فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۶۱ تا ۱۸۰ مورد از کل ۷٬۵۶۵ مورد.
منبع:
مدیریت شهری دوره ۲۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۵
۷۴-۶۵
حوزههای تخصصی:
وسعت و تعداد رو به افزایش بازارهای بزرگ (مگامال ها) و تنوع بهره برداران واحد های تجاری، اداری و خدماتی که شرایط هر واحد با واحد دیگر کماً و کیفاً متفاوت است و هر یک از بهره برداران نیز دارای عقیده و سلیقه خاص خود هستند. ضرورت تدوین و تنظیم قراردادهایی را می طلبد: که از یک سو وظیفه مالکین را در برابر بهره برداران و از سوی دیگر تکالیف هر بهره بردار را در برابر بهره برداران دیگر مشخص کند. در حال حاضر قراردادها بین مالکین و بهره برداران در چارچوب عقود معین مانند عقد اجاره، عقد مشارکت، عقد قائم مقام تجاری، عقد وکالت، صلح و جعاله خاص و یا در قالب ماده ده قانون مدنی با بهره گیری از احکام عقود معین تنظیم می شود. این قراردادها با شکل و قالب کنونی، قدرت پاسخگویی به نیازهای ذینفعان را ندارد. با توجه به اینکه شروع ساخت و بهره برداری از بازارهای بزرگ (مگامال ها) در دنیای معاصر است؛ به نظر می رسد برای نظم بخشیدن به روابط مالکین و بهره برداران از یکسو و نیز روابط بین بهره برداران از سوی دیگر قوانین یا آئین نامه های جدید در قالب نهاد خاص ماده ده قانون مدنی تدوین شود. در مقاله حاضر از روش توصیفی- تحلیلی با استفاده از استدلال منطقی استفاده شده است. و موضوع ماهیت حقوقی قراردادهای بهره برداران بازارهای بزگ در کلان شهرها مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفته است و در انتها نتیجه گیری و پیشنهادات در زمینه پژوهش حاضر ارائه شده است.
ارزیابی وضعیت پیاده مداری محله های شهر بوشهر
منبع:
مطالعات طراحی شهری ایران دوره ۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
81 - 100
حوزههای تخصصی:
انقلاب صنعتی و سلطه روزافزون اتومبیل ها بر شهرها موجب کمرنگ شدن بحث پیاده مداری و حضور عابرین پیاده در شهرها گردید. از سوی دیگر، جمعیت رو به رشد شهرها و همچنین سهم روزافزون معابر سواره در ساختار شهر، مشکلات عدیده ای را برای شهرها پدیدار ساخته است. در شهرسازی معاصر ایران، نیازها و حقوق طبیعی انسان پیاده، کمتر مورد توجه برنامه ریزان و طراحان شهری بوده و معابر پیاده نه به عنوان بخشی مستقل از فضای شهری، بلکه به عنوان تابعی از حرکت سواره به حساب آمده و همین امر سبب ایجاد مشکلات عدیده ترافیکی، زیست محیطی، اجتماعی و ... در شهرها شده است. هدف از این پژوهش ارزیابی وضعیت پیاده مداری در محله های بافت جدید و تاریخی شهر بوشهر است. از این رو محله های کوتی، دهدشتی، شنبدی و بهبهانی از بافت تاریخی و محله های سنگی، عاشوری، باغ زهرا و بیسیم از بافت جدید انتخاب شده است. برای ارزیابی وضعیت پیاده مداری در این محله ها تعداد 160 پرسشنامه میان ساکنین توزیع گردید و داده های حاصل از پرسشنامه ها با استفاده از آزمون تی مستقل و آزمون تحلیل عاملی اکتشافی تجزیه وتحلیل شدند. نتایج آزمون تی مستقل نشان می دهد که بین محله های بافت تاریخی و جدید از لحاظ پیاده مداری تفاوت معناداری وجود ندارد و تنها در شاخص فضای سبز در مسیر پیاده رو، تفاوت وجود دارد. در نهایت نیز بر اساس عوامل استخراج شده 6 گانه تحلیل عاملی اکتشافی، به ارائه راهبردها و سیاست های طراحی شهری به منظور ارتقاء پیاده مداری در محله های شهر بوشهر پرداخته شده است.
شناسایی مقوله های مؤثر بر تعاملات اجتماعی در مجتمع های مسکونی با روش سنتزپژوهی پیشینه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۵
133 - 153
حوزههای تخصصی:
مسکن به عنوان بستر پاسخ به طیف متنوع و گسترده ای از نیازهای انسان، امروزه ازجهات متنوع موردمطالعه و ارزیابی قرار گرفته است. باید در نظر داشت که افزایش تراکم این کالبد به سبب افزایش روبه رشد مسکن موجب کاهش فضاهای باز عمومی و حیاط ها شده است. درنتیجه امروزه تعاملات اجتماعی ساکنان و روابط همسایگی که ازجمله مهم ترین نیازهای افراد بوده، به صورت چشمگیری کاهش یافته است. در این مقاله با تمرکز بر تعاملات اجتماعی به عنوان یکی از نیازهای بنیادین ساکنان، شاخص های ارزیابی کیفیت مجتمع های مسکونی مورد ارزیابی قرار گرفته و هدف پژوهش حاضر شناسایی عوامل مؤثر بر تعاملات اجتماعی در مجتمع های مسکونی است. رویکرد پژوهش حاضر کیفی بوده و با روش سنتزپژوهی برمبنای مدل روبرتش (2007) انجام شده است. جامعه پژوهش شامل 290 مقاله درزمینه شاخص های ارزیابی مسکن و تعاملات اجتماعی در مسکن که در بازه زمانی 1999 تا 2023 در مجلات معتبر علمی ارائه شده اند، است. نمونه پژوهش، شامل 54 مقاله علمی پژوهشی بوده که به صورت هدفمند جمع آوری شده اند. عوامل مؤثر بر تعاملات اجتماعی در دو دسته کالبدی: فضای باز، سازماندهی فضا، قلمروهای رفتاری و فعالیت ها، زیبایی شناسی و ادراک بصری و غیر کالبدی: ویژگی های فردی و اجتماعی ساکنان، و مدیریت و نگهداشت مجموعه طبقه بندی شده اند.
