فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹٬۳۲۱ تا ۹٬۳۴۰ مورد از کل ۵۲٬۵۲۲ مورد.
منبع:
دراسات الادب المعاصر سال دهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۳۸
9 - 25
حوزههای تخصصی:
الرمز جزء أساسی من عناصر بناء الشعریِّه والمرتکز الأساس للشاعر المعاصر یعتمد علیه اعتماداً لاسهامه الکبیر فی اثراء النص الشعری. إن علی جعفر العلاق من البارزین فی الشعر العربی المعاصر وهو ابن الستینیات ومن أبرز شعراء هذا الجیل اشتهر فی شعره برؤیته الموضوعیِّه إلی الواقع العربی، والحقیقه هی أنّ التواشج بین شعره وبین الواقع هو الذی أثقل کاهل القصیده عند العلاق والقصیده عند العلاق تطغی علیها رائحه التشاؤم وهذه الصبغه تنمُّ عن انهیارات یلاحظها الشاعر فی الشارع العربی، وهذا الواقع المتردی هو الذی جعل العلاق یشمّ نار المراثی وأبلغه حدَّ المأساه. یتجه هذا البحث صوب دراسه قصیده «نواح بابلی» من دیوان «أغنیِّه الممالک الضائعه» من منظور تأویلی؛ والبحث للقبض علی أهدافه المتوخاه اعتمد علی المنهج الوصفی- التحلیلی وأخذ القصیده بالفحص والمقاربه التأویلیِّه من عتبه العنوان إلی متن النص، وما تمخّض عن هذا البحث هو أنَّ القصیده رفض للواقع العربی المتردی واعتمد فیها الشاعر علی مفارقه الأدوار کما اعتمد علی التراث بوصفه من الروافد الهامه لشعر العلاق لتجسید الواقع العربی وما آل إلیه من الموت والضیاع ووظّف التشکیلات الصوریه الحسیه لیعمِّق بها مأساه الواقع العربی.
کارکردهای بدل بلاغی در غزلیّات حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حافظ به گواهی دیوانش، در انتخاب واژگان وسواس ویژه ای دارد. نکته قابل توجه در ابیات خواجه، ارتباط واژگان است؛ که هر بیت را با زنجیره ای از تناسبات معنایی و لفظی درهم تنیده است. یکی از روابطی که میان مفاهیم و واژگان وجود دارد، رابطه جانشینی است؛ که اصطلاحاً آن را بدل بلاغی می نامیم. به این معنی که مفهومی که در پاره نخست بیت آمده، در پاره دیگر تکرار می شود. اما به جای این که لفظ تکرار شود، همان معنی با لفظ دیگری تکرار می شود. از آن جا که هر لفظ بر مدلول خاصی دلالت می کند و به حوزه معنایی خاصی تعلق دارد، جانشین کردن دو لفظ، دایره معنایی آن دو را درهم می آمیزد و سبب می شود که هر لفظ هم بر معنی خود و هم بر معنی لفظی که جانشین آن شده، دلالت کند. این ویژگی، امکاناتی در اختیار شاعر گذاشته است؛ از جمله ایجاد ابهام در تشخیص مدلول اصلی، دلالت چندگانه واژگان و گسترش معنی. خواجه از این امکانات برای معنی آفرینی و ایجاد انواع زیبایی های ادبی و هنری، بسیار بهره گرفته است. در این پژوهش، تعدادی از ابیات دارای بدل بلاغی انتخاب و سپس با تحلیل رابطه جانشینی، تعدادی از کارکردهای این نوع رابطه بررسی شده است. واژه های کلیدی: حافظ، بدل بلاغی، امکانات زبانی، معنی آفرینی
نقد زیبایی شناسی علم بدیع با رویکردی تطبیقی بر بلاغت عرب و پارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال دوازدهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۴۵
77 - 91
حوزههای تخصصی:
با عنایت به این واقعیت که ملت های اهل ادب در پی ارتباطات فکری و فرهنگی ناگزیر از تأثیر و تأثر می باشند و با توجه به وجوه مشترکی که از دیرباز بین ایرانیان و پارسیان در ابعاد مختلف همچون شعر و ادبیات و موسیقی وجود داشته، مهم تر از آن زبان مشترک دینی و پیوندی که دین مبین اسلام توانسته است میان آن ها در طی نزدیک به دوازده قرن برقرار کند، موجب شده است تا این دو ملت در ارتباط و تعامل با یکدیگر تأثیرات فراوانی بر روی هم بگذارند. یکی از جلوه های این تأثیرگذاری در گستره فرهنگ اسلامی، بی گمان در حوزه بلاغت یا به تعبیری روشن تر زیبایی شناسی سخن پارسی و عرب می باشد. بر همین اساس بر آن شدیم تا گوشه هایی از این تأثیر و تأثرات ادبی را به ویژه از منظر نقد زیبایی شناسی مطرح کرده، آنگاه با رویکردی تطبیقی بر ادبیات عرب و پارسی به آسیب شناسی آن بپردازیم؛ به همین منظور برخی از عناوین مبهم و بحث انگیز بلاغت عرب و فارسی همچون تعقید لفظی و ضعف تألیف(از مقوله عیوب سخنوری) و برخی آرایه های بدیعی همانند آرایه تفریق، ترصیع، سجع، و تعدادی از اصطلاحات مشترک در حوزه دانش بدیع و علم بیان نظیر تمثیل، ارسال المثل و تشبیه تمثیل را نقد و ارزیابی نمودیم.
تأثیر شعر و اندیشه های عمر خیّام بر شعر عبد الوهّاب البیاتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال دوازدهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۴۶
207 - 234
حوزههای تخصصی:
اثرپذیری و اثرگذاری پدیده هایی هستند که از دیرباز در میان شاعران و نویسندگان وجود داشته و در آثار آن ها منعکس شده اند. حکیم عمر خیام نیشابوری شاعر و فیلسوف قرن پنجم و ششم هجری را به حق می توان یکی از اثرگذار ترین شاعران بر ادیبان شرق و غرب دانست که بسیاری از ادیبان دیدگاه های فلسفی وی را در آثار خود منعکس کرده اند. عبد الوهاب بیاتی (1926- 1999م)، شاعر معاصر عراقی تبار- که با ادبیات ایران زمین و به ویژه عمر خیام آشنا بود - وام ها از معدن اندیشه ناب خیام ستانده است. بر همین اساس، پژوهش حاضر که از نوع کیفی است و با روش توصیفی و تحلیلی صورت گرفته، شناساندن زمینه های اثر پذیری بیاتی از خیام و بیان گستره این وام ستانی ادبی را بر اساس مکتب فرانسه در ادبیات تطبیقی، وجهه همّت قرار داده است.
تحلیل تطبیقی اصالت بشر از دیدگاه مولانا با اندیشه های ژان پل سارتر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال دوازدهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۴۶
253 - 271
حوزههای تخصصی:
اصالت بشر یا وجود مسأله ای فلسفی است که در طول تاریخ زندگی انسان همواره دغدغه فلاسفه و متفکران غرب و شرق بوده است. اگزیستانسیالیست های غربی به خصوص سارتر بر ماهیت فرامادی و فرامعنوی انسان تأکید داشته وجود را بر ماهیت مقدم می دارند؛ حال آنکه ماهیت وجودی انسان در عرفان اسلامی به خصوص اندیشه و آثار مولوی به ویژه در «غزلیات شمس» دارای دو بعد مادی و معنوی است که ماهیت یا چیستی اش بر وجودش تقدم دارد. یافته های تحقیق که به روش اسنادی و بررسی توصیفی به دست آمده، بر آن است که تفاوت در تعریف ماهیت انسان نزد سارتر و مولانا موجب شده تا اصالت وجود نزد ایشان متمایز باشد. سارتر با رد الهیات، ماهیت وجودی انسان را نهایتاً اخلاقی می داند که با مرگ پایان می پذیرد. در مقابل مولوی برای وجود انسان دو ماهیت روحانی و مادی می شناسد که با خودآگاهی می تواند با گذر از جهان مادی و رسیدن به دنیای معنوی، به ازلیت و ابدیت دست یابد.
