فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۱٬۶۴۱ تا ۱۱٬۶۶۰ مورد از کل ۵۲٬۵۲۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
این پژوهش قصد دارد که میزان و نقش کاربرد دو صنعت ارسال المثل و تمثیل را در دیوان اشعار کلیم کاشانی از شاعران معروف سبک هندی بررسی کند. ارسال المثل و تمثیل از جمله صنایع ادبی هستند که در سبک هندی به سبب کاربرد زیاد به صورت ویژگی سبکی درآمده اند، کلیم کاشانی در اشعار خود کوشیده است تا با استفاده از عناصر بیانی و به ویژه ارسال المثل و تمثیل بر حسن تأثیر و زیبایی کلام خود بیفزاید. از این رو، در این پژوهش که به شیوة توصیفی- تحلیلی انجام پذیرفته، بسامد این دو صنعت ادبی نسبت به آرایه های دیگر و نیز سهم آنها در کل دیوان وی بررسی و واکاوی شده است. در پایان بر اساس نمونه های آماری جایگاه این دو صنعت در دیوان شاعر به تفکیک نشان داده شده است. نتیجة این پژوهش نشان از آن دارد که صنعت ارسال المثل در دیوان اشعار کلیم کاشانی بیشترین میزان کاربرد را نسبت به آرایه های دیگر دارد و شاعر از این صنعت بیشترین بهره را جسته است.
بینامتنی دینی(قرآن، انجیل، و تورات) با رویکرد مفهوم مقاومت در اشعار محمود درویش و قیصر امین پور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بینامتنی نظریه ای است که با آن می توان میان متن قدیم و جدید ارتباط برقرار کرد و بر غنای اثر ادبی افزود .به این دلیل، این پژوهش در نظر دارد با روش توصیفی و تحلیلی، اثر بینامتنی دینی را با رویکرد مفهومی مقاومت و با تأکید بر نظریه «کریستوا»، در اشعار مقاومت محمود درویش، شاعر فلسطینی، و قیصر امین پور، شاعر ایرانی، را مورد بازبینی قرار دهد. بینامتنی حوزه های بسیاری دارد امّا از آنجا که شاعران مذکور دریافته اند قرآن، کتاب های آسمانی و شخصیت های دینی، منبع مهمی برای آزادی انسان ها هستند، با استفاده از بینامتنی دینی مردم را به جهاد علیه دشمن دعوت کرده اند، هرچند درویش از منابع یهودی ومسیحی به صورت نفی متوازی و کلّی بیشتر استفاده کرده است و امین پور از نفی متوازی و جزیی بهره برده است .بینامتنی در اشعار درویش نسبت به امین پور، وضوح بیشتری دارد.کاربرد بینامتنی دینی در سه حوزه اسلام، مسیحیت و یهود، بیانگر تعامل دو شاعر با این ادیان است واختلاط دینی که درویش و امین پور در اشعار خود به کاربرده اند، امری است که دولت ها می توانند در سایه آن اختلافات مذهبی خود را کنارگذارند و به نوعی همزیستی مسالمت آمیز دست یابند.
