فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۱۶۱ تا ۵٬۱۸۰ مورد از کل ۵۲٬۹۰۷ مورد.
منبع:
زبان و ادب فارسی سال ۷۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۴۴
186 - 216
حوزههای تخصصی:
نقد روان شناختی از مهم ترین حوزه های نقد ادبی است که بر مبنای روان شناسی جدید و بر اساس نظریات یونگ صورت می پذیرد. این امر با استفاده از کُهن الگوهای مختلف، به واکاوی شخصیتهای افراد می پردازد و کُنش رفتاری آنها را در موارد گوناگون مورد ارزیابی قرار می دهد. در این میان کتاب شاهنامه و شخصیت های زنان آن، از نظرهای گوناگونی دارای اهمیت است که در این پژوهش به بررسی روانکاوی آنها از نظر یونگ پرداخته شده است. در این تحقیق که بر مبنای شخصیت های، گُرد آفرید، کتایون و تهمینه صورت پذیرفته است، کُهن الگو های پنهان در ذات آنها را بر مبنای نظریات یونگ، مورد روانکاوی قرار داده ایم. در این میان کهن الگوهای مادری، فردیت و آنیموس در موقعیت های مختلف، شخصیت های آنان را از هر نظر ممتاز نموده است تا این امر با رفتار های بالقوه ای که از آنان بروز کرده، روانشناسی شخصیت آنها را به خوبی نشان دهد. با بررسی افراد مورد بحث در شاهنامه، مشخص شد که کتایون بیشترین نشانه های کهن الگو را داراست و کُنش های رفتاری او در موارد گوناگون، نظریه فوق را بیشتر برجسته می-سازد. این پژوهش با روش تحلیلی و توصیف رفتار های آنان صورت گرفته تا شخصیت هر کدام از زنان مورد بحث در شاهنامه را مورد ارزیابی قرار داده و با استفاده از نظریات یونگ، کهن الگوهای مختلف هر یک از افراد را به خوبی تفسیر و تبیین نموده ایم.
بررسی و تحلیل انتقادی اصول سوررئالیسم در تطبیق با حکایات جنید بغدادی با تأکید بر تذکره الاولیاء عطار(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال پنجم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱۷
82 - 98
حوزههای تخصصی:
سوررئالیسم مکتبی است که توسط آندره برتون و یارانش در اوایل قرن بیستم و بعد از جنگ جهانی اول به وجود آمد و موجب کشتار، هرج و مرج، ویرانی و پوچ گرایی شد. با نگاهی به مکتب سوررئالیسم و عرفان اسلامی - ایرانی متوجه می شویم که وجوه و جنبه های سوررئالیستی پس از بنیان گذاری این مکتب به وجود نیامده، بلکه در کهن ترین متون دینی و اساطیری سابقه داشته و در عرفان ایرانی، به ویژه ادبیّات صوفیانه و بالأخص حکایت های شهودی عرفانی به صورت گسترده، ولی با تفاوت های بنیادین، وجود داشته است. در متون عرفانی، بخصوص تذکره ها، حکایت ها، قالبی داستانی، تخیلی و ذهنی دارند؛ به گونه ای که رویدادهای شگفت و حیرت آور را در بستری واقع گرایانه ارائه می دهند. به همین علت این حکایت ها به سبب مبتنی بودن بر ناخودآگاه و فرم رؤیاگونه اشان با اصول و مبانی سوررئالیسم مطابقت دارد و همچنین سور رئالیست ها تأکید بر رهایی از عقل برای رسیدن به نقطه علیای هستی را با هدف طریقت عرفانی عرفا که در آن همه کثرات به وحدت مبدل می شوند، به اشتباه یکی دانسته اند؛ بنابراین در پژوهش حاضر به شیوه توصیفی- تحلیلی، سعی بر این است که به طور اجمالی کاربست عناصر و مولفه های سوررئالیستی گوناگون در حکایات جنید بغدادی با تأکید بر تذکره الاولیاء عطار پرداخته شود و در پایان نقد و تحلیلی مختصر از تفکّر فرامادی سوررئال ها و تفکّر فرانگر در عرفان ایرانی ارائه گردد.
