فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۲۰۱ تا ۴٬۲۲۰ مورد از کل ۷٬۶۵۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
اهداف : «معماری دفاعی» مفهوم جدیدی در دانش معماری به شمار می آید؛ کلیدواژه نوینی که ابعاد و ریشه های نظری آن مشخص نیست. نیاز روزافزون کشورها به رعایت اصول و مبانی «پدافند غیرعامل» در فرآیند طراحی و ساخت پروژه های معماری، ضرورت توجه هرچه بیشتر به چستی، چرایی، چگونگی و ابعاد معماری دفاعی را بیشتر نمایان می سازد. این مقاله می کوشد تا با بررسی «نصوص دینی» و هندسه معرفتی «قرآن مجید»، نسبت به تبیین مفهوم معماری دفاعی اقدام نماید. روش ها: پژوهش بر اساس پارادایم آزادپژوهی، راهبرد استدلال منطقی، روش توصیفی، تکنیک مقایسه مفهومی، و تاکتیک های تفسیری و تاویلی، به تحلیل مفاهیم عمیق قرآن مجید می پردازد. یافته ها: نتایج حاصل از پژوهش بیانکننده آن است که معماری دفاعی ریشه ای عمیق و سترگ در فقه ممتاز شیعه و نگاه علمای بزرگ شیعه به نصوص دینی و هندسه معرفتی قرآن مجید دارد؛ موضوعی که نه تنها بر اهمیت آن تاکید می ورزد، یک «معمار متعهد» را وادار می سازد تا بر اساس بایستههای پدافند غیرعامل و چارچوبهای معماری دفاعی، به هدایت فرآیند طراحی و ساخت پروژه های معماری بپردازد. نتیجه گیری: دستاورد گویای آن است که ریشه های معماری دفاعی در نصوص دینی و هندسه معرفتی قرآن مجید را میتوان در قالب های مطرحشده مورد بازشناسی و تحلیل قرار داد: 1- معماری دفاعی یک معماری دینی و آیینی، 2- رعایت اصول و مبانی پدافند غیرعامل بخشی از وظایف ذاتی معمار متعهد، 3- رسالت معماری به عنوان فضای امن برای مخاطب، 4- ضرورت رویکرد کلنگر و نگاه همهجانبه.
تبیین عوامل و موانع توسعه فناوری اطلاعات و ارتباطات در دگردیسی فضا و مکان شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۶ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
25 - 40
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: بنیان های نظری توسعه ICT، با تمرکز بر مفهوم نامکانی و نازمانی دنبال می شوند. با این حال نتایج ایت نظریه ها، شواهد بسیاری در خصوص بروز تأثیرات متفاوت و متناقض ICTs بر فضا و مکان شهری در بستر شهرها را بیان می کند. ازاین رو به منظور یافتن ماهیت و جهت گیری تغییرات ناشی از توسعه ICT در شهر، سؤال اصلی مقاله حاضر، یافتن مؤلفه های اثرگذار بر توسعه این نوع فناوری ها است. بنابراین سؤال های تحقیق به منظور یافتن موارد ذیل تنظیم شده اند: 1) مقوله های اصلی توسعه ICT موثر بر شهر و فضا و مکان شهری؛ 2) مؤلفه های تقویت کننده توسعه ICT 3) مؤلفه های محدودکننده توسعه ICT 4) چگونگی ارتباط مؤلفه ها با مقوله ها. هدف: شناسایی عوامل و مؤلفه های اثرگذاری ICT بر شهر و فضا و مکان شهری و چگونگی این اثرگذاری و یافتن رابطه آن ها با مقوله ها، به منظور سیاست گذاری شهری تعیین شده است. روش: این پژوهش با روش کیفی مصاحبه از نخبگان به تعداد 15 نفر از متخصصان رشته های شهرسازی، جامعه شناسی و جغرافیای شهری تا حصول اشباع نظری، به صورت نیمه ساختاریافته، بر اساس پرسشنامه باز، انجام شده است. یافته ها: حاکی از وجود 6 مقوله اصلی (ارزشمندی مکان فیزیکی، مفهوم جدید زمان و مسافت، توسعه شهری مطلوب فناوری محور، آزادی فعالیت ها از مؤلفه مکانی، جایگزینی فعالیت های حضوری، ترافیک مطلوب شهری) مستخرج از ادبیات نظری، و 4 بعد (اجتماعی، سیاسی-اقتصادی، کالبدی و زیرساختی)، 36 مؤلفه اصلی و 121 زیرمؤلفه در قالب دو ویژگی تقویت کنندگی (64 مؤلفه) و محدودکنندگی (57 مؤلفه) توسعه ICT است. بر این اساس، سیاست گذاری منتج از این دو رویکرد، بر نظام شهرسازی شهرها تأثیرگذار است، و به طورقطع نظام مدیریت و برنامه ریزی شهری شهرهای ایران را نیز تحت تأثیر قرار می دهد. نتیجه گیری: پژوهش حاضر تلاش می کند عوامل، مؤلفه ها و سیاست های اثرگذار ICT بر فضا و مکان شهری را در دو راستای بازدارندگی و پیشران در قالب ماتریس های مفهومی چندگانه که گویای دسته بندی آن ها است، ارائه دهد.
