فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۲۱ تا ۴۴۰ مورد از کل ۵۳٬۰۹۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
This study attempts to examine Tom Wolfe’s The Electric Kool-Aid Acid Test in the light of the ideas of Michel Foucault, specifically the notions of normalization, institutions, and surveillance that tackle the relationships among power, institutions, and literature. The analysis posits that, in the context of the 1960s, the American government took advantage of all the institutions which were supposed to guarantee the freedom of individuals to curtail their freedom. Seeking to create a normal, ordinary, and homogeneous society, these administrations have employed the police, law, prison, and other overlapping institutions that work in tandem to create circuits of institutions which guarantee to reduce human beings to simpletons who are docile, meek, and ready to fit in place properly. The normality and ordinariness favored by the authorities are also implemented since the novel starts by depicting free individuals whose identities hinge on their being abnormal while it ends when their movement is shattered, and the protagonist is seen as a simpleton serving the forced labor sentence of the judges of both the government and normality. Freedom emerges as a mirage than truth as there seems to be no outside through which individuals can live outside the domination of controlling apparatuses.
Re-reading the Position of Women in Islamic-Iranian Mystical Texts (With Reference to Attar and Rumi’s Works)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Contrary to the traditional disciple-making efforts presented by commentators of mystical works, which aim to consolidate a fanatical attitude towards mysticism and hide any epistemological defects, these works have their own disadvantages, similar to any other knowledge system. One of these disadvantages is the categorization of "women," which, due to the continuation of the patriarchal worldview and the Mithraic origin of Iranian-Islamic mysticism, has been approached with a dogmatic and gender-oriented perspective. Therefore, within the mystical tradition, despite occasional praises given to women in Sufi works, they are generally regarded as symbols of evil passion, and the love for them is seen as figurative and lustful. In these instances, the mystical texts acknowledge their own stance, and, often in contrast to the efforts of their fanatical admirers, provide an opportunity for so-called "destructive" analyses. The present article examines the contradictions within the works of two renowned mystical poets, Attar and Rumi, specifically regarding their portrayal of "woman". By adopting a deconstructive approach, often utilizing textual evidence, it aims to highlight their patriarchal attitude. Consequently, it concludes that while researchers of mystical works have often attempted to absolve the mystic poets of their patriarchal or misogynistic gender-oriented views, the mystics themselves have not done so.
بررسی زبانی و محتوایی نام های خانوادگی در شاهنامه و ویس و رامین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن شناسی ادب فارسی سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۶۳)
85 - 104
حوزههای تخصصی:
شهرت دهی از مهم ترین عوامل شناخت اجتماعی است. مطالعه شهرت ها مشخص می سازد که از چه عواملی در هر جامعه برای هویت بخشی و شهرت دهی استفاده می شود. پژوهش حاضر به روش تحلیلی _ توصیفی و با عنایت به مراحل تکاملی اجتماعات بشری به عنوان بافت فرهنگی و در بررسی زبانی، در چارچوب صرفی و نحوی زبان فارسی انجام می شود و سعی بر آن دارد تا ریشه های فرهنگی شهرت و نام خانوادگی افراد در ایران قبل از اسلام را با تکیه بر شاهنامه فردوسی و ویس و رامین به دلیل دربرداشتن شهرت های ایرانی کهن بررسی کند. بررسی ها نشان می دهد ترکیب نحوی «نام+کسره+ نام پدر/پدربزرگ» و «نام+کسره+ اسامی شهر/کشور+ ی نسبت» و «نام+ کسره+ پیشه+ ی نسبت» بیشترین ساختار زبانی است که استفاده می شود. از نظر بافت فرهنگی، روابط خویشاوندی و انتساب به پدر و پدر بزرگ بیشترین کاربرد را دارد و در مرتبه بعد، کسب شهرت از ویژگی ها و مهارت های فردی است. این دو نمونه متأثر و به جامانده از دوران زیست قبیله ای و مردسالاری است. کسب شهرت از شهر و کشور در مرتبه بعد و نشان از دوران زیست شهری است. انتساب به پیشه نیز چشمگیر است و خود برآمده از جامعه طبقاتی و کاست های اجتماعی است و در بخش تاریخی شاهنامه و دوره ساسانیان به اوج می رسد.
