مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
شاهنامه ی فردوسی
حوزه های تخصصی:
درباره ی ساختار و منشاء قصه ها و اسطوره های ملت های مختلف جهان آثار گوناگونی پدید آمده است. برخی از پژوهش گران با نگاهی تطبیقی آثار دو یا چند قوم را با یکدیگر مقایسه کرده اند. از آن جا که هندی ها و ایرانیان از گذشته های دور پیوندهای فراوان فکری، جغرافیایی و تاریخی داشته اند، زمینه های بسیاری نیزبرای پژوهشگران علاقه مند به بررسی آثار این دو قوم فراهم آمده است. بی گمان ""پنجاتنترا"" و ""شاهنامه ی فردوسی""، دو اثر مهم و باستانی نزد مردم هند و ایران است و این دو اثر،درفرهنگ دوملت جایگاه ویژه ای دارند.
در این مقاله کوشش شده با نگاهی ساختاری، اجزای ساختار داستان های افراسیاب و سیاوش در شاهنامه و شیر و گاو در کلیله و دمنه مقایسه شود. درخور توجه است که این اجزا به گونه ای شگفت انگیز با یکدیگر مشابه اند. گفتنی است، کوشش شده اگر تفاوت هایی میان روایات گوناگون از این دو داستان وجود دارد، بازنموده شود. هم چنین به دلیل هم مانندی فراوان داستان شیر و شتر پرهیزگار در مرزبان نامه و شیر و شغال در کلیله ودمنه به شباهت های دو داستان اخیر نیز اشاره شود و در پایان با توجه به ساختار بسیار مشابه دو داستان، تحلیلی نیز ارائه گردد.
نقد بلاغی ابیاتی از شاهنامه ی فردوسی از دیدگاه علم معانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مبنای علم معانی تناسب سخن با مقتضای اوضاع و احوال است، مواد علم معانی ساختار های نحوی است و منابع این علم در هر زبانی شاهکار های ادبی آن زبان می باشد. شاهنامه ی فردوسی یکی از مهم ترین شاهکار های ادبیات فارسی است که بررسی آن بر مبنای علم معانی برای کشف بخشی از اسرار بلاغی مختص زبان فارسی موضوع پژوهش حاضر است.
در این بررسی، مسأله این است که برای کشف و توصیف اصول و معیارهای زیبایی شاهکارهای زبان و ادبیات فارسی از دیدگاه بلاغت، لازم است این
متون به شیوه ی استقرایی مطالعه شوند. در این مطالعه، نظریه ی مهم و اساسی عبدالقاهر جرجانی (متوفی 471ه.ق)- که او را بزرگ ترین نظریه پرداز بلاغت
در ایران و اسلام می دانند- مورد توجه است. عبدالقاهر بلاغت و تأثیر را
منحصر در حوزه ی ساختارهای نحوی زبان می داند و آن را علم معانی النحو می خواند.
نگارنده با توجه به نظر این دانشمند و برخی از شاخه های زبان شناسی مانند: تحلیل گفتمان، کاربردشناسی، نظریه ی گرایس، نظریه ی هلیدی و برخی از مکاتب ادبی مانند فرمالیسم در پی اثبات این نکته بوده است که: با استقصا در متن شاهنامه ی فردوسی می توان دریافت که بسیـاری از زیبایی های این کتاب در گرو شگردهای نحوی آن است که در حوزه ی علم معانی باید از آن ها بحث شود؛ شگردهایی مانند: «واو مقابله»، «واو فوریت»، «معنی ضمنی ایجاز، اطناب و اغراق»، «انسجام»، «گفتگو» و «لحن».
نتیجه ی به دست آمده از پژوهش این است که برای تفسیر متون ادبی زبان فارسی از دیدگاه علم معانی، نمی توان به مبانی سنتی این علم اکتفا کرد و لازم است نظریه ی نظم عبدالقاهر جرجانی از شاخ و برگ های زایدی که بعد از او پیدا کرده است پیراسته شود؛ در ضمن برای این کار لازم است از نظرات مطرح در برخی از شاخه های زبان شناسی بهره گرفت. توجه به کاستی های مطالعات بلاغی سنتی در کشف شگردهای بلاغی متون لازم است و باید توجه داشت که مبانی نظری و عملی علم معانی مختص زبان فارسی از راه استقصا در شاهکارهای ادبی این زبان به دست می آید.
