فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۵٬۶۶۱ تا ۴۵٬۶۸۰ مورد از کل ۵۲٬۹۰۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
The present study focuses on the strategic process of enlisting the readers’ empathetic responsiveness in Thomas Hardy’s major Wessex novels. The analytical perspective draws on Suzanna Keen’s theories in affective narratology; it intends to uncover the stylistic strategies of affective impressionism in the Wessex narratives. The methodological procedure is grounded in the qualitative appraisal of the emotive aspects of Hardy’s realistic representations through critical discourse analysis. The research approach is influenced by the recent mind theories in cognitive science, emphasizing emotional perception as the most significant determinant of the gestalt of interpretations. The semi-fictional world of Wessex capitalizes on an insight into the primacy of emotive sensibility over cognitive rationality. The authorial intentionality in the Wessex narratives aspires to propagate human compassion by resorting to the literary application of the empathy-altruism hypothesis. The melioristic agenda for edification via investment in the readers’ emotive capacities saturates the narratives’ impressionistic composition. The manipulation of the narrative consciousness foci in the major Wessex novels enables Hardy to maintain his readers’ empathetic identification with his characters’ predicaments in a philosophical context. Moreover, the tagged characterization of the protagonists establishes the intended impressions of their temperament and demands the corresponding empathetic responses from the readers.
مقایسه تحلیلی هجو در شعر سنایی غزنوی، جمال الدین عبدالرزاق اصفهانی و خاقانی شروانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هجو از فروع ادبیات غنایی به شمار می رود و مانند هر گونه ادبی دیگر دارای ویژگی هایی است که آن را از گونه های دیگر جدا می کند. پژوهش حاضر در حوزه ادبیات غنایی و با هدف مقایسه تحلیلی هجو در شعر سنایی غزنوی، جمال الدین عبدالرزاق اصفهانی و خاقانی شروانی که از شاعران بزرگ سده ششم هجری و سبک سلجوقی هستند، صورت گرفته است. در این پژوهش، به شیوه کاربرد اوزان عروضی، موسیقی، ایدئولوژی و واژگان گزیده شامل استفاده از نام های جانوران در هجو، استفاده از ساخت مصغر، به کارگیری واژه های تابو و نیز هجوهای پنهان و آشکار شخصی و اجتماعی در شعر این سه شاعر پرداخته شده است. نتایج به دست آمده بیانگر آن است که زبان خاقانی و جمال الدین در هجو از سنایی عفیف ترست، اگر چه زبان هجو در سنایی و خاقانی نسبت به جمال الدین، تندتر، گزنده تر و هتاک تر است، اما استوار و زیبا بیان شده و قدرت آن ها را بر قلمرو الفاظ و تعبیرات شاعرانه به حد کمال نشان می دهد.
تحلیل بلاغی و منظورشناختی در جمله های انشایی (نمونه بررسی: داستان واره های موسی در مثنوی مولوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مباحث مهم در علم معانی، جمله های انشایی است که به طلبی و غیرطلبی تقسیم می شود. انشای طلبی شامل گزاره های امری و نهی، پرسشی، تمنّی و ندا و دعا می باشد. بنا بر اصل سه گانه؛ مقتضای حال مخاطب و مقام او و هدف نویسنده، گاهی گزاره های انشایی از ظاهر دستوری خود عدول کرده و معنیِ معنی آنها -کارکرد بلاغی- چشمگیر شود. با بررسی منظورشناختی این گزاره ها، می توان لایه های پنهانی زبان را کشف کرد. ازآنجایی که گفتگو، عنصر اصلی در برقراری ارتباط است، در این پژوهش، گزاره های انشایی درگفتگوها و داستان واره های موسی در مثنوی مولوی تحلیل و بررسی می-شود. در این پژوهش، به این نتیجه رسیدیم که مولوی ازکارکردهای ترغیبی و همدلی زبان بسیار بهره می برد تا به وسیله شیوه خطابی و منبری، به هدف خود که اقناع و برانگیختگی و ترغیب مخاطب است، دست یابد. بیشترین نمونه های این ترغیب و برانگیختگی نیز در گزاره های امری و ندایی و نیز پرسشی نمود یافته است.
