فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۳۲۱ تا ۲٬۳۴۰ مورد از کل ۷٬۵۷۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
مزارع مختلفی از حوزه فلات مرکزی ایران در سه قالب نگرش سنجی، سندپژوهی و مطالعات میدانی مورد مطالعه قرارگرفتند. آن ها دارای دوصورتِ؛ قلاع کشتخوانی و مجموعه های کشتخوانی و روایت هایی از چگونگی شکل گیری تا اضمحلال بوده اند. مزارع یادشده در دوره های متأخر به ویژه دوره قاجار و پیش از آن در فلات مرکزی ایران وجود داشتند و توسط مالکان و حاکمان مورد بهره برداری قرار می گرفتند. این تحقیق مزارع طرازآباد میبد، نهچیر مبارکه و گَوَرت اصفهان را به دلیل دارابودن ویژگی های مزارع اربابی برای بسط دامنه پژوهش انتخاب کرده است. پژوهش و غور در آن ها نشان می دهد که به سان یک پایگاه اجتماعی و بنگاه اقتصادی نیرومند در شئون مختلف جوامع محلی فعالیت داشتند. آن ها دارای قابلیت های کالبدی و کارکردی بودند و نظام های کالبدی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ویژه ای اساس آن ها را شکل داده بود. به این دلیل این نظام ها، با عنوان «شکل دهنده» معرفی شده اند. مسئله اصلی تحقیق، نبود آگاهی جوامع درباره ارزش ها و ظرفیت های ذاتی مزارع است. این آثار در برهه ای از زمان به دلایل محیطی، اقلیمی، انسانی و عوامل متعدد دیگر به کام ویرانی رفتند و به تدریج نام و نشان آن ها نیز در حال فراموشی است. پرسش های تحقیق به نظام شکل دهنده و نقش آن ها در حیات مزارع تاریخی می پردازد و هدف از این پژوهش معرفی نظام های شکل دهنده در مزارع با واکاوی در گذشته و حال آن ها است. در پاسخ به هدف و سئوالات مطرح شده، از رهیافت تفسیری تاریخی برای خوانش اسناد مکتوب و پیمایش آثار مادی استفاده می شود. استفاده از اسناد شفاهی و مصاحبه با مزرعه نشینان کنونی و بازمانده های پیشین در کنار بررسی های علمی و فنی در حضور بناها، ابزارهای اصلی روش تحقیق را تشکیل می دهد. این تحقیق قابلیت های کالبدی و کارکردی و نظام های زیرمجموعه آن ها را تشریح می کند و با دسترسی به مطالعات موردی در فلات مرکزی ایران به طورملموس به آن می پردازد. معرفی نظام شکل دهنده با توجه به قابلیت ها و نظام های یادشده و ارائه چرخه ثبات، بخشی از نتایج است؛ که به آن ها اشاره می شود. نظام شکل دهنده به دلیل ایجاد پیوند بین قابلیت های کالبدی و کارکردی موجب خودکفایی مزارع در برهه ای از زمان می شد و با ایجاد ثبات در شئون مختلف جوامع محلی، ضامن حفظ حیات در مزارع مسکون تاریخی می گردید.
تبیین مفهوم آستانگی در بر هم کنش درون و بیرون محدوده ها در معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تبیین محدوده در معماری به مثابه ایجاد یک «درون» درمیانه «بیرون» است، از آنجا که پیوند با «بیرون» در یک محدوده گریزناپذیر است، می تواند منجر به محاق رفتن حیثیت «درون» محدوده شود. تلقی آستانگی به مثابه سازوکاری در دیالکتیک درون و بیرون به منظور تبیین حدود مکان ها، مجموعه ای از مهمترین یافته های این تحقیق را رهنمون می شود. نقطه ی عزیمت در تدوین چارچوب نظری این پژوهش، این پرسش اساسی است که چگونه کاربست مفهوم آستانگی می تواند منجر به تبیین حدود مکان در معماری شود. رویکرد پژوهش در این مقاله کیفی و با روش توصیفی-تحلیلی و مبتنی بر استدلال منطقی انجام شده است. برای این منظور پس از تعریف محدوده و تحلیلِ برهم کنشِ درون و بیرون، از طریق تحلیل مفهوم لیمینالیتی[i] به ارائه یک مدل نظری جهت احصاء حدود مکان، اشاره خواهیم داشت. نتایج نشان می دهد که موضعِ «گذار» در سازوکار آستانگی تعیین کننده ی حیثیت انفصالی و اتصالی کرانه های یک محدوده است که ذیل بینش مراتبی در این مقاله، سه حالت تقابلی، تعاملی و متعالی را در ارتباط میان محدوده ها فراهم می آورد حالت های مذکور، به سبب نوع مطالبه خود از معماری نقش های متفاوتی را به مولفه های برسازنده ی محدوده مکانی تخصیص داده که می توانند تجربه در درون بودن کامل(یگانگی) تا بیرون بودن(بیگانگی) را در مدرِک، ایجاد و معیارهایی برای بسط محدوده ها مشخص کنند.
<br clear="all" />
[i] Liminality.