نگاهی دیگر به ناسازواری میان اژدهاکشی رستم و اژدهاپیکری درفش وی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در بررسی کردارهای رستم، پهلوانِ پهلوانان شاهنامه، یک ناسازواری (تناقض) دیده میشود؛ بدینگونه که تهمتن در خوان سوم، اژدهایی را به یاری رخش می کشد؛ اما از دیگر سوی، نگارهی درفش او، اژدهاپیکر است و در داستان نبرد با اسفندیار به نیای مادری خود، دهاک (اژیدهاک)، میبالد. از آن جا که در اساطیر ایران، اژدها نماد گجستگی بویژه نماد خشکسالی است، بالیدن رستم به دهاک و اژدهاپیکری درفش وی، بسیار شگفتانگیز است. در این پژوهش راز این چیستان بازکاوی شده است. آن چه به دست آمد بدینگونه است که اژدهاپیکری درفش رستم و اژدهاکشی وی، هر دو بنمایهای آریایی دارند و ناسازواری میان آنها یک ناسازواری بنیادین و اساسی نیست؛ زیرا هر کدام، جداگانه نماد و نمایان گر آیینی ویژه است: 1) اژدهاپیکری درفش رستم، در بنیان، میراثی است که او از نیای خود، گرشاسپ، به ارث میبرد؛ بدینگونه که گرشاسپ در آغاز، اژدهایی را می کشد و به یادگاری این دلاوری، نشان اژدها را بر درفش خود حک میکند. پس از وی برخی دیگر از پهلوانان خاندان رستم چنین درفشی برمیگزینند. هم زمان، درفش اژدهاپیکر نشانهی «جهانپهلوانی» نیز دانسته میشود؛ چراکه بر اساس گزارشهای فردوسی و اسدی طوسی، این درفش تنها شایستهی جهان پهلوانان است. گفتنی است که اژدهای درفش جهانپهلوان نهتنها گجسته نیست، بلکه نشانهای همایون است؛ زیرا در بنیان، نماد پیروزی پهلوان بر اژدهاست. 2) اژدهاکشی تهمتن، نماد نبرد با پتیارگی بویژه نماد نبرد با خشک سالی است.
عملیات روانی(= جنگ نرم) در شاهنامه فردوسی با تأکید بر داستان رستم و اسفندیار
حوزه های تخصصی:
در این مقاله به بررسی شیوه های عملیات روانی در شاهنامه با تکیه بر داستان رستم و اسفندیار پرداخته شده است. عملیات روانی همان جنگ کلمه و عقیده است و زاییدة دنیای مدرن نیست بلکه ریشه در اعماق تاریخ دارد. اولین کتاب در این زمینه 500 قبل از میلاد توسط ”سون تزو“ با نام هنر جنگ نوشته شده است. به علت زیر ساخت های فکری و عقیدتی در جنگ رستم و اسفندیار این داستان برای تطبیق با عملیات روانی انتخاب شده است. به این منظور پس از مقدمه ابتدا خلاصه ای از داستان رستم و اسفندیار آمده، سپس تعریف مختصری از عملیات روانی و شیوه ها و ابزار ها آن آمده است. از جمل ﮥ این روش ها دشمن سازی، استعاره پردازی، مناظره و گفتگوی هدفمند، القا، تشجیع ، تطمیع، تحقیر، استهزاء، قدرت نمایی، برچسب زدن، بزرگ نمایی،چینش خبری، تضعیف روحیه، بحران سازی تصنعی ، نمک گیر کردن، بی غرض نمایی، و... بررسی شده و برای هر مورد نمونه هایی آمده است.