ارزیابی تأثیر طراحی مبلمان های شهری بر احساس رضایت گردشگران (مطالعه موردی: جاذبه های گردشگری کلان شهر اصفهان)
منبع:
مطالعات طراحی شهری ایران دوره ۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
159 - 182
حوزههای تخصصی:
در شرایط کنونی رشد سریع شهرها و توسعه ناموزون آن ها به ویژه در کلان شهرها، بدون توجه به کمیت و کیفیت زیرساخت های شهری می تواند پیامدهای عدیده ای را به همراه داشته باشد. ازاین رو ارتقای محیط های شهری ازنظر کاربری های عمومی ازجمله مبلمان شهری یکی از مهم ترین ملزومات دستیابی به پایداری شهری به شمار می آید. در این راستا، هدف این پژوهش ارزیابی تأثیر طراحی مبلمان های شهری بر احساس رضایت گردشگران در مکان های گردشگری کلان شهر اصفهان می باشد. پژوهش حاضر از نوع کاربردی می باشد و روش آن توصیفی- تحلیلی است. جمع آوری اطلاعات به شیوه کتابخانه ای و میدانی صورت پذیرفت و جامعه ی آماری شامل 400نفر از گردشگران در حال بازدید از مکان های گردشگری کلان شهر اصفهان می باشد. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار spss و آزمون های واریانس یک طرفه و توکی انجام شد. نتایج به دست آمده نشان می دهد که رضایت کلی از طراحی مبلمان شهری با میانگین ۶۶.۷۰ در سطح متوسط به بالا ارزیابی شده است، که بیانگر اثربخشی طراحی این عناصر بر تجربه مثبت گردشگران است. بااین حال، کیفیت ساخت و نگهداری مبلمان شهری با میانگین ۴۰.۰۸ پایین تر از حد انتظار بوده و نیاز به بهبود دارد. تحلیل های واریانس نشان دهنده تفاوت های معنادار در میزان رضایت از مبلمان در فضاهای مختلف گردشگری است. این تفاوت ها به عوامل مکانی و فرهنگی هر منطقه مربوط می شود که بر ادراک و رضایت کاربران تأثیر دارد. به طور خاص، یافته ها نشان می دهد که شاغلان بخش دولتی و دانشجویان از کیفیت مبلمان شهری رضایت بیشتری دارند، درحالی که افراد متأهل نسبت به مجردها رضایت کمتری از کیفیت آن ابراز کرده اند. همچنین، تفاوت های سنی در ارزیابی کیفیت مبلمان شهری معنادار نبوده که نشان دهنده پاسخگویی طراحی به نیازهای گروه های مختلف سنی است. از سوی دیگر، تحلیل ها بیانگر آن است که نگهداری منظم از مبلمان شهری می تواند نقش مهمی در بهبود کیفیت و افزایش طول عمر این عناصر ایفا کند.
تبیین روش «تحلیل سلسله مراتبی»، (AHP) در معماری
حوزههای تخصصی:
فرآیند تحلیل سلسله مراتبی (AHP)، روشی است منعطف، قوی و ساده که یکی از روش های تصمیم گیری چند شاخصه است و در علوم مختلف کاربردهای متعددی دارد. این روش در هنگامی که عمل تصمیم گیری با چند گزینه رقیب و معیار تصمیم گیری روبرو است و با تبدیل مسائل پیچیده به سلسله مراتبی از عوامل تشکیل دهنده آن به راه حل مناسبی که بیشترین نسبت را با اهداف مورد نظر داشته، دست می یابد یکی از چالش های رشته معماری، روند و چگونگی ارزیابی و داوری طرح های معماری می باشد. این پژوهش در پی آن است که با شناساندن و تعریف و تحلیل این روش از کاربرد آن در رشته معماری و ارزیابی طرح های معماری راهگشای چالش داوری باشد. بر این اساس در مرحله اول از طریق مطالعات کتابخانه ای و تهیه پرسشنامه معیارهایی که در طرح های معماری توسط خبرگان و اساتید ارائه شده و تقریباً در هر پروژه و طرحی فاکتورهایی شاخص بشمار می روند، استخراج گردید. سپس از طریق روش تحلیل سلسله مراتبی به مقایسه دو به دویی معیارها پرداخته و در نهایت وزن نسبی هر معیار محاسبه می گردد. و در نهایت امتیاز نهایی هر فاکتور جهت ارزیابی و داوری مشخص می گردد. نتایج بدست آمده از نشان می دهد که تکنیکAHP (تحلیل سلسله مراتبی)، با توجه به سادگی، منعطف بودن و بکارگیری همزمان معیارهای کمی و کیفی، می تواند در مسائل و موضوعات رشته معماری و ارزیابی و داوری طرح های معماری نیز مفید واقع شود و کاربرد مطلوبی داشته باشد.
تبیین چگونگی دستیابی به شهر هوشمند سرزنده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۹
113-130
حوزههای تخصصی:
امروزه در کشورهای توسعه یافته، توجه به حضور مردم در فضاهای شهری نقش کلیدی در طراحی و برنامه ریزی شهرها ایفا می کنند و کلید مهم دستیابی به شهرهای پایدار، موفق و سرزنده، در توجه به نقش مردم و نیازهای آنان است. از یک سو، فضاهای شهری باید پاسخگو به نیازهای انسان باشد و این امر زمانی تحقق می پذیرد که انسان در این فضا چه در عرصه عمومی و چه در عرصه خصوصی احساس آرامش و امنیت داشته باشد و بتواند نیازهای خود را در این فضا تامین کند. بدیهی است که نتیجه تحقق چنین فضایی احساس تعلق به محیط را در فرد تقویت نموده و باعث افزایش حضور و تعاملات شهروندان و در پی آن فضای حاصل، فضای شهری سرزنده می باشد که شایسته ارزش والای آدمی است. از سوی دیگر، با شروع قرن 21، فناوری اطلاعات و ارتباطات به عنوان عمده ترین محور تحول و توسعه جهان منظور شده و دستاوردهای ناشی از آن چنان با زندگی مردم عجین گردیده است که بی توجهی به آن، اختلال عظیمی در جامعه و رفاه و آسایش مردم به وجود می آورد. امروزه شهر هوشمند به عنوان راهکار بی بدیل حل مشکلات و معضلات شهری مورد توجه شهرسازان و مدیران شهری واقع شده است. به طور کلی می توان شهر هوشمند را شهری دانست که با کمک فناوری اطلاعات و ارتباطات در مسیر بهبود کارایی و اشتراک گذاری اطلاعات با شهروندان در تلاش است تا خدمات هوشمند را با کیفیتی بهتر و به منظور افزایش رضایتمندی و رفاه شهروندان ارائه دهد. روش تحقیق در این پژوهش، به لحاظ هدف، کاربردی و به لحاظ ماهیت، توصیفی- تحلیلی و روش جمع آوری داده ها و اطلاعات، اسنادی و کتابخانه ای و نیز استفاده از پرسشنامه تخصصی و تجزیه و تحلیل آن به کمک تکنیک های تحلیل عاملی و سوارا می باشد. در این پژوهش، در ارتباط با تلفیقی بودن موضوع، به تبیین مفاهیم، مولفه ها و ویژگی های شهر هوشمند و سرزندگی شهری، و در ادامه مطالب، به معرفی مدل مفهومی پژوهش، در راستای دستیابی به شهر هوشمند سرزنده، می پردازد.
