فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۷۸۱ تا ۴٬۸۰۰ مورد از کل ۵۲٬۹۰۷ مورد.
منبع:
ادبیات تطبیقی سال سیزدهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۴
67 - 96
حوزههای تخصصی:
با ورود ایران به قرن بیستم و گسترش ترجمه آثارادبی از دیگرکشورها، نویسندگان ایرانی هرچه بیشتر با نویسندگان و فنون نویسندگی معاصرجهان آشناگشتند، از آنان تأثیرپذیرفتند و برخی از شیوه های آنان را در آثارخویش به کارگرفتند و بعضاً بومی ساختند. ازاین رو ضرورت مطالعهتطبیقی ادبیات درایران نیز، پدیدآمد. همچنین از دیگرمظاهرعصرجدیدگذر از گفتمان مدرنیسم به پست مدرنیسم بوده است. نویسنده آرژانتینی بورخس ازپیشگامان این دورهگذار است که برنسلی از نویسندگان درسراسرجهان تأثیرگذاشته است. در ایران نیز بورخس ازطریق اعضای انجمن ادبی جنگ اصفهان معرفی شد. یکی ازاعضای آن نویسنده معاصرایرانی هوشنگ گلشیری بود که مقاله ای هم درباره بورخس منتشرکرد.یکی از زمینه های پژوهش در ادبیات تطبیقی تاثیر ادبیات ملت ها بریکدیگر است مقاله حاضر درچارچوب بایسته های ادبیات تطبیقی، با بررسی برخی مؤلفه های پست مدرن، درصددپاسخ به این پرسش است که گلشیری تا چه میزان متأثر از بورخس بوده است و این تأثیرپذیری درچه مواردی مشهوداست؟ در این راستا داستان های «شب شک» و «شازده احتجاب» از گلشیری و «مضمون خائن و قهرمان» و «کتابخانه بابِل» از بورخس مورد بررسی قرار گرفت و مؤلفه های پست مدرنِ «عدم-قطعیت»،«اقتباس» و «وجودشناسی» در داستان های هر دو نویسنده یافت شد.آنچه می توان گفت این است که گلشیری در اوان فعالیت حرفه ای خویش با بورخس آشناگشته، از آن تأثیر پذیرفته و بحث درباره آثار بورخس در حلقه ادبی پیرامونش به طورجدی مطرح بوده است.
بررسی تطبیقی عشق و عقل در اشعار حافظ و آثار فارسی سهروردی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهمترین مضمون های مشترک قابل مقایسه در اشعار حافظ و آثار فارسی شیخ اشراق، مفهوم عشق و عقل است. همان اندازه که سهروردی در جایگاه حکیم در تک تک رساله های فارسی خود به عقل پرداخته، در سراسر دیوان خواجه شیراز نیز سخن از عشق است و هر دو در آثار خود نظری نیز به مفهوم مقابل آن داشته اند. اگر سهروردی حکیمی است که دل هم در گرو عقل دارد و هم عشق، حافظ نیز شاعری اندیشمند است که از مقوله عقل غافل نمانده، همواره در اشعارش به نقد آن پرداخته است. در مجموعه آثار فارسی سهروردی تنها یک رساله به عشق اختصاص دارد، ولی به جرأت می توان گفت، وی حق مطلب را در مورد عشق ادا کرده، به مراحل و مراتب مختلف آن پرداخته و نقش و جایگاه عشق را در حکمت اشراقی به خوبی تبیین کرده است. پژوهش حاضر بیش از سایر رساله ها از رساله فی الحقیقه العشق بهره برده است؛ چرا که بیشتر با اشعار حافظ قابل مقایسه و تطبیق است. این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی و با ابزار کتابخانه ای انجام گرفته است. نتیجه این که از نظر شیخ اشراق عقل و عشق لازم و ملزوم یکدیگرند. عشق زاده عقل است و برای رسیدن به عقل کل که در نزدیک ترین فاصله با نورالانوار است، راهی به جز عشق وجود ندارد. از آن سو، حافظ به ندرت از عقل قدسی سخن می گوید و به جز ابیاتی چند، هر جا سخن از عقل می آورد، منظور او عقل جزئی است و در قیاس میان عقل و عشق آنچه برای او اصالت بیشتری دارد، عشق است. این دو متفکر، با وجود اختلاف نظرهایی، در بیان روشِ نائل شدن به حقیقت و در رجحان عشق بر عقل برای وصول به جمال و کمال مطلق با یکدیگر هم رأی و هم عقیده هستند.