آشنایی زدایی در دیوان شعری عرار (مطالعه موردی؛ پنج قصیده: یاحلوة النظرة، متی، راهب الحانة، قالوا أناب، شباب)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آشنایی زدایی، خروج از مألوف و آشناست؛ خروجی که در پی آن در خواننده یا شنونده سخن، شگفتی حاصل شود؛ یعنی شاعر یا ادیب با زدودن تکرار از زبان، سخنی زیبا و تأثیرگذار خلق کند. شگرد شاعر یا ادیب این است که عادت را از زبان می زداید و زبانی نو می آفریند؛ زبانی که مهم ترین هدفش برجسته سازی گفتار است و این همان زبان شعر است. آشنایی زدایی، در نظرِ صورتگرایانِ روس، هر نوع نوآوری در قلمروِ ساخت و صورت ها است و هر پدیده کهنه ای را در صورتی نو در آوردن؛ یعنی""هنر سازه"" را از نو زنده و فعّال کردن. مثلاً یک تشبیه را که به علّت تکرار، دستمالی شده و نمی تواند فعّال باشد، از طریقی فعّال کردن. مصطفی وهبی التل متخلص به عرار، شاعر، ادیب و روشنفکر اردنی است. در شعر وی نشانه هایی از عشق، شراب و مستی، هستی و نیستی، زندگی و مرگ، عیاشی و خوشگذرانی را می توان دید، یکی از ویژگی های برجسته شعر وی آشنایی زدایی است که قاعده افزایی، هنجارشکنی در قافیه، تصاویر زیبا و ترکیب های نوین، انسجام و هماهنگی در شعر، از شیوه های آن است. در این پژوهش سعی بر آن است تا بر اساس نظریه های صورتگرایان و با ارائه مقدمه ای کوتاه در نقد صورتگرایی و اصول آن، شیوه های آشنایی زدایی در پنج قصیده منتخب از دیوان عرار با روش تحلیلی - توصیفی مورد بررسی قرار گیرد و به این سؤال پاسخ دهد که: کدام یک از شیوه های آشنایی زدایی در این پنج قصیده متداول بوده است و هدف وی از این رویکرد ادبی چه بوده است؟ و ازجمله نتایج این جستار، آشنایی زدایی است که آن را در قالب قاعده افزایی، توازن آوایی، هنجارشکنی در قافیه، تجدید و نوآوری در برخی اوزان عروضی خلیلی می توان به شمار آورد.
جستاری در مأخذشناسی برخی از اندرزهای بوستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سعدی از شاعرانی است که برای موعظه و ارشاد مردم جایگاه ویژه ای قائل شده است و از میان آثارش، سراسر بوستان را به پند و اندرز در موضوعات مختلفِ حکمی و اخلاقی اختصاص داده اس ت؛ یقیناً وی در سرودن این اثر و بیان نکات اخلاقی آن، مستقیم یا غیرمستقیم تحت تأثیر برخی منابع پیش از خود قرار گرفته است واحیاناًاز مطالب آن ها استفاده هایی نیز کرده است. هدف اصلی این گفتار آن است که به بررسی زمینه و منشأ اندرزهای موجود در بوستان بپردازد و نشان دهد که سعدی هنگام بیان پندهای این اثر تحت تأثیر کدام دسته از متون و آثار قرار داشته است؛ بدین منظور سعی شده است تا با جست وجو و پژوهش در منابعی که کمابیش به موضوع اندرزگویی اختصاص یافته اند، رگه هایی از تأثیرپذیری سعدی از مطالب اخلاقی و اندرزی آن ها کشف و استخراج شود؛ از مهم ترین یافته های این تحقیق می توان به تأثیرگذاری غیرمستقیم برخی اندرزنامه های پهلوی (نظیر اندرزهای آذرباد مارسپندان و اندرزنامه بزرگمهر) و نیز تأثیرپذیری مستقیم سعدی از آثار حکمی و اخلاقی برخی شاعران و نویسندگان پیش از خود اشاره کرد؛ از این میان تأثیرپذیری سعدی از اندرزهای ابوشکور بلخی، فردوسی و عنصرالمعالی کیکاووس بن اسکندر چشمگیر و شایان توجه است.
