فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۸٬۴۰۱ تا ۴۸٬۴۲۰ مورد از کل ۵۲٬۵۲۲ مورد.
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال ۲۲ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۰ (پیاپی ۱۱۰)
231-251
حوزههای تخصصی:
متون کهنی چون کلیله و دمنه به دلیل محتوا و مفاهیم تربیتی و تعلیمی، بین دانش آموزان و دانشجویان جایگاه و اهمیّت زیادی دارند. ساختار زبانی (نثر فنّی) و ویژگی سبکی کلیله و دمنه به گونه ای است که اغلب مخاطبان برای برقراری ارتباط با این اثر دچار مشکل می شوند. هدف پژوهش حاضر، نقد و بررسی کتاب کلیله و دمنه شرح حسین حداد از انتشارات قدیانی است. این کتاب که براساس تصحیح مینوی و حسن زاده آملی، شرح و تدوین شده، علاوه بر محاسن و مؤلّفه های مثبتی که دارد خالی از ایراد و اشکال نیست. در این پژوهش با روش تحلیل محتوا و گردآوری اطلاعات به صورت اسناد کتابخانه ای، ضمن نقد و بررسی، سعی شده است تا کتاب کلیله و دمنه شرح حسین حداد، با دیگر نسخه های کلیله مقابله و مقایسه شود و هم چنین این کتاب از دو منظر شکل و محتوا نقد و بررسی شود. نتایج پژوهش نشان می دهد که اشکالات و ایرادت محتوایی قابل توجّهی(در حوزه واژگان، اعراب گذاری، کنایات و...) در شرح مذکور وجود دارد که باید در ویرایش و چاپ جدید مورد توجه قرار گیرد. عدم توجّه شارح به متن عربی کلیله و دمنه، اکتفا نمودن صرف به نسخه های قدیمی اثر، عدم رجوع به منابع مهم در زمینه فرهنگ لغت عربی و فارسی، فرهنگ کنایات و غیره باعث به وجود آمدن چنین اشکالاتی شده است.
کارکردهای موتیف های تلمیحی انبیا در غزلیات صائب تبریزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موتیف از اصطلاحات رایج در حوزه علم و هنر و ادبیات است. مهم ترین ویژگی موتیف تکرار و معنی افزایی است و یکی از ابزارهای مناسب برای نقد و تحلیل صوری و محتوایی آثار است. صائب تبریزی بزرگ ترین شاعر غزلسرای سبک هندی است. موتیف ها در غزل او بسامد بسیاری دارد. کاربرد این موتیف ها می تواند بیانگر ذهنیّت شاعر و نیز تصویری از جریان های فکری و اندیشگی زمانه او باشد. موتیف انبیا از پرکاربردترین موتیف های تلمیحی شعر او هستند. در این مقاله کارکردهای موتیف های انبیا در غزلیات صائب بررسی می شود. شاعر از این موتیف ها برای بیان اندیشه ها و ذهنیّت های متعددی سود جسته است. صائب در کاربرد موتیف های انبیا همه جا به دیدگاه و نظر متقدمین درباره پیامبران و عناصر مربوط به آنها مقید نمانده و خود در این زمینه به نوآوری دست زده است. کارکرد موتیف های انبیا در شعر صائب به استفاده تلمیحی آنها محدود نشده و جنبه های متنوع تری از این موتیف ها مدّنظر قرار گرفته است. صائب در موتیف های انبیا افزون بر تلمیح به قصص قرآنی و کتاب ها و نظریات گذشتگان، خود به دریافت های جدیدی در این زمینه رسیده است که حاصل ژرف نگری ها و تلاش ها و آفرینش های هنری اوست. نگاه جدید و خلاقانه او به پدیده ها، کارکردهای اخلاقی و اجتماعی، دریافت ها و کارکردهای عرفانی، تناقض ها، استفاده متفاوت از موتیف ها، خوارمایگی موتیف های انبیا، کارکردهای صوری و زیبایی شناسانه، نقد شعر و... مهم ترین کارکرد موتیف های انبیا در شعر صائب است.