واکاوی جلوه های زبان فارسی در متون کهن فقه اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات فارسی (دانشگاه خوارزمی) سال بیست و نهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۵(پیاپی ۹۰)
۱۴۶-۱۱۹
حوزههای تخصصی:
زبان به عنوان یکی از مؤلفه های مهم فرهنگ هر جامعه در تبادل اندیشه های مختلف، نقش اساسی ایفا می کند. از سوی دیگر، دانش فقه به عنوان یکی از علوم شرعی کاربردی، رسالت استنباط احکام شرعی عملی مکلفان را بر عهده دارد. توصیف و تحلیل عناصر زبانی فارسی در متون کهن فقهی و آثار فقهی آن، هدف این پژوهش است. این نوشتار با روش توصیفی و تحلیلی، ضمن استقرا، نمونه هایی از واژه ها و عناصر زبان فارسی در متون برگزیده کهن فقهی را به دست می دهد، برخی ویژگی های زبانی، دستوری و نحوی این نمونه ها تحلیل می کند و برخی ویژگی های برجسته نظیر کاربرد توأمان واژه های فارسی وعربی، تغییر ساختار نحوی جمله، و تغییر معنایی، تحول واجی و آوایی و تحریف واژه های فارسی در منابع کهن فقهی عربی و فارسی را دقیق تر بررسی می کند. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که زبان فارسی در میان زبان های غیرعربی در متون کهن فقهی از جایگاه ویژه ای برخوردار است؛ به طوری که اغلب واژه های غیرعربی در این متون از زبان فارسی اقتباس و معرّب شده اند. در کنار منابع کهن فقهی به زبان عربی، اندک منابع ارزشمند کهن فقهی به زبان فارسی نیز وجود دارند که به عنوان نمونه هایی از کاربرد زبان فارسی به عنوان زبان دین از ارزش بی مانندی برخوردارند. این بررسی می دهد که اغلب مؤلفان متون کهن فقهی عربی که از زبان فارسی اثر پذیرفته اند، از دیار فارس یا آشنا به زبان فارسی بوده و یا فقهای عرب زبانی بوده اند که زندگی اجتماعی مسلمانان فارسی زبان در آثار آنان تجلی یافته است. در پژوهش حاضر به دو بخش از این آثار فقهی دقیق تر پرداخته شده است. نخست، حکم ترجمه فارسی قرائت سوره «فاتحه» در نماز که مذاهب فقهی در این مسئله دارای سه دیدگاه متمایز هستند. با بررسی ادله و مستندات این دیدگاه ها، دیدگاه تفصیلی ناظر بر جواز ترجمه فارسی سوره فاتحه در حالت عدم توانایی بر قرائت درست و عدم جواز آن در حالت توانایی بر قرائت درست، دیدگاه برگزیده است. دیگر، دیدگاه فقهی جاری ساختن طلاق به زبان فارسی که در این مسئله دو دیدگاه متمایز وجود دارد. قول برگزیده در این مسئله، دیدگاه ناظر بر صحت و امکان فقهی وقوع طلاق به زبان هر قومی است.
نخستین اثر احتمالی به زبان فارسی در آناتولی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب فارسی سال ۷۴ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۴۳
113 - 130
حوزههای تخصصی:
پس از استقرار سلجوقیان در آسیای صغیر زبان فارسی در آنجا از رونق فراوانی برخوردار شد و سبب شد آثار متعددی به فارسی در آن سرزمین به رشته تحریر درآید. درخصوص اینکه چه اثری برای اوّلین بار به فارسی در آناتولی تألیف شده، پژوهشهای زیادی صورت گرفته است و محقّقان ایرانی و ترکیه ای در این زمینه مقالاتی را تألیف کرده اند. پیشتر حبیش بن ابراهیم تفلیسی (متوفی 559 یا 579 قمری) را نخستین فارسی نویس دیار روم دانسته اند که چند اثر به فارسی آن سرزمین نوشته است. امّا در سالهای اخیر رساله دیگری با عنوان «کشف العقبه» که در مجموعه ای از رسائل که در قرن هشتم کتابت شده، مندرج است، به عنوان اوّلین اثر به زبان فارسی در آناطولی مطرح شده است. تاریخ تألیف این اثر اواخر قرن پنجم تخمین زده شده که بسیار جالب توجّه و قابل تأمّل است و در صورت اثبات این فرضیه تاریخ تألیف اوّلین اثر به فارسی در آناتولی بیش از نیم قرن عقبتر می رود و از لحاظ سابقه زبان و ادب فارسی در آسیای صغیر بسیار حائز اهمیت است. در این مقاله ضمن معرفی اجمالی رساله به قراینی اشاره شده که نشان می دهد این اثر می تواند به عنوان اوّلین اثر احتمالی در دیار روم پذیرفته شود.