بررسی قاعده افزایی در درّه نادرّه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دره نادره متنی تاریخی-ادبی است که به دلیل صنعت پردازی متکلفانه در زبان و دورافتادگی از حالت طبیعی، ارتباط با آن دشوار می نماید. با این حال به علت غریب سازی و بهره گیری از ترفندهای شکل گرایانه، ادبیتی خاص به خود می گیرد. میرزا مهدی خان استرآبادی در روایت دره، به بیانِ خود سویه ادبی بخشیده به طوری که برجسته سازی زبانی در آن قابل مشاهده است. از آنجا که زبان در متن دره دچار آشنایی زدایی شده است، میتوان نمودهای غریب سازی کلام را در آن بازجست و تشریح نمود. پژوهش حاضر بررسی برجسته سازی های شاخص در دره نادره با دیدگاهی شکل گرایانه (قاعده افزایی ها) و تحلیل تمهیداتی است که با ایجاد توازن و عمل بر برونه زبان، ادبیت متن را محقق ساخته است. از جمله این شگردهای زبانی می توان به توازن آوایی (واج آرایی- جادوی مجاورت- صدامعنایی)، واژگانی (همگونی ناقص و کامل) و نحوی (همنشینی و جانشینی عناصر هم نقش) اشاره کرد. نگارندگان این جستار کوشیده اند در جستاری توصیفی–تحلیلی، بر پایه منابع کتابخانه ای به بررسی وجوه توازن در متن درّه نادره با ذکر و تحلیل نمونه ها دست یابند. واژگان کلیدی: دره نادره، برجسته سازی، توازن، صدامعنایی.
تحلیل مجموعه داستان «لبخند انار» هوشنگ مرادی کرمانی از منظر غنای روانشناختی برنامه فبک
حوزههای تخصصی:
برنامه فلسفه برای کودکان (فبک)، مهارت های ارزشمندی مانند تفکر پیرامون مفاهیم و موقعیت های گوناگون زندگی و قدرت استدلا ل ، تمییز و داوری است. رویکردی نوین در تعلیم و تربیت که متیو لیپمن آمریکایی در آغاز دهه 1970 میلادی بنیاد نهاد و آموزش کودکان و نوجوانان دانش آموز، فراتر از شیوه های کهنه در نظام های سنتی آموزش و پرورش، هدف آن و داستان ابزار اساسی این برنامه است؛ زیرا داستان موقعیت های مختلف زندگی را با قابلیتی بالا ترسیم و کودک و نوجوان را برای مواجهه منطقی با مسائل زندگی آماده می کند. بنابراین، داستان های فبک سه غنای ادبی، فلسفی و روانشناختی دارند که این پژوهش غنای روانشناختی مجموعه داستان «لبخند انار» هوشنگ مرادی کرمانی را با رویکرد توصیفی- تحلیلی بررسی کرده است. نتیجه پژوهش حاکی از آن است که اغلب داستان ها ، قابلیت بالایی از نظر غنای روانشناختی دارند؛ ولی برای استفاده در برنامه فلسفه برای کودکان، باید ضعف های آن ها را اصلاح کرد. 12 داستان مجموعه «لبخند انار» از نظر زبان و استفاده از واژگانِ مناسب، مطلوب و 3 داستان تا حدی مطلوب است. از نظر تناسب مفاهیم داستان با درک کودکان نیز، 8 داستان مطلوب، 6 داستان تا حدی مطلوب و 1 داستان نامطلوب است.
بررسی تطبیقی مؤلفه های هستی شناسی در شعر حلاج و عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۷
309 - 334
حوزههای تخصصی:
بحث اصلی عرفان اسلامی، بحث درباره هستی و هستی شناسی است که در طول قرن ها نسل به نسل ادامه یافته است، هستی شناسی یک اصطلاح امروزی است و با این عنوان در ادب عرفانی مطرح نبوده و اغلب با عنوان معرفت شناسی، انسان شناسی و شناخت جهان توأمان شده است، عرفا با نگاهی متفاوت از فلاسفه به هستی شناسی نگریسته اند و در تبیین مباحث آن طبق طریقت عرفانی سخن گفته اند و آفرینش جهان را با نظریه تجلی و وحدت وجود حل کرده و به انسان نگاهی فراتر از جسمیت مادی داشته و معتقدند، انسان با فنا در همین دنیا می تواند به بقای معبود برسد. در این پژوهش اشعار حسین بن منصور حلاج و عطار نیشابوری دو تن از سرآمدان شعر عرفانی در ادب عربی و فارسی، به لحاظ نمودهای هستی شناسانه دو شاعر، با رویکرد تحلیلی- تطبیقی بررسی شده است، هستی شناسی موضوع اصلی عرفان دو شاعر است که در محورهای، خدا، جهان و انسان قابل تقسیم است.