بررسی آرا و اندیشه های سیمین بهبهانی درباره گذشته ادبی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۹۴
203-220
حوزههای تخصصی:
سیمین بهبهانی جزو شاعران شاخص معاصر است که مخصوصاً در حوزه غزل دستاوردهای قابل توجهی داشته است. بررسی آثار سیمین نشان می دهد که وی علاوه بر سرودن شعر، در زمینه نقد ادبی نیز اندیشه ها و آرای مهمی دارد. هدف ما در این پژوهش، بررسی و ارزیابی دیدگاه های سیمین درباره ادبیات کلاسیک است. اهمیت این مسئله از آن روست که معمولاً شاعرانی که داعیه نوآوری دارند، ادبیات قدیم را مانع خود می بینند و گاه با نظرات و تحلیل های خود درصدد تخریب آن برمی آیند؛ اما سیمین به عنوان شاعری نوآور، نگاهی معتدل به این قضیه دارد و ضمن ارج نهادن به ادبیات گذشته، به نوآوری نیز می پردازد. در این پژوهش با روش تحلیلی – انتقادی، تلاش شده است نظرات و آراء سیمین که به شکل پراکنده در مقدمه کتاب های شعر، مصاحبه ها، یادداشت ها و گفت وگوهایش طرح شده است به شکلی نظام مند و منسجم استخراج، رده بندی و تحلیل شود. برای رسیدن به این هدف ابتدا زندگی و عوامل مؤثر بر شکل گیری ذهنیت او بررسی شده، سپس دیدگاه ها و نظرات او درباره دوره های ادبی، سبک ها، گونه های ادبی، شاعران و قالب های ادبی قدیم، رده بندی و تحلیل شده است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که زیستن سیمین در خانواده ای علمی و انس و مطالعات عمیق او در ادب قدیم، باعث شکل گیری ذهنیتی پخته و معتدل در او شده است و داوری ها و ارزیابی های او در باب شعر کلاسیک فارسی، می تواند الگویی مناسب برای نقد گذشته ادبی ما باشد.
تروما درمانی در قرابت انسان و طبیعت: خوانش بوم روان شناسانه «درخت گلابی» و «اناربانو و پسرانش» اثر گلی ترقی و نجات استخوان ها اثر جاسمین وارد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای نوین ادبی بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۲۴
129 - 105
حوزههای تخصصی:
مقاله پیش رو با اتخاذ رویکرد بوم روانشناسی، در برگیرنده خوانش جدیدی از دو داستان کوتاه «درخت گلابی » و « اناربانو و پسرانش » نوشته گلی ترقی و رمان برجسته نجات استخوان ها نوشته جاسمین وارد است. پژوهشگران با استفاده از مفاهیم کلیدی چون بوم روانشناسی، نفس بوم شناسی، بوم درمانی و بوم شناسی فرافردی که نخستین بار توسط تئودور روزاک، لیندا بازل و وارویکس فاکس مطرح شده، به مطالعه آثار منتخب دو بانوی رمان نویس ایرانی و آمریکایی پرداخته است. نویسندگان منتخب ضمن تأکید بر گستره نگرانی های زیست محیطی در جهان، ارتباط انسان با طبیعت را به تصویر کشیده و آرامش روحی و روانی او را در نزدیکی به طبیعت می دانند. علاوه بر این تمرکز آن ها بر طبیعتی است که ضمن زنده، فعال و خارج از کنترل بودن، صرفاً منتظر بیدار شدن انسان جهت همذات پنداری فرافردی با آن است. این پژوهش در نظر دارد ضمن مطالعه تطبیقی آثار فوق، علاوه بر بررسی نتایج حاصل از ترومای گسستگی پیوند انسان با طبیعت به اثبات اثرات مثبت و منفی این قرابت یا دوری پرداخته و اهمیت خودشناسی را در درک هارمونی بین انسان و طبیعت یادآور شود.
بررسی تطبیقی کاربرد ادب اصلاح در لزومیات ابوالعلاء معرّی و موش و گربه عبید زاکانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۴
99 - 117
حوزههای تخصصی:
با بررسی آثار شاعران و نویسندگان در طول تاریخ با ادیبان و شاعرانی مواجه می شویم که از وضعیت موجود جامعه خود در زمینه های مختلف بیزاری جسته اند. این ناقدان به دلیل برخورداری از روحیه ای انتقادی نمی توانند به راحتی از این ناهنجاری ها بگذرند؛ بنابراین به شیوه های گوناگون بسته به شرایط حاکم بر جامعه، کاستی ها و انحرافات را به منظور آگاه کردن مردم و اصلاح این ناهنجاری ها مورد انتقاد قرار می دهند. در این ارتباط ابوالعلاء معرّی و عبید زاکانی دو تن از ادیبان بزرگ در ادب عربی و فارسی هستند که ناهنجاری های اخلاقی و اجتماعی دوران خود را در قالب نقد اجتماعی بیان کرده اند. لذا در این پژوهش بر اساس«روش تطبیقی» نقد هر یک از این دو شاعر بر اوضاع اجتماعی دوران خود را مورد بررسی قرارداده ایم که با بررسی زمینه های مشترک اجتماعی در اشعار این دو شاعر دریافتیم، هر دو از شعر خود به عنوان سلاحی برنده برای بیان مسائل اجتماعی استفاده کرده تا بتوانند ناهنجاری هایی نظیر: بی عدالتی و ستمگری طبقات حاکم، حیله و فریب کاری، زهد ریایی، جهل و سادگی مردم و دیگر انحرافات موجود در جامعه خود را مورد انتقاد قرار دهند.