جمالزاده با سرگذشت حاجی بابای اصفهانی چه کرد؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جمالزاده در بازنشر سرگذشت حاجی بابای اصفهانی چنان تغییراتی در اثر ایجاد کرد که زبان، بیان، لحن و شیوه نویسندگی میرزاحبیب اصفهانی دگرگون شد. تجدیدنظر جمالزاده در «پاره ای عبارات کهنه» و «صرف و نحو جملات» این اثر، واکنش جامعه ادبی آن زمان را برانگیخت. برخلاف حفظ چارچوب اصلی اثر، روش کار او درقالب هیچ یک از اصطلاحات فنی تصحیح انتقادی متون جای نمی گیرد. در پژوهش حاضر، برای درک چرایی و چگونگی روش کار جمالزاده در بازنشر سرگذشت حاجی بابای اصفهانی، به بررسی مقایسه ای و تحلیلی سه اثر پرداخته شده است: دست نویس میرزاحبیب اصفهانی، نسخه چاپ فیلات، و بازنشر جمالزاده. بیست درصد از حجم کتاب شامل دیباچه مؤلف و پانزده گفتار (پنج گفتار از آغاز، میانه و پایان اثر) انتخاب شده است. طبق نتایج بررسی، تغییرات ایجادشده در متن را در سه دسته می توان گنجاند: 1. کاهش ازطریق حذف یا جایگزینی؛ 2. افزایش و معادل سازی؛ 3. جابه جایی اجزای کلام. بیشترین حجم تغییرات در متن با افزایش و معادل سازی واژه ها، عبارات و جمله ها و جابه جایی اجزای کلام ایجاد شده است و کمترین آن ازطریق حذف و جایگزینی. این تغییرات دو هدف را دنبال می کند: 1. تقویت عناصر داستانی اثر؛ 2. نزدیک کردن داستان به فهم عوام با استفاده از ظرفیت های زبان عامه، در ادامه نهضت ساده نویسی عصر قاجار. بااین حال، جمالزاده ضربات جبران ناپذیری بر بلاغت نثر ترجمه میرزاحبیب وارد کرده است.
مطالعه تطبیقی محتوای اشعار میرفندرسکی و فیاض لاهیجی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برای درک و دریافت سبک هر شاعری می توان اشعار وی را از دو منظر، مورد بررسی قرار داد. دیدگاه اول، بررسی تفکر و به طور کلی جها ن بینی ویژه اوست و منظر دوم بررسی ساختار زبانی ویژه وی است. بنابراین برای فهم سخن هر صاحب سبکی باید هم زمان، ساختار زبانی آثار وی از سویی و محتوای فکری و بینش بازیافته در آثار وی از سوی دیگر، بررسی و تحلیل شود. در این پژوهش با استفاده از شیوه توصیفی تحلیلی، اشعار دو اندیشمند سده یازدهم هجری، میرفندرسکی و فیاض لاهیجی، از نظر محتوا بررسی می شود. با توجه به غنای زبان شاعرانه فیاض و داشتن دیوان اشعار و به دلیل اینکه میرفندرسکی اشعار معدودی سروده است، فیاض را باید شاعری حکیم و میرفندرسکی را حکیمی شاعر دانست. در محتوای اشعار فیاض «مذهب» مسئله ای محوری و اساسی است. هرچند که رگه های مذهبی در اشعار میرفندرسکی نیز قابل پیگیری ست اما نمی توان محتوای اصلی شعرهای او را مذهب دانست. محققانی که درباره افکار میرفندرسکی و فیاض لاهیجی (به طور کلی و نه فقط در اشعار) مطالعاتی انجام داده اند هر دو حکیم را پیرو مکتب مشائی در نظر گرفته اند. اما با بررسی محتوایی اشعار این دو حکیم، نه تنها بازتاب تفکر مشائی در اشعار آن ها دیده نشد، بلکه رگه هایی از تفکر اشراقی در آن ها قابل ملاحظه است.
تکنیک زبانی و معناسازی تک واژ دستوری «واو» در قرآن کریم و دیوان حافظ شیرازی
منبع:
شفای دل سال چهارم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۸
1 - 19
حوزههای تخصصی:
واو در زبان عربی و فارسی بنا بر موقعیت به کاررفته، کارکردهای گوناگون و معانی متفاوتی دارد؛ زیرا واو، واژه ای است که ارتباط و پیوند میان کلمات و جملات را برقرار می سازد و آن ها را به یکدیگر مرتبط می کند. تک واژ مورد بحث مقاله حاضر، واوی است که در نگاه اوّل خلاف قاعده زبانی به نظر می آید؛ چون ارتباط قبل و بعد آن بدون در نظر گرفتن واو کاملاً درست به نظر می رسد و کامل می نماید. ولی واو واقع شده، در اصل ارتباطی میان یک جزء ذکر نشده با ماقبل یا مابعد خود را به عهده دارد و آن را بیان می کند. ذکر نکردن آن جزء در جمله و قرارگیری واو، باعث غافل گیری مخاطب در درجه اوّل و باعث تفکّر او در درجه دوم شده و در درجه سوم علّتی جهت جست و جو برای یافتن جزء ذکر نشده _ به عبارت دقیق تر مقصود متکلّم و ارتباطش در جمله مطرح شده است. از آنجاکه اندیشه و تعقّل، لایتناهی و جزء جدایی ناپذیر وجود آدمی است، ارتباط هر چیزی با آن یا به تعبیری دقیق تر، برخورد همه چیزهای امور عقلانی با آن است که سبب جاودانگی آن می شود. در مقاله حاضر کوشیده شده است بر اساس شیوه تحلیلی- تطبیقی به علّتی از علّت های متعدّد جاودانگی قرآن کریم و دیوان حافظ شیرازی پرداخته شود. مهم ترین دستاورد این مقاله، کشف علّتی از علل متعدّد جاودانگی این دو اثر فاخر بوده است؛ زیرا بیشتر مضامین دیوان حافظ بازتابی از مفاهیم زیبای قرآنی است.
