فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰٬۱۸۱ تا ۱۰٬۲۰۰ مورد از کل ۵۲٬۵۲۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
از آنجا که آموزه های دینی و اخلاقی واجتماعی در ایجاد ثبات شخصیت افراد و حیات اجتماع بسیار مهم و تأثیرگذار می باشد، آموزش و اشاعه صحیح آنها امری ضروری است. هوشنگ مرادی کرمانی، نویسنده توانا و معاصر ایرانی از نویسندگان متعهدی است که در آثارش به تعلیم این آموزه ها توجهی ویژه کرده است.او درس های دین و اخلاق را در قالبی طنز و بیشتر به صورت غیرمستقیم پیش روی کودکان و نوجوانان نهاده و بدین وسیله توجه آنان را به الگوهای اخلاق جلب نموده است. این تحقیق به بررسی آموزه های دینی و اخلاقی واجتماعی در آثار این نویسنده می پردازد. این مقاله به شیوه کتابخوانی انجام شده و با توصیف و تحلیل ارائه می گردد. در خاتمه به نتایج به دست آمده از این تحقیق اشاره می شود.
جایگاه و نقش حس آمیزی در شعر شفیعی کدکنی
حوزههای تخصصی:
حس آمیزی یکی از شگردهای تصویرسازی است که در آن امور مربوط به یکی از حواس با امور و وابسته های حسّ دیگری می آمیزد. این شگرد هنری در آثار ادبی از سه جهت حائز اهمیت است: 1. از نظر زبانی باعث خلق ترکیبات نو و تازه می شود و از این طریق منجر به توسّع زبانی می گردد. 2. از نظر معنایی آمیختگی امور مربوط به حسّی با حسّ دیگر بویژه با حسّ بینایی باعث عینی شدن و در نهایت فهم بهتر و راحت تر معنا می شود. 3. از نظر زیبایی شناسی هم تصاویر زیبا و بدیعی از رهگذر آمیختگی حواس، فراهم می آید. این شیوه در دوره های مختلف شعر فارسی گاه کم و گاهی فراوان دیده می شود. یکی از دوره هایی که این شیوه مورد استقبال بیشتر شاعران قرار گرفته، دوره معاصر است و شاعرانی مانند: فروغ فرّخزاد، سهراب سپهری و شفیعی کدکنی از این شیوه فراوان بهره برده اند. در این مقاله حس آمیزی در شعر شفیعی کدکنی بررسی و تحلیل شده است. برای این هدف نمونه ها از مجموعه های شعری «آیینه ای برای صداها»، «هزاره دوّم آهوی کوهی» و شعرهای چاپ شده در شماره های 74، 92 و 98 مجله «بخارا» استخراج و طبقه بندی شده و سپس مورد تحلیل قرار گرفته است. بسامد بالای نمونه ها که اکثر قریب به اتّفاق آن ها خلّاقانه و بدیع است، این شیوه هنری را به عنوان یک ویژگی سبکی شعر شفیعی کدکنی اثبات می کند. در این ترکیب ها از میان حس های پنجگانه، حسّ بینایی حضور چشم گیرتری دارد و بیشتر ترکیب ها از آمیزش رنگ ها بویژه رنگ سبز با حواسّ دیگر فراهم آمده است. این مقوله با بعضی زمینه های فکری شعر شفیعی مانند: طبیعت گرایی، علاقه مندی به عرفان و ادب صوفیه، و نیز روحیه امید و نشاط و سرزندگی غالب بر شعرها، ارتباط دارد.
