فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸٬۲۶۱ تا ۸٬۲۸۰ مورد از کل ۵۲٬۵۲۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
سال های اول دهه چهل هجری شمسی دوره ظهور موج نو در شعر فارسی است. جریانی که مقدمه ظهور شعر حجم در اواخر این دهه است. بیانیه شعر حجم که در زمستان1348 به امضای عده ای از شعرا، نویسندگان و سینماگران ایران رسید چشم اندازی شاعرانه را در برابر مخاطبان شعر فارسی قرار می داد؛ اما مصادیق این بیانیه چندان در شعر شاعران حجم گرا قابل تشخیص نبود. این موضوع که نسبت موارد مطرح شده در بیانیه شعر حجم و شعر یدالله رویایی-که در عمل تنها شاعری بود که به حجم گرایی وفادار ماند- چیست، سوالی ست که تا کنون پاسخ روشنی به آن داده نشده است. این نوشتار سعی دارد به این سوال که نسبت بیانیه شعر حجم و اصول مطرح شده در آن با اشعار رویایی چیست پاسخ نسبتا روشنی بدهد. مقاله پیش رو شامل یک مقدمه و بخش هایی شامل بررسی زمینه های پیدایش شعر حجم، بررسی مولفه های اشعار یدالله رویایی و تحلیل نسبت این اشعار با اصول مطرح شده در بیانیه شعر حجم است. پایان این نوشتار به جمع بندی مطالب و نتیجه گیری اختصاص دارد.
نقد، بررسی و تحلیل تقابل حیرت و یقین در غزلیات عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دنیای عرفان، مملو از تقابل هاست؛ این عناصر متقابل که برگرفته از ویژگیِ کلِ هستی و جلوه های متفاوت آن و نیز حالات و تجربیات روحانی شدید و متفاوت عرفا در شرایط روحی مختلف می باشد، زبان عرفان را برای بیان این حالت متناقض، به سوی تقابل سوق داده است. حیرت و یقین، از جمله تقابل های عرفانی و یکی از مراحل سیر و سلوک عارفانه است که در آثار شعرا و عرفا به گونه های مختلف تجلّی یافته است. عطار نیز به عنوان شاعری عارف، با کوله باری سرشار از تجارب عرفانی این دو موضوع مهم را به گونه ای صریح و روشن در آثارش منعکس کرده است. این مقاله کوشیده است تقابل حیرت و یقین را در انواع غزلیات عطار به تصویر بکشد. حاصل جستجو این است که نزد عطار، حیرت و یقین دارای حرکتی دایره وار است که در سیر از یقین به حیرت، یقین حاصل شده برای عارف، در نهایت او را به حیرت می کشاند. زیرا، آخرین مرتبه یقین الهی، اعتراف به حیرت در برابر آن هستی مطلق و بی بدیل می باشد. داده های پژوهش به شیوه کتابخانه ای گرد آمده و با روش تحلیلی و توصیفی پردازش شده است.
بررسی نقش همخوان ها در آفرینش فضای حزن و گریه(مقایسه اشعار اخوان ثالث با شاملو)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۵۲
55 - 87
حوزههای تخصصی:
در اشعار کلاسیک فارسی، بیش از همه، وزن های عروضی بودند که سبب تهییج عواطف شده و احساسات خواننده را برمی انگیختند و او را در فضای مورد نظر قرار می دادند و بدین گونه، تصویر و خیال را برجسته می کردند. ولی در شعر معاصر به ویژه شعر نیمایی، با دخل و تصرف در وزن های عروضی، از طریق موسیقی درونیِ حاصل از ترکیب، تکرار و نحوه پراکندگی آواهاست که القای احساسات و فضا، صورت می گیرد؛ زیرا هر آوا با طنین خاص خود و بسته به واجگاه و نحوه تولیدش در اندام های گفتار، تأثیر روانی و موسیقایی ویژه ای بر خواننده می گذارد و احساس و در نتیجه فضای خاصی را تداعی می کند. تسلط مهدی اخوان ثالث بر زبان فارسی و تلفیق واژه های کهن، امروزی و محاوره در آثارش و قافیه اندیشی او، اشعار وی را نمونه خوب و متمایزی برای بررسی تأثیر آواها و موسیقی آن ها در آفرینش فضا، بدل نموده است. در این مقاله نقش همخوان ها در آفرینش فضای شعری آثار نیمایی این شاعر برجسته بررسی شده است. همچنین برای تبیین بیش تر مطلب، مقایسه ای با همخوان های مؤثر در فضاسازی اشعار شاملو نیز به عمل آمده است.
