فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۱۸۱ تا ۴٬۲۰۰ مورد از کل ۷٬۶۵۵ مورد.
منبع:
نقش جهان سال هفتم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴
84-99
حوزههای تخصصی:
Nowadays the issue is that most Islamic traditions have been neglected in the society. The influence of theological and religious values on the construction and development of urban spaces are much more important. In the present study an attempt was made in order to define the Islamic city and its requirements and investigate the role of spaces related to rituals and religious ceremonies held in commemoration of Muharram through a case study of Timcheh Mozaffarieh in Tabriz Baazar. In investigating the theoretical way of study is a descriptive-analytical method and for the sample survey-analysis was applied. Data collection was done through interviewing the experts and scholars in religion, library study of the theories and definitions on the subject and field study (questionnaire). In the studied case (Timcheh Mozaffarieh in Tabriz Baazar) it was also observed that many people from most of the groups (people participating in ceremonies, businessmen in downstairs of Timcheh, businessmen in upstairs of Timcheh, heads of mourning groups, Islamic Development Staff and police) agree upon holding the five-day mourning ceremony in Timcheh Mozaffarieh in Tabriz Baazar despite of some problems, since it has been held there for about a century and transferring it to another place will damage its glory. The reason we have observed in the obtained results and findings is the sense of belonging and attachment to this place after years of holding many ceremonies in this place and the memories people have of it in their minds which are part of their lives. Another reason is the identity that holding Muharram ceremonies have given to this place through all these years. Therefore, identity along with memorable and repeatable events reinforces the potential of this place. According to the obtained results, most of people in 5 groups (people participating in ceremonies, businessmen in downstairs of Timcheh, businessmen in upstairs of Timcheh, heads of mourning groups, Islamic Development Staff and police) have agreed upon holding Ashura and Tasua mourning ceremonies in Timcheh Mozaffarieh in Tabriz Bazar which gives a special identity and fame to this place, and provides a sense of belonging to it. However, there are some problems in holding these ceremonies and an attempt was made to solve them by studying the problems and suggesting some solutions and also try to maintain the originality and durability of this precious place, which is due to holding special rituals and mourning ceremonies in Muharram, by inviting participants in these ceremonies, heads of mourning groups and businessmen in Timcheh to help.
طراحی و شکل گیری خانه روستایی به روایت معماران قدیمی (مطالعه موردی: روستاهای شهرستان گرمسار)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسکن روستایی که حدود یک سوم از جمعیت کل کشور را در خود جای داده است، دارای ویژگی های کالبدی مختلفی است که تحت تأثیر عوامل اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و محیطی مختلف و در پاسخ به مجموعه نیازهای زیست بوم روستا شکل گرفته است. در شکل گیری خانه روستایی دو رکن اصلی معمار و بهره بردار نقش اساسی دارند، از این رو مشارکت معمار ماهر با اهالی روستا، در شکل گیری خانه مطلوب روستایی نقش به سزایی دارد. امروزه اغلب خانه های روستایی کشور و به طور خاص روستاهای منطقه گرمسار با مشکلاتی از قبیل عدم هویت، فقدان آرامش و صمیمیت، عدم تأمین آسایش اقلیمی، ناپایداری زیستی و به طور محسوس با کاهش مشارکت ساکنان روستا در طراحی و ساخت خانه ها مواجه هستند. بررسی راهکارهای عملیاتی به منظور افزایش بازدهی و مدت بهره برداری از ساختمان های روستایی و همچنین طراحی خانه روستایی با تأکید بر «مشارکت فعال مردم» در روستاهای این منطقه از مهم ترین اهداف پژوهش حاضر است. پژوهش حاضر به ثبت و تحلیل روش های رایج در معماری منطقه دشت گرمسار و شناسایی زمینه های هویت بخش معماری روستایی منطقه پرداخته و روش تحقیق آن مبتنی بر روش تحقیق کیفی است. برای گردآوری داده های کیفی علاوه بر مشاهدات میدانی از روش مصاحبه عمیق و نیمه ساختاریافته در میدان مورد مطالعه، یعنی روستاهای دشت گرمسار استفاده شده است. مبنای تحلیل یافته ها قیاس تطبیقی بین ویژگی ها و الگوهای معماری خانه در گذشته و امروز در روستاهای منطقه گرمسار است تا از طریق مقایسه، ویژگی های شاخص معماری روستایی منطقه شناسایی شود. معماری روستایی قدیم منطقه گرمسار واجد شاخص ها و معیارهای ارزنده ای است که می تواند پس از شناسایی و دسته بندی از طریق مطالعات میدانی، در ساخت و سازهای جدید مورد بهره برداری قرار گیرد. به این ترتیب نه تنها ارتباط بین نسل ها در بستر اجتماعی روستا تداوم خواهد یافت بلکه هویت کالبد فضایی آن نیز در انطباق با نیازهای ساکنین روستا که خود مشارکت و نقش مستقیم در مراحل مختلف فرایند طراحی و احداث مساکن روستایی دارند، بازسازی و احیا خواهد شد. این مقوله موجب پیدایش احساس تعلق خاطر، باز زنده سازی سبک زندگی روستایی مبتنی بر تولید، کاهش مصرف انرژی و تأمین آسایش اقلیمی با استفاده از تکنیک های معماری، افزایش مشارکت ساکنان و در مجموع موجب ارتقای سطح کیفی زندگی در مساکن روستایی نوساز منطقه خواهد بود.