بکارگیری فناوری های نوین در توسعه ی مجدد زمین های قهوه ای نمونه موردی: مسیل کن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال ششم پاییز ۱۳۹۵ شماره ۳
15-25
حوزههای تخصصی:
گسترش افقی شهرها پیآمد های مخربی به بار آورده که یکی از مهمترین آنها توسعه ناموزون و عدم استفاده صحیح از اراضی داخل شهر است که در این پژوهش از آن به زمین های قهو ه ای یاد می شود. این اصطاح اولین بار در دولت بریتانیا و در راستای سیاست های توسعه پایدار مطرح شد و بیشتر شامل اراضی بود که دچار آلودگیهای زیست محیطی بودند. در دو دهه اخیر، سیاست توسعه مجدد این اراضی به عنوان یکی از راهکارهای مهم برای کنترل رشد پرا کنده شهرها مطرح شده است. لذا با توجه به ضرورت موضوع، به کارگیری فن آوری های نوین در توسع همجدد اراض یقهوه ای با هدف بهر هبرداری بهینه از اراضی درون شهری و کاهش آلودگ یها و بهبود فضای اجتماعی اقتصادی ، به عنوان موضوع این پژوهش انتخاب و همچنین به عنوان نمونه موردی اراضی قهو ه ای مسیل کن واقع در شهر تهران بررسی گردید. روش تحقیق توصیفی تحلیلی است که با استفاده از مطالعات اسنادی پس از مطالعه مبانی نظری، تعاریف و مشخصات اراضی قهوه ای، ضرورت و مزایای استفاده از این اراضی ارائه میشوند. در مرحله بعد پس از بیان فرآیند توسعه مجدد اراضی قهو ه ای، به عنوان نمونه مطالعات میدانی، فرآیند بازتوسعه اراضی قهو ه ای مسیل کن مورد بررسی قرار می گیرد و در نهایت نیز تحلیل و جمع بندی مجموعه اقدامات لازم در فرآیند بازتوسعه اراضی مذکور با رویکردهای اجتماعی، اقتصادی، زیست محیطی و گردشگری ارائه می گردد.
تحلیل تطبیقی مناطق شهر ایلام از منظر نوشهرگرایان با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبیAHP(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۲ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴
83 - 93
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تحلیل تطبیقی مناطق شهر ایلام از منظر نوشهرگرایان با استفاده از تکنیک فرایند تحلیل سلسله مراتبی انجام گرفته است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی، از نظر میزان و درجه کنترل متغیرها میدانی، از لحاظ نحوه نظارت بر داده ها جزء پژوهش های توصیفی و از میان روشهای توصیفی از پیمایش بهره برده است. اطلاعات مورد نیاز در این پژوهش از طریق مصاحبه ساختارمند با استفاده از پرسشنامه 9 ارزشی توماس ال ساعتی جمع آوری شده است. جامعه هدف را در این پژوهش کارشناسان و متخصصین در بخش مدیریت و برنامه ریزی شهری در شهر ایلام تشکیل داد که نهایتاً 12 نفر با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند برای تکمیل پرسشنامه انتخاب شدند. معیارها با استفاده از مرور منابع بدست آمد. بر این اساس معیارهای افزایش تراکم در بافت، رعایت شبکه ترافیکی پیوسته، وجود گونه های مختلف مسکن، وجود و حفظ تقویت ساختارهای سنتی، وجود فضاهای باز سبز و توقف گاه، حمل و نقل عمومی، امنیت در بافت های شهری، کاربری های مختلط و توجه به مقوله پیاده مداری به عنوان معیارهای نوشهرگرایی انتخاب شدند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار Expert choice ، روشAHP و آنالیز حساسیت انجام گرفت. یافته ها نشان داد که، بر اساس معیارهای نوشهرگرایی منطقه 1 با وزن نهایی(441/0) بیشترین امتیاز را به دست آورده، در نتیجه نسبت به مناطق دیگر شهر ایلام ارجحیت بالاتری دارد. مناطق 2 و 3 به ترتیب با وزن های (326/0) و (147/0) در اولویت های بعدی قرار می گیرند ومنطقه 4 با وزن نهایی (085/0)در اولویت چهارم قرار گرفت.
بررسی مفهومی «مفصل» در سازمان کالبدی معماری
حوزههای تخصصی:
در چند دهه اخیر با افزایش جمعیت کشور، روند پایه ریزی و احداث پروژه های مسکونی در سطح گسترده ای فزونی گرفته است. تا زمانی که از مصالح غیر بومی استفاده شود، سراسیمه به علل نامشخص، الگوهای سازماندهی کالبدی فضایی وارداتی (غالباً غربی) نیز بکار برده خواهد شد. در حالی که به عقیده خود صاحب نظران غربی، معماری شان از عوارض آشفتگی و یکنواختی محیطی بی نصیب نمانده است. بنابراین کشور ما نیز از این عوارض بی نصیب نخواهد ماند. پژوهش های بیشماری نیز در اکثر نشریات داخلی متعهد و دلسوز وجود دارد که به نوعی بیان کننده شناسایی شدن این مسأله است؛ ولی ظاهراً بیشتر به جزییات ماجرا می پردازند. آثار برجای مانده از گذشته معماری مان حاکی از تجربه عملی و غنا در خلق مجموعه های معماری و شهرسازی موفق با ایجاد حس تعلق به مکان بوده است . از درس هایی که در این راستا از آن می توان گرفت توجه به فاصله گذاری مناسب بین اجزاء و همچنین ارائه ترکیب های کالبدی هدفمندی است که به آن مقوله «مفصل» می گوییم. این مقوله به حدی جامع و فراگیر است که توجه بدان آموزه های ارزشمندی را در زمینه های مختلف معماری و شهرسازی به بار خواهد آورد و لازم است که توجه بیشتری بدان شود. اگرچه تحقیقات مدوّن و قابل استنادی در این زمینه وجود ندارد؛ اما سخنان پراکنده ای در مورد نقش و تأثیر توجه به این موضوع را در آراء نویسندگان بنام این حوزه می توان یافت که از آنها در این مقاله استفاده شده است.هدف این مقاله بیشتر بررسی مفهومی و تفحص در انواع مفصل در حوزه معماری است. دیده شده است که بطور ناصحیح فضای مفصلی با فضاهای دیگری همچون فضای ورودی، ارتباطی و انتقالی هم معنی قلمداد شده است. بنابراین لازم بنظر می رسد تا به ریشه یابی این واژه ها پرداخته شود . اگرچه در ظاهر واژه های مفصل و مفصل بندی مشابه یکدیگرند؛ اما در واقع دو مفهوم کاملاً متفاوتند. با روشن شدن مفهوم مفصل بر ما آشکار می شود که این مفهوم حدّ فاصلی در رابطه دو چیز است که فقط به منظور فاصله گذاری، بنوعی کنار هم قرار گرفته شده است. بنابراین ترکیب بین اجزا در مفصل بندی تا دو حد همبستگی تا پیوستگی پیش می رود. استفاده ی استعاره ای از این مفهوم در معماری به اشکال مختلفی امکان پذیر است؛ بطوری که می توان از انواع آن در حوزه کارکردی به مفاصل «دسترسی»، «ورودی-خروجی» و «پروخالی» و در حوزه ساختی از مفاصل «مصالح» و «سازه ای» نام برد.