تحلیل گفتمان مکتوبات عتبه الکتبه با رویکرد کاربردگرا بر اساس نظریه فرکلاف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۷
491 - 513
حوزههای تخصصی:
این مقاله تحلیلی است بر اساس نظریه نورمن فرکلاف در «عتبه الکتبه» با رویکرد کاربردگرا که به بررسی و تجزیه و تحلیل صورت های زبانی، اهداف و کارکردهای آن ها می پردازد. مبنای نظری پژوهش در چارچوب الگوی سه سطحی(لایه ای) توصیف، تفسیر و تبیین می باشد. در «مکاتیب و ترسلات عتبه الکتبه»، به دلیل ارتباط نزدیک زبان و ساختارهای اجتماعی و تأثر متن از روابط اجتماعی، ابعاد گفتمانی بسیار برجسته است. در این متن علاوه بر تأثیر روابط قدرت، گزینش های زبانی خاص که مختص سبک این دوره است، در فرآیند تولید معنا متمایز می شود. هدف از این پژوهش نشان دادن نوع و سبک گفتمان قرن بیستم و نشان دادن قدرت نویسنده( منتجب جوینی ) در شکل گفتمان وی است همچنین نگاه متفاوت بر ترسلات و معرفی و تحلیل بنیادی «عتبه الکتبه» از دیگر اهداف این مقاله می باشد. این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی صورت گرفته است و به شیوه تحلیل محتوای کیفی و استناد به متن مکتوبات و ذکر شواهد مثال بررسی می گردد.
بررسی دیدگاه عین القضات درباره شعر و بررسی اشعار فارسی آثار او(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادب از سرآمدانِ روزگاران. از ویژگی های نوشته های او که سرشاراند از نکته سنجی های عرفانی، حکمی و ... و این پژوهش به بررسی آن ها پرداخته، یکی نیز اشعار فارسیی است که بیشتر بی نام گوینده و گاه با نام گوینده در جای جای سخنان او آمده و این ویژگی پی آمد دیدگاه ویژه ی او به شعر است. پرسش اصلی این پژوهش یکی دیدگاه ویژه یِ قاضی در باره ی شعر است و دیگر کیستی و چیستی شاعرانی که بیت هایی از آنان آورده. در پاسخ به این پرسش ها به شیوه ی کتابخانه ای نخست دیدگاه پیشرفته ی قاضی که شعر را آیینه ای می داند که هرکس خویشتن خویش را در آن می بیند، باز نموده ایم. دیدگاهی که با دیدگاه امروزیان درباره ی مرگ مؤلف و بی معنی بودن شعر همانند است، و سپس تا آن جا اسناد تاریخی یاری کرده اند، شاعرانی چون ابوالحسن بستی و یوسف عامری و احمد حمویه و واعظ سرخسی و ... را که قاضی ابیاتی از آنان آورده، شناسانده ایم و به این نتیجه رسیده ایم که قاضی هم درباره ی شعر دیدگاهی پیشرفته داشته و هم نام و نمونه هایی از اشعار چند شاعر عارف سده های چهارم و پنجم را که جای دیگری نشانی از آن ها نیست، زنده نگه داشته.