«تطبیق غنایی بیژن و منیژه در شاهنامه فردوسی و شاهنامه کردی الماس خان کندوله ای»(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
شاهنامه فردوسی که از دیدگاه تقسیمبندی جهانی محتوا در حوزه حماسی قرار میگیرد خالی از جنبه های غنایی نیست، بدون تردید توجّه به شاهنامه فردوسی و بالتّبع شاهنامهسرایی در میان اقوام مختلف ایرانی بدان حد اهمّیّت دارد که به فکر بازسرایی داستانهایی از شاهنامه به زبان خود برآمده اند، این انگیزه در میان قوم کرد به دلیل ویژگی های نزدیک زبانی و فرهنگی، جلوه ای خاص دارد. در این پژوهش سعی شدهاست داستان بیژن و منیژهاز شاهنامه کردی الماس خان کندوله ای که نمونه ای حماسی و به تقلید از بیژن و منیژه در شاهنامه فردوسی می باشد از دید غنایی و در دو حوز ه ی ابیات عاشقانه و احساسی - عاطفی«اعتذار، خمریّه، درخواست، شکواییّه، طنز و ریشخند، مدح، مرثیه، مفاخره و هجو» واکاوی گردد آنگاه با توجّه به مولّفه های فرهنگی دو زبان پارسی و کردی، علاوه بر بسامد موضوعات غنایی، وجوه اشتراک و افتراق آنها نیز مشخّص گردد.
داستانی از چند چشم انداز (مطالعهٔ تطبیقی تاج ستانی بهرام گور در شاهنامه و منابع تاریخی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال دهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۳۸)
43 - 68
حوزه های تخصصی:
بهرام پنجم یا بهرام گور (420-438 م.) یکی از پادشاهانی است که یاد و خاطره ی زندگی و فرمانروایی او در منابع تاریخی و ادبی دوره ی اسلامی، با شاخ و برگ های داستانی و افسانه ای آمیخته شده است. بهرام، پادشاه تاریخ و افسانه هاست و داستان ها و افسانه های بسیاری درباره ی او بازگو می شود و گهگاه حتی چهره ی یک پادشاه افسانه ای یا پهلوانی جنگاور به خود می گیرد. یکی از شناخته شده ترین داستان ها درباره ی بهرام گور، داستان نبرد بهرام گور با شیرها و تاج ستانی اوست که هم در شاهنامه ی حکیم ابوالقاسم فردوسی و هم در بسیاری از منابع تاریخی دوره ی اسلامی دیده می شود. در این پژوهش به مطالعه ی تطبیقی گزارش داستان تاج ستانی بهرام گور و نبرد او با شیرها در شاهنامه ی فردوسی با مهم ّترین منابع تاریخی دوره ی اسلامی خواهیم پرداخت. این پژوهش نشان می دهد که به طورکلّی، هسته ی اصلی گزارش شاهنامه ی فردوسی و مهمّ ترین منابع تاریخی دوره ی اسلامی درباره ی تاج ستانی بهرام گور و نبرد با شیرها یکی است و در مطالعه ی تاریخ ساسانیان باید همواره شاهنامه را به عنوان یک منبع تاریخی نگریست.
جلوه های اجتماعی و فرهنگی جشن های «مهرگان» و «سده» در هنر و فرهنگ عامه ی کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال شانزدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۳۷
263 - 278
حوزه های تخصصی:
عنصری که روحیه ی متفاوت یک قوم یا فولک را به وجود می آورد، تاریخ و خاطرات مشترک آنها در پهنه ی سرزمینی مشترک است. از این رو فولکلور یا فرهنگ عامه ی آن قوم، نه فقط مناسک و ادبیاتی معمول و ساده، بلکه بیانگر بنیادی ترین اصول بینش، شیوه ی تفکر و چگونگی درک آنان از جهان هستی است. در حقیقت فولکلور گویای نحوه ی زندگی اجتماعی آن ملّت است. در پهنه ی سرزمینی ایران، میراثی غنی از فولکلور و فرهنگ عامه وجود دارد که از اعصار باستانی تاکنون، چون سنگ های رسوبی بر یکدیگر انباشته شده و تکامل یافته اند. برای ما بسیار اهمیت دارد تا ریشه های فرهنگ های عامه و عناصر پیونددهنده ی فولکلور را در هر گوشه ای از این سرزمین پهناور با عناصر بنیادین تمدن ایرانی شناسایی کنیم. مهم ترین سند تمدن باستانی ایرانیان، شاهنامه ی فردوسی است. شاهنامه ی فردوسی، بهترین ابزار شناختی و مقایسه ای را در اختیار ما قرار می دهد. هدف ما در این پژوهش این است که در فرآیندی تطبیقی، ابعاد جلوه های اجتماعی و فرهنگی جشن های «مهرگان» و «سده» را در شاهنامه ی فردوسی، به عنوان گزارشی از تمدن باستانی ایران، مشاهده کنیم و تأثیر این ابعاد را بر فرهنگ عامه ی مردم استان کرمان بسنجیم. روش مورد استفاده در این پژوهش، تطبیقی بوده و با استفاده از مطالعات کتابخانه ای انجام شده است. نتایج این پژوهش با توجه به جلوه های مشترک شاهنامه و فولکلور مردم کرمان ضمن مطالعه ی جشن های «مهرگان» و «سده» و آداب و رسوم مردم کرمان، حاکی از این است که شاهنامه ی فردوسی، در طول زمان، مردم کرمان را با تاریخ، فرهنگ و آیین های ارزشمند نیاکانشان آشنا کرده و همچنین از راه تأثیرگذاری بر فرهنگ عامه، زبان و درک مشترکی را میان آنها و سایر هم میهنان و حتی ملت های مجاور، فراهم آورده است. اهداف پژوهش: 1.بررسی تأثیرات شاهنامه ی فردوسی بر فرهنگ و ادب عامه ی مردم استان کرمان. 2.شناسایی تشابهات عناصر فرهنگی و اجتماعی شاهنامه با فرهنگ و رسوم عامه ی مردم استان کرمان. سؤالات پژوهش: 1. آیا نمودهای مختلف شاهنامه در فرهنگ و ادب عامه ی مردم استان کرمان بازتاب داشته است؟ 2. آیا تشابهی میان فرهنگ و رسوم عامه ی مردم کرمان و فرهنگ و رسوم در شاهنامه وجود دارد؟
بررسی مصادیق رفاه و تأمین اجتماعی در شاهنامه ی فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال دوازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۴۵)
113 - 134
حوزه های تخصصی:
رفاه و تأمین اجتماعی، یکی از شاخص های پیشرفت در جوامع مترقّی است. بررسی اسناد تاریخی و مشاهدات اجتماعی مورّخان از ایران دوره ی ساسانی، بیانگر آن است که پادشاهان ساسانی در دوران فرمانروایی خود، کم وبیش برای بهبود زندگی مردم کوشیده اند. شاهنامه ی فردوسی یکی از آثارگران سنگی است که به روایت رخدادهای آن دوران پرداخته است. پرسش اصلی این نوشته این است که آیا در این اثر، برای رفاه و تأمین اجتماعی مصادیقی می توان یافت؟ یافته های این پژوهش که به شیوه ی اسنادی تحلیلی به انجام رسیده است، نشان می دهد که برای هر چهار مؤلّفه ی رفاه و تأمین اجتماعی، یعنی «بیمه های اجتماعی»، «خدمات اجتماعی»، «رفاه اجتماعی» و «مساعدت های اجتماعی»، مصادیق کاربردی و نمونه های بارز و روشنگری در شاهنامه ی فردوسی وجود دارد. این نمونه ها نشان دهنده ی اهتمام فرمانروایان برای ارتقا موضوع رفاه و تأمین اجتماعی در میان مردم در آن دوران است.
