فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۳۶۱ تا ۲٬۳۸۰ مورد از کل ۵۲٬۹۰۷ مورد.
منبع:
Journal Of English Language and Literature Teaching, Volume ۲, Issue ۲, September ۲۰۲۳
35 - 53
حوزههای تخصصی:
This study was explored to seek the effect of mobile-mediated dynamic assessment on Iranian EFL learners' writing skill. The participants were 60 EFL learners from one English language institute in Shiraz, Iran, learning English at the intermediate level. Their age ranged from 15 to 30. The participants were randomly assigned to three equal groups (i.e., one control group and two experimental groups). The instruments and materials used in this study were oxford quick placement test (OQPT), the DIALANG writing test, WhatsApp, Google Docs, and the interview. To measure the participants’ general English proficiency level before the experiment, the participants took the Oxford Quick Placement Test (OQPT). The quantitative data were analyzed using using Kolmogorov-Smirnov and Shapiro-Wilk tests of normal, descriptive statistics, paired-sampled T-tests, ANOVA, and Tukey post hoc tests. For the qualitative data analysis, the answers to the interview questions were coded and analyzed using a typology of mediation. The ANOVA test showed that there were significant differences among the groups which implies that mobile-based dynamic assessment can enhance the writing proficiency among the language learners. In other words, both T and V groups in intermediate level had a significant progress in their writing proficiency. In light of the qualitative data, nearly all of the participants supported DA due to its advantageous benefits. They felt that this approach saved them time and increased their confidence and enthusiasm for writing, which is a challenging ability.
تحلیل انتقادی گفتمان رمان لم یزرع بر اساس رویکرد فرکلاف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۹
111 - 134
حوزههای تخصصی:
در ادبیات معاصر، مقارن با جنگ ایران و عراق گونه ای به نام ادبیات دفاع مقدس در انواع و قالب های مختلف ازجمله «رمان» پدیدار شده و تا به امروز که چهار دهه از جنگ می گذرد، به رشد و ماندگاری خویش ادامه داده است. در رمان های دفاع مقدس، همسو با تغییراتی که در فرایندهای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی جامعه صورت گرفته است، شاهد تحول تدریجی و پیدایش گفتمان های تازه ای هستیم. رمان لم یزرع محمدرضا بایرامی ازجمله این رمان ها است که با طرح گفتمانی کاملاً متفاوت نسبت به آثار پیشین، در دهه نود به نگارش در آمده است. این جستار در پی آن است که با بازخوانش رمان لم یزرع در قالب رویکرد انتقادی نورمن فرکلاف به شیوه توصیفی-تحلیلی، گفتمان های موجود در آن را مورد کاوش قرار دهد و پاسخگوی این پرسش باشد که آیا گفتمان حاکم بر فضای داستان در خدمت حفظ روابط قدرت ایدئولوژیک در لایه های ساختار اجتماعی صورت بندی شده یا در جهت تضعیف و دگرگونی آن است. یافته های این پژوهش حاکی از آن است که نویسنده رمان لم یزرع با بازنمایی تحولات ناشی از هژمونی گفتمان اعتدال در سطوح سیاسی- اجتماعی- فرهنگی جامعه ایران در دهه نود به ویژه تغییر در مرکز ثقل فرهنگی جامعه، درصدد انتقاد از نظام معنایی مسلط بر دوران جنگ و تضعیف روابط قدرت موجود در لایه های ساختار اجتماعی این دوره برآمده است. در این میان، مهم ترین مؤلفه ای که در گفتمان لم یزرع برجسته سازی شده و دیگر مؤلفه ها به حول آن مفصل بندی شده، اجتناب از ایدئولوژی های متعصبانه است که در هر شکل و در هر سطحی زاینده تنش و جنگ شناخته شده اند.