هستی– داد نخستین کتاب پارسی در هستی شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، سخن بر سر صورت صحیح نام یک کتاب است از ابوالعباس ایرانشهری و آن کتابی است که بر اساس بیان الادیان ابوالمعالی محمد بلخی نام آن را «هستی» دانسته اند. اما پس از جستجو در معنا و مفهوم واژه «هستی در زبان و فرهنگ و تلقی فلاسفه ایرانی قرون اولیه، باید نام اصلی کتاب «هستی_داد» باشد نه هستی. در پایان هم به ضرورت توجه ایرانیان به زبان فارسی در برابر عربی اشاره شده که بسیاری از متفکرین لازم می دیده اند به این زبان هم، کتابی آسمانی وجود داشته باشد تا براساس موازین و معتقدات تاریخی و اساطیری ایران، مبانی عقیدتی تبیین و تفسیر شود. به همین دلیل کسانی که نمی خواسته اند دینی غیر از اسلام در فضای فرهنگ ایران مطرح باشد، کتاب آسمانی اسلام، یعنی قرآن را در دوره سامانی به پارسی برگرداندند.
تحلیل توصیفی اقلیم یا شهرهای جنوب در ادبیات داستانی جنگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاریخ سرایش منظومه حماسی «جهان گیرنامه» قاسم مادح(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در راستای تبیین و تشریح مجموعة حماسة ملی ایران، نداشتن آگاهی دقیق از تاریخ سرایش و نام سرایندة اغلب منظومه های حماسی پس از شاهنامه، از مهم ترین چالش های پیشِ روی پژوهش گران این حوزه است که سکوت معنادار تذکره ها در این باب نیز بر این مشکل دامن می زند. تنها معادلات سبک شناسی، زبان شناسی و برخی اشارات بینامتنی است ک ه باب گمان زَد را در این زمینه گشوده ن گه داشت ه است. منظومه حماسی جهان گیرنامه نیز از همین دست است. با وجود این که سرایندة آن در ابیات پایانی، خود را قاسم مادح و محل نظم اثر را هرات معرفی می کن د، اما تاریخ نظم اثر هم چنان از سوی پژوهش گران محل تردید و گمانه زنیست، اما نگارنده بر آن است که سرایندة جهان گیرنامه در آخرین بیت این منظومه، علاوه بر مکان، زمان سرایش اثر را نیز در قالب ماده تاریخ بیان کرده است و 1077 ه.ق را سال بنظم کشی دن آن اعلام می کند. بررسی شواهد و قرائن زبانی، تاریخی و ادبی، تعلّق این منظومه را به نیمة دوم قرن یازدهم تأیید می کند.
خوانش تطبیقی تاریخ نگاری منظوم در مدایح ابن هانی و امیر معزی (مطالعه موردی: مضامین، ساختار های ادبی و تصاویر شاعرانه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به طورکلی تاریخ نگاری منظوم یا ثبت وقایع تاریخی در شعر شاعران عرب و ایران، جایگاه ویژه ای داشته است؛ اما این امر در عصر عباسی به نحو گسترده و متفاوتی در ادب عرب ظهور یافته و شاعران ایرانی نیز در این دوره، به دلیل ارتباط تنگاتنگی که با شعر و ادبیات عرب پیدا کرده اند، در ثبت وقایع تا حد زیادی متأثر از بزرگان شعر و ادب عرب بوده اند. بر این اساس، مدایح تاریخی امیر معزی را که به عنوان یک شاعر درباری که در لغت، تصاویر شعری و مضمون متأثر از شعرای عرب و از جمله متنبی است، می توان از جنبه های مختلف با مدایح تاریخی ابن هانی که او نیز از متنبی تأثیر پذیرفته و ملقب به متنبی مغرب است، مقایسه کرد. وی بسیاری از مضامین مدایح خود را به صورت مستقیم و آگاهانه، از طریق مطالعه و تسلط بر اشعار برخی از شاعران عرب هم عصر یا پیش از خود یا غیرمستقیم و ناآگاهانه، با تأثیر پذیری از برخی شاعران ایرانی هم عصر یا پیش از خود، از شاعران عرب اخذ کرده و در تعدادی از قصاید خود، طرح کلی، ساختار عمومی و مضامین و تصاویر شعری قصاید عربی را رعایت کرده است. در این پژوهش، با بررسی و مقایسه مدایح تاریخی این دو شاعر، ضمن بیان وجوه اشتراک و افتراق آنها در مضون، ساختار و تصاویر شعری، جایگاه هریک از آنها در ثبت وقایع تاریخی عصر خود، نشان داده شده است.