چگونگی و چرایی اتخاذ نظام های ترتیب و تدوین دیوان های شعرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جمع آوری و تدوین دیوان های شاعران در سده های پیشین به چند روش صورت می گرفت. گاه شاعر در طول حیات خود و به مرور زمان شعرش را در دفتر می نوشت و بعد از مرگ، آن دفتر به همان شکل باقی می ماند.گاه شاعر، خود دست به کار جمع آوری دیوان شعرش می شد و آن را بر اساس سلیقه خود مرتب می کرد. گاه دوستان و هواداران او دیوان شعرش را بعد از مرگ وی جمع و مرتب می کردند و گاه در قرون بعد دیوان شعر او از سوی یک کاتب و بر اساس ذوق او تنظیم می شد. در هرکدام از این روش ها ترتیب اشعار (خصوصاً غزل ها) به نحوی خاص بوده است. در این پژوهش قصد داریم به شیوه های ترتیب اشعار در دیوان های شاعران بپردازیم و ببینیم کدام شیوه منطقی تر، و محاسن و معایب هر شیوه چه بوده است. نتیجه ای که از این جستار حاصل شد نشان می دهد که تا پیش از سده هشتم هجری عمدتاً ترتیب و تبویب دیوان های شعری بر مبنای درون مایه اشعار بوده است. از سده هشتم به بعد رویکردهای صورت گرایانه تقویت شد و ترتیب دیوان ها بر مبنای نظام های گوناگونی از جمله نظام الفبایی، نظام های بدیعی و تفننی متداول شد. از عصر مشروطه به این سو نظام تاریخ محور نیز افزوده شد که امروزه دفاتر شعری نوگرا را بر اساس آن تنظیم و تدوین می کنند. تغییر نگرش مخاطبان به شعر، فروانی دیوان ها و افزایش تعداد شاعران در طول زمان به دگرگونی و تنوع این نظام ها پیوند مستقیم دارد که در این مقاله به چرایی و چگونگی آنها توجه شده است.
نسبت اسطوره و داستان مدرن ایرانی از منظری فلسفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال چهاردهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۵۵
۱۳۹-۱۰۱
حوزههای تخصصی:
در مقاله حاضر کوشیده ایم از منظری فلسفی، نسبت اسطوره و داستان مدرن ایرانی را نشان دهیم. هگل در صورت بندیِ ایدئالیستی خود از تاریخ فلسفه هنر نشان داد که در مراحل آغازین تمدن، هنر نتیجه پیوند «مطلق» با «کل جوهری» بوده است، اما در مراحل متأخر، مطلق از وحدت خلسه آور خود با کلیت به درآمده است و به تبع این، هنر نتوانسته است یگانگی مطلق با کلیت را نشان دهد. هایدگر و لوکاچ نیز متأثر از هگل بودند و گسست هنر معاصرشان از ذات را نشانه زوال می دانستند، اما اعضای مکتب فرانکفورت آرای جدیدی طرح کردند و نشان دادند که هنر و ادبیات مدرن به انحای مختلف از واقعیت فاصله گرفته و برای پیوند با ذات، کلیت و وحدت کوشیده است. در داستان مدرنیستی یکی از راه های برقرای نسبت با وحدت و کلیت، نمایش اسطوره در داستان است. در این داستان ها به موازات فرم زدایی و نمایش ازهم گسیختگی جهان معاصر در فرم تازه، شاهد حرکت به گذشته نیز هستیم و وحدت اساطیری در قالب آوانگاردیسم فرمی نشان داده می شود. این دیالکتیک خود متضمن وحدت است. از این منظر، در داستان مدرن ایرانی، از سال 1300 تا 1357ش، هدایت و گلشیری نماینده اصلی دو گسست بنیادین هستند که هم زمان با فرم زدایی مدرن از فرم های رایج زمانه خود، رجعت به گذشته نیز داشتند و اسطوره های ایرانی را در قالب استحاله و واسازی، در آثار خود گنجاندند. در مقاله حاضر، نشان داده ایم که این دو نویسنده در حرکتی دیالکتیکی، هم روح امر مدرن و هم ضرورت بازنمایی و بازخوانی امر تاریخی را نشان داده اند.