کشش روایی در دو کتاب دا و کوچه نقّاش ها با تکیه بر عناصرِ لحن و تعلیق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هم زیستی صداها در خوانشی از یک داستان مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«داستان شخصی که در عهد داوود (ع)شب و روز دعا می کرد که مرا روزی حلال ده بی رنج»درظاهر، داستانی نمادین است که مولوی در پایان داستان، از رمزها پرده برمی دارد و سخن آخر را مانند یک راوی مؤلف محور بیان می کند. کیفیت گفت وگوها و روند منطقی آنها و نیز لایه های درونی و بیرونی بخش های داستان گویای آن است که در پس این داستان نمادین، هدف دیگری نیز نهفته است که آن را باید از متن بیرون کشید. پرسش اصلی پژوهش این است که اگر هدف مولوی از این داستانْ رسیدن به یک نتیجه اخلاقی مشخص (کشتن نفس) است، پس آن گفت وگوهای درازدامن در باب «جهد و توکل» برای چه بود. پاسخ احتمالی ممکن است این باشد که این داستانِ به ظاهر یکپارچه دو بخش دارد که در بخش اول، مسئله جهد و توکل مطرح می شود و بی آنکه به نتیجه مشخصی برسد پایان می یابد؛ این امر گویای همنشینی مفاهیم جهد و توکل در بافت داستان است. در بخش دوم، موضوع نفس و مبارزه با آن مطرح می شود تا به این آموزه اخلاقی برسد که «گاو نفس را باید کشت».
گونه های طرح و گسترش تلمیح در محور عمودی نوغزل های سیمین بهبهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات فارسی (دانشگاه خوارزمی) سال بیست و هفتم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۲ (پیاپی ۸۷)
203-226
حوزههای تخصصی:
سیمین بهبهانی یکی از شاعران مبتکر و اثرگذار معاصر است. در نوغزل های او، بسامد و تنوع تلمیح ها چندان است که می توان تلمیح را از برجسته ترین ویژگی های سبک شاعری او دانست. درک درست ظرفیت های معنایی و ظرافت های ساختاری سخنی که بن مایه تلمیحی دارد، به آشنایی با معنای تلمیح ازیک سو و شناخت ساخت و شیوه های بهره گیری از تلمیح، ازدیگرسو، وابسته است. بررسی شگردهای عمق بخشی و توسع فکری، معنایی و فرهنگی تلمیح در شناخت و درک بهتر ظرافت ها و تمهیدات معنایی و ساختاری نوغزل های سیمین بهبهانی و نقش این عوامل در ایجاد التذاذ ادبی، اهمیت و ضرورت دارد. در این مقاله برآنیم که نشان دهیم سیمین بهبهانی در نوغزل های خود تلمیح را به چه شیوه ها و در چه گونه هایی در محور عمودی خیال آورده و گسترش داده است. نتایج نشان می دهد که تلمیح ها در شعر سیمین بهبهانی الگوها و ساخت های متنوعی دارند که از مفردات و ترکیبات واژگانی تا تلمیح های گسترده و منتشرشده در سراسر محور عمودی خیال در نوسان اند. در نوغزل های سیمین بهبهانی، تلمیح در محور عمودی، به گونه هایی همچون تلمیحات موازی، تلمیحات تلفیقی، تلمیحات مقایسه ای، مُلَمَّح، تلمیح ساختاری، تلمیح مناظره ای یا مناظره تلمیحی، تلمیح حلولی و جز آن جلوه کرده است که برخی از این شیوه ها، به ویژه در محور عمودی خیال، کم سابقه یا بی سابقه اند.
