کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی
کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی سال 20 بهار 1398 شماره 40 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
سعدی با نگارش گلستان در سال 656 ق، شیوهای را در نظم و نثر بنا نهاد که تاکنون پیروان بسیار داشته است. نگارستان جوینی، در سال 735 ق، یعنی 79 سال پس از نگارش گلستان نوشته شده است. شاید بتوان این کتاب را پس از روضه خُلد مجد خوافی، دومین اثر و نزدیکترین کتاب به دوران نگارش گلستان دانست. نگارستان، کتابی اخلاقی عرفانی است که به تقلید از گلستان سعدی نگاشته شده است. کتاب، مشتمل بر هفت باب است: در صیانت و پرهیزگاری؛ در مکارم اخلاق؛ در حُسن معاشرت؛ در عشق و محبّت؛ در وعظ و نصیحت؛ در فضل و رحمت؛ در فوائد متفرّقه. اگرچه نثر آن به پای گلستان نمیرسد، امّا دارای نکات و فواید فراوان ادبی است. این نوشتار، در درجه اوّل، با تحقیق بر روی نسخه خطّی نگارستان و در درجه بعد، با تکیه بر کتب تذکره و تاریخ ادبیات متقدّم و متأخّر، به معرّفی معین الدین جوینی و کتابش پرداخته است. مقاله، با معرّفی نویسنده (جوینى) آغاز می شود و سپس اطلاعات موجود در باره نام و لقب، تخلّص، تولّد و مرگ، استادان، ممدوحان، آثار، و ویژگی های اعتقادی و مذهبی وی، دسته بندی، تحلیل و در تطبیق با متن نگارستان، راستی آزمایی یا تکمیل می شوند. در ادامه، موضوعاتی چون: انتساب کتاب نگارستان به مؤلّف، سبب نگارش کتاب، سبب نامگذاری کتاب به «نگارستان»، تخلّص کتاب، مطالب و مضامین کتاب، و جایگاه علمى کتاب، با محور قرار گرفتن شواهد متن، بررسی شده است.
ضرورت تصحیح مجدّد کلّیّات وحشی بافقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کلیات اشعار وحشی بافقی (939– 991؟) یک بار در سال (1338) به تصحیح دکتر حسین آذران (نخعی) و به وسیله انتشارات امیرکبیر در فروردین (1339) منتشر شده است که شاید در آن زمان بهترین تصحیح آثار وحشی بوده است. اما به دلایلی که اشاره می شود نیازمند تصحیح مجدد است؛ این کار با روشی علمی و دقیق انجام نشده است. در این کار از چهار نسخه استفاده شده است که همه آن ها از جهت قدمت، صحت و جامعیت اعتبار کافی ندارند و همچنین شامل همه آثار شاعر نیستند؛ ضمن این که ابهام و اشتباهات بسیار از قبیل: خوانش های نادرست، گزینش های نامناسب، گزارش های نادرست و خطاهای چاپی، نگارشی و ویرایشی بسیار در آن وارد شده است. کاستی ها و ایراداتی نیز به حواشی آن راه یافته است. افتادگی های مکرر تک بیتی و چندبیتی و اشعار نویافته در نسخه های قدیم تر که مورد استفاده مصحح نبوده است، حدود %10 به آثار شاعر می افزاید. این مقاله می کوشد ضمن نقد و بررسی روش تصحیح و تدوین دیوان چاپ شده و اعتبارسنجی نسخه های مورد استفاده و ارائه نمونه هایی از اشکالات موجود، لزوم تصحیح دوباره کلیات وحشی را تبیین کند.