بررسی مفهوم وحی و شهادت در شعر و کلام نوروز سورانی (متون مقدس گوران) بر اساس روش پدیدارشناسی هرمنوتیک پُل ریکور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۳
39 - 67
حوزههای تخصصی:
پدیدارشناسی هرمنوتیک با ورود به حوزه مطالعات دینی، اقتدار متون مقدس را به عنوان یک راهنمای هنجاری با الگوهای مشخص و تعریف شده در پرانتز قرار می دهد. این تعلیق، عرصه ارجاعِ شاعرانه غیرتوصیفی را به جهان می گشاید. رویدادهای بازگوشده درکتاب مقدس به عنوان رویدادهای تاریخی، اکنون از وجود متنی برخوردارند که از منشأ پیشینِ خود فاصله گرفته اند و معانی کنونی شان محصول ثبت آنها در شبکه ای از متون است که به طورمتناوب، یکدیگر را در یک کلِ بینامتنی حمایت و جابه جا می کنند؛ براین اساس کتاب مقدس، پیش از هرچیز گفتمانی است که نظریه کلیِ متن آن را به عنوان حلقه ای در یک زنجیره ارتباطی می فهمد. پُل ریکور در تدوین قوسِ هرمنوتیکی خود با تأکید بر مرحله تبیین انتقادی (نقد ادبی) گذار از اولین تفسیر سطحی و متعصبانه را به خوانشی عمیق ممکن می سازد که در برابر رویارویی با عینیت ایستاده است . در این مقاله با توجه به دیدگاه های ریکور به بررسی مفاهیمِ «وحی و شهادت (گواهی)» در متون مقدس گوران می پردازیم و سپس با تحلیل شعر و کلام مقدس «نوروز سورانی» در این زمینه، سعی در نشان دادن الگوی عینی این مفاهیم در متون مقدس گوران (یارسان/ اهلِ حق) داریم. این تعلیق سبب می شود تا وحی با توجه به ویژگی های منحصربه فرد گفتمان ها و درعین حال از طریق روابط متقابل آنها درک شود. پدیدارشناسی هرمنوتیک پُل ریکور با تأکید بر مرحله تبیین انتقادی موجب می شود تا کتاب مقدس از تفسیرهای ذهنی سازِ وابسته به فرهنگ و نیز از تفسیرهای بنیادگرایانه رها شود و کماکان در جهان مُدرن امروز مورداستناد و استفاده قرار بگیرد.
تحلیل روابط بینامتنی ملفوظات شبه قاره و مجالس (مطالعه موردی مجالس سبعه و فواید الفؤاد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۳
69 - 99
حوزههای تخصصی:
در قرن هفتم و هشتم هجری قمری آث ار فراوان ی در شبه قاره (هند و پاکستان با نام «ملفوظات» در حوزه ادبیات عرفانی نگاشته شد. وجود برخی اشتراکات میان این متون و مجالس، این سؤال را به ذهن متبادر می کند که آیا ملفوظات به تقلید یا تحت تأثیر مجالس نگارش یافته اند یا آثاری متفاوت هستند؟ مجالس سبعه (629-621 یا 642-637.ق) اثر مولوی و فوایدالفؤاد (722-703.ق) اثر خواجه نظام الدین اولیا نمونه های شناخته شده ای از مجالس و ملفوظات هستند که در این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی به بررسی آن ها و ویژگی های مشابه و متمایز هریک می پردازیم. این مقایسه با توجه به نظریه بینامتنیّت انجام می شود. فوایدالفؤاد از منظر پیرامتنیّت تنها در نحوه تقسیم بندی نشست ها و نداشتن عناوین داخلی، با مجالس سبعه مشترک است. از لحاظ سرمتنیّت، تعلّق دو اثر به گونه ادبی خاص باعث وجود برخی ویژگی های ساختاری و محتوایی مشترک در دو متن گردیده است. از حیث ارتباط بیش متنی با توجه به وجود اسناد تاریخی، برگرفتگی غیر مستقیم فوایدالفؤاد از مجالس سبعه، محتمل است و گشتارهای کمّی، انگیزه ای وکیفی در فوایدالفؤاد مشاهده شده است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که تأثیرپذیری فوایدالفؤاد از مجالس سبعه، جنبه تقلیدی ندارد و با توجه به مشابهت ها، این اثر و احتمالاً سایر ملفوظات، برداشتی آزاد و غیرمستقیم از مجالس سبعه و سایر مجالس هستند.
Du mal d’être romantique au mal (d’) écrire valmorien dans Les Pleurs(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Alors que les espoirs déçus de la Révolution française de 1789 et les nombreux bouleversements socio-politiques consécutifs ont créé dans la 1ère moitié du XIXème siècle, un inapaisable mal du siècle qui « implique un manque de volonté, une mélancolie introspective, un culte du moi, une complaisance dans la souffrance et un repli sur soi » Jennings C. (1970 : p.559) ; Marceline Desbordes-Valmore, poète dont aucune notice biographique ne certifie une grande connaissance livresque, entreprenait à travers Les Pleurs, une aventure poétique intimiste et doloriste. Voix féminine, unique femme parmi les poètes maudits dans un siècle de pessimisme radical, elle s’adonne à une poésie aux allures lacrymales qui s’origine dans une vie de famille ruinée par de nombreux décès de proches, un désenchantement amoureux, et surtout sa condition de femme dans un environnement dominé par la langue et la pensée masculines. La poétisation de son mal d’être et de son âme tourmentée, engendre une esthétique aussi instable : tensions énonciatives sur le statut du je lyrique, hybridation générique avec la théâtralisation du langage poétique, hésitation dans une écriture androgynique pour trouver l’équilibre ; et enfin des soupçons de négligences stylistiques et prosodiques. Ce qui pourrait s’apparenter à un « mal écrire » valmorien, devient plutôt un « mal d’écrire » fécond, qui donne une expressivité à la douleur et plie sa poésie aux exigence d’un référent déstabilisant.