بررسی نسبیت زبانی در ترجمه رمان «الشحّاذ» اثر نجیب محفوظ در دو موضوع اوقات شبانه روز و جنسیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تفاوت های فرهنگی بین جوامع مختلف و نگرش های گوناگون نسبت به دنیای پیرامون، نه تنها موجب تفاوت در آداب و رسوم و عادات می شود، بلکه در واژگان و ساختار دستوری زبان نیز تأثیرگذار است. این موضوع در زبانشناسی نوین تحت عنوان نسبیت زبانی مطرح و از آن به عنوان نظریه ساپیر- وورف تعبیر می شود. ترجمه یکی از مباحثی است که می توان آن را در چارچوب نسبیت زبانی مورد بحث و بررسی قرار داد. مترجم به منظور هماهنگ کردن ترجمه خود با زبان مقصد باید <br /> تفاوت های واژگانی یا دستوری را مدنظر قرار دهد، چراکه عدم توجه به این تفاوت ها در دو زبان مبدأ و مقصد ممکن است باعث ابهام در ترجمه و یا حتی لغزش شود. در این جستار نویسندگان بحث نسبیت زبانی را در ترجمه رمان الشحاذ یکی از آثار برجسته نویسنده نامدار مصری، نجیب محفوظ در دو موضوع تقسیم اوقات شبانه روز و جنسیت مورد بررسی قرار داده اند. نمونه های ارائه شده در این جستار نشان می دهد که محمد دهقانی در برگردان برخی عبارت های حاوی اوقات شبانه روز و نیز ساختار جنسیت، نسبیت زبانی را مدنظر قرار نداده است و در نهایت باعث شده ترجمه وی در برخی موارد مبهم و در مواردی دیگر دچار لغزش شود.
ضرب المثل؛ ابزاری فرهنگی برای تنظیم و شکل دهی به رفتار جمعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حوزه فرهنگ، میدان همگرایی و تعامل جهان بینی ها و ایدئولوژی هاست. ضرب المثل ها یکی از ابزار های فرهنگی تأثیرگذار در ترویج، تنظیم و هدایت ایدئولوژی ، جهان نگری و رفتار اجتماعی سازمان یافته هستند. آن ها هماهنگی جمعی را در کنشگران اجتماعی تقویت می کنند و موجب همگرایی فکری و فرهنگی، حول یک موضوع مشترک می شوند. در این مقاله تلاش می شود تا با روش تحلیل کیفی و توصیف، به این مسئله پرداخته شود که ضرب المثل ها به عنوان یکی از ابزارهای مورد استفاده در فرهنگ عامه، چگونه به رفتار جمعی شکل می دهند. پیش فرض این است که ضرب المثل ها با «عقلانی سازی»، «نهادینه سازی» و «ساخت گرایی»، رفتارهای فردی را با رفتارهای جمعی همسو می کنند. مبانی و کارکرد ضرب المثل ها، نشان دهنده ظرفیت و توانایی آن ها برای نظارت و کنترل رفتارهای اجتماعی است؛ انتظار ایفای نقش هایی چون «هم بستگی و تطور همکاری»، «حصول منفعت مشترک»، «تعریف طرح واره های رفتاری»، «قاب بندی»، «اطمینان آفرینی» و «انسجام اجتماعی» از ضرب المثل ها، موجب می شود تا آن ها بتوانند رفتار پراکنده مخاطبان را تنظیم و هم جهت کنند. ضرب المثل ها با طرح الگوهای آشنا و نهادینه، «ناهماهنگی شناختی و پراکندگی رفتاری»1 افراد را در جامعه محدود می کنند.