تحلیل تاثیر الگوهای استقرار ساختمان های بلند برکاهش اثر جزایر حرارتی در فضاهای مابین ساختمان ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره دوم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
105-120
حوزههای تخصصی:
ﮔسترش شهرنشینی وافزایش جمعیت درکلان شهرها ازیک سو و رشد فعالیت های صنعتی بزرگ ازسوی دیگرباﻋﺚ ایجادتغییراتی برﺧرداقلیم مناﻃق شهری شده است.یکی ازﻋﻮامل ﻋمده این تغیرات را میﺗﻮان ﺗبدیل شدن کلان شهرها به ﺟزایرﮔرمایی دانست. سوالات مطرح شده در این پژوهش عبارتنداز:1. موقعیت و نحوه استقرار ساختمان های بلند مسکونی چه تاثیری بر کاهش میزان جزایر حرارتی فضای بین ساختمان دارد؟2. جهت گیری ، ارتفاع وفاصله بهینه استقرار ساختمان های بلند در راستای کاهش جزایر حرارتی چگونه است؟ این پژوهش بر مبنای طبقه بندی انواع پژوهش برحسب اهدافش در زمره مطالعات توصیفی و تبیینی است.بر مبنای نتایج در زمره مطالعات کاربردی است.بر مبنای فرایندپژوهش کیفی وکمیّ است.روش تحقیق ترکیبی از روش های توصیفی- تحلیلی و شبیه سازی نرم افزاری با نرم افزار Envi-Met می باشد.داده ها از نوع کمی و کیفی مربوط به کیفیت فضا می باشد،نحوه اجرا شامل مدل سازی مفهومی و نظری، مدل سازی نرم افزاری،تغییر در نوع ومیزان متغییرها و آزمون مدل نرم افزاری برای یافتن پاسخ های بهینه می باشد.به این منظور یک مدل پایه که براساس فرم های رایج شهری در تهران انتخاب ودر آن شاخص هایی مثل نحوه استقراربلوک های ساختمان، جهت گیری،فاصله بین بلوک ها ،ارتفاع بلوکها در نرم افزار Envi-Met مدل سازی وبراساس شاخص سنجش آسایش حرارتی ودرجه حرارت PMV مورد ارزیابی قرار گرفت.باتوجه به خروجی های نرم افزار می توان نتیجه گرفت که نحوه استقرار،فاصله ،جهت گیری وارتفاع در کاهش جزایرحرارتی وتامین شرایط آسایش حرارتی تاثیر مثبتی دارند
در جستجوی نسبتِ «معماری داخلی» و «معماری»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۲
5 - 24
حوزههای تخصصی:
حدود یک سده است که «معماری داخلی» یا «طراحی داخلی» به عنوان تخصصی حرفه ای و رشته ای دانشگاهی به صورت مستقل از معماری موضوعیت یافته است. درحالی که تا پیش از این، این تخصص به عنوان بخشی از کار «معماری» قلمداد می شد. اما در طیّ چند سده اخیر تحولات و تغییراتی به وجود آمد که بسترساز شکل گیری معماری داخلی به صورت مستقل از معماری شد. ارتباط تنگاتنگ معماری داخلی و معماری سبب شده است که چگونگی مرزها و بی مرزی های بین این دو پرسش برانگیز شود. هدف این پژوهش فهم نسبت میان این دو تخصص است. برای نیل به این هدف، ابتدا تلاش شده است که شناختی از معماری داخلی حاصل شود. پس از آن، آراء و نظرات صاحب نظران درباره نسبت معماری داخلی و معماری مورد بررسی و تحلیل قرارگرفته است. در انتها، تلاش شده است که با تبیین مدلی مفهومی این نسبت مورد بازاندیشی قرارگیرد. نوع این پژوهش، کیفی و روش آن تحلیلی -تفسیری و استدلال منطقی است. از این پژوهش این نتیجه حاصل شده است که نسبت معماری داخلی و معماری از زاویه مفهوم درون و بیرون، به صورت طیفی است که معماری داخلی از درون به بیرون، و معماری، از بیرون به درون، در هم آمیخته و فاقد مرز می شوند؛ درعین حال، این دو تخصص در نسبتی مکمل گونه تشکیلِ یک امر کل می دهند.