تأثیر ایدئولوژی مترجم در برگردان موتیف باده در رباعیات خیام به زبان عربی (با تکیه بر ترجمة احمد رامی، احمد صافی و ابراهیم عریّض)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
باده در ادبیات فارسی، نمادی کهن و نیرومند است که طیف گسترده ای از افکار متناقض را در خود گرد آورده است. این نماد در فرهنگ ایرانی به مخاطب مجال می دهد تا بنا بر ظن و شخصیت خویش، درکی مادی یا معنوی از آن داشته باشد. پژوهش حاضر می کوشد برگردان رباعیات مشترک میان سه مترجم عرب (ابراهیم عریّض، احمد صافی و احمد رامی) را که در آن، سخن از باده و باده گساری است، گزینش نموده، درک و برداشت مترجمان از آن را بررسی و مقایسه نماید. دعوت به باده نوشی از آن لحاظ انتخاب شد که شراب در رباعیات خیام، نماد غنیمت شمردن وقت و تصویری از اندیشه و مضمون اصلی شاعر به شمار می رود. لذا اهمیت می یابد که مترجم نسبت به خوشباشی و دعوت به میخوارگی خیام، چه دید و برداشتی داشته است و این رویکرد، چگونه در زبان عربی بازتاب یافته است و چه ظرافت هایی را در ترجمه های آنان به دنبال داشته است؟ هر مترجم با سازوکارهایی مانند تصریح، حذف، تلطیف اندیشه و... به انتقال معنای دریافتی خویش پرداخته است و شخصیت و عواطف خود را به نوعی در زبان مقصد جای داده است؛ چراکه مترجم نمی تواند حتی در ترجمه های تحت اللّفظی، فارغ از شخصیت خود دست به ترجمه بزند. روش تحقیق در این مقاله، تحلیلی کیفی با رویکردی لغوی است.
سبک شناسی طنز حافظ
حوزههای تخصصی:
سبک طنزپردازی حافظ، برخاسته از محیط اجتماعی حاکم بر قرن هشتم است. حافظ، شاعر مصلحی است که به قصد مبارزه با کژی ها و نابسامانی ها، تیغ طنز خود را بر غدّه ریا فرود آورده است. از لحاظ سطح فکری، طنز انتقادی او درون گراست و به طنز اجتماعی، مذهبی، فلسفی و سیاسی تقسیم می شود؛ زبان انتقادی او عفیف، غیرمستقیم و آراسته به انواع صناعت و بلاغت ادبی است. سطح ادبی اشعار طنزآمیز او همچون محتوا، متعالی است. مهمترین شگردهای طنزآفرینی او عبارتند از: متناقض نمایی، ایهام، کنایه، استعاره تهکمیه.
اسطورة آفرینش در آیین ایزدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اسطوره روایتی قدسی از خلقتی آغازین است که با آیین، مراسمات و ادبیّات جامعه پیوستگی دارد. اساطیر ریشه و بن، ادامه دهنده و مکمّل اسطورة آفرینش اند. آیین ایزدی، آیینی محلّی در منطقه ای کوچک از کردستان عراق است که دارای دو کتاب مقدّس و مجموعه ای سروده های دینی شفاهی است. این سروده ها در مراسم هایی مانند تولّد، مرگ، اعیاد و هر مراسمی که در آن زایشی نو اتفاق می افتد، خوانده می شوند. این پژوهش به بررسی عناصر اسطوره ای رایج در سروده ها و اقوالی می پردازد که با اسطورة آفرینش آغازین در ارتباط است. روش تحقیق از نوع تحلیلی-توصیفی است. این سروده ها مستقیماً از نسخه ای گرفته شده اند که خلیل جندی ره شو به زبان کردی تدوین کرده است. عناصر اسطوره ای اصلی در این قول ها عبارتند از: درّ (مروارید)، بحر، خرقه، مرکب، گاو و ماهی. با دقّت در عناصر اسطوره ای در متون مقدّس و سروده های دینی ایزدیان که دربارة آفرینش ثبت شده است، مشخّص می گردد که عناصر «درّ»، «بحر» و «ماهی» به مبحث زمین، زنانگی و زایندگی اشاره دارند. «خرقه» با توجه محتوای متون، نشان دهنده تأثیر عناصر صوفیه و عرفان اسلامی است. «مرکب» نیز از آنِ خدای آسمان است. عنصر مقدّس «گاو»، نمادی از خدایان آسمان و کشتن آن در عید اصلی ایزدیان، با ازدواج مقدّس و اسطورة آفرینش آغازین در ارتباط است.