استعاره های شناختی و تأثیر آن در ترجمة نهج البلاغه (مطالعة موردی خطبة جهاد در ترجمه های شهیدی و فیض الاسلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محققان در این مقاله با بررسی استعاره های مفهومی در خطبة جهاد میان متن نهج البلاغه به عنوان متن مبدأ و دو ترجمة فارسی آن، از محمدجعفر شهیدی و علی نقی فیض الاسلام به عنوان متون مقصد، به دنبال پاسخگویی به این پرسش ها هستند که چگونه تفاوت های فرهنگی بر ترجمة مفاهیم انتزاعی و یا تعابیر استعارة مفهومی اثر می گذارد؟ نقش مترجم در ترجمة تعابیر استعاری چه بوده است؟ لذا نویسندگان با در نظر گرفتن آنچه مندلبیت دربارة ارتباط استعاره ها و الگوهای فرهنگی بیان کرده، استعاره های مفهومی را به دو دستة استعاره های مشترک و استعاره های خلاقه تقسیم بندی نموده اند و با استفاده از روش تحلیل استعاره، آن ها را در سه سطح زبانی، مفهومی و پردازشی بررسی کرده اند. نتایج به دست آمده نشان می دهد که مترجمان در ترجمة این خطبه به واسطة اشتراکات فرهنگی میان تمدن ایرانی و عربی در دامنة فرهنگ اسلامی، کمتر دچار لغزش و انحراف از زبان مقصد شده اند و در مقابل، هر دو مترجم در برخی موارد به واسطة رویکرد متفاوتی که در ترجمه داشته اند، از تعبیرهای زبانی متفاوتی در ترجمة مفاهیم استعاری مشترک و متفاوت استفاده کرده اند؛ بدین معنا که در ترجمة شهیدی دسته ای از استعاره های شناختی به کار رفته که مترجم آن ها را به واسطة رویکرد بلاغی و ادبی به کار برده است، در حالی که در متن اصلی به کار نرفته است. فیض الاسلام نیز استعاره های خلاقانه ای به کار برده که در متن اصلی وجود ندارد و کاربرد آن به دلیل رویکرد تفسیری و ساده سازانة مترجم است.