زندگی و شخصیت شاطر عبّاس صبوحی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهشگران، گاه نسبت به غیاب شاطر عباس صبوحی از تاریخ های ادبیات دوره قاجاریه، ایراد روا داشته اند و حتی این غیاب را یک نوع سانسور انگاشته اند. بااین حال، بی گمان فقدان اسناد معتبر در باره زندگی او و ورود پرشمار شعرهای غیرصحیح الانتساب به مجموعه شعرهای وی، باعث این غیاب بوده است. تذکره شعرای معاصرین دارالایمان قم که طی دوره جوانی شاطر عباس تألیف شده است، با آوردن چکیده احوال و نمونه اشعار صبوحی تا حدی این ایراد را رفع می کند. در مقاله حاضر بر اساس این تذکره به واکاوی زندگی و شخصیت صبوحی پرداخته ایم. این مقاله با روش تحلیلی و تاریخی پیش رفته است و نتیجه آن نشان می دهد که صبوحی(1257-1315ق)، متولد در قم و متوطن و متوفی در تهران عصر ناصری، یک شاعر مردمی خوش قریحه با تعارض های درونی میان «کم سوادی و اطلاع»، «تجرّد و عشق» و در برهه ای حتی «پریشان حالی و فراآگاهی» بوده است و همه این تعارض ها به تعارض درونی اصلی وی، یعنی «عام بودن اجتماعی و خاص بودن فردی» بازمی گردند. همین تعارض، موجبات شهرت و محبوبیت او را میان عام و خاص فراهم آورده است و این دو طبقه، از زندگی وی روایات متناقضی هماهنگ با روحیاتشان به دست داده اند، تا جایی که مطابق موارد مشابه، گاه در این باره داستان پردازی ها و افسانه سازی ها صورت گرفته است.
کارکرد دگردیسی در روایتگری هزارویک شب (با معرفی نوع ادبی خاص)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هزارویک شب یکی از قصه های عامیانه شرقی است که چالش مردان با زنان را فراتر از نظام طبقاتی به تصویر می کشد؛ دنیای این اثر با 360 قصه در هزارویک شب، نگرش واقعی مرد به زن و بالعکس، با رویکردی ماهرانه در جدال نیرو و قدرت مردان و مکر و تزویر زنان و مکار دانستن ایشان است. در پژوهش حاضر، با روش تحلیلی توصیفی نقش و کارکرد دگردیسی در دو حوزه ساختار و پیام قصه بر اساس روایت اصلی شب اول («بازرگان و عفریت») بررسی شده است. حاصل کار نشان می دهد که در ساختار گسستی هزارویک شب، «وفای به عهد» فرادست به فرودست، محور اثر را شکل داده و در ساختاری تقابلی، «خیانت» دگردیسی را برای اشخاص قصه به همراه دارد. تقریباً همه نقش آفرینان به اختیار یا به اجبار دگردیسی می یابند یا سبب دگردیسی می شوند تا پاداش اصلی (حفظ جان) تحقق یابد. نیز، به سبب تغییر جایگاه قدسی «پادشاه» و «زن» در روایت اثر، اشخاص بر خلاف هنجار قصه ها، «مطلق» نیستند و به دلایل مختلف، ویژگی نیکی و بدی را با هم دارند.
همکنشی ادبیات و نقّاشی در داستانی از ابوتراب خسروی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعات تطبیقی ادبیات در مقام یک تخصص روشمند، از سازوکارهای پژوهشی متعددی برای تحلیل متون بهره گرفته است. تعمق در متون ادبی از رهگذر کشف پیوند آنها با هنرها یکی از سازوکارهای تعریف شده در این حوزه شناختی است. پژوهش حاضر با تکیه بر این انگاره کوشیده است داستان کوتاه «مینیاتورها» از مجموعه داستان دیوان سومنات از ابوتراب خسروی را واکاوی و تحلیل نماید. براساس پژوهش حاضر، عنوان پردازی متن ادبی، کاربست اصطلاحات و مفاهیم نگارگری و نقاشی در متن ادبی، توصیف های نگارگرانه و در نتیجه اثرگذاری آنها در روند روایت از مصادیق همکنشی ادبیات و نقاشی در این متن ادبی اند. همچنین درآمیختن پرسوناژ نگارگری با شخصیت روایی و خلق گونه ای جدید از شخصیت که می توان آن را «پیکره-شخصیت» نامید، نمونه دیگری از تعامل ادبیات و نقاشی در این روایت است. کمااینکه سپردن کنش روایتگری به نگارگر و در نتیجه ظهور نگارگر به مثابه راوی علاوه بر آنکه مصداق دیگر تلاقی ادبیات و نقاشی در متن است، باعث شده تا رویدادها از روزنه ای نگارگرانه بر مخاطب عرضه شوند و طبیعتا شخصیت ها و پدیده ها براساس رنگ هایشان توصیف می شوند. مکتب شناسی مینیاتورهای متن و شناخت سبک نگارگری آنها نیز بخش دیگری از پژوهش حاضر را شکل می دهد. پژوهش پیش رو نشان می دهد که کشف کیفیت نقش آفرینی نگارگری در ادبیات می تواند به کشف توانایی ها و ظرفیت های هنری نهفته در متن ادبی نیز منجر شود و از این طریق می توان به شناختی دقیق تر از ادبیات دست یازید و این همان هدفی است که پایه گذاران مکتب ساختارگرای ادبیات تطبیقی در ورای مطالعات خویش آن را دنبال می کردند.