درباره واژه داستان در تفسیر ابوالفتوح رازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ویژه نامه نامه فرهنگستان (فرهنگ نویسی) ۱۳۹۹ شماره ۱۶
145-148
حوزههای تخصصی:
رویکردی تازه به صنعت تشخیص براساس زبان حال (آنیمیسم) و بافت موقعیتی کلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۳۵)
91 - 104
حوزههای تخصصی:
تاکنون در اغلب کتاب های بیان سنتی، صنعت تشخیص را نسبت دادن صفات و عواطف انسانی (جانوری) به اشیا و مظاهر طبیعت و امور انتزاعی دانسته اند. به این معنی که شاعر از رهگذر نیروی تخیل خویش به آنها خصوصیت انسانی بخشیده است؛ درحالی که در بیان جدید براساس زبان حال (آنیمیسم)، همه موجودات و پدیده ها همچون انسان، زنده و گویا هستند و از احساسات و عواطف خاصی برخوردارند. این تفکر هم در اندیشه انسان باستان و هم در قرآن و احادیث و آثار شاعران و نویسندگان فارسی زبان بازتابی وسیع داشته است. بنابراین قدرت تخیل شاعر نیست که این گونه صفات را به موجودات نسبت می دهد، بلکه هنر مهم شاعر درک و شناخت این گونه احساسات و خصوصیات موجودات است که آن را با زبانی شیوا و پر از احساس بیان می کند. همچنین یکی دیگر از معیارهای تمییز صنعت تشخیص از غیر آن، توجه به بافت موقعیتی کلام و لایه های متن است، یعنی از بافت کلی و ترکیب مجموع اجزای کلام در هندسه شعر و معنا و قرائن موجود در عبارت، می توان صنعت تشخیص را از غیرآن معلوم ساخت.
دیرینه شناسی ستیز قدرت در خاندان های شاهی شاهنامه و ایلیاد (با تکیه بر اسطوره های فریدون و پریام)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی بهار ۱۴۰۲ شماره ۹۵
181 - 120
حوزههای تخصصی:
دیدگاه دیرینه شناسی فوکو به بررسی گفتمان ها می پردازد و تأکیدش بر فضای متخاصم گفتمان ها، منازعات معنایی و تعیین زمان و مکان است. در بُرهه های زمانی و مکانی خاندان های شاهی فریدون و پریام، تحت تأثیر خاستگاه ها، گفتمان هایی بر اساس ستیز برای کسب قدرت پدید آمده اند که برخی در فضای متخاصم توانسته اند غالب شوند و در منازعات معنایی، معنای خود را تثبیت کنند؛ این مقاله تحلیلی _ توصیفی و تطبیقی به این پرسش که خاستگاه ها چگونه در کلانْ گفتمان های هویت دینی _ سیاسی، هویت سیاسی و هویت شاه که غلبه گفتمانی در دو متن دارند، تأثیر گذاشته اند و توانسته اند بر هویتِ گفتمان های دیگر تأثیر بگذارند، می پردازد؛ نتایج پژوهش نشان می دهد گفتمان های غالب از طریق مفصل بندی واحدهای گفتمان سازیی چون مقدس بودن، تقدیرگرایی و ... هژمونی شده اند و با بسامد بالا در رفتاروکردار سوژه ها نمود دارند؛ همچنین روابط خاستگاه های دین و سیاست به عنوان خاستگاه های قدرتمند و گفتمان ساز از طرفی و هنجارپذیری سوژه ها از طرفی دیگر نمایانده شده است.