بررسی آموزه های اخلاقی آفرین نامه ابوشکور بلخی با نگاهی به میزان تأثیر آن بر قابوس نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال دهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۳۸
111 - 156
حوزههای تخصصی:
مثنوی آفرین نامه ابوشکور بلخی از آثار تعلیمی قرن چهارم و موضوع آن اخلاق و پند و اندرز است. هرچند بخش های زیادی از این مثنوی از میان رفته، همین مقدار اندک، گواه بر استادی و مهارت شاعر آن در عرصه ادبیات تعلیمی است. در جستار پیش رو، ابتدا ناظر به دلالت ها و نشانه های زبانی و تصویری، آموزه های تربیتی آفرین نامه با بسیاری از کتاب های اخلاقی پیش از اسلام تطبیق داده شد؛ حاصل کار حاکی از آن است که توصیه های حکمی آفرین نامه ، متأثر از اندرزهای پیش از اسلام، به ویژه آموزه های اخلاقی دوره ساسانیان است. پس از ابوشکور، نویسندگان و شعرای بسیاری آفرین نامه را سرمشق کار خود قرار داده اند؛ از جمله این نویسندگان می توان عنصرالمعالی کیکاوس را نام برد که در نگارش اثر ارزشمند خود، قابوس نامه، به آفرین نامه ابوشکور نظر داشته است. گام دیگر پژوهش حاضر، نقد و بررسی آموزه های اخلاقی مشترک آفرین نامه و قابوس نامه از حیث محتوایی، زبانی و بلاغی است. مؤلفه های تربیتی آفرین نامه به سه شکل در قابوس نامه نمود یافته است: بخشی از ابیات آفرین نامه عیناً در قابوس نامه تضمین شده است، قسمتی دیگر شامل مضامین و پیام اخلاقی مشترکی است که از حیث زبانی وبیانی و تصویری نیز به سبب تشابهات بسیار، خواننده را به اقتباس عنصرالمعالی از بوشکور و یا بهره گیری آن دو از آبشخوری واحد راهنمایی می کند؛ افزون بر موارد یادشده، بخشی از آموزه های این دو اثر، فقط به لحاظ محتوایی مشترک اند.
تبیین الگوی کاربرد صناعات بدیعی و بیانی در نفثه المصدور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب فارسی سال ۷۱ پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲۳۸
119-144
حوزههای تخصصی:
نفثه المصدور یکی از شاهکارهای بدیع نثر فنی و مصنوع در حوزة زبان و ادب فارسی است که شهاب الدین محمد خرندزی زیدری نسوی آن را در شرح مصائب روزگار جلال الدین خوارزمشاه در زمان حملة مغول نوشته است. این کتاب دارای نثری منشیانه و فصیح است که نویسنده در تصنیف آن توجه فراوانی به کاربرد آرایه های بدیعی، بیانی، آیات، احادیث و لغات و اصطلاحات عربی دارد. سؤال مطرح این است که آیا نویسنده در کاربرد آرایه های زبانی از الگوی خاصی پیروی کرده یا اینکه این عناصر را تنها به منظور آرایش لفظی و معنوی کلام خود به کار برده است. در پاسخ به این پرسش باید گفت که زبان فنی این اثر، دارای الگوی منسجمی در ژرف ساخت است که نویسنده به پیروی از آن، دست به گزینش صنایع و آرایه های لفظی و معنوی زده و از یک سو کنایه و تشبیه را بیشتر از استعاره و مجاز به کار برده و از سوی دیگر به پیروی از همین الگو از میان آرایه های بدیع لفظی، انواع گونه های سجع و جناس را برگزیده و در ایجاد موسیقی زبان اثر خود از آن ها بهره برده است. در حوزة بدیع معنوی نیز کاربرد صنعت اغراق، تضمین و تلمیح که زیرساختی تشبیهی دارد، صبغة تشبیهی زبان نفثه المصدور را پررنگ تر کرده است.
تحلیل بلاغی عناصر چندمعنایی در شعر فروغ فرخزاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی زمستان ۱۳۹۷ شماره ۷۸
148 - 125
حوزههای تخصصی:
یکی از شاخصه های هنر مدرن و به طور اخص شعر، معنی گریزی و ابهام است. از مهم ترین ابزارهای ایجاد ابهام در شعر، بهره گیری از ظرفیت چندمعنایی واژه هاست. در کاربرد هنری، چندمعنایی برخی از فنون بلاغی و ادبی کلاسیک و مدرن ادبیات را در بر می گیرد؛ فنونی مانند استعاره، مجاز، کنایه، نماد و ایهام. بررسی کمّی و کیفی نحوه کاربرد این عناصر در کنار یکدیگر نقش عمده ای در تعیین اصالت سبکی شاعردر خلق ابهام دارد. از این رو، نگارندگان در این مقاله با اذعان به اینکه فروغ فرخزاد یکی از شاگردان ممتاز مکتب نیما در حیطه نوگرایی است و بسیاری از شاخصه های مدرن هنری را در شعر او می توان یافت، کوشیده اند سبک شعر وی را در دو مجموعه «تولدی دیگر» و «ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد» در بهره گیری از عناصر چندمعنایی تبیین و میزان نقش هر یک از این عناصر را در ایجاد ابهام در شعر او مشخص کنند.
