فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۳۴۱ تا ۱٬۳۶۰ مورد از کل ۷٬۵۶۵ مورد.
منبع:
هویت شهر سال ۱۶ بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۹
71 - 86
حوزههای تخصصی:
ساختار فضایی خانه های سنتی ایران از الگوهای مختلفی چون دو طرف ساخت (دو توده مقابل هم)، دو طرف ساخت (دو توده عمود بر هم)، سه طرف ساخت و چهار طرف ساخت تشکیل شده است. این گوناگونی ساختار فضایی، رعایت محرمیت را که یکی از مهم ترین معیارهای ساخت در خانه های سنتی ایران هست، تحت تأثیر قرار می دهد. ازاین رو هدف این پژوهش، سنجش میزان محرمیت در این چهار الگو در خانه های قاجاری شیراز هست. روش تحقیق در این پژوهش از نوع کمی-کیفی ست و ابزار مورداستفاده در تجزیه وتحلیل خانه ها روابط ریاضی نحو فضا هست. به طوریکه ابتدا هشت خانه قاجاری از میان این الگوها انتخاب شد، سپس به وسیله نرم افزار A-Graph، گراف توجیهی خانه ها استخراج شدند و نهایتاً بر اساس روابط ریاضی نحو فضا میزان محرمیت هر الگو محاسبه گردید. نتایج تحقیق نشان می دهد که الگوی چهار طرف ساخت دارای بیشترین میزان محرمیت نسبت به سایر الگوهاست.
هم افزایی تکنیک نقشه های شناختی و چیدمان فضا در شناسایی و تحلیل اجتماع پذیری فضاهای کالبدی تحت تأثیر قلمروهای فضایی (نمونه موردی: شهرک اکباتان تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم خرداد ۱۴۰۱ شماره ۱۰۸
5 - 16
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله : امروزه حضور ساکنین محلات در فضاهای کالبدی به دلیل بی توجهی به قلمروهای فضایی کم شده و این مسئله به کاهش روابط اجتماعی به ویژه در حوزه همسایگی انجامیده است. تاکنون مطالعات گسترده ای در ارتباط دوسویه کالبد فضایی و روابط اجتماعی، همچنین ارزیابی میزان اجتماع پذیری افراد در فضای کالبدی تحت تأثیر قابلیت های کالبدی قلمروهای عمومی به روش های کیفی انجام شده است. نکته قابل توجه این مطالعات، تحقیقات محدود و انگشت شمار مرتبط با همبستگی قلمروی نیمه خصوصی و روابط اجتماعی است، ضمن اینکه اخیراً تحقیقاتی با توجه به پیشرفت روش های کمی صورت گرفته که بدون توجه به روش های کیفی و با اتکای صرف به نتایج حاصل از مدل سازی، راهبردهایی جهت بهبود شرایط کالبدی ارائه می کنند. هدف پژوهش : این پژوهش با هدف مقایسه نتایج حاصل از روش های کمی و کیفی در برآورد همبستگی ویژگی های قلمروهای فضایی به ویژه قلمرو نیمه خصوصی با اجتماع پذیری ساکنین در فضاهای کالبدی محله صورت پذیرفته تا زمینه پیش بینی دقیق تری از رفتاهای احتمالی ساکنین در بستر کالبدی را فراهم آورد. روش پژوهش : این پژوهش به صورت نمونه موردی در دو بخش تعریف شده است، در بخش اول متغیر کیفی روابط اجتماعی از طریق نقشه های شناختی سنجیده می شود و در بخش دوم همین متغیر در یک رویکرد کمی با مدل سازی رایانه ای چیدمان فضا ارزیابی می شود. ضمن اینکه اکباتان به عنوان بستر مطالعاتی پژوهش، براساس قدمت، تنوع قلمروهای فضایی و سطوح قابل توجه قلمروی عمومی، در میان نمونه های موجود انتخاب شده است. نتیجه گیری : یافته های حاصل از روش کیفی، علاوه بر متغیرهای هم پیوندی و اتصال قلمروی عمومیِ که موردِ تأیید روش کمی نیز هست، متغیرهایی نظیر هندسه و پوشش گیاهی را مؤثر نشان می دهد که توسط روش کمی قابل شناسایی نیست؛ ضمناً چیدمان قلمروی نیمه خصوصی در بلوک ها به عنوان متغیر دیگری در تمایل افراد به حضور در فضا مؤثر تشخیص داده می شود، لذا در تحلیل اجتماع پذیری فضای کالبدی روش های کمی و کیفی مکمل یکدیگرند.
تبیین الگوی بازاریابی محصولات و خدمات فرهنگی در شهرداری تهران (رویکرد پدافند غیرعامل)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۵ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۱۹
67 - 87
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش: هدف اصلی این پژوهش بررسی و ارائه الگوی مناسب برای بازاریابی محصولات و خدمات فرهنگی در شهرداری تهران با رویکرد پدافند مردم محور می باشد.روش پژوهش: این تحقیق از نوع توصیفی اکتشافی بوده و از روش کیفی و کمی (روش آمیخته) برای ارزیابی و ارائه الگو استفاده می کند. جامعه آماری این مطالعه را کلیه مدیران، سیاستگذاران، خط مشی گذاران فرهنگی، سیاسی و اقتصادی فعال در دولت و شهرداری و اساتید دانشگاهی حوزه مدیریت فرهنگی، خط مشی گذاری تشکیل می دهند که در این زمینه دارای آثار پژوهشی یا اجرایی باشند. نمونه گیری به صورت نظری و با 14 نفر از آنان مصاحبه هایی با طرح پرسش هایی باز انجام شد. در این پژوهش، برای تجزیه و تحلیل داده تحلیل تئوری داده بنیاد و سه مرحله کد گذاری باز، محوری و انتخابی استفاده شده است. در بخش کمی و به روش تصادفی با در نظر گرفتن جدول مورگان، 260 پرسشنامه ارسال و در نهایت 212 پرسشنامه با 70 سوال با بهره گیری از رهیافت معادلات ساختاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج حاصل از برآورد مدل به روش معادلات ساختاری نشان داد که شرایط زمینه ای و مداخله گر به طور مستقیم و غیرمستقیم بر راهبردها و شرایط علی اثرگذار هستند و همچنین راهبردهای اتخاذ شده بر بازاریابی محصولات و خدمات فرهنگی تأثیرگذار هستند.
ابعاد ، عوامل و فرایندهای موثر بر وقوع سیلاب در شهر ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۵ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۰
1 - 19
حوزههای تخصصی:
موقعیت جغرافیایى شهرهاى ایران بیانگر این امر است که با توجه به قرارگیرى شهرها در مسیر حوضه هاى آبریز مختلف ضرورت پیش بینى هاى لازم براى سیلابها و مدیریت آن احساس مى شود و مى بایست شهرسازان ، برنامه ریزان شهرى و مدیریت شهری، زمین شناسان و جغرافیدانان به بررسى دقیق علل و عوامل ایجاد این بلایاى طبیعى در مناطق شهرى بپردازند. مقاله حاضر که از نوع کاربردی و روش بررسی آن توصیفی – تحلیلی و پیمایشی است به بررسی علل و عوامل موثر در وقوع سیلاب شهر ایلام با استفاده از نرم افزار ایکسپرت چویس پرداخته است. با توجه به شاخص های منتخب(مدیریتی،طبیعی ،کالبدی،اقتصادی و اجتماعی فرهنگی)؛در بین ابعاد اصلی، شاخصهای گروه مدیریتی با وزن 0.343 از نظر صاحبنظران بیشترین اهمیت را داشته است و پس از آن شاخصهای طبیعی و کالبدی در رتبه دوم و سوم درجه اهمیت وزنی قرار دارد. همچنین پرسش شوندگان برای شاخصهای اقتصادی و اجتماعی- فرهنگی به ترتیب با اهمیت وزنی 0.162 و0.134 کمترین تاثیر گذاری را قائل شده اند.براساس تحلیل داده های به دست آمده در بین شاخصهای ابعاد مدیریتی ، بیشترین اهمیت برای تخصص گرایی با ضریب اهمیت 0.113 و پس از آن مدیریت واحد شهری با ضریب 0.111 دارای بیشترین اهمیت بوده است. نظام مدون مدیریت بحران نیز با ضریب اهمیت0.091 در رتبه سوم این دسته از شاخصها قرار دارد. در انتها نیز شاخص مستند سازی با ضریب اهمیت 0.06 کمترین اهمیت را از نظر کارشناسان داشته است.
ساختمان های انرژی صفر یا صفر کربن حرکتی در راستای معماری اکولوژیکی
حوزههای تخصصی:
امروزه یکی از مسائل مهم روزمره مطرح درصنعت ساختمان ، مبحث انرژی و توسعه پایدارو به دنبال آن تشویق طراحان به حفاظت از انرژی وطراحی ومعماری پایداراست. بی تردید گرم شدن کره زمین ، تخریب لایه اوزن ، افزایش آلودگی محیط زیست ، انقراض گونه های زیستی ، آلاینده های کربنی ، مصرف بی رویه منابع تجدید ناپذیر و سوخت های فسیلی و برگشت ناپذیری آنها همگی باعث دو بحران زیست محیطی و انرژی شده است. در این میان بخش ساختمان، حدود ٤٠% کل انرژی مصرفی و٢٤% از انتشار گازهای گلخانه ای را به خود اختصاص داده است و این درحالیست که نزدیک به نیمی از منابع انرژی های برگشت ناپذیر جهان مصرف شده اند ، همین امرلزوم توجه بیشتر به این مساله و تلاش برای رسیدن به معماری پایدار را تایید می کند . تاریخچه ی بکارگیری از این نوع ساختمان های سبز به سالهای بعد ازجنگ جهانی دوم برمی گردد که منابع انرژی محدود شد و مهندسان به تامین انرژی از طریق سیستم های گرمایش خورشیدی روی آوردند . دراوایل قرن بیستم درراستای کاهش آلودگی های زیست محیطی و مطرح شدن بحران انرژی ، تغییر نگرشی اساسی در فناوری ساختمان و بهینه سازی مصرف انرژی صورت گرفت که نهایتا درتکامل این روند ساختمان های سبز و انرژی صفر پیشنهاد و نمونه های اولیه آن ساخته شد . مقاله تحقیقی حاضر به بیان چگونگی بهره گیری از انرژی های تجدیدپذیر در طراحی یک ساختمان کربن صفر با هدف حل بحران آلودگی های زیست محیطی ناشی از ساختمان ها می پردازد کلیت این پژوهش و تحقیق کاربردی بوده و روش تحقیق توصیفی تحلیلی می باشد و بررسی منابع علمی و اسناد و مدارک کتابخانه ای درچهارچوب بحث انجام گرفته است . هم اکنون ساختمان انرژی صفریا ساختمان برایند صفر یا ساختمان مستقل از انرژی یک ایده انرژی محور خلاقانه است که محققان توانسته اند پس از سالها تلاش به اصول طراحی پایدار یا اکولوژیکی آگاهی یافته و با استفاده علوم و تکنولوژی های مدرن درجهت رفع نگرانی های مربوط به انرژی درعصرحاضر برقسمت عمده ای ازتکنولوژی آن دست یابند. نتایج این تحقیق نشان می دهد که با طراحی مناسب ساختمان با توجه به پارامترهای اقلیمی و استفاده حداکثری از سیستم های سرمایش و گرمایش طبیعی، استفاده از سیستم های غیرفعال خورشیدی ، توربین های بادی و پانل های فتوولتائیکی می توان به دو هدف اصلی که همان تحقّق ساختمان با آلایندگی صفر و انرژی صفر می باشد دست یافت. نتایج بدست آمده از این پژوهش گامی در جهت استفاده انسان از فناوری های همگون با محیط طبیعی و حرکتی درراستای معماری بیولوژیکی خواهد بود .
پیشنهادِ روش تهیه پالت رنگی مکان، رویکردی جهت حفاظت منظر شهری تاریخی(HUL)؛ مورد پژوهی: محله جلفا در اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«منظر رنگی» از مهم ترین ارکان هویتی بافت های تاریخی شهرها و یکی از عناصری است که فرهنگ بومی را در کالبد مکان بازتاب می دهد و از همین جهت است که به عنوان مولفه ای از رویکرد «حفاظت از منظر شهری تاریخی» (Historic Urban Landscape :HUL) به طور روزافزون، مورد توجه قرار گرفته است. مساله آن است که استفاده ناآگاهانه از رنگ و بی توجهی به آن در بازآفرینی بافت های تاریخی و توسعه های شهری همجوار با آن بافت ها، گاه منظر شهری را مخدوش کرده و شخصیت این بافت های یگانه را تهدید می نماید. این در حالی است که منظر شهرهای تاریخی، متأثر از نظام های رنگیِ ذاتیِ مصالح بومی و همساز با شرایط اقلیمی شکل گرفته است، اما امروز به سبب استفاده از مصالح ناهمخوان با زمینه طبیعی، مناظر تاریخی شهرها دستخوش آسیب های بصری و ادراکی قرار گرفته اند. با توجه به اهمیت و وسعت این بافت ها و ایجاد ساخت و سازهای ناهمگون با نظام رنگی بومی، این امر که چگونه می توان از ابزارهای امروزی به جای روش های مرسوم دستی و قدیمی جهت ثبت و تحلیل اطلاعات رنگ محیط استفاده کرد؛ به گونه ای که این روش از لحاظ اقتصادی نیز، به صرفه و در عین حال به لحاظ صحت نتایج، قابل اعتماد باشد، پرسش پژوهش حاضر است. بر این اساس، هدف این پژوهش معرفی روشی در راستای تهیه پالت رنگی مکان و تشخیص کدهای رنگی غالب در زمینه شهری است. محله جلفای اصفهان با توجه به ویژگی های برجسته آن، نظیر قرارگیری در ساختار تاریخی شهر اصفهان، بهره مندی از فرهنگ ویژه و وجود الگوهای رنگی منحصربه فرد، به عنوان نمونه مطالعاتی انتخاب گردید. این پژوهش از نوع تحقیقات ترکیبی است و با توجه به ماهیت چند وجهی عنصر رنگ در موضوعات «روانشناسی»، «فرهنگ» و «بوم شناسی بصری»، به لحاظ راهبرد پژوهش از رویکرد سیستمی تبعیت می کند. سیستم رنگ مورد استفاده در پژوهش نیز، سیستم CIELab است. نتایج پژوهش نشان داد این روش قابلیت کاربرد به شکل گسترده برای تحلیل منظر رنگی و تهیه پالت پیشنهادی برای شهرهای تاریخی را در راستای تحقق رویکرد HUL داراست.
چارچوب بازآفرینی بافت های تاریخی با رویکرد فرهنگ مبنا جهت تحقق بخشی توسعه گردشگری پایدار؛ نمونه موردی: بافت تاریخی ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۳
105 - 123
حوزههای تخصصی:
امروزه موضوع بافت های تاریخی از موضوعات اصلی شهرسازی به حساب می آید. بازآفرینی فرهنگ مبنا رویکردی جدید به بازآفرینی شهری است که با بهره گیری از ویژگی های فرهنگی اجتماعی هر منطقه، به ساخت دوباره شهر و محله پرداخته و فضای کالبدی و اجتماعی متمایزی خلق می نماید. این رویکرد تأثیری مثبت بر اقتصاد و ایجاد اشتغال در شهرها دارد و می تواند موجب افزایش پیوستگی اجتماعی و صنعت گردشگری در شهر شده و میزان جرم و جنایت را کاهش دهد. صنعت گردشگری به عنوان یکی از سودآورترین صنایع خدماتی نقش مهمی را در اقتص اد کش ورها ایف ا می کند و امروزه از آن به عنوان صنعت نامرئی در روند جهانی شدن یاد می شود. ارومیه به عنوان شهر ادیان و اقوام از مناطق مستعد گردشگری فرهنگی به شمار می آید که از توانمندی های بالایی برای جذب گردشگران برخوردا است. هدف از پژوهش حاضر بررسی ظرفیت های مولفه های بازآفرینی فرهنگ مبنا در بافت تاریخی ارومیه است و ارائه راهبرد جهت افزایش هویت مندی و توسعه گردشگری در این محدوده است. نوع تحقیق کاربردی و روش آن توصیفی تحلیلی است، برای جمع آوری اطلاعات از روش های کتابخانه ای- اسنادی و میدانی - پیمایشی با استفاده از ابزار پرسشنامه و مشاهده استفاده شده است. محدوده جغرافیایی و جامعه آماری پژوهش کلیه محلات بافت تاریخی ارومیه و حجم نمونه آماری آن طبق فرمول کوکران برابر با 379 نفر می باشد. پس از تبیین مدل مفهومی بازآفرینی فرهنگ مبنا به تدوین پرسشنامه پرداخته شده و توسط ارزش گذاری طی لیکرت به بررسی کیفی و توسط آزمون فریدمن و آزمون همبستگی به بررسی آماری داده های حاصل از پرسشنامه پرداخته شده است. نتایج حاصل از پژوهش حاکی از آن است که تأثیرپذیری مولفه های بازآفرینی شهری در محدوده مورد مطالعه به ترتیب اولویت عبارت است از: 1- اجتماع محور، 2- خلاقیت محور، 3- طراحی محور. نتایج تحقیق حاکی از آن است که بافت تاریخی ارومیه پتانسیل بالایی را به لحاظ اجتماعی و توسعه گردشگری فرهنگی از جمله منابع فرهنگی و رویدادهای فرهنگی و مکان های تاریخی را داراست اما در عین حال همانگونه که چیاردی و هانیگان معتقدند، فرسودگی بافت، جدایی آن از مراکز جدید شهری و وجود فضاهای رها شده و بی دفاع و فضاهای فاقد طراحی با فضای نامناسب از موانع توسعه این نوع گردشگری و کُند شدن فرایند بازآفرینی بافت تاریخی ارومیه محسوب می شوند.
اثر آموزشِ بازی وار بر کاهش فرسودگی تحصیلی دانشجویان معماری و نقش آن در فرایند یادگیریِ طراحی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۳
297 - 309
حوزههای تخصصی:
آتلیه ها در دانشکده های معماری به مثابه ابزار اصلی آموزش می باشند که در آن دانشجویان در معرض حل دسته ای از مسئله های طراحی قرار می گیرند. از آنجا که فرسودگی تحصیلی موجب می شود فرایند یادگیری روندی نزولی طی کند، کاهش آن مورد توجه محیط های آکادمیک خواهد بود. علاوه بر این شیوه های آموزشی، از جمله بازی وارسازی بررسی و به روز شده و طی سالیان و با اهداف مختلف استفاده شده است. هدف از اجرای این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش بازی وار طراحی معماری در مقطع تحصیلی کارشناسی، بر کاهش میزان فرسودگی تحصیلی دانشجویان و در نتیجه ارتقا فرایند یادگیری طراحی است. پژوهش حاضر به شیوه ی آزمایشی و با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل اجرا شد. جامعه ی آماری این پژوهش دانشجویان طرح 4 معماری دانشگاه آزاد واحد پرند بودند که شصت نفر از آن ها به صورت تصادفی برای شرکت در این پژوهش انتخاب شدند و در دو گروه مداخله و کنترل قرار گرفتند. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه استاندارد فرسودگی تحصیلی (MBI-GS(S و برای آنالیز آماری داده ها، از نرم افزار SPSS 22 استفاده شد. بر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که آموزش بازی وار در طراحی معماری در کاهش فرسودگی تحصیلی مؤثر بوده است، لذا استفاده از این شیوه به منظور کاهش فرسودگی تحصیلی و بهبود یادگیری طراحی دانشجویان معماری پیشنهاد می گردد.
رازهای سر به مهر نگاره در گرمابه ها، تجلی مفهوم تطهیر در کالبد معماری براساس نگاره های ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم فروردین ۱۴۰۱ شماره ۱۰۶
69 - 84
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله : طهارت به عنوان هدف اساسی از اصولی است که پیوسته در معماری ایرانی به خصوص در گرمابه به کار گرفته شده و با گذر زمان روند شکوفایی و نوع نگاره ها از حیث پرداختن به جزئیات، بیشتر شده و آن را به اوج خود رسانده، این امر به خوبی در روند پیشرفت نگاره ها مشهود است. آثار ادبی گرمابه گنجینه مهمی برای پرداختن به مباحث تطهیر در آثار نگارگری ایجاد کرده و نگاره های متنوعی از گرمابه ها در کتاب های ادبی وجود دارد. هدف پژوهش : هدف این پژوهش بازشناسی و بازخوانی اصل تطهیر و نمود آن در نگاره های به جامانده در حمام های ایرانی است. روش پژوهش : روش تحقیق در این نوشتار توصیفی-تحلیلی بوده و به بررسی 10 نمونه نگاره از کتاب هفت اورنگ جامی، دیوان ترکی امیرعلیشیرنوایی، خمسه نظامی، مثنوی مهر و مشتری اثر عصار تبریزی، ظفرنامه مستوفی، شاهنامه فردوسی و مثنوی معنوی مولانا پرداخته است. نتیجه گیری : تنوع ابزارآلات و افراد در نگاره های گرمابه بیانگر آن است که از جزئیات برای نمایش هرچه بهتر اصول تطهیر بهره گرفته شده، برای سهولت در خوانایی، به ارائه کاربری های هر بخش و همچنین عملکرد اجزا و افراد، که در یک رابطه دوسویه با یکدیگر هستند پرداخته شده است. مطالعه نگاره ها نشانگر وجود بیشترین اشتراکات در آثار به جامانده از نگاره های گرمابه و وجود افتراقات در تزیینات و جزئیات آن هاست. مقایسه نگاره ها همچنین در بعد کارکردی و عملکردی شباهت های بسیاری را نسبت به بعد کالبدی نشان می دهد و اینکه در اشتراکات از راهکارها و الگوهای به خصوصی به کار رفته و هم نوآوری هایی را در نشان دادن تطهیر، ایجاد کرده است.
خوانش نسبت تاریخ گرایی و مفهوم هویت در میراث معماری مدرن شهر تهران (1320- 1310)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال دوازدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
21-1
حوزههای تخصصی:
اهداف: میراث معماری مدرن اولیه در دوره پهلوی اول، بیانگر مفهوم هویت در ساحتی جدید بوده که حاصل انقطاع معماری سنتی ایران است. تجربه معماری تاریخ گرا در دوره پهلوی اول، از نخستین تلاش های صورت گرفته در راستای امتداد هویت معماری ایران در این قالب نوین می باشد. هدف از این پژوهش بازخوانی ریشه ها و سطوح رویکرد تاریخ گرا در دوره پهلوی اول است تا چگونگی استمرار هویت در میراث معماری مدرن این دوره تبیین گردد. روش ها : رویکرد این پژوهش کیفی است که با روشی توصیفی-تحلیلی، ارتباط ارزش فرهنگی میراث معماری مدرن را با مفهوم هویت در معماری تعیین نموده، از طریق رجوع به اسناد مربوطه، روند شکل گیری معماری را در دوره پهلوی اول مورد بررسی قرار داده و با مطالعه منابع کتابخانه ای، به واکاوی مفهوم هویت در معماری و مؤلفه های وابسته به آن می پردازد. سپس با روشی استنباطی، ارتباط سطوح تاریخ گرایی و هویت پذیری در میراث معماری مدرن را واکاوی نموده و بر اساس آن ابنیه منتخب از جریان تاریخ گرای پهلوی اول را مورد تجزیه وتحلیل قرار می دهد. یافته ها: تاریخ گرایی تقلیدی، الگویی و مفهومی سه سطح شکل دهنده رویکرد بازگشت به گذشته هستند که با مراحل مختلف هویت یعنی فرمی، استنباطی و معنایی ارتباط مستقیم دارند. نتیجه گیری: هویت در میراث معماری دوره پهلوی اول با نگرش تاریخ گرا، در ابتدا از طریق برداشت مستقیم و انطباق عینی با شاخصه های معماری تاریخی ایران، به شکلی فرمی انتقال می یابد. در امتداد آن، گروهی دیگر از ابنیه شکل می گیرند، که هویت در آن ها به واسطه به کارگیری غیرمستقیم عناصر معماری ایران و پالایش و تجرید مؤلفه های تاریخی، از طریق بازنمایی محتوایی امتدادیافته و ضمن تأکید بر تشابه، تمایزی فرهنگی را در میراث معماری این دوران، به نمایش می گذارند.
مطالعه تحلیلی آثار هنر معاصر ایران بر اساس مفاهیم و کارکردهای رویکرد «ازآن خودسازی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم آبان ۱۴۰۱ شماره ۱۱۳
19 - 30
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله : هنرمعاصر شاهد پیامدها و پدیده های گوناگونی بوده است، که به هیچ عنوان از قواعد سنتیِ هنر تبعیت نمی کنند. «ازآن خود سازی» در هنر معاصر یکی از همین پدیده های نوظهور است که هنرمندان بسیاری به آن روی آورده اند. هنرمند امروز، علاوه بر فعالیت های فرهنگی، خود نیز مصرف کننده هنر است. از این رو «ازآن خود سازی» راهکاری است در هنر معاصر برای رجعت به گذشته و استفاده از تصاویرِ ازپیش موجود و باز تولیدِ آثاری با مفاهیم جدید. این پدیده همزمان با غربْ در هنر ایران نیز طرفداران خود را پیدا کرده است.
هدف پژوهش : این پژوهش بر آن است تا «ازآن خودسازی» وکارکردهای آن را در هنر معاصر ایران و آثار نقاشان معاصر ایرانی پی بگیرد.
روش پژوهش : این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی صورت گرفته و شیوه گردآوری منابع آن نیز میدانی و کتابخانه ای بوده است. در اینجا، ابتدا، با توجه به تعاریف و مطالعات حوزه «ازآن خود سازی» در هنر غرب به بررسی مشابهت ها و مطابقت های این پدیده با هنر معاصر ایران پرداخته شده است، سپس هنرمندان معاصر ایرانی را که رویکرد «ازآن خود سازی» در آثارشان به وضوح قابل رؤیت است، شناسایی شده است.
نتیجه گیری : نتایج این پژوهش حاکی از حضور چشم گیرِ رویکرد «ازآن خود سازی» در هنر معاصر ایران است که با کارکردهای متفاوتی در میان هنرمندان به کار گرفته شده است، که از آن میان می توان سه کارکرد عمده را برجسته کرد: 1) «فراخوان گذشته در وضعیت معاصر»، 2) «ترجمه یا گفتگوی بینافرهنگی» و 3) «معنی گردانی آثار درون فرهنگی پیشین». در این پژوهش، ذیل هرکدام از این کارکردها، تعدادی از آثار ازآن خود ساخته هنرمندان معاصر موردبررسی قرارگرفته است. در حالی که، در کارکرد اول بازنماییِ عظمت گذشته، مسائل و مصائب انسان امروزی در معرض توجه هنرمندان بوده، درکارکرد دوم ترکیب فرهنگ و هنر ایرانی با آثار مهم و تأثیرگذار غربی مورد تأکید قرار گرفته است. در نهایت در کارکرد سوم، با دخل وتصرف در آثار شناخته شده پیشینِ ایرانی و افزودن معانی تازه ای به آن ها مواجه می شویم. بنابراین، استفاده از تصاویر و آثار پیشین با رویکردهای نوین و انتقادی به منظور معنا سازی، درهم آمیختن گذشته و آینده، ارجاع به گذشته و نقلِ آن، از ویژگی های آثار خلق شده کنونی با رویکرد «ازآن خود سازی» هستند.
«مکان سازی» شهری با افزایش «پیاده پذیری»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۶ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
121 - 139
حوزههای تخصصی:
بیان مساله: مفهوم میدان با برتری حس مکانی و حضور انسانی با فلکه متمایز می شودکه فضایی با گذر اتومبیل است. میدان باید مکانمند و دارای تعامل انسانی باشد. نادیده گرفتن این وجه تمایز و چیرگی اتومبیل یکی از اسباب نامناسب شدن فضاهای شهری از جمله میادین و خیابان های تاریخی شده است. پرسش این است که چگونه می توان ویژگی های «کالبدی» و «غیرکالبدی» در نمونه ای تاریخی مثل «میدان توپخانه» و چهار گذر شمالی-جنوبی رسیده به آن را متعادل نمود و زمینه «مکانی» شدن آن ها را فراهم ساخت. پیاده پذیر شدن بیشتر تا چه میزان و چگونه در این فضاها موجب ارتقا حس مکان خواهد شد؟ هدف: این مقاله با هدف مکان سازی فضاهای شهری، نقش «پیاده پذیری» یک فضا را در«مکانمندی» آن می سنجد. روش: بنابراین سنجه هایی برای ارزیابی فضای گذرهای مجاور شمال و جنوب استفاده شده است. اطلاعات ابتدا به روش دلفی از هفت گروه متخصص تراز اول طی پرسش نامه ساختارمند و از آرای مردمی گردآوری، سپس با روش آماری و مشاهدات میدانی یافته ها تحلیل شده است. یافته ها: افزایش پیاده پذیری در این فضاها منجر به افزایش مکانمندی شده و لازم است ولی اصرار بر گزینه پیاده مداری صرف رضایت بخش نیست. این افزایش می تواند تا الگوی «خیابان کامل» پیش رود. گسترش پیاده پذیری از میدان تا خیابان های مجاور، کل محله، ارگ، محدوده تاریخی حصار اول و دوم تهران و ارتباط آن با کل شهر با این الگو قابل توصیه است. نتیجه گیری: افزایش پیاده پذیری به معنی بهبود حس مکان است. در فضاهای تاریخی مراکز شهری، دست کم الگوی کامل حرکتی تعادل فضایی نسبی ایجاد می نماید. عدم مداخله یا مداخله های مطلق گرا رضایتمندی را کاهش می دهد. در میدان توپخانه و فضاهای مجاور، الگوی کامل حرکت میسر ولی باید با اولویت پیاده، سواره غیرموتوری، موتوری عمومی و خصوصی باشد.
مطالعۀ تطبیقی نقش گریفین در هنر هخامنشیان و هنر سلجوقیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم بهمن ۱۴۰۱ شماره ۱۱۶
23 - 40
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: گریفین از انواع موجودات ترکیبی در اساطیر کهن است که با بدن شیر، گوش اسب، سر و بال عقاب جلوه می کند. این موجود در طی ادوار تاریخی ایران حضور داشته که نمایانگر اهمیت آن در میان ایرانیان است. با این حال، نقاط مبهمی در چگونگی ارتباطِ گریفینِ دوران پیش از اسلام با گریفینِ دوران اسلامی، وجود دارد. بنابراین در این پژوهش، گریفین به عنوان نقشمایه زینتیِ پرکاربرد در دو دوره تاریخی مهم ایران، هخامنشیان در دوران باستان و سلجوقیان در دوران اسلامی مورد مطالعه قرار گرفته است. هدف پژوهش: هدف از این مقاله مطالعه نحوه تأثیرات، تفاوت ها و شباهت های میان نقش گریفین در هنر هخامنشی و هنر سلجوقی، با رویکرد تطبیقی است. روش پژوهش: درهمین راستا، با بهره مندی از روش توصیفی-تحلیلی، بیست و یک اثرِ منقوش به گریفین در هر دو دوره تاریخی، در جداولی جداگانه مورد بررسی و قیاس قرار داده شد. نتیجه گیری: نتایج حاصل از مطالعه تطبیقی نشان می دهد که با وجود تفاوت ها، این نقوش اغلب از لحاظ ساختاری، حالات بدنی و ویژگی های بصری به یکدیگر شباهت داشته اند. از منظر نمادشناسی اغلب دارای مفاهیم مشترکی چون ماهیت پادشاهی، قدرت و ثروت، نگهبانِ گنجینه؛ و همچنین متأثر از باورهای آیینی، نماد خیر، باطل کننده سحر و جادو و محافظ درخت زندگی اند. هرچند در برخی آثار هخامنشی، گریفین با وجه اهریمنی، در تقابل خیر و شر به نمایش درآمده است. درمجموع شباهت ها و تفاوت ها، گویای اثرپذیری گریفین دوره سلجوقی از نقش مشابه خود در دوره هخامنشی است و عواملی چون سیطره سیاسی، اقتدار سلطنت، اعتقادات مذهبی و فرهنگ عامیانه در شکل گیری و کاربرد آنها نقش داشته است.
رزیابی و بررسی تطبیقی عناصر هندسی در طرح ریزی معماری قلعه زیویه سقز و تخت سلیمان تکاب
حوزههای تخصصی:
شمال غرب کشور به لحاظ برخورداری از آثار و ابنیه تاریخی و باستانی و چشم اندازهای طبیعی، یکی از پهنه های ارزشمند کشورمان ایران از لحاظ جاذبه های گردشگری است. در این مکان یکی از محورهای مهم گردشگری در حوزه سیاسی استان کردستان و آذربایجان غربی با پتانسیل غنی تاریخی، فرهنگی و طبیعی، پکیج گردشگری قلعه زیویه سقز و تخت سلیمان تکاب است. هندسه به عنوان هسته تشکیل دهنده معماری، نیازمند توجه ویژه ای است و بررسی آن در طول سده های مختلف می تواند دید جامعی از معماری تاریخ بشر به دست دهد. هندسه علمی است که از مشاهده و تجربه ناشی شده و ارتباط مستقیم با احتیاجات بشر دارد. هندسه در ایران در قبل و بعد اسلام دارای دسته بندی متفاوتی بوده و به صورت نظری و عملی مطرح بوده است. از میان دانش های خاص، هندسه به دلیل آنکه نقش آفرینی بیشتری داشته است کارساز بوده و مورد توجه بیشتری قرارگرفته است. هندسه هرگونه هرج و مرج فضایی را نفی می کند زیرا سخت قانون مند و منظم است و ابزارهایی را در اختیار هنرمند قرار می دهد تا از طریق آنها تفکرات خود را به سایرین منتقل کند و این ابزارها به صورت نقطه، خط و سطح مطرح هستند. طبیعت و تمام اجزای آن بر پایه هندسه و تناسبات استوار است و بشر در تمام ادوار تاریخ در پی کشف این تناسبات بوده است. هندسه و تناسبات به دلیل نظم و هماهنگی که دارند همیشه مورد توجه هنرمندان بوده اند به طوری که کاربرد استفاده از ترسیمات هندسی در معماری ایرانی سابقه کهن دارد و به عنوان عضوی جدایی ناپذیر از معماری به حساب می آیند. هندسه به عنوان یکی از بنیان های هنر و معماری، در تمامی آثار فاخر و ارزشمند ایرانی همچون، مساجد، مدارس، حمام ها، باغ ها و غیره به زیبایی در کالبد و معنا ایجادشده است. در تحقیق حاضر که مربوط به حیطه ی مطالعات تطبیقی و طراحی فنی معماری می باشد دو اثر فاخر تخت سلیمان و قلعه زیویه مورد بررسی قرار گرفته است در این بررسی تأکید اصلی بر بحث هندسه در آثار یاد شده می باشد. برای این کار مطالعات میدانی انجام گرفته که در آن تمامی خطوط، نقاط و سطح های هندسی انتخاب شده و پس از پیمایش مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند تا تشابهات، تفاوت ها، علل و عوامل مؤثر بر خطوط هندسی این آثار درک شود. در کنار تحلیل های میدانی از متخصصین نیز سؤالاتی پرسیده شده است که تلفیق این روش ها می تواند ما را به نتیجه برساند. نتایج تحقیق می تواند نقش هندسه را در معماری تبین و بازآفرینی کند و الهام بخش معماران برای انتقال آن به آثار آتی باشد.
بررسی مینیمالیست در معماری معاصر و تأثیر آن بر کیفیت زندگی انسانی
حوزههای تخصصی:
سبک مینیمالیسم، جنبشی هنری است که در اوایل قرن بیستم شکل گرفت، تکامل یافت و به شکل امروزی خود رسید. سبکی که در اطراف خودمان و در زندگی روزمره وجود دارد اما شاید متوجه آن نشویم. از بنر های تبلیغاتی شهری تا وب سایت ها و غیره همگی ممکن است از این سبک در طراحی خود استفاده کرده باشند. مینیمالیسم امروزی نکات بسیار زیادی را از سبک و سیاق معماری و هنری ژاپنی اقتباس کرده است و شاید بهترین مثالی که می توان برای آن آورد، فرهنگ ذن باشد. از بارزترین ویژگی های این سبک می توان به محدودیت، سادگی، خلاصه کردن، حذف عناصر، ایجاد عناصری دارای بیش از یک عملکرد خاص و استفاده از عناصر طبیعی مانند نور طبیعی اشاره نمود. این پژوهش به صورت کتابخانه ای صورت گرفته است و اطلاعات بدست آمده بعد از تجزیه و تحلیل توسط کارشناسان رشته های مرتبط اعم از مهندس طراحی داخلی، مهندس رنگ و روان شناسی دسته بندی شدند. از اطلاعات بدست آمده می توان به نکات مهمی مانند انتخاب رنگ ها، انتخاب مبلمان و نوع چینش آن ها دست یافت که همگی تأثیرات مستقیمی بر روان آدمی می گذارند. اما تمام تأثیراتی که یک سبک طراحی می گذارد تنها شامل تأثیرات روانی نیستند، بلکه تأثیرات زیبایی شناختی نیز بر انتخاب نوع سبک تأثیر مستقیم دارند. زیبایی از نقطه نظر زیبایی شناسی، مسلتزم سه شرط است: یکپارچگی، تناسب، وضوح و اکمال که سبک مینیمالیست در هر سه مورد اعمال نظر کرده است و آن ها را تحت تأثیر خود قرار می-دهد. بررسی سبک مینیمالیست از نظر تلاش بر پاسخ دادن به سوال چه سبکی برای چه استفاده کنندگانی مفید است؟ اهمیت دارد. پاسخ این مقاله بر آن است که مینیمالیسم، با توجه به سادگی عمل و اجرا، گزینه ای مناسب برای تمام کسانی است که به بیماری های روانی از قبیل اوتیسم، بیش فعالی و زبان پریشی مبتلا هستند یا به دلیل مشغله های فراوان، قادر به یادگیری صحیح چیدمان داخلی نیستند. چرا که چیدمان داخلی بناها بر روی هر دو دسته ی ساکنین ثابت و گذرا تأثیر گذار است. تأثیراتی روانی که شاید استفاده کنندگان از فضا متوجه آن نباشند اما در دراز مدت خودشان را نشان خواهند داد.
شناسایی عوامل مؤثر بر هویتمندی نماهای ساختمانی در محورهای تاریخی (مورد مطالعه :خیابان شهید قامت بیات زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۵ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۸
61 - 78
حوزههای تخصصی:
با عنایت به اهمیت موضوع هویت نماهای شهری و علیرغم تبیین آن در محافل نظری و مدیریتی، همچنان در عمل فاصله زیادی با نماهای مطلوب وجود دارد. این پژوهش با بررسی خیابان شهید قامت بیات در شهر زنجان به دنبال تأکید بر لزوم هویتمندی نماها در محلات تاریخی و شناسایی عوامل مؤثر در ارتقای هویت در سیما و منظر خیابانی می باشد. نوع پژوهش بر مبنای هدف، کاربردی و جمع آوری اطلاعات آن بر پایه مطالعات کتابخانه ای، مشاهده و برداشت میدانی انجام گرفته است. روش تحقیق مبتنی بر بهره گیری از روش های کمی و کیفی (تحلیل آمیخته) بوده و تجزیه وتحلیل اطلاعات به صورت کمی و با استفاده از نرم افزار spss انجام پذیرفته است. جامعه آماری پژوهش را 230 نفر از ساکنین محله زینبیه زنجان تشکیل می دهند که به عنوان نمونه آماری انتخاب شده اند. نتایج این پژوهش توجه هم زمان به ابعاد سه گانه سازنده هویت (کالبدی، بصری، معنایی) را الزامی دانسته و بیان گر این مسئله است که در طراحی و ساماندهی نماهای خیابانی مستقر در بافت های تاریخی توجه به زمینه کالبدی و برقراری انسجام و پیوستگی بین قسمت های مختلف، پرهیز از اغتشاش بصری جداره ها، افزایش خوانایی سازمان فضایی و تعاملات اجتماعی در عرصه های عمومی از طریق شکل گیری فعالیت های جمعی، شناسایی تمایزات محلی خیابان مذکور از خیابان های اطراف و تأکید و تقویت آنها، از موارد مهم در راستای دستیابی به اهداف این پژوهش است.
ارزیابی یکپارچگی در محدوده های شهریِ تاریخی، با تکیه بر مطالعه محله سلطان امیر احمد کاشان و محدوده های پیرامون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۲
55 - 79
حوزههای تخصصی:
یکپارچگی یک محدوده را احتمالاً می توان با فهم آن به عنوان یک کل به هم پیوسته مترادف دانست. به نظر می رسد که در واقع حفظ ساختارهای ملموس و غیرملموس این کل به هم پیوسته در نهایت یکپارچگی یک محدوده تاریخی را تضمین می کند. در بخش های قابل توجهی از چارچوب های حفاظت به طور ضمنی به یکپارچگی و اهمیت آن اشاره شده است. برای مثال منشور ونیز متذکر شده که محوطه های یادمان ها باید به طور خاص مراقبت شوند تا یکپارچگی آن ها حفظ شود. باوجود این، دست کم روال مشخصی برای ارزیابی و احصاء یکپارچگی در محدوده های شهری تاریخی در ایران تنظیم نشده است و مشخص نیست حدود یکپارچگی چه هستند. این در صورتی است که از جمله مهم ترین آسیب ها در شهرهای تاریخی ما تداوم نیافتن یکپارچگی به آن نحوی است که در وضعیت های تاریخی قابل شناسایی است. هدف اصلی این مطالعه یافتن اصلی ترین معیارهایی است که در ارزیابی یکپارچگی یک محدوده شهری نقش دارند. در این مقاله معیارهای اولیه برای ارزیابی یکپارچگی بر اساس چارچوب های حفاظتی موجود تدوین و سپس مدل اولیه بر روی پهنه شهری دربردارنده محله سلطان امیر احمد و محدوده های شهری پیرامون به اجرا درمی آید. مقصود آن است که یافته های اولیه بر روی یک وضعیت شهری واقعی و آسیب دیده اجرا شده و معیارهای مورد نظر به صورت دقیق تری تبیین شوند. در این پژوهش از روش توصیفی تحلیلی استفاده شده و متون تاریخی، اسناد کتابخانه ای، مطالعات میدانی و به ویژه بررسی تصاویر تاریخی مسیر دستیابی به اطلاعات بوده است. لذا تلاش شده است تا وضعیت اولیه و تقریباً یکپارچه محدوده شهری مورد نظر بر اساس وضعیت ضبط شده در عکس های هوایی سال 1335 و همچنین اطلاعات موجود از کاربری ها و کار و زندگی مردم در گذشته بازسازی شود. مدل اولیه برای ارزیابی یگپارچگی نیز عمدتاً بر اساس تحلیل متونی چون توصیه نامه نایروبی، منشور واشنگتن، بیانیه سن آنتونیو و اصول والتا تدوین شده است. یافته های مقاله نشان می دهند که تغییر و تحولات صورت گرفته چگونه بر الگوهای کلان، بافت، بناها و ویژگی های بصری، رابطه محدوده با محیط پیرامون، کارکردها، روح و هویت مکان، فنون سنتی و سنت های فرهنگی یک محدوده شهریِ تاریخی تأثیر گذشته اند؛ و چگونه یکپارچگی آن را تحت تأثیر قرار داده اند.
کاربست علوم شناختی درتبیین گرایشات بصری تیپ های شخصیتی در حوزه هنرومعماری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گرایشات و ترجیحات زیبایی وابستگی زیادی به سازوکارادراک بصری مخاطبان دارد.آیتم ارزیابی شخصیت معیار مهمی است که علاوه برریشه های اجتماعی ارتباط مستقیمی باسامانه مغزوادراک پیدا می کند.شخصیت نمودعینی پیچیدگی های فیزیولوژی مغزواعصاب بشمار می رود. ازسویی فاکتورهای هارمونی و تضاد دومعیار مهم تفکیک کننده آثار بصری هستند،که شاخصی بنیادی درغربال انواع آثار بصری است. بسیاری ازمطالعات گذشته دارای مبنای تفسیری وبعضا نتایج متناقض می باشند، درحالیکه با بکارگیری مبانی علوم شناختی می توان به نتایج علمی تری دست یافت. هدف این پژوهش ارتباط یابی میان شخصیت های درونگرا و برونگرا با گرایشات زیبایی شناسی درانطباق با مطالعات علوم شناختی می باشد. این تحقیق از نوع تحلیلی توصیفی و براساس مطالعات علی– مقایسه ای است. متغیرهای شخصیت و تقسیمات زیبایی شناسی از طریق تحلیل محتوای هر یک ازحوزه های علمی مربوطه تثبیت و برمبنای علوم شناختی مورد واکاوی قرارگرفته است. براساس نتایج بدست آمده میان مولفه های شخصیت و نوع آثاربصری همبستگی قابل ملاحظه ای وجود دارد. به نحوی که شخصیتهای درونگرا به مراتب بیش از برونگرایان به آثارهنر و معماری متضاد ، پیچیده و پرتنش توجه نشان می دهند. درحالیکه اکثریت قابل ملاحظه ای ازبرونگرایان تمایل به آثار هارمونیک و هماهنگ دارند.
واکاوی اثرات فرم شهری بر سلامتی شهروندان، نمونه موردی: مناطق 3 و 4 شهر ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۶ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
110 - 124
حوزههای تخصصی:
رشد سریع شهرنشینی و گسترش فیزیکی شهرها در دهه های اخیر با پیامدهای منفی بسیاری در ابعاد مختلف همراه بوده است. یکی از مهم ترین این پیامدها، کاهش سلامتی شهروندان تحت تأثیر عواملی همچون وابستگی به خودروی شخصی، کاهش پیاده مداری (به عنوان فعالیت بدنی روزانه) و توزیع نامناسب فعالیت ها است. در این راستا، موضوع سلامت در شهر در سال های اخیر موردتوجه قرارگرفته است. تحقیقات نظری بیانگر آن است که فرم شهری که شامل مجموعه ای از ویژگی های کالبدی و غیر کالبدی در شهر است، در کاهش یا افزایش سلامتی ساکنین مؤثر است. ازاین رو، هدف این تحقیق، بررسی رابطه بین فرم شهری و سلامتی شهروندان در شهر ارومیه است. به عبارت دیگر، این تحقیق به دنبال آن است تا مهم ترین عناصر فرم شهری با تأکید بر میزان فشردگی و پراکندگی مناطق شهر ارومیه را شناسایی کند که بر سلامت عمومی تأثیر بیشتری دارند. روش این تحقیق به صورت توصیفی و تحلیلی و همچنین توسعه ای – کاربردی است. جمع آوری اطلاعات نیز بر اساس مطالعات اسنادی و پیمایش (توزیع پرسش نامه میان ساکنین مناطق 3 و 4 شهر ارومیه) است. برای تحلیل از روش تاپسیس استفاده می شود. نتایج این تحقیق نشان داد که در میان عوامل یازده گانه فرم شهری در سه دسته زیست محیطی، اجتماعی و کالبدی، مهم ترین عامل مؤثر بر سلامتی شهروندان، میزان فشردگی بافت است و پس ازآن اختلاط کاربری، کیفیت فضاهای پیاده، کیفیت هوا و کیفیت فضاهای سبز در رتبه های بعدی قرار دارند. نتایج تحلیل تاپسیس نشان داد که طبق نظر ساکنین، وضعیت فعلی فرم منطقه 4، تأثیر بیشتری بر سلامتی شهری دارد و این نشان می دهد که فرم شهری فشرده (و عناصر آن) بر سلامت عمومی تأثیر بیشتری نسبت به فرم شهری پراکنده (منطقه 3) دارد. این یافته ها با مطالعات نظری صورت گرفته، سازگاری دارد.
بررسی مؤلفه های مؤثر بر طراحی فضاهای مجتمع های مسکونی مبتنی بر ارتقاء سلامت عمومی ساکنین (مطالعه موردی: مجتمع های مسکونی گلستان و زنبق در شیراز)
حوزههای تخصصی:
در عصر حاضر در جوامع شهری و صنعتی، تأثیرات منفی محیط بر افراد و شیوع اختلالات روانی ضرورت توجه به سلامت در محیط را بیش از پیش آشکار می سازد. باتوجه به این موضوع، فضاهای شفابخش را می توان نیاز زندگی پرتنش امروز دانست. فضای مسکونی در بین فضاهایی که انسان در طول روز با آن سروکار دارد بیشترین سهم را دارا می باشد و به بیشترین میزان بر فرد تأثیرگذار است، بنابراین بهتراست به گونه ای طراحی شود که متضمن سلامت عمومی ساکنین باشد. هدف پژوهش حاضر ارائه ی مؤلفه های تأثیرگذار بر ارتقاء سلامت عمومی ساکنین در مجتمع های مسکونی می باشد. این پژوهش به روش ترکیبی (کمی- کیفی) انجام شده است، در مرحله ی نخست پس از معرفی مفاهیم اولیه، شاخصه های شفابخش معماری از پیشینه ی پژوهش استخراج شده که مبنایی برای پرسشنامه ی محقق ساخت خواهد بود. جمع آوری داده ها با ارائه ی پرسشنامه ی محقق ساخت و پرسشنامه ی استاندارد سلامت عمومی (GHQ) و سلامت اجتماعی کییز (KSWBQ) به ساکنین مجتمع های مسکونی زنبق و گلستان در شیراز صورت پذیرفته است و داده های بدست آمده به وسیله ی نرم افزار Spss-23 و با استفاده از تحلیل عاملی، آزمون همبستگی پیرسون و آزمون فریدمن مورد تحلیل قرار گرفته و در نهایت مؤلفه ها مورد بحث و بررسی قرار گرفته اند. باتوجه به نتایج حاصله مؤلفه های مؤثر بر طراحی مجتمع های مسکونی مبتنی بر ارتقاء سلامت عمومی ساکنین شامل: فضاها و فعالیت های متنوع، ایمنی و امنیت محیط، خلوت و محرمیت، آسایش محیطی، لذت بخشی و جذابیت محیط و تعاملات اجتماعی می باشد. از بین این مؤلفه ها بالاترین میانگین رتبه به مؤلفه ی تعاملات اجتماعی و پایین ترین رتبه نیز به مؤلفه ی فضاها و فعالیت های متنوع اختصاص دارد.