تأملی در شرح عتبه الکتبه به اهتمام مریم صادقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در کنار تصحیح و چاپ متون ادبی، شرح درست لغات و دشواری های برخی متون، ضرورتی است که می تواند راهگشای خوانندگان این آثار باشد و به آنان در فهم بهتر متن کمک نماید. یکی از این متون، «عتبه الکتبه»، مجموعه مراسلات دیوانی و مکاتبات اخوانی عهد سلطان سنجر سلجوقی با انشای منتجب الدین بدیع جوینی است که در سال 1396ش. به اهتمام مریم صادقی و از روی چاپ علامه قزوینی و استاد عباس اقبال، مجدداً تصحیح گردیده و به همراه شرح متن، در انتشارات نگاه معاصر به چاپ رسیده است. این مقاله حاصل بررسی شرح متن این کتاب است که به روش کتابخانه ای همراه با تحلیل و توصیف یافته ها انجام شده است. ثمره این پژوهش نشان می دهد که شارح «عتبه الکتبه» با وجود تلاشی که در رفع کاستی های چاپ قزوینی- اقبال داشته است، در شرح برخی موارد، دچار خطاهای آشکار گردیده است که نه تنها ابهامات متن را برطرف نمی سازد، چه بسا موجب گمراهی خواننده نیز می گردد. در این پژوهش، برخی از این اشتباهات و نیز ایرادهای چاپی ارائه گردیده تا علاوه بر استفاده خوانندگان «عتبه الکتبه »، ضرورت رفع خطاهای راه یافته به کتاب و لزوم بازبینی آن از طرف شارح جهت چاپ های بعدی تبیین گردد.
تحلیل نشانه- معناشناسانه طرحواره عاطفی در گفتمان دو شعر «در امواج سند» و «أبدُ الصُبّار»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی پاییز ۱۴۰۰ شماره ۸۹
167 - 189
حوزههای تخصصی:
بررسی نشانه- معناشناسانه هژمونیک نشان می دهد که چگونه نشانه ها و دال ها مسیر استعلایی خود را طی می کنند و در خدمت معانی هژمونیک قرار می گیرند. هدف این پژوهش بررسی شکل گیری، تولید و دریافت معنا در زمینهادبیات پایداری است. در این راستا، هژمونی موجود در دو شعر مقاومت محور در اثر مهدی حمیدی شیرازی با عنوان «در امواج سند» و شعر «أبد الصُّبار» سروده محمود درویش بررسی شد. مطالعه نشانه- معناشناختی این دو گفتمان نشان می دهد که چگونه دو شاعر با استفاده از پیشینه و آرشیو فرهنگی، ملی و بومی به تولید معانی مقاومت محور می پردازند و از بافت های موجود و شناخته شده فاصله می گیرند و گفته یاب را با عناصر غیرمنتظره مواجه می سازند. همچنین از دیگر یافته های پژوهش می توان به وجود دو نظام ارزشی یکسان که همان ستایش آزادی و آزادگی است ، اشاره کرد. نظام ارزشی مزبور در سازوکارهای تولید در طرحواره گفتمان عاطفی در جهت تثبیت هژمونی حاکم یعنی ستایش پایداری و آزادگی در جامعه و به حاشیه راندن سایر مفاهیم ، سیر می کند.
رویکرد عرفانی مولوی به حدیث لیله التعریس و بازتاب آن در منابع اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روایت «لیله التعریس» در شمار قصه های مشهوری است که در طول تاریخ اسلام، شهرت بسیاری داشته و در بیشتر منابع و متون اسلامی ذکر شده است؛ همچنین در شعر شاعران بزرگ ادب فارسی مانند مولوی نیز راه یافته است. البته با توجه به اختلافات نقل راویان در اصل داستان و همچنین مسائلی مانند عصمت و نبودِ سهو یا خطای پیامبر (ص) و مواردی مانند جعل یا تقیه راویان، همواره مخالفان و موافقان بسیاری برای این روایت وجود داشته است؛ ازاین رو، در این پژوهش با استفاده از روش اسنادی، ضمن تحلیل و بررسی این حدیث در متون و منابع اسلامی و نیز اختلافات شایع بین اهل سنت و شیعه در عصمت پیامبر (ص) ، به رویکرد عرفانی مولوی نیز پرداخته شده است؛ زیرا مولوی در مثنوی ، جدا از آرا و اندیشه های مخالفان و موافقان، بیشتر درپی تحلیل و تبیین عرفانی این داستان، پروراندن معانی بلند و باریک عرفانی و توجه به باطن و تأویل این داستان بوده و کمتر به ظاهر و لفظ آن اهتمام ورزیده است. مولوی بیشتر به فواید روحانی، ایمانی، اخلاقی و عرفانی روایت توجه داشته است و خواب پیامبر (ص) را نوعی استغراق، فنا و تجربه عرفانی می داند که بیانگر حالت وصال پیامبر (ص) با حق تعالی در همه حال است؛ درواقع مولوی با رویکرد عرفانی خود توانسته است به اختلافات کلامی این مسئله پایان دهد.