نقد جامعه شناسی رمان «پاییز فصل آخر سال است» با رویکرد ساختارگرایی تکوینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی سال هجدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۷۳
۱۲۱-۹۷
حوزههای تخصصی:
در این نوشتار، رمان «پاییز فصل آخر سال است»، نوشته نسیم مرعشی با رویکرد ساختارگرایی تکوینی لوسین گلدمن بررسی می شود. روش گلدمن در این رویکرد، بررسی ساختار اثر و علت پدید آمدن این ساختارها بر اساس شرایط تاریخی است. این نقد در دو مرحله انجام می شود: در مرحله اول با عنوان دریافت به بررسی ساختار اثر می پردازد و مرحله دوم با نام تشریح، ساختارهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی اثر در پیوند با جامعه بررسی می شود. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی به این پرسش پاسخ می دهد که چه پیوندی بین ساختارهای رمان مورد بررسی با ساختارهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی جامعه وجود دارد و چگونه می توان هم ارزی ساختاری و رابطه دیالکتیک مورد ادعای نقد تکوینی را میان ساختار رمان مرعشی و ساختار عینی جامعه در زمان تکوین این اثر نشان داد. این پژوهش همچنین به چگونگی بازتاب جهان بینی نویسنده به عنوان نماینده طبقه اجتماعی در این اثر داستانی می پردازد. این نوشته باهدف تبیین این روابط متقابل شکل گرفته است. یافته های پژوهش نشان می دهد که مطابق نظریه گلدمن، مرعشی موفق به خلق اثری شده که در آن هم ارزی استواری میان ساختار این اثر با ساختارهای جامعه ای که اثر در آن شکل گرفته است، دیده می شود و این هم ارزی ساختاری در کنار روابط دیالکتیک اجزای گفتمانی مرتبط به هم، رمان وی را به اثری اصیل تبدیل کرده است.
تحلیل شخصیت پردازی در داستان رستم و اسفندیار بر اساس نظریه زندگیِ اصیلِ مارتین هایدگر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال سیزدهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۱
225 - 249
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین علل تأثیرگذاری داستان رستم و اسفندیار، شیوه تقابل دو شخصیت اصلی است. برخلاف اکثر نبردهای رُخ داده در شاهنامه، رستم و اسفندیار تا پیش از جدال با یک دیگر همواره در یک جبهه قرار داشتند. بنابراین به نظر می رسد دیگر نه با خیر و شرّ متعارف روبه روییم و نه با سوءتفاهمی از آن دست که در داستان رستم و سهراب اتفاق افتاد. به همین دلیل، ویژگی هایی که این دو شخصیت را رودرروی هم قرار داده، از اهمیتی ویژه برخوردار می شود به طوری که تحلیل تفاوت های بنیادینِ دو شخصیتِ رستم و اسفندیار، یکی از راه های کشف علل تأثیرگذاری این داستان به شمار می رود. برای رسیدن به این هدف، پیش از هر چیز نیاز است که با پیدا کردن معیاری مناسب، راهی برای طبقه بندیِ ویژگی های رفتاریِ دو شخصیت اصلیِ این داستان به دست بیاوریم. در پژوهشِ پیشِ رو، کوشش شده تا بر اساس آرایی که مارتین هایدگر در مورد ریشه های شکل گیری «زندگی اصیل» و تفاوت های آن با «زندگی غیر اصیل» مطرح کرده، تفاوت های بنیادینِ دو شخصیتِ اصلی داستان رستم و اسفندیار بررسی شده و نقش این تفاوت ها در مسیر حرکت داستان و به سرانجام رساندنِ آن موردتوجه قرار گیرد. نتایج این پژوهش نشان می دهد که تحلیل شخصیت پردازی در داستانِ رستم و اسفندیار بر اساس نظریه هایدگر، نه تنها می تواند ما را به درکی روشن تر از ریشه های اختلاف میان این دو شخصیت برساند؛ بلکه برخی از رفتارهای به ظاهر متعارضِ اسفندیار را هم توجیه کند.