آسیب شناسی بافت فرسوده شهری (نمونه موردی: محله قدیمی فیض آباد کرمانشاه)
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر با توجه به تحولات سریع علمی و فنی و دگرگونی در ساختار کالبدی، اقتصادی و اجتماعی شهرها و همچنین مطرح شدن نظریه توسعه پایدارشهری، اهمیت نوسازی و احیاء بافت های فرسوده و ناکارآمد بیش از پیش مشخص می گردد. شکل گیری بافت های شهری و تغییرات فیزیکی صورت گرفته در گذر زمان نقش تکنولوژی، نیازها، ذوق و خواست عمومی در ارتباط با شکل و بافت اجتماعات انسانی و نقش عوامل اقتصادی – اجتماعی در تغییر چهره و زندگی شهری امروزی نشان می-دهد. در طول دهه های اخیر اثر بخشی و تقابل عوامل اقتصادی – اجتماعی و جمعیتی بر یکدیگر، موجب تغییر در فضای ساخته شده شهری و سیمای کاملاً جدید فضای کالبدی شهر شده است و بدین ترتیب تعادل و پیوستگی سنتی فضای کالبدی و نقش عناصر مهم آن در هم شکسته شده است. همچنین سیاست گذاری های دوگانه و مغایر در احداث واحدهای مسکونی ارزان قیمت و گسترش روز افزون محدوده خدماتی شهرها باعث گردیده عملاً محدوده بافت های فرسوده که عمدتاً در مناطق مرکزی شهرها واقع گردیده از دید دست اندکاران و سیاست گذاران امر توسعه مخفی مانده و عملاً به فراموشی سپرده شده اند. دشواری های ناشی از عملیات اجرائی، مسائل و نارسائی ها حقوقی و قانونی، محدویت های مربوط به میراث فرهنگی، هزینه های مربوطه به تملک زمین در مقایسه با زمین های در اختیار انبوه سازان که اغلب به صورت رایگان تحویل می گردد، مشکلات مربوط به انجام توافق به دلیل تعدد ورثه، وجود املاک مخروبه و بلاصاحب، انگیزه سرمایه گذاران، بخش های تعاونی و اشخاص را جهت سرمایه گذاری در این بافت ها کم نموده و همین موضوع باعث بی توجهی و رهاشدگی آن در نزد مدیران شهری گردیده است. در مقاله حاضر به بررسی آسیب های بافت قدیمی محله فیض آباد پرداخته شده است و سپس سعی شده راهکارهایی جهت احیا و باززنده سازی آن عنوان گردد.
آفرینش معماری به روش قیاس با طبیعت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آفرینش اثر معماری با الهام از طبیعت، یکی از روش های مرسوم در طراحی معماری است، اما وجوه متفاوت برداشت از طبیعت در طراحی معماری چندان شناخته شده نیست. در زمینه ارتباط روش الهام از طبیعت با سبکها و روشهای مختلف آفرینش معماری، همچنین شیوه صحیح الهام از طبیعت، پژوهشها اندک است. در این پژوهش، در مرحله اول، انواع روشهای آفرینش معماری و ارتباط آن ها با الهام از طبیعت تحلیل شده و روش قیاس معرفی میگردد. انواع الگوهای موجود در طبیعت شناخته میشود و براساس آن، رویکردهای مختلف روش قیاس با طبیعت در معماری دسته بندی میگردد. در مرحله دوم، برای تحلیل عملکرد دانشجویان در قیاس با طبیعت مطالعه تجربی، به صورت اسکیس در بین دانشجویان کارشناسی معماری انجام میگیرد. ایدههای ترسیم شده دانشجویان از نظر نوع قیاس، دسته بندی میشود. یافتهها نشان میدهد روش قیاس یکی از روشهای مهم در بین سایر روشهای آفرینش معماری است. الگوهای طبیعت دارای ویژگیهای فرمی، ویژگیهای ساختاری عملکردی و ویژگیهای مفهومی است و سه رویکرد قیاس سطحی، قیاس ساختاری و استعاره در برداشت از این ویژگیها وجود دارد. همچنین یافتهها نشان میدهد که اهداف دانشجویان از انتخاب پدیدههای طبیعی به عنوان منبع الهام شامل عملکرد، فرم، سمبلیسم، زیبایی، بداعت، فرایند، طبیعت و اقلیم است و فرم بیشترین فراوانی را در بین سایر اهداف دارد. دانشجویان از قیاس مفهومی استفاده نکرده و از قیاس سطحی بیشتر از قیاس ساختاری استفاده میکنند. توجه فراوان دانشجویان به ویژگیهای فرمی و برداشت سطحی ضرورت آشنا نمودن دانشجویان با شیوه صحیح قیاس در آموزش معماری را نشان میدهد.
تحلیلی بر پارامترهای گونه بندی مساجد تاریخی شهر تبریز
حوزههای تخصصی:
مساجد علاوه بر کارکرد آیینی و جایگاه متعالی زمینی خود، نیازمند فضاسازی مناسب در راستای رفع نیاز کاربر نیز می باشند. به واقع هرچند بهره ی بُعد روحانی وجود انسان در مساجد نمود بیشتری دارد؛ لیکن تامین حداقل های معمارانه برای تسهیل تعالی روحی انسان نیز ضروری به نظر می رسد. می توان حداقل های معمارانه را در چیدمان صحیح عملکردی، فرمی، تزیینی، فیزیکی و ... تعریف نمود و شناخت بهتر نمونه های موفق را با این رویکرد ضروری دانست. مساجد تاریخی شهر تبریز که تمرکز عمده ای در بازار این شهر دارند؛ از مصادیق موفق مساجد در تبریز بشمار می آیند و همچنان پس از گذشت سالیان متمادی از ساخت آن ها مورد استقبال مخاطبان هستند. به نظر می رسد ارزیابی چراییِ این مقوله، در کنار پارامترهای معنایی، معطوف در ساختار آن ها باشد و لذا تحلیل کلی و معمارانه آن ها، امری درخور توجه خواهد بود. یکی از عمده ترین مزایای گونه شناسی بناها، تفهیم نقاط قوت و ضعف معماری نمونه ها است که در همین راستا پژوهش حاضر به روش پیمایشی در بخش میدانی، پس از واکاوی ادبیات گونه شناسی، پارامترهای گونه بندی را با ابزار دلفی استخراج نموده و به شناخت کتابخانه ای و میدانی بیش از 40 نمونه از مساجد تاریخی در شهر تبریز پرداخته است. پس از تحلیل مصداقی نمونه ها به وسیله مشاهده و واکاوی رفتار کاربران، پارامترهای گونه بندی آن ها از منظر عرصه بندی فضای داخل، اندازه فضا، شاکله داخلی، ساختار معماری، تزیینات، مصالح، نورگیری، نحوه و جبهه ورودی و ارتباط با طبیعت جمع بندی می شود. نتیجه نهایی این مطالعه منجر به شناختی جامع و در عین حال مختصر از مساجد تاریخی در شهر تبریز می گردد که می تواند مبنای گونه شناسی آن ها بوده و آغازی مناسب بر ریختار شناسی و الگوبندی مساجد تاریخی در تبریز بشمار آید.