تدوین و ارزیابی راهبردهای توسعه یکپارچه الگوهای حمل و نقل در راستای پایداری، با بکارگیری فرآیند تحلیل شبکه ای (مطالعه موردی: استان کرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۴ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
115 - 143
حوزههای تخصصی:
بیان مسأله: حصول توسعه پایدار که در سایه آن رفاه اجتماعی و توسعه اقتصادی را به دنبال دارد، نیازمند ایجاد بسترها و زیرساخت های مناسبی است که شبکه حمل و نقل را می توان یکی از عمده ترین و کاراترین آن ها نامید؛ بنابراین یکی از مهم ترین موضوعات مورد نظر در زمینه توسعه پایدار، راهبرد حمل و نقل پایدار است. این موضوع پرداختن به رویکردهایی که حمل ونقل را به سمت پایداری اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی سوق دهد، ضروری می سازد و یکی از رویکردها یکپارچه سازی حمل و نقل است. استان کرمان به دلیل عدم برنامه ریزی مناسب در بخش حمل و نقل، به جایگاه واقعی خویش دست نیافته است. در این میان نیاز به ایجاد یک ظرفیت برنامه ریزی مناسب و تغییر سبک برنامه ریزی موجود وجود دارد. هدف: پژوهش حاضر از جهت هدف، تحقیقی کاربردی است که در جهت تدوین و ارزیابی توسعه یکپارچه حمل و نقل منطقه ای در استان کرمان می کوشد. روش:همچنین از نظر ماهیت و روش اکتشافی- توصیفی- تجویزی است. جهت دستیابی به اطلاعات عمدتاً از طریق مراجعه به متون موجود، کتب درسی، اسناد و مدارک و مقالات خواهد بود و از روش اسنادی استفاده شده است. همچنین در ادامه برای تکمیل اطلاعات از روش های میدانی همچون استفاده از پرسش نامه و از روش مصاحبه استفاده شده است. جامعه آماری استان کرمان است و از تعدادی از کارشناسان، متخصصین و مدیران برنامه ریزی حمل ونقل استان به عنوان نمونه آماری مصاحبه گردیده است. در پژوهش حاضر، با استفاده از نظر کارشناسان از طریق مدل دلفی (Delphi) و تکنیک سوات (SWOT) تعدادی راهبرد جهت بهبود شرایط فعلی یکپارچگی حمل و نقل منطقه داده می شود. در ادامه راهبردهای حاصل، با استفاده از فرآیند تحلیل شبکه ای (ANP) اولویت بندی می شوند. یافته ها: نتیجه حاصل از این فرآیند پژوهش، نشان دهنده این است که راهبردهای مورد قبول در این برنامه ریزی، راهبردهای تهاجمی هستند. لذا، راهبردهای تهاجمی با استفاده از مدل ANP تجزیه و تحلیل شده و اولویت نهایی آن ها به همراه میزان وزن هرکدام از راهبردها ارائه شده است. نتیجه گیری: نتیجه نهایی حاصل از فرآیند تحلیل شبکه ای (ANP) نشان دهنده اهمیت و اولویت یکپارچگی مدیریتی- سازمانی بر سایر یکپارچگی های مطروحه در این پژوهش هست. در واقع یکپارچگی در مدیریت سبب یکپارچگی در تصمیم گیری ها شده و به طبع موجب می شود تا شرایط برای تحقق سایر انواع یکپارچگی مطرح شده در بخش حمل ونقل، فراهم گردد.
فرایند طراحی زمینه گرا تجربه معماری 89 - 1388(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال اول پاییز و زمستان ۱۳۹۰ شماره ۱
21-34
حوزههای تخصصی:
توجه به بستر معماری و داده های طرح از ابزار مولد اولیه معماران در فرایند طراحی هستند و رویکرد اصلی طراحی را تعریف می کنند؛ این رویکرد، به تجلی گسترده گزینه های طراحی منجر شده است و در نهایت ارزیابی موفق تر از راه حل ها و طراحی های کامل تری را به دنبال دارد. در حال حاضر، بی توجهی به بستر در بسیاری از طراحی ها در آموزش معماری در دانشگاه های امروز رایج است. این مقاله به مطالعه تأثیر توجه به بستر و زمینه طرح در طرح های معماری پرداخته است، به این ترتیب که تحقیق های دانشجویی چهار طرح معماری- معماری ۲ الی ۵- در دو نیمسال تحصیلی 1388 1389 در دانشگاه سوره مطالعه شده اند؛ با استخراج معیارهایی از اصول طراحی معماری در جامعه آماری شاهد و آزمون، آزمایش شده است. وجه تمایز دو گروه طراحی در مدلی ساخته شده از بستر طرح بود که در اختیار گروه آزمون به منظور مطابقت طرح با زمینه قرار گرفت و در نهایت ارزشیابی طرح های دو گروه بر اساس میانگین نمراتی بود که آنان طی ۹ آزمون -که ۹ معیار طراحی بودند- کسب کردند. ارزشیابی نهایی طراحی های دو گروه نشان داد که جامعه آزمون با توجه به میانگین بالاتر نمراتشان، طرح های موفق تری را در هر چهار موضوع طراحی نسبت به گروه شاهد ارائه کردند.
نقش معماران بر عملکرد لرزه ای ساختمان های میان مرتبه متعارف با بهره گیری از تجارب زلزله های گذشته(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال هشتم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱
35-45
حوزههای تخصصی:
اهداف: از آغاز دوران مدرنیسم هنگامی که معماران، بهره گیری زیبایی شناسانه از اسکلت های فلزی و بتنی در ساختمان را آغاز نمودند، مشکلات پیکربندی لرزه ای جدیدی نیز بروز کرد؛ علی رغم وجود آیین نامه های لرزه ای، بسیاری از مواقع سطح ایمنی مورد نظر در ساختمان ها به دلیل کم توجهی در طراحی و اجرا حاصل نمی شود. هدف مطالعه حاضر بررسی میزان نقش معماران بر عملکرد لرزه ای ساختمان های میان مرتبه متعارف با بهره گیری از تجارب زلزله های گذشته بود. اطلاعات و روش ها: در مطالعه تجربی حاضر با توجه به رویکرد پهنانگر تحقیق، از طریق مشاهده خسارات وارد بر ساختمان های اسکلت بتنی و فلزی در زلزله های گذشته به نوعی از یک آزمایشگاه استفاده شد. داده های تحلیلی در پنج حوزه شامل بستر و ساختگاه، هندسه و فرم معماری، هندسه و فرم سازه، جزئیات عناصر معماری، جزئیات عناصر سازه ای از طریق روش استدلال منطقی با فرآیند مطالعه، طراحی و اجرا تطبیق داده شده و نهایتاً کلیه آسیب های بالقوه به صورت یک ماتریس کنترلی پایه برای استفاده معماران تنظیم شد. یافته ها: طبق مدل طیفی پنج قسمتی برخلاف تصور اولیه که در ساختمان های اسکلت فلزی و بتنی تمام مسئولیت طراحی ساختمان در برابر زلزله به عهده مهندسین سازه بوده و همچنین برخلاف نظر برخی دیگر از محققان که نقش معماران را در حد طراحی اولیه فرم بنا می دانند، معماران نقش تعیین کننده ای بر طیف وسیعی از عوامل موثر در عملکرد لرزه ای ساختمان در فرآیند مطالعه، طراحی و اجرا به عهده داشتند. نتیجه گیری: معماران نقش تعیین کننده ای بر طیف وسیعی از عوامل موثر در عملکرد لرزه ای ساختمان در فرآیند مطالعه، طراحی و اجرا به عهده دارند.