ناکامی و پرخاشگری در رفتار اسفندیار با تکیه بر متن شاهنامه
حوزه های تخصصی:
اسفندیار، شاهزاده جوان و نیرومند ایرانی، فرزند خلف پدر قدرت طلب خود بود؛ گشتاسپ، پدر او، عقده قدرت طلبی داشت و نمی توانست به آسانی تخت پادشاهی را به عنوان حق الزحمه جان فشانی های اسفندیار پرداخت نماید. او فرزندش را در رسیدن به آنچه خود وعده داده بود، ناکام گذارد. این مقاله سعی می کند به شیوه تحلیلی- توصیفی به نتایج روانی این ناکامی در اسفندیار بپردازد و به این سوال پاسخ دهد که ناکامی در رسیدن به تخت شاهی چگونه بر رفتار اسفندیار، به عنوان یکی از قهرمانان شاهنامه، تأثیر منفی گذاشت و اسفندیار با چه مکانیزمی توانست تنیدگی های روحی و روانی خود را تسکین ببخشد؟ در مکتب روانکاوی، فرضیه ناکامی- پرخاشگری مطرح شده است و مضمون آن به این صورت می باشد که هرگاه کسی در تلاش برای دست یابی به هدفی ناکام بماند، سائق پرخاشگری در وی فعال می شود. پرخاشگری به عنوان رفتاری تعریف می شود که به صدمه شخصی، روحی، فیزیکی یا تخریب اموال منجر شود و زمانی پدید می آید که در برابر خواسته های مطلوب فرد، سدّی ایجاد شود. در مورد این شاهزاده جوان ایرانی نیز می توان این گونه برداشت نمود که فشار روانی ناکامی ها و تنیدگی ها در درون اسفندیار متراکم شد و ناخودآگاه، به صورت پرخاشگری، در رفتارش بروز یافت؛ بنابراین، او بدون اینکه متوجه باشد، خشم فشرده و انباشته شده خود را با استفاده از مکانیزم دفاع روانی «جا به جایی» به رستم که منبع ناکامی او نبود، متوجه ساخت؛ برای همین نمی توانست نسبت به رستم و پیشنهادهای معقول او منعطف باشد تا از بروز فاجعه جلوگیری کند.
چرخش نخبگان در شاهنامه ی فردوسی ( بر اساس نظریه ویلفردو پارتو)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب فارسی سال ۷۳ پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۴۲
115 - 138
حوزه های تخصصی:
یکی از نظریه های مهم در رابطه با توزیع قدرت و تعادل اجتماعی، نظریه ی چرخش نخبگان ویلفردو پارتو ( 1923-1848 ) است.پارتو در توزیع قدرت، قائل به یک تقسیم بندی دوگانه بود؛ طبقه ی بالا و طبقه ی فرودست که در هر دو طبقه، عناصر نخبه یا برگزیده وجود دارند. بنا به نظر پارتو « نیرومند ترین عامل به هم خوردن توازن اجتماعی، انباشتگی عناصر برتر در طبقه ی پایین و تجمع عناصر پست در طبقه ی بالا است. در این مقاله، نظریه ی چرخش نخبگان پارتو در تحلیل مناسبات نخبگان دینی ( موبدان ) و نخبگان نظامی ( جنگاوران / پهلوانان ) در شاهنامه بررسی شده است. فرض نگارندگان بر این بوده است که چرخش نخبگان را می توان در سه دوره ی اساطیری، حماسی و تاریخی شاهنامه مشاهده کرد. بر اساس این فرضیه و با واکاوی متن شاهنامه، چرخش نخبگان در شاهنامه، اثبات شده است. در بخش اساطیری و به ویژه بخش حماسی شاهنامه، نخبگان حاکم که در انجمن های شاهان مورد رایزنی قرار می گیرند اغلب طبقه ی جنگاور ( پهلوانان ) هستند .تنگ شدن جریان های حکومتی، حکومت را از تجدید قوا محروم می کند و سرانجام به مرگ آن منجر خواهد شد.» یکی از عوامل مهم در فروپاشی حکومت ساسانیان به دست اعراب مسلمان که در بخش تاریخی شاهنامه نیز آمده است، انباشت قدرت در دست نخبگان حاکمی است که با تعصب ورزی و نیرنگ، سعی در حفظ قدرت خود دارند.
گوشورون (بررسی سیمای تمثیلی و اساطیری گاو در شاهنامه ی فردوسی)
حوزه های تخصصی:
حیوانات، همواره در زندگی انسان، نقش و جایگاه ویژه ای داشته اند به طوری که گاهی اوقات به عنوان موجودی مقدس و اساطیری، مورد ستایش و توجه ویژه قرار گرفته اند. گاو، یکی از حیواناتی است که از آغاز شکل گیری تمدن، در جای جای جهان، مورد توجه بشر قرار گرفته و در ایران باستان نیز یکی از نمودهای خاص حضور ایزدان بوده و سیمای اساطیری ویژه ای داشته است. شاهنامه به عنوان نامه ی نسل های ایرانی و سرو سایه فکن فرهنگ و ادبِ کهن بوم و بر ایران، توجه ویژه ای به اساطیر و باورهای ایرانی داشته است. در این جستار، سیمای تمثیلی و اساطیری گاو، در شاهنامه مورد بررسی قرار گرفته است که می توان در نتیجه، عنوان کرد که فردوسی در راستای پردازش حماسه ها و داستان های شاهنامه، از نقش اساطیری این حیوان، با چهره ای تمثیلی بهره برده و در واقع اسطوره را با تمثیل درآمیخته است.