بررسی کارکرد بادگیر یک طرفه در تهویه طبیعی مسکن روستایی استان یزد؛ مطالعه موردی: روستای بُندرآباد شهرستان اشکذر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۸۶
15 - 28
حوزههای تخصصی:
هدف: امروزه تحقیق بر روی کارکرد بادگیرها به عنوان سامانه غیرفعال در پهنه گرم وخشک مسکن روستایی کشور جهت برقراری شرایط آسایش حرارتی بسیار حائز اهمیت است. بادگیرها به عنوان یک عنصر اقلیمی در ساخت وسازهای جدید جایگاه پیشین خود را از دست داده اند و بومیان مناطق گرم وخشک به جای این گونه اندام ها به سیستم های سرمایشی متداول نظیر کولر آبی و گازی روی آورده اند. یکی از مظاهر معماری بومی در کشورمان در پهنه گرم وخشک، استان یزد است. هدف این پژوهش بررسی تأثیر بادگیر یک طرفه در تأمین آسایش حرارتی از طریق تهویه طبیعی در مسکن روستایی این استان است. روش پژوهش: در این پژوهش، ابتدا به روش کیفی به صورت توصیفی تحلیلی و سپس با مطالعات میدانی از الگوی مسکن روستایی این پهنه (روستای بُندُرآباد) به بررسی روش های استفاده از باد در تهویه طبیعی این پهنه با استفاده از اندام اقلیمی بادگیر پرداخته شد. متغیر وابسته پژوهش آسایش حرارتی و متغیر مستقل سرعت باد است. در ادامه با استفاده از نرم افزار های تحلیل دینامیک سیالاتی محاسباتی (CFD) به بررسی رابطه بین متغیرها پرداخته شده است که در نهایت به بررسی تأثیر حالت های مختلف بادگیر یعنی وضع موجود، افزایش ارتفاع پایه بادگیر به میزان دو متر و کاهش ارتفاع پایه بادگیر (دو متر) منجر شد. یافته ها: مطالعات نشان می دهد عملکرد بادگیر در حالت وضع موجود که در ارتفاع چهارمتری از کف بام قرار دارد و باد به صورت عمود بر دهانه بادگیر وارد می شود بهترین عملکرد را دارد و در حالت ارتفاع بیشتر با وجود این که سرعت جریان باد در فضای مورد بررسی بیشتر است، اما سرعت جریان باد در محدوده ای است که ایجاد جریان های نامنظم در فضای مذکور (تابستان نشین) ایجاد می کند. با بررسی حالت دیگر (ارتفاع کمتر بادگیر) در بررسی شبیه سازی ها مشاهده گردید که با کم شدن ارتفاع، سرعت باد در فضای تابستان نشین کاهش می یابد و عملکرد مورد قبولی را ندارد. یافته های پژوهش نشان می دهد که سایر اجزا در کالبد ساختمان در تکمیل فرآیند آسایش حرارتی مؤثر بوده و با حذف هر یک از آنها، فرآیند مذکور ناقص می ماند. نتیجه گیری: پیشنهاد می گردد در این نوع مسکن از ایجاد روزنه های بزرگ در دیوار اتاق های تابستانی خودداری گردد و به جای آن از دهانه های کوچک استفاده شود که نقش تکمیلی در فرآیند تهویه طبیعی را فراهم می سازند؛ زیرا ایجاد دهانه های بزرگ باعث کاهش فشار منفی در اتاق مورد بررسی شده و فرآیند آسایش حرارتی را مختل می سازد.
نقش مدیریت محلی در تأمین مسکن گروه های کم درآمد؛ نمونه پژوهی: مدیریت شهری تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین دلایل مداخله دولت و نهادهای مدیریت محلی در بازار مسکن، برطرف کردن نیاز مسکن گروه های کم درآمد است که به دلیل محدودیت های مالی، توانایی رقابت در بازار آزاد را نداشته و از دسترسی به مسکن مناسب محروم هستند. پژوهش حاضر باهدف بررسی چالش های تأمین مسکن گروه های کم درآمد در ایران، با تأکید بر نقش نهادهای مدیریت شهری، انجام شده است. یافته های این پژوهش نشان می دهد، تمرکزگرایی در ساختار حاکمیتی و فقدان مدیریت شهری یکپارچه، اصلی ترین موانع تأمین مسکن مناسب برای این گروه ها است. این پژوهش با بهره گیری از روش کیفی و با هدف توصیف ابعاد این چالش در وضعیت موجود و کاربردی کردن یافته های پژوهش انجام شده است. داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته با متخصصین حوزه مسکن و مدیریت شهری، با استفاده از تکنیک های نمونه گیری هدفمند و با بهره گیری از نمونه گیری گلوله برفی جمع آوری شده است. تحلیل داده های کیفی با استفاده از نرم افزار MaxQDA به دست آمده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که به طور کلی سیاست های مسکن در ایران علی رغم تأکید بر تأمین مسکن برای گروه های کم درآمد عمدتاً بر تولید مسکن و بدون توجه به توان گروه های هدف، متمرکز بوده و به نیازهای ویژه این گروه ها در بهره برداری از این سیاست ها توجه نشده است. شهرداری ها نیز به عنوان اصلی ترین نهاد مدیریت شهری در سطح محلی، نقش مؤثری در اجرای سیاست های مسکن ایفا نکرده و بیشتر بر جنبه های کالبدی توسعه شهری تمرکز داشته اند، بدون آنکه راهکارهای مؤثری برای دسترسی گروه های کم درآمد به مسکن مناسب ارائه دهند. از همین روی واگذاری اختیارات بیشتر به شهرداری ها، ایجاد یک بستر قانونی شفاف و یکپارچه برای سیاست گذاری مسکن، و استفاده از ابزارهای مالیاتی همچنین بهره گیری از ظرفیت های درون شهری از جمله پیشنهادهای این پژوهش است.