تمثّل الأنا العربیه والآخر الإیرانی (عضدالدوله البویهی نموذجاً) فی شعر المتنبّی وابن نباته السعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال هشتم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳۲
97 - 114
حوزههای تخصصی:
أدّی موضوع دراسه صوره الأجنبی فی الأدب إلی نشوء علم الصوره أو الصورولوجیا. إنّ المقارنین الفرنسیین وضعوا أساس هذا العلم و اتخذوه نمطا لاستعراض الصوره المنعکسه للشعوب الأجنبیه علی الآثار الأدبیه وفقا للمبادئ التی اتفقوا علیها أهمّها هی:حالات قراءه الآخر و الأسباب المؤثّره فی تکوین الصوره. الدراسات الصورولوجیه تکشف عن تمثّل الأدیب المسمّی بالأنا فضلا عن تمثّل الأجنبی المسمّی بالآخر فی النص الأدبی و بالتالی تسفر عن معرفتهما التی تساعد الباحث فی التعرّف علی الأمم و ما یتعلق بها من الثقافه، الحضاره، العادات و التقالید؛ إذن أنّها تمتلک أهمیه بالغه بین البحوث الأدبیه. بالنظر لهذه الأهمیه تمّت فی المقاله الموجوده دراسه صوره عضدالدولهالأمیر البویهی الإیرانی فی شعر المتنبی وابن نباته السعدی شاعری العرب بغیه الوقوف علی ما رسماه عن أنفسهما بصفتهما الأنا العربیه و إدراک ما سجّلاه عن ذلک الأمیر بصفته الآخر الإیرانی فی شعرهما. تبیّن نتیجه الدراسه أنّ تکوین صوره الآخر فی شعر المتنبی قد تأثر بالاغتراب والقومیه بینما أنّ تکوین صورته أصبح متأثرا بإیدیولوجیه المعارضه والمصالح الفردیه ؛لذلک تمّیز تمثّل الأنا والآخر فی شعر کل منهما بمیزات خاصه، مع هذا اتجه الشاعران کلاهما فی قراءه الآخر من التشویه السلبی إلی التشویه الإیجابی حسب الظروف المختلفه السیاسیه، الاجتماعیه والاقتصادیه.
تضمین: اصطلاحی متفاوت در بوطیقای بیدل دهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تضمین: اصطلاحی متفاوت در بوطیقای بیدل دهلوی بهمن بنی هاشمی [1] چکیده یکی از دشواری های شعر بیدل دهلوی مربوط به فهمِ معانی و کاربردهای خاصّ واژه ها و اصطلاحات در اشعار اوست. بیدل بعضی واژه های فارسی را با معنای وضعی و لغت نامه ای به کار می برد و با معنای اصطلاحی و کاربردهای اصلی آن واژه ها در زبانِ فارسی بیگانه است. «تضمین» یکی از این واژه هاست که بیدل آن را در معنای متفاوتی به کار برده و گاه با آن ترکیبِ «مصرعِ تضمین» را ساخته است. در این مقاله ابتدا تعاریف و معانیِ تضمین در لغتنامه ها و کتب بلاغی بررسی و سپس معنای این واژه در اشعار بیدل واکاوی می شود. همچنین اصطلاح «مصرعِ تضمین» مورد بررسی قرار می گیرد. روش نگارنده در تحلیل معنای این اصطلاح استفاده از اشعار خود بیدل است و برای این کار، کاربردهای این واژه در اشعار بیدل، تعیین و تبیین شده است. در پایان معنای «تضمین» و «مصرعِ تضمین» در اشعار تعدادی از شاعرانِ هم عصرِ بیدل بررسی و با معنای آن ها در اشعار بیدل مقایسه می شود. این مقاله نشان می دهد اصطلاحات «تضمین»، «مصرع تضمین» و «مضمون» در قرن 12 هجری قمری در شبه قاره هندوستان، به اصطلاحاتی تخصصی در حوزه نقد ادبی تبدیل شده است و تعاریفی جدید را پذیرفته. در این تعاریف، «مضمون» اختصاصا به معنی «مصراع برجسته» به کار می رود و «تضمین» به فرایند «مصرع رسانی» یا «پیش مصرع رسانی» اطلاق می شود به این فرایند «مضمون بستن» نیز می گویند. «مصرع تضمین» اصطلاحی است که برای «مصرع یا پیش مصرعِ رسانده» به کار می رود. [1] دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی bahmansher@gmail.com