نظام آوایی- ادراکی آب در فضای باغ ایران؛ بررسی موردی: باغ فین و شازده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال نهم بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱۸
81 - 98
حوزههای تخصصی:
ماهیت فضایی شکننده و میرای باغ های تاریخی از یک سو و اهمیت «میراث غیرمادی» و زیبایی شناسانه باغ های رسمی ایرانی که در متون ادبی به وفور به توصیف آن پرداخته شده از سوی دیگر، این ضرورت را ایجاب می کند که علاوه بر مطالعات انجام شده در زمینه های کالبدی و مورفولوژی، ثبت اتمسفر منحصر به فرد آنها در مطالعات علمی جایگاه ویژه ای پیدا کند. این مقاله با پرداختن به یکی از اجزای منظرساز باغ ایرانی یعنی آب به تبیین جایگاه کیفی آن در حوزه ادراکی می پردازد و این فرضیه را دنبال می کند که با وجود فقر محیطی در پهنه بیابانیِ بستر باغ های رسمی ایران، نوع به کارگیری کمیت حداقل آب در کنار سایر اجزای باغ به غنای ادراکی و به طور مشخص در این مقاله ادراک شنوایی منجر شده است. به همین منظور روش تحقیقی مشتمل بر سه مرحله (1) مشاهده و ثبت صدای آب، (2) بررسی توصیفات مبتنی بر حافظه ادراکی و (3) بررسی کیفیت ادراک پیاده از صوت آب در دو باغ مطالعه شده - فین و شازده - اتخاذ گردیده است. نتایج تحقیق به صورت استقرایی به استخراج قابلیت های صوتی آب در ساختار فضایی باغ به انضمام لیستی از افکت های صوتی منتج از آن برای استفاده در حوزه منظر و معماری می پردازد.
Investigating Urban Expansion and Its Drivers in Ardebil(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The expansion and growth of cities is a remarkable phenomenon in urban planning literature, so that unpredictable developments have become more evident in recent decades, especially in cities that have undergone changes in their physical structure following the promotion of their political role. The present paper seeks to identify the factors driving growth in the developed areas of Ardebil city and extract basic factors and variables by investigating development of Ardebil. In this study, 27 variables have been tested in 920 expansion blocks during the years 1996 to 2011 using GIS and factor analysis. Four main groups including congestion factor, external factor, access factor and facilities are identified as driving forces of growth. The final combination of four factors in the Arc GIS environment show that the north, east and south east blocks of Ardebil had a higher score than the other blocks; in other words, these factors have the most effect on the growth of these areas. In addition, the Southwest blocks with the lowest score of between 0 and 2 have had the least impact from among the factors mentioned.
تحولات سازمان فضایی شهر تبریز از اوایل اسلام تا دوره قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سازمان فضایی شهر نظم حاصل از تبلور ذهنیت شهروندان در فضای زندگی آنها یا نظم میان نقش عناصری است که شهر را به عنوان یک کل (سیستم) معرفی می کند. مهم ترین علت متمایز شدن شهرها از یکدیگر سازمان فضایی متفاوت آنهاست که این تمایز از اختلاف نظم هر یک از شهرها به عنوان یک سیستم ناشی می شود. برای پی بردن به کلیت شهر تبریز و سازمان فضایی آن، کشف نظم حاکم بر اجزای شهر که در نتیجه بررسی ارتباط میان شاخص های سازمان فضایی این شهر است، ضروری می نماید. هدف این پژوهش آن است که با استناد به نظریه سیستمی، به بررسی تحولات سازمان فضایی شهر تبریز از اوایل اسلام تا دوره قاجار پرداخته و قانون مندی های حاکم بر سازمان فضایی این شهر را تبیین کند. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که ارتباط گسترده شرق و غرب و محدودیت های ساختار زمین در منطقه شمال غرب ایران به عنوان عوامل برپاسازنده شهر و همچنین زلزله و حمله های کشورهای همسایه به عنوان عوامل تهدیدکننده آن در طول تاریخ، نقش حائز اهمیتی در تحولات سازمان فضایی شهر تبریز ایفا کرده اند. با بررسی شاخص های سازمان فضایی شهر و سیر تحولات آنها در طول دوره های تاریخی، قواعد حاکم بر سازمان فضایی شهر تبریز به قرار زیر تعیین شد : مرکزیت شهر در روند تحولات شهر عنصری ثابت و هویت بخش به آن بوده، قلمرو شهر وضعی بی ثبات داشته و در هر دوره در حال تغییر بوده، کل های کوچک شهر تحت تاثیر مرکزیت ثابت و گذرهای اصلی شهر مکان یابی شده و ساختار شهر به عنوان عنصری شاخص، دارای شبکه ای نسبتاً شعاعی از مرکز به سوی لبه های شهر بوده است. روش تحقیق در این پژوهش از نوع توصیفی- تحلیلی و جمع آوری اطلاعات به شیوه کتابخانه ای بوده و با بهره گیری از مستندات تاریخی از جمله سفرنامه ها، اسناد تصویری و همچنین استنباط های عقلی به تجزیه و تحلیل داده ها پرداخته شده است.