مدل یابی برهم کنش عناصر منظرین پیاده راه و سلامت روان شهروندان؛ نمونه موردی: چهارباغ عباسی اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیاده راه ها به عنوان فضاهای عمومی شهری، نقشی حیاتی در زندگی روزمره شهروندان ایفا می کنند. این فضاها فراتر از مسیرهای عبوری بوده و عرصه ای برای تعاملات اجتماعی، گذران اوقات فراغت، و تقویت حس تعلق به محیط شهری محسوب می شوند. کیفیت طراحی و عناصر منظرین این فضاها می تواند بر سلامت روان شهروندان تأثیر قابل توجهی داشته باشد. محور تاریخی و فرهنگی چهارباغ عباسی اصفهان، به عنوان یکی از شاخص ترین معابر پیاده راهی و نمادهای شهری، در این زمینه اهمیت ویژه ای دارد. این پژوهش با هدف مدل یابی برهم کنش عناصر منظرین پیاده راه و سلامت روان شهروندان، این محور را مورد بررسی قرار داده است. جامعه آماری شامل شهروندانی است که به طور مستمر از این محور استفاده می کنند. نمونه پژوهش به صورت تصادفی انتخاب و حجم آن شامل 150 نفر است. داده ها با استفاده از پرسشنامه سلامت عمومی (GHQ-28) و پرسشنامه محقق ساخته گردآوری شده اند. از مدل یابی معادلات ساختاری به منظور تحلیل روابط میان متغیرهای مستقل (عناصر منظرین) و وابسته (شاخص های سلامت روان)، در محیط نرم افزار Smart PLS استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که مدل نهایی بدست آمده در این پژوهش برازش مناسب داشته و عناصر منظرین شامل عناصر حسی- تجربی، عناصر فضایی-پویشی، عناصر عملکردی-پشتیبانی، عناصر اجتماعی-فرهنگی، عناصر محیطی- اکولوژیکی به طور معناداری بر سلامت روان تأثیرگذار هستند. یافته ها همچنین بر اهمیت بهبود طراحی و ارتقای کیفیت عناصر منظرین به منظور کاهش اضطراب و استرس و افزایش حس بهزیستی روانی تأکید دارند. مدل پیشنهادی این پژوهش می تواند به عنوان راهنمایی برای طراحان شهری، معماران منظر و مدیران شهری در جهت ارتقای کیفیت فضاهای عمومی و بهبود سلامت روان شهروندان به کار گرفته شود.
تحلیل نشانه شناختی سینمای جنایی هیچکاک از منظر جرم شناسی مکانی (مطالعه موردی: فیلم روانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۸
71 - 86
حوزههای تخصصی:
سینما و معماری، دو هنر شناخته شده ای هستند که دارای اشتراکات قابل توجهی با یکدیگر در خلق هنر و فضا می باشند. سینمای هیچکاک یکی از بسترهای قوی سینمای جهان در ژانرهای سینمایی از جمله ژانر سینمایی جنایی می باشد که در آن اشتراکات سینما و معماری نیز قویاً به چشم می خورد. ابعاد و زوایای جرم شناختی در ژانرهای جنایی یکی از مولفه های سازنده سینمایی است که تاکنون در قالب روابط مشترک سینما و معماری کمتر مورد بررسی قرار گرفته است. هدف از این پژوهش، شناخت روابط سه سویه مابین سینما، معماری و جرم در بستر سینمای جنایی هیچکاک و به کمک تحلیل فیلم «روانی» به عنوان شناخته شده ترین فیلم جنایی هیچکاک می باشد که حلقه سوم این روابط با ایده نوین «جرم شناسی مکانی» در آن قابل تفسیر است. رویکرد این پژوهش، کیفی و تکنیک پژوهش؛ نشانه شناسی با رویکرد مرکب دوسوسور و بارت به منظور شناسایی نظام نشانه ای و شناسایی فضاهای معمارانه استقراریافته در آن فیلم و واکاوی نشانه شناسانه فضاهای معمارانه و شهری از منظر جرم شناسی مکانی است. یافته های پژوهش؛ نشانگر وجود دسته ای از دال ها و مدلول ها در قالب یک نظام نشانه ای همسو با بافتار معنایی سینمای جنایی هیچکاک و فضای شهری و معمارانه قوی پشتیبان آن است. به علاوه، فضاهای معمارانه فیلم روانی بیشتر از آن که با ادبیات نظری جرم شناسی محیطی قابل تفسیر و تبیین باشند با ادبیات نظری جرم شناسی مکانی قابل تبیین می باشد و این مهم نشان دهنده بلوغ هیچکاک و پیش گامی سینمایش با حداقل پنجاه سال از زمان ساخت فیلم تا تولد جرم شناسی نوین مکانی یعنی طی سالهای 1960 الی 2010 میلادی است. در مجموع، نتایج پژوهش گویای فراروی از اشتراکات دو سویه شناخته شده مابین دو هنر سینما و معماری و گسترش آن در قالب یک طیف سه سطحی «سینما- معماری- جرم» در بستر سینمای جنایی کارگردان شهیری به نام آلفرد هیچکاک است که علاوه بر پُر کردن خلاءهای پژوهشی، طنینن انداز اصطلاح «هیچکاکی که نمی شناسید» نیز می باشد.