نگاهی به غیابِ داستان آرش در شاهنامه فردوسی از منظر تحلیل پارادایمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۸۰
۹۴-۷۷
حوزههای تخصصی:
شاهنامه فردوسی بسیاری از روایتهای اسطوره ای ایرانی را در خود جمع کرده است؛ اما داستانهایی هست که بنا به دلایلی فردوسی بدانها نپرداخته است. از مهمترین اسطوره های ایرانیِ غایب در شاهنامه، اسطوره آرش است. برخی پژوهشگران معتقدند فردوسی آگاهانه به این اسطوره اشاره نکرده است. برخی دیگر بر این باورند که این اسطوره در منابعی نبوده که مبنای شاهنامه فردوسی بوده است. این تحقیق می کوشد به این مسئله از دیدی تازه، یعنی «تحلیل پارادایمی» پاسخ دهد. نویسندگان این مقاله بر این باورند که در صورتی که بپذیریم داستان آرش در منابع فردوسی بوده است، می توان تصور کرد آنچه فردوسی را بر آن داشته است از پرداختن به این داستان صرف نظر کند، تضاد بنیادینی است که بین پارادایم حاکم بر شاهنامه و پارادایم حاکم بر داستان آرش از دید مرگ و زندگی وجود دارد. در پارادایم شاهنامه، کنش طبیعی و بدیهیِ قهرمانان، برتری زندگی بر مرگ در هر احوال و اوضاعی است؛ اما داستان آرش در ستایش مرگ خودخواسته و شهادت است. انتخابِ مرگِ خودخواسته یا شهادت مسئله ای است که اساساً از پارادایم شاهنامه خارج است و وجود داستانی همچون داستان آرش با محوریت برتری مرگ بر زندگی با پارادایم شاهنامه کاملاً ناهمخوان است و حذف آن را می توان تصمیمی برای تثبیت پارادایم حاکم و حفظ انسجام فکری متن تلقی کرد.
جستاری در اشعار نازک الملائکه و عبدالوهاب البیاتی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۹
94 - 107
حوزههای تخصصی:
یکی از جلوه های بارز و آشکار شعر نو در عراق معاصر پدیده ناسازگاری اجتماعی است. این پدیده در قرن بیستم و با ظهور پیشگامان عراق چون، نازک الملائکه و عبدالوهاب البیاتی به وجود آمد. تقلید از ساختار سنتی، آشنایی با مکتب رمانتیک و موقعیت های سیاسی و اجتماعی جامع ه ع راق باعث شد تا این شاعران به ناسازگاری روی بیاورند. آنها این جلوه ادبی را به سه گونه ناسازگاری ادب ی، سیاس ی و اجتماعی در شعر خود به نمایش گذاشته اند. ناسازگاری آنها در ظاهر موج ب ظه ور «ق صیده النث ر» ش د و شعر موجب بیداری و آگاهی مردم عراق و ارتقای بینش اجتم اعی طبق ات مختل ف اجتم اعی گردید. این شاعران در ایجاد نوآوری رنج های زی ادی را تحمل کرده اند، رنج هایی از قبی ل زن دان، تبعی د، آوارگ ی و غرب ت، لذا ترس، تنهایی، غم و اندوه بر بیشتر اشعار آنها سایه افکنده است. این شاعران توانسته اند مضامین و مفاهیم واقع گرایانه را در قالب ناسازگاری بی ان کنن د و در کالب د ش عر مدرن روح تازه ای بدمند. آنان به خاطر اوض اع سیاس ی ن امطلوب از اس طوره و رم ز و اس لوب تک رار در اشعار خود اس تفاده کردند و توان ستند ش عر ن و را چن ان متح ول کنند ک ه بتوان د ب ه بخ ش مهم ی از دغدغه های دنیای مدرن پاسخ بدهد.