معنای زندگی در مصیبت نامة عطار نیشابوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معنای زندگی یکی از مسائل مشترک میان انسان گذشته و معاصر است و هر یک با نگاه خاص خود به این مقوله نگریسته اند. تحلیل نوع بینش انسان گذشته در این خصوص به ویژه که بهره ور از جهان نگری عرفانی باشد برای انسان معاصر قابل تأمل است. شاید چنین به نظر آید که این نوع نگرش، توجه چندانی به زندگیِ این جهانی نداشته باشد، اما این پژوهش با تکیه بر مصیبت نامه نشان خواهد داد که عطار، معنایابی را جزء سرشت آدمی می داند. او زندگیِ معنادار را با دردمندی، جستجوگری، خدا، عشق و توجه به کیفیت زندگی و نه کمیت آن، درپیوند می داند. از آن جا که این امور، به نوعی از زمینه و نتیجة معنوی و روحانی برخوردار است، دیدگاه عطار را به نظریة فراطبیعت گرایان نزدیک می نماید. وی ماهیت/کارکرد زندگی و نوع رویارویی آدمی را با آن، در قالب ایماژهایی چون بازی، دوزخ، زندان، شورستان، بیغولة دیوان، بازار/پل/کشتزار، باد/برق و سرمایه نشان می دهد و از خلال آن ها بیان می کند که زندگیِ این جهانی، هدف نهایی و اصلی نیست، بلکه ابزاری است برای رسیدن به زندگی آن جهانی.
تصویرهنری در سخنان امام رضا (ع) مطالعه موردی دعای امام زمان (عج)
حوزههای تخصصی:
تصویر هنری به عنوان یکی از معیارهای زیبایی اثر ادبی از دیرباز تا کنون مورد توجّه علمای بلاغت و ناقدان قرار گرفته و در طول زمان مفهوم آن وسعت یافته است و افزون بر انواع بلاغی تشبیه، استعاره، کنایه و مجاز، زمینه های دیگر مانند رمز ها، نغمه کلمات، آهنگ جملات، رنگ ها، توصیفات دقیق و رویارویی صحنه ها وغیره را نیز دربرمی گیرد. دعا، روی آوردن به خداوند و درخواست از او با تضرّع و التماس است که قسمتی عظیم از میراث امامان معصوم (ع) را به خود اختصاص داده است و ضمن دربرداشتن مفاهیم دینی و اعتقادی، از جمله انواع ادبیّات اسلامی به شمار می آید که تابلوهایی زیبا و دل نشین را به نمایش می گذارد. سخنان امام رضا (ع) نیز انواع ادبی شامل حدیث، دعا، زیارت، توصیه، خطبه، مناظره و شعر شمرده می شود. مقاله حاضر در پی آن است که با استفاده از روش توصیفی تحلیلی به بررسی مؤلّفه های تصویر هنری یکی از دعاهای امام رضا (ع) با توجّه به مفهوم تصویر هنری در نقد جدید بپردازد. یافته های پژوهش نشان دهنده آن است که امام (ع) ضمن دعایشان برای امام زمان (عج) از تصاویری زنده و پویا بهره گرفته و با استفاده از تشبیهات، استعارات، کنایات و مجازهای نغز و لطیف و نیز موسیقی عبارت ها، تکرار حروف، فاصله، تقابل ها و ترادف ها به این تصویرهای ماهرانه روح و حیات بخشیده اند.