تحلیلی شناختی بر اشعار عربی مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۳۶
43 - 70
حوزههای تخصصی:
جلال الدین محمد بلخی در تبیین معارف مثنوی برخی از صور برجسته هنری و مضامین ویژه عرفانی را در قالب اشعار عربی می نهد. این پژوهش از طریق بررسی ابیات و مصاریع تمام عربیِ مثنوی، جنبه های زبانی و ادبی این نوع اشعار را بررسی می کند و میزان نوآوری ها و نکته سنجی ها را در ساختار آن ها برمی شمارد و از گذر اشعار عربی به مهم ترین مقاصد مولانا در بیان مفاهیم توجه می کند. هدف، تحلیل موازین هنری اشعار عربی، بدعت های مولانا در حوزه ساختاری این اشعار و کیفیت تشریح مفاهیم مورد توجه او برای بیان محتواست. به شیوه تحلیل محتوایی و در رویکردی زیبایی شناختی، چگونگی تلفیق ابیات عربی با ابیات فارسی مطالعه می شود تا ضرورت وجود اشعار عربیِ مثنوی را تشریح کرد. با این هدف 123 بیت و 99 مصراع در شش دفتر مثنوی بررسی شد. نتایج نشان می دهد در مواردی زمینه بیان معنا، جز به زبان عربی امکان پذیر نیست؛ اصلی ترین دلیل این امر علاوه بر نقد منش نحویون، خروج از هنجارهای عادی زبان، آمیختگی توأمان افکار و یافته های مولانا از منابع عربی و فارسی، آفرینش معانی متعدد در فرمی نو و تعمیق تجارب عرفانی از طریق پدیدآوردنِ زبان ویژه مثنوی است. در این سیر و رهیافت تکاملی، اولویت های زبانی خاصی در ساخت و فرم روی می نماید. در همین راستا، مولانا برای تعمیق مبانی اندیشگی مثنوی دست به خلاقیت های عدیده ای می زند و از این طریق مسیر پیچ درپیچ مضامین مثنوی را در انتقال اغراض گوناگون آن هموار می سازد.
مقایسه «افسانه» نیما و «دو مرغ بهشتی» شهریار بر اساس نظریه اضطراب تأثیر «هارولد بلوم»
منبع:
مطالعات زبان فارسی (شفای دل) سال ۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱۷
37 - 66
حوزههای تخصصی:
«اضطراب تأثیر» نظریه ای است درباره تأثیر شاعرانه، که نخستین بار هارولد بلوم با بهره گیری از مفاهیم روانشناسی فروید، آن را بیان کرد. او در دو کتاب خود «اضطراب تأثیر» و «نقشه بدخوانی» مهم ترین عامل خلق آثار ادبی را روابط خانوادگی بین متن ها می داند. از نگاه بلوم، بینامتنیت، میدان نبرد ادیپی میان شاعر متأخر با شاعران متقدم است. به طوری که شاعر متأخر تلاش می کند تا از طریق بدخوانی خلاقِ آثار پیشینیان از اضطراب تأثیر آنها رهایی یافته و شعری اصیل بیافریند. در این پژوهش شعر «دو مرغ بهشتی» شهریار که تحت تأثیر منظومه «افسانه» نیما سروده شده است، به عنوان اثر متأخر مورد بررسی قرار گرفته و به این پرسش پاسخ داده شده است که؛ شهریار به عنوان شاعر دیرآمده با بهره گیری از چه شیوه هایی در صدد رهایی از اضطراب تأثیر نیما یوشیج برآمده و تا چه میزان در این نبرد ادیپی موفق بوده است؟ به این منظور، اشعار نیما و شهریار در سه قلمرو زبانی، ادبی و فکری بررسی شد. سپس گام های شهریار برای رهایی از سلطه نفوذ نیما تحلیل شده است. نتیجه آن که می توان گفت؛ شهریار در «دو مرغ بهشتی» به توصیه های نیما در سرودن شعر نو توجه داشته است، اما در سه قلمرو زبانی، ادبی و فکری با بهره مندی از نبوغ خاص خود در استفاده از زبان ساده و روان، مفاهیم عرفانی اشعار کهن فارسی، فنون ادبی سبک عراقی و استفاده از مکتب رمانتیسم در توصیف طبیعت، به خوبی توانسته از سایه نفوذ نیما یوشیج و اضطراب تأثیر او رهایی یافته و شعر اصیل خود را بسراید.