نگاهی تازه به فرهنگ ادات الفضلاء و مؤلّف آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زندگی و شخصیت شاطر عبّاس صبوحی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی سال ۲۰ بهار ۱۳۹۸ شماره ۴۰
71 - 95
حوزههای تخصصی:
پژوهشگران، گاه نسبت به غیاب شاطر عباس صبوحی از تاریخ های ادبیات دوره قاجاریه، ایراد روا داشته اند و حتی این غیاب را یک نوع سانسور انگاشته اند. بااین حال، بی گمان فقدان اسناد معتبر در باره زندگی او و ورود پرشمار شعرهای غیرصحیح الانتساب به مجموعه شعرهای وی، باعث این غیاب بوده است. تذکره شعرای معاصرین دارالایمان قم که طی دوره جوانی شاطر عباس تألیف شده است، با آوردن چکیده احوال و نمونه اشعار صبوحی تا حدی این ایراد را رفع می کند. در مقاله حاضر بر اساس این تذکره به واکاوی زندگی و شخصیت صبوحی پرداخته ایم. این مقاله با روش تحلیلی و تاریخی پیش رفته است و نتیجه آن نشان می دهد که صبوحی(1257-1315ق)، متولد در قم و متوطن و متوفی در تهران عصر ناصری، یک شاعر مردمی خوش قریحه با تعارض های درونی میان «کم سوادی و اطلاع»، «تجرّد و عشق» و در برهه ای حتی «پریشان حالی و فراآگاهی» بوده است و همه این تعارض ها به تعارض درونی اصلی وی، یعنی «عام بودن اجتماعی و خاص بودن فردی» بازمی گردند. همین تعارض، موجبات شهرت و محبوبیت او را میان عام و خاص فراهم آورده است و این دو طبقه، از زندگی وی روایات متناقضی هماهنگ با روحیاتشان به دست داده اند، تا جایی که مطابق موارد مشابه، گاه در این باره داستان پردازی ها و افسانه سازی ها صورت گرفته است.
بازتاب وقایع و شخصیت های تاریخی در شعر سبک خراسانی (ا تأکید بر اشعار فرخی سیستانی و منوچهری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی سال ۲۰ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۴۲
219 - 253
حوزههای تخصصی:
شاعران سبک خراسانی به عینیت گرایی علاقه نشان داده اند؛ چنانکه شعر ایشان را می توان مظهر «وقایع تاریخی» و «شخصیّت های مؤثّر» آن عصر دانست. فرّخی سیستانی و منوچهری دامغانی بخش عمده زندگی و فعّالیت شاعرانه خویش را در عهد غزنویان طی کردند. برغم آنکه این دو شاعر در سلسله ای واحد و با فاصله زمانی کوتاه، هر دو به سبک خراسانی شعر می سرودند، در شعر ایشان، علاوه بر شباهت های طبیعی در امر واقع نگری که شاهدی بر ادامه نوع خاصّی از رفتارهای اجتماعی است، تفاوت هایی ملاحظه می شود که کمتر مورد توجّه محقّقان واقع شده است؛ به خصوص، تفاوت در توصیف جزئیّات شخصیّت ها و رخدادها که حاصل نوع نگرش شخصی شاعر، زندگی پیشین او قبل از ورود به دربار و برخی ضروریات زمانه است. علاوه بر این، تأمّل در دلایل وصف ممدوحان و مغضوبانی که گاهی رابطه مستقیمی با شاعر ندارند، بلکه تحت تأثیر پسند ممدوح و حتّی انحلال هویّت مدّاح در ممدوح به شعر وارد شده اند، نشان می دهد که صدور احکام کلّی در مورد واقع نگری شاعران خراسانی چندان دقیق نبوده است. از دیگر یافته های این تحقیق، تأثیر برخی مسائل، از جمله حبّ و بغض ها بر واقع نگری و تضعیف آن است، به نحوی که در چنین مواردی لازم است تا محقّقان از طریق تفسیر، تأویل، قیاس و سایر ابزارهای پژوهشی، چیزهای واقعی را از آنچه تحت تأثیر احساسات شاعر به واقعیّت اضافه شده، تفکیک کنند.