نقد کهن الگویی شهریارنامه براساس نظریه یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال سیزدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۲
103 - 123
حوزههای تخصصی:
نقد کهن الگویی یکی از روی کردهای مهم نقد آثار ادبی است که به بررسی انواع کهن الگو ها در متون ادبی می پردازد. منظومه شهریارنامه در زمره متون حماسی پهلوانی پس از شاهنامه است که به سرنوشت شهریار فرزند برزو، اختصاص دارد. در پژوهش حاضر پس از مطالعه دقیق شهریارنامه ، به استخراج و تحلیل کهن الگوهای برجسته در آن براساس نظریه یونگ پرداخته شده است. در این منظومه قهرمان برای رسیدن به فردیت باید موانعی را پشت سر گذارد. او در ابتدا با سایه خویش مقابله می کند و قدم در راه سفری دشوار می نهد. در این مسیر، پیری خردمند که راه نمای او برای طی کردن مسیر پرمخاطره است، او را همراهی می کند. نیروهای اهریمنی ازجمله دیوان و اژدها که نمودی از سایه هستند در مسیر سفر او ظاهر می شوند و شهریار به مقابله با آن ها می پرداز د . او هم چنین از مکان های جادویی و محیرالعقول با موفّقیت عبور می کند. معشوقه ای زیبا و فریبنده و نیز زنی جادوگر در این منظومه نمودی از کهن الگوی منفی مادینه روان در قهرمان هستند که شهریار به مقابله با آن ها می پردازد. در این منظومه، سیستان را می توان نماینده خودآگاهی روان دانست که حرکت شهریار از آن جا شروع می شود و او بعد از تجربه کردن فردیت و کمال در سرزمین ناخودآگاهی(هندوستان)، در انتها با پیوستن به خاندان خود به خودآگاهی بازمی گردد و به این ترتیب پایان دایره فردیت را به آغاز آن پیوند می دهد.
موجودات و جانوران فراطبیعی در شاهنامه و مقایسه آن با حماسه گیلگمش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نیروهای فراطبیعی، نیروهای ویژه ای را گویند که در انسان ها، جانوران و حتی در اشیاء به صورت بالقوه وجود دارد و در شرایطی خاص، اعمالی غیر قابل باور را به ظهور می رساند که ریشه باور به وجود این نیروها را در زمان های باستان باید جست. در اسطوره های کهن این موجودات ماوراءطبیعی ناتوانی ها و کاستی های شاهان و پهلوانان را در نیل به هدف جبران می کنند. اعتقاد به این نیروها را در آثار کهن و ارزشمند ادبی همچون گیلگمش، شاهنامه، رامایانا، ایلیاد و اودیسه می توان مشاهده نمود، از این رو جستار حاضر به بررسی موجودات فراطبیعی در دو حماسه کهن ارزشمند؛ یعنی شاهنامه و گیلگمش اختصاص یافته است. این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی انجام شده است و نگارندگان در پی آنند که تأثیر نیروهای فراطبیعی در کدام حماسه، مشهودتر است؟ نتایج بررسی نشان می دهد که موجودات و جانداران فراطبیعی در شاهنامه از نظر تنوع، نقش و کارکرد بر حماسه گیلگمش برتری دارد، به گونه ای که برخی بعضی از این موجودات و جانوران در روند حماسی و ملی اثر، نقشی اساسی و پراهمیتی ایفا نموده اند.
کارکرد فرهنگ های منظوم دوزبانه فارسی-ترکی در انتقال دانش زبان فارسی دردوره عثمانی در آناتولی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب فارسی سال ۷۵ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۴۵
73 - 96
حوزههای تخصصی:
برای آشنایی با مردم یک جامعه، سنت ها و ذهنیت آنها، ابتدا باید زبان آنها را دانست. از طریق مقایسه طرح های زبانی زبان مادری و زبان آموخته شده به عنوان زبان دوم، می توان به شباهت های دو زبان پی برد، ویژگی های فکری مردم آن جامعه را آشکار کرد و تصویری کلی از دنیای افرادی که به این دو زبان آشنا هستند، بدست آورد. یکی از بهترین منابع، در این مورد، قطعاً فرهنگ لغات هستند. هدف اصلی این مقاله روشن کردن ساختار فرهنگ لغت های دوزبانه فارسی-ترکی منظوم یا «نصاب »ها است چرا که از یک سو از نظر انعکاس زندگی اجتماعی مردم در دوره عثمانی و از سوی دیگر از نظر واژگان، میزان نفوذ و توسعه تاریخی زبان فارسی و نیز نوع تاثیرپذیری ادبیات ترکی از ادبیات فارسی، دارای اهمیتند. ضمن بررسی فرهنگ ها، انگیزه ها و محرک های اصلی مؤلفان در تدوین آثار، نقاط ضعف و قدرت فرهنگ ها و نیز چالشهایی که نویسندگان با آنها روبرو بوده اند مشخص گردید. از لحاظ ساختاری نیز به این نتیجه رسیدیم که فرهنگهای منظوم نسبت به فرهنگهای منثور از غنای کمتری برخوردار هستند و واژه هایی که در بخش لغت نامه آمده اند، اغلب واژه های روزمره در زبان محاوره مردم هستند و واژه های نادر و ثقیل برای نگارش و انشا در آنها کمتر دیده می شوند. با ترسیم مسیرهای اصلی حرکت و جریان دانش زبان فارسی، به همراه جنبه های تاثیر و انتقال آن، دریافتیم که زبان فارسی نقشی حیاتی در محیط فکری جامعه در دوره عثمانی داشته و به عنوان زبان گفتمان فرهنگی در جریان تضاد مذهبی بین ایران و آناتولی بکار رفته است.