چند گانگی هویت : چالش ها و فرصت های مهاجرت در «خاک غریب» اثر جومپا لاهیری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
زبان و ادب فارسی دانشگاه آزاد سنندج سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۶۰
232 - 260
حوزههای تخصصی:
عصر جهانی شدن، فراملی گرایی و تغییرات اجتماعی-فرهنگی موجب بروز چندگانگی هویت در ادبیات دیاسپورایی قرن بیست و یکم شده است. مفهوم هویت، با پیچیدگی ها و ظرایف ذاتی خود، همواره موضوعی مورد بررسی و کنکاش در مطالعات فرهنگی بوده است. جومپا لاهیری یکی از صدای های قوی هویت چندگانه هندی در آمریکا است. وی در دومین مجموعه داستان خود، «خاک غریب» (۲۰۰۸)، به بررسی چندگانگی هویت افرادی می پردازد که درگیر چالش میان فرهنگ، خانواده و جامعه می باشند. این مقاله با استفاده از دیدگاه های نظری استوارت هال و مایکل رایان ، به بررسی چگونگی تجربه چندگانگی هویت درخاک غریب اثر لاهیری پرداخته و از طریق تحلیل دقیق برخی از روایت ها، به تبیین تعامل پیچیده میان پیشینه ی شخصیت ها، محیط های فرهنگی جدید و احساس پیچیدگی هویت آن ها می پردازد. در انجام این واکاوی، نقش شخصیت های لاهیری درچگونگی رویارویی با تنش های موجود میان میراث فرهنگی بنگالی و هنجارهای فرهنگ غربی مختلف مورد بررسی قرار می گیرد. از سوی دیگر، مهاجرت فرصت هایی را برای شروع زندگی جدید، آموزش و بهبود وضعیت اقتصادی فراهم می کند، اما همزمان با تنش هایی نیز همراه است. این پژوهش در پی پاسخ به این پرسش های بنیادین است که این چالش ها و فرصت ها کدامند، در چه حوزه هایی اتقاق افتاده اند و لاهیری چگونه این چالش ها و فرصت ها را به تصویر کشیده است؟ یافته های این پژوهش نشان می دهند که چگونه هویت های چندگانه، باعث ایجاد چالش ها و فرصت های بسیاری در مهاجرت می شوند که آگاهی از آن برای جوامع جهانی بسیار حائز اهمیت است.
بررسی تطبیقی مفهوم عشق، عزلت و وحدت وجود در نگاه مولوی و اکهارت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وحدت وجود، اساس و بنیان همه مکاتب عرفانی است. عارف در برابر عظمت خداوند، خود را هیچ پنداشته و «نیستی» از منظر عارفان به الهیّات تنزیهی توجه دارد. «هستی» از آنِ خداست و همه پدیده ها، تجلی او است. با توجّه به همین تعریف می توان گفت که شدّت و کمال هستی او موجب «عشق» به ظهور و تجلّی می گردد و انسان اگر به خدا معرفت پیداکند به او «عشق» می ورزد. عشق به خدا هم از راه های گوناگونی کسب می شود که یکی از مهمترین آنها عزلت است. مولانا و اکهارت دو عارف از دو دین مختلف با ریشه مشترک و هر دو در حوزه عرفان صاحب نظرند. وجود این مفاهیم عرفانی از تشابهات بی شمار نظام فکری مولانا و اکهارت است که در دو اثر مثنوی و سؤالات پاریسی به چشم می خورند. در این پژوهش که به روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از منابع کتاب خانه ای صورت گرفته؛ ابتدا اصطلاحات عرفانی وحدت وجود، عشق و عزلت را در مثنوی مولوی و سؤالات پاریسی دریافته و سپس به بررسی و تطبیق و بیان و شباهت ها و تفاوت های میان آنها از منظر مولانا و اکهارت پرداخته و مشخّص شد که هر دوی ایشان وحدت وجود را اساس وزیربنای عرفان می دانند.