بررسی تمثیل و استعاره تمثیلی در غزلیات سعدی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
استعاره تمثیلیه که از انواع تمثیل به شمار می رود از موضوعات اصلی بلاغت و مبحثی بحث بر انگیز است که ذهن بلاغیون را همیشه به خود معطوف کرده است تا در این حوزه به پژوهش بپردازند به گونه ای که امروزه روند پژوهش در این حیطه فعال تر و گسترده تر شده است و پژوهش ها نشان دهنده ی آن است که استعاره تمثیلیه که از رساترین انواع استعاره است و مجاز مرکب شمرده می شود، با دیگر موضوعات ادبی در هم آمیخته است به طوریکه در برخی کتب بلاغی استعاره تمثیلیه و تمثیل که (به معنی مثل آوردن و شبیه کردن چیزی به چیز دیگر است) را یکی دانسته اند زیرا تمثیل استعاره ی گسترش یافته است. استعاره ی تمثیلی که از کارآمد ترین ابزارهای بلاغی در شعر سعدی است به مناسبت های مختلف با شیوه های مختلف برای ابلاغ پیام از آن استفاده کرده است. در این پژوهش ضمن تعریف و تبیین تمثیل و استعاره تمثیلیه ابیاتی را از غزلیات سعدی انتخاب کرده و به بررسی و تحلیل آن پرداخته ایم که این برررسی نشان می دهد که سعدی از تمثیل و انواع آن در شعرش بهره برده است اما میزان استفاده از استعاره ی تمثیلی نسبت به دیگر انواع تمثیل آن بسامدکمتری دارد
تحلیل ارتباط کمال طلبی و اضطراب در آثار و اندیشه عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۵
35 - 61
حوزههای تخصصی:
«کمال طلبی» به معنای تعیین استانداردها و معیارهای بسیار بالا و مطلق اندیشانه در ساحت های مختلف زندگی و فعالیت های انسانی است که برای نائل شدن به هدفی مشخص، در مسیری از پیش تعیین شده تعریف می شود. حرکت در مسیر سلوک عرفانی، مستلزم رعایت ضوابط و اصول مشخصی است تا کیفیت لازم برای رسیدن به فنا و حقیقت مطلق فراهم شود. عطار استانداردها و انتظارات بسیار بالا و دشواری برای سالک مشخص می کند و این حالت، تا ساحت زندگی فردی و اجتماعی سالک نیز گسترش می یابد. «اضطراب» و «کمال طلبی» ارتباط دوسویه و متقابل دارند و ریشه آن را می توان در اضطرابِ وجودیِ شاعر در برخورد با مسیر کیفی و انتزاعیِ سلوک دنبال کرد. «اضطراب» حاصل از هبوط، مطلق بودن ذاتی و همه جانبه خداوند، ناکامی آدمی در حفظ جایگاهش در بهشت و اضطرابِ وابستگی به پست ترین نقطه ممکن، به صورت تلاش برای جبران حدأکثری و اعاده حیثیت انسان در ساحتِ اندیشه عطار منعکس می شود. مهم ترین نتیجه «کمال طلبی» عطار، نگاه مقوله ای یا «همه یا هیچ» است که قرار گرفتن در میانه مسیر سلوک را نمی پذیرد و صرفاً رسیدن به نهایت سلوک را قبول دارد. وسواس مذهبی و تأکید بر اعمال عبادی که فراتر از احکام دینی است، از دیگر نتایج «کمال طلبی» است. عطار با روایت داستانِ «کمال طلبی» بزرگان عرفان و تصوف، دیدگاه اصلی خود را در کیفیت سلوک و چگونگی حرکت سالک، بازآفرینی می کند.