زنجیره منظم معنایی درونمایه ها در صحنه های داستان یوسف (ع) در قرآن کریم
حوزههای تخصصی:
«نظم» و هماهنگی معنایی یکی از مهمترین وجوه اعجاز قرآنی است. به نظر می رسد این نظم، در ارائه زنجیره معنایی حوادث و صحنه های داستانی هم وجود داشته باشد؛ اما تاکنون مفسران وپژوهشگران به این مسأله نپرداخته اند که آیا در داستان های قرآن نیز همین وجه اعجازی وجود دارد؟ برای اثبات فرضیه نظم معنایی در داستان های قرآن، به شکل موردی، درونمایه های داستان یوسف(ع) را در صحنه های متعدد آن، با روش توصیفی- تحلیلی مورد بررسی فرار دادیم. نتایج نشان می دهد: با وجود حوادث و صحنه های متعدد در این داستان، زنجیره معنایی درونمایه های فرعی واصلی در تمام صحنه ها؛ هماهنگ، همسو، منظم و با ترتیب منطقی ارئه شده است؛ به گونه ای که بین هیچ یک از درونمایه های فرعی با درونمایه اصلی (ولایت خداوند بر بندگان مخلص و پیروزی اراده الهی) نه تنها اختلافی دیده نمی شود، بلکه همگی در راستای تقویت این اندیشه اصلی به کار رفته اند. علاوه بر آن، درونمایه های فرعی هم با یکدیگر ارتباط معنایی دارند و حادثه ی خواب و رؤیا نیز مهم ترین حلقه ارتباطی بین درونمایه ها در صحنه های گوناگون وفراوان داستان است.
تحلیل ساختاری ملحمه الحسین جورج شکور بر پایه ی مکتب فرمالیسم
حوزههای تخصصی:
با توجه به این که جذابیت آثار هنری ناشی از کیفیت ساختاری آن هاست و این ساختار اثر است که می تواند با نوع کارکرد خود چه زبانی، چه بیانی و زیبایی شناسی در میان دیگر آثار ادبی به برجستگی رسیده و به عنوان یک اثر ادبی در جامعه مطرح شود و از آن جا که فرمالیست ها نیز متون ادبی را از دیدگاهی ساختاری می نگرند و با بیان مباحثی چون آشنایی زدایی و برجسته سازی در جست وجوی نشان دادن ادبیت متن می باشند که از طریق هنجار گریزی و قاعده افزایی صورت می گیرد. لذا ملحمه الحسین جورج شکور شاعر معاصر لبنان به خاطر نمونه ی والای فصاحت و بلاغت یکی از مناسب ترین متن ها برای بررسی از دیدگاه نقد فرمالیستی است. پژوهش حاضر در صدد است تا با تکیه بر روش توصیفی-تحلیلی به تحلیل ساختاری ملحمه الحسین جورج شکور بر پایه ی مکتب فرمالسیم بپردازد. واکاوی ابیات این ملحمه مبین آن است که این شاعر علاوه بر این که از طریق ترفندهای هنجارگریزی و قاعده افزایی باعث برجستگی زبان خود شده است با بهره گیری از این تکنیک های ادبی و شگردهای زبانی و هنری پیوندی مناسب میان محتوا و شکل اثر برقرار کرده است. هم چنین وی با انتخاب درست وزن و قافیه و حرف روی باعث افزایش موسیقیایی زبان شعر خود شده و آن را به عنوان یک شاهکار ادبی به جامعه عرضه نموده است.
تحلیل استعاری- ساختاری غزلی ازبیدل دهلوی (برپایه معنی شناسی شناختی)
حوزههای تخصصی:
استعاره های شناختی در انتقال معنی و حسی کردن مفاهیم انتزاعی، در فرایند تکلم انسان نقش مهمی را ایفا می کنند.آدمی برای اندیشیدن و سخن گفتن به ناگزیر از استعاره بهره می گیرد، به ویژه آنگاه که موضوع فکری او مسائل عمیق عرفانی، فلسفی، دینی ، ادبی و نظایر آن باشد. این استعاره ها که ظاهرا برای نخستین بار از سوی لیکاف و جانسون درکتاب معروف "استعاره هایی که با آنها زندگی می کنیم" مطرح شده اند، در قالب های گوناگونی از جمله "ساختار رویداد"، "جهت گیرانه"، "تشخیص" ساختاربندی می شوند و هر کدام به نوعی بخشی از دانش زبانی را مفهوم سازی و قابل درک می نمایند. بیدل دهلوی ازجمله شاعرانی است که از طرفی زبان شعری او به پیچیدگی در حوزه لفظ و معنا مشهور است و ازدیگر سوی شاعری اندیشمند، پر مغز و معنی آفرین است. به همین جهت ورود به دنیای شعر و اندیشه او برای بسیاری سخت و دشوار می نماید. لذا برای ورود به ساحت های فکری و شناخت ترفندهای زبانی او، به کارگیری ابزارهای شناختی از جمله تحلیل استعاری اشعار او، ضروری به نظر می رسد. مقاله حاضر با استفاده از مبانی معنی شناسی شناختی به تحلیل استعاره های موجود در غزلی از بیدل دهلوی با مطلع «به اوج کبریا کز پهلوی عجز است راه آنجا» می پردازد و نشان می دهد که غزل بیدل علاوه بر دارا بودن وحدت افقی از وحدت عمودی نیز برخوردار است و این شیوه در تحلیل اشعار او راه کار مناسبی تشخیص داده شد.