ساختار بن مایه های داستانی هانی و شَیمُرید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قوم بلوچ علاوه بر فرهنگ غنی ایرانی خود، میراث دار فرهنگ و ادبیاتِ بومی کم نظیری است، در ادبیات این قوم منظومه های حماسی و رزمی و داستان های عاشقانه منظومی وجود دارد که تاریخ سرودن آن ها به قرن ها پیش برمی گردد. هانی و شَیمُرید معروف ترین داستان عاشقانه ادبیات بلوچی است و جایگاه آن در ادبیات بلوچ، همانند جایگاه داستان لیلی و مجنون در ادبیات فارسی است. این دو دلداده پس از سال ها جدایی، به وصالی عارفانه می رسند و به باور مردم بلوچ، آن ها همانند خضر و الیاس به زندگی جاوید دست می یابند و به لقب «زندَه پیر» مشهور می شوند. از این داستان کهن چند روایت و ده ها منظومه کوتاه و بلند در دست است. خنیاگران یا در اصطلاح بلوچی «پهلوانان»، مهم ترین انتقال دهندگان منظومه های این داستان از نسلی به نسل دیگر بوده اند. راویان این داستان از بن مایه های متنوعی استفاده کرده و بر غنای آن افزوده اند. در این مقاله ساختار بن مایه های داستانی هانی و شَیمُرید در چهار بخش «بن مایه های عاشقانه، عیاری، کرامت و عرفانی» موردبررسی قرار گرفته اند. داستان با بن مایه عیاری «قول و پیمان» آغاز و با بن مایه کرامت «غایب شدن» دو قهرمانِ اصلی از نظر و زندگی جاوید آن ها، به پایان می رسد. این داستان همانند داستان های منظوم دیگر بلوچی، به ویژه درمیان ایرانیان غیربلوچ ناشناخته است. اشعار و روایات این تحقیق از زبان خنیاگران و راویان به صورت میدانی گردآوری شده است و ما ضمن گزارش خلاصه دو روایت مشهور به تحلیل نکات و بن مایه های اصلی و مهم این داستان پرداخته ایم
نقش انگاره ها در یادگیری زبان دوم
منبع:
مطالعات آموزش زبان فارسی سال سوم پاییز و زمستان ۱۳۹۶شماره ۵
97 - 110
حوزههای تخصصی:
انسان ها قبل از انجام هر کاری تصویری از آن را در ذهن دارند و این تصویر اولیه جهت آن ها را در انجام آن کار مشخص می کند. این تصویر خیالی دارای قدرت، را انگاره می نامیم. در حقیقت انگاره ها قضاوت و داوری های ذهن ما نسبت به اشیا و اعمال خارجی است. آموزش زبان دوم نیز از این امر مستثنی نبوده، و زبان آموزان قبل و حین آموزش با انگاره های مخصوص به خود تصویری ذهنی در ذهنشان ایجاد می کنند. انگاره های زبانی گاهی شخصی و مربوط به زبان آموز و گاهی مربوط به مولفه های بیرونی است. مولفه های بیرونی نیز گاهی مربوط به زبان مقصد است و گاهی مربوط به جوانب زبان مانند: استاد، محیط آموزشی، متن و... در این مقاله به برخی از انگاره های زبان آموزان مانند؛ عدم خودباوری، بالاتر یا پایین تر دانستن زبان دوم، لزوم یادگیری زبان دوم در زمان کوتاه، نداشتن سن مناسب برای زبان آموزی، آموزش زبان دوم در محیط نه در کلاس، آموزش زبان بدون تمرین و صرفاً با کمک حافظه، آموزش زبان دوم مثل زبان مادری اشاره گردید. شناخت و تقویت انگاره های مثبت و تغییر انگاره های منفی ضمن شیرین تر کردن، آموزش زبان برای زبان آموز، به استاد کمک می کند تا بهتر بتواند زبان دوم را به زبان آموزان آموزش دهد و روند آموزشی استاد با کیفیت بهتری انجام پذیرد.