مضامین مشترک در رباعیات خیام نیشابوری و آثار کریستین بوبن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۱ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۰
171 - 188
حوزههای تخصصی:
کریستین بوبن نویسنده ء معاصر فرانسوی با تاثیرپذیری از خیام نیشابوری، بازتاب دهنده ء مضامین اساسی رباعیات این شاعر در آثار خود بوده است. از آن جا که مطالعات تاثیر و تاثر به عنوان یکی از شاخه های مطالعات تطبیقی با بررسی شباهت ها و تفاوت های میان آثار و نویسندگان مختلف اطلاعاتی از میزان تاثیرپذیری آن ها از یک دیگر در اختیار تطبیقگر قرار می دهد، در این جستار با تاکید بر مضامین مشترک میان آثار دو شاعر و نویسنده، به بررسی میزان تاثیرپذیری بوبن از خیام می پردازیم و از خلال روشی تطبیقی-تحلیلی به مطالعه و بررسی کتب ترجمه شده از این چهره ء معاصر ادبیات فرانسه در ایران و رباعیات خیام می پردازیم و بدین ترتیب درصدد پاسخ به پرسش موردنظر برمی آییم : 1-وجود مضامین مشترک در آثار این دو چهره ء ادبی تا چه اندازه خبر از تاثیرپذیری بوبن از شاعر ایرانی می دهد؟ و2- این مضامین چگونه نزد دو شاعر نمود پیدا می کند؟ در حقیقت صحبت از گذر زمان و ناپایداری، غنیمت شمردن حال و اهمیت وجود شادی در زندگی، مرگ، ابهام افکنی فلسفی و اهمیت وجود خدا که عناصر تشکیل دهندهء نظام فکری خیام و مضامین اصلی رباعیات هستند، تاثیرپذیری نویسندهء فرانسوی از خیام را به خوبی نشان می دهند که در اقبال ادبی بوبن در ایران نقش بسزایی نیز داشته است.
نقد کهن الگویی: نظریّه ها و رویکردها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۴۲)
19 - 48
حوزههای تخصصی:
نزدیک به صد سال است که نقد کهن الگویی در تحقیقات ادبی هنری کاربرد دارد و در ادبیات فارسی نیز، به ویژه از سال ۱۳۸۰ به بعد، پژوهش های فراوانی بر مبنای آن صورت گرفته؛ اما آنچنان که بایسته است، چه در نظریّه ها و چه در روش ها، شناخت درستی از آن وجود ندارد و بسیاری از مقالاتی که براساس این رویکرد انجام شده است، نواقصی دارند که اصلاح آنها نیازمند نگرشی دقیق به نظریّات و رویکردهای نقد کهن الگویی است. نتایج مکرّر، کژفهمی نظریات، ناروشمندی و ناآگاهی از روش های نقد کهن الگویی، از مهم ترین عیب های پژوهش ها و مقالات نوشته شده بر مبنای این رویکرد است. در مقاله حاضر با روش توصیفی تحلیلی، نخست خود مفهوم کهن الگو و نقد کهن الگویی مدّنظر قرار گرفته و تلاش بر رفع ابهام های آن بوده است؛ سپس قالب ها و رویکردهای گوناگون آن مشخص شده و به مفاهیمی مانند مطالعات یونگی و پسایونگیِ کهن الگوها پرداخته شده است. تطوّر کهن الگویی، ژرف خوانی کهن الگویی و بررسی بلاغی کهن الگوها، رویکردهایی است که بر مبنای آنها می توان پژوهش هایی در نقد کهن الگویی نگاشت. همچنین شخصیت های کلیشه ای، شخصیت های اساطیری، نقش مایه ها و وضعیت های کهن الگویی، آیین های جمعی، نمادهای عمومی، سندرم های فرهنگی یا روان شناختی و عقده های روان شناختی قالب هایی است که در آنها می توان کهن الگوهای کشف نشده را کاوید یا بر مبنای آنها متون ادبی هنری را نقد و تحلیل کرد.
بررسی و تحلیل سی غزلِ بیدل دهلوی از منظر علم معانی (اطناب)
منبع:
نقد، تحلیل و زیبایی شناسی متون سال ششم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۹
97 - 115
حوزههای تخصصی:
علم معانی چگونگی تناسب سخن، با مقتضای حال و مقام گوینده، مخاطب، مکان، موضوع و نوع ادبی را بررسی و ارزیابی می کند. این دانش، از معانی ثانویه جمله ها بحث و یک زبان را به همان زبان ترجمه می کند؛ یعنی معنی ضمنی جمله ها را توضیح می دهد و باید به مقتضای حال و مقام باشد. بیدل دهلوی غزل سرای مشهور سبک هندی است. یکی از جلوه های دانش معانی در غزل های بیدل اطناب است که تا کنون چنان که باید به آن پرداخته نشده است؛ به همین منظور، پژوهش حاضر می کوشد سی غزل آغازین از بیدل را از منظر اطناب بررسی نماید. روش این پژوهش توصیفی- تحلیلی است و داده های آن با استفاده از منابع کتابخانه ای جمع آوری شده است. جامعه مورد مطالعه سی غزل آغازین( 338 بیت) از غزل های بیدل دهلوی به تصحیح اکبر بهداروند است که انتشارات نگاه سال 1392 آن را منتشر کرده است. یافته های پژوهش بیانگر این است که« تکمیل» بیشترین بسامد و« ذکر خاص پس از عام» پایین ترین بسامد را در سی غزل آغازین بیدل دهلوی دارند. بیدل دهلوی برای اطناب آفرینی از توصیف، تمثیل، تنسیق الصفات، تشبیه( بخصوص تشبیه تفضیلی) کنایه، مراعات نظیر و انحراف از نُرم( هنجار گریزی) بسیار به جا بهره برده و به این وسیله بر غنای سخن خود افزوده و ذهن مخاطب را به تکاپو انداخته است.