تحلیل ویژگی های فنی آجر در بناهای تاریخی کاشان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۸۶
73 - 88
حوزههای تخصصی:
هدف: خودبسندگی و تکیه بر مصالح بوم آورد یکی از اصول معماری ایرانی بوده و آجر از جمله مصالح بومیِ اقلیمی با میزان دسترسی بسیار بالا در ایران است. با گذشت زمان بناهای آجری به تدریج نیازمند مقاوم سازی، تقویت، مرمت و بهسازی بوده و برای شناخت بیشتر و اصولی آجر و مقاوم سازی آن، تحلیل و بررسی آجرهای تاریخی ضروری به نظر می رسد تا از تجاربِ ساخت آجر و راهکارهای گذشتگان در گذر زمان استفاده شود. هدف این پژوهش مطالعه ویژگی های فنی آجرهای به کار رفته در بناهای تاریخی شهر کاشان در دوره های زمانی مختلف است. روش پژوهش: در همین راستا، پنج نمونه آجری از بناهای تاریخی کاشان، انتخاب شده و مورد بررسی قرارگرفته اند. روش پژوهش کمی و مبتنی بر مطالعات میدانی و آزمایشات آزمایشگاهی است. آزمایش های انجام شده به سه دسته تقسیم می شوند. دسته اول، آزمون های پایه شامل چگالی، وزن مخصوص، درصد رطوبت و جذب آب هستند. دسته دوم آزمون های مکانیکی شامل مقاومت فشاری و خمشی بوده و دسته سوم آزمایش شیمیایی، از نوع آنالیز شیمیایی به روش XRD است. با توجه به آزمایش های انجام شده، وزن مخصوص نمونه ها در محدوده ی 6/1 تا 14/2 گرم بر سانتی متر مکعب بوده و جذب آب نمونه ها از 3/9 تا 5/18 درصد به دست آمد. همچنین مقاومت فشاری آن ها در بازه ی 12/53 تا 27/195 کیلوگرم بر سانتی مترمربع بوده و مقاومت خمشی آن ها نیز در محدوده 62/11 تا 83/125 حاصل شد. یافته ها: با توجه به نتایج به دست آمده، می توان گفت مشخصات پایه، بر مشخصات مکانیکی مؤثر است. با افزایش وزن مخصوص و تراکم حجمی نمونه ها، خلل و فرج داخل آن ها کاهش یافته و درصد رطوبت موجود در آن و جذب آب نیز کاهش می یابد. به علاوه هرچه تراکم نمونه بیشتر شود مقاومت فشاری و خمشی آن ها نیز افزایش می یابد. نتیجه گیری: ترکیب شیمیایی غالب در نمونه ها نیز کوارتز بوده و وجود گچ در نمونه ها سبب کاهش مقاومت مکانیکی شده و افزایش کوارتز، آنورتیت و آلبیت سبب مقاومت نمونه ها شده است. با گذشت زمان نیز مشخصات فیزیکی و مکانیکی نمونه های آجری تغییر معناداری ندارند؛ بنابراین در مجموع به نظر می رسد که پارامترهای مقاومتی نمونه ها بیشتر به کیفیت مصالح اولیه و میزان چگالی نمونه ها و نحوه تولید وابسته بوده و قدمت و سن نمونه ها تأثیر قابل توجهی ندارد.
مروری بر راهکارهای بهبود وضعیت آکوستیکی فضای داخلی آپارتمان های مسکونی
منبع:
اندیشنامه معماری داخلی سال ۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳
72 - 87
حوزههای تخصصی:
گستردگی مطالعات نقش صوت در فضاهای داخلی، سبب تدوین آیین نامه های مربوط در بسیاری از کشورها شده است که از نتایج آن تهیه استانداردهای حوزه آسایش صوتی است. مطالعات اخیر نشان می دهد که کاهش صوت منبع الزاماً به معنی افزایش آسایش صوتی نیست و ادراک کاربر بسیار مؤثر است. عوامل مهم در ارزیابی آسایش صوتی در فضاهای مسکونی، شامل جنبه های ادراکی کاربران، جنبه های اجتماعی و فرهنگی و هم چنین ارزیابی جنبه های فیزیکی صوت است. مقاله حاضر با بررسی منابع متقن عمدتاً مقالات منتشر شده در نشریات بین المللی در بازه زمانی 10 سال اخیر و درعین حال پر استنادترین مقالات و همچنین با رویکرد انفعالی، نگاشته شده است. هدف از این مقاله ارائه گزارشی از تحقیقات موجود در این حوزه و دسته بندی آنها است. با بررسی و تحلیل منابع فوق، سه دسته پیشنهاد شده است؛ اولین دسته، پژوهش هایی هستند که رویکردی شبیه سازی داشته اند به گونه ای که در شبیه سازی، عناصر ساختمانی و یا فضاهای معماری مد نظر محقق قرار گرفته است. دسته دوم، شامل پژوهش هایی است که رویکرد شبیه سازی آنها متفاوت از شبیه سازی فرم های ساختمانی و یا فضاهای معماری است، بلکه بر روش های فعال کنترل نوفه متمرکز هستند، به طوری که بر ساختارهای صوتی صدا و تجهیزات مرتبط با آن مانند میکروفن ها مبتنی هستند. و در آخر، تمرکز اصلی دسته سوم رویکرد شبیه سازی آکوستیک بر پژوهش هایی است که بر مصالح مبتنی هستند. به عنوان مثال استفاده از ساختارهای سبز گیاهان و یا استفاده از رزین های خاص موضوع اصلی این دسته از پژوهش ها است که در واقع، بر فرم، تراکم، جنس (مصالح) تمرکز می کنند. در مقاله حاضر، پس از دسته بندی پژوهش های صورت گرفته در این حوزه، این امر به بحث گذاشته شده است که کدام یک از رویکردهای یافتن حل مسئله، نسبت به سایر رویکردها، از وسعت نظری بیشتری برخوردار است و کدام یک از رویکردها، با توجه به وضعیت موجود در کشور، می تواند کاربرد داخلی مناسب تری داشته باشد.