دراسه مقارنه للتبئیر السردی من وجهه نظر جیرار جینیت (روایتی سنه البَلبَله و موسم الهجره الی الشمال، نموذجا)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال هشتم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳۲
51 - 67
حوزههای تخصصی:
یعتبر التوحید بین الروایه و مرکز الرؤیه من العناصر البدیهیه فی کتابه القصص، لأنَّ التبئیرهو إختیار مرکز الرؤیه الذی یشاهد عن طریقه الشخصیّات و الأحداث الروائیه، فهذه العملیّه تبرّر تعدّد الأصوات فی الروایه و تمزج فی مسیرتها زوایا الرؤیه المختلفه و تتغیر دائماً من رؤیهٍ إلی أخری. هذه الدراسه ناقشت و فسّرت أنواع التبئیرﺍﻟﺴﺭﺩی فی روایتی سنه البَلبَله للکاتب عباس معروفی وموسم الهجره الی الشمال للکاتب الطیب صالح، وفقاً لنظریه البؤره عند جیرار جینیت، النظریه التی ترتبط مباشراً بتیار الوعی، وفقاً للمنهج الوصفی - التحلیلی، معتمداً علی مدرسه الأدب المقارن و قد بیّنت أسالیب الأصوات و تعدّدها وعرضت أحاسیس شخصیّات الروایه و أفکارها عن طریق تیار الوعی و حدّدت أنَّ وجهه النظر لجیرار جینیت حول التبئیر فی الروایتین، ترتبط مباشره بتیار الوعی و هذا التلائم یظهر فی روایه سنه البلبله أکثر وضوحاً.
بررسی سبک شناسی لایه ای نوحه های ملا حسین مسیحا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سبک شناسی لایه ای روشی منظم برای بررسی خصوصیّات ادبی و ایدئولوژیک هر اثر ادبی است. در این مقاله تلاش شده است بر اساس این روش و دانش ادبی، اشعار ملاحسین مسیحا (-از شاعران قرن 13 میناب-) که در زمینه شعر آیینی اشعار بجا مانده ای دارد و در کتاب رخش بی سوارجمع آوری و تصحیح شده، بررسی شود. روش مورد استفاده در این پژوهش روش تحلیلی توصیفی است که شعر این شاعر در پنج سطح آوایی، واژگانی، نحوی، بلاغی و ایدئولوژیک واکاوی می شود؛ نتایج پژوهش نشان می دهد از نظر آوایی این شاعر به موسیقی کلام توجّه نشان داده و برای دست یافتن به این هدف از آرایه های مختلفی همچون سجع پردازی، واج آرایی، تکرار، جناس، استفاده کرده است. واژگان اشعار این شاعر از نظر نوع رمزگان، نشان دار بودن، رسمی، کهنگی و بیگانه بودن بررسی شده است که تنها نکته برجسته در این زمینه، استفاده از واژگان نشان دار است. لایحه نحوی شعر این شاعر نوحه گوی در زمینه هایی همچون سبک جمله ها، وجه فعل، زمان افعال و صدای دستوری بررسی شد که اغلب جمله ها در شعر این شاعرکوتاه و نوع جمله ها نیز ساده بود. وجه خبری وجه غالب، بیشتر زمان افعال زمان ماضی ساده و مضارع و صدای افعال صدای دستوری فعال بود. حسین مسیحا شعر را در خدمت بیان ایدئولوژی شیعه خود قرار داده و واژگان، نحو و صُورخیال در شعر آن ها به صورت صریح ایدئولوژی مورد نظر او را نشان می دهد.