زیبایی شناختی دریافت اشیاء روزمره در متون ادبی از منظر هانس روبرت یاوس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اشیاء روزمره مبنای بسیاری از تشبیهات و استعارات بدیع در ادب فارسی هستند، اشیائی که بسیاری از آنها در دنیای کنونی مهجور و نامانوس بوده و این امر سبب می گردد، به درک زیبایی شناختی شایسته از دریافت آنها، در متون ادبی نائل نگردیم. حال این پژوهش بر این فرض است که می توان با استمداد از روش بازسازی افق انتظار به معیار و ملاکی برای درک زیبایی شناختی از گستره این دریافتها دست یافت. حال در تعریف مختصر این روش باید گفت، افق انتظار در منظر هانس روبرت یاوس معیاریست که خوانندگان برای قضاوت، ارزشگذاری و تفسیر متون ادبی یک عصر به کار می برند و معتقد است می توان آن را با دستورالعملی سه مرحله ای بازسازی نمود. در این پژوهش برای آزمون کارآمدی این روش، افق انتظار دو ظرف روشنایی پردریافت در متون ادب فارسی (قندیل و فانوس) بازسازی گردید. بدین ترتیب که در دو مرحله نخست، به استناد متون ادبی، نمونه های موجود در موزه ها و یا تصاویر آنها در برخی نگاره ها، انتظارات واقعی مردمان از آنها، که در نقش وجوه شبه استعارات و تشبیهات ظاهر شده اند، را شناخته؛ و در مرحله سوم با مقایسه انتظارات واقعی از این ظروف با دریافت خلاقانه و خیال انگیز آنها در متون ادبی، به تحلیل زیبایی شناختی آنها در متون ادبی پرداخته شد. نتیجه این بازسازی ها نشان می دهد که با این روش می توان به تفسیر زیبایی شناختی بهتری نسبت به دریافت اشیاء روزمره در متون ادبی، نائل گردید.
بازآفرینی و بازخوانی شخصیت های تاریخی در شعر نازک الملائکه و طاهره صفارزاده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حوادث و شخصیت های تاریخی یکی از پربارترین منابع الهام بخش هنر معاصر است. در این میان، نگاه شعر معاصر به واسطه ی پیوند محکمی که با تجربه ی بشری دارد، به تاریخ حوادث و شخصیت-های تاریخی دگرگون گشته است. شاعران معاصر با پشت سر گذاشتن دوره اشعار مناسبتی، به مرحله ی نوین بازخوانی و بازآفرینی تاریخ وارد شده اند. از سویی، با توجه به جهانی شدن تجربه شعری، می توان رویکرد های مشابهی را در میان ادبیات ملل گوناگون مشاهده نمود. بازخوانی و بازآفرینی میراث تاریخی یکی از همین رویکردها است که در شعر معاصر عربی و فارسی به وجود آمده است. پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی و با رویکرد میان رشته ای به تحلیل شخصیت-های تاریخی به کاررفته در اشعار دو شاعر معاصر فارسی و عربی یعنی نازک الملائکه و طاهره صفارزاده پرداخته است. در این پژوهش طبقدو مرحله ی فراخوانی شخصیت، یعنی مرحله ی بازخوانی و بازآفرینی که به عنوان روش تعامل شاعران با شخصیت میراثی شناخته می شود، اشعار این دو شاعر دسته بندی شده، ملیت شخصیت ها و بسامد آن مشخص گردیده و هر یک از آن ها مورد تحلیل قرار گرفته است. همچنین در مرحله ی دوم شیوه ی به کارگیری شخصیت یعنی بازآفرینی، عامل به کارگیری، هدف و نیز موضع شاعر در کاربرد شخصیت نیز معین می گردد. یافته های این پژوهش نشان دهنده ی این است که هر دو شاعر از شخصیت های تاریخی در شعر خود بهره برد ه اند و شخصیت هایشان در دو مرحله یمذکور به کار رفته است. با این تفاوت که تعداد بازآفرینی و بازخوانی شخصیت های تاریخی در شعر صفارزاده بیشتر از نازک الملائکه است.
