مطالب مرتبط با کلیدواژه

معنی آفرینی


۱.

جانشین سازی واژگان مترادف در غزلیات حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مترادف حافظ غزل معنی آفرینی جانشینی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۹۸ تعداد دانلود : ۶۵۸
حافظ از تکرار معنی برخلاف تکرار لفظ در سطح بیت، ابایی نداشته است؛ شاهد ما در اثبات این ادعا، استفاده او از واژگان و عبارات مترادف است. ریزبینی و نکته سنجی حافظ در توجه به اختلاف های معنایی واژگان مترادف مثال زدنی است. وی علاوه بر هم معنایی و ترادف، به اختلاف ها و حتی گاه تضاد های معنایی این واژگان به ظاهر مترادف نظر داشته و هر واژه را در بافت معنایی مناسب به کار گرفته است. نکته قابل توجه دیگر، آرایش واژگان و عبارات مترادف در ابیات اوست؛ حافظ مفاهیم مترادف را به صورت گروه کلمه و به دنبال یکدیگر نمی آورد؛ بلکه واژه دوم را در جمله مستقل دیگری، جانشین واژه یا عبارت نخست می کند. این روش، شگرد جادویی او در آمیختن معانی و آفریدن معانی شگفت و تازه است. آرایش واژگان مترادف، توجه به جزییات معانی آن ها و به کار بردن آن ها در بافت های متناسب با معنایشان، به حافظ توانایی فراوان در آفرینش معانی بدیع و تصاویر هنری شگفت بخشیده است. او با این مترادف سازی ها، علاوه بر ایجاد تناسبات لفظی و معنوی، پارادوکس های بدیع، طنزهای ملیح و مخفی و... می آفریند و بر ابعاد و گستره معنی در هر بیت می افزاید. در حدود 5درصد از ابیات حافظ، مفاهیم مترادف جانشین یکدیگر شده اند. حافظ در آفرینش این مفاهیم علاوه بر مفردات زبان، از معانی کنایی عبارات، روابط مجازی واژگان و ساختن ترکیب های تازه سود جسته است.
۲.

کارکردهای بدل بلاغی در غزلیّات حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: حافظ بدل بلاغی امکانات زبانی معنی آفرینی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۸ تعداد دانلود : ۱۲۲
حافظ به گواهی دیوانش، در انتخاب واژگان وسواس ویژه ای دارد. نکته قابل توجه در ابیات خواجه، ارتباط واژگان است؛ که هر بیت را با زنجیره ای از تناسبات معنایی و لفظی درهم تنیده است. یکی از روابطی که میان مفاهیم و واژگان وجود دارد، رابطه جانشینی است؛ که اصطلاحاً آن را بدل بلاغی می نامیم. به این معنی که مفهومی که در پاره نخست بیت آمده، در پاره دیگر تکرار می شود. اما به جای این که لفظ تکرار شود، همان معنی با لفظ دیگری تکرار می شود. از آن جا که هر لفظ بر مدلول خاصی دلالت می کند و به حوزه معنایی خاصی تعلق دارد، جانشین کردن دو لفظ، دایره معنایی آن دو را درهم می آمیزد و سبب می شود که هر لفظ هم بر معنی خود و هم بر معنی لفظی که جانشین آن شده، دلالت کند. این ویژگی، امکاناتی در اختیار شاعر گذاشته است؛ از جمله ایجاد ابهام در تشخیص مدلول اصلی، دلالت چندگانه واژگان و گسترش معنی. خواجه از این امکانات برای معنی آفرینی و ایجاد انواع زیبایی های ادبی و هنری، بسیار بهره گرفته است. در این پژوهش، تعدادی از ابیات دارای بدل بلاغی انتخاب و سپس با تحلیل رابطه جانشینی، تعدادی از کارکردهای این نوع رابطه بررسی شده است. واژه های کلیدی: حافظ، بدل بلاغی، امکانات زبانی، معنی آفرینی
۳.

تصویرسازی و معنی آفرینی شاعران مکتب آذربایجان با سازهای رشته ای (زهی)(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۸۴ تعداد دانلود : ۹۱
شاعران مکتب آذربایجان به استفاده از اطلاعات فراشعری و دانش های رایج زمان خود شهره اند. یکی از هنرهایی که در دیوان این شاعران نمود دارد، موسیقی است. فلکی شروانی، مجیرالدین بیلقانی، نظامی گنجوی و خاقانی شروانی چهار شاعر تقریباً هم دوره ای هستند که هرکدام به فراخور علاقه، دانش، ذوق و توانایی خود در سرودن اشعار، با سازهای موسیقی تصویرسازی و معنی آفرینی کرده اند. هدف از این پژوهش پی بردن به میزان آگاهی و شناخت هر شاعر از سازهای موسیقی رشته ای و مقایسه زیبایی شناسی و معنی آفرینی اشعاری است که هر یک از آن ها با به خدمت گرفتن این نوع از سازهای موسیقی سروده اند. دانش موسیقایی هر شاعر، میزان اطلاع آن ها از سازهای موسیقی زمان خود، توانمندی و میزان خلاقیت هر شاعر در تصویرسازی با شیوه نوازندگی و اجزای مختلف یک ساز، شناخت موقعیت های زمانی و مکانی ای که مردم آن روزگار از انواع سازها بهره می برده اند؛ از یافته های این پژوهش است. مقایسه ابیات شاهدی که چهار شاعر یادشده با انواع سازهای زهی-زخمه ای سروده اند، به نتایجی منجر می شود که اهم آن عبارتند از: هنر سازشناسی هر شاعر، پی بردن به میزان تنوع و کیفیت تصاویر ساخته شده با سازها، شناسایی شاعران باریک بین، خلّاق و مبتکر در آفریدن تصاویر و معانی بکر و تازه با سازها. البته در پایان با توجه به نگرش هر شاعر به سازهای موسیقی می توان فرضیه موسیقی دان یا لااقل موسیقی شناس بودن هر کدام از آن ها را نیز مطرح کرد.