ارزیابی کیفیت فضاهای باز پردیس مرکزی دانشگاه تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بدنبال تغییر و تحولات ایجاد شده در عرص ههای علمی و آموزشی و لزوم توجه به امر آموزش در فضاهای باز، طراحی محوطه های دانشگاهی از اهمیت بسزایی برخوردار شده است. با چنین درکی، بررسی سایت دانشگاه تبریز به دلیل جایگاه آن به عنوان دانشگاه مادر در کشور و جایگاه ویژه آن برای ساخت و سازهای آتی و نیز به علت بحث توسعه و استراتژی مناسب، اهمیت خاص می یابد. هدف این مقاله ارزیابی کیفی پردیس قدیمی دانشگاه تبریز و شناخت نقاط ضعف و قدرت آن به منظور تسهیل فرایند آموزش در محوطه و یاری رساندن به فراگیران در نیل به اهداف اصلی خود می باشد. این مطالعه به روش ارزیابی بعد از اجرا و با در نظر گرفتن اصول طراحی محوطه های دانشگاهی، از طریق روش تطبیق سایت دانشگاه تبریز با نمونه های مشابه، مقایسه تشابهات سایت های دانشگاهی با فضاهای شهری وانجام مشاهده و مصاحبه صورت گرفته است. در مجموع معیارهای مورد ارزیابی با بررسی ایده "دانشگاه همچون یک شهر" و بررسی پلان سایت های دانشگاهی استخراج و در جداولی جداگانه با امتیازدهی طیف لیکرت ارزیابی شده اند. نتایج ارزیابی حاکی از متوسط بودن معیارهای مورد بررسی در سطح پردیس دانشگاه تبریز می باشد؛ به گونه ای که در عرصه دسترسی:حجم ترافیک، ضعف سلسله مراتب شبکه های ارتباطی، نبود تجهیزات اطفاء حریق و بی توجهی به استانداردهای طراحی برای معلولان، در عرصه سرزندگی مبلمان نامناسب (کمی و کیفی )، کمبود فضاهای اجتماعی و خدماتی- رفاه، در عرصه تناسب: مکفی نبودن امکانات به نسبت تقاضا، در عرصه نظارت، نبود ارتباط منعطف بین دانشگاه و شهر و در عرصه ارزیابی پلان، تعریف نامناسب ورودی اکثر دانشکده ها، عدم تناسب ورودی دانشگاه و میدان اصلی با کل مجموعه و کم توجهی به مبلمان ایوان های جلویی دانشکده ها، جزء مهمترین نقاط ضعف می باشند. بنابراین علاوه بر توجه خاص بر معیارها و زیر معیارهای با امتیاز کم، بر تقویت و طراحی نقاط دارای پتانسیل تبدیل به مکان های عمومی موفق چون آمفی تئاتر روباز مقابل دانشکده عمران، احیاء و سازماندهی مسیرها و رعایت الزامات اقلیمی و اجتماعی در طراحی فضاها به طور خاص در مکان هایی چون خیابان شهید خلوتی، محوطه اطراف ساختمان شهداء، علوم انسانی و مسجد - به عنوان پر جمعیت ترین مکان ها تاکید می گردد.
ارزیابی محدوده آسایش حرارتی در اثر تهویه طبیعی در ساختمان های اداری بوشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۴ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۴
61 - 72
حوزههای تخصصی:
تأمین آسایش حرارتی از مهم ترین اهداف طراحی ساختمان هاست که مقادیر عمده مصرف انرژی را شامل می شود. در ساختمان های اداری آسایش حرارتی بر کیفیت محیط و کارایی کارکنان تأثیر بسزایی دارد. با توجه به تفاوت محدوده آسایش در ساختمان های تهویه مطبوع و تهویه طبیعی و نبود استانداردهای مناسب در این زمینه در ایران، ضرورت انجام پژوهش خاصه در ساختمان های برخوردار از تهویه طبیعی مشخص می شود. مقاله حاضر با هدف تعیین محدوده آسایش حرارتی در ساختمان های اداری تهویه طبیعی در بوشهر به صورت تجربی انجام شده است. با انجام مطالعات میدانی، عوامل محیطی (دما، رطوبت، سرعت باد) در بازه زمانی مناسب جهت کاربرد تهویه طبیعی، اندازه گیری شده و تعداد 180 پرسشنامه توسط کاربران و مراجعه کنندگان فضا پاسخ داده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد دمای بالای آسایش در این فضاها 6/28 درجه سانتی گراد و بالاتر از میزان پیش بینی شده طبق معادلات است. این مسئله لزوم انجام پژوهش های گسترده جهت تعیین محدوده دقیق را نشان می دهد.