فانتزی شاه قهرمان ملی، قهرمان دینی: شیوه ای برای برقراری ارتباط با دربار در شعر مدیحه سرایان قرن پنجم و ششم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اکثر قریب به اتفاق مدیحه پردازان قرن پنجم و ششم در توصیف ممدوح پیرو فانتزی شاه قهرمان ملی، قهرمان دینی هستند. این فانتزی که نتیجه تلاقی سمبلیک شخصیت های ملی و دینی علی الخصوص تلاقی سمبلیک شخصیت هایی چون رستم و حیدر (ع) است دست مایه توصیف ممدوح به انحا و طرق مختلف شده است. این جهانبینی ایده آلیستی که در ایران با شروع نهضت های ملی از جمله نهضت شعوبیه و همچنین با افزایش گرایش های شیعی شکل گرفت در مدیحه های شاعران قرن پنجم و ششم شالوده توصیف حالات شاه -که در گفتمان خلیفه اللّهی و ظل اللّهی مرکز امور و مرجع صدور بود- قرار گرفت و فانتزی مشترکی را در شعر مدحی پدید آورد. در این مقاله با در نظر داشتن روش نقد زمینه فانتزی که ابزاری کارآمد برای بررسی ارتباط های انسانی است و با تکیه بر بررسی محوریت و بسامد مضامین مشترک میان شاعران این عهد نشان می دهیم که اندیشه ها و رویکردهای مشترک شاعران قرن پنجم و ششم بر مدیحه های این دوران چه تأثیری داشته و چه زمینه های مشترکی را میان آنها ظاهر کرده است. چنین تحلیلی نشان می دهد که فانتزی مشترک شاعران این عصر چه شیوه های ارتباطی ای را پدید آورده و این شیوه های ارتباطی تحت تأثیر چه تلاقی سمبلیکی هستند.
معانی نحو، اساس بلاغت در سیرالملوک نظام المک (تبیین غلبه معانی نحو بر بیان و بدیع در شکل گیری نظام بلاغی سیرالملوک)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی آثار بلاغی ادب فارسی و پژوهش های پیرامون آن نشان می دهد که پژوهشگران، به نظام زیبایی شناختی مستقل و معینی در حوزه پژوهشی نثر فارسی قائل نیستند. حال آن که بررسی های موردی متون نثر نشان می دهد که نه تنها این آثار، نظام زیبایی شناختی مستقل و مؤثری دارد، این نظام زیبایی شناختی همسویی کارآمدی با رسالت متون نثر-که انتقال معنا از مؤلف به خواننده است- دارد. معانی نحو، به عنوان یک شیوه بلاغی مستقل، تبیین کننده بسیاری از شگردهای بلاغی مورد استفاده مؤلفان آثار منثور ادبی است. نظامی که به دلیل اولویت نداشتن در نظام بلاغی نظم فارسی، به اندازه دو حوزه دیگر بلاغت یعنی بیان و بدیع در معرض توجه نبوده و نیست. نگارنده در پژوهش حاضر سعی کرده است تا با بررسی دقیق فصل های سی و نهم و چهلم سیرالملوک نظام الملک از منظر علم معانی، نظام زیبایی شناختی یکی از مهمترین متون منثور ادبیات فارسی را برجسته کند و نشان دهد که این نظام، هم کاملاً مؤثر و کارآمد و هم کاملاً منطبق با رسالت مؤلف از تولید این متن است. از سوی دیگر با تحلیل این متن از منظر بیان و بدیع نشان داده است که هنرسازه های این دو حوزه بلاغی سهم ناچیزی در زیبایی این متن دارد.