نمایش های آیینی زنانه: برساخت نمادین دغدغه های زن ایرانی در فرهنگ عامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال نهم خرداد و تیر ۱۴۰۰ شماره ۳۸
303-339
حوزههای تخصصی:
زنان تهرانی در محفل های زنانه و دور از چشم مردان به اجرای نمایش می پرداختند. به نظر می رسد می خواستند تصویری موقت از آرزوهای خود را به نمایش درآورند، زیرا شرایط زندگی آن ها توأم با سلطه ای نشئت گرفته از قوانین فرهنگی جامعه ضمن آنکه آزادی و قدرتشان را تهدید کرده بود نیازها و امیالشان را نیز در حیطه آرزو و رؤیاها از منظری دیگر تحدید کرده بود. در چنین شرایطی و تحت چنین فشاری اتفاقی که رخ می دهد عملکرد زنان در خفا و دور از نگاه سلطه گر جامعه است و این پرسش را در ذهن تولید می کند: نمایش ها یا آیین ها چه نسبتی با آرزوهای زنان از یک طرف و از طرفی چه نسبتی با موقعیت آن ها به منزله جنس دوم دارد؟ روش هایی که برای این پژوهش اتخاذ شده است روش های اسنادی و میدانی است. برای مصاحبه 27 زن تهرانی انتخاب شد که در رده سنی 60 تا 70 سال به بالا بودند و بازسازی خاطره آن ها صورت گرفت. همچنین، مصاحبه ها برای فهم بهتر موضوع از سوی روایت های زنده از این آیین ها انجام شد، در حالی که میدان مطالعه و بستر اصلی تحلیل همان داده های اسنادی است. تجزیه و تحلیل داده های گردآوری شده بر منطق روش تحلیل تماتیک انجام شد. ابتدا برای درک آیینی نمایش های موردمطالعه از رویکرد انسان شناسی نمادین ترنر و نظریه اجرای شکنر، سپس برای تجزیه و تحلیل تضاد و تناقضی که بین نقش های موجود در ساختار نمایشی بود از نظریه آیین های وارونگی گلاکمن استفاده شد. نتایج دال بر آرزوی داشتن فضای امن تر و قدرت بیشتر به مثابه قدرتی مردانه برای داشتن امنیتی بیشتر برای زنان بوده است.
Symbolic Violence Conversations with Bourdieu Michael Burawoy (2019), Duke University Press(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تقابل فرد و جامعه: رد پای ژان ژاک روسو در رمان بیگانه آلبر کامو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۶ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
276 - 293
حوزههای تخصصی:
آلبر کامو، رمان بیگانه را در سال 1942 به چاپ رسانید. بیشتر منتقدان ادبی، این رمان را نمایش ادبی فلسفه آبسورد می دانند که پیش از آن در رساله فلسفی اسطوره سیزیف عرضه شده بود، اما بعدها و برای چاپ ترجمه انگلیسی این رمان، نویسنده مقدمه ای نوشت و در آن به پاره ای شبهات در باره شخصیت داستان پاسخ گفت. اهمیت این مقدمه در آن است که در می یابیم که هسته اصلی رمان را تقابل میان فرد و اجتماع شکل می دهد. این موضوع در نوشته های متفکران پیش از کامو هم به چشم می خورد. شاید بارزترین و پر معناترین کوشش برای برجسته سازی این واقعیت را در اندیشه ژان ژاک روسو بیابیم که انسان طبیعی را در تقابل با جامعه متمدن اخلاقی قرار می دهد. مقاله حاضر بر آن است تا نشان دهد که میان انسان طبیعی روسو و شخصیت اصلی رمان بیگانه، شباهت های بسیاری وجود دارد، هرچند کامو هرگز اشاره ای به این شباهت ها و یا تاثیرات نکرده است، اما می توان در رمان او حضور فیلسوف سده 18 فرانسه را آشکارا دریافت.
معنای زندگی درآثار لئو تولستوی و معنادرمانی ویکتور فرانکل(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال پنجم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۶
212 - 245
حوزههای تخصصی:
در این مقاله با بررسی دیدگاه ویکتور فرانکل بنیان گذار مکتب لوگوتراپی (معنادرمانی) و تطبیق دادن آن با چهار رمان تولستوی، ویژگی های شخصیت سالم را بیان کرده ایم. تولستوی همچون فرانکل با به تصویرکشیدن روابط فرد با خویشتن در وهله نخست، درصدد تعریف و تبیین نوعی از خودآگاهی و سپس ترسیم شخصیت سالم در مکتب روان درمانی برآمده است. در پژوهش پیشِ روی با تحلیل و بررسی رفتارها و کنش های شخصیت های اصلی رمان ها و تطبیق دادن آن ها با ویژگی هایی که فرانکل درخصوص ارزش مداری زندگی برشمرده است، به بیانی ادبی از تأثیر ارزش مداری زندگی در دستیابی به شخصیت سالم رسیده ایم و در پاسخ به این پرسش که چه ویژگی های در شخصیت های اصلی رمان های تولستوی وجود دارد که با مشخصات اصلی انسان سالم موردنظر فرانکل قابل انطباق و هم پوشانی است؟ در شخصیت های رمان آنا کارنینا ارزش های سه گانه بیشتر از بقیه رمان ها تجلی یافته است، در رمان های رستاخیز و پدر سرگی و مرگ ایوان ایلیچ، ارزش های نگرشی پررنگ ترند و بعضی شخصیت های پویا درگذر زمان و علی رغم وقوع رویدادهای سلسله وار به شخصیت هایی سالم تبدیل شده اند؛ براین اساس و با توجه به مسئله بنیادین در پژوهش پیشِ روی به نظر می رسد ویژگی های قهرمانان رمان با آنچه فرانکل تعریف کرده است، انطباق و هم پوشانی دارد.