یادداشت فنی: سرمایه های اجتماعی در حفاظت شهری شهر تاریخی نراق
حوزههای تخصصی:
معماری و MBTI؛ بررسی شیوه استفاده از شخصیت شناسی و ویژگی های شخصیتی کاربر فضا در طراحی مسکن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - معماری و شهرسازی دوره ۲۲ بهار ۱۳۹۶ شماره ۱
75 - 88
حوزههای تخصصی:
با هدف برقراری ارتباط هرچه بهتر میان معماری و انسان، نگاه به معماری از زاویه روان شناسی- به ویژه شخصیت شناسی- اهمیتی روز افزون یافته است. واکنش های متفاوت افراد در برابر یک اثر معماری، از تفاوت در نگرش و طرز تفکر افراد ناشی می شود و شناخت زاویه نگاه و درک هرچه بهتر مطالبات انسان، راه گشای این ارتباط است. در این تحقیق از دریچه تیپ های شخصیتی MBTI – نمایان گر گرایشات مادرزادی و غیراکتسابی افراد- به معماری نگاه شده که می تواند اطلاعاتی صحیح و بی واسطه در اختیار طراح قرار دهد، معیاری اصولی فارغ از سلیقه تک بعدی برای طراحی باشد و پیش بینی نتیجه طرح را نیز امکان پذیر سازد. جهت بررسی دقیق تر، دو تیپ از 16 تیپ شخصیتی (INTJ و ESFP) مورد کنکاش قرار گرفته اند. روش تحقیق مورد استفاده، روش همبستگی است که در آن، متغیر مستقل، شخصیت افراد و متغیر وابسته، انتخاب ها در فضای معماری می باشد و تحلیل آماری نتایج به وسیله آزمون پیرسون و پایایی درونی پرسش نامه معماری از طریق آلفای کرونباخ در SPSS انجام گرفته است. نتایج به دست آمده، نشان دهنده همبستگی مثبت میان ترجیحات و انتخاب ها در فضا می باشد. بنابراین، ویژگی های شخصیتی کاربران فضا می تواند به عنوان پیش زمینه نگرش شخصیت شناسانه به معماری، هدایت گر معمار به طراحی فضای مطلوب تر، همراه با رضایتمندی بیشتر از سوی مخاطب باشد.
Sustainability and Creativity Methods: Agents of Change in Teaching the Arch-Design Studio(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The aim of this paper is to explore conventional methods of teaching the arch-design studio with ideas of sustainability and creativity as agents of change. If this is realised, it means the students of architecture can be grounded in designing with sustainability and creativity ideas and can be professionals that design and build with ideas of creativity and sustainability. So, there are real buildings and places that satisfy our clients, the society and in harmony with the environment. The objectives are to know those and what it takes to participate and to explain and recommend the methods in teaching the arch-design studio. Stakeholders of architectural education have observed that the architectural design studio teaching is failing to meet the yearnings and needs of the users, societies, cultures, environments and technological developments and for solution have strongly argued for sustainability and creativity as a combined force of teaching the arch-design studio. Although there are similarities in the curricula of training architects all over the world, but educators go about it in their own convenient and suitable ways and styles and the ideas of sustainability and creativity are not taken seriously and also not formally incorporated in the curricula of training. These stakeholders say that something has to be done to improve the ways and methods of training architects, especially the teaching of the arch-design studio. The study finds collaboration of the academics and practicing architects, integrated team work of inter/multi-disciplinary and selection criteria in teaching the methods of ideas relating to sustainability and creativity in the arch-design studio.
خوانش تکتونیکی بناهای عمومی معماری معاصر ایران در دوره پهلوی اول (نمونه موردی: دبیرستان البرز، موزه ایران باستان، دانشکده هنرهای زیبا، ساختمان شهرداری تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم اسفند ۱۴۰۰ شماره ۱۰۵
61 - 78
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله : پیشرفت و توسعه علوم در طی سال ها، منجر به تفکیک و تخصصی ترشدن حوزه های دانش و فن شده است که به جدایی سازه، سیستم های ساختمانی و معماری پس از این تحولات منجر شده است، ترکیب معنا و ساخت در معماری همانا عرصه حضور تکتونیک است. هدف پژوهش : این پژوهش در جهت تبیین مؤلفه های تکتونیک معماری جهان و خوانش تکتونیکی بناهای منتخب معماری دوره پهلوی اول با این معیارها و استخراج چارچوب تکتونیکی حاکم بر معماری بناهای عمومی این دوره انجام گرفته است. روش پژوهش : این پژوهش با روش ترکیبی، تفسیری-تاریخی و رویکرد غالب کیفی در گردآوری، تحلیل اطلاعات و همچنین روش تحلیل اسناد و از مشاهده توصیفی مبتنی بر پدیدارشناسی، توسط نخبگان استفاده کرده است. انتخاب نمونه های موردی با بررسی نتایج حاصل از توزیع پرسش نامه در میان خبرگان معماری انجام شده است. در روند تحقیق از نرم افزار کیفی MAXQDA و نیز نرم افزار آماری SPSS صرفاً برای ترجیح دادن و انتخاب بناهای مطالعاتی استفاده شده است. در آخر نیز با استفاده از مثلث سه سویه سازی (خوانش پدیدارشناسی، استنباط های محقق بر اساس اسناد و مدارک موجود، ادبیات غنی تکتونیک)، استحکام و تأیید پژوهش از جهات مختلف بررسی شده است. نتیجه گیری : بُعد تکتونیکی سازه از جهت ایجاد سازمان فضایی و نقش آن در تعیین فرم و القاء پایداری بصری در هر چهار نمونه موردی از بناهای عمومی دوره پهلوی اول حضور دارد. ساختمان دبیرستان البرز با شیوه معماری سنت گرا در این دوره با ابعاد تکتونیک همخوانی بیشتری داشته است. ساختمان شهرداری تبریز وجوه تکتونیک ناچیزی در معماری کلاسیک دوره پهلوی اول را به خود اختصاص داده است.