تجزیه و تحلیل مضمون عشق نزد پروست و استاندال با تکیه بر دو برداشت کلاسیک و مدرن از مفهوم آگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از جمله مضامین اصلی اثر در جستجوی زمان از دست رفتهاثر مارسل پروست مضمون عشق است، که می توان ادعا کرد سایر مضامین دیگر در ارتباط با این مضمون بنیادین معنا می دهند. هرچند پروست در تحلیلی که از عشق در این اثر ارائه می دهد، از بینشی که استاندال در اثر خود، در باب عشق، مطرح نموده ، تأثیر گرفته است و طبیعتاً نقاط مشترکی بین این دو بینش وجود دارد، اما نباید تفاوت اساسی که این دو بینش را از یکدیگر جدا می کند نادیده گرفت. تفاوت این دو نگاه را می توان با تکیه بر تفاوت بین دو بینش از آگاهی توجیه نمود: یکی آگاهی کلاسیک که بر تعبیری که دکارت از آگاهی دارد استوار است و دیگری تعبیر مدرنی که از آگاهی وجود دارد، که از آن جمله می توان از تعبیری که مرلو-پونتی از آگاهی دارد اشاره کرد. مقاله حاضر ضمن مطرح کردن دو برداشت متفاوت از آگاهی و معرفی موشکافانه تحلیل پروست از عشق و نگاه مقایسه ای آن با بینش استاندال، نشان خواهد داد چگونه دو بینش متفاوت از آگاهی می تواند به ما کمک کند تا تفاوت بنیادین و جوهره ای بین تحلیل عشق نزد پروست و استاندال را تجزیه و تحلیل کنیم.
Le concept de l’amour dans la littérature persane classique: entre sensualité physique et spiritualité mystique(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Pour des raisons d’ordres moral et culturel, l’art iranien, dans toutes ses manifestations, théâtrale ou romanesque, dans la poésie ou dans la peinture, s’est fait, tout au long de son histoire, un monde imaginaire particulier où l’amour sensuel trouverait rarement lieu d’expression, et cela à travers l’ambigüité et la suggestion. Cet amour fait en effet diluer, si ce n’est étouffer, sa force à travers le texte et met ainsi son lecteur en face d’une double interprétation. Ce dernier se met en pendule entre le ciel et la terre. Aussi, peut-on parler d’une «expression obliquede l’amour charnel» à l’œuvre dans, par exemple, la littérature persane classique, laquelle donne une place primordiale à ce concept d’amour ainsi qu’à la description de l’être aimé dans un langage camouflé qui ne manque en rien à stimuler la sensualité du lecteur. Cette littérature est pour ainsi dire pleine de sensations charnelles qui, vu leurs manifestations indirectes, ont donné l’objet à de différentes interprétations chez les critiques. Les uns ont voulu voir comme platonique l’amour exprimé dans la poésie persane classique tandis que d’autres l’ont considéré comme parfaitement physique. Notre objectif, dans cet article, est d’examiner par une étude thématique et dans une approche socio-historique, les modalités de la présence du concept de l’amour dans la poésie classique iranienne, et cela en nous appuyant sur deux poètes phares de cette littérature, Hâfez et Saadî, tout en essayant de mettre en évidence les facteurs, historique, morale ou culturel qui caractérisent ce concept, et qui font que l’amour s’exprime d’une manière équivoque
تحلیل ساختار داستان های پهلوانی بهمن نامه بر اساس نظریّة گرینتسر و گریماس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ساختارگرایی یکی از شیوه های تحلیل متن در قرن بیستم است که با نگاهی کلّی گرایانه، قواعد و الگوهای موجود در متن را مورد بررسی قرار می دهد. گرینتسر از نظریّه پردازان روسی است که ساختار قصّه های حماسی تمدن های آسیایی را مورد بررسی قرار داده است. در تحقیق حاضر سعی شده است با استفاده از روش تحلیل کتاب خانه ای، ضمن بررسی نظریة گرینتسر و گریماس به تحلیل بهمن نامهبر پایة این دو نظریّه پرداخته تأثیر اندیشه ها ی خیر و شر را بر ساختار داستان های پهلوانی این اثر مورد مطالعه قرار داده ایم تا به این پرسش، پاسخ دهیم که آیا این گونه قصّه ها دارای ساختار اسطوره های تقویمی هستند و قهرمان این حماسه ها نیز مانند ایزدِ باروری قصّه های اسطوره ای به صورت دوره ای می میرد و زنده می شود؟ طبق تحقیقات انجام شده در پژوهش حاضر، به نظر می رسد که قهرمان داستان های پهلوانی بهمن نامهطبق نظریّة گرینتسر دارای ساختار اسطوره ای تقویمی است و بافت روایی این منظومه تحت تأثیر اندیشة جدال همیشگی خیر و شر قرار گرفته است که این موضوع سبب پیدایش تقابل های آشکاری در شخصیّت ها و کنش های داستان شده است.