جلو ه های تهران در دستار و گل سرخ: نقدی جغرافیایی بر پایتخت بر اساس دید خارجی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر مفهوم فضا در حوزه های تطبیقی بیش از پیش اهمیت یافته و ادبیات تطبیقی نیز از رویکردهای مکان محور بی بهره نمانده است. از سوی دیگر با وجود حجم گسترده مطالعات تطبیقی مکانی که تاکنون در حوزه ادبیات انجام شده – که از آن جمله می توان به اسطوره تهران (1385) اشاره کرد- جای خالی یک مطالعه همه جانبه درباره شهر تهران احساس می شود. یکی از جدیدترین رویکرد های ادبیات تطبیقی، نقد جغر افیایی است. ویژگی های خاص این نقد موجب شده استکه آن را در مطالعه حاضر به عنوان رویکرد پژوهشی انتخاب کنیم. در این مقاله دید یک خارجی نسبت به شهر تهران مورد بررسی قرار خواهد گرفت. اثر انتخابی ما، دستار و گل سرخ، شبیه به سفرنامه است و با توجه به معاصر بودن آن و ارائه تصویر جدیدی از شهر تهران، به عنوان موضوع پژوهش انتخاب شده است. در سایه روش تحقیقاتی وستفال، تلاش خواهیم کرد به جنبه های جدیدی از مکان شهری بازنمایی شده در این اثر دست یابیم.
تحلیل روان شناختی «خود فعلی و ایده آلی» در رمان «درخت انجیر معابد» احمدمحمود از منظر کارن هورنای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی بهار ۱۴۰۲ شماره ۹۵
241 - 264
حوزههای تخصصی:
نقد روان شناختی شخصیت ازجمله پژوهش های جدید در حوزه داستان نویسی است. احمدمحمود (اعطا) (1381-1310 ه.ش) در رمان « درخت انجیر معابد » با پرداختن به شیوه های جدید داستان نویسی ازجمله: 1-توصیف ضدّ قهرمان 2-تفاوت در شخصیت پردازی 3-جریان سیّال ذهن 4-عدم قطعیت 5-درهم آمیزی واقعیت و خیال و توصیف ذهنیات اشخاص، اثری متفاوت ایجاد کرده و به رمان های روانکاوانه نزدیک شده است. یکی از نظریات جدید روانکاوانه در تبیین شخصیت، نظریه کارن هورنای است. وی ازجمله روانکاوان پسافرویدی است که با مطرح کردن نظریه «تیپ های شخصیتی سه گانه» و «خود ایده آلی»، همچون آدلر به نقش موثّر اجتماع بر رفتار افراد تأکید ورزید. واکاوی رفتار شخصیت های رمان درخت انجیر معابد که تحت تأثیر اجتماع، دچار اضطراب و تنش های درونی می شوند قابلیت تطبیق با نظریه هورنای را دارد. ازاین رو نگارنده در این مقاله پس از پرداختن به جنبه های گوناگون نظریه هورنای، به بررسی مؤلفه «خودهای سه گانه فعلی، واقعی و خود ایده آلی» در یکی از شخصیت های اصلی رمان یعنی «فرامرز» که بیشترین نقش را در حوادث داستان داشته، پرداخته است. شخصیت یادشده پس از مواجه شدن با «خود فعلی»، با عوامل مخرّبی همچون تحقیر، بی اعتنایی، خشونت و اجحاف، دچار تضاد اساسی شده است و در اسارت خود ایده آلی و تبعات آن: یعنی توقعات عصبی، غرور و بایدهای عصبی قرار می گیرد و بیش از پیش بر اضطراب، خشم و افسردگی وی افزوده می گردد.
خاستگاه تصاویر اجتماعی – سیاسی در شعر صائب تبریزی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال ششم پاییز ۱۳۹۵ شماره ۲۰
21 - 30
حوزههای تخصصی:
تصاویر شعری در زمینه عناصر اجتماعی – سیاسی از جمله تصاویری است که در دوره های مختلف رنگ و جلوه-ای متفاوت داشته است. مقاله حاضر از جایگاه تصاویر اجتماعی –سیاسی که بسامد بالایی در شعر صائب دارد، سخن می گوید؛ تصاویری که حاصل خیال دورپرداز صائب، حول عنصری واحد است که از این طریق تجربه های ذهنی و حسی خویش را به تصویر می کشد. شاعر در دوره ای از ادب فارسی قرار دارد که برای دست یافتن به معنی و مضمون های بدیع و بیگانه به ناچار نیازمند داشتن گستره وسیعی از واژگان است؛ بنابراین هر عنصر و واقعه ای را دست مایه کار و هنر خویش قرار می دهد. از آنجایی که ارتباط مستقیمی با حکومت و دربار داشته، تأثیری پذیری او از شرایط حاکم دور از انتظار نخواهد بود؛ او از نزدیک به طور ملموس و عینی با امور و وقایع اجتماعی – سیاسی در ارتباط است، او این تجربه های حسی را با تجربه های ذهنی خویش می آمیزد و تداعی های دور و نزدیک را شکل می-دهد. و به این ترتیب مسئله تأثیر و تأثر پذیری از جامعه و شرایط حاکم بر آن، در شعر او امری کاملاً طبیعی خواهد بود.