بررسی منشأ زائوم ها در غزلیات شمس با تکیه بر آرای کارل گوستاو یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۲
147 - 160
حوزههای تخصصی:
در مطالعه و بررسی غزلیات شمس با ابیاتی مواجه می شویم که موسیقیایی، امّا فاقد معنایی خاص هستند. عبارات این ابیات که در برخی از پژوهش ها، با نگرشی فرمالیستی، زائوم یا فراخرد نامیده شده اند، بحث ها و چالش های فراوانی در میان پژوهشگران برانگیخته اند. دریافت پاسخ این پرسش که منشأ روان شناختی سرایش چنین ابیاتی چیست و ریشه در چه رویدادهایی در زندگی مولانا دارد، یکی از مباحثِ دارای اهمیّت و ضرورت ویژه است. در پژوهش پیش رو با رویکرد تحلیلی توصیفی و با تکیه بر منابع کتابخانه ای و به ویژه با بهره گیری از اندیشه های روان شناختی کارل گوستاو یونگ به بررسی این ابیات خواهیم پرداخت. بدنه اصلی مقاله را بررسی روان شناسانه ابیاتی از مولانا تشکیل می دهد که می تواند مصداقی از زائوم باشد. برآیند این پژوهش، کشف پیوند تنگاتنگی است که در میانه این زائوم ها با نمود کهن الگوی دیونیسوسی وجود دارد و از رویدادهای تراژیک زندگی مولانا سرچشمه می گیرد؛ رویدادهایی که بر شکل گیری اشعار فاقد معنا امّا موسیقیایی غزلیات شمس، تأثیر مستقیم گذاشته است. بر این اساس، ابیات زائوم گونه مولانا، ریشه در ضمیر ناخوداگاه جمعی شاعر دارد و حاصل تجلی کهن الگوی دیونیسوسی وی در پی رویدادی تراژیک، یعنی دوری دفعی از شمس تبریزی است.
بررسی روان شناختی خودخواهی و خودبزرگ بینی با تکیه بر مثنوی معنوی مولوی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
زبان و ادب فارسی دانشگاه آزاد سنندج سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶۱
122 - 147
حوزههای تخصصی:
در این مقاله موضوع خودخواهی و خودبزرگ بینی که از عوامل مهم ایجاد رنجها و بی عدالتی های اجتماعی انسان می باشد، از دیدگاه مولوی و روان شناسی که به عنوان نوعی اختلال شخصیت به نام خودشیفتهNarcisistic مطرح می شود، مورد بررسی قرار گرفته و توصیه ها و راهکارهایی مناسب جهت درمان و ترک این بیماری پیشنهاد شده است. همچنین "من واقعی" و "من کاذب و دروغین" که سایه ای فریبنده از من واقعی است و نیز خودخواهی از دیدگاهی متفاوت با عنوان خودخواهی مثبت که لازمه حفظ و صیانت و عزّت نفس است مورد توجه قرار گرفته است. می توان گفت مولانا از قرنها پیش با توجه به نگرش کل گرایانه و شناختِ فطرتِ انسان و نیز نظریه پردازان روان شناسی نوین هر کدام با بیان خاصِ خود، تکبّر و خودبزرگ بینی را نوعی بیماری و اختلال رفتاری می دانند که ناشی از توهّم و ظنّ کاذبی است که بر اثر عواملی چون مال و ثروت، مقام و منصب، زیبایی، مدارج علمی، تملق و تمجید نابجای اطرافیان و ... این احساس در فرد تقویت می شود. این پژوهش تلاشی است در جهت شناخت بیشتر مضرات و عواقب این بیماری، باشد که با تغییر ذهنیت و باورهای بیهوده و با شناخت خودِ واقعی، زمینه ساز افکار و اعمال نیک شود همان که مولانا در آموزه های ارزشمند خود با بیان حکایات و نکات اخلاقی فراوان در قالب تمثیل بر آن تأکید نموده است.
بررسی و تحلیل مشرب عرفانی شیخ امین الدّین بَلیانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امین الدّین محمد بن زین الدّین علی بلیانی کازرونی معروف به امین بلیانی، از عارفان قرن هشتم و بنیان گذار یکی از معتبرترین طریقه های عرفانی در فارس، شخصیت های بزرگی همچون حافظ و خواجوی کرمانی را مجذوب خود کرد. باوجود جایگاه و اهمیت خاص امین الدین در تاریخ تصوف تاکنون تحقیق روشمندی در باب مشرب عرفانی او به انجام نرسیده است. در این پژوهش که به روش توصیفی-تحلیلی به انجام رسیده کوشش شده است ازطریق پاسخ به پرسش هایی در باب مبدأ سلوک، نام، شمار و ترتیب منازل میان مبدأ و مقصد، میزان اهمیت منازل، توانایی های کسب مواهب هر منزل و آداب کسب آنها که در قالب الگویی روشمند قرار دارد، برخی شاخص های مشرب عرفانی این عارف تبیین شود. پس از رجوع به منابع موثق، برخی از یافته های این پژوهش بدین قرار است: امین الدین از پیروان سنت اول عرفانی بوده و سلوک او و مریدانش از منزل جذبه یا یقظه آغاز شده و پس از درک منازلی دیگر به کمال یعنی بالاترین مرتبه معرفت منتهی می شود. در طریقه امین الدین احوال عرفانی ذیل مقامات قرار دارند و طی هر مقام مشروط به درک احوال خاص آن مقام است. مناسبات امین الدین با ملامتیه و مسیحیان در اهمیت یافتن برخی ارکان مشرب عرفانی او اثرگذار بوده و همچنین انحطاط اخلاقی صوفیه و رواج ریاکاری میان صوفیان در دوره حیات او توجه بیشتر شیخ را به موضوع اخلاص در پی داشته است.