عملیة فهم النص علی ضوء رؤیة سوسور فی سورة "آل عمران"؛ المحور الاستبدالی نموذجا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
إنّ البنیویّة تذهب إلی أنّ النص لا یتألّف من الوحدات أو الکلمات ذات وجود مستقل أو منفرد، وإنما من الوحدات التی توجد داخل البنیة أو النسق بحیث تضبط تلک البنیة علاقات الکلمات وتعطیها معنى وقیمة أو بهاءا ورونقا، فضلا عن مواصفاتها وخصائصها الفردیة. ومن أهمّ المباحث التی تهتمّ بها بنیویة سوسور فی هذا الصدد تجدر الإشارة إلی المحور الاستبدالی، إذ إنّ سوسور ذهب إلی أنّ هناک نوعا من العلاقة اللغویّة بین الکلمة التی جاءت فی النص والکلمات التی تکون ذات صلة لفظیّة أو معنویّة بها غیر أنّها ما جاءت فیه وسمّی هذا النوع من العلاقة بالعلاقة الاستبدالیّة بحیث إنّ عدم الاعتداد به ینجرّ إلی إهمال المعنی المقصود. فالنص الأدبیّ بناءً علی رؤیة سوسور یجد اعتبارا وأهمیّة خاصة کأیّ نصّ لغویّ، وذلک باعتداده علی المحور الاستبدالی. فانطلاقا من هذه الفکرة تحاول هذه المقالة أن تدرس التفکیر البنیویّ لسوسور معتمدة علی المحور الاستبدالیّ فی سورة آل عمران لتجلّی أمر الوحدانیّة فی الألوهیّة والربوبیّة والمالکیّة، أی: الاعتقاد بوحدانیّة اللّه واستمرار إشرافه علی شؤون العباد وملکیته بالنسبة لما یملکه الإنسان بشکل نسبیّ ومؤقّت وکلّ ما یکون فی السّماء والأرض واحتوائها علی الاستبدالات الصرفیة الکثیرة التی تکون ذات اتصال قویم بأمر الوحدانیة وتسعی للکشف عن أثر استبدال بعض الکلماتالصرفیة بالکلمات الأخری الذی تمّ فی إطار النظام. ونتیجة إحصاء الاستبدالات الصرفیة تدلّ علی أنّ سبب اختیار بعض الکلمات الصرفیة تتفق تماما مع ما تتطلبه کلیّة السورة، أی: الوحدانیّة بحیث نجد صلة وثیقة بین معنی الکلمة الصرفیة المختارة أو المستبدلة والمعنی الذی تهدف إلیه کلیّة الصورة وفضلا عن ذلک تشیر إلی أنّ استخراج الکثیر من المعانی المستورة فی سورة آل عمران یرتبط بهذا المحور وللاهتمام به دخل کثیر فی کشف معالم الإعجاز فیها.
سایه روشنِ موقعیت زن در جواهرالأسمار و طوطی نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تبیین موقعیت زنان در آثار ادبی، غالباً نمایانگر نظرگاه مترجم و نویسنده نسبت به این گروه است. از کتاب هندی سوکه سپتاتیدو برگردان موجود است که در فاصلة زمانی اندکی انجام گرفته. عماد بن محمد ثغری بین سال های (۷۱۵-۷۱۳ق) کتاب را از هندی به فارسی با نام جواهرالأسماربرگردانده و ضیاءالدّین نخشبی در سال ۷۳۰ق. با اشراف به ترجمة ثغری آن را به نام طوطی نامهبه گونه ای موجز ترجمه و بازنویسی کرده است. مترجمان در برگردان اثر با دخل و تصرف هایی در داستان ها، تفاوت هایی - علاوه بر جنبه های ادبی - ایجاد کرده اند. یکی از نکته های مهمّ، دیدگاه متفاوتِ این دو مترجم نسبت به زنان در داستان هاست. به دلیل شهرت و اهمّیّت دو اثر و تفاوت دیدگاه مترجمان، ضروری می نمود نوع نگاه آنان نسبت به زنان واکاوی شود. با مطالعة جواهرالأسمارو طوطی نامهو کاوش در لایه های پنهانی دو اثر، تفاوت های دیدگاه ثغری و نخشبی در مورد زن به روش تحلیل مقایسه ای بررسی شد. با توجه به این نکته که اصل داستان یکسان است؛ نوع بیان و نتیجه گیری های نخشبی حاکی از دیدگاه خصومت آمیز وی نسبت به زنان است؛ در حالی که در شیوة داستان پردازی ثغری، نگاهِ به زنان از اعتدال برخوردار است. نکات تازه ای نیز از زندگی ثغری برای اوّلین بار در این مقاله ارائه شده است.