بررسی نمود اسطورة باروری در حماسة برزونامه بر اساس نظریّة جرج فریزر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الگوی باروری یکی ازالگوهای تکرارشونده و بنیادین در اساطیر جهان است که روایتگر داستان عشق ایزدبانوی آب (عشق و باروری) به خدای گیاهی و به دنبال آن، مرگ و نوزایی خدای گیاهی است. به نظر جرج فریزر (George Frazer)، این الگوی مشترک که مظهر رویش هر سالة گیاهان در بهار، پژمردگی در خشکسالی تابستان و رستاخیز هر سالة آنها در نزد اقوام کشاورز است، به صُوَر گوناگون در متون اسطوره ای و حماسی جلوه پیدا کرده است. حماسة ملّی «برزونامه» یکی از این آثار حماسی است که به نظر می رسد در زیرساخت خود روایتگر اسطورة باروری باشد، بدین گونه که بُرزوی کشاورز در این حماسه، نمایندة خدای غلاّت و گیاهان است که در کنار شهرو، خدای عشق و باروری، عهده دار زایا کردن طبیعت و بارور کردن موجودات در ایران زمین است.
نقش ترکیبات اشتقاقی مثنوی در آفرینش قافیه از منظر سبک شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مولوی یکی از قلّه های ادب پارسی است که در کنارمعناگرایی،گاه گاه جلوه های زبانی در شعرش جلوه گر می شود. این شاعر توانمند، جهت زیبا و شیوا ساختن صورت سخنش، شگردهای متنوّعی به کار می بندد. یکی از تکنیک های مولوی در انعطاف بخشی به صورت کلام، ابداع ترکیب های نو و اشتقاقی در مکان قافیه است. اندیشمندان و محققان مثنوی بیشتر به وجوه معنایی شعر مولوی پرداخته اند. در مورد نقش ترکیبات اشتقاقی در آفرینش قافیه در مثنوی تاکنون اثری شایسته چهره ننموده است. در این مقاله، به این جنبه از سخن مولوی پرداخته شود. مولانا در جایگاه قافیه به صورت وافر از ترکیب استفاده کرده است. برانگیختن توجّه مخاطب به صورت کلام، نگارگری در عرصة سخن، آهنگین کردن کلام و انباشت جای خالی قافیه از مهم ترین انگیزه های مولوی در به کارگیری این تکینک است. بازتاب نقش ترکیبات در خلق قافیه تحت عنوان هایی چون : ترکیبات ونددار، ترکیبات شبه وند دار، صفات فاعلی مرکب مرخّم، ترکیبات وصفی، ترکیبات مصدری و کلمات پیوندی بررسی و تحلیل شده اند. تجلّی ترکیبات اشتقاقی در جایگاه قافیه علاوه بر بلیغ ساختن صورت کلام مولوی موجب ایجاد تشخّص سبکی برای سخن او شده است، به گونه ای که سخن او را می توان از معاصرانش متمایز کرد.