نعم البدل و تصحیح متون منظوم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۹۵
18-35
حوزههای تخصصی:
در حاشیه نسخه های خطّی مثنوی مولانا مخصوصاً در مثنوی مورخ 677 قونیه که اساس تمام تصحیح های مثنوی بعد از نیکلسون است، و مطابق ادعای کاتب آن، از روی نسخه ای کتابت شده که با حضور مولانا و حسام الدین چلبی و سلطان ولد بازخوانی و بازبینی شده است، کلمات و تعبیرات و ابیاتی آمده که با علامت "صح" بر ضبطِ متن ترجیح داده شده است و آوردنِ آن در حاشیه نیز در اصل بدان معنی بوده است که در کتابت های بعدی، در متن جایگزین ضبط های قبلی شوند. ولی کاتب نسخه برای اینکه به نسخه اصل وفادار بماند، متن و حواشی را عیناً به همان صورت نسخه اصل، به نسخه خود منتقل کرده است. از ناشرانِ نسخه قونیه یا مصححان مثنوی بر اساس نسخه های کهن (با تأکید بر نسخه قونیه)، انتظار می رفت کار ناتمام کاتب نسخه قونیه را با آوردنِ حواشیِ نشاندار با نشانه "صح" به متن و بردنِ متن به حاشیه تمام کنند، ولی مصححان نسخه قونیه در مورد اینگونه کلمات و ترکیبات و ابیات سلیقه ای عمل کرده اند. مخصوصاً در خصوصِ ابیات، بعضی متن قونیه را حفظ کرده و بیتِ حاشیه را در حاشیه (پاورقی) نقل کرده اند؛ بعضی حاشیه را به متن برده اند و متن را به حاشیه؛ و بعضی هر دو را به متن آورده اند؛ اگرچه این ابیات عیناً به یک معنی باشند. در تصحیح استاد موحد نیز غالباً هر دو بیت راجح و مرجوح در متن حفظ شده است؛ هرچند اینگونه ابیات موازی و مترادف، و تکرار یک معنی با دو تعبیر باشند.«نعم البدل» در این مقاله به ابیاتی اطلاق می شود که در حاشیه نسخه بازبینی شده، به خواستِ شاعر یا پیشنهاد دیگران و تأیید او، بر ضبط متن ترجیح داده شده و این ترجیح غالباً با علامت «صح» مشخص شده است تا کاتبان و مصححان بعدی آن را جایگزین متن کنند و متن را به حاشیه برند ولی وفاداری کاتبان و مصححان به نسخه اساس باعث شده هر دو را به متن ببرند تا با حذف بیتِ مرجوح، احیاناً خلاف مقصود سراینده متن عمل نکنند.
گذر از افسانه به واقع گرایی در مکتب داستانی آذربایجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۹۵
180-198
حوزههای تخصصی:
افسانه پردازی در مکتب داستانی آذربایجان اهمیت ویژه ای دارد و در اکثر آثار سه نویسنده اصلی این مکتب (صمد بهرنگی، غلامحسین ساعدی و رضا براهنی) خود را نشان می دهد. اگر رمان ها و داستان های این نویسندگان را به ترتیب زمان نوشته شدن کنار یکدیگر قرار دهیم، دوره بندی مناسبی از این مکتب به دست می آید. در این حالت، خواهیم دید که نحوه استفاده از عناصر داستانی و شکل واقع گرایی آثار، در یک سیر مشخص قرار دارند. این نویسندگان در دوره اول، افسانه را بیشتر به شکل اصلی و بدون تغییر به کار برده اند، اما در دوره دوم آن را در مسیر فانتزی و واقع گرایی جادویی پخته تر کرده و در دوره سوم بیشتر در قالب واقع گرایی به کار برده اند. در این تغییر و تحول، ادبیات کودک، که صمد بهرنگی نماینده آن است، تأثیرات زیادی از ادبیات بزرگسال گرفته و به نظر می رسد که در مکتب آذربایجان رگه هایی از واقع گرایی جادویی به شکلی جدی وارد ادبیات کودک می شود.