بررسی انتقادی مقالات علمی پژوهشی با موضوع «شخصیت و شخصیت پردازی» در ادبیات داستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال دهم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳۹
61-100
حوزههای تخصصی:
بازخوانی کارنامه ی پژوهش های ادبی، با هدف ارزیابی کیفی و شناسایی ضعف ها و قوت های آن ها یکی از اقدامات علمی شایسته و مهم است؛ اما فراوانی و پراکندگی پژوهش های علمی در یک موضوع خاص، گاه شناسایی و تحلیل موضوعات پیشین را برای پژوهشگران دشوار می کند. در نتیجه ی این دشواری ها، مقاله هایی همگون و تکراری نگاشته و از پویایی و رشد حوزه های علمی کاسته می شود. پژوهشگران هر حوزه، با شناسایی و بررسی انتقادی پژوهش های پیشین می توانند از انجام پژوهش های تکراری و همسان پیش گیری کنند. نگارندگان این مقاله با توجه به لزوم چنین نگرشی در حوزه ی پژوهش های ادبیات فارسی بر آن شدند تا به بازیابی، معرفی و بررسی همه ی مقاله های علمی پژوهشی که در پیوند با یکی از موضوعات مهم و کاربردی این حوزه، یعنی شخصیت و شخصیت پردازی نگاشته شده ، بپردازند؛ ازاین رو با مراجعه به پایگاه های ذخیره ی مقاله ها، آن دسته از مقاله های علمی پژوهشی فارسی را که به بررسی شخصیت و شخصیت پردازی در ادبیات داستانی معاصر پرداخته بودند انتخاب شدند. سپس، ۷۳ مقاله ی یافته شده از نظر روش شناسی، اهداف و پرسش ها، تعداد و نوع نمونه های بررسی شده، نظریه های استفاده شده، یافته ها، منابع و... بررسی و تحلیل شدند. بنابر یافته های این پژوهش، کاستی ها و اشکالات مقاله های یادشده را می توان در موارد زیر دسته بندی کرد: ابهام و نقص در برخی چکیده ها، ضعف در ساختار و روش تحقیق، ناهماهنگی اجزای تحقیق و تکرار برخی موضوعات، رویکردها و منابع. توجه به موضوعات تازه و نظریه های نو، مطالعات بینا رشته ای و همکاری با دانش آموختگان رشته های دیگر، دقت در انتخاب نظریه های کارآمد و استفاده از روش های مناسب تحقیق از قوت های برخی مقالات بودند.
نمادینگی و دیگرسانی شبدیز و گلگون در خسرو و شیرین نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از تبتّل تا مقامات فنا تحلیلی از سیر و سلوک مولانا بر اساس داستان کنیز و پادشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دیدار شمس الدّین تبریزی و مولانا جلال الدین محمّد بلخی یکی از پدیده های شگفت انگیز پربرکت در تاریخ عرفان اسلامی است که برکات آن در شخصیت و آثار جاودانه ی مولانا بر صحیفه ی روزگار ماندگار شده است. امّا این ارتباط انسان ساز در هاله ای از داستانی بی مایه پنهان شده است که در آن ضمن پرسشی پیامبر اکرم (ص) با بایزید مقایسه می شوند. در این جستار نگارنده کوشیده است تا با تکیه بر داستان کنیز و پادشاه که نقد حال مولاناست سلوک معنوی او را تبیین کند بر این تقدیر این نتیجه به دست آمده که آنچه در اعترافات روشن مولانا و انتقالات ذهنی زبانی او در باب شمس مطرح شده محصول فعالیّتی سنگین از اندیشه وری و سلوک عملی و حالات و کیفیّات حاصل از آنهاست که در عرفان عملی و اعمال عرفانی شناخته شده است. به گمان ما چنین جریانی امری دفعی و ناگهانی نیست. زمینه ها، انگیزه ها، سبب ها، کارها و شرایط ویژه باید تا کسی به مقام معرفت برسد و بتوان او را عارف خواند. این داستان آینه ای روشن از مراتب و منازل عرفان عملی است که پلّه پلّه از تبتّل تا مقامات فنا و وصول به اوج عرفان که جزیی از ولایت است در آن مطرح شده است و تحوّلات روحی و معنوی مولانا را در منازلی چون: طلب، انقطاع الی الله، ظهور پیر، تبدیل مزاج روحانی و نهایتاً ولایت واکاوی کرده است.