نقدی بر کتاب متنبی و سعدی؛ ردپای یک اندیشه ایرانی در اشعار سعدی و ادب عربی (بوسیدن پنجه شیر)
حوزههای تخصصی:
تأمّل در منابع عربی مؤیّد این نکته است که بوسیدن دست دشمن قوی قبل از آنکه به ذهن شاعر عرب برسد، در آثار ثعالبی (قرن چهارم هجری) از پرویز نقل شده است: ادّعای ما این است که این مضمون و شیوه بیانی قبل از اسلام در ایران شناخته شده بوده است؛ زیرا با نگاهی به گنجینههای کهن ایرانی و دست سایهبان ساختن بر چشم، میتوان این اندیشه را در میان حکمتهای ایرانی یافت. آنجا که پرویز میگوید: قال ابرویز: «یَدٌ لَا یُمْکِنُکَ قَطْعُهَا قَبِّلْهَا.» (ثعالبی، بیتا: 664) (دستی را که نمیتوانی ببری ببوس.)
تأملی بر فرآیند فردیت در اشعار شفیعی کدکنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی زمستان ۱۴۰۲ شماره ۹۸
35 - 72
حوزههای تخصصی:
براساس نظریه یونگ، سیر خویشتن یابی یا فرآیند فردیت با یک نیاز روحی یا تضاد درونی در شخص آغاز می شود؛ در این فرآیند، سازماندهی در میان کهن الگوها وظیفه کهن الگوی «خود» است که اگر بتواند وحدت و یگانگی میان کهن الگوهای دیگر ایجاد کند، فرد به رشد روانی می رسد و سرانجام شناخت زوایای پنهان درون به خودآگاهی و تمامیت فردی منجر می شود. با رشد فردیت، شخص از تمامیت فردی به پیوستگی با جهان و در مرحله بعد یگانگی با کیهان می رسد و صاحب اندیشه جهانی می شود. در این پژوهش، اشعار محمدرضا شفیعی کدکنی از نظرگاه مراحل خویشتن یابی طبق نظریه یونگ بررسی شده است. دستاورد پژوهش نشان می دهد که کهن الگوهای آنیما، سایه، پیر دانا، مرگ و تولد دوباره و قهرمان در مراحل خویشتن یابی در اندیشه او وجود دارد و با «منِ خودآگاه» هماهنگ شده است، کهن الگوی «خود» نیز با تمامی آن ها سازگار است. شفیعی کدکنی با گذر از لایه های درونی خویشتن، سیر فردیت و رشد روانی را سپری کرده، پس از خودآگاهی و پیوستگی با جهان به یگانگی با کیهان رسیده است.
ابوالفضل رشیدالدین میبدی و تفسیرش از عشق حقیقی و مجازی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۶
68 - 85
حوزههای تخصصی:
یکی از ارزشمندترین گنجینه های زبان و ادب فارسی ترجمه و تفسیرهایی است که در طی قرن ها به همت بندگان پاک اندیشه خداوند نوشته شده است. در میان این ترجمه و تفسیرهای بلند قرآن کریم کشف الاسرار میبدی ارزش والا و مقامی خاص دارد. میبدی تفسیر عرفانی کشف الاسرار را در سال 520 ه.ق تمام کرده است. تصوف میبدی تصوف عاشقانه به شمار می رود، بدین معنی که وی نسبت میان انسان و خداوند را مفهوم عشق یا محبت در نظر می گیرد، به گونه ای که هستی انسان همه متوجه خداست. در این مقاله که به روش توصیفی-تحلیلی نگاشته شده، کوشش شده است عشق مجازی و حقیقی در این اثر بررسی و تحلیل گردد. یافته های پژوهش نشان می دهد عشق در تفسیر عرفانی کشف الاسرار در قالب مفاهیم زیر تحلیل شده است: فطری بودن عشق، عشق امانت الهی، عشق تمام زندگی، در راه عشق بلا نعمت شود، مقام و عظمت عشق، تحمل درد در راه عشق، عشق موجب اتحاد عاشق با معشوق می شود، دل جایگاه عشق الهی، آرزوی مرگ برای وصال، وجود عشق در موجودات، یاد معشوق آرام بخش روح و روان و راز عشق.