تحلیل دسترسی به خدمات عمومی شهری در شهر جدید سهند، با استفاده از روش تحلیل شبکه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهرهای جدید که حدود سه دهه از ایجاد آن ها در ایران می گذرد، اکنون با مشکلات مختلفی رو به رو شده اند، یکی از این مشکلات دسترسی به خدمات عمومی شهری در این شهرها، می باشد. در پژوهش حاضر، که به روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از داده های کتابخانه ای و میدانی انجام شده است، دسترسی به خدمات عمومی شهری در 7 ناحیه شهر جدید سهند در ارتباط با شبکه معابر آن تحلیل گردید در تحقیق حاضر، با استفاده از روش تحلیل شبکه، سطوح دسترسی به خدمات عمومی شهری در شهر جدید سهند، بررسی گردید و حاصل کار، به صورت نقشه های مجزا، برای 9 نوع کاربری خدمات عمومی شهری، ابتدا به صورت نقشه های شعاع دسترسی و سپس با یکپارچه کردن نقشه ها به صورت نقشه های شعاع دسترسی وزنی، تهیه گردید. در پایان نیز با ترکیب نقشه های تولید شده در مراحل قبل، نقشه نهایی دسترسی یکپارچه به خدمات عمومی شهری ارائه گردید. . با استفاده از روش تحلیل شبکه، در مجموع دسترسی به خدمات عمومی شهری در قالب 9 کاربری، مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد که بین کاربری های خدمات عمومی شهری، شهر جدید سهند از نظر مطلوب بودن دسترسی به ترتیب عبارتند از: آموزشی، تجاری، تجهیزات شهری، اداری-انتظامی، مذهبی، درمانی، پارک و فضای سبز، ورزشی و فرهنگی. شعاع دسترسی به کاربری آموزشی و تجاری نسبت به بقیه کاربری در وضعیت مطلوب تری قرار دارند؛ درحالی که کاربری های ورزشی و فرهنگی در وضعیت ضعیف تری از این لحاظ قرار دارند؛ که علت آن پراکنش فضایی و تعداد این کاربری ها می باشد. همچنین نتایج حاصل از نقشه دسترسی یکپارچه به خدمات عمومی شهری نشان داد تنها 45% از کل شهر تحت پوشش خدمات رسانی خوب و خیلی خوب قرار گرفته است و این سطوح اغلب شامل نواحی میانی و قدیمی تر می باشد و نابرابری در دسترسی به خدمات شهری در شهر جدید سهند مشهود است. نابراین باتوجه به جمعیت بالای شهر جدید سهند و نقش مهم این شهر در جذب جمعیت مادرشهر تبریز، نیازمند برنامه ریزی و توجه ویژه به ایجاد و طراحی عملکردهای مختلف خدمات عمومی شهری به خصوص در مناطق با سطوح دسترسی ضعیف و خیلی ضعیف می باشد.
نقش حافظه ی شناختی در رویداد پذیری مراکز تجاری بزرگ مقیاس (مطالعه موردی: مراکز تجاری ایران مال و امارات مال)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۹
33 - 44
حوزههای تخصصی:
پرداختن به فضا و یا فضاپژوهی از حوزه هایی است که دستاوردهای آن می تواند طراحی فضا و تجربه ی آن را تغییر دهد. در همین راستا، این پژوهش در پی تفسیر نقش حافظه ی شناختی از منظر علوم شناختی در مواجهه با نظام فضایی و نظام نشانه ای در رویداد پذیری فضاهای بزرگ مقیاس است. روش شناسی این پژوهش در دستگاه تفسیری، به صورت کیفی و توصیفی است و با استفاده از فنون نگاشت رفتاری و نگاشت شناختی داده های تجربی استفاده کننده ی فضا را در دو مرکز تجاری با مساحتی بیش از یک میلیون مترمربع در تهران و دبی (ایران مال و دبی مال)، برداشت کرده است. فهم و تفسیر تجربه ی کاربران از نمونه ها نشان دادند که هر دو نظام، کاربرد و اثرگذاری متفاوتی در رویدادپذیری فضا دارند. نسبت نظام فضایی در رویداد پذیری بیشتر از نظام نشانه ای و سهم نظام نشانه ای در مسیریابی، به خاطرسپاری و به یاد اوری فضا در حافظه ی انسان بیشتر است.
بررسی نقش طراحی طبیعت محور در آموزش معماری ایران و چالش های پایداری محیطی
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی نقش طراحی طبیعت محور در آموزش معماری ایران و چالش های پایداری محیطی می پردازد. مسئله اصلی این است که چگونه می توان اصول طراحی طبیعت محور را در برنامه های آموزشی معماری ادغام کرد تا به بهبود کیفیت آموزش و افزایش آگاهی زیست محیطی دانشجویان کمک کند. هدف پژوهش، تحلیل تأثیرات طراحی طبیعت محور بر پایداری محیطی و ارائه راهکارهایی برای تقویت این رویکرد در آموزش معماری است. روش تحقیق شامل تحلیل کیفی و کمی از مؤلفه های کلیدی طراحی طبیعت محور و ارزیابی تجربیات عملی در این زمینه است. یافته ها نشان می دهد که در بسیاری از موارد، جنبه های فنی و زیبایی شناختی بر اصول پایداری محیطی اولویت دارند که منجر به قطع ارتباط با طبیعت می شود. این مطالعه راهکارهایی برای تقویت آموزش طراحی طبیعت محور ارائه می دهد که می تواند به ایجاد شیوه های معماری پایدارتر و آگاه تر از محیط زیست منجر شود. نتایج این پژوهش می تواند به عنوان مبنایی برای تدوین استراتژی های آموزشی و طراحی معماری در راستای پایداری محیطی و ارتقای کیفیت آموزش معماری در ایران مورداستفاده قرار گیرد. این پژوهش با بهره گیری از تحلیل نظرات متخصصان و ارزیابی تجربیات عملی، تلاش دارد تا از طریق ادغام مؤثر اصول طراحی طبیعت محور در نظام آموزشی کشور، به توسعه محیط های ساخته شده پایدارتر و افزایش تعامل دانشجویان با محیط زیست کمک کند. یافته های این پژوهش نشان می دهد که طراحی طبیعت محور می تواند به عنوان ابزاری مؤثر برای مقابله با چالش های زیست محیطی و ارتقای کیفیت زندگی در محیط های ساخته شده مورداستفاده قرار گیرد.