ارزیابی میزان رضایتمندی ساکنین روستای سرند از مساکن احداثی بعد از زلزله(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۶ زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱۶۰
۸۶-۷۱
حوزههای تخصصی:
روستای سرند از توابع شهرستان هریس در زلزله سال 1391 صد در صد تخریب و سپس بازسازی مساکن این روستا آغاز گردید. مقاله حاضر، درصدد ارزیابی میزان رضایت ساکنین این روستا از مساکن احداثی بعد از زلزله و ارائه راهبرد و راهکارهایی در راستای بهبود کیفی و ساختاری متناسب با آن می باشد. می توان گفت تأمین مسکن مناسب روستایی بعد از زلزله با هدف کیفیت مطلوب تر به مؤلفه هایی در سه بعد کلان (روستا و محیط آن)، میانه (واحدهای همسایگی) و خرد (واحد مسکونی) بستگی دارد، ولی در بازسازی روستای سرند هیچ اقدامی در مقیاس کلان و میانه انجام نگرفته و تنها بعد خرد، مسئله اساسی طراحی بوده است. این مقاله نیز با علم به این موضوع که تمامی سطوح فوق در بحث رضایت از مسکن روستایی تأثیرگذار است، تمرکز اصلی را بر مقیاس خرد دارد که شامل شاخصه های کالبدی- عملکردی، اجتماعی- فرهنگی، فنی- زیست محیطی، اقتصادی و بصری- ادراکی می باشد. این تحقیق به روش پیمایشی بوده و جمع آوری اطلاعات و داده ها از طریق مشاهده، پرسشنامه، مصاحبه و در قسمتی نیز بر اساس برداشت های محلی صورت گرفته و معیارهای مورد ارزیابی به وسیله طیف لیکرت ارزیابی شده است. نتایج حاصل نشان می دهد روستاییان در ساخت و سازهای جدید بعد از زلزله، به طور کلی از مؤلفه های کالبدی و عملکردی در مقیاس داخل بنا (عوامل محاطی) با امتیاز کل20 از 60، مؤلفه های کالبدی و عملکردی در مقیاس خارج بنا (عوامل محیطی) با امتیاز کل 23 از 55، مؤلفه اقتصادی با امتیاز کل 26 از 60 و مؤلفه ادارکی-بصری با امتیاز کل 25 از 65 رضایت ناچیزی دارند. همچنین از مؤلفه های اجتماعی-فرهنگی با امتیاز کل 31 از 55 و فنی و زیست محیطی با امتیاز کل 35 از 60 رضایت متوسطی دارند. بدین جهت راهکارهایی جهت بهبود مشکلات موجود از طریق مصاحبه عمیق با ساکنان روستا استخراج و سپس با تحلیل محتوا بر اساس شاخص های این تحقیق سازماندهی و ارائه گردیدند.
ارزیابی عوامل مؤثر در ناکامی طرح های تجمیع مناطق روستایی (مطالعه موردی: شهرستان پاوه، بخش نوسود، شهرک شرام)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۶ بهار ۱۳۹۶ شماره ۱۵۷
۱۳۰-۱۱۷
حوزههای تخصصی:
برنامه ریزی "توسعه روستایی" به عنوان یکی از سازوکارهای رسیدن به توسعه، مستلزم شناخت دقیق مقتضیات و نیازهای جوامع روستایی، متناسب با شرایط مختلف می باشد. طرح های ادغام و تجمیع روستاها به عنوان یکی از سیاست ها ی مهم در "بازسازی روستاهای مناطق جنگزده" و "برنامه ریزی توسعه مناطق روستایی" مطرح گردیده است. در دوران بازسازی مناطق جنگزده طرح ساماندهی "شهرک شرام"، برای تجمیع روستاهای هانی گرمله، بیدرواز و کیمنه(استان کرمانشاه، شهرستان پاوه، بخش نوسود، دهستان شرام) تهیه گردید که باوجود برنامه ریزی های انجام شده، روستاییان ماندن در غربت یا رفتن به روستاهای اصلی و بازسازی نشده خود را بر سکونت در محل تجمیع ترجیح دادند. مسئله اساسی تحقیق حاضر، ارزیابی علل اقتصادی، اجتماعی - فرهنگی و کالبدی - فیزیکی ناکامی طرح های تجمیع روستایی با تأکید بر طرح تجمیع شهرک شرام می باشد. در این تحقیق با توجه به رویکردهای کالبدی- فضایی، اقتصادی و اجتماعی و دیدگاه های نظریه پردازان مختلف در رابطه با مسائل ادغام و تجمیع، در صدد تبیین ارزیابی دلایل شکست پروژه های تجمیع مناطق روستایی برآمده ایم. در ادبیات تحقیق بسیاری از مهمترین منابع در مورد اسکان مجدد و ادغام و تجمیع را مورد بررسی قرار داده ایم. تحقیق حاضر از نوع کاربردی و تا حدودی توصیفی بوده و تکنیک مورد استفاده مصاحبه سازمان نیافته و در بعضی موارد خاص مشاهده و بررسی اسناد و مدارک موجود بوده است. در قسمت یافته های تحقیق بعد از شناسایی علل و عوامل مختلف ناکامی طرح شهرک، مشخص گردیده است برنامه ریزی مناسب و استفاده از توانایی های روستاییان می تواند بستر مناسبی برای موفقیت طرح های تجمیع فراهم نماید. بر این اساس می بایست برای رسیدن به تفاهم و نقطه نظرات مشترک بین طرفین طرح ها، روابط مثبت و سازنده ای بین برنامه ریزان و روستاییان ایجاد شود و با عنایت به اینکه برنامه ریزی اغلب طرح های تجمیع با در نظر گرفتن رویکرد کالبدی- فضایی انجام گرفته (و این مورد نیز کم و بیش در تحقیق حاضر نمایان است) ، توجه به رویکردهای کالبدی – فضایی، اقتصادی و اجتماعی -فرهنگی غیر قابل اجتناب می نماید و عملاً لزوم به کارگیری رویکردی جامع در برنامه ریزی اینگونه طرح ها ضروری خواهد بود.