تأثیر ساقی نامه بر آمیختگی زبان حماسی و غنایی در حمله حیدری راجی کرمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حمله حیدری راجی کرمانی یکی از حماسه های دینی معروف در ادب فارسی است. در این منظومه حماسی بر خلاف اصول و شاخص های نوع ادبی حماسه، بیست و هشت ساقی نامه به کار رفته است. درباره علل استفاده راجی از ساقی نامه در یک متن حماسی و تفاوت آن با گذشتگان و درنهایت تأثیر آن بر زبان شعر، پیش از این مطالبی به صورت کلّی مطرح شده بود. نگارنده برای روشن ترشدن ابعاد این موضوع، بر آن شد تا در قالب این مقاله، مطابق با الگوهای بررسی زبان شعر، تأثیر این ساقی نامه ها را بر آمیختگی زبان حماسی با زبان غنایی در حمله حیدری راجی کرمانی بررسی کند. در این بررسی مشخص شد که اولاً راجی کرمانی در این کار، مقلد نظامی بوده و ثانیاً استفاده زیاد وی از ساقی نامه با واژگان، ترکیبات، تصاویر و مضامین غنایی در مواضع مختلف یک منظومه حماسی، سبب شده که زبان در این اثر از وحدت و یکپارچگی زبان حماسی برخوردار نباشد؛ به عبارت دیگر، زبان در این اثر، متأثر از کاربرد وسیع ساقی نامه و محتوای دینی و تاریخی اثر، به آمیزه ای از زبان حماسی و غنایی تبدیل شده است.
جایگاه زبان پارسی در افغانستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سیاست فرهنگی درباره زبان فارسی پس از سده نوزده در افغانستان تغییر کرده است ؛ معمولا تلاش شده تا زبان فارسی از حوزه رسمی و ملی کنار زده شود و زبان های دیگر از جمله زبان پشتو در حوزه رسمی و ملی جای زبان فارسی را بگیرد؛ درحالی که زبان های دیگر در افغانستان، پیشینه و گستردگی زبان فارسی را از نظر اجتماعی، فرهنگی و کتابت ندارند. بنابراین در این مقاله کوشش شده تا خاستگاه و جایگاه زبان فارسی درگذشته و اکنون در افغانستان نشان داده شود و این دلایل نیز مشخص شود که چرا سیاست گذاری رسمی و فرهنگی حکومت های افغانستان معاصر در قبال زبان فارسی تغییر کرده است؛ اما با وصف این تغییر سیاست گذاری فرهنگی رسمی، زبان فارسی بنابه پیشینه فرهنگی و تاریخی و جایگاه اجتماعی تا هنوز از زبان های ملی و بیناقومی مردم افغانستان است که همه مردم افغانستان جدا از زبان ها و لهجه های محلی شان در عرصه عمومی و علمی به زبان فارسی سخن می گویند و می نویسند. در این مقاله از تحقیق کتابخانه ای استفاده شده است. کتاب های معتبر علمی درباره زبان فارسی که توسط دانشمندان ایرانی، افغانستانی و مستشرقان نوشته شده اند دیده شده؛ درضمن قوانین و مدارکی که بیان گر تغییر سیاست فرهنگی حکومت های افغانستان از پایان سده نوزد به بعد است، نیز بررسی شده است. بنابه اطلاعات و داده هایی به دست آمده از اسناد، پیشینه زبان فارسی از نظر تاریخی و فرهنگی، دیدگاه رسمی و سیاسی حکومت ها و وضعیت کنونی زبان فارسی در افغانستان بررسی شده است.