بررسی الگوی تحلیل گفتمان میشل فوکو و مباحث علم معانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحلیل گفتمان برگرفته از گرایش های نوین زبان شناسی است و می کوشد روابط و احساسات نهفته در کلمات و درون متن را آشکار کند. این نظریه به طور مستقیم با تأثیرپذیرفتن از اندیشة میشل فوکو ایجاد شد و در متون ادبی به موضوعاتی فراتر مانند پیوند معنایی، نحو جملات، کنش های گفتاری، بافت، بسامد کنش ها و انواع جملات می پردازد. این پژوهش در پی آن است تا ثابت کند همة گزاره های تحلیل گفتمان با منشأ غربی در علم معانی فارسی نیز وجود دارد. به همین سبب در این پژوهش نامه های عاشقانة چهار منظومة غنایی برپایة الگوی تحلیل گفتمان بررسی و سپس با مباحث علم معانی تطبیق داده می شود. سبک نحوی جملات و کنش های گفتاری نامه های عاشقانه در هر چهار منظومه، رابطة مستقیمی با پیوست معنایی و بافت موقعیتی جملات دارد و با تغییر این بافت، سبک نحوی جملات و کنش های گفتاری نیز تغییر می کند. علم معانی بر اقتضای حال تأکید دارد و آن را شرط اصلی بلاغت می داند؛ با تطبیق کنش ها و سبک نحوی جملات با این علم روشن شد کنش های کلامی در نامه های عاشقانه کاملاً درست و بنابر اقتضای حال به کار رفته است.
بررسی نقش مضامین در ادبیات و کاربرد های آن در ادبیات تطبیقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گستره پژوهش حاضر، بررسی و تشریح اهمیت به کارگیری بن مایه یا مضمون، به عنوان روش تحقیق در مطالعات تطبیقی است. هرچند به ظاهر این موضوع شاکله از پیش تعریف شده ای دارد و در نگاه اول سبک و سیاق جدیدی را در مطالعات ادبی تطبیقی فراهم نمی آورد، پژوهش حاضر، به اثبات این موضوع می پردازد که با بررسی مضامین در آثار ادبی (به عنوان یکی از عناصر مهم در مطالعه ادبیات) می توان به نظامی پیچیده و غنی از ارجاعات و مفاهیم دست یافت که در نتیجه سازمان بندی آن ها شرایط مطالعه تطبیقی فراهم می شود. بخش مهمی از این نظام، به بافت فرهنگی و اجتماعی در پس آثار ادبی باز می گردد که منبعی قابل ارجاع و نامحدود از معانی را برای خواننده نکته بین فراهم می سازد. این نکته، فرصت را برای بحث و گفتگو در زمینه چند نکته اساسی در حوزه ادبیات تطبیقی فراهم می آورد و به پرسش هایی از این دست پاسخ می دهد که هدف از انجام یک مطالعه تطبیقی چیست؟ در انجام آن باید چه موضوعات و عناصری را مورد بررسی قرار داد و چه روشی را در پیش گرفت؟ و اینکه نتایج این پژوهش چه کمکی به مطالعات آینده در زمینه های مربوطه می کنند؟ پاسخ به این دسته از پرسش های کلیدی، زمینه یکپارچگی در روش و چارچوب مطالعات ادبی تطبیقی، به ویژه جنبه های فرهنگی آن را، به وجود می آورد؛ همچنین، این مطالعه در پی آن است تا چگونگی استفاده از مضامین به عنوان راهکاری خلاقانه و بنیادی در بحث کاربرد و روش در ادبیات تطبیقی را به بحث و گفت وگو گذارد.