بررسی سیستم شهری استان لرستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال یازدهم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۳۰
79 - 94
حوزههای تخصصی:
نظام شهری تجسم فضایی مدیریت و برنامه ریزی سرزمین است. با مطالعه نظام شهری نحوه پخشایش و میزان تعادل جمعیت شهرها و تناسب این توزیع با تعداد شهرها مشخص می گردد هدف مقاله حاضر، بررسی نظام شهری استان لرستان و تحلیل میزان تعادل و تناسب اندازه جمعیت و تعداد سکونت گاههای شهری در سطح استان می باشد. تحقیق حاضر از منظر هدف؛ شناختی ، استراتژی تحقیق استفهامی، با روش ارزیابی- مقایسه ای با به کارگیری مدل های بررسی کننده صوت پذیرفته است؛ داده های تحقیق کتابخانه ای و روش گردآوری استفاده از جدول و فیش بوده است. یافته ها، نشان می دهند پخشایش فضایی جمعیت شهری و تعداد شهرهای استان تناسب وجود ندارد در صورت ادامه این روند، و عدم چاره اندیشی در شرایط فعلی، ضمن وقوع پدیده ماکروسفالی در استان، شهرهای میانی و کوچک مجال رشد نمی یابندکه می توان با تزریق امکانات- خدمات و تجویز نقش های تخصصی به این سکونت گاهها، مانع این امر شد.
کاربرد شبکه های عصبی مصنوعی در تخمین مصرف انرژی فضاهای آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال یازدهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۳۲
17 - 30
حوزههای تخصصی:
تاکنون توصی ههای دقیقی برای مهندسان معمار جهت تعیین ابعاد مناسب پنجره با رویکرد کاهش مصرف انرژی برای فضاهای آموزشی ارائه نشده است. برای آنکه طراحان فضاهای آموزشی ب هدوراز محاسبات هزین هبر و وق تگیرِ شبیه سازی انرژی قادر به تعیین سطح مناسب پنجره و یا حداقل اولویت بندی گزین ههای ممکن نورگیری باشند، در تحقیق حاضر بر پایه هوش مصنوعی ساختاری جدید ارائه شده است که م یتواند هزینه انرژی را در مدت بهر هبرداری از یک کلاس درس استاندارد، به عنوان مه مترین بخش فضای آموزشی، پی شبینی نماید. بدین منظور، 288 سناریوی نورگیری شبیه سازی شده و نتایج حاصله برای آموزش شبک ه عصبی مصنوعی استفاد هشد ه است. آزمو نهای شبکه آموزش نشان م یدهد که ساختار پیشنهادی ب هخوبی م یتواند جایگزین مدل شبیه ساز مصرف انرژی گردد و طراح تنها با مشخص نمودن جهت نورگیری و نسبت سطح پنجره به سطح دیوار کلاس م یتواند هزینه مصرف گاز و الکتریسیته را در مدت بهر هبرداری با دقت بسیار خوبی پیش بینی نماید.
نقش و تأثیر عناصر طراحی در کیفیت آسایش حرارتی فضاهای باز شهری بررسی موردی: طراحی پیاده راه طمقاچی ها در کاشان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال نهم بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱۸
59 - 80
حوزههای تخصصی:
پیچیدگی مباحث مرتبط با آسایش حرارتی که از یک سو با اقلیم به عنوان پدیده ای ناپایدار و از سوی دیگر با انسان مرتبط است، در کنار کمبود مبانی مدون در این زمینه موجب دشواری تشخیص و تأمین نیازهای اقلیمی یک سایت مشخص برای طراحان شهری و عدم توجه کافی به این بخش از عوامل سازنده کیفیت در طرح های اجرایی شده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان تأثیرگذاری عناصر الحاقی نما، سایبان، پوشش و سطوح آب به عنوان پرکاربردترین ابزار طراحی مؤثر بر کیفیت آسایش حرارتی عابرین پیاده در نواحی گرم و خشک تهیه شده است. روش جمع آوری اطلاعات در این پژوهش، مطالعات کتابخانه ای و میدانی بوده است. روش این پژوهش بر تحلیل مقایسه ای گزینه های پیشنهادی از طریق کاربرد تکنیک شبیه سازی رایانه ای (نرم افزار ENVI-met) کیفیت آسایش حرارتی در یک معبر نمونه در شهر کاشان استوار است. شاخص مورد استفاده در ارزیابی کیفیت آسایش حرارتی در این پژوهش شاخص PMV به عنوان یکی از جامع ترین روش های تخمین آسایش حرارتی است. در انتها پس از تحلیل وضع موجود معبر سه گزینه طراحی با استفاده از ابزارهای متداول طراحی اقلیمی طراحی شده و میزان تأثیرگذاری هریک از این عناصر با استفاده از مدل سازی مورد ارزیابی قرار گرفته است. درمجموع نتایج پژوهش تأثیرگذاری قابل توجه ایجاد سایه را نسبت به سایر روش ها در مقیاس اقلیم خرد شهری نشان داده است.