مطالعۀ ساختار و موضوع و طرفین گفت وگوی انتقادی در تذکره الأولیا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گفت وگو یکی از مهم ترین ویژگی های تذکر ه الأولیا ی عطار است. در آغاز هر ذکری، گفت وگو و پرسش و پاسخ دیده می شود و اغلب نخستین اتفاقی که به تغییری در اندیشه و زندگی فرد انجامیده است، در قالب گفت وگویی انتقادی یا مکالمه ای انذاری دیده می شود. با توجه به اهمیت مکالمه در این اثر، پرسش های این پژوهش چنین است: چه اشکال، گونه ها و موضوعاتی در گفت وگوهای تذکر ه الأولیا دیده می شود؟ طرفین گفت وگوهاچه کسانی هستند و در برابر مخالفان چه برخوردی صورت گرفته است؟ روش تحقیق تحلیلی توصیفی است؛ بدین معنا که اشکال و ساختارهای گفت وگو و نیز محتوای مکالماتْ در یک صد شاهد بررسی شده است. این پژوهش نشان می دهد افزون بر نقد اولیا بر یکدیگر، میان اولیا و دگردینان، زنان، کودکان، اصحاب قدرت و افراد ناشناس، مکالماتی برقرار شده و خودانتقادی نیز یکی از اشکال گفت وگو بوده است. این مکالمات را می توان از نوع مباحثه و گفت وگو، مناظره و دیالکتیک دانست. نقد گزاره های مثبت نوعی ساختارشکنی ایجاد کرده است. ساختار شکنی و غیرمنتظرگی از مهم ترین وجوه این مکالمات است که براساس قاعدۀ «تلقی سائل بغیر ما یطلب» و «اسلوب الحکیم» قابل بررسی است و اهداف تربیتی اثر با این شیوه های بلاغی سازگار بوده است. عارفان غالباً لایه های درونیِ اندیشه ها و رفتارها را در نظر داشته اند و همین نیز علت کوتاهی و بی نیازی گفت و گوها از مجادلات طولانی بوده است. درواقع در گفت وگو آن کسی که لایه درونی تر رفتار یا اندیشه را دیده، برگ برنده را در اختیار داشته است. دقت در طرفین گفت وگوها نشان می دهد اولیا در برابر کودکان، زنان و افراد ناشناس، غالباً در موضع نقدشده، در گفت وگو با حکام در موضع ناقد و در گفت وگو با دگردینان در موضع مداراکننده بوده اند.
Les Romans durassiens à la Lumière de la Théorie Pratique de Bourdieu(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Recherches en Langue et Littérature Françaises Année ۱۳, No ۲۴, L’hiver Et Le printemps ۲۰۲۰
81-104
حوزههای تخصصی:
Ce travail s’intéresse à l’étude des romans indochinois de Marguerite Duras, Un barrage contre le pacifique et L’Amant, à la lumière des concepts sociologiques. En réalité, l’Indochine se réécrit par la romancière comme une société fracturée et divisée suivant plusieurs dimensions. Les personnages se divisent, en effet, par les inégalités à la fois sociales et raciales, selon les deux livres, et dans le cadre hétérogène d’Indochine. Ainsi les expériences vécues de la romancière à l’extrême Orient l’amènent-elles à lire et à écrire le social conformément au contexte d’émergence des deux livres à travers le prisme de son lieu de naissance. La poétique et la politique s’y nouent parfaitement pour souligner l’univers durassien, et c’est grâce à la théorie de la pratique de Pierre Bourdieu, que ces deux ouvrages représentent la nature de l'action humaine, qu'elle soit individuelle ou collective, permettant une nouvelle lecture sociologique des deux romans à l’appui des concepts scientifiques.