تأملی در زیرساخت های تشبیهی سه گانه انواع «مَثَل»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های دستوری و بلاغی سال ۱۲ بهار و تابستان ۱۴۰۱شماره ۲۱
175 - 197
حوزههای تخصصی:
بحث مربوط به پدیده ای به نام «مَثَل»، بحثی قدیمی و گسترده است و مرور منابع بلاغی و فرهنگ های امثال نشان می دهد که بلاغت نویسان و نیز فرهنگ نویسان که به جمع و تدوین مَثَل ها اهتمام داشته اند، مباحث عدیده ای در خصوص ماهیت و ساخت مَثَل دارند، اما چون در بلاغت کلاسیک اسلامی، زبان ادبی حوزه ای خاص و مجزا از زبان عامیانه انگاشته شده و با اصطلاحاتی همچون «بلاغت»، «فصاحت» و... از زبان عامیانه تفکیک گردیده، تلاش بلاغت نویسان اسلامی و همچنین بلاغت نویسان معاصر در تعریف مَثَل، به سمت و سویی سوق یافته که پدیده مَثَل چیزی متعلق به حوزه زبان عام دانسته شده و وجود شروطی همچون «سائر بودن» و «معنای ضمنی» را در مَثَل دانستن یک عبارت لازم دانسته اند. نویسندگان این پژوهش ابتدا با مرور تعاریف گذشتگان و معاصرین از اصطلاح مَثَل، انواع آن را با در نظر گرفتن زیرساخت تشبیهی، به سه دسته مَثَل «تشبیهی»، «کنایی» و «استعاری» تقسیم کرده و دسته چهارمی هم با عنوان «حکمت»، تشخیص داده که زیرساخت تشبیهی ندارد و به این نتیجه رسیده که از لحاظ در نظر گرفتن زیرساخت تشبیهی انواع مَثَل ها، چیزی به نام مَثَل که زیرساختی غیر از زیرساخت تشبیه و کنایه و استعاره داشته باشد، فقط ذیل حکمت قرار دارد و شامل سه نوع سابق نمی شود. بررسی دو فرهنگ مجمع الامثال میدانی و امثال و حکم دهخدا نشان می دهد بخش اعظم مدخل های فرهنگ های امثال را عبارت هایی با زیرساخت تشبیه کنایه تشکیل می دهند و داستان هایی هم که حول برخی از این مدخل ها پدید آمده، در اکثر موارد حول مدخل هایی با زیرساخت تشبیه استعاره است.
النسق الأنثوي المضمر لصوره المرأه الغجریه في روایه "لعنه کین" لفوزي الهنداوي(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
النقد الثقافی علی عکس النقد الأدبی لا یبحث عن جمالیات النص ووظائفه، کما أنه لایکترث بتناغم الجنس الأدبی وانسجامه، بل یحاول الکشف عن مضمرات النص، والمعنی الکامن خلف جمالیاته، والمخبوء تحت نمق الأحرف، ویبحث عن المعانی التی تقطن خلف النص الظاهر، لکی یبیّن مدی تأثیر التراث الممتد من أعماق التاریخ الرحب حتّی یومنا هذا. إن شأن المرأه وحقوقها اقترن بقواعد الحداثه، والأدب الحدیث انتهز هذه الفرصه للمناشده بقضیه المرأه کی تصبح هی وحقوقها من أهم القضایا المعاصره التی تتّجه إلیها أقلام الأدباء ویتطرق لها النُقّاد بحثاً عن حریتها وتأمین أمنها لحیاه کریمه. لذا هدفنا الأسّ فی هذا البحث هو أن ندرس روایه "لعنه کین" ونحلّل الأنساق الثقافیه المضمره لصوره المرأه الغجریه ونبیّن دورها فی النص الظاهر والمضمر، ونسفر عمّا یحجبه الروائی خلف مفرداته وادّعاءاته التی جاءت منمّقه بشکل نص روائی. إذ عالجنا مسأله المرأه الغجریه لأنّها قد عاشت التذبذب بین نظریات المنظرین والخلفیه الثقافیه للمجتمع العراقی، وکانت الأقوال والکتابات تختلف عمّا یشهده المرء فی الشارع العراقی. هذا البحث وفق المنهج التوصیفی-التحلیلی یسعی إلی کشف النسق المضمر فی روایه "لعنه کین" وقد اتّضح لنا من خلال دراستنا لهذه الروایه، أنّ هناک نسقین یسیطران تماماً وبشکل ملموس علی تسلسل أحداث الروایه: النسق الأنثوی حیث ظهر بصوره: المرأه فریسه الرجل الشرقی، والمرأه الأمیه والجاهله فی روایه لعنه کین، وضعف المرأه وانعدام الأمن، وجسد المرأه الشبق عند الرجل الشرقی. وکما جاء فی النتائج أنّ الروائی من خلال مخیلته من اللاوعی، کشف لنا عمّا یجول جوف نهاه ویحدق بمخیلته، وتاثیر الثقافه الذکوریه علی المجتمع العراقی والمفردات التی سبق مفهومها مصطلحها، ممّا ساعدنا علی إبداء المضمر وإظهار المکنون فی نص الروائی.