حفاظت معماری و نسبت آن با تاریخ معماری، با نگاه به تجربه حفاظت در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حفاظت معماری و تاریخ معماری هریک مفهوم و حوزه جداگانه ای دارند. حفاظتْ حفظ اثر تاریخی و استمرار حیات آن را دنبال می کند و تاریخ معماری به دنبال شناخت و فهم معماری گذشته است. حفاظت با بناهای تاریخی که شواهد تاریخ معماری محسوب می شوند، سروکار دارد که علاوه بر سرنوشت این شواهد، تحقیق تاریخ معماری نیز اهمیت می یابد. در این تحقیق، به دنبال آنیم که بفهمیم رابطه حفاظت معماری و تاریخ معماری چگونه به وقوع می پیوندد و در این رابطه، چه نسبتی میان این دو قابل تصور است؟ هدف از این نوشتار، فهم این نسبت برای پیشبرد تاریخ معماری ایران است. روش تحقیق به کاررفته، توصیفی تحلیلی و با اتکا به استدلال های عقلی است. راه به دست آوردن داده ها کتابخانه ای و در موارد محدود، مشاهدات میدانی بوده است. برای تبیین موضوعْ حفاظت در جایگاه عمل و جایگاه نظر شناسانده شده و تاریخ معماری در دو معنای تاریخ (1) معماری و تاریخ (2) معماری به کار رفته است. نقطه تلاقی و اشتراک حفاظت و تاریخ معماری در فضای کاری حفاظت و در دو پرده اصلی به وقوع می پیوندد. پرده نخست مربوط به مطالعات مقدماتی حفاظت است؛ زیرا اثر تاریخی (اثر معماری) را به درستی نمی توان مرمت کرد مگر آنکه به درستی شناخته شود و بخش مهمی از این شناخت در حوزه تاریخ معماری روی می دهد. پرده دوم در حین انجام عملیات حفاظتی روی می نماید. به این نحو که ممکن است نشانه هایی در بنای تاریخی آشکار شود که تا پیش از این شناخته شده نبود؛ این آثار درواقع شواهد تازه ای است که دست مایه ای برای تاریخ معماری محسوب می شود. نحوه عمل حفاظت و تاریخ معماری، آن ها را در نقش پیش برنده (خادم) یا سدکننده (مانع) نسبت به هم آشکار می کند. تجربه حفاظت در ایران نیز بیان کننده رابطه میان حفاظت و تاریخ معماری است که آغاز جدیِ آن از میانه دهه 1340ش است. تاریخ نگاریِ معماریِ بناها و مجموعه هایی از قبیل مسجدجامع اصفهان، کاخ عالی قاپو، کاخ چهل ستون اصفهان، مسجدجامع اردستان، گنبد سلطانیه و دیگر بناها در حین حفاظت و مرمت به انجام رسید. مطالعات منتشرشده نشان می دهد شناختی که در حین حفاظت از بناها حاصل شده، مبتنی بر شواهد و اسناد پنهان در بنا بوده و نسبت به تاریخ نگاری هایی که از راه های دیگر حاصل شده، متفاوت است.
بررسی مقایسه ای-تطبیقی معنای مرکز در آراء مکتب اصفهان و اندیشه هایدگر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به پیکره درآمدن مکان در جهان، وابسته به اندیشه و خیالی است که برپایه «سفر » در عوالم وجودی )جهان وجودی(، روی م یدهد. این سفر، ساختاری وجودی را در قالبِ مبداء/مسیر/مقصد، به دست می دهد که انسان م یتواند در «حَضر » برای انتظا مبخشی مکان به کار بندد. کاربستِ این ساختار وجودی، جهانی را در مکان، گشوده می دارد. این جهان به نوبه خود، فضاهایی را برای «رویداد زندگی »، مهیا می سازد. نوعی زندگی که آدمیان در آن، نسبتی با وجود یافته و آن را تجربه م یکنند. در چنین حالتی می توان اذعان داشت که مکان به مثابه مرکز یا مرکز به مثابه یک مکان، برفلسفه حیات استوار شده است. مکتب اصفهان و هایدگر، هریک از راهی جداگانه، برپایه «وجود و موجود »، آرایی بنیادین به دست داد هاند که خود به ساختارهای معنابخش در حوزه های «جهان « ،» مکان » و «زندگی » و از آن مسیر به معنای مرکز راه می برند. این مقاله در قلمرو این دو طیف از آراء، در پی بازخوانی بنیادها و ساختارها در جهت دستیابی به معنای مرکز است. چنین امری، پژوهش را در حوزه روش شناسی، متکی بر حوزه تفسیری با رویکرد تطبیقی م یکند. هر چند بنیادها و ساختارها، خود ریشه در حوزه استدلال منطقی دارند. موضوعی که در این مقاله به آن پرداخته می شود، بررسی تطبیقی بنیادها در آراء هستی شناسانه این دو طیف بوده که بدواً معنای لازم را به جهان وانسان یا عالم و آدم، می بخشد. سپس این مقولات، بازخوانی معنای مرکز را در حوزه های سه گانه جهان، مکان و زندگی در ارتباط و پیوندی معنادار با هم به دست م یدهند. یافته های این پژوهش به عنوان پیش فهم، می تواند زمینه فهمِ دگرگونی در ساختارهای تاریخی معنابخش مرکز را در نسبت با دوران معاصر نیز میسر سازد. وجهی که معطوف به دگرگون شدنِ فلسفه مکان از حوزه هستی شناسانه به حوزه زیست شناسانه بوده است.
معماری ایلخانی در بَسترة دو شهر تاریخی اسلامی اوجان و سلطانیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله مقایسه فضاهای شهری و یافته های باستان شناسی شهر اوجان و شهر تاریخی سلطانیه و جزییات داده های این دو شهر مورد مطالعه قرار گرفته است. ساختار اولیه شهر اوجان متعلق به سده های5 تا 6 هجری و مصادف با دوره حکومت سلجوقیان در ایران بوده است و انتخاب این شهر به عنوان شهری حکومتیِ ایلخانان در سده های 7 و 8 هجری موجب آبادانی و رونق آن را تا اواخر دوران صفوی فراهم آورد. شهر سلطانیه نیز که پایه های اولیه آن توسط ارغون (690-683 ه ق) نهاده شده بود به طور جد در زمان سلطان محمد خدابنده (716- 703 ه. ق) ساخته شده و به عنوان پایتخت ایلخانان انتخاب شده است. در این تحقیق مقایسه فضاهای شهری اوجان و سلطانیه بر اساس یافته های باستان شناسی این دو شهر مسئله اصلی این مقاله است و علت ساخت سلطانیه براساس نقشه از پیش طراحی شده مورد بررسی قرار گرفته است و هدف از آن مستند نگاری شهرسازی آن دو شهر ایلخانی است. روش تحقیق در این مقاله بر پایه مطالعات کتابخانه ای و نتایج پژوهش های میدانی این دو شهر ایلخانی انجام شده و آگاهی ما را نسبت به تاریخ سیاسی- اجتماعی بافت فضاهای شهری و معماری و المان های فرهنگی شهرهای اوجان و سلطانیه می افزاید.