مادر و شهرهای رشد یابنده : استعاره ای مدرن در سروده های امیل وِرهارن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۴ پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲
455 - 470
حوزههای تخصصی:
هدف از نوشتار حاضر بازخوانی دشت های وهم آلود شهرهای رشد یابنده 1895 اثر امیل ورهارن در پرتو نقد روانشناختی است. در این سروده ها تصاویر حوزه ی ناخوداگاه به شهری جان می دهند که هیولاوار پیش می رود و پیکرش را فربه تر می کند. انگاره ی شهر به نحو معناداری با استعاره ی مادر پیوند دارد و وجوه متعدد و متضادی را برمی نمایاند : مظهر صلابت در مقام مادر- شهر از یک سو، مظهر درنده خویی و مادر نرینه ی هولناک از دیگر سو، نیز تجلٌی بخش زندگی ابدی و بازتاب دهنده ی تصویر مرگ توأمان. به نظر می رسد که تنها راه خودیابی انسان روان رنجه در شهر، نماد مادر بدنهاد و خیزاننده ی امیال سیری ناپذیر، این باشد که میل به بودن را از نو بیاموزد. پرسش جهانی سرانجام رهیده از سلطه ی شهرها ؟ در مؤخره ی سروده ها مبین آرزوی ناخودآگاه رهایی از سلطه ی ایزد بانوی مادر است، آرزویی که در برابر قدرت خیره کننده ی او چندان سر برنمی آورد.
بررسی کمّی ابزارهای انسجام در متن عربی و ترجمه فارسی پنج مقامه از مقامات حریری براساس نظریه نقش گرای نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله برپایه نظریه نقش گرای نظام مند هلیدی، میزان حضور ابزار انسجام در یک دهم از مقامات پنجاه گانه حریری به شکل تطبیق متن اصلی با ترجمه آنها بررسی می شود. در دستور نقش گرای هلیدی، زبان اصلی ترین وسیله انتقال فرهنگی است و هر عنصری از آن برپایه نقش معین در نظام کلی زبان معرفی می شود. در این نظام، ابزار مختلفی برای نشان دادن انسجام در متن به کار می رود. جامعه آماری این پژوهش پنج مقامه از مقامات پنجاه گانه حریری است؛ مقامه هایی مانند دیناریّه، برقعیدیّه، مرویّه، شیرازیّه و تنیسیّه که هم ازنظر محتوا (توجیه فقر و گدایی) بیانگر کلیت مقامات است و هم ازنظر لفظ و متن، انسجام کامل تری دارد. با بررسی متن و ترجمه آن برپایه این الگو، این نتایج به دست آمد: نخست آنکه در متن اصلی و ترجمه، میزان انسجام ازنظر کمّی در ابزارهایی مانند حذف، ترادف، هم آیی و شمول معنایی هماهنگ نیست و این به سبب رویکرد دوگانه مترجم (ترجمه آزاد و ترجمه لفظ به لفظ) و نیز اختلاف در حوزه معناییِ واژه و ساختار دستوریِ زبان اصلی و ترجمه است. دیگر آنکه حریری به لفظ بسیار توجه دارد و به دیگر رفتارهای نویسندگی بی توجه است و همین در ابتدا متن را اندکی نابسامان و بی هدف جلوه می دهد؛ اما این کتاب دربردارنده ویژگی های سه گانه آموزش زبانی و بیان روایی و روشنگری اجتماعی، همراه با عوامل انسجامی است؛ همچنین ترجمه فارسی ِآن از ظرفیت لازم برای نمایش میزان حضور ابزار انسجام برخوردار است؛ به ویژه ترجمه بررسی شده که آمیخته ای از هر دو نوع ترجمه است.