بررسی نقش استعاره های مفهومی در تحول سبک های ادبی (با تکیه بر استعاره های حوزه بدن در اشعار فرخی سیستانی، انوری و حافظ)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استعاره مفهومی، شگرد ذهن برای مفهوم سازی امور انتزاعی است. ذهن به کمک این سازه بنیادین می کوشد برخی از امور ناملموس را برای خود ملموس سازد و با آن بیندیشد. از این رو انتظار می رود که با تغییر آن، شاهد تغییر در کلان سیستم های وابسته به اندیشه نیز باشیم. از جمله این کلان سیستم ها، سبک های ادبی اند که عوامل زیادی در تغییر آنها دخالت دارد. این مقاله با روش تحلیلی- توصیفی می کوشد به این سؤال پاسخ دهد که تغییر استعاره های مفهومی در زمان، چه تأثیری در تغییر سبک های ادبی دارد و برای پاسخ به آن، استعاره های مفهومی حوزه بدن را که شامل واژه های «دست، چشم، دل و سر» است، در منتخبی از اشعار فرخی سیستانی، انوری و حافظ ردیابی می کند و با تحلیل اطلاعات به دست آمده، به کمک نظریه های سبک شناسی شناختی و سبک شناسی درزمانی، نتیجه می گیرد که استعاره های مفهومی در طول زمان دچار تغییراتی معنی دار شده اند که همسو با تحولات سبک های ادبی و از متغیرهای اثرگذار بر تحول سبک ها بوده است.
بازتاب مایه هایی از مکتب هرمسی در اشعار عطار، مولانا و حافظ(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
آیین هرمسی یکی از قدیمی ترین سنت های فکری در عرفان ایران است که خط سیر آن از طریق ذوالنون مصری و ابن عربی تا شهاب الدین سهروردی به شعر و ادب ایران راه یافته است هرمس یا هرمتیسم فلسفه و مذهبی است که بر اساس نوشته های هرمس تریسمجیستوس ایجاد شده است مقاله پیش رو با روش توصیفی، تحلیلی و مقایسه ای می باشد نتایج تحقیق نشان می دهد کوشش از این قابلیت برخوردار است که دنیای عینی و محسوس آدمی را به جهان انتزاعی و درون انتقال دهد. اقدام مهم این سه شاعر انسجام بخشی عرفان هرمسی با عرفان ایرانی درشعر خویش است این رویکرد آثار سودمندی برای ارتقای کیفی و کمّی زندگی انسان به ارمغان دارد. این جستارکوشیده است تا در برخی مباحث محوری چون؛ کیمیا، استحاله، تجلی، تجرید و ... اشتراک سخن این سه شاعر را بررسد. در نگارش این مقاله از منابع مستقیمی چون؛ دیوان عطار، مثنوی معنوی مولوی و غزلیات حافظ و کتاب های هرمتیکا و سنت هرمسی استفاده شده است، از نظر این مقاله سیر بن مایه های هرمسی در آثار شعری سبک عراقی، نتیحه فراگیر شدن اقبال عمومی شاعران در قرون 9-5 به نظم عرفانیات دیده شده است.