اسطوره های تلفیقی در فضای سیاسی معاصر: تحلیل اسطوره شناختی برند باراک اوباما(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هفدهم دی ۱۳۹۹ شماره ۹۱
57 - 64
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: تلفیق د ر متون مربوط به جهانی شد ن و مطالعات پسااستعماری فرایند ی را توصیف می کند که طی آن عناصری از فرهنگ های مختلف د ر ارتباط با یکد یگر هویتی تلفیقی می یابند . بسیاری این پد ید ه را با جهانی شد ن و افزایش ارتباطات بین فرهنگی مرتبط می د انند . موضوع د یگری که د ر این زمینه باید به آن توجه کرد این است که اسطوره ها د ر زمان حاضر به زند گی خود اد امه می د هند و می توان رد پایشان را د ر فرهنگ معاصر به شکل واضحی د نبال کرد . اسطوره د ر د نیای معاصر به زند گی خود اد امه می د هد و تأثیرات روانشناختی و جامعه شناختی بر رفتار افراد د ارد . بد ین ترتیب آشکارسازی نقش اسطوره ها د ر جامعه معاصر امری ضروری است. هد ف پژوهش: با توجه به این د و نکته می توان این گونه اد عا کرد اسطوره به شکل تلفیقی، پد ید ه ای است که امروزه نیز د ر فضای سیاسی اجتماعی نقش پررنگی د ارد . هد ف این مقاله بررسی یکی از این اساطیر د ر فضای سیاسی معاصر به واسطه تحلیل نشانه شناختی برند باراک اوباما است. این مقاله د ر پی پاسخ به این پرسش است که چه الگوی نشانه شناختی د ر پس برند اوباما آن را به اسطورهای تلفیقی تبد یل می کند ؟ این اسطوره چه واقعیاتی را د ر سطح تاریخی و سیاسی تحریف می کند ؟ روش پژوهش: روش تحقیق د ر این نوشتار بر مبنای الگویی است که «رولان بارت» از تحلیل نشانه شناختیِ اسطوره د ر نظامِ زبان شناسی ارائه می د هد . براساس روش رمزگشایی بارت از اسطوره، برند باراک اوباما د ر انتخابات سال 2008 تحلیل شد . نتیجه گیری: د ر نتیجه این تحلیل می توان گفت برند اوباما اسطوره ای تلفیقی متشکل از نشانگان مختلف نژاد ی و فرهنگی است که از سویی تاریخ استعمار و برد ه د اری د ر امریکا را تحریف می کند و از سوی د یگر با جلوه د اد ن امریکا به عنوان کشوری آزاد ی خواه با حکومتی د موکراتیک بر نارضایتی های جهانی از سیاست های جنگ طلبانه امریکا سرپوش می گذارد .
تبیین مفهوم پدیدارشناسی هرمنوتیکی در طراحی محصول(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هفدهم خرداد ۱۳۹۹ شماره ۸۴
63 - 72
حوزههای تخصصی:
پدیدارشناسی از نوع هرمنوتیک، برقراری نسبت های وجودی است. اینکه این نسبت ها چگونه می تواند در مواجهه انسان با جهان برقرار شود، از مهم ترین دغدغه های فلاسفه مختلف از جمله هایدگر، فیلسوف مشهور آلمانی است. این پژوهش در نظر دارد تا تفسیری از پدیدارشناسی ارائه دهد که بتواند در فرآیند طراحی، قابل تعمق و اجرا باشد. در این راستا، بعد از توصیف کامل پدیدارشناسی هرمنوتیک (که به طور خاص با اندیشه های هایدگر قابل شناسایی است)، پنج گام مشخص از آن استخراج شده که شامل زمانمندی، برقراری رابطه معنادار با ساحت های سه گانه زمان، برقراری شبکه نسبت های وجودی بین انسان و محصول، برقراری رابطه هرمنوتیک، و آشکارگی است. سپس به روش مطالعه موردی، سه محصول نمونه، برای تفسیر گام های استخراج شده از این رویکرد، مورد ارزیابی قرار گرفته اند. در ادامه با ارائه یک مدل، ارتباط بین رویکرد پدیدارشناسی با فرآیند طراحی، طریقه بکاربستن آن و همچنین قابلیت تعمیم پذیری آن در این فرآیند، نشان داده شده که ساحت های سه گانه زمان (بودگی، حضور و آیندگی) هسته مرکزی آن را تشکیل می دهند. در انتها محصول دیگری برای آزمون مدل ارائه شده، مورد تحلیل قرار گرفته است. نتیجه حاصل از این مقاله روشن می کند که نه تنها می توان در طراحی محصول به شیوه پدیدارشناسانه عمل کرد و از آن بهره گرفت، بلکه مطالعات موردی نشان می دهد که بکارگیری این روند در طول تاریخ طراحی صنعتی توانسته است در موفقیت محصولات در ارتباط با کاربر، تاثیرگذار باشد.
هویت بخشی به سکانس های خیابانیِ مرتبط با محلات هویتمند با تاکید بر سرمایه اجتماعی مورد پژوهی: خیابان مصطفی خمینی، قلب تاریخی تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بکارگیری سرمایه اجتماعی در فرایند بهسازی خیابان های واقع در محلات سنتی، مستلزم شناخت فرآیند های شکل دهنده به سکانس ها در طول زمان است. هدف پژوهش حاضر معرفی چارچوبی جهت به کارگیری سرمایه های اجتماعی در بهسازی محیطی و نگهداری مسئولانه سکانس های مرتبط با محلات در خیابان است. پرسش پژوهش آن است که چگونه می توان نقش امروزین خیابان به عنوان عنصر جداکننده محلات را به عنصر پیوند دهنده ی آن ها تبدیل نمود؟ پژوهش حاضر به روش توصیفی- تحلیلی در 3 فاز 1- تبیین چارچوب مفهومی مرتبط جهت ورود به بستر پژوهش 2- تحلیل و بحث در خصوص یافته های عینی و ذهنی و 3_ رتبه بندی راهبردهای مشارکت موثر و تحلیل کیفی داده ها را به انجام رساند. ابزار سنجش، پرسشنامه نیمه ساختار یافته و استفاده از آمار توصیفی و استنباطی با استفاده از نرم افزار SPSS در راستای سنجش معیارها و پاسخگویی به پرسش ها بوده است. بستر پژوهش خیابان امام خمینی و محلات مجاور آن می باشد. بر اساس جمعیت جامعه آماری پژوهش، حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 378 نفر محاسبه شد. شاخص های پژوهش، دعوت کنندگی، تظاهر شخصیت محله در لبه خیابان، شفافیت و عمق بخشی به لبه خیابان و احساس تعلق و رفتارهای مسئولانه محیطی می باشند. بر اساس نتایج پژوهش گویه های مرتبط با طراحی ورودی های همخوان با هویت تاریخی محلات و تداوم فعالیت های تفریحی و گردشگری در لبه و بافت درونی محلات، در جهت هویت بخشی به سکانس های خیابان از اهمیت بالاتری برخوردارند.