شکوه وطن در نگاه ایلیا ابوماضی و ملک الشعرا بهار (بررسی و نقد تطبیقی وطنیات دو شاعر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حب وطن نشان لطافت روح، رشد معرفت و انعکاس اصالت نژاد هر نویسنده و شاعر متعهدیست. در زبان عربی و فارسی «وطنیات» موضوعی است که در ادوار گوناگون تاریخ ادبیات در نظم و نثر جلوه گر بوده است. ناله و حنین بر ربع و اطلال و دمن در شعر عرب و به تبع آن در شعر فارسی نمونه هایی از این پرداخت هاست. در شعر معاصر عربی و فارسی نیز «حب وطن» همچنان از شاخصه های مهم شعر سیاسی- اجتماعی است. در آن سو امیرالشعرای عرب «احمد شوقی»، «الیاس فرحات» و بویژه «ایلیا ابوماضی» و در این سو «عارف»، «میرزاده ی عشقی»، «ایرج میرزا» و بویژه «ملک الشعرا بهار» را می توان نام برد. مقاله حاضر با هدف بررسی و نقد تطبیقی وطنیات بهار و ابوماضی، ما را به دریافت های جالبی از همسانی های فکری، ساختاری و صوری دو ادبیات رهنمون می سازد و چون همیشه مهر تأییدی بر پیوند ناگسستنی زبان و ادبیات دو ملت می نهد.
ادبیات عاشقی در میان ارامنه ایران و ارمنستان
حوزههای تخصصی:
شعر «عاشقی» در فرهنگ معنوی بسیاری از ملل آسیائی و اروپایی، از جمله ملل ترک و ارمنی یکی از عرصه های پر بار و غنی آفرینش هنری فولکوریک و ادبی است. شعر «عاشقی» به ویژه در ادبیات ملل ترک و ارمنی دارای اهمیت فراوانی است و قسمت نسبتاً بزرگی از ادبیات شفاهی و مکتوب این ملت ها را به خود اختصاص می دهد.
شعر عاشقی از اواخر قرن شانزدهم میلادی به طور جدی و چشم گیردر ادبیات ارمنی پا گرفت، درنیمه دوم قرن هفدهم در میان توده های مردم رواج گسترده ای یافت و در قرن هجدهم به اوج شکوفایی رسید. در این مقاله مابه بررسی شعر عاشقی و به ویژه «سایات نوا» برجسته ترین چهره شعر عاشقی در ادبیات ارمنی با عاشق های ارمنی اصفهان و تأثیرپذیری آنها ازخسرووشیرین فرهاد می پردازیم.
