیمه وهو یبتعد فی ذلک عن التأویلات المعروفة لدی شعراء الصوفیة.
درختان اساطیری در افسانه های هفت پیکر نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظامی برجسته ترین شاعر ادبیات کلاسیک فارسی در حوزه منظومه های غنایی است که پنج گنج او از شهرت و اهمیّت خاصی برخوردار است. در میان منظومه های پنج گانه او، هفت پیکر تمایز و تشخّص ویژه ای دارد؛ زیرا در قالب افسانه های آن، مجموعه ای از اسطوره ها، رمزها، و نمادها به مخاطب ارائه شده است. در هرکدام از شخصیّت ها، اقلیم ها، سیّارات، گنبدها، و رنگ های توصیف شده در این افسانه ها رمز یا نشانه ای اسطوره ای نهفته است. در میان این نمادها و اسطوره ها، عناصر نباتی به ویژه درختان بسیار قابل توجه هستند. برخی از این عناصر نمادهایی هستند که به این اثر اختصاص ندارند و جلوه های آنها را می توان در اسطوره های سایر ملل نیز مشاهده کرد. نگارندگان در این مقاله که به روش اسنادی و کتابخانه ای نوشته شده است، کوشیده اند با نگاهی دیگرگونه به افسانه های هفت پیکر، درختان نمادین توصیف شده در آنها را بررسی کنند.
نقش اسطوره ای گناه نخستین در متون ادبی
حوزههای تخصصی:
در متون ادبی گذشته برخی شخصیّت های بزرگ مرتکب گناهی می شوند که سبب تنزل مقام یا مرگ آن ها می شود، امّا همچنان اهمیّت گذشته خود را حفظ می کنند. جمع این ناسازها مبتنی بر اندیشه ای کهن درباره آفرینش است. آفریننده، نخست یک انسان (پیش نمونه) خلق کرده است. این انسان به دست نیروی شر (اهریمن) باید کشته شود تا باقی انسان ها از تجزیه او به وجود آیند. در روزگار ثبت و نگارش این اندیشه، برخی جابه جایی های اساطیری صورت گرفته است؛ مرگ انسان گاه به صورت اخراج از بهشت یا تنزّل مقام تغییر کرده است همچنین ضرورت اتّفاق این حادثه به صورت ارتکاب گناه بیان شده است. این گناه، برای خلق انسان ناخواسته، امّا ضروری است و در تفسیر متون دینی نیز به تفصیل بازتاب یافته است و معصیّتی خوانده شده که مستوجب جزاست. این تلقّی، برخی تناقض ها و اختلاف نظرها را پدید آورده است، و این مقاله در پی آن است که با تکیه بر ژرف ساخت اسطوره آفرینش تناقض ها را به وحدت نزدیک سازد.
بررسی قلندریات سنایی از لحاظ محتوا
حوزههای تخصصی:
شعر قلندری بیانگر آخرین مرحله تکامل احوال صوفیانه و اوج بیان اندیشه های ایشان در زبان هنر است. بی شک تنها راه شناخت تکامل احوال عارفان، تغییرات زبانی و محتوایی افکار ایشان خواهد بود. سنایی نیز همچون بسیاری از موارد دیگر آغازگر نشر این مفهوم در عرصه شعر بوده است. زبان و اندیشه سنایی در عرصه قلندریات رنگ و بویی دیگر می گیرد، زبانی بی پروا با اندیشه های نامتعارف که گویی کوششی است در جهت رسیدن به اخلاص.در این مقاله برآنیم تا به بررسی قلندریات سنایی از لحاظ محتوا بپردازیم.
نگاهی به اوزان عروضی عاشقانه های ( غزلواره های ) چهار شاعر معاصر
حوزههای تخصصی:
شعر نیمایی در قالب ساختاری یعنی رعایت ارکان عروضی دچار ابهاماتی شد که بعدها شاعران نو پرداز در برطرف کردن آنها توانایی های خود را در اشعارشان به طرق مختلفی بروز دادند . عاشقانه ها یا همان اشعار نو عاشقانه که در قالب های مختلفی سروده می شدند مانند دیگر اشعار نو عاری از اوزان عروضی نبودند . البته اوزان عروضی که در اشعار نیمایی به کار می رفت قالبا به صورت اوزان کم کاربرد نبود و بیشتر اوزان پرکاربرد و آن هم در تعداد محدود به کار می رفتند . این نوشتار نشان خواهد داد عاشقانه های 4 شاعر نیمایی سرا دارای کدام اوزان عروضی و تاثیر این اوزان بر قالبهای شعری آنها بوده است .