بازتاب فرهنگ غرب درتحول سبک زندگی و معماری خانه های اواخر قاجار شهر همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سبک زندگی، اصطلاحی است که در بطن خود، مؤلفه های اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی را م یپروراند، تأثیر عمیقی در الگوهای رفتاری و گرایش های ذهنی افراد جامعه داشته و تأثیر فراوانی در شک لگیری فضای سکونت دارد. این گفتمان مکا نگزینی و فضای سکونت در رابطه سبک زندگی به عنوان موضوعی جدید و قابل تأمل در چند دهه معاصر مورد توجه پژوهشگران و اندیشمندان در حوزه های مختلف علوم و م نجمله در عرصه معماری و شهرسازی بوده است. یکی از مصادیق و جلوه های تجلی سبک زندگی، کیفیت مکا نگزینی و فضای زیست بوده که به تبع آن معماری خان هها را تحت شعاع قرار داده است. هدف از تدوین این پژوهش میزان اثربخشی فرهنگ غرب در سبک زندگی مردم شهر همدان در دوره اواخل قاجار بوده و به تبع آن، میزان تأثیرگذاری آن را در عرصه معماری خانه ها بازنمایی کرده است. روش تحقیق پژوهش به لحاظ روش تحقیق، از نوع تحلیل تاریخی، تفسیری است. منابع اطلاعاتی پژوهش بر اساس مطالعات کتابخانه ای و میدانی بوده و روش انتخاب نمونه های میدانی بر اساس نمون هگیری هدفمند بوده است. جهت انتخاب نمونه ها تمامی خانه های مربوط به اواخر دوره قاجار که دارای اسناد مطالعاتی بوده و امکان مطالعات میدانی فراهم بود مورد بررسی قرار گرفت و از میان نمونه ها، شش خانه انتخاب شد که دارای بیشترین تحول در عرصه معماری، با توجه به تغییر سبک زندگی صورت گرفته بود. مبنای سنجش و گزینش نمون هها بر اساس بیشترین میزان تأثیرپذیری و تحول آنها در سه سطح کلان، میانی و خرد معماری انجام پذیرفت. نتایج تحقیق نشان دهنده تغییرات سبک زندگی در عرصه های اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی بوده که به تبع این تغییرات، معماری خان هها را تحت شعاع قرار داده است. این تغییرات در مرحله اول در معماری خانه های طبقه اعیانی و تجار به منصه ظهور رسیده است. بازنمایی تحول فضا در معماری این خان هها در قالب تحول در عرصه های کلان، میانی و خردفضا صورت گرفته است. در عرصه کلان فضا، سادگی فرم و حذف حیاط های چندگانه قابل ملاحظه است. در عرصه تحولات میانی ، تحول در سازماندهی فضای داخلی و توسعه و بسط فضای داخلی مطرح بوده و در عرصه خرد فضا، اهمیت نمادین برخی از عناصر معماری شامل ستون، پله، و تزیینات مورد توجه بوده است.
ارزیابی روش های اعمال انعطاف پذیری در فضاهای مسکونی با زیربنای محدود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۸ بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱۳
91 - 108
حوزههای تخصصی:
انعطاف پذیری در معماری پاسخگوی بسیاری از نیازهای تغییر پذیر در فضاهای داخلی و خارجی محیط های مسکونی به شمار می رود. در بسیاری از مساکن با زیربنای محدود، فضا فاقد بهره وری لازم می باشد، لذا تأمین شرایط آسایش وابسته به مقتضیات سنی، سلایق بشری و نحوه جریان بهتر عملکردها در داخل فضا و همچنین تغییر نیاز کاربران؛ ضرورت وجود انعطاف پذیری در مسکن را آشکار می سازد. از این رو مقاله حاضر با هدف ارزیابی روش های اعمال انعطاف پذیری در فضاهای مسکونی با زیربنای محدود ارائه گردیده است و درصدد پاسخگویی به این سؤال میباشد کدامیک از روش های انعطاف پذیری در فضاهای مسکونی بیشترین مقبولیت را از طرف ساکنین با خود به همراه دارد. به منظور جمع آوری اطلاعات، این پژوهش از روش های مختلف اسنادی، کتابخانه ای و مطالعات میدانی بهره گرفته است. در بخش نظرسنجی، 128 مصاحبه شونده از میان هر قشر معمار، متمول و متوسط شهر تبریز انتخاب شد. در مجموع، معیارهای مورد ارزیابی در جداولی جداگانه با امتیازدهی طیف لیکرت ارزیابی شدند. یافته ها نشان می دهد بین میانگین آمار مقبولیت و مطلوبیت روش های اعمال انعطاف پذیری در فضای سکونتی هر سه قشر و همچنین میانگین مؤلفه های عمومی اعمال انعطاف پذیری، اختلاف معنی داری وجود دارد (0.05) >P. به صورتی که، در فضاهای داخلی احساس نیاز بیشتری به انعطاف پذیر بودن عرصه ها نسبت به کالبد خارجی وجود دارد و در این بین، معماران تمایل بیشتری نسبت به اعمال انعطاف پذیری در مقایسه با سایر قشرها دارند. عناصر اصلی متحرک (پله، سقف و ...)، ضعیف ترین معیار و پنج مؤلفه ی پارتیشن های متغیر، پارتیشن های فضادار، مصالح تغییر دهنده رنگ، مصالح کنترل کننده نور و مصالح تولید کننده الکتریسیته، جزو قوی ترین معیارهای روش های اعمال انعطاف پذیری محسوب می گردد. کم بودن امنیت روانی و حس تعلق ، ناسازگاری با سبک ایرانی - اسلامی نیز از جمله مؤلفه هایست که مانع رغبت و مقبولیت انعطاف پذیری از سوی ساکنین می گردد.