نقد و تحلیل زیبایی های بلاغی در زبان عرفانی معارف بهاءولد
منبع:
مطالعات زبان فارسی (شفای دل) سال ۶ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱۳
15 - 36
حوزههای تخصصی:
در این مقاله برخی از زیبایی های بلاغی معارف بهاءولد بررسی شده است و میزان ارتباط کلام وی با مخاطبان خاص و عام و نزدیکی زبان و سبک او به سبک رایج زمان نویسنده در سطح نظری و با روش مطالعه کتابخانه ای و با تکیه بر روش توصیفی- تحلیلی تبیین شده است. سبک نویسنده با ویژگی های سبک ادبی دوره او مطابقت دارد. مقوله های بیان و بدیع از مطالب و یافته های مقاله حاضر است. بهاءولد با سبک خاص خویش و توسل بر رویدادهای شبانه روزی زمان خود، پیچ و تاب اندیشه های عرفانی را با زبانی ساده و روان و در لابه لای تمثیلاتی برای تعلیم مخاطبان خود بیان می کند که برگرفته از زبان گفتاری و شغل مردمان محل زیست اوست. اختلاف عمده سبک او با سبک رایج نویسندگان عصر او موزون و موسیقیایی بودن متن کتاب اوست. زبان عرفانی بهاءولد از لحاظ ادبی و بلاغت در بیان اصطلاحات و حقایق عرفانی حائز اهمیت است و زبان این اثر را در بین آثار منثور و عرفانی زبان فارسی بی بدیل ساخته است.
پل های روایی: قصه به مثابه تاریخ نگاری در رمان جهان شهر دان دلیلو از منظر هایدن وایت
منبع:
تحلیل گفتمان ادبی دوره ۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳
65 - 86
حوزههای تخصصی:
این مقاله با تمرکز بر نحوه روایت پردازی در تاریخ، به بررسی پیچیدگی تعامل تاریخ و داستان می پردازد. بحث اصلی مقاله این است که متون تاریخی متعارف، تحت تأثیر محدودیت های اعمال شده که متفکرانی مانند مارکس و لوکاچ به آن پرداخته اند، در بررسیتمام و کمال گذشته، پیش بینی آینده، و توصیف حال حاضر از ناتوانی رنج می برند.در عوض، هیدن وایت معتقد است که متون داستانی از این نظر برتری دارند وبر توانایی آن ها در ارائه تصویر دقیق تری از تاریخ تأکید می کند. این برتری از توانایی منحصر به فرد قصه در ارائه دیدگاه های چندگانه، دور زدن سانسور، و نمایش رویدادهای تاریخی به شیوه ای جذاب برخوردار است. برای اثبات این ادعا، مقاله تجزیه و تحلیل دقیقی از رمان جهان شهرنوشته دان دلیلوارائه می دهد: رمان در سال 2000 میلادی اتفاق می افتد اماپیش بینی قابل اعتنایی از تغییر و تحول های اقتصاذی بین سال های 2008 تا 2011را به تصویرمی کشد. این رمان، با ارائه زندگی معاصر قهرمان داستان در دنیای تکنولوژی و در مواجهه با افراد دیگر، مدخلی مهم برای ورود به تاریخ آمریکا در آن سال ها است. با استناد به چارچوب نظری بر گرفته شده از هیدن وایت، مقاله ادعا می کند که متون داستانی – که جهان شهر نمونه ای بارز از آن است – در مقایسه با تاریخ، با استفاده ازطیف وسیع تری از دیدگاه ها، فهم دقیق تر و کامل تری از تاریخ ارائه می دهند. در نتیجه، بهره گیری از این رویکرد تفسیر پیچیده تر و جزیی نگرتری از رویدادهای تاریخی به دست می دهد.