Autoritarisme du plan du discours dans Les Chants de Maldoror(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Recherches en Langue et Littérature Françaises Année ۱۷, No ۳۲, Automne& Hiver ۲۰۲۴
206 - 2018
حوزههای تخصصی:
Les Chants de Maldoror résistent obstinément à toute classification dans un genre littéraire spécifique, révélant une nature hétéroclite qui défie toute tentative de catégorisation. Des tentatives ont été faites pour ancrer ce texte de la seconde moitié du XIXe siècle dans le registre de la poésie. Cependant, au-delà de son apparente dissonance et de son rejet des normes établies, ce texte novateur trouve sa cohérence sous l'égide d'un narrateur autoritaire, qui semble être la seule instance garantissant la continuité interne des six chants. La prédominance de la narration, en élargissant le plan du discours, agit comme un rempart empêchant le lecteur de s'identifier aux personnages ou de succomber à l'illusion référentielle. Ceci non seulement écarte le lecteur du lecteur idéal, mais le dépeint aussi comme un mauvais lecteur. Les références constantes à l'acte de narration, troublant le cours de l'histoire, l'adresse récurrente du narrateur au narrataire et les commentaires sur le récit et l'histoire confirment la suprématie de la narration dans le texte lautréamontien. L'existence d'une narration autoréflexive et narcissique, dès les premières lignes, remet incontestablement en question l’horizon attente du lecteur. Cette présence requiert une lecture pleinement avertie, défiant toute quête de sens, et confronte le lecteur à des questions fondamentales sur la nature et les fonctions des notions telles que l'écriture, la lecture, la narration, l'auteur et la littérature.
اخلاق حرفه ای لشکریان در روضه العقول(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۱
17 - 38
حوزههای تخصصی:
اخلاق حرفه ای را از شعبه های جدید اخلاق است که با مبانی ارزشی و اعتقادی، ارتباط نزدیکی دارد. هر شغل و حرفه ای متناسب با خود، مسئولیت های اخلاقی خاصی ایجاد می کند و اخلاق حرفه ای با توجه به راهکارهای سالم سازی ارتباطات این زمینه نقش مهمی دارد. این مقاله با هدف بررسی اخلاق حرفه ای لشکریان در روضه العقول و با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی نوشته شده است. روضه-العقول از جمله کتب نثر فارسی و تحریر دیگری از مرزبان نامه است که محمد بن غازی ملطیوی در قرن ششم به رشته تحریر درآورده است. یکی از موضوعاتی که در این کتاب به روشنی تبیین شده جایگاه و اهمیت لشکر و نیروهای لشکری در حکومت و بین طبقات مختلف جامعه است که می توان اخلاق حرفه ای این قشر از جامعه آن روزگار را از آن استخراج کرد. پرسش های اصلی این تحقیق این است که؛ لشکر و لشکریان در روضه العقول چه جایگاهی دارند و به کدامیک از مولفه های اخلاق حرفه ای لشکریان در روضه العقول اشاره شده است؟ یافته های این پژوهش حاکی از آن است که صلح-طلبی و پیشی نگرفتن در جنگ، داشتن تعهد و تخصص، صبر و استقامت و تحمل شدائد، رعایت سلسله مراتب و اطاعت از مافوق، آگاهی و آمادگی در برابر دشمن، یاریگری، وفاداری، شجاعت، پرهیز از شبیخون زدن و پرهیز از غارت از جمله اصولی است که در اخلاق حرفه ای لشکریان در روضه العقول مورد توجه قرار گرفته است.