تبیین سطوح، شاخصه ها و مراتب شفافیت در فضای معماری (مورد پژوهی: خانه رسولیان یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - معماری و شهرسازی دوره ۲۵ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
67 - 78
حوزههای تخصصی:
«شفافیت» در معماری از مفاهیم جدیدی است که اندیشمندان بسیاری آن را جزئی از اصول معماری محسوب نموده و معتقدند که معماری درگذر تاریخی، به سوی افزایش شفافیت فضایی پیش رفته است. این درحالی است که شفافیت، با مفاهیم جاری در بعضی خانه های سنتی مانند درونگرایی، محرمیت و فضای خلوت تباین دارد. لذا در این رابطه بایستی ابتدا به معنا و مفهوم دقیق شفافیت پرداخت تا ضمن تعیین چارچوب برای آن، بتوان اصل شفافیت در معماری را بررسی کرده و شاخصه ها و معیارهای استفاده از آن را مشخص نمود. در این پژوهش، خانه رسولیان یزد به عنوان نمونه، مورد مطالعه قرار گرفته است. این پژوهش از نوع کیفی و به روش توصیفی تحلیلی است، بدین منظور ابتدا اطلاعات حاصل از مطالعات کتابخانه ای و منابع اسنادی مورد بررسی قرارگرفت و با رویکرد تطبیقی مورد محور، شفافیت در خانه سنتی رسولیان ارزیابی -شد. براساس نتایج این پژوهش، شفافیت را می توان در چهار سطح؛ شفافیت کالبدی-سازه ای، شفافیت بصری-ادراکی، شفافیت رفتاری-عملکردی و شفافیت معنایی-مفهومی در فضای معماری تبیین نمود. شفافیت معنایی-مفهومی در معماری سنتی ارجحیت بیشتری دارد. همچنین با توجه به شاخصه های شفافیت در خانه رسولیان مشخص گردید، برای معماران همیشه ایجاد شفافیت حداکثری فضا مدنظر نبوده بلکه در بعضی از شاخصه ها، رویکردی کنترلی اتخاذ گردیده است.
قابلیت سنجی پیاده راه خیابان ستارخان تهران با تأکید بر ایجاد مؤلفه های ایمنی و سرزندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره اول تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳
67-81
حوزههای تخصصی:
پیاده راه ها قسمتی از فضای شهری اند که به دلایل ویژه، عمدتاً به خاطر دارا بودن برخی پتانسیل های خاص و در تمام یا بخشی از ساعات شبانه روز کاملاً بر روی حرکت سواره بسته شده و به طور کامل به حرکت عابران پیاده اختصاص می یابند. امروزه با غلبه تدریجی حرکت سواره بر پیاده، دو کیفیت مهم فضای شهری یعنی ایمنی و سرزندگی با چالش های جدی مواجه شده است. پیاده راه های تجاری به عنوان یکی از مهم ترین فضاهای شهری می توانند نقش مهمی را در اصلاح ساختار شهری به نفع حرکت پیاده ایفا و ارتباط موثری میان فعالیت خرید، ایمنی و سرزندگی ایجاد کنند. هدف از انجام این پژوهش، بررسی امکان تبدیل خیابان ستارخان(حدفاصل فلکه اول و دوم صادقیه) به یک محور پیاده تجاری به منظور ایجاد سرزندگی و ایمنی بیشتر پیاده می باشد که نخست به مبانی نظری مرتبط با پیاده راه سازی و سرزندگی پرداخته، سپس با استفاده از مطالعات میدانی و مشاهده مستقیم و غیرمستقیم (پرسشنامه)، وضعیت سرزندگی و ایمنی این خیابان بررسی شده و با استفاده از روش مقایسه تطبیقی و باتکیه برمدل تجربه شده در خیابان تربیت تبریز، امکان سنجی پیاده راه سازی این خیابان صورت گرفته و الگوهایی برای طراحی این خیابان تجاری ارائه گردیده است. با توجه به ارزیابی های انجام شده به نظر می رسد که این اقدام از نظر تاثیرات اجتماعی، فرهنگی توجیه پذیری لازم را داشته باشد.
تبیین الگوی پایداری اجتماعی مکان، باهدف ارتقا کیفیت مکان در فضاهای آموزشی (نمونه موردی: دانشکده معماری دانشگاه هنر اسلامی تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۴ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۴
33 - 46
حوزههای تخصصی:
در عصر کنونی، پایداری، به عنوان یکی از فرآیندهای علی و معلولی صنعتی شدن، مطرح شده است و ضرورت های مکان پایدار، ارزیابی ها پیرامون مکان را موردتوجه قرار داده و پایداری اجتماعی مکان به معنای توانمندی مکان برای غلبه بر چالش ها و مسائل و واکنش بهینه به تغییرات محیط در بستر افزایش توجهات جهانی قرارگرفته است. این مطالعه، باهدف تبیین الگوی شاخصه های پایداری اجتماعی مکان در فضاهای آموزش معماری، به جهت ارتباط بین کیفیت آموزش و تعامل انسان-محیط، در قالب تحقیقی توسعه ای-کاربردی، با روش تحلیل عاملی، به صورت کتابخانه ای و میدانی، در دو فاز مطالعه کیفی و کمی صورت گرفته است. محدوده تحقیق به دانشکده معماری دانشگاه هنراسلامی تبریز تحدید شده و نمونه گیری با روش های ترکیبی بنیادی به دو صورت هدفمند و تصادفی بوده است. نتایج، نشان از تأثیر شش عامل، تناسبات عملکردی فضا، هویت مندی مکان و تعاملات اجتماعی، خوانایی و تناسبات زمینه ای، سرزندگی و زیبایی شناسی بصری، آسایش محیطی و تأمین شرایط رفاهی بر پایداری اجتماعی مکان را دارد.