Long-term Effects of the Use of Inductive and Deductive Methods on The Acquisition of English Passive Voice(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This study aims to investigate the long-term effects of the use of inductive and deductive teaching methodologies on the acquisition of English passive voice. To find answers to the questions, we prepared two teaching programs based on inductive and deductive approaches. Sixty-five pre-university students from were assigned as participants. These students were divided into two groups named as inductive and deductive. Both groups took two pre-tests. The first pre-test was administered in order to find out the homogeneity of both groups in terms of English proficiency level and the second pre-test was administered to find out how much background English passive voice knowledge they possessed. One of the groups was taught inductively and the other one was taught deductively. Three treatment sessions were conducted to present English passive voice. The study included three delayed post-tests which were administered four weeks, eight weeks and 12 weeks after treatment sessions. The analyses of the tests were conducted using descriptive statistics, independent samples test, and repeated-measures ANOVA. The analyses of the data revealed that both methodologies had significant effect on learning English passive voice. The inductively taught learners performed better in a short range of time. However, participants of the deductive group gained higher scores in a long range of time. Since the aim of the research was to investigate the long-term effects of the aforementioned methodologies, it was concluded that although inductive approach is efficient in the beginning, the deductive approach proves to be more efficient in the course of time.
تحلیل تشبیه در آثار هوشنگ مرادی کرمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های دستوری و بلاغی سال ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۴
128 - 148
حوزههای تخصصی:
تشبیه بیانگر عصاره فکری و ذهنی شاعر و نویسنده است که دستیابی به لایه های پنهان خیال را در آثار شاعران و نویسندگان ممکن می سازد و خواننده را با عقاید و باورهای شخصی، تجارب زندگی و نوع نگاه آن ها به جامعه آشنا می سازد. تشبیهات غالباً تحت تأثیر علایق و نگرش های محوری شاعر و نویسنده پدید می آیند و در پس آن، می توان به افکار غالب و حاکم برجامعه پی برد؛ زیرا تشبیهات هم متأثر از عوالم شخصی و فردی شاعر و نویسنده هستند و هم تحت تأثیر فرهنگ و عقاید جامعه شکل می گیرند؛ ازاین رو تشبیهات خواسته یا ناخواسته از این امور تأثیر می پذیرند. در میان صور خیال، تشبیه، همواره مورد توجه خاص شاعران و نویسندگان بوده است. هوشنگ مرادی کرمانی نیز به تشبیه توجه بسیار داشته است؛ به حدی که تشبیه مهم ترین و پرکاربردترین صورت خیالی در داستان های مرادی کرمانی است. در این پژوهش که به شیوه توصیفی_تحلیلی انجام شده است، با مطالعه و بررسی تمام آثار مرادی کرمانی، تشبیهات استخراج شد و ارکان تشبیه، اهداف تشبیه و نقش تشبیه در داستان پردازی هوشنگ مرادی کرمانی بررسی شد. نتیجه تحقیق نشان داد که تشبیه در آثار این نویسنده کرمانی، در تقویت عناصر داستان از جمله برای فضاسازی، شخصیت پردازی، لحن، گفت و گو و تقویت درون مایه داستان به کار گرفته شده است؛ به طوری که تشبیهات با زبان، لحن، شخصیت پردازی و درون مایه داستان هماهنگ است و تشبیهاتی که در بخش فضاسازی داستان به کار رفته، خیال انگیزی بیشتری به داستان بخشیده است. اهداف تشبیه بیشتر بیان حال مشبّه، اغراق، تحقیر و خیال انگیزی است.
شعریت در هنر مفهومی: استعاره، آشنایی زدایی و خود ارجاعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد و نظریه ادبی سال ۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۶)
243 - 267
حوزههای تخصصی:
هنر مفهومی گونه ای نوین از هنرهای تجسمی است که با قواعد و موازین زیباشناختی مرسوم هنر نمی توان آن را سنجید. این گونه از هنر تجسمی، علیه موازین زیباشناختی پیش از خود می شورد و با روحِ شدیداً انقلابی و عصیانگرانه خود مفاهیمی مثل زیبایی، فرم و ماده را از خود دور می کند. بدین ترتیب این سؤال مطرح می شود که در نبودِ زیبایی، فرم و ماده، چه عاملی باقی می ماند که به مدد آن بتوان هنر مفهومی را همچنان در قلمرو هنر نگه داشت و آن را نوعی از هنر دانست؟ این نوشتار نشان خواهد داد که در نبودِ مؤلفه های مرسومِ هنرهای تجسمی، هنر مفهومی به سوی نوعی از هنرهای زبانی- روایی میل می کند و عنصر شعریت را در خود فعال می کند. بااین حال آنچه از شعریت در هنر مفهومی می بینیم، به تعریفِ مرسوم و معهودِ شعر نیز هیچ ارتباطی ندارد، بلکه به مکانیسم هایی مرتبط است که در سطح بسیار کلان شعریت را ایجاد می کنند؛ از آن جمله می توان به استعاره، آشنایی زدایی و خودارجاعی اشاره کرد که شواهد حضور هریک از آنها در هنر مفهومی در این مقاله نشان داده شده است.