بلاغت واژگانی تناظر در ادبیات حقوقی فرانسه و ایران
حوزههای تخصصی:
اصطلاح « تناظر» در حقوق ایران ترجمه اصطلاح فرانسوی contradiction است . این اصطلاح در حقوق ایران با برگردان های مختلفی نظیر « ترافع» ، « تقابل» ، « تدافع» و...مواجه شده است و هر یک از حقوقدانان ایران با ذوق و سلیقه خود ترجمه ای را مطرح ساخته اند. اما برای تعیین ترجمه دقیق بهتر است ابتدا معنا و مفهوم این اصطلاح در حقوق فرانسه دقیقاً روشن شود و سپس معادل صحیح آن انتخاب گردد. در حقوق فرانسه، برابری اصحاب دعوا در برابر قاضی مستلزم این است که به هریک از اصحاب دعوا فرصت و امکان داده شود که نه تنها ادعاها، ادله و استدلالات خود را مطرح نماید ب لکه ادع اها، ادله و استدلالات رقیب را مورد م ناقشه ق رار دهد. با توجه به این مفهوم به نظر می رسد ترجمه « تناظر» بهترین ترجمه از اصل مذکور باشد. درعین حال در حقوق ایران، هیچ اصطلاحی جا نیافتاده است و قوانین نیز در هیچ ن صی، اصل مزبور را تحت عنوان یاد شده ی ا عنوانی مشابه، صریحاً ترجمه ننموده است؛ البته م قرراتی در جهت فراهم نمودن زمینه اجراء، لزوم احترام و ضمانت اجرای آن در قانون جدید آئین دادرسی مدنی، تدوین گردیده اس ت. لذا قانونگذار ایران می باید در مقام تدوین و اصلاح مقررات آئین دادرسی مدنی این اصل را واژه انگاری نموده و مبانی آن را مورد بررسی قرار دهد. در این مقاله ضمن بیان ترجمه های متعدد از این اصل ، سعی می شود بهترین ترجمه را انتخاب و معنای این اصل را توضیح دهیم.
بررسی جایگاه و انواع تشبیه از لحاظ ساختار و شکل و مضمون و محتوا در دیوان پروین اعتصامی
حوزههای تخصصی:
بررسی صناعات بلاغی و چگونگی کاربرد آن از سوی شاعر برای فهم دقیق و اصولی شعر هر شاعر، لازم و ضروری است، زیرا صناعات شعری از جمله لوازم مهم سبک سازی هستند که بسامد و چگونگی نوع استفاده از این صناعات در شعر هر شاعر، سبک فردی و منحصر به او را می سازد. تشبیه یکی از مهم ترین و محوری ترین عناصر در حوزه ی علم بلاغت و نشان دهنده ی وسعت خیال و زاویه ی دید شاعر است. پروین اعتصامی از شاعرانی است که تشبیه در دیوان او جایگاه ویژه ای داشته و به دو دسته ی فشرده و گسترده تقسیم می گردد؛ مقاله حاضر نیز به بررسی جایگاه و انواع تشبیه از لحاظ ساختار و شکل و مضمون و محتوا در دیوان ایشان می پردازد. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده و داده ها با استفاده از شیوه تحلیل محتوا بررسی شده اند و در پایان به شکل نمودارهایی نشان داده شده اند. نتیجه پژوهش حاکی از آنست که تنوع در عین روانی و سادگی و بسامد بالای تشبیهات حسی به حسی و تشبیهات بلیغ موجب شده که اشعار پروین اعتصامی علاوه بر جذابیت و دلنشین شدن و به راحتی قابل درک و فهم شوند.