تحلیل و مقایسه عملکرد جریان باد در آسباد منفرد سیستان و آسباد ساده خراسان با استفاده از نرم افزار ANSYS(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری اقلیم گرم و خشک سال هفتم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۱
109 - 123
حوزههای تخصصی:
معماری ایران، با رمز و رازهای نهفته در آن، کلید پاسخ به نیازهای مردمانی است که انبوهی از ضعف ها و تهدیدهای اقلیمی و جغرافیایی را به صورت خردمندانه و به پشتوانه تجارب صدها و هزاران سال، به نقاط قوت و ایجاد فرصت های طلایی بدل کرده اند. آسباد از جمله مهم ترین این فرصت ها و سازه های معماری کویری ایران است. این کارخانه کوچک و به ظاهر ساده نمایانگر تلفیق هنر و دانش معماری صنعتی پیشینیان این سرزمین در بهره گیری به جا و شایسته از امکانات محلی و بومی است. آسبادها در نیمه جنوبی خراسان بزرگ و سیستان هر جا که باد از شدت مناسبی برخوردار باشد ساخته می شدند، با شناخت و مقایسه عملکرد این سازه ها و از سویی دیگر با توجه به نابودی منابع سوخت فسیلی، می توان از دانش ساخت آسبادها در ساختارهای امروز معماری جهت تولید انرژی بهره گرفت. باهدف شناخت عملکرد این سازه ها این پژوهش به بررسی عملکرد آسبادها در دو منطقه سیستان و خراسان پرداخته است و به بررسی این سوال می پردازد که کدامیک از آسبادهای خراسان و سیستان عملکرد مطلوب تری در به کارگیری از انرژی باد را نشان می دهد؟ برای این منظور از نرم افزار ANSYS ورژن 19 برای مقایسه عملکرد این دو سازه بادی استفاده شده است و یافته ها و نتایج تحقیق نشان می دهد، آسباد سیستان به دلیل وجود دهانه وسیع تر و ورودی هوای مناسب تر عملکرد مطلوب تری را شکل می دهد.
مطالعه ساختارشناسی رنگدانه های تزیینی کتیبه گچی ایوان بقعه سیّد شمس الدّین یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گچ از جمله مصالح سنتی در ایران است که در دوره های تاریخی، به ویژه در اقلیم گرم و خشک، در معماری و آرایه های معماری به وفور استفاده شده؛ اوج هنر گچ بری در دوران اسلامی، سده 7 و 8 ه. ق. است. معمولاً از رنگ جهت بروز جلوه هنری و زیبایی، در تکمیل گچ بری استفاده می شده است. یکی از بناهای شاخص سده 8 ه. ق. در یزد، بقعه سیّد شمس الدّین است. در ایوان بنا کتیبه گچی با خط کوفی به صورت مادر و فرزند اجرا شده که زمینه این نوشتار با نقوش گیاهی انتزاعی مانند اسلیمی با ظرافت هرچه تمام تر اجرا شده است. در زمینه کتیبه و لابه لای نقوش، از رنگ آبی، قرمز و سبز استفاده شده است. همچنین لایه طلایی رنگ روی آرایه های گچی قالبی داخل کاسه های مقرنس غرفه جلوی ایوان نیز از آثار باقی مانده شاخص در بقعه سیدشمس الدّین است. معمولاً جهت بالا بردن کیفیت لایه رنگ، ابتدا لایه تدارکاتی بر روی گچ (آرایه گچی، بستر گچی) اعمال می شده است. به دلیل گذر زمان، بخش های اندکی از این رنگ ها بر روی کتیبه گچی ایوان و همچنین لایه طلایی رنگ کمی بر روی آرایه های گچی قالبی باقی مانده است. حفاظت از باقی مانده های هنر سده هشتم هجری قمری، مستلزم شناخت دقیق اثر از نظر فنی است. در این راستا، مطالعه ساختارشناسی رنگدانه های تزیینی کتیبه گچی ایوان و لایه طلایی رنگ بر روی آرایه های گچی قالبی غرفه ایوان ضروری به نظر می رسد. پژوهش پیش رو در تلاش است تا به کمک مطالعات آزمایشگاهی و بررسی علمی به شناخت دقیق رنگدانه های به کار رفته در کتیبه گچی ایوان و همچنین لایه طلایی رنگ روی آرایه های گچی قالبی بر روی مقرنس غرفه جلوی ایوان در بقعه سیّد شمس الدّین برسد. نتیجه پژوهش نشان می دهد که رنگ آبی استفاده شده در کتیبه گچی، رنگدانه آبی آزوریت؛ رنگ قرمز، رنگدانه شنگرف و رنگ سبز، مالاکیت است؛ پرکننده لایه تدارکاتی هانتیت و لایه طلایی بر روی آرایه های گچی قالبی، ورق قلع با پوششی از روغن کمان یا نوعی رزین مانند دامار یا شلاک است.
پدیدارشناسی خانه های قاجار تهران با تمرکز بر روش شناسی ون منن
منبع:
هویت محیط دوره اول پاییز ۱۳۹۹ شماره ۴
97-107
حوزههای تخصصی:
آنچه که در مقاله حاضر قابل بررسی است، شناسایی ارزش های نهان خانه های قاجاری تهران با استفاده از روش ون-منن است. موضوع پژوهش، عدم پاسخگویی به برخی نیازهای روحی مردم در معماری امروز است. در معماری گذشته فضاهایی یافت می شد که تاثیر معنایی مثبتی برای مردم داشته است. اینکه چه ادراکی از این فضاها در تعامل میان مردم و مکان سکونت در ایران بسیار کم کارشده است. این پژوهش در پی آن است که با پاسخ گویی به سوال چگونگی شناسایی ارزش های نهفته در خانه های قاجاری تهران با تمرکز به روش شناسی ون منن، نیازهای روحی مردم در معماری امروز را پاسخگو باشد. هدف اصلی پژوهش دستیابی به ابعادی از تجربه حضور مردم در خانه قاجاری بر آمده از پدیدارشناسی است. این پژوهش به شیوه ی پدیدارشناسی بر پایه ی روش کیفی استوارو روش تحلیل داده ها، روش ون منن است. مطالعه ی اسنادی و کتابخانه ای بنیان تحلیل و دو پرسش اصلی انجام می شود: یکی مبتنی بر اینکه در همان لحظه بودن در مکان، احساس افراد چه بوده است؛ و مبتنی بر چگونگی این تجربه و تعامل فرد به اجزای محیط. پرسیده شد. محل های انتخاب شده ادر پژوهش هشت خانه از معماری قاجاری است.خانه ها شامل خانه امام جمعه، خانه هدایت ،خانه رضاخان، خانه انیس الدوله، خانه کوچه هفت تن، خانه رهاوی، خانه فیروزکوهی و خانه مشیرالدوله پیرنیا است.در این روش پس ازشناسایی مضامین، با پیگیری مصاحبه با مشارکت کنندگان، آن ها مورد تامل قرار می گیرند و به این ترتیب درون مایه های اصلی کشف می شوند. نتیجه ای که می توان از یافته های این تحقیق گرفت، میزان کارایی خانه در رفع نیازهای روحی و عاطفی مردم در خانه است. نتایج به دست آمده از مصاحبه نامه ها باعث کشف معنای این مکان های معمارانه در بستری از عوامل مثبت روانی و در تعادل نزدیک با افراد شد. این معانی شامل انفصال، نشاط، پیوند با محیط، آزادی خیال و فراغت کالبد و آرامش می باشد.
واکاوی شاخص های پدافند غیر عامل در شهرهای شطرنجی میانه اندام: (مطالعه موردی: شهر سلماس)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۳ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۱۱
14 - 33
حوزههای تخصصی:
امروزه شهرها با مخاطرات طبیعی و بحران تکنولوژیک از یک سو، و بحران های اجتماعی- امنیتی از سوی دیگر مواجه شده اند که برای مقابله با این بحران ها بکارگیری اصول پدافند غیرعامل مطرح است. لذا این تحقیق با هدف مدل سازی آسیب پذیری شهر سلماس بر اساس شاخص های پدافند غیر عامل انجام گرفته است. نوع تحقیق حاضر کاربردی بوده و روش انجام کار توصیفی_ تحلیلی می باشد و گردآوری اطلاعات نیز از طریق مطالعات کتابخانه ای و میدانی و صورت گرفته است. برای نیل به هدف تحقیق، تعداد 18 شاخص بر اساس نظرات نخبگان انتخاب شده و در نرم افزار GIS لایه های اطلاعاتی برای آن ها تشکیل شده است. برای محاسبه وزن شاخص ها از روش تصمیم گیری چند معیاره BWM استفاده شده و نتایج آن در نرم افزار GAMS مورد تحلیل قرار گرفته است. سرانجام، وزن بدست آمده از روش BWM در شاخص های 18 گانه استاندارد ضرب شده و با هم ترکیب شده است. خروجی بدست آمده بیانگر آن است که توزیع پهنه های آسیب پذیری در شهر سلماس نسبتاً متعادل می باشد.
معماری بومی ایران د ر خوانشی نوین از د هه چهل خورشید ی تا کنون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هفدهم مرداد ۱۳۹۹ شماره ۸۶
51 - 64
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: بی هویتی و عد م تعلق به مکان د ر کنار عد م توجه به اقلیم، طبیعت و تاریخ، معماری مد رن را با مشکلات اساسی روبه رو کرد . همین مسئله معماران معاصر را بر آن د اشت تا به جست وجوی راه حلی برای مشکلات برآمد ه از معماری مد رن برآیند . چگونگی برقراری ارتباط بین معماری، تاریخ و طبیعت به گونه ای که محصول طراحی توانایی پاسخگویی به نیازهای امروز را د اشته و د ر عین حال بهره مند از تکنولوژی پیشرفته باشد ، مسئله اصلی این پژوهش است. هد ف پژوهش: یافتن اید ه های اصلی د ر معماری بومی با تمرکز بر معیار اقلیمی است که قابلیت ترکیب با فناوری جد ید را د اشته، مبنایی د ر شکل گیری کانسپت های معاصر باشد و راه را برای رسید ن به معماری پاید ار بگشاید . امکان یافتن خوانش های مختلف از متن معماری بومی منتهی به آفرینش زبانی جد ید مبتنی بر ارجاع مستقیم یا برد اشتی نشانه شناسانه (سمبولیک) از متن نیز از جمله سؤالاتی است که یافتن پاسخ آن د ر مسیر رسید ن به هد ف اهمیتی ویژه د ارد . روش پژوهش: د ر این مطالعه روشی ترکیبی از تحقیق تفسیری-تاریخی و تحقیق کیفی به کار گرفته و د ر بررسی نمونه های مورد مطالعه از مطالعه کتابخانه ای استفاد ه شد . د ر بخش پایانی نیز از روش تطبیقی د ر بررسی شباهت ها و تمایزات نمونه ها بهره گرفته شد . نتیجه گیری: نتایج حاکی از آن است که معماران معاصر، با شناخت ویژگی های اصلی معماری بومی-سنتی، نقشی ویژه د ر شکل گیری زبانی و محتوایی معماری پاید ار معاصر د اشته اند . د ر اکثر نمونه های مورد بررسی، الگوهای اولیه معماری بومی و سنتی د چار د گرگونی اساسی د ر زمینه فرم و کارکرد د ر روند انتقالی شد ه و د ر بسیاری از موارد د ر کنار پاسخگویی به مسائل اقلیمی از ویژگی های نشانه شناسانه معطوف به بیان سمبولیک برخورد ار شد ه اند و این امر به نوعی پاید اری فرهنگی د ر کنار پاید اری محیطی منجر شد ه است. د ر سطحی د یگر، ترکیب تکنولوژی پیشرفته با محتوای بومی و سنتی د ر برخی نمونه ها، امکان تجلی روح زمانه و بیانی نوگرایانه از کانسپت سنتی را به وجود آورد ه است.
ارزیابی مقایسه ای مدلهای شناسایی ظرفیتهای اکوتوریسم (مطالعه موردی: استان خوزستان)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر درصدد ارزیابی مقایسه ای بین دو مدل توان اکولوژیک و مدل بهینه با رویکرد آمایش سرزمین، جهت شناسایی ظرفیت های اکوتوریسم در استان خوزستان است که با توجه به این نکته که در ارزیابی های اکولوژیکی برای سنجش قابلیتها عمدتا از معیارهای طبیعی استفاده می شود، در این تحقیق تلاش شده با نگاه آمایش سرزمین که دید جامع و کامل تری نسبت به سایر ازریابی ها دارد، با تلفیقی از معیارمهم طبیعی و انسانی جهت شناسایی بهتر این ظرفیتها اقدام نماید، روش گردآوری اطلاعات کتابخانه ای و در مواردی مراجعه به اسناد و دادهای سازمانی است. از نظر ماهیت کاربردی و روش از نظر هدف توصیفی – تحلیلی است بدین صورت که معیارهای دو مدل با استخراج پرسشنامه دلفی توسط کارشناسان و متخصصین رشته گردآوری شده و پس از بدست آوردن ضریب توافق معیارها بر اساس مدل سلسله مراتبی وزن دهی شده اند. در مراحل بعدی هر کدام از دو مدل با توجه به معیارهای خود در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی مورد سنجش قرار گرفته و سپس هر کدام از این نقشه ها بصورت مجزا در نرم افزار اردس پس از مشخص شدن 300 نقطه برای هرکدام از نقشه ها ارزیابی شده است. نهایتا با توجه به ضریب بدست آمده ضریب 865/0برای مدل بهینه آمایش سرزمین نسبت به نتایج مدل اکولوژیکی که عدد 717/0 را مشخص می کرد این نتیجه را می رساند که مدل بهینه با رویکرد آمایش سرزمین نتایج واقع بینانه تری برای سنجش اکوتوریسم در استان خوزستان ارائه می دهد.
بررسی کیفیت محیط مسکونی بر اساس مولفه های کاربردی معماری پارامتریک
حوزههای تخصصی:
معماری تامین و ایجاد فضایی برای نیازهای انسان است، احتیاج به مسکن در کنار حس زیبایی شناسی می تواند یکی از معیارهای طراحی معماری باشد. ضرورت تحقیق عدم توجه به مولفه های محیط و نیازهای انسان معاصر و آینده زمینه مسکن را دچار تیپولوژی های یکسان نموده و نیز طراحی مسکن به طور یکنواخت و کارخانه ای منجر شده است. بدین ترتیب ضرورت به وجود آوردن نگرشی نو در طراحی معماری خانه برای معماران و نیز استفاده کنندگان میتواند بخشی از ضرورت های حاکم بر نیازهای انسان را در بر داشته باشد. طراحی پارامتریک یکی از رویکردهای فراگیر در فضای طراحی امروز جهان است. ترکیب معماری با علم هندسه می تواند یک فرم پایدار را به کالبد ارائه دهد. هدف تحقیق پاسخگویی به نیاز انسان با استفاده از معماری پارامتریک، تغییر روش های طراحی معماری برای دست یافتن به مسکن و بالا بردن کیفیت کالبدی مسکونی با استفاده از حس زیبایی شناسی در معماری پارامتریک می باشد. تحقیق حاضر با استفاده از روش توصیفی پیمایشی، ضمن ارائه ارتقای کیفیت محیط انسانی در طراحی مسکن معاصر به رویکرد پارامتریک در بنا می پردازد. بر این اساس حاصل تحقیق فوق چنین است؛ عامل اول: مسکن مطلوب و رابطه آن با زمینه (فیزیکی و بصری)، عامل دوم: محیط انسان ساخت(شناخت قابلیت های محیطی برای تحقق نیازهای انسانی در مکان)، عامل سوم: هندسه پارامتریک در مسکن.(در ﻋیﻦ ﻣﺠﺮد ﺑﻮدﻧﺶ ﻣﻬﻤﺘﺮیﻦ زﺑﺎﻧی اﺳﺖ کﻪ ﻣﻌﻤﺎر ﺑﻪ وﺳیﻠﻪ آن کیﻔیت های ویﮋه ﻓﻀﺎیی را ﻣی آﻓﺮیﻨﺪ). در نتیجه پژوهش حاضر با توجه به توسعه مسکن رسیدن به طرحی جامع در ورای بحث های کیفیت فضا که نقش مهمی در طراحی های امروزی را دارد به ارائه الگوی مناسب برای مسکن مطلوب در جامعه ایی انسان مدار پرداخته خواهد شد.
تأملی بر قرابت و تناسب روش های آموزش سازه با ماهیت طراحی معماری(به منظور کشف ضعف ها و ارائه راهکارهایی برای حذف آنها)
حوزههای تخصصی:
این نوشتار مؤید آن بوده که سازه بخش جدایی ناپذیر وجوه مختلف معماری است و موجودیت طرح های معماری وابسته به سازه است. جدایی سازه از طراحی که ریشه در انقلاب صنعتی دارد در بخش آموزش هم تداوم یافته است. این جدایی، در آموزش های رشته معماری به نارسایی های متعددی منجر شده است. لذا نوشتار پیشِ رو درصدد بوده تا ازطریقِ بررسی میزان قرابت روش های آموزش سازه با ماهیت طراحی، ازیک سو به کشف ضعف ها و قابلیت های هر روش نائل آید و ازسوی دیگر به ارائه راهکارهایی برای نزدیک ساختن این دو مقوله اقدام نماید. این تحقیق نظری، ماهیتی توصیفی-تحلیلی داشته و از نظریه های کدگذاری دوگانه و الگوی پردازش اطلاعات برای توصیف ماهیت انتقال مطالب استفاده نموده است. در بخش ارائه پیشنهادات هم به تجربیات آموزشی نگارنده اول، در چند دانشگاه مختلف متوسل شده است. یافته ها مؤید آن بوده که روش نظری (بالاخص در استفاده از منابع گروه های عمران و...)، به علت انتزاعی، کلام محور، تحلیلی و مجزابودن مطالب، تأکید بر فرمول ها و مسائل رام، تأکید بر کمیت ها، عدم تأکید بر ساخت و...، با ماهیت های سازنده، کل نگر، واقعی، سه بعدی، غیرکلامی،... و اکتشافی طراحی سنخیت بسیار کمی دارد. برعکس، آموزش براساس مدل های فیزیکی و سازه های واقعی (بالاخص درصورت همراه شدن با طراحی) با ماهیت طراحی سنخیت بیشتری دارد. یافته ها مؤید آن بوده که برای نزدیک ساختن آموزش سازه با ماهیت طراحی می بایست در قالب سه گام از دانش معنایی تؤام با روش نظری به سمت دانش های رویدادی و رویه ای دیگر روش ها متمایل شد.
شناسایی و اولویت بندی معیارهای اجتماعی و کالبدی مجموعه های زیستی ناهمگن مبتنی بر ادراک همسایگان (موردپژوهی: محله ی حسن آباد-زرگنده)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۱ پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۰
153 - 172
حوزههای تخصصی:
رشد مجموعه های سکونتگاهی، موجب شکل گیری محله های ناهمگن شده است. شکل گیری این مجموعه ها سبب شده تا مسائل و مشکلات اجتماعی، روانی، کالبدی در محیط مسکونی به وجود آید. هدف پژوهش، شناسایی و اولویت بندی عوامل کالبدی و اجتماعی این مجموعه های ناهمگن توسط ادراک همسایگان با سطح اجتماعی-اقتصادی مختلف می باشد. این پژوهش کاربردی، در محله حسن آباد-زرگنده مورد بررسی قرار گرفت که در آن به دلیل قرارگیری دو بافت قدیمی و نوساز در کنار یکدیگر، سکونتگاهی برای طبقه های مختلف مردم فراهم شده است. در این جامعه، دو گروه 250 نفری با سطح اجتماعی-اقتصادی مختلف در بافت ضعیف عمرانی و بافت مرفه زرگنده به صورت غیرتصادفی در دسترس انتخاب شدند. ابتدا جهت استخراج وجوه و شاخصه های کیفیت مسکن و محیط مسکونی از مطالعات اسنادی و کتابخانه ای استفاده شد و سپس پیمایش با ابزار پرسشنامه و با روش تحلیل عاملی صورت گرفت. اولویت های دو گروه مختلف هنگام قضاوت هایشان از مسکن و محیط مسکونی محله مجاور خود بدین ترتیب می باشد: طبقه مرفه به فاکتورهای گذر، فضای باز و سبز خصوصی، نما، تداخل کاربری ها، امنیت، مصالح و جزئیات توجه کرده و گروه ضعیف به ترتیب به فاکتورهای امنیت، نما، تراکم ادراکی، کیفیت فضایی، گذر، دسترسی به امکانات، نما و عامل فرهنگی-اجتماعی در قضاوت های خود توجه می کند. بنابراین طبقات اجتماعی مختلف بر اساس ادراک خود از اختلال هایِ ابتدا بصری و سپس اجتماعی است که درباره محل زندگی و ساکنین گروه متفاوت از خود، قضاوت می کنند و بی توجهی به شکل ارزش گذاری فاکتورهای مسکن و محیط مسکونی، موجب برچسب منفی بین گروهی (بلاخص گروه مرفه به گروه ضعیف تر) شده که تنش و از هم گسیختگی جامعه ناهمگن را به دنبال دارد. لازم است در برنامه ریزی ها و سیاست گذاری های بافت های ناهمگن درون شهری به این اولویت های ادراکی توجه شود تا زیست پذیری گروه ها در کنار یکدیگر امکان پذیر گردد.
بررسی سازوکارهای تأمین خلوت در فضای باز شهری و تبیین نسبت آن با ارتقای سطح کیفی حضور شهروندان؛ بررسی موردی: میدان نقش جهان اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال دوازدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۷
27 - 42
حوزههای تخصصی:
لازمه حضور انسان در فضاهای شهری تحقق کیفیاتی است که امنیت روانی را به ارمغان می آورد. اما در زندگی امروز، دربسیاری از موارد شاهد آن بوده ایم که استقرار ما در فضا توأم با حس امنیت و قرار نبوده است. این مقاله سعی دارد سهم تأمین خلوت در تحقق این سطوح کیفی را مورد بررسی قرار دهد. بنابراین تعیین نسبت و چگونگی اثر تأمین خلوت در ارتقای سطوح کیفی مذکور مدنظر است. کشف و به کارگیری بضاعت های محیطی و سازوکارهای تأمین خلوت در مقام ابزارهایی که به طور آگاهانه یا ناخودآگاه توسط افراد به کارگرفته می شوند تا سطوح کیفی حضور آنها را ارتقا بخشند، به طراحان کمک می کند بستری با فرصت های مکانی قابل گزینشی را برای کاربران فراهم کنند. پژوهش حاضر از نوع توصیفی- تحلیلی بوده و به طریق پیمایش در زمینه به صورت مشاهده و مصاحبه بسته انجام گرفته است. در نهایت همبستگی دو مفهوم اصلی با استفاده از نرم افزار تحلیل آماری مطالعه شده است. یافته ها نشان دهنده اثر تأمین خلوت به عنوان یکی از عوامل اصلی ارتقای سطح کیفی حضور افراد در محیط مورد پیمایش، با ضریب همبستگی 4/0 بوده است. مشاهدات میدانی در مورد چگونگی تأمین خلوت در چنین فضای فاقد کالبد و عرصه های معین نشان می دهد رفتار قلمروپایی فعال فرد در تأمین خلوت تأثیرگذار است و همچنین شرایط ادراکی شخص در محیط غنی از ادراکات حسی و معنایی نیز زمینه را برای حضور در مراتب عالی آن مهیا خواهدکرد.
خود مردم نگاری متحرک به عنوان روشی برای فهم تجربه های زیسته از جابه جایی های شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهداف: با ظهور «چرخش جابه جایی» و به تبع آن شکل گیری «پارادایم جدید جابه جایی»، جریان ها و شیوه های متنوع جابه جایی به مثابه کنش های بر سازنده تجارب زیسته متفاوت فردی و جمعی در نظر گرفته می شود که تجربه جدیدی از مفاهیم بیان شده را از خلال تجارب متحرک ممکن می کند. بااینکه دو دهه از ظهور این پارادایم جدید و این مسئله معرفت شناسانه در حوزه علوم اجتماعی می گذرد هنوز روش شناسی جامع و متناسب برای درک و فهم این تجارب زیسته متحرک ارائه نشده است. مقاله حاضر به دنبال بسط روش شناسی موجود برای فهم و درک این تجارب زیسته متحرک است؛ روش هایی که بتوانند به معانی نهفته در این تجارب متحرک دست پیدا کنند. روش: این مقاله پس از بررسی این خلأ روش شناسانه، «خود مردم نگاری متحرک» را به مثابه روشی نو برای فهم این تجارب زیسته در حین حرکت تبیین و پیشنهاد می کند. یافته: روش خودمردم نگاری متحرک به محققهای حوزه مطالعات شهری امکان فهم معناهای زیسته در کنش های جابه جایی در محیط های زندگی روزمره را از خلال تجربه زیسته خود و دیگران در چارچوب پارادایم جدید جابه جایی فراهم می کند. نتیجه گیری: خود مردم نگاری که روشی نوظهور در مردم نگاری است و هدف آن فهم تجربه زندگی روزمره از خلال تجربه زیسته محقق است می تواند در ترکیب با روش های متحرک به روشی کارآمد در حوزه فهم تجربه های زیسته در جابه جایی های شهری در رشته های مطالعات شهری تبدیل شود.
نظام نیارش گنبدخانه کهن کاشان (گنبدخانه مسجد جمعه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گنبد، فرمی است که تأثیر بسزایی در شکل گیری ساختارها و مناظر معماری ایران دارد. شناخت انواع، شیوه های ساخت، و عملکرد سازه ای آن همواره دغدغه معماران و محققان بوده است. این پژوهش، به گنبدخانه مسجد جامع کاشان، از معدود بناهای کهن و پابرجا پس از زلزله های ویرانگر منطقه پرداخته است. تاکنون به معماری و فن ساخت این بنا پرداخته نشده است و بررسی آن نمایانگر تمایزاتی با گنبد های مشابه است. هدف پژوهش، مستندنگاری، بررسی پیشینه تاریخی، تزیینات و شیوه ساخت این گنبدخانه است. راهبرد پژوهش توصیفی تحلیلی و تفسیری-تاریخی است. پژوهش با حضور در بنا، کار میدانی و همچنین مطالعه منابع کتابخانه ای و اسناد شفاهی برای کنترل یافته ها و درک فنون به کاررفته و آگاهی از فرایند ساخت انجام شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که گنبد متعلق به دوره ایلخانی و به صورت دوپوسته گسسته است که با استفاده از فنِ شاهنگ و زنجیر و شابلون متحرک ساخته شده؛ شکل قوس گنبد داخلی، منحنی ریسمان آویخته است. نتایج پژوهش ضمن شناسایى دقیق اجزا و چگونگى کاربرد مصالح و خشخاشى ها در گنبد، نشانگر تشابه سلسله مراتب فن ساخت در منطقه، در مقایسه با گنبد خانه ی چند بنای هم دوره خود است. تزئینات ایوان و محراب، نمونه منحصربه فردی از کاربندی و مقرنس است.