تراداستان و سفرِ تراداستانی: گونه ها و کاربست ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد و نظریه ادبی سال ششم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۱۱)
159 - 190
حوزههای تخصصی:
هدف جستارِ حاضر این است که برپایه چارچوب های نظری پیرامون بینامتنیت، ترامتنیت و به ویژه بیش متنیتِ ژنتی مفاهیم مرتبطِ تراداستان و سفرِ تراداستانی را معرفی و مصادیق آنها را در آثار روایی معرفی و تحلیل نماید. به بیان دیگر، هدف این پژوهشِ روایت شناختی توصیف تراداستان و سفرِ تراداستانی و دسته بندی انواع مختلف آن در ادبیات داستانی است. پرسش های اصلی این مقاله عبارتند از: تراداستان و سفرِ تراداستانی شخصیت ها چیست و انواع و گونه های مختلف آن کدامند؟ تراداستان و سفرِ تراداستانی چگونه در ژانرهای کاربردپذیر، نظیر رمان، داستان کوتاه، اشعار روایی، نمایشنامه و فیلم مصداق پیدا می کند؟ برای پاسخ به این پرسش ها، این جستار با بهره گیری از اصطلاحات مرتبط با ترامتنیت، به خصوص بیش متنیت، و تکیه بر عناصر داستان، به ویژه شخصیت پردازی، به عنوان مهم ترین عنصر تراداستانی، مؤلفه های تراداستان را در انواع مختلف آثار روایی بررسی می کند. در این مقاله، سفرِ تراداستانی به سفرِ برون روایتی، شامل تراداستان برون روایتیِ دوسویه و یک سویه، و سفرِ درون روایتی، شامل سفر درون روایتی در داستان های هم تراز و ناتراز دسته بندی شده است. یافته های این پژوهش نشان می دهند که تراداستان، فرارویِ یک داستان از طریق سفرِ برون متنی یا درون متنیِ شخصیت یا شخصیت های اصلی داستان است. به عبارت دیگر، هرگاه شخصیتی با تغییر یا بدون تغییرات ظاهری و رفتاری، وارد روایتی دیگر در همان اثر یا اثری پیشینه یا پسینه شود، کنش داستانی و معنای متن بسط می یابد و بیش متنیت و فرارویِ متنی و روایتی حاصل می گردد. سفرِ شخصیت ها از زیرمتن به رومتن، از رومتن به زیرمتن، در میان داستان های هم تراز و درون متنی در یک اثر فراداستانی و چندپیرنگی و نیز در روایت های درون متنی و ناتراز در داستان های اصلی و فرعی یک اثر روایی همگی مصادیق و نمونه هایی از تراداستان و سفرِ تراداستانی هستند.
بررسی پیرنگ، شخصیّت پردازی و زاویه دید در زندگی نامه خودنوشت «آن سال ها»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی سال ۲۲ بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۸
139 - 164
حوزههای تخصصی:
زندگی نامه، یکی از قالب های روایی است. خاطره و سفرنامه نیز از گونه های زندگی نامه هستند. زندگی نامه از یک سو تاریخ است؛ زیرا رخ دادهای واقعی در آن گزارش می شود و از سوی دیگر، شبیه داستان است؛ زیرا اشخاص زندگی نامه، مانند شخصیّت های داستانی توصیف می شود و خواننده روایت، را دنبال می کند و از خود می پرسد: بعد چه خواهد شد؟ با توجه به شباهت های زندگی نامه با داستان، در این تحقیق، به عنصر«پیرنگ»، «شخصیّت پردازی» و «زاویه دید» پرداخته می شود تا روشن گردد که آیا زندگی نامه پیرنگ داستانی دارد؟ شخصیّت پردازی اشخاص زندگی نامه، چه اندازه شبیه شخصیّت پردازی داستان است و نیز معلوم گردد زاویه دید در زندگی نامه چه ویژگی هایی دارد. این پژوهش که با روش توصیف و تحلیل انجام گرفته، نشان داد که پیرنگ در زندگی نامه و داستان، تفاوت بسیار دارند؛ زیرا روایات نویسنده زندگی نامه اغلب به ترتیب تاریخی است و او در بیان خود به خاطر حفظ عنصر رمز، در بیان خود امساک نمی ورزد. نویسنده زندگی نامه، در شخصیّت پردازی، ملاحظاتی را رعایت می کند و شخصیّت پردازی اغلب از نوع توصیف مستقیم نویسنده است. زاویه دید در «آن سال ها»، اول شخص است و در مواردی که شخصیّت های دیگر توصیف می شوند از زاویه دید سوم شخص استفاده می شود. همچنین در زندگی نامه نویسی از تک گویی بیرونی بسیاراستفاده می شود.