بررسی زمانمندی روایت در منظومة مهرة سرخ سیاوش کسرایی بر اساس نظریة ژرار ژنت
حوزههای تخصصی:
منظومة مهرة سرخ یکی از بلندترین منظومه های روایی در ادبیات معاصر است که کسرایی با استفاده از شیوة روایی و اسطوره ای به بازآفرینی داستان رستم و سهراب می پردازد. از آنجایی که این منظومه خط سیر مستقیمی ندارد و همراه با تغییراتی نسبت به روایت فردوسی است، بهره گیری از نظریة ژنت در تفهیم این منظومه کمک شایانی به مخاطب می نماید. ژنت به سه نوع رابطة زمانی میانِ زمان داستان و زمان متن اشاره می کند که عبارت است از: 1. نظم و ترتیب 2. تداوم و دیرش 3. بسامد. نتایج نشان می دهد که کسرایی در عنصر نظم گرایش به زمان پریشی از نوع پس نگری دارد. این پس-نگری ها وسیله ای است برای او تا بتواند به روایت سرنوشت مختوم خویش بپردازد. در تداوم زمانی، توصیفات متعدد که شامل توصیف شخصیت ها و حالات آنها، فضا و مکان و زمان است، سبب شده است تا این منظومه دارای شتاب منفی باشد و زمان روایی با زمان داستان و متن –تقریباً- برابر باشد. بسامد بالای عنصر گفتگو سبب نزدیکی ساختارِ این منظومه به متنی دراماتیک شده است. این گفتگوها، علاوه بر امکانِ شخصیت پردازی، توانسته است بر بار تغزلی و غنایی منظومه بیفزاید. در موارد اندکی نیز با استفاده از عنصر حذف و تلخیص توانسته است از مطالب غیرضروری چشم بپوشد و مخاطب را به مطلب اصلی سوق بدهد. در مورد عنصر بسامد نیز می توان گفت که غیر از تکرار داستان تولد سهراب و مهره به بازو بستن او، از بسامد مکرر و بازگو خبری نیست و اغلب به صورت بسامد مفرد آمده است
بررسی و مقایسه فرهنگ لوطی گری در داستان علویه خانم و رمان خانه لهستانی ها
منبع:
پژوهش های نثر و نظم فارسی سال دوم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۵
83 - 104
حوزههای تخصصی:
ادبیات داستانی گونه ای از ادبیات است که در قالب رمان، داستان و داستان کوتاه روایت می شود. ادبیات داستانی در ایران به شکل امروزی آن، تقریبا پس از مشروطه و با بهره گیری از فرهنگ عامیانه، شکل گرفت؛ در نتیجه ویژگی شخصیت های این داستان ها، برگرفته از افرادی است که تأثیر بیشتری بر وقایع جامعه دارند. یکی از مهم ترین این گروه ها، لوطی ها هستند که در طول تاریخ تأثیر بسیاری بر سرنوشت جامعه داشته اند و از همین روی در ادبیات داستانی بسیار مورد توجه قرار گرفته اند. در این پژوهش، داستان علویه خانم و رمان خانه لهستانی ها را که در دوره زمانی و شرایط اجتماعی متفاوتی نوشته شده اند با تکیه بر فرهنگ لوطی گری تحلیل کرده و همچنین به مقایسه تأثیر جامعه نویسندگان آثار موردنظر بر شیوه روایت ماجرا پرداخته ایم و به این نتیجه رسیده ایم که نه تنها فرهنگ لوطی گری در داستان معاصر نقش پررنگی دارد، که نوع زندگی و ویژگی های شخصیتی لوطی ها در ساخت و پرداخت این تیپ در داستان علویه خانم ملموس تر و به واقعیت نزدیک تر است.
بررسی تطبیقی اسطوره در شعر صلاح عبدالصبور و نیما یوشیج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال دوازدهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۴۶
129 - 152
حوزههای تخصصی:
مقایسه ادبیات دو ملت که از نظر زبان و فرهنگ و مسایل اجتماعی و ... با هم تفاوت دارند به کشف مشترکات و تفاوت های بین دو ملت می انجامد و همین باعث می شود ما دریابیم که دو شاعر علی رغم تفاوت زبان و فرهنگ و اجتماع شان تا چه میزان در محتوا و مشترکات روحی شبیه هستند. در راستای این نگرش، اسطوره پردازی و استفاده از نماد در شعر دو شاعر تازی و پارسی- صلاح عبدالصبور و نیما یوشیج - مورد بررسی قرار گرفت تا روشن شود که این دو شاعر به زعم وجود نظام مستبد و حکومت سیاسی خفقان آور چگونه از نماد و اسطوره در شعرهای خود استفاده کردند و با این عملکرد تحولی عظیم در شعر معاصر کشور خود ایجاد کردند.