مطالعه تطبیقی رابطه متن و تصویر در نگاره صحنه به دار آویختن ضحاک در شاهنامه بایسنقری، ابراهیم سلطان و طهماسبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال هفتم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۹
153 - 171
حوزه های تخصصی:
شاهنامه ی بایسنقری، ابراهیم سلطان و طهماسبی از مهم ترین نسخه های مصور شاهنامه می باشند که هر یک با اصول کیفی هنری و ذوق زیباشناختی زمانه خلق شده است. یکی از صحنه های مشترک که در این سه نسخه مصور شده است، صحنه ی به دار آویختن ضحاک ماردوش است. این پژوهش با هدف تطبیق رابطه ی متن و تصویر و واکاوی وجوه افتراق و اشتراک نگاره ی به دار آویختن ضحاک در سه نسخه ی مصورشده به شیوه ی توصیفی- تحلیلی و با رویکرد تطبیقی در پی پاسخ به این سؤالات است. الف: نگارگران از چه روش ها و کیفیاتی برای وفاداری متن و تصویر در مصورسازی نگاره ی به دارآویختن ضحاک در سه شاهنامه بهره گرفته اند؟ ب: نگاره ی به دارآویختن ضحاک در سه نسخه ی بایسنقری، ابراهیم سلطان و طهماسبی دارای چه وجوه اشتراک و افتراقی است؟ داده های این پژوهش از طریق منابع کتابخانه ای و مشاهده ی آثار جمع آوری شده است. نتایج گویای آن است که، ثنویت انگاری ایرانیان باستان، بنیان نظری خلق نگاره هاست، اما نحوه ی انعکاس آن در نسخه ها متفاوت است. ساختار اثر، ویژگی عناصر به کاررفته و کیفیت های تصویری این نگاره در شاهنامه ی طهماسبی بر پایبندی بیشتر آن به متن اصلی دلالت دارد. از وجوه اشتراک سه نگاره، وفاداری بر اصول هنری زمانه و از وجوه افتراق بارز، به صحنه پردازی، ترکیب بندی و تعداد عناصر می توان اشاره کرد.
ابرش کیانی (بررسی جایگاه اسب در شاهنامه ی فردوسی)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
اسب، یکی از مشهورترین حیواناتی است که در زندگی و فرهنگ بشر – به ویژه در دوره ی باستان- از جایگاه ویژه ای برخوردار بوده و احترام بسیاری داشته است. در فرهنگ ایران باستان، اسب و ابزار مرتبط با آن، پابه پای انسان، رشد کرده و همواره می توانیم ردپای این حیوان را ببینیم. در شاهنامه ی فردوسی، به سبب صبغه ی حماسی آن، چهره ی اسب، نمود خاصی دارد و فردوسی، با قدرت تمام، این حیوان فرخنده و خاص را در تصویرسازی های خود، جای داده است. در این جستار، اسب به عنوان یکی از موجودات مهم و تأثیرگذار در زندگی ایرانیان، مورد مطالعه قرار گرفته و سیمای این حیوان در شاهنامه ی فردوسی- به عنوان کتابی که ارتباط ویژه ای با گذشته و اساطیر ایران دارد- بررسی شده، که نتیجه ی آن، توجه حکیم توس به نقش و اعتبار این حیوان در نزد مردم ایران زمین و درک و دریافت خجستگی آن در نظر ایرانیان است.