بررسی خواستگاری زنان از مردان در شاهنامه فردوسی با رویکرد روان شناختی کارل گوستا یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در شاهنامه فردوسی در آن چه مربوط به دوره پهلوانی و اساطیری است به خواستگاری دختران از پسران یا زنان از مردان برمی خوریم که با فرهنگ و عُرف امروز ما سازگاری ندارد، اما حقیقتی است از روزگار پهلوانی و آغاز پیدایش حکومت های نخستین که بر مدار کشاورزی و گله داری ونیاز به زمین های آباد شکل گرفته اند. پهلوانان که تنومندی و نیرومندی ویژه دارند در جنگ ها و حکومت های نخستین مقامی والا پس از شاهان و گاه حتی برتر از شاهان قرار می گیرند؛ بنابراین دختر بزرگان و شاهزاده خانم ها آرزو دارند با پهلوانان ازدواج کنند تا دارای فرزندان سالم و نیرومند شوند که بعدها ارج خانوادگی را پاس بدارند. پژوهندگان این گفتار بر آن هستند با رویکرد روان شناختی کارل گوستا یونگ، روان شناس نامدار غربی، که بر مبنای «آنیما» و «آنیموس» در ناخودآگاه روان زنان و مردان وجود دارند و به صورت انگیزه درونی و بیرونی در خود آگاه پدیدار می شوند بپردازند و عملکردها و حوادث ناشی از شکل گیری آنیما و آنیموس را به دو صورت مثبت و منفی واکاوی نمایند. این پژوهش که به روش (توصیفی _ تحلیلی_ تطبیقی) انجام می گیرد نشان می دهد که انتخاب همسر در شاهنامه در دوره پهلوانی در ناخودآگاه روان شخصیت های داستان جای دارد که زنان می توانند نماد آنیمای مثبت و منفی موجود در روان انسان بوده و در سرنوشت شاهزادگان و پهلوانان مؤثر باشند.
جلوه های فرهنگ عامه قوم ترکمن در رمان یورت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرهنگ عامه به لحاظ گستردگی حوزه از موضوعات جذاب در شناخت عناصر مادی و معنوی اقوام و از نظر جامعه شناسی، مردم شناسی و روان شناسی مهم است. قوم ترکمن نیز به منزله یکی از اقوام ایرانی دارای جذابیت بسیاری در تنوع این جلوه هاست. میرکاظمی که سال ها معلم روستاهای ترکمن صحرا بوده با کوله باری از تجربیات، دایر ه المعارفی از این عناصر را در یورت گرد آورده است. در این پژوهش، به شیوه کتابخانه ای به استخراج این عناصر و دسته بندی آن و با روشی تحلیلی توصیفی به بررسی آن ها می پردازیم. از نتایج این پژوهش، تقسیم فرهنگ عامه ترکمن به عناصر مادی و معنوی است که در گذشته خاستگاه اجتماعی فرهنگی به منزله عامل مهم، بر شکل و ماهیت این عناصر هویت ساز مؤثر بوده است. به علاوه، علل و عواملی چون مذهب، زبان و نژاد از درون، و محیط زیست (اقلیم)، هم جواری با اقوام و سیاست های دولت های ایران و روس، از بیرون نیز بر آن مؤثر است. در قرن اخیر، با استقرار دولت ها، اسکان اجباری، ایجاد ثبات و امنیت، سواد، گذر زمان، تغییر تفکر و ارتباطات دگرگونی در شکل این عناصر تسریع می شود که به بررسی و نقش آن ها نیز می پردازیم. به علاوه، رنگ اقلیمی اثر و سبک واقع گرای آن که برآیند این عناصر و رنگ اقلیمی است به پیش برد عناصر رمان به ویژه شخصیت و شخصیت پردازی، صحنه و صحنه پردازی، فضا و واقعیت نمایی کمک شایان کرده است.