نقد ترجمه محمد الفراتی از استعاره ها و کنایات «نی نامه»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مترجم و شاعر سوری، محمد الفراتی(1880-1978م) «نی نامه» مولوی را به زبان شعر ترجمه نموده است. وی با وجود آشنایی با زبان فارسی گاه در فهم، دریافت و انتقال استعاره و کنایه موجود در زبان مولوی موفق نبوده است. لذا این جستار با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی، سعی دارد به بررسی و ارزیابی دریافت معنایی استعارات و کنایات موجود در نی نامه، توسط محمد الفراتی بپردازد که در پی آن برای مخاطب روشن می گردد با وجود تلاش های مترجم، شکاف معنایی و نارسایی در معادل گزینی در ترجمه وی به چشم می خورد. همچنین روشن می گردد که فهم مقصود اصلی بسته به درک معانی پوشیده واژگان و تعابیر دارد و به دنبال آن برای خواننده روشن می شود که مترجم با مبنا قرار دادن متن مبدأ تلاش نموده در نقل معانی امین باشد، اما گاه، وجود مفاهیم کنایی و استعاری وی را از رسیدن به پیام مولوی بازداشته و نتوانسته پی به مقصود شاعر ببرد، در نتیجه ترجمه لفظی را اختیار نموده که معنا و عناصر فرهنگی زبان مبدأ در آن نادیده گرفته شده است.
خوانشی عرفانی از نماد پرنده در قصیده «اوراق طائراللیل» فیتوری با تکیه بر تأثیرپذیری از منطق الطیر عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال دهم پاییز وز مستان ۱۳۹۷ شماره ۱۹
157 - 180
حوزههای تخصصی:
یکی از دلایل گرایش شاعران معاصر عرب به استفاده از اصطلاحات و نمادهای عرفانی، تمایل بیش از اندازه این شاعران به مکتب رمانتیسم و حزن عمیقی بود که شاعران این مکتب، آن را فریادمی زدند. محمّد الفیتوری، شاعر سودانی که در برهه ای از زندگی شعری اش از مکتب رمانتیسم متأثرشد، برای بیان اندوه (درد) درونی متعالی و تجربه عرفانی خود، به استفاده از زبان صوفیانه روی آورد. او در قصیده «اوراق طائراللیل»، پرنده را نماد روح شفاف خود قرار داده است که معبود را تسبیح می کند و نغمه های صوفیانه سرمی دهد. این شاعر سودانی، در این قصیده، با تکیه بر نماد پرنده، حالت غربت و اندوه خود را به تصویرمی کشد و برای تحقق این هدف، نمادپردازی عطار در منطق الطیر و دو اندیشه اصلی این منظومه، یعنی صیرورت و شدن و نیل به وحدت وجود را مطمح نظر قرار داده است. این پژوهش نشان می دهد که وحدت وجود انفسی و به دنبال آن حیرت، اصلی ترین مفاهیمی است که دو اثر با استفاده از نماد پرنده سعی در بیان آن دارند، هرچند در برخی موارد اختلاف هایی وجود دارد. همچنین، تأویلی عرفانی از تجربه شعری فیتوری ارائه داده و به شیوه تطبیقی، تأثیرپذیری وی از نماد پرنده در منطق الطیر را تحلیل کرده است.