نوع شناسی بازنمایی عشق در رمان های نوجوان فرهاد حسن زاده براساس الگوی رابرت استرنبرگ (مطالعه ی موردی رمان های این وبلاگ واگذار می شود و عقرب های کشتی بمبک)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نوع شناسی بازنمایی عشق در رمان های نوجوان فرهاد حسن زاده براساس الگوی رابرت استرنبرگ (مطالعه ی موردی رمان های این وبلاگ واگذار می شود و عقرب های کشتی بمبک ) چکیده دوران نوجوانی به دلیل تغییرات چشم گیری که از نظر مسائل جنسی، عاطفی و شناختی در فرد پدیدار می شود، دوره ای مهم از زندگی به شمار می آید. تغییرات هورمونی، تکمیل اندام های جنسی و دگرگونی های ظاهری، شرایط ویژه ای را رقم می زند که افزایش میزان حساسیت و آسیب پذیری نوجوان را در پی دارد. ارائه ی آگاهی های لازم از سوی والدین و متولیان امور نوجوانان باعث کاهش خطرات و لغزش های احتمالی در این دوره می شود. عشق از آن دسته عواطفی است که در این دوران پدیدار می شود و به سرعت تبدیل به یکی از اصلی ترین دغدغه های نوجوان می گردد. شیوه ی بازتاب عشق در رمان هایی که برای مخاطب نوجوان نوشته می شود، می تواند در زمینه ی آشنایی نوجوانان با این احساس و مدیریت درست آن، اثرگذار باشد. فرهاد حسن زاده از نویسندگانی است که در آثار خود به این مهم پرداخته است. در این پژوهش نحوه ی انعکاس این مفهوم در آثار این نویسنده با توجه به الگوی رابرت استرنبرگ از عشق و تقسیم بندی هشت گانه ی او از این مقوله به شیوه ی توصیفی تحلیلی بررسی شده است. نتایج نشان می دهد که به جز یک ارتباط از نوع کامل، عشق های یک طرفه که در یکی از طرفین به حالت نبود عشق و طرف دیگر به شکل عشق ابلهانه نمودار می شود، در کنار عشق از دو نوع رمانتیک و دلباختگی در هر دو داستان فرهاد حسن زاده نمود بیشتری دارند. واژه های کلیدی : الگوی رابرت استرنبرگ، بلوغ جنسی، بلوغ عاطفی، رمان نوجوان، عشق.
مینوی: معنا و متن صوفیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مجتبی مینوی (1282-1355) از چهره های شاخص فرهنگی کشور، برآیند دو پایگاه «حوزه کلاسیک مدرسی» و «نهاد تحقیقی و دانشگاهی» است. مطالعات گسترده او در تاریخ و ادب و فرهنگ و متون سبب گردید تا با عنوان منتقدی برجسته شناخته شود. یکی از حوزه های مطالعه و تحقیق او در متن، مربوط به «تصوّف و عرفان» است. نوشته های او در باب آزادی، تسامح، عبرت آموزی از تاریخ و مانند آن، بر ناظر بودن دیدگاه او در عرفان و تصوّف صحه می گذارد. همین شیوه تحقیق مینوی، نگاه انتقادی او را نیز در پی دارد و تفاوت نگرش او را با دین پژوهان و صاحب نظران حوزه عرفان و تصوّف – همچون هانری کربن و سید حسین نصر که به تفکّر فرا تاریخی تأکید می ورزند- آشکار می سازد.
بررسی روند ترجمه در مجلات کودکان در سال های 1383 تا 1387
حوزههای تخصصی:
تأثیرِ تصوف بر شبیه خوانی: بررسی مجلسِ عاشورا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال نهم مرداد و شهریور ۱۴۰۰ شماره ۳۹
۳۲۷-۳۷۰
حوزههای تخصصی:
از میان تمامی نمایش های آیینی در ایران، شبیه خوانی تکامل یافته ترین آن هاست؛ عصاره ای از هر آنچه در گونه های دیگر نمایش ها و آیین های کهن در ایران سراغ داریم و گاه دربردارنده پاره هایی از دیگر هنرها همچون نقاشی و معماری و از همه مهم تر، موسیقی و شعر. ازسویی، کم تر می توان تردید داشت که برجسته ترین و کلان ترین جریان در تاریخ فرهنگ و ادبیات ایران، تصوف و آثار صوفیانه است. مضمون ها و فضاهای صوفیانه و جهان بینی عرفانی، بر اغلب آثار طراز اول ادبیات فارسی، چه نثر و چه نظم، سایه افکنده است و این حضور قاطع را می توان جدا از متون ادبی، در شاخه های دیگر هنر و حتی گاه فرهنگ روزمره ایرانی به روشنی نشان داد. ما در این مقاله کوشیده ایم که برخی از تأثیرهای نگاه صوفیانه و بینش عرفانی را در نمایش شبیه خوانی بررسی کنیم. آنچه از این کوشش برمی آید این است که در شبیه خوانی، بیش از آنکه با واقعیتی تاریخی سروکار داشته باشیم، با نوعی تأویل و برداشت مردمی آمیخته با گفتمان هایی نظیر تصوف مواجهیم. در این زمینه با مطالعه موردی مجلسِ شهادت امام، مهم ترین گونه این تأویل ها و برداشت ها را نشان داده ایم.