بررسی تطبیقی تمثیل در اشعار محمود درویش و سید حسن حسینی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش شعر این دو شاعر در مبحث ادبیات اعتراض مورد تجزیه و تحلیل و شباهت ها و تفاوت های مفهومی و کلامی آنان مورد بررسی تطبیقی قرار می گیرد. موضوعاتی که به صورت تمثیلی در شعر سید حسن حسینی شامل مسائل اخلاقی، اجتماعی و فرهنگی می شود. از قبیل فراموشی آرمان های انقلاب، کم رنگ شدن ارزش های انسانی و معنوی و اعتراض به خود از نمونه های موضوعات نمادین اعتراضی وی هستند. شیوه بیان اعتراض در اشعار حسینی بیشتر طنز، سوگ سروده، مدح و حسرت است. موضوعات تمثیلی مورد اعتراض در اشعار محمود درویش، اعتراض به دشمن غاصب، فراموشی گذشته و سکوت و سکون مردم جهان و خود اعراب نسبت به مسئله فلسطین است. در آثار محمود درویش همه اعتراض ها حول محور وطن شکل می گیرد. شیوه بیان وی در سروده های نمادین اعتراضی اش، تهدید، پرسش، سوگ سروده و حسرت است. حسینی و درویش هر دو شاعر اجتماع خود و دردهای مشترک ملی هستند، اگر چه درویش به دلیل وابستگی نژادی به اعراب، اجتماع بزرگ تری را در سروده هایش مدنظر دارد.
رویکردی به شگردهای اسلوب معادله و تشبیه تمثیل در دیوان عراقی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
تحقیقات تمثیلی در زبان و ادب فارسی دوره ۹ بهار ۱۳۹۶ شماره ۳۱
138 - 157
حوزههای تخصصی:
یکی از معیارهای ارزیابی مهارت شعرا در بلاغت، کاربرد زینت های بلاغی است و تأکید بر نوع خاصّی از آن، سبک شاعر را در هر دوره ادبی متمایز می کند، امّا همیشه عنصر سبک ساز به شمار نمی آید. مثلاً اسلوب معادله که در گستره سبک خراسانی تا هندی کاربرد داشته به دلیل بسامد بالای آن در سبک هندی، مشهورترین عنصر سبک ساز هندی دانسته شده و چون این اسلوب با تشبیه تمثیل قرابت هایی دارد، بعضاً با اغماض ظرافت های آن ها، همه را در یک مجموعه گنجانده اند. این مقاله قصد دارد تا با بررسی کلّیات دیوان عراقی، مصادیق و شگردهای متنوّع اسلوب معادله و تشبیه تمثیل را ارائه دهد؛ یافته های تحقیق نشان می دهد که عراقی به بهره از آرایه های رایج عهد خود بیشترین بسامد و تنوّع مضامین و ساختار را در اسلوب معادله در کنار آن انواع تشبیه بویژه تشبیه تمثیل در شعر او دارد که اثبات می نماید وی آزادانه بدون نادیده انگاشتن اصول بلاغی، مرزهای آن اصول را درنوردد و اسالیب خود را با ابداع و خلّاقیت از محدوده آن بیرون کشیده شعر خود را به سبکی وزین بیاراید.