تحلیل و رتبه بندی عوامل موثر بر اقلیم و ارائه راهکار توسط نرم افزار تحلیلی اقلیمی Climate Consultant؛ مطالعه موردی: استان تهران
حوزههای تخصصی:
اهداف: این پژوهش به شناسایی نقش طراحی پایدار در حفاظت از محیط زیست، کنترل و کاهش مصرف انرژی، توجه به انرژی های تجدید پذیر، امکان بهره وری و کاربردهای آن ها و در نهایت نقش معمار و معماری در راستای توسعه پایدار پرداخته است. اهداف اصلی این پژوهش در دو راستای کلی «بررسی امکان تامین آسایش انسان با حداقل مصرف انرژی و کاهش آسیب به محیط زیست» و «انتخاب الگوی صحیح و ارائه پیشنهاداتی در زمینه ی طراحی اقلیمی» طبقه بندی می شوند.روش ها: این پژوهش بر آن است که با توجه به پدیده ی تغییر اقلیم و گرم شدن زمین، با به کار گیری مولفه های اقلیمی مربوط به آمار سال های اخیر و با استفاده از نرم افزار تحلیلی اقلیمی و مدل آسایش حرارتی اشری 55 به بررسی تغییرات اقلیمی در یک بازه ی زمانی حدود 30 ساله، پرداخته و مشخص می کند که راهکارهای اقلیمی قبلی تا چه اندازه قابلیت استناد و استفاده در ساختمان را دارد.یافته ها: در این پژوهش شهر تهران به عنوان مطالعه موردی، انتخاب و اهم نتایج نشان می دهد که تعداد ماه هایی که شرایط آسایش در آن برقرار بوده، کمتر شده و ماه هایی که نیاز به تدابیر گرمایشی و سرمایشی دارند به بیشترین میزان خود رسیده است. مسائل اقلیمی، امکانات و راهکارهایی توسط نرم افزار تحلیلی اقلیمی شناسایی و گردآوری شده است تا در طی انجام بررسی های توصیفی، تحلیلی، کمی و کیفی، ویژگی های عناصر شاکله که در هر یک از دو حوزه واکاوی شده؛ و آن دسته از داده هایی که اعتبار و روایی آن ها اثبات گشته، به منظور ارائه راهکارهایی در جهت طراحی همساز با اقلیم، با هدف افزایش سطح آسایش ارائه گردد.نتیجه گیری: وجود شرایط آسایش از نظر دما و رطوبت، تراکم مناسب خاک و قابلیت بهره گیری از انرژی زمین گرمایی، خاک نسبتا غنی و امکان استفاده از گونه های متنوع گیاهی، امکان بهره گیری مناسب از نور آفتاب و وزش باد مطلوب از جبهه شمال غربی در تابستان را می توان در حیطه امکانات شرایط اقلیمی شهر تهران و عواملی چون گرما و خشکی هوا در تابستان، وزش بادهای سرد در زمستان و بادهای گرم در تابستان، میزان کم بارش نزولات آسمانی و سرمای هوا در زمستان را می توان جزو محدودیت ها دانست.
نقش ترافیک بر زندگی اجتماع ی در فضای باز مجموع ه های مسکونی مطالعه موردی دو مجموعه مسکونی در شهر قزوین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال پنجم بهار ۱۳۹۴ شماره ۱
5-16
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تحلیل تأثیر ویژگی های ترافیکی فضاهای باز مجموعه های مسکونی، بر میزان بروز فعالیت اجتماعی در آن ها انجام شده است. پیشینه پژوهش در طراحی محیط نشان می دهد که ویژگ یهای کالبدی فضاهای باز مسکونی و رفتارهای ترافیکی در آن م یتواند بر میزان مطلوبیت آن ها تأثیرگذار باشد و کیفیت زندگی اجتماعی سا کنین را تحت تأثیر قرار دهد. در این پژوهش، با استفاده از روش تحقیق پیمایشی، ارزیابی سا کنین دو واحد همسایگی مشابه از تأثیر حرکت خودرو بر میزان و کیفیت فعالیت اجتماعی در دو محله در مجموعه شهری مهرگان شهر قزوین مورد بررسی قرار گرفته است. یافته ها نشان م یدهد که در بررسی تأثیر تأمین پارکینگ محلی، از آنجا که پارکینگ های سا کنین در هر دو سایت، در محیط بیرونی تأمین شده، تفاوت معناداری در تأثیر این مسئله بر زندگی اجتماعی سا کنین مشاهده نم یگردد. پرسش شوندگان، طرح سایت محل سکونت خود را، از نظر کاهش خوانایی سواره و تأمین پارکین گهای محیطی متوسط ارزیابی کرد هاند. در مجموع م یتوان گفت، سلسله مراتب معابر و مدیریت ترافیکی، بر ایجاد ظرفیت برای فعالیت کافی و مؤثر در سایت، تأ کید دارد. مطابق یافته های تحقیق، تحقق زندگی اجتماعی در بعد مدیریت ترافیک در دو طرح مورد بررسی تفاوت معناداری با یکدیگر دارند. سا کنینی که فعالیت بیشتری دارند، کاهش سرعت و حجم تردد محل زندگی خود را نسبت به سایر پرسش شوندگان بیشتر ارزیابی کردند. در طرح واحد همسایگی اول، به دلیل استفاده از ابزار های مدیریت ترافیکی متنوع، سرعت حرکت سواره کمتر است و در آن برای پیاده اولویت بالاتری در نظر گرفته اند. ولی وجود زندگی اجتماعی در دو بعد کاهش خوانایی سواره و تأمین پارکین گهای محیطی، معنادار نیست اما در مجموع مطابق یافت ههای تحقیق، م یتوان ادعا کرد که مدیریت ترافیک ب هصورت معناداری زندگی اجتماعی را تحت تأثیر قرار می دهد.