بررسی تطبیقی آیین های پیمان در سه نسخه اسطوره ای شاهنامه، ایلیاد و ادیسه (با تأکید بر تصاویر آیین در نسخ)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هجدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۶
339 - 359
آثار ادبی کهن در جوامع مختلف نموداری از مجموعه داشته های فرهنگی است. بررسی ها نشان می دهد که بسیاری از نکات فرهنگی و اجتماعی موجود در این آثار به هم شباهت هایی دارد. در ایران، کتاب شاهنامه و در یونان، کتاب ایلیاد و ادیسه از منابع کهن ادبی هستند. بررسی تطبیقی آیین های پیمان و آگاهی از وجود شباهت و تفاوت در این آثار، مسئله ای است که این پژوهش دنبال می کند. پژوهش حاضر به روش توصیفی و تحلیلی و با تکیه بر داده های منابع کتابخانه ای انجام شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که پیمان و لزوم پایبندی به آن از اهمیت فراوانی در شاهنامه و ایلیاد و اودیسه برخوردار بوده است. از جمله این عناصر مشترک، وجوب عقوبت تلخ پیمان شکنان در روز رستاخیز، حضور شاهد و گواه در هر پیمان، دادن نوعی «نشانه» به یکدیگر است که بر متعهد و وفادار بودن دو طرف پیمان دلالت دارد، گاهی انسانی به عنوان گروگان و در مواقعی سلاح و ابزار جنگی و یا یک حلقه (گل) یا انگشتر این نقش را بر عهده دارند. همچنین آیین هایی نظیر قربانی کردن و دست دادن در هنگام پیمان بستن در میان این اقوام رایج و مشترک است. البته نحوه انعقاد پیمان و همچنین اشکال آن در این دو اثر دقیقاً مطابق همدیگر نبوده است؛ از جمله، جرعه افشانی یکی از آدابی است که در ایلیاد و اودیسه به آن اشاره شده اما در شاهنامه هیچ نشانه ای از آن دیده نمی شود. اهداف پژوهش: تطبیق آیین های پیمان در شاهنامه و ایلیاد و ادیسه. بررسی تصاویر مربوط به آیین پیمان در نسخ مصور. سؤالات پژوهش: آیین های پیمان چه جایگاهی در نسخ شاهنامه و ایلیاد و ادیسه دارد؟ آیین پیمان چگونه در نسخ مصور ادبی بازتاب یافته است؟
نقش توتم در نفی ازدواج با محارم در ایران باستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۶ بهار ۱۳۹۳ شماره ۱
73 - 94
حوزه های تخصصی:
ازدواج با محارم یکی از مباحثی است که در میان آداب و رسوم اجتماعی ایران باستان، و به ویژه آیین زردشتی، مورد بررسی بسیاری از پژوهشگران این حوزه قرار گرفته است. بحث بر سر رواج این آیین در میان ایرانیان و عدم روایی آن، تحقیقات و بررسی های چشمگیری را در پی داشته است. آنچه در این میان مغفول مانده و به نظر می رسد کمتر مورد توجه قرار گرفته باشد، باورها و آداب و رسوم دینی و مناسک مذهبی ایرانیان باستان و باورها و اعتقادات آنان نسبت به آیین ابتدایی توتم پرستی است که نشانه های باورمندی به آن هم در متون زردشتی و هم در شاهنامه ی فردوسی دیده می شود. این آیین، که در میان غالب جوامع ابتدایی به چشم می خورد، بنا بر نظر صاحب نظران، توجیهی برای منع ازدواج با محارم و شیوع ازدواج با بیگانگان در جامعه است. در این پژوهش کوشیدیم تا:الف) نظریه های پژوهشگران در زمینه ازدواج با محارم در ایران زردشتی بررسی شود؛ ب) با توجه به نشانه هایی که در متون زردشتی و شاهنامه ی فردوسی دیده می شود، توتم پرستی و باور ایرانیان باستان به این آیین کهن نشان داده شود؛ج) با توجه به نظریه های صاحب نظرانی چون فروید، دورکهیم، و استروس، با پذیرش باورهای توتمی، منع ازدواج با محارم و شیوع برون همسری در ایران باستان توجیه شود.