بررسی و طبقه بندی مثل ها در جلد سوم و چهارم کلیدر(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
ضرب المثل ها یکی از ابزارهای بلاغی به شمار می روند که همپای کنایه ها، تمثیل ها و مثالک ها در غنا بخشیدن به زبان فارسی نقشی بسزا ایفا می کنند. استفاده از این مواد و مصالح زبانی در میان عامه، رایج تر از سایر بخش های جامعه است. خاستگاه تجربی، انتقال شفاهی، سهولت آموزش، ایجاز (واژگان اندک، معانی بسیار)، می تواند از جمله علل توجه جامعه زبانی عامه به این ابزارها باشد. در فضای روستایی رمان کلیدر، بهره جویی از مثل ها و سایر ابزارهای زبانی عامه، رفتار طبیعی و غریزی زبان تلقی می شود و شخصیت ها در استفاده از این توانش های بالقوه زبان تصنع به خرج نمی دهند. در این مقاله سعی بر این است تا ارتباط مثل را با جامعه زبانی رمان کلیدر بررسی شود و سپس ضرب المثل های مستخرج از دو جلد این اثر را براساس معیارهایی چون، خلق و ابداع، ساختار، معنا و مقصود، لحن و ریشه دسته بندی گردد. حاصل پژوهش نمایانگر آن است که اغلب مثل های کلیدر ریشه در تجربه های عمومی و شخصی مردم دارد که به سبب تکرار و تجربه به زبان منتقل شده و پس از تکرار زبانی، فراگیر و عمومی گشته است.
مجنونان مدرن در دوره ی تیموریان از منظر مجالس النفائس امیر علیشیر نوایی
منبع:
پژوهش های نثر و نظم فارسی سال اول تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱
121 - 151
حوزههای تخصصی:
جستاری در سبک شعرای طنزپرداز عصر مشروطه با تکیه بر «افشاگری و آگاهی بخشی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی و تحلیل آرایه ی تلمیح و ارائه ی تقسیم بندی آن بر مبنای ساخت بلاغی
منبع:
پژوهش های نثر و نظم فارسی سال اول پاییز ۱۳۹۶ شماره ۲
41 - 79
حوزههای تخصصی:
علمای بلاغت در کتب بدیعی، به تعریف آرایه ی تلمیح و تعیین دایره ی شمول آن پرداخته و کم تر از ساختار، زیبایی شناسی و ارزش بلاغی تلمیح سخن به میان آورده اند؛ حتّی درمطالعات جدید هم، رویکرد های زیبایی شناسانه نسبت به این هنرسازه، اندک و انگشت شمار است. همچنین تاکنون هیچ نوع تقسیم بندی از حیث کیفیّت بلاغی برای تلمیح ارائه نشده است؛ بنابراین هدف این مقاله، بنانهادن روش تقسیم بندی ساختاری و بلاغی تلمیح است که بر میزان آشنایی زدایی موجود در ساختار هرتلمیح استوار می باشد. بر همین اساس، ابتدا ساختار تلمیح، مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته و سپس تلمیحات برای نخستین بار در یک دسته بندیِ ساختاری و با میزان آشنایی زدایی، به دو دسته ی ساده و پیچیده تقسیم شده اند. در مرحله ی بعد، تلمیحات پیچیده به اعتبار انواع شگرد هایی که شاعران برای آشنایی زدایی از ساختار های ساده ی تلمیحی به کار گرفته اند، به هفت گونه تقسیم شده اند که هر دسته، جداگانه و با ارائه ی چندین شاهد مثال به طور مفصّل، مورد تحلیل بلاغی قرار گرفته است؛ به گونه ای که از طریق این تقسیم بندی می توان معیاری علمی برای تحلیل، مقایسه و ارزش گذاری بلاغی تلمیحات به دست داد؛ معیاری که موانع موجود در مسیر کشف زیبایی شناسی تلمیح را تا حدّ زیادی، برطرف می کند.