جایگاه پوشش سنتی لک زبانان لرستان در تک بیتی های آنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ساکنان استان لرستان، به دو گویش لری بختیاری و لری فارسی و زبان لکی سخن می گویند. لک زبانان ساکن شمال و غرب لرستان، بسیاری از آداب و رسوم و فرهنگ خود را در قالب تک بیتی به زبان لکی به صورت شفاهی یا کتبی بیان کرده اند. از جمله این تک بیتی ها - که بیانگر آداب و رسوم و فرهنگ مردم این خطه است- می توان به تک بیتی های فال «چل سرو» و «مور» اشاره کرد. مقاله حاضر بر اساس منابع کتابخانه ای و به شیوه توصیفی- تحلیلی انجام گرفته و هدف از آن، کشف رابطه میان تک بیت ها و پوشش زنان و مردان لک زبان است. در تک بیتی های فال «چل سرو» - که به آن اشعار شادیانه هم گفته می شود- معمولاً پوشش زنان ازجمله سرون، سرداری، کلنجه، کوش، کراس، ژیرجامه، و زیورآلات مختلف زنانه، توصیف شده است که حاکی از اهمیت و تنوع پوشش زنان لک زبان، جایگاه اجتماعی و میزان دارایی آنان است. در ابیات «مور» (مویه) نیز که مضامین غمناک و اندوه آلود را دربر دارد، پوشش مردان بیشتر از پوشش زنان توصیف شده است. در برخی از این ابیات، به شباهت پوشش دولت مردان ماد و آیین زردشت با پوشش لک زبانان این استان، اشاره شده است.
نقد و بررسی ترجمه ی عربی گلستان سعدی بر اساس نظریّة آنتوان برمن (مطالعه موردی کتاب الجُلستان الفارسی اثر جبرائیل المخلّع)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ترجمة آثار سعدی شیرازی به عنوان یکی از نامدارترین سخن سرایان ادب فارسی، بنا به جنبه های متعدّد ساختاری و محتوایی، قابلیّت تحلیل و بررسی از منظر نظریّه های جدید فنّ ترجمه را دارد. آنتوان برمن در نظریّة گرایش های ریخت شکنانة خود، با هدف برجسته ساختن اهمیّت دیگری و فرهنگ بیگانه در ترجمه و احترام به غرابت و بیگانگی متن اصلی، بر این اعتقاد است که مترجم باید از نظر شکل و محتوا، مقیّد به متن مبدأ و وفادار به آن باشد. در این جستار، ترجمة عربی جبرائیل المخلّع از کتاب ارجمند «گلستان» بر اساس هفت مؤلّفه از مؤلّفه های تحریف متن از دیدگاه برمن بررسی می شود که عبارتند از: عقلایی سازی، شفّاف سازی، اطناب کلام، تفاخرگرایی، تخریب شبکه های معنایی زیرین متن، غنازدایی کیفی و غنازدایی کمّی. یافته های پژوهش نشان می دهد علّت اصلی انحراف ترجمة عربی گلستان از متن اصلی، ناآشنایی مترجم به زبان فارسی، تمایزهای مربوط به ساختار دستوری و نیز تطابق کامل نداشتن دامنة اطلاق واژه ها در دو زبان عربی و فارسی است که طبیعتاً ناشی از اختلاف فرهنگ، تمدّن، عادات و رسوم دو قومی است که به این دو زبان سخن می گویند.
بن مایه های فولکلوریک در طومارهای نقالان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی و مطالعه طومارهای نقالی به عنوان بخشی مکتوب از سنت حماسی روایی شفاهیِ ایران زمین با آن حجم انبوه و پیچیده قصه ها گاه دشوار می نماید؛ اما تجزیه این متون به
بن مایه های سازنده شان، زمینه را برای مطالعه روشمند آن ها، بررسی های درون متنی و نقد و ارزیابی مضمون ها هموار می سازد.
با استفاده از فهرست جهانیِ طبقه بندی بن مایه های روایات عامه، چارچوبی فراهم می آید تا بن مایه های طومارها دسته بندی و فهرست شوند. این فهرست سبب دسترسی آسان تر به هر بن مایه در روایات مختلف، ریشه یابی، بررسی سیر تطور، تکامل، تأثیرپذیری و بقای هر بن مایه در دوره های مختلف و نیز مطالعات تطبیقی روایت ها می شود و بستر مطالعه تحلیلی طومارها را با توجه به بن مایه های موجود در آن ها فراهم می آورد.