بررسی رئالیسم کارناوالی-تلخ خند و صدای دیگری از منظر باختین در شعر ”استعاره ها“ اثر سیلویا پلت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۴ بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱
269 - 282
حوزههای تخصصی:
در این مقاله تمهید رئالیسم کارناوالی-تلخ خند از منظر میخاییل باختین را در شعر ”استعاره ها“ اثر سیلویا پلت بررسی می کنیم و نشان می دهیم که این شگرد تا چه اندازه مخاطب را از ایدئالیسم پرورده اجتماعی دور می کند و بیان متفاوتی از واقعیات ارائه می دهد. پلت تصاویر تلخ خندی می آفریند و آن ها را در فضایی کارناوالی قرار می دهد تا با تنزل تصویر ایدئال از مادر با ردار، صدا، تجربه و درک او از بارداری را به عنوان صدای دیگری به گوش مخاطب برساند. درک مخاطب از واقعیت نیز مرهون فضای کارناوالی و تصاویر تلخ خندی است که پلت با بیان هزل گونه و متفاوت در همه جا آرامش ذهنی و احساسی خواننده را به چالش می کشد. این مقاله با بررسی رئالیسم کارناوالی-تلخ خند که پلت آن را به صورت تمهید دفاعی علیه زبان مسلط و ایدئال گرا به کار می برد نشان می دهد نوشتار زنانه تا چه حد می تواند بر غنای تجربه انسانی و درک انسان از واقعیات بیفزاید و اینکه ارزش کار پلت، صراحت بیان و شجاعت او در انجام این مهم تا چه حد ستودنی است.
دلالت هاى تقدیم و تأخیر در ساختارهاى استفهامى بر مبناى نظریه نظم جرجانى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عبدالقاهر جرجانى در مبحث تقدیم و تاخیر با نگاهى دقیق، اسلوب استفهام را مورد بررسى قرار داده و با آوردن شواهد و مثالهاى فراوان به اثبات اغراض نحوى، بلاغى و معناشناسى این اسلوب پرداخت هاست. وى با ژرف نگرى به تشریح اغراض ثانویه ساختارهاى استفهامى پرداخته و دلالت تقریر و انکار، تهکم و توبیخ را مورد بررسى قرار داد هاست. پژوهش حاضر با روش توصیفى، تبیینى و تحلیلى انجام گرفت، منظور از توصیف ساختارهاى استفهامى، برخورد با این پدیده در سطح است، بى آنکه به حریم علیتش وارد گردیم. در مرحله تبیینى، علل پدیده تقدیم و تأخیر در ساختارهاى استفهامى تبیین گردید و این پدیده در پوشش قوانین کلیاى که ماهیت آن را میرساند، جاى گرفت، در این مرحله چرایى و علتیابى مسئله مدنظر است و سرانجام در مرحله تحلیلى، محتواى آشکار پیامهاى موجود در مثالها بررسى شد. نتایج پژوهش نشان داد که جرجانى با تحلیل نحوى و بلاغى اسلوب تقدیم و تأخیر، معانى ثانویه استفهام را کشف کرد و نشان داد که دگرگونى صورت و معنا یک رابطه دوسویه دارند. یعنى دگرگونى صورت، اعم از تقدیم و تأخیر لفظى، به دگرگونى معنا میانجامد و اراده یک معناى خاص نیز دگرگونى صورت را لازم میگرداند. بنابراین طبیعى است که در این فرآیند دوسویه اختلاف، تنوع و تعدد معانى منتسب به ساختارهاى استفهامى شکل بگیرد، به عبارت دیگر هدف جرجانى بیان تأثیر تقدیم و تاخیردر اختلاف و تنوع معانى است.
تحقیق در اندیشه های مولوی و ابن عربی و تحلیل دیدگاه آنان در باب مراتب ابراهیم (ع) (با تکیه بر فصوص الحکم و آثار منظوم مولوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بیان دیدگاه های مشترک مولوی و ابن عربی دربارۀ باب مراتب حضرت ابراهیم (ع) در حوزۀ عرفان اسلامی می پردازد؛ ابن عربی و مولوی، به سبب داشتن منابع مشترک اعتقادی و فکری، دیدگاه ها و اندیشه های مشترک فراوانی دربارۀ این پیامبر الهی دارند و دلیل این موضوع، بن مایه های فکری مشترک آن ها به خصوص قرآن مجید، به عنوان سرچشمه و منبع اصلی معرفت و سپس احادیث و معارف اسلامی و تقریرات و تعلیمات عرفای سلف بوده است؛ بنابراین هر دو عارف به تعاریفی جامع دربارۀ جایگاه ابراهیم در نظام آفرینش پرداخته اند. در این نوشتار با روشی توصیفی تحلیلی به بیان مبانی اندیشه های مولوی و ابن عربی در باب مراتب و جایگاه وجودی ابراهیم با تمثیلات همانندی از سوی ایشان با پنج محورِ: مقام خلّت، آتش نمرود، شکسته شدن بت ها، استدلال گری و یقین ابراهیم پرداخته ایم و پس از تشریح و تطبیق مفاهیم و مؤلفه های مشترک و متفاوت، به نتایج یکسانی رسیده ایم.