بررسی کلان گفتمان مشروطیت در خاطرات حاج سیاح (دوران خوف و وحشت) بر اساس نظریه تحلیل انتقادی گفتمان فرکلاف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هر اثر، متناسب با موضوع خود حاوی کلان گفتمان ها و خرده گفتمان هایی است که عناصر زبانی و معنایی در خدمت تبیین و تفسیر آنها به کار گرفته می شود. خاطرات حاج سیاح محلاتی ، از جمله آثار برجسته در دوره قاجار است که در بخش قابل ملاحظه ای از آن به یکی از رویدادهای سیاسی-اجتماعی زمان، یعنی مشروطیت پرداخته شده و قرار داشتن مؤلف در جبهه مشروطه طلبان، این صبغه را پررنگ تر ساخته است. بررسی کلان گفتمان مشروطیت در این اثر بر اساس الگوی نسبتاً جامع فرکلاف در سه سطح توصیف، تفسیر و تبیین، نماینده نگرش مثبت نویسنده به مسئله مشروطیت و به کارگیری عناصر زبانی و واژگانی، دستوری و بیانی و... در موافقت با این رویداد است. در جبهه مخالف مشروطه خواهان، مخالفان آن قرار دارند که دقیقاً روی دیگر سکه را می نمایانند و برخورد انتقادی نویسنده در سه ساحت توصیف، تفسیر و تبیین با آن ها این امر را برجسته تر می کند.
بازنمایی امر نیمه خودآگاه در روایت از منظر روان کاوانه : بررسی شگرد جریان سیال ذهن در داستان کوتاه «فردا» اثر صادق هدایت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقدهای اگزیستانسیالیستی و پساساختارگرایانه همواره از رویکردهای پرطرفدار در خوانش آثار صادق هدایت به شمار می روند. برخی از منتقدان نیز با تبیین دلایلی، بر معناباختگی آثار هدایت صحه می نهند که منجر به خوانشی هیچ انگارانه از آثار این داستان نویس می گردد. پژوهش حاضر بر آن است با اتخاذ رویکردی روانکاوانه وضعیت ذهنی شخصیت های داستان کوتاه «فردا» اثر هدایت را در سیر ساحت خودآگاه به نیمه خودآگاه و همچنین بازنمایی امر نیمه خودآگاه و ناخودآگاه را در روایت تشریح کند. در این پژوهش با اتکا بر نقش شگرد تک گویی درونی به مثابه شکل ابتدایی جریان سیال ذهن به تحلیل روایت و سبک روایی داستان کوتاه «فردا» پرداخته می شود. هدایت با تبعیت از جنبش نوگرایی، فرمی کاملاً نوآورانه را جایگزین سنّت روایت خطی و واقع گرا در ادبیات معاصر فارسی می کند. از شاخصه های مهم در ادبیات داستانی می توان به شگردهای نوین روایتی از قبیل تک گویی درونی، جریان سیال ذهن، از هم گسیختگی روایت، آمیختگی چندین زاویه دید متفاوت و سطوح مختلف زمانی اشاره نمود. داستان کوتاه مذکور که روایت شرح حال کارگر چاپخانه ای است که جان خود را در اعتراضات کارگری از دست می دهد نمونه بارزی از نخستین تلاش های نوگرایانه در ادبیات داستانی معاصر فارسی است. روایت مهدی زاغی از حس و حال پیش از وقوع اتفاق و همچنین روایت غلام پس از انتشار خبر کشته شدن مهدی زاغی از همان ابتدا کشمکشی درونی را به نمایش می گذارد که در اواخر داستان به صورت جریان سیال ذهن در ساحت ناخودآگاه غلام خاتمه می یابد.