جانمایی عرصه عمومی و عناصر نشانه ای محله در توسعه های درون زا، معطوف به قابلیت های منظرین (موردپژوهش: محدوده پادگان ارتش شهر بجنورد)
منبع:
اندیشه راهبردی شهرسازی دوره ۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴
195 - 206
حوزههای تخصصی:
مقدمه: «توسعه ی درون زا» یک دیدگاه بهینه در توسعه شهری قلمداد می شود. مقیاس مداخلات در این رویکرد، آن را با دانش طراحی شهری پیوند داده است. یکی از ابعاد شاخص در طراحی شهری، «منظر شهری» است، ولی در فرآیند توسعه، تحت عنوان تفکیک اراضی، غالباً این بُعد به محوطه آرایی زمین تنزل یافته است. در حالی که رویکرد «منظر شهری پایدار»، با تأکید بر توانمندی های مناظر راهبردی (مناظر گسترده، خطی، رودخانه ای، سیمای شهری و بالکنی) و همچنین محیط اکولوژیک؛ توجهات فرای دو بُعد و مقیاس بالاتر را مطرح می سازد.
هدف پژوهش: هدف پژوهش تدوین اصولی است که به واسطه آنها «جانمایی عناصر نشانه ای و عرصه ی عمومی» در توسعه های درون زا به نحوی واقع شود که دارای بیشترین پتانسیل در دریافت و ارائه مناظر باشند.
روش شناسی: این پژوهش که از لحاظ هدف کاربردی-توسعه ای و روش تحقیق آن توصیفی-تحلیلی است، در ابتدا با روش جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای مبانی رویکرد منظرشهری پایدار را بازشناسی می کند، در ادامه بر پایه کشف ساختار پنهان اسناد بالغ مدیریت مناظر شهری پایدار اصول مدنظر را تدوین می کند؛ در نهایت با استفاده از روش جمع آوری داده های جغرافیایی، اصول بدست آمده در محدوده پادگان ارتش بجنورد موردپژوهی و موقعیت بهینه مدنظر تعیین می شود.
یافته ها و بحث: در این پژوهش پنج اصل راهبردی زیر تعیین شد: «قرارگیری عناصر نشانه ای در تسلط های ارتفاعی»، «قرارگیری عناصر نشانه ای در محل تلاقی بیشترین کریدورهای دید از معابر متصل»، «قرارگیری عناصر نشانه ای در محل گشودگی و شکاف طبیعی یا مصنوع»، «قرارگیری عرصه عمومی در بالاترین تسلط ارتفاعی» و «قرارگیری عرصه عمومی در مجاورت پهنه های سبز و اکولوژیک موجود».
نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد موقعیت قرارگیری عناصر نشانه ای و عرصه عمومی مستلزم توجهی فراتر از آنچه بطور معمول برای آن ها در نظام تفکیک اراضی در نظر گرفته می شود، هستند. همچنین این اصول اهمیت بیش از پیش توجه به محیط اکولوژیک شامل فرم زمین و پوشش گیاهی و آبی در فرآیند برنامه ریزی و تفکیک اراضی، را روشن می سازد.
بررسی و تحلیل وضعیت معاصرسازی بناهای معاصر (1320 الی 1345) در کلانشهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
108-90
حوزههای تخصصی:
اهداف: در محلات تهران بناهای مختلفی از دوران معاصر به جای مانده است که کارکردهای اصلی خود را از دست داده و متروکه ماندن و عدم استفاده مناسب از آن ها، موجب تخریب هرچه بیشتر آنها می شود. امروزه بناهای تاریخی دیگر نمی توانند مانند گذشته مورد استفاده قرار گیرند و با تغییر کاربری ابنیه تاریخی از مرگ حتمی، نجات می یابند و مفهوم معاصرسازی تمامی این دستاوردها را در نظر دارد. روش ها: در این مطالعه محدوده زمانی مربوط به خانه های سنتی واقع در محلات شهر تهران در دوره زمانی 1320 الی 1345 ه.ش است که اکثر خانه ها مربوط به هسته مرکزی تهران و اطراف و همسایگی خیابان های انقلاب، ولیعصر، کریم خان زند و غیره هستند. تکنیک های مورد استفاده در روش کاربردی این پژوهش به منظور معاصرسازی بناهای تاریخی مدرن، تهیه و تکمیل پرسشنامه، استفاده رویکرد مدل سازی ساختاری تفسیری (ISM) و تکنیک رگرسیون خطی است. یافته ها: از میان 42 شاخص مورد مطالعه در پنج بعد کالبدی-ساختاری، ادراکی، عملکردی، اجتماعی-اقتصادی و طبیعی-زیست محیطی، شاخص های حفظ ساکنین قدیمی، بهبود کیفیت مسکن، به کارگیری رنگ خاص، دسترسی آسان پیاده و غیره شرایط کاملاً نامناسبی از نظر اصول معاصرسازی در سطح بناهای تاریخی کلانشهر تهران ایفا می کنند. نتیجه گیری: چهار شاخص اصالت محله و حس تعلق، به کارگیری شکل خاص، وجود فعالیت های ضروری و قابل شناسایی بودن فضاها نسبت به سایر شاخص های مورد مطالعه دارای بالاترین و بهترین کیفیت از نظرگاه نظریه معاصرسازی است و دارای شرایط متوسط روبه بالا از نظر امتیاز به دست آمده هستند.