توسعه کالبدی مناسب زمین و محیط های روستایی ایران با تأکید بر تولید پایدار غذا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۶ بهار ۱۳۹۶ شماره ۱۵۷
۶۸-۵۳
حوزههای تخصصی:
توانایی تولید غذا و امنیت غذایی یکی از شرایط خودکفایی است و موضوعی استراتژیک در هر جامعه و کشوری تلقی می گردد. روستا مهمترین و اولین مرجع تولید کننده غذا در ایران بوده که بافت و کالبد آن متأثر از تولید غذا، طراحی و توسعه پیدا کرده است. این نقش مهم در طرح های توسعه کنونی روستاها مورد بی توجهی قرار گرفته است. طرح های توسعه کنونی، ملهم از الگوهای شهری هستند که برمبنای الگوهای شهرسازی مدرن و وارد شده از غرب توسعه یافته اند. این طرح ها با از بین بردن بافت روستایی، هویت معماری و تضعیف روابط اجتماعی، از نقطه نظر مهمتری موجب تضعیف تولید غذا و نقش تولیدی روستاهای ایران می شود که خود بحرا ن های متعدد اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و امنیتی را در پی خواهد داشت. از این جهت ضروری است الگو و یا اندیشه "مدل-گونه " به منظور برنامه و طرح ریزی برای توسعه آتی روستا پیشنهاد گردد به طوری که موجبات تقویت تولید غذا و نقش تولیدی روستاهای ایران را به شکل مناسبی فراهم کند. اندیشه ها و تئور ی های "مدل-گونه" در چهارچوب شهرسازی سبز با هدف تولید پایدار غذا، خصوصاً در مقیاس شهری و انواع دیگر سکونتگاه های انسانی، راهکارها و پیشنهادهایی را ارایه کرده اند که بافت و برنامه توسعه کالبدی سکونتگاه های انسانی را شکل می دهند. نوشتار حاضر همراه با بررسی ویژگی های کلی بافت روستاهای ایران به نقد و بررسی این اندیشه ها در جهت سنجش قابلیت تطبیق و الهام از آن ها برای توسعه بافت روستاهای ایران اقدام نموده است. نتیجه این بررسی نشان می دهد که اندیشه "شهرسازی دهقانی" اندیشه مناسب تری نسبت به دیگر اندیشه های موجود به منظور الهام و الگوبرداری از آن برای طرح ریزی توسعه کالبدی روستاهای ایران می باشد. از آنجا که این اندیشه بر توسعه کالبدی شهر و انواع سکونتگاه های انسانی بر پایه تولید، مصرف و فروش محصولات کشاورزی و باغی در پیوند با زمین، استوار است، موجب تقویت نقش تولیدی روستاهای ایران خواهد شد. بنیان این مطالعه رویکردی قیاسی و تطبیقی است که با استفاده از مطالعه کتابخانه ای به سرانجام رسیده است.
تبیین رنگ های متناسب با ریزفضاهای مسکونی برپایه آموزه های اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال هفتم بهار ۱۳۹۶ شماره ۱
37-48
حوزههای تخصصی:
موضوعات مرتبط با روان شناسی رنگ ها در فضاهای معماری از مسائل مهم و تأثیرگذار در دانش معماری است. در میان فضاهای مختلف معماری، ابنیه مسکونی از مهمترین فضاهایی هستند که بخش غالب عمر انسان ها در آنها سپری می شود و لذا در این پژوهش سعی شده است تا بر اساس آموزه های اسلامی نتایجی کاربردی برای کاربست در این فضاها استنتاج شود. این پژوهش مبتنی بر این پیش فرض است که میان یافته های دانش روانشناسی معاصر در حوزه رنگ از سویی و آموزه های اسلامی (شامل آیات و روایات) از سوی دیگر، تطبیق وجود دارد. در این مقاله در ابتدا به خلاصه ای از پژوهش های انجام شده در حوزه روانشناسی رنگ اشاره شده و سپس به آن دسته از مؤلفه های مسکن مطلوب اسلامی (اعم از مؤلفه های کلان و خُرد) که با مقوله رنگ ارتباط می یابد اشاره شده است. سپس، ضمن جستجو در گزاره های اسلامی (شامل آیات و روایات) که حاوی کلید واژه های رنگ های مختلف بوده اند به تحلیل این گزاره ها پرداخته شده است تا نتایجی کاربردی برای استفاده در ریزفضاهای مختلف مسکونی استنباط شود. با توجه به اقتضائات این پژوهش و منابع اسنادیِ مورد استفاده، از گونه پژوهش کیفی برای انجام این تحقیق استفاده شده است که از میان روش های مختلفی که در این گونه دسته بندی می شوند در این مقاله از روش تحلیل محتوای کیفی استفاده شده است. بر اساس نتایج بدست آمده از این پژوهش و با استناد به آموزه های اسلامی، در ریزفضاهای مختلف مسکونی، رنگ آبی مناسب برای ریزفضاهایی نظیر اتاق خواب و کتابخانه، رنگ زرد متناسب با اتاق کار و نشیمن، رنگ سبز مناسب برای نشیمن و اتاق خواب مخصوصاً اتاق خواب کودکان و رنگ قرمز مناسب ناهارخوری است. رنگ سفید نیز مناسب برای اغلب ریزفضاها به ویژه ریزفضاهای بهداشتی است.