وجوه تأثّر مصطفی وهبی التّلّ (عرار) بعمر الخیّام النّیسابوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تأثّر الأدباء والشّعراء العرب بعمر الخیّام النّیسابوری عن طریق ترجمة الرّباعیّات، والتّأثیر الّذی ترکته ترجمة هذه الرّباعیّات علیهم أکثر من تأثیر مؤلّفات الخیّام الأخری، لذا أنشدوا أشعارهم علی وتیرة الرّباعیّات، وأدخلوا أفکار الخیّام فی أشعارهم والّتی حرّضت بعضهم إلی ردود الفعل حول الرّباعیّات الخیّامیّة. تأثّر عدد کبیر من الأدباء والشّعراء العرب بأفکار الخیّام منهم: الأدیب والشّاعر الأردنی مصطفی وهبی التّلّ المعروف بعرار (1889-1949)، الشّاعر اللّبنانی، إیلیا أبو ماضی (1889-1957) الکاتب والشّاعر المصری، محمود عبّاس العقاد (1889-1964) الکاتب والشّاعر الأردنی، تیسیر سبول (1939-1973) والکاتب والشّاعر العراقی جمیل صدقی الزّهاوی (1280ه/ 1863 م) وإلخ؛ ولکنّ یبدو أثر عمر الخیّام فی مصطفی وهبی التّلّ أکثر وضوحاً بالنّسبة للآخرین. قد حاولنا جاهداً فی هذه الدّراسة أن نقدّم صورة واضحة لهذا التّأثیر والتأثّر. ارتأینا للإجابة علی هذه الإشکالیّة، أن نبحث فی المکتبات العربیّة والإیرانیّة عن المصادر والمراجع المطلوبة. کما قمنا بتحلیل أشعار عرار ومقارنة بین کلّ أبیات من دیوانه ورباعیّات الخیّام، من أجل إثبات تأثّره بالخیّام، وذلک مستعیناً بالمنهج التّحلیلی. تشیر النّتائج إلی أنّ تأثیر عمر الخیّام فی مصطفی وهبی التّلّ أکثر وضوحاً بالنّسبة للمتأثّرین العرب الآخرین. وتأثیر الخیّام، فیه واضح فی جمیع نواحی حیاته، حتّی کان یرسل شعره علی کتفیه أسوة بعمر الخیّام خصوصاً نهج إقبال عرار فی أنشودته علی شرب الخمر، منهج الخیّام بصورة واضحة جدّاً کذلک یوصی عمر الخیّام أن یغسل حین وفاته بالخمرة، وأن یرفع فی نعش مصنوع من أغصان الکروم کذلک عرار فی أشعاره تحت عنوان «اغسلونی بخمر» یتأثّر بالخیّام فکراً ولفظاً وهذا یدلّ علی أوْج اهتمام عرار بالخمر لا یرید أن یفارقه حتّی فی القبر.
بررسی تطبیقی لیلی و مجنون با اصلی و کرم آذربایجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال یازدهم بهار ۱۳۹۶ شماره ۴۱
59 - 81
حوزههای تخصصی:
آذربایجان سرزمین بسیاری از داستان های عاشقانه است و «خسرو و شیرین»، «اصلی و کرم»، و«محمد و پری» نمونه های نابی از این داستان هاست. «اصلی و کرم» از جمله داستان های عاشقانه در سرزمین نظامی است که به زبان ترکی در میان مردم آذربایجان رایج است و شباهت های زیادی با داستان «لیلی و مجنون» دارد. داستانی که مردمان آذربایجان با آن زندگی می کنند و همچون «لیلی و مجنون» که نماد عشق اند، «اصلی و کرم» در ادبیات آذربایجانی نماد عاشقانه ها هستند. در این مقاله به بررسی تطبیقی بین دو اثر «لیلی و مجنون» در فارسی و «اصلی و کرم» در ترکی پرداخته شده است.
الگوی کنش جبرگرا: استحاله شناخت متغیر انسانی در فراشناخت ازلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گستره ادبیات و فرهنگ ایران مملو از گرایش های جبرگرا است که در ادبیات کلامی به اشاعره بازمی گردد. ازآنجا که جبرگرایی نوعی رویکرد نظری درباره شناخت و کنش است و نه افسانه پردازی ساده که موضوعی آسان برای تحلیل ریخت شناسی به شمار آید، سوال اصلی پژوهش حاضر این است که الگوی کنش و روایت در گرایش جبرگرا به چه نحو ترسیم می شود؟ پژوهش حاضر با روش توصیفی-تحلیلی، الگوی کنش و نیز شناخت را در دو حکایت از جوامع الحکایات و لوامع الروایاتاثر سدیدالدین محمّد عوفی با این فرض بررسی می کند که هر گونه معنا در روایت، باید در اساس خود مبتنی بر جهت گیری از یک ادراک نقصان به سمت یک شیء ارزشی باشد که مستلزم تغییر است. نتایج پژوهش نشان داد مطابق الگوی کنش در روایت جبرگرا، شناخت امری است «ازلی»، و «انقلاب» و «استحاله» در آن راه ندارد و شناخت روایی با تقلیل به یک «واحد شناخت»، صرفا در صورت «استحاله به فراشناخت ازلی» می تواند انسجام معنایی خود را بازیابد.