طبقه بندی و تحلیل بنمایه مرگ عشّاق در منظومه های عاشقانه فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی سال هجدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۷۱
9-40
حوزههای تخصصی:
یکی از بنمایه های داستانی منظومه های عاشقانه "مرگ عشّاق" است. سراینده در این متون هنر خود را به کار می گیرد تا مرگ قهرمان را همانند تولّد او، حادثه ای به یادماندنی توصیف کند. این تحقیق به روش توصیفی تحلیلی به این سؤالات پاسخ می دهد که بنمایه مرگ عشّاق در منظومه های عاشقانه فارسی را چگونه می توان طبقه بندی کرد و هر زیرگونه آن چه نقشی در روایت داستان ایفا می کند. برای این منظور کتاب " یک صد منظومه عاشقانه فارسی" (ذوالفقاری،1394) مبنای کار قرار گرفت و این نتیجه به دست آمد که سه گونه مرگ طبیعی، خودکشی و قتل به همراه زیرگونه ها و عللی برای عشّاق اتّفاق افتاده است.
بررسیِ دلایل اُفت شعر مهدی اخوان ثالث پس از از این اوستا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی سال هجدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۷۱
41-68
حوزههای تخصصی:
مهدی اخوان ثالث یکی از نامداران شعر معاصر است که شعرش در طول زمان تحولات قابل توجهی پذیرفته. او بعد از روی آوردن به شعر نیمایی و پس از اوج چشمگیری که در از این اوستا نشان داد، در مجموعه های بعدی به تدریج از آن اوج فاصله گرفت. با توجه به جایگاه رفیع شعر اخوان ثالث مسلماً باید عوامل مهمی این اُفت هنری را رقم زده باشند. پژوهش پیش رو در پی یافتن این عوامل با رویکرد «نقد تاریخی برون مبنا» و با بیان این مسئله که پیوند متقابلی میان آثار با موقعیت فرهنگی و اجتماعی مقطع تاریخی آفرینش آن ها وجود دارد، به سراغ زندگی و شعر اخوان ثالث رفته است. بر این مبنا، مسائل و عواملی محیطی ای که بر روحیه و عاطفه اخوان تأثیر گذاشته و موجب تغییر در ابعاد مختلف شعر وی شده، تحت عنوان «عوامل فرامتنی» و عواملی که درنتیجه عوامل فرامتنی ظهورشان در شعر اخوان، منجر به افول شعر وی شده است، تحت عنوان «عوامل متنی» تقسیم و بررسی شده اند. در پایان مشخص گردیده است که شرایط محیطی ای که پس از از این اوستا در زندگی اخوان به وجود می آید، موجب می شود که وی با همه مهارت و تسلطش، انگیزه و توان لازم را جهت سرودن اشعاری هم تراز با اشعار این مجموعه نداشته باشد.
تصحیح و توضیح چند اصطلاح حوزه اطعمه در کلّیات بسحاق شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شیخ جمال الدّین (فخرالدّین) بسحاق اطعمه شیرازی، از شاعران و نویسندگان نقیضه سرای قرن هشتم و نهم هجری و عصر تیموری است. او نقضیه های بسیاری را با توجّه به آثار مشهور شاعران و نویسندگان فارسی نوشته است که در نوع خود کم نظیرست. محور سخن بسحاق، "اطعمه" و توصیف آنهاست. کلّیّات بسحاق که شامل متونی منظوم و منثورست، امروز برای آگاهی از اصطلاحات خاص اطعمه، از منابع دست اوّل محقّقان است. از این رو، توضیح برخی از اصطلاحات دشوار در این متن و یافتن صورت صحیح آنها، از ضروریّات کار مصحّح و پژوهشگر این حوزه است که بی دانستن و تشخیص آنها، نمی توان به تصحیحی منقّح دست یافت. گفتنی است که این اصطلاحات به کار فرهنگ نویسان هم می آید. کلّیّات بسحاق را نخستین بار میرزاحبیب اصفهانی در سال 1302ق منتشر کرد و بیشترینه ارجاع های فرهنگ نویسان به همین چاپ است. اخیراً مرکز پژوهشی میراث مکتوب آن را با مقدّمه و فهرست هایی به کوشش منصور رستگارفسایی منتشر کرده است. در این چاپ بسیاری از کلمه های حوزه اطعمه، بی هیچ توضیحی رها شده یا به خطا معنی شده اند. در این مقاله، با توجّه به اطّلاعات درون متنی کلّیّات بسحاق و نیز دیگر منابع جنبی، به تصحیح و توضیح برخی از این اصطلاحات می پردازیم.