تحلیل خوانش جریان های معاصر معماری و شهرسازی ایران از آشفتگی سیمای شهری تهران از منظر معرفت شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۱ دی ۱۴۰۳ شماره ۱۳۹
75 - 86
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: آشفتگی سیمای شهری تهران، مسئله مورد توافق گروه های مرتبط با نماهای شهری است. اما رجوع به نظرات متخصصان شهری در این موضوع نشان می دهد درباره سیمای مطلوب، توافقی بین صاحبان دانش شهری وجود ندارد. پرسش خوانش جریان های معماری و شهرسازی ایران از آشفتگی سیمای شهری تهران پای در چه معرفت شناسی دارد و برای مدیریت سیمای شهری کدامیک از آنها قابل پذیرش تر است؟ هدف پژوهش: این پژوهش درصدد تحلیل خاستگاه فلسفی کنش های جریان های معماری و شهرسازی ایران در موضوع آشفتگی سیمای شهری تهران است. روش پژوهش: برای پاسخ به پرسش پژوهش، روشی کیفی در دو مرحله و مبتنی بر استدلال منطقی در پیش گرفته شده است. در ابتدا با مطالعات تاریخی کتابخانه ای، مبدأ زمانی پیدایش پدیده آشفتگی سیمای شهری تعیین شده است. سپس براساس دسته بندی جریان های فکری معماری و شهرسازی ایران از مبدأ بروز آشفتگی، پدیدارشناسی توصیف صاحبان دانش شهری این جریان ها از دلایل اغتشاش سیمای شهری تهران انجام و این نظرات با ویژگی های اندیشه ای آنها مقایسه و به صورت یک دوگانه ارائه شده است. در نهایت با بررسی پایه فلسفی از طریق تعیین معرفت شناسی این دوگانه، به پرسش پژوهش پاسخ شده است. نتیجه گیری: «آشفتگی» در میان متخصصان معماری و شهرسازی، یک اشتراک لفظی است، نه معنایی. تعلق به هر طرف از دوگانه فرم و صفات آن، یا محتوا پای در معرفت شناسی دارد که تبیین نسبت عین و ذهن به لحاظ فلسفی مهمترین بخش آن است. گره خوردن یا نخوردن زیبایی به رابطه عینیت و ذهنیت دو خروجی متفاوت در سیمای شهری دارد. در فرض جدایی، سیمای شهری امری بیرونی است، در آن هندسه محوریت دارد و به نظم قطعی متمایل است لذا مدیریت آن با متخصصان است. طرح جامع تهران خروجی این رویکرد است. اما در فرض درهم تنیدگی عین و ذهن، امری ادراکی و خروجی طبیعی سوژه یا ذهن شهروندان است و زیباسازی آن امری بیرونی و شکل گرا نیست، در نتیجه قابل تفویض به متخصصان نیست. به نظر می رسد این رویکرد از نظر فلسفی قابل دفاع تر از سایر رویکردها است. نظم این رویکرد متناظر با اختیار و وجود پویای انسان، استنباطی، حداقلی و سیال است.
بررسی نقش جریان و رطوبت نسبی هوا در فرسایش قلعه تاریخی والی شهر ایلام به روش محاسباتی دینامیک سیالات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۵
79 - 95
حوزههای تخصصی:
امروزه حفاظت از بناهای تاریخی در جوامع علمی جهان، موضوعی مهم و حیاتی شناخته شده است؛ لذا تحلیل ابعاد زیستیِ و عملکردی بناهای تاریخی هم ازنظر معماری و هم از دیگر مناظر مهندسی، یکی از ضروریات پژوهشی است. برای پرداختن به تأثیر رطوبت بر آسایش حرارتی در ساختمان های تاریخی، اجرای راهبردهایی مانند تهویه مناسب، اقدامات کنترل رطوبت و نگهداری دوره ای در طول پروژه های مرمت یا نوسازی ضروری است. پژوهش حاضر با بهره گیری از روش دینامیک سیالات محاسباتی، توسط نرم افزار فلوئنت، جریان و رطوبت نسبی هوا در فضای داخلی یک بنای تاریخی (قلعه والی شهر ایلام) را شبیه سازی و مورد تجزیه وتحلیل قرار داده است. با توجه به اینکه رطوبت یکی از عوامل مخرب بر بافت تاریخی قلمداد می شود و این عامل تخریبی با برودت هوا در زمستان اهمیت بیشتری نیز پیدا می کند، ابتدا به روش تجربی با استفاده از تجهیزات داده نگار، متغیرهای دما، رطوبت نسبی، فشار و سرعت جریان هوا، در یکی از بحرانی ترین بازه های سرد دمایی در فصل زمستان ازنظر دما و رطوبت نسبی، اندازه گیری شده و سپس با مدل سازی بنا در نرم افزار راینو و تحلیل مدل در نرم افزار فلوئنت، به مقایسه نتایج روش تجربی و روش تحلیل عددی در دو سناریوی مختلف پرداخته شده است. براساس تحلیل قیاسی این مدل پژوهشی، در جهت تحلیل جریان و رطوبت نسبی هوا در زمستان و جلوگیری از اثرات مخرب رطوبتی، می توان با بهره گیری از یک سیستم گرمایش با شار حرارتی محاسبه شده، کاهش رطوبت نسبی و درعین حال حفظ اثر تاریخی را حاصل نمود. نتایج پژوهش حاضر براساس اعتبارسنجی مدل شبیه سازی شده نرم افزار فلوئنت نشان داد شدت جریان هوا و میزان بالای رطوبت نسبی هوا در فصل زمستان با میانگین خطای ۹/۲ درصد ازجمله عوامل مهم در فرسایش داخلی بنای قلعه والی شهر ایلام است که منجر به مرمت چندباره فضای داخلی این بنا طی سال های اخیر بوده است.
اولویت بندی مؤلفه های بازآفرینی فضاهای شهری (نمونه مطالعاتی: مسجد میدان شهر بناب)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۷
101 - 114
حوزههای تخصصی:
مسجد تاریخی میدان بناب به عنوان یک بافت تاریخی ارزشمند دارای مسائل و مشکلاتی شده است. پژوهش حاضر با هدف شناسایی و اولویت بندی مؤلفه های بازآفرینی فضاهای شهری، مسجد میدان شهر بناب از دیدگاه خبرگان انجام گرفته است و از نظر هدف کاربردی و از نظر روش شناسی به شیوه کیفی-کمی انجام شده است. در بخش کیفی اطلاعات از طریق مصاحبه با 40 نفر خبره که به شکل هدفمند انتخاب شده بودند و هفت معیار کالبدی-فضایی، حرکت-دسترسی، کاربری-فعالیت، اجتماعی-فرهنگی، اقتصادی، زیست محیطی و منظرشهری شناسایی شد. در بخش کمی با استفاده از روش MARCOS و وزن معیارها محاسبه شده است. براساس نتایج مؤلفه کالبدی -فضایی (722/0)، بیشترین تأثیر و مؤلفه حرکت – دسترسی ( 579/0) کمترین تأثیر را در بازآفرینی فضاهای شهری، مسجد میدان بناب داشته اند و در نهایت پیشنهاد می شود جهت بازآفرینی فضاهای شهری، مسجد میدان بناب به 7 معیار به دست آمده در این تحقیق بالاخص مؤلفه های کالبدی -فضایی نگاه ویژه ای داشت.