هدف این مقاله نشان دادن انطباق فهرست جهانیِ بن مایه ها با روایات عامه فارسی، به ویژه روایات حماسیِ عامه و شیوه ای از تحلیل متون طوماری است. این پژوهش با فهرست کردن بن مایه های داستان هفت خان رستم از طومار هفت لشکر می کوشد تا انطباق الگوی فهرست بن مایه ها را بر روایات ایرانی نشان دهد و با تحلیل برخی بن مایه های موجود، ویژگی هایی هرچند اندک از طومارهای نقالی را به عنوان پاره ای از روایات عامه فارسی آشکار سازد و نیز با یافتن بن مایه هایی نو، غنای فرهنگ، ادب و سنت شفاهی ایران را روشن نماید. این شیوه فهرست کردن می تواند به منزله الگویی برای تمام روایات شفاهی باشد تا از این طریق به حجم عظیم قصه ها سامانی داده شود و دسترسی آسان تر به محتوای آن ها فراهم آید.
فرارشته ای: گزارشی از انجمن ادبیات جهانی و مؤسسه ادبیات جهانی
حوزههای تخصصی:
مقاله پیش رو تلاشی جهت پوشش دادن همایش ها و بحث هایی که جهت بازتعریف مفهوم ادبیات نه تنها در حوزهای که همگی با آن آشنایی داریم، بلکه در مفهومی گستردهتر و جهانی است. درواقع، این مقاله در پی یافتن معانی و روابط پیچیده ادبیات در جوامع مختلف، فرهنگ های مختلف و پیداکردن اشتراکها و خطوط یکسان در آنها است. ادبیات در جایگاهی بسیار وسیع که قابلیت تأثیرگذاری بر سیاست، اقتصاد و اجتماع را دارد، دارای نقشی کاربردی و فراتر از بینامتنی است.
گزارش حاضر با مورد مثال قراردادن چندین همایش و مطرح کردن عناوین اصلی و اهداف آنها سعی بر یافتن خط مشی مشخص جهت واکاوی ادبیات حال حاضر جهان و آینده آن دارد.
بررسی عناصر انسجام متن در داستان حضرت موسی با رویکرد زبان شناسی نقش گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انسجام و هماهنگی میان اجزای متن از برترین ویژگی های یک اثر ادبی و هنری است. پیرو بررسی های زبان شناسان نقش گرا، این موضوع رونق شتابانی به خود گرفت و در مباحث نقدی مورد کنکاش قرار گرفت و از پرکاربردترین واژه های حوزه نقد دوران معاصر گردید. قلمرو این گونه پژوهش ها، آثار قرآنی و دینی را نیز در بر گرفت و به بررسی و تحلیل آن پرداخت. داستان موسی(ع) از زیباترین داستان های قرانی است که از مختصّات فنی و ویژگی های هنری و سبکی ممتازی برخوردار است و از حیث سازوکارهای صناعتمند و هنری، در کلام بشر همانندی برای آن نمی توان یافت. پژوهش پیش رو در صدد نشان دادن انسجام هنری در آیات 3 تا 43 سوره قصص مربوط به داستان حضرت موسی بر پایه نظریه انسجام مایکل هلیدی و نظریه مکمّل رقیه حسن به عنوان هماهنگی انسجامی است. برآیند پژوهش، نشان می دهد که مجموعه عوامل انسجام از قبیل دستوری، واژگانی و پیوندی به همراه سایر ویژگی های هماهنگی انسجامی مانند زنجیره ها و تعامل بین زنجیره ها باعث انسجام اجزای این داستان در سوره قصص شده اند و از رهگذر این پژوهش می توان به پیوند ارگانیک و اندام وار میان اجزای یک داستان صناعتمند که راهی برای شناخت اعجاز قرآن است، پی برد.