بررسی و تحلیل «جدال فرم و محتوا» در نقدادبی معاصر فارسی با تکیه بر «قصه نویسی» رضا براهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقد داستان در ایران با نقدهای اخلاقی ابتدایی، که هنر و داستان را به وسیله ای برای تهذیب اخلاق تقلیل می داد، آغاز شد و رفته رفته با ظهور حزب توده و شرایط خاص تاریخی ایران، به سمت نقدهای ایدئولوژیک، و نوعی استالینیسم تقریبا یکدست حرکت کرد. از دهه ی چهل با ظهور مجلات پیشرویی چون جُنگ اصفهان و ترجمه ها و تألیفات افرادی چون ابوالحسن نجفی و دیگران، نظریات جدید ادبی غربی در ایران معرفی شد. رضا براهنی نیز از معدود دانشگاهیانی بود که موفق شد از فضای سنتی حاکم بر دانشگاه فاصله بگیرد و نقد و نظریه های جدید را هم در مقالات و کتاب های پژوهشی اش و هم در آثار خلاقه اش به کار بندد. اما او بر خلاف نجفی و گلشیری، که موفق شدند منظومه ای منسجم از تعهد انسان مدار و فرم پدید آورند، لااقل در کتاب قصه نویسی جایی میان تعهد اجتماعی و فرمالیسم ایستاده بود. برخی روشنفکران دینی، با برکشیدن مفهوم «هنر قدسی» در سالهای پس از انقلاب، درباب مباحث مرتبط با زیباشناسی گاه دچار همین تناقض نظری شدند. ولی براهنی، هرچه از شور و هیجان انقلاب گذشت، به تئوری های مرتبط با ساختارگرایی و فرمالیسم متمایل شد و از تعهد ستیهنده ی دهه ی چهل، که ناگزیر در کتاب قصه نویسی به جدال فرم و محتوا می رسید، فاصله گرفت. از این رو، می توان گفت کتاب قصه نویسی به عنوان یکی از شاخص ترین آثار براهنی نمونه ای است از نقدی که در روزگار گذار از پارادایم «ادبیات متعهد» به پارادایم «هنر برای هنر» و به تبع آن فرمالیسم، شکل گرفته است.
تحلیل روایت شناسی منظومه «فرهاد و شیرین» وحشی بافقی بر اساس دیدگاه ساختار زمانمند(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
منظومه روایی «فرهاد و شیرین»وحشی بافقی، به شرح ماجرای عشق میان شیرین (معشوق و همسر خسرو پرویز) و فرهاد (هنرمند و بت تراش) می پردازد و از جمله شعرهایی است که ساختاری روایی و نمایشی دارد. شیوه روایت و داستان پردازی در این منظومه به گونه ای است که شاعر با بهره گیری از عناصر داستانی؛ شامل طرح روایی، شخصیت، گفت و گو، دیدگاه و توصیف، فضایی متفاوت می آفریند. این پژوهش با هدف تحلیل عناصر داستان در این منظومه و به شیوه توصیفی تحلیلی انجام شده است. این منظومه روایی بر اساس زمان خطی روایی گسترش می یابد و حوادث یکی پس از دیگری و به صورت زنجیر وار به وجود می آیند؛ به گونه ای که ابتدا وضعیت متعادل برقرار است، سپس با بروز حادثه ای، این وضعیت دچار روند تغییر می شود و وضعیت نا متعادل بر شعر حاکم می گردد. بعد از ذکر حادثه ها، روایت به وضعیت متعادل سامان یافته ای می رسد و پایان می یابد. درواقع این منظومه از یک زنجیره و پنج عنصر روایی تشکیل شده است که در نهایت سرنوشت شخصیت اصلی نیز مشخص شده است.