بررسی و تحلیل اسطوره های «هزاره دوم آهوی کوهی» با تأکید بر نقش هویت یاب آن ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اسطوره به رغم کهنگی اش، پدیده ای زنده و حاضر و ناظر بر رفتار و اندیشه های انسان است. با وجود آن که تمام شاعران، از اسطوره در شعر خود استفاده می کنند، فقط برخی از آنان و ازجمله شفیعی کدکنی، از بینش اساطیری برخوردارند. او نه تنها با اسطوره های ایران، اسلام، عرفان و جهان آشناست؛ بلکه از تأثیر آن بر عمق بخشیدن به شعر هم آگاهی کافی دارد. در این مقاله برخی از اسطوره های «هزاره دوم آهوی کوهی» از آن روی که به انسان هویت می بخشند، معرفی شده است. شفیعی، با پذیرش ضمنی اسطوره هایی که سبب شکل گیری هویت ایرانی- اسلامی است، بر هویت ایرانی، که از ابزارهای خودیابی و ایستادن در برابر تمدن غرب است، تأکید بیشتری دارد. داده های این پژوهش با استفاده از روش کتابخانه ای گردآوری و با استفاده از روش کیفی توصیف شده است. هدف نویسندگان بازنمایی طرز اسطوره پردازی شفیعی برای هویت بخشی به انسان است. نتایج تحقیق نشان می دهد که شفیعی با بهره گیری از بینش اساطیری و نیز با شناخت عمیقی که از اسطوره ها، دارد به مخاطب برای رهایی از بی هویتی، کمک، شایانی می کند.
بررسی رویای جریره در شاهنامه فردوسی، بر پایه نظریه ناخودآگاهی یونگ و خواب گزاری سنتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از موارد مشترک بین ادبیات و روان شناسی، مقوله رویا و خواب گزاری است و مهم ترین وجه اشتراک این دو، به کارگیری زبانی نمادین در آن ها است. روایت رویا در بسیاری از آثار ادبی اقوام و ملل مختلف وجود دارد که در ادامه، گاهی منجر به بحث تعبیر و تفسیر و خواب گزاری نیز می شود. در شاهنامه فردوسی نیز به عنوان یک اثر فاخر در ادبیات حماسی، مشاهده می شود که امر خواب گزاری، یکی از موارد تکرار شونده در این کتاب است؛ به گونه ای که می توان از آن به عنوان یک بن مایه یاد کرد. این رویاها از جهت تصاویر و تحقق آن ها، چند گونه اند: بعضی از این رویاها عینا به وقوع می پیوندد، بعضی نیمی نمادین و نیمی حقیقی اند و رویاهایی نیز هستند که تماما نمادین اند. در این جستار، تعبیر رویای جریره در شاهنامه، از دو منظر خواب گزاری سنتی و مباحث ناخوداگاه فردی و جمعی یونگ مورد بررسی قرار گرفته و با تعبیر مدنظر روایت داستانی مقایسه شده است.
بررسی راهبرد «بومی سازی» در برگردان عربی عناصر فرهنگی رمان درازنای شب بر اساس نظریه «ذخایر فرهنگی ایون زوهر»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مباحث مهم و مورد توجه نظریه پردازان علم ترجمه، ارتباط عمیق بین فرهنگ و زبان است. بسیاری از مترجمان و نظریه پردازان برای ترجمه متون این دو را لازم و ملزوم یکدیگر می دانند. نمی توان انکار کرد که زبان بخش بزرگی از فرهنگ را تشکیل می دهد و تأثیر فرهنگ و زبان بر یکدیگر تأثیری متقابل است. در نظریه ذخایر فرهنگی ایون زوهر، زبان به عنوان یک ذخیره فرهنگی به شمار می رود که خود متشکل از ریزفرهنگ هاست. وی با تکیه بر این نظریه از یک سو به بررسی تعامل بین فرهنگ های مختلف می پردازد و از سوی دیگر، تعامل بین فرهنگ و زبان را بررسی می کند. در حیطه ادبیات، داستان ها و رمان ها را می توان منابع غنی فرهنگ یک زبان معرفی کرد. از این رو، این مقاله می کوشد با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی بر مبنای نظریه ایون زوهر راهکارهای بومی سازی عناصر فرهنگی را در ترجمه عربی یکی از رمان های جمال میرصادقی با عنوان درازنای شب به کوشش احمد یوسف شتا بررسی کند. نتیجه این پژوهش نشان می دهد مترجم به دلیل وام گیری زبانی، مبادلات فرهنگی، اشتراکات مسائل اجتماعی، وحدت ادیان و تشابه آداب و رسوم مذهبی در بومی سازی عناصر فرهنگی از روش هایی چون تجزیه و تحلیل فرهنگی -اختلاط فرهنگی– اصلاح فرهنگی و تطبیق فرهنگی بهره جسته است. از این رمان در مجموع 829 عنصر فرهنگی استخراج شد. نتایج بررسی ترجمآ این عناصر فرهنگی نشان می دهد که دو راهکار انتقال عینی (45 درصد) و فرهنگ زدایی (37 درصد) بیشترین بسامد را داشته اند. بسامد بالای این دو راهکار نشان دهنده عدم توجه نویسنده به بومی سازی عناصر فرهنگی و تلاش برای انتقال فرهنگ مبدأ به فرهنگ مقصد است.