معنای کهن آزاد، آزادی و نقش آن در ترکیبات وصفی متون کلاسیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به کثرت کاربردِ «آزاد» در معنی رهایی و عدم تعلق، محققان در گزارش یا تصحیح متون پیشین، وقتی به تعبیر «آزاد» یا گونه های دیگر آن نظیر «آزاده» و «آزادی» به صورت مطلق یا در ترکیباتی چون «سرو آزاد»، «سوسن آزاد» و «آزادمرد» برخورده اند، از معنی اصلی واژه غفلت کرده اند. بررسی کتابخانه ای کاربرد تعابیر آزاد، آزاده، آزادی و آزادگان در متون کهن نشان می دهد این واژه ها، غیر از معنی رهایی و عدم تعلق، به معانی دیگر نظیر بی عیب، یک رنگ، سفید، سالم و بی نقص نیز به کار رفته است؛ بنابراین، وصف آزاده و آزادگی برای ستایش مردم و نامورشدن ایرانیان به آزادگان، مبتنی بر همین مفاهیم بوده است. وصف آزادگی برای ستایش خوبی، چندان کاربرد داشت که آزادی کردن به جای ستودن و شکرکردن نیز به کار می رفت.
Quest in James Dashner’s The Maze Runner Trilogy(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Myths, as part of human's life since ancient times, continue to be depicted in novels, movies, and TV series with the advent of technology. The dystopian theme much favored in the book market receiving international attention and appreciation is present in a large number of novels for the adult and the adolescent. Dystopia, as a sub-genre of science fiction, has strongly affected young adult (YA) literature. The Maze Runner trilogy (2009-2011), written by James Dashner, is a popular dystopian fiction with almost all-male supporting heroes. In the present paper, quest in Dashner’s trilogy is investigated in order to analyze the adventure in terms of Joseph Campbell’s views of hero’s journey, including the steps from the very first volume to the third in order to explore the archetype of journey in an adventure taking place in the future fictional world. Characters in this trilogy go through many difficulties to survive, and they pass through the rite of the passage each facing a crisis. A major conclusion the research arrives at is that there is more of an inner change in the young characters than an instant effect on their environment; however, they will be ready for the future.
درد بر گرفتن؛ بازتاب آیینی اسطوره ای در متون عرفانی نقشبندیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال هفدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۶۲
179 - 210
حوزههای تخصصی:
یکی از خوارق عاداتی که در متون متصوفه به چشم می خورد شفابخشی است که به گونه های متفاوتی بروز و ظهور یافته است. در این میان به نظر می رسد مقوله درد برگرفتن یا به تعبیر شاعرانه آن درد برچیدن، بازمانده آیین و رسمی اسطوره ای است که اسطوره شناسان، از آن با عنوان بلاگردانی یاد کرده اند. بلاگردان های اسطوره ای عمدتاً با هدف راندن بیماری، عوارض و آثار گناه، مصیبت، قحطی و خشکسالی و به طور کلی هر نوع شرّ از شخص یا مردم، عمل می کردند. یکی از این بلاگردان ها وقتی به کار می آمده که می خواستند بیماری یا مرضی را از وجود بیمار بیرون برانند. بر این اساس، بلاگردان با پذیرش بیماری فرد مذکور به خود، موجب شفا یا بهبود آن شخص می شده است. این شیوه از شفابخشی در قالب نوعی کرامت عرفانی در برخی از متون متصوفه نیز دیده شده است. هدف از این پژوهش با شیوه تحلیلی توصیفی، بررسی کرامتِ درد برچیدن در متون عرفانی نقشبندیه و مقایسه آن با آیین های اسطوره ای است. در این پژوهش برخی نمونه ها از این رسم و آیین بررسی شده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که متون طریقت نقشبندیه بیشتر از سایر متون صوفیانه، از این باور اسطوره ای تأثیر پذیرفته است.