نقد بوم گرایانه روایت اقتباسی داستان اوّلین پادشاه جهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آمیختگی حیات انسان با ناانسان و طبیعت در عصر اسطوره و پیشاتاریخ، به گونه ای بود که انسان، نخستین گام ها را در راه شناخت و تعامل با محیط زیست خود برمی داشت. او نگاهی رازآمیز به جهان طبیعت داشت و حیات خود را با بقای سایر موجودات گره خورده می دید. حماسه های طبیعی از چنین جهانی سخن می گویند. باتوجه به تحولاتی که در رابطه ی انسان با طبیعت صورت گرفته است و تغییر رویکرد و نگاه انسان به طبیعت و سایر موجودات، این پرسش درباره ی آثار اقتباسی از حماسه های طبیعی طرح می شود: اقتباس کننده تاچه میزان به رویکرد اولیه پای بند بوده و تاچه حد متناسب با نگاه و اندیشه و حتی نیازهای زیست محیطی انسان امروز در روایت تصرف کرده است؟ در این پژوهش با روش توصیفی تطبیقی و با رویکرد بوم گرایانه به توصیف و مقایسه ی رابطه ی انسان با طبیعت در داستان کیومرثِ شاهنامه ی فردوسی و اثر اقتباسی از آن؛ یعنی اولین پادشاه جهان، اثر محمدرضا یوسفی پرداخته و به این پرسش پاسخ داده ایم. نتیجه ی به دست آمده نشان داد که در داستان کیومرثِ شاهنامه یفردوسی، نگاهی تعاملی میان انسان و طبیعت مشاهده می شود. کیومرث پادشاه فرهمند و خردمندی است که انسان و ناانسان درکنار او با آرامش زندگی می کنند؛ از او کیش و آیین می آموزند و تنها دشمن آن ها اهریمن است که تلاش می کند نظام هماهنگ انسان و طبیعت را برهم زند. در روایت اقتباسی اولین پادشاه جهان، در بسیاری مواقع تعامل میان انسان و ناانسان وجود دارد؛ چنان که نویسنده تلاش کرده است کیومرث را ناجی طبیعت از سیطره ی ضد طبیعت (اهریمن) معرفی کند، اما در بخشی از داستان، نگاهی انسان محور وجود دارد و طبیعت به حاشیه رانده می شود. با درنظرگرفتن بروز مسائل و بحران های زیست محیطی که پیامد نگاه انسان محور در دنیای امروز است، تغییر یا حذف این بخش از داستان در ایجاد حس مسئولیت پذیری، ارزش گذاری و احترامِ مخاطبِ کودک و نوجوان به طبیعت کمک می کند.
گفتمان «شعوبی گرایی» در روایت شاهنامه ی فردوسی (براساس تحلیل گفتمانی ارنستو لاکلائو و شنتال موفه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۵۹)
137 - 164
گفتمان شعوبیه واکنشی دربرابر سروری حاکمیت غیرایرانی بر جان و ناموس ایرانیان بود که از حدود قرن اول تا قرن های ششم و هفتم هجری قمری ادامه یافت. این مقاله روایت شعوبی را براساس الگوی تحلیل گفتمانی لاکلائو و موفه در روایت شاهنامه تحلیل می کند. چگونگی و چرایی مبارزات ایرانیان در بستر خیزش شعوبی به ویژه در روزگار فردوسی روشن می شود. با منازعه های گفتمان شعوبی و حاکمیت غیرایرانی، گفتمان شعوبی در روایتِ فردوسی با دال های دادگری، اختیار، خردورزی و میهن دوستی در پیرامون هسته ی معناییِ «احیای حاکمیت ایرانی» بازتعریف و مفصل بندی می شود. سلطه ی سیاسی و نظام عقیدتی غزنوی، خلافت بغداد را به عنوان «غیرهای گفتمانی» معرفی می کند و با برجسته کردنِ مفاهیم هویتی و حاشیه رانیِ سخت گیری های عقیدتی و اقتصادی، با گفتمان رقیب به ضدیت می پردازد. گفتمان شعوبی برای تحقق «رهایی» از سلطه ی عقیدتیِ دستگاه خلافت بغداد و حاکمیت سیاسیِ غیرایرانی، نظریه ی حاکمیت ایرانی «آرمان شاه» را بازتولید می کند. عاملیّت سیاسیِ مبارزه با بیگانگان و حاکمیت غیر با سوژه ی آزاده ی «جهان پهلوان» (رستم) محقق می شود که برای تحقق این آرمان و آرزوی گفتمانی، با دشمنان و بیگانگان مبارزه می کند و هیچ گاه اسارت و خفت را در برابر غیرهای گفتمانی نمی پذیرد.