احتضار وجود و بازنمایی زبانی آن در آثار نمایشی اوژن یونسکو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
394 - 412
حوزههای تخصصی:
اوژن یونسکو در آثار نمایشی خود، با هدف نمایش خلاءهای هستی انسان و احتضار وجود آدمی، زبانی را برمی گزیند تا بتواند این حجم از شکست را هم در قالب گفتار و هم در بطن زندگی آدمی به روی صحنه بیاورد. در حقیقت، یونسکو از زاویه دیگری به زبان می نگرد و با ناکافی و ناتوان جلوه دادن زبان، زمینه فرسایش آن را در ذهن خواننده فراهم می آورد و توازن موجود بین زبان و اندیشه را متزلزل می کند. وی با بنمایه کردن خلاء و گسیخته نشان دادن کلام و هستی انسان، شخصیت هایش را در جهانی فاقد معنا رها می کند، آنگونه که هیچ جایگاه و گریزگاهی برایشان متصور نمی شود. با در نظر داشتن این رویکرد در نمایشنامه های یونسکو، در این پژوهش می کوشیم به مطالعه احتضار وجود انسان در این دنیای پرهیاهو، از ورای اضمحلال زبان بپردازیم. بدین منظور از انگاره های ارنو ریکنر در رابطه با تئاتر نو و پاره ای از نمایشنامه های یونسکو بهره خواهیم گرفت.
مطالعه ی تطبیقی نمایشنامه ی تانیکو با نمایشنامه ها ی آنکه می گوید آری و آنکه می گوید نه، اثر برتولت برشت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
514 - 547
حوزههای تخصصی:
دو نمایشنامه ی به هم پیوسته ی آنکه می گوید آری، آنکه می گوید نه ، از جمله ی آثار برتولت برشت است که خاستگاه آن ها به یک درام «نو» ژاپنی به نام تانیکو بازمی گردد. این نمایشنامه ابتدا توسط آرتور ویلی به زبان انگلیسی و سپس توسط الیزبت هاپتمن به زبان آلمانی ترجمه شد و همین ترجمه مبنای کار برشت برای اقتباس های او از تانیکو قرار گرفت. اما، هم دو ترجمه ی یاد شده و هم نمایشنامه های برشت تفاوت هایی اساسی با نمایشنامه ی اصلی داشتند. از همه مهم تر فضای مذهبی تانیکو، در ترجمه ها و نمایشنامه های بعدی به فضایی سکولار تبدیل شد و لاجرم در داستان و شخصیت ها تغییراتی جدی ایجاد کرد. مقاله ی حاضر می کوشد با بررسی آثار یاد شده، تفاوت های کلان بین تانیکو و آثار یاد شده ی برشت را تبیین کرده و از این طریق نگاه فلسفی، اجتماعی، مذهبی و زیباشناختی دو فرهنگ شرق و غرب را با استناد به این آثار مورد مقایسه و تطبیق قرار دهد.
ویژگی های ادبیات داستانی آرتور شنیتسلِر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
729 - 746
حوزههای تخصصی:
آرتور شنیتسلِر، نویسنده و نمایش نامه نویس شهیر اتریشی، از بانیان ادبیات مدرن آلمانی زبان به شمار می آید. او که با تازه ترین و پیشروترین جریان های ادبی روزگار خود همگام و در پاره ای زمینه ها حتّی مبدع و پیشاهنگ بود تا امروز بر چندین نسل از نویسندگان و نمایش نامه نویسان شرق و غرب جهان اثر گذاشته است. شنیتسلِر به عنوان نویسنده ای روانشناس و روانکاو شهرت دارد و منتقدانْ هوشمندی کم نظیر وی در کاوش و کشف انگیزه های پنهان کنش انسانی را بسیار ستوده اند. امّا هنر داستان نویسی آرتور شنیتسلِر که موضوع این مقاله است جنبه های درخور توجّه دیگری نیز دارد که از آن جمله می توان به انسان دوستی مضمر در آن و پیوندش با ادبیاتِ زوال اشاره کرد. در این مقاله مهم ترین ویژگی های ادبیات داستانی آرتور شنیتسلِر – نویسنده ای که در ایران هرگز متناسب با اهمّیت و ﺷﺄن ادبی او شناسانده نشده است – بررسی می شوند. این بررسی خواننده را هم با بینش و مختصّات جهان فکری شنیتسلِر آشنا می کند هم با پاره ای خصوصیات فنّی هنر داستان نویسی او.