Dialogue Between Nature and Human in Margaret Atwood’s Alias Grace(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Critical Literary Studies, Vol ۳, No ۲, Spring and Summer ۲۰۲۱
127 - 141
حوزههای تخصصی:
This article will portray Atwood’s Alias Grace (1996) from an Eco-critical viewpoint. The real concern of eco-criticism is to create an eco-literary discourse to produce an interactive approach between the language of nature and the literary language. Likewise, Gregory Garrard explored a different way between humans and environment in the area of cultural spheres in his article in 2016. Garrard wrote a well-known book, Eco-criticism, in 2004 and explored concepts of this approach like: pollution, wilderness, dwelling, animals, and the earth. This type of awareness in literature is significant because of both the current environmental crisis and possible disasters in the future. As such, nature signifies a metaphor for life in the environment. Apart from that, a rural landscape has a profound impact not only on characters, but also on humans the world over. Meanwhile, Atwood followed a creative path which identifies environmental crisis as a modern problem with eccentric human nature as a key element in global ecological concerns. Hence, the main purpose of the current article is looking for a close relationship between humans and nature in the literature which has been ignored in many criticisms. Finding enough harmony with nature will be a plausible result of it.
Etude de Statistique Lexicale : Accroissement Lexical dans l’Œuvre Littéraire de Julien Gracq(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Le présent travail vise l’examen de l’accroissement du vocabulaire de l’auteur à travers toute sa production littéraire. Ce travail s’inscrit dans le cadre de la statistique lexicale. Il s’agit de déterminer l’apport du vocabulaire au fil du temps : pour un segment déterminé du texte c’est le nombre d’unités nouvelles qui n’avaient pas été employées antérieurement et qui apparaissent dans ce segment. Cette analyse permet de constater que l’apport de nouvelles unités dans la seconde période artistique de l’auteur (1967-1992) est intense par rapport à celui remarqué lors de la première période littéraire (1938-1967). Aussi, l’apport lexical à travers l’œuvre de Gracq n’est pas stable puisqu’il change automatiquement à mesure que l’auteur passe d’un genre littéraire à un autre. En effet, on peut constater que la deuxième période artistique de notre auteur Julien Gracq est plus riche que la première et qu'elle connaît aussi un apport lexical plus intense que celui de la première. Le vocabulaire des œuvres de la seconde période est très particulier. Cela émane principalement du style d'écriture adopté par l'auteur dans la seconde moitié de sa vie littéraire dans la mesure où Lettrines 1 de Julien Gracq a inauguré un style d'écriture qui échappe à une définition classique, il ne semble pas exagéré de penser qu'il renouvelle une forme d'expression originale qui d'autres écrivains emprunteront après lui. A vrai dire, les œuvres de la seconde période font partie de ce que nous appelons communément la ‘Littérature Fragmentée’ qui se définit comme un ensemble très libre, une mosaïque de mots pour lire, réflexions et souvenirs (souvent de l'enfance).
نقد و بررسی کتاب یکصد منظومه عاشقانه فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال چهاردهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵۴
189-228
حوزههای تخصصی:
یکصد منظومه عاشقانه فارسی نوشته حسن ذوالفقاری، یکی از جامع ترین و مقبول ترین کتاب ها در حوزه داستان های عاشقانه فارسی است که پس از گذشت حدود هفت سال از اولین چاپ خود، اکنون به چاپ سوم رسیده است. هدف مقاله حاضر نقد و بررسی این کتاب است. برای این منظور، ضمن معرفی مختصری از کتاب، در سه بخشِ نقد ساختاری، نقد محتوایی و نقد منابع، با ذکر شواهد و مستندات، به بررسی اشکالات و نواقص آن پرداخته شده است. عدم انطباق کامل عنوان با محتوای کتاب، اشکال در تبویب کتاب، نداشتن رویه واحد در انتخاب عناوین مداخل، مدخل قراردادن بعضی از نظیره ها و منظومه هایی که اطلاعات کافی از آن ها موجود نیست، پایبند نبودن به ساختار پیش بینی شده برای هر مدخل، اشکالات نگارشی و ضعف تألیف در بعضی مواضع (اشکالات ساختاری)، قرار دادن منظومه های عاشقانه ذیل نوع غنایی و نمایشی، اشکال در ریخت شناسی داستان های عاشقانه، بعضی اظهارنظرهای نادقیق و نیازمند تأمل، گزارش ناقص/ اشتباه بعضی داستان ها، بعضی داده های نادرست (اشکالات محتوایی)، ندیدن بعضی از منابع و بعضی آشفتگی ها در فهرست منابع و ناهماهنگی آن با ارجاعات، ایرادهایی است که برطرف شدن آن ها در ویراست دوم، اعتبار و مقبولیت کتاب را افزون تر خواهد کرد.
مطالعه تطبیقی پوچی و شیء وارگی در دو رمان بیگانه اثر آلبرکامو و بوف کور اثر صادق هدایت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پوچی مفهومی است مهم که در آثار بسیاری از اندیشمندان دوران مدرن مطرح شده است. آلبر کامو یکی از نویسندگانی است که در آثار خود به این مفهوم توجه داشته و در آثارش به مفاهیمی همچون عصیان، تکرار و مرگ پرداخته است. رمان بیگانه یکی از اصلی ترین آثار کامو می باشد که در آن به مفهوم پوچی در بطن زندگی مدرن توجه شده است. از سویی دیگر مفهومی وجود دارد که به آن شی وارگی گفته می شود که با مفهوم پوچی تفاوت هایی مهم و اساسی دارد. نگارندگان در این تحقیق به بررسی و مطالعه ی تطبیقی مفهوم پوچی با شی وارگی در دو اثر بیگانه آلبر کامو و بوف کور صادق هدایت پرداخته اند. نگارندگان در این تحقیق به این نتیجه می رسند که اگرچه رمان بوف کور صادق هدایت اثری قابل توجه است اما نمی توان آن را یک اثر پوچ گرایانه قلمداد کرد و بیشتر می توان آن را اثری در وضعیت شی وارگی تحلیل و بررسی کرد. این در حالی است که اثر بیگانه آلبر کامو را می توان نمونه ی کامل یک اثر پوچ گرایانه معرفی کرد. به نظر می رسد معمولا خوانندگان و حتی منتقدان بین مفهوم پوچی و شی وارگی دچار سوء تعبیر و اشتباه می شوند. هر قدر که پوچی مفهومی ایجابی و دارای کنش فعال و بینش روشن در گفتگو با دیگر آثار و تفکرات است، شی وارگی مفهومی جبری، سلبی و فاقد بینش وکنش مشخص با دیگر تفکرات و موضوعات است.
دلالت های معنایی نگاره سرو مبتنی بر رابطه جانشینی ، همنشینی و بافت موقعیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نگاره سرو یکی از پرکاربردترین درختان در نگارگری و ادبیات و هنر ایرانی است. این جایگاه وامدار پیشینه بسیار دیرینه و کهنی است که در متون اساطیری، دینی و عرفانی جهان ریشه دارد. معانی و مفاهیم نمادین نگاره ها را در فرهنگها و بسیاری از کتابهای موجود در زمینه نمادها می توان فهرست وار یافت، اما دو مقوله در این میان اغلب نادیده گرفته می شود: نخست رابطه همنشینی و جانشینی این نمادها و دوم نقش بافت موقعیت و فرهنگی که این نگاره ها در آن قرار دارند . در این تحقیق برآنیم نقش این مقوله ها را در فهم دلالتهای نمادین سرو در متون ادبی و نقوش موجود در ظروف، فرش و بناها بررسی کنیم. برای این منظور از مبحث رابطه همنشینی(Syntagmatic relationship) و جانشینی (paradigmatic relationship) در زبانشناسی که سوسور آن را مطرح ساخت کمک گرفته ایم. جهت فهم مدلولها و مفاهیم در مورد تک نگاره ها بافت موقعیت ( Contex of situation) را لحاظ نمودیم. بررسی ده ها نگاره نشان داد که سرو در رابطه همنشینی با انسان، خورشید و سیمرغ، درختان، حیوانات مفاهیمی چون راست قامتی، پاکدامنی، جاودانگی، قداست و سرسبزی، مقاومت را با خود دارد. همچنین نگاره سرو به تنهایی با توجه به بافت موقعیت مفاهیمی چون جاودانگی، سوگواری و مرگ و اتصال به آسمان را با خود دارد . این تحقیق چند رشته ای در حوزه زبانشناسی، ادبیات و هنرهای تجسمی و با روش توصیفی تحلیلی انجام گرفته و در پایان پیشنهاداتی در جهت درک بهتر مفهوم نگاره ها ارائه شده است.