مقایسه مصالح آجر (سنتی) و هبلکس (جدید) در میزان مصرف انرژی و اقتصاد
حوزههای تخصصی:
صرفه جویی در انرژی های فسیلی و استفاده از منابع پاک انرژی، موجب کاهش هزینه های بهره برداری، حفظ محیط زیست و سلامت انسان می شود. جداره های ساختمان و مصالح به کاررفته در آن، از اصلی ترین منابع هدر رفت انرژی محسوب می شوند. آجر از مصالح ساختمانی است که سابقه مصرف آن به دوران باستان بازمی گردد. علت استفاده از آن، پایداری، ارزان بودن و سرعت بالای ساخت می باشد. در سال های اخیر بنابر دلایلی مانند، افزایش جمعیت و به طبع آن افزایش تراکم ساختمانی، عایق نبودن آجر و نیاز به نیروی انسانی زیاد، استفاده از آن کمتر مورد توجه است و مصالحی همچون هبلکس، که در آن بسیاری از نواقص آجر رفع شده است، کاربرد بیشتری یافته است، اگرچه آجر همچنان کاربرد دارد. باتوجه به اهمیت مبحث انرژی در دهه های اخیر و تأکید مقررات ملی ساختمان بر عایق بودن ساختمان ها و صرفه جویی بناها در مصرف کمتر انرژی، با توجه بر این که هبلکس عایق بسیار مناسبی در برابر حرارت و صوت می باشد و علاوه براین هزینه نهایی استفاده از آن در ساختمان سازی بنابر دلایلی چون، زمان ساخت کمتر و نیاز به نیروی کار کمتر، پایین تر است، در این تحقیق سعی بر این است، این دو مصالح سنتی و جدید، از منظر میزان مصرف انرژی سرمایش و گرمایش و در پی آن مصرف سوخت برق و گاز ساختمان و همین طور میزان صرفه جویی ریالی مصرف برق و گاز، با یکدیگر مقایسه شوند. نتایج این تحقیق با استفاده از نرم افزار دیزاین بیلدر به دست آمده و مدل موردبررسی، مکعبی با ابعاد 10*10*4 در اقلیم مشهد انتخاب شده است. مدل موردبررسی در نرم افزار مدل سازی شده است و سپس میزان بار سرمایش، بار گرمایش و بار کل ساختمان در دو حالت، دیوارهای آجری و دیوار با مصالح هبلکس، استخراج شده و نتایج به صورت درصد عنوان گردیده است. نتایج به دست آمده بیانگر این است که با جایگزین کردن هبلکس با آجر تا 12/55 درصد در میزان مصرف انرژی ساختمان صرفه جویی می گردد. در ادامه باتوجه به بهای برق و گاز مصرفی و میزان صرفه جویی در بار کل ساختمان، مقدار ریالی بهای برق و گاز برای هر دو مدل موردبررسی، برآورد شده است و مشخص شد که با جایگزین کردن هبلکس با آجر، 5/55 درصد در اقتصاد خانوار، بابت پرداخت قبوض برق و گاز، صرفه جویی می گردد.
عناصر و ویژگی های محیطی پیرامون باغ های مظهرخانه ای، براساس مطالعه نمونه هایی از باغ های حکومتی و رسمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
باوجود مطالعات متعدد، تأثیر باغ و عوامل شکل دهنده آن بر محیط پیرامون، ممکن است به خوبی مطالعه نشده باشد. این عدم شناخت در کنار عوامل دیگر، همواره باعث شده است تا قلمرو باغ ها نادیده گرفته شود و در اثر توسعه های شهری در نواحی حومه ای و همچنین توسعه زیرساخت ها آسیب ببیند و فهم ما را از الگوهای بومیِ زیست فرو کاهد و حفاظت از نمونه های باقی مانده را نیز دشوار کند. نمونه های پرشماری از باغ های حومه ای مرتبط با یک قنات، در مناطق کویری ایران و معمولاً در نواحی نزدیک تر به کوهپایه ها قابل شناسایی اند. این نوع از باغ های مرتبط با قنات و مظهرخانه آن تأثیر قابل توجهی بر محیط پیرامون خود داشته اند. به نظر می رسد رابطه این باغ ها با قنات و مظهرخانه آن و همچنین ارتباط این ترکیب با محیط پیرامون به پیدایش عناصر مشخصی در اطراف آن ها منجر شده است که در نسبت با یکدیگر، بر گِرد باغ اصلی قرار دارند. بنابراین پرسش های اصلی پژوهش این است که اجزاء و عناصر مورد نظر چه هستند و چگونه و با چه ساختاری با هم ترکیب شده اند. هدف این مقاله شناخت این عناصر و ویژگی هایی است که حاصل ترکیب عناصر یادشده در ساختاری مشخص اند. روش تحقیق، تفسیری تاریخی است و از راه بررسی میدانی و کتابخانه ایِ نمونه هایی از باغ های مرتبط با مظهرخانه میسر شده که کمتر در معرض تغییر و توسعه قرار گرفته باشند و درعین حال منابع نوشتاری و تصویری نیز اطلاعات کافی از محیط آن ها در اختیار قرار می دهند. علاوه براین، باغ هایی در انجام تحقیق مدنظر بوده اند که همچون باغ های حکومتی عناصر و ترکیب های یادشده به طور مفصل تری پیرامون آنها به کار گرفته شده اند. جست وجو در محیط پیرامونی این باغ ها و تفسیر داده هایی که متون و تصاویر در اختیار می گذارند، نشان می دهد علاوه بر آن عناصر مشترک و مشابه شامل باغ اصلی، جلوخان، خیابان، بناهای مرتبط با آب و مجموعه ای از باغ ها و خانه باغ ها که پیرامون این نوع از باغ ها وجود دارد، ساختار شکل دهنده مشترکی نیز پیرامون آن ها قابل بازیابی است. این ساختارِ متکی بر آب قنات، زیست و زراعت پیرامون باغ را میسر کرده و آن